موارد اعتقاد به مهدویت در بین اهل سنت بسیار فراوان است که ما نمونه هایی از آن را نقل می کنیم: 1- دکتر محمّد احمد اسماعیل مقدّم در کتاب المهدیّ وفقه أشراط الساعة درباره مهدویت می گوید: ایمان به این امور از لوازم شهادت به رسالت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است؛ تصدیق این امور از مستلزمات ایمان به روز قیامت است، زیرا از جمله علائم قیامت خروج مهدی علیه السلام است که قبل از برپایی قیامت تحقق خواهد یافت و همان گونه که اعتقاد به معاد و برپایی قیامت لازم هست، اعتقاد به علائم آن نیز واجب است. 2- شیخ ناصرالدین البانی وهابی میگوید: (عقیده به خروج مهدی علیه السلام عقیدهای است ثابت و متواتر که از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله رسیده و ایمان به آن واجب است، زیرا این عقیده از امور غیبی است که ایمان به آن از صفات متقین در قرآن شمرده شده است ...).[1] 3- هم چنین عبدالمحسن بن حمد عباد استاد دانشگاه مدینه منوّره میگوید: (تصدیق و اعتقاد به قضیه مهدویت در زمره ایمان به رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است، زیرا از آثار ایمان به پیامبر صلی الله علیه و آله تصدیق او در اموری است که به آن خبر داده و داخل در ایمان به غیبی است که خداوند متعال مؤمنان را به جهت ایمان به آن مدح کرده است؛ آن جا که میفرماید الم* ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدیً لِلْمُتَّقِینَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ ... (بقره آیات 1- 3.)؛ الف، لام، میم، این است کتابی که در حقانیت آن هیچ تردیدی نیست [و] مایه هدایت تقواپیشگان است. آنان که به غیب ایمان دارند ...)[2] 4- حافظ ابن حجر عسقلانی می گوید: اخبار به حد تواتر دلالت دارد بر اینکه مهدی از این امت (اسلام) است و به راستی عیسی بن مریم از آسمان فرود میآید و پشت سر او به نماز میایستد.)[3] 5- قاضی شوکانی می گوید: احادیث مهدی بدون شک و شبهه متواتر است، بلکه عنوان تواتر بر کمتر از این مقدار از این احادیث نیز صدق میکند؛ آن هم با تمام اصطلاحاتی که در علم اصول در رابطه با تواتر و خبر متواتر آمده است.)[4] 6- ابن حجر هیثمی میگوید: احادیثی که در آن اشاره به ظهور مهدی است بسیار زیاد و به حد تواتر است.)[5] 7- علامه مناوی میگوید: اخبار مهدی زیاد و مشهور است؛ به حدی که جماعتی درباره این احادیث تألیفات مستقلی دارند.)[6] 8- تفتازانی میگوید: از جمله اموری که ملحق به باب امامت میشود خروج مهدی و نزول عیسی است، که این دو از علائم قیامت است و در این باره خبرهای صحیحی رسیده است.)[7] 9- قرمانی دمشقی میگوید: علما بر این امر اتفاق کردهاند که مهدی همان قیام کننده در آخرالزمان است و اخبار ظهور آن حضرت علیه السلام یکدیگر را تأیید میکنند و روایات بر اشراق نورش دلالت دارند، و به زودی ظلمت و تاریکی شبها و روزها به روشنایی وجود او منوّر خواهد شد و تاریکیها به رؤیت و دیدار او همانند بیرون آمدن صبح از ظلمت شب از میان خواهد رفت. عدل او در افقها سیر خواهد کرد و پر نورتر از ماه منیر در مسیرش خواهد بود.)[8] 10- مبارکفوری میگوید: بدان که مشهور بین تمام مسلمانان در طول زمانها این است که به طور حتم در آخرالزمان شخصی از اهلبیت علیهم السلام ظهور خواهد کرد که دین را تأیید کرده، عدل را میان جامعه ظاهر میکند و مسلمانان به دنبال او میروند و او بر ممالک اسلامی سلطه پیدا خواهد نمود. و او مهدی نامیده میشود.)[9] 11- شبیه این عبارت نیز از شیخ منصور علی ناصف رسیده است.[10] به همین مضمون در کلمات بزرگانی دیگر از علمای اهل سنت نیز مطالبی مییابیم که موارد ذیل از آن جمله است: 12. برزنجی، الإشاعة لأشارط الساعة، ص 87. 13. ابن تیمیه حرانی، منهاج السنة النبویة، ج 4، ص 211. 14. سید احمد زینی دحلان، الفتوحات الاسلامیه، ج 2، ص 322. 15. أبوالأعلی مودودی، البیات، ص 116. 16. أبوطیب قنوجی، الاذاعة، ص 53. 17. دکتر عبدالعلیم عبدالعظیم بستوی، المهدی المنتظر فی الأحادیث الصحیحة، ص 360. 18. شیخ عبدالمحسن بن حمد العباد، عقیدة أهل السنة و الأثر فی المهدی المنتظر. 19. شیخ عبدالعزیز بن باز، مجله جامعة الاسلامیة. [برگرفته از کتاب شیعه شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، ج2، ص: 198 به بعد] [1]. مجله تمدن اسلامی، شماره 22، ص 643. [2]. مجله جامعه اسلامیه، شماره 3. [3]. فتح الباری، ج 5، ص 362. [4]. ابراز الوهم المکنون، ص 4، به نقل از رساله التوضیح شوکانی. [5]. صواعق المحرقه، ج 2، ص 211. [6]. فیض القدیر، ذیل حدیث 9245. [7]. شرح مقاصد، ج 2، ص 62. [8]. اخبار الدول و آثار الاول، ج 1، ص 463. [9]. تحفة الاحوذی بشرح جامع الترمذی، مبارکفوری، شرح حدیث 2331. [10]. التاج الجامع للأصول، ج 5، ص 310.
موارد اعتقاد به مهدویت در بین اهل سنت بسیار فراوان است که ما نمونه هایی از آن را نقل می کنیم:
1- دکتر محمّد احمد اسماعیل مقدّم در کتاب المهدیّ وفقه أشراط الساعة درباره مهدویت می گوید: ایمان به این امور از لوازم شهادت به رسالت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است؛ تصدیق این امور از مستلزمات ایمان به روز قیامت است، زیرا از جمله علائم قیامت خروج مهدی علیه السلام است که قبل از برپایی قیامت تحقق خواهد یافت و همان گونه که اعتقاد به معاد و برپایی قیامت لازم هست، اعتقاد به علائم آن نیز واجب است.
2- شیخ ناصرالدین البانی وهابی میگوید: (عقیده به خروج مهدی علیه السلام عقیدهای است ثابت و متواتر که از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله رسیده و ایمان به آن واجب است، زیرا این عقیده از امور غیبی است که ایمان به آن از صفات متقین در قرآن شمرده شده است ...).[1]
3- هم چنین عبدالمحسن بن حمد عباد استاد دانشگاه مدینه منوّره میگوید: (تصدیق و اعتقاد به قضیه مهدویت در زمره ایمان به رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است، زیرا از آثار ایمان به پیامبر صلی الله علیه و آله تصدیق او در اموری است که به آن خبر داده و داخل در ایمان به غیبی است که خداوند متعال مؤمنان را به جهت ایمان به آن مدح کرده است؛ آن جا که میفرماید الم* ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدیً لِلْمُتَّقِینَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ ... (بقره آیات 1- 3.)؛ الف، لام، میم، این است کتابی که در حقانیت آن هیچ تردیدی نیست [و] مایه هدایت تقواپیشگان است. آنان که به غیب ایمان دارند ...)[2]
4- حافظ ابن حجر عسقلانی می گوید: اخبار به حد تواتر دلالت دارد بر اینکه مهدی از این امت (اسلام) است و به راستی عیسی بن مریم از آسمان فرود میآید و پشت سر او به نماز میایستد.)[3]
5- قاضی شوکانی می گوید: احادیث مهدی بدون شک و شبهه متواتر است، بلکه عنوان تواتر بر کمتر از این مقدار از این احادیث نیز صدق میکند؛ آن هم با تمام اصطلاحاتی که در علم اصول در رابطه با تواتر و خبر متواتر آمده است.)[4]
6- ابن حجر هیثمی میگوید: احادیثی که در آن اشاره به ظهور مهدی است بسیار زیاد و به حد تواتر است.)[5]
7- علامه مناوی میگوید: اخبار مهدی زیاد و مشهور است؛ به حدی که جماعتی درباره این احادیث تألیفات مستقلی دارند.)[6]
8- تفتازانی میگوید: از جمله اموری که ملحق به باب امامت میشود خروج مهدی و نزول عیسی است، که این دو از علائم قیامت است و در این باره خبرهای صحیحی رسیده است.)[7]
9- قرمانی دمشقی میگوید: علما بر این امر اتفاق کردهاند که مهدی همان قیام کننده در آخرالزمان است و اخبار ظهور آن حضرت علیه السلام یکدیگر را تأیید میکنند و روایات بر اشراق نورش دلالت دارند، و به زودی ظلمت و تاریکی شبها و روزها به روشنایی وجود او منوّر خواهد شد و تاریکیها به رؤیت و دیدار او همانند بیرون آمدن صبح از ظلمت شب از میان خواهد رفت. عدل او در افقها سیر خواهد کرد و پر نورتر از ماه منیر در مسیرش خواهد بود.)[8]
10- مبارکفوری میگوید: بدان که مشهور بین تمام مسلمانان در طول زمانها این است که به طور حتم در آخرالزمان شخصی از اهلبیت علیهم السلام ظهور خواهد کرد که دین را تأیید کرده، عدل را میان جامعه ظاهر میکند و مسلمانان به دنبال او میروند و او بر ممالک اسلامی سلطه پیدا خواهد نمود. و او مهدی نامیده میشود.)[9]
11- شبیه این عبارت نیز از شیخ منصور علی ناصف رسیده است.[10]
به همین مضمون در کلمات بزرگانی دیگر از علمای اهل سنت نیز مطالبی مییابیم که موارد ذیل از آن جمله است:
12. برزنجی، الإشاعة لأشارط الساعة، ص 87.
13. ابن تیمیه حرانی، منهاج السنة النبویة، ج 4، ص 211.
14. سید احمد زینی دحلان، الفتوحات الاسلامیه، ج 2، ص 322.
15. أبوالأعلی مودودی، البیات، ص 116.
16. أبوطیب قنوجی، الاذاعة، ص 53.
17. دکتر عبدالعلیم عبدالعظیم بستوی، المهدی المنتظر فی الأحادیث الصحیحة، ص 360.
18. شیخ عبدالمحسن بن حمد العباد، عقیدة أهل السنة و الأثر فی المهدی المنتظر.
19. شیخ عبدالعزیز بن باز، مجله جامعة الاسلامیة.
[برگرفته از کتاب شیعه شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، ج2، ص: 198 به بعد]
[1]. مجله تمدن اسلامی، شماره 22، ص 643.
[2]. مجله جامعه اسلامیه، شماره 3.
[3]. فتح الباری، ج 5، ص 362.
[4]. ابراز الوهم المکنون، ص 4، به نقل از رساله التوضیح شوکانی.
[5]. صواعق المحرقه، ج 2، ص 211.
[6]. فیض القدیر، ذیل حدیث 9245.
[7]. شرح مقاصد، ج 2، ص 62.
[8]. اخبار الدول و آثار الاول، ج 1، ص 463.
[9]. تحفة الاحوذی بشرح جامع الترمذی، مبارکفوری، شرح حدیث 2331.
[10]. التاج الجامع للأصول، ج 5، ص 310.
- [سایر] آیا اهل سنّت، به ظهور امام مهدی علیه السلام در آخرالزمان اعتقاد دارند؟
- [سایر] آیا علمای شیعه و اهل سنت بر وجوب اعتقاد به ظهور مهدی (عج) اتفاق نظر دارند؟
- [سایر] آیا اهل سنت اعتقادی به منجی و مهدویت دارند؟ تفاوتشان با اعتقاد شیعیان چیست؟
- [سایر] آیا کسی از اهل سنت فرزند امام عسکری علیه السلام را همان منجی منتظر میداند؟
- [سایر] حضرت مهدی (عج) موقع ظهور چه سنی خواهند داشت؟
- [سایر] حضرت مهدی (عج) موقع ظهور چه سنی خواهند داشت؟
- [سایر] آیا اهل سنت به امام مهدی علیه السلام اعتقاد دارند؟
- [سایر] آیا اهل سنّت به امام مهدی (عج) اعتقاد دارند؟
- [سایر] اهل سنت نسبت به منجی و مهدویت چه دیدگاهی دارند؟
- [سایر] امام زمان علیه السلام در ظاهر با چه سنی ظهور می کنند؟
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.
- [آیت الله خوئی] هرگاه چیزی که پیدا کرده نشانهای دارد که به واسط آن میتواند صاحبش را پیدا کند، اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است، در صورتی که قیمت آن چیز به یک درهم برسد باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله اردبیلی] پیروی از امر پدر و مادر در غیر از انجام کارهای حرام و ترک کارهای واجب عینی(1) بنابر احتیاط لازم است و مخالفت آنان اگر موجب آزار و بیاحترامی به آنان شود، حرام است و فرزندان در هر سنی که باشند، باید به پدر و مادر خود احترام بگذارند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] هرگاه چیزی که پیدا کرده؛ نشانه ای دارد که به واسطه آن می تواند صاحبش را پیدا کند؛ اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است؛ در صورتی که قیمت آن چیز به مقدار یک درهم برسد؛ باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحبّ است در شوهر دادن دختری که بالغه است (یعنی مکلّف شده) و به سنی رسیده که حیض دیدن وی متعارف است، عجله کنند، از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده که یکی از سعادتهای مرد آن است که دخترش در خانه او حیض نبیند.
- [آیت الله سیستانی] اگر نوشتهای به امضاء یا مهر میت ببینند، چنانچه قرائنی باشد که ظهور در وصیّت داشته باشد باید به آن عمل شود.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت جمع میان عمه و برادرزادهاش یا خاله و خواهرزادهاش جایز نیست، بدین معنا که اگر هر دو را همزمان عقد کنند، هر دو عقد باطل است، و در صورتی که عقد یکی پس از دیگری باشد، عقد دومی باطل است. لکن از نظر فقه امامیه، عقد عمه پس از برادرزادهاش و خاله پس از خواهرزادهاش مطلقاً جایز است. همچنین عقد برادرزاده پس از عقد عمه و عقد خواهرزاده پس از عقد خاله، مشروط بر آنکه پیش از عقد عمه و خاله رضایت داده باشند و یا بعد از عقد رضایت بدهند جایز است. بنابراین اگر پیرو اهل سنّت، در نکاح میان عمه و برادرزادهاش و یا میان خاله و خواهرزادهاش جمع کند، پس اگر عقد آنها متقارن باشد چون به مذهب آنها عقد هر دو باطل است، برای پیرو مذهب امامیه جایز است بر هر یک از آنها و در صورت رضایت عمه یا خاله بر هر دو عقد کند. و اگر عقد مرد سنّی متقارن نباشد، عقد زن دوّم در فرض مذکور به مذهب آنها باطل است و مرد شیعی میتواند با او ازدواج کند. این حکم در مورد هر یک از آن دو زن در صورتی که امامی باشند، نیز جاری است.