دیدگاه اهل سنّت در مورد امام مهدی(عج) چیست؟ آیا ظهور مهدی موعود، از مسائل اتفاقی بین مسلمین است؟ عقیده به مهدویت و باور به ظهور و قیام مهدی موعود - به عنوان نجات دهنده عالم بشریت و اصلاح گر موعود - باور و اعتقادی است که بر اساس کتاب و سنّت، پدید آمده و بیشتر مسلمانان به آن اذعان دارند. این باورداشت - به عنوان اندیشه اصیل اسلامی، بر پایه استوارترین دلایل عقلی و نقلی بنا نهاده شده و هیچ یک از مسلمانان - به جز عده ای اندک، به انکار و یا تردید آن نپرداخته است. (اهل سنت و شیعه، در طی اعصار و مرور قرن ها، بر این اتفاق داشته و دارند که در آخرالزمان، یک نفر از اولاد رسول (صلی الله علیه و آله) و فرزندان علی و فاطمه (علیهم السلام) - که صفات و علاماتش در احادیث مذکور است - در هنگامی که دنیا پر از ظلم و جور شده باشد، ظهور نماید و جهان را پر از عدل و داد کند. همه او را هم نام و هم کنیه پیغمبر (صلی الله علیه و آله) و ملقّب به مهدی معرفی کرده اند و همه اتفاق دارند بر اینکه تا او ظهور نکند، سیر این عالم و این جامعه بشری به پایان نخواهد رسید و تا این دادگستر بزرگ و رهبر حکومت عدل جهانی قیام نکرده است، بشر باید منتظر ظهور او باشد و بداند که جهان، محکوم ظلم ستمگران و فسادگران نیست و سرانجام همه تباهی ها و نگرانی ها به راحتی و امنیّت و آسایش مبدّل می شود و مستکبران و مفسدان، ریشه کن می گردند)[1]. از مصادر معتبر تاریخ و حدیث استفاده می شود که در تمامی عصرها و دوران ها، این یک عقیده عمومی امّت اسلام بوده است و همه بر آن اتفاق داشته اند، لذا مدعیان دروغین مهدویت را - به جهت اینکه واجد صفات و نشانی های مهدی موعود نیستند - رد می کردند و هرگز در مقام رد آنها، صحّت اصل و اساس این عقیده را منکر نمی شدند. خلاصه اتفاق مسلمین بر اصل ظهور مهدی(عج) و بعضی از ویژگی ها و خصوصیات او، همیشه مورد قبول بوده و علمای بزرگ اهل سنت، به آن تصریح و تأکید کرده اند. کسانی که در تاریخ، مطالعه و پژوهش دارند، می دانند که ظهور مصلح منتظر و مهدی آل محمد (علیه السلام) ، مورد اتفاق و مسلّم نزد تمام مسلمین بوده است ؛ چنان که چهار نفر از بزرگان علمای مذاهب چهارگانه اهل سنّت - ابن حجرشافعی مؤلّف القول المختصر، ابوالسرور احمدبن ضیاءالحنفی، محمدبن احمد مالکی و یحیی بن محمدحنبلی - در جواب استفتایی، به صحّت اصل ظهور مهدی در آخرالزمان و اینکه عالم را پر از عدل و داد کند. و عیسی به آن حضرت اقتدا نماید و اوصاف دیگر آن حضرت، رسما فتوای مستدل و قاطع داده اند[2]. این اتفاق نظر به حدّی است که تندروترین گروه های اهل سنت (وهابیان) نیز این موضوع را پذیرفته و از آن به طور جدّی دفاع می کنند و از عقاید مسلّم اسلامی می دانند. حتّی احمد امین ازهری مصری - به رغم پاره ای سخنان غیر منصفانه درباره مهدویت - اعتراف می کند : (اما در مورد اهل سنت باید گفت : ایشان نیز بدین عقیده (اندیشه ظهور مهدی) گرویده و به آن ایمان دارند). آن گاه خاطرنشان ساخته که ابن حجر عسقلانی، احادیث واردشده درباره امام مهدی(عج) را بر شمرده و آنها را در حدود پنجاه حدیث یافته است. همچنین می گوید : (امام شوکانی، به منظور اثبات درستی این عقیده، کتابی نوشته و آن را (التوضیح فی تواتر ماجاء فی المنتظر والدجال والمسیح) نامیده است[3]. ابن خلدون نیز - به رغم انکار احادیث مربوط به مهدویت - اذعان می کند : (اعلم انّ فی المشهور بین الکافه من اهل الاسلام علی ممرّ الاعصار انّه لابدّ فی آخرالزمان من ظهور رجل من اهل البیت یؤیّدالدین و یظهر العدل...) ؛ (مشهور بین همه مسلمانان - در همه عصرها - این است که به یقین در آخرالزمان، فردی از خاندان نبوت ظهور می کند ؛ که دین را مدد می رساند و عدل را می گستراند. مسلمانان از او پیروی می کنند و به همه کشورهای اسلامی حاکم می شود. او مهدی نام دارد و از شرایط ظهور او قیام دجّال است که در روایات صحیحه مطرح شده است و عیسی نیز پس از او نازل می شود و دجّال را می کشد و یا در کشتن او، مساعدت می کند و در نماز به مهدی اقتدا خواهد کرد)[4]. ابن حجر هیثمی گفته است : (اعتقاد به وجود مهدی منتظر، بنابراین احادیث، صحیح امری لازم است. عیسی و دجّال در زمان او ظاهر می شوند و هر جا (المهدی) به طور مطلق آورده شود، مراد او است)[5]. ابن ابی الحدید، روشن تر از همه می گوید : (قد وقّع اتفاق الفریقین من المسلمین اجمعین علی انّ الدنیا و التکلیف لا ینقضی الاّ علیه) ؛ (میان همه فرقه های مسلمین، اتفاق قطعی است که عمر دنیا و احکام و تکالیف پایان نمی پذیرد ؛ مگر پس از ظهور مهدی(عج))[6]. و سویدی نیز گفته است : (آنچه علما بر آن اتفاق نظر دارند، این است که مهدی آن کسی است که در آخرالزمان قیام می کند و زمین را از عدل و داد پر می کند و احادیث راجع به مهدی و ظهور او بسیار است)[7]. در میان اندیشمندان اهل سنّت، بیش از پنجاه کتاب درباره ظهور و قیام (مهدی موعود)، نوشته شده که به بیان شخصیت و ویژگی های آن حضرت و علایم ظهور و وقایع و خصوصیات عصر ظهور، می پردازند. بعضی از این کتاب ها، عبارت است از : 1. البرهان فی علامات مهدی آخرالزمان، ملاعلی متقی هندی (م 975) ؛ 2. عقدالدرر فی اخبار الامام المنتظر، جمال الدین یوسف دمشقی (قرن هفتم) ؛ 3. مناقب المهدی، حافظ ابی نعیم اصفهانی (م قرن پنجم) ؛ 4. العرف الوردی فی اخبارالمهدی، سیوطی (م 911) ؛ 5. البیان فی الاخبار صاحب الزمان، محمدبن یوسف گنجی شافعی (م 658) ؛ 6. مهدی آل الرسول، علی بن سلطان محمد هروی حنفی ؛ 7. فرائد فوائد الفکر فی ظهور المهدی المنتظر، شیخ مرعی. همچنین کتاب هایی مانند : مسند احمدبن حنبل، سنن ابن ماجه، سنن ابوداود، الجامع الصحیح ابو عیسی ترمذی، المستدرک علی الصحیحین حاکم نیشابوری، کنزالعمال متقی هندی و... به این انگاره مهم دینی پرداخته اند. بر این اساس، احادیث نبوی درباره قیام مهدوی، به اندازه ای فراوان است که در کمتر موضوعی به این میزان حدیث نقل شده است. به همین جهت، دانشمندان علم حدیث، در موارد فراوانی، به متواتر بودن احادیث مهدی، تصریح کرده اند. احمدبن محمدبن صدیق شافعی مغربی در کتاب ابراز الوهم المکنون من کلام ابن خلدون، متواتر بودن روایات مربوط به مهدی موعود را به شیوه ای بی نظیر و بی سابقه اثبات می کند[8]. حافظ ابو عبداللّه گنجی شافعی نیز می گوید : (احادیث پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) درباره مهدی - به دلیل راویان بسیاری که دارد - به حد تواتر رسیده است)[9]. ابن حجر عسقلانی در کتاب فتح الباری می گوید : (اخبار متواتری رسیده است که مهدی از این امت است و عیسی فرود خواهد آمد و پشت سر او نماز خواهد خواند)[10]. بیهقی نوشته است : (احادیث مربوط به خروج مهدی، صحیح ترین اسناد را دارد)[11] و... این امر به حدّی برای برخی از علمای اهل سنّت، دارای اهمیت و اعتبار بوده که با انکارکنندگان ظهور مهدی مخالفت کرده اند. در کتاب های فرائد السطین، البرهان، العرف الوردی و... از جابربن عبداله انصاری از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل کرده اند که : (من انکر خروج المهدی فقد کفر بما انزل علی محمد (صلی الله علیه و آله) )[12] ؛ (هر که ظهور مهدی را انکار کند، به آنچه بر محمد نازل شده، کفر ورزیده است). در روایت دیگری نیز نقل کرده اند : (من کذّب بالمهدی فقد کفر)[13] ؛ (هر کس مهدی را انکار کند، به راستی کافر است). معرفی مهدی موعود: در منابع روایی اهل سنّت، روایات معتبر و صحیحی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) درباره مهدی موعود نقل شده که برای معرّفی و شناخت آن حضرت قابل توجّه است. ابتدا چند روایت در این زمینه نقل می شود ؛ آن گاه سیمای کلی آن حضرت در احادیث و منابع اهل سنّت بیان می گردد. 1. شیخ ابراهیم حموی شافعی در فرائدالسمطین از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل کرده است : (انّ خلفائی و اوصیائی و حجج اللّه علی الخلق بعدی اثناعشر اوّلهم اخی و آخرهم ولدی ؛ قیل یا رسول اللّه ! و من اخوک؟ قال : علیّ بن ابی طالب، قیل، فمن ولدک؟ قال : المهدی(عج) ؛ یملأ الارض قسطا و عدلاً کما ملئت جورا و ظلما و الّذی بعثنی بالحقّ بشیرا و نذیرا لو لم یبق من الدّنیا الاّ یوم واحد لطوّل اللّه ذلک الیوم حتّی یخرج به ولدی المهدیّ فینزل روح اللّه عیسی بن مریم فیصلّی خلقه)[14] ؛ (خلفا و جانشینان من و حجّت های خدا بر خلق پس از من دوازده نفرند : اوّل آنان برادرم و آخرشان فرزندم ؛ گفته شد : ای رسول خدا! برادرت کیست؟ فرمود : علی بن ابی طالب. سؤال شد : فرزندت کیست؟ فرمود : مهدی، که زمین را از قسط و عدل آکنده می سازد ؛ همان سان که از ظلم و جور پر شده است. قسم به آنکه مرا به حق، به عنوان بشارت دهنده و ترساننده برانگیخت! اگر از عمر دنیا یک روز باقی نمانده باشد، خداوند آن روز چنان طولانی سازد تا فرزندم مهدی خروج کند. (پس از خروج او) عیسی پسر مریم پشت سرش به نماز می ایستد). 2. در سنن ابی داوود و تذکرة خواص الامه از عبداللّه بن عمر نقل شده است که گفت : (قال رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) : یخرج من آخرالزمان رجل من ولدی اسمه کاسمی و کنیته ککنیتی یملأ الارض عدلاً کما ملئت جورا، فذلک المهدی)[15] ؛ (رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود : در آخرالزمان، مردی از فرزندان من قیام می کند که اسم او، همانند اسم من و کنیه اش مثل کنیه من است ؛ زمین را از عدل پر می سازد ؛ چنان که از ظلم پر شده است و او مهدی(عج) است). 3. متقی هندی در کنزالعمال آورده است : (اِنّ عَلیّا سأل النبیُّ : اَمِنّا آل محمد المهدی ام مِنِ غیرِنا؟ قال رسول اللّه : بَل مِنّا یَختِمُ اللّهُ به کَما فَتَح بنا و بنا یُنقَذون من الفتنة، کَما اُنقِذوا من الشِّرکِ و بنا یُؤلَّفُ الّلهُ بینَ قلوبِکم بعدَ عداوةِ الشِّرکِ)[16] ؛ (علی (علیه السلام) از پیامبر (صلی الله علیه و آله) پرسید : آیا مهدی(عج) از ما آل محمد است یا از غیر ما است؟ حضرت فرمود : بلکه [او] از ما است. خداوند به سبب او ختم کند (اتمام بخشد) ؛ چنان که به ما آغاز کرد. به ما از فتنه نجات یابند، چنان که از شرک نجات یافتند. خداوند به سبب ما دل هایتان را پس از کینه و دشمنی به یکدیگر پیوند داد). 4. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرموده است : (لا تقوم الساعة حتّی...یخرُج من عترتی... مَن یملأها قسطا و عدلاً کما مُلِئت ظلما و عدوانا)[17] ؛ (قیامت فرا نرسد تا اینکه کسی از عترتم به پا خیزد و زمین را همچنان که پر از ظلم و تجاوزهای آشکار شده، آکنده از عدل و داد کند). 5. از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل شده است : (لیبعَثَنَّ اللّه من عترتی رجلاً افرق الثنایا اَجلی الجبهة یملکُ الارض عدلاً و یفیضُ المال فیضا)[18] ؛ (همانا خداوند از عترتم، مردی را برمی انگیزاند که دندان هایش برّاق و گشاده اند و پیشانی اش بلند و تابنده است. زمین را آکنده از عدل می کند و مال را به نحوی خاص زیاد می گرداند). 7. در کتاب (الجمع بین الصّحاح السّتة) روایت مشهوری را از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل می کند که : (لو لم یبق من الدنیا الاّ یومُ واحدُ لَطَوَّل اللّهُ ذلک الیوم حتّی یُبعَث رجلُ منّی و من اهل بیتی یواطی ء اسمه اسمی)[19] ؛ (اگر از عمر دنیا جز یک روز نمانده باشد، خدای تعالی آن روز را چنان طولانی کند تا در آن روز مردی از من یا از بیتم قیام می کند که اسم او اسم من است...). با بررسی و مطالعه منابع روایی اهل سنّت، سیمای کلی حضرت مهدی(عج) را چنین می توان تصویر کرد : او خلیفه در پایان امت من، امیر در پایان فتنه ها و انقطاع زمان، مالک و فرمان روای زمین، پادشاه و فرمان روای انسان ها، امام و پیشوای مردم، ولیّ و سرپرست امت، سلطان مشرق و مغرب و... است. - او از اهل بیت است ؛ خداوند امر او را در یک شب اصلاح می کند ؛ - مهدی از خاندان پیامبر و از فرزندان فاطمه است ؛ - مهدی از فرزندان حسین است ؛ - او کسی است که عیسی بن مریم پشت سرش نماز می خواند ؛ - او مال را فراوان می بخشد و آن را شمارش نمی کند ؛ - معادن را استخراج و اموال را تقسیم می کند ؛ - مال را می بخشد و بر کارگزاران خود سخت گیری می کند و بر مسکینان مهربانی می ورزد ؛ - خداوند، زمین را به واسطه او زنده می کند. او در آنجا عدالت می ورزد، در نتیجه زمین با عدل زنده می شود ؛ بعد از آنکه از ظلم مرده بود ؛ - از خلافت او ساکنان زمین و آسمان خشنودند ؛ - خداوند او را برای فریادرسی مردمان برمی انگیزد ؛ امت در زمان او متنعّم و بهره مند می شوند و زمین محصولات خود را، بیرون می ریزد. - او بر تمام کشورها و شهرها مستولی می شود و لشکرهای کفر را شکست می دهد. - دین اسلام و توحید به وسیله او، عالم گیر خواهد شد و در زمین کسی نخواهد ماند، مگر اینکه به توحید خداوند گواهی دهد و...[20]. در پایان باید خاطر نشان کرد که، به رغم فراوانی و تواتر احادیث مربوط به مهدی آخرالزمان، این اعتقاد به صورت جدی و پررنگ در میان اهل سنت شیوع ندارد[21]. منابع [1]. لطف اللّه صافی گلپایگانی، امامت و مهدویت، ج 2، ص 163. [2]. ر.ک : البرهان فی علامات مهدی آخرالزمان، باب 13 ؛ به نقل از : امامت و مهدویت، ج 3، ص 281. [3]. المهدی و المهدویت، ص 41 و 48 و 110 ؛ به نقل از : در انتظار ققنوس، ص 46 و 47. [4]. مقدمه العبر، ص 367. [5]. البرهان فی علامات مهدی آخرالزمان، ص 169. [6]. شرح نهج البلاغه، ج 12، ص 53 ؛ آینده جهان، ص 146. [7]. امامت و مهدویت، ج 2 ص 312 ؛ آینده جهان، ص 145. [8]. ر.ک : ابراز الوهم المکنون، ص 437. [9]. البیان، باب 11 ؛ منتخب الاثر، ص 36. [10]. فتح الباری، ج 5، ص 362. [11]. الاعتقاد و الهدایه الی سبیل الرشاد، ص 127. [12]. ینابیع المودّه، ج 3، ص 108 ؛ فرائد السمطین، ج 2، ص 332 ؛ البرهان، ص 177. [13]. عقد الدرر، ص 157 ؛ منتخب الأثر، ص 149. [14]. کمال الدین، ج 1، ص 280، ج 27 ؛ بحارالانوار، ج، 47، ص 71. [15]. تذکرة الخواص الامه، ص 377 ؛ سنن ابی داوود، ج 2، ص 420. [16]. کنزالعمال، ج 7، ص 263. [17]. عقد الدرر، ص 36 ؛ الدرّ المنثور، ج 7، ص 484. [18]. ینابیع المودّة، ص 423 ؛ اسعاف الراغبین، باب 3، ص 135 . [19]. العمده، ص 434 ؛ ارشاد مفید، ص 326. [20]. برای مطالعه بیشتر و بررسی منابع روایات ر.ک : نگارنده، آینده جهان، ص 146 - 150 (به نقل از : کنزالعمال، ج 14 ؛ ینابیع المودة ؛ العرف الوردی فی الاخبار المهدی ؛ المعجم الکبیر ؛ البرهان فی علامات مهدی آخرالزمان ؛ فرائدالسمطین ؛ عقدالدرر ؛ المهدی المنتظر ؛ الفتن و الملاحم و...). [21]. عبدالعلیم سپتوی، المهدی المنتظر مکه : مکتبه المکتبة، 1420، ج 1، ص 60.
دیدگاه اهل سنّت در مورد امام مهدی(عج) چیست؟ آیا ظهور مهدی موعود، از مسائل اتفاقی بین مسلمین است؟
دیدگاه اهل سنّت در مورد امام مهدی(عج) چیست؟ آیا ظهور مهدی موعود، از مسائل اتفاقی بین مسلمین است؟
عقیده به مهدویت و باور به ظهور و قیام مهدی موعود - به عنوان نجات دهنده عالم بشریت و اصلاح گر موعود - باور و اعتقادی است که بر اساس کتاب و سنّت، پدید آمده و بیشتر مسلمانان به آن اذعان دارند. این باورداشت - به عنوان اندیشه اصیل اسلامی، بر پایه استوارترین دلایل عقلی و نقلی بنا نهاده شده و هیچ یک از مسلمانان - به جز عده ای اندک، به انکار و یا تردید آن نپرداخته است.
(اهل سنت و شیعه، در طی اعصار و مرور قرن ها، بر این اتفاق داشته و دارند که در آخرالزمان، یک نفر از اولاد رسول (صلی الله علیه و آله) و فرزندان علی و فاطمه (علیهم السلام) - که صفات و علاماتش در احادیث مذکور است - در هنگامی که دنیا پر از ظلم و جور شده باشد، ظهور نماید و جهان را پر از عدل و داد کند. همه او را هم نام و هم کنیه پیغمبر (صلی الله علیه و آله) و ملقّب به مهدی معرفی کرده اند و همه اتفاق دارند بر اینکه تا او ظهور نکند، سیر این عالم و این جامعه بشری به پایان نخواهد رسید و تا این دادگستر بزرگ و رهبر حکومت عدل جهانی قیام نکرده است، بشر باید منتظر ظهور او باشد و بداند که جهان، محکوم ظلم ستمگران و فسادگران نیست و سرانجام همه تباهی ها و نگرانی ها به راحتی و امنیّت و آسایش مبدّل می شود و مستکبران و مفسدان، ریشه کن می گردند)[1].
از مصادر معتبر تاریخ و حدیث استفاده می شود که در تمامی عصرها و دوران ها، این یک عقیده عمومی امّت اسلام بوده است و همه بر آن اتفاق داشته اند، لذا مدعیان دروغین مهدویت را - به جهت اینکه واجد صفات و نشانی های مهدی موعود نیستند - رد می کردند و هرگز در مقام رد آنها، صحّت اصل و اساس این عقیده را منکر نمی شدند. خلاصه اتفاق مسلمین بر اصل ظهور مهدی(عج) و بعضی از ویژگی ها و خصوصیات او، همیشه مورد قبول بوده و علمای بزرگ اهل سنت، به آن تصریح و تأکید کرده اند.
کسانی که در تاریخ، مطالعه و پژوهش دارند، می دانند که ظهور مصلح منتظر و مهدی آل محمد (علیه السلام) ، مورد اتفاق و مسلّم نزد تمام مسلمین بوده است ؛ چنان که چهار نفر از بزرگان علمای مذاهب چهارگانه اهل سنّت - ابن حجرشافعی مؤلّف القول المختصر، ابوالسرور احمدبن ضیاءالحنفی، محمدبن احمد مالکی و یحیی بن محمدحنبلی - در جواب استفتایی، به صحّت اصل ظهور مهدی در آخرالزمان و اینکه عالم را پر از عدل و داد کند. و عیسی به آن حضرت اقتدا نماید و اوصاف دیگر آن حضرت، رسما فتوای مستدل و قاطع داده اند[2].
این اتفاق نظر به حدّی است که تندروترین گروه های اهل سنت (وهابیان) نیز این موضوع را پذیرفته و از آن به طور جدّی دفاع می کنند و از عقاید مسلّم اسلامی می دانند. حتّی احمد امین ازهری مصری - به رغم پاره ای سخنان غیر منصفانه درباره مهدویت - اعتراف می کند :
(اما در مورد اهل سنت باید گفت : ایشان نیز بدین عقیده (اندیشه ظهور مهدی) گرویده و به آن ایمان دارند). آن گاه خاطرنشان ساخته که ابن حجر عسقلانی، احادیث واردشده درباره امام مهدی(عج) را بر شمرده و آنها را در حدود پنجاه حدیث یافته است. همچنین می گوید : (امام شوکانی، به منظور اثبات درستی این عقیده، کتابی نوشته و آن را (التوضیح فی تواتر ماجاء فی المنتظر والدجال والمسیح) نامیده است[3].
ابن خلدون نیز - به رغم انکار احادیث مربوط به مهدویت - اذعان می کند :
(اعلم انّ فی المشهور بین الکافه من اهل الاسلام علی ممرّ الاعصار انّه لابدّ فی آخرالزمان من ظهور رجل من اهل البیت یؤیّدالدین و یظهر العدل...) ؛ (مشهور بین همه مسلمانان - در همه عصرها - این است که به یقین در آخرالزمان، فردی از خاندان نبوت ظهور می کند ؛ که دین را مدد می رساند و عدل را می گستراند. مسلمانان از او پیروی می کنند و به همه کشورهای اسلامی حاکم می شود. او مهدی نام دارد و از شرایط ظهور او قیام دجّال است که در روایات صحیحه مطرح شده است و عیسی نیز پس از او نازل می شود و دجّال را می کشد و یا در کشتن او، مساعدت می کند و در نماز به مهدی اقتدا خواهد کرد)[4].
ابن حجر هیثمی گفته است : (اعتقاد به وجود مهدی منتظر، بنابراین احادیث، صحیح امری لازم است. عیسی و دجّال در زمان او ظاهر می شوند و هر جا (المهدی) به طور مطلق آورده شود، مراد او است)[5].
ابن ابی الحدید، روشن تر از همه می گوید : (قد وقّع اتفاق الفریقین من المسلمین اجمعین علی انّ الدنیا و التکلیف لا ینقضی الاّ علیه) ؛ (میان همه فرقه های مسلمین، اتفاق قطعی است که عمر دنیا و احکام و تکالیف پایان نمی پذیرد ؛ مگر پس از ظهور مهدی(عج))[6].
و سویدی نیز گفته است : (آنچه علما بر آن اتفاق نظر دارند، این است که مهدی آن کسی است که در آخرالزمان قیام می کند و زمین را از عدل و داد پر می کند و احادیث راجع به مهدی و ظهور او بسیار است)[7].
در میان اندیشمندان اهل سنّت، بیش از پنجاه کتاب درباره ظهور و قیام (مهدی موعود)، نوشته شده که به بیان شخصیت و ویژگی های آن حضرت و علایم ظهور و وقایع و خصوصیات عصر ظهور، می پردازند. بعضی از این کتاب ها، عبارت است از :
1. البرهان فی علامات مهدی آخرالزمان، ملاعلی متقی هندی (م 975) ؛
2. عقدالدرر فی اخبار الامام المنتظر، جمال الدین یوسف دمشقی (قرن هفتم) ؛
3. مناقب المهدی، حافظ ابی نعیم اصفهانی (م قرن پنجم) ؛
4. العرف الوردی فی اخبارالمهدی، سیوطی (م 911) ؛
5. البیان فی الاخبار صاحب الزمان، محمدبن یوسف گنجی شافعی (م 658) ؛
6. مهدی آل الرسول، علی بن سلطان محمد هروی حنفی ؛
7. فرائد فوائد الفکر فی ظهور المهدی المنتظر، شیخ مرعی.
همچنین کتاب هایی مانند : مسند احمدبن حنبل، سنن ابن ماجه، سنن ابوداود، الجامع الصحیح ابو عیسی ترمذی، المستدرک علی الصحیحین حاکم نیشابوری، کنزالعمال متقی هندی و... به این انگاره مهم دینی پرداخته اند.
بر این اساس، احادیث نبوی درباره قیام مهدوی، به اندازه ای فراوان است که در کمتر موضوعی به این میزان حدیث نقل شده است. به همین جهت، دانشمندان علم حدیث، در موارد فراوانی، به متواتر بودن احادیث مهدی، تصریح کرده اند. احمدبن محمدبن صدیق شافعی مغربی در کتاب ابراز الوهم المکنون من کلام ابن خلدون، متواتر بودن روایات مربوط به مهدی موعود را به شیوه ای بی نظیر و بی سابقه اثبات می کند[8].
حافظ ابو عبداللّه گنجی شافعی نیز می گوید : (احادیث پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) درباره مهدی - به دلیل راویان بسیاری که دارد - به حد تواتر رسیده است)[9].
ابن حجر عسقلانی در کتاب فتح الباری می گوید : (اخبار متواتری رسیده است که مهدی از این امت است و عیسی فرود خواهد آمد و پشت سر او نماز خواهد خواند)[10].
بیهقی نوشته است : (احادیث مربوط به خروج مهدی، صحیح ترین اسناد را دارد)[11] و...
این امر به حدّی برای برخی از علمای اهل سنّت، دارای اهمیت و اعتبار بوده که با انکارکنندگان ظهور مهدی مخالفت کرده اند. در کتاب های فرائد السطین، البرهان، العرف الوردی و... از جابربن عبداله انصاری از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل کرده اند که : (من انکر خروج المهدی فقد کفر بما انزل علی محمد (صلی الله علیه و آله) )[12] ؛ (هر که ظهور مهدی را انکار کند، به آنچه بر محمد نازل شده، کفر ورزیده است).
در روایت دیگری نیز نقل کرده اند : (من کذّب بالمهدی فقد کفر)[13] ؛ (هر کس مهدی را انکار کند، به راستی کافر است).
معرفی مهدی موعود:
در منابع روایی اهل سنّت، روایات معتبر و صحیحی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) درباره مهدی موعود نقل شده که برای معرّفی و شناخت آن حضرت قابل توجّه است. ابتدا چند روایت در این زمینه نقل می شود ؛ آن گاه سیمای کلی آن حضرت در احادیث و منابع اهل سنّت بیان می گردد.
1. شیخ ابراهیم حموی شافعی در فرائدالسمطین از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل کرده است : (انّ خلفائی و اوصیائی و حجج اللّه علی الخلق بعدی اثناعشر اوّلهم اخی و آخرهم ولدی ؛ قیل یا رسول اللّه ! و من اخوک؟ قال : علیّ بن ابی طالب، قیل، فمن ولدک؟ قال : المهدی(عج) ؛ یملأ الارض قسطا و عدلاً کما ملئت جورا و ظلما و الّذی بعثنی بالحقّ بشیرا و نذیرا لو لم یبق من الدّنیا الاّ یوم واحد لطوّل اللّه ذلک الیوم حتّی یخرج به ولدی المهدیّ فینزل روح اللّه عیسی بن مریم فیصلّی خلقه)[14] ؛ (خلفا و جانشینان من و حجّت های خدا بر خلق پس از من دوازده نفرند : اوّل آنان برادرم و آخرشان فرزندم ؛ گفته شد : ای رسول خدا! برادرت کیست؟ فرمود : علی بن ابی طالب. سؤال شد : فرزندت کیست؟ فرمود : مهدی، که زمین را از قسط و عدل آکنده می سازد ؛ همان سان که از ظلم و جور پر شده است. قسم به آنکه مرا به حق، به عنوان بشارت دهنده و ترساننده برانگیخت! اگر از عمر دنیا یک روز باقی نمانده باشد، خداوند آن روز چنان طولانی سازد تا فرزندم مهدی خروج کند. (پس از خروج او) عیسی پسر مریم پشت سرش به نماز می ایستد).
2. در سنن ابی داوود و تذکرة خواص الامه از عبداللّه بن عمر نقل شده است که گفت : (قال رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) : یخرج من آخرالزمان رجل من ولدی اسمه کاسمی و کنیته ککنیتی یملأ الارض عدلاً کما ملئت جورا، فذلک المهدی)[15] ؛ (رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود : در آخرالزمان، مردی از فرزندان من قیام می کند که اسم او، همانند اسم من و کنیه اش مثل کنیه من است ؛ زمین را از عدل پر می سازد ؛ چنان که از ظلم پر شده است و او مهدی(عج) است).
3. متقی هندی در کنزالعمال آورده است : (اِنّ عَلیّا سأل النبیُّ : اَمِنّا آل محمد المهدی ام مِنِ غیرِنا؟ قال رسول اللّه : بَل مِنّا یَختِمُ اللّهُ به کَما فَتَح بنا و بنا یُنقَذون من الفتنة، کَما اُنقِذوا من الشِّرکِ و بنا یُؤلَّفُ الّلهُ بینَ قلوبِکم بعدَ عداوةِ الشِّرکِ)[16] ؛ (علی (علیه السلام) از پیامبر (صلی الله علیه و آله) پرسید : آیا مهدی(عج) از ما آل محمد است یا از غیر ما است؟ حضرت فرمود : بلکه [او] از ما است. خداوند به سبب او ختم کند (اتمام بخشد) ؛ چنان که به ما آغاز کرد. به ما از فتنه نجات یابند، چنان که از شرک نجات یافتند. خداوند به سبب ما دل هایتان را پس از کینه و دشمنی به یکدیگر پیوند داد).
4. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرموده است : (لا تقوم الساعة حتّی...یخرُج من عترتی... مَن یملأها قسطا و عدلاً کما مُلِئت ظلما و عدوانا)[17] ؛ (قیامت فرا نرسد تا اینکه کسی از عترتم به پا خیزد و زمین را همچنان که پر از ظلم و تجاوزهای آشکار شده، آکنده از عدل و داد کند).
5. از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل شده است : (لیبعَثَنَّ اللّه من عترتی رجلاً افرق الثنایا اَجلی الجبهة یملکُ الارض عدلاً و یفیضُ المال فیضا)[18] ؛ (همانا خداوند از عترتم، مردی را برمی انگیزاند که دندان هایش برّاق و گشاده اند و پیشانی اش بلند و تابنده است. زمین را آکنده از عدل می کند و مال را به نحوی خاص زیاد می گرداند).
7. در کتاب (الجمع بین الصّحاح السّتة) روایت مشهوری را از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل می کند که : (لو لم یبق من الدنیا الاّ یومُ واحدُ لَطَوَّل اللّهُ ذلک الیوم حتّی یُبعَث رجلُ منّی و من اهل بیتی یواطی ء اسمه اسمی)[19] ؛ (اگر از عمر دنیا جز یک روز نمانده باشد، خدای تعالی آن روز را چنان طولانی کند تا در آن روز مردی از من یا از بیتم قیام می کند که اسم او اسم من است...).
با بررسی و مطالعه منابع روایی اهل سنّت، سیمای کلی حضرت مهدی(عج) را چنین می توان تصویر کرد : او خلیفه در پایان امت من، امیر در پایان فتنه ها و انقطاع زمان، مالک و فرمان روای زمین، پادشاه و فرمان روای انسان ها، امام و پیشوای مردم، ولیّ و سرپرست امت، سلطان مشرق و مغرب و... است.
- او از اهل بیت است ؛ خداوند امر او را در یک شب اصلاح می کند ؛
- مهدی از خاندان پیامبر و از فرزندان فاطمه است ؛
- مهدی از فرزندان حسین است ؛
- او کسی است که عیسی بن مریم پشت سرش نماز می خواند ؛
- او مال را فراوان می بخشد و آن را شمارش نمی کند ؛
- معادن را استخراج و اموال را تقسیم می کند ؛
- مال را می بخشد و بر کارگزاران خود سخت گیری می کند و بر مسکینان مهربانی می ورزد ؛
- خداوند، زمین را به واسطه او زنده می کند. او در آنجا عدالت می ورزد، در نتیجه زمین با عدل زنده می شود ؛ بعد از آنکه از ظلم مرده بود ؛
- از خلافت او ساکنان زمین و آسمان خشنودند ؛
- خداوند او را برای فریادرسی مردمان برمی انگیزد ؛ امت در زمان او متنعّم و بهره مند می شوند و زمین محصولات خود را، بیرون می ریزد.
- او بر تمام کشورها و شهرها مستولی می شود و لشکرهای کفر را شکست می دهد.
- دین اسلام و توحید به وسیله او، عالم گیر خواهد شد و در زمین کسی نخواهد ماند، مگر اینکه به توحید خداوند گواهی دهد و...[20].
در پایان باید خاطر نشان کرد که، به رغم فراوانی و تواتر احادیث مربوط به مهدی آخرالزمان، این اعتقاد به صورت جدی و پررنگ در میان اهل سنت شیوع ندارد[21].
منابع
[1]. لطف اللّه صافی گلپایگانی، امامت و مهدویت، ج 2، ص 163.
[2]. ر.ک : البرهان فی علامات مهدی آخرالزمان، باب 13 ؛ به نقل از : امامت و مهدویت، ج 3، ص 281.
[3]. المهدی و المهدویت، ص 41 و 48 و 110 ؛ به نقل از : در انتظار ققنوس، ص 46 و 47.
[4]. مقدمه العبر، ص 367.
[5]. البرهان فی علامات مهدی آخرالزمان، ص 169.
[6]. شرح نهج البلاغه، ج 12، ص 53 ؛ آینده جهان، ص 146.
[7]. امامت و مهدویت، ج 2 ص 312 ؛ آینده جهان، ص 145.
[8]. ر.ک : ابراز الوهم المکنون، ص 437.
[9]. البیان، باب 11 ؛ منتخب الاثر، ص 36.
[10]. فتح الباری، ج 5، ص 362.
[11]. الاعتقاد و الهدایه الی سبیل الرشاد، ص 127.
[12]. ینابیع المودّه، ج 3، ص 108 ؛ فرائد السمطین، ج 2، ص 332 ؛ البرهان، ص 177.
[13]. عقد الدرر، ص 157 ؛ منتخب الأثر، ص 149.
[14]. کمال الدین، ج 1، ص 280، ج 27 ؛ بحارالانوار، ج، 47، ص 71.
[15]. تذکرة الخواص الامه، ص 377 ؛ سنن ابی داوود، ج 2، ص 420.
[16]. کنزالعمال، ج 7، ص 263.
[17]. عقد الدرر، ص 36 ؛ الدرّ المنثور، ج 7، ص 484.
[18]. ینابیع المودّة، ص 423 ؛ اسعاف الراغبین، باب 3، ص 135 .
[19]. العمده، ص 434 ؛ ارشاد مفید، ص 326.
[20]. برای مطالعه بیشتر و بررسی منابع روایات ر.ک : نگارنده، آینده جهان، ص 146 - 150 (به نقل از : کنزالعمال، ج 14 ؛ ینابیع المودة ؛ العرف الوردی فی الاخبار المهدی ؛ المعجم الکبیر ؛ البرهان فی علامات مهدی آخرالزمان ؛ فرائدالسمطین ؛ عقدالدرر ؛ المهدی المنتظر ؛ الفتن و الملاحم و...).
[21]. عبدالعلیم سپتوی، المهدی المنتظر مکه : مکتبه المکتبة، 1420، ج 1، ص 60.
- [سایر] دیدگاه اهل سنّت در مورد امام مهدی(عج) چیست؟ آیا ظهور مهدی موعود، از مسائل اتفاقی بین مسلمین است؟
- [سایر] حضرت مهدی (عج) موقع ظهور چه سنی خواهند داشت؟
- [سایر] حضرت مهدی (عج) موقع ظهور چه سنی خواهند داشت؟
- [سایر] از دیدگاه اهل سنّت، امام مهدی (عج) چه اوصافی دارد؟
- [سایر] آیا اهل سنّت به امام مهدی (عج) اعتقاد دارند؟
- [سایر] دیدگاه اهل سنت نسبت به امام زمان (عج) چیست؟ آیا تفاوتهایی بین نگاه شیعه و اهل سنت در اینباره وجود دارد؟
- [سایر] دیدگاه اهل سنت نسبت به امام زمان (عج) چیست؟ آیا تفاوت هایی بین نگاه شیعه و اهل سنت در این باره وجود دارد؟
- [سایر] امام زمان علیه السلام در ظاهر با چه سنی ظهور می کنند؟
- [سایر] آیا اهل سنّت، به ظهور امام مهدی علیه السلام در آخرالزمان اعتقاد دارند؟
- [سایر] امام زمان(علیه السلام) به هنگام ظهور در چه سنّی خواهد بود؟
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانان باید در مورد اشخاص مجهول که ملبس به لباس علما و طلاب هستند تحقیق نمایند اگر به مقامی دیگر غیر از مقام علما و مجتهدین که نواب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه می باشند ارتباط داشته باشند از آنها کناره گرفته و از ضلالت و اضلال آن ها بپرهیزند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله جوادی آملی] .دریافت کننده خمس، امام ( ع)و در غیبت آن , فقیه جامع الشرایط و حاکم شرع است و مکلف , بدون اجازه از آنان نمی تواند آن را به موارد مصرف برساند . به تعبیر دیگر , همه خمس , اعم از سهم امام ( ع) و سهم سادات, در اختیار منصب امامت (شخصیت حقوقی) است. در زمان غیبت حضرت ولیّ عصر (عج) ،فقیه جامع الشرایط, جانشین شخصیت حقوقیِ امامت است، بنابراین در زمان غیبت باید تمام خمس را به فقیه جامع الشرای ط تحویل داد و هرگونه دخل و ت صرف در خمس (سهم امام( ع) و سهم سادات) باید با اجازه او باشد.
- [آیت الله اردبیلی] رساله توضیح المسائل به شیوه مرسوم، ابتدا بر اساس فتاوای زعیم بزرگوار شیعه حضرت آیة اللّه العظمی برجرودی قدسسره به دقت و با زبانی ساده تهیه و چاپ گردید و در معرض استفاده مقلدان و اندیشمندان قرار گرفت و به سبب دقت و سلاست و انتساب به آن مرجع بزرگوار و استاد مسلم فقه، سالها توسط فقیهان متأخر حاشیه و تعلیقه زده شد و سپس با مزج حواشی در متن اصلی، رسالههای بعدی تدوین گردید. حضرت آیة اللّه العظمی موسوی اردبیلی نیز ابتدا نظرات و فتاوای خود را به صورت حاشیهای بر رساله مزبور نگاشتند و پس از رحلت امام خمینی قدسسره به علت این که رساله معظم له در دست بسیاری از مقلدان و فارسی زبانان موجود بود، حواشی خود را به اختصار به رساله مزبور اضافه نمودند که چندین بار مورد چاپ و تجدید نظر قرار گرفت و در اختیار علاقمندان گذاشته شد. اما بازبینی و بازنگری رساله توضیح المسائل، ظهور مسائل جدید و مورد ابتلا، حذف مسائل غیر مورد ابتلا، تغییر در ساختار شکلی، جملات و ترتیب مسائل و برخی ابواب و توجه به نوآوریها و دقائق و کثرت تغییرات رساله پیشین، باعث گردید که رسالهای مستقل با ساختار فعلی تدوین شود تا به شیوهای مناسبتر، در عین حفظ چهارچوب قبلی، پاسخگوی نیاز مراجعین و فرزانگان گردد. لذا در این توضیح المسائل علاوه بر ذکر مسائل و نظرات جدید معظم له، متون مسائل تا اندازهای روانتر و ترتیب ابواب فقهی و مسائل مناسبتر شده و ابواب و مسائلی که مورد نیاز بوده، اضافه گردیده
- [آیت الله مکارم شیرازی] غسلهای مستحب در شرع اسلام بسیار فراوان است و از جمله، غسلهای زیر است: 1 غسل جمعه که از مهمترین و مؤکّدترین غسلهای مستحب محسوب می شود و بهتر است که حتّی الامکان آن را ترک نکنند، وقت آن از اذان صبح روز جمعه است تا ظهر و اگر تا ظهر انجام نشود احتیاط آن است که بدون نیّت ادا و قضا و به قصد مافی الذّمّه تا عصر جمعه به جا آورند، و اگر در روز جمعه غسل نکنند مستحبّ است از صبح شنبه تا غروب، قضای آن را به جا آورند و کسی که می ترسد در روز جمعه آب پیدا نکند می تواند روز پنجشنبه غسل را به نیّت مقدّم داشتن انجام دهد. همچنین در صورتی که احتمال دهد روز جمعه موفّق نشود تقدم آن مانعی ندارد. 2 غسل شبهای ماه مبارک رمضان و آن عبارت است از غسل شب اول ماه و تمام شبهای فرد (مانند شب سوم، پنجم و...) و از شب بیست یکم مستحب است همه شب غسل کنند، وقت این غسلها تمام شب است، هرچند بهتر است که همراه غروب آفتاب به جا آورند، ولی از شب بیست و یکم تا آخر ماه میان نماز مغرب و عشا انجام دهند و احتیاط آن است که تمام غسلهای ماه مبارک و غسلهایی را که در مسائل آینده می آید به قصد رجاء یعنی به امید مطلوبیت پروردگار به جا آورند. 3 غسل روز عید فطر و عید قربان و وقت آن از اذان صبح عید است تا غروب و بهتر است آن را پیش از نماز عید به جا آورند. 4 غسل شب عید فطر و وقت آن از اول مغرب است تا اذان صبح و بهتر است در اول شب به جا آورند. 5 غسل روز هشتم و نهم ذی الحجه که روز (ترویه) و روز (عرفه) نام دارد. 6 غسل روز (اول، نیمه، بیست و هفتم (روز مبعث) و آخر ماه رجب). 7 غسل روز هیجدهم ذی الحجه (عید غدیر). 8 غسل روز پانزدهم شعبان (میلاد ولی عصر عجل الله تعالی فرجه) و هفدهم ربیع الاول (میلاد پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله)) و غسل روز عید نوروز. 9 غسل بچه ای که تازه به دنیا آمده است. 10 غسل زنی که برای غیر شوهرش بوی خوش استعمال کرده و غسل کسی که در حال مستی خوابیده است. 11 غسل کسی که به تماشای کسی که به دار آویخته اند رفته و آن را دیده است، اما اگر تصادفا نگاهش بر او بیفتد، یا برای مطلب لازمی مانند شهادت دادن رفته باشد غسل ندارد. 12 غسل توبه یعنی هرگاه بعد از ارتکاب گناهی توبه کند، غسل به جا می آورد.
- [آیت الله خوئی] مستحب است قبر را به انداز قد انسان متوسط، گود کنند و میت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند مگر آن که قبرستان دورتر، از جهتی بهتر باشد. مثل آن که مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند، یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا بروند و نیز مستحب است جنازه را در چند ذرعی قبر، زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند، و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند، و در نوبت چهارم وارد قبر کنند، و اگر میت مرد است در دفع سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پایین قبر باشد، و در دفع چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند، و اگر زن است در دفع سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن پارچهای روی قبر بگیرند و نیز مستحب است جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند وارد قبر کنند و دعاهایی که دستور داده شده، و پیش از دفن و موقع دفن بخوانند، و بعد از آن که میت را در لحد گذاشتند گرههای کفن را باز کنند، و صورت میت را روی خاک بگذارند، و بالشی از خاک زیر سر او بسازند، و پشت میت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میت به پشت برنگردد، و پیش از آن که لحد را بپوشانند دست راست را به شانه راست میت بزنند، و دست چپ را به قوت بر شانه چپ میت بگذارند و دهان را نزدیک گوش او ببرند و به شدت حرکت دهند و سه مرتبه بگویند:" اسْمَعْ افْهَمْ فُلانَ ابْنَ فُلانٍ". و بهجا ی فُلانَ ابْنَ فُلانٍ اسم میت و پدرش را بگویند. مثلًا اگر اسم او محمد و اسم پدرش علی است، سه مرتبه بگویند:" اسْمَعْ افْهَمْ یا مُحَمَّدْ آبْنِ عَلی". پس از آن بگویند: " هَلْ انْتَ عَلی اْلعَهْدِ ألِذی فارَقْتَنا عَلَیْهِ مِنْ شَهادَةِ انْ لا إلهَ الّا اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیْکَ لَهُ وَ انَّ مُحَمَّداً صَلَی الله علیه و آله عَبْدُهُ وَ رَسُوْلُهُ وَ سَّیِّدُ النَّبِیِیِّنَ وَ خاتَمُ المُّرْسَلِیْنَ وَ أنَ عَلِیّاً امِیْرُ الُمُؤْمِّنْیِنَ وَ سَّیِّدُ اْلوَصِیّیْنَ وَ امامٌ اْفَتَرضَ اللهُ طاعَتَهُ عَلَی الْعالِمْینَ، وَ انَّ اْلحَسَنَ وَ اْلُحَسْینَ وَ عَلِیَّ بْنَ اْلُحُسْینَ وَ مُحَمَّد بْنِ عَلِّیٍّ وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّد وَ مُوْسَی بْنَ جَعْفَرٍ وَ عَلِیَّ بْنَ مُوْسَی وَ مُحَمَّد بْنَ عَلِیَّ وَ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ وَ الُحَسَنَ بْنَ عَلِیَّ وَ الْقائمَ الْحُجَّةِ الْمَهْدِی صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِمْ ائمّةُ الْمُؤمِنْیِنَ وَ حُجَجُ اللهِ عَلَی الْخَلْقِ اجْمَعِیْنَ وَ ائُمَّتُکَ ائمّةُ هُدیً ابْرارُ" یا" فُلانَ ابْنَ فُلانٍ" و بهجا ی فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگوید. و بعد بگوید:" اذا اتاکَ اْلمَلَکانِ اْلمُقَرَّبانِ رَسُوْلَیْنِ مِنْ عِنْدِ اللهِ تَبارَکَ وَ تَعالی وَ سَالاکَ عَنْ رَبِّکَ وَ عَنْ نِبِیِّکَ وَ عَنْ دِیْنِکَ وَ عَنْ کِتابِکَ وَ عَنْ قِبْلَتِکَ وَ عَنْ ائمَّتِکَ فَلا تَخَفْ وَ لا تَحْزَنٌ وَ قُلْ فِی جَوابِهما اللهُ رَبِیّ وَ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ نَبِیّیْ والاسْلامُ دِیْنیٌ وَ اْلقُرآنُ کِتابِی وَ اْلکَعْبَةُ قِبَلتی وَ امِیْرُ الْمُؤْمِنْینَ عَلِیِّ بْنِ ابّیْ طالِبٍ امامِی وَ الْحَسَنٌ بْنُ عَلِیَ الْمُجْتَبی امامِیْ وَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ الشَّهِیدُ بِکَرْبَلا امامِی وَ عَلِیٌ زَیْنُ الْعابِدْینَ امامِی وَ مُحَمَّدُ الْباقِرُ امامِی وَ جَعْفَرُ الْصّادِقُ امِامِی وَ مُوْسیَ الْکاظِمُ امامِی وَ عَلِیُ الْرِضا امامِی وَ مُحَمَّدُ الْجَوادُ امامِی وَ عَلِیُ الْهادِی امامِی وَ الْحَسَنُ الْعَسْکَرِی امامِی وَ الْحُجَةُ الْمُنْتَظَرُ امامِی هؤُلآءِ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِمْ ائِمَتِیْ وَ سادَتِیْ وَ قادَتِیْ وَ شُفَعائِی بَهَمْ أَتوَلّی وَ مِنْ اعْدائهِمْ اتَبَرَّا فِی الْدُنْیا والاخِرَةِ، ثُمَّ اعْلَمْ فُلانَ ابْنَ فُلانٍ" بهجای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگوید. بعد بگوید:" ان الله تَبَارَکَ وَ تَعالی نِعْمَ الْرَبَّ، وَ انَّ مُحَمَّدُ صَلِی اللهُ عَلَیِهْ وَ آلِهِ نِعْمَ الْرَسُوْلٌ وَ انَّ عَلِیُ بْنَ ابِی طالِبٍ وَ اولادُهُ الْمَعْصُومِیْنةَ الائمة الاثنی عشر نعم اْلَائِمَّةُ، وَ انَّ ما جآءِ بِهِ مُحَمَّدُ صَلِی اللهُ عَلَیِهْ وَ آلِهِ حَقُّ وَ انَّ الْمُوْتَ حَقُّ وَ سُؤالَ مُنْکَرٍ وَ نَکِیْرٍ فِی الْقَبْرِ حَقُّ وَ الْبَعْثَ حَقُّ وَ الْنُّشُوْرَ حَقُّ وَ الْصِّراطَ حَقُّ وَ الْمِیْزانَ حَقُّ وَ تَطایِرَ الْکُتُبِ حَقُّ وَ انَّ الْجَنَّةَ حَقُّ وَ الْنّارَ حَقُّ وَ انَّ الْسّاعَةَ آتَیةُ لا رَیْبَ فِیْها وَ انَّ الله یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُوْرِ" پس بگوید:" افَهِمْتَ یا فُلانُ" و بهجا ی فلان اسم میت را بگوید. پس از آن بگوید:" ثَبَتَّکَ اللهُ بِالْقَوْلِ الثّابِتِ وَ هداکَ اللهَ الی صِراطٍ مُسْتَقِیْمٍ، عَرَّفَ الله بَیْنَکَ وَ بَیْنَ أوْلیآئک فِیْ مُسْتَقَرٍ مِنْ رَحْمِتَهِ" پس بگوید:" الّلهُمَّ جافِ اْلَارْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ وَ اصْعَدْ بِرُوْحِهِ الَیْکَ وَ لَقّهِ مُنْکَ بُرْهاناً الّلهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ".
- [امام خمینی] خوب است به امید آنکه مطلوب پروردگار باشد قبر را به اندازه قد انسان متوسط گود کنند و میت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند مگر آنکه قبرستان دورتر از جهتی بهتر باشد مثل آنکه مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا می روند و نیز جنازه را در چند ذرعی قبر زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر کنند و اگر میت مرد است در دفعه سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پایین قبر باشد و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن پارچه ای روی قبر بگیرند و نیز جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند و دعاهایی که دستور داده شده پیش از دفن و موقع دفن بخوانند و بعد از آنکه میت را در لحد گذاشتند گره های کفن را باز کنند و صورت میت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او بسازند و پشت میت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میت به پشت برنگردد و پیش از آنکه لحد را بپوشانند دست راست را به شانه راست میت بزنند و دست چپ را به قوت بر شانه چپ میت بگذارند و دهان را نزد یک گوش او ببرند و به شدت حرکت دهند و سه مرتبه بگویند : "اسمع افهم یا فلان بن فلان". و بجای فلان، اسم میت و پدرش را بگویند. مثلا اگر اسم او محمد و اسم پدرش علی است، سه مرتبه بگویند: "اسمع افهم یا محمد بن علی". پس از آن بگویند: "هل انت علی العهد الذی فارقتنا علیه من شهادة ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و ان محمدا صلی الله علیه و آله عبده و رسوله و سید النبیین و خاتم المرسلین و ان علیا امیر المؤمنین و سید الوصیین و امام افترض الله طاعته علی العالمین و ان الحسن و الحسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و القائم الحجة المهدی صلوات الله علیهم ائمة المؤمنین و حجج الله علی الخلق اجمعین و ائمتک ائمة هدی بک ابرار یا فلان بن فلان" و بجای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگوید. و بعد بگوید: "اذا اتاک الملکان المقربان رسولین من عند الله تبارک و تعالی و سالاک عن ربک و عن نبیک و عن دینک و عن کتابک و عن قبلتک و عن ائمتک فلا تخف و لا تحزن و قل فی جوابهما الله ربی و محمد صلی الله علیه و آله نبیی و الاسلام دینی و القرآن کتابی و الکعبة قبلتی و امیر المؤمنین علی بن ابی طالب امامی و الحسن بن علی المجتبی امامی و الحسین بن علی الشهید بکربلا امامی و علی زین العابدین امامی و محمد الباقر امامی و جعفر الصادق امامی و موسی الکاظم امامی و علی الرضا امامی و محمد الجواد امامی و علی الهادی امامی و الحسن العسکری امامی و الحجة المنتظر امامی هؤلاء صلوات الله علیهم اجمعین ائمتی و سادتی و قادتی و شفعائی بهم اتولی و من اعدائهم اتبرا فی الدنیا و الاخره ثم اعلم یا فلان بن فلان" بجای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگوید. بعد بگوید: "ان الله تبارک و تعالی نعم الرب و ان محمد صلی الله علیه و آله نعم الرسول و ان علی بن ابی طالب و اولاده المعصومین الائمة الاثنی عشر نعم الائمة و ان ما جاء به محمد صلی الله علیه و آله حق و ان الموت حق و سؤال منکر و نکیر فی القبر حق و البعث حق و النشور حق و الصراط حق و المیزان حق و تطایر الکتب حق و ان الجنة حق و النار حق و ان الساعة آتیة لا ریب فیها و ان الله یبعث من فی القبور" پس بگوید: "ا فهمت یا فلان" و بجای فلان اسم میت را بگوید.پس از آن بگوید: "ثبتک الله بالقول الثابت و هداک الله الی صراط مستقیم عرف الله بینک و بین اولیائک فی مستقر من رحمته" پس بگوید: "اللهم جاف الارض عن جنبیه و اصعد بروحه الیک و لقه منک برهانا اللهم عفوک عفوک".
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است قبر را به اندازه قد انسان متوسط گود کنند و میت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند مگر ان که قبرستان دورتر از جهتی بهتر باشد مثل ان که مردمان خوب در ان جا دفن شده باشند یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به ان جا بروند و نیز مستحب است جنازه را در چند ذرعی قبر زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر کنند و اگر میت مرد است در دفعه سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پایین قبر باشد و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر کنند و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن پارچه ای روی قبر بگیرند و نیز مستحب است جنازه را به ارامی از تابوت بگیرند و وارد قبر نمایند و دعاهایی که دستور داده شده پیش از دفن و موقع دفن بخوانند و بعد از ان که میت را در لحد گذاشتند گره های کفن را باز کنند و صورت میت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او بسازند و پشت میت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میت به پشت برنگردد و پیش از ان که لحد را بپوشانند کسی دست راست را به شانه راست میت بزند و دست چپ را به قوت بر شانه چپ میت بگذارد و دهان را نزدیک گوش او ببرد و به شدت حرکتش دهد و سه مرتبه بگوید اسمع افهم یا فلان بن فلان و به جای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگوید مثلا اگر اسم او محمد و اسم پدرش علی است سه مرتبه بگوید اسمع افهم یا محمد بن علی پس از ان بگوید هل انت علی العهد الذی فارقتنا علیه من شهاده ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و ان محمدا صلی الله علیه واله وسلم عبده و رسوله و سید النبیین و خاتم المرسلین و ان علیا امیر المومنین و سید الوصیین و امام افترض الله طاعته علی العالمین و ان الحسن و الحسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و القایم الحجه المهدی صلوات الله علیهم ایمه المومنین و حجج الله علی الخلق اجمعین و ایمتک ایمه هدی ابرار یا فلان بن فلان و به جای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگوید و بعد بگوید اذا اتاک الملکان المقربان رسولین من عند الله تبارک و تعالی و سیلاک عن ربک و عن نبیک و عن دینک و عن کتابک و عن قبلتک و عن ایمتک فلا تخف و لا تحزن و قل فی جوابهما الله ربی و محمد صلی الله علیه واله وسلم نبیی و الاسلام دینی و القران کتابی و الکعبه قبلتی و امیر المومنین علی بن ابی طالب امامی و الحسن بن علی المجتبی امامی و الحسین بن علی الشهید بکربلا امامی و علی زین العابدین امامی و محمد الباقر امامی و جعفر الصادق امامی و موسی الکاظم امامی و علی الرضا امامی و محمد الجواد امامی و علی الهادی امامی و الحسن العسکری امامی و الحجه المنتظر امامی هولاء صلوات الله علیهم ایمتی و سادتی و قادتی و شفعایی بهم اتولی و من اعدایهم اتبرء فی الدنیا و الاخره ثم اعلم یا فلان بن فلان و به جای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگوید و بعد بگوید ان الله تبارک و تعالی نعم الرب و ان محمدا صلی الله علیه واله وسلم نعم الرسول و ان علی بن ابی طالب و اولاده المعصومین الایمه الاثنی عشر نعم الایمه و ان ما جاء به محمد صلی الله علیه واله وسلم حق و ان الموت حق و سوال منکر و نکیر فی القبر حق و البعث حق و النشور حق و الصراط حق و المیزان حق و تطایر الکتب حق و ان الجنه حق و النار حق و ان الساعه اتیه لا ریب فیها و ان الله یبعث من فی القبور پس بگوید افهمت یافلان و به جای فلان اسم میت را بگوید و پس از ان بگوید ثبتک الله بالقول الثابت و هداک الله الی صراط مستقیم عرف الله بینک و بین اولیایک فی مستقر من رحمته پس بگوید اللهم جاف الارض عن جنبیه و اصعد بروحه الیک و لقه منک برهانا اللهم عفوک عفوک