سید حسنی از نسل امام حسن مجتبی (ع) است. بنا به روایات ائمه(علیهم السلام) سید حسنی مردی از بزرگان شیعیان است که در ایران و از ناحیه ( دیلم و قزوین ) - کوهستانهای شمالی قزوین که یک قسمت آن دیلمان نام دارد- خروج و قیام می کند. مردی خداجو و بزرگوار است که ادعای امامت و مهدویت نمی کند , و کارش بالا می گیرد و پیروان بسیار پیدا می کند , و از محل خود تا کوفه را از ظلم و جور و فسق و فجور پاک می سازد , و مطاع و رئیس است و مانند سلطان عادلی حکومت می کند. در برخی روایات قیام سید حسنی از نشانههای ظهور امام عصر (عج) ذکر شده است. در یکی از روایات می خوانیم: "سید حسنی آن جوان زیبا از طرف سرزمین دیلم خروج کرده و با صدای رسا صدا می زند: ای آل احمد! دعوت آن کس را که از غیبتش متأسّف بودید، اجابت کنید. این صدا از ناحیه ضریح پیغمبر (ص) بلند می شود، پس گنجهای خدا از طالقان او را پذیرا می شوند. آنها گنج هایی هستند؛ اما چه گنجی که نه طلا و نه نقره است، بلکه مردانی هستند که ایمانی فولادین دارند، و بر اسبهای چابک سوار میشوند و اسلحه به دست گرفته و پی در پی ستمگران را کشته تا آن که وارد کوفه می شوند. در آن موقع اکثر روی زمین را از لوث وجود بی دینان صاف کرده اند. آنها کوفه را محل اقامت خود قرار می دهند. چون خبر ظهور حضرت مهدی (ع) به او (سید حسنی) و اصحابش می رسد، یارانش به او می گویند: ای پسر پیغمبر! این کیست که در قلمرو ما فرود آمده؟ سید حسنی می گوید: با من بیایید تا ببینم او کیست و چه می خواهد. به خدا قسم! سید حسنی می داند که او مهدی (ع) است و او را می شناسد، ولی برای این می گوید که به اصحابش بشناساند که او کیست. سید حسنی بیرون میآید تا به مهدی (ع) می رسد و از وی می پرسد: اگر تو مهدی (ع) ال محمّد هستی، عصای جدّت پیغمبر (ص) و انگشتر و پیراهن و زرهش موسوم به "فاضل" و عمامه مبارکش به نام "کاب" و اسبش "یربوع" و شترش دو غضباء" و قاطرش "دلدل" و "یعفور" الاغش و اسب اصلیش "براق" و قرآنی که امیرمؤمنان (ع) جمعآوری کرده کجا است؟ حضرت مهدی(ع) تمام اینها را بیرون آورده، به سید حسنی نشان می دهد. آن گاه سید حسنی عرض میکند: اللَّهاکبر! یابن رسول اللَّه! دست مبارک را بده تا با شما بیعت کنم. مهدی (ع) هم دستش را دراز کرده و حسنی نخست خود، سپس سایر لشکریانش با آن حضرت بیعت می کنند. مگر چهل هزار نفر که قرآنها را با خود دارند و معروف به "زیدیه" می باشند که از بیعت کردن امتناع می ورزند". (1) با توجه به اینکه در نشانه های ظهور قیام سه سید، خراسانی، حسنی و یمانی وجود دارد. این احتمال که مطالب در باره این سه قیام درهم آمیخته شده باشد از این رو به گونه ای روشن نمی توان گفت سید حسنی چه شخصیتی است و در کجا متولد شده است. زیرا روایات به صورت کلی از او سخن گفته است. لذا احتمالات متعدد و مختلفی در این زمینه ابراز گردیده است چنان که آقای کورانی می نویسد : تعدادی از روایات سخن از شخصی به نام حسنی به میان آوردهاند که بیانگر ایجاد نهضتی توسط او و سپس کشته شدن نامبرده است. اما این روایات تصریح نکردهاند که او در کشور عراق ظهور خواهد کرد و از وی به شکل های مختلف یاد نمودهاند از جمله با نام حسنی مدینه، حسنی مکه، حسنی عراق یا حسنی خراسانی که در منابع اهل سنت با نام " حسنی خراسانی " مطرح شده و او را بعنوان کسی که در سال ظهور با سپاهانش وارد عراق می گردد، معرفی نمودهاند. شاید منظور از حسنی در روایات، همان " نفس زکیه " در مکه باشد و شاید جوانی باشد که نزدیک ظهور حضرت در مدینه به دست لشکریان سفیانی به قتل می رسد، همچنان که احتمال دارد منظور، سیدی حسنی باشد که رهبر حرکت اسلامی در عراق را بر عهده خواهد داشت، در برخی روایات عبارت " وتحرک الحسنی " دیده می شود. (2) پی نوشتها: 1. علامة المجلسی ، بحار الأنوار، بیروت - لبنان، دار إحیاء التراث العربی سال چاپ : 1403 - 1983 م، ج52، ص115؛ مجتبی تونه ای، موعود نامه، انتشارات مشهور، چاپ هشتم، 1388، ص416. 2. عصر ظهور (فارسی) - الشیخ علی الکورانی العاملی - ص 173.
سید حسنی از نسل امام حسن مجتبی (ع) است. بنا به روایات ائمه(علیهم السلام) سید حسنی مردی از بزرگان شیعیان است که در ایران و از ناحیه ( دیلم و قزوین ) - کوهستانهای شمالی قزوین که یک قسمت آن دیلمان نام دارد- خروج و قیام می کند. مردی خداجو و بزرگوار است که ادعای امامت و مهدویت نمی کند , و کارش بالا می گیرد و پیروان بسیار پیدا می کند , و از محل خود تا کوفه را از ظلم و جور و فسق و فجور پاک می سازد , و مطاع و رئیس است و مانند سلطان عادلی حکومت می کند.
در برخی روایات قیام سید حسنی از نشانههای ظهور امام عصر (عج) ذکر شده است.
در یکی از روایات می خوانیم: "سید حسنی آن جوان زیبا از طرف سرزمین دیلم خروج کرده و با صدای رسا صدا می زند: ای آل احمد! دعوت آن کس را که از غیبتش متأسّف بودید، اجابت کنید. این صدا از ناحیه ضریح پیغمبر (ص) بلند می شود، پس گنجهای خدا از طالقان او را پذیرا می شوند. آنها گنج هایی هستند؛ اما چه گنجی که نه طلا و نه نقره است، بلکه مردانی هستند که ایمانی فولادین دارند، و بر اسبهای چابک سوار میشوند و اسلحه به دست گرفته و پی در پی ستمگران را کشته تا آن که وارد کوفه می شوند. در آن موقع اکثر روی زمین را از لوث وجود بی دینان صاف کرده اند.
آنها کوفه را محل اقامت خود قرار می دهند. چون خبر ظهور حضرت مهدی (ع) به او (سید حسنی) و اصحابش می رسد، یارانش به او می گویند: ای پسر پیغمبر! این کیست که در قلمرو ما فرود آمده؟ سید حسنی می گوید: با من بیایید تا ببینم او کیست و چه می خواهد. به خدا قسم! سید حسنی می داند که او مهدی (ع) است و او را می شناسد، ولی برای این می گوید که به اصحابش بشناساند که او کیست.
سید حسنی بیرون میآید تا به مهدی (ع) می رسد و از وی می پرسد: اگر تو مهدی (ع) ال محمّد هستی، عصای جدّت پیغمبر (ص) و انگشتر و پیراهن و زرهش موسوم به "فاضل" و عمامه مبارکش به نام "کاب" و اسبش "یربوع" و شترش دو غضباء" و قاطرش "دلدل" و "یعفور" الاغش و اسب اصلیش "براق" و قرآنی که امیرمؤمنان (ع) جمعآوری کرده کجا است؟ حضرت مهدی(ع) تمام اینها را بیرون آورده، به سید حسنی نشان می دهد. آن گاه سید حسنی عرض میکند: اللَّهاکبر! یابن رسول اللَّه! دست مبارک را بده تا با شما بیعت کنم. مهدی (ع) هم دستش را دراز کرده و حسنی نخست خود، سپس سایر لشکریانش با آن حضرت بیعت می کنند. مگر چهل هزار نفر که قرآنها را با خود دارند و معروف به "زیدیه" می باشند که از بیعت کردن امتناع می ورزند". (1)
با توجه به اینکه در نشانه های ظهور قیام سه سید، خراسانی، حسنی و یمانی وجود دارد. این احتمال که مطالب در باره این سه قیام درهم آمیخته شده باشد از این رو به گونه ای روشن نمی توان گفت سید حسنی چه شخصیتی است و در کجا متولد شده است. زیرا روایات به صورت کلی از او سخن گفته است. لذا احتمالات متعدد و مختلفی در این زمینه ابراز گردیده است چنان که آقای کورانی می نویسد :
تعدادی از روایات سخن از شخصی به نام حسنی به میان آوردهاند که بیانگر ایجاد نهضتی توسط او و سپس کشته شدن نامبرده است. اما این روایات تصریح نکردهاند که او در کشور عراق ظهور خواهد کرد و از وی به شکل های مختلف یاد نمودهاند از جمله با نام حسنی مدینه، حسنی مکه، حسنی عراق یا حسنی خراسانی که در منابع اهل سنت با نام " حسنی خراسانی " مطرح شده و او را بعنوان کسی که در سال ظهور با سپاهانش وارد عراق می گردد، معرفی نمودهاند.
شاید منظور از حسنی در روایات، همان " نفس زکیه " در مکه باشد و شاید جوانی باشد که نزدیک ظهور حضرت در مدینه به دست لشکریان سفیانی به قتل می رسد، همچنان که احتمال دارد منظور، سیدی حسنی باشد که رهبر حرکت اسلامی در عراق را بر عهده خواهد داشت، در برخی روایات عبارت " وتحرک الحسنی " دیده می شود. (2)
پی نوشتها:
1. علامة المجلسی ، بحار الأنوار، بیروت - لبنان، دار إحیاء التراث العربی سال چاپ : 1403 - 1983 م، ج52، ص115؛ مجتبی تونه ای، موعود نامه، انتشارات مشهور، چاپ هشتم، 1388، ص416.
2. عصر ظهور (فارسی) - الشیخ علی الکورانی العاملی - ص 173.
- [سایر] منظور از خروج سید حسنی در زمان ظهور چیست؟
- [سایر] منظور از خروج سید حسنی در زمان ظهور چیست؟
- [سایر] پرسش : منظور از خروج سید حسنی در زمان ظهور چیست؟
- [سایر] سید حسن بن علی سقاف کیست؟
- [سایر] آیا با شهادت حضرت قاسم بن الحسن و عبداله بن الحسن علیهما السلام نسل ذکور امام حسن مجتبی(ع) قطع شد آیا در حال حاضر سید حسنی دارم؟
- [سایر] منظور از نفس زکیه در علایم ظهور کیست؟درباره رجعت امامان لطفا توضیح دهید. سید یمانی کیست؟
- [سایر] در مورد حضرت عبدالعظیم حسنی و زندگانی او توضیح دهید؟
- [سایر] : در مورد حضرت عبدالعظیم حسنی و زندگانی او توضیح دهید؟
- [سایر] کلیاتی از زندگانی شاه عبدالعظم حسنی بفرمایید؟
- [سایر] چهل بار رفتن به مسجد مقدس جمکران چه حسنی دارد؟
- [آیت الله اردبیلی] کسی که سیّد نیست، نمیتواند به سیّد فطره بدهد و چنانچه دهنده فطریّه سیّد نباشد ولی نانخور او سیّد باشد یا بر عکس، بنابر احتیاط واجب نمیتواند فطریّه او را به سیّد بدهد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] کسی که در محلّ خود به سیادت مشهور است سیّد به شمار میآید و کسی که در محلّ خود به عدم سیادت مشهور است غیر سیّد میباشد، همچنین است اگر به دلیلی عرفاً به سیّد نبودن وی یا عدم اشتهار وی به سیادت اطمینان پیدا شود، مثل کسی که خود میگوید من سیّد نیستم و انگیزه ویژهای برای این سخن ندارد. در این مسأله داشتن یا نداشتن شجرهنامه و مانند آن تأثیری ندارد، همچنین راههای دیگر همچون خوابنما شدن که برخی از مردمان عوام به آنها اعتماد میکنند، هیچ اعتباری ندارد. و به کسی که سیادت یا عدم سیادت وی از راه معتبر ثابت نشده است، نمیشود از زکات واجب غیر سیّد داد، بلکه از زکات واجب سادات یا زکاتهای مستحبّی و یا سایر وجوهی که اختصاص به سادات یا غیر سادات ندارد، داده میشود. نیّت زکات
- [آیت الله جوادی آملی] .اثبات سیادت افراد یا به وسیله شهادت دو مرد عادل است؛ یا به این است که در شهر خو د مشهور و معروف به سیادت باشد , بنابراین هر کس ادعا کند که سیّد است، کافی نیست. حکم سادات واجب النفقه
- [آیت الله شبیری زنجانی] سیّد میتواند از غیر سیّد زکات مستحبّی بگیرد ولی نمیتواند از غیر سیّد زکات واجب بگیرد، البتّه اگر خمس و سایر وجوهات کفایت مخارج او را نکند و ناچار باشد که از زکات واجب غیر سیّد استفاده کند، مانعی ندارد.
- [آیت الله علوی گرگانی] کسی که سیّد نیست، نمیتواند به سیّد فطره بدهد حتّی اگر سیّدینانخور او باشد نمیتواند فطره او را به سیّد دیگر بدهد.
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی بگوید سیّد هستم، نمیشود به او خمس داد مگر آنکه ثقهای سیّد بودن او را تصدیق کند یا در بین مردم معروف باشد که سیّد است.
- [آیت الله مظاهری] کسی که سیّد نیست نمیتواند به سیّد فطره بدهد، حتّی اگر سیّدی تحت تکفّل او باشد نمیتواند فطره او را به سیّد دیگر بدهد.
- [آیت الله وحید خراسانی] کسی که سید نیست نمی تواند به سید فطره بدهد حتی اگر سیدی نان خور او باشد نمی تواند فطره او را به سید دیگری بدهد
- [آیت الله سبحانی] کسی که سید نیست نمی تواند به سید فطره بدهد حتی اگر سیدی نان خور او باشد، نمی تواند فطره او را به سید دیگر بدهد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کسی که سید نیست، نمی تواند به سید فطره بدهد حتی اگر سیدی نان خور او باشد، نمی تواند فطره او را به سید دیگر بدهد.