لزوم حاکمیت اسلامی چگونه از ایه ی شریفه ی (ان الحکم الا لله ) بدست می اید ؟ دانشجوی محترم ضمن تشکر از تماس شما با این مرکز ، آیه (ان الحکم الا لله) که در چندین آیه قرآن عینا تکرار شده و در مواردی نیز آیاتی مشابه آن بیان شده است دلالت بر انحصار حق حاکمیت در پروردگار متعال دارد . در این آیه انحصار از عبارت (ان) که در اینجا معنای نفی می دهد در کنار استثنایی که (الا) اشاره به آن دارد ، فهمیده می شود و معنا چنین می شود : هیچ حکمی غیر از خدا وجود ندارد . در تفسیر این آیه نیز مفسران معتقدند که منظور از نفی حکم استقلالی ، هم شامل حکم تکوینی می شود و هم حکم تشریعی ، به عبارت دیگر بر اساس این آیه و آیات مشابه دیگر، هم هر گونه حکمی که به عنوان حکم تکوینی در باره موجودات عالم صادر می شود منحصرا و استقلالا از آن خداست و هم حکم تشریعی و اوست که حق اصیل برای تشریع دارد و البته می تواند دیگران را نیز از این حق برخوردار نماید که در قرآن کریم ، انبیاء را مشمول این حق دانسته که در راس آنها باید از پیامبر مکرم اسلام نام برد و پس از وی پیشوایان دینی معصوم را بر اساس آیه (اطیعوا الله واطیعوا الرسول و اولی الامر منکم) مشمول این حق دانسته و درنهایت با ادله دیگر از جمله ادله عقلی و نیز روایاتی که بنا به آیه اطاعت باید مورد تبعیت مسلمانان قرار گیرند ، فقها را در عصر غیبت ، دارای این حق معرفی کرده است . بر این اساس آنچه این آیه در اصل بر آن دلالت دارد ، حق انحصاری و استقلالی خداوند برای حکم است که این حکم هم شامل امور تکوینی می شود و هم شامل امور تشریعی می گردد ، از طرفی اصالت حق حکم تشریعی پروردگار که معادل حق حکومت پروردگار به این معناست که هر حکومتی برای مشروع بودن لازم است که مشروعیت خود را از ناحیه پروردگار کسب نماید که بنا به ادله دیگر قرآنی این حق تنها اختصاص به حکومت های دینی داده شده است . در پایان به منظور تکمیل بحث دیدگاه مرحوم علامه طباطبایی را در این زمینه خدمت شما بیان می کنیم : ( نظریه توحید که قرآن کریم معارف خود را بر اساس آن بنا نهاده، حقیقت تاثیر را در عالم وجود، تنها برای خدای تعالی اثبات می کند، و در موارد مختلف انتساب موجودات را به خدای سبحان به انحاء مختلفی بیان می نماید، به یک معنا - استقلالی - آنرا به خدای سبحان نسبت داده و به معنای دیگر همان را - غیر استقلالی و تبعی - آنرا به غیر او منسوب نموده است. مثلا مساله خلقت را به معنای اول به خداوند نسبت داده و در عین حال در موارد مختلفی به معنای دوم آنرا به چیزهای دیگر هم نسبت می دهد، همچنین از طرفی علم و قدرت و حیات و مشیت و رزق و زیبائی را به خداوند نسبت می دهد و از طرفی همین ها را به غیر خدا منسوب می سازد. حکم هم که یکی از صفات است، از نظر اینکه خود نوعی از تاثیر می باشد معنای استقلالیش تنها از آن خداوند است چه حکم در (حقایق تکوینی )، و چه در (شرایع و احکام وضعی و اعتباری ). قرآن کریم هم در بسیاری از آیات، این معنا را تایید نموده است که از آن جمله آیات زیر است : (ان الحکم الا لله ) (الا له الحکم ) (له الحمد فی الاولی و الاخرة و له الحکم ) (و الله یحکم لا معقب لحکمه ). و معلوم است که اگر غیر خداوند کسی دارای حکم بود، می توانست حکم خدا را به وسیله حکم خود دنبال کند و با خواست او معارضه نماید: (فالحکم لله العلی الکبیر) و همچنین آیات دیگری که به طور عموم یا به طور خصوص، دلالت دارند بر اختصاص حکم تکوینی به خدای تعالی. و اما حکم تشریعی : از جمله آیاتی که دلالت دارند بر اختصاص حکم تشریعی به خدای تعالی این آیه می باشد: (ان الحکم الا لله امر الا تعبدوا الا ایاه ذلک الدین القیم ) با اینکه این آیه و ظاهر آیات قبلی دلالت دارند بر اینکه حکم تنها برای خدای سبحان است و کسی با او شریک نیست، در عین حال در پاره ای از موارد حکم را و مخصوصا حکم تشریعی را به غیر خداوند هم نسبت داده است، از آن جمله این چند مورد است : (یحکم به ذوا عدل منکم ) و (یا داود انا جعلناک خلیفة فی الارض فاحکم بین الناس بالحق ) و در باره رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلم ) می فرماید: (و ان احکم بینهم بما انزل الله ) (فاحکم بینهم بما انزل الله ) (یحکم بها النبیون ) و همچنین آیات دیگری که اگر ضمیمه شوند با آیات دسته اول، این نتیجه را می دهد که حکم به حق به طور استقلال و اولا و بالذات، تنها از آن خدای سبحان است، و غیر او کسی مستقل در آن نیست، و اگر هم کسی دارای چنین مقامی باشد، خدای سبحان بر او ارزانی داشته، و او در مرتبه دوم است، و از همین جهت است که خدای تعالی خود را (احکم الحاکمین ) و (خیر الحاکمین ) نامیده و فرموده : (الیس الله باحکم الحاکمین ) و نیز فرموده : (و هو خیر الحاکمین ). آری، لازمه اصالت و استقلال و اولویت همین است. آیاتی که حکم را به اذن خدای تعالی به غیر او نسبت می داد - همانطوری که ملاحظه گردید - مختص بود به احکام وضعی و اعتباری، و تا آنجا که من به یاد دارم در این سنخ آیات، آیه ای که احکام تکوینی را هم به غیر خدا نسبت داده باشد وجود ندارد، )(ترجمه تفسیر المیزان ، ج7 ، ص 164)
لزوم حاکمیت اسلامی چگونه از ایه ی شریفه ی (ان الحکم الا لله ) بدست می اید ؟
دانشجوی محترم ضمن تشکر از تماس شما با این مرکز ، آیه (ان الحکم الا لله) که در چندین آیه قرآن عینا تکرار شده و در مواردی نیز آیاتی مشابه آن بیان شده است دلالت بر انحصار حق حاکمیت در پروردگار متعال دارد . در این آیه انحصار از عبارت (ان) که در اینجا معنای نفی می دهد در کنار استثنایی که (الا) اشاره به آن دارد ، فهمیده می شود و معنا چنین می شود : هیچ حکمی غیر از خدا وجود ندارد .
در تفسیر این آیه نیز مفسران معتقدند که منظور از نفی حکم استقلالی ، هم شامل حکم تکوینی می شود و هم حکم تشریعی ، به عبارت دیگر بر اساس این آیه و آیات مشابه دیگر، هم هر گونه حکمی که به عنوان حکم تکوینی در باره موجودات عالم صادر می شود منحصرا و استقلالا از آن خداست و هم حکم تشریعی و اوست که حق اصیل برای تشریع دارد و البته می تواند دیگران را نیز از این حق برخوردار نماید که در قرآن کریم ، انبیاء را مشمول این حق دانسته که در راس آنها باید از پیامبر مکرم اسلام نام برد و پس از وی پیشوایان دینی معصوم را بر اساس آیه (اطیعوا الله واطیعوا الرسول و اولی الامر منکم) مشمول این حق دانسته و درنهایت با ادله دیگر از جمله ادله عقلی و نیز روایاتی که بنا به آیه اطاعت باید مورد تبعیت مسلمانان قرار گیرند ، فقها را در عصر غیبت ، دارای این حق معرفی کرده است . بر این اساس آنچه این آیه در اصل بر آن دلالت دارد ، حق انحصاری و استقلالی خداوند برای حکم است که این حکم هم شامل امور تکوینی می شود و هم شامل امور تشریعی می گردد ، از طرفی اصالت حق حکم تشریعی پروردگار که معادل حق حکومت پروردگار به این معناست که هر حکومتی برای مشروع بودن لازم است که مشروعیت خود را از ناحیه پروردگار کسب نماید که بنا به ادله دیگر قرآنی این حق تنها اختصاص به حکومت های دینی داده شده است .
در پایان به منظور تکمیل بحث دیدگاه مرحوم علامه طباطبایی را در این زمینه خدمت شما بیان می کنیم :
( نظریه توحید که قرآن کریم معارف خود را بر اساس آن بنا نهاده، حقیقت تاثیر را در عالم وجود، تنها برای خدای تعالی اثبات می کند، و در موارد مختلف انتساب موجودات را به خدای سبحان به انحاء مختلفی بیان می نماید، به یک معنا - استقلالی - آنرا به خدای سبحان نسبت داده و به معنای دیگر همان را - غیر استقلالی و تبعی - آنرا به غیر او منسوب نموده است.
مثلا مساله خلقت را به معنای اول به خداوند نسبت داده و در عین حال در موارد مختلفی به معنای دوم آنرا به چیزهای دیگر هم نسبت می دهد، همچنین از طرفی علم و قدرت و حیات و مشیت و رزق و زیبائی را به خداوند نسبت می دهد و از طرفی همین ها را به غیر خدا منسوب می سازد.
حکم هم که یکی از صفات است، از نظر اینکه خود نوعی از تاثیر می باشد معنای استقلالیش تنها از آن خداوند است چه حکم در (حقایق تکوینی )، و چه در (شرایع و احکام وضعی و اعتباری ). قرآن کریم هم در بسیاری از آیات، این معنا را تایید نموده است که از آن جمله آیات زیر است : (ان الحکم الا لله ) (الا له الحکم ) (له الحمد فی الاولی و الاخرة و له الحکم ) (و الله یحکم لا معقب لحکمه ).
و معلوم است که اگر غیر خداوند کسی دارای حکم بود، می توانست حکم خدا را به وسیله حکم خود دنبال کند و با خواست او معارضه نماید: (فالحکم لله العلی الکبیر) و همچنین آیات دیگری که به طور عموم یا به طور خصوص، دلالت دارند بر اختصاص حکم تکوینی به خدای تعالی.
و اما حکم تشریعی : از جمله آیاتی که دلالت دارند بر اختصاص حکم تشریعی به خدای تعالی این آیه می باشد: (ان الحکم الا لله امر الا تعبدوا الا ایاه ذلک الدین القیم ) با اینکه این آیه و ظاهر آیات قبلی دلالت دارند بر اینکه حکم تنها برای خدای سبحان است و کسی با او شریک نیست، در عین حال در پاره ای از موارد حکم را و مخصوصا حکم تشریعی را به غیر خداوند هم نسبت داده است، از آن جمله این چند مورد است : (یحکم به ذوا عدل منکم ) و (یا داود انا جعلناک خلیفة فی الارض فاحکم بین الناس بالحق ) و در باره رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلم ) می فرماید:
(و ان احکم بینهم بما انزل الله ) (فاحکم بینهم بما انزل الله ) (یحکم بها النبیون ) و همچنین آیات دیگری که اگر ضمیمه شوند با آیات دسته اول، این نتیجه را می دهد که حکم به حق به طور استقلال و اولا و بالذات، تنها از آن خدای سبحان است، و غیر او کسی مستقل در آن نیست، و اگر هم کسی دارای چنین مقامی باشد، خدای سبحان بر او ارزانی داشته، و او در مرتبه دوم است، و از همین جهت است که خدای تعالی خود را (احکم الحاکمین ) و (خیر الحاکمین ) نامیده و فرموده : (الیس الله باحکم الحاکمین ) و نیز فرموده : (و هو خیر الحاکمین ). آری، لازمه اصالت و استقلال و اولویت همین است.
آیاتی که حکم را به اذن خدای تعالی به غیر او نسبت می داد - همانطوری که ملاحظه گردید - مختص بود به احکام وضعی و اعتباری، و تا آنجا که من به یاد دارم در این سنخ آیات، آیه ای که احکام تکوینی را هم به غیر خدا نسبت داده باشد وجود ندارد، )(ترجمه تفسیر المیزان ، ج7 ، ص 164)
- [سایر] اگر حکومت و حاکمیت اسلامی خواست مردم است؛ چنانچه رأی مردم عوض شد، حاکمیت اسلامی چه جایگاهی پیدا میکند؟
- [سایر] پرسش من درباره اصل اولویت در آیهی (النَّبِیُّ أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ) است؛ یعنی اینکه طبق آیه شریفه، اولویت در مدیریت اسلامی را چگونه میتوان اثبات نمود؟ (ارتباط میان اولویت در آیه با مدیریت اسلامی).
- [سایر] آیا در جمهوری اسلامی ایران حاکمیت دوگانه شکل گرفته است؟
- [سایر] آیا در جمهوری اسلامی ایران حاکمیت دوگانه شکل گرفته است؟
- [سایر] دموکراسی چگونه با حاکمیت اسلامی قابل جمع است؟
- [آیت الله مظاهری] خداوند متعال در آیه شریفه می فرماید:
- [سایر] اگر در جامعهای فساد و ناهنجاری کمتر باشد، آیا دلیلی بر حاکمیت ارزشهای اسلامی است؟
- [سایر] مقصود از آیه شریفه «فَلاَ اُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ * الْجَوَارِ الْکُنَّسِ» (سوره تکویر، آیه 15 - 16)چیست؟
- [سایر] معنای آیه شریفه: (إن الله یَحولُ بَیْنَ المَرءِ وَ قَلبِه) چیست؟
- [سایر] در آیه شریفه 41 سوره عنکبوت، بت پرستان و مشرکان به چه چیز تشبیه شدهاند؟
- [آیت الله جوادی آملی] .مستحب است در برابر نعمتِ رسیده یا نقمت رفع شده, سجده انجام شود. نعمت, گاهی مادّی است و زمانی معنوی مانند ادای فریضه یا نافله و گاهی سیاسی است و زمانی اجتماعی. نظام اسلامی را تقویت کردن و وحدت جامعه را تأمین نمودن، همگی سجدهّ شکر دارد. صحّت سجده شکر, مشروط به ذکر نیست و فقط نهادن پیشانی به قصد تعظیم پروردگار بر زمین, کافی است. مستحب است که گفته شود: (شکراً للّه).
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است در رکعت اوّل، پیش از خواندن حمد بگوید: )أعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیم( و در رکعت اوّل ودوم نماز ظهر وعصر، )بسم ا&( را بلند بگوید و حمد و سوره را شمرده بخواند و در آخر هر آیه وقف کند، یعنیآن را به آیه بعد نچسباند و در حال خواندن حمد وسوره به معنای آیه توجّه داشته باشد و اگر نماز را به جماعت میخواند، بعد از تمام شدن حمد امام و اگر فرادی میخواند، بعد از آن که حمد خودش تمام شد، بگوید: )الحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمین(، و بعد از خواندن سوره )قل هو ا& احد(، یک یا دو یا سه مرتبه )کَذلِکَ اللّهُ رَبّی( یا سه مرتبه )کَذلِکَ اللّهُ رَبُّنا( بگوید، و بعد از خواندن سوره کمی صبر کند، بعد تکبیر پیش از رکوع را بگوید، یا قنوت را بخواند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مستحب است در رکعت اول، پیش از خواندن حمد بگوید: "أعوُذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیم" و در رکعت اول و دوم نماز ظهر و عصر "بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم"را بلند بگوید و نیز مستحب است در تمام نمازها حمد و سوره را شمرده بخواند و در آخر هر آیه وقف کند، یعنی: آن را به آیه بعد نچسباند و در حال خواندن حمد و سوره بمعنای آیه توجه داشته باشد و اگر نماز را به جماعت می خواند بعد از تمام شدن حمد امام و اگر فرادی می خواند، بعد از آن که حمد خودش تمام شد، بگوید: "اَلْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعالَمِینَ"، و بعد از خواندن سوره توحید، یک، یا دو، یا سه مرتبه "کَذَلِکَ اللهُ رَبِّی" یا سه مرتبه "کَذَلِکَ اللهُ رَبُّنَا" بگوید، و بعد از خواندن سوره، کمی صبر کند، بعد تکبیر پیش از رکوع را بگوید، یا قنوت را بخواند.
- [آیت الله مظاهری] مستحب است در رکعت اوّل، پیش از خواندن حمد بگوید: (أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ). و در رکعت اوّل و دوّم نماز ظهر و عصر )بِسْمِ اللَّهِ( را بلند بگوید و حمد و سوره را شمرده بخواند و در آخر هر آیه وقف کند یعنی آن را به آیه بعد نچسباند، و در حال خواندن حمد و سوره به معنای آیه توجّه داشته باشد و اگر نماز را به جماعت میخواند، بعد از تمام شدن حمد امام و اگر فرادی میخواند، بعد از آنکه حمد خودش تمام شد بگوید: (اَلْحَمْدُ للَّهِِ رَبِّ الْعالَمینَ). و بعد از خواندن سوره توحید، یک یا دو یا سه مرتبه بگوید: (کَذلِکَ اللَّهُ رَبّی). و یا بگوید: (کَذلِکَ اللَّهُ رَبُّنا). و بعد از خواندن سوره کمی صبر کند بعد تکبیر پیش از رکوع را بگوید یا قنوت را بخواند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مستحب است در رکعت اول؛ پیش از خواندن حمد بگوید: اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم و در رکعت اول و دوم نماز ظهر و عصر بسم اللّه را بلند بگوید و حمد و سوره را شمرده بخواند و در آخر هر آیه وقف کند؛ یعنی آن را به آیه بعد نچسباند و در حال خواندن حمد و سوره به معنای آیه توجه داشته باشد و اگر نماز را به جماعت می خواند بعد از تمام شدن حمد امام و اگر فرادی می خواند بعد از آنکه حمدخودش تمام شد؛ بگوید: الحمد للّه رب العالمین و بعد از خواندن سوره قل هو اللّه احد؛ یک یا دو یا سه مرتبه کذلک اللّه ربی یا سه مرتبه کذلک اللّه ربنا بگوید و بعد از خواندن سوره کمی صبر کند؛ بعد تکبیر پیش از رکوع را بگوید؛ یا قنوت را بخواند.
- [آیت الله بروجردی] مستحب است در رکعت اوّل، پیش از خواندن حمد بگوید:(اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجِیم) و در رکعت اوّل و دوم نماز ظهر و عصر، (بسم الله) را بلند بگوید و حمد و سوره را شمرده بخواند و در آخر هر آیه وقف کند، یعنی آن را به آیه بعد نچسباند و در حال خواندن حمد و سوره به معنای آیه توجّه داشته باشد، اگر نماز را به جماعت میخواند بعد از تمام شدن حمدِ امام و اگر فُرادی می خواند بعد از آن که حمد خودش تمام شد بگوید:(اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ) و بعد از خواندن سورهی (قُل هُوَ اَللهُ اَحَدٌ) یک یا دو یا سه مرتبه (کَذلِکَ اللهُ رَبِّی) یا سه مرتبه (کَذلِکَ اَللهُ رَبُّنا) بگوید، بعد از خواندن سوره کمی صبر کند، بعد تکبیر پیش از رکوع را بگوید یا قنوت را بخواند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است در رکعت اول، پیش از خواندن حمد بگوید: (أَعُوذُ باللَّه من الشَّیطانِ الرّجیم) و بر مردها مستحب است در رکعت اول و دوم نماز ظهر و عصر (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم) را بلند بگویند و مستحب است نمازگزار حمد و سوره را شمرده بخواند و در آخر هر آیه وقف کند؛ یعنی آن را به آیه بعد نچسباند و در حال خواندن حمد و سوره به معنای آیه توجّه داشته باشد و اگر نماز را به جماعت میخواند، بعد از تمام شدن حمد امام و اگر فرادی میخواند، بعد از آن که حمد خودش تمام شد، بگوید: (الحَمْدُ للَّهِ ربِّ العالَمین) و بعد از خواندن سوره (قُلْ هو اللَّهُ أَحَد) یک یا دو یا سه مرتبه (کذلِکَ اللَّهُ ربّی)، یا سه مرتبه (کذلک اللَّهُ رَبُّنا) بگوید و بعد از خواندن سوره کمی صبر کند، بعد تکبیر پیش از رکوع را بگوید یا قنوت را بخواند
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است در رکعت اول پیش از خواندن حمد بگوید اعوذ بالله من الشیطان الرجیم و در رکعت اول و دوم نماز ظهر و عصر بسم الله را بلند بگوید و حمد و سوره را شمرده بخواند و در اخر هر ایه وقف کند یعنی ان را به ایه بعد نچسباند و در حال خواندن حمد و سوره به معنای ایه توجه داشته باشد و اگر نماز را به جماعت می خواند بعد از تمام شدن حمد امام و اگر فرادی می خواند بعد از ان که حمد خودش تمام شد بگوید الحمد لله رب العالمین و بعد از خواندن سوره قل هو الله احد یک یا دو یا سه مرتبه کذلک الله ربی یا سه مرتبه کذلک الله ربنا بگوید و بعد از خواندن سوره کمی صبر کند بعد تکبیر پیش از رکوع را بگوید یا قنوت را بخواند
- [آیت الله بهجت] مستحب است در رکعت اول پیش از خواندن حمد، آهسته بگوید: (أعوذ باللّه من الشیطان الرجیم)، و در رکعت اول و دوم نماز ظهر و عصر، (بسم اللّه الرحمن الرحیم) را بلند بگوید. و نیز مستحب است حمد و سوره را شمرده بخواند و در آخر هر آیه وقف کند، یعنی آن را به آیه بعد نچسباند، و در حال خواندن حمد و سوره به معنای آیه توجه داشته باشد، و اگر نماز را به جماعت میخواند، بعد از تمام شدن حمد امام و اگر فُرادی میخواند، بعد از آنکه حمد خودش تمام شد، بگوید: (الحمد للّه ربّ العالمین)، و بعد از خواندن سوره (قل هو اللّه أحد) یک یا دو مرتبه (کذلِک اللّه رَبّی) یا سه مرتبه (کذلِک اللّه رَبُّنا) بگوید، و بعد از خواندن سوره کمی صبر کند بعد تکبیر پیش از رکوع را بگوید یا قنوت را بخواند.
- [آیت الله سیستانی] آنچه در مورد حکم سپردهگذاری و قرض گرفتن از بانکهای خصوصی و دولتی گفته شد، مربوط به بانکهای دولتهای اسلامی است؛ لکن سپردهگذاری برای بدست آوردن سود در بانکهایی که سرمایهشان متعلق به غیرمسلمانان است، چه این بانکها خصوصی باشند و چه دولتی یا مشترک جایز است؛ زیرا گرفتن ربا از آنها جایز است. اما قرض گرفتن از آنها، به شرط پرداخت سود، حرام است و میتوان برای رهایی از آن، مال را بدون نیت قرض از بانک گرفت در آن تصرف کرد نیازی به اذن حاکم شرع نیست، هرچند بداند که آنها اصل مال و سود را از او خواهند گرفت.