آیا حضرت قاسم(ع) در واقعه کربلا، نامزد بود؟ حضرت علی اکبر(ع) چطور؟ پاسخ: قاسم بن الحسن علیه السلام در واقعه ی کربلا به پانزده سالگی نرسیده بود. طبری میگوید: قاسم ده سال داشت و در مقتل ابی مخنف آمده: قاسم در کربلا چهارده ساله بود.[1] علامه مجلسی بر این باور است که ماجرای عروسی قاسم سند معتبری ندارد. منشأ این حکایت دو کتاب است؛ یکی منتخب المراثی، اثر شیخ فخرالدین طریحی نویسندهی مجمع البحرین و دیگری روضة الشهدا، نوشتهی ملاحسین کاشفی صاحب انوار سهیلی است. این کتاب اولین مقتلی است که به فارسی نوشته شده است.[2] در این باره روایت میکنند که وقتی امام حسین(ع) مسیر مدینه تا کربلا را طی میکرد، حسن بن حسن از عموی خویش، امام حسین(ع)، یکی از دو دختر او را خواستگاری کرد. امام حسین(ع) فرمود: هر یک را که بیشتر دوست داری اختیار کن، حسن خجالت کشید و جوابی نداد، امام حسین(ع) فرمود: من برای تو فاطمه را اختیار کردم که به مادرم دختر رسول خدا، شبیهتر است. به این ترتیب وجود فاطمهی نو عروس در کربلا امری مسلم است. اگر فرض کنیم ازدواج قاسم درست باشد، باید گفت: امام حسین(ع) دو دختر به نام فاطمه داشتند که یکی را به حسن تزویج کرده و دیگری را برای قاسم عقد نمودهاند، یا این که بگوییم: دختری که به عقد قاسم درآمده، نامش فاطمه نبود و نقل تاریخ در این مورد اشتباه است و اگر این داستان را صحیح ندانیم، باید بگوییم راویان نام حسن را از روی اشتباه، قاسم نقل کرده اند. در هر صورت، بیشتر تحلیلگران واقعه عاشورا، عروسی قاسم را نادرست میدانند. محدث قمی در منتهیالآمال[3] و نفس المهموم،[4] دامادی قاسم را رد میکند و میگوید: نویسندگان، نام حسن را با قاسم اشتباه کردهاند. استاد شهید مرتضی مطهری نیز عروسی قاسم را مردود میداند و مستند میکند به این که در هیچ کتاب معتبری وجود ندارد و حاجی نوری هم بر این باور است که ملاحسین کاشفی، اولین کسی است که این مطلب را در کتاب روضة الشهدا آورده و اصل قضیه صد در صد دروغ است.[5] ( منابع این بخش :[1]. منتخب التواریخ، انتشارات علمیه اسلامیه، ص 266. [2]. ریاض القدس المسمی بحدائق الانس، مرحوم صدرالدین واعظ قزوینی، ج 2 ص 42. [3]. منتهی الآمال، محدث قمی، انتشارات هجرت، ج 1، ص 700. [4]. ابوالحسن شعرانی، همان مأخذ [5]. حماسه حسینی، مرتضی مطهری، ج 1، ص 28. ) علی اکبر ایشان در روز یازدهم شعبان سال 33هجری به دنیا آمد. پدرش امام حسین و مادرش لیلی است.او از طایفه بنی هاشم بود و به بزرگانی چون پیامبر اسلام(ص)، حضرت فاطمه زهرا(س)، امیر مؤمنان علی بن ابی طالب(ع) و امام حسین (ع) نسبت دارد. این موافق است با قول ابن ادریس(ره) در (سرائر) که فرموده: حضرت علی اکبر در خلافت عثمان چشم به دنیا گشود. پس در روز عاشورا آن بزرگوار 27ساله بوده و این تایید می شود به اتفاق مورّخین و علماء علم نسب که حضرت علی اکبر از امام سجّاد (ع) بزرگتر بوده، و امام سجّاد (ع) در روز عاشورا 23سال داشته اند[1]. ابوالفرج نقل کرده است که: (یزید امام زین العابدین[علیه السلام ]را طلبید، هنگامی که امام آمد، از او پرسید، اسمت چیست؟ امام سجاد فرمود: علی. یزید گفت: آیا خداوند علی را در کربلا نکشت؟ امام فرمود: من برادر بزرگتری داشتم که نام او نیز علی بود و شما او را در کربلا شهید کردید).[2] به طو کلی اطلاعات ما در مورد ایشان, همسر و فرزندانش بسیار اندک است. مجموع اطلاعاتی که در مورد ایشان از راهها و منابع گوناگون جمع آوری شده است را می توان اینگونه بیان کرد: کنیة آن حضرت را (أبوالحسن) نقل کردهاند , این نیز محتمل است که وی فرزندی بنام (حسن) داشته است. شاهد این امر روایت احمدبننَصر بَزَنْطِی از امام رضا ع است که نشان میدهد علی اکبر کنیزی داشته و از او صاحب فرزند شده است.[3] افزون بر این، جملة دیگری از امام صادق علیه السلام در ادامة زیارت علی أکبر وجود دارد که ادعای فوق را بیشتر تقویت میکند، امام صادق میفرماید: ( صلّیالله علیک و علی عترتک و اهل بیتک و آبائک و أبنائک و اُمّهاتک الأخیار الّذین أذهب اللهُ عنهم الرِّجسَ و طَهَّرهم تطهیراً))درود و تحیّات خداوند بر تو و خاندان و خانواده و پدران و پسران و مادران پاک تو باد. همان (خاندانی) که خداوند پلیدی را از آنان دور ساخته و پاک و مطهّرشان قرار داده است.([4] با دقت در این فراز از زیارتنامه، نکات مهمی به دست میآید: الف. در این زیارت شریف تعبیر (ابنائک) به صورت جمع به کار رفته که طبق قواعد زبان عربی، بر بیش از دو تن صدق میکند، در نتیجه میتوان اظهار داشت که علی اکبر بیش از دو پسر داشته است. (اما در مورد نام و زندگی نامه آنان هیچ اطلاعی در دست نیست). ب. در اینکه از کلمة (أبنائک) تنها فرزندان صُلبی مراد است، یا همة بازماندگان از نسل آن بزرگوار، اعم از صُلبی و غیر صُلبی، دو احتمال وجود دارد. که احتمال مراد بودن فرزندان غیر صُلبی با توجه به استعمال عرفی لفظ (پسر) منتفی است، زیرا در زبان عرف، این لفظ دلالت بر فرزند صُلبی انسان دارد. ج. هم چنین اطلاق واژة (عترت) که به معنای ذُرّیّه و خانواده است، شاهد خوبی بر این امر است که علی اکبر تشکیل خانواده داده بود؛ زیرا اگر حضرت خانوادهای تشکیل نداده بود، استعمال این واژه صحیح به شمار نمیرفت، و ورود این جمله در لسان امام که آگاه به مفاهیم لغت و قوانین بلاغت و مقتضیات کلام عرب است، قویترین شاهد بر این مدعا است.[5] ---------------------------------- [1] زندگانی قمر بنی هاشم و علی اکبر، مقرم، ص 12 [2] ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص 80 [3] بَزَنْطِی از امام رضا پرسید: آیا امکان دارد مردی هم زمان با یک زن و (اُمّوَلدِ) پدر آن زن ازدواج نماید؟ [ امّ ولد کنیزی را گویند که از صاحب خود دارای فرزند شده باشد.] امام فرمود: اشکالی ندارد. احمدبننَصر بَزَنْطِی گفت: به ما خبر رسیده که حضرت علیبنالحسین (امام سجاد) با دختر امام حسن و (اُمّ وَلد) پدر او (یعنی اُمّ وَلد امام مجتبی) ازدواج نموده است؟ حضرت فرمود: چنین نیست، بلکه وی، دختر امام حسن و اُمّ ولد علیبنالحسین که نزد شما کشته محسوب میشود (یعنی همسر حضرت علیاکبر) را به ازدواج خود درآورد. (کلینی، الفروع من الکافی، ج 5، ص 361 (باب (الرجل یتزوج المرئة و یتزوج ام ولد ابیها). چنان که گفته شد بر هر کنیزی عنوان (اُمّ ولد) اطلاق نمیشود، مگر اینکه آن کنیز از مولای خود دارای فرزندی شده باشد. این حدیث شاهد روشنی است بر این که حضرت علیاکبر صاحب کنیزی بوده که برای او فرزند آورده است.(سید عبدالرزاق مقرم، علی الاکبر، ص19- 20 ؛ کلینی(329ق)، کافی، تهران، اسلامیه، 1365ش، ج 5، ص 361.) [4] ابنقولویه، کاملالزیارات، ص416. [5] سید عبدالرزاق مقرم، علی الاکبر، ص20-21.
آیا حضرت قاسم(ع) در واقعه کربلا، نامزد
بود؟
حضرت علی اکبر(ع) چطور؟
پاسخ: قاسم بن الحسن علیه السلام در واقعه ی کربلا به پانزده سالگی نرسیده بود. طبری میگوید: قاسم ده سال داشت و در مقتل ابی مخنف آمده: قاسم در کربلا چهارده ساله بود.[1] علامه مجلسی بر این باور است که ماجرای عروسی قاسم سند معتبری ندارد. منشأ این حکایت دو کتاب است؛ یکی منتخب المراثی، اثر شیخ فخرالدین طریحی نویسندهی مجمع البحرین و دیگری روضة الشهدا، نوشتهی ملاحسین کاشفی صاحب انوار سهیلی است. این کتاب اولین مقتلی است که به فارسی نوشته شده است.[2]
در این باره روایت میکنند که وقتی امام حسین(ع) مسیر مدینه تا کربلا را طی میکرد، حسن بن حسن از عموی خویش، امام حسین(ع)، یکی از دو دختر او را خواستگاری کرد. امام حسین(ع) فرمود: هر یک را که بیشتر دوست داری اختیار کن، حسن خجالت کشید و جوابی نداد، امام حسین(ع) فرمود: من برای تو فاطمه را اختیار کردم که به مادرم دختر رسول خدا، شبیهتر است. به این ترتیب وجود فاطمهی نو عروس در کربلا امری مسلم است. اگر فرض کنیم ازدواج قاسم درست باشد، باید گفت: امام حسین(ع) دو دختر به نام فاطمه داشتند که یکی را به حسن تزویج کرده و دیگری را برای قاسم عقد نمودهاند، یا این که بگوییم: دختری که به عقد قاسم درآمده، نامش فاطمه نبود و نقل تاریخ در این مورد اشتباه است و اگر این داستان را صحیح ندانیم، باید بگوییم راویان نام حسن را از روی اشتباه، قاسم نقل کرده اند.
در هر صورت، بیشتر تحلیلگران واقعه عاشورا، عروسی قاسم را نادرست میدانند. محدث قمی در منتهیالآمال[3] و نفس المهموم،[4] دامادی قاسم را رد میکند و میگوید: نویسندگان، نام حسن را با قاسم اشتباه کردهاند. استاد شهید مرتضی مطهری نیز عروسی قاسم را مردود میداند و مستند میکند به این که در هیچ کتاب معتبری وجود ندارد و حاجی نوری هم بر این باور است که ملاحسین کاشفی، اولین کسی است که این مطلب را در کتاب روضة الشهدا آورده و اصل قضیه صد در صد دروغ است.[5] ( منابع این بخش :[1]. منتخب التواریخ، انتشارات علمیه اسلامیه، ص 266. [2]. ریاض القدس المسمی بحدائق الانس، مرحوم صدرالدین واعظ قزوینی، ج 2 ص 42. [3]. منتهی الآمال، محدث قمی، انتشارات هجرت، ج 1، ص 700. [4]. ابوالحسن شعرانی، همان مأخذ [5]. حماسه حسینی، مرتضی مطهری، ج 1، ص 28. )
علی اکبر
ایشان در روز یازدهم شعبان سال 33هجری به دنیا آمد. پدرش امام حسین و مادرش لیلی است.او از طایفه بنی هاشم بود و به بزرگانی چون پیامبر اسلام(ص)، حضرت فاطمه زهرا(س)، امیر مؤمنان علی بن ابی طالب(ع) و امام حسین (ع) نسبت دارد. این موافق است با قول ابن ادریس(ره) در (سرائر) که فرموده: حضرت علی اکبر در خلافت عثمان چشم به دنیا گشود. پس در روز عاشورا آن بزرگوار 27ساله بوده و این تایید می شود به اتفاق مورّخین و علماء علم نسب که حضرت علی اکبر از امام سجّاد (ع) بزرگتر بوده، و امام سجّاد (ع) در روز عاشورا 23سال داشته اند[1].
ابوالفرج نقل کرده است که: (یزید امام زین العابدین[علیه السلام ]را طلبید، هنگامی که امام آمد، از او پرسید، اسمت چیست؟ امام سجاد فرمود: علی. یزید گفت: آیا خداوند علی را در کربلا نکشت؟ امام فرمود: من برادر بزرگتری داشتم که نام او نیز علی بود و شما او را در کربلا شهید کردید).[2]
به طو کلی اطلاعات ما در مورد ایشان, همسر و فرزندانش بسیار اندک است. مجموع اطلاعاتی که در مورد ایشان از راهها و منابع گوناگون جمع آوری شده است را می توان اینگونه بیان کرد:
کنیة آن حضرت را (أبوالحسن) نقل کردهاند , این نیز محتمل است که وی فرزندی بنام (حسن) داشته است. شاهد این امر روایت احمدبننَصر بَزَنْطِی از امام رضا ع است که نشان میدهد علی اکبر کنیزی داشته و از او صاحب فرزند شده است.[3]
افزون بر این، جملة دیگری از امام صادق علیه السلام در ادامة زیارت علی أکبر وجود دارد که ادعای فوق را بیشتر تقویت میکند، امام صادق میفرماید: ( صلّیالله علیک و علی عترتک و اهل بیتک و آبائک و أبنائک و اُمّهاتک الأخیار الّذین أذهب اللهُ عنهم الرِّجسَ و طَهَّرهم تطهیراً))درود و تحیّات خداوند بر تو و خاندان و خانواده و پدران و پسران و مادران پاک تو باد. همان (خاندانی) که خداوند پلیدی را از آنان دور ساخته و پاک و مطهّرشان قرار داده است.([4]
با دقت در این فراز از زیارتنامه، نکات مهمی به دست میآید:
الف. در این زیارت شریف تعبیر (ابنائک) به صورت جمع به کار رفته که طبق قواعد زبان عربی، بر بیش از دو تن صدق میکند، در نتیجه میتوان اظهار داشت که علی اکبر بیش از دو پسر داشته است. (اما در مورد نام و زندگی نامه آنان هیچ اطلاعی در دست نیست).
ب. در اینکه از کلمة (أبنائک) تنها فرزندان صُلبی مراد است، یا همة بازماندگان از نسل آن بزرگوار، اعم از صُلبی و غیر صُلبی، دو احتمال وجود دارد. که احتمال مراد بودن فرزندان غیر صُلبی با توجه به استعمال عرفی لفظ (پسر) منتفی است، زیرا در زبان عرف، این لفظ دلالت بر فرزند صُلبی انسان دارد.
ج. هم چنین اطلاق واژة (عترت) که به معنای ذُرّیّه و خانواده است، شاهد خوبی بر این امر است که علی اکبر تشکیل خانواده داده بود؛ زیرا اگر حضرت خانوادهای تشکیل نداده بود، استعمال این واژه صحیح به شمار نمیرفت، و ورود این جمله در لسان امام که آگاه به مفاهیم لغت و قوانین بلاغت و مقتضیات کلام عرب است، قویترین شاهد بر این مدعا است.[5]
----------------------------------
[1] زندگانی قمر بنی هاشم و علی اکبر، مقرم، ص 12
[2] ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص 80
[3] بَزَنْطِی از امام رضا پرسید: آیا امکان دارد مردی هم زمان با یک زن و (اُمّوَلدِ) پدر آن زن ازدواج نماید؟ [ امّ ولد کنیزی را گویند که از صاحب خود دارای فرزند شده باشد.] امام فرمود: اشکالی ندارد. احمدبننَصر بَزَنْطِی گفت: به ما خبر رسیده که حضرت علیبنالحسین (امام سجاد) با دختر امام حسن و (اُمّ وَلد) پدر او (یعنی اُمّ وَلد امام مجتبی) ازدواج نموده است؟ حضرت فرمود: چنین نیست، بلکه وی، دختر امام حسن و اُمّ ولد علیبنالحسین که نزد شما کشته محسوب میشود (یعنی همسر حضرت علیاکبر) را به ازدواج خود درآورد. (کلینی، الفروع من الکافی، ج 5، ص 361 (باب (الرجل یتزوج المرئة و یتزوج ام ولد ابیها). چنان که گفته شد بر هر کنیزی عنوان (اُمّ ولد) اطلاق نمیشود، مگر اینکه آن کنیز از مولای خود دارای فرزندی شده باشد. این حدیث شاهد روشنی است بر این که حضرت علیاکبر صاحب کنیزی بوده که برای او فرزند آورده است.(سید عبدالرزاق مقرم، علی الاکبر، ص19- 20 ؛ کلینی(329ق)، کافی، تهران، اسلامیه، 1365ش، ج 5، ص 361.)
[4] ابنقولویه، کاملالزیارات، ص416.
[5] سید عبدالرزاق مقرم، علی الاکبر، ص20-21.
- [سایر] اینکه می گویند حضرت قاسم و علی اکبر در کربلا ازدواج کردند صحیح است؟
- [سایر] اینکه می گویند حضرت قاسم و علی اکبر در کربلا ازدواج کردند صحیح است؟
- [سایر] عروسی حضرت قاسم(علیه السلام) در روز عاشورا چگونه بود؟
- [سایر] آیا حضرت قاسم بن الحسن(ع) در حادثه عاشورا داماد بوده است؟
- [سایر] آیا حضرت قاسم بن الحسن(علیه السلام) در حادثه عاشورا داماد بوده است؟
- [سایر] روضه آمدن لیلا به بالین حضرت علی اکبر واقعیت است یا تحریف؟ همچنین آیا قضیه عروسی حضرت قاسم تحریف است؟
- [سایر] امام سجاد و علی اکبر علیهم السلام روز عاشورا چند ساله بودند و آیا پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - فرزندی به نام قاسم داشتند؟
- [سایر] چرا فرزندان امام حسن مجتبی (ع) مانند قاسم و عبد الله کوچک تر از فرزندان امام حسین (ع) مانند امام سجاد (ع) و علی اکبر هستند، با وجود آن که امام مجتبی بزرگ تر از امام حسین (ع) می باشند؟
- [سایر] چرا در شب عاشورا حضرت قاسم علیه السلام گفت: مرگ برای من از عسل شیرین تر است.؟
- [سایر] میخواهم بدانم که داستان ازدواج حضرت قاسم در شب عاشورا از کجا آمده است؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] اذان هیجده جمله دارد: (اللَّهُ أکبَر) چهار مرتبه، (أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إلّا اللَّهُ)، (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، (حَیَّ علی الصَّلاةِ)، (حَیَّ علی الفَلاحِ)، (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ)، (اللَّه أکبَر)، (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللَّه أکبَر) از اول اذان و یک مرتبه (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله وحید خراسانی] اذان هیجده جمله است الله اکبر چهار مرتبه اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمدا رسول الله حی علی الصلاه حی علی الفلاح حی علی خیر العمل الله اکبر لا اله الا الله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبر از اول اذان و یک مرتبه لا اله الا الله از اخر ان کم می شود و بعد از گفتن حی علی خیر العمل باید دو مرتبه قد قامت الصلاه اضافه نمود
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اذان هیجده جمله است: اللّه اکبر چهار مرتبه؛ اشهد ان لا اله الا اللّه؛ اشهد ان محمدا رسول اللّه؛ حی علی الصلاه؛ حی علی الفلاح؛ حی علی خیر العمل؛ اللّه اکبر؛ لا اله الا اللّه هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه اللّه اکبر از اول اذان و یک مرتبه لااله الا اللّه از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حی علی خیر العمل باید دو مرتبه قد قامت الصلاه اضافه نمود.
- [آیت الله بروجردی] اذان هیجده جمله است:(اَللهُ اَکبرُ)؛ چهار مرتبه.(اَشهّدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللهُ - اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ حَی عَلَی الصَّلوة حَی عَلَی الفَلاحِ حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ اَللهُ اَکبرُ لا اِلَهَ اِلا اللهُ)؛ هر یک دو مرتبه.و اقامه هفده جمله است:یعنی دو مرتبه (اَللهُ اَکبرُ) از اوّل اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ اِلا اللهُ) از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن (حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ) باید دو مرتبه (قَد قامَتِ الصَّلوة) اضافه نمود.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.