آیا حضرت زینب پس از بازگشت در اربعین به کربلا به مدینه رفت؟ یا به دمشق باز گشت؟ پاسخ: با سلام. ایشان پس از زیارت قبر امام حسین علیهالسلام (در اربعین) به همراه دیگر بازماندگان واقعه کربلا به مدینه بازگشتند. هنگامی که امام سجّاد ع همراه زنان اهلبیت ع به نزدیکی مدینه رسید، دستور داد کاروان توقف کند؛ به بَشیربنجَذْلَم[1] که بهرهای ازشاعری داشت، فرمود: با سرودن شعری، اهل مدینه را از آمدن ما آگاه ساز؛ بشیر به مدینه رفت و با صدای بلند این شعر را خواند: یَا اَهْلَ یَثْرِب لا مُقَامَ لکُم بِها قُتِلَ الْحُسینُ فَأدْمُعِی مِدْرَار[2] اَلْجِسمُ مِنهُ بِکربَلاء مُضَرَّجٌ وَ الرَّأسُ مِنه عَلَی الْقَنَاةِ یُدَار[3] آنگاه به مردم مدینه اعلام کرد که امام سجّاد ع همراه زنان اهلبیت ع به نزدیکی مدینه رسیده است. در این هنگام بود که مردم مدینه یکپارچه به سوی کاروان امام روی آوردند، در حالی که زنان به سر و صورت خود میزدند و ناله و شیون میکردند. جمعیّت به حدّی بود که بشیر نمیتوانست خود را به آن حضرت برساند. آنگاه امام سجّاد ع ضمن سخنانی، شرح مصائب کربلا را به اطلاع مردم رساند و مدینه در سوگ امام حسین ع و یارانش عزادار و ماتمزده گشت. سپس امام سجاد ع بر خانههای شهیدان کربلا عبور کرد و چون آنها را خالی و بی صاحب دید، نتوانست جلوی احساسات خود را بگیرد و اشک از دیدگانش سرازیر گشت.[4] [1] بشیر بنجذلم [که در بعضی نسخهها بشیر بنجذیم نقل شده است] از اصحاب امام علی بنالحسین ع است که بعد از حادثة عاشورا به همراه آن حضرت به مدینه رفت و سبب همراهی او با اهلبیت امام حسین ع معلوم نیست. او اولین کسی است که وارد مدینه شد و خبر قتل امام حسین ع را به مردم داد. (سیدابنطاووس، اَلْمَلْهُوف علی قَتْلَیالطُّفُوف، ص227-226؛ جواد شبّر، ادبالطَّف، ج1، ص6564). [2] - ای اهل مدینه! دیگر شما را مجال اقامت در آن نمانده، حسین کشته شده، اکنون اشک چشمانم در سوگ او روان است. [3] - جسم او در کربلا به خون غلتیده و سرش بالای نیزه گردانده میشود. [4] - سیدبنطاووس، اَلْمَلْهُوف عَلیٰ قَتْلَی الطُّفُوف، ص230 227.
آیا حضرت زینب پس از بازگشت در اربعین به کربلا به مدینه رفت؟ یا به دمشق باز گشت؟
پاسخ: با سلام. ایشان پس از زیارت قبر امام حسین علیهالسلام (در اربعین) به همراه دیگر بازماندگان واقعه کربلا به مدینه بازگشتند.
هنگامی که امام سجّاد ع همراه زنان اهلبیت ع به نزدیکی مدینه رسید، دستور داد کاروان توقف کند؛ به بَشیربنجَذْلَم[1] که بهرهای ازشاعری داشت، فرمود: با سرودن شعری، اهل مدینه را از آمدن ما آگاه ساز؛ بشیر به مدینه رفت و با صدای بلند این شعر را خواند:
یَا اَهْلَ یَثْرِب لا مُقَامَ لکُم بِها قُتِلَ الْحُسینُ فَأدْمُعِی مِدْرَار[2]
اَلْجِسمُ مِنهُ بِکربَلاء مُضَرَّجٌ وَ الرَّأسُ مِنه عَلَی الْقَنَاةِ یُدَار[3]
آنگاه به مردم مدینه اعلام کرد که امام سجّاد ع همراه زنان اهلبیت ع به نزدیکی مدینه رسیده است. در این هنگام بود که مردم مدینه یکپارچه به سوی کاروان امام روی آوردند، در حالی که زنان به سر و صورت خود میزدند و ناله و شیون میکردند. جمعیّت به حدّی بود که بشیر نمیتوانست خود را به آن حضرت برساند.
آنگاه امام سجّاد ع ضمن سخنانی، شرح مصائب کربلا را به اطلاع مردم رساند و مدینه در سوگ امام حسین ع و یارانش عزادار و ماتمزده گشت. سپس امام سجاد ع بر خانههای شهیدان کربلا عبور کرد و چون آنها را خالی و بی صاحب دید، نتوانست جلوی احساسات خود را بگیرد و اشک از دیدگانش سرازیر گشت.[4]
[1] بشیر بنجذلم [که در بعضی نسخهها بشیر بنجذیم نقل شده است] از اصحاب امام علی بنالحسین ع است که بعد از حادثة عاشورا به همراه آن حضرت به مدینه رفت و سبب همراهی او با اهلبیت امام حسین ع معلوم نیست. او اولین کسی است که وارد مدینه شد و خبر قتل امام حسین ع را به مردم داد. (سیدابنطاووس، اَلْمَلْهُوف علی قَتْلَیالطُّفُوف، ص227-226؛ جواد شبّر، ادبالطَّف، ج1، ص6564).
[2] - ای اهل مدینه! دیگر شما را مجال اقامت در آن نمانده، حسین کشته شده، اکنون اشک چشمانم در سوگ او روان است.
[3] - جسم او در کربلا به خون غلتیده و سرش بالای نیزه گردانده میشود.
[4] - سیدبنطاووس، اَلْمَلْهُوف عَلیٰ قَتْلَی الطُّفُوف، ص230 227.
- [سایر] حضرت زینب سلام الله علیها مگر بعد از اربعین به مدینه برنگشتند، چرا قبر آن حضرت در شام قرار دارد؟
- [سایر] حضرت زینب سلام الله علیها مگر بعد از اربعین به مدینه برنگشتند، چرا قبر آن حضرت در شام قرار دارد؟
- [سایر] با توجه به بازگشت حضرت زینب(سلام الله علیها) از شام به مدینه،چرا قبر ایشان در شام است؟
- [سایر] حضرت زینب(س) در روز عاشورا چند ساله بوده است؟ آیا حضرت زینب(س) فرزندی هم داشت؟
- [سایر] حضرت زینب پس از بازگشت ازسوریه به چه دلیل دوباره به سوریه بازگشت که شهید شود؟
- [سایر] خویشان حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) که در کربلا به شهادت رسیدند چه کسانی بودند؟
- [سایر] آیا حضرت زینب (سلام الله علیها) بااجازه شوهرشان در کربلا حضور داشتند؟
- [سایر] آیا حضرت زینب (س) بااجازه شوهرشان در کربلا حضور داشتند؟
- [سایر] روشنگری های حضرت زینب در عاشورا چه بود؟
- [سایر] در ماجرای حادثه کربلا چه وظایفی بر عهده حضرت زینب (علیها السلام) بوده است؟
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد می گوید: زَوْجَتِی فاطِمَةُ خلعتها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِق (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است).
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).