تقابل انقلاب اسلامی با نظام بینالمللی و ساختار نظام بینالملل؟ مفهوم نظام بینالمللی و ساختار نظام بینالملل، یکی از مفاهیم پرمناقشه در میان متفکرین روابط بینالملل است. برخی از متفکرین نوواقعگرا، نظیر والتز، ساختار آنارشیک و غیرسلسلهمراتبی نظام بینالملل را اصلیترین عامل در تعیین رفتار سیاست خارجی واحدهای تشکیلدهنده نظام بینالمللی میدانند و برخی دیگر نظیر کوهن و نای، با دیدگاه نولیبرالی خود علاوه بر نقش ساختار، بر نقش نهادها تاکید میکنند. برخی دیگر چون ونت، ساختار بینالمللی را متشکل از ساختارهای مادی و بینالاذهانی تلقی میکنند و برخی چون واکنشگرایان، ساختار را فاقد اصالت میدانند. با هر رویکردی که بهنظام بینالمللی نگاه کنیم، انقلاب اسلامی ایران برای ظهور و نشو و نما، چارهای از تقابل با نظام بینالمللی نداشت چون انگارهها و ایدههای اصلی این انقلاب، با هر دو قطب بینالمللی در تضاد قرار میگرفت. این نوشتار بهدنبال بررسی شیوه برخورد متقابل انقلاب اسلامی ایران و نظام بینالمللی است. * وضعیت کلان نظام بینالمللی در آستانه انقلاب اسلامی ایران در اواخر دهه 1970 میلادی، بهمرور از شدت جنگ سرد در جهان کاسته میشد. دهه 1960 میلادی دهه تعارضات سخت بین دو قطب نظام بینالمللی یعنی ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروری بود اما از اوایل دهه 1970 بهمرور جو تنشزدایی در روابط قطبین حاکم شد. در زیر سیستم بینالمللی خاورمیانه این اتفاق بیشتر پس از جنگ 1973 و تلاشهای هنری کیسینجر برای صلح بین مصر و اسرائیل خودنمایی کرد که سرانجام هم در کمپدیوید و کمی پس از انقلاب اسلامی ایران، بهموفقیت رسید. در واقع، اتحاد شوروی در تمام جبههها رو به افول بود و بلوک غربی دیگر برای راضی نگهداشتن اتحادیههای کارگری در کشورهای غربی که تحت تاثیر شرق بودند، نیازی به پیادهسازی طرحهای دولت – رفاهی نمیدید. بلوک شرق دیگر یارای چندانی برای تقابل نداشت و غرب در مقایسه با شرق، روز به روز قویتر میشد. با این حال همچنان از نظام بینالمللی بهعنوان نظام دوقطبی یاد میشد. نیکسون، امنیت خلیج فارس را به دو ستون تحت نفوذ خود یعنی رژیمهای پهلوی و آلسعود سپرده بود و خیالش از امنیت این منطقه راحت بود. این وضعیت در زمان کارتر هم ادامه داشت و منطقه خلیج فارس کاملا تحت نفوذ بلوک غرب محسوب میشد. کارتر از ایران پهلوی بهمثابه جزیره ثبات یاد میکرد و رژیم پهلوی هم در این نظام دوقطبی رو به تکقطبی شدن، کاملا با بلوک غرب همآواز شده بود. با این حال، شاه ایران از کارتر یک دلخوری داشت. کارتر قیمت نفت را که پس از نابودی سیستم برتونوودز و تحریم نفتی اعراب افزایش یافته بود، پایین آورده بود. شاه در انتخاباتی که کارتر از آن پیروز درآمده بود، بهوضوح حامی جمهوریخواهان بود. در مجموع، ایران در آستانه انقلاب در وضعیتی مسالمتآمیز و هماهنگ با نظام بینالمللی بهسر میبرد. روابط مسالمتآمیزی با شوروی داشت و از سوی دیگر در جبهه غرب محسوب میشد و بخشی از پیمانهای منطقهای آن بود. این وضعیت با انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، کاملا تغییر کرد. * انقلاب اسلامی ایران در تقابل با نظام بینالمللی برای بررسی نسبت انقلاب اسلامی ایران با نظام بینالمللی، تقابل این انقلاب را با سه گونه ساختار مدنظر متفکرین بینالمللی بررسی میکنیم: (ساختار مادی)، (ساختار نهادی) و (ساختار انگارهای بینالاذهانی). الف – تقابل انقلاب اسلامی با ساختار مادی بینالملل ساختار مادی بینالمللی که بهمعنای شیوه توزیع قدرت مادی بین کشورها، بهعنوان واحدهای تشکیلدهنده این نظام است، در آستانه انقلاب اسلامی ایران، همچنان دو قطبی محسوب میشد. در این نظام، کشورها عموما به یکی از دوقطب نزدیک یا وابسته بودند. ایران پهلوی هم کاملا در جبهه ایالات متحده آمریکا بود. حتی کشورهای عضو جنبش عدم تعهد هم از این قاعده مستثنی نبوده و بنیانگذاران این جنبش، عموما شرقگرا بودند. قطبین ائتلافهایی را در برابر یکدیگر تشکیل داده بودند که معروفترین آنها ناتو و ورشو بودند. در این بین، ناتو حتی بعد از جنگ سرد هم به حیات خود ادامه داد. انقلاب اسلامی ایران از ابتدا در عرصه سیاست خارجی (شعار نه شرقی، نه غربی) را که بهمعنای عدم تعهد بود در دستور کار خود قرار داد. البته برداشتهای متعددی از عدم تعهد وجود داشت. جناح لیبرالی که اوایل انقلاب دولت موقت را تشکیل داد و همچنین ابوالحسن بنیصدر به عنوان اولین رئیسجمهور، به عدم تعهد محافظهکار اعتقاد داشتند که برگرفته از الگوی دکتر محمد مصدق بود. اما پس از عزل بنیصدر از ریاستجمهوری، انقلاب اسلامی ایران رویکرد عدم تعهد انقلابی را در پیش گرفت که مبارزه با ساختارهای ظالمانه بینالمللی را مدنظر داشت. این رویکرد از اواسط دهه 60 به بعد دچار تعدیل شد و به عدم تعهد تجدیدنظر طلب بدل شد تا اینکه بار دیگر در سال 1384 به عدم تعهد انقلابی تا حدودی نزدیک گردید. با این وصف، انقلاب اسلامی ایران در تقابل با هر دو قطب تشکیلدهنده ساختار بینالمللی قرار میگرفت. سرنگونی رژیمی که پایگاه آمریکا در منطقه بود، طبعا واکنش سختی را از سوی ایالات متحده در بر داشت. اشغال سفارت آمریکا در تهران، تقابل ایران با این قطب بینالمللی را تشدید کرد و تنازعی سخت در عرصه منطقهای بین منافع ایالات متحده و اصول انقلاب اسلامی ایران آغاز کرد. از سوی دیگر، هرچند رادیو مسکو به حمایت از انقلاب مردم ایران علیه رژیم پهلوی پرداخته بود اما روسها هم بهزودی فهمیدند که ایران بهسمت یک انقلاب سوسیالیستی حرکت نمیکند و قرار نیست پایگاه شوروی در منطقه باشد. بنابراین، شوروی هم در تقابل با انقلاب اسلامی ملت ایران قرار گرفت. یکی از نمادهای اولیه این تقابل، دستگیری یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق در همان روزهای اولیه انقلاب اسلامی بهعنوان جاسوس شوروی بود اما اوج این تقابل در جریان جنگ تحمیلی دیده شد. شوروی در جریان جنگ 8 ساله، بزرگترین تامینکننده سلاح برای عراق بود و اصولا بین رژیم صدام حسین و مسکو، روابطی حسنه برقرار بود. استخبارات مخوف صدام حسین، دستپخت کگب شوروی بود. موشکهای اسکادی که در اواخر جنگ تهران را هدف قرار میدادند و هواپیماهای پرتعداد میگ و سوخوی عراقی همه ساخت شوروی بودند، همچنین تانکهای تی – 72. جنگ عراق علیه ایران یکی از موارد معدود هماهنگی قطبین در مخالفت با یکی از طرفهای جنگ بود. با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، انقلاب اسلامی ایران که تازه از زیر بار جنگ 8 ساله خارج شده بود، با ساختار بینالمللی هژمونیک مواجه شد. تعارض این ساختار با جمهوری اسلامی ایران حتی بیشتر از ساختار قبلی بود چرا در نظام دوقطبی، تعارض منافع قطبین تا حدودی بهنفع کشورهای مستقل تمام میشود اما در نظام هژمونیک، هژمون خود را تعیینکننده قواعد بازی در عرصه بینالمللی میداند. هژمون حتی تلاش کرده است که زیرسیستم امنیتی خاورمیانه و خلیج فارس را بهطور کامل تحت تسلط خود درآورد و تنها کشوری که بهطور جدی در برابرش مقاومت کرده، ایران بوده است. ب- تقابل انقلاب اسلامی ایران با ساختار نهادی بینالمللی نهادها در عرصه بینالمللی مجموعهای از الگوهای رفتاری و سازمانهای بینالمللی هستند که به عقیده نهادگرایان نولیبرال، تعدیلکننده شرایط آنارشیک بینالمللی بوده و همکاری را ممکن میسازند. بنابراین، نهادها مجموعهای از امکانات بینالمللی در اختیار واحدهای سیاسی هستند که هدف از آنها توسعه همکاری و ایجاد صلح خوانده شده است. از سوی دیگر، نوواقعگرایان تصریح میکنند که این نهادها تنها زمانی سودمند هستند که قدرتهای بزرگ از آنها حمایت کنند. نظر نوواقعگرایان تا حدودی درست بهنظر میرسد. نهادها چه بهمعنای الگو و چه بهمعنای سازمان، در قرن بیستم و بیست و یکم کاملا تحت تاثیر قدرتهای بینالمللی بودهاند و قواعد بازی در این نهادها و الگوهای همکاری تا حدود زیادی ناشی از منافع قدرتهای بینالمللی است. بهعبارت دیگر، این نهادها به بازتاب منافع قدرتها در عرصه بینالمللی تبدیل شدهاند. در خصوص نسبت انقلاب اسلامی ایران با نهادها، با دو مساله تقریبا متفاوت مواجه هستیم. انقلاب اسلامی ایران اگرچه در تقابل با الگوهای از پیش نگاشتهشده تعامل بینالمللی قرار گرفت اما همواره تلاش کرد در سازمانهای بینالمللی فعالانه خود را به جهانیان معرفی کند. به عبارت دیگر، انقلاب اسلامی ایران در برابر نهادهای بینالمللی با توجه به منافع ملی ایران و مصالح جهان اسلام، دیدگاهی گزینشی را برگزیده است. از سوی دیگر نهادهای بینالمللی در شرایطی که از یکسو امکاناتی را برای کسب منافع و چانهزنی در عرصه بینالمللی در اختیار انقلاب ایران قرار دادند، از سوی دیگر محدودیتهایی را هم برای آن ایجاد کردند. به عبارت دیگر، ساختار نهادی بینالمللی در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران بهعنوان الگوی سیاسی برآمده از انقلاب اسلامی ایران، مجموعهای از چالش و فرصت را در بر داشته است. از سوی دیگر، در برهههایی که ادبیات انقلابیتری بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران حاکم بوده است، تعارض با نهادهای بینالمللی جدیتر شده است. ج- تقابل انقلاب اسلامی ایران با ساختار انگارهای و بینالاذهانی بینالملل یکی دیگر از ابعاد ساختار نظام بینالملل که بیشتر مورد تاکید سازهانگاران قرار میگیرد، ساختار انگارهای (بینالاذهانی، اجتماعی) است و بهمعنای ایدههای حاکم بر نظام بینالمللی است که ناشی از تعاملات ذهنی بین بازیگران بوده و در روند کنش – واکنش متکثر و دائمی شکل میگیرد. هر یک از بازیگران در این نظام، با (هویت) خود به تعامل با سایرین میپردازد. تعامل بین هویتها هم از ساختار تاثیر میپذیرد و هم بهنوبه خود بر آن تاثیر مینهد. هویت برگرفته از انقلاب اسلامی ایران، تحت تاثیر دو عامل قرار داشت. عامل اول و اصلیتر (اسلام) و عامل دوم، (ایرانیت) بود. منافعی هم که از این هویت بر میآمد مشتمل بر مصالح اسلامی و منافع ملی بود که در تعارض بین آنها، عموما اولویت به مصالح اسلامی داده میشد، هر چند که در دورههای مختلف جمهوری اسلامی، شیوه اولویتبخشی و تعیین تقدم متفاوت بوده است. بنابراین، جمهوری اسلامی ایران بهعنوان نظام سیاسی برآمده از انقلاب اسلامی، هویت خود را در عرصه بینالمللی بهعنوان مدافع مصالح جهان اسلام تعریف کرده است. در زمان شکلگیری این هویت، دو هویت کاملا متعارض غربی و شرقی در برابر آن جبههبندی کرده بودند. هویت برگرفته از ایدئولوژی مارکسیستی – لنینیستی یکی از دو هویت غالب در عرصه بینالمللی بود که اصولا مبتنی بر الحاد بود و در تعارض کامل با اسلام و هویت اسلامی انقلاب ایران قرار میگرفت. هویت دیگر هویت غربی بود که البته یک هویت واحد نبوده و خود متکثر است. تعارض هویت انقلاب اسلامی ایران با این هویت تا به امروز هم ادامه دارد. در ساختار انگارهای بینالمللی، انگارههای لیبرال دموکراتیک غربی عموما غلبه داشته و دارند. این انگارهها عموما در برابر جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته و ضمن ایجاد بدبینی نسبت به انقلاب اسلامی و ایجاد ایرانهراسی، این انتظار را ایجاد میکنند که ایران بر اساس انگارههای لیبرال دموکراتیک و حقوق بشر غربی رفتار کند. بنابراین، انقلاب اسلامی ایران همواره در نبرد با ساختار بینالاذهانی بینالمللی هم قرار داشته است. این ساختار عموما در تلاش برای محدودسازی اقلیت بوده است و ایران نیز در انگارههای جاری بینالمللی در اقلیت بوده است. * جمعبندی انقلاب اسلامی ایران از همان بدو امر خود را در تقابل با نظام بینالمللی یافته که این تقابل همچنان ادامه دارد. بهعبارت دیگر، در مجموع ساختارهای متفاوت بینالمللی اعم از ساختار مادی، نهادها و انگارهها، تلاش در محدودسازی انقلاب اسلامی ایران داشتهاند. این واقعیت که انقلاب اسلامی ایران از همان ابتدا بر نفی قدرتهای مسلط و دفاع از مصالح اسلامی بنیان نهاده شده بود، چارهای از تعارض ماهوی با سیستم الحادی و تسلطجوی حاکم بر نظام بینالمللی پساوستفالیایی باقی نمیگذاشت. در مجموع، انقلاب ایران توانست در شرایطی نشو و نما کند که حمایت چندانی از سوی دیگر واحدهای سیاسی متوجهاش نبود. این امر اگرچه مشکل بود اما در مجموع هزینهای بود که باید برای استقلال و هویت مستقل پرداخت میشد و حتی اکنون نیز پرداخت میشود./ فارس
تقابل انقلاب اسلامی با نظام بینالمللی و ساختار نظام بینالملل؟
مفهوم نظام بینالمللی و ساختار نظام بینالملل، یکی از مفاهیم پرمناقشه در میان متفکرین روابط بینالملل است. برخی از متفکرین نوواقعگرا، نظیر والتز، ساختار آنارشیک و غیرسلسلهمراتبی نظام بینالملل را اصلیترین عامل در تعیین رفتار سیاست خارجی واحدهای تشکیلدهنده نظام بینالمللی میدانند و برخی دیگر نظیر کوهن و نای، با دیدگاه نولیبرالی خود علاوه بر نقش ساختار، بر نقش نهادها تاکید میکنند. برخی دیگر چون ونت، ساختار بینالمللی را متشکل از ساختارهای مادی و بینالاذهانی تلقی میکنند و برخی چون واکنشگرایان، ساختار را فاقد اصالت میدانند.
با هر رویکردی که بهنظام بینالمللی نگاه کنیم، انقلاب اسلامی ایران برای ظهور و نشو و نما، چارهای از تقابل با نظام بینالمللی نداشت چون انگارهها و ایدههای اصلی این انقلاب، با هر دو قطب بینالمللی در تضاد قرار میگرفت.
این نوشتار بهدنبال بررسی شیوه برخورد متقابل انقلاب اسلامی ایران و نظام بینالمللی است.
* وضعیت کلان نظام بینالمللی در آستانه انقلاب اسلامی ایران
در اواخر دهه 1970 میلادی، بهمرور از شدت جنگ سرد در جهان کاسته میشد. دهه 1960 میلادی دهه تعارضات سخت بین دو قطب نظام بینالمللی یعنی ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروری بود اما از اوایل دهه 1970 بهمرور جو تنشزدایی در روابط قطبین حاکم شد.
در زیر سیستم بینالمللی خاورمیانه این اتفاق بیشتر پس از جنگ 1973 و تلاشهای هنری کیسینجر برای صلح بین مصر و اسرائیل خودنمایی کرد که سرانجام هم در کمپدیوید و کمی پس از انقلاب اسلامی ایران، بهموفقیت رسید.
در واقع، اتحاد شوروی در تمام جبههها رو به افول بود و بلوک غربی دیگر برای راضی نگهداشتن اتحادیههای کارگری در کشورهای غربی که تحت تاثیر شرق بودند، نیازی به پیادهسازی طرحهای دولت – رفاهی نمیدید.
بلوک شرق دیگر یارای چندانی برای تقابل نداشت و غرب در مقایسه با شرق، روز به روز قویتر میشد. با این حال همچنان از نظام بینالمللی بهعنوان نظام دوقطبی یاد میشد.
نیکسون، امنیت خلیج فارس را به دو ستون تحت نفوذ خود یعنی رژیمهای پهلوی و آلسعود سپرده بود و خیالش از امنیت این منطقه راحت بود. این وضعیت در زمان کارتر هم ادامه داشت و منطقه خلیج فارس کاملا تحت نفوذ بلوک غرب محسوب میشد. کارتر از ایران پهلوی بهمثابه جزیره ثبات یاد میکرد و رژیم پهلوی هم در این نظام دوقطبی رو به تکقطبی شدن، کاملا با بلوک غرب همآواز شده بود.
با این حال، شاه ایران از کارتر یک دلخوری داشت. کارتر قیمت نفت را که پس از نابودی سیستم برتونوودز و تحریم نفتی اعراب افزایش یافته بود، پایین آورده بود. شاه در انتخاباتی که کارتر از آن پیروز درآمده بود، بهوضوح حامی جمهوریخواهان بود.
در مجموع، ایران در آستانه انقلاب در وضعیتی مسالمتآمیز و هماهنگ با نظام بینالمللی بهسر میبرد. روابط مسالمتآمیزی با شوروی داشت و از سوی دیگر در جبهه غرب محسوب میشد و بخشی از پیمانهای منطقهای آن بود.
این وضعیت با انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، کاملا تغییر کرد.
* انقلاب اسلامی ایران در تقابل با نظام بینالمللی
برای بررسی نسبت انقلاب اسلامی ایران با نظام بینالمللی، تقابل این انقلاب را با سه گونه ساختار مدنظر متفکرین بینالمللی بررسی میکنیم: (ساختار مادی)، (ساختار نهادی) و (ساختار انگارهای بینالاذهانی).
الف – تقابل انقلاب اسلامی با ساختار مادی بینالملل
ساختار مادی بینالمللی که بهمعنای شیوه توزیع قدرت مادی بین کشورها، بهعنوان واحدهای تشکیلدهنده این نظام است، در آستانه انقلاب اسلامی ایران، همچنان دو قطبی محسوب میشد.
در این نظام، کشورها عموما به یکی از دوقطب نزدیک یا وابسته بودند. ایران پهلوی هم کاملا در جبهه ایالات متحده آمریکا بود. حتی کشورهای عضو جنبش عدم تعهد هم از این قاعده مستثنی نبوده و بنیانگذاران این جنبش، عموما شرقگرا بودند.
قطبین ائتلافهایی را در برابر یکدیگر تشکیل داده بودند که معروفترین آنها ناتو و ورشو بودند. در این بین، ناتو حتی بعد از جنگ سرد هم به حیات خود ادامه داد.
انقلاب اسلامی ایران از ابتدا در عرصه سیاست خارجی (شعار نه شرقی، نه غربی) را که بهمعنای عدم تعهد بود در دستور کار خود قرار داد. البته برداشتهای متعددی از عدم تعهد وجود داشت. جناح لیبرالی که اوایل انقلاب دولت موقت را تشکیل داد و همچنین ابوالحسن بنیصدر به عنوان اولین رئیسجمهور، به عدم تعهد محافظهکار اعتقاد داشتند که برگرفته از الگوی دکتر محمد مصدق بود. اما پس از عزل بنیصدر از ریاستجمهوری، انقلاب اسلامی ایران رویکرد عدم تعهد انقلابی را در پیش گرفت که مبارزه با ساختارهای ظالمانه بینالمللی را مدنظر داشت. این رویکرد از اواسط دهه 60 به بعد دچار تعدیل شد و به عدم تعهد تجدیدنظر طلب بدل شد تا اینکه بار دیگر در سال 1384 به عدم تعهد انقلابی تا حدودی نزدیک گردید.
با این وصف، انقلاب اسلامی ایران در تقابل با هر دو قطب تشکیلدهنده ساختار بینالمللی قرار میگرفت. سرنگونی رژیمی که پایگاه آمریکا در منطقه بود، طبعا واکنش سختی را از سوی ایالات متحده در بر داشت. اشغال سفارت آمریکا در تهران، تقابل ایران با این قطب بینالمللی را تشدید کرد و تنازعی سخت در عرصه منطقهای بین منافع ایالات متحده و اصول انقلاب اسلامی ایران آغاز کرد.
از سوی دیگر، هرچند رادیو مسکو به حمایت از انقلاب مردم ایران علیه رژیم پهلوی پرداخته بود اما روسها هم بهزودی فهمیدند که ایران بهسمت یک انقلاب سوسیالیستی حرکت نمیکند و قرار نیست پایگاه شوروی در منطقه باشد. بنابراین، شوروی هم در تقابل با انقلاب اسلامی ملت ایران قرار گرفت.
یکی از نمادهای اولیه این تقابل، دستگیری یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق در همان روزهای اولیه انقلاب اسلامی بهعنوان جاسوس شوروی بود اما اوج این تقابل در جریان جنگ تحمیلی دیده شد. شوروی در جریان جنگ 8 ساله، بزرگترین تامینکننده سلاح برای عراق بود و اصولا بین رژیم صدام حسین و مسکو، روابطی حسنه برقرار بود. استخبارات مخوف صدام حسین، دستپخت کگب شوروی بود. موشکهای اسکادی که در اواخر جنگ تهران را هدف قرار میدادند و هواپیماهای پرتعداد میگ و سوخوی عراقی همه ساخت شوروی بودند، همچنین تانکهای تی – 72. جنگ عراق علیه ایران یکی از موارد معدود هماهنگی قطبین در مخالفت با یکی از طرفهای جنگ بود.
با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، انقلاب اسلامی ایران که تازه از زیر بار جنگ 8 ساله خارج شده بود، با ساختار بینالمللی هژمونیک مواجه شد. تعارض این ساختار با جمهوری اسلامی ایران حتی بیشتر از ساختار قبلی بود چرا در نظام دوقطبی، تعارض منافع قطبین تا حدودی بهنفع کشورهای مستقل تمام میشود اما در نظام هژمونیک، هژمون خود را تعیینکننده قواعد بازی در عرصه بینالمللی میداند.
هژمون حتی تلاش کرده است که زیرسیستم امنیتی خاورمیانه و خلیج فارس را بهطور کامل تحت تسلط خود درآورد و تنها کشوری که بهطور جدی در برابرش مقاومت کرده، ایران بوده است.
ب- تقابل انقلاب اسلامی ایران با ساختار نهادی بینالمللی
نهادها در عرصه بینالمللی مجموعهای از الگوهای رفتاری و سازمانهای بینالمللی هستند که به عقیده نهادگرایان نولیبرال، تعدیلکننده شرایط آنارشیک بینالمللی بوده و همکاری را ممکن میسازند. بنابراین، نهادها مجموعهای از امکانات بینالمللی در اختیار واحدهای سیاسی هستند که هدف از آنها توسعه همکاری و ایجاد صلح خوانده شده است.
از سوی دیگر، نوواقعگرایان تصریح میکنند که این نهادها تنها زمانی سودمند هستند که قدرتهای بزرگ از آنها حمایت کنند. نظر نوواقعگرایان تا حدودی درست بهنظر میرسد. نهادها چه بهمعنای الگو و چه بهمعنای سازمان، در قرن بیستم و بیست و یکم کاملا تحت تاثیر قدرتهای بینالمللی بودهاند و قواعد بازی در این نهادها و الگوهای همکاری تا حدود زیادی ناشی از منافع قدرتهای بینالمللی است. بهعبارت دیگر، این نهادها به بازتاب منافع قدرتها در عرصه بینالمللی تبدیل شدهاند.
در خصوص نسبت انقلاب اسلامی ایران با نهادها، با دو مساله تقریبا متفاوت مواجه هستیم. انقلاب اسلامی ایران اگرچه در تقابل با الگوهای از پیش نگاشتهشده تعامل بینالمللی قرار گرفت اما همواره تلاش کرد در سازمانهای بینالمللی فعالانه خود را به جهانیان معرفی کند.
به عبارت دیگر، انقلاب اسلامی ایران در برابر نهادهای بینالمللی با توجه به منافع ملی ایران و مصالح جهان اسلام، دیدگاهی گزینشی را برگزیده است.
از سوی دیگر نهادهای بینالمللی در شرایطی که از یکسو امکاناتی را برای کسب منافع و چانهزنی در عرصه بینالمللی در اختیار انقلاب ایران قرار دادند، از سوی دیگر محدودیتهایی را هم برای آن ایجاد کردند.
به عبارت دیگر، ساختار نهادی بینالمللی در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران بهعنوان الگوی سیاسی برآمده از انقلاب اسلامی ایران، مجموعهای از چالش و فرصت را در بر داشته است. از سوی دیگر، در برهههایی که ادبیات انقلابیتری بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران حاکم بوده است، تعارض با نهادهای بینالمللی جدیتر شده است.
ج- تقابل انقلاب اسلامی ایران با ساختار انگارهای و بینالاذهانی بینالملل
یکی دیگر از ابعاد ساختار نظام بینالملل که بیشتر مورد تاکید سازهانگاران قرار میگیرد، ساختار انگارهای (بینالاذهانی، اجتماعی) است و بهمعنای ایدههای حاکم بر نظام بینالمللی است که ناشی از تعاملات ذهنی بین بازیگران بوده و در روند کنش – واکنش متکثر و دائمی شکل میگیرد.
هر یک از بازیگران در این نظام، با (هویت) خود به تعامل با سایرین میپردازد. تعامل بین هویتها هم از ساختار تاثیر میپذیرد و هم بهنوبه خود بر آن تاثیر مینهد.
هویت برگرفته از انقلاب اسلامی ایران، تحت تاثیر دو عامل قرار داشت. عامل اول و اصلیتر (اسلام) و عامل دوم، (ایرانیت) بود. منافعی هم که از این هویت بر میآمد مشتمل بر مصالح اسلامی و منافع ملی بود که در تعارض بین آنها، عموما اولویت به مصالح اسلامی داده میشد، هر چند که در دورههای مختلف جمهوری اسلامی، شیوه اولویتبخشی و تعیین تقدم متفاوت بوده است.
بنابراین، جمهوری اسلامی ایران بهعنوان نظام سیاسی برآمده از انقلاب اسلامی، هویت خود را در عرصه بینالمللی بهعنوان مدافع مصالح جهان اسلام تعریف کرده است. در زمان شکلگیری این هویت، دو هویت کاملا متعارض غربی و شرقی در برابر آن جبههبندی کرده بودند.
هویت برگرفته از ایدئولوژی مارکسیستی – لنینیستی یکی از دو هویت غالب در عرصه بینالمللی بود که اصولا مبتنی بر الحاد بود و در تعارض کامل با اسلام و هویت اسلامی انقلاب ایران قرار میگرفت.
هویت دیگر هویت غربی بود که البته یک هویت واحد نبوده و خود متکثر است. تعارض هویت انقلاب اسلامی ایران با این هویت تا به امروز هم ادامه دارد.
در ساختار انگارهای بینالمللی، انگارههای لیبرال دموکراتیک غربی عموما غلبه داشته و دارند. این انگارهها عموما در برابر جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته و ضمن ایجاد بدبینی نسبت به انقلاب اسلامی و ایجاد ایرانهراسی، این انتظار را ایجاد میکنند که ایران بر اساس انگارههای لیبرال دموکراتیک و حقوق بشر غربی رفتار کند.
بنابراین، انقلاب اسلامی ایران همواره در نبرد با ساختار بینالاذهانی بینالمللی هم قرار داشته است. این ساختار عموما در تلاش برای محدودسازی اقلیت بوده است و ایران نیز در انگارههای جاری بینالمللی در اقلیت بوده است.
* جمعبندی
انقلاب اسلامی ایران از همان بدو امر خود را در تقابل با نظام بینالمللی یافته که این تقابل همچنان ادامه دارد. بهعبارت دیگر، در مجموع ساختارهای متفاوت بینالمللی اعم از ساختار مادی، نهادها و انگارهها، تلاش در محدودسازی انقلاب اسلامی ایران داشتهاند.
این واقعیت که انقلاب اسلامی ایران از همان ابتدا بر نفی قدرتهای مسلط و دفاع از مصالح اسلامی بنیان نهاده شده بود، چارهای از تعارض ماهوی با سیستم الحادی و تسلطجوی حاکم بر نظام بینالمللی پساوستفالیایی باقی نمیگذاشت.
در مجموع، انقلاب ایران توانست در شرایطی نشو و نما کند که حمایت چندانی از سوی دیگر واحدهای سیاسی متوجهاش نبود. این امر اگرچه مشکل بود اما در مجموع هزینهای بود که باید برای استقلال و هویت مستقل پرداخت میشد و حتی اکنون نیز پرداخت میشود./ فارس
- [سایر] وقوع رویدادی به نام انقلاب اسلامی ایران در سال 57 پیامدهای فراوانی بر منطقه و نظام بینالملل برجا گذاشت. به عنوان اولین سوال، به نظر شما در منطق تعاریف علوم سیاسی و روابط بینالملل، چقدر میتوان پیا
- [سایر] آیا تقابل ملت ایران با دولت آمریکا صرفا به پس از انقلاب اسلامی برمیگردد؟
- [سایر] ساختار سیاسی در دوره پهلوی دوم و به ویژه در آستانه وقوع انقلاب اسلامی چگونه بود؟
- [سایر] نهاد روحانیت چگونه برای مبارزه احیا شد؟ساختار و عملکرد نهاد روحانیت از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی چگونه است؟
- [سایر] ساختار سیاسی در دوره پهلوی دوم و به ویژه در آستانه وقوع انقلاب اسلامی چگونه بود؟
- [سایر] چرا کشورهای غربی با انقلاب ایران دشمنی میکنند و در فکر نابودی نظام اسلامی ایران هستند؟
- [سایر] چرا کشورهای غربی با انقلاب ایران دشمنی میکنند و در فکر نابودی نظام اسلامی ایران هستند؟
- [سایر] پس از پیروزی انقلاب اسلامی و شکلگیری نظام جمهوری اسلامی، در طی سیوچهار سال، ما دستاوردهایی داشتیم، ولی هنوز به آرمانهای انقلاب به طور کامل دست پیدا نکردیم. تحلیل و آسیبشناسی فاصلهی شرایط فعلی با آرمانهای انقلاب اسلامی چیست؟
- [سایر] رویا رویی نظام اختاپوسی استکبار با انقلاب اسلامی را چگونه می توان تبیین کرد؟
- [سایر] به نظر شما چرا استکبار این همه نسبت به انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران توطئه و دشمنی می کند ؟
- [آیت الله جوادی آملی] .در غنائم جن گی نصابی نیست , بلکه به هر مقدار باشد , خمس دارد. حکم اموالِ گروههای منحرف در حال جنگ با نظام اسلامی
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسب و کار و تلاش برای زندگی از طریق تجارت و زراعت و صنعت و مانند آن برای کسانی که مخارج همسر و فرزند خود را ندارند واجب است، همچنین برای حفظ نظام و تأمین احتیاجات جامعه اسلامی، و در غیر این صورت، مستحب مؤکد است، مخصوصاً برای کمک به فقرا و یا وسعت بخشیدن به زندگی خانواده.
- [آیت الله مکارم شیرازی] 48 خریدار و فروشنده در تعیین نرخ کالا آزادند، ولی اگر این آزادی در مواردی سبب فساد و اختلال نظام اقتصادی جامعه اسلامی گردد، حاکم شرع در چنین مواردی می تواند تعیین نرخ کند و مردم را به آن ملزم سازد.
- [آیت الله جوادی آملی] .مستحب است در برابر نعمتِ رسیده یا نقمت رفع شده, سجده انجام شود. نعمت, گاهی مادّی است و زمانی معنوی مانند ادای فریضه یا نافله و گاهی سیاسی است و زمانی اجتماعی. نظام اسلامی را تقویت کردن و وحدت جامعه را تأمین نمودن، همگی سجدهّ شکر دارد. صحّت سجده شکر, مشروط به ذکر نیست و فقط نهادن پیشانی به قصد تعظیم پروردگار بر زمین, کافی است. مستحب است که گفته شود: (شکراً للّه).
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام خیانت است که به مرتکب آن خائن گفته میشود و در روایات سلب اسلام و سلب ولایت از او شده است، و آن اقسامی دارد: الف) خیانت به خدای متعال و رسول گرامی(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ائمّه اطهار(سلاماللهعلیهم)، و آن مراتب و مصادیقی دارد و از موارد آن، که از گناهان بزرگ شمرده شده است، کشف اسرار نظامی و سیاسی و اقتصادی و اداری حکومت اسلامی است. و بعضی از مصادیق دیگر آن، نظیر مصرف بیجا یا به هدر دادن نِعم الهی مانند عقل و اعضا و جوارح و مال و عمر که در نزد ما امانت است، هر چند گناه نیست، ولی یک مسلمان واقعی باید به اندازه قدرتش از آن پرهیز کند. ب) خیانت در عرض و ناموس مسلمانان که گناهش در حدّ کفر است. ج) خیانت در امانت که آن هم گناهش بزرگ است، علاوه بر اینکه حقّالنّاس نیز میباشد. د) خیانت در معاملات نظیر غش در معامله و فریبدادن طرف معامله و نقض عقود لازمه و نقض عهود و بیعتها و شروط و امثال اینها و این قسم نیز گناهش بزرگ و اگر مربوط به اموال و حقوق باشد، حقّالنّاس و ضمانآور نیز میباشد. ه) نقض عهد و نذر و قسم با خدای متعال که این قسم از خیانت علاوه بر اینکه گناه است، کفّاره نیز دارد و اگر مربوط به اموال و حقوق باشد، آن مال یا حقّ بر ذمّه او خواهد بود. و) خیانت در مشورت، و همه مراتب و مصادیق این قسم گناه است، ولی بعضی از موارد آن نظیر خیانت در امر ازدواج و خیانت در مهمّ امور، گناهش در حدّ کفر است. ز) خیانت در اسرار، و این قسم از خیانت نظیر کشف اسرار نظام اسلامی، گناهش بسیار بزرگ است و اگر اشاعه فحشا باشد، از نظر قرآن عذاب دردناک در دنیا و آخرت دارد: (لَهُمْ عَذابٌ الیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْاخِرَة)[1] (برای آنان عذابی دردناک در دنیا و آخرت است.)
- [آیت الله مکارم شیرازی] جنسی را که می فروشند و چیزی را که عوض آن می گیرند چند شرط دارد: 1 باید مقدار آن معلوم باشد، به وسیله وزن، یا پیمانه، یا شماره و عدد. 2 توانایی بر تحویل آن را داشته باشند، بنابراین فروختن حیوانی که فرار کرده، صحیح نیست، حتی اگر چیزی را به آن ضمیمه کنند(بنابر احتیاط). 3 صفات و خصوصیاتی را که در آنهاست و در ارزش جنس و میل مردم به معامله اثر دارد معین نمایند. 4 شخص دیگری در جنس یا عوض آن حقی نداشته باشد، بنابر این مالی را که نزد کسی گرو گذاشته اند بدون اجازه او نمی توان فروخت و نیز خریدار می تواند به جای پول، منفعت ملک خود را بدهد، مثلاً فرشی از کسی بخرد و در عوض آن منافع یک ساله خانه خود را به او واگذار کند. خریدار و فروشنده در تعیین نرخ کالا آزادند، ولی اگر این آزادی در مواردی سبب فساد و اختلال نظام اقتصادی جامعه اسلامی گردد، حاکم شرع در چنین مواردی می تواند تعیین نرخ کند و مردم را به آن ملزم سازد.
- [آیت الله نوری همدانی] نافلة ظهر و عصر را در سفر نباید خواند ، ئلی ولی نافله عشا را که نماز وُتیره نامیده می شود به نیت اینکه شاید مطلوب خداوند باشد ، می تواند بجا آورد . فضلیت سحر خیزی ونماز شب باید توجه داشت که وقت سحر ، وقت بسیار مبارکی است ، وقت تهجد و عبادت خدا است وقت انس گرفتن با محبوب حقیقی در خلوت شب است ، وقتی است که پیشوایان معصوم اسلام (سلام الله علیهم )مسلمانان را به بیداری و تهجد د ر آن ترغیب می نمودند ، وقتی است که وقتی است که علمای بزرگ و صلحای روزگار همیشه در آن وقت از خواب بر می خاستند و در پیشگاه حضرت حق به نماز خواندن و تلاوت قرآن و استغفار می پرداختند و حل کمشکلات و قضای حوایج مهم خود را در این ساعت از آن ذات مقدس می خواستند و به مقصود می رسیدند .خداوند در دو جای قرآن ، کسانی را که در سحرگاهان به استغفار می پردازند و از خداوند کریم و رحیم بخشایش گناهان خود را می خواهند مورد تمجید قرار داده است .وقت سحربنابر اظهر ، آخرین قسمت از یک ششم شب میباشد .هر چند وقت نماز شب از نصف شب به بعد آغاز می شود و تا طلوع فجر ادامه پیدا می کند ، ولی هر چه به طلوع فجر نزدیکتر باشد ، ثواب بیشتری دارد .برای نماز شب فضلیت های فراوانی و تاکید بسیاری در احادیث اهل بیت عصمت (علیهم السلام) ذکر شده است.حضرت رسول اکرم (صلی الله غلیه وآله وسلم ) در ضمن وصیتهای خود به حضرت امیر المؤمنان (علیه السلام ) فرمودند : ( عَلیکَ بِصَلوهِ اللّیلِ ، بِصلوهِ الّلیلِ ، بِصلوهِ اللّیلِ ) یعنی سه مرتبه فرمودند : نماز شب خواندن را بر خود لازم بشمار . حضرت صاذق (علیه السلام)فرمودند :( شرافت مؤ من در نماز شب خواندن و عزت مؤ من در این است که متعرض اعراض مردم چیزهایی که مردم عنایت به پنهان ماندن آن دارند ، نشود ، به این معنا که تفحص در امور مردم نداشته باشد و غیبت آنان را نکند .) و نیز حضرت صادق (علیه السلام ) فرمودند : ( مال دنیا و فرزندان ، زینت زندگی این دنیا و نماز شب ، زینت آخرت است . ) در احادیث اسلامی برای نماز شب علاوه بر اینکه ثواب و فضیلت فراوان اخروی ذکر شده است ، فواید دنیوی بسیاری نیز برای آن بیان شده است .که حضرت صادق ( علیه السلام ) فرمود : ( نماز شب بخوانید که آن سنت پیغمبر و رسم صلحایی است که پیش از شما می زیستند و آن درد و مرض را از بدن شما دور می کند . ) و نیز فرمودند : ( نماز شب خواندن روی انسان را سفید و نورانی وخلق انسان را نیکو و بوی وی را پاکیزه می کند و روزی را فراوان می سازد و موجب ادای قرض انسان می گردد و غم و اندوه را بر طرف می نماید و به چشم انسان جلوه و روشنی می بخشد . )حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : ( خانه هایی که در آنها نماز شب و قرآن خوانده می شود ، برای اهل آسمان روشنایی می دهند به همان طوری که ستارگان آسمان برای مردم زمین ، روشنایی می دهند . ) حضرت رضا ( علیه السلام ) فرمودند : ( نماز شب خواندن را بر خود لازم بدانید زیرا هر بندة مؤ منی که هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخواند و در قنوت وتر 70مرتبه استغفار کند خداوند او را از عذاب قبر و از عذاب آتش نجات می دهد وعمرش را در دنیا طولانی میکند و در زندگی اقتصادی خداوند به او وسعت و گشایش میدهد وهر خانه ای که در آن نماز شب خوانده شود آن خانه برای مردم آسمان روشنایی می دهد همانطورکه ستارگان آسمان برای مردم روی زمین روشنایی می بخشند . ) برای د ستیابی به این توفیق لازم است از اول شب تصمیم بگیرند و مخصوصاً با کم غذا خوردن در شب خود را برای بیداری آماده سازند که حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام ) فرمودند : ( در سه چیز با سه چیز طمع مکن : 1-در بیداری شب با پرخوردن .2-در نور صورت با خوابیدن در جمیع شب .3-در امان ماندن در دنیا با همنشینی با فاسقان و فاجران .) کیفیت نماز شب و اما کیفیت نماز شب به این ترتیب است که : هشت رکعت که هر دو رکعت به یک سلام انجام بگیرد به قصد نماز نافلة شب خوانده شود و بعد از آن دو رکعت نماز به قصد نماز شفع می خواند و از آن پس یک رکعت به نیت نماز وتر بجا می آورد و بهتر این است که قنوت نماز وتر را به این ترتیب بجا بیاورد : 1- دعای فرج را که عبارت از این دعا است : لا اله الله الحلیم الکریم لا اله الا الله العلی العظیم سبحان الله رب السموات السبع و سبحان الله رب الارضین السبع و ما فیهن و ما بینهن و رب العرش العظیم و سلام علی المرسلین بخواند . 2-هفت مرتبه بگوید : استغفر الله الذی لا اله الا هو الحی القیوم ذوالجلال و الاکرام من جمیع ظلمی و جرمی و اسرافی علی نفسی و اتوب الیه .بعد از آن 70مرتبه بگوید : استغفرالله ربی و اتوب الیه .پس از آن 300مرتبه بگوید : العفو . سپس برای چهل مؤمن دعا کند ( به زبان غیر عربی هم اشکال ندارد ، مثلاً بگوید : خداوندا! فلانی را بیامرز ) .از آن پس برای خود و پدر و مادر خود دعا کند و در خاتمة قنوت 7مرتبه بگوید : هذا مقامُ الغائذِ بکَ مِنَ النارِ . فضیلت نماز جعفر طیار نماز جعفر طیار ، دارای ثواب و فضیلت بسیار است و بر اساس روایاتی که از اهل بیت عصمت(سلام الله علیهم ) رسیده است تاثیر زیادی در بخشیده شدن گناهان انسان دارد . حضرت صادق ( علیه السلام ) فرمودند : ( روزی که قلعة خیبر ، دژ محکم یهودانی که در برابر پیشرفت اسلام جوان ، سنگ اندازی می کردند و هر روز نقشه ای می کشیدند و تر فندهایی برای متوقف ساختن ، بلکه بر انداختن نظام اسلامی ، طرح می کردند به دست سپاه اسلام فتح شد ، جعفر از کشور حبشه که به سر پرستی جمعی از مسلمانان که در نتیجة فشار سردمداران کفر به آنجا مسافرت کرده بودند که تا در محیطی آزاد به اقامه مراسم دین قیام کنند و هم به تبلیغ اسلام پرداخته ، درخت دین را در آن سر زمین بنشانند ، مسافرت کرده بود مراجعت کرد .حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) از شنیدن این جریان بسیار خرسند گردید و فرمود : ( والله ما ادری بایهما انا اشد سروراً بقدوم جعفر ام بفتح خیبر ) . قسم به خداوند از این دو جریانی که امروز برای ما پیش آمده است نمی دانم برای کدام یک بیشتر خشنود باشم ، آیا برای فتح خیبر یا برای بازگشت جعفر ؟ و از جای خود برخاست و جعفر را به آغوش کشید و میان دو چشم وی را بوسید و فرمود هدیه ای به تو بدهم .چون این کلام را مسلمانان شنیدند افراد بسیاری در میان جمع گرد آمدند و چنین فکر می کردندکه این هدیه طلا ونقرة قابل توجهی خواهد بود. حضرتش به جعفر فرمودند : ( چهار رکعت نماز به تو تعلیم می دهم اگر بتوانی در هر روز و اگر نه در دو روز و گرنه در هر جمعه و اگر نتوانستی در هر ماه یک مرتبه و اگر نتوانستی در هر سال یک مرتبه بخوان ، خداوند متعال گناهانی را که ما بین آن دو نماز انجام گرفته باشد می آمرزد .سپس آن را بیان فرمود و توضیح آن به این ترتیب است : چهار رکعت است به تشهد و دو سلام . در رکعت اول بعد از سوره حمد سورة (اذا زلزلت ) و در رکعت دوم بعد از سورة ( و العادیات) و در رکعت سوم پس از حمد ، سورة ( اذا جاء نصرالله ) و در رکعت چهارم بعد از حمد سورة ( قل هو الله احد) و در هر رعت بعد از فراغ از قرائت پانزده مرتبه می گوید سبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله و الله اکبر و در رکوع همین تسبیحات را ده مرتبه می گوید و چون سر از رکوع بر می دارد ده مرتبه و در سجدة دوم ده مرتبه و بعد از سر بر داشتن پیش از اینکه برخیزد ، ده مرتبه می گوید و هر چهار رکعت را به همین تر تیب می خواند که مجموعاً 300مرتبه می شود . اگر نتواند این سوره ها را بخواند بجای آنها هم سورة قل هو الله احد را بخواند ، ثواب و فضیلت این نماز را بدست می آورد .خواندن نماز جعفر در هر موقع مستحب است ، ولی بهترین اوقات آن در روز جمعه هنگامی است که آفتاب در سطح زمین گسترش یافته باشد .علمای بزرگ اسلام و صلحای روزگار در این وقت برخواندن آن مواظبت داشته اند .نماز های مستحبی غیر از اینها نیز بسیار است به کتاب مفاتیح الجنان و غیر آن مراجعه بفرمایید . وقت نافله های یومیه