تزویج ام کلثوم به عمر بن خطاب یک مسأله تاریخی اختلافی است که هرگز نمی توان بر چنین مسأله ای تکیه کرد و نشانۀ آن این است که این قطعۀ تاریخی به صورت های متناقض نقل شده است که نمی توان به آنها اعتماد کرد ، مانند: 1.علی او را به عقد عمر درآورد. 2.این کار به وسیلۀ عباس عموی علی صورت پذیرفت. 3.این کار از روی تهدید انجام گرفت. 4.عروسی صورت پذیرفت و عمر از او دارای فرزندی به نام زید شد. 5.خلیفه پیش از مراسم عروسی کشته شد. 6.زید نیز دارای فرزندی بود. 7.او کشته شد و وارثی نداشت. 8.او و مادرش در یک روز کشته شدند. 9.مادرش پس از وی زنده بود. 10.مهریۀ او چهل هزار درهم بود. 11.مهریۀ او چهار هزار درهم بود. 12.مهریۀ او پانصد درهم بود. این اختلاف ها شک و تردید را در ذهن انسان زنده کرده و اصل تزویج او را زیر سؤال می برد[1]. - برخی بر این باورند که ام کلثوم با عمر ازدواج نکرد. شیخ مفید بر این عقیده است که: خبر وارد شده در تزویج ام کلثوم ثابت نیست، زیرا در سلسلة سند آن (زبیر) است که موثق نیست و به خاطر دشمنی با علی(ع) این روایت صادر شده است.ایشان همچنین در این رابطه می فرماید: (امیرالمؤمنین(ع) به دلیل تهدید عمر و در امان نبودن جان خود و شیعیانش، از روی ضرورت، و ناچاری تن به این امر داد و همانگونه که در جای خود گفتهایم، ضرورت اظهار کلمه کفر را مشروع میکند؛ خداوند متعال میفرماید: (اِلاّ مَنْ اُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالاْیِمانِ.)[2] - مسئله ازدواج امّ کلثوم در هیچ یک از دو کتاب معتبر نزد اهل سنت، یعنی صحیح بخاری و صحیح مسلم که در نزد اهل سنت معتبرترین کتابها بعد از قرآن شمرده می شوند ذکر نشده است. هیچ یک از صحاح ششگانه اهل سنّت ازدواج امّ کلثوم را ذکر نکرده اند. - برخی از مسانید معتبر نزد اهل سنت، مانند: مُسند احمد بن حنبل نیز این رویداد را بیان ننموده اند. - از برخی تواریخ استفاده میشود که حضرت علی(ع) دختری دیگر به نام (امّکلثوم) از غیر حضرت زهرا(ع) داشته است: برخی از مورخان در اینباره میگویند: (علی(ع) دو دختر به نام زینب صغری و امّکلثوم صغری داشته که هر دوی آنها از امّ ولد بوده اند.)[3] ابن قتیبه نیز ام کلثوم را دختر امام علی(ع) دانسته و میگوید: مادر او امّ ولد و کنیز بوده است.[4] - برخی دیگر از مورخان معتقدند که ام کلثوم با عمر ازدواج کرده بود،[5] منتهی این ازدواج مانند ازدواج های معمولی بر اساس رضایت اعضای خانواده به وجود نیامد. این ازدواج بر اساس تهدیدهایی بود که از سوی عمر صورت گرفت. عمر، ابن عباس را مأموریت داد، دختر علی(ع) را خواستگاری نماید و تهدید کرد که در صورت عدم موافقت، امام علی(ع) را متهم به دزدی وبر ضد او حکم ناحق صادر کند. متأسفانه در آن مقطع زمانی که قدرت در اختیار عمر بود و امام علی(ع) در اوج مظلومیت قرار داشت، امام مجبور شد به چنین ازدواجی تن دهد. - محدث قمی در این خصوص می نویسد: اصحاب معتقدند که امام(ع) بعد از دفاع بسیار و امتناع شدید و عذر خواستن به صورت های گوناگون ، چون با تهدید عمر مواجه شد که علیه حضرت به تهمت دزدی شاهد اقامه کند و دستش را قطع خواهد کرد، به ناچار در ازدواج دخترش کار را به ابن عباس واگذار کرد و او وی را به عقد عمر در آورد.[6] طریحی نیز میگوید: (امّ کلثوم زینب صغری دختر امیرالمؤمنین(ع) است که با برادرش حسین(ع) در کربلا بود. مشهور بین اصحاب آن است که عمر بن خطاب او را به زور به نکاح خود درآورد. همان گونه که سید مرتضی در رساله ای بر آن اصرار دارد و قول صحیحتر را به جهت روایات مستفیضه همین میداند.)[7] قرائن و شواهدی در دست است که با توجه به آنها هرگز نمیتوان گفت این تزویج – بر فرض واقع شدن- از روی طیب نفس و طوع و رغبت بوده است، زیرا: 1. شکی نیست که روابط خاندان رسالت با خلیفۀ وقت کاملاً تیره و تار بود و یورش به خانه وحی و هتک حرمت دختر گرامی پیامبر چیزی نیست که بتوان آن را انکار نمود چون مدارک معتبر آن را ثابت میکند.[8] 2. عمر فردی خشن و تند خو بود، هنگامی که خلیفه اول او را به خلافت برگزید، گروهی از صحابه به این امر اعتراض کردند و گفتند یک فرد خشن و تندخو را بر ما مسلط کردی؟ طبری مینویسد: خلیفه، نخست از دختر ابوبکر به نام ام کلثوم خواستگاری کرد. ولی دختر ابوبکر به خاطر تندی اخلاق خلیفه دست رد بر این خواستگاری زد.[9] بنابراین نمی توان این ازدواج را نشانۀ حسن روابط دانست. اگر واقعاً ازدواج نشانه همبستگی فکری و حسن روابط باشد، پس باید گفت ازدواج پیامبر با ام حبیبه دختر ابی سفیان نشانۀ همفکری پیامبر با این مرد بود، مردی که جنگهای خونینی را علیه اسلام به راه انداخت، و دست او در جنگ احد و جنگ احزاب کاملاً مشهود است و باز. و پیامبر اکرم با دختر حیّی بن اخطب به نام صفیه ازدواج کرد، آیا این نشانۀ همفکری است؟ این اختلاف ها شک و تردید را در ذهن انسان زنده کرده و اصل تزویج او را زیر سؤال می برد. پی نوشتها: [1]- الذریه الطاهرة، نگارش ابی بشر دولابی(224-310) ص157، 162، این اختلافات را ذکر می کند. [2]- مسائل سرویه، ص 92. [3]- تاریخ موالید الائمه، ص 16؛ نورالابصار، ص 103 و نهایة الارب، ج 20، ص 223 [4]- ابن قتیبه، المعارف، ص 185. [5]. اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج 2، ص 12. [6]- سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ج 6، ص 385. [7]- اعیان الشیعه، ج 13، ص 12 (به نقل از طریحی). [8]- هجوم به خانۀ وحی و هتک حرمت دخت گرامی پیامبر در معتبرترین اهل سنت آمده است مانند المصنف تألیف ابن ابی شیبه استاد بخاری، متوفای235، ج8، ص490، شماره4549، انساب الاشراف، تألیف بلاذری، ج1، ص586، چاپ دارالمعارف، قاهره، الإمامه و السیاسه، تألیف ابن قتیبه(213-276)، ج2، ص13012 چاپ مکتبه تجاری کبری مصر، تاریخ طبرثی، تألیف طبری(224-310)، ج2، ص443، اسیتعاب، تألیف ابن عبدالبر، (368-463) ج3، ص972، و دیگر مدارک. [9]- تاریخ طبری ج5، ص58.
تزویج ام کلثوم به عمر بن خطاب یک مسأله تاریخی اختلافی است که هرگز نمی توان بر چنین مسأله ای تکیه کرد و نشانۀ آن این است که این قطعۀ تاریخی به صورت های متناقض نقل شده است که نمی توان به آنها اعتماد کرد ، مانند:
1.علی او را به عقد عمر درآورد.
2.این کار به وسیلۀ عباس عموی علی صورت پذیرفت.
3.این کار از روی تهدید انجام گرفت.
4.عروسی صورت پذیرفت و عمر از او دارای فرزندی به نام زید شد.
5.خلیفه پیش از مراسم عروسی کشته شد.
6.زید نیز دارای فرزندی بود.
7.او کشته شد و وارثی نداشت.
8.او و مادرش در یک روز کشته شدند.
9.مادرش پس از وی زنده بود.
10.مهریۀ او چهل هزار درهم بود.
11.مهریۀ او چهار هزار درهم بود.
12.مهریۀ او پانصد درهم بود.
این اختلاف ها شک و تردید را در ذهن انسان زنده کرده و اصل تزویج او را زیر سؤال می برد[1].
- برخی بر این باورند که ام کلثوم با عمر ازدواج نکرد. شیخ مفید بر این عقیده است که: خبر وارد شده در تزویج ام کلثوم ثابت نیست، زیرا در سلسلة سند آن (زبیر) است که موثق نیست و به خاطر دشمنی با علی(ع) این روایت صادر شده است.ایشان همچنین در این رابطه می فرماید: (امیرالمؤمنین(ع) به دلیل تهدید عمر و در امان نبودن جان خود و شیعیانش، از روی ضرورت، و ناچاری تن به این امر داد و همانگونه که در جای خود گفتهایم، ضرورت اظهار کلمه کفر را مشروع میکند؛ خداوند متعال میفرماید: (اِلاّ مَنْ اُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالاْیِمانِ.)[2]
- مسئله ازدواج امّ کلثوم در هیچ یک از دو کتاب معتبر نزد اهل سنت، یعنی صحیح بخاری و صحیح مسلم که در نزد اهل سنت معتبرترین کتابها بعد از قرآن شمرده می شوند ذکر نشده است.
هیچ یک از صحاح ششگانه اهل سنّت ازدواج امّ کلثوم را ذکر نکرده اند.
- برخی از مسانید معتبر نزد اهل سنت، مانند: مُسند احمد بن حنبل نیز این رویداد را بیان ننموده اند.
- از برخی تواریخ استفاده میشود که حضرت علی(ع) دختری دیگر به نام (امّکلثوم) از غیر حضرت زهرا(ع) داشته است: برخی از مورخان در اینباره میگویند: (علی(ع) دو دختر به نام زینب صغری و امّکلثوم صغری داشته که هر دوی آنها از امّ ولد بوده اند.)[3]
ابن قتیبه نیز ام کلثوم را دختر امام علی(ع) دانسته و میگوید: مادر او امّ ولد و کنیز بوده است.[4]
- برخی دیگر از مورخان معتقدند که ام کلثوم با عمر ازدواج کرده بود،[5]
منتهی این ازدواج مانند ازدواج های معمولی بر اساس رضایت اعضای خانواده به وجود نیامد. این ازدواج بر اساس تهدیدهایی بود که از سوی عمر صورت گرفت. عمر، ابن عباس را مأموریت داد، دختر علی(ع) را خواستگاری نماید و تهدید کرد که در صورت عدم موافقت، امام علی(ع) را متهم به دزدی وبر ضد او حکم ناحق صادر کند.
متأسفانه در آن مقطع زمانی که قدرت در اختیار عمر بود و امام علی(ع) در اوج مظلومیت قرار داشت، امام مجبور شد به چنین ازدواجی تن دهد.
- محدث قمی در این خصوص می نویسد: اصحاب معتقدند که امام(ع) بعد از دفاع بسیار و امتناع شدید و عذر خواستن به صورت های گوناگون ، چون با تهدید عمر مواجه شد که علیه حضرت به تهمت دزدی شاهد اقامه کند و دستش را قطع خواهد کرد، به ناچار در ازدواج دخترش کار را به ابن عباس واگذار کرد و او وی را به عقد عمر در آورد.[6]
طریحی نیز میگوید: (امّ کلثوم زینب صغری دختر امیرالمؤمنین(ع) است که با برادرش حسین(ع) در کربلا بود. مشهور بین اصحاب آن است که عمر بن خطاب او را به زور به نکاح خود درآورد. همان گونه که سید مرتضی در رساله ای بر آن اصرار دارد و قول صحیحتر را به جهت روایات مستفیضه همین میداند.)[7]
قرائن و شواهدی در دست است که با توجه به آنها هرگز نمیتوان گفت این تزویج – بر فرض واقع شدن- از روی طیب نفس و طوع و رغبت بوده است، زیرا:
1. شکی نیست که روابط خاندان رسالت با خلیفۀ وقت کاملاً تیره و تار بود و یورش به خانه وحی و هتک حرمت دختر گرامی پیامبر چیزی نیست که بتوان آن را انکار نمود چون مدارک معتبر آن را ثابت میکند.[8]
2. عمر فردی خشن و تند خو بود، هنگامی که خلیفه اول او را به خلافت برگزید، گروهی از صحابه به این امر اعتراض کردند و گفتند یک فرد خشن و تندخو را بر ما مسلط کردی؟
طبری مینویسد: خلیفه، نخست از دختر ابوبکر به نام ام کلثوم خواستگاری کرد. ولی دختر ابوبکر به خاطر تندی اخلاق خلیفه دست رد بر این خواستگاری زد.[9]
بنابراین نمی توان این ازدواج را نشانۀ حسن روابط دانست.
اگر واقعاً ازدواج نشانه همبستگی فکری و حسن روابط باشد، پس باید گفت ازدواج پیامبر با ام حبیبه دختر ابی سفیان نشانۀ همفکری پیامبر با این مرد بود، مردی که جنگهای خونینی را علیه اسلام به راه انداخت، و دست او در جنگ احد و جنگ احزاب کاملاً مشهود است و باز. و پیامبر اکرم با دختر حیّی بن اخطب به نام صفیه ازدواج کرد، آیا این نشانۀ همفکری است؟
این اختلاف ها شک و تردید را در ذهن انسان زنده کرده و اصل تزویج او را زیر سؤال می برد.
پی نوشتها:
[1]- الذریه الطاهرة، نگارش ابی بشر دولابی(224-310) ص157، 162، این اختلافات را ذکر می کند.
[2]- مسائل سرویه، ص 92.
[3]- تاریخ موالید الائمه، ص 16؛ نورالابصار، ص 103 و نهایة الارب، ج 20، ص 223
[4]- ابن قتیبه، المعارف، ص 185.
[5]. اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج 2، ص 12.
[6]- سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ج 6، ص 385.
[7]- اعیان الشیعه، ج 13، ص 12 (به نقل از طریحی).
[8]- هجوم به خانۀ وحی و هتک حرمت دخت گرامی پیامبر در معتبرترین اهل سنت آمده است مانند المصنف تألیف ابن ابی شیبه استاد بخاری، متوفای235، ج8، ص490، شماره4549، انساب الاشراف، تألیف بلاذری، ج1، ص586، چاپ دارالمعارف، قاهره، الإمامه و السیاسه، تألیف ابن قتیبه(213-276)، ج2، ص13012 چاپ مکتبه تجاری کبری مصر، تاریخ طبرثی، تألیف طبری(224-310)، ج2، ص443، اسیتعاب، تألیف ابن عبدالبر، (368-463) ج3، ص972، و دیگر مدارک.
[9]- تاریخ طبری ج5، ص58.
- [سایر] آیا ازدواج دختر حضرت علی(ع) با عمر نشانه موافقت حضرت با عمر نیست؟
- [سایر] آیا عمر با ام کلثوم دختر حضرت علی ع ازدواج کرده است؟
- [سایر] آیا عمر با ام کلثوم دختر حضرت علی(ع) ازدواج کرده است؟ در صورتی که جواب مثبت است علت آن ر ا بیان نمائید؟
- [سایر] علی ( ع ) ، ابوبکر و عمر را خائن میداند؟
- [سایر] اگر در غدیر خم هزاران نفر شاهد تعیین خلافت علی (ع) بودند، چرا اصحاب به ابوبکر و عمر اعتراض نکردند؟
- [سایر] چرا علی (ع) با عمر که از عوامل اصلی شهادت همسرش بود همکاری می کرد؟ در تاریخ هست که بارها عمر می گفت: "اگر علی نبود عمر هلاک می شد." با این دست آویز، برخی اهل سنت شهادت حضرت زهرا (س) را انکار می کنند. حتی شنیده ام امام حسن و امام حسین(ع) در جنگ های عمر علیه ایران شرکت داشتند. اگرمطالب فوق صحت دارد این همکاری ها را چگونه توضیح می دهید؟
- [سایر] اگر در غدیر خم هزاران نفر شاهد تعیین خلافت علی (ع) بودند، چرا اصحاب به ابوبکر و عمر اعتراض نکردند؟
- [سایر] آیا خلیفه دوم داماد حضرت علی (ع) بود؟
- [سایر] آیا فرزند عمر (عبدالله بن عمر) در حوادث تاریخی دوران خلافت عثمان و حکومت حضرت علی(ع) تأثیرگذار بود؟ یا پس از مرگ پدر از سیاست فاصله گرفت؟
- [سایر] امام علی ع در جریان انتخاب ابوبکر به عمر چه فرمود؟
- [آیت الله سبحانی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصَّداقِ المَعْلُوم) (یعنی خود را زن تو نمودم، به مهری که معیّن شده). پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ علی الصَّداقِ المعلومِ) (یعنی قبول کردم ازدواج را با همان مهر معلوم) عقد صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتِی فاطِمَةَ مُوَکِّلِکَ اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ المَعْلُومِ). پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزویج لِمُوَکِّلِی اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ) صحیح می باشد. دستور خواندن عقد موقت
- [آیت الله سبحانی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اول زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصَّداقِ المَعْلُوم) (یعنی خود را زن تو نمودم، به مهری که معیّن شده). پس از آن بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ علی الصَّداقِ المعلومِ) (یعنی قبول کردم ازدواج را با همان مهر معلوم) عقد صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتِی فاطِمَةَ مُوَکِّلِکَ اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ المَعْلُومِ). پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزویج لِمُوَکِّلِی اَحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ) صحیح می باشد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن (فاطمه) باشد، باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها، فَهِیَ طالِقٌ) یعنی: (طلاق مبارات دادم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست) و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها، فَهِیَ طالِقٌ) یعنی: (طلاق مبارات دادم زن موکّلم فاطمه را در برابر مهر او، پس او رهاست) و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَهْرِها)، (بِمَهرِها) بگوید، اشکال ندارد و اگر مالی را که زن بخشیده مقداری از مهر باشد، باید به جای (مَهرِها) بگوید: (عَلی هَذَا الْمِقْدارِ مِنْ مَهْرِها) و اگر مالی که زن بخشیده از مهر نباشد باید به جای آن بگوید: (عَلی ما بَذَلَتْ).
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] نماز در حرم امامان (ع) مستحب بلکه بهتر از مسجد است و مروی است که نماز حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین (ع) برابر دویست هزار نماز است.
- [آیت الله مظاهری] اگر شوهر به واسطه نزدیکی، زن را افضا نماید، چنانچه بعد از نُه سالگی زن باشد زن میتواند به حاکم شرع مراجعه کند، و اگر پیش از نُه سالگی باشد باید او را طلاق دهد و دیگر با او ازدواج نکند و علاوه بر مهر، دیه افضا که همان دیه قتل است و همچنین نفقه او را تا آخر عمر او بدهد.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، بگوید: )بارَأْتُ زَوْجَتی فاطِمََْ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ( یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: )بارَأتُ زَوْجََْ مُوَکِّلی فاطِمََْ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ( و در هر دو صورت اگر به جای کلمه )عَلی مَهْرِها( )بِمَهْرِها( بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله سبحانی] اگر خود زن و مرد بخواهند صیغه عقد موقت را بخوانند، بعد از آن که مدت و مهر را معین کردند، چنانچه زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی الی الاجل المعلوم عَلَی المَهْرِ المَعْلُومِ)، بعد بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التزویجَ الی الاجلِ المعلومِ علی المهرِ المعلومِ)، صحیح است. و اگر دیگری را وکیل کنند و اول وکیل زن به وکیل مرد بگوید: (مَتَّعْتُ مُوَکِّلَتِی مُوَکّلَکَ الی الاجل المعلوم عَلَی المَهْرِ المَعْلُومِ)، پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ ذلک لِمُوَکِّلِی) صحیح می باشد.
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله اردبیلی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اوّل زن به قصد انشا بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ) یعنی: (خود را زن تو نمودم به مهری که معیّن شده) و بدون فاصله مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزوِیجَ عَلَی الصَّداقِ المَعْلُومِ) یعنی: (قبول کردم ازدواج را به مهری که معین شده) عقد صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند، چنانچه مثلاً اسم مرد (احمد) و اسم زن (فاطمه) باشد و وکیل زن خطاب به وکیل مرد با قصد انشا بگوید: (زَوَّجْتُ مُوکِّلَتِی فاطِمَةَ مُوَکِّلَکَ أحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ الْمَعْلُومِ)، یعنی: (موکّل خودم فاطمه را به زوجیّت موکّل تو احمد در آوردم به مهری که معین شده) و بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزوِیجَ لِمُوَکِّلِی أحْمَدَ عَلَی الصَّداقِ المَعلُومِ) یعنی: (قبول کردم ازدواج را برای موکّلم احمد به مهری که معین شده)، عقد صحیح میباشد.