نظر علمای بزرگ مثل امام خمینی و مقام معظم رهبری و علامه طباطبایی و آیت الله جوادی و مصباح یزدی در باب نهضت های اسلامی و مثلا انقلاب اسلامی و ماهیت آن و معنا، چرایی و چگونگی اصلاح اجتماعی چیست؟ لطف کنی
نظر علمای بزرگ مثل امام خمینی و مقام معظم رهبری و علامه طباطبایی و آیت الله جوادی و مصباح یزدی در باب نهضت های اسلامی و مثلا انقلاب اسلامی و ماهیت آن و معنا، چرایی و چگونگی اصلاح اجتماعی چیست؟ لطف کنی پرسشگر محترم ضمن تشکر از تماس شما با این مرکز از آنجایی که این مرکز پاسخگوی سوالاتی می باشد که در آنها احتمال ابهام و شبهه ای وجود دارد لذا تلاش خواهیم نمود تا موارد مبهم را بیان نماییم در نتیجه مواردی که ابهامی ندارند از جمله دیدگاه امام خمینی و مقام معظم رهبری در باره نهضت های اسلامی و انقلاب اسلامی که کاملا واضح و روشن است را اشاره ای نموده و از آن عبور خواهیم نمود چرا که امام خمینی به عنوان رهبر کبیر انقلاب اسلامی و مقام معظم رهبری به عنوان جانشین صالح ایشان داعیه دار انقلاب اسلامی بوده و این انقلاب وامدار حرکتی بود که آن امام بزرگوار آغاز نموده و آن را رهبری و به نتیجه رساند و مقام معظم رهبری نیز راه آن عزیز سفر کرده را با شایستگی تمام ادامه داده و با گذر از بحرانها و فتنه های مختلف 21 سال گذشته شایستگی های خویش را در عرصه سکانداری کشتی انقلاب اسلامی به اثبات رسانده است . امام خمینی در تحلیل اوضاع و شرایط زمانه ای که می زیستند آن را با دوران یزید بن معاویه قیاس نموده و در نتیجه همچون جد بزرگوارشان امام حسین علیه السلام سکوت را جایز نمی دانستند و معتقد بودند که سکوت هر مسلمان در برابر این همه ظلم و فساد جز نابودی اسلام عاقبتی نخواهد داشت لذا در سال 42 با حرام اعلام نمودن تقیه ، مبارزه ای را با رژیم شاه آغاز نمودند که در نهایت به انقلاب اسلامی سال 1357 منجر شد . ایشان پس از آغاز قیام به ترکیه و از آنجا به نجف تبعید شده و در آنجا با طرح موضوع ولایت فقیه تنها راه اصلاح جامعه را تشکیل حکومت اسلامی با حاکمیت ولی فقیه اعلام نمودند که برای مطالعه بیشتر می توان به کتاب (ولایت فقیه ) که در همان سالها بارها پنهانی چاپ و نشر شده و پس از انقلاب نیز چندین چاپ به خود دیده است مراجعه نمود . همچنین دیدگاههای ایشان در زمینه های مختلف از جمله اصلاحات اجتماعی را می توان از خلال کلمات و نوشته های ایشان که در مجموعه ای با نام صحیفه امام و یا مجموعه های موضوعی با عنوان (تبیان) توسط مرکز نشر آثار امام خمینی ره چاپ شده است به دست آورد . مقام معظم رهبری نیز که از سردمداران انقلاب اسلامی به شمار می روند از سال 42 رسما به نهضت امام خمینی پیوسته و در رفت وآمدهایی که بین مشهد و قم داشتند مهمترین نقش را در رهبری انقلاب در حوزه خراسان بر عهده داشتند . ایشان به همراه شهید عبدالکریم هاشمی نژاد و آیت الله واعظ طبسی رهبری فعالیتهای انقلابی مشهد را بر دوش کشیده و به ویژه جلسات ایشان که عمدتا در مسجد کرامت برگزار می شد نقش مهمی در سازماندهی و تربیت جوانان پرشور و مسلمان و هدایت آنان به سمت انقلاب اسلامی ایفا می کرد و همین جوانان بعدها نیز جزء نیروهای خدمتگذار انقلاب اسلامی شدند که از جمله آنان می توان به شهید محمود کاوه اشاره نمود . پس از انقلاب اسلامی نیز ایشان از همان روزهای آغازین ، در راستای تحکیم انقلاب اسلامی به فرمان امام خمینی وارد عرصه های مختلف اجرایی شده و علاوه بر آن توسط مردم نیز به سمت های مختلفی همچون نمایندگی مجلس شورای اسلامی و نیز ریاست جمهوری برگزیده شدند و در این مدت نیز چندین بار هدف سوء قصد دشمنان انقلاب قرار گرفتند که در یک مرتبه آن از ناحیه دست راست به افتخار جانبازی نائل شدند . ایشان نیز همچون امام خمینی راه حل اصلاح اجتماعی را برقراری حکومت اسلامی و ایجاد جامعه ای الگو و پیشرفته با مدل اسلامی و بر اساس مبانی دینی می دانند و در همین راستا ضمن رهبری حکومت اسلامی و اهتمام به ریشه کنی فساد از همه بخش های جامعه و به ویژه بخشهای بالا دستی (با طرح مسائلی از قبیل درخواست از مسئولین مربوطه برای ریشه کنی فقر و فساد و تبعیض و یا درخواست اجرای قانون موسوم به از کجا آورده ای به منظور برخورد با مفاسد اقتصادی کلان) ، از طریق ترسیم خط مشی کشور در سالهای آینده از جمله سند چشم انداز بیست ساله و نیز تشویق دانشمندان و نخبگان علمی کشور و دمیدن روح اعتماد به نفس در جانهای دانشمندان جوان تلاش می کنند تا کشور را به سمتی هدایت کنند که نخستین الگوی کشور پیشرفته ای باشد که بدون اتکای به بیگانگان و با استفاده از الگوهای عمدتا بومی و در سخت ترین شرایط و تهدیدات جهانی توانسته است ایستادگی نموده و به پیروزی برسد . (رک : سند چشم انداز بیست ساله) برای بررسی دیدگاههای مقام معظم رهبری در زمینه انقلاب اسلامی و نیز اصلاحات اجتماعی می توان به سایت اطلاع رسانی مقام معظم رهبری به نشانی www.leader.ir مراجعه نمایید . در زمینه شخصیتهای دیگر نیز با بیان اسامی هریک از آنها اجمالا به دیدگاههای هر کدام اشاراتی گذرا می نماییم : آیت الله مصباح یزدی : آیت الله مصباح یزدی از شخصیتهایی هستند که جزء نیروهای اصیل و انقلابی قبل و بعد از انقلاب بوده و به عنوان یکی از ستونهای فکری انقلاب اسلامی می توان از ایشان یاد برد و اهمیت شخصیت علمی ایشان در حال حاضر به اندازه ای است که مقام معظم رهبری در سال 1378 و به دنبال ترور شخصیت ایشان از سوی بدخواهان در باره ایشان فرمودند : (بنده نزدیک به چهل سال است که جناب آقای مصباح را می شناسم و به ایشان به عنوان یک فقیه ، فیلسوف ، متفکر و صاحب نظر در مسائل اساسی اسلامی ارادت قلبی دارم . اگر خداوند متعال به نسل کنونی ما این توفیق را نداد که از شخصیت هایی مانند علامه طباطبایی و شهید مطهری استفاده کند اما به لطف خدا این شخصیت عزیز و عظیم القدر ، خلا آن عزیزان را در زمان ما پر می کند .)(روزنامه جوان ، 14شهریور 1378، ص1و2 به نقل از رضا صنعتی ، مصباح دوستان) آیت الله مصباح یزدی نیز ضمن اعتقاد به نهضت های اسلامی و انقلاب اسلامی به منظور ایجاد حکومت صالح به منظور پیش زمینه اصلاح جامعه از همان آغازین روزهای نهضت امام خمینی به صف مبارزان نهضت پیوستند و به شیوه های مختلف در راه پیروزی انقلاب اسلامی گام برداشتن که از جمله این راهها عبارت بود از : امضای دهها بیانیه و اعلامیه در راستای نهضت اسلامی امام خمینی در طول سالهای 1342 تا 1357 که اسناد آن امروزه در جلدهای مختلف کتبی که با عناوین مختلف از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ شده است از جمله کتاب (اسناد انقلاب اسلامی ج3)موجود می باشد ، راه اندازی نشریات انقلابی همچون بعثت و انتقام که مورد اخیر به صورت کاملا زیرزمینی و مخفیانه چاپ و انتشار می یافت و حاوی مطالب ایدئولوژیک پیرامون ماهیت نهضت اسلامی بود به قول سید هادی خسروشاهی از عوامل اصلی این دو نشریه ، رادیکال تر از نشریه بعثت بود ، دبیری گروه (ولایت) به منظور بررسی علمی مساله حکومت اسلامی ، مبارزه با اندیشه های التقاطی ، عضویت در گروه یازده نفره بانام (هیات مدرسین) و ... . برای مطالعه بیشتر در باره ارتباط آیت الله مصباح یزدی و انقلاب اسلامی و نیز راهکارهای اصلاح در جامعه می توانید به کتب مختلفی که از ایشان به چاپ رسیده است مراجعه فرمایید که به برخی از آنها اشاره می نماییم : 1 – رضا صنعتی ، مصباح دوستان 2 – حقوق وسیاست در قرآن ، آیت الله مصباح یزدی 3 – جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن ، آیت الله مصباح یزدی 4 – اصلاحات ، ریشه ها و تیشه ها ، آیت الله مصباح یزدی 5 – تهاجم فرهنگی ، آیت الله مصباح یزدی و ... آیت الله جوادی آملی : آیت الله جوادی آملی نیز یکی از شخصیتهای تاثیر گذار انقلاب اسلامی به ویژه در مرحله تحکیم پایه های انقلاب اسلامی هستند . ایشان که‌ از یاران‌ صدیق‌ و از شاگردان‌ مبرّز امام‌ خمینی‌ (ره‌) بود، در جبهه‌های‌ سیاسی‌ نیز همواره‌ پیرو پیر و مراد خود بود و در سالهای‌ مبارزه‌ بر ضد رژیم‌ شاه‌ از هیچ‌ کوششی‌ دریغ‌ نمی‌ورزید. وی‌ از سال‌ 1342 همراه‌ امام‌ بود و در طول‌ این‌ دوران‌، بارها مورد دستگیری‌ و بازجویی‌ ساواک‌ قرار گرفت‌. بخشی‌ از این‌ مبارزات‌، همکاری‌ در مبارزات‌ مردم‌ آمل‌، سخنرانی‌، افشاگری‌ و تنظیم‌ اطلاعیه‌ها و بیانیه‌ها بود. با شکل‌گیری‌ مبارزات‌ و تظاهرات‌ در همه‌ جای‌ ایران‌، مردم‌ آمل‌ نیز با ارشادها و راهنماییهای‌ آیة‌ الله جوادی‌ آملی‌، به‌ صفوف‌ مبارزان‌ پیوستند و رژیم‌ پهلوی‌ را با شکست‌ رو به‌ رو ساختند. پس‌ از پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ ایران‌ نیز، آیة‌ الله جوادی‌ در مسؤولیتهای‌ گوناگونی‌ به‌ انجام‌ وظیفه‌ پرداخت‌. در سالهای‌ آغازین‌ انقلاب‌، با حکم‌ امام‌ خمینی‌ (ره‌) به‌ ریاست‌ دادگاه‌ انقلاب‌ و حاکمیت‌ شرع‌ منصوب‌ شد و همچنین‌ عضو شورای‌ عالی‌ قضایی‌ بود. از دیگر فعالیتهای‌ ایشان‌ در آن‌ دوره‌، تدوین‌ لایحة‌ قصاص‌ بود که‌ همواره‌ مورد نفرت‌ دشمنان‌ انقلاب‌ و ملی‌ گراها بود. استاد جوادی‌ آملی‌، سفرهای‌ گوناگونی‌ به‌ کشورهای‌ مختلف‌ جهان‌، با انگیزه‌های‌ تبلیغی‌ و سیاسی‌ انجام‌ داده‌ است‌. یکی‌ از مهمترین‌ سفرهای‌ وی‌ سفر به‌ شوروی‌ سابق‌ برای‌ تسلیم‌ پیام‌ امام‌ خمینی‌ (ره‌) به‌ گورباچف‌، رهبر وقت‌ اتحاد جماهیر شوروی‌ بود که‌ از دید صاحب‌ نظران‌ جهانی‌، پدیده‌ای‌ بسیار مهم‌ تلقی‌ می‌شد. از دیگر سفرهای‌ مهم‌ وی‌، سفر به‌ نیویورک‌ و شرکت‌ در نشست‌ ادیان‌ و ابلاغ‌ پیام‌ مقام‌ معظم‌ رهبری‌ بود که‌ معظم‌ له‌ با صلابت‌ تمام‌، پیام‌ رهبر ایران‌ را در آن‌ قرائت‌ کردند.(نقل از سایت راسخون) آیت الله جوادی آملی نیز با توجه به مطالب بالا طبیعتا از وابستگان انقلاب اسلامی بوده و امروزه نیز جزء تئوری پردازان و نظریه پردازان تداوم انقلاب اسلامی هستند و دیدگاههای ایشان حاوی مطالب ارزنده ای در باره ساخت جامعه اسلامی به عنوان پیش زمینه اصلاح حقیقی جامعه می باشد که مراجعه به سایت اطلاع رسانی ایشان به نشانی www.esraco.org می تواند در این زمینه راهگشا باشد . ایشان انقلاب اسلامی را انقلابی با ماهیت کاملا اصیل ، اسلامی و در راستای حرکت انبیاء و ائمه معصومین دانسته و الگوی امام خمینی را سید الشهداء علیه السلام می دانند . ایشان ضمن اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه و نیابت عامه ولی فقیه از جانب امام زمان ، معتقد بودند : (یکی از بزرگترین نایبان امامان معصوم ، حضرت روح الله الموسوی الخمینی رضوان الله علیه معروف به امام خمینی است که محور تمام رفتار و گفتار و کردار و قیام و قعود وی با حسن فعلی و حسن فاعلی عادلانه همراه بود ... نیابت امام خمینی در نهضت اسلامی بیش از هر چیز به نیابت از حضرت حسین ابن علی بن ابی طالب شباهت داشت ، چه اینکه نیابت آن عنصر کم بدیل در نشر معارف عقلی و نقلی از حضرت امام باقر و امام صادق علیهما السلام بود که البته مجموعه همه کمال های علمی و عملی به نحو اوفر و اعلی و اتم و به نحو اصالت در وجود مبارک حضرت ولی عصر حاصل است)(عبدالله جوادی آملی ، بنیان مرصوص امام خمینی ، ص6) ایشان همچنین در بخشی دیگر به چهار عنصر اساسی انقلاب اسلامی که امام خمینی در راستای تحقق آنها انقلاب اسلامی را راهبری نموده است اشاره کرده و می نویسد : (امام راحل برای هدم جاهلیت طاغوت و کشف نقاب از چهره ملکوتی اسلام ناب محمدی چهار عنصر اساسی انقلاب را که به مثابه ارکان چهارگانه بنیان مرصوص اسلامی است به خوبی شناخته و به آنها ایمان آورده و شرایط تحقق آنها را تحصیلی دانسته نه حصولی ... 1 – هدف امام راحل جز رضای خدا و احیای کلمه علیای الهی نبود زیرا رسول اکرم فرمود : ... هرفردی از امت اسلامی اگر همت روزانه و اهتمام هر بامدادش غیر خداوند باشد از خدا بیگانه است .. 2 – اهتمام به امور مسلمین اعم از ساکنان ایران وغیر ایران مهم ترین مشاغل فکری آن حضرت بود زیرا رسول گرامی اسلام چنین فرمود : من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس منهم یعنی هر کس برای حل دشواریهای جامعه اسلامی یا آحاد آنان همت نورزد از قلمرو مسلمین خارج بوده و اسلام او کامل نیست . 3 – اهتمام به امور جامعه انسانی اعم از مسلمان و غیر مسلمان برای امام راحل جاذبه فراوانی داشت .... 4 – حفظ استقلال و عزت در برابر دولت طغیانگر و حاکم جبار از ویژگی های امام خمینی بود ... )(همان ، ص 7) برای مطالعه بیشتر در باره دیدگاه آیت الله جوادی آملی در باره انقلاب اسلامی و نیز تشکیل حکومت اسلامی دو کتاب زیر بسیار مفید و سودمند خواهد بود : 1 – بنیان مرصوص امام خمینی ره ، عبدالله جوادی آملی 2 – ولایت فقیه ، ولایت فقاهت و عدالت ، همان علامه طباطبایی : مرحوم علامه طباطبایی اگر چه به مانند شخصیتهای فوق الذکر سیاسی به شمار نمی رفت و کمتر دارای فعالیت سیاسی بود اما در عین حال با توجه به اعتقادی که به لزوم پیوند دین و سیاست داشت به عنوان یک فیلسوف و اندیشمند اسلامی از سیاست نیز غافل نبود . در مورد علت حضور کمرنگ ایشان در عرصه مبارزات سیاسی پیش از انقلاب اسلامی دو دلیل زیر را می توان بیان کرد : 1. توانایی های اشخاص: (لا یکلف الله نفسا الا وسعها) (بقره، آیه 286). از این رو مشاهده می نماییم که برخی علماء با توجه شناختی که از توانایی ها و استعدادهای خویش داشتند، به همان میزان در مسائل مختلف از جمله موضوعات سیاسی وارد می شده اند. 2. شرایط محیطی و میزان احساس نیاز: بسیاری مواقع علت این که علماء در مسائل اظهار نظر نمی کنند نه به خاطر عدم اهتمام به آن مسأله بلکه به خاطر احساس عدم نیاز به اظهار نظر می باشد خصوصا در شرایطی که فقیهی عادل و جامع الشرایط هدایت و رهبری جامعه اسلامی را به عهده گرفته و رهنمودهای لازم را ارائه می نمایند. بنابراین در چنین شرایطی دیگر ضرورتی برای ورود سایر علماء و اظهار نظر نمی ماند. هر چند مسلما در برخی موضوعات که با سرنوشت جامعه اسلامی در ارتباط است اظهار نظر و مشارکت آنان می تواند پشتوانه عظیمی برای نظام اسلامی محسوب گردد. خلاصه در بررسی چرایی میزان فعالیت سیاسی هر یک از بزرگان خصوصا در زمان کنونی باید به این قبیل مسائل توجه داشت. نه این که عدم مشهود بودن فعالیت های سیاسی آنان را دلیل بر، مطلوب بودن کناره گیری افراد جامعه از فعالیت ها و مشارکت های سیاسی دانست. بلکه هر فرد باید با شناخت وظایف و تکالیف فردی و اجتماعی خویش و نقش و جایگاهی که در جامعه و نظام اسلامی دارد به انجام وظایف خود در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی و... بپردازد و بهترین الگو هم در چنین شرایطی، اسوه های کامل بشریت؛ یعنی پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) و جانشین واقعی آنان یعنی ولی فقیه جامع الشرایط می باشد. استاد علامه (ره) بمعنی مصطلح سیاست، (سیاسی) نبود، ولی این بمعنی عدم اهتمام به مسائل جامعه و مردم نیست. پیش از حوادث 15خرداد و درمسائل مربوط به انجمن های ایالتی ولایتی، و پس از فاجعه قتل عام مردم در 15خرداد، استاد علامه همیشه طرف (مشورت) مراجع عظام بود و درجلسات این بزرگان شرکت میکرد و حتی در بعضی از اعلامیه های مشترک مراجع عظام قم، امضای ایشان هم هست. اما پس از آنکه اعلامیه ها و بیانیه ها (تک امضائی) شد ایشان بطور مستقل اعلامیه ای ندادند ولی (سکوت) هم نکرده بودند و به هرنحو مقدور با مراجع وکلیت روحانیت مبارز (هماهنگی) داشت و اغلب روحانیون مبارز از شهید مطهری و بهشتی و مفتح و قدوسی و غیر هم، همه شاگردان علامه طباطبایی بودند و بدون شک تربیت فکری - معنوی این بزرگان، توسط علامه طباطبایی، نقشی اساسی در حرکت آنها داشت. درباره مسائل جهان اسلام، از جمله مسئله فلسطین، استاد علامه همواره فعال بود و حتی در مورد لزوم کمک به مردم فلسطین، ایشان اعلامیه ای را همراه شهید مطهری و مرحوم آیت الله سیدابوالفضل موسوی زنجانی منتشر ساخت که در آن ضمن افتتاح حساب بانکی در بانک های: ملی، صادرات و بازرگانی، مردم را به یاری مردم ستمدیده فلسطین فراخوانده بود. مرحوم علامه طباطبایی نیز همچون سایر علمای بزرگواری که اسامی آنها در بالا ذکر شد معتقد به ایجاد حکومت دینی به عنوان پیش زمینه اصلاح اجتماع بودند که در این راستا به سه دیدگاه از ایشان اشاره می نماییم : یکم . علامه طباطبائی و حکومت اسلامی : علامه طباطبائی با اشاره به آیاتی که متضمن تکالیف اجتماعی و لزوم اقامه عبادات از سوی مردم است معتقدند که چون افراد در پیدایش اجتماع اثر تکوینی دارند برای اداره آن نیز حق دخالت داشته و خداوند آن اثر تکوینی را در مقام تشریع ضایع نگذارده است.ایشان در این زمینه بحث مبسوطی ارائه نموده و به اکثر آیات مورد استدلال اشاره کرده است وی می نویسد: ( نکته‌ای که لازم است در اینجا مورد توجه قرار گیرد این است که عموم آیاتی که متضمن لزوم اقامه عبادات و انجام حج و اجرای حدود و قصاص و نظایر اینها است روی سخن خود را تنها به پیغمبر ننموده بلکه تمام مؤمنین را مخاطب قرار داده و اجرای این امور را از همه آنان خواسته است. مجموع این آیات چنین استفاده می‌شود که دین یک روش اجتماعی است که خداوند آن را بر عهده مردم قرار داده است و خدا راضی به کفر بندگان خویش نیست، و چنین خواسته است که افراد همه با هم و به طور دسته جمعی اقامه دین کنند، پیدا است که اجتماع چون از افراد تشکیل شده، اداره آن نیز باید به عهده خود آنها بوده باشد، و هیچ فردی در این باره بر دیگری مزیت و تقدم نداشته همه یکسان می‌باشند.خلاصه شئون اجتماعی مخصوص به دسته‌ای خاص نمی‌باشد، و در این موضوع پیغمبر نیز با دیگران مساوی بوده هیچ امتیازی ندارد .علامه طباطبائی در بخش دیگری و در ادامه پاسخ به این سؤال که عهده‌دار اداره اجتماع کیست و سیره او چیست؟ می‌گوید: ( در هر صورت باید دانست که بدون اشکال در این زمان که پیامبر (ص) وفات نموده و امام (ع) نیز از دیده پنهان است، امر حکومت‌به دست‌خود مسلمین است، و این وظیفه آنان است که با در نظر گرفتن روش رسول خدا که روش امامت‌بوده است‌حاکمی را انتخاب کنند، و این روش غیر از روش پادشاهی و امپراتوری است، در این موقعیت نباید هیچ حکمی از احکام الهی تغییر کند و این وظیفه همه است که در راه حفظ‌احکام خدا کوشا باشند، و اما درباره حوادث روزمره و پیشآمدهای جزئی همان طور که گفتیم، لازم است که حاکم با مشورت مسلمین درباره آنها تصمیم بگیرد) بنابر این از مجموع آیات متضمن تکالیف اجتماعی مردم چنین نتیجه می‌شود که تشکیل حکومت اسلامی ‌به عنوان مقدمه واجب بر عموم مسلمانان لازم است و با توجه به اینکه نهضت های اسلامی و به ویژه انقلاب اسلامی تنها راه پیگیری تشکیل حکومت اسلامی می باشد می توان این دیدگاه را موید و مشوق انقلاب اسلامی دانست و به عنوان تئوری انقلاب در دورانی دانست که انقلاب اسلامی در حال تکوین می باشد . دوم . مدل و نوع حکومت از منظر علامه طباطبائی : از دیدگاه این اندیشمند بزرگ اسلامی ، راجع به طرح های مربوط به حکومت اسلامی، در شریعت اسلام دستوری نیامده و حقا هم نباید وارد شود. زیرا شریعت تنها متضمن مواد ثابت دین است. طرز حکومت‌با تغییر و تبدیل جامعه‌ها به‌حسب پیشرفت تمدن قابل تغییر است. طرز حکومت های اسلامی را در هر عصر، باید با در نظر گرفتن سه ماده ثابت‌شرع اسلام تعیین کرد: 1) مسلمانان تا آخرین حد ممکن باید در اتحاد و اتفاق بکوشند; 2) مرز جامعه اسلامی اعتقاد است; نه مرزهای طبیعی; 3) اصل، رعایت و اجرای سیرت و سنت رسول‌الله(ص) است. (طباطبایی، محمدحسین، مقاله ولایت زعامت ) و جمهوری اسلامی نیز بهترین مدلی بود که معیارهای فوق را در برداشت . سوم . ولایت فقیه از منظر علامه طباطبائی : در این‌که چه کسی باید حکومت کند و چرا باید از وی اطاعت‌شود؟ مرحوم علامه به قانون طبیعی تمسک جسته معتقد است انسان فطرتاً به دنبال آگاه‌ترین، بهترین و عادلترین فرد است که در اسلام در زمان غیبت، فقیه است. وی در اثبات چنین امری از شیوه فقهی مبنی بر تفویض امر ولایت از بالا استفاده نکرده بلکه استدلالی عقلی و فلسفی دارد.( اندیشه سیاسی علامه طباطبایی، مصطفی زهرانی، علوم سیاسی، ش‌1، ص‌89 ) وی می‌گوید: به حکم فطرت، وجود مقام ولایت در هر جامعه‌ای بر اساس حفظ مصالح عالیه ضروری است. اسلام نیز پا بپای فطرت پیش می‌رود. نتیجه این دو مقدمه این است، فردی که در تقوای دینی و حسن تدبیر و اطلاع بر اوضاع از همه مقدم است، برای این مقام متعین است و در این که اولیای حکومت‌باید زبده‌ترین و برجسته‌ترین افراد جامعه باشند، کسی تردیدی به‌خود راه نمی‌دهد. بر این اساس از منظر علامه تشکیل حکومت اسلامی واجب بوده و در صورتی که مردم برای انجام تکالیف واجب اجتماعی خویش بخواهند دولت تشکیل دهند حق دارند که فقیه واجد شرایطی را به عنوان حاکم تعیین نمایند.بی‌شک چنین فقیهی علاوه بر مشروعیت مردمی دارای مشروعیت الهی نیز خواهد بود.زیرا منطقی و معقول نیست که مردم به تکالیف اجتماعی از سوی شارع مکلف باشند، اما هیچگونه حق دخالت و اظهار نظر جهت ایجاد مقدمات و فراهم آوردن زمینه‌های انجام آن تکالیف را نداشته باشند.مگر امکان دارد که برای شارع، امری مطلوب باشد و آن را از مردم بخواهد اما مقدمه آن را نخواهد؟ (رجوع شود به: علامه طباطبائی، محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبائی، ج 4، ص 207-211 .) بنابر این با توجه به این مطالب ، راز حضور پرشور و فعالانه شاگردان علامه طباطبایی همچون شهید مطهری ، شهید بهشتی ، شهید قدوسی ، آیت الله مصباح یزدی ، آیت الله جوادی آملی و... د رجریان انقلاب بیشتر مشخص می گردد و این تاثیر به دلیل اعتقادی بود که ایشان به لزوم انقلاب و نهضت انقلابی در جامعه اسلامی داشتند و این اعتقادات را در خلال مباحث علمی و اعتقادی خویش به صراحت بیان می فرمودند . در این زمینه مطالعه کتاب (اندیشه سیاسی علامه طباطبائی، قم، نشر: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی. ) توصیه می شود . دوست عزیز ضمن آرزوی موفقیت برای شما منتظر تماسهای بعدی شما با این مرکز هستیم . (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 15/100112654)
عنوان سوال:

نظر علمای بزرگ مثل امام خمینی و مقام معظم رهبری و علامه طباطبایی و آیت الله جوادی و مصباح یزدی در باب نهضت های اسلامی و مثلا انقلاب اسلامی و ماهیت آن و معنا، چرایی و چگونگی اصلاح اجتماعی چیست؟ لطف کنی


پاسخ:

نظر علمای بزرگ مثل امام خمینی و مقام معظم رهبری و علامه طباطبایی و آیت الله جوادی و مصباح یزدی در باب نهضت های اسلامی و مثلا انقلاب اسلامی و ماهیت آن و معنا، چرایی و چگونگی اصلاح اجتماعی چیست؟ لطف کنی

پرسشگر محترم ضمن تشکر از تماس شما با این مرکز از آنجایی که این مرکز پاسخگوی سوالاتی می باشد که در آنها احتمال ابهام و شبهه ای وجود دارد لذا تلاش خواهیم نمود تا موارد مبهم را بیان نماییم در نتیجه مواردی که ابهامی ندارند از جمله دیدگاه امام خمینی و مقام معظم رهبری در باره نهضت های اسلامی و انقلاب اسلامی که کاملا واضح و روشن است را اشاره ای نموده و از آن عبور خواهیم نمود چرا که امام خمینی به عنوان رهبر کبیر انقلاب اسلامی و مقام معظم رهبری به عنوان جانشین صالح ایشان داعیه دار انقلاب اسلامی بوده و این انقلاب وامدار حرکتی بود که آن امام بزرگوار آغاز نموده و آن را رهبری و به نتیجه رساند و مقام معظم رهبری نیز راه آن عزیز سفر کرده را با شایستگی تمام ادامه داده و با گذر از بحرانها و فتنه های مختلف 21 سال گذشته شایستگی های خویش را در عرصه سکانداری کشتی انقلاب اسلامی به اثبات رسانده است .
امام خمینی در تحلیل اوضاع و شرایط زمانه ای که می زیستند آن را با دوران یزید بن معاویه قیاس نموده و در نتیجه همچون جد بزرگوارشان امام حسین علیه السلام سکوت را جایز نمی دانستند و معتقد بودند که سکوت هر مسلمان در برابر این همه ظلم و فساد جز نابودی اسلام عاقبتی نخواهد داشت لذا در سال 42 با حرام اعلام نمودن تقیه ، مبارزه ای را با رژیم شاه آغاز نمودند که در نهایت به انقلاب اسلامی سال 1357 منجر شد . ایشان پس از آغاز قیام به ترکیه و از آنجا به نجف تبعید شده و در آنجا با طرح موضوع ولایت فقیه تنها راه اصلاح جامعه را تشکیل حکومت اسلامی با حاکمیت ولی فقیه اعلام نمودند که برای مطالعه بیشتر می توان به کتاب (ولایت فقیه ) که در همان سالها بارها پنهانی چاپ و نشر شده و پس از انقلاب نیز چندین چاپ به خود دیده است مراجعه نمود . همچنین دیدگاههای ایشان در زمینه های مختلف از جمله اصلاحات اجتماعی را می توان از خلال کلمات و نوشته های ایشان که در مجموعه ای با نام صحیفه امام و یا مجموعه های موضوعی با عنوان (تبیان) توسط مرکز نشر آثار امام خمینی ره چاپ شده است به دست آورد .
مقام معظم رهبری نیز که از سردمداران انقلاب اسلامی به شمار می روند از سال 42 رسما به نهضت امام خمینی پیوسته و در رفت وآمدهایی که بین مشهد و قم داشتند مهمترین نقش را در رهبری انقلاب در حوزه خراسان بر عهده داشتند . ایشان به همراه شهید عبدالکریم هاشمی نژاد و آیت الله واعظ طبسی رهبری فعالیتهای انقلابی مشهد را بر دوش کشیده و به ویژه جلسات ایشان که عمدتا در مسجد کرامت برگزار می شد نقش مهمی در سازماندهی و تربیت جوانان پرشور و مسلمان و هدایت آنان به سمت انقلاب اسلامی ایفا می کرد و همین جوانان بعدها نیز جزء نیروهای خدمتگذار انقلاب اسلامی شدند که از جمله آنان می توان به شهید محمود کاوه اشاره نمود . پس از انقلاب اسلامی نیز ایشان از همان روزهای آغازین ، در راستای تحکیم انقلاب اسلامی به فرمان امام خمینی وارد عرصه های مختلف اجرایی شده و علاوه بر آن توسط مردم نیز به سمت های مختلفی همچون نمایندگی مجلس شورای اسلامی و نیز ریاست جمهوری برگزیده شدند و در این مدت نیز چندین بار هدف سوء قصد دشمنان انقلاب قرار گرفتند که در یک مرتبه آن از ناحیه دست راست به افتخار جانبازی نائل شدند . ایشان نیز همچون امام خمینی راه حل اصلاح اجتماعی را برقراری حکومت اسلامی و ایجاد جامعه ای الگو و پیشرفته با مدل اسلامی و بر اساس مبانی دینی می دانند و در همین راستا ضمن رهبری حکومت اسلامی و اهتمام به ریشه کنی فساد از همه بخش های جامعه و به ویژه بخشهای بالا دستی (با طرح مسائلی از قبیل درخواست از مسئولین مربوطه برای ریشه کنی فقر و فساد و تبعیض و یا درخواست اجرای قانون موسوم به از کجا آورده ای به منظور برخورد با مفاسد اقتصادی کلان) ، از طریق ترسیم خط مشی کشور در سالهای آینده از جمله سند چشم انداز بیست ساله و نیز تشویق دانشمندان و نخبگان علمی کشور و دمیدن روح اعتماد به نفس در جانهای دانشمندان جوان تلاش می کنند تا کشور را به سمتی هدایت کنند که نخستین الگوی کشور پیشرفته ای باشد که بدون اتکای به بیگانگان و با استفاده از الگوهای عمدتا بومی و در سخت ترین شرایط و تهدیدات جهانی توانسته است ایستادگی نموده و به پیروزی برسد . (رک : سند چشم انداز بیست ساله) برای بررسی دیدگاههای مقام معظم رهبری در زمینه انقلاب اسلامی و نیز اصلاحات اجتماعی می توان به سایت اطلاع رسانی مقام معظم رهبری به نشانی www.leader.ir مراجعه نمایید .
در زمینه شخصیتهای دیگر نیز با بیان اسامی هریک از آنها اجمالا به دیدگاههای هر کدام اشاراتی گذرا می نماییم :
آیت الله مصباح یزدی :
آیت الله مصباح یزدی از شخصیتهایی هستند که جزء نیروهای اصیل و انقلابی قبل و بعد از انقلاب بوده و به عنوان یکی از ستونهای فکری انقلاب اسلامی می توان از ایشان یاد برد و اهمیت شخصیت علمی ایشان در حال حاضر به اندازه ای است که مقام معظم رهبری در سال 1378 و به دنبال ترور شخصیت ایشان از سوی بدخواهان در باره ایشان فرمودند : (بنده نزدیک به چهل سال است که جناب آقای مصباح را می شناسم و به ایشان به عنوان یک فقیه ، فیلسوف ، متفکر و صاحب نظر در مسائل اساسی اسلامی ارادت قلبی دارم . اگر خداوند متعال به نسل کنونی ما این توفیق را نداد که از شخصیت هایی مانند علامه طباطبایی و شهید مطهری استفاده کند اما به لطف خدا این شخصیت عزیز و عظیم القدر ، خلا آن عزیزان را در زمان ما پر می کند .)(روزنامه جوان ، 14شهریور 1378، ص1و2 به نقل از رضا صنعتی ، مصباح دوستان)
آیت الله مصباح یزدی نیز ضمن اعتقاد به نهضت های اسلامی و انقلاب اسلامی به منظور ایجاد حکومت صالح به منظور پیش زمینه اصلاح جامعه از همان آغازین روزهای نهضت امام خمینی به صف مبارزان نهضت پیوستند و به شیوه های مختلف در راه پیروزی انقلاب اسلامی گام برداشتن که از جمله این راهها عبارت بود از :
امضای دهها بیانیه و اعلامیه در راستای نهضت اسلامی امام خمینی در طول سالهای 1342 تا 1357 که اسناد آن امروزه در جلدهای مختلف کتبی که با عناوین مختلف از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ شده است از جمله کتاب (اسناد انقلاب اسلامی ج3)موجود می باشد ، راه اندازی نشریات انقلابی همچون بعثت و انتقام که مورد اخیر به صورت کاملا زیرزمینی و مخفیانه چاپ و انتشار می یافت و حاوی مطالب ایدئولوژیک پیرامون ماهیت نهضت اسلامی بود به قول سید هادی خسروشاهی از عوامل اصلی این دو نشریه ، رادیکال تر از نشریه بعثت بود ، دبیری گروه (ولایت) به منظور بررسی علمی مساله حکومت اسلامی ، مبارزه با اندیشه های التقاطی ، عضویت در گروه یازده نفره بانام (هیات مدرسین) و ... . برای مطالعه بیشتر در باره ارتباط آیت الله مصباح یزدی و انقلاب اسلامی و نیز راهکارهای اصلاح در جامعه می توانید به کتب مختلفی که از ایشان به چاپ رسیده است مراجعه فرمایید که به برخی از آنها اشاره می نماییم :
1 – رضا صنعتی ، مصباح دوستان
2 – حقوق وسیاست در قرآن ، آیت الله مصباح یزدی
3 – جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن ، آیت الله مصباح یزدی
4 – اصلاحات ، ریشه ها و تیشه ها ، آیت الله مصباح یزدی
5 – تهاجم فرهنگی ، آیت الله مصباح یزدی
و ...
آیت الله جوادی آملی :
آیت الله جوادی آملی نیز یکی از شخصیتهای تاثیر گذار انقلاب اسلامی به ویژه در مرحله تحکیم پایه های انقلاب اسلامی هستند . ایشان که‌ از یاران‌ صدیق‌ و از شاگردان‌ مبرّز امام‌ خمینی‌ (ره‌) بود، در جبهه‌های‌ سیاسی‌ نیز همواره‌ پیرو پیر و مراد خود بود و در سالهای‌ مبارزه‌ بر ضد رژیم‌ شاه‌ از هیچ‌ کوششی‌ دریغ‌ نمی‌ورزید. وی‌ از سال‌ 1342 همراه‌ امام‌ بود و در طول‌ این‌ دوران‌، بارها مورد دستگیری‌ و بازجویی‌ ساواک‌ قرار گرفت‌.
بخشی‌ از این‌ مبارزات‌، همکاری‌ در مبارزات‌ مردم‌ آمل‌، سخنرانی‌، افشاگری‌ و تنظیم‌ اطلاعیه‌ها و بیانیه‌ها بود. با شکل‌گیری‌ مبارزات‌ و تظاهرات‌ در همه‌ جای‌ ایران‌، مردم‌ آمل‌ نیز با ارشادها و راهنماییهای‌ آیة‌ الله جوادی‌ آملی‌، به‌ صفوف‌ مبارزان‌ پیوستند و رژیم‌ پهلوی‌ را با شکست‌ رو به‌ رو ساختند.
پس‌ از پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ ایران‌ نیز، آیة‌ الله جوادی‌ در مسؤولیتهای‌ گوناگونی‌ به‌ انجام‌ وظیفه‌ پرداخت‌. در سالهای‌ آغازین‌ انقلاب‌، با حکم‌ امام‌ خمینی‌ (ره‌) به‌ ریاست‌ دادگاه‌ انقلاب‌ و حاکمیت‌ شرع‌ منصوب‌ شد و همچنین‌ عضو شورای‌ عالی‌ قضایی‌ بود. از دیگر فعالیتهای‌ ایشان‌ در آن‌ دوره‌، تدوین‌ لایحة‌ قصاص‌ بود که‌ همواره‌ مورد نفرت‌ دشمنان‌ انقلاب‌ و ملی‌ گراها بود.
استاد جوادی‌ آملی‌، سفرهای‌ گوناگونی‌ به‌ کشورهای‌ مختلف‌ جهان‌، با انگیزه‌های‌ تبلیغی‌ و سیاسی‌ انجام‌ داده‌ است‌. یکی‌ از مهمترین‌ سفرهای‌ وی‌ سفر به‌ شوروی‌ سابق‌ برای‌ تسلیم‌ پیام‌ امام‌ خمینی‌ (ره‌) به‌ گورباچف‌، رهبر وقت‌ اتحاد جماهیر شوروی‌ بود که‌ از دید صاحب‌ نظران‌ جهانی‌، پدیده‌ای‌ بسیار مهم‌ تلقی‌ می‌شد. از دیگر سفرهای‌ مهم‌ وی‌، سفر به‌ نیویورک‌ و شرکت‌ در نشست‌ ادیان‌ و ابلاغ‌ پیام‌ مقام‌ معظم‌ رهبری‌ بود که‌ معظم‌ له‌ با صلابت‌ تمام‌، پیام‌ رهبر ایران‌ را در آن‌ قرائت‌ کردند.(نقل از سایت راسخون)
آیت الله جوادی آملی نیز با توجه به مطالب بالا طبیعتا از وابستگان انقلاب اسلامی بوده و امروزه نیز جزء تئوری پردازان و نظریه پردازان تداوم انقلاب اسلامی هستند و دیدگاههای ایشان حاوی مطالب ارزنده ای در باره ساخت جامعه اسلامی به عنوان پیش زمینه اصلاح حقیقی جامعه می باشد که مراجعه به سایت اطلاع رسانی ایشان به نشانی www.esraco.org می تواند در این زمینه راهگشا باشد .
ایشان انقلاب اسلامی را انقلابی با ماهیت کاملا اصیل ، اسلامی و در راستای حرکت انبیاء و ائمه معصومین دانسته و الگوی امام خمینی را سید الشهداء علیه السلام می دانند .
ایشان ضمن اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه و نیابت عامه ولی فقیه از جانب امام زمان ، معتقد بودند : (یکی از بزرگترین نایبان امامان معصوم ، حضرت روح الله الموسوی الخمینی رضوان الله علیه معروف به امام خمینی است که محور تمام رفتار و گفتار و کردار و قیام و قعود وی با حسن فعلی و حسن فاعلی عادلانه همراه بود ... نیابت امام خمینی در نهضت اسلامی بیش از هر چیز به نیابت از حضرت حسین ابن علی بن ابی طالب شباهت داشت ، چه اینکه نیابت آن عنصر کم بدیل در نشر معارف عقلی و نقلی از حضرت امام باقر و امام صادق علیهما السلام بود که البته مجموعه همه کمال های علمی و عملی به نحو اوفر و اعلی و اتم و به نحو اصالت در وجود مبارک حضرت ولی عصر حاصل است)(عبدالله جوادی آملی ، بنیان مرصوص امام خمینی ، ص6)
ایشان همچنین در بخشی دیگر به چهار عنصر اساسی انقلاب اسلامی که امام خمینی در راستای تحقق آنها انقلاب اسلامی را راهبری نموده است اشاره کرده و می نویسد : (امام راحل برای هدم جاهلیت طاغوت و کشف نقاب از چهره ملکوتی اسلام ناب محمدی چهار عنصر اساسی انقلاب را که به مثابه ارکان چهارگانه بنیان مرصوص اسلامی است به خوبی شناخته و به آنها ایمان آورده و شرایط تحقق آنها را تحصیلی دانسته نه حصولی ...
1 – هدف امام راحل جز رضای خدا و احیای کلمه علیای الهی نبود زیرا رسول اکرم فرمود : ... هرفردی از امت اسلامی اگر همت روزانه و اهتمام هر بامدادش غیر خداوند باشد از خدا بیگانه است ..
2 – اهتمام به امور مسلمین اعم از ساکنان ایران وغیر ایران مهم ترین مشاغل فکری آن حضرت بود زیرا رسول گرامی اسلام چنین فرمود : من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس منهم یعنی هر کس برای حل دشواریهای جامعه اسلامی یا آحاد آنان همت نورزد از قلمرو مسلمین خارج بوده و اسلام او کامل نیست .
3 – اهتمام به امور جامعه انسانی اعم از مسلمان و غیر مسلمان برای امام راحل جاذبه فراوانی داشت ....
4 – حفظ استقلال و عزت در برابر دولت طغیانگر و حاکم جبار از ویژگی های امام خمینی بود ... )(همان ، ص 7)
برای مطالعه بیشتر در باره دیدگاه آیت الله جوادی آملی در باره انقلاب اسلامی و نیز تشکیل حکومت اسلامی دو کتاب زیر بسیار مفید و سودمند خواهد بود :
1 – بنیان مرصوص امام خمینی ره ، عبدالله جوادی آملی
2 – ولایت فقیه ، ولایت فقاهت و عدالت ، همان

علامه طباطبایی :
مرحوم علامه طباطبایی اگر چه به مانند شخصیتهای فوق الذکر سیاسی به شمار نمی رفت و کمتر دارای فعالیت سیاسی بود اما در عین حال با توجه به اعتقادی که به لزوم پیوند دین و سیاست داشت به عنوان یک فیلسوف و اندیشمند اسلامی از سیاست نیز غافل نبود . در مورد علت حضور کمرنگ ایشان در عرصه مبارزات سیاسی پیش از انقلاب اسلامی دو دلیل زیر را می توان بیان کرد :
1. توانایی های اشخاص:
(لا یکلف الله نفسا الا وسعها) (بقره، آیه 286). از این رو مشاهده می نماییم که برخی علماء با توجه شناختی که از توانایی ها و استعدادهای خویش داشتند، به همان میزان در مسائل مختلف از جمله موضوعات سیاسی وارد می شده اند.
2. شرایط محیطی و میزان احساس نیاز:
بسیاری مواقع علت این که علماء در مسائل اظهار نظر نمی کنند نه به خاطر عدم اهتمام به آن مسأله بلکه به خاطر احساس عدم نیاز به اظهار نظر می باشد خصوصا در شرایطی که فقیهی عادل و جامع الشرایط هدایت و رهبری جامعه اسلامی را به عهده گرفته و رهنمودهای لازم را ارائه می نمایند. بنابراین در چنین شرایطی دیگر ضرورتی برای ورود سایر علماء و اظهار نظر نمی ماند. هر چند مسلما در برخی موضوعات که با سرنوشت جامعه اسلامی در ارتباط است اظهار نظر و مشارکت آنان می تواند پشتوانه عظیمی برای نظام اسلامی محسوب گردد.
خلاصه در بررسی چرایی میزان فعالیت سیاسی هر یک از بزرگان خصوصا در زمان کنونی باید به این قبیل مسائل توجه داشت. نه این که عدم مشهود بودن فعالیت های سیاسی آنان را دلیل بر، مطلوب بودن کناره گیری افراد جامعه از فعالیت ها و مشارکت های سیاسی دانست. بلکه هر فرد باید با شناخت وظایف و تکالیف فردی و اجتماعی خویش و نقش و جایگاهی که در جامعه و نظام اسلامی دارد به انجام وظایف خود در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی و... بپردازد و بهترین الگو هم در چنین شرایطی، اسوه های کامل بشریت؛ یعنی پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) و جانشین واقعی آنان یعنی ولی فقیه جامع الشرایط می باشد.
استاد علامه (ره) بمعنی مصطلح سیاست، (سیاسی) نبود، ولی این بمعنی عدم اهتمام به مسائل جامعه و مردم نیست. پیش از حوادث 15خرداد و درمسائل مربوط به انجمن های ایالتی ولایتی، و پس از فاجعه قتل عام مردم در 15خرداد، استاد علامه همیشه طرف (مشورت) مراجع عظام بود و درجلسات این بزرگان شرکت میکرد و حتی در بعضی از اعلامیه های مشترک مراجع عظام قم، امضای ایشان هم هست. اما پس از آنکه اعلامیه ها و بیانیه ها (تک امضائی) شد ایشان بطور مستقل اعلامیه ای ندادند ولی (سکوت) هم نکرده بودند و به هرنحو مقدور با مراجع وکلیت روحانیت مبارز (هماهنگی) داشت و اغلب روحانیون مبارز از شهید مطهری و بهشتی و مفتح و قدوسی و غیر هم، همه شاگردان علامه طباطبایی بودند و بدون شک تربیت فکری - معنوی این بزرگان، توسط علامه طباطبایی، نقشی اساسی در حرکت آنها داشت. درباره مسائل جهان اسلام، از جمله مسئله فلسطین، استاد علامه همواره فعال بود و حتی در مورد لزوم کمک به مردم فلسطین، ایشان اعلامیه ای را همراه شهید مطهری و مرحوم آیت الله سیدابوالفضل موسوی زنجانی منتشر ساخت که در آن ضمن افتتاح حساب بانکی در بانک های: ملی، صادرات و بازرگانی، مردم را به یاری مردم ستمدیده فلسطین فراخوانده بود.
مرحوم علامه طباطبایی نیز همچون سایر علمای بزرگواری که اسامی آنها در بالا ذکر شد معتقد به ایجاد حکومت دینی به عنوان پیش زمینه اصلاح اجتماع بودند که در این راستا به سه دیدگاه از ایشان اشاره می نماییم :
یکم . علامه طباطبائی و حکومت اسلامی :
علامه طباطبائی با اشاره به آیاتی که متضمن تکالیف اجتماعی و لزوم اقامه عبادات از سوی مردم است معتقدند که چون افراد در پیدایش اجتماع اثر تکوینی دارند برای اداره آن نیز حق دخالت داشته و خداوند آن اثر تکوینی را در مقام تشریع ضایع نگذارده است.ایشان در این زمینه بحث مبسوطی ارائه نموده و به اکثر آیات مورد استدلال اشاره کرده است وی می نویسد: ( نکته‌ای که لازم است در اینجا مورد توجه قرار گیرد این است که عموم آیاتی که متضمن لزوم اقامه عبادات و انجام حج و اجرای حدود و قصاص و نظایر اینها است روی سخن خود را تنها به پیغمبر ننموده بلکه تمام مؤمنین را مخاطب قرار داده و اجرای این امور را از همه آنان خواسته است.
مجموع این آیات چنین استفاده می‌شود که دین یک روش اجتماعی است که خداوند آن را بر عهده مردم قرار داده است و خدا راضی به کفر بندگان خویش نیست، و چنین خواسته است که افراد همه با هم و به طور دسته جمعی اقامه دین کنند، پیدا است که اجتماع چون از افراد تشکیل شده، اداره آن نیز باید به عهده خود آنها بوده باشد، و هیچ فردی در این باره بر دیگری مزیت و تقدم نداشته همه یکسان می‌باشند.خلاصه شئون اجتماعی مخصوص به دسته‌ای خاص نمی‌باشد، و در این موضوع پیغمبر نیز با دیگران مساوی بوده هیچ امتیازی ندارد .علامه طباطبائی در بخش دیگری و در ادامه پاسخ به این سؤال که عهده‌دار اداره اجتماع کیست و سیره او چیست؟ می‌گوید: ( در هر صورت باید دانست که بدون اشکال در این زمان که پیامبر (ص) وفات نموده و امام (ع) نیز از دیده پنهان است، امر حکومت‌به دست‌خود مسلمین است، و این وظیفه آنان است که با در نظر گرفتن روش رسول خدا که روش امامت‌بوده است‌حاکمی را انتخاب کنند، و این روش غیر از روش پادشاهی و امپراتوری است، در این موقعیت نباید هیچ حکمی از احکام الهی تغییر کند و این وظیفه همه است که در راه حفظ‌احکام خدا کوشا باشند، و اما درباره حوادث روزمره و پیشآمدهای جزئی همان طور که گفتیم، لازم است که حاکم با مشورت مسلمین درباره آنها تصمیم بگیرد) بنابر این از مجموع آیات متضمن تکالیف اجتماعی مردم چنین نتیجه می‌شود که تشکیل حکومت اسلامی ‌به عنوان مقدمه واجب بر عموم مسلمانان لازم است و با توجه به اینکه نهضت های اسلامی و به ویژه انقلاب اسلامی تنها راه پیگیری تشکیل حکومت اسلامی می باشد می توان این دیدگاه را موید و مشوق انقلاب اسلامی دانست و به عنوان تئوری انقلاب در دورانی دانست که انقلاب اسلامی در حال تکوین می باشد .
دوم . مدل و نوع حکومت از منظر علامه طباطبائی :
از دیدگاه این اندیشمند بزرگ اسلامی ، راجع به طرح های مربوط به حکومت اسلامی، در شریعت اسلام دستوری نیامده و حقا هم نباید وارد شود. زیرا شریعت تنها متضمن مواد ثابت دین است. طرز حکومت‌با تغییر و تبدیل جامعه‌ها به‌حسب پیشرفت تمدن قابل تغییر است. طرز حکومت های اسلامی را در هر عصر، باید با در نظر گرفتن سه ماده ثابت‌شرع اسلام تعیین کرد:
1) مسلمانان تا آخرین حد ممکن باید در اتحاد و اتفاق بکوشند;
2) مرز جامعه اسلامی اعتقاد است; نه مرزهای طبیعی;
3) اصل، رعایت و اجرای سیرت و سنت رسول‌الله(ص) است. (طباطبایی، محمدحسین، مقاله ولایت زعامت )
و جمهوری اسلامی نیز بهترین مدلی بود که معیارهای فوق را در برداشت .

سوم . ولایت فقیه از منظر علامه طباطبائی :
در این‌که چه کسی باید حکومت کند و چرا باید از وی اطاعت‌شود؟ مرحوم علامه به قانون طبیعی تمسک جسته معتقد است انسان فطرتاً به دنبال آگاه‌ترین، بهترین و عادلترین فرد است که در اسلام در زمان غیبت، فقیه است. وی در اثبات چنین امری از شیوه فقهی مبنی بر تفویض امر ولایت از بالا استفاده نکرده بلکه استدلالی عقلی و فلسفی دارد.( اندیشه سیاسی علامه طباطبایی، مصطفی زهرانی، علوم سیاسی، ش‌1، ص‌89 )
وی می‌گوید: به حکم فطرت، وجود مقام ولایت در هر جامعه‌ای بر اساس حفظ مصالح عالیه ضروری است. اسلام نیز پا بپای فطرت پیش می‌رود. نتیجه این دو مقدمه این است، فردی که در تقوای دینی و حسن تدبیر و اطلاع بر اوضاع از همه مقدم است، برای این مقام متعین است و در این که اولیای حکومت‌باید زبده‌ترین و برجسته‌ترین افراد جامعه باشند، کسی تردیدی به‌خود راه نمی‌دهد.
بر این اساس از منظر علامه تشکیل حکومت اسلامی واجب بوده و در صورتی که مردم برای انجام تکالیف واجب اجتماعی خویش بخواهند دولت تشکیل دهند حق دارند که فقیه واجد شرایطی را به عنوان حاکم تعیین نمایند.بی‌شک چنین فقیهی علاوه بر مشروعیت مردمی دارای مشروعیت الهی نیز خواهد بود.زیرا منطقی و معقول نیست که مردم به تکالیف اجتماعی از سوی شارع مکلف باشند، اما هیچگونه حق دخالت و اظهار نظر جهت ایجاد مقدمات و فراهم آوردن زمینه‌های انجام آن تکالیف را نداشته باشند.مگر امکان دارد که برای شارع، امری مطلوب باشد و آن را از مردم بخواهد اما مقدمه آن را نخواهد؟ (رجوع شود به: علامه طباطبائی، محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبائی، ج 4، ص 207-211 .)
بنابر این با توجه به این مطالب ، راز حضور پرشور و فعالانه شاگردان علامه طباطبایی همچون شهید مطهری ، شهید بهشتی ، شهید قدوسی ، آیت الله مصباح یزدی ، آیت الله جوادی آملی و... د رجریان انقلاب بیشتر مشخص می گردد و این تاثیر به دلیل اعتقادی بود که ایشان به لزوم انقلاب و نهضت انقلابی در جامعه اسلامی داشتند و این اعتقادات را در خلال مباحث علمی و اعتقادی خویش به صراحت بیان می فرمودند . در این زمینه مطالعه کتاب (اندیشه سیاسی علامه طباطبائی، قم، نشر: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی. ) توصیه می شود .
دوست عزیز ضمن آرزوی موفقیت برای شما منتظر تماسهای بعدی شما با این مرکز هستیم . (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 15/100112654)





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین