در طول تاریخ استفاده کردن از نظرات بزرگان و استفاده از راهنمایی آنان راهکارهایی را در زندگی بشر و همچنین در ارتقاء بعد فکری او فراهم آورده است. در این نوشته مختصر به دنبال نظر رهبر فقید انقلاب حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری (مدظله العالی) دربارة روشنفکری هستیم. از زمانی که بحث روشنفکری در ایران به وجود آمد، گروهها و طیفهای مختلفی از اقشار جامعه خود را به این جریان پیوند داده و خود را متعلق بدان میدانستند. جریان روشنفکری یکی از مقولههای اجتماعی است که در جامعه ما دستخوش تغییرات و تطورات گوناگون قرار گرفته است. نکتهای که حائز اهمیت است[1] اینکه جریان روشنفکری یک گفتمان و طرز تفکر یک دست نمیباشد و دارای سطوح مختلفی میباشد. برخی از شقوق آن هماهنگی با دین و حتی دغدغه دینی دارد. برخی دیگر منافات با دین و ضد مذهب و برخی از شقوق آن نیز در پشت دین موضع گرفته و مفاهیم دینی را تغییر میدهد. برخی از آنان ناآگاهان غافل و برخی دیگر از آگاهان عامه هستند. از آغاز دهة 40 تا پیروزی انقلاب اسلامی جریان روشنفکری به سه دسته تقسیم میشود: 1. روشنفکری چپگرا. 2. روشنفکری راستگرا. 3. روشنفکری دینی. 1. روشنفکری چپگرا: این افراد دارای ایدئولوژی مارکسیستی بوده و از جهت سیاسی نیز قائل به تئوریهای توتالیتر (اقتدارگرا) هستند. آنها در تضاد مستقیم با دین و مذهب بودند. 2. روشنفکری راستگرا: این افراد باورهای لیبرالیستی داشتند. اعتقاد به آزادی داشتند البته با این قید که مزاحم آزادی دیگران نباشد. (کاری به حدود دینی نداشتند) تأکید بر قانون میکردند و منظور آنها قوانین بشری بود و آن را در مقابل قانون الهی علم میکردند. همچنین اعتقاد به حکومتهای لیبرال دموکراتیک داشتند و قائل به جدایی دین از سیاست بودند (افکار سکولاریستی). 3. روشنفکری دینی: این جریان، روشنفکری چپگرا و راستگرا و هم مذهبیان را البته متدینان غیر سیاسی و مقدس مآب به نقد میکشید. در واقع به دنبال تجددطلبی دینی بودند و در برابر معضلات و مشکلات راهحلهایی را ارائه میدادند که مقتضی زمان و موافق دین بود. با توجه به تقسیم بندی فوق به بررسی نظر امام خمینی (ره) میپردازیم: الف. موضع دفعی روشنفکران از ناحیة امام (ره): مهمترین نمونههای روشنفکران چپگرا عبارت از حزب توده، گروه خلیل ملکی و سازمانهای چریکی و مارکسیستی بودند که حضرت امام (ره) از ابتدای مبارزات فاصله متدینان با این گروهها را حفظ کرده و هرگز با آنان همکاری نکردند.[2] درادامه برای تیمن و تبرک از کلام آن رهبر فقید دو نمونه ذکر میشود: گروههای چپ یا کمونیستی تقریباً از بین رفتهاند، آنها نمیتوانند در نهضت مردمی که در جریان است هیچ تأثیری داشته باشند.[3] از این دستهجات خائن، چه کمونیست و چه مارکسیست و چه منحرفین از مذهب تشیع و از مکتب مقدس اهل بیت علیهم السّلام به هر اسم و رسمی باشد، متنفر و بیزارم و آنها را خائن به مملکت اسلام و مذهب میدانم.[4] ب. موضع جذبی دفعی روشنفکران از ناحیة امام (ره) : مشهورترین نمونة روشنفکرانی راستگرا جریان جبهة ملی بود. این جبهه که متشکل از گروههای مختلف بود، در چند اصل مشترک با یکدیگر توافق داشتند. موضع رهبر کبیر انقلاب با این طیف از روشنفکران مثل گروههای چپگرا که در ضدیت آشکار با مذهب بودند، نبود و حضرت امام (ره)، فقط به دفع آنان نپرداخت و به اصلاح افکار و دیدگاههای آنان پرداخت. در مواردی مثل اختلاف بر سر عنوان مجلس خبرگان و مجلس مؤسسان حضرت امام (ره) ضمن انتقاد از آن به آگاهی دادن آنان به خود و پرهیز از غربزدگی پرداخت و برخورد دافعهای نداشت، امّا در مواردی نیز شدیداً با آنان برخورد نمود؛ از باب نمونه در قضیة لایحة قصاص هیچ مسامحهای نشان ندادند، و شدیدترین برخورد را با آنان کردند. به عنوان نمونه حضرت امام (ره) دربارة مخالفت روشنفکران با مجلس خبرگان به بهانه مجلس مؤسسان میفرمایند: همانهایی که رفراندوم را تحریم کردند، همانها میخواهند که نگذارند قانون اساسی را به تصویب برسانیم چون این قانون اساسی اسلام و جمهوری اسلام است ... ما که میخواهیم قانون اساسی جمهوری اسلامی را بگذرانیم اینها به فکر افتادند که این را هم نگذارند، تحقق پیدا کند و لذا میگویند باید مجلس مؤسسانی نظیر مجلسهای غرب در این جا باشد و ششصد یا هفتصد نفر داشته باشد. (صحیفة نور، ج 4، صفحات 447 و 448) ج. موضع جذبی روشنفکران از ناحیة امام (ره): روشنفکری دینی بر خلاف روشنفکری چپگرا و راستگرا به جای این که بیشتر جنبة سیاسی داشته باشد جنبة فکری داشت. مهمترین ویژگی این طیف، نگاه انتقادی آنان به جریانهای چپگرا، راستگرا و مذهبیهای مقدس مآب و به دور از زمانی (متحجر) بود. امام (ره) به دنبال جذب این افراد و وحدت میان آنها و روحانیت بود.[5] ایشان در این زمینه نسبت به علمایی که مواضع دفعی دارند اظهار گله و شکایت میکنند.[6] به عنوان مثال حضرت امام (ره) بر پیوند دو جریان عمدة فکری یعنی دانشگاهیان و حوزویان تأکید میکنند و میفرمایند: توصیه این جانب ان است که نسل حاضر و آینده غفلت نکنند و دانشگاهیان و جوانان برومند عزیز هر چه بیشتر با روحانیون و طلاب علوم اسلامی پیوند و دوستی و تفاهم را محکمتر و استوارتر سازند و از نقشهها و توطئههای دشمنان غدار غافل نباشند.... (روشنفکری و روشنفکران در ایران از دیدگاه امام خمینی(ره)، ص 287) نظر مقام معظم رهبری (مدظله العالی) دربارة روشنفکران ایشان در مقام تعریف از واژة روشنفکر آن را ضدارتجاع میدانند و میفرمایند: مقوله روشنفکری اساساً ضدارتجاع است. روشنفکری مقولهای که رو به جلو دارد و به آینده نگاه میکند. روشنفکری عبارت است از آن حرکتی و شغلی، کار و وضعی که با فعالیت فکر سرو کار دارد و روشنفکر کسی است که بیشتر با مغر خودش کار میکند تا با بازویش، با اعصاب خودش کار میکند تا با عضلاتش.[7] روشنفکر یعنی آن کسی که آن چیزهایی را میبیند که مردم نمیبینند، کسی که از سطح بالاتری دارد نگاه میکند، مشرف بر مسائل است، جهتگیریها را میبیند، دشمنیها را میبیند، دشمنی را میشناسد، او وظیفه دارد که زودتر از هر کس دیگر فریاد بزند، خروش برآورد، مردم را بسیج کند.[8] همچنین ایشان در تبیین روند جریان روشنفکری در ایران تصریح میفرمایند که در ایران روشنفکری بیمار متولد شده است.[9] و به دنبال آن به ذکر روحیات و خصوصیات چند روشنفکر وابسته من جمله میرزا ملکم خان، حاج سیّاح محلاتی، میرزا فتحعلی آخوندزاد و... میپردازد. این افراد همان وظیفة روشنفکران غربی که مبارزه با دین تحریف شده مسیحیت را به عهده داشتند در ایران تبدیل به مبارزه با اسلام کردند و یکی از ویژگیهای روشنفکران این شد که با اسلام، دشمن و مخالف باشند.[10] امّا جدای از جریانات سیاسی و با دقت در حقیقت کلمه روشنفکری این جریان مخالف با مذهب نیست، در انتهای این نوشتار کلامی از مقام معظم رهبری را حسن ختام این نوشته قرار میدهیم که حاکی از نظر نهایی ایشان دربارة روشنفکر است: البته به نظر ما، در روشنفکری به معنای حقیقی کلمه، نه ضدیت با مذهب هست و نه ضدیت با تعبد، یک انسان میتواند هم روشنفکر باشد؛ همان معنایی که همه روشنفکر را تعریف کردهاند کسی که به آینده نگاه میکند،کار فکری میکند، رو به پیشرفت دارد و هم میتواند مذهبی باشد میتواند متعبّد باشد، میتواند مرحوم دکتر بهشتی باشد، میتواند، شهید مطهری باشد، میتواند بسیاری از شخصیتهای روشنفکر مذهبی کاملاً مؤمن ما باشد، که ما دیدهایم، هیچ لزومی ندارد که مخالف مذهب باشد.[11] منابعی برای مطالعه بیشتر: 1. اندیشه حوزه، ش 25، ص 4، مقاله رفتارشناسی امام خمینی(ره) در برابر جریان روشنفکری. 2. اندیشه حوزه، ش 25، ص 27، مقاله روشنفکری و عملکرد روشنفکران در کلام رهبری. 3. روشنفکری و روشنفکری در ایران از دیدگاه امام خمینی(ره)، گردآوری و تدوین: موسسه فرهنگی قدر ولایت. 4. پرسش و پاسخ از محضر رهبر معظم انقلاب اسلامی، گردآوری و تنظیم موسسه فرهنگی قدر ولایت، فصل پنجم. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . تمامی مطالب پیرامون نظر حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری برگرفته شده از دو مقالة آقایان سید مجید ظهیری و رضا حق پناه مندرج در نشریه اندیشه حوزه، ش 25، میباشد. برای مطالعه بیشتر به این دو مقاله رجوع شود. [2] . برای بررسی ادله حضرت امام(ره)، ر.ک: به اندیشه حوزه، ش 25، ص 8. [3] . صحیفه نور، ج 2، ص 35، به نقل از اندیشه حوزه، ش 25، ص 9. [4] . صحیفه نور، ج 1، ص 383، به نقل از اندیشه حوزه، ش 25، ص 9. [5] . رجوع کنید به اندیشه حوزه، ش 25، ص 17. [6] . صحیفه نورر، ج اوّل، صفحات 435 و 436. [7] . سخنرانی در دانشگاه تهران، 22/2/1377. [8] . گفتاری در وحدت و تحزب، ص 9، به نقل از اندیشه حوزه، ش 25، ص 29. [9] . سخنرانی در دانشگاه تهران، 22/2/1377. [10] . ر.ک: اندیشه حوزه، ش 25، ص 39. [11] . اندیشه حوزه، ش 25، ص 40.
در طول تاریخ استفاده کردن از نظرات بزرگان و استفاده از راهنمایی آنان راهکارهایی را در زندگی بشر و همچنین در ارتقاء بعد فکری او فراهم آورده است. در این نوشته مختصر به دنبال نظر رهبر فقید انقلاب حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری (مدظله العالی) دربارة روشنفکری هستیم.
از زمانی که بحث روشنفکری در ایران به وجود آمد، گروهها و طیفهای مختلفی از اقشار جامعه خود را به این جریان پیوند داده و خود را متعلق بدان میدانستند. جریان روشنفکری یکی از مقولههای اجتماعی است که در جامعه ما دستخوش تغییرات و تطورات گوناگون قرار گرفته است.
نکتهای که حائز اهمیت است[1] اینکه جریان روشنفکری یک گفتمان و طرز تفکر یک دست نمیباشد و دارای سطوح مختلفی میباشد. برخی از شقوق آن هماهنگی با دین و حتی دغدغه دینی دارد. برخی دیگر منافات با دین و ضد مذهب و برخی از شقوق آن نیز در پشت دین موضع گرفته و مفاهیم دینی را تغییر میدهد. برخی از آنان ناآگاهان غافل و برخی دیگر از آگاهان عامه هستند.
از آغاز دهة 40 تا پیروزی انقلاب اسلامی جریان روشنفکری به سه دسته تقسیم میشود:
1. روشنفکری چپگرا.
2. روشنفکری راستگرا.
3. روشنفکری دینی.
1. روشنفکری چپگرا: این افراد دارای ایدئولوژی مارکسیستی بوده و از جهت سیاسی نیز قائل به تئوریهای توتالیتر (اقتدارگرا) هستند. آنها در تضاد مستقیم با دین و مذهب بودند.
2. روشنفکری راستگرا: این افراد باورهای لیبرالیستی داشتند. اعتقاد به آزادی داشتند البته با این قید که مزاحم آزادی دیگران نباشد. (کاری به حدود دینی نداشتند) تأکید بر قانون میکردند و منظور آنها قوانین بشری بود و آن را در مقابل قانون الهی علم میکردند.
همچنین اعتقاد به حکومتهای لیبرال دموکراتیک داشتند و قائل به جدایی دین از سیاست بودند (افکار سکولاریستی).
3. روشنفکری دینی: این جریان، روشنفکری چپگرا و راستگرا و هم مذهبیان را البته متدینان غیر سیاسی و مقدس مآب به نقد میکشید. در واقع به دنبال تجددطلبی دینی بودند و در برابر معضلات و مشکلات راهحلهایی را ارائه میدادند که مقتضی زمان و موافق دین بود.
با توجه به تقسیم بندی فوق به بررسی نظر امام خمینی (ره) میپردازیم:
الف. موضع دفعی روشنفکران از ناحیة امام (ره):
مهمترین نمونههای روشنفکران چپگرا عبارت از حزب توده، گروه خلیل ملکی و سازمانهای چریکی و مارکسیستی بودند که حضرت امام (ره) از ابتدای مبارزات فاصله متدینان با این گروهها را حفظ کرده و هرگز با آنان همکاری نکردند.[2]
درادامه برای تیمن و تبرک از کلام آن رهبر فقید دو نمونه ذکر میشود:
گروههای چپ یا کمونیستی تقریباً از بین رفتهاند، آنها نمیتوانند در نهضت مردمی که در جریان است هیچ تأثیری داشته باشند.[3]
از این دستهجات خائن، چه کمونیست و چه مارکسیست و چه منحرفین از مذهب تشیع و از مکتب مقدس اهل بیت علیهم السّلام به هر اسم و رسمی باشد، متنفر و بیزارم و آنها را خائن به مملکت اسلام و مذهب میدانم.[4]
ب. موضع جذبی دفعی روشنفکران از ناحیة امام (ره) :
مشهورترین نمونة روشنفکرانی راستگرا جریان جبهة ملی بود. این جبهه که متشکل از گروههای مختلف بود، در چند اصل مشترک با یکدیگر توافق داشتند.
موضع رهبر کبیر انقلاب با این طیف از روشنفکران مثل گروههای چپگرا که در ضدیت آشکار با مذهب بودند، نبود و حضرت امام (ره)، فقط به دفع آنان نپرداخت و به اصلاح افکار و دیدگاههای آنان پرداخت. در مواردی مثل اختلاف بر سر عنوان مجلس خبرگان و مجلس مؤسسان حضرت امام (ره) ضمن انتقاد از آن به آگاهی دادن آنان به خود و پرهیز از غربزدگی پرداخت و برخورد دافعهای نداشت، امّا در مواردی نیز شدیداً با آنان برخورد نمود؛ از باب نمونه در قضیة لایحة قصاص هیچ مسامحهای نشان ندادند، و شدیدترین برخورد را با آنان کردند.
به عنوان نمونه حضرت امام (ره) دربارة مخالفت روشنفکران با مجلس خبرگان به بهانه مجلس مؤسسان میفرمایند:
همانهایی که رفراندوم را تحریم کردند، همانها میخواهند که نگذارند قانون اساسی را به تصویب برسانیم چون این قانون اساسی اسلام و جمهوری اسلام است ... ما که میخواهیم قانون اساسی جمهوری اسلامی را بگذرانیم اینها به فکر افتادند که این را هم نگذارند، تحقق پیدا کند و لذا میگویند باید مجلس مؤسسانی نظیر مجلسهای غرب در این جا باشد و ششصد یا هفتصد نفر داشته باشد. (صحیفة نور، ج 4، صفحات 447 و 448)
ج. موضع جذبی روشنفکران از ناحیة امام (ره):
روشنفکری دینی بر خلاف روشنفکری چپگرا و راستگرا به جای این که بیشتر جنبة سیاسی داشته باشد جنبة فکری داشت. مهمترین ویژگی این طیف، نگاه انتقادی آنان به جریانهای چپگرا، راستگرا و مذهبیهای مقدس مآب و به دور از زمانی (متحجر) بود.
امام (ره) به دنبال جذب این افراد و وحدت میان آنها و روحانیت بود.[5] ایشان در این زمینه نسبت به علمایی که مواضع دفعی دارند اظهار گله و شکایت میکنند.[6]
به عنوان مثال حضرت امام (ره) بر پیوند دو جریان عمدة فکری یعنی دانشگاهیان و حوزویان تأکید میکنند و میفرمایند:
توصیه این جانب ان است که نسل حاضر و آینده غفلت نکنند و دانشگاهیان و جوانان برومند عزیز هر چه بیشتر با روحانیون و طلاب علوم اسلامی پیوند و دوستی و تفاهم را محکمتر و استوارتر سازند و از نقشهها و توطئههای دشمنان غدار غافل نباشند.... (روشنفکری و روشنفکران در ایران از دیدگاه امام خمینی(ره)، ص 287)
نظر مقام معظم رهبری (مدظله العالی) دربارة روشنفکران
ایشان در مقام تعریف از واژة روشنفکر آن را ضدارتجاع میدانند و میفرمایند:
مقوله روشنفکری اساساً ضدارتجاع است. روشنفکری مقولهای که رو به جلو دارد و به آینده نگاه میکند. روشنفکری عبارت است از آن حرکتی و شغلی، کار و وضعی که با فعالیت فکر سرو کار دارد و روشنفکر کسی است که بیشتر با مغر خودش کار میکند تا با بازویش، با اعصاب خودش کار میکند تا با عضلاتش.[7]
روشنفکر یعنی آن کسی که آن چیزهایی را میبیند که مردم نمیبینند، کسی که از سطح بالاتری دارد نگاه میکند، مشرف بر مسائل است، جهتگیریها را میبیند، دشمنیها را میبیند، دشمنی را میشناسد، او وظیفه دارد که زودتر از هر کس دیگر فریاد بزند، خروش برآورد، مردم را بسیج کند.[8]
همچنین ایشان در تبیین روند جریان روشنفکری در ایران تصریح میفرمایند که در ایران روشنفکری بیمار متولد شده است.[9] و به دنبال آن به ذکر روحیات و خصوصیات چند روشنفکر وابسته من جمله میرزا ملکم خان، حاج سیّاح محلاتی، میرزا فتحعلی آخوندزاد و... میپردازد.
این افراد همان وظیفة روشنفکران غربی که مبارزه با دین تحریف شده مسیحیت را به عهده داشتند در ایران تبدیل به مبارزه با اسلام کردند و یکی از ویژگیهای روشنفکران این شد که با اسلام، دشمن و مخالف باشند.[10]
امّا جدای از جریانات سیاسی و با دقت در حقیقت کلمه روشنفکری این جریان مخالف با مذهب نیست، در انتهای این نوشتار کلامی از مقام معظم رهبری را حسن ختام این نوشته قرار میدهیم که حاکی از نظر نهایی ایشان دربارة روشنفکر است:
البته به نظر ما، در روشنفکری به معنای حقیقی کلمه، نه ضدیت با مذهب هست و نه ضدیت با تعبد، یک انسان میتواند هم روشنفکر باشد؛ همان معنایی که همه روشنفکر را تعریف کردهاند کسی که به آینده نگاه میکند،کار فکری میکند، رو به پیشرفت دارد و هم میتواند مذهبی باشد میتواند متعبّد باشد، میتواند مرحوم دکتر بهشتی باشد، میتواند، شهید مطهری باشد، میتواند بسیاری از شخصیتهای روشنفکر مذهبی کاملاً مؤمن ما باشد، که ما دیدهایم، هیچ لزومی ندارد که مخالف مذهب باشد.[11]
منابعی برای مطالعه بیشتر:
1. اندیشه حوزه، ش 25، ص 4، مقاله رفتارشناسی امام خمینی(ره) در برابر جریان روشنفکری.
2. اندیشه حوزه، ش 25، ص 27، مقاله روشنفکری و عملکرد روشنفکران در کلام رهبری.
3. روشنفکری و روشنفکری در ایران از دیدگاه امام خمینی(ره)، گردآوری و تدوین: موسسه فرهنگی قدر ولایت.
4. پرسش و پاسخ از محضر رهبر معظم انقلاب اسلامی، گردآوری و تنظیم موسسه فرهنگی قدر ولایت، فصل پنجم.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . تمامی مطالب پیرامون نظر حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری برگرفته شده از دو مقالة آقایان سید مجید ظهیری و رضا حق پناه مندرج در نشریه اندیشه حوزه، ش 25، میباشد. برای مطالعه بیشتر به این دو مقاله رجوع شود.
[2] . برای بررسی ادله حضرت امام(ره)، ر.ک: به اندیشه حوزه، ش 25، ص 8.
[3] . صحیفه نور، ج 2، ص 35، به نقل از اندیشه حوزه، ش 25، ص 9.
[4] . صحیفه نور، ج 1، ص 383، به نقل از اندیشه حوزه، ش 25، ص 9.
[5] . رجوع کنید به اندیشه حوزه، ش 25، ص 17.
[6] . صحیفه نورر، ج اوّل، صفحات 435 و 436.
[7] . سخنرانی در دانشگاه تهران، 22/2/1377.
[8] . گفتاری در وحدت و تحزب، ص 9، به نقل از اندیشه حوزه، ش 25، ص 29.
[9] . سخنرانی در دانشگاه تهران، 22/2/1377.
[10] . ر.ک: اندیشه حوزه، ش 25، ص 39.
[11] . اندیشه حوزه، ش 25، ص 40.
- [سایر] از دیدگاه مقام معظم رهبری ویژگی های مهم امام خمینی(ره) چیست؟
- [سایر] من اظهار نظر خاص سیاسی از علامه جعفری پیدا نکردم. میخواستم نظر ایشان را درباره ولایت فقیه و امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری بدانم.
- [سایر] در نظام جمهوری اسلامی، آیا منصب قائم مقام رهبری فقط مختص امام خمینی(ره) بود و آیا چنین چیزی در قانون اساسی ذکر شده بود؟ آیا در شرایط موجود مقام معظم رهبری می توانند برای خود قائم مقام انتخاب کنند؟
- [سایر] استراتژی و رهبری امام خمینی ره چه ویژگی هایی دارد؟
- [سایر] آیا رهبری امام خمینی (ره) در قالب رهبری فرهمند قابل تعریف است یا رهبری قانونی؟
- [سایر] چگونه آرمان گرایی و واقع گرایی در رهبری امام خمینی (ره) قابل جمع بود؟
- [سایر] آیا هنوز لزومی برای فرستادن صلوات هنگام ذکر نام امام خمینی(ره) ومقام رهبری هست؟
- [سایر] چگونگی پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) را توضیح دهید؟
- [سایر] چگونگی پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) را توضیح دهید؟
- [سایر] مگر امام خمینی ره نفرمودند که پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیب نرسد. حال چرا در وقایع بعد از انتخابات تاکنون به غیر از آقای نوری همدانی کسی از مقام معظم رهبری طرفداری و دفاع نکرده است؟
- [آیت الله اردبیلی] رساله توضیح المسائل به شیوه مرسوم، ابتدا بر اساس فتاوای زعیم بزرگوار شیعه حضرت آیة اللّه العظمی برجرودی قدسسره به دقت و با زبانی ساده تهیه و چاپ گردید و در معرض استفاده مقلدان و اندیشمندان قرار گرفت و به سبب دقت و سلاست و انتساب به آن مرجع بزرگوار و استاد مسلم فقه، سالها توسط فقیهان متأخر حاشیه و تعلیقه زده شد و سپس با مزج حواشی در متن اصلی، رسالههای بعدی تدوین گردید. حضرت آیة اللّه العظمی موسوی اردبیلی نیز ابتدا نظرات و فتاوای خود را به صورت حاشیهای بر رساله مزبور نگاشتند و پس از رحلت امام خمینی قدسسره به علت این که رساله معظم له در دست بسیاری از مقلدان و فارسی زبانان موجود بود، حواشی خود را به اختصار به رساله مزبور اضافه نمودند که چندین بار مورد چاپ و تجدید نظر قرار گرفت و در اختیار علاقمندان گذاشته شد. اما بازبینی و بازنگری رساله توضیح المسائل، ظهور مسائل جدید و مورد ابتلا، حذف مسائل غیر مورد ابتلا، تغییر در ساختار شکلی، جملات و ترتیب مسائل و برخی ابواب و توجه به نوآوریها و دقائق و کثرت تغییرات رساله پیشین، باعث گردید که رسالهای مستقل با ساختار فعلی تدوین شود تا به شیوهای مناسبتر، در عین حفظ چهارچوب قبلی، پاسخگوی نیاز مراجعین و فرزانگان گردد. لذا در این توضیح المسائل علاوه بر ذکر مسائل و نظرات جدید معظم له، متون مسائل تا اندازهای روانتر و ترتیب ابواب فقهی و مسائل مناسبتر شده و ابواب و مسائلی که مورد نیاز بوده، اضافه گردیده
- [آیت الله وحید خراسانی] خاتمه هرچند هر گناهی بزرگ است چون عظمت و جلال و کبریای خداوند محدود به حدی نیست پس نافرمانی خداوند متعال هم با توجه به این که معصیت خداوند علی عظیم است بزرگ است و روایت شده نظر نکن به انچه معصیت کردی بلکه ببین چه کسی را معصیت کردی ولی در مقایسه گناهان به یکدیگر بعضی بزرگتر و عذاب ان شدیدتر است و بر برخی از گناهان به طور صریح یا ضمنی تهدید و وعید به عذاب و اتش شده و یا در روایات وارده از اهل بیت عصمت علیهم السلام از انها تعبیر به کبیره شده است و به مقتضای ایه کریمه ان تجتنبوا کبایر ما تنهون عنه نکفر عنکم سییاتکم اگر دوری کنید از گناهان کبیره ای که نهی شده اید از ان می پوشانیم از شما بدیها و سییات شما را اجتناب از انها موجب امرزش گناهان دیگر است و بعضی از فقهاء اعلی الله مقامهم انها را تا هفتاد و بعضی بیشتر از ان شمرده اند و قسمتی از انها که بیشتر مورد ابتلاست ذکر می شود شرک و کفر به خداوند متعال که با هیچ گناه کبیره ای قابل قیاس نیست یاس و ناامیدی از روح و رحمت خداوند متعال امن از مکر خداوند متعال قسم دروغ به خداوند متعال انکار انچه خداوند نازل فرموده است محاربه با اولیای خداوند متعال محاربه با خدا و رسول به قطع طریق و افساد در زمین حکم به غیر انچه خداوند نازل فرموده است دروغ بستن بر خدا و رسول و اوصیا منع از ذکر خداوند در مساجد و سعی در خراب کردن انها منع زکاتی که واجب است تخلف از جهاد واجب فرار از جنگ مسلمین با کفار اضلال گمراه کردن از راه خداوند متعال اصرار بر گناهان صغیره ترک عمدی نماز و سایر واجبات الهیه ریا اشتغال به لهو مانند غنا و تار زدن ولایت ظالم اعانه کمک کردن ظالم شکستن عهد و قسم تبذیر فاسد کردن مال و بیهوده خرج کردن ان اسراف شرب خمر سحر ظلم غنا عقوق والدین اذیت و بدرفتاری با پدر و مادر قطع رحم لواط زنا نسبت دادن زنا به زن محصنه قیادت جمع کردن بین مرد و زن به زنا یا دو مرد به لواط دزدی ربا خوردن سحت خوردن حرام مانند بهای خمر و اجرت زن زناکار و رشوه ای که حاکم برای حکم می گیرد کم فروشی غش مسلمین خوردن مال یتیم به ظلم شهادت دادن به ناحق کتمان شهادت اشاعه فاحشه و گناه بین مومنین فتنه سخن چینی کردن که موجب تفرقه بین مومنین شود ناسزا گفتن به مومن و اهانت به مومن و ذلیل کردن او بهتان بر مومن تهمت زدن به مومن غیبت و ان ذکر عیب مستور و پوشیده مومن در غیاب او است چه ان عیب را به گفتار بیان کند یا به رفتار بفهماند هرچند در اظهار عیب مومن قصد اهانت و هتک حیثیت نداشته باشد و اگر به قصد اهانت عیب مومن را اظهار نماید دو گناه مرتکب شده است