تشکیلات دولتی و اداری پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) در مدینة الرسول، چگونه بود و آن حضرت در راستای تحقق مأموریت الهی خویش، چه سازمانهایی به وجود آورد؟ شهر مدینه، پس از هجرت پیامبر(صلی الله علیه وآله)به آن جا، شاهد شکل گیری یکی از متکاملترین دولتهای روزگار، با ساختار و اصولی مترقی بود. مؤلف کتاب دولةالرسول(صلی الله علیه وآله)، معتقد است که در حکومت رسولخدا(صلی الله علیه وآله)، وظایف، بر عهده یازده دستگاه بوده است که عبارت بودند از: 1. وزیر. 2. دستگاه اداری. 3. دستگاه قضایی. 4. دستگاه فنّی. 5. دستگاه مالی. 6. دستگاه دیپلماسی. 7. دستگاه نظامی یا عسکری. 8. دستگاه آموزشی و تعلیمی. 9. دستگاه تبلیغی. 10. دستگاه امنیتی. 11. دستگاه حسبه. در ادامه، به بررسی مهمترین اقدامات پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله)، در راستای تحقق وظایف و اهداف الهی، در تکوین دولت مدینه و تشکیلات حکومتی و اداری آن، اشاره شده که برخی عبارتند از: کادر سیاسی مدینه (نقیبان) اندکی پیش از هجرت پیامبر(صلی الله علیه وآله)، شالوده و زیر بنای نظام اداری در این شهر، با انتخاب نقبای دوازده گانه، از میان بیش از 70 نفر، توسط اوس و خزرج و به تقاضای پیامبر، آغاز شد. وظیفه و مسئولیت نقبا، مسئولیت اداری، سیاسی، فرهنگی و تبلیغ و نشر اسلام در یثرب و زمینه سازی برای مهاجرت پیامبر(صلی الله علیه وآله) و مسلمانان بود.پرویز سعیدی، سازمان اداری و مالی در زمان رسول خدا(صلی الله علیه وآله)، فصلنامه حکومت اسلامی، شماره 30 ؛ر.ک: صالح احمد العلی، دولت رسول خدا(صلی الله علیه وآله)، ترجمه هادی انصاری، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1381، ص 83. پیامبر(صلی الله علیه وآله)، این گروه را به عنوان (گروه سیاسی) و هر یک را مسئول اداره و هدایت قبیله خود قرار داد و به موازات آن، شهر مدینه، به چندین (ناحیه) یا (بخش) تقسیم میشد. در هر ناحیه یا بخشی، یک رئیس (نقیب) و چندین نایب رئیس (عریف) نیز وجود داشت. پیامبر(صلی الله علیه وآله) برای اداره کل نقبا، رئیسی تعیین کرد که به او (نقیب النقباء) گفته میشدمحمد حمید اللَّه، مجموعه الوثائق السیاسیه للعهد النبوی، بیروت: دارالارشاد، 1969، ص 69. و بدین ترتیب، مجموعه شورای سیاسی دولت مدینه، از 49 نفر تشکیل میشد و هر نقیب، دارای سه عریف بود که بر امور مالی، اجتماعی و اطلاعاتی رسیدگی میکرد. شخص پیامبر(صلی الله علیه وآله)، در رأس قدرت قرار گرفته بود و تمامی مسائل اجتماعی، با تصمیم گیری وی حل میشد؛سید محمد ثقفی، ساختار اجتماعی و سیاسی نخستین حکومت اسلامی در مدینه، قم: انتشارات هجرت، 1376، ص 91. اما پس از هجرت پیامبر(صلی الله علیه وآله) به مدینه و استقرار در آن جا و به ویژه پس از امضای پیمان مشترک دفاعی با یهود در محافظت از شهر، وی، شورای دوازده نفره را تغییر داد و مسلمانان با اعضای بیشتر و مشارکت گستردهتر، به اداره امور پرداختند. تدوین اولین قانون اساسی جهان نخستین قانون اساسی مدون جهان، در اولین سال هجرت رسول اعظم(صلی الله علیه وآله) به مدینه، توسط آن بزرگوار تنظیم شد. آن حضرت، برای این که روابط اجتماعی مسلمانان را به نحوی روشن و دقیق تثبیت نموده، حقوق، مسئولیت و موقعیت اجتماعی گروههای گوناگونی را که در یک شهر زندگی میکردند، تعیین کند، دست به تنظیم یک اساس نامه یا (قانون اساسی) زد که مشتمل بر 47 ماده بود.ر.ک: همان، ص 150؛ ساختار اجتماعی و سیاسی نخستین حکومت اسلامی در مدینه، ص 93 - 103؛ اکبرزاده، سندی با ارزش از سالهای اولیه رسالت حضرت محمد(صلی الله علیه وآله)، اولین قانون اساسی جهان، نشریه گلستان قرآن، مهر 1380، شماره 128، ص 24-26. برخی از نکات مهم آن عبارتند از: 1. تکوین (امت اسلامی)، شامل هر کسی میشود که اسلام را بپذیرد و ایمان بیاورد؛ گرچه در آینده و فارغ از ویژگیهای قبیلگی و عواملی نظیر خون و نژاداست و علاوه بر آن، کسانی که در این نظام عضویت دارند، حقوقشان با یکدیگر مساوی است. 2. پیامبر(صلی الله علیه وآله) واحدهای قبیلگی آن روز را به رسمیت شناخته، حق پناهندگی، دیه مشترک (خون بها) و بعضی حقوق مالی (بیمه) را تضمین کرده بود. 3. این پیمان، وحدت ملی را تضمین میکند وهمه در جنگ و صلح، برابرند؛ الزامات مالی که ناشی از وقوع جنگها باشد، مشترک است و در هنگام جنگ، خدمت نظامی، یک تعهد الزامی است و همه باید به صورت یکسان، در آن شرکت داشته باشند؛ البته پیامبر(صلی الله علیه وآله) یهودیان را تنها در دفاع از مدینه دخالت داد؛ نه در جنگهای هجومی. 4. این سند، امنیت داخلی شهر مدینه را تضمین میکرد و هرگونه جنگ داخلی، محکوم شد. 5. تنظیم عدالت اجتماعی و تنظیم امور قضایی و اداری، از مهمترین اهداف و محتوای این منشور بود. 6. این قرارداد، در مورد استقلال دینی و اجرای احکام شرعی یهود، استقلال قائل بود و در مورد هم پیمانان آنها نیز رعایت میشد. 7. این معاهاده، ارتباط مسلمانان را با یکدیگر، به ویژه در حمایت از مظلوم و احیای حق، مورد تاکید قرار میداد. 8. معاهده، حق پناهندگی رادر حق همه قبایل عرب و یهود، محترم میشمرد و بدین ترتیب، مسلمانان پس از امضای قرارداد، امت واحدی را به وجود آوردندو نسبت به اجرای محتوای قرارداد، التزام کامل داشتند و آن را محترم میشمردند و در نتیجه، دولت مدینه را با سه گروه دارای استقلال و تشخص سیاسی، یعنی مهاجران، انصار و یهود، به وجود آوردند.ر. ک: ساختار اجتماعی و سیاسی نخستین حکومت اسلامی در مدینه، ص 109. تشکیلات اداری دولت نبوی حضرت محمد(صلی الله علیه وآله)، توانست تشکیلات اداری لازم را جهت تحقق اهداف و سیاستهای داخلی و خارجی دولت خویش، فراهم سازد. بخشهایی از این تشکیلات عبارتند از: 1. بخش فرهنگ الف) آموزش همگانی؛ پیامبر(صلی الله علیه وآله) علاوه بر آموزش معارف دینی، به سواد آموزی و آموزش خواندن و نوشتن توجه ویژهای داشت؛ چنان که عدهای از مسلمانان را استخدام کرد تا به کودکان انصار، خواندن و نوشتن یاد دهند و شرط آزادی هر یک از اسیران بدر را که خواندن و نوشتن میدانستند، تعلیم ده تن از اصحاب و فرزندان آنان قرار داد و به زید بن ثابت دستور داد تا زبان عبری و سریانیرا بیاموزد.سازمان اداری و مالی در زمان رسول خدا(صلی الله علیه وآله). ب) تبلیغ معارف دینی؛ پیامبر(صلی الله علیه وآله) بعضی از اصحاب را برای آموزش قرآن در شهرمدینه، به یاری طلبید.جهشایری، الوزراء و الکتاب، ص40 - 42. ج) گروه نویسندگان؛ کاتبان، پیامبر را در انجام کارهایی مانند آمارنویسی، گزارشنویسی، بایگانی، کتابت وحی و...یاری میکردند. ازاین افراد، چهار تن مخصوص نوشتن وحی بودند (علی ابنابیطالب، عثمان بن عفان، ابیّ بن کعب، زید بن ثابت). دو تن در امور زندگی، به آن حضرت مدد میرساندند (خالدبن سعید بن العاص و معاویة بن ابی سفیان). دو نفر آن چه را میان مردم پیش میآمد، مینوشتند (مغیرة بن شعبه و حصین بننمیر) و دو تن، مطالب مربوط به قبایل و مسائل مربوط به آنها رابرای مردم مینگاشتند (عبداللّه بنارقم بن یغوث و علاء بنعقبه). همچنین زید بن ثابت، نامههایی را که خطاب به پادشاهان بود، مینوشت.حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ص 100 و 101. چنین تشکیلاتی، کارکرد دبیرخانه را داشت و متشکل از بایگانی و مجموعهای از دیوان، کتابت و غیره بود.تراتیب الاداریة، ج 1، ص 220-225. 2. بخش اقتصاد الف) جمع آوری منابع مالی؛ رسولخدا(صلی الله علیه وآله) افرادی را معیّن کرده بود تا زکات، جزیه، صدقات و مالیات را جمعآوری کنند که به چنین افرادی، (مصدّق) گفته میشد. و در مجموع، تعداد عاملان و مصدقان زکات، 28 نفر بودند.ر.ک: محسن الموسوی، دولةالرسول، ص 282؛ بحارالانوار، ج 21، ص 373؛ اسدالغابه، ج 2، ص 247؛ سیره ابنهشام، ج 4، ص 248؛ تراتیب الاداریة، ج 1، ص 392. ب) مصرف و توزیع صدقات؛ شخصی که پولی را از طرف رسولخدا(صلی الله علیه وآله) بین مردم توزیع و تقسیم میکرد، مُوزّع نامیده میشد.ر.ک: ساختار حکومت )پیامبر(صلی الله علیه وآله). ج) نظارت اقتصادی؛ امور اقتصادی در عهد پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله)، مبتنی بر احترام به مالکیت خصوصی مشروع بود و همه فعالیتهای اقتصادی و بازار، زیر نظر و مراقبت دولت بوده است تا مبادا در معاملات، از التزام به حدود شرع، تخلف شود و در بعضی حالات، متخلفین تنبیه میشدند؛ مثلاً هر محتکری که از عرضه کالاهای خود و فروش آن با قیمت مناسب که متناسب با قدرت خرید مصرف کننده بود، امتناع میورزید، به دستور پیامبر، تحت پیگرد قرار میگرفت.ر.ک: سازمان اداری و مالی در زمان رسول خدا(صلی الله علیه وآله). 3. امور قضایی الف) قضاوت شخص پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)؛ در جریانات فراوانی، پیامبر(صلی الله علیه وآله) به عنوان مرجع، داور و حاکم، در جهت رفع اختلاف و فصل خصومت، قضاوت میکرد و ضوابط و قوانین قضاییِ خویش را اعلام میکرد.حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 18، ص 168؛ ر.ک: احمد بن حنبل، مسند، ج 5، ص 327. ب) نصب و اعزام قضات؛ پیامبر(صلی الله علیه وآله)، متناسب با نیاز جامعه اسلامی، افرادی را که صلاحیت داشتند، به عنوان قاضی به شهرهای دیگر میفرستاد.تراتیب الاداریة، ج 1، ص 258. ج) مجازات و اجرای حدود؛ در مواردی که گناهکار استحقاق اجرای حدّ داشت، پیامبر اسلام به آن اقدام میکرد.شیخ طوسی، خلاف، ج 4، ص 506؛ تراتیب الاداریة، ص 294 و 300. 4. امور نظامی و امنیتی الف) فرماندهی؛ پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرماندهی حدود 60 جنگ را بر عهده داشت که همه جنبه دفاعی داشتند و گاهی نیز به نیابت از خویش، افرادی را برای فرماندهی برخی جنگها تعیین میکرد. ب) تقسیمات لشکری؛ حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) در تنظیم لشکر، شیوه متعارف در آن عصر را به کار میبرد و لشکر را به پنج گروه قلب، میمنه، میسره، مقدمه و ساقه،تقسیم میکرد.اسدالغابه، ج 2، ص 357. ج) مناصب نظامی؛ سمتهای نظامی متعددی در لشکر پیامبر(صلی الله علیه وآله) وجود داشت ؛ به عنوان مثال، (صاحب لوائ) به علمدار و پرچمدار پیامبر(صلی الله علیه وآله) در نبرد گفته میشد و (امیرالرماه)، به فرمانده تیراندازان در جنگ، اطلاق میشد.ر.ک: ساختار حکومت پیامبر(صلی الله علیه وآله). د) نیروی انسانی و آمادگی دفاعی؛ در مواقع نیاز، جهاد بر تمامی مسلمانان واجد الشرایط که توانایی مبارزه و دفاع را داشتند، واجب بود و هزینه جهاد نیز بر عهده خود مسلمانان بود و آنان به عنوان افراد ارتش، حقوق دریافت نمیکردند. پیامبر همواره خواهان آمار دقیق مردان مسلمانِ بود وبرای آمار مسلمانان مرد،دفتر و سجلهای مدونی موجود بوده است.التراتیب الاداریه؛ به نقل از صحیح مسلم، ج 1، ص 220 - 221. ه) تاکتیکهای جنگی؛ دکتر عباس محمود العقاد، در کتاب (عبقریه )محمد(صلی الله علیه وآله))، فنون جنگی و تاکتیکهای نظامی پیامبر(صلی الله علیه وآله) را با پیشرفتهترین و مشهورترین روشهای نظامی معاصر، مقایسه کرده و نشان داده است که پیامبر(صلی الله علیه وآله)به عنوان یک رهبر سیاسی و نظامی لایق، از همه فنون نظامی، اطلاع کامل داشته و توانسته است به همه اهداف سیاسی و نظامی خود نایل آید.ر.ک: ساختار اجتماعی و سیاسی نخستین حکومت اسلامی در مدینه، ص 125-131؛ علیاصغر فیضپور، تاکتیکهای جنگی رسول خدا(صلی الله علیه وآله). پیامبر(صلی الله علیه وآله)، به جای روشهای معمول کرّ و فرّ، روش (زحف) یا پیشروی آهسته را جایگزین کرد و جاسوسیِ نظامی را به عنوان برتری تاکتیکی در جنگ علیه دشمن، در برنامه خود داشت. علاوه بر آن، عدهای را به عنوان مُخذل منصوب کرد؛ یعنی کسانی که روحیه دشمن را با کید و سیاست، تخریب کرده، آنها را مهیای شکست نظامی کنند و به اصطلاح، جنگ روانی راه میانداختند؛ چنانکه نعیم بنمسعود بنعامر اشجعی، در جنگ احزاب، چنین مأموریتی داشته است. او در جنگ خندق، مسلمان شده بود و با نقشه، روحیه بنیقریظه را تخریب کرد. وی بین دو سپاه قریظه و غطفان، در جنگ خندق، اختلاف انداخت تا از مدینه رفتند. رسولخدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: (الحرب خدعه؛ جنگ فریب است).سیره ابنهشام، ج 3، ص 240. و) مسائل امنیتی و اطلاعاتی؛ بررسیهای تاریخی، بیانگر این واقعیت استکه مسائل امنیتی و کسب اطلاعات لازم از فعالیتها و تحرکات دشمنان و گروههای مخالف، از اهمیت ویژهای در سیاستهای نظامی و دفاعی پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) بر خوردار بوده است. وی علاوه بر اینکه شخصا بر مسائل امنیتی و اطلاعاتی نظارت داشت، تضمین امنیت دولت در شهرها و جلوگیری از تاخت و تاز دشمن خارجی و گردآوری جنگجو، را از مسئولیتهای اداری والیان خویش قرار داد. در جنگها، حضرت راهنمای جنگ داشت؛ یعنی شخصی که اطلاعاتی در خصوص زمان، زمین و موقعیتهای مختلف نیروهای خودی و دشمن داشت، رسولخدا(صلی الله علیه وآله)، از اطلاعات او در جنگ استفاده میبرد. برای آگاهی از توطئههای داخلی و خارجی، به ویژه در برخوردهای نظامی، عدهای از مسلمانان را برای کسب خبر از شرایط دشمن و اطلاع از تصمیمات و برنامههای آنان، اعزام میکرد. در کتابهای تاریخ و سیره، نام برخی از این مأموران و نوع مأموریتشان ثبت شده است.همان، ص 361-362 ؛ ر.ک: آیةاللَّه مکارم شیرازی و همکاران، پیام قرآن، ج 10. علاوه بر عیون و جاسوسان که کارکرد گروه اطلاعات - عملیات را ایفا میکردند، برای فریب دشمن، شخصی شبیه پیامبر(صلی الله علیه وآله) میشد و به جای وی، در قلب لشکر قرار میگرفت. حفاظت پیامبر(صلی الله علیه وآله)در جنگها، یک اصل مهم بود و بدین خاطر، همواره عدهای به عنوان محافظ، اطراف وی حضور داشتند. پیامبر(صلی الله علیه وآله) برای رعایت حفاظت اطلاعات، برای هر فرماندهی که منصوب میشد، یکی را مأمور میکرد تا او را کنترل کندسیره ابنهشام، ج 3، ص 240 . و در مواردی که یکی از کارگزاران دولتی، مورد اتهام و سوء ظن قرار میگرفت، پیامبر افرادی را جهت تحقیق و بررسی تعیین میکرد و اگر از فرماندهان جنگ، کسی مورد اتهام بود، رسول خدا برخی از اصحاب مورد اطمینان خود را، برای بررسی و ارائه گزارش، همراه آن سپاه اعزام میکرد.وسائل الشیعه، ج 11، ص 44. 5. تقسیمات کشوری رسول خدا(صلی الله علیه وآله) پس از فتح عربستان، برای اداره کشور پهناور خویش، استانداران، والیان و امیرانی، برای نواحی و شهرهای بزرگ معیّن و نصب کرد؛شمسالدین، نظام والحکم والاداره فی الاسلام، ص 555. چنانکهعتاب بن اسید را به فرمانداری مکه منصوب کرد.ساختار حکومت پیامبر(صلی الله علیه وآله). 6. سیاست خارجی الف) اعزام سفیر و ارسال نامه به سران کشورها؛ مأموریت و رسالت الهی پیامبر(صلی الله علیه وآله) جهانی بود و به هیچ وجه، منحصر به مدینه یا حجاز نبود؛ بدین خاطر، آن حضرت پس از تشکیل دولت خود در مدینه، با دولتهای بیگانه، روابط برقرار ساخت و با اعزام سفیر و ارسال نامه به سران دیگر کشورها، رسالت خود و اصول سیاست خارجی دولت خویش را اعلام کرد.یعقوب جعفری، مسلمانان در بستر تاریخ، ج 1، ص 80. ب) اداره رسایل و ترجمه؛ این اداره، از چند نفر از اصحاب تشکیل شده بود که وظیفه ترجمه نامهها و گفت و گوها و مذاکرات رسولاکرم(صلی الله علیه وآله) و هیئتهای خارجی را برعهده داشت.ر.ک: دولةالرسول، ص 274؛ تراتیب الاداریة، ج 1، ص 251؛ اسدالغابه، ج 2، ص 279. ج) عقد پیمانهای سیاسی؛ یکی از مهمترین پیمانها، پیمان حضرت با یهودیان مدینهر.ک: سیره ابن هشام، ج 2، ص 501. و دیگری پیمان صلح حدیبیّه با قریش بوده است.ر.ک: مکاتیب الرسول، ص 282. د) پذیرش هیئتهای خارجی؛ پیامبر(صلی الله علیه وآله) در مدینه، خانهای ایجاد کرد تا هیئتهای سیاسی که برای دیدار با آن حضرت و تشرف به اسلام و یا با هدف دیگری به مدینه وارد میشدند، در آن جا از آنها پذیرایی شود.دولةالرسول، ص 289 . همان گونه که مشاهده میشود، پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله)، به دلیل برخورداریاز شئون و اختیارات مختلف الهی و در راستای فعلیت بخشیدن به اهداف عالی خویش، در زمینههایگوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، داخلی و خارجی، اقدام به تأسیس دولت کرد و پیشرفتهترین و کارآمدترین تشکیلات اداری و سازمانهای مورد نیاز عصر خویش را به وجود آورد؛ به نحوی که با وجودمدت زمان کوتاه و مشکلات و موانع متعدد، بیشترین و مؤثرترین دستاوردها را در جهت آزادی، عدالت، هدایت، تکامل و ترقی مادی و معنوی جامعه بشری، به ارمغان آورد. گوستاولوبون مینویسد: (نفوذ اخلاقی همین اعراب زاییده اسلام، آن اقوام وحشی اروپا را که سلطنت روم را زیر و زبر نمودند، در طریق آدمیت داخل کرد و نیز نفوذ عقلانی آنان، دروازه علوم و فنون و فلسفه را که از آن به کلی بیخبر بودند، به روی آنها باز کرد و تا ششصد سال، استاد اروپاییان بودند).تمدن اسلام و عرب، ص 751. فریدریش دیترسی، خاورشناس و محقق آلمانی نیز چنین اذعان میکند: (علوم طبیعی، ریاضی، فلسفه و ستارهشناسی که در قرن دهم، اروپا را جلو برد، سرچشمه آنها قرآن محمد(صلی الله علیه وآله)بود و اروپا، به آیین محمد(صلی الله علیه وآله) بدهکار است).نصراللَّه نیک بین، اسلام از دیدگاه اندیشمندان غرب، دورود: انتشارات سیمان و فارسیت، ص 52.
تشکیلات دولتی و اداری پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) در مدینة الرسول، چگونه بود و آن حضرت در راستای تحقق مأموریت الهی خویش، چه سازمانهایی به وجود آورد؟
تشکیلات دولتی و اداری پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) در مدینة الرسول، چگونه بود و آن حضرت در راستای تحقق مأموریت الهی خویش، چه سازمانهایی به وجود آورد؟
شهر مدینه، پس از هجرت پیامبر(صلی الله علیه وآله)به آن جا، شاهد شکل گیری یکی از متکاملترین دولتهای روزگار، با ساختار و اصولی مترقی بود.
مؤلف کتاب دولةالرسول(صلی الله علیه وآله)، معتقد است که در حکومت رسولخدا(صلی الله علیه وآله)، وظایف، بر عهده یازده دستگاه بوده است که عبارت بودند از:
1. وزیر. 2. دستگاه اداری. 3. دستگاه قضایی. 4. دستگاه فنّی. 5. دستگاه مالی. 6. دستگاه دیپلماسی. 7. دستگاه نظامی یا عسکری. 8. دستگاه آموزشی و تعلیمی. 9. دستگاه تبلیغی. 10. دستگاه امنیتی. 11. دستگاه حسبه.
در ادامه، به بررسی مهمترین اقدامات پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله)، در راستای تحقق وظایف و اهداف الهی، در تکوین دولت مدینه و تشکیلات حکومتی و اداری آن، اشاره شده که برخی عبارتند از:
کادر سیاسی مدینه (نقیبان)
اندکی پیش از هجرت پیامبر(صلی الله علیه وآله)، شالوده و زیر بنای نظام اداری در این شهر، با انتخاب نقبای دوازده گانه، از میان بیش از 70 نفر، توسط اوس و خزرج و به تقاضای پیامبر، آغاز شد. وظیفه و مسئولیت نقبا، مسئولیت اداری، سیاسی، فرهنگی و تبلیغ و نشر اسلام در یثرب و زمینه سازی برای مهاجرت پیامبر(صلی الله علیه وآله) و مسلمانان بود.پرویز سعیدی، سازمان اداری و مالی در زمان رسول خدا(صلی الله علیه وآله)، فصلنامه حکومت اسلامی، شماره 30 ؛ر.ک: صالح احمد العلی، دولت رسول خدا(صلی الله علیه وآله)، ترجمه هادی انصاری، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1381، ص 83. پیامبر(صلی الله علیه وآله)، این گروه را به عنوان (گروه سیاسی) و هر یک را مسئول اداره و هدایت قبیله خود قرار داد و به موازات آن، شهر مدینه، به چندین (ناحیه) یا (بخش) تقسیم میشد. در هر ناحیه یا بخشی، یک رئیس (نقیب) و چندین نایب رئیس (عریف) نیز وجود داشت. پیامبر(صلی الله علیه وآله) برای اداره کل نقبا، رئیسی تعیین کرد که به او (نقیب النقباء) گفته میشدمحمد حمید اللَّه، مجموعه الوثائق السیاسیه للعهد النبوی، بیروت: دارالارشاد، 1969، ص 69. و بدین ترتیب، مجموعه شورای سیاسی دولت مدینه، از 49 نفر تشکیل میشد و هر نقیب، دارای سه عریف بود که بر امور مالی، اجتماعی و اطلاعاتی رسیدگی میکرد. شخص پیامبر(صلی الله علیه وآله)، در رأس قدرت قرار گرفته بود و تمامی مسائل اجتماعی، با تصمیم گیری وی حل میشد؛سید محمد ثقفی، ساختار اجتماعی و سیاسی نخستین حکومت اسلامی در مدینه، قم: انتشارات هجرت، 1376، ص 91. اما پس از هجرت پیامبر(صلی الله علیه وآله) به مدینه و استقرار در آن جا و به ویژه پس از امضای پیمان مشترک دفاعی با یهود در محافظت از شهر، وی، شورای دوازده نفره را تغییر داد و مسلمانان با اعضای بیشتر و مشارکت گستردهتر، به اداره امور پرداختند.
تدوین اولین قانون اساسی جهان
نخستین قانون اساسی مدون جهان، در اولین سال هجرت رسول اعظم(صلی الله علیه وآله) به مدینه، توسط آن بزرگوار تنظیم شد. آن حضرت، برای این که روابط اجتماعی مسلمانان را به نحوی روشن و دقیق تثبیت نموده، حقوق، مسئولیت و موقعیت اجتماعی گروههای گوناگونی را که در یک شهر زندگی میکردند، تعیین کند، دست به تنظیم یک اساس نامه یا (قانون اساسی) زد که مشتمل بر 47 ماده بود.ر.ک: همان، ص 150؛ ساختار اجتماعی و سیاسی نخستین حکومت اسلامی در مدینه، ص 93 - 103؛ اکبرزاده، سندی با ارزش از سالهای اولیه رسالت حضرت محمد(صلی الله علیه وآله)، اولین قانون اساسی جهان، نشریه گلستان قرآن، مهر 1380، شماره 128، ص 24-26. برخی از نکات مهم آن عبارتند از:
1. تکوین (امت اسلامی)، شامل هر کسی میشود که اسلام را بپذیرد و ایمان بیاورد؛ گرچه در آینده و فارغ از ویژگیهای قبیلگی و عواملی نظیر خون و نژاداست و علاوه بر آن، کسانی که در این نظام عضویت دارند، حقوقشان با یکدیگر مساوی است.
2. پیامبر(صلی الله علیه وآله) واحدهای قبیلگی آن روز را به رسمیت شناخته، حق پناهندگی، دیه مشترک (خون بها) و بعضی حقوق مالی (بیمه) را تضمین کرده بود.
3. این پیمان، وحدت ملی را تضمین میکند وهمه در جنگ و صلح، برابرند؛ الزامات مالی که ناشی از وقوع جنگها باشد، مشترک است و در هنگام جنگ، خدمت نظامی، یک تعهد الزامی است و همه باید به صورت یکسان، در آن شرکت داشته باشند؛ البته پیامبر(صلی الله علیه وآله) یهودیان را تنها در دفاع از مدینه دخالت داد؛ نه در جنگهای هجومی.
4. این سند، امنیت داخلی شهر مدینه را تضمین میکرد و هرگونه جنگ داخلی، محکوم شد.
5. تنظیم عدالت اجتماعی و تنظیم امور قضایی و اداری، از مهمترین اهداف و محتوای این منشور بود.
6. این قرارداد، در مورد استقلال دینی و اجرای احکام شرعی یهود، استقلال قائل بود و در مورد هم پیمانان آنها نیز رعایت میشد.
7. این معاهاده، ارتباط مسلمانان را با یکدیگر، به ویژه در حمایت از مظلوم و احیای حق، مورد تاکید قرار میداد.
8. معاهده، حق پناهندگی رادر حق همه قبایل عرب و یهود، محترم میشمرد و بدین ترتیب، مسلمانان پس از امضای قرارداد، امت واحدی را به وجود آوردندو نسبت به اجرای محتوای قرارداد، التزام کامل داشتند و آن را محترم میشمردند و در نتیجه، دولت مدینه را با سه گروه دارای استقلال و تشخص سیاسی، یعنی مهاجران، انصار و یهود، به وجود آوردند.ر. ک: ساختار اجتماعی و سیاسی نخستین حکومت اسلامی در مدینه، ص 109.
تشکیلات اداری دولت نبوی
حضرت محمد(صلی الله علیه وآله)، توانست تشکیلات اداری لازم را جهت تحقق اهداف و سیاستهای داخلی و خارجی دولت خویش، فراهم سازد. بخشهایی از این تشکیلات عبارتند از:
1. بخش فرهنگ
الف) آموزش همگانی؛ پیامبر(صلی الله علیه وآله) علاوه بر آموزش معارف دینی، به سواد آموزی و آموزش خواندن و نوشتن توجه ویژهای داشت؛ چنان که عدهای از مسلمانان را استخدام کرد تا به کودکان انصار، خواندن و نوشتن یاد دهند و شرط آزادی هر یک از اسیران بدر را که خواندن و نوشتن میدانستند، تعلیم ده تن از اصحاب و فرزندان آنان قرار داد و به زید بن ثابت دستور داد تا زبان عبری و سریانیرا بیاموزد.سازمان اداری و مالی در زمان رسول خدا(صلی الله علیه وآله).
ب) تبلیغ معارف دینی؛ پیامبر(صلی الله علیه وآله) بعضی از اصحاب را برای آموزش قرآن در شهرمدینه، به یاری طلبید.جهشایری، الوزراء و الکتاب، ص40 - 42.
ج) گروه نویسندگان؛ کاتبان، پیامبر را در انجام کارهایی مانند آمارنویسی، گزارشنویسی، بایگانی، کتابت وحی و...یاری میکردند. ازاین افراد، چهار تن مخصوص نوشتن وحی بودند (علی ابنابیطالب، عثمان بن عفان، ابیّ بن کعب، زید بن ثابت). دو تن در امور زندگی، به آن حضرت مدد میرساندند (خالدبن سعید بن العاص و معاویة بن ابی سفیان). دو نفر آن چه را میان مردم پیش میآمد، مینوشتند (مغیرة بن شعبه و حصین بننمیر) و دو تن، مطالب مربوط به قبایل و مسائل مربوط به آنها رابرای مردم مینگاشتند (عبداللّه بنارقم بن یغوث و علاء بنعقبه). همچنین زید بن ثابت، نامههایی را که خطاب به پادشاهان بود، مینوشت.حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ص 100 و 101.
چنین تشکیلاتی، کارکرد دبیرخانه را داشت و متشکل از بایگانی و مجموعهای از دیوان، کتابت و غیره بود.تراتیب الاداریة، ج 1، ص 220-225.
2. بخش اقتصاد
الف) جمع آوری منابع مالی؛ رسولخدا(صلی الله علیه وآله) افرادی را معیّن کرده بود تا زکات، جزیه، صدقات و مالیات را جمعآوری کنند که به چنین افرادی، (مصدّق) گفته میشد. و در مجموع، تعداد عاملان و مصدقان زکات، 28 نفر بودند.ر.ک: محسن الموسوی، دولةالرسول، ص 282؛ بحارالانوار، ج 21، ص 373؛ اسدالغابه، ج 2، ص 247؛ سیره ابنهشام، ج 4، ص 248؛ تراتیب الاداریة، ج 1، ص 392.
ب) مصرف و توزیع صدقات؛ شخصی که پولی را از طرف رسولخدا(صلی الله علیه وآله) بین مردم توزیع و تقسیم میکرد، مُوزّع نامیده میشد.ر.ک: ساختار حکومت )پیامبر(صلی الله علیه وآله).
ج) نظارت اقتصادی؛ امور اقتصادی در عهد پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله)، مبتنی بر احترام به مالکیت خصوصی مشروع بود و همه فعالیتهای اقتصادی و بازار، زیر نظر و مراقبت دولت بوده است تا مبادا در معاملات، از التزام به حدود شرع، تخلف شود و در بعضی حالات، متخلفین تنبیه میشدند؛ مثلاً هر محتکری که از عرضه کالاهای خود و فروش آن با قیمت مناسب که متناسب با قدرت خرید مصرف کننده بود، امتناع میورزید، به دستور پیامبر، تحت پیگرد قرار میگرفت.ر.ک: سازمان اداری و مالی در زمان رسول خدا(صلی الله علیه وآله).
3. امور قضایی
الف) قضاوت شخص پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)؛ در جریانات فراوانی، پیامبر(صلی الله علیه وآله) به عنوان مرجع، داور و حاکم، در جهت رفع اختلاف و فصل خصومت، قضاوت میکرد و ضوابط و قوانین قضاییِ خویش را اعلام میکرد.حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 18، ص 168؛ ر.ک: احمد بن حنبل، مسند، ج 5، ص 327.
ب) نصب و اعزام قضات؛ پیامبر(صلی الله علیه وآله)، متناسب با نیاز جامعه اسلامی، افرادی را که صلاحیت داشتند، به عنوان قاضی به شهرهای دیگر میفرستاد.تراتیب الاداریة، ج 1، ص 258.
ج) مجازات و اجرای حدود؛ در مواردی که گناهکار استحقاق اجرای حدّ داشت، پیامبر اسلام به آن اقدام میکرد.شیخ طوسی، خلاف، ج 4، ص 506؛ تراتیب الاداریة، ص 294 و 300.
4. امور نظامی و امنیتی
الف) فرماندهی؛ پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرماندهی حدود 60 جنگ را بر عهده داشت که همه جنبه دفاعی داشتند و گاهی نیز به نیابت از خویش، افرادی را برای فرماندهی برخی جنگها تعیین میکرد.
ب) تقسیمات لشکری؛ حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) در تنظیم لشکر، شیوه متعارف در آن عصر را به کار میبرد و لشکر را به پنج گروه قلب، میمنه، میسره، مقدمه و ساقه،تقسیم میکرد.اسدالغابه، ج 2، ص 357.
ج) مناصب نظامی؛ سمتهای نظامی متعددی در لشکر پیامبر(صلی الله علیه وآله) وجود داشت ؛ به عنوان مثال، (صاحب لوائ) به علمدار و پرچمدار پیامبر(صلی الله علیه وآله) در نبرد گفته میشد و (امیرالرماه)، به فرمانده تیراندازان در جنگ، اطلاق میشد.ر.ک: ساختار حکومت پیامبر(صلی الله علیه وآله).
د) نیروی انسانی و آمادگی دفاعی؛ در مواقع نیاز، جهاد بر تمامی مسلمانان واجد الشرایط که توانایی مبارزه و دفاع را داشتند، واجب بود و هزینه جهاد نیز بر عهده خود مسلمانان بود و آنان به عنوان افراد ارتش، حقوق دریافت نمیکردند. پیامبر همواره خواهان آمار دقیق مردان مسلمانِ بود وبرای آمار مسلمانان مرد،دفتر و سجلهای مدونی موجود بوده است.التراتیب الاداریه؛ به نقل از صحیح مسلم، ج 1، ص 220 - 221.
ه) تاکتیکهای جنگی؛ دکتر عباس محمود العقاد، در کتاب (عبقریه )محمد(صلی الله علیه وآله))، فنون جنگی و تاکتیکهای نظامی پیامبر(صلی الله علیه وآله) را با پیشرفتهترین و مشهورترین روشهای نظامی معاصر، مقایسه کرده و نشان داده است که پیامبر(صلی الله علیه وآله)به عنوان یک رهبر سیاسی و نظامی لایق، از همه فنون نظامی، اطلاع کامل داشته و توانسته است به همه اهداف سیاسی و نظامی خود نایل آید.ر.ک: ساختار اجتماعی و سیاسی نخستین حکومت اسلامی در مدینه، ص 125-131؛ علیاصغر فیضپور، تاکتیکهای جنگی رسول خدا(صلی الله علیه وآله). پیامبر(صلی الله علیه وآله)، به جای روشهای معمول کرّ و فرّ، روش (زحف) یا پیشروی آهسته را جایگزین کرد و جاسوسیِ نظامی را به عنوان برتری تاکتیکی در جنگ علیه دشمن، در برنامه خود داشت. علاوه بر آن، عدهای را به عنوان مُخذل منصوب کرد؛ یعنی کسانی که روحیه دشمن را با کید و سیاست، تخریب کرده، آنها را مهیای شکست نظامی کنند و به اصطلاح، جنگ روانی راه میانداختند؛ چنانکه نعیم بنمسعود بنعامر اشجعی، در جنگ احزاب، چنین مأموریتی داشته است. او در جنگ خندق، مسلمان شده بود و با نقشه، روحیه بنیقریظه را تخریب کرد. وی بین دو سپاه قریظه و غطفان، در جنگ خندق، اختلاف انداخت تا از مدینه رفتند. رسولخدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: (الحرب خدعه؛ جنگ فریب است).سیره ابنهشام، ج 3، ص 240.
و) مسائل امنیتی و اطلاعاتی؛ بررسیهای تاریخی، بیانگر این واقعیت استکه مسائل امنیتی و کسب اطلاعات لازم از فعالیتها و تحرکات دشمنان و گروههای مخالف، از اهمیت ویژهای در سیاستهای نظامی و دفاعی پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) بر خوردار بوده است. وی علاوه بر اینکه شخصا بر مسائل امنیتی و اطلاعاتی نظارت داشت، تضمین امنیت دولت در شهرها و جلوگیری از تاخت و تاز دشمن خارجی و گردآوری جنگجو، را از مسئولیتهای اداری والیان خویش قرار داد. در جنگها، حضرت راهنمای جنگ داشت؛ یعنی شخصی که اطلاعاتی در خصوص زمان، زمین و موقعیتهای مختلف نیروهای خودی و دشمن داشت، رسولخدا(صلی الله علیه وآله)، از اطلاعات او در جنگ استفاده میبرد. برای آگاهی از توطئههای داخلی و خارجی، به ویژه در برخوردهای نظامی، عدهای از مسلمانان را برای کسب خبر از شرایط دشمن و اطلاع از تصمیمات و برنامههای آنان، اعزام میکرد. در کتابهای تاریخ و سیره، نام برخی از این مأموران و نوع مأموریتشان ثبت شده است.همان، ص 361-362 ؛ ر.ک: آیةاللَّه مکارم شیرازی و همکاران، پیام قرآن، ج 10. علاوه بر عیون و جاسوسان که کارکرد گروه اطلاعات - عملیات را ایفا میکردند، برای فریب دشمن، شخصی شبیه پیامبر(صلی الله علیه وآله) میشد و به جای وی، در قلب لشکر قرار میگرفت. حفاظت پیامبر(صلی الله علیه وآله)در جنگها، یک اصل مهم بود و بدین خاطر، همواره عدهای به عنوان محافظ، اطراف وی حضور داشتند. پیامبر(صلی الله علیه وآله) برای رعایت حفاظت اطلاعات، برای هر فرماندهی که منصوب میشد، یکی را مأمور میکرد تا او را کنترل کندسیره ابنهشام، ج 3، ص 240 . و در مواردی که یکی از کارگزاران دولتی، مورد اتهام و سوء ظن قرار میگرفت، پیامبر افرادی را جهت تحقیق و بررسی تعیین میکرد و اگر از فرماندهان جنگ، کسی مورد اتهام بود، رسول خدا برخی از اصحاب مورد اطمینان خود را، برای بررسی و ارائه گزارش، همراه آن سپاه اعزام میکرد.وسائل الشیعه، ج 11، ص 44.
5. تقسیمات کشوری
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) پس از فتح عربستان، برای اداره کشور پهناور خویش، استانداران، والیان و امیرانی، برای نواحی و شهرهای بزرگ معیّن و نصب کرد؛شمسالدین، نظام والحکم والاداره فی الاسلام، ص 555. چنانکهعتاب بن اسید را به فرمانداری مکه منصوب کرد.ساختار حکومت پیامبر(صلی الله علیه وآله).
6. سیاست خارجی
الف) اعزام سفیر و ارسال نامه به سران کشورها؛ مأموریت و رسالت الهی پیامبر(صلی الله علیه وآله) جهانی بود و به هیچ وجه، منحصر به مدینه یا حجاز نبود؛ بدین خاطر، آن حضرت پس از تشکیل دولت خود در مدینه، با دولتهای بیگانه، روابط برقرار ساخت و با اعزام سفیر و ارسال نامه به سران دیگر کشورها، رسالت خود و اصول سیاست خارجی دولت خویش را اعلام کرد.یعقوب جعفری، مسلمانان در بستر تاریخ، ج 1، ص 80.
ب) اداره رسایل و ترجمه؛ این اداره، از چند نفر از اصحاب تشکیل شده بود که وظیفه ترجمه نامهها و گفت و گوها و مذاکرات رسولاکرم(صلی الله علیه وآله) و هیئتهای خارجی را برعهده داشت.ر.ک: دولةالرسول، ص 274؛ تراتیب الاداریة، ج 1، ص 251؛ اسدالغابه، ج 2، ص 279.
ج) عقد پیمانهای سیاسی؛ یکی از مهمترین پیمانها، پیمان حضرت با یهودیان مدینهر.ک: سیره ابن هشام، ج 2، ص 501. و دیگری پیمان صلح حدیبیّه با قریش بوده است.ر.ک: مکاتیب الرسول، ص 282.
د) پذیرش هیئتهای خارجی؛ پیامبر(صلی الله علیه وآله) در مدینه، خانهای ایجاد کرد تا هیئتهای سیاسی که برای دیدار با آن حضرت و تشرف به اسلام و یا با هدف دیگری به مدینه وارد میشدند، در آن جا از آنها پذیرایی شود.دولةالرسول، ص 289 .
همان گونه که مشاهده میشود، پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله)، به دلیل برخورداریاز شئون و اختیارات مختلف الهی و در راستای فعلیت بخشیدن به اهداف عالی خویش، در زمینههایگوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، داخلی و خارجی، اقدام به تأسیس دولت کرد و پیشرفتهترین و کارآمدترین تشکیلات اداری و سازمانهای مورد نیاز عصر خویش را به وجود آورد؛ به نحوی که با وجودمدت زمان کوتاه و مشکلات و موانع متعدد، بیشترین و مؤثرترین دستاوردها را در جهت آزادی، عدالت، هدایت، تکامل و ترقی مادی و معنوی جامعه بشری، به ارمغان آورد.
گوستاولوبون مینویسد: (نفوذ اخلاقی همین اعراب زاییده اسلام، آن اقوام وحشی اروپا را که سلطنت روم را زیر و زبر نمودند، در طریق آدمیت داخل کرد و نیز نفوذ عقلانی آنان، دروازه علوم و فنون و فلسفه را که از آن به کلی بیخبر بودند، به روی آنها باز کرد و تا ششصد سال، استاد اروپاییان بودند).تمدن اسلام و عرب، ص 751. فریدریش دیترسی، خاورشناس و محقق آلمانی نیز چنین اذعان میکند: (علوم طبیعی، ریاضی، فلسفه و ستارهشناسی که در قرن دهم، اروپا را جلو برد، سرچشمه آنها قرآن محمد(صلی الله علیه وآله)بود و اروپا، به آیین محمد(صلی الله علیه وآله) بدهکار است).نصراللَّه نیک بین، اسلام از دیدگاه اندیشمندان غرب، دورود: انتشارات سیمان و فارسیت، ص 52.
- [سایر] چرا مبدأ تاریخ اسلام هجرت پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) به مدینه است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] نظر حضرت عالی درباره تصویر سازی از رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) و امامان معصوم و یا انبیای الهی(علیهم السلام) چیست؟
- [آیت الله خامنه ای] تهیه و فروش تصاویر منسوب به پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و امیرالمومنین و امام حسین(علیهماالسلام) برای نصب آنها در مراکز دولتی چه حکمی دارد؟
- [سایر] آیا این مطلب صحیح است که پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) برخی از علوم الهی را از بحیرای راهب فرا گرفت؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا ائمّه اطهار(علیهم السلام) از لحاظ معرفت به خدا، از پیامبران الهی(علیهم السلام) به جز پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) بالاتر هستند؟
- [سایر] در خاندان رسول الله(صلی الله علیه وآله) زینب چند تا است؟
- [سایر] اگر زبان مادری پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه وآله فارسی یا انگلیسی بود، آیا قرآن به آن زبان نازل می گشت؟
- [آیت الله بهجت] آیا خود پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم صلوات در تشهد را همراه با "آل محمد" می خوانده اند؟
- [سایر] مباهله یعنی چه و جریان مباهله ی پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) چگونه بوده است؟
- [سایر] آیا پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) می توانست بخواند و بنویسد؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله وحید خراسانی] هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول صلی الله علیه واله وسلم را مانند محمد و احمد یا لقب و کنیه ان جناب را مثل مصطفی و ابوالقاسم بگوید یا بشنود اگر چه در نماز باشد مستحب است صلوات بفرستد
- [آیت الله فاضل لنکرانی] هروقت انسان اسم مبارک حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) مانند محمّد و احمد یا لقب و کنیه آن جناب مثل مصطفی و ابوالقاسم را بگوید یا بشنود، اگرچه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله مظاهری] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَد أَتاکَ الْمُسیئُ وَ قَدْ أَمَرْتَ الُْمحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسیءِ أَنْتَ الْمُحْسِنُ وَ أَنَا الْمُسیئُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ تَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) (ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گنهکار به حقّ محمّد و آل محمّدصلی الله علیه وآله وسلم رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر).
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید : یا مُحسنُ قداتاکَ المسیءُ و قد امَرتَ المحسنَ ان یتجاوَز عنِ المسی ءِ انتَ المحسنُ و انا المُسی ءُ بحقّ محمّدٍ و آلِ محّمدٍ صل عَلی محّمدِ و ال محّمدِ و تجاوَز عن قبیحِ ما تعلمُ منّی .یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بندة گنهکار به در خانة تو آمده و تو امر کرده ای که نییکوکار از گنهکار بگذرد ، تو نیکو کاری و من گناهکار بحقّ محّمدٍ و آل محّمدٍ صلی اللهُ علیه و آله و سّلم .رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیها یی که می دانی از من سر زده . بگذر .
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ المُسیءُ وقَدْ أَمَرْتَ المُحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ، أَنْتَ المُحْسِنُ وأَنا المُسِیءُ، بحقِّ مُحمَّدٍ و آل محمّد صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ وتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سرزده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام به قصد رجاء این دعا را بخوانند: (یا محْسن قدْ اتاک الْمسیء و قدْ أمرْت الْمحْسن انْ یتجاوز عن الْمسیئ انت الْمحْسن و أنا الْمسیئ بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوزْ عنْ قبیح ما تعْلم منی. یعنی: (ای خدای نیکوکار! بنده گنهکارت به در خانه تو آمده است تو امر کرده ای که نکوکار از گنهکار بگذرد،تو نیکو کاری و من گنهکارم، به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد و آل محمد بفرست و از کارهای زشتی که می دانی از من سرزده بگذر!)
- [آیت الله سیستانی] خوب است قبل از تکبیرة الاحرام به قصد رجأ بگوید : (یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ المُسِیءُ ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ ، اَنْتَ الُمحْسِنُ وَاَنَا المُسِیءُ ، بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ ، وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی : ای خدائی که به بندگان احسان میکنی ، بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده ، و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد ، تو نیکوکاری و من گناهکار ، بحق محمّد و آل محمّد ، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست ، و از بدیهائی که میدانی از من سر زده بگذر .