باسلام امام کاظم (ع) چند همسر وچند فرزند داشتند پاسخ: فرزندان امام کاظم در زمینه زندگانی امام کاظم - علیه السلام - تحقیق زیادی صورت نگرفته و نقاط مبهم در زندگی آن بزرگوار فراوان است، برای مثال، تعداد همسران آن حضرت و نام و نشان آنان و تعداد فرزندان ایشان و اسامی آنها به صورت کامل روشن نیست و زندگی اکثر آنان بررسی نگردیده است. فرزندانی که اکثر آنان از حیث تقوا و پرهیزگاری و فضایل انسانی از برگزیدگان زمانه خود محسوب می شوند و هر یک در جهتی از جهات مختلف سیاسی، اجتماعی، علمی و... سرآمد روزگار خویش و تجسم بارزی از ایمان به خدا و گذشت در راه حق و تلاش و کوشش برای خدمت به مردم و مبارزه با ظلم و ستم بودند. ابن صباغ می گوید: برای هر یک از فرزندان امام کاظم - علیه السلام - فضیلتی مشهور است. (1) شیخ طبرسی نیز هر یک از فرزندان او را دارای فضیلت و منقبتی والا می داند. (2) بعضی از فرزندان امام برای خوشبختی مردم و رهایی آنان از چنگال ظلم و ستم علیه دستگاه عباسی دست به قیام زدند (3) ، برخی در راه نشر علوم اسلامی و احادیث اهل بیت از جان خویش مایه گذاشتند (4) و عده ای در عبادت خداوند متعال، گوی سبقت از دیگران ربوده و با خلق و خوی خویش آنان را مجذوب و شیفته مکتب تشیع می نمودند (5) . تعداد فرزندان امام کاظم (علیه السلام) علمای علم نسب در تعداد فرزندان امام کاظم - علیه السلام - اقوال مختلفی ابراز کرده اند که بعضی آن اقوال در جدول زیر آمده است: ردیف - نام کتاب - تعداد فرزندان - تعداد پسران - تعداد دختران 1 - تاریخ ائمه - 33 - 18 - 15 2 - ارشاد مفید - 37 - 18 - 19 3 - تهذیب النساب - - 14 - 4 - دلائل الامامة - 39 - 18 - 21 5 - المجدی - 59 - 22 - 37 6 - جمهرة انساب العرب - - 14 - 7 - تاج الموالید - 37 - 18 - 19 8 - لباب الانساب - 35 - 17 - 18 9 - تاریخ موالید الائمه - 38 - 20 - 18 10 - تهذیب الکمال - 40 - 18 - 22 11 - عمدة الطالب - 60 - 23 - 37 12 - تذکرة الخواص - - 19 - 13 - المنتظم - 40 - - 14 - عیون اخبار الرضا - سی و چند - - 15 - مناقب آل ابی طالب - 37 یا30 - 18 - 19 نویسندگان این منابع، اسامی فرزندان امام را نیز همانند تعدادشان با اختلاف نقل کرده اند، لذا اسامی پسران به بیش از سی و چهار اسم و دختران بیش از پنجاه اسم می رسد. از طرفی، کسانی که اسامی کم تری ارائه داده اند، ادعای انحصار نکرده اند و احتمال بیشتر بودن فرزندان را نفی ننموده اند (اگر چه ظاهر کسانی که اعداد و ارقام ارائه داده اند انحصار می باشد) . از سوی دیگر، احتمال تکرار خطا در قول مدعیان تعداد بیشتر فرزندان نیز منتفی نبوده و قابل قبول می باشد. دختران اختلاف در تعداد و اسامی دختران امام کاظم - علیه السلام - از اختلاف در تعداد و اسامی پسران ایشان بیشتر است. تعداد آنان پانزده، هیجده، نوزده، بیست و یک، بیست و دو وحتی سی و هفت و سی و هشت نفر نیز ذکر گردیده است و اسامی آنان را تا بیش از پنجاه نام برشمرده اند. نتیجه 1. هر فردی از عرب مخصوصا بزرگان و اشراف، علاوه بر نام، دارای کنیه و لقب نیز بودند و برای احترام، آنان را با لقب و کنیه خطاب می کردند و چه بسا که والدین از ابتدای تولد فرزندشان، نام و لقب و کنیه بر او می نهادند و ممکن است یک نفر از جهات مختلف شخصیتی، لقب های گوناگون داشته باشد. 2. از طرف دیگر بسیاری از اسامی گفته شده در فرزندان امام کاظم - علیه السلام - کنیه یا لقب بوده و نمایان گر صفت برجسته ای می باشد (ام کلثوم، ام القاسم، ام عبدالله ، ام سلمه، ام ابیها ...، علیه، میمونه، حکیمه، حسنه، محموده، عطفه و..). . 3. بعضی از مؤلفین، درصدد جمع آوری اسامی گفته شده در مورد فرزندان معصومین بوده و تمامی اسامی وارد شده در منابع سابق را نقل نموده اند و معنی آن این است که یکی از فرزندان ایشان با این واژه نیز شناخته می شده است نه این که هر یک از آن ها بیان گر یک فرد خاص بوده و به تعداد آن اسامی، فرزند داشته باشد و لذا گاهی اسامی ارائه شده با عدد گفته شده از طرف خود آن ها مطابقت ندارد; مثلا مناقب آل ابی طالب عدد فرزندان پسر را هیجده نفر نقل و بیست اسم را فهرست نموده است. 4. اسامی مشترک گاهی به صورت مطلق و یا با پسوند اکبر و اصغر آمده است. برخی، اولی را مطلق و دومی را اصغر نامیده اند بعضی، اولی را نیز با صفت اکبر توصیف نموده اند و دو نام با سه عنوان ذکر شده است; مثلا المجدی در مورد فاطمه، اسماء، زینب و امینه، اولین را با پسوند کبری و بقیه را به صورت مطلق آورده و بیشتر منابع اولی را مطلق و دیگران را با قید صغری نقل کرده اند. 5. در روایتی که مامون علت شیعه شدن خود و محبت به اهل بیت را بیان می کند، می گوید: وقتی امام کاظم - علیه السلام - بر پدرم هارون وارد شد، پدرم او را بسیار احترام کرد و یکی از پرسش های او از امام این بود که عائله شما چند نفر است؟ حضرت فرمود: بیش از پانصد نفر. پرسید: همه فرزندان شمایند؟ ! فرمود: نه، فرزندان من سی و چند نفر می باشند. (6) بنابر این، روشن می شود که هر یک از واژه های گفته شده در مورد فرزندان حضرت، لزوما بیان گر یک فرد خاص نمی باشد، بلکه ممکن است دو یا چند واژه به عنوان نام، کنیه و لقب یک فرد باشد که با هر یک از آن ها شناخته می شده است و زیادی آن واژه ها با فرمایش امام که فرزندان من سی و چند نفر می باشد، منافاتی ندارد. با توجه به قدمت کتاب تاریخ ائمه و اعتبار ارشاد مفید، قول ایشان تقویت شده و اختلاف بین ایشان به اختلاف در نام، لقب و کنیه مربوط می باشد. پی نوشت ها: 1. حیات الامام الکاظم - علیه السلام - به نقل از الفصول المهمه، ص 256. 2. اعلام الوری، ص 37. 3. مانند ابراهیم و احمد. مقاتل الطالبین، ص 339; تاریخ طبری، ج 7، ص 123. 4. مانند اسماعیل، مؤلف کتاب جعفریات. 5. چون محمد عابد و حضرت معصومه، جامع الرواة، ج 2، ص 204. 6. عیون الاخبار الرضا، ج 1، ص 88.
باسلام امام کاظم (ع) چند همسر وچند فرزند داشتند
پاسخ: فرزندان امام کاظم
در زمینه زندگانی امام کاظم - علیه السلام - تحقیق زیادی صورت نگرفته و نقاط مبهم در زندگی آن بزرگوار فراوان است، برای مثال، تعداد همسران آن حضرت و نام و نشان آنان و تعداد فرزندان ایشان و اسامی آنها به صورت کامل روشن نیست و زندگی اکثر آنان بررسی نگردیده است.
فرزندانی که اکثر آنان از حیث تقوا و پرهیزگاری و فضایل انسانی از برگزیدگان زمانه خود محسوب می شوند و هر یک در جهتی از جهات مختلف سیاسی، اجتماعی، علمی و... سرآمد روزگار خویش و تجسم بارزی از ایمان به خدا و گذشت در راه حق و تلاش و کوشش برای خدمت به مردم و مبارزه با ظلم و ستم بودند.
ابن صباغ می گوید: برای هر یک از فرزندان امام کاظم - علیه السلام - فضیلتی مشهور است. (1)
شیخ طبرسی نیز هر یک از فرزندان او را دارای فضیلت و منقبتی والا می داند. (2)
بعضی از فرزندان امام برای خوشبختی مردم و رهایی آنان از چنگال ظلم و ستم علیه دستگاه عباسی دست به قیام زدند (3) ، برخی در راه نشر علوم اسلامی و احادیث اهل بیت از جان خویش مایه گذاشتند (4) و عده ای در عبادت خداوند متعال، گوی سبقت از دیگران ربوده و با خلق و خوی خویش آنان را مجذوب و شیفته مکتب تشیع می نمودند (5) .
تعداد فرزندان امام کاظم (علیه السلام)
علمای علم نسب در تعداد فرزندان امام کاظم - علیه السلام - اقوال مختلفی ابراز کرده اند که بعضی آن اقوال در جدول زیر آمده است:
ردیف - نام کتاب - تعداد فرزندان - تعداد پسران - تعداد دختران
1 - تاریخ ائمه - 33 - 18 - 15
2 - ارشاد مفید - 37 - 18 - 19
3 - تهذیب النساب - - 14 -
4 - دلائل الامامة - 39 - 18 - 21
5 - المجدی - 59 - 22 - 37
6 - جمهرة انساب العرب - - 14 -
7 - تاج الموالید - 37 - 18 - 19
8 - لباب الانساب - 35 - 17 - 18
9 - تاریخ موالید الائمه - 38 - 20 - 18
10 - تهذیب الکمال - 40 - 18 - 22
11 - عمدة الطالب - 60 - 23 - 37
12 - تذکرة الخواص - - 19 -
13 - المنتظم - 40 - -
14 - عیون اخبار الرضا - سی و چند - -
15 - مناقب آل ابی طالب - 37 یا30 - 18 - 19
نویسندگان این منابع، اسامی فرزندان امام را نیز همانند تعدادشان با اختلاف نقل کرده اند، لذا اسامی پسران به بیش از سی و چهار اسم و دختران بیش از پنجاه اسم می رسد. از طرفی، کسانی که اسامی کم تری ارائه داده اند، ادعای انحصار نکرده اند و احتمال بیشتر بودن فرزندان را نفی ننموده اند (اگر چه ظاهر کسانی که اعداد و ارقام ارائه داده اند انحصار می باشد) . از سوی دیگر، احتمال تکرار خطا در قول مدعیان تعداد بیشتر فرزندان نیز منتفی نبوده و قابل قبول می باشد.
دختران
اختلاف در تعداد و اسامی دختران امام کاظم - علیه السلام - از اختلاف در تعداد و اسامی پسران ایشان بیشتر است. تعداد آنان پانزده، هیجده، نوزده، بیست و یک، بیست و دو وحتی سی و هفت و سی و هشت نفر نیز ذکر گردیده است و اسامی آنان را تا بیش از پنجاه نام برشمرده اند.
نتیجه
1. هر فردی از عرب مخصوصا بزرگان و اشراف، علاوه بر نام، دارای کنیه و لقب نیز بودند و برای احترام، آنان را با لقب و کنیه خطاب می کردند و چه بسا که والدین از ابتدای تولد فرزندشان، نام و لقب و کنیه بر او می نهادند و ممکن است یک نفر از جهات مختلف شخصیتی، لقب های گوناگون داشته باشد.
2. از طرف دیگر بسیاری از اسامی گفته شده در فرزندان امام کاظم - علیه السلام - کنیه یا لقب بوده و نمایان گر صفت برجسته ای می باشد (ام کلثوم، ام القاسم، ام عبدالله ، ام سلمه، ام ابیها ...، علیه، میمونه، حکیمه، حسنه، محموده، عطفه و..). .
3. بعضی از مؤلفین، درصدد جمع آوری اسامی گفته شده در مورد فرزندان معصومین بوده و تمامی اسامی وارد شده در منابع سابق را نقل نموده اند و معنی آن این است که یکی از فرزندان ایشان با این واژه نیز شناخته می شده است نه این که هر یک از آن ها بیان گر یک فرد خاص بوده و به تعداد آن اسامی، فرزند داشته باشد و لذا گاهی اسامی ارائه شده با عدد گفته شده از طرف خود آن ها مطابقت ندارد; مثلا مناقب آل ابی طالب عدد فرزندان پسر را هیجده نفر نقل و بیست اسم را فهرست نموده است.
4. اسامی مشترک گاهی به صورت مطلق و یا با پسوند اکبر و اصغر آمده است. برخی، اولی را مطلق و دومی را اصغر نامیده اند بعضی، اولی را نیز با صفت اکبر توصیف نموده اند و دو نام با سه عنوان ذکر شده است; مثلا المجدی در مورد فاطمه، اسماء، زینب و امینه، اولین را با پسوند کبری و بقیه را به صورت مطلق آورده و بیشتر منابع اولی را مطلق و دیگران را با قید صغری نقل کرده اند.
5. در روایتی که مامون علت شیعه شدن خود و محبت به اهل بیت را بیان می کند، می گوید: وقتی امام کاظم - علیه السلام - بر پدرم هارون وارد شد، پدرم او را بسیار احترام کرد و یکی از پرسش های او از امام این بود که عائله شما چند نفر است؟ حضرت فرمود: بیش از پانصد نفر. پرسید: همه فرزندان شمایند؟ ! فرمود: نه، فرزندان من سی و چند نفر می باشند. (6)
بنابر این، روشن می شود که هر یک از واژه های گفته شده در مورد فرزندان حضرت، لزوما بیان گر یک فرد خاص نمی باشد، بلکه ممکن است دو یا چند واژه به عنوان نام، کنیه و لقب یک فرد باشد که با هر یک از آن ها شناخته می شده است و زیادی آن واژه ها با فرمایش امام که فرزندان من سی و چند نفر می باشد، منافاتی ندارد. با توجه به قدمت کتاب تاریخ ائمه و اعتبار ارشاد مفید، قول ایشان تقویت شده و اختلاف بین ایشان به اختلاف در نام، لقب و کنیه مربوط می باشد.
پی نوشت ها:
1. حیات الامام الکاظم - علیه السلام - به نقل از الفصول المهمه، ص 256.
2. اعلام الوری، ص 37.
3. مانند ابراهیم و احمد. مقاتل الطالبین، ص 339; تاریخ طبری، ج 7، ص 123.
4. مانند اسماعیل، مؤلف کتاب جعفریات.
5. چون محمد عابد و حضرت معصومه، جامع الرواة، ج 2، ص 204.
6. عیون الاخبار الرضا، ج 1، ص 88.
- [سایر] امام کاظم(ع) چند فرزند داشته است؟
- [سایر] چرا به امام موسی کاظم(ع) و امام رضا(ع) لقب (ابا الحسن) را دادهاند؟
- [سایر] چگونگی مبارزات سیاسی امام کاظم(ع) را شرح دهید؟
- [سایر] ذکر دائم امام موسی کاظم(ع) چه بود؟
- [سایر] زندگانی امام کاظم علیه السلام (ع) را بیان کنید؟
- [سایر] امام موسی (ع) چند سال در زندان بودند؟
- [سایر] شعر بمناسبت شهادت امام کاظم ع بفرمایید؟
- [سایر] شعر بمناسبت شهادت امام کاظم ع بفرمایید؟
- [سایر] چرا واقفیه مدعی مهدویت امام کاظم شدند. چه افرادی و برای چه در زمان امام کاظم قیام کردند. مواضع امام کاظم در برابر اندیشه های منحرف چه بود.
- [سایر] با توجه به اینکه امام موسی کاظم (ع) مدت زیادی را در زندان بوده، چگونه ایشان این همه فرزند داشته اند؟
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مردی که دو همسر دارد اگر یکی از آن دو همسر، فرزند عموی زن دیگر را شیردهد زنی که فرزند عموی او شیر خورده به شوهر خود حرام نمی شود.
- [آیت الله سیستانی] مستحب است قبر را به اندازه قد انسان متوسط گود کنند ، و میّت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند ، مگر آنکه قبرستان دورتر از جهتی بهتر باشد ، مثل آنکه مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند ، یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا بروند . و نیز مستحب است جنازه را در چند ذرعی قبر ، زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بر دارند ، و در نوبت چهارم وارد قبر کنند . و اگر میّت مرد است در دفعه سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پائین قبر باشد ، و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند . و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن پارچهای رو ی قبر بگیرند . و نیز مستحب است جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند ، و دعاهائی که دستور داده شده پیش از دفن و موقع دفن بخوانند ، و بعد از آنکه میّت را در لحد گذاشتند گرههای کفن را باز کنند و صورت میّت را روی خاک بگذارند ، و بالشی از خاک زیر سر او بسازند ، و پشت میّت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میّت به پشت نگردد ، و پیش از آنکه لحد را پوشانند دست راست را به شانه راست میّت بزنند ، و دست چپ را به قوّت بر شانه چپ میّت بگذارند ، و دهان را نزدیک گوش او ببرند و به شدّت حرکتش دهند و سه مرتبه بگویند : (اِسْمَعْ اِفْهَمُ یا فلان ابن فلان) و بجای فلان ابن فلان اسم میّت و پدرش را بگویند . مثلاً اگر اسم او محمّد و اسم پدرش علی است سه مرتبه بگویند : (اِسْمَعْ اِفْهَمْ یا مُحَمَّدَ بَن عَلِیّ) ، پس از آن بگویند : (هَلْ اَنْتَ عَلَی العَهْدِ الَّذِی فارَقْتَنا عَلَیْهِ ، مِنْ شَهادَةِ آن لا اِله إلاّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَاَنَّ مُحَمَّداً صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَسَیّدُ النَّبِیِّینَ وَخاتَمُ المُرْسَلِینَ ، وَاَنَّ عَلِیّاً اَمِیرُ المُؤْمِنینَ وَسَیّدُ الوَصِیّینَ وَاِمامٌ اِفْتَرَضَ اللّهُ طاعَتَهُ عَلَی العالَمین وَاَنَّ الحَسَنَ وَالحُسَینَ وَعَلِیَّ بنَ الحُسَینِ وَمُحَمَّدَ بنَ عَلِیٍ وَ جَعْفَرَ بَنَ محَمَّدَ وَ مُوسَی بنَ جَعْفَرٍ وَ عَلیّ بنَ مُوسی وَ مَحَمّد بنَ علیّ وَ عَلیّ بنَ محمّدٍ و الحسنَ بنَ عَلیٍّ وَالْقائِمَ الحُجَّةَ المَهْدِیَّ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ اَئِمَّةُ المُؤْمِنِینَ وَحُجَجُ اللّهِ عَلَی الخَلْقِ اَجْمَعِینَ ، وَأئِمَّتُکُ أَئِمَّةُ هُدیً بِکَ اَبرارٌ ، یا فلان ابن فلان) و بجای فلان ابن فلان اسم میّت و پدرش را بگوید ، و بعد بگوید : (إذا اَتاکَ المَلَکانِ المُقَرَّبانِ رَسُولَیْنِ مِنْ عِنْدِ اللّهِ تَبارَکَ وَتَعالی وَسَأَلاکَ عَنْ رَبّکَ وَعَنْ نَبِیِّکَ وَعَنْ دِینِکَ وَعَنْ کِتابِکَ وَعَنْ قِبْلَتِکَ وَعَنْ اَئِمَّتِکَ فَلا تَخَفْ وَلا تَحْزَنْ وَقُلْ فِی جَوابِهِما : اللّهُ رَبّی وَمُحَمَّدٌ صلیاللهعلیهوآلهوسلم نَبِیّ¨ ، وَالاِسْلامُ دِینِی وَالقُرْآنُ کِتابِی ، وَالکَعْبَةُ قِبْلَتِی وَاَمِیرُ المُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بنُ اَبی طالِبٍ اِمامِی ، وَالحَسَنُ بْنُ عَلِیّ المُجْتَبی إمامِی ، وَالحُسَینُ بنُ عَلِیّ الشَّهِیدُ بِکَرْبَلا إمامِی ، وَعَلِیٌّ زَیْنُ العابِدِیَن اِمامِی ، وَمُحَمَّدٌ الباقِرُ اِمامِی ، وَجَعْفَرٌ الصادِقُ اِمامِی ، وَمُوسَی الکاظِمُ اِمامی ، وَعَلِیٌّ الرّضا اِمامِی ، وَمُحَمَّدٌ الجَوادُ اِمامِی ، وَعَلِیٌّ الهادِی اِمامِی ، وَالحَسَنُ العَسْکَرِیٌّ اِمامِی ، وَالحُجَّةُ المُنْتَظَرُ اِمامِی ، هؤُلاءِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ اَئِمَّتِی وَسادَتِی وَقادَتِی وَشُفَعائِی ، بِهِمْ اَتَوَلّی وَمِنْ اَعْدائِهِمْ اَتَبَرَّأُ فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ . ثُمَّ اعْلَمْ یا فلان ابن فلان) و بجای فلان ابن فلان اسم میّت و پدرش را بگوید ، و بعد بگوید : (اَنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَتَعالی نِعْمَ الرَّبُّ ، وَاَنَّ مُحَمَّداً صلیاللهعلیهوآلهوسلم نِعْمَ الرَّسُولُ ، وَاَنَّ عَلِیَّ بْنَ اَبِی طالِبٍ وَاَوْلادَهُ المَعْصُومِینَ الاَئِمَّةَ الاِثْنی عَشَرَ نِعْمَ الاَئِمَّةُ ، وَاَنَّ ما جاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صلیاللهعلیهوآلهوسلمحَقٌّ ، وَاَنَّ المَوْتَ حَقٌّ وَسُؤالَ مُنْکَرٍ وَنَکِیرٍ فِی القَبْرِ حَقٌّ ، وَالبَعْثَ حَقٌّ ، وَالنُّشُورَ حَقٌّ ، وَالصّراطَ حَقٌّ ، وَالمِیزانَ حَقٌّ ، وَتَطایُرَ الکُتُبِ حَقٌّ ، وَاَنَّ الجَنَّةَ حَقٌّ ، وَالنّارَ حَقٌّ ، وَاَنَّ الساعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فِیها ، وَاَنَّ اللّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی القُبُورِ) پس بگوید (اَفَهِمْتَ یا فُلان) و بجای فلان اسم میّت را بگوید ، پس از آن بگوید : (ثَبَّتَکَ اللّهُ بِالقَوْلِ الثّابِتِ وَهَداکَ اللّهُ إلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ ، عَرَّفَ اللّهُ بَیْنَکَ وَبَیْنَ اَوْلِیائِکَ فِی مُسْتَقَرٍ مِنْ رَحْمَتِهِ) پس بگوید : (اللّهُمَّ جافِ الأرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ ، وَاصْعَدْ بِرُوحِهِ اِلَیکَ ، وَلَقِّهِ مِنْکَ بُرْهاناً ، اللّهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ) .
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله مظاهری] خوب است قبر را به اندازه قد انسان متوسّط گود کنند و میّت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند مگر آنکه قبرستان دورتر از جهتی بهتر باشد مثل آنکه مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا میروند و نیز جنازه را در چند ذرعی قبر زمین بگذارند و تا سه مرتبه کمکم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر کنند و اگر میّت مرد است در دفعه سوّم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پایین قبر باشد و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند و اگر زن است در دفعه سوّم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن پارچهای روی قبر بگیرند و نیز جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند و دعاهایی که دستور داده شده پیش از دفن و موقع دفن بخوانند و بعد از آنکه میّت را در لحد گذاشتند گرههای کفن را باز کنند و صورت میّت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک، زیر سر او بسازند و پشت میّت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میّت به پشت برنگردد و پیش از آنکه لحد را بپوشانند دست راست را به شانه راست میّت بزنند و دست چپ را به قوت بر شانه چپ میّت بگذارند و دهان را نزدیک گوش او ببرند و بشدت حرکتش دهند و سه مرتبه بگویند: (اِسْمَعْ اِفْهَمْ یا فُلانَ بْنَ فُلان). یعنی (بشنو و بفهم ای فلان فرزند فلان) و به جای فلان اسم میّت و پدرش را بگویند مثلاً اگر اسم او محمد و اسم پدرش علی است سه مرتبه بگویند: (اِسْمَعْ اِفْهَمْ یا مُحَمَّدَبْنَ عَلِیٍّ). پس از آن بگویند: (هَلْ اَنْتَ عَلَی الْعَهْدِ الَّذی فارَقْتَنا عَلَیْهِ مِنْ شَهادَةِ اَنْ لا اِلهَ اِلّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداًصلی الله علیه وآله وسلم عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ سَیِّدُ النَّبیّینَ وَ خاتَمُ المُرْسَلینَ وَ اَنَّ عَلِیّاً اَمیرُالْمُؤْمِنینَ وَ سَیِّدُ الْوَصِیّینَ وَ اِمامٌ اِفْتَرَضَ اللَّهُ طاعَتَهُ عَلَی الْعالَمینَ وَ اَنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ وَ عَلِیَّ بْنَ مُوسی وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ وَ عَلیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ وَ الْقائِمَ الحُجَّةَ الْمَهْدِیَّ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ اَئِمَّةُ الْمُؤْمِنینَ و حُجَجُ اللَّهِ عَلَی الْخَلْقِ اَجْمَعین وَ اَئِمَّتُکَ اَئِمَّةُ هُدیً بِکَ اَبْرارٌ یا فُلانَ بْنَ فُلانٍ).(1) و به جای فلان بن فلان، اسم میّت و پدرش را بگوید و بعد بگوید: (اِذا اَتاکَ الْمَلَکانِ المُقَرَّبانِ رَسُولَیْنِ مِنْ عِنْدِاللَّهِ تَبارَکَ وَ تَعالی وَ سَئَلاکَ عَنْ رَبِّکَ و عَنْ نَبِیِّکَ وَ عَنْ دینِکَ وَ عَنْ کِتابِکَ وَ عَنْ قِبْلَتِکَ وَ عَنْ اَئِمَّتِکَ فَلا تَخَفْ وَ لا تَحْزَنْ وَ قُلْ فی جَوابِهِما اَللَّهُ رَبّی وَ مُحَمَّدٌ 6 نَبِیّی وَ الْاِسلامُ دینی وَ الْقُرانُ کِتابی وَ الْکَعْبَةُ قِبْلَتی وَ أَمیرُالمُؤْمِنینَ عَلِیُّ بْنُ اَبیطالِبٍ اِمامی وَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ الْمُجْتَبی اِمامی وَ الحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ الشَّهِیدُ بِکَرْبَلا اِمامی وَ عَلِیٌّ زَیْنُ الْعابِدینَ اِمامی و مُحَمَّدٌ الْباقِرُ اِمامی وَ جَعْفَرٌ الصَّادِقُ اِمامی، وَ مُوسَی الکاظِمُ اِمامی، وَ عَلِیٌّ الرِّضا اِمامی، وَ مُحَمَّدٌ الْجَوادُ اِمامی، وَ عَلِیٌّ الْهادی اِمامی وَ الْحَسَنُ الْعَسْکَریُّ اِمامی وَ الْحُجَّةُ الْمُنْتَظَرُ اِمامی هؤُلاءِ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ اَجْمَعین اَئِمَّتی وَ سادَتی وَ قادَتی وَ شُفَعائی بِهِمْ اَتَوَلّی وَ مِنْ اَعْدائِهِمْ اَتَبَرَّءُ فِی الدُّنْیا وَ الْاخِرَةِ ثُمَّ اعْلَمْ یا فُلانَبْنَ فَلانٍ).(2) و به جای فلان بن فُلان اسم میّت و پدرش را بگوید بعد بگوید: (اَنَّ اللَّهَ تَبارَکَ وَ تَعالی نِعْمَ الرَّبُّ وَ اَنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه وآله وسلم نِعْمَ الرَّسُولُ وَ اَنَّ أمیرَالْمُؤْمِنینَ عَلِیَّ بْنَ اَبیطالِبٍ وَ اَوْلادَهُ الْمَعْصُومینَ الْاَئمَّةَ الاِثْنی عَشَرَ نِعْمَ اَلْاَئِمَّةُ وَ اَنَّ ما جاءَ بِهِ مُحَمَّدٌصلی الله علیه وآله وسلم حَقٌّ وَ اَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ وَ سُؤالَ مُنْکَرٍ وَ نَکیرٍ فِی الْقَبْرِ حَقٌّ وَالْبَعْثَ حَقٌّ وَ النُّشُورَ حَقٌّ وَ الصِّراطَ حَقٌّ وَالْمیزانَ حَقٌّ وَ تَطائُرَ الْکُتُبِ حَقٌّ وَ اَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ النّارَ حَقٌّ وَ اَنَّ السّاعَةَ اتِیَةٌ لا رَیْبَ فیها وَ اَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ).(3) پس بگوید: (اَفَهِمْتَ یا فُلانُ). یعنی(آیا فهمیدی ای فلان؟) و به جای فلان اسم میّت را بگوید، پس از آن بگوید: (ثَبَّتَکَ اللَّهُ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ وَ هَداکَ اللَّهُ اِلی صِراطٍ مُسْتَقیمٍ عَرَّفَ اللَّهُ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اَوْلِیائِکَ فِی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِهِ).(4) پس بگوید: (اَللَّهُمَّ جافِ الْاَرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ وَ اصْعَدْ بِرُوحِهِ اِلَیْکَ وَ لَقِّهِ مِنْکَ بُرْهاناً اَللَّهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ).(5)
- [آیت الله جوادی آملی] .همسرِ فرزند و شوهر دختر، واجب النفقه افراد شمرده نمیشوند, بنابراین می توان هزینه های این ها را در صورتی که سید فقیر باشند، از خمس(سهم سادات) مال خود پرداخت کرد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه مردی از دنیا برود و فرزند نداشته باشد، یک چهارم مال او را همسر دائمی او می برد و بقیه را ورثه دیگر و هرگاه از آن زن یا از زن دیگر فرزند داشته باشد، یک هشتم مال به زن او می رسد و بقیه به وارثان دیگر.
- [آیت الله مظاهری] کسب و کار برای تأمین مخارج خود و همسر و فرزند و پدر و مادر واجب عینی است و هر کسی باید به واسطه کار در فراخور حالش، اینگونه احتیاجات را تأمین نماید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] سوم، واجب النفقه نبودن، یعنی زکات را نمی توان به فرزند و همسر و پدر و مادر داد، ولی اگر آنها بدهکار باشند و نتوانند بدهی خود را بپردازند زکات را به مقدار اداء دین می توان به آنها داد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه مردی از دنیا برود و فرزند نداشته باشد، یک چهارم مال او را همسر دائمی او می برد و بقیه را ورثه دیگر و هرگاه از آن زن یا از زن دیگر فرزند داشته باشد، یک هشتم مال به زن او می رسد و بقیه به وارثان دیگر.