عبدالله بن جعفر بن ابوطالب که بود؟ و سیره آن بزرگوار چه بود؟ پاسخ:عبدالله بن جعفر از شخصیت های مشهور تاریخ اسلام و از اصحاب نزدیک امامان نخستین شیعه است. او رسول خدا (ص) را درک کرده و از آن حضرت نیز روایاتی نقل نموده است. عبدالله نزد مورخان شیعه و سنی از جایگاه والای برخوردار است و از او با احترام یاد کرده اند. عبدالله بن جعفر بن ابی طالب نخستین مولود اسلام در حبشه و اولین فرزند جعفر طیار بود. تولد او را درسال سوم بعثت دانسته اند. او هنگام هجرت پیامبر به مدینه ده ساله بود درسال 80ق (با اندکی تفاوت در نقلها) و در نود سالگی از دنیا رفت و در مدینه یا ابواء به خاک سپرده شد.( یوسف بن عبدالله قربطی، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج3، ص17/احمد بن علی بن حجر عقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج4، ص36) عبدالله بن جعفر فردی بزرگوار و بسیار بخشنده و سخاوتمند معرفی شده است. در تاریخ به او لقب (جواد، بحرالجود و قطب السخاء) داده اند.( یوسف بن عبدالله قربطی، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج3، ص17) عبدالله به واسطه موقعیت خانوادگی و جایگاه والای پدر بزرگوارش نزد رسول خدا (ص) و امام علی(ع) مورد احترام بود. پس از شهادت پدر بزرگوارش، پیامبر برای تفقد و دلجویی به خانه آنها رفت و آنان را مورد محبت و ملاطفت خاص خود قرار داد و فرمود: من سرپرست آنها در دنیا و آخرت هستم و فرمود: عبدالله در خلقت، خصلت شبیه من است. همچنین زمانی دیگر در حق او چنین دعا فرمود: (پروردگارا برای جعفر ذریه نیکو قرار ده و به بیع عبدالله،؛ برکت عطا کن).(. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج2،ص298/ احمد بن علی بن حجر عقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج4، ص36-37) عبدالله بن جعفر هنگام صلح و جنگ مورد اعتماد و طرف مشاوره امیرمومنان علی و امامان دیگر بود.( ابن اعثم، الفتوح، ج3،ص24/ نصر بن مزاحم منقری، وقعه صفین، ص373) در جنگ صفین یکی از فرماندهان سپاه امام علی و نیز یکی از شهود حکمیت از طرف علی علیه السلام بود.( نصر بن مزاحم منقری، وقعه صفین، ص530) امام علی هنگام عزل و نصب فرماندهان با او مشورت می کرد. وی از جمله کسانی بود که هنگام تبعید ابوذر به ربذه در کنار علی علیه السلام حضور داشت و او را بدرقه کرد. (ابن اعثم، الفتوح، ج3،ص376/شیخ طوسی، اختیار معرفه الرجال، ج1، ص102.) همچنین طبق دستور امام بر ولید بن عقبه حد جاری کرد (ابن اعثم، الفتوح، ج3،ص382.) او در مراسم تغسیل و تکفین امیر مومنان که شبانه و بدون اطلاع عموم صورت گرفت. نیز حاضر بود. (ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج2، ص436) بعد از شهادت امام علی نیز در کنار امام حسن قرار گرفت. در جریان حرکت سپاه امام به سوی لشکر معاویه از حریم خاندان امامت دفاع کرد. (همان، ج2، ص445) همچنین وی بارها عشق وعلاقه و ایمان خود را به امام حسین ابراز نمود، از جمله وقتی معاویه دختر عبدالله بن جعفر (ام کلثوم) را برای پسرش یزید خواستگاری کرد او در جواب گفت:(مرا امیری است که بی اذن او کاری نکنم) و این گونه اختیار دخترش را به حسین بن علی واگذار کرد. (بلاذری، انساب الاشراف، ج2، ص67.( عبدالله بن جعفر از جمله ی کسانی بود که در اثبات ولایت امیر المومنین علی به حدیث غدیر تمسک جست و نام خود را در زمره راویان حدیث غدیر ثبت کرد.( طبرسی، الاحتجاج، ج2، ص3/ علامه امینی، الغدیر، ج1، ص199) احتجاج ها و مناظره های کوبنده و سخنان قاطع او در دفاع از ولایت نشان از ایمان و اعتقاد کامل او به امامت و ولایت دارد. او در گفتن سخن حق، بی پروا بود و بارها در حضور معاویه از حقانیت اهل بیت و نامشروع بودن حکومت بنی امیه سخن می گفت. (. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج6، ص180-181) در تاریخ، سخنان و مناظره های او با بنی امیه ثبت شده است. عملکرد مهم سیاسی او خودداری از بیعت با یزید بود. معاویه برای بیعت گرفتن از عبدالله به او چنین نوشت: می دانی که من تو را بر دیگران مقدم داشته ام، ولی گزارش هایی از تو به من رسید که آنها را خوش ندارم. اگر بیعت کنی مورد تقدیر و سپاس قرار می گیری، ولی اگر خودداری ورزی به اجبار بیعت خواهی کرد. عبدالله در پاسخ نوشت: نامه تو رسید و از مضمون آن آگاه شدم. نوشته ای که مرا بر دیگران مقدم می داری. اگر چنین کنی به بهره ی خود رسیده ای و اگر خودداری ورزی نسبت به خود کوتاهی کرده ای. اما اینکه نوشته ای مرا بر بیعت با یزید مجبور می کنی ما نیز تو و پدرت را بر اسلام مجبور کردیم و شما را بر خلاف میلتان وارد اسلام کردیم. (دینوری، الامامه و السیاسه، ج1، ص 155و 201/ امینی، الغدیر، ج10، ص241( هنگامی که معاویه در سال 50 ق به منظور گرفتن بیعت برای یزید به مدینه سفر کرد و با بزرگان قبایل، از جمله عبدالله بن عباس، عبدالله بن جعفر، عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر به طور خصوصی دیدار کرد و آنها را به بیعت با یزید دعوت کرد، عبدالله بن جعفر با سخنان قاطع و کوبنده ی خود، نقشه های معاویه را نقش بر آب کرد و به بیعت با یزید پاسخ منفی داد و بر حقانیت اهل بیت و خاندان رسول خدا بر ولایت و خلافت تاکید کرد. (دینوری، الامامه و السیاسه، ج1، ص149-195) بنابراین مواضع سیاسی عبدالله و مخالفت های او با بنی امیه دلیل روشنی بر اعتقاد راسخ او به مبارزه با امویان و همراهی با ائمه اطهار می باشد. تنها نقطه مهم و تاثیر گذار و مبهم وی همراهی نکردن امام حسین علیه السلام در حادثه کربلا است که به جهت اختصار از ذکر آن خودداری می کنیم.
عبدالله بن جعفر بن ابوطالب که بود؟ و سیره آن بزرگوار چه بود؟
پاسخ:عبدالله بن جعفر از شخصیت های مشهور تاریخ اسلام و از اصحاب نزدیک امامان نخستین شیعه است. او رسول خدا (ص) را درک کرده و از آن حضرت نیز روایاتی نقل نموده است. عبدالله نزد مورخان شیعه و سنی از جایگاه والای برخوردار است و از او با احترام یاد کرده اند.
عبدالله بن جعفر بن ابی طالب نخستین مولود اسلام در حبشه و اولین فرزند جعفر طیار بود. تولد او را درسال سوم بعثت دانسته اند. او هنگام هجرت پیامبر به مدینه ده ساله بود درسال 80ق (با اندکی تفاوت در نقلها) و در نود سالگی از دنیا رفت و در مدینه یا ابواء به خاک سپرده شد.( یوسف بن عبدالله قربطی، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج3، ص17/احمد بن علی بن حجر عقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج4، ص36)
عبدالله بن جعفر فردی بزرگوار و بسیار بخشنده و سخاوتمند معرفی شده است. در تاریخ به او لقب (جواد، بحرالجود و قطب السخاء) داده اند.( یوسف بن عبدالله قربطی، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج3، ص17)
عبدالله به واسطه موقعیت خانوادگی و جایگاه والای پدر بزرگوارش نزد رسول خدا (ص) و امام علی(ع) مورد احترام بود.
پس از شهادت پدر بزرگوارش، پیامبر برای تفقد و دلجویی به خانه آنها رفت و آنان را مورد محبت و ملاطفت خاص خود قرار داد و فرمود: من سرپرست آنها در دنیا و آخرت هستم و فرمود: عبدالله در خلقت، خصلت شبیه من است. همچنین زمانی دیگر در حق او چنین دعا فرمود: (پروردگارا برای جعفر ذریه نیکو قرار ده و به بیع عبدالله،؛ برکت عطا کن).(. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج2،ص298/ احمد بن علی بن حجر عقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج4، ص36-37)
عبدالله بن جعفر هنگام صلح و جنگ مورد اعتماد و طرف مشاوره امیرمومنان علی و امامان دیگر بود.( ابن اعثم، الفتوح، ج3،ص24/ نصر بن مزاحم منقری، وقعه صفین، ص373) در جنگ صفین یکی از فرماندهان سپاه امام علی و نیز یکی از شهود حکمیت از طرف علی علیه السلام بود.( نصر بن مزاحم منقری، وقعه صفین، ص530) امام علی هنگام عزل و نصب فرماندهان با او مشورت می کرد. وی از جمله کسانی بود که هنگام تبعید ابوذر به ربذه در کنار علی علیه السلام حضور داشت و او را بدرقه کرد. (ابن اعثم، الفتوح، ج3،ص376/شیخ طوسی، اختیار معرفه الرجال، ج1، ص102.) همچنین طبق دستور امام بر ولید بن عقبه حد جاری کرد (ابن اعثم، الفتوح، ج3،ص382.) او در مراسم تغسیل و تکفین امیر مومنان که شبانه و بدون اطلاع عموم صورت گرفت. نیز حاضر بود. (ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج2، ص436)
بعد از شهادت امام علی نیز در کنار امام حسن قرار گرفت. در جریان حرکت سپاه امام به سوی لشکر معاویه از حریم خاندان امامت دفاع کرد. (همان، ج2، ص445)
همچنین وی بارها عشق وعلاقه و ایمان خود را به امام حسین ابراز نمود، از جمله وقتی معاویه دختر عبدالله بن جعفر (ام کلثوم) را برای پسرش یزید خواستگاری کرد او در جواب گفت:(مرا امیری است که بی اذن او کاری نکنم) و این گونه اختیار دخترش را به حسین بن علی واگذار کرد. (بلاذری، انساب الاشراف، ج2، ص67.(
عبدالله بن جعفر از جمله ی کسانی بود که در اثبات ولایت امیر المومنین علی به حدیث غدیر تمسک جست و نام خود را در زمره راویان حدیث غدیر ثبت کرد.( طبرسی، الاحتجاج، ج2، ص3/ علامه امینی، الغدیر، ج1، ص199)
احتجاج ها و مناظره های کوبنده و سخنان قاطع او در دفاع از ولایت نشان از ایمان و اعتقاد کامل او به امامت و ولایت دارد. او در گفتن سخن حق، بی پروا بود و بارها در حضور معاویه از حقانیت اهل بیت و نامشروع بودن حکومت بنی امیه سخن می گفت. (. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج6، ص180-181) در تاریخ، سخنان و مناظره های او با بنی امیه ثبت شده است. عملکرد مهم سیاسی او خودداری از بیعت با یزید بود. معاویه برای بیعت گرفتن از عبدالله به او چنین نوشت:
می دانی که من تو را بر دیگران مقدم داشته ام، ولی گزارش هایی از تو به من رسید که آنها را خوش ندارم. اگر بیعت کنی مورد تقدیر و سپاس قرار می گیری، ولی اگر خودداری ورزی به اجبار بیعت خواهی کرد. عبدالله در پاسخ نوشت: نامه تو رسید و از مضمون آن آگاه شدم. نوشته ای که مرا بر دیگران مقدم می داری. اگر چنین کنی به بهره ی خود رسیده ای و اگر خودداری ورزی نسبت به خود کوتاهی کرده ای. اما اینکه نوشته ای مرا بر بیعت با یزید مجبور می کنی ما نیز تو و پدرت را بر اسلام مجبور کردیم و شما را بر خلاف میلتان وارد اسلام کردیم. (دینوری، الامامه و السیاسه، ج1، ص 155و 201/ امینی، الغدیر، ج10، ص241(
هنگامی که معاویه در سال 50 ق به منظور گرفتن بیعت برای یزید به مدینه سفر کرد و با بزرگان قبایل، از جمله عبدالله بن عباس، عبدالله بن جعفر، عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر به طور خصوصی دیدار کرد و آنها را به بیعت با یزید دعوت کرد، عبدالله بن جعفر با سخنان قاطع و کوبنده ی خود، نقشه های معاویه را نقش بر آب کرد و به بیعت با یزید پاسخ منفی داد و بر حقانیت اهل بیت و خاندان رسول خدا بر ولایت و خلافت تاکید کرد. (دینوری، الامامه و السیاسه، ج1، ص149-195) بنابراین مواضع سیاسی عبدالله و مخالفت های او با بنی امیه دلیل روشنی بر اعتقاد راسخ او به مبارزه با امویان و همراهی با ائمه اطهار می باشد.
تنها نقطه مهم و تاثیر گذار و مبهم وی همراهی نکردن امام حسین علیه السلام در حادثه کربلا است که به جهت اختصار از ذکر آن خودداری می کنیم.
- [سایر] با عرض سلام جریان خواستگاری عبدالله بن جعفر از حضرت زینب سلام الله علیها چه بود؟ و شروط حضرت زینب سلام الله علیها برای ازدواج چه بود؟
- [سایر] می گویند که حضرت عبدالله بن جعفر (ع) ( شوهر حضرت زینب کبری ) در شام غریبان به کربلا رسیده است و وقتی حضرت زینب را دیده به خاطر مصیبت هایی که بر ایشان وارد شده است و تغییرات چهره این بزرگوار، ایشان را در ابتدا نشناخت، آیا این مطلب صحت دارد؟
- [آیت الله اردبیلی] لطفا کیفیت نماز جعفر طیّار و اثرات و ثواب آن را بیان فرمایید.
- [سایر] چرا محمد حنفیه و ابن عباس و عبد الله جعفر، حضرت حسین (علیه السلام) را یاری نکردند و به کربلا نیامدند؟
- [آیت الله بهجت] آیا دو نماز مستحبّی (مانند نماز نافله مغرب با نماز غفیله یا نماز جعفر طیّار با نماز شب) را می توان به نحو تداخل به جا آورد؟
- [سایر] آیا قبر \"عبدالله جعفر\" در مدینه است یا در دمشق؟
- [سایر] چرا به حضرت احمد بن موسی (علیهما السلام)، شاهچراغ می گویند؟
- [سایر] سلام؛ لطفاً تمامی ثوابهایی که برای نماز جناب جعفر طیّار نقل شده است را بگویید و نیز بگویید مستحبّات دیگری که برای این نماز بعداً گفته شده است کدامها است؟
- [سایر] لطفاً درباره منزلت، مقام و محل دفن احمد بن موسی شاهچراغ و نیز زندگی ایشان مطالبی را بیان نمائید.
- [سایر] زندگی نامه امام زاده احمد بن موسی الکاظم علیهما السلام چیست؟ چرا معروف به (شاهچراغ) است؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شک کند که نماز مستحبی را خوانده یا نه، چنان چه آن نماز مثل نماز جعفر طیار وقت معین نداشته باشد، بنا بگذارد که نخوانده است، و هم چنین است اگر مثل نافله یومیه وقت معین داشته باشد و لکن پیش از گذشتن وقت، شک کند که آن را به جا آورده یا نه، ولی اگر بعد از گذشتن وقت شک کند که خوانده است یا نه، به شک خود اعتنا نکند.
- [آیت الله بروجردی] اگر شک کند که نماز مستحبی را خوانده یا نه، چنانچه آن نماز مثل نماز جعفر طیار وقت معین نداشته باشد، بنا بگذارد که نخوانده است و همچنین است اگر مثل نافلهی یومیه وقت معین داشته باشد و پیش از گذشتن وقت شک کند که آن را به جا آورده یا نه، ولی اگر بعد از گذشتن وقت شک کند که خوانده است یا نه، به شک خود اعتنا نکند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر شک کند که نماز مستحبّی را خوانده یا نه، چنانچه آن نماز مانند نماز جعفر طیّار وقت معیّنی نداشته باشد، باید بنا بگذارد که آن نماز را نخوانده است و همچنین در مانند نافله یومیّه که وقت معیّنی دارد، اگر پیش از گذشتن وقت شک کند که آن را بجا آورده یا نه، باید بنا بگذارد که نخوانده است؛ ولی اگر بعد از گذشتن وقت شک کند که خوانده است یا نه، نباید به شک خود اعتنا کند.
- [آیت الله سیستانی] اگر شک کند که نماز مستحبّی را خوانده یا نه ، چنانچه آن نماز مثل نماز جعفر طیّار وقت معیّن نداشته باشد ، بنا بگذارد که نخوانده است . و همچنین است اگر مثل نافله یومیّه وقت معیّن داشته باشد ، و پیش از گذشتن وقت شک کند که آن را بجا آورده یا نه ولی اگر بعد از گذشتن وقت شک کند که خوانده است یا نه ، به شک خود اعتنا نکند . شکهای صحیح
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر شک کند که نماز مستحبی را خوانده یا نه، چنانچه آن نماز مثل نماز جعفر طیار وقت نداشته باشد بنا بگذارد که نخوانده است و همچنین است اگر مثل نافله یومیه وقت معیّن داشته باشد و پیش از گذشتن وقت شک کند که آن را به جا آورده یا نه، ولی اگر بعد از گذشتن وقت شک کند که خوانده است یا نه، به شک خود اعتنا نکند. شکهای صحیح
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر شک کند که نماز مستحبی را خوانده یا نه چنانچه آن نماز مثل نماز جعفر طیار وقت معین نداشته باشد بنا بگذارد که نخوانده است. و همچنین است اگر مثل نافله یومیه، وقت معین داشته باشد و پیش از گذشتن وقت آن شک کند که آن را بجا آورده یا نه ولی اگر بعد از گذشت وقت شک کند که خوانده است یا نه به شک خود اعتنا نکند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر شک کند که نماز مستحبی را خوانده یا نه چنانچه ان نماز مثل نماز جعفر طیار علیه السلام وقت معین نداشته باشد بنا بگذارد که نخوانده است و همچنین است اگر مثل نافله یومیه وقت معین داشته باشد و پیش از گذشتن وقت شک کند که ان را به جا اورده یا نه ولی اگر بعد از گذشتن وقت شک کند که خوانده است یا نه به شک خود اعتنا نکند
- [آیت الله نوری همدانی] اگر شک کند که نماز مستحبی را خوانده یا نه ، چنانچه آن نماز مثل جعفر طیار وقت معین نداشته باشد ، بنا بگذارد که نخوانده است و همچنین است اگر مثل نافلة یومیه ، وقت معین داشته باشد و پیش از گذشتن وقت شک کند که آن را بجا آورده یا نه ، ولی اگر بعد از گذشتن وقت شک کند که خوانده است یا نه ، به شک خود اعتنا نکند . شکهای صحیح
- [امام خمینی] اگر شک کند که نماز مستحبی را خوانده یا نه، چنانچه آن نماز مثل نماز جعفر طیار وقت معین نداشته باشد بنا بگذارد که نخوانده است و همچنین است اگر مثل نافله یومیه وقت معین داشته باشد و پیش از گذشتن وقت شک کند که آن را بجاآورده یا نه، ولی اگر بعد از گذشت وقت شک کند که خوانده است یا نه، به شک خود اعتنا نکند.
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است قبر را به اندازه انسان متوسّط یا تا گلوگاه گود کنند، ومیّت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند، مگر آن که قبرستان دورتر، از جهتیبهتر باشد مثل آن که مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند، یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا بروند، و نیز مستحبّ است جنازه را در چند ذرعی قبر، زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر کنند و اگر میّت مرد است در دفعه سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پایین قبر باشد و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن، پارچهای روی قبر بگیرند و نیز مستحبّ است جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند و دعاهایی که دستور داده شده پیش از دفن و در موقع دفن بخوانند و بعد از آن که میّت را در لحد گذاشتند، گرههای کفن را باز کنند وصورت میّت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او بسازند و پشت میّت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میّت به پشت بر نگردد و پیش از آن که لحد را بپوشانند دست راست را به شانه راست میّت بزنند و دست چپ را به قوّت بر شانه چپ میّت بگذارند و دهان را نزدیک گوش او ببرند و بشدّت حرکتش دهند وسه مرتبه بگویند: )اًّسْمَعْ اًّفْهَمْ یا فلانَ بْنَ فُلان( و به جای فلان بن فلان اسم میّت وپدرش را بگویند مثلاً اگر اسم او محمّد واسم پدرش علی است سه مرتبه بگویند: )اًّسْمَعْ افْهَم یا مُحَمَّدِ بنَ عَلی( پس از آن بگویند: )هَل اَنْتَ عَلی العَهْدِ الَذی فارَقْتَنا عَلَیْهِ مِنْ شَهادَِْ أنْ لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَانّ مُحَمّداً صَلّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلهِ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَسَیِّدُ النَّبیِّینَ وَخاتَمُ المَرْسَلینَ وَانَّ عَلیّاً أمیرُ المُؤمنِینَ وَسَیّدُ الوَصِیینَ وَاًّمام افْتَرَضَ اللّهُ طاعَتَهُ عَلی العالَمینَ وَاَنّ الحَسَنَ وَالحُسَیْنَ وَعَلیَّ بْنَ الحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلیّ وَجَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّد وَمُوسی بْنَ جَعْفَر وَعَلیَّ بْنَ مُوسی وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلی وَعَلیَّ بْنَ مُحَمَّد وَالحَسَنَ بْنَ عَلیّ وَالقائِمَ الحُجََّْ المَهدِیَّ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ أئِمَُّْ المُؤمِنینَ وَحُجَجُ اللّهِ عَلی الخَلْقِ أجْمَعینَ وَأئِمَتُکَ أئِمَُّْ هُدی بِکَ أبْرار یا فلانَ بْنُ فُلان( و به جای فلان بن فلان اسم میّت وپدرش را بگوید و بعد بگوید: )اًّذا أتاکَ المَلَکانِ المُقَرَّبانِ رَسولَیْنِ مِن عِنْدِ اللّهِ تَبارَکَ وَتَعالی وَسَئَلاکَ عَنْ رَبِّکَ وَعَنْ نَبِیِّکَ وَعَنْ دِینِکَ وَعَنْ کِتابِکَ وَعَن قِبْلَتِکَ وَعَنْ أئِمَّتِکَ فَلا تَخَفْ وَلا تَحْزَنْ وَقُلْ فِیجَوابِهِما اللّهُ رَبِّی وَمُحَمَّد صَلّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلهِ نَبیّی وَالاسْلامُ دِینی وَالقُرآنُ کِتابیوَالکَعْبَُْ قِبْلَتی وَأمیرُ المُؤمِنینَ عَلیُّ بْنُ أبی طالِب اًّمامی وَالحَسَنُ بْنُ عَلی المُجْتَبی اًّمامی وَالحُسَینُ بْنُ عَلی الشَهیدُ بِکَربَلأ اًّمامی وَعَلی زَیْنُ العابِدینَ اًّمامیوَمُحَمّد الباقِرُ اًّمامی وَجَعْفَر الصادِقُ اًّمامی وَمُوسی الکاظِمُ اًّمامی وَعَلیالرِضا اًّمامی وَمُحَمَّد الجَوادُ اًّمامی وَعَلی الهادِی اًّمامی وَالحَسَنُ العَسْکَرَیُّ اًّمامی وَالحُجَُّْ المُنْتَظَرُ اًّمامی هؤلأ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِم أجْمَعینَ أئِمَّتی وَسادَتیوَقادَتی وَشُفَعائی بِهِم أتَوَلّی وَمِنْ أعْدائِهِم أتَبَرَُ فِی الدُنیا وَالاَّخِرَْ ثُمَّ اعْلَم یا فلان بْنَ فُلان( و به جای فلان بن فلان اسم میّت و پدرش را بگوید بعد بگوید: )اًّنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَتَعالی نِعْمَ الرَّبُ وَأنَّ مُحَمَّداً صَلّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ نِعْمَ الرَسُولُ واَنَّ عَلیَ بْنَ أبی طالِب وَأوْلادَهُ المَعْصومینَ و الأئِمََّْ الاًّثْنَیْ عَشَر نِعْمَ الأئِمََّْ وَأنَ ما جأَ بِهِ مُحَمَّد صَلّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلهِ حَقّ وَأنّ المَوْتَ حَقّ وَسُؤالَ مُنْکَر وَنَکیر فِی القَبْرِ حَقّ وَالبَعْثَ حَقّ وَالنُشُورَ حَقّ وَالصِراطَ حَقّ وَالمیزانَ حَقّ وَتَطایُرَ الکُتُبِ حَقّ وَانَّ الجَنََّْ حَقّ وَالنارَ حَقّ وَانَّ السّاعََْ آتیَْ لا رَیْبَ فیها وَأنَ اللّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی القُبُورِ پس بگوید أفَهِمْتَ یا فلان( و به جای فلان اسم میّت را بگوید پس از آن بگوید: )ثَبَّتَکَ اللّهُ بِالقَوْلِ الثّابِتِ وَهَداکَ اللّهُ اًّلی صِراطً مُسْتَقیم عَرَّفَ اللّهُ بَیْنَکَ وَبَیْنَ أوْلِیائِکَ فِیمُسْتَقَرً مِن رَّحْمَتِهِ( پس بگوید: )أللّهُمَّ جافِ الأرْضَ عَنْ جَنْبَیْه وَاصْعَدْ بِرُوحِهِ اًّلَیْکَ وَلَقِّهِ مِنْکَ بُرْهاناً اللّهُمّ عَفوکَ عَفوَک(.