بحث انتظار، بحث بسیار زیبایی است و همیشه شعفی در دل ها ایجاد می کند. اما باید این احساسات را مورد تامل و بررسی قرار دهیم و مسائلی در این باره مطرح کنیم. 1-انتظار فرج در روایات از افضل اعمال شمرده شده است: النَّبِیَّ ص قَالَ أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِی انْتِظَارُ الْفَرَجِ وَ لَا تَزَالُ شِیعَتُنَا فِی حُزْنٍ حَتَّی یَظْهَرَ وَلَدِیَ الَّذِی بَشَّرَ بِهِ النَّبِیُّ ص یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً؛[1] بهترین اعمال امت من انتظار فرج است پیوسته شیعیان ما در غم و اندوهند تا موقعی که ظهور کند فرزندم همان کسی که پیامبر اکرم بشارت ظهور او را چنین داده زمین را پر از عدل و داد نماید آن چنان که پر از ظلم و ستم شده است. ما این روایت را بارها شنیده و نقل کرده ایم. اما چقدر به این دقت کرده ایم که انتظار فرج، از دایره اعمال شمرده شده است؟ آیا ما عملی در انتظار فرج انجام می دهیم؟ حال ما، مانند میزبانی شده است که به جای آماده کردن وسایل پذیرایی و تمییز کردن خانه، فقط به وجد و نشاط آمده که میهمان در راه است! آیا میزبانی که آماده نباشد، با دیدن مهیمان خوشحال خواهد شد؟ هر چند که قبل از مواجه با حقیقت میزبانی، خشنود و شادمان باشد، با دیدن میهمان، متوجه نقش خودش می شود و آن وقت، جای آن همه خوشحالی را حزن و شرمندگی خواهد گرفت! ما چقدر خود را صالح کرده ایم، که از آمدن اباصالح به وجد و نشاط بیاییم؟ ظهور برای گستردن عدل در جهان است، و کسانی که به عدل خو نگرفته اند و سختی آن را برای خود هضم نکرده اند، قطعا بعد از ظهور از آن خرسند نخواهند شد! 2- یکی از آفات گسترش موج بشارت ها به ظهور، می تواند این باشد که صبرها و تحمل ها کم شود. و به جای اینکه خود را برای مقابله با شدائد بسیار آماده کنیم، در وضعیتی قرار بگیریم، که هیچ آمادگی ای نداشته و با کمترین سختی ای از پای در بیاییم! آن وقت با دیدن مصائب، و محقق نشدن ظهور، ایمان خود را از دست بدهیم، که اگر ظهوری در کار بود، باید محقق می شد!!! و این خطر جدی است. 3- نشانه های که برای ظهور بیان می شود، هیچ قطعیتی ندارد. و روایات فراوان در تکذیب وقاتون (تعیین کنندگان زمان برای ظهور) برای ما نشانه ای است که هرگز زمان خاصی را برای ظهور حتمی نگیریم: لَهُ غَیْبَةً یَکْثُرُ أَیَّامُهَا وَ یَطُولُ أَمَدُهَا فَیَنْتَظِرُ خُرُوجَهُ الْمُخْلِصُونَ وَ یُنْکِرُهُ الْمُرْتَابُونَ وَ یَسْتَهْزِئُ بِذِکْرِهِ الْجَاحِدُونَ وَ یَکْذِبُ فِیهِ الْوَقَّاتُونَ وَ یَهْلِکُ فِیهِ الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ یَنْجُو فِیهِ الْمُسْلِمُون؛[2] غیبتش بطول خواهد انجامید، و افراد مخلص در انتظار خروج او خواهند بود. افراد سرگردان غیبت او را انکار خواهند کرد، و منکرین امامت او مسخرهاش خواهند نمود، کسانی که وقت ظهور او را تعیین میکنند دروغ میگویند، افرادی که بخواهند در ظهورش عجله نمایند هلاک میشوند، و اشخاصی که از اهل تسلیم باشند رهائی پیدا خواهند کرد. این روایت پیام های روشنی برای ما دارد. و ما را از عجله کردن در امر ظهور، و تعیین وقت برای ظهور نهی می کند! و نجات را فقط برای کسانی می داند که تسلیم امر الهی هستند. و هر زمان که خدای تعالی ظهور را اراده کند، به آن راضی و خشنود خواهند بود. 4- تاریخ صفحه درسی در پیش روی ما گشوده است. و در زمان های زیادی این شور و شعف ظهور به وجود آمده و تبعاتی داشته است که امروزه می تواند برای ما درس باشد. به عنوان نمونه، بعد از جنگ های روس و ایران، توقع ظهور بالا رفت که مجالی برای پیدایش بابیت و بعد از آن بهائیت ایجاد شد! این ها را در جلوی چشم خویش قرار دهیم و مراقب باشیم که با شعار زیبا، به مسیر گمراهی نرویم. [1]. بحار الأنوار، ج50، ص318. [2]. إعلام الوری بأعلام الهدی، ص: 43.
بحث انتظار، بحث بسیار زیبایی است و همیشه شعفی در دل ها ایجاد می کند. اما باید این احساسات را مورد تامل و بررسی قرار دهیم و مسائلی در این باره مطرح کنیم.
1-انتظار فرج در روایات از افضل اعمال شمرده شده است:
النَّبِیَّ ص قَالَ أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِی انْتِظَارُ الْفَرَجِ وَ لَا تَزَالُ شِیعَتُنَا فِی حُزْنٍ حَتَّی یَظْهَرَ وَلَدِیَ الَّذِی بَشَّرَ بِهِ النَّبِیُّ ص یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً؛[1] بهترین اعمال امت من انتظار فرج است پیوسته شیعیان ما در غم و اندوهند تا موقعی که ظهور کند فرزندم همان کسی که پیامبر اکرم بشارت ظهور او را چنین داده زمین را پر از عدل و داد نماید آن چنان که پر از ظلم و ستم شده است.
ما این روایت را بارها شنیده و نقل کرده ایم. اما چقدر به این دقت کرده ایم که انتظار فرج، از دایره اعمال شمرده شده است؟ آیا ما عملی در انتظار فرج انجام می دهیم؟
حال ما، مانند میزبانی شده است که به جای آماده کردن وسایل پذیرایی و تمییز کردن خانه، فقط به وجد و نشاط آمده که میهمان در راه است!
آیا میزبانی که آماده نباشد، با دیدن مهیمان خوشحال خواهد شد؟ هر چند که قبل از مواجه با حقیقت میزبانی، خشنود و شادمان باشد، با دیدن میهمان، متوجه نقش خودش می شود و آن وقت، جای آن همه خوشحالی را حزن و شرمندگی خواهد گرفت!
ما چقدر خود را صالح کرده ایم، که از آمدن اباصالح به وجد و نشاط بیاییم؟
ظهور برای گستردن عدل در جهان است، و کسانی که به عدل خو نگرفته اند و سختی آن را برای خود هضم نکرده اند، قطعا بعد از ظهور از آن خرسند نخواهند شد!
2- یکی از آفات گسترش موج بشارت ها به ظهور، می تواند این باشد که صبرها و تحمل ها کم شود. و به جای اینکه خود را برای مقابله با شدائد بسیار آماده کنیم، در وضعیتی قرار بگیریم، که هیچ آمادگی ای نداشته و با کمترین سختی ای از پای در بیاییم! آن وقت با دیدن مصائب، و محقق نشدن ظهور، ایمان خود را از دست بدهیم، که اگر ظهوری در کار بود، باید محقق می شد!!! و این خطر جدی است.
3- نشانه های که برای ظهور بیان می شود، هیچ قطعیتی ندارد. و روایات فراوان در تکذیب وقاتون (تعیین کنندگان زمان برای ظهور) برای ما نشانه ای است که هرگز زمان خاصی را برای ظهور حتمی نگیریم:
لَهُ غَیْبَةً یَکْثُرُ أَیَّامُهَا وَ یَطُولُ أَمَدُهَا فَیَنْتَظِرُ خُرُوجَهُ الْمُخْلِصُونَ وَ یُنْکِرُهُ الْمُرْتَابُونَ وَ یَسْتَهْزِئُ بِذِکْرِهِ الْجَاحِدُونَ وَ یَکْذِبُ فِیهِ الْوَقَّاتُونَ وَ یَهْلِکُ فِیهِ الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ یَنْجُو فِیهِ الْمُسْلِمُون؛[2] غیبتش بطول خواهد انجامید، و افراد مخلص در انتظار خروج او خواهند بود. افراد سرگردان غیبت او را انکار خواهند کرد، و منکرین امامت او مسخرهاش خواهند نمود، کسانی که وقت ظهور او را تعیین میکنند دروغ میگویند، افرادی که بخواهند در ظهورش عجله نمایند هلاک میشوند، و اشخاصی که از اهل تسلیم باشند رهائی پیدا خواهند کرد.
این روایت پیام های روشنی برای ما دارد. و ما را از عجله کردن در امر ظهور، و تعیین وقت برای ظهور نهی می کند! و نجات را فقط برای کسانی می داند که تسلیم امر الهی هستند. و هر زمان که خدای تعالی ظهور را اراده کند، به آن راضی و خشنود خواهند بود.
4- تاریخ صفحه درسی در پیش روی ما گشوده است. و در زمان های زیادی این شور و شعف ظهور به وجود آمده و تبعاتی داشته است که امروزه می تواند برای ما درس باشد. به عنوان نمونه، بعد از جنگ های روس و ایران، توقع ظهور بالا رفت که مجالی برای پیدایش بابیت و بعد از آن بهائیت ایجاد شد! این ها را در جلوی چشم خویش قرار دهیم و مراقب باشیم که با شعار زیبا، به مسیر گمراهی نرویم.
[1]. بحار الأنوار، ج50، ص318.
[2]. إعلام الوری بأعلام الهدی، ص: 43.
- [سایر] نشانه های ظهور کدامند؟
- [سایر] علائم ظهور جیست ؟
- [سایر] علائم ظهور جیست ؟
- [سایر] آیا درست است که علائم ظهور امام زمان(عج) پدیدار گشته و ظهور آقا نزدیک است؟ علائم ظهور چه چیزهایی است؟
- [سایر] منظور از نشانههای ظهور چیست؟
- [سایر] منظور از نشانه های ظهور چیست؟
- [سایر] منظور از نشانههای ظهور چیست؟
- [سایر] چه فرقی بین علایم ظهور و شرایط ظهور است ؟
- [سایر] منظور از نشانههای ظهور چیست؟
- [سایر] نشانه های ظهور برای چه بیان شده اند ؟
- [آیت الله وحید خراسانی] فروختن میوه یک سال قبل از ظهور ان بدون ضمیمه جایز نیست و فروختن میوه دو سال یا بیشتر از ان و همچنین فروختن میوه یک سال با ضمیمه جایز است و بعد از ظهور ان پیش از ان که دانه ببندد و گلش بریزد احتیاط مستحب ان است که چیزی از حاصل زمین مانند سبزیها یا مال دیگری با ان بفروشند و یا میوه بیشتر از یک سال را به او بفروشند
- [آیت الله وحید خراسانی] مضاربه از عقود جایزه است و هر یک از مالک و عامل می توانند مضاربه را در هر حال فسخ کنند چه قبل از شروع در عمل و چه بعد از ان و چه قبل از ظهور سود و چه بعد از ان
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر عامل به قصد مجانی بودن کاری را برای دیگری انجام دهد استحقاق مزد ندارد وگرنه در دو صورت استحقاق مزد دارد: 1 - بر اساس قرارداد کار را انجام دهد 2 - به امر یا در خواست دیگری عملی را انجام دهد و این امر و درخواست ظهور در مجانی بودن نداشته باشد.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر زنی کسی را وکیل کند که مثلاً ده روزه او را به عقد مردی در آورد و ابتدای ده روز را معیّن نکند، آن وکیل میتواند هر وقت که بخواهد او را ده روزه به عقد آن مرد در آورد، در صورتی که در لفظش ظهور نداشته باشد به ده روز متصل به زمان اجازهاش، ولی اگر معلوم باشدکه زن روز یا ساعات معیّنی را قصد کرده، باید صیغه را مطابق قصد او بخواند.
- [آیت الله وحید خراسانی] هرگاه تجارت سود کرد عامل سهمی را که برای او قرار داده شده مالک می شود هرچند سود قسمت نشده باشد ولی هر گونه ضرر و تلفی که حاصل شود جبران می شود و هنگام ظهور سود معامله اگر مالک راضی به قسمت نشد عامل حق ندارد او را مجبور به پذیرفتن قسمت کند و اگر عامل راضی به قسمت نشد مالک می تواند او را به پذیرفتن قسمت مجبور کند
- [آیت الله شبیری زنجانی] در صورتی که معامله مساقات به جهتی باطل باشد میوه مال مالک است و مالک باید به کسی که به گفته او تربیت درختها را انجام داده مزد آبیاری و کارهای دیگر را به مقدار معمول بدهد، ولی اگر مقدار معمول بیشتر از مقدار قرارداد باشد دادن زیادی لازم نیست و در هر حال پرداخت مزد بر مالک در دو صورت لازم نیست: اوّل: اگر تربیتکننده درختها، به قصد مجّانی کارها را انجام داده باشد. دوم: اگر مالک به قصد مجّانی تربیت درختها را به دیگری واگذار کرده و گفتار وی ظهور در بامزد بودن نداشته باشد.
- [آیت الله جوادی آملی] .در چند صورت نمی توان معامله معیوب را به هم زد, یا تفاوت قیمت گرفت: یکم: خریدار یا فروشنده بداند که کالا یا عوض آن عیب دارد؛ دوم : هنگام معامله هر کدام از دو طرف داد و ستد بگوید هرگونه عیبی در کالا یا در عوض آن یافت شود, پس نمیدهم و تفاوت قیمت نمیگیرم; همچنین است اگر یکی از دو طرف بگوید (هرگونه عیبی ظهور کرد پس نمی گیرم) و دیگری قبول کند؛ سوم: هنگام معامله , هر کدام از خریدار و فروشنده کالای معیّن و عوض مشخّص بگوید : (این شیء معلوم را کالا یا عوض قرار دادم , با هر عیبی که ممکن است در آن باشد ) و طرف دیگر , آن را بپذیرد . البته اگر عیب معیّنی را مطرح کنند و عیب دیگر در آن باشد و طرف دیگر از آن آگاه نباشد , حق به همزدن معامله یا دریافت تفاوت محفوظ است . البته در تمام مواردی که به عیب کالا یا بها رضایت داده شود, حق به هم زدن معامله مطرح نخواهد بود.
- [آیت الله بهجت] کسی که بدهکار است و گندم یا جو یا خرما یا انگور هم دارد، اگر بمیرد و قبل از آنکه زکات اینها واجب شود، ورثه قرض او را از مال دیگر بدهند، هر کدام که سهمشان به سیصد من تبریز برسد، باید زکات بدهد، و اگر قبل از آنکه زکات آنها واجب شود، قرض او را ندهند، چنانچه مال میت فقط به اندازه بدهی او باشد نیز زکات چنانکه گفته شد واجب است بنابر اظهر؛ چه مرگ مالک پیش از ظهور ثمره باشد و خواه بعد از آن و قبل از وجوب زکات، که در صورت دوم بدون اشکال نیست، و همچنین است اگر مال میت بیشتر از بدهی او باشد، دادن زکات واجب است بنابر اظهر.
- [آیت الله اردبیلی] رساله توضیح المسائل به شیوه مرسوم، ابتدا بر اساس فتاوای زعیم بزرگوار شیعه حضرت آیة اللّه العظمی برجرودی قدسسره به دقت و با زبانی ساده تهیه و چاپ گردید و در معرض استفاده مقلدان و اندیشمندان قرار گرفت و به سبب دقت و سلاست و انتساب به آن مرجع بزرگوار و استاد مسلم فقه، سالها توسط فقیهان متأخر حاشیه و تعلیقه زده شد و سپس با مزج حواشی در متن اصلی، رسالههای بعدی تدوین گردید. حضرت آیة اللّه العظمی موسوی اردبیلی نیز ابتدا نظرات و فتاوای خود را به صورت حاشیهای بر رساله مزبور نگاشتند و پس از رحلت امام خمینی قدسسره به علت این که رساله معظم له در دست بسیاری از مقلدان و فارسی زبانان موجود بود، حواشی خود را به اختصار به رساله مزبور اضافه نمودند که چندین بار مورد چاپ و تجدید نظر قرار گرفت و در اختیار علاقمندان گذاشته شد. اما بازبینی و بازنگری رساله توضیح المسائل، ظهور مسائل جدید و مورد ابتلا، حذف مسائل غیر مورد ابتلا، تغییر در ساختار شکلی، جملات و ترتیب مسائل و برخی ابواب و توجه به نوآوریها و دقائق و کثرت تغییرات رساله پیشین، باعث گردید که رسالهای مستقل با ساختار فعلی تدوین شود تا به شیوهای مناسبتر، در عین حفظ چهارچوب قبلی، پاسخگوی نیاز مراجعین و فرزانگان گردد. لذا در این توضیح المسائل علاوه بر ذکر مسائل و نظرات جدید معظم له، متون مسائل تا اندازهای روانتر و ترتیب ابواب فقهی و مسائل مناسبتر شده و ابواب و مسائلی که مورد نیاز بوده، اضافه گردیده
- [آیت الله سیستانی] مضاربه قرادادی است بین دو نفر ، که یکی از آنها مالک است و مالی را به دیگری که آن را عامل مینامیم میدهد ، که با آن تجارت کند و سود میان آنها تقسیم شود. و این معامله مشروط به امور زیر است: 1 ایجاب و قبول . و در انشا آنها هر لفظ ، یا فعلی که بر این مضمون دلالت کند کافی است . 2 بلوغ شرعی ، و عقل ، و رشد ، و اختیار در هر دو طرف قراداد ، و در مالک بخصوص شرط است که از طرف حاکم شرع به دلیل افلاس محجور علیه نباشد ، ولی در عامل این شرط نیست ، مگر در صورتی که قرارداد مقتضی تصرف او در اموال مورد حجر خودش نیز باشد . 3 سهم هر کدام آنها از سود باید با کسر معین باشد ، که ثلث است یا نصف است یا هر کسری دیگر . و میشود از این شرط مستغنی شد در صورتی که سهم هر کدام در عرف بازار معین باشد ، به طوری که عرفا نیازی به ذکر این شرط احساس نشود . و تعیین سهم هر کدام با ذکر مبلغی از مال مانند صد هزار تومان مثلاً ، کافی نیست . ولی میتواند یکی از آنها پس از ظهور سود ، سهم خود را با مبلغی از مال مصالحه نماید . 4 سود باید فقط برای مالک و عامل باشد ، واگر شرط شود که مقداری از سود به دیگری داده شود مضاربه باطل است ، مگر این که در مقابل کاری مربوط به تجارت یاد شده باشد . 5 عامل باید قادر بر تجارت باشد در صورتی که مباشرت او در عمل تجارت به صورت قید در قرارداد ذکر شده باشد ، مثلاً گفته باشد (این پول را به تو میدهم که شخصاً با آن مباشرت به تجارت کنی) و در صورت عجز با این فرض ، قرارداد باطل است . و اگر مباشرت به صورت شرط در متن قرارداد ذکر شود ، مثلاً گفته شود (این پول را به تو میدهم که با آن تجارت کنی به شرط این که خودت مباشرت نمایی) در این فرض ، اگر عامل علاجز باشد معامله باطل نیست ، ولی مالک در صورت تخلف از مباشرت خیار فسخ دارد . و اما اگر نه قید شود و نه شرط ، ولی عامل عاجز باشد از تجارت حتّی با واداشتن دیگری ، قرارداد باطل است . و اگر از ابتدا قادر باشد و سپس عاجز شود ، از وقتی که عاجز شده است ، قرارداد باطل میشود .