کمیت اسدی از اصحاب کدام امام است؟ شاعران مکتبی و مدافعان ولایت اهلبیت(ع) پیوسته از عقیده و ایمان خویش، مشعلی افروخته و از هنر و ادب خود، سلاحی ساختهاند، تا از (حق) دفاعکنند و با (باطل) بستیزند. آشنایی با این چهرههای پرفروغ، اهل ذوق و هنر را امید و الهام و جهت میبخشد، تا از تواناییهای قلمی و بیانی و هنری خویش، استفاده بجا و بهینه کنند و به حقگستری و شورافکنی و شعورپراکنی در میان امت محمد(ص) و جامعه بشری بپردازند. از اینرو، آشنایی با زندگینامه این چهرهها، سازنده و الهامدهنده است. در فرهنگ و ادب غنی و پرمایه شیعه، آفاق روشنی از این مضامین و جلوههای متعالی وجوددارد که میسزد نسل امروز ومشتاقان فرهنگ اهلبیت پیامبر، به آن توجهی در خور کنند و این چهرههای فرهنگساز را بشناسند و بشناسانند. آشنایی با شاعران متعهد شیعه، در همین راستا قراردارد. و از همین شماره، این فصل را آغاز میکنیم، آن هم از شاعر بلندآوازه و انقلاب ولایی شیعه، (کمیتبن زید اسدی). گرچه پیش از کمیت هم، شاعرانی بودهاند که در راستای فرهنگ اهلبیت(ع) و دفاع از ولایت، شعر را در خدمت عقیده گرفتهاند، ولی برخی از آنان سابقه خوبی ندارند، برخیشان هم در ادامه راه و اواخر عمر، لغزشهای سیاسی و عدول از جبهه حق و کوتاهآمدن در دفاع از ولایت داشتهاند. کمیت اسدی، شاعری است که چه در سابقه و چه لاحقه، پروندهای روشن و شخصیتی بارز دارد. از این رو سرآغاز این سلسله نوشتار قرار گرفتهاست. سال 60هجری بود که در قبیله (بنیاسد) فرزندی چشم به جهان گشود که میبایستبار رسالت عاشورای خونین را به دوش کشد و به تبیین مظلومیت (آلالله) بپردازد. (کمیت)، از همان کودکی روحی بلند و حساس و رفتاری شگفت و تحسینبرانگیز داشت که نوعی نبوغ و خارقالعادهبودن را نشان میداد. از دوران خردسالی، با شاعر بلندپایه، (فرزدق) و شعرهای او آشناشد و قدم در وادی شعر و ادب گذاشت، بگونهای که از همان آغاز، نامش بر سر زبانها افتاد و بستگان نزدیکش هم به جنبههای برجسته فکر و ذوق و دیدگاه او، پیبردند. (کمیت اسدی)، دوران سه امام معصوم را درککرد: امام سجاد(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع). و دل و جان و ذوق و زبان خود را وقف ترویج مکتب ائمه و نشر فضائل خاندان پیامبر کرد. امامان نیز به وی عنایتخاصی داشتند و او را حمایت و ستایش میکردند. روزی که کمیت، قصیده معروف خویش (من لقلب متیم مستهام) را در محضر امام زینالعابدین(ع) خواند، حضرت فرمود: ما از پاداش خدمت تو ناتوانیم، اما خداوند، از اجر سروده تو ناتوان نیست. خدایا کمیت را از کرم خویش محروم مگردان. و آنگاه دستورداد تا مبلغی بعنوان صله به او دادند، همراه با یکدست لباسی که با بدن مطهر امام، متبرک شدهبود. یکی از سرودههای معروف او قصیده (هاشمیات) است. این شعر بلند، خیلی سریع در زمان خود شاعر پخش و همهجا مطرح شد، چراکه ستمها و زشتیهای امویان را برملا ساخته بود و به خاطر همین شاعر از سوی طاغوتهای اموی تحت تعقیب بود و برای سرش جایزه تعیین کردهبودند. در جایی از این شعر، میگوید: (در عشقورزی به آلمحمد(ص)، انگشتنما شدهام. گروهی مرا به سبب دوستی با خاندان رسول، تکفیر میکنند، اما تکفیر و عیبجویی آنان در نظرم هیچ است.) وقتی در مدینه خدمت امام محمدباقر(ع) رسید و قصیدهاش را بر آن حضرت خواند، حضرت او را مورد تفقد و دلجویی و محبت قرارداد و دعایش کرد. دعای امام این بود که: (تا وقتی که از اهلبیت و حق دفاع میکنی، روحالقدس پشتیبان و تاییدکنندهات باد!) اینگونه برخوردها، نشاندهنده جایگاه والا و قدر و منزلت او نزد ائمه(ع) بود. کمیت، در بدیههسرایی شاعری چیرهدست و پرتوان بود و با توانایی شعری بالایی که داشت، در هرجا و زمینه مناسب، به نشر فضائل خاندان رسالت و افشای ستمگران میپرداخت. ) که آن را نزد امام صادق(ع) خواند و امام، تعلیقهای هم بر سروده او زد، سپس شعرش را ستود و در حق او دعاکرد. (1) یکی از قصاید معروف کمیت نیز به (قصیده میمیه) است (من لقلب متیم مستهام یکبار هم که در (منا) خدمتحضرت صادق(ع) رسید، یکی از اشعارش را که در مدح اهلبیتبود خواند و چون به مقطعی رسید که حوادث جانسوز کربلا و مظلومیتشهدای عاشورا را بازمیگفت، امام با چشمانی گریان دستبه دعا برداشت و از خداوند خواست که گناهان گذشته و آینده و پنهان و آشکار کمیت را ببخشاید و او را مورد لطف و عنایت و رضایتخویش قراردهد. (2) مجموعه سرودههای او در دوجلد، به نام (شعر الکمیتبن زید الاسدی) گردآوری و چاپ شدهاست. برجستگیها: برخی از جهاتی که به کمیت اسدی شخصیت والا و دوستداشتنی بخشیدهاست، از این قرار است: 1- حافظ قرآن بودن 2- فقیه و دینشناس بودن 3- سخنوری و شیوایی بیان 4- نسابهبودن و آگاهی از تبارشناسی 5- خوشنویسی و کتابت زیبا 6- مهارت در علم کلام و جدل با مخالفان 7- تیراندازی 8- تکسواری 9- شجاعت و بیباکی 10- کرم و سخاوت (3) این خصال برجسته، شخصیت او را ممتازتر ساختهبود و نشانه غنای محتوا و جامعیت این موالی اهلبیت و مدافع حریم ولایتبود. دلیری او در ورود به عرصه پرخطر انتقاد از حکام جور، و نشر فضایل اهلبیت عصمت مشهود بود و بدینسبب، پیوسته در تعقیبش بودند و او پیوسته در هجوم و گریز. موسیوار به هدایت میپرداخت و در این راه، خانهبه دوش بود. سرودههایش سرشار از روح حماسه و معنویت و فضیلتبود و چونان درفشی افراشته، به حق فرا میخواند و بیلیاقتی بنیامیه و ناشایستگی آنان را برای حکومتبر مسلمین مطرح میساخت. (جاحظ) گفتهاست: کمیت نخستین کسی است که در شیعه باب مناظره و احتجاج و جدل مکتبی و دینی را گشود. و دیگری گفته است: کمیت، اولین کسی است که در شعرش، آشکارا از محبت اهلبیت دم زدهاست. همچنانکه گفتهشد، اشعار او گاهی پیش از خودش سرزمینها و دلها را فتحمیکرد و آفاق را درمینوردید و زبان به زبان در میان شیعیان مطرح میشد و این یکی از بزرگترین موفقیتهای او در سرودن شعر مکتبی و موضعدار بود. گفتهاند که در کوفه، هرکس شعر کمیت را نمیدانست، او را شیعه نمیدانستند. فرجام پرافتخار شهادت، پایان پرافتخار این عمر پرکرامتبود. مرحوم علامه امینی درباره زندگی و شهادت کمیت اسدی چنین مینگارد: (کمیت، در سال شصتم هجری، در همان سال شهادت سبط شهید، امام حسین(ع) تولدیافت و در سال126هجری در زمان خلافت مروان به شهادت رسید. در دنیا خوشبخت زیست و عمری خداپسند و حیاتی سعادتمندانه داشت و همه حیاتش را در راهی که خدا برایش برگزیدهبود، گذراند و تا توانست، به هدایتگری مردم پرداخت و به برکت دعای امام زینالعابدین(ع) شربتشهادت نوشید.) پسر کمیت نقل میکند که در واپسین لحظات حیات پدرم بالای سرش بودم، آخرین نفسها را میکشید. بیهوش میشد و لحظهای که به هوش میآمد، سهبار میگفت: (اللهم آلمحمدا). پایانبخش سخن را، گفتاری از شهید مطهری قرار میدهیم که نوشتهاست: (کمیت اسدی دارد با اشعارش مکتب حسین(ع) را نشان میدهد. کمیت اسدی با همان اشعارش از یک سپاه بیشتر برای بنیامیه ضررداشت. این مرد، کی بود؟ یک روضهخوانی بود اما چه روضهخوانی؟ شعری میگفت که تکان میداد دنیا را، تکان میداد دستگاه خلافت وقت را این مرد، به خاطر همین اشعار و همین نوع مرثیهخوانی، چه سختیها کشید و چه روزگارها دید و به چه وضع او را کشتند ...). (4) این سخن، نشاندهنده موضع حق و جهتگیری صحیحی است که شاعر شیعی در تبیین ارزشها و ترسیم واقعیتها باید داشتهباشد و به (جهل) و (خرافه) راهندهد که در عرصه باورهای مردم رخنهکند و جولان دهد. وقتی (شعر) تاثیری گسترده و بردی وسیع دارد، سزاوار نیست که این سلاح فرهنگی بطور ضعیف یا ناشایستبه کار گرفتهشود. هم شاعران مسؤولند، هم مرثیهخوانان و مداحان گرانقدر. (5) 1- ادبالطف، جواد شبر، ج1، ص184. 2- الغدیر، ج2، ص193. 3- تلخیصشده از: (کمیت اسدی، حدیثحریت)، ص190. 4- دهگفتار، ص215 (انتشارات حکمت ). 5- درباره شخصیت کمیت، از جمله میتوانید به منابع زیر مراجعهکنید: (الکمیتبن زید الاسدی، بین العقیدة والسیاسة)، علی نجیب عطوی، (اعیان الشیعه)، سیدمحسن امین، ج9، ص33، (کمیت اسدی، حدیثحریت)، محمد صحتی.
کمیت اسدی از اصحاب کدام امام است؟
شاعران مکتبی و مدافعان ولایت اهلبیت(ع) پیوسته از عقیده و ایمان خویش، مشعلی افروخته و از هنر و ادب خود، سلاحی ساختهاند، تا از (حق) دفاعکنند و با (باطل) بستیزند.
آشنایی با این چهرههای پرفروغ، اهل ذوق و هنر را امید و الهام و جهت میبخشد، تا از تواناییهای قلمی و بیانی و هنری خویش، استفاده بجا و بهینه کنند و به حقگستری و شورافکنی و شعورپراکنی در میان امت محمد(ص) و جامعه بشری بپردازند. از اینرو، آشنایی با زندگینامه این چهرهها، سازنده و الهامدهنده است.
در فرهنگ و ادب غنی و پرمایه شیعه، آفاق روشنی از این مضامین و جلوههای متعالی وجوددارد که میسزد نسل امروز ومشتاقان فرهنگ اهلبیت پیامبر، به آن توجهی در خور کنند و این چهرههای فرهنگساز را بشناسند و بشناسانند.
آشنایی با شاعران متعهد شیعه، در همین راستا قراردارد. و از همین شماره، این فصل را آغاز میکنیم، آن هم از شاعر بلندآوازه و انقلاب ولایی شیعه، (کمیتبن زید اسدی).
گرچه پیش از کمیت هم، شاعرانی بودهاند که در راستای فرهنگ اهلبیت(ع) و دفاع از ولایت، شعر را در خدمت عقیده گرفتهاند، ولی برخی از آنان سابقه خوبی ندارند، برخیشان هم در ادامه راه و اواخر عمر، لغزشهای سیاسی و عدول از جبهه حق و کوتاهآمدن در دفاع از ولایت داشتهاند. کمیت اسدی، شاعری است که چه در سابقه و چه لاحقه، پروندهای روشن و شخصیتی بارز دارد. از این رو سرآغاز این سلسله نوشتار قرار گرفتهاست.
سال 60هجری بود که در قبیله (بنیاسد) فرزندی چشم به جهان گشود که میبایستبار رسالت عاشورای خونین را به دوش کشد و به تبیین مظلومیت (آلالله) بپردازد.
(کمیت)، از همان کودکی روحی بلند و حساس و رفتاری شگفت و تحسینبرانگیز داشت که نوعی نبوغ و خارقالعادهبودن را نشان میداد. از دوران خردسالی، با شاعر بلندپایه، (فرزدق) و شعرهای او آشناشد و قدم در وادی شعر و ادب گذاشت، بگونهای که از همان آغاز، نامش بر سر زبانها افتاد و بستگان نزدیکش هم به جنبههای برجسته فکر و ذوق و دیدگاه او، پیبردند.
(کمیت اسدی)، دوران سه امام معصوم را درککرد: امام سجاد(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع). و دل و جان و ذوق و زبان خود را وقف ترویج مکتب ائمه و نشر فضائل خاندان پیامبر کرد. امامان نیز به وی عنایتخاصی داشتند و او را حمایت و ستایش میکردند. روزی که کمیت، قصیده معروف خویش (من لقلب متیم مستهام) را در محضر امام زینالعابدین(ع) خواند، حضرت فرمود: ما از پاداش خدمت تو ناتوانیم، اما خداوند، از اجر سروده تو ناتوان نیست. خدایا کمیت را از کرم خویش محروم مگردان. و آنگاه دستورداد تا مبلغی بعنوان صله به او دادند، همراه با یکدست لباسی که با بدن مطهر امام، متبرک شدهبود.
یکی از سرودههای معروف او قصیده (هاشمیات) است. این شعر بلند، خیلی سریع در زمان خود شاعر پخش و همهجا مطرح شد، چراکه ستمها و زشتیهای امویان را برملا ساخته بود و به خاطر همین شاعر از سوی طاغوتهای اموی تحت تعقیب بود و برای سرش جایزه تعیین کردهبودند.
در جایی از این شعر، میگوید:
(در عشقورزی به آلمحمد(ص)، انگشتنما شدهام. گروهی مرا به سبب دوستی با خاندان رسول، تکفیر میکنند، اما تکفیر و عیبجویی آنان در نظرم هیچ است.)
وقتی در مدینه خدمت امام محمدباقر(ع) رسید و قصیدهاش را بر آن حضرت خواند، حضرت او را مورد تفقد و دلجویی و محبت قرارداد و دعایش کرد. دعای امام این بود که: (تا وقتی که از اهلبیت و حق دفاع میکنی، روحالقدس پشتیبان و تاییدکنندهات باد!)
اینگونه برخوردها، نشاندهنده جایگاه والا و قدر و منزلت او نزد ائمه(ع) بود.
کمیت، در بدیههسرایی شاعری چیرهدست و پرتوان بود و با توانایی شعری بالایی که داشت، در هرجا و زمینه مناسب، به نشر فضائل خاندان رسالت و افشای ستمگران میپرداخت.
) که آن را نزد امام صادق(ع) خواند و امام، تعلیقهای هم بر سروده او زد، سپس شعرش را ستود و در حق او دعاکرد. (1) یکی از قصاید معروف کمیت نیز به (قصیده میمیه) است (من لقلب متیم مستهام
یکبار هم که در (منا) خدمتحضرت صادق(ع) رسید، یکی از اشعارش را که در مدح اهلبیتبود خواند و چون به مقطعی رسید که حوادث جانسوز کربلا و مظلومیتشهدای عاشورا را بازمیگفت، امام با چشمانی گریان دستبه دعا برداشت و از خداوند خواست که گناهان گذشته و آینده و پنهان و آشکار کمیت را ببخشاید و او را مورد لطف و عنایت و رضایتخویش قراردهد. (2)
مجموعه سرودههای او در دوجلد، به نام (شعر الکمیتبن زید الاسدی) گردآوری و چاپ شدهاست.
برجستگیها:
برخی از جهاتی که به کمیت اسدی شخصیت والا و دوستداشتنی بخشیدهاست، از این قرار است:
1- حافظ قرآن بودن
2- فقیه و دینشناس بودن
3- سخنوری و شیوایی بیان
4- نسابهبودن و آگاهی از تبارشناسی
5- خوشنویسی و کتابت زیبا
6- مهارت در علم کلام و جدل با مخالفان
7- تیراندازی
8- تکسواری
9- شجاعت و بیباکی
10- کرم و سخاوت (3)
این خصال برجسته، شخصیت او را ممتازتر ساختهبود و نشانه غنای محتوا و جامعیت این موالی اهلبیت و مدافع حریم ولایتبود.
دلیری او در ورود به عرصه پرخطر انتقاد از حکام جور، و نشر فضایل اهلبیت عصمت مشهود بود و بدینسبب، پیوسته در تعقیبش بودند و او پیوسته در هجوم و گریز. موسیوار به هدایت میپرداخت و در این راه، خانهبه دوش بود. سرودههایش سرشار از روح حماسه و معنویت و فضیلتبود و چونان درفشی افراشته، به حق فرا میخواند و بیلیاقتی بنیامیه و ناشایستگی آنان را برای حکومتبر مسلمین مطرح میساخت.
(جاحظ) گفتهاست: کمیت نخستین کسی است که در شیعه باب مناظره و احتجاج و جدل مکتبی و دینی را گشود. و دیگری گفته است: کمیت، اولین کسی است که در شعرش، آشکارا از محبت اهلبیت دم زدهاست.
همچنانکه گفتهشد، اشعار او گاهی پیش از خودش سرزمینها و دلها را فتحمیکرد و آفاق را درمینوردید و زبان به زبان در میان شیعیان مطرح میشد و این یکی از بزرگترین موفقیتهای او در سرودن شعر مکتبی و موضعدار بود. گفتهاند که در کوفه، هرکس شعر کمیت را نمیدانست، او را شیعه نمیدانستند.
فرجام پرافتخار
شهادت، پایان پرافتخار این عمر پرکرامتبود. مرحوم علامه امینی درباره زندگی و شهادت کمیت اسدی چنین مینگارد:
(کمیت، در سال شصتم هجری، در همان سال شهادت سبط شهید، امام حسین(ع) تولدیافت و در سال126هجری در زمان خلافت مروان به شهادت رسید. در دنیا خوشبخت زیست و عمری خداپسند و حیاتی سعادتمندانه داشت و همه حیاتش را در راهی که خدا برایش برگزیدهبود، گذراند و تا توانست، به هدایتگری مردم پرداخت و به برکت دعای امام زینالعابدین(ع) شربتشهادت نوشید.)
پسر کمیت نقل میکند که در واپسین لحظات حیات پدرم بالای سرش بودم، آخرین نفسها را میکشید. بیهوش میشد و لحظهای که به هوش میآمد، سهبار میگفت: (اللهم آلمحمدا).
پایانبخش سخن را، گفتاری از شهید مطهری قرار میدهیم که نوشتهاست:
(کمیت اسدی دارد با اشعارش مکتب حسین(ع) را نشان میدهد. کمیت اسدی با همان اشعارش از یک سپاه بیشتر برای بنیامیه ضررداشت. این مرد، کی بود؟ یک روضهخوانی بود اما چه روضهخوانی؟ شعری میگفت که تکان میداد دنیا را، تکان میداد دستگاه خلافت وقت را این مرد، به خاطر همین اشعار و همین نوع مرثیهخوانی، چه سختیها کشید و چه روزگارها دید و به چه وضع او را کشتند ...). (4)
این سخن، نشاندهنده موضع حق و جهتگیری صحیحی است که شاعر شیعی در تبیین ارزشها و ترسیم واقعیتها باید داشتهباشد و به (جهل) و (خرافه) راهندهد که در عرصه باورهای مردم رخنهکند و جولان دهد. وقتی (شعر) تاثیری گسترده و بردی وسیع دارد، سزاوار نیست که این سلاح فرهنگی بطور ضعیف یا ناشایستبه کار گرفتهشود. هم شاعران مسؤولند، هم مرثیهخوانان و مداحان گرانقدر. (5)
1- ادبالطف، جواد شبر، ج1، ص184.
2- الغدیر، ج2، ص193.
3- تلخیصشده از: (کمیت اسدی، حدیثحریت)، ص190.
4- دهگفتار، ص215 (انتشارات حکمت ).
5- درباره شخصیت کمیت، از جمله میتوانید به منابع زیر مراجعهکنید: (الکمیتبن زید الاسدی، بین العقیدة والسیاسة)، علی نجیب عطوی، (اعیان الشیعه)، سیدمحسن امین، ج9، ص33، (کمیت اسدی، حدیثحریت)، محمد صحتی.
- [سایر] اسلام به کیفیت بیشتر توجه دارد یا به کمیت ؟
- [آیت الله خوئی] قدر واجب در کفاره اطعام ده مسکین یا شصت مسکین چیست، به معنی این که مراد از طعام و کمیت آن چیست؟
- [سایر] فلسفه (طهارت) چیست؟ چرا در مورد مسائل مربوط به طهارت و نجاست و کیفیت و کمیت آن ، این قدر دقت و سخت گیری می شود؟
- [آیت الله نوری همدانی] آیا مشتری میتواند از قبول ثمن معاملهای که انجام شده خودداری و بایع را ملزم به تحویل مورد دیگری با همان کمیّت و کیفیّت بنماید؟
- [آیت الله خوئی] زیدی وصیت کرده در صورتی که وصیت خط مفقود و مندرجات آن را ورثه هیچ نمیدانند و یا بعض آن را و کمیت و کیفیت آن مجهول میباشد تکلیف وارث را در این باره تعیین فرمائید.
- [سایر] سلام. من چند وقت هست که دنبال بک سعادت هستم تا بتوانم نماز شب بخوانم: 1. هر کاری می کنم چند شب یکبار توانایی و سعادتش را پیدا می کنم 2. می خواهم کیفیت و کمیت نماز شب و همچنین نوافل را بدانم لطفا راهنمایی بفرمائید السلام علی عبادک الصالحین
- [سایر] ابراهیم بن مالک اشتر از اصحاب کدام امام بوده است؟
- [سایر] گفته میشود کمیت و کیفیت جسم از اعراض آن هستند؛ نه ذاتیات آن؛ مانند سختی سنگ. حال سؤال این است که گرم و سوزانده بودن برای آتش، قلب و چشم و گوش برای انسان، دیدن و شنیدن و لمس کردن و بوئیدن و چشیدن برای انسان، هضم غذا برای انسان، درندگی برای گرگ، نجاست برای سگ و خوک، چطور؟ لطفاً برای هر کدام توضیحی بیان نمائید؟ متشکرم
- [آیت الله مکارم شیرازی] طبق قانون محیط زیست جمهوری اسلامی ایران، شکار قوانین مخصوص به خود را دارد، و یک شکارچی باید به آن پایبند باشد. از جمله آنها مراعات کمیّت و کیفیّت شکار، داشتن سلاح مجاز، داشتن پروانه شکار، شکار در فصل و روزهای مجاز، شکار در محلّ مجاز، و رعایت بعضی قوانین دیگر می باشد. حال اگر یک شکارچی همه، یا یکی از قوانین مربوطه را رعایت ننماید، استفاده از شکار مذکور چه حکمی دارد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] طبق قانون محیط زیست جمهوری اسلامی ایران، شکار قوانین مخصوص به خود را دارد، و یک شکارچی باید به آن پایبند باشد. از جمله آنها مرح اعات کمیّت و کیفیّت شکار، داشتن سلاح مجاز، داشتن پروانه شکار، شکار در فصل و روزهای مجاز، شکار در محلّ مجاز، و رعایت بعضی قوانین دیگر می باشد. حال اگر یک شکارچی همه، یا یکی از قوانین مربوطه را رعایت ننماید، استفاده از شکار مذکور چه حکمی دارد؟
- [آیت الله وحید خراسانی] اعتبارهای بانکی دو گونه است اعتبار برای واردات کسی که بخواهد کالایی از کشورهای خارجی وارد کند باید بنابر مقررات در یکی از بانکهای کشور وارد کننده کالا گشایش اعتبار نماید و با گشایش اعتبار بانک متعهد می شود پس از انجام معامله بین طرفین خریدار و فروشنده از طریق مکاتبه یا مراجعه به نماینده و وکیل فروشنده در کشور خریدار به موجب فاکتور ارسال شده از طرف فروشنده که حاکی از تمام مشخصات و اوصاف کالای مورد معامله از جهت کیفیت و کمیت می باشد مبلغ مورد اتفاق طرفین را توسط بانک کشور فروشنده به فروشنده بپردازد و با این اقدام بانک درصدی مثلا مقدار ده یا بیست درصد از کل بهای کالای سفارش شده را از سفارش دهنده دریافت می کند و سپس تمام شدن معامله را به فروشنده اعلام می نماید تا فروشنده جهت دریافت بهای کالا اسناد حمل کالا را به بانک تحویل دهد و با تحویل گرفتن اسناد حمل کالا بر طبق مشخصات مورد توافق هنگام گشایش اعتبار بانک تمام مبلغ را به فروشنده می پردازد اعتبار برای صادرات کسی که می خواهد کالایی را به کشورهای خارجی صادر کند باید طبق مقررات خریدار خارجی در بانک کشورش گشایش اعتباری نماید تا بانک پس از طی همان مراحل مذکور در گشایش اعتبار برای واردات با صادر کننده کالا ارتباط برقرار کرده و کالا را تحویل خریدار و بهای ان را تحویل فروشنده بدهد بنابراین عمل بانک در گشایش اعتبار برای واردات و صادرات یکی است و گاهی صادر کننده کالا و یا نماینده و وکیل او بدون ان که قبلا معامله ای با وارد کننده انجام شده باشد اسناد و صورت شامل نوع کالا و کیفیت و کمیت و مشخصات ان را به بانک می فرستد و به بانک وکالت می دهد که ان صورت و اسناد را به کسانی که خریدار ان کالا می باشند عرضه نماید و چنانچه خریدار به قیمت معین شده قبول کرد تقاضای گشایش اعتبار می کند و بانک نیز به ترتیبی که گذشت مراحل تحویل کالا را به خریدار و تحویل بهای ان را به فروشنده انجام می دهد
- [آیت الله مظاهری] آبی که عاصم بوده اگر انسان شک کند هنوز عاصم است یا نه، حکم آب عاصم را دارد مثلاً آبی که به اندازه کر بوده اگر انسان شک کند از کر کمتر شده یا نه، مثل آب کر است. و آبی که عاصم نبوده اگر انسان شک کند عاصم شده یا نه، حکم آب عاصم را ندارد، مثلاً آبی که کمتر از کر بوده و انسان شک دارد به مقدار کر شده یا نه، حکم آب کر را ندارد.
- [آیت الله مظاهری] آب لولههای حمّام یا عمارات که متّصل به آب عاصم است حکم آب عاصم را دارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر سر از سجده بردارد و ببیند امام در سجده است؛ چنانچه به خیال اینکه سجده اول امام است؛ به قصد اینکه با امام سجده کند به سجده رود و بفهمد سجده دوم امام بوده؛ سجده دوم او حساب می شود و اگر به خیال اینکه سجده دوم امام است به سجده رود و بفهمد که سجده اول امام بوده؛ باید به قصد سجده با امام سجده را تمام کند و دوباره با امام به سجده رود.
- [آیت الله سبحانی] کسی که یک رکعت از امام عقب مانده وقتی امام تشهد رکعت آخر را می خواند نیم خیز بنشیند و صبر کند تا امام تشهد نماز را بگوید و بعد برخیزد. شرائط امام جماعت:
- [آیت الله اردبیلی] مأموم نباید جلوتر از امام بایستد و به احتیاط واجب باید کمی عقبتر از امام بایستد؛ ولی اگر مأموم فقط یک مرد باشد، بنابر احتیاط واجب باید در سمت راست امام بایستد و میتواند مساوی با امام بایستد و چنانچه قدّ مأموم بلندتر از امام باشد و در رکوع و سجود سر او جلوتر از امام باشد، اشکالی ندارد.
- [آیت الله بهجت] اگر سر از سجده بردارد و ببیند امام در سجده است، چنانچه به خیال اینکه سجده اول امام است، به قصد اینکه با امام سجده کند به سجده رود و بفهمد سجده دوم امام بوده، سجده دوم مأموم حساب میشود و نمازش صحیح است، و اگر به خیال اینکه سجده دوم امام است به سجده رود و بفهمد سجده اول امام بوده، سجده اول او خواهد بود و بقیه نماز را با امام میخواند.
- [آیت الله وحید خراسانی] هرگاه بداند نماز امام باطل است مثلا بداند امام وضو ندارد اگر چه خود امام ملتفت نباشد نمی تواند به او اقتدا کند
- [آیت الله نوری همدانی] هر گاه بداند نماز امام باطل ا ست مثلاً بداند امام وضو ندارد ، اگر چه خود امام ماتفت نباشد ، نمی تواند به او اقتدا کند .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] هرگاه بداند نماز امام باطل است مثلاً بداند امام وضو ندارد اگرچه خود امام ملتفت نباشد نمی تواند به او اقتدا کند.