در چه مواقعی دروغ گفتن جایز است؟
دروغ به لحاظ اخلاقی از بزرگترین گناهان است و به لحاظ شرعی از حرام های مسلم شریعت است، زیرا کلید تمامی بدی ها و سرمنشأ همه شرها است. امام حسن عسکری در این زمینه فرموده اند: تمام خباثت ها در خانه ای قرار دارد و کلیه آن خانه، دروغ است.[1] دروغ تبعات زشت بسیاری دارد که بعضی از آنها را با بیان روایت، تقدیم می کنیم: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: دروغ، روزی را کم می کند.[2] امام علی علیه السلام: نتیجه دروغ، خواری در دنیا و عذاب در آخرت است.[3] امام علی علیه السلام: دروغگو و مرده یکسانند؛ زیرا برتری زنده بر مرده، به سبب اعتماد به اوست. پس هر گاه به گفته او اعتماد نشود، حیاتش از بین رفته است.[4] امام علی علیه السلام: دروغگو با دروغگویی خود سه چیز به دست می آورد: خشم خدا، نگاه تحقیرآمیز مردم و دشمنی فرشتگان.[5] بنابراین دروغ بسیار ناپسند و زشت است و تنها در جایی که مصلحتی جدی و بسیار مهم وجود دارد، خدای متعال اجازه دروغ گفتن را داده است. که البته باید بسیار مراقب فریبکاری های نفس بود، و منفعت شخصی را به جای مصلحت قرار نداد. و برای این کار باید موارد خاصی که به عنوان مصادیق این مصلحت بزرگ بیان شده اند را مد نظر قرار داد. مواردی نظیر:  حفظ جان مؤمن، حفظ آبروی مؤمن در مساله ای حساس، دفع فتنه و فساد و دفع ضرر بدنی و مالی در برابر ظالم یا اصلاح بین دو نفر که از جمله مصادیق این مصلحت بزرگ شمرده شده اند. این موارد در احادیث مورد اشاره واقع شده اند: امام صادق علیه السلام: آشتی دهنده، دروغگو نیست.[6] پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: خداوند عزّ و جلّ، دروغ گفتن به منظور ایجاد صلح و آشتی را دوست دارد و راستگویی به قصد فساد انگیزی را دشمن می دارد.[7] امام صادق علیه السلام: دروغ نکوهیده است، مگر در دو جا: دور کردن شرّ ستمگران و آشتی دادن میان مسلمانان.[8] البته به دلیل زشتی بسیار دروغ، گفته شده در همین موارد نیز تا آنجا که ممکن است شخص توریه کند و از دروغ گفتن پرهیز کند. توریه این است که انسان بدون این که دروغ بگوید، به گونه‌ای حرف بزند که طرف مقابل برداشت دیگری کند. نقل است یکی از اهل سنت از شیعه‌ای پرسید جانشین بعد از پیامبر(صلی الله علیه و اله ) کیست؟ شیعه جواب دادند کسی که دخترش در خانه او است. آن شخص تصور کرد که ابوبکر را می‌گوید؛ چون دخترش عایشه زن پیامبر بود. ازاین‌ رو آزاری به شخص شیعه نرساند؛ در حالی که منظور او امیرالمؤمنین(علیه السلام ) بود. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: در سر بسته گویی ها، ظرافتهایی است که مرد خردمند را از دروغ گفتن بی نیاز می کند.[9] در حدیثی از امام صادق (ع) نمونه هایی از توریه انبیاء بیان شده است: از امام صادق علیه السلام درباره این سخن خداوند عزّ و جلّ در داستان ابراهیم سؤال شد که: (گفت: [نه ]بلکه بزرگترشان این کار را کرده است، اگر سخن می گویند از آنها بپرسید). حضرت فرمود: نه، بت بزرگشان این کار را کرده بود و نه ابراهیم علیه السلام دروغ گفت. عرض شد: چگونه؟ حضرت فرمود: زیرا ابراهیم گفت: (اگر سخن می گویند از آنها بپرسید). اگر بتها سخن می گفتند، بزرگشان این کار را کرده بود و اگر سخن نمی گفتند، بزرگشان کاری نکرده بود.اما آنها سخن نگفتند[و نمی توانستند بگویند] و ابراهیم هم دروغ نگفت. همچنین، از آن حضرت درباره این آیه سوره یوسف سؤال شد که: (ای کاروانیان! قطعاً شما دزد هستید). حضرت فرمود: آنها یوسف را از پدرش دزدیدند. مگر نمی بینی که وقتی [برادران یوسف ]گفتند: (چه گم کرده اید؟ گفتند: جام پادشاه را گم کرده ایم) و یوسف نگفت: جام پادشاه را دزدیده اید. در حقیقت آنها یوسف را از پدرش دزدیدند [و مقصود یوسف نیز از این که گفت قطعاً شما دزد هستید ، همین معناست]. نیز از این سخن ابراهیم علیه السلام از امام صادق سؤال شد که: (پس نگاهی به ستارگان کرد و گفت: من کسالت دارم). حضرت فرمود: ابراهیم نه کسالت داشت و نه دروغ گفت؛ بلکه مقصود او کسالت در دینش بود، چون در جستجوی [دین درست] بود.[10] [1]. جامع السعادات، ج 2، ص 323. [2]. الترغیب و الترهیب : 3/596/29. [3]. غرر الحکم : 4640. [4]. غرر الحکم : 2104. [5]. غرر الحکم : 11039. [6]. الکافی : 2/210/5. [7]. بحار الأنوار : 77/47/3. [8]. بحار الأنوار : 72/263/48. [9]. کنز العمّال : 8253. [10]. الاحتجاج : 2/256/228.
عنوان سوال:

در چه مواقعی دروغ گفتن جایز است؟


پاسخ:

دروغ به لحاظ اخلاقی از بزرگترین گناهان است و به لحاظ شرعی از حرام های مسلم شریعت است، زیرا کلید تمامی بدی ها و سرمنشأ همه شرها است. امام حسن عسکری در این زمینه فرموده اند: تمام خباثت ها در خانه ای قرار دارد و کلیه آن خانه، دروغ است.[1]

دروغ تبعات زشت بسیاری دارد که بعضی از آنها را با بیان روایت، تقدیم می کنیم:
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: دروغ، روزی را کم می کند.[2]
امام علی علیه السلام: نتیجه دروغ، خواری در دنیا و عذاب در آخرت است.[3]
امام علی علیه السلام: دروغگو و مرده یکسانند؛ زیرا برتری زنده بر مرده، به سبب اعتماد به اوست. پس هر گاه به گفته او اعتماد نشود، حیاتش از بین رفته است.[4]
امام علی علیه السلام: دروغگو با دروغگویی خود سه چیز به دست می آورد: خشم خدا، نگاه تحقیرآمیز مردم و دشمنی فرشتگان.[5]

بنابراین دروغ بسیار ناپسند و زشت است و تنها در جایی که مصلحتی جدی و بسیار مهم وجود دارد، خدای متعال اجازه دروغ گفتن را داده است. که البته باید بسیار مراقب فریبکاری های نفس بود، و منفعت شخصی را به جای مصلحت قرار نداد. و برای این کار باید موارد خاصی که به عنوان مصادیق این مصلحت بزرگ بیان شده اند را مد نظر قرار داد. مواردی نظیر:  حفظ جان مؤمن، حفظ آبروی مؤمن در مساله ای حساس، دفع فتنه و فساد و دفع ضرر بدنی و مالی در برابر ظالم یا اصلاح بین دو نفر که از جمله مصادیق این مصلحت بزرگ شمرده شده اند. این موارد در احادیث مورد اشاره واقع شده اند:

امام صادق علیه السلام: آشتی دهنده، دروغگو نیست.[6]
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: خداوند عزّ و جلّ، دروغ گفتن به منظور ایجاد صلح و آشتی را دوست دارد و راستگویی به قصد فساد انگیزی را دشمن می دارد.[7]
امام صادق علیه السلام: دروغ نکوهیده است، مگر در دو جا: دور کردن شرّ ستمگران و آشتی دادن میان مسلمانان.[8]

البته به دلیل زشتی بسیار دروغ، گفته شده در همین موارد نیز تا آنجا که ممکن است شخص توریه کند و از دروغ گفتن پرهیز کند. توریه این است که انسان بدون این که دروغ بگوید، به گونه‌ای حرف بزند که طرف مقابل برداشت دیگری کند. نقل است یکی از اهل سنت از شیعه‌ای پرسید جانشین بعد از پیامبر(صلی الله علیه و اله ) کیست؟ شیعه جواب دادند کسی که دخترش در خانه او است. آن شخص تصور کرد که ابوبکر را می‌گوید؛ چون دخترش عایشه زن پیامبر بود. ازاین‌ رو آزاری به شخص شیعه نرساند؛ در حالی که منظور او امیرالمؤمنین(علیه السلام ) بود.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: در سر بسته گویی ها، ظرافتهایی است که مرد خردمند را از دروغ گفتن بی نیاز می کند.[9]

در حدیثی از امام صادق (ع) نمونه هایی از توریه انبیاء بیان شده است: از امام صادق علیه السلام درباره این سخن خداوند عزّ و جلّ در داستان ابراهیم سؤال شد که: (گفت: [نه ]بلکه بزرگترشان این کار را کرده است، اگر سخن می گویند از آنها بپرسید). حضرت فرمود: نه، بت بزرگشان این کار را کرده بود و نه ابراهیم علیه السلام دروغ گفت. عرض شد: چگونه؟ حضرت فرمود: زیرا ابراهیم گفت: (اگر سخن می گویند از آنها بپرسید). اگر بتها سخن می گفتند، بزرگشان این کار را کرده بود و اگر سخن نمی گفتند، بزرگشان کاری نکرده بود.اما آنها سخن نگفتند[و نمی توانستند بگویند] و ابراهیم هم دروغ نگفت.
همچنین، از آن حضرت درباره این آیه سوره یوسف سؤال شد که: (ای کاروانیان! قطعاً شما دزد هستید). حضرت فرمود: آنها یوسف را از پدرش دزدیدند. مگر نمی بینی که وقتی [برادران یوسف ]گفتند: (چه گم کرده اید؟ گفتند: جام پادشاه را گم کرده ایم) و یوسف نگفت: جام پادشاه را دزدیده اید. در حقیقت آنها یوسف را از پدرش دزدیدند [و مقصود یوسف نیز از این که گفت قطعاً شما دزد هستید ، همین معناست].
نیز از این سخن ابراهیم علیه السلام از امام صادق سؤال شد که: (پس نگاهی به ستارگان کرد و گفت: من کسالت دارم). حضرت فرمود: ابراهیم نه کسالت داشت و نه دروغ گفت؛ بلکه مقصود او کسالت در دینش بود، چون در جستجوی [دین درست] بود.[10]

[1]. جامع السعادات، ج 2، ص 323.
[2]. الترغیب و الترهیب : 3/596/29.
[3]. غرر الحکم : 4640.
[4]. غرر الحکم : 2104.
[5]. غرر الحکم : 11039.
[6]. الکافی : 2/210/5.
[7]. بحار الأنوار : 77/47/3.
[8]. بحار الأنوار : 72/263/48.
[9]. کنز العمّال : 8253.
[10]. الاحتجاج : 2/256/228.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین