مأموریت اصلی پیامبران الهی، از جمله پیامبر اسلام حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) هدایت مردم به راه خدا و شکستن سنت ها و آداب جاهلی آن زمان بود. یکی از رسم های جاهلی در آن زمان این بود که اشراف زاده ها و صاحبان مقام، با افرادی که (برده) و یا (آزاد شده) بودند ازدواج نمی کردند. بعنوان نمونه زینب بنت جحش، دختر عمه پیامبر(ص) و نوه عبدالمطلب بود. اینگونه دخترها اشراف زاده به حساب می آمدند و زید بن حارثه برده آزاد شده و پسر خوانده بود. آداب و رسوم آن زمان اجازه نمی داد که اینگونه جوانان با هم ازدواج کنند، ولی آن حضرت با خواستگاری از زینب بنت جحش که از خانواده ای بزرگ و صاحب مقام بود،برای زید بن حارثه که غلام آزاد شده بود، این سنت جاهلی را شکست. و بدین وسیله زید بن حارثه،که غلام و پسر خوانده ی رسول الله بود با زینب، دختر عمه ی پیامبر ازدواج کرد، اما بنا بر دلایلی زندگی مشترک آن دو دوام نیافت و به طلاق منجر شد. این جدایی برای دختر عمه پیامبر بسیار سنگین بود چون طلاق دهنده او به ظاهر یک برده آزاد شده است.در قرآن آمده است که پیامبر به زید فرمود: (امسک علیک زوجک و اتق الله؛ همسر خود را نگهدار و از خدا بترس)[1]. یکی دیگر از سنتهای جاهلی آن زمان این بود که هیچ کس حق نداشت با زن طلاق داده شده، پسر خوانده اش ازدواج کند. آنان زن پسر خوانده را مانند زن پسر واقعی می دانستند کسی جرئت نمی کرد که دست به این کار بزند و این سنت را بشکند،حتی پسر خوانده ها را به نام پدران واقعی آنها نمی خواندند،بلکه به نام پدرخوانده آنها را می خواندند،تا اینکه خداوند این برنامه را نسخ کرد و فرمود: (...وَمَا جَعَلَ أَدْعِیاءَکُمْ أَبْنَاءَکُمْ ذَلِکُمْ قَوْلُکُمْ بِأَفْوَاهِکُمْ وَاللَّهُ یقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ یهْدِی السَّبِیلَ؛ و (نیز) فرزندخواندههای شما را فرزند حقیقی شما قرارنداده است؛ این سخن شماست که به دهان خود میگویید (سخنی باطل و بیپایه)؛ اما خداوند حق را میگوید و او به راه راست هدایت میکند. ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ ...؛آنها را به نام پدرانشان بخوانید که این کار نزد خدا عادلانهتر است...).[2] پس از اینکه زید بن حارثه همسرش زینب بنت جحش را طلاق داد،خداوند پیامبرش را مأمور کرد تا سنت جاهلی حرمت ازدواج با همسر پسر خوانده را در عمل ملغی کند،لذا پیامبر(صلی الله علیه و اله) به دستور خداوند متعال،زینب را به ازدواج خویش در آورد،آنجا که خداوند می فرماید: (...فلما قضی زید منها وطراً زوجناکها لکی لا یکون علی المؤمنین حرج فی ازواج ادعیائهم اذا قضوا منهن وطراً و کان امر الله مفعولاً : ... پس چون زید از او حاجت خویش بگزارد ( او را طلاق داد.)، به همسری تواش درآوردیم تا مؤمنان را در زناشویی با زنان فرزند خواندگان خود، اگر حاجت خویش از او بگزارده باشند(طلاق داده باشند.)، منعی نباشد و حکم خداوند شدنی است.)[3] پیامبر اسلام(ص) با این ازدواج علاوه بر این که آن سنت باطل عرب را از بین برد، مشکل زینب را هم حل کرد چرا که زینب که از زنان مهاجر و از خانواده های شریف مکه بود، پس از طلاق در مدینه و دور از بستگان نزدیک و در شهر غربت به سر می برد و در اندوه و ماتم فرو رفته بود و چنانکه گفته اند بسیار میگریست. زینب، ایام عده طلاق را سپری کرد و پس از آن به وی بشارت داده شد، که خداوند سبحان، وی را به عقد پیامبر صلی الله علیه و آله درآورده است. در آن زمان، سی و پنج سال از عمرش گذشته بود و بنا به نقل علامه مجلسی، ازدواجشان مصادف بود با اوّل ذی القعده سال پنجم قمری در مدینه منوره[4] زینب، از این ازدواج بسیار شادمان شد و به خانه آن حضرت، نقل مکان کرد.[5] وی، در میان همسران پیامبر صلی الله علیه و آله افتخار می کرد که او را خدا به ازدواج پیامبر صلی الله علیه و آله درآورد و به آنان می گفت: (زوّجکن أهلیکن و زوّجنی الله من فوق سبع سماوات؛[6] شما را خانواده تان به عقد پیامبر صلی الله علیه و آله درآورده، ولی مرا خداوند متعال از بالای هفت آسمان به نکاح آن حضرت، مفتخر نموده است). پی نوشتها: [1]. احزاب، آیه 36. [2]. سوره احزاب،آیات 4و5. [3]. سوره احزاب،آیه37. [4]. بحارالأنوار علامه مجلسی، ج 11، ص 178، و ج 98، ص 189 و ج 99، ص 35. [5]. همان، و تاریخ الطبری، ج 2، ص 231؛ المنتخب من ذیل المذیل طبری، ص 5.
مأموریت اصلی پیامبران الهی، از جمله پیامبر اسلام حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) هدایت مردم به راه خدا و شکستن سنت ها و آداب جاهلی آن زمان بود.
یکی از رسم های جاهلی در آن زمان این بود که اشراف زاده ها و صاحبان مقام، با افرادی که (برده) و یا (آزاد شده) بودند ازدواج نمی کردند. بعنوان نمونه زینب بنت جحش، دختر عمه پیامبر(ص) و نوه عبدالمطلب بود. اینگونه دخترها اشراف زاده به حساب می آمدند و زید بن حارثه برده آزاد شده و پسر خوانده بود. آداب و رسوم آن زمان اجازه نمی داد که اینگونه جوانان با هم ازدواج کنند، ولی آن حضرت با خواستگاری از زینب بنت جحش که از خانواده ای بزرگ و صاحب مقام بود،برای زید بن حارثه که غلام آزاد شده بود، این سنت جاهلی را شکست.
و بدین وسیله زید بن حارثه،که غلام و پسر خوانده ی رسول الله بود با زینب، دختر عمه ی پیامبر ازدواج کرد، اما بنا بر دلایلی زندگی مشترک آن دو دوام نیافت و به طلاق منجر شد. این جدایی برای دختر عمه پیامبر بسیار سنگین بود چون طلاق دهنده او به ظاهر یک برده آزاد شده است.در قرآن آمده است که پیامبر به زید فرمود: (امسک علیک زوجک و اتق الله؛ همسر خود را نگهدار و از خدا بترس)[1].
یکی دیگر از سنتهای جاهلی آن زمان این بود که هیچ کس حق نداشت با زن طلاق داده شده، پسر خوانده اش ازدواج کند. آنان زن پسر خوانده را مانند زن پسر واقعی می دانستند کسی جرئت نمی کرد که دست به این کار بزند و این سنت را بشکند،حتی پسر خوانده ها را به نام پدران واقعی آنها نمی خواندند،بلکه به نام پدرخوانده آنها را می خواندند،تا اینکه خداوند این برنامه را نسخ کرد و فرمود:
(...وَمَا جَعَلَ أَدْعِیاءَکُمْ أَبْنَاءَکُمْ ذَلِکُمْ قَوْلُکُمْ بِأَفْوَاهِکُمْ وَاللَّهُ یقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ یهْدِی السَّبِیلَ؛ و (نیز) فرزندخواندههای شما را فرزند حقیقی شما قرارنداده است؛ این سخن شماست که به دهان خود میگویید (سخنی باطل و بیپایه)؛ اما خداوند حق را میگوید و او به راه راست هدایت میکند. ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ ...؛آنها را به نام پدرانشان بخوانید که این کار نزد خدا عادلانهتر است...).[2]
پس از اینکه زید بن حارثه همسرش زینب بنت جحش را طلاق داد،خداوند پیامبرش را مأمور کرد تا سنت جاهلی حرمت ازدواج با همسر پسر خوانده را در عمل ملغی کند،لذا پیامبر(صلی الله علیه و اله) به دستور خداوند متعال،زینب را به ازدواج خویش در آورد،آنجا که خداوند می فرماید:
(...فلما قضی زید منها وطراً زوجناکها لکی لا یکون علی المؤمنین حرج فی ازواج ادعیائهم اذا قضوا منهن وطراً و کان امر الله مفعولاً : ... پس چون زید از او حاجت خویش بگزارد ( او را طلاق داد.)، به همسری تواش درآوردیم تا مؤمنان را در زناشویی با زنان فرزند خواندگان خود، اگر حاجت خویش از او بگزارده باشند(طلاق داده باشند.)، منعی نباشد و حکم خداوند شدنی است.)[3]
پیامبر اسلام(ص) با این ازدواج علاوه بر این که آن سنت باطل عرب را از بین برد، مشکل زینب را هم حل کرد چرا که زینب که از زنان مهاجر و از خانواده های شریف مکه بود، پس از طلاق در مدینه و دور از بستگان نزدیک و در شهر غربت به سر می برد و در اندوه و ماتم فرو رفته بود و چنانکه گفته اند بسیار میگریست.
زینب، ایام عده طلاق را سپری کرد و پس از آن به وی بشارت داده شد، که خداوند سبحان، وی را به عقد پیامبر صلی الله علیه و آله درآورده است. در آن زمان، سی و پنج سال از عمرش گذشته بود و بنا به نقل علامه مجلسی، ازدواجشان مصادف بود با اوّل ذی القعده سال پنجم قمری در مدینه منوره[4]
زینب، از این ازدواج بسیار شادمان شد و به خانه آن حضرت، نقل مکان کرد.[5]
وی، در میان همسران پیامبر صلی الله علیه و آله افتخار می کرد که او را خدا به ازدواج پیامبر صلی الله علیه و آله درآورد و به آنان می گفت:
(زوّجکن أهلیکن و زوّجنی الله من فوق سبع سماوات؛[6] شما را خانواده تان به عقد پیامبر صلی الله علیه و آله درآورده، ولی مرا خداوند متعال از بالای هفت آسمان به نکاح آن حضرت، مفتخر نموده است).
پی نوشتها:
[1]. احزاب، آیه 36.
[2]. سوره احزاب،آیات 4و5.
[3]. سوره احزاب،آیه37.
[4]. بحارالأنوار علامه مجلسی، ج 11، ص 178، و ج 98، ص 189 و ج 99، ص 35.
[5]. همان، و تاریخ الطبری، ج 2، ص 231؛ المنتخب من ذیل المذیل طبری، ص 5.
- [سایر] لطفا در مورد ازدواج پیامبر(صلی الله علیه وآله) با همسر پسر خوانده خودشان توضیح دهید.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] زید به همراه مادر و همسر خود در سانحه رانندگی فوت می کنند. و معلوم نیست فوت کدامیک مقدم است. با توجه به این که مادر زید دارای دو پسر و یک دختر دیگر می باشد، و همسر او نیز دارای پدر و مادر است، و از زید و همسرش نیز یک دختر باقی مانده است، کیفیت ارث بردن آنها را بیان فرمایید:
- [آیت الله علوی گرگانی] زید دارای عیال و هشت اولاد است که چهار تا پسر و چهار تا دختر میشود یکی از دختران ازدواج نموده دارای فرزند پسر است هم چنین زید دارای خانه است در مسافرتی زید با عیال و یک پسر و چهار دختر و نوه دختری خود بر اثر تصادف کشته میشوند با توضیح این که زید با عیال و پسرش در دم کشته میشوند و در راه بیمارستان یکی از دخترها و در بیمارستان دختر دیگر و روز بعد دختر سوّمی با نوه زید و دختر چهارّمی نیز چند روز بعد فوت نموده است، بنابراین در حال حاضر برای زید سه پسر و دامادش بعنوان وارث باقیمانده است بفرمائید مایملک زید و دیه چگونه تقسیم میشود و تکلیف دختری که ازدواج کرده و از شوهرش مهریّه را طلب دارد، چه صورت دارد؟
- [سایر] سن صفیه همسر پیامبر هنگام ازدواج با ایشان چقدر بوده و کدامیک از دلایل منطقی تعدد زوجات پیامبر که همگی به ان واقفیم در مورد ازدواج صفیه و عایشه صدق میکند
- [سایر] ماجرای ازدواج زید بن حارثه پسر خوانده پیامبر(ص) با زینب بنت جحش چه بود؟
- [آیت الله خوئی] زید به پسر خود جنسی میدهد که به بازار بفروشد، پسر نابالغ هم میبرد جنسها را برای پدر میفروشد، آیا چنین ثمن مالی را که پسر زید آورده بر زید جایز است؟ یا خیر، البته باید بر خریدار احراز رضایت ولیّ باشد، اما چون که مردم غالباً شرعی رفتار نمیکنند خریدار میخرد و ثمن را هم با رضایت میدهد آیا بر زید جایز است تصرف به این ثمن؟
- [آیت الله بروجردی] زیدی فوت شده سه برادر و یک خواهر داشته که آنها قبل از زید مرحوم شدهاند، ولی پسر برادر زنده و خواهر هم که فوت شده است دو نفر پسر داشته، یکی از دو پسر زنده و یکی هم پیش از زید مرحوم شده، آن پسر که مرحوم شده یک پسر و سه دختر از او باقی است، در این صورت ارث زید چه قسم باید تقسیم شود؟ و به بچّهها که از پسر قبل از زید مرحوم شده چیزی میرسد یا خیر؟ و در صورتی که ارث ببرند چه قدر میبرند؟
- [آیت الله نوری همدانی] مردی که با زنی ازدواج نموده همسر دیگری دارد که دارای چندین فرزند دختر و پسر میباشد آیا اولاد از همسر دوم از اموال ایشان نیز سهم دارند (البته همسر دوم زندگی و اموالش جداگانه است) این مرد میگوید اینها (همسر دوّمِ مرد همراهِ دو دخترش) از اموالم که قبل از ازدواج با همسر دوّم داشتم حقّی ندارند، شرعاً حکم چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] فردی چند سال پس از اتمام مدت عقد ازدواج موقت با زن دیگری ازدواج دایم میکند و از او صاحب اولاد پسر میشود. این پسر به همسر قبلی موقت پدرش محرم است یا خیر؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] فردی چند سال پس از اتمام مدت عقد ازدواج موقت با زن دیگری ازدواج دایم میکند و از او صاحب اولاد پسر میشود. این پسر به همسر قبلی موقت پدرش محرم است یا خیر؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] ازدواج موقّت هر چند برای لذّت بردن هم نباشد صحیح است، همسر موقّت را (متعه) یا (صیغه) نیز میگویند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر مخارج ازدواج پسر بر پدر واجب باشد، پدر نمیتواند مخارج ازدواج او را از زکات مال خود بدهد و همچنین اگر مخارج ازدواج پدر بر پسر واجب باشد، پسر نمیتواند مخارج ازدواج او را از زکات مال خود بپردازد و در غیر این صورت پرداخت مخارج ازدواج از زکات جایز است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر انسان با زنی ازدواج کند، دیگر نمیتواند با زنی که آن همسر را شیر کامل داده و با مادر و مادربزرگ آن زن - اگر چه رضاعی باشند - ازدواج نماید؛ هر چند هنوز با آن همسر نزدیکی نکرده باشد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] زن و مرد تا اطمینان نکنند که وکیل آنها صیغه را خوانده است، یا به دلیل معتبری همچون گفتار دو شاهد عادل ثابت نشده باشد که صیغه خوانده شده، نمیتوانند به احکام زناشویی عمل کنند، مثلاً به یکدیگر نگاه محرمانه نمایند و گمان به این که وکیل صیغه را خوانده است کفایت نمیکند و اگر وکیل بگوید صیغه را خواندهام، بنا بر احتیاط واجب تا از گفته وی به خواندن صیغه اطمینان حاصل نشود، گفته وکیل کفایت نمیکند و اگر اطمینان شخصی یا نوعی حاصل شود که وکیل عقد را خوانده و شک داشته باشیم که درست خوانده یا خیر، عقد خوانده شده شرعاً صحیح به شمار میآید.
- [آیت الله خوئی] زن و مرد تا یقین نکنند که وکیل آنها صیغه را خوانده است نمیتوانند به یکدیگر نگاه محرمانه نمایند، و گمان به این که وکیل صیغه را خوانده است کفایت نمیکند، ولی اگر وکیل بگوید صیغه را خواندهام کافی است.
- [آیت الله اردبیلی] انسان میتواند با عمّه یا خاله همسر خود بدون اجازه او ازدواج نماید.
- [آیت الله اردبیلی] کسی که به واسطه نداشتن همسر به حرام میافتد، واجب است ازدواج کند.
- [آیت الله علوی گرگانی] زن و مرد تا یقین نکنند که وکیل آنها صیغه را خوانده است، نمیتوانند بیکدیگر نگاه محرمانه نمایند و گمان به این که وکیل صیغه را خوانده است کفایت نمیکند ولی اگر وکیل بگوید صیغه را خواندهام کافیاست.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . زن و مرد تا یقین نکنند که وکیل آنان صیغه را خوانده است نمیتوانند به یکدیگر نگاه محرمانه نمایند، و گمان به اینکه وکیل صیغه را خوانده است کفایت نمیکند، ولی اگر وکیل بگوید صیغه را خواندهام کافی است.
- [آیت الله اردبیلی] زن و مرد تا یقین نکنند که وکیل آنها صیغه را خوانده است، نمیتوانند به یکدیگر نگاه محرمانه نمایند و گمان به این که وکیل صیغه را خوانده است، کفایت نمیکند؛ ولی اگر وکیل بگوید: (صیغه را خواندهام) کافی است.