گفته شده است که امام حسین(ع) و یارانش در روز عاشورا نوره استعمال نموده اند در صورتی که این کار نیاز به آب دارد پس امام تشنه نبودند زیرا آب داشتند
گفته شده است که امام حسین(ع) و یارانش در روز عاشورا نوره استعمال نموده اند در صورتی که این کار نیاز به آب دارد پس امام تشنه نبودند زیرا آب داشتند پاسخ: در پاسخ بیان چند نکته ضروری است : 1. عطش و بی آبی در جریان واقعه عاشورا یک امر مسلم تاریخی است و این مساله ازسوی ابن زیاد به ابن سعد تکلیف شد که ( بین حسین و آب حائل شو؛ نگذار قطره ای از آن بچشند) (الأخبار الطوال، ص :255) بلعمی می نویسد: (نیمه شب رسول عبید الله فرا رسید سوی عمر بن سعد و گفت: اگر تو حرب می کنی, شط فرات بر ایشان بگیر و دست باز مدار که آب خورند تا از تشنگی بمیرند)( تاریخنامه‌طبری ، ج‌4 ، ص 705 ) از این رو؛ ابن سعد از روز هفتم محرم با استقرار پانصد اسب سوار در کنار فرات مانع دست یابی خاندان پیامبر (ص) به آب شدند (الکامل،ج‌4،ص:53؛ أنساب‌الأشراف،ج‌3،ص:180) . 2. امام تلاش های زیادی برای دست یابی به آب انجام داد . ابن اعثم کوفی میگوید: ( لشکر عمر بر کنار آب فرات فرود آمد و حسین (ع) و أصحاب او را از آب بازداشته نمی‌گذاشتند که به نزدیک آب روند. از این رهگذر تشنگی برامیر امام حسین (ع) و اصحاب او اثر کرده، عطش بر ایشان غالب گشت . امام حسین (ع) تبری برگرفت و از آن جانب که خیمه زنان بود از سوی قبله نوزده گام برفت. پس، زمین را بکند. چشمه آب ظاهر شد. اصحاب را فرمود تا آب بخوردند و مشکها پر آب کردند و بازگشتند. بعد از آن آب را زمین فرو خورد و غایب شد و دیگر آن چشمه را ندیدند.چون این خبر به عبید الله زیاد رسید، نامه‌ای بنوشت به عمر سعد بدین منوال:امّا بعد، به من رسانیده‌اند که حسین (ع) و یاران او چاهها کنده‌اند و آب برمی‌دارند , ایشان را هیچ فروماندگی نیست. چون بر مضمون نامه وقوف یابی، باید که حسین بن علی (ع) و یاران او را از کندن چاه منع کنی و نگذاری که پیرامون آب گردند. چون آنان عثمان را آب ندادند، تو نیز ایشان را آب مده و مگذار که یک قطره آب از فرات بچشند.چون این نامه به عمر رسید، کار بر حسین بن علی (ع) تنگ گرفت و نگذاشت که چشم ایشان بر آب فرات افتد و مردی را بخواند از خیل خویش که او را عمرو بن حجّاج زبیدیّ گفتندی و فوجی از سوار و پیاده بدو داده، او را گفت که کنار آب را نگاه دارد و نگذارد که هیچ کس از اصحاب حسین (ع) بر کنار آب فرات آید).( الفتوح، ص893 ) 3. بی آبی و تشنگی تا روز عاشورا؛ یک معضل اساسی بشمار می رفت و امام نیز برای برون رفت از این مشکل ؛ بارها به یاران خود دستور شکست محاصره دشمن و آوردن آب را داد، که با دلاوری های یاران و بخصوص حضرت ابوالفضل(ع) بصورت مکرر ، مقداری آب برای اهل بیت آورده شد (وقعه الطف، ابی مخنف، ص 190 – 192) به عنوان نمونه ، ابوالفرج اصفهانی چنین گزارش می کند: (هنگامی که عطش بر حسین بن علی(ع) شدت داد برادرش عباس بن علی را با سی نفر پیاده و سی نفر سواره بسوی شریعه‌ی فرات فرستاد تا برای وی آب بیاورند.به آب نزدیک شدند. نافع بن هلال پیشاپیش این شصت تن می‌تاخت.عمرو بن حجاج با ستونهای مسلح خود از سپاه عمر بن سعد آب را تحت اختیار گرفته بود. فریاد کشید:- کیست که بسوی شریعه پیش می‌آید؟نافع بن هلال گفت:- من هستم.عمرو بن حجاج گفت: خوش آمدی ای برادرزاده، آمده‌ای چکنی؟نافع گفت: آمده‌ایم از این آب که در اختیار شماست بنوشیم. عمرو بن حجاج گفت : بنوش.نافع گفت : نه. من هرگز لب به آب نمی‌آلایم زیرا حسین بن علی تشنه است.عمرو گفت: نمی‌گذارم. ما را در اینجا قرار داده‌اند تا آب را بروی شما به‌بندیم و بدنبال این سخن با گروهی از سپاه خود جنبید که یاران حسین را از پهلوی او براند.نافع به پیاده‌ها اشاره کرد جلو بروید. آب بردارید.پیاده‌ها کوشش کردند و خود را به شریعه رسانیدند و مشک‌های خویش را از آب سرشار ساختند و از شریعه بالا آمدند.عمرو بن حجاج با سواران خود جلوی پیاده‌های اردوی حسین بن علی را گرفتند.عباس بن علی (علیه الصلوه و السلام) با کمک نافع بن هلال بر قوای عمرو بن حجاج حمله‌ور شدند و راه را بروی مشک‌داران باز کردند و بدین ترتیب آن چند مشک آب را به خیام اردوی خود رسانیدند). (مقاتل الطالبیین، ص 117) 4. شکستن صف دشمن و آوردن آب برای مصارف غیرآشامیدنی نیز گزارش شده است ، از جمله این گزارشی که صدوق نقل می کند:(امام در شب عاشورا فرزندش علی اکبر (ع) را همراه سی سوار و بیست پیاده به فرات فرستاد تا آبی تهیه کنند و فرمود: برخیزید و آب بنوشید که توشه آخرین شماست وضو بسازید و غسل کنید و جامه های خود را شستشو دهید تا کفن شما باشد) ( الامالی ؛ صدوق، ص 156 و 157) 5. عطش و تشنگی در عاشورا و نیم روز آن ؛ برهمه چیره شد به گونه ای که امام و یاران با عطشناکی به مبارزه پرداختند و در نهایت شهید گشتند: الف.اعثم می نویسد:(تشنگی بر حسین (ع) و اصحاب او اثر کرد و عطش بر ایشان غلبه گشت).( الفتوح ، ص 893) ب. مولف قرن پنجمی تاریخ‌سیستان می نویسد:(راه آب بر حسین بگرفتند تا تشنگی او را غمی کرد، پس او را آنجا تشنه بکشتند)،( تاریخ‌سیستان، ص 98) ج. طبری می نویسد: (عبید الله بن ابی حصین ازدی که نسب از بجیله داشت بانگ زد و گفت: ای حسین آب را می‌بینی که به رنگ آسمان است به خدا یک قطره از آن نمی‌چشی تا از تشنگی بمیری. حسین گفت: خدایا او را از تشنگی بکش و هرگز او را نبخش. حمید بن مسلم گوید: به خدا بعدها هنگامی که بیمار بود عیادتش کردم به خدایی که جز او خدایی نیست دیدمش آب می‌خورد تا شکمش پر می‌شد و قی می‌کرد، آنگاه باز آب می‌خورد تا شکمش پر می‌شد و قی می‌کرد، اما سیراب نمی‌شد و چنین بود تا جان داد. ( تاریخ‌الطبری/ترجمه،ج‌7،ص:3006) د. بلعمی در باره علی اکبر(ع) می نویسد: ( تشنگی غلبه کرد و زبانش خشک شد و سوی پدر آمد و گفت: ای پدر، مرا تشنه است. )( تاریخنامه‌طبری ج‌4 709 ) ه. مستوفی قزوینی می نویسد: (سپس شیعه حسین, سپس اهل بیت او، یکان یکان حرب می‌کردند و در حالت تشنگی شهید می‌شدند) (تاریخ گزیده، ص 265). و. ابن اعثم می نویسد : (طفل شیرخوار خود را که علی اصغر نام داشت و از تشنگی اضطراب می‌نمود در پیش زین گرفته میان هر دو صف برد و آواز برآورد: ای قوم، اگر من به زعم شما گناهکارم، این طفل گناهی نکرده او را جرعه‌ای آب دهید. ) (الفتوح،ص 908 ) 6.تلاش دشمن برای نرسیدن آب به فرزندان و کودکان امام ، اوج سنگدلی و قساوت طرفداران خلیفه است ، لکه سیاهی از شقاوت که از همان آغاز سرفصل محاکمه دیوسیرتان گردید ، به این قضیه صورت گرفته در عاشورا دقت کنید:(بریر روی به لشکرگاه عمر سعد نهاد. چون بدانجا رسید، عمر را خبر فرستاد و رخصت طلبید. چون داخل خیمه شد، عمر سعد را در خیمه نشسته دید. بریر رفت و سلام نکرد و بنشست.عمربن سعد در خشم شد و گفت: من مسلمانم و خدا و رسول را می‌شناسم, چرا سلام نکردی؟بریر گفت: اگر تو مسلمان بودی و به خدا و رسول او ایمان داشتی، با فرزندان و اهل بیت او جنگ نمی کردی و آب از ایشان بازنداشتی. ای عمر، تو ادعای مسلمانی می‌کنی و به محمّد مصطفی (ص) دشمنی می‌نمایی، این چه دین و آیین است که تو داری؟ آب فرات در مقابل حسین بن علی (ع) و فرزندان و اهل بیت او می‌درخشد و ایشان صفای این آب می‌بینند لکن اطفال کوچک او از تشنگی هلاک می‌شوند و لشکر تو و سگان تو و سگان و وحش و طیر از آن آب سیراب می‌گردند. خود انصاف ده تو را چگونه بگویم مسلمانی؟ زهی ناخداترس و سنگین دل و جفاکار مردی که تویی!) (الفتوح، ص 898) 7.با این چند نکته پاسخ پرسش شما روشن می شود زیرا: الف. به دستور امام بارها آب آورده شد. ب. تنظیف بدن با حداقل آب امکان داشته و دارد و طبیعی است که در آن وقت ؛ این مقدار آب وجود داشته است همچنانکه در شب عاشوا ، یاران غسل کرده و لباس خود را شستشو دادند ج. اوج تشنگی در نیم روز عاشورا صورت پذیرفت و همگان را به رنج عطش کشانید. د. ذخیره آب نیز می توانست بصورت مقطعی مشکل را حل کند و چاره ساز نبود آنگونه که آوردن آب نیز به صورت موردی تشنگی ها را التیام بخشید. در پایان به این نکته توجه داشته باشید : معنای تشنگی این نیست که حتما از روز سوم ماه محرم امام و یارانش در این سه روز اصلا یک قطره آب نخوردند بلکه در این سه روز دشمن مانع دسترسی به آب بود و اگر شما روز عاشورا در گرماگرم جنگ تشنه شوید و دشمن مانع رسیدن شما به آب شود در این صورت شما تشنه کشته شده اید . انسان در هنگام جنگ به اب نیاز دارد و اگر آب نخورد نمی تواند زیاد دوام بیاورد و امام و یارانش تشنه شهید شدند . اگر فرض کنیم که در خیمه ها ابی هم باشد رزمندگان از آن استفاده نمی کنند تا اهل خیام از آن استفاده کنند و خودشان تشنه می مانند .
عنوان سوال:

گفته شده است که امام حسین(ع) و یارانش در روز عاشورا نوره استعمال نموده اند در صورتی که این کار نیاز به آب دارد پس امام تشنه نبودند زیرا آب داشتند


پاسخ:

گفته شده است که امام حسین(ع) و یارانش در روز عاشورا نوره استعمال نموده اند در صورتی که این کار نیاز به آب دارد پس امام تشنه نبودند زیرا آب داشتند

پاسخ: در پاسخ بیان چند نکته ضروری است :
1. عطش و بی آبی در جریان واقعه عاشورا یک امر مسلم تاریخی است و این مساله ازسوی ابن زیاد به ابن سعد تکلیف شد که ( بین حسین و آب حائل شو؛ نگذار قطره ای از آن بچشند) (الأخبار الطوال، ص :255)
بلعمی می نویسد: (نیمه شب رسول عبید الله فرا رسید سوی عمر بن سعد و گفت: اگر تو حرب می کنی, شط فرات بر ایشان بگیر و دست باز مدار که آب خورند تا از تشنگی بمیرند)( تاریخنامه‌طبری ، ج‌4 ، ص 705 )
از این رو؛ ابن سعد از روز هفتم محرم با استقرار پانصد اسب سوار در کنار فرات مانع دست یابی خاندان پیامبر (ص) به آب شدند (الکامل،ج‌4،ص:53؛ أنساب‌الأشراف،ج‌3،ص:180) .
2. امام تلاش های زیادی برای دست یابی به آب انجام داد . ابن اعثم کوفی میگوید:
( لشکر عمر بر کنار آب فرات فرود آمد و حسین (ع) و أصحاب او را از آب بازداشته نمی‌گذاشتند که به نزدیک آب روند. از این رهگذر تشنگی برامیر امام حسین (ع) و اصحاب او اثر کرده، عطش بر ایشان غالب گشت . امام حسین (ع) تبری برگرفت و از آن جانب که خیمه زنان بود از سوی قبله نوزده گام برفت. پس، زمین را بکند. چشمه آب ظاهر شد. اصحاب را فرمود تا آب بخوردند و مشکها پر آب کردند و بازگشتند. بعد از آن آب را زمین فرو خورد و غایب شد و دیگر آن چشمه را ندیدند.چون این خبر به عبید الله زیاد رسید، نامه‌ای بنوشت به عمر سعد بدین منوال:امّا بعد، به من رسانیده‌اند که حسین (ع) و یاران او چاهها کنده‌اند و آب برمی‌دارند , ایشان را هیچ فروماندگی نیست. چون بر مضمون نامه وقوف یابی، باید که حسین بن علی (ع) و یاران او را از کندن چاه منع کنی و نگذاری که پیرامون آب گردند. چون آنان عثمان را آب ندادند، تو نیز ایشان را آب مده و مگذار که یک قطره آب از فرات بچشند.چون این نامه به عمر رسید، کار بر حسین بن علی (ع) تنگ گرفت و نگذاشت که چشم ایشان بر آب فرات افتد و مردی را بخواند از خیل خویش که او را عمرو بن حجّاج زبیدیّ گفتندی و فوجی از سوار و پیاده بدو داده، او را گفت که کنار آب را نگاه دارد و نگذارد که هیچ کس از اصحاب حسین (ع) بر کنار آب فرات آید).( الفتوح، ص893 )
3. بی آبی و تشنگی تا روز عاشورا؛ یک معضل اساسی بشمار می رفت و امام نیز برای برون رفت از این مشکل ؛ بارها به یاران خود دستور شکست محاصره دشمن و آوردن آب را داد، که با دلاوری های یاران و بخصوص حضرت ابوالفضل(ع) بصورت مکرر ، مقداری آب برای اهل بیت آورده شد (وقعه الطف، ابی مخنف، ص 190 – 192) به عنوان نمونه ، ابوالفرج اصفهانی چنین گزارش می کند: (هنگامی که عطش بر حسین بن علی(ع) شدت داد برادرش عباس بن علی را با سی نفر پیاده و سی نفر سواره بسوی شریعه‌ی فرات فرستاد تا برای وی آب بیاورند.به آب نزدیک شدند. نافع بن هلال پیشاپیش این شصت تن می‌تاخت.عمرو بن حجاج با ستونهای مسلح خود از سپاه عمر بن سعد آب را تحت اختیار گرفته بود. فریاد کشید:- کیست که بسوی شریعه پیش می‌آید؟نافع بن هلال گفت:- من هستم.عمرو بن حجاج گفت: خوش آمدی ای برادرزاده، آمده‌ای چکنی؟نافع گفت: آمده‌ایم از این آب که در اختیار شماست بنوشیم. عمرو بن حجاج گفت : بنوش.نافع گفت : نه. من هرگز لب به آب نمی‌آلایم زیرا حسین بن علی تشنه است.عمرو گفت: نمی‌گذارم. ما را در اینجا قرار داده‌اند تا آب را بروی شما به‌بندیم و بدنبال این سخن با گروهی از سپاه خود جنبید که یاران حسین را از پهلوی او براند.نافع به پیاده‌ها اشاره کرد جلو بروید. آب بردارید.پیاده‌ها کوشش کردند و خود را به شریعه رسانیدند و مشک‌های خویش را از آب سرشار ساختند و از شریعه بالا آمدند.عمرو بن حجاج با سواران خود جلوی پیاده‌های اردوی حسین بن علی را گرفتند.عباس بن علی (علیه الصلوه و السلام) با کمک نافع بن هلال بر قوای عمرو بن حجاج حمله‌ور شدند و راه را بروی مشک‌داران باز کردند و بدین ترتیب آن چند مشک آب را به خیام اردوی خود رسانیدند). (مقاتل الطالبیین، ص 117)
4. شکستن صف دشمن و آوردن آب برای مصارف غیرآشامیدنی نیز گزارش شده است ، از جمله این گزارشی که صدوق نقل می کند:(امام در شب عاشورا فرزندش علی اکبر (ع) را همراه سی سوار و بیست پیاده به فرات فرستاد تا آبی تهیه کنند و فرمود: برخیزید و آب بنوشید که توشه آخرین شماست وضو بسازید و غسل کنید و جامه های خود را شستشو دهید تا کفن شما باشد) ( الامالی ؛ صدوق، ص 156 و 157)
5. عطش و تشنگی در عاشورا و نیم روز آن ؛ برهمه چیره شد به گونه ای که امام و یاران با عطشناکی به مبارزه پرداختند و در نهایت شهید گشتند:
الف.اعثم می نویسد:(تشنگی بر حسین (ع) و اصحاب او اثر کرد و عطش بر ایشان غلبه گشت).( الفتوح ، ص 893)
ب. مولف قرن پنجمی تاریخ‌سیستان می نویسد:(راه آب بر حسین بگرفتند تا تشنگی او را غمی کرد، پس او را آنجا تشنه بکشتند)،( تاریخ‌سیستان، ص 98)
ج. طبری می نویسد: (عبید الله بن ابی حصین ازدی که نسب از بجیله داشت بانگ زد و گفت: ای حسین آب را می‌بینی که به رنگ آسمان است به خدا یک قطره از آن نمی‌چشی تا از تشنگی بمیری. حسین گفت: خدایا او را از تشنگی بکش و هرگز او را نبخش. حمید بن مسلم گوید: به خدا بعدها هنگامی که بیمار بود عیادتش کردم به خدایی که جز او خدایی نیست دیدمش آب می‌خورد تا شکمش پر می‌شد و قی می‌کرد، آنگاه باز آب می‌خورد تا شکمش پر می‌شد و قی می‌کرد، اما سیراب نمی‌شد و چنین بود تا جان داد. ( تاریخ‌الطبری/ترجمه،ج‌7،ص:3006)
د. بلعمی در باره علی اکبر(ع) می نویسد: ( تشنگی غلبه کرد و زبانش خشک شد و سوی پدر آمد و گفت: ای پدر، مرا تشنه است. )( تاریخنامه‌طبری ج‌4 709 )
ه. مستوفی قزوینی می نویسد: (سپس شیعه حسین, سپس اهل بیت او، یکان یکان حرب می‌کردند و در حالت تشنگی شهید می‌شدند) (تاریخ گزیده، ص 265).
و. ابن اعثم می نویسد : (طفل شیرخوار خود را که علی اصغر نام داشت و از تشنگی اضطراب می‌نمود در پیش زین گرفته میان هر دو صف برد و آواز برآورد: ای قوم، اگر من به زعم شما گناهکارم، این طفل گناهی نکرده او را جرعه‌ای آب دهید. ) (الفتوح،ص 908 )
6.تلاش دشمن برای نرسیدن آب به فرزندان و کودکان امام ، اوج سنگدلی و قساوت طرفداران خلیفه است ، لکه سیاهی از شقاوت که از همان آغاز سرفصل محاکمه دیوسیرتان گردید ، به این قضیه صورت گرفته در عاشورا دقت کنید:(بریر روی به لشکرگاه عمر سعد نهاد. چون بدانجا رسید، عمر را خبر فرستاد و رخصت طلبید. چون داخل خیمه شد، عمر سعد را در خیمه نشسته دید. بریر رفت و سلام نکرد و بنشست.عمربن سعد در خشم شد و گفت: من مسلمانم و خدا و رسول را می‌شناسم, چرا سلام نکردی؟بریر گفت: اگر تو مسلمان بودی و به خدا و رسول او ایمان داشتی، با فرزندان و اهل بیت او جنگ نمی کردی و آب از ایشان بازنداشتی. ای عمر، تو ادعای مسلمانی می‌کنی و به محمّد مصطفی (ص) دشمنی می‌نمایی، این چه دین و آیین است که تو داری؟ آب فرات در مقابل حسین بن علی (ع) و فرزندان و اهل بیت او می‌درخشد و ایشان صفای این آب می‌بینند لکن اطفال کوچک او از تشنگی هلاک می‌شوند و لشکر تو و سگان تو و سگان و وحش و طیر از آن آب سیراب می‌گردند. خود انصاف ده تو را چگونه بگویم مسلمانی؟ زهی ناخداترس و سنگین دل و جفاکار مردی که تویی!) (الفتوح، ص 898)
7.با این چند نکته پاسخ پرسش شما روشن می شود زیرا:
الف. به دستور امام بارها آب آورده شد.
ب. تنظیف بدن با حداقل آب امکان داشته و دارد و طبیعی است که در آن وقت ؛ این مقدار آب وجود داشته است همچنانکه در شب عاشوا ، یاران غسل کرده و لباس خود را شستشو دادند
ج. اوج تشنگی در نیم روز عاشورا صورت پذیرفت و همگان را به رنج عطش کشانید.
د. ذخیره آب نیز می توانست بصورت مقطعی مشکل را حل کند و چاره ساز نبود آنگونه که آوردن آب نیز به صورت موردی تشنگی ها را التیام بخشید.

در پایان به این نکته توجه داشته باشید : معنای تشنگی این نیست که حتما از روز سوم ماه محرم امام و یارانش در این سه روز اصلا یک قطره آب نخوردند بلکه در این سه روز دشمن مانع دسترسی به آب بود و اگر شما روز عاشورا در گرماگرم جنگ تشنه شوید و دشمن مانع رسیدن شما به آب شود در این صورت شما تشنه کشته شده اید . انسان در هنگام جنگ به اب نیاز دارد و اگر آب نخورد نمی تواند زیاد دوام بیاورد و امام و یارانش تشنه شهید شدند . اگر فرض کنیم که در خیمه ها ابی هم باشد رزمندگان از آن استفاده نمی کنند تا اهل خیام از آن استفاده کنند و خودشان تشنه می مانند .





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین