چرا مسلمانان دروغ گفتن را در بعضی موارد جایز می دانند؟ آیا این بی اخلاقی نیست؟
برای آنکه تصور صحیحی از موضوع داشته باشیم، مناسب است، ابتدا توجه کنیم که مسلمانان، در چه مواردی دروغ را جایز می دانند. مطابق مشهور دو موضع اصلی برای جواز دروغ وجود دارد: 1- اصلاح بین مردم؛ امام صادق(ع) فرمود: انّ اللَّه أحبّ الکذب فی الإصلاح... و أبغض الکذب فی غیر الاصلاح؛( میزان الحکمة، عنوان 3466، حدیث 17474.) خداوند دروغ گفتن را در مورد اصلاح بین مردم دوست دارد ... و دروغ را در غیر اصلاح دشمن دارد. 2- دفع شر ظالمان؛ امام صادق(ع) فرمود: الکذب مذموم الاّ فی امرین: دفع شر الظلمه و اصلاح ذات البین؛ (میزان الحکمة، عنوان 3466، حدیث 17476.) کذب بد است مگر در دو مورد: با دروغ شر ظالمی را از خود یا از دیگران دفع کند، یا با دروغ بین دو نفر اصلاح ایجاد کند این در کنار مذمت های فراوان اسلام نسبت به دروغ گویی است از جمله آنکه: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند : هر گاه بنده دروغ بگوید، از بوی گندی که پدید آورده است فرشته یک میل از او دور می شود. (الترغیب و الترهیب : 3/597/30.) همچنین امام علی علیه السلام : بزرگترین خطاها (گناهان) نزد خداوند، زبان دروغگوست. (المحجّة البیضاء: 5/243) ایشان در جمله دیگری می فرمایند : بدترین خصلتها، دروغگویی است. (غرر الحکم : 5728) حال با توجه به اینکه اسلام به طور کلی، دروغ را بسیار مذموم می داند، و تنها موارد محدود و مشخصی را استثناء کرده، حقیقت امر روشن می شود. چون اگر کسی در زندگی خود دغدغه ای نسبت به راستگویی نداشته باشد و به سادگی دروغ بگوید، هرگز با این معضل مواجه نمی شود که آیا راستگویی همیشه بایسته است یا خیر؟ چنین کسی می تواند به سادگی شعار دهد و دروغگویی را حتی در مواضع مصلحت آمیز محکوم کند. اما اگر شخص در زندگی خود نسبت به راستگویی، تعهد داشته باشد، با موقعیت هایی مواجه می شود که راستگویی را در تزاحم با امر مهم دیگری می بیند. ممکن است یک راست گفتن او، کمک به ظالمی باشد تا جان شخص بی گناهی را بگیرد! آیا کسی که به اخلاق متعهد است، می تواند به سادگی به جان آن مظلوم بی اعتناء باشد؟ بنابراین اصل استثناء داشتن صداقت، بسیار معقول و موجه است و کافیست دقت نماییم که در مقابل مصلحت صداقت، چه مصلحت دیگری قرار گرفته تا در تزاحم بین آنها، حکم روشن و شفاف عقل را بیابیم. البته اسلام آن قدر نسبت به راست گویی توجه دارد که حتی در چنین مواردی دستور می دهد در صورت امکان از توریه (سخنی که در واقع راست است اما شنونده از آن معنای غلطی می فهمد) بهره گرفته شود. تا قبح دروغ در نزد گوینده تضعیف نشود. همچنین توجه به این نکته بسیار مهم است که مصلحت با منفعت متفاوت است. و این گونه نیست که کسی به خاطر منافع خود مجاز به دروغگویی باشد.
عنوان سوال:

چرا مسلمانان دروغ گفتن را در بعضی موارد جایز می دانند؟ آیا این بی اخلاقی نیست؟


پاسخ:

برای آنکه تصور صحیحی از موضوع داشته باشیم، مناسب است، ابتدا توجه کنیم که مسلمانان، در چه مواردی دروغ را جایز می دانند. مطابق مشهور دو موضع اصلی برای جواز دروغ وجود دارد:

1- اصلاح بین مردم؛ امام صادق(ع) فرمود: انّ اللَّه أحبّ الکذب فی الإصلاح... و أبغض الکذب فی غیر الاصلاح؛( میزان الحکمة، عنوان 3466، حدیث 17474.) خداوند دروغ گفتن را در مورد اصلاح بین مردم دوست دارد ... و دروغ را در غیر اصلاح دشمن دارد.
2- دفع شر ظالمان؛ امام صادق(ع) فرمود: الکذب مذموم الاّ فی امرین: دفع شر الظلمه و اصلاح ذات البین؛ (میزان الحکمة، عنوان 3466، حدیث 17476.) کذب بد است مگر در دو مورد: با دروغ شر ظالمی را از خود یا از دیگران دفع کند، یا با دروغ بین دو نفر اصلاح ایجاد کند

این در کنار مذمت های فراوان اسلام نسبت به دروغ گویی است از جمله آنکه:

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند : هر گاه بنده دروغ بگوید، از بوی گندی که پدید آورده است فرشته یک میل از او دور می شود. (الترغیب و الترهیب : 3/597/30.)

همچنین امام علی علیه السلام : بزرگترین خطاها (گناهان) نزد خداوند، زبان دروغگوست. (المحجّة البیضاء: 5/243)

ایشان در جمله دیگری می فرمایند : بدترین خصلتها، دروغگویی است. (غرر الحکم : 5728)

حال با توجه به اینکه اسلام به طور کلی، دروغ را بسیار مذموم می داند، و تنها موارد محدود و مشخصی را استثناء کرده، حقیقت امر روشن می شود.

چون اگر کسی در زندگی خود دغدغه ای نسبت به راستگویی نداشته باشد و به سادگی دروغ بگوید، هرگز با این معضل مواجه نمی شود که آیا راستگویی همیشه بایسته است یا خیر؟ چنین کسی می تواند به سادگی شعار دهد و دروغگویی را حتی در مواضع مصلحت آمیز محکوم کند.

اما اگر شخص در زندگی خود نسبت به راستگویی، تعهد داشته باشد، با موقعیت هایی مواجه می شود که راستگویی را در تزاحم با امر مهم دیگری می بیند. ممکن است یک راست گفتن او، کمک به ظالمی باشد تا جان شخص بی گناهی را بگیرد! آیا کسی که به اخلاق متعهد است، می تواند به سادگی به جان آن مظلوم بی اعتناء باشد؟

بنابراین اصل استثناء داشتن صداقت، بسیار معقول و موجه است و کافیست دقت نماییم که در مقابل مصلحت صداقت، چه مصلحت دیگری قرار گرفته تا در تزاحم بین آنها، حکم روشن و شفاف عقل را بیابیم.

البته اسلام آن قدر نسبت به راست گویی توجه دارد که حتی در چنین مواردی دستور می دهد در صورت امکان از توریه (سخنی که در واقع راست است اما شنونده از آن معنای غلطی می فهمد) بهره گرفته شود. تا قبح دروغ در نزد گوینده تضعیف نشود.

همچنین توجه به این نکته بسیار مهم است که مصلحت با منفعت متفاوت است. و این گونه نیست که کسی به خاطر منافع خود مجاز به دروغگویی باشد.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین