از نظر علمای اخلاق، غیبت نوعی بیماری روحی و روانی است، کسی که غیبت می کند یا دوست دارد غیبت بشنود، مریض است. ابتدا باید این بیماری را شناخت و مصادیق مختلف آن و راه های نفوذ و آثار و عوارضی که این بیماری بر روح می گذارد، نیز آثاری که بر سرنوشت مادی و معنوی، دنیوی و اخروی دارد، شناخته شود، سپس ریشه ها و عواملی که باعث بروز غیبت یا تقویت این شجرة خبیثه می شود، مورد بررسی قرار گیرد. به بیان دیگر: برای درمان هر بیماری و رفع هر آسبی و آفتی، لازم است به سه عنصر اساسی توجه نمود: 1 شناخت درد و آفت، آگاهی از آثار و عوارض و علایم آن، 2 شناخت علل و عوامل پیدایش و بروز آن، 3 شناخت راه های آسیب زدایی و درمان درد. اشاره ای به آثار و عوارض غیبت شناخت هر یک از عناصر سه گانه، به گونه ای در معالجه بیماری غیبت تأثیر نافذ و نافعی دارد. شناخت آفات و آسیب هایی که غیبت بر روان انسان وارد می کند و آگاهی از آثار منفی آن بر سرنوشتش در دنیا و آخرت و کیفر و عذاب های آن، باعث پیدایش تذکر و تنبّه، و خوف و خشیت می گردد. غیبت از گناهان کبیره ای است که خداوند برای آن مجازات آتش جهنم را مقرر داشته است. چگونه ممکن است انسان به خدا و قیامت اعتقاد داشته باشد و با خواندن و تدبّر در آیات و روایات غیبت تنبه نگردد؛ نیز از عذابی که با (ویلٌ لکل همزه لمزه) بیان شده، به خود نیاید؟ غیبتی که همانند خوردن گوشت مرده غیبت شونده است. آیا کسی این کار را می کند؟ غیبتی که پیامبر اکرم(ص) گناهش را شدید تر از زنا دانسته،[1] و در حدیث دیگری میفرماید: (درهمی که انسان از ربا به دست میآورد گناهش نزد خدا از سی و شش زنا بزرگتر است و از هر ربا بالاتر آبروی مسلمان است.)[2] غیبت، انسان را از ولایت حق تعالی خارج می کند و داخل ولایت شیطان می کند و آن چنان خوار و ذلیل می شود که شیطان نیز او را از ولایت خود بیرون می کند و از او تبرّی میجوید و اظهار تنفر می کند.[3] غیبت در آغاز باعث کاهش ارزش و فضیلت عبادت می گردد و به تدریج مانع قبولی اعمال می گردد.[4] غیبت کننده اگر بدون توبه بمیرد، از بهشت محروم است و اولین کسی است که داخل جهنم می گردد، و اگر توبه کند و توبه اش قبول شود، آخرین کسی است که وارد بهشت می شود.[5] ساده ترین راه مبارزه با بیماری غیبت بهترین راه برای از بین بردن معلول، مبارزه با علت است. علل و عوامل غیبت فراوان است. در ذیل به برخی از آن ها اشاره می شود: 1 سوء ظن و بدگمانی: از قرآن استفاده می شود که یکی از عوامل گرایش به غیبت، سوء ظن دیگران است. بدگمانی یا سوء ظن علاوه بر این که انسان را آلوده می کند، جامعه را نیز به فساد و تباهی می کشاند، زیرا شخص بدگمان، سوء ظن خود را به افراد دیگر منتقل می کند و به تدریج چیزی را که اساس و پایهای جز شایعه یا برداشت نادرست نداشت، به صورت امری قطعی و مسلّم در میان مردم منتشر می سازد. 2 تجسس در امور مردم: اگر می خواهید غیبت نکنید، باید سوء ظن و بدگمانی نسبت به مردم نداشته باشید. اگر می خواهید گرفتار بدگمانی نشوید، باید در امور مردم تجسس نکنید، زیرا سوء ظن و تجسس در یکدیگر تأثیر متقابل دارند. گاهی تجسس باعث سوء ظن است و گاهی سوء ظن منشأ تجسس می شود. شهید ثانی(ره) می گوید: تجسس کردن از حال درونی افراد از ثمرات سوء ظن است، برای این که قلب انسان با بدبین شدن تنها، قانع نمی شود، بلکه او را وا می دارد که در مورد افراد تحقیق و جستجو کند که نتیجه تحقیق این است که سرگرم عیب جویی و تجسس شود. از این رو قرآن برای از بین بردن غیبت به عنوان معلول، دستور داده با علت (یعنی سوء ظن و تجسس) مبارزه شود: (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ ؛[حجرات/12] ای کسانی که ایمان آورده اید، از گمان فراوان بپرهیزید زیرا پاره، ای از گمانها در حد گناه است و در کارهای پنهانی یکدیگر جست و جو مکنید و از یکدیگر غیبت مکنید آیا هیچ یک از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناخوش خواهید داشت و از خدا بترسید، زیرا خدا توبه پذیر و مهربان است).[6] در واقع غیبت را معلول دو عامل پیشین دانسته است. 3 هم رنگی با دوستان: یکی از انگیزه های غیبت، موافقت با دوستان و هم نشینان است. عده ای برای گرم نگه داشتن مجلس و جلب رضایت و افکار اهل مجلس، به هرزه گویی و بدگویی و تمسخر دیگران در غیاب آنان می پردازند که چند گناه را با هم جمع می کنند و شعارشان این است: خواهی نشوی رسوا، هم رنگ جماعت شو؛ یعنی هم چون حیوانات، تقلید و جلب رضایت دیگران، محور قرار گیرد اگر چه موجب غضب حق تعالی باشد! این گونه افراد از دیدگاه علی(ع) (همجٌ رعاع) یا احمقان بی سروپایی هستند که به دنبال هر صدایی می روند و با هر بادی حرکت می کنند! (الناس ثلاثة: فعالم ربانی، و متعلم علی سبیل نجاة و همج رعاع...؛[7] مردم سه گروهند: اول علمای الهی، دوم دانشطلبانی که در راه نجات دنبال تحصیل علمند، و سوم احمقان بی سر و پا که دنبال هر صدایی میدوند و با هر بادی حرکت میکنند! همانها که با نور علم روشن نشده اند و به ستون محکمی پناه نبردهاند.) 4 خودستایی و مباهات و فخر فروشی: برخی برای آن که اظهار وجود کنند و فضل و کمال خود را به رخ بکشند، دیگران را کوچک می شمارند و از آنان بدگویی می کنند. قرآن می فرماید: (فَلَا تُزَکُّوا أَنفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَی؛[8] خودستایی نکنید، او به کسی که تقوا ورزیده داناتر است). 5 تنزیه نفس و تبرئه خویش: گاهی انسان برای تبرئه خود از نسبت هایی که به او داده شده است، پای دیگران را به میان می کشد و گناه و جرم را مستقلاً به دیگری نسبت می دهد یا او را شریک جرم خود معرفی می کند. 6 حسد: برای درمان آن انسان باید درباره عظمت این گناه بیندیشد، چه این که مرتکب آن، مرتکب دو گناه شده و مستحق دو عذاب است: یکی گناه غیبت و دیگری گناه حسد. جهت آگاهی بیشتر در این زمینه به کتاب شریف معراج السعاده اسوه اخلاق ملا احمد نراقی(ره) صفحة 434 مراجعه شود که در بیان معالجه مرض غیبت دوازده راه ذکر نموده است. پیشگیری و درمان ریشه ای الف) تقویت معرفت و شناخت به خدا و ایمان و اعتقادات است. مهم ترین عاملی که در مبارزه با عوامل فساد و بیماری های معنوی و نفسانی مؤثر و کارساز است، عنصر ایمان است؛ تقویت ایمان به خدا و روز حساب، باعث خوف و خشیت، از عذاب شدید الهی، و اجتناب از همه گناهان و معاصی، پیدایش روح تواضع و تسلیم و تهذیب نفس و تزکیه و اعتلای روح می گردد. تقویت ایمان به دو عامل بستگی دارد: یکی افزایش مستمر معرفت و شناخت خدا و صفات جمال و جلال او، و دوم: عمل به احکام الهی در همه عرصه های عبادی و غیر عبادی. رابطه ایمان و عمل، رابطه تأثیر متقابل است. هرچه ایمان قوی تر، تعبّد و تقیّد به احکام الهی بیشتر، و هر چه تعبّد افزایش یابد، ایمان قوی تر می شود. ب) یاد خدا: پیش از آغاز سخن، و قبل از انجام هر عملی، به یاد خدا بودن، و اندیشیدن که آیا سخنی که می خواهم بگویم، یا مطلبی که می خواهم بنویسم یا کاری که می خواهم انجام دهم، رضایت و فرمان خدا در آن است یا هوای نفس و روح انتقام جویی در آن دخیل است. امیر المؤمنین(ع) می فرماید: (ذکر الله دواء اعلال النفوس؛[9] یاد خدا داروی بیماری ها روح است). ج) خود آگاهی، خویشتن شناسی و توجه به عیوب خویش: حضرت علی(ع) فرمود: (طُوبَی لِمَنْ شَغَلَهُ عَیْبُهُ عَنْ عُیُوبِ النَّاس؛[10] خوشا به حال آن کس که پرداختن به حال خویش او را از توجّه به عیوب مردم باز داشته). اگر کسی از عیوب خود آگاه شود، هرگز در صدد عیب جویی دیگران بر نمی آید. انسانی که خود را سراپا عیب و نقص می بیند، شرم دارد از این که دیگران را به خاطر همان عیوب سرزنش کند. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: (شَرُّ النَّاسِ مَن کَانَ مُتَتَبِّعًا لِعُیُوبِ النَّاسِ عُمْیًا لِمَعَایِبِهِ؛[11] بدترین مردم کسی است که عیب های مردم را دنبال کند و عیب خود را نبیند). خداوند ما را از شرور نفس خویش حفظ کند. [1]. (الْغِیبَةُ أَشَدُّ مِنَ الزِّنَا) الخصال، ج1، ص: 63. [2]. فیض کاشانی، المحجة البیضاء، جلد 5، ص 253، به نقل از تفسیر نمونه، ج 22، ص 189. [3]. وسائل الشیعه، ج 8، ص 608. [4]. مهدوی کنی، اخلاق عملی، ص 150. [5]. المحجه البیضاء، ج 5، ص 252، جهت اطلاع بیشتر به کتاب (اخلاق عملی) آیت الله مهدوی کنی مراجعه شود. [6]. مهدوی کنی، اخلاق عملی، ص 163. [7]. نهجالبلاغه، حکمت 147. [8]. نجم آیه 32. [9]. منتخب الغرر، ص 22. [10]. تفسیر قمی، ج2، ص70؛ نهج البلاغه، خ176. [11]. غرر الحکم ص421.
از نظر علمای اخلاق، غیبت نوعی بیماری روحی و روانی است، کسی که غیبت می کند یا دوست دارد غیبت بشنود، مریض است. ابتدا باید این بیماری را شناخت و مصادیق مختلف آن و راه های نفوذ و آثار و عوارضی که این بیماری بر روح می گذارد، نیز آثاری که بر سرنوشت مادی و معنوی، دنیوی و اخروی دارد، شناخته شود، سپس ریشه ها و عواملی که باعث بروز غیبت یا تقویت این شجرة خبیثه می شود، مورد بررسی قرار گیرد. به بیان دیگر: برای درمان هر بیماری و رفع هر آسبی و آفتی، لازم است به سه عنصر اساسی توجه نمود:
1 شناخت درد و آفت، آگاهی از آثار و عوارض و علایم آن،
2 شناخت علل و عوامل پیدایش و بروز آن،
3 شناخت راه های آسیب زدایی و درمان درد.
اشاره ای به آثار و عوارض غیبت
شناخت هر یک از عناصر سه گانه، به گونه ای در معالجه بیماری غیبت تأثیر نافذ و نافعی دارد. شناخت آفات و آسیب هایی که غیبت بر روان انسان وارد می کند و آگاهی از آثار منفی آن بر سرنوشتش در دنیا و آخرت و کیفر و عذاب های آن، باعث پیدایش تذکر و تنبّه، و خوف و خشیت می گردد.
غیبت از گناهان کبیره ای است که خداوند برای آن مجازات آتش جهنم را مقرر داشته است. چگونه ممکن است انسان به خدا و قیامت اعتقاد داشته باشد و با خواندن و تدبّر در آیات و روایات غیبت تنبه نگردد؛ نیز از عذابی که با (ویلٌ لکل همزه لمزه) بیان شده، به خود نیاید؟ غیبتی که همانند خوردن گوشت مرده غیبت شونده است. آیا کسی این کار را می کند؟
غیبتی که پیامبر اکرم(ص) گناهش را شدید تر از زنا دانسته،[1] و در حدیث دیگری میفرماید: (درهمی که انسان از ربا به دست میآورد گناهش نزد خدا از سی و شش زنا بزرگتر است و از هر ربا بالاتر آبروی مسلمان است.)[2]
غیبت، انسان را از ولایت حق تعالی خارج می کند و داخل ولایت شیطان می کند و آن چنان خوار و ذلیل می شود که شیطان نیز او را از ولایت خود بیرون می کند و از او تبرّی میجوید و اظهار تنفر می کند.[3] غیبت در آغاز باعث کاهش ارزش و فضیلت عبادت می گردد و به تدریج مانع قبولی اعمال می گردد.[4] غیبت کننده اگر بدون توبه بمیرد، از بهشت محروم است و اولین کسی است که داخل جهنم می گردد، و اگر توبه کند و توبه اش قبول شود، آخرین کسی است که وارد بهشت می شود.[5]
ساده ترین راه مبارزه با بیماری غیبت
بهترین راه برای از بین بردن معلول، مبارزه با علت است. علل و عوامل غیبت فراوان است. در ذیل به برخی از آن ها اشاره می شود:
1 سوء ظن و بدگمانی: از قرآن استفاده می شود که یکی از عوامل گرایش به غیبت، سوء ظن دیگران است. بدگمانی یا سوء ظن علاوه بر این که انسان را آلوده می کند، جامعه را نیز به فساد و تباهی می کشاند، زیرا شخص بدگمان، سوء ظن خود را به افراد دیگر منتقل می کند و به تدریج چیزی را که اساس و پایهای جز شایعه یا برداشت نادرست نداشت، به صورت امری قطعی و مسلّم در میان مردم منتشر می سازد.
2 تجسس در امور مردم: اگر می خواهید غیبت نکنید، باید سوء ظن و بدگمانی نسبت به مردم نداشته باشید. اگر می خواهید گرفتار بدگمانی نشوید، باید در امور مردم تجسس نکنید، زیرا سوء ظن و تجسس در یکدیگر تأثیر متقابل دارند. گاهی تجسس باعث سوء ظن است و گاهی سوء ظن منشأ تجسس می شود. شهید ثانی(ره) می گوید: تجسس کردن از حال درونی افراد از ثمرات سوء ظن است، برای این که قلب انسان با بدبین شدن تنها، قانع نمی شود، بلکه او را وا می دارد که در مورد افراد تحقیق و جستجو کند که نتیجه تحقیق این است که سرگرم عیب جویی و تجسس شود. از این رو قرآن برای از بین بردن غیبت به عنوان معلول، دستور داده با علت (یعنی سوء ظن و تجسس) مبارزه شود: (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ ؛[حجرات/12] ای کسانی که ایمان آورده اید، از گمان فراوان بپرهیزید زیرا پاره، ای از گمانها در حد گناه است و در کارهای پنهانی یکدیگر جست و جو مکنید و از یکدیگر غیبت مکنید آیا هیچ یک از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناخوش خواهید داشت و از خدا بترسید، زیرا خدا توبه پذیر و مهربان است).[6] در واقع غیبت را معلول دو عامل پیشین دانسته است.
3 هم رنگی با دوستان: یکی از انگیزه های غیبت، موافقت با دوستان و هم نشینان است. عده ای برای گرم نگه داشتن مجلس و جلب رضایت و افکار اهل مجلس، به هرزه گویی و بدگویی و تمسخر دیگران در غیاب آنان می پردازند که چند گناه را با هم جمع می کنند و شعارشان این است: خواهی نشوی رسوا، هم رنگ جماعت شو؛ یعنی هم چون حیوانات، تقلید و جلب رضایت دیگران، محور قرار گیرد اگر چه موجب غضب حق تعالی باشد! این گونه افراد از دیدگاه علی(ع) (همجٌ رعاع) یا احمقان بی سروپایی هستند که به دنبال هر صدایی می روند و با هر بادی حرکت می کنند! (الناس ثلاثة: فعالم ربانی، و متعلم علی سبیل نجاة و همج رعاع...؛[7] مردم سه گروهند: اول علمای الهی، دوم دانشطلبانی که در راه نجات دنبال تحصیل علمند، و سوم احمقان بی سر و پا که دنبال هر صدایی میدوند و با هر بادی حرکت میکنند! همانها که با نور علم روشن نشده اند و به ستون محکمی پناه نبردهاند.)
4 خودستایی و مباهات و فخر فروشی: برخی برای آن که اظهار وجود کنند و فضل و کمال خود را به رخ بکشند، دیگران را کوچک می شمارند و از آنان بدگویی می کنند. قرآن می فرماید: (فَلَا تُزَکُّوا أَنفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَی؛[8] خودستایی نکنید، او به کسی که تقوا ورزیده داناتر است).
5 تنزیه نفس و تبرئه خویش: گاهی انسان برای تبرئه خود از نسبت هایی که به او داده شده است، پای دیگران را به میان می کشد و گناه و جرم را مستقلاً به دیگری نسبت می دهد یا او را شریک جرم خود معرفی می کند.
6 حسد: برای درمان آن انسان باید درباره عظمت این گناه بیندیشد، چه این که مرتکب آن، مرتکب دو گناه شده و مستحق دو عذاب است: یکی گناه غیبت و دیگری گناه حسد.
جهت آگاهی بیشتر در این زمینه به کتاب شریف معراج السعاده اسوه اخلاق ملا احمد نراقی(ره) صفحة 434 مراجعه شود که در بیان معالجه مرض غیبت دوازده راه ذکر نموده است.
پیشگیری و درمان ریشه ای
الف) تقویت معرفت و شناخت به خدا و ایمان و اعتقادات است.
مهم ترین عاملی که در مبارزه با عوامل فساد و بیماری های معنوی و نفسانی مؤثر و کارساز است، عنصر ایمان است؛ تقویت ایمان به خدا و روز حساب، باعث خوف و خشیت، از عذاب شدید الهی، و اجتناب از همه گناهان و معاصی، پیدایش روح تواضع و تسلیم و تهذیب نفس و تزکیه و اعتلای روح می گردد.
تقویت ایمان به دو عامل بستگی دارد: یکی افزایش مستمر معرفت و شناخت خدا و صفات جمال و جلال او، و دوم: عمل به احکام الهی در همه عرصه های عبادی و غیر عبادی. رابطه ایمان و عمل، رابطه تأثیر متقابل است. هرچه ایمان قوی تر، تعبّد و تقیّد به احکام الهی بیشتر، و هر چه تعبّد افزایش یابد، ایمان قوی تر می شود.
ب) یاد خدا:
پیش از آغاز سخن، و قبل از انجام هر عملی، به یاد خدا بودن، و اندیشیدن که آیا سخنی که می خواهم بگویم، یا مطلبی که می خواهم بنویسم یا کاری که می خواهم انجام دهم، رضایت و فرمان خدا در آن است یا هوای نفس و روح انتقام جویی در آن دخیل است. امیر المؤمنین(ع) می فرماید: (ذکر الله دواء اعلال النفوس؛[9] یاد خدا داروی بیماری ها روح است).
ج) خود آگاهی، خویشتن شناسی و توجه به عیوب خویش:
حضرت علی(ع) فرمود: (طُوبَی لِمَنْ شَغَلَهُ عَیْبُهُ عَنْ عُیُوبِ النَّاس؛[10] خوشا به حال آن کس که پرداختن به حال خویش او را از توجّه به عیوب مردم باز داشته).
اگر کسی از عیوب خود آگاه شود، هرگز در صدد عیب جویی دیگران بر نمی آید. انسانی که خود را سراپا عیب و نقص می بیند، شرم دارد از این که دیگران را به خاطر همان عیوب سرزنش کند. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: (شَرُّ النَّاسِ مَن کَانَ مُتَتَبِّعًا لِعُیُوبِ النَّاسِ عُمْیًا لِمَعَایِبِهِ؛[11] بدترین مردم کسی است که عیب های مردم را دنبال کند و عیب خود را نبیند). خداوند ما را از شرور نفس خویش حفظ کند.
[1]. (الْغِیبَةُ أَشَدُّ مِنَ الزِّنَا) الخصال، ج1، ص: 63.
[2]. فیض کاشانی، المحجة البیضاء، جلد 5، ص 253، به نقل از تفسیر نمونه، ج 22، ص 189.
[3]. وسائل الشیعه، ج 8، ص 608.
[4]. مهدوی کنی، اخلاق عملی، ص 150.
[5]. المحجه البیضاء، ج 5، ص 252، جهت اطلاع بیشتر به کتاب (اخلاق عملی) آیت الله مهدوی کنی مراجعه شود.
[6]. مهدوی کنی، اخلاق عملی، ص 163.
[7]. نهجالبلاغه، حکمت 147.
[8]. نجم آیه 32.
[9]. منتخب الغرر، ص 22.
[10]. تفسیر قمی، ج2، ص70؛ نهج البلاغه، خ176.
[11]. غرر الحکم ص421.
- [سایر] برای پرهیز از غیبت در یک جمع چه باید کرد؟
- [سایر] امیر المؤمنین علی علیه السلام درباره ی پرهیز از شنیدن غیبت چه توصیه ای فرمودند؟
- [سایر] اصل پرهیز چیست؟
- [سایر] پرهیز چه فوایدی دارد؟
- [سایر] پرهیز چه فوایدی دارد؟
- [سایر] پرهیز واقعی چیست؟
- [سایر] پرهیز کردن درست چه ویژگی هایی دارد؟
- [سایر] پرهیز از مجادله چه ثمره ای دارد؟
- [سایر] چرا باید از دروغ پرهیز کنیم؟
- [سایر] پرهیز کردن درست چه ویژگی هایی دارد؟
- [آیت الله مظاهری] غیبت از فردی که شنونده نمیشناسد، گرچه غیبت و حرام نیست، ولی موجب قساوت قلب است و مسلمان واقعی از اینگونه چیزها پرهیز میکند، مگر اینکه آن فرد مجهول، محصور در چند نفر باشد- که احتمال شناختن وی میرود- که در این صورت جایز نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] فضله و بول پرندگان حلال گوشت و حرام گوشت نجس نیست، ولی احتیاط مستحب پرهیز از حرام گوشت است مخصوصاً از بول خفاش.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . بر مسلمانان لازم است که حقوق و روابط اجتماعی خود را طبق احکام اسلام، مرتب و منظم کنند و از بدع و سنت های بیگانگان، جداً پرهیز نمایند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] بهتر است از رگه های خونی که در درون شیر دیده می شود و سپس مستهلک می گردد پرهیز شود; هر چند محکوم به حرمت و نجاست نیست.
- [آیت الله مظاهری] چنانکه غیبت نمودن حرام و از گناهان بزرگ در اسلام است، شنیدن غیبت نیز حرام و از گناهان بزرگ است، و اگر شنونده میتواند باید دفاع از کسی که غیبت او میشود بنماید، و اگر نمیتواند باید از مجلس غیبت بیرون رود، و اگر نمیتواند باید توجّه به گفتار غیبتکننده نداشته باشد، و اگر گفتار او را به طور ناخواسته شنید، باید ترتیب اثر ندهد.
- [آیت الله وحید خراسانی] غیبت و ان ذکر عیب مستور و پوشیده مومن در غیاب او است چه ان عیب را به گفتار بیان کند یا به رفتار بفهماند هرچند در اظهار عیب مومن قصد اهانت و هتک حیثیت نداشته باشد و اگر به قصد اهانت عیب مومن را اظهار نماید دو گناه مرتکب شده است و مرتکب غیبت باید توبه کند و بنابر احتیاط واجب از کسی که غیبت او را کرده حلیت بطلبد مگر ان که حلیت طلبیدن موجب مفسده ای شود و در مواردی غیبت جایز است متجاهر به فسق یعنی کسی که اشکارا و علنی گناه می کند که غیبت کردن از او در همان گناه جایز است غیبت کردن مظلوم از ظالمی که بر او ظلم کرده نسبت به ان ظلم در مورد مشورت که اظهار عیب به قصد نصیحت مشورت کننده در حدی که نصیحت محقق شود جایز است غیبت بدعت گذار در دین و کسی که موجب گمراهی مردم می شود غیبت برای اظهار فسق شاهد یعنی اگر کسی که شهادت می دهد فاسق است غیبت او به اظهار فسق او برای ان که به شهادت او حقی ضایع نشود جایز است غیبت کردن از شخصی برای دفع ضرر از جان یا عرض یا مال ان شخص غیبت کردن از گناهکار به قصد بازداشتن او از ان گناه در صورتی که به غیر ان بازداشتن او ممکن نباشد
- [آیت الله مظاهری] استفاده جنسی زن از شوهرش و شوهر از زنش به هر نحوی که باشد جایز است، ولی استفادههای غیر متعارف باید با اجازه و رضایت یکدیگر باشد، بلکه سزاوار است که اگر ضرورتی نباشد، از استفادههای غیر متعارف پرهیز کنند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . همکاری مردها با زن های اجنبیه و بیگانه در امور تجاری و اداری به نحوی که به تقلید از بیگانگان مرسوم شده که از محرمات، پرهیز نمی کنند و مراعات احکام شرعیه را نمی نمایند، جایز نیست.
- [آیت الله اردبیلی] هنگام تلاوت قرآن شایسته است انسان به آن گوش دهد و از صحبت کردن پرهیز کند؛ بلکه در صورتی که بیاحترامی و هتک به قرآن باشد صحبت کردن جایز نیست، ولی اگر کسی چیزی بپرسد میتواند جواب او را بدهد.
- [آیت الله اردبیلی] وسایل ارتباط جمعی باید در جهت اشاعه مکارم اخلاق و خصال پسندیده انسانی و اشاعه فرهنگ اسلامی قرار گیرند و در این زمینه از اندیشههای متفاوت بهره جویند و از ترویج فرهنگ ضد اسلامی و بیبندوباری به شدّت پرهیز نمایند.