: در مورد حضرت عبدالعظیم حسنی و زندگانی او توضیح دهید؟ پاسخ: عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابیطالب(173-252 ق)، مشهور به عبدالعظیم حسنی از عالمان و مشاهیر سادات حسنی و از راویان حدیث است. نسب عبدالعظیم حسنی با چهار واسطه به امام حسن مجتبی(ع) میرسد. او را مردی با تقوا، معروف به امانت داری، صداقت در گفتار، عالم به امور دین، قائل به اصول دین شیعه ومحدث دانستهاند. شیخ صدوق، مجموعه روایات وی را با عنوان جامع اخبار عبدالعظیم گردآوری کرده است. عبدالعظیم حسنی، امام رضا(ع) و امام جواد(ع) را درک کرد. نقل است که ایمان خویش را بر امام هادی(ع) عرضه داشت و در زمان او وفات یافته است. مرقد عبدالعظیم حسنی در شهر ری واقع است و زیارتگاه شیعیان است. در برخی روایات ثواب زیارت قبر او برابر با ثواب زیارت قبر حسین بن علی(ع) دانسته شده است. تفصیل: ولادت و نسب عبدالعظیم حسنی، در روز پنج شنبه 4 ربیع الثانی سال 173ه.ق در مدینه (درباره محل ولادت وی اختلاف است) در زمان هارون الرشید چشم به جهان گشود.[1] پدرش عبدالله بن علی قافه و مادرش دختر اسماعیل بن ابراهیم بوده که به (هیفاء) موسوم است.[2] نسب وی به امام مجتبی(ع) میرسد. نجاشی از عالمان شیعی میگوید: پس از رحلت وی به هنگام غسل، رقعهای در لباسش یافت شد که نسب وی در آن بدین صورت آمده است: من ابوالقاسم فرزند عبدالله، فرزند علی، فرزند حسن، فرزند زید، فرزند حسن بن علی بن ابی طالب هستم.[3] محقق میرداماد نیز درباره وی مینویسد: او (عبدالعظیم) دارای نسب روشن و شرافت آشکار است.[4] همسر و فرزندان همسر عبدالعظیم، دختر عمویش، خدیجه، دختر قاسم بن حسن امیر، مکنّی به ابومحمد بود. عبدالعظیم از او صاحب دو فرزند به نامهای محمد و ام سَلَمِه شد.[5]شیخ عباس قمی در وصف یکی از فرزندان او میگوید: محمد مردی بزرگوار بود و به مقام زهد و عبادت شهرت داشت.[6] مصاحبت با ائمه(ع) آقا بزرگ تهرانی نقل میکند: عبدالعظیم حسنی، امام رضا(ع) و امام جواد(ع) را درک کرده و ایمان خویش را بر امام هادی(ع) عرضه داشته و در زمان وی وفات یافته است.[7]اما آیت الله خویی هم عصر بودن عبدالعظیم با امام رضا(ع) را نپذیرفته و رد میکند.[8] شیخ طوسی در کتاب رجالی خویش، وی را در زمره اصحاب امام عسکری(ع) نام میبرد.[9] عزیزالله عطاردی نیز تصریح میکند با توجه به حالات عبدالعظیم حسنی و تحقیق در روایات وی، میتوان دریافت که او امام کاظم(ع)، امام رضا(ع)، امام جواد(ع) و امام هادی(ع) را درک کرده است.[10] زندگی در دوران سرکوب شیعیان دوران زندگی عبدالعظیم مصادف با شرایط خفقان و سرکوب شیعیان توسط بنی عباس بود. عبدالعظیم نیز همچون پدرانش سالها تحت تعقیب بود. به همین دلیل، گرچه وی زمانی که در مدینه، بغداد و سامرا میزیست دارای روش تقیه و پنهان داشتن عقیده و مرام بود، بااین حال مورد غضب متوکل و معتز قرار داشت.[11] فضائل و مقامات علامه حلی در شرح حال وی، او را عالمی پرهیزکار معرفی میکند.[12] محدث نوری درباره فضائل عبدالعظیم حسنی از رساله صاحب بن عباد نقل میکند: او مردی با ورع، پارسا، معروف به امانت، صداقت در گفتار، عالم به امور دین، قائل به توحید و عدل و دارای احادیث بسیار بود.[13] تقوا پیشگی و درستکاری عبدالعظیم حسنی باعث بلندی جایگاه و مقام وی نزد ائمه اطهار بود.[14] در بیان امام معصوم(ع) امام هادی(ع) در سفری که عبدالعظیم به سامرا داشته، او را تصدیق میکند. امام هادی(ع) وی را این گونه خطاب میکند: یا اباالقاسم! تو به حق ولی ما هستی... تو همان دینی را که پسندیده خداست، از ما گرفتهای... خداوند تو را با گفتار ثابت در دنیا و آخرت تثبیت کند.[15] این گفتگو میان امام و عبدالعظیم به (حدیث عرض دین) مشهور است. مقام علمی ابو تراب رویانی میگوید: شنیدم که ابو حماد رازی میگفت در سامرا بر امام هادی(ع) وارد شدم و از بعضی مسائل حلال و حرام پرسیدم. چون قصد وداع داشتم حضرت فرمود: چنانچه در امور دینی در [تشخیص] حلال و حرام، مسئلهای بر تو دشوار شد، از عبدالعظیم بن عبدالله حسنی سؤال کن و سلام مرا به او برسان.[16] روایات عبدالعظیم در کتب حدیثی و متون روایی، بیش از صد روایت از عبدالعظیم حسنی آمده است. صاحب بن عباد میگوید: وی کثرت روایت و حدیث دارد و از امام جواد(ع) و امام هادی(ع) روایت میکند.[17] از وی کتابهایی در دست است؛ مانند کتاب (خُطَب امیرالمؤمنین)[18]و کتاب (یوم و لیله)[19] که ظاهرا اعمالی است که بر حسب اخبار ائمه اطهار(ع) با اذکار خاصه روایت شده است و هر مکلفی میتواند در تمام روز و شب از مستحبات و واجبات به جا آورد.[20] از وی کتابی با عنوان (روایات عبدالعظیم حسنی) نیز شهرت دارد.[21] عدهای از بزرگان شیعه احادیثی را از عبدالعظیم حسنی روایت کردهاند و شیخ صدوق، مجموعه روایات وی را با عنوان (جامع اخبار عبدالعظیم) گردآوری کرده است.[22]در شمار احادیثی که وی بیواسطه از امامان(ع) نقل میکند، دو روایت از امام رضا(ع)، 26 روایت از امام جواد(ع) و 9 روایت از امام هادی(ع) است و روایات باواسطه وی هم به 65 حدیث میرسد. هجرت به ری بنابرگزارشهای تاریخی، عبدالعظیم در زمان معتز خلیفه عباسی، به جهت اذیت و آزار و خوف از قتل، به امر امام هادی(ع) از سامرا به ری - که از پایگاههای مهم عباسیان بود - هجرت کرد. برخی هم نقل کردهاند به قصد زیارت قبر علی بن موسی الرضا(ع) به قصد خراسان هجرت کرد و در ری برای زیارت حمزة بن موسی بن جعفر(ع) توقف کرد و در آن جا مخفی شد.[23] نجاشی میگوید: احمد بن محمد بن خالد برقی ماجرا را این گونه روایت میکند: عبدالعظیم در حال فرار از سلطان، به ری آمد و در سرداب خانه مردی از شیعه در محله (سکة الموالی) ساکن شد. او در همان سرداب به عبادت میپرداخت. روز را روزه میگرفت و شب را به عبادت میگذراند. وی مخفیانه از منزل بیرون میآمد و به زیارت قبری میرفت که میگفت: این قبر مردی از فرزندان موسی بن جعفر(ع) است. پیوسته در آن سرداب بود و خبر ورود او به شیعیان آل محمد یکی پس از دیگری میرسید تا اکثر شیعیان با وی آشنا شدند.[24] رحلت عبدالعظیم و چگونگی آن گفته شده رحلت عبدالعظیم حسنی در 15 شوال سال 252 هق و در زمان امام هادی(ع) بوده است.[25]آن چه درباره چگونگی رحلت عبدالعظیم حسنی آمده است، دو قول مرگ طبیعی و شهادت او را روایت کردهاند. نجاشی نقل میکند: عبدالعظیم مریض شد و از دنیا رفت.[26] یا شیخ طوسی میگوید: عبدالعظیم در ری مُرد و قبر او در آن جاست.[27] در مقابل، روایتی نیز هست که قائل به زنده به گور کردن و شهادت عبدالعظیم شده است. طریحی مینویسد: از اولاد ابوطالب، کسی که در ری زنده مدفون شد عبدالعظیم حسنی است.[28] واعظ کجوری در این باره تصریح میکند: در کتاب رجال و انساب، از احوال حضرت عبدالعظیم تفحص نمودم و از شهادت آن جناب خبری صحیح و موثق نیافتم.[29] تشکیک در تاریخ تولد و وفات آیت الله رضا استادی در مجله نور علم معتقد است که قدیمیترین منبعی که تاریخ تولد و وفات عبدالعظیم حسنی را ذکر کرده کتاب نور الآفاق نوشته جواد شاه عبدالعظیمی (م1355ق) است. استادی با کنار هم گذاشتن مطالب متعددی از این کتاب نتیجه میگیرد بسیاری از گفتههای او فاقد استناد و بلکه ساختگی است. یکی از همین سخنان ساختگی هم تاریخ تولد و وفات حضرت عبدالعظیم حسنی است که از کتاب او به چند کتاب دیگر نیز راه یافته است. [30] چند سال بعد از انتشار مقاله استادی، رسول جعفریان پژوهشگر تاریخ اسلام خلاصهای از تحقیقات استادی را منتشر کرد.[31] مدفن و ثواب زیارت عبدالعظیم بنا بر نقل محدث نوری، فردی از شیعیان، رسول اکرم(ص) را در عالم رؤیا زیارت میکند که به او میفرماید: فردا یکی از اولاد من در باغ سیب در منزل عبدالجبار بن عبدالوهاب رازی تشییع و دفن خواهد شد. وی آن باغ را خرید و وقف عبدالعظیم و دیگر شیعیان کرد که در آن دفن شوند.[32] به همین علت، آرامگاه وی به (مسجد شجره) یا (مزار نزدیک درخت) معروف است.[33] شیخ صدوق در باب زیارت مرقد وی، روایتی را نقل میکند که فردی از اهالی ری بر امام علی النقی(ع) وارد شد و گفت: به زیارت حضرت سیدالشهداء(ع) مشرف شدم. امام(ع) فرمود: ثواب زیارت قبر عبدالعظیم که نزد شماست مانند کسی است که قبر حسین بن علی(ع) را زیارت کرده است.[34] آثار درباره عبدالعظیم برای معرفی شخصیت حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) در خرداد سال 1392، کنگرۀ بزرگداشت حضرت عبد العظیم حسنی(ع) در تالار شیخ صدوقِ آستانه مقدس ایشان برگزار شد و مجموعه آثار این کنگره در 29 جلد منتشر گردید، واز جمله آثار: رسالة فی فضل سیدنا عبد العظیم الحسنی المدفون بالری، نوشته صاحب بن عباد. أخبار عبد العظیم بن عبد الله بن علی بن الحسن بن زید بن الحسن بن علی بن أبی طالب(ع)، نوشته شیخ الصدوق، و در الذریعة به نام "حیاة عبد العظیم الحسنی" ذکر کرد. جنات النعیم فی أحوال سیدنا الشریف عبد العظیم، عربی، نوشته ملا اسماعیل کزازی اراکی متوفای سال 1236 ه. روح وریحان، یا جنة النعیم والعیش السلیم فی أحوال السید الکریم والمحدث العلیم عبد العظیم الحسنی (علیهالسلام)، فارسی، نوشته : الحاج الشیخ باقر کجوری مازندرانی متوفای سال 1255 ه. التذکرة العظیمیة، عربی، نوشته الحاج الشیخ محمد إبراهیم الکلباسی متوفای سال 1362 ه. الخصایص العظیمیة فی أحوال السید أبی القاسم عبد العظیم بن عبد الله الحسنی(ع)، نوشته شیخ جواد شاه عبدالعظیمی متوفای سال 1355 ه. عبد العظیم الحسنی حیاته ومسنده، مسند حضرت عبد العظیم حسنی، فارسی، نوشته عزیز الله عطاردی قوچانی، متوفای 3 مرداد 1392. آشنائی با حضرت عبد العظیم حسنی(ع) ومصادر شرح حال او، نوشته رضا استادی. بررسی کلی روایات حضرت عبد العظیم حسنی(ع)، نوشته محمد کاظم رحمان ستایش. شناخت نامه حضرت عبد العظیم حسنی وشهر ری، نوشته سید محمد حسین حکیم و علی أکبر زمانی نژاد. مجموعة مقالات کنگره حضرت عبد العظیم حسنی(ع). همچنین: حکمت نامه حضرت عبد العظیم الحسنی(ع)، فارسی، نوشته محمد محمدی ریشهری. عبدالعظیم الحسنی العالم الفقیه والمحدّث المؤتمن، سیرته ومسنده، عربی، نوشته أحمد بن حسین العبیدان. پانویس: 1.الذریعه، ج7، ص169. بر آستان کرامت، ص5. 2.عمده الطالب، ص94. 3.رجال نجاشی، ص248. 4.الرواشح السماویة، ص86. 5.جنه النعیم، ج3، ص390. عمده الطالب، ص94. 6.منتهی الآمال، ج1، ص585. 7.الذریعه، ج7، ص190. 8.معجم رجال الحدیث، ج11، ص53. 9.رجال طوسی، ص401. 10.عبدالعظیم الحسنی حیاته و مسنده، ص37. 11.بر آستان کرامت، ص7. 12.خلاصه الاقوال، ص226. 13.خاتمه مستدرک، ج4، ص404. 14.بر آستان کرامت، ص9. 15.امالی، ص419 و 420. روضه الواعظین، ص31 و 32. 16.مستدرک الوسائل، ج17، ص321. 17.مسند الامام الجواد، ص302. 18.رجال نجاشی، ص247. 19.الذریعه، ج7، ص190. 20.جنه النعیم، ج5، ص182. 21.خاتمه مستدرک، ج4، ص404. 22.الهدایه، ص174. (مقدمه) 23.جنه النعیم، ج4، ص131. 24.رجال نجاشی، ص248. 25.الذریعه، ج7، ص290. 26.رجال نجاشی، ص248. 27.الفهرست، ص193. 28.المنتخب، ص8. 29.جنه النعیم، ج5، ص360. 30.مجله نور علم شماره 50-51 ص 297-301 31.انتقادهای رسول جعفریان درباره دو تاریخ ساختگی 32.خاتمه مستدرک، ج4، 405. 33.عمده الطالب، ص94. بر آستان کرامت، ص12. 34.ثواب الاعمال، ص99.
: در مورد حضرت عبدالعظیم حسنی و زندگانی او توضیح دهید؟
پاسخ: عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابیطالب(173-252 ق)، مشهور به عبدالعظیم حسنی از عالمان و مشاهیر سادات حسنی و از راویان حدیث است. نسب عبدالعظیم حسنی با چهار واسطه به امام حسن مجتبی(ع) میرسد. او را مردی با تقوا، معروف به امانت داری، صداقت در گفتار، عالم به امور دین، قائل به اصول دین شیعه ومحدث دانستهاند. شیخ صدوق، مجموعه روایات وی را با عنوان جامع اخبار عبدالعظیم گردآوری کرده است.
عبدالعظیم حسنی، امام رضا(ع) و امام جواد(ع) را درک کرد. نقل است که ایمان خویش را بر امام هادی(ع) عرضه داشت و در زمان او وفات یافته است. مرقد عبدالعظیم حسنی در شهر ری واقع است و زیارتگاه شیعیان است. در برخی روایات ثواب زیارت قبر او برابر با ثواب زیارت قبر حسین بن علی(ع) دانسته شده است.
تفصیل:
ولادت و نسب
عبدالعظیم حسنی، در روز پنج شنبه 4 ربیع الثانی سال 173ه.ق در مدینه (درباره محل ولادت وی اختلاف است) در زمان هارون الرشید چشم به جهان گشود.[1] پدرش عبدالله بن علی قافه و مادرش دختر اسماعیل بن ابراهیم بوده که به (هیفاء) موسوم است.[2] نسب وی به امام مجتبی(ع) میرسد. نجاشی از عالمان شیعی میگوید: پس از رحلت وی به هنگام غسل، رقعهای در لباسش یافت شد که نسب وی در آن بدین صورت آمده است: من ابوالقاسم فرزند عبدالله، فرزند علی، فرزند حسن، فرزند زید، فرزند حسن بن علی بن ابی طالب هستم.[3] محقق میرداماد نیز درباره وی مینویسد: او (عبدالعظیم) دارای نسب روشن و شرافت آشکار است.[4]
همسر و فرزندان
همسر عبدالعظیم، دختر عمویش، خدیجه، دختر قاسم بن حسن امیر، مکنّی به ابومحمد بود. عبدالعظیم از او صاحب دو فرزند به نامهای محمد و ام سَلَمِه شد.[5]شیخ عباس قمی در وصف یکی از فرزندان او میگوید: محمد مردی بزرگوار بود و به مقام زهد و عبادت شهرت داشت.[6]
مصاحبت با ائمه(ع)
آقا بزرگ تهرانی نقل میکند: عبدالعظیم حسنی، امام رضا(ع) و امام جواد(ع) را درک کرده و ایمان خویش را بر امام هادی(ع) عرضه داشته و در زمان وی وفات یافته است.[7]اما آیت الله خویی هم عصر بودن عبدالعظیم با امام رضا(ع) را نپذیرفته و رد میکند.[8]
شیخ طوسی در کتاب رجالی خویش، وی را در زمره اصحاب امام عسکری(ع) نام میبرد.[9] عزیزالله عطاردی نیز تصریح میکند با توجه به حالات عبدالعظیم حسنی و تحقیق در روایات وی، میتوان دریافت که او امام کاظم(ع)، امام رضا(ع)، امام جواد(ع) و امام هادی(ع) را درک کرده است.[10]
زندگی در دوران سرکوب شیعیان
دوران زندگی عبدالعظیم مصادف با شرایط خفقان و سرکوب شیعیان توسط بنی عباس بود. عبدالعظیم نیز همچون پدرانش سالها تحت تعقیب بود. به همین دلیل، گرچه وی زمانی که در مدینه، بغداد و سامرا میزیست دارای روش تقیه و پنهان داشتن عقیده و مرام بود، بااین حال مورد غضب متوکل و معتز قرار داشت.[11]
فضائل و مقامات
علامه حلی در شرح حال وی، او را عالمی پرهیزکار معرفی میکند.[12] محدث نوری درباره فضائل عبدالعظیم حسنی از رساله صاحب بن عباد نقل میکند: او مردی با ورع، پارسا، معروف به امانت، صداقت در گفتار، عالم به امور دین، قائل به توحید و عدل و دارای احادیث بسیار بود.[13] تقوا پیشگی و درستکاری عبدالعظیم حسنی باعث بلندی جایگاه و مقام وی نزد ائمه اطهار بود.[14]
در بیان امام معصوم(ع)
امام هادی(ع) در سفری که عبدالعظیم به سامرا داشته، او را تصدیق میکند. امام هادی(ع) وی را این گونه خطاب میکند: یا اباالقاسم! تو به حق ولی ما هستی... تو همان دینی را که پسندیده خداست، از ما گرفتهای... خداوند تو را با گفتار ثابت در دنیا و آخرت تثبیت کند.[15] این گفتگو میان امام و عبدالعظیم به (حدیث عرض دین) مشهور است.
مقام علمی
ابو تراب رویانی میگوید: شنیدم که ابو حماد رازی میگفت در سامرا بر امام هادی(ع) وارد شدم و از بعضی مسائل حلال و حرام پرسیدم. چون قصد وداع داشتم حضرت فرمود: چنانچه در امور دینی در [تشخیص] حلال و حرام، مسئلهای بر تو دشوار شد، از عبدالعظیم بن عبدالله حسنی سؤال کن و سلام مرا به او برسان.[16]
روایات عبدالعظیم
در کتب حدیثی و متون روایی، بیش از صد روایت از عبدالعظیم حسنی آمده است. صاحب بن عباد میگوید: وی کثرت روایت و حدیث دارد و از امام جواد(ع) و امام هادی(ع) روایت میکند.[17]
از وی کتابهایی در دست است؛ مانند کتاب (خُطَب امیرالمؤمنین)[18]و کتاب (یوم و لیله)[19] که ظاهرا اعمالی است که بر حسب اخبار ائمه اطهار(ع) با اذکار خاصه روایت شده است و هر مکلفی میتواند در تمام روز و شب از مستحبات و واجبات به جا آورد.[20] از وی کتابی با عنوان (روایات عبدالعظیم حسنی) نیز شهرت دارد.[21]
عدهای از بزرگان شیعه احادیثی را از عبدالعظیم حسنی روایت کردهاند و شیخ صدوق، مجموعه روایات وی را با عنوان (جامع اخبار عبدالعظیم) گردآوری کرده است.[22]در شمار احادیثی که وی بیواسطه از امامان(ع) نقل میکند، دو روایت از امام رضا(ع)، 26 روایت از امام جواد(ع) و 9 روایت از امام هادی(ع) است و روایات باواسطه وی هم به 65 حدیث میرسد.
هجرت به ری
بنابرگزارشهای تاریخی، عبدالعظیم در زمان معتز خلیفه عباسی، به جهت اذیت و آزار و خوف از قتل، به امر امام هادی(ع) از سامرا به ری - که از پایگاههای مهم عباسیان بود - هجرت کرد. برخی هم نقل کردهاند به قصد زیارت قبر علی بن موسی الرضا(ع) به قصد خراسان هجرت کرد و در ری برای زیارت حمزة بن موسی بن جعفر(ع) توقف کرد و در آن جا مخفی شد.[23]
نجاشی میگوید: احمد بن محمد بن خالد برقی ماجرا را این گونه روایت میکند: عبدالعظیم در حال فرار از سلطان، به ری آمد و در سرداب خانه مردی از شیعه در محله (سکة الموالی) ساکن شد. او در همان سرداب به عبادت میپرداخت. روز را روزه میگرفت و شب را به عبادت میگذراند. وی مخفیانه از منزل بیرون میآمد و به زیارت قبری میرفت که میگفت: این قبر مردی از فرزندان موسی بن جعفر(ع) است. پیوسته در آن سرداب بود و خبر ورود او به شیعیان آل محمد یکی پس از دیگری میرسید تا اکثر شیعیان با وی آشنا شدند.[24]
رحلت عبدالعظیم و چگونگی آن
گفته شده رحلت عبدالعظیم حسنی در 15 شوال سال 252 هق و در زمان امام هادی(ع) بوده است.[25]آن چه درباره چگونگی رحلت عبدالعظیم حسنی آمده است، دو قول مرگ طبیعی و شهادت او را روایت کردهاند. نجاشی نقل میکند: عبدالعظیم مریض شد و از دنیا رفت.[26] یا شیخ طوسی میگوید: عبدالعظیم در ری مُرد و قبر او در آن جاست.[27]
در مقابل، روایتی نیز هست که قائل به زنده به گور کردن و شهادت عبدالعظیم شده است. طریحی مینویسد: از اولاد ابوطالب، کسی که در ری زنده مدفون شد عبدالعظیم حسنی است.[28] واعظ کجوری در این باره تصریح میکند: در کتاب رجال و انساب، از احوال حضرت عبدالعظیم تفحص نمودم و از شهادت آن جناب خبری صحیح و موثق نیافتم.[29]
تشکیک در تاریخ تولد و وفات
آیت الله رضا استادی در مجله نور علم معتقد است که قدیمیترین منبعی که تاریخ تولد و وفات عبدالعظیم حسنی را ذکر کرده کتاب نور الآفاق نوشته جواد شاه عبدالعظیمی (م1355ق) است. استادی با کنار هم گذاشتن مطالب متعددی از این کتاب نتیجه میگیرد بسیاری از گفتههای او فاقد استناد و بلکه ساختگی است. یکی از همین سخنان ساختگی هم تاریخ تولد و وفات حضرت عبدالعظیم حسنی است که از کتاب او به چند کتاب دیگر نیز راه یافته است. [30] چند سال بعد از انتشار مقاله استادی، رسول جعفریان پژوهشگر تاریخ اسلام خلاصهای از تحقیقات استادی را منتشر کرد.[31]
مدفن و ثواب زیارت عبدالعظیم
بنا بر نقل محدث نوری، فردی از شیعیان، رسول اکرم(ص) را در عالم رؤیا زیارت میکند که به او میفرماید: فردا یکی از اولاد من در باغ سیب در منزل عبدالجبار بن عبدالوهاب رازی تشییع و دفن خواهد شد. وی آن باغ را خرید و وقف عبدالعظیم و دیگر شیعیان کرد که در آن دفن شوند.[32] به همین علت، آرامگاه وی به (مسجد شجره) یا (مزار نزدیک درخت) معروف است.[33]
شیخ صدوق در باب زیارت مرقد وی، روایتی را نقل میکند که فردی از اهالی ری بر امام علی النقی(ع) وارد شد و گفت: به زیارت حضرت سیدالشهداء(ع) مشرف شدم. امام(ع) فرمود: ثواب زیارت قبر عبدالعظیم که نزد شماست مانند کسی است که قبر حسین بن علی(ع) را زیارت کرده است.[34]
آثار درباره عبدالعظیم
برای معرفی شخصیت حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) در خرداد سال 1392، کنگرۀ بزرگداشت حضرت عبد العظیم حسنی(ع) در تالار شیخ صدوقِ آستانه مقدس ایشان برگزار شد و مجموعه آثار این کنگره در 29 جلد منتشر گردید، واز جمله آثار:
رسالة فی فضل سیدنا عبد العظیم الحسنی المدفون بالری، نوشته صاحب بن عباد.
أخبار عبد العظیم بن عبد الله بن علی بن الحسن بن زید بن الحسن بن علی بن أبی طالب(ع)، نوشته شیخ الصدوق، و در الذریعة به نام "حیاة عبد العظیم الحسنی" ذکر کرد.
جنات النعیم فی أحوال سیدنا الشریف عبد العظیم، عربی، نوشته ملا اسماعیل کزازی اراکی متوفای سال 1236 ه.
روح وریحان، یا جنة النعیم والعیش السلیم فی أحوال السید الکریم والمحدث العلیم عبد العظیم الحسنی (علیهالسلام)، فارسی، نوشته : الحاج الشیخ باقر کجوری مازندرانی متوفای سال 1255 ه.
التذکرة العظیمیة، عربی، نوشته الحاج الشیخ محمد إبراهیم الکلباسی متوفای سال 1362 ه.
الخصایص العظیمیة فی أحوال السید أبی القاسم عبد العظیم بن عبد الله الحسنی(ع)، نوشته شیخ جواد شاه عبدالعظیمی متوفای سال 1355 ه.
عبد العظیم الحسنی حیاته ومسنده،
مسند حضرت عبد العظیم حسنی، فارسی، نوشته عزیز الله عطاردی قوچانی، متوفای 3 مرداد 1392.
آشنائی با حضرت عبد العظیم حسنی(ع) ومصادر شرح حال او، نوشته رضا استادی.
بررسی کلی روایات حضرت عبد العظیم حسنی(ع)، نوشته محمد کاظم رحمان ستایش.
شناخت نامه حضرت عبد العظیم حسنی وشهر ری، نوشته سید محمد حسین حکیم و علی أکبر زمانی نژاد.
مجموعة مقالات کنگره حضرت عبد العظیم حسنی(ع).
همچنین:
حکمت نامه حضرت عبد العظیم الحسنی(ع)، فارسی، نوشته محمد محمدی ریشهری.
عبدالعظیم الحسنی العالم الفقیه والمحدّث المؤتمن، سیرته ومسنده، عربی، نوشته أحمد بن حسین العبیدان.
پانویس:
1.الذریعه، ج7، ص169. بر آستان کرامت، ص5.
2.عمده الطالب، ص94.
3.رجال نجاشی، ص248.
4.الرواشح السماویة، ص86.
5.جنه النعیم، ج3، ص390. عمده الطالب، ص94.
6.منتهی الآمال، ج1، ص585.
7.الذریعه، ج7، ص190.
8.معجم رجال الحدیث، ج11، ص53.
9.رجال طوسی، ص401.
10.عبدالعظیم الحسنی حیاته و مسنده، ص37.
11.بر آستان کرامت، ص7.
12.خلاصه الاقوال، ص226.
13.خاتمه مستدرک، ج4، ص404.
14.بر آستان کرامت، ص9.
15.امالی، ص419 و 420. روضه الواعظین، ص31 و 32.
16.مستدرک الوسائل، ج17، ص321.
17.مسند الامام الجواد، ص302.
18.رجال نجاشی، ص247.
19.الذریعه، ج7، ص190.
20.جنه النعیم، ج5، ص182.
21.خاتمه مستدرک، ج4، ص404.
22.الهدایه، ص174. (مقدمه)
23.جنه النعیم، ج4، ص131.
24.رجال نجاشی، ص248.
25.الذریعه، ج7، ص290.
26.رجال نجاشی، ص248.
27.الفهرست، ص193.
28.المنتخب، ص8.
29.جنه النعیم، ج5، ص360.
30.مجله نور علم شماره 50-51 ص 297-301
31.انتقادهای رسول جعفریان درباره دو تاریخ ساختگی
32.خاتمه مستدرک، ج4، 405.
33.عمده الطالب، ص94. بر آستان کرامت، ص12.
34.ثواب الاعمال، ص99.
- [سایر] در مورد حضرت عبدالعظیم حسنی و زندگانی او توضیح دهید؟
- [سایر] کلیاتی از زندگانی شاه عبدالعظم حسنی بفرمایید؟
- [سایر] سوال من این بود که چرا زیارت شاه عبدالعظیم مساوی یا بیشتر از زیارت امام حسین است؟
- [سایر] چرا امام هادی به حضرت عبدالعظیم مقام به این بزرگی داده اند.و زیارتش را با امام حسین علیه السلام مساوی دانسته اند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] شخصی تصمیم دارد مبلغ سپرده سرمایهگذاری خود در بانک، و نیز سهام مشخّصی را وقف آستان حضرت عبدالعظیم (ع) کند: به شرط آن که تا خود زنده است از سود سپردهگذاری و سهام استفاده نموده و پس از مرگ وی وقف باشد. آیا چنین وقفی صحیح است؟
- [آیت الله بهجت] شخصی نذر کرده است و مقدار نذر را می داند ولی در مورد محلّ و مکان مصرف نذر بین یکی از سه مکان مردّد است، مثلاً حرم حضرت رضا علیه السّلام یا حضرت معصومه علیه االسّلام یا حضرت عبدالعظیم علیه السّلام . تکلیف این شخص چیست؟
- [آیت الله بروجردی] این احقر در تهران برای تحصیل موقّتاً اقامت نمودهام و گاهی از حد ترخّص آن بیرون میروم به طرف حضرت عبدالعظیم عَلَیْهِ السَّلَام و شمیران و عصر هم بر میگردم، آیا با این فرض قصد اوّلیّهام به هم میخورد یا خیر؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] شخصی نذر کرده است و مقدار نذر را می داند ولی در مورد محل و مکان مصرف نذر مردّد بین یکی از سه مکان است مثلا حرم حضرت رضا(علیه السلام) یا حضرت معصومه(علیها السلام) یا حضرت عبدالعظیم(علیه السلام) تکلیف این شخص چیست؟
- [سایر] سید حسنی دیلمی کیست؟
- [سایر] چهل بار رفتن به مسجد مقدس جمکران چه حسنی دارد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] همانطور که قبلاً هم اشاره شد زکات فطره را بنابر احتیاط واجب در غیر مورد فقرا و مساکین نمی توان مصرف کرد، همچنین نمی توان از آن کارخانه هایی تأسیس کرد و منافع آن را در خدمت نیازمندان گذارد، ولی تهیه سرمایه از آن برای افراد نیازمند به مقداری که زندگانی آنها را اداره کند جایزاست.
- [آیت الله علوی گرگانی] سیّد نمیتواند از غیر سیّد زکاْ بگیرد، ولی اگر خمس وسایر وجوهات کفایت مخارج او را نکند و از گرفتن زکاْ ناچار باشد، میتواند از غیر سیّد زکاْ بگیرد، و ناچار بنابراحتیاط کسی است که با فرض دسترسی به خمس وسایر وجوهات کفایت زندگانی روزمرّه او را ننماید و احتیاط واجب اقتصار کردن بر گرفتن زکاْ بقدر رفع ضرورت یومیّه است.
- [آیت الله اردبیلی] اگر دختر باکرهای که به حدّ بلوغ رسیده و رشیده است یعنی مصلحت خود را تشخیص میدهد بتواند زندگانی خود را به نحو مستقل اداره کند و قدرت تصمیمگیری صحیح در امور زندگی خود را داشته باشد و بیم آن که فریب بخورد در میان نباشد، چنانچه بخواهد ازدواج کند، احتیاجی به اجازه پدر یا جدّ پدری خود ندارد و در غیر این صورت، بنابر احتیاط واجب باید از پدر یا جدّ پدری خود اجازه بگیرد و اجازه مادر و یا برادر لازم نیست. همچنین بنابر احتیاط واجب دختری که باکره نیست نیز همین حکم را دارد.
- [آیت الله سیستانی] طلاق بائن آن است که بعد از طلاق ، مرد حق ندارد به همسر خود رجوع کند ، یعنی بدون عقد دوباره ازدواج را بر قرار سازد ، و آن بر شش قسم است : اول : طلاق زنی که نه سالش تمام نشده باشد . دوم : طلاق زنی که یائسه باشد . سوم : طلاق زنی که شوهرش بعد از عقد با او نزدیکی نکرده باشد . چهارم : طلاق سوم که شرح آن در مسأله (2498) خواهد آمد . پنجم : طلاق خلع و مبارات ، و احکام آنها خواهد آمد . ششم : طلاق حاکم شرع ، زن شخصی را که نه حاضر است مخارج زندگانی او را بدهد ، و نه حاضر است او را طلاق دهد . و غیر اینها طلاق رجعی است ، به این معنی تا وقتی زن در عدّه است ، شوهرش میتواند به او رجوع نماید .
- [آیت الله وحید خراسانی] پنج چیز بر جنب حرام است اول رساندن جایی از بدن خود به خط قران یا به اسم مبارک ذات خداوند متعال به هر لغتی که باشد و سایر اسماء حسنی و بنابر احتیاط مستحب اسمای انبیا و ایمه و حضرت زهرا علیهم السلام را مس ننماید دوم رفتن در مسجدالحرام و مسجد پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم اگر چه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود سوم توقف در مساجد دیگر ولی اگر از یک در مسجد داخل و از در دیگر خارج شود مانعی ندارد و همچنین توقف در حرم امامان علیهم السلام حرام است و احتیاط واجب ان است که از رفتن در حرم ایمه علیهم السلام خودداری کند اگر چه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود چهارم گذاشتن چیزی در مسجد و همچنین بنابر احتیاط واجب داخل شدن در مسجد برای برداشتن چیزی پنجم خواندن هر یک از ایات سجده واجب و ان ایات در چهار سوره است اول سوره سی و دوم قران الم تنزیل دوم سوره چهل و یکم حم سجده فصلت سوم سوره پنجاه و سوم والنجم چهارم سوره نود و ششم اقرا و بنابر احتیاط واجب از خواندن بقیه این چهار سوره حتی از خواندن بسم الله الرحمن الرحیم بلکه بعض ان به قصد این سوره ها نیز خودداری کند