باسلام، ببخشید من یه سوال دینی در موردحضرت علی در طریقه تقسیم بیت المال در ان زمان دارم وان هم این است که چرا حضرت علی با انکه میدانستند عده ای بیشتری از مردم در ان زمان فقیرتر از ثروتمندان بودند چرا به همه ی انها یک مقدار حقوق میداد چرا سهم فقرا را بیشتر نمیدادند ؟ ثروتمندان که چندان احتیاجی نداشتند . پاسخ: ابتدا باید دانست که خلفای قبل از امیرالمومنین(علیه السلام) به افراد بر اساس معیارهایی مانند خویشاوندی با پیامبر(ص)، سابقه در اسلام، شرکت در جنگ ها و... حقوق پرداخت می شد. مثلا افرادی که زودتر ایمان آورده بودند نسبت به دیگران از حقوق بیشتری برخوردار بودند. در حالی که نزد خداوند ملاک و معیار تقوا می باشد( إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ)؛گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است). سوره حجرات،آیه13.) قرآن همه مسلمانان را برادر یکدیگر معرفی می کند( إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ) ؛ مؤمنان برادر یکدیگرند(سوره حجرات،آیه10.) بر این اساس امیر المومنین(علیه السلام) میان افراد مختلف در تقسیم بیت المال تفاوتی قائل نمی شدند و اگر فردی به دلیلی مانند فقر به کمک بیشتری نیاز داشت، از سایر منابع مانند خمس و زکات نیازش را برطرف می کردند و اینگونه نبوده که نیازمندان را به همان اندازه ای که مقرر فرموده رها کرده و دیگر کمکشان نکنند. به هر حال در فرهنگ امام علی علیه السلام بهره گیری از بیت المال و حفظ و حراست از آن بر اساس قانون، از اهمیّت ویژه ای برخوردار بود. یکی از اموری که حضرت بر آن اصرار و پافشاری می ورزید، جلوگیری از بخشش های ناروای بیت المال و تقسیم مساوی آن بین مسلمانان، اعم از عرب، عجم، مولی و عبد بود؛ چیزی که بسیاری از اصحاب از آن رویگردان بوده، تاب و تحمل پذیرش آن را نداشتند. این عده به همین جهت، یکی بعد از دیگری به آن حضرت اعتراض نموده و پس از مدّتی کناره گیری، عَلَم مخالفت و دشمنی برافراشتند. پس از وفات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و غصب خلافت، سه خلیفه اول که خود اولین نقض کنندگان عدالت بودند در زمینه بیت المال هم نتوانستند عدالت را به کار گرفته و در زمان آنها ناعدالتی های بسیاری رخ داد. که اصل آنها از خلیفه اول و بذل و بخششهای بی حساب و کتاب وی آغاز شد. در زمان خلیفه دوم، نیز بیت المال با بی عدالتی و بر اساس سوابق و درجات و اصل و نسب افراد و نیز قرابت و فامیلی یا نزدیکی اصحاب و نه بر اساس عدالت واقعی تقسیم می شد. در زمان عثمان نیز همین سیاست، با تساهل افزون تری ادامه یافت؛ یعنی نه تنها طبق دیوان عمر، اموال بیت المال به طور نامساوی تقسیم می شد؛ بلکه حاتم بخشی های بی حساب و کتابی از سوی خلیفه سوم صورت می گرفت. از این رو ذائقه بسیاری از اصحاب به اخّاذیِ ناروا از بیت المال عادت کرده، مسئله تساهل در استفاده غیر عادلانه از بیت المال رواج یافت. امام علی علیه السلام پس از رسیدن به خلافت، در همان روزهای نخست، فرمود: (اَلا و اِنَّ کلّ قطعة اقطعها عثمان من مالِ اللّه مردودٌ علی بَیتِ المال المسلمین...( نهج السّعادة فی مستدرک نهج البلاغه، محمّدباقر محمودی، دارالتعاریف، بیروت، 1396ق، ج 1، ص 198.) و اللّه لو وجدتُهُ قد تزوّج به النّساء و ملک به الاماءُ، لرددتُه فانّ فی العدل سعة و من ضاق علیه العدل فالجور علیه أضیق؛(نهج البلاغه، خطبه 15.) آگاه باشید هر قطعه زمینی را که عثمان از مال خدا به کسی هدیه داده، به بیت المال مسلمانان عودت داده خواهد شد... قسم به خدا! اگر با آن اموال، زنانی کابین بسته و یا کنیزانی خریده باشند، آن را بازپس خواهم گرفت؛ زیرا (عدالت) مایه گشایش و رفاه است و آن کس که عدالت بر او گران آید، تحمّل ظلم و ستم برایش گران تر خواهد بود.) علی علیه السلام سپس برای تمام کارگزارانش این بخشنامه را صادر فرمود: (لایسخروا المسلمین، من سألکُم غیر الفریضة فقد اعتدی فلاتعطوه(نهج السّعادة فی مستدرک نهج البلاغه، ج 4، ص 31.)؛ هر کس بیش از سهم تعیین شده اش را طلبید، زیاده طلبی کرده است. از پرداخت زیاده، خودداری کنید.) تقسیم مساوی بیت المال، موجب نارضایتی و اعتراض بسیاری از بیعت کنندگان و دوستان دور و نزدیک آن حضرت شد؛ به طوری که افرادی چون: طلحه، زبیر و حتی نزدیکان آن حضرت چون: برادرش عقیل و خواهرش امّ هانی بدان اعتراض کردند. یحیی بن عروة بن زبیر می گوید: وقتی نزد پدرم سخن از علی علیه السلام به میان می آمد، او از حضرت بد می گفت، ولی یک بار به من گفت: (پسرم! قسم به خدا! مردم از علی جدا نشدند مگر به خاطر دنیا). اسامة بن زید، پیکی نزد حضرت فرستاد و گفت: (عطای مرا بفرست، شما می دانی که اگر در دهان شیر بروی، با شما می آیم).امیرمؤمنان علیه السلام در پاسخ نوشت: (انّ هذا المال لمن جاهد علیه، و لکن لی مالاً بالمدینة فأصب منه ما شئت؛(شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 4، ص 102.)این مال برای کسی است که در جهاد شرکت کرده باشد؛ اما من در مدینه مالی دارم، هرچه می خواهی از آن بگیر.) امام صادق علیه السلام می فرماید: یکی از دوستان امیرمؤمنان علیه السلام از ایشان مالی درخواست نمود، حضرت فرمود: (یخرج عطائی فأُقاسِمُک هُو؛ آنگاه که حقوق من رسید، از آن به تو می دهم)؛ ولی آن شخص به آن مقدار قانع نشد و گفت: برایم کافی نیست. و به معاویه پیوست.( نهج السّعادة فی مستدرک نهج البلاغه، ج 4، ص 146 و 147.) از مطالبی که گذشت، درمی یابیم که (سیره حکومت علوی علیه السلام ) روشن ترین تجلّی حکومت انسانی و مُعَرِّف حقیقی روح عدالت و مساوات اسلامی است. بخشش های ناروای بیت المال و تقسیم غیر عادلانه آن در (حکومت علوی) مردود و مطرود است. سیاست علی علیه السلام در مورد بهره گیری از بیت المال و حفظ و حراست از اموال عمومی، فقط تئوری نیست که آن را بنویسیم و در کناری بگذاریم؛ بلکه دستورالعملی است برای همه ما تا با استفاده از آن ، به یک زندگی ایده آل برسیم.
باسلام، ببخشید من یه سوال دینی در موردحضرت علی در طریقه تقسیم بیت المال در ان زمان دارم وان هم این است که چرا حضرت علی با انکه میدانستند عده ای بیشتری از مردم در ان زمان فقیرتر از ثروتمندان بودند چرا به همه ی انها یک مقدار حقوق میداد چرا سهم فقرا را بیشتر نمیدادند ؟ ثروتمندان که چندان احتیاجی نداشتند .
باسلام، ببخشید من یه سوال دینی در موردحضرت علی در طریقه تقسیم بیت المال در ان زمان دارم وان هم این است که چرا حضرت علی با انکه میدانستند عده ای بیشتری از مردم در ان زمان فقیرتر از ثروتمندان بودند چرا به همه ی انها یک مقدار حقوق میداد چرا سهم فقرا را بیشتر نمیدادند ؟ ثروتمندان که چندان احتیاجی نداشتند .
پاسخ: ابتدا باید دانست که خلفای قبل از امیرالمومنین(علیه السلام) به افراد بر اساس معیارهایی مانند خویشاوندی با پیامبر(ص)، سابقه در اسلام، شرکت در جنگ ها و... حقوق پرداخت می شد. مثلا افرادی که زودتر ایمان آورده بودند نسبت به دیگران از حقوق بیشتری برخوردار بودند.
در حالی که نزد خداوند ملاک و معیار تقوا می باشد( إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ)؛گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است). سوره حجرات،آیه13.)
قرآن همه مسلمانان را برادر یکدیگر معرفی می کند( إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ) ؛ مؤمنان برادر یکدیگرند(سوره حجرات،آیه10.)
بر این اساس امیر المومنین(علیه السلام) میان افراد مختلف در تقسیم بیت المال تفاوتی قائل نمی شدند و اگر فردی به دلیلی مانند فقر به کمک بیشتری نیاز داشت، از سایر منابع مانند خمس و زکات نیازش را برطرف می کردند و اینگونه نبوده که نیازمندان را به همان اندازه ای که مقرر فرموده رها کرده و دیگر کمکشان نکنند.
به هر حال در فرهنگ امام علی علیه السلام بهره گیری از بیت المال و حفظ و حراست از آن بر اساس قانون، از اهمیّت ویژه ای برخوردار بود. یکی از اموری که حضرت بر آن اصرار و پافشاری می ورزید، جلوگیری از بخشش های ناروای بیت المال و تقسیم مساوی آن بین مسلمانان، اعم از عرب، عجم، مولی و عبد بود؛ چیزی که بسیاری از اصحاب از آن رویگردان بوده، تاب و تحمل پذیرش آن را نداشتند. این عده به همین جهت، یکی بعد از دیگری به آن حضرت اعتراض نموده و پس از مدّتی کناره گیری، عَلَم مخالفت و دشمنی برافراشتند.
پس از وفات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و غصب خلافت، سه خلیفه اول که خود اولین نقض کنندگان عدالت بودند در زمینه بیت المال هم نتوانستند عدالت را به کار گرفته و در زمان آنها ناعدالتی های بسیاری رخ داد. که اصل آنها از خلیفه اول و بذل و بخششهای بی حساب و کتاب وی آغاز شد.
در زمان خلیفه دوم، نیز بیت المال با بی عدالتی و بر اساس سوابق و درجات و اصل و نسب افراد و نیز قرابت و فامیلی یا نزدیکی اصحاب و نه بر اساس عدالت واقعی تقسیم می شد. در زمان عثمان نیز همین سیاست، با تساهل افزون تری ادامه یافت؛ یعنی نه تنها طبق دیوان عمر، اموال بیت المال به طور نامساوی تقسیم می شد؛ بلکه حاتم بخشی های بی حساب و کتابی از سوی خلیفه سوم صورت می گرفت. از این رو ذائقه بسیاری از اصحاب به اخّاذیِ ناروا از بیت المال عادت کرده، مسئله تساهل در استفاده غیر عادلانه از بیت المال رواج یافت. امام علی علیه السلام پس از رسیدن به خلافت، در همان روزهای نخست، فرمود:
(اَلا و اِنَّ کلّ قطعة اقطعها عثمان من مالِ اللّه مردودٌ علی بَیتِ المال المسلمین...( نهج السّعادة فی مستدرک نهج البلاغه، محمّدباقر محمودی، دارالتعاریف، بیروت، 1396ق، ج 1، ص 198.) و اللّه لو وجدتُهُ قد تزوّج به النّساء و ملک به الاماءُ، لرددتُه فانّ فی العدل سعة و من ضاق علیه العدل فالجور علیه أضیق؛(نهج البلاغه، خطبه 15.) آگاه باشید هر قطعه زمینی را که عثمان از مال خدا به کسی هدیه داده، به بیت المال مسلمانان عودت داده خواهد شد... قسم به خدا! اگر با آن اموال، زنانی کابین بسته و یا کنیزانی خریده باشند، آن را بازپس خواهم گرفت؛ زیرا (عدالت) مایه گشایش و رفاه است و آن کس که عدالت بر او گران آید، تحمّل ظلم و ستم برایش گران تر خواهد بود.)
علی علیه السلام سپس برای تمام کارگزارانش این بخشنامه را صادر فرمود:
(لایسخروا المسلمین، من سألکُم غیر الفریضة فقد اعتدی فلاتعطوه(نهج السّعادة فی مستدرک نهج البلاغه، ج 4، ص 31.)؛ هر کس بیش از سهم تعیین شده اش را طلبید، زیاده طلبی کرده است. از پرداخت زیاده، خودداری کنید.)
تقسیم مساوی بیت المال، موجب نارضایتی و اعتراض بسیاری از بیعت کنندگان و دوستان دور و نزدیک آن حضرت شد؛ به طوری که افرادی چون: طلحه، زبیر و حتی نزدیکان آن حضرت چون: برادرش عقیل و خواهرش امّ هانی بدان اعتراض کردند.
یحیی بن عروة بن زبیر می گوید: وقتی نزد پدرم سخن از علی علیه السلام به میان می آمد، او از حضرت بد می گفت، ولی یک بار به من گفت: (پسرم! قسم به خدا! مردم از علی جدا نشدند مگر به خاطر دنیا).
اسامة بن زید، پیکی نزد حضرت فرستاد و گفت: (عطای مرا بفرست، شما می دانی که اگر در دهان شیر بروی، با شما می آیم).امیرمؤمنان علیه السلام در پاسخ نوشت: (انّ هذا المال لمن جاهد علیه، و لکن لی مالاً بالمدینة فأصب منه ما شئت؛(شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 4، ص 102.)این مال برای کسی است که در جهاد شرکت کرده باشد؛ اما من در مدینه مالی دارم، هرچه می خواهی از آن بگیر.)
امام صادق علیه السلام می فرماید: یکی از دوستان امیرمؤمنان علیه السلام از ایشان مالی درخواست نمود، حضرت فرمود: (یخرج عطائی فأُقاسِمُک هُو؛ آنگاه که حقوق من رسید، از آن به تو می دهم)؛ ولی آن شخص به آن مقدار قانع نشد و گفت: برایم کافی نیست. و به معاویه پیوست.( نهج السّعادة فی مستدرک نهج البلاغه، ج 4، ص 146 و 147.)
از مطالبی که گذشت، درمی یابیم که (سیره حکومت علوی علیه السلام ) روشن ترین تجلّی حکومت انسانی و مُعَرِّف حقیقی روح عدالت و مساوات اسلامی است.
بخشش های ناروای بیت المال و تقسیم غیر عادلانه آن در (حکومت علوی) مردود و مطرود است. سیاست علی علیه السلام در مورد بهره گیری از بیت المال و حفظ و حراست از اموال عمومی، فقط تئوری نیست که آن را بنویسیم و در کناری بگذاریم؛ بلکه دستورالعملی است برای همه ما تا با استفاده از آن ، به یک زندگی ایده آل برسیم.
- [آیت الله مکارم شیرازی] سلام علیکم سؤالی در مورد کار دولت مبنی بر پرداخت متفاوت یارانه بر اساس میزان درآمد افراد با توجه به ماجرای امام علی(ع) و برادرشان که سهم بیشتری از بیت المال می خواست ........ پرسیدم که جواب حضرت عالی این بود (ظاهرا منظورشان این است که آنها که درآمد کمتری دارند یارانه بیشتری بگیرند.) آیا امام علی(ع) از فقر برادر خویش و ثروت خاندان ابوسفیان آگاه نبود که جواب برادر خویش را چنین دادند ؟ آیا این تقسیم نابرابرانه بیت المال (به گفته عملی امام علی(ع) )پاداشی جز آتش دوزخ دارد؟ حال از حضرت عالی تقاضا دارم جوابی واضح به این سؤال من بدهید ؟ اگر عمل امام علی(ع) در تقسیم بیت المال درست بوده(که شکی بر آن نیست) آیا نباید دولت را در این تصمیم راهنمایی کنید؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] هنگامی که به حضرت علی(علیه السلام) اعتراض کردند: (چرا در حقوق و تقسیم بیت المال فرقی نمی گذارید....) ایشان فرمودند: (در کتاب خدا که فرقی ندیدم، و عمل پیامبر(صلی الله علیه وآله) را هم که خودتان دیدید!) پس تفاوت حقوق ها بر چه اساسی است؟
- [سایر] ائمه معصومین(ع) گاهی در مهمانیها مجبور به خوردن اموال خلفای زمان خود میشدند و با توجه به داستان عقیل برادر حضرت علی(ع) و مراجعه او به معاویه، مشخص میشود مال خلفا کاملاً حلال نبوده است. آیا میتوان گفت ائمه سهم خود از بیت المال را میخوردند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] این روزها بحث قطع یارانه بعضی افراد در دولت بالاگرفته است. سوال من این است که قطع یارانه فرد در حالی که ایرانی است و از این آب و خاک سهمی دارد (چه غنی و چه فقیر) بدون رضایت شخص اشکالی ندارد؟ چون گفته می شود امام علی (ع) فقیر و غنی را به یک اندازه از بیت المال سهم می دادند ؛ می خواستم حکم شرعی آن را بدانم ؟
- [سایر] شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هائل کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها* همه کارم زخودکامی ببدنامی کشید آخر نهان کی ماند آن رازی کزو سازند محفلها* حضوری گر همی خواهی از او غایب مشو حافظ متی ما تلق من تهوی دع الدّنیا و اهملها* سلام و خسته نباشید، خدای نکرده مشکلی پیشامده، چند روزه به این طرفا(منظورم سایته) سر نمیزنید! ولی این کارتون ماهارو مجبور کرد، تو سایت چرخ کاملی بزنیم و مطالب و عکسهای جالب رو ببینیم و بااجازه مواردی رو هم سیو کنیم و حتی ازطریق سایت به سایت علمای دیگه مخصوصاً آیة الله خامنه ای سری بزنیم، جالب بود. یه سوال:... که ساکن علی آباد استان... هستن مرجع تقلید هستند؟ خوب ببخشید نمیخواستم زیاد مزاحم بشم غرض عرض ارادت بود. بازم دَهمِتون گرم یاحق
- [سایر] سلام حاجی خیلی سعی کردم و به خودم فشار آوردم تا ذهنمو آروم کنم و بخودم بقبولونم که پیامم باز هم نرسیده و نمیدونمم که چرا --- و با اون هجم بدبینی و شک و بی اعتمادی که در من هست خیلی هم موفق شدم اما خیلی دلم میخواست امروز که چندین مرتبه اومدم و به سایتتون نگاه کردم جوابی از شما بگیرم اما نشد با اونکه من محض اطمینان دو بار پیامم رو فرستادم که به دست شما برسه اما انگار قسمت نیست از اینجام جواب بگیرم حاجی بخدا دیگه نای نوشتن هم ندارم و گرنه شده بود هزار بارم حرفامو براتون بنویسم تا بالاخره جوابمو بدین میبینید حاجی ؟ هر چی سنگه مال پای لنگه در تمام عمرم فقط یه دفعه اونطور با کسی درددل کرده بودم جوری که کلی هم سبک شدم و سر نماز مغرب کمی آرومتر از روزا و شبای قبل بودم و بشدت منتظر جوابی بودم که از شما خواهم گرفت اما در خوشبینانه ترین حالتش تصورم اینه که پیامی که دوبار هم براتون فرستادم نرسیده --- فقط حاجی خیلی دلم میخواست پیامم رو بخونین که اولین و آخرین درددل من بود با یه نفر و دلم میخواست اون یه نفر شما باشید که انگار قسمت نبود اگه نای نوشتنشو داشتم دوباره و هزار باره مینوشتم اما حیف که توانشو ندارم فقط خواستم بگم امشب حال عجیبی دارم یه حال بخصوص که بی سابقه است و در بین استیصال ها و آشفتگی های اینمدت یه آب روی آتیشه با اونکه شما هنوز جوابی به من نداده اید سر نماز خیلی بیادتون بودم و خیلی منتظر بودم برای کلماتی که ازتون بخونم فقط خواستم در دل این شب عجیب که چراغ ِ خدا آسمونو روشن کرده بهتون بگم که همینقدر که ظهری جواب من درمونده رو با شده یکی دو جمله دادین و نروندین و طرد نکردین و ناراحت نشدین ، خیلی برام خوب و زیبا اومد حس کردم یه ذره روشن شده ام اما ایکاش پیامم به دستتون رسیده بود --- میدونم حاجی اینجا رو زدین برای جواب دادن به سوالا و سوالا باید مختصر و مفید باشه اما من دیگه بعد از اینهمه سوال کردن و اونجور جواب شنیدن هیچ جوابی آرومم نمیکرد همینقدر که حرفمو بزنم اونم برای شما که حالمو نگرفتید و نروندین و ناراحت نشدین خیلی خوب بود --- دیگه بقیه اش مهم نیست شاید خدا میخواد همینطور بمونم شاید اینطوری بهتره برام دعا کنید اینو بگم و یا علی ؛ حاجی اینجا یه چیزی داره که هیچ جای دیگه نبود یا شایدم من پیداش نکردم و از اینجا هم فهمیدم راست گفتین از مرید و مراد بازی بدتون میاد اینجا خیلی صداقت داره آدمو روشن میکنه ، حتی اگه آروم نکنه منو ببخشید سرتونو درد آوردم دلم میخواست منو از این برزخ که دراونم خلاصم کنید ، نشد اما یه کم روشن شدم --- کاش یک روزی آروم بشم حاجی دعام کنید .
- [سایر] سلام بعد از چند سال چشم انتظاری دیدم تو سایتتون اعلام کردین میاین مشهد منم با هزار امید آرزو تصمیم گرفتم هر جوری شده تو جلسه هاتون شرکت کنم ؛ نمیدونین چقدر با خانوادام بحث کردم حرف زدم تا کمی راضی شدن تا تو جلسه هاتون شرکت کردم . چندین شب دقدقه فکریم این بود ایا میشه باهاتون حرف بزنم , چی بگم بهتون چون فقط شما میتونین کمک کنین چون هم مشاوره دینی و هم اخلاقی انجام میدین همین هست که شما رو با بقیه مشاوره ها جدا کرده. شب اول میدان شهدا اومدم گفتند 8:30 شروع میشه من اومدم ولی شما حدود45 دقیقه دیرتر امدین و منم بعد از نیم ساعت وسط حرفای شیرین و جذابتون امدند دنبالم . با هزار ناراحتی رفتم خونه تا امدم دانشگاه فردوسی نشستم پای حرفاتون ای کاش منم مثل احمد اقا بودم همیشه همراهتون بودم. گفتین سوالاتون بنویسین بدین من دادم گفتم اگه میشه حداقل واسه 5 دقیقه اخر جلسه با من حرف بزنین تا از این حالت روحی خارج بشم. تا حتی امدم بیرون از جلسه که اون خانم داشت سوال می کرد و من سمت چپتون ایستاده بودم که از نظر ظاهری تاییدم کردین. دیدم همراهتون کاغذ بهتون ندادن تا محل اتاقی که نهار می خواستین بخورین امدم ولی بازم نشد دیگه حرف بزنم فقط از خدا می خواستم بشه سوالات مو ازتون بپرسم خانوادم با اینکه خیلی اصرار کردم دیگه نیاوردنم جلسه با اینکه خیلی دوست داشتم تمام جلساتتون حتی مسجد العلی هم شرکت کنم حتی دوست داشتم میدونستم کی میرین حرم تا فقط فقط واسه چند دقیقه هم که شده باهاتون حرف بزنم چون نمیتونم برم مشاوره ای کاش مشاوره زندگی بهتر تلفنی بود تا من زنگ می زدم ولی ... من تمام صفحات پرسش ها رو برای خودم بعد از خواندن ذخیره می کنم .این تقریبا چند تا سوالا های من است راهنمایی کنین ممنون میشم: 1-گفته بودم از بهمن بهش دروغ گفتم و ارتباط پیامکی و تماسی قطع کردم ( گفتم مامانم ازم گوشی گرفته) ولی بازم وسوسه دست بردار نیست . مخصوصا وقتی رفت ماه عسل و برگشت دائم می گفت چرا زنگ نزدی؟ حداقل یک تک زنگ می زدی ولی من با اینکه هر لحظه دلم می خواست بهش زنگ بزنم ولی از ترس اینکه یک زمانی به سرم نیاد این کار را انجام نمیدم.. چه کار کنم موندم از این هم سس عنصری خودم؟ 2-چند وقتیه که نمازام شده اخر وقت نمیدونم چه کار بکنم که بشم مجنون خدا... 3-موندم با دلم به این دلیل که دائم سراغ دیگران می کنه تا یکی از بستگان واسه پسراش پیشنهاد داد من دیگه دوباره خواب زندگیم شد فکر خیال .... 4-چند وقتیه خیلی پرخاشگر وتند خو شدم با خانوادم , از دست خودم خسته شدم با این اخلاقم ... 5- اگه ادم دعا کنه زود ازدواج کنه , خدا رو اجبار نکرده؟؟ 6-....................... ببخشید چون اگه بخوام بنویسم خیلی طولانی میشه هر چند که الان سرتون به درد اوردم و احتمالا با خودتون میگین یک سری حرف های بی خودی نوشتم ولی اینا با هزار تای دیگه حرفای دلم و دغدغه ذهنی من شده ممنون میشم کمکم کنین اگه میشه راهنمایی کنین و بگین چه کار کنم . لطفا راهنمایی کنیین چون به بن بست فکری رسیدم فقط نگین برو پیش مشاوره راهنماییت میکنه چون می خوام خودتون این کار بکنین چون اونا دائم میگن حضوری باید بیای وقت بگیری ولی من نمیتونم برم... ببخشید واقعا عذر می خوام که طولانی شد یا علی
- [سایر] با سلام خدمت استاد عزیز حجت الاسلام شهاب مرادی خیلی سریع می رم سر اصل مطلب، من دختر عمه ای دارم که از بچکی تا سن 12 یا 13 سالگی با هم بزرگ شدیم. بعد از این سن هم به خاطر بزرگ شدن من و رسیدن به سن تکلیف و هم به خاطر دو خانواده مذهبی دیگر ارتباطی با هم نداشتیم. الآن هم نداریم. دیگر ارتباطمان سلام و علیک معمولی است. لذا هم اکنون شناختی از او ندارم. من همیشه نسبت به این دختر یه احساس خاصی داشتم و دارم نمی دونم چیه فقط می تونم بگم یه احساس خاصه. مثلاً وقتی می دونم اون توی جمع خانم هاست الکی ضربان قلبم بالا می ره ، حالا اینکه اون چه جوریه الله و اعلم ووو تا اون جایی که من می دونم ایشون دختر خوبیه ، نماز می خونه ، روزه می گیره، اعتکاف می ره ، پارسال هم توی دانشگاه تهران رشته ی زیست شناسی قبول شده، تازه خانواده ی مذهبی ای مثل خودمون دارن. هم خانواده نزدیک مذهبی و هم خانواده ی دور مذهبی، دختر پاکی است و بی شیله پیله. ولی چند اشکال وجود دارد که می خواهم از جناب عالی سؤال کنم : خانواده ی آن ها ولایت مدار نیستند... ولی آنطور که خانواده ی ما عاشق دلبسته هستند، نیستند. من متولد سال 66 و او متولد 69 یا 70 است. من سال 84 دانشگاه آزاد مکانیک قبول شدم و بعد از گذشت چهار سال از ادامه دادن آن صرف نظر کردم. چون علاقه ای به آن نداشتم الآن هم به دنبال گرفتن فوق دیپلم از این دانشگاه هستم. در راستای این چهار سال به انجام کار خبرنگاری و نوشتن مقاله و یادداشت و همچنین طراحی های گرافیکی پرداختم. در این راه تجربه ای خوب بدست آوردم و الآن هم دنبال ادامه دادن تحصیل در مجتمع فنی هستم. یعنی رفتن به کلاس های فتوشاپ و ... راستش او دانشجوی زیست شناسی تهران است و من ... من فرزند شهید هستم. مادرم بعد از شهادت پدرم ازدواج نکردند و سختی ها را با دل و جان خریدند. در این راه یکی از سختی ها وجود 5 خواهر شوهر بود. که یکی از این افراد مادر همین دختر عمه ی من و کوچکترین آن هاست. آن زمانی که پدر من شهید شده بود عمه کوچیکه ی من جوان بود، حدود 17 سال، از این رو زبان تندی داشتند و دل مادر ما رو آزرده خاطر کردند. ولی این حرف ها باعث اختلاف در خانواده بین ما و آن ها نشده است. منظور وجود زبان تند عمه است. از سویی دیگر مادر من ، فردی کم صحبت و آرام است که آزارش به مورچه ای نمی رسد. معرکه ی دو عالم است. اگر ازدواجی بین من و دختر عمه ام پیش آید اذیت نخواهد شد؟ چون می دانم که از عمه ام کمی واهمه دارد . از طرفی مادرم با ازدواج من تنها خواهد شد. چون خواهرم ازدواج کرده و من هم اکنون خانه هستم. خانواده ی من و دختر عمه ام پر جمعیت هستند و بساط حرف و گفتمان میانشان بسیار، فلانی رفت خواستگاری فلانی و فلان شد و بهمان. من از این قضیه خوشم نمی آد که بروم خواستگاری و مثل بمب تو خانواده بپیچه تا هم من نتونم تصمیم خوبی بگیرم و هم دختر عمه ام. این اتفاق در خانواده افتاده است. (بعلاوه همه فکر می کنند من و دختر عمه ام زوج خوبی می شویم) با تمام این حرفها دو سؤال داشتم : با چنین وضعیت خانوادگی و حرفها و درس ها و وضعیت مادر و این ها به خواستگاری ایشان بروم یا خیر ؟ فکری به ذهنم خطور کرده که می خواستم با شما مشورت کنم؛ نظرتون چیه که با هماهنگی خواهرم یا خودم قراری با دختر عمه ام بگذارم و با او در خصوص ولایت مداری و برخی مسائل مثل درس و اخلاق و نوع رفتار و نگرشش نسبت به زندگی صحبت کنم. و بعد اگر مناسب دیدم به خواستگاری اش بروم؟ (واقعاً نسبت به حرف فامیل واهمه دارم) قبلاً از زحمات شما متشکرم ببخشید طولانی شد یا علی