باسلام/درکتاب امالی(مجلس 30) شیخ صدوق آمده که یاران امام حسین (ع)درشب عاشورا برای غسل و وضو، آب فراهم کردندآیااین مسئله با بی آبی یاران امام حسین(ع) ازروز هفتم که آب را بروی امام حسین (ع) بستند، تناقص ندارد؟ پاسخ: با سلام.به عقیده ما با بسته شدن آب یاران حضرت به تقلا افتادند تا مقدار محدودی آب تهیه و آن را در اختیار امام قرار دهند این تلاشها تا شب عاشورا ادامه داشت لذا وجود مقدار اندکی آب تا صبح عاشورا در خیمه های اباعبدالله الحسین مطلبی نو یافته یا کشفی تازه و عجیب نیست بلکه منابع کهن و معتبر تاریخی اشاره به آوردن آب طی روزهای هفتم تا دهم به خیمههای اباعبدالله الحسین توسط حضرت عباس و علی اکبر دارد . برای توضیح بیشتر باید به مطالب زیر اشاره نمود: زمان دستور منع آب، سه روز پیش از عاشورا، یعنی روز هفتم یا حداکثر هشتم محرّم بوده است. اهداف دشمن از این اقدام را میتوان این گونه بیان کرد که اوّلاً اردوی امام با مشکل دسترسی به آب روبرو شود و مبارزه، برای او سختتر گردد. دوّم اینکه این حربه میتوانست اطفال و زنان را بیشتر بیازارد و چه بسا دشمن تصوّر میکرد بتواند به این وسیله راهی برای فشار داخلی بر امام بیابد و مثلاً کودکان و زنان، آن حضرت را ناچار به تسلیم کنند که البتّه چنین نشد. امّا اینکه آیا امام در این مدّت به آب دسترسی داشته است یا نه، باید گفت برخی شواهد نشان میدهد که امام تا صبح عاشورا (البتّه به سختی) توانسته است در حدّ محدود، و به مقدار نیاز، آب تهیه کند. بنابراین به نظر میرسد در خیمهگاه امام تا روزهای آخر، آب وجود داشته است. چنانکه گفته شده است حضرت ابوالفضل با گروهی از یاران امام، بیست مشک آب برای اردوگاه تهیه کرده بود و احتمالاً هنوز چیزی از آن باقی بود. به گزارش ابیمِخْنَف امام حسین در آخرین لحظات به فرات نزدیک شد، امّا پیش از آنکه آب بردارد دشمن او را مجروح کرد. آنچه گفته شد به معنای نفی اصل جریان تشنگی در کربلا، نیست؛ بلکه مقصود این است که، آنچه مربوط به کمبود آب و تشنگی است مربوط به روز عاشورا است و همین اندازه هم مصیبت کمی نیست؛ زیرا: 1. قطعا میدانید که جراحت و خونریزی زیاد باعث ایجاد تشنگی در فرد میشود و این مسئله از لحاظ علمی امری مسلم است. از امام صادق نقل شده که حضرت فرمود: تعداد زخمهای امام، 33 زخم نیزه و 34 ضربة شمشیر و در روایت دیگری از ایشان، 33 زخم نیزه و 44 زخم شمشیر و تیر بوده است. وضعیت برخی اصحاب نیز چیزی شبیه امام بوده است. 2. گرمای سرزمین عراق (در مهر ماه) را با گرمای موجود در سرزمین خود مقایسه نکنیم. بدین منظور میتوانید از کسانی که در این ماه از سال به کربلا مشرف شدهاند سوال کنید و یا به درجه حرارت موجود در شهرهایی همچون اهواز و بندرعباس که تقریبا دمایی شبیه به کربلا دارند در این ماه توجه فرمایید. 3. تقلا، زد و خورد، جنگ و درگیری موجود در میدان نبرد را که از صبح عاشورا تا عصر (و نه یکی دو ساعت) ادامه داشته را در نظر داشته باشیم. 4. سختگیری دشمن در دسترسی امام و یارانش به آب، برای کودکان و زنان شرایط بسیار سختی را بوجود آورده بود. دشمن پیوسته با سخنانی اهانتآمیز در صدد ایجاد جنگی روانی برضد امام و اردوگاه او بوده است. 5. بدلیل کمبود آب (نه نبود آب) اصحاب آب کمتری مصرف می کردند تا آب برای امام و بنیهاشم کم نیاید. امام و بنی هاشم نیز از آب به میزان رفع ضرورت استفاده میکردند تا آب برای کودکان و زنان کم نیاید. زنان نیز به نوبه خود به مقدار ضرورت استفاده میکردند تا کودکان بهانه نگیرند لذا نمیگوییم آب نبوده ولی میگوییم کم بوده و سلسله مراتب تشنگی درمیان امام و اصحاب به ترتیبی که بیان شد وجود داشته است. لازم به ذکر است مسئله غسل شب عاشورا مورد تایید نمیباشد. تحقیقات اخیر نشان میدهد بحث غسل امری است که به صورت اشتباه وارد منابع شده که در صورت تمایل آماده ارائه توضیحات بیشتر در این باره هستیم.
باسلام/درکتاب امالی(مجلس 30) شیخ صدوق آمده که یاران امام حسین (ع)درشب عاشورا برای غسل و وضو، آب فراهم کردندآیااین مسئله با بی آبی یاران امام حسین(ع) ازروز هفتم که آب را بروی امام حسین (ع) بستند، تناقص ندارد؟
باسلام/درکتاب امالی(مجلس 30) شیخ صدوق آمده که یاران امام حسین (ع)درشب عاشورا برای غسل و وضو، آب فراهم کردندآیااین مسئله با بی آبی یاران امام حسین(ع) ازروز هفتم که آب را بروی امام حسین (ع) بستند، تناقص ندارد؟
پاسخ: با سلام.به عقیده ما با بسته شدن آب یاران حضرت به تقلا افتادند تا مقدار محدودی آب تهیه و آن را در اختیار امام قرار دهند این تلاشها تا شب عاشورا ادامه داشت لذا وجود مقدار اندکی آب تا صبح عاشورا در خیمه های اباعبدالله الحسین مطلبی نو یافته یا کشفی تازه و عجیب نیست بلکه منابع کهن و معتبر تاریخی اشاره به آوردن آب طی روزهای هفتم تا دهم به خیمههای اباعبدالله الحسین توسط حضرت عباس و علی اکبر دارد . برای توضیح بیشتر باید به مطالب زیر اشاره نمود:
زمان دستور منع آب، سه روز پیش از عاشورا، یعنی روز هفتم یا حداکثر هشتم محرّم بوده است. اهداف دشمن از این اقدام را میتوان این گونه بیان کرد که اوّلاً اردوی امام با مشکل دسترسی به آب روبرو شود و مبارزه، برای او سختتر گردد. دوّم اینکه این حربه میتوانست اطفال و زنان را بیشتر بیازارد و چه بسا دشمن تصوّر میکرد بتواند به این وسیله راهی برای فشار داخلی بر امام بیابد و مثلاً کودکان و زنان، آن حضرت را ناچار به تسلیم کنند که البتّه چنین نشد.
امّا اینکه آیا امام در این مدّت به آب دسترسی داشته است یا نه، باید گفت برخی شواهد نشان میدهد که امام تا صبح عاشورا (البتّه به سختی) توانسته است در حدّ محدود، و به مقدار نیاز، آب تهیه کند. بنابراین به نظر میرسد در خیمهگاه امام تا روزهای آخر، آب وجود داشته است. چنانکه گفته شده است حضرت ابوالفضل با گروهی از یاران امام، بیست مشک آب برای اردوگاه تهیه کرده بود و احتمالاً هنوز چیزی از آن باقی بود. به گزارش ابیمِخْنَف امام حسین در آخرین لحظات به فرات نزدیک شد، امّا پیش از آنکه آب بردارد دشمن او را مجروح کرد. آنچه گفته شد به معنای نفی اصل جریان تشنگی در کربلا، نیست؛ بلکه مقصود این است که، آنچه مربوط به کمبود آب و تشنگی است مربوط به روز عاشورا است و همین اندازه هم مصیبت کمی نیست؛ زیرا:
1. قطعا میدانید که جراحت و خونریزی زیاد باعث ایجاد تشنگی در فرد میشود و این مسئله از لحاظ علمی امری مسلم است. از امام صادق نقل شده که حضرت فرمود: تعداد زخمهای امام، 33 زخم نیزه و 34 ضربة شمشیر و در روایت دیگری از ایشان، 33 زخم نیزه و 44 زخم شمشیر و تیر بوده است. وضعیت برخی اصحاب نیز چیزی شبیه امام بوده است.
2. گرمای سرزمین عراق (در مهر ماه) را با گرمای موجود در سرزمین خود مقایسه نکنیم. بدین منظور میتوانید از کسانی که در این ماه از سال به کربلا مشرف شدهاند سوال کنید و یا به درجه حرارت موجود در شهرهایی همچون اهواز و بندرعباس که تقریبا دمایی شبیه به کربلا دارند در این ماه توجه فرمایید.
3. تقلا، زد و خورد، جنگ و درگیری موجود در میدان نبرد را که از صبح عاشورا تا عصر (و نه یکی دو ساعت) ادامه داشته را در نظر داشته باشیم.
4. سختگیری دشمن در دسترسی امام و یارانش به آب، برای کودکان و زنان شرایط بسیار سختی را بوجود آورده بود. دشمن پیوسته با سخنانی اهانتآمیز در صدد ایجاد جنگی روانی برضد امام و اردوگاه او بوده است.
5. بدلیل کمبود آب (نه نبود آب) اصحاب آب کمتری مصرف می کردند تا آب برای امام و بنیهاشم کم نیاید. امام و بنی هاشم نیز از آب به میزان رفع ضرورت استفاده میکردند تا آب برای کودکان و زنان کم نیاید. زنان نیز به نوبه خود به مقدار ضرورت استفاده میکردند تا کودکان بهانه نگیرند لذا نمیگوییم آب نبوده ولی میگوییم کم بوده و سلسله مراتب تشنگی درمیان امام و اصحاب به ترتیبی که بیان شد وجود داشته است.
لازم به ذکر است مسئله غسل شب عاشورا مورد تایید نمیباشد. تحقیقات اخیر نشان میدهد بحث غسل امری است که به صورت اشتباه وارد منابع شده که در صورت تمایل آماده ارائه توضیحات بیشتر در این باره هستیم.
- [سایر] سلام شبهه ای مطرح میکنند و میکویند که شب عاشورا حضرت علی اکبر(ع)و تعدادی از یاران امام حسین(ع) رفتند و آب اوردند و با این وجود تشنکی اهل حرم و اصحاب امام حسین(ع)را در روز عاشورا دروغ میدانند و یا حداقل از آن برای کاهش مصیبت اهل حرم امام حسین (ع)استفاده میکنند و میکویند که این روایت در منتهی الآمال شیخ عباس قمی و ارشاد شیخ مفید آمده و شهید مطهری این روایت را در کتاب حماسه حسینی آورده است؟
- [سایر] اینکه گفته شده هیچکس به مقام شهدای کربلا نمیرسد، آیا معنایش این است؛ حتی زنانی که همراه کاروان امام حسین(ع) حضور داشتند نیز به مقام آن 72 شهید نمیرسند؟ (البته میدانم که بعضی زنان هم در این واقعه شهید شدهاند، منظورم سایر زنان (اکثریت) است). اگر اینطور باشد و آن زنان به مقام شهدای کربلا نرسند، که برنده مردان هستند!، چون مسلماً آن زنان هم آمادگی و شجاعت و ایمان لازم برای شهادت در رکاب امام حسین(ع) را داشتهاند. لطفاً اصل سؤال را پاسخ دهید، چون همه میدانند که مقام آن زنان بسیار بالا است، اما سؤال این است که آیا به مقام شهدای کربلا میرسند؟
- [سایر] گفته شده است که امام حسین(ع) و یارانش در روز عاشورا نوره استعمال نموده اند در صورتی که این کار نیاز به آب دارد پس امام تشنه نبودند زیرا آب داشتند
- [آیت الله علوی گرگانی] شخصی مقدار چند سیر کابل افغانستان آرد گندم نذر امام حسین 7 دارد که در افغانستان روز هفتم محرّم برای مردم میداد حالا در جمهوری اسلامی ایران امکان پختن نیست مدّت چند سال است که قیمت همان مقدار را از نانوائی نان تهیّه کرده و در روز عاشورا برای عزاداران حسینی اطعام میکند آیا این نذر که از روز هفتم به روز عاشورا انتقال یافته اشکال دارد یا خیر؟
- [سایر] من شنیدم که مسلمانان در جنگ بدر یا احد به دستور حضرت حمزه آب را بر روی کفار بستند(با ریختن سنگ در چاه یا...) که من هم در فیلم محمد رسول الله همین گونه دیدم. با این فرض، بستن آب در کربلا بر روی امام حسین (بدون در نظر گرفتن مقام امامت ایشان) دور از ذهن نیست؛ چون چیزی که عوض دارد گله ندارد! آیا این واقعه درست بوده؟ و اگر درسته توجیهش چیست؟
- [سایر] بنده با فردی که خود را مسلمان میدانست همکلام شدم و او از من چند سؤالی پرسید که من چون اطلاع نداشتم از جواب دادن به او بازماندم. او از من چند سؤال پرسید که در اینجا برای شما مطرح میکنم و اگر لطف کنید جوابها را با سند بیاورید؛ زیرا آن فرد بدون سند جوابی را نمیپذیرد؛ یکی از این سؤالات این بود: او گفت بعضیها در مراسم محرّم میگویند که در روز عاشورا در گودی قتلگاه تا رکاب اسب امام حسین(ع) خون جمع شده بود، چطور میشود که یاران امام حسین 72 نفر بودند حتی چند نفر از آنها که زنان و کودکان بودند که شهید نشدند، امام حسین هم که پیروز میدان نشد که بتواند همه سپاه دشمن را بکشد که آن همه خون جمع شود؟ و نیز میخواستم این را هم بدانم که چند نفر از فرزندان علی(ع) در سپاه امام حسین(ع) حضور داشتند؟
- [سایر] در روایتی از امام رضا (ع) که شیخ صدوق از استادش علی بن احمد بن محمد بن دقاق در باب صفات ذات در عیون الاخبار، ج 1، ص 114، ح 10، آورده است که (لم یزل خدا عالما قادرا حیا و...) است و هر کس به فعلی بودن این صفات برای خدا قائل شود شیعه نیست. حدثنا علی بن أحمد بن محمد بن عمران الدقاق رضی الله عنه قال حدثنا محمد بن أبی عبد الله الکوفی عن محمد بن إسماعیل البرمکی قال حدثنا الفضل بن سلیمان الکوفی عن الحسین بن خالد قال سمعت الرضا ع یقول لم یزل الله تعالی عالما قادرا حیا قدیما سمیعا بصیرا فقلت له یا ابن رسول الله إن قوما یقولون لم یزل الله عالما بعلم و قادرا بقدرة و حیا بحیاة و قدیما بقدم و سمیعا بسمع و بصیرا ببصره فقال ع من قال ذلک و دان به فقد اتخذ مع الله آلهة أخری و لیس من ولایتنا علی شیء ثم قال ع لم یزل الله عز و جل علیما قادرا حیا قدیما سمیعا بصیرا لذاته تعالی عما یقولون المشرکون و المشبهون علوا کبیرا. (عیونأخبارالرضا(ع) ج : 1 ص : 119) در مورد علی بن احمد بن محمد بن عمران سوال دارم که چیزی در کتب رجالی درباره ایشان نیامده است، اما در معجم رجال حدیث آقای خویی او را از مشایخ صدوق می دانند و ما می دانیم که همه ی مشایخ صدوق یکسان نیستند حتی برخی جزء مخالفانند. اما در امالی صدوق همین روایت از علی بن احمد بن موسی نقل شده است (امالی صدوق ،مجلس السابع والاربعون، حدیث 5 ) درباره او نیز در کتب رجالی چیزی نیافتم که آیا او همان دقاق است آیا اینجا تصحیف یا تحریف رخ داده است؟ در مورد فضل بن سلیمان هم که از راویان این حدیث است مطلبی نیامده است، او را هم بفرمایید.
- [سایر] با سلام می خواهم بدانم چرا عزاداری برای امام حسین(ع)قبل از واقعه عاشورا آغاز میشود و بعد از دهه محرم کاهش می یابد می خواهم بدانم که چرا قبل از حادثه شیون و زاری شدید است معمولا بعد از شهادت یا مرگ غم و اندوه به اوج می رسد. متشکرم
- [سایر] در منابع تاریخی، در شرح وقایع روز عاشورا، پس از ذکر این مطلب که امام حسین (ع) نماز صبح را با اصحاب اقامه و آرایش سپاه را تعیین فرمودند، این گونه آمده است" :أمر فضرب له فسطاط ، ثم أمر بمسک فمیث فی جفنة، ثم دخل الحسین فاستعمل النورة و"... عده ای با سعه ی صدر، در تعابیر خود می گویند امام ، غسل شهادت کردند، البته می دانیم که غسل شهادت به نوره احتیاج ندارد. بریر با عبدالرحمن بذلهگویی میکرد. عبدالرحمن به وی گفت: اینک وقت هزل نیست. بریر گفت: به خدا که قوم من میدانند، در جوانی و در پیری یاوه گویی را دوست نمی داشتهام. اما از آنچه در پیش دارم و بدان بشارت یافتم خوشحالم . به خدا سوگند که فاصله ی بین ما با زنان فراخ چشم سپید پوست بهشتی به اندازه ای است که اینان (لشکریان عمر بن سعد) شمشیرهای خود را بر ما فرود آورند. عبارات فوق را از جلد سوم " الکامل فی التاریخ " ، (چاپ بیروت 1987 دارالکتب العلمیه) ، اثر (ابن الاثیرالجزری) (متوفی 630 ه.ق) ، صفحه ی 418 نقل کرده ام. - مقتل الحسین و جلد پنجم طبقات آثار واقدی. - البدایة و النهایة، ابن کثیر (774-701 ه.ق)، جلد یازدهم، ص 534، چاپ اول دارهجر – 1998. با توجه به آنچه گذشت، می بینیم که بحران آب حداقل تا صبح روز عاشورا وجود نداشته است و از ذخیره ی کافی برخوردار بوده اند که امام (ع) به همراه حداقل دو تن از اصحاب، به تنظیف پرداخته اند. مسلما اگر وضعیت به گونه ای بود که احتمال می دادند با معضل بی آبی، آنچنان که در مجالس می شنویم، روبرو خواهند شد، آب را ذخیره می کردند تا کودکان از تشنگی بی تاب نشوند. متشکرم
- [سایر] من یک شهروند تهرانی هستم. امروز پنجم فروردین 89 ایمیلی را دریافت کردم که در آن به یکی از اصلی ترین عقاید شیعیان، یعنی موضوع کربلا، شبهه وارد نموده اند. با توجه به این که مرکز شما دارای محقّقین و متخصّصین علوم اسلامی است و پاسخ دادن به این انحرافات فکری جزو رسالت شما می باشد، خواهشمندم به این موضوع رسیدگی فرمایید و اطلاع رسانی مناسب را منظور نمایید. توفیق شما را از خداوند متعال خواستارم متن ایمیل ارسال شده به شرح زیر می باشد: فارغ از حب و بغض بخوانید تا بتوان آن را نقد کرد در این پست می خواهم به بیان چند نمونه از افسانه های معروف و البته تأمل برانگیز روز عاشورا بپردازم. نخست در مورد بی آبی، وضعیت بیابانی و عطش حسین و یارانش: همان طور که می دانید جنگی که در روز عاشورا رخ داده در نزدیکی رود فرات بوده. در هیچ کجای کره زمین نمی توانید سرزمینی در کنار یک رود را بیابید که صحرا و بیابان بی آب و علف باشد، مگر رودی که از میان کوهستان می گذرد. همه در درازای تحصیلمان خوانده ایم که در کنار رودخانه ها جلگه و زمین های حاصل خیز به وجود می آید. واقعیت این است که اطراف فرات را نیز مانند سایر رودخانه ها، جلگه ها و زمین های حاصل خیز تشکیل می دهد و کربلا نیز سرزمینی سرسبز است. از آن گذشته در چنین مناطقی به دلیل نزدیکی به رودخانه بستر زیرین زمین را سفره های پهناور آبی تشکیل می دهد و دست رسی به آب آسان تر از آن چیزی است که به ذهن می رسد. تنها با کندن 4 یا 5 متر از زمین می توان به آب رسید. در منطقه اهواز یکی از مشکلات ساخت و ساز همین سفره های زیرزمینی است که کاملاً زیر شهر را فرا گرفته اند. 72 نفر نتوانسته اند یک گودال 4 متری حفر کنند؟ از طرفی بر طبق گفتار شیعیان این رویداد در تابستان و هوای گرم و جهنمی رخ داده، ولی با مراجعه به این سایت و وارد کردن تاریخ دهم محرم سال 61 هجری قمری در قسمت Islamic Calendar درمی یابید که عاشورا در روز چهارشنیه 21 مهر ماه بوده است. البته 21 مهر نیز هوای کربلا آن چنان خنک نیست، ولی آن تابستان جهنمی هم که شیعیان می گویند نیست. اکنون می گویند شرایط آب و هوایی 1400 سال پیش با امروز فرق دارد. نخست این که در یک پریود 1400 ساله آن تغییر آب و هوایی که در ذهن مسلمانان است نمی تواند رخ دهد و دوّم این که اگر هم تغییری باشد مطمئناً هوا خنک تر نشده، بلکه دما بالاتر هم رفته است؛ یعنی 1400 سال پیش نسبت به امروز خنک تر بوده. اما یک نکته جالب دیگر در داستان هایی که از واقعه عاشورا گفته شده اشاره ای به گرسنگی نگردیده؛ یعنی کاروان حسین مشکل گرسنگی نداشته است. این کاروان نیز مانند سایر کاروان ها حیوانات اهلی به همراه خود داشته که با مشکل گرسنگی مواجه نشود؛ مثلاً گوسفند یا بز، برای رفع تشنگی نیز می توانستند از شیر همین حیوانات اهلی استفاده کنند. در ضمن شتر نیز همراه آنها بوده، عرب ها که به خوردن شیر شتر علاقه بسیار دارند، می توانستند از شیر شتر ها نیز استفاده کنند .باز هم نکته ای دیگر، سه نقل قول در مورد مقبره حسین: هارون الرشید را در حالی پشت سر گذاشتم که قبر حسین (علیه السلام) را خراب کرده و دستور داده بود که درخت سدری را که آن جا بود به عنوان نشانه قبر برای زوار، و سایهبانی برای آنان قطع کنند. (تاریخالشیعه، محمد حسین المظفری، ص 89، بحار الانوار، ج 45، ص 39 8) قبر شریف آن حضرت مورد تعرض و دشمنی متوکل عباسی قرار گرفت. او توسط گروهی از لشکریانش قبر را احاطه کرد تا زائران به آن دست رسی نداشته باشند و به تخریب قبر و کشت و کار در زمین آن جا دستور داد... ) اعیان الشیعه،ج 1، ص 628، تراث کربلا، ص 34; بحارالانوار،ج 45، ص 397) سال 236 متوکل دستور داد که قبر حسین بن علی و خانههای اطراف آن و ساختمان های مجاور را ویران کردند و امر کرد که جای قبر را شخم زدند و بذر افشاندند و آب بستند و از آمدن مردم به آن جا جلوگیری کردند. (همان) از این دست نقل قول ها بسیار است که تنها به سه مورد اشاره کردم. در بیابان بی آب علف و صحرای جهنمی کشت و کار کرده اند و بذر افشانده اند؟ پس با این همه موارد، چگونه حسین و کاروانش از تشنگی و گرمای هوا رنج دیده اند؟ دوم حرمله و گردن علی اصغر :این داستان علی اصغر هم از آن افسانه های جالب عاشوراست. داستان از این قرار است: حسین به علت عطش فراوان که در پست قبلی اشاره کردم عطشی در کار نبوده، فرزند شیرخوارش را در بغل گرفته و جلوی سپاه می رود و می گوید دست کم به این طفل آب بدهید. از آن طرف (سپاه یزید) شخصی به نام حرمله که گویا تیرانداز قابلی بوده تیری را به قصد گلوی نوزاد رها کرده و او را می کشد، یا شهید می کند یا هر چه شما بگویید. در ظاهر تراژدی واقعاً دردناکی است، ولی با کمی تأمل مطالبی دال بر خرافی و غیر واقعی بودن این داستان می یابیم. نخست آن که نوزاد شیرخوار و چندین ماهه اصلاً گردنی به آن صورت که ما تصور می کنیم ندارد. اگر دقت کنید سر نوزاد به بدنش چسبیده است، دلیلش هم آن است که هنوز استخوان و عضلات گردن چنان رشد نکرده اند که وزن سر را تحمل کنند. تنها در یک صورت می توان گردن نوزاد را تا حدودی دید، در صورتی که سر کودک به پشت برگشته و به سمت زمین آویزان شود. دوم آن که فاصله دو سپاه در هنگام نبرد معمولاً 200 یا 300 متر بوده است. اگر قهرمان تیراندازی المپیک با آن کمان های مجهز و مدرن را نیز بیاوریم نمی تواند از آن فاصله گردن کودک که هیچ حتی پدر کودک را نشانه بگیرد و به هدف بزند. شاید با دراگانوف نیز چنین کاری دشوار باشد چه رسد به تیر و کمان. سوم آن که برای چه حرمله نوزاد را نشانه گرفته؟ در تمام جنگ ها مهمترین شخص فرمانده سپاه است. حرمله باید حسین را می زده نه نوزاد را. کدام عقل سالمی چنین چیزی را می پذیرد؟ حرمله فرمانده سپاه را ول کرده و نوزاد را از پای درآورده؟ اگر به قول مسلمانان واقعاً هوا جهنمی بوده مگر این حرمله مازوخیسم داشته که در آن شرایط، جنگ را کش بدهد و خودش را بیشتر اذیت کند؟ در جایی مسلمانی گفت حضرت کودک را در دست گرفته و نزدیک سپاه رفته تا صدای او را بشنوند، او که فک و فامیل وحشی خود را بهتر می شناخته .چهارم که از همه نیز جالب تر است آن که اصلاً کودک چند ماهه چه نیازی به آب دارد؟ نوزاد چندین ماهه شیر می نوشد و نه آب و مادرش می تواند به نوزاد شیر بدهد و تشنگی او را بر طرف سازد. در ضمن شیر آن حیوانات اهلی که پیشتر گفتم نیز موجود بوده. سوم، ابوالفضل رفته آب بیاره: داستان از این قرار است که آقا ابوالفضل که مسلمانان ماشین شان را بیمه ایشان می کنند برای رفع تشنگی لشگر حسین به دل دشمن زده و مشکی را از آب رودخانه پر کرده و در مسیر برگشت شخصی آن دستش را که مشک را گرفته بوده قطع می کند. حضرت مشک را با دست دیگرش می گیرد و به راهش ادامه می دهد. دوباره یک از خدا بی خبری آن دست دیگر را هم قطع می کند. حضرت اکنون مشک را با دندانش می گیرد و در آخر چند از خدا بی خبر دیگر وی را به شهادت می رسانند. لطفاً یکی برای من توضیح بدهد که حضرت چگونه مشک را از دستی که قطع شده می گیرد؟ آیا حضرت از اسب پیاده شده و می رود مشک را که همراه دست قطع شده اش روی زمین افتاده بر می دارد و دوباره سوار اسب می شود و می رود؟ دوباره که آن یکی دستش قطع می شود چه کار می کند؟ آیا حضرت باز از اسب پیاده شده و می رود به سراغ دست افتاده و دولا شده و مشک را با دندان می گیرد؟ آیا در این میان که هی حضرت از اسب پیاده و دوباره سوار می شده اند کسی نبوده ایشان را بکشد؟ یا اصلاً هیچ کدام از اینها رخ نداده و پیش از آن که دست مبارکشان را قطع کنند، حضرت بر اساس مهارت هایشان مشک را به هوا پرتاب کرده اند با آن یکی دست گرفته اند و به دنبال آن دوباره مشک را به هوا پرتاب کرده و این بار با دندان می گیرند؟ اصلاً دست حضرت چگونه قطع شده؟ از مچ؟ از آرنج؟ از کتف؟ با چه چیز قطع شده؟ شمشیر؟ خاطرم هست در یک مراسم مذهبی در محرم روضه خوان گفت با کمان به سوی دست حضرت نشانه رفته اند و دست را قطع کرده اند. مگر کمان های آن ها تبر پرتاب می کرده است؟ خون ریزی شدید ناشی از قطع شدن دست در این میان کشک بوده؟ این تنها سه نمونه از افسانه های عاشورا بود. به داستان غسل کردن قاسم نیز اشاره ای نکردم؛ زیرا برخی از مسلمانان خود این داستان رو قبول ندارند. از این دست افسانه ها بسیار است. امیدوارم بیاموزیم که تنها عقل و اندیشه خود را میزان قرار دهیم.