برای پاسخ به این پرسش، لازم است دوران زندگانی پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) را به دو بخش جداگانه تقسیم کنیم: 1. دوران پیش از بعثت؛ 2. دوران پس از بعثت. دوران پیش از بعثت خداوند سبحان در این باره می فرماید: (وَ ما کُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ کِتاب وَ لا تَخُطُّهُ بِیَمِینِکَ إِذاً لاَرْتابَ الْمُبْطِلُونَ)؛[1] تو هرگز پیش از این نوشته ای نمی خواندی و با دست خود چیزی نمی نوشتی، مبادا کسانی که در صدد تکذیب و ابطال سخنان تو هستند، شک و تردید کنند. مسلمانان با توجه به این آیه، بر این باورند که آن حضرت پیش از بعثت، نه کتابی را می خواند و نه صفحه ای می نوشت. یکی از اوصاف پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) چنان که در قرآن کریم نیز آمده (اُمّی) می باشد: (الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ)؛[2] همان ها که از فرستاده ی خدا، پیامبر امی پیروی می کنند، پیامبری که صفاتش را در تورات و انجیلی که نزدشان است، می یابند... . در این آیه، از پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) به صفت (امی) یاد شده است. برای (اُمّی) چند معنا گفته شده است که مناسب ترین آن ها (درس نخوانده) است[3]. آری او یک فرد درس نخوانده بود، ولی در کتاب خود معارف و علومی برای بشر آورد که تا زمان حاضر به فکرها و عقل های دانشمندان جهان روشنی بخشیده و متفکران شرق و غرب را مبهوت خود ساخته است. به باور ما، پیامبر اسلام به رموز جهان خلقت و اسرار آفرینش و قوانینی که در سراسر جهان هستی حکومت می کند، واقف بوده است و این مطلبی است که هیچ یک از مسلمانان، آن را انکار نمی کنند و همگی در برابر عظمت این یگانه مرد عرصه عقل و معرفت، سر تعظیم فرود می آورند. حال این پرسش مطرح می شود که چرا این کانون بزرگ عقل و دانش در دوران پیش از بعثت، نه کتابی خواند و نه چیزی نوشت؟! آیه ای که در ابتدا آورده شد، پاسخ این پرسش را به صراحت بیان می کند و دلیل آن را تنها قطع وسوسه های اهل باطل می داند که مبادا آنان در قرآن این بزرگ ترین و جاودانه ترین معجزه ی پیامبر اسلام تشکیک کرده و آن را از نوشته های شخص پیامبر بر اساس کتاب های دیگران بدانند؛ از این رو نوشته اند: (کفار قریش که از هیچ گونه اتهامی نسبت به حضرت خودداری نمی کردند، هیچ گاه او را متهم نکردند که کتاب های گذشتگان را خوانده و به ذهن سپرده و برای ایشان خوانده است.)[4] البته بسیاری معتقدند که نخواندن و ننوشتن حضرت دلیل بر عدم قدرت او بر نوشتن و خواندن نیست؛ زیرا خواندن و نوشتن کمال بزرگی است که پیامبر اسلام نمی تواند، حتی پیش از رسالت، فاقد آن باشد، هر چند او از این کمال به جهت مصلحتی که بیان شد، هرگز استفاده نکرد[5]. دوران پس از بعثت ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد *** دل رمیده ی ما را انیس و مونس شد نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت *** به غمزه مسأله آموز صد مدرس شد درباره ی دوران پس از بعثت، میان مسلمانان اختلاف نظر وجود دارد. برخی بر این باورند که ایشان، مانند پیش از رسالت، نه چیزی خواند و نه چیزی نوشت و برای اثبات این گفته، شواهدی از احادیث و تاریخ نیز نقل می کنند؛ ولی برخی دیگر، مسأله ی خواندن پس از رسالت را برای آن حضرت قائلند؛ اما نوشتن را از او نفی می کنند. این گروه نیز برای اثبات سخن خویش به روایت هایی استدلال می کنند که برخی از آن ها را، برای نمونه، ذکر می کنیم. 1. (عن هشام بن سالم عن ابی عبدالله(علیه السلام): کان النبی(صلی الله علیه وآله) یقرأ الکتاب ولا یکتب؛[6] هشام بن سالم از امام صادق (علیه السلام)نقل می کند که فرمود: پیامبر(صلی الله علیه وآله) می خواند، ولی نمی نوشت.) 2. (عن الحسن بن صیقل قال: سمعت ابا عبدالله(علیه السلام) یقول. کان مما مَنَّ الله عزوجل به علی نبیه(صلی الله علیه وآله)، انه کان امیّا لایکتب ویقرأالکتاب،[7]امام صادق(علیه السلام) فرمود: از منّت های خدا بر پیامبرش این است که او درس نخوانده بود و چیزی نمی نوشت، ولی نوشته ها را می خواند.) ظاهر این دو روایت، به ویژه با توجه به تعبیر (النبی) (در روایت اول) و (نبیّه) (در روایت دوم)، این است که مراد امام(علیه السلام) دوران پس از رسالت است. خلاصه این که مسأله نوشتن آن حضرت طبق قراین و دلایل، چه در دوران رسالت و چه پیش از آن، منتفی است؛ اما مسأله خواندن پیش از رسالت نیز بر اساس آیه ای که ذکر شد، منتفی می باشد، لیکن خواندن ایشان را پس از رسالت نمی توان منتفی دانست. منابعی برای آگاهی بیشتر: 1. مکتب وحی، (مفهوم امی بودن پیامبر). 2. پیامبر امی. پی نوشتها: [1]. عنکبوت، 41. [2]. اعراف، 157. [3]. ر. ک: پیامبر امّی، شهید مطهری. [4]. تفسیر القرآن، ج 3، ص 357. [5]. ر.ک: بحارالانوار، ج 96، ص 136 (فصل حدیبیه). [6]. ر. ک: بحارالانوار، ج 16، ص 132. [7]. همان، ص 132. منبع: پرسش ها و پاسخ هایی پیرامون نبوت و رسالت، فاضل عرفان، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1383).
آیا پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) می توانست بخواند و بنویسد؟
برای پاسخ به این پرسش، لازم است دوران زندگانی پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) را به دو بخش جداگانه تقسیم کنیم:
1. دوران پیش از بعثت؛
2. دوران پس از بعثت.
دوران پیش از بعثت
خداوند سبحان در این باره می فرماید:
(وَ ما کُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ کِتاب وَ لا تَخُطُّهُ بِیَمِینِکَ إِذاً لاَرْتابَ الْمُبْطِلُونَ)؛[1]
تو هرگز پیش از این نوشته ای نمی خواندی و با دست خود چیزی نمی نوشتی، مبادا کسانی که در صدد تکذیب و ابطال سخنان تو هستند، شک و تردید کنند.
مسلمانان با توجه به این آیه، بر این باورند که آن حضرت پیش از بعثت، نه کتابی را می خواند و نه صفحه ای می نوشت.
یکی از اوصاف پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) چنان که در قرآن کریم نیز آمده (اُمّی) می باشد: (الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ)؛[2] همان ها که از فرستاده ی خدا، پیامبر امی پیروی می کنند، پیامبری که صفاتش را در تورات و انجیلی که نزدشان است، می یابند... .
در این آیه، از پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) به صفت (امی) یاد شده است. برای (اُمّی) چند معنا گفته شده است که مناسب ترین آن ها (درس نخوانده) است[3]. آری او یک فرد درس نخوانده بود، ولی در کتاب خود معارف و علومی برای بشر آورد که تا زمان حاضر به فکرها و عقل های دانشمندان جهان روشنی بخشیده و متفکران شرق و غرب را مبهوت خود ساخته است.
به باور ما، پیامبر اسلام به رموز جهان خلقت و اسرار آفرینش و قوانینی که در سراسر جهان هستی حکومت می کند، واقف بوده است و این مطلبی است که هیچ یک از مسلمانان، آن را انکار نمی کنند و همگی در برابر عظمت این یگانه مرد عرصه عقل و معرفت، سر تعظیم فرود می آورند.
حال این پرسش مطرح می شود که چرا این کانون بزرگ عقل و دانش در دوران پیش از بعثت، نه کتابی خواند و نه چیزی نوشت؟!
آیه ای که در ابتدا آورده شد، پاسخ این پرسش را به صراحت بیان می کند و دلیل آن را تنها قطع وسوسه های اهل باطل می داند که مبادا آنان در قرآن این بزرگ ترین و جاودانه ترین معجزه ی پیامبر اسلام تشکیک کرده و آن را از نوشته های شخص پیامبر بر اساس کتاب های دیگران بدانند؛ از این رو نوشته اند: (کفار قریش که از هیچ گونه اتهامی نسبت به حضرت خودداری نمی کردند، هیچ گاه او را متهم نکردند که کتاب های گذشتگان را خوانده و به ذهن سپرده و برای ایشان خوانده است.)[4]
البته بسیاری معتقدند که نخواندن و ننوشتن حضرت دلیل بر عدم قدرت او بر نوشتن و خواندن نیست؛ زیرا خواندن و نوشتن کمال بزرگی است که پیامبر اسلام نمی تواند، حتی پیش از رسالت، فاقد آن باشد، هر چند او از این کمال به جهت مصلحتی که بیان شد، هرگز استفاده نکرد[5].
دوران پس از بعثت
ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد *** دل رمیده ی ما را انیس و مونس شد
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت *** به غمزه مسأله آموز صد مدرس شد
درباره ی دوران پس از بعثت، میان مسلمانان اختلاف نظر وجود دارد. برخی بر این باورند که ایشان، مانند پیش از رسالت، نه چیزی خواند و نه چیزی نوشت و برای اثبات این گفته، شواهدی از احادیث و تاریخ نیز نقل می کنند؛ ولی برخی دیگر، مسأله ی خواندن پس از رسالت را برای آن حضرت قائلند؛ اما نوشتن را از او نفی می کنند. این گروه نیز برای اثبات سخن خویش به روایت هایی استدلال می کنند که برخی از آن ها را، برای نمونه، ذکر می کنیم.
1. (عن هشام بن سالم عن ابی عبدالله(علیه السلام): کان النبی(صلی الله علیه وآله) یقرأ الکتاب ولا یکتب؛[6] هشام بن سالم از امام صادق (علیه السلام)نقل می کند که فرمود: پیامبر(صلی الله علیه وآله) می خواند، ولی نمی نوشت.)
2. (عن الحسن بن صیقل قال: سمعت ابا عبدالله(علیه السلام) یقول. کان مما مَنَّ الله عزوجل به علی نبیه(صلی الله علیه وآله)، انه کان امیّا لایکتب ویقرأالکتاب،[7]امام صادق(علیه السلام) فرمود: از منّت های خدا بر پیامبرش این است که او درس نخوانده بود و چیزی نمی نوشت، ولی نوشته ها را می خواند.)
ظاهر این دو روایت، به ویژه با توجه به تعبیر (النبی) (در روایت اول) و (نبیّه) (در روایت دوم)، این است که مراد امام(علیه السلام) دوران پس از رسالت است.
خلاصه این که مسأله نوشتن آن حضرت طبق قراین و دلایل، چه در دوران رسالت و چه پیش از آن، منتفی است؛ اما مسأله خواندن پیش از رسالت نیز بر اساس آیه ای که ذکر شد، منتفی می باشد، لیکن خواندن ایشان را پس از رسالت نمی توان منتفی دانست.
منابعی برای آگاهی بیشتر:
1. مکتب وحی، (مفهوم امی بودن پیامبر).
2. پیامبر امی.
پی نوشتها:
[1]. عنکبوت، 41.
[2]. اعراف، 157.
[3]. ر. ک: پیامبر امّی، شهید مطهری.
[4]. تفسیر القرآن، ج 3، ص 357.
[5]. ر.ک: بحارالانوار، ج 96، ص 136 (فصل حدیبیه).
[6]. ر. ک: بحارالانوار، ج 16، ص 132.
[7]. همان، ص 132.
منبع: پرسش ها و پاسخ هایی پیرامون نبوت و رسالت، فاضل عرفان، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه (1383).
- [سایر] در خاندان رسول الله(صلی الله علیه وآله) زینب چند تا است؟
- [سایر] اگر زبان مادری پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه وآله فارسی یا انگلیسی بود، آیا قرآن به آن زبان نازل می گشت؟
- [آیت الله بهجت] آیا خود پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم صلوات در تشهد را همراه با "آل محمد" می خوانده اند؟
- [سایر] مباهله یعنی چه و جریان مباهله ی پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) چگونه بوده است؟
- [سایر] آیا ولایت بعد از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) به دیگری منتقل نمی شود؟
- [سایر] پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) کدام دسته از مردم آخرالزمان را لعنت فرمودند؟
- [سایر] آیا اعجاز «قرآن» مختص زمان پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) است؟
- [سایر] آیا پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) دارای مقام امامت بود؟
- [سایر] پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) قبل از نبوت چه آئینی داشت؟
- [سایر] چگونه می توان اثبات کرد که پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) دارای معجزه بوده است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اشْهد انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له: گواهی می دهم هیچ کس شایسته پرستش جز خداوند نیست، یگانه است و شریک ندارد. و اشْهد ان محمداً عبْده و رسوله: و گواهی می دهم محمد(صلی الله علیه وآله) بنده و فرستاده اوست. اللهم صل علی محمد و آل محمد: خداوندا! درود بفرست بر محمد(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت او(علیهم السلام).
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله وحید خراسانی] هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول صلی الله علیه واله وسلم را مانند محمد و احمد یا لقب و کنیه ان جناب را مثل مصطفی و ابوالقاسم بگوید یا بشنود اگر چه در نماز باشد مستحب است صلوات بفرستد
- [آیت الله فاضل لنکرانی] هروقت انسان اسم مبارک حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) مانند محمّد و احمد یا لقب و کنیه آن جناب مثل مصطفی و ابوالقاسم را بگوید یا بشنود، اگرچه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله مظاهری] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَد أَتاکَ الْمُسیئُ وَ قَدْ أَمَرْتَ الُْمحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسیءِ أَنْتَ الْمُحْسِنُ وَ أَنَا الْمُسیئُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ تَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) (ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گنهکار به حقّ محمّد و آل محمّدصلی الله علیه وآله وسلم رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر).
- [آیت الله علوی گرگانی] موقع نوشتن اسم مبارک حضرت رسول مستحبّ است صلوات را هم بنویسد و نیز بهتر است هر وقت آن حضرت را یاد میکند، صلوات بفرستد.
- [آیت الله مظاهری] موقع نوشتن اسم مبارک حضرت رسول(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) مستحب است صلوات را هم بنویسد و نیز بهتر است هر وقت آن حضرت را یاد میکند صلوات بفرستد.
- [آیت الله بروجردی] موقع نوشتن اسم مبارک حضرت رسول) ع) مستحب است صلوات را هم بنویسد و نیز بهتر است هر وقت آن حضرت را یاد میکند صلوات بفرستد.
- [آیت الله اردبیلی] هنگام نوشتن اسم مبارک حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، مستحب است صلوات را نیز بنویسد و همچنین بهتر است هر گاه آن حضرت را یاد میکند، صلوات بفرستد.
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید : یا مُحسنُ قداتاکَ المسیءُ و قد امَرتَ المحسنَ ان یتجاوَز عنِ المسی ءِ انتَ المحسنُ و انا المُسی ءُ بحقّ محمّدٍ و آلِ محّمدٍ صل عَلی محّمدِ و ال محّمدِ و تجاوَز عن قبیحِ ما تعلمُ منّی .یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بندة گنهکار به در خانة تو آمده و تو امر کرده ای که نییکوکار از گنهکار بگذرد ، تو نیکو کاری و من گناهکار بحقّ محّمدٍ و آل محّمدٍ صلی اللهُ علیه و آله و سّلم .رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیها یی که می دانی از من سر زده . بگذر .