اعلمیت مورد نظر در رهبری نظام اسلامی با اعلمیت مورد نظر در انتخاب مرجع تقلید چه فرقی با هم دارد؟ منظور از اعلمیت در رهبری اعلم در مجموع شرایط رهبری است اما اعلمیت در مرجعیت اعلم در علوم فقهی است. توضیح اینکه : ملاک اعلمیت در جواز تقلید یک مجتهد به این معنا است که آن مرجع نسبت به سایر مراجع قدرت بیشتری بر شناخت حکم الهی داشته باشد و بهتر بتواند احکام شرعیه را از أدلّه و منابع دینی استنباط کند و همچنین نسبت به اوضاع زمان خود به مقداری که در تشخیص موضوعات احکام و ابراز نظر فقهی مؤثر است آگاهتر باشد. اما آیا همین معنا یعنی تنها خواندن این علوم وحتی تبحّر در اصول و منطق و فقه در اعلمیت فقیه رهبر کافی است یا رهبر یک امت علاوه بر این مواد و دانش و آگاهی، باید مسائل دیگری را بداند؟ آنچه در اسلام در مورد حاکم اسلامی به عنوان یک شرط علمی مطرح شده است، فقاهت و علم به احکام به اسلام است. بنابراین حاکم اسلامی باید از میان فقیهان و اسلامشناسان برگزیده شود، هم چنین فقیه حاکم، باید عادل باشد و این دو ویژگی، حداقل شرایطی است که حاکم اسلامی باید دارا باشد. در عین حال هرگز نمیتوان اداره جامعه اسلامی را به کسی سپرد که فقط از این حداقل شرایط برخوردار باشد. امام خمینی(ره) در این باره میفرماید: (اگر کسی اعلم در علوم معهود حوزه ما باشد؛ ولی مسائل سیاسی و اجتماعی جامعه و جهان را نداند و جامعه اسلامی را در شرایط پیچیده جهانی نتواند اداره کند، اساساً در مسائل اجتماعی مجتهد نیست و نمیتوان سرپرستی و زعامت جامعه را به وی سپرد). بنابراین از نظر اسلام اعلمیت فقهی به تنهایی، ولایت سیاسی و رهبری نمیآورد؛ بلکه شرط ضروری رهبری اسلامی، توان مدیریتی و تدبیر مملکتداری است چنانکه حضرت علی(ع) میفرماید: (ایها الناس ان احقّ الناس بهذالامر أقواهم علیه و أعلمهم بأمراللَّه فیه)؛ (ای مردم! بدانید که سزاوارترین مردم به این امر (حکومت و ولایت) کسی است که در این کار قویتر و به امر خداوند در حوزه رهبری جامعه آگاهتر باشد). بنابراین مقصود از اعلم تنها اعلم فقهی نیست؛ بلکه (اعلم فی هذالامر) است؛ یعنی، کسی که علاوه بر داشتن فقاهت، عدالت و تقوا، مدیر و مدبرتر باشد و به اوضاع کشور و جهان آگاهی کامل داشته باشد تا با ارائه دقیق شرایط به احکام الهی، بهتر بتواند احکام متناسب باشرایط موجود را کشف کند. دشمنان اسلام و ترفندهای آنان را بشناسد و در وقت مناسب، بتواند تصمیمگیری و به نحو شایسته اقدام کند. در روایات آمده ( لایکون المؤمن مؤمناً حتی یکون مقبلاً علی شانه مالکا للسانه بصیراً بزمانه) از این رو مرجعی که در مسائل فقهی اعلم از ولیفقیه باشد، در مسائل حکومتی همتای دیگر فقیهان است؛ و لازم است در این مسائل تابع ولی فقیه باشد.چون (فقاهت) تنها یکی از شرایط رهبری جامعه اسلامی است؛ نه تمام آن. افزون بر مطالب فوق معیار در ولایت و رهبری سیاسی از دو جهت با معیار مرجعیت تقلید متفاوت است: یکم: ولایت، مشروط به کفایت سیاسی و اجتماعی است، حال آن که مرجعیت مشروط به آن نیست؛ به تعبیر دیگر، می توان گفت که مرجعیت و ولایت هردو مشروط به اعلمیت در زمینه خود هستند، لیکن اعلمیت در هریک از این دو حوزه ها با یکدیگر متفاوت است. درست است که توان های فکری، سیاسی و اجتماعی، در استنباط بسیاری از احکام دخیل و بی شک بر اعلمیت موثر است لیکن به تنهایی در آن دخیل نیست، تا نتوان اعلمیت را از کفایت سیاسی و اجتماعی جداکرد. دوم. معیار ترجیح در باب تقلید فردی، اعلمیت واقعی است و اعتقاد شخصی درباره اعلمیت فقیهی، راهی است به واقع و کشف حقیقت. لیکن در مورد ولایت آن جا که از مرحله رهبری موردی و جزئی می گذرد و مثلاً دولت اسلامی به رهبری فقیه شکل می گیرد، نمی توان معیار را اعلمیت واقعی در مورد هنر رهبری دانست؛ به دیگر سخن، برای تشخیص باکفایت تر بودن اگر ملاک را واقع قراردهیم، ولی فقیه در کارش شکست می خورد، زیرا مردم در تشخیص واقع دچار اختلاف می شوند و گروهی، این و دسته ای آن را باکفایت تر می دانند و بدین ترتیب مشکل تعدّد ولی پیش میآید. بنابراین در این عرصه نیازمند معیاری برای شناسایی ولی فقیه هستیم که همان شناسایی و انتخاب اکثریت مردم یا خبرگان منتخب آنان می باشد . جهت مطالعه بیشتر ر. ک : 1. شورا،اعلمیت، مرجعیت و ولایت فقیه، سید محمود هاشمی شاهرودی, ارم, ش3, ص27. 2. خبرگان و شرایط رهبری، احمد صابری همدانی ، فصلنامه حکومت اسلامی شماره 8 . 3. شرط اعلمیت در رهبری، سید کاظم حائری ؛ فصلنامه حکومت اسلامی شماره 13 . 4 . مرجعیت و رهبری ، آیه الله سیدکاظم حائری ، ترجمه سیدحسن اسلامی ، فصلنامه حکومت اسلامی شماره 3 . 5 . ولایت فقیه و اعلمیت، علی اکبر ذاکری، حوزه، ش85 و 86، ص157 . 6 . ولایت فقیه، جوادی آملی، صص 392-399. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 3/100101486)
اعلمیت مورد نظر در رهبری نظام اسلامی با اعلمیت مورد نظر در انتخاب مرجع تقلید چه فرقی با هم دارد؟
اعلمیت مورد نظر در رهبری نظام اسلامی با اعلمیت مورد نظر در انتخاب مرجع تقلید چه فرقی با هم دارد؟
منظور از اعلمیت در رهبری اعلم در مجموع شرایط رهبری است اما اعلمیت در مرجعیت اعلم در علوم فقهی است. توضیح اینکه :
ملاک اعلمیت در جواز تقلید یک مجتهد به این معنا است که آن مرجع نسبت به سایر مراجع قدرت بیشتری بر شناخت حکم الهی داشته باشد و بهتر بتواند احکام شرعیه را از أدلّه و منابع دینی استنباط کند و همچنین نسبت به اوضاع زمان خود به مقداری که در تشخیص موضوعات احکام و ابراز نظر فقهی مؤثر است آگاهتر باشد. اما آیا همین معنا یعنی تنها خواندن این علوم وحتی تبحّر در اصول و منطق و فقه در اعلمیت فقیه رهبر کافی است یا رهبر یک امت علاوه بر این مواد و دانش و آگاهی، باید مسائل دیگری را بداند؟ آنچه در اسلام در مورد حاکم اسلامی به عنوان یک شرط علمی مطرح شده است، فقاهت و علم به احکام به اسلام است.
بنابراین حاکم اسلامی باید از میان فقیهان و اسلامشناسان برگزیده شود، هم چنین فقیه حاکم، باید عادل باشد و این دو ویژگی، حداقل شرایطی است که حاکم اسلامی باید دارا باشد. در عین حال هرگز نمیتوان اداره جامعه اسلامی را به کسی سپرد که فقط از این حداقل شرایط برخوردار باشد. امام خمینی(ره) در این باره میفرماید: (اگر کسی اعلم در علوم معهود حوزه ما باشد؛ ولی مسائل سیاسی و اجتماعی جامعه و جهان را نداند و جامعه اسلامی را در شرایط پیچیده جهانی نتواند اداره کند، اساساً در مسائل اجتماعی مجتهد نیست و نمیتوان سرپرستی و زعامت جامعه را به وی سپرد).
بنابراین از نظر اسلام اعلمیت فقهی به تنهایی، ولایت سیاسی و رهبری نمیآورد؛ بلکه شرط ضروری رهبری اسلامی، توان مدیریتی و تدبیر مملکتداری است چنانکه حضرت علی(ع) میفرماید: (ایها الناس ان احقّ الناس بهذالامر أقواهم علیه و أعلمهم بأمراللَّه فیه)؛ (ای مردم! بدانید که سزاوارترین مردم به این امر (حکومت و ولایت) کسی است که در این کار قویتر و به امر خداوند در حوزه رهبری جامعه آگاهتر باشد). بنابراین مقصود از اعلم تنها اعلم فقهی نیست؛ بلکه (اعلم فی هذالامر) است؛ یعنی، کسی که علاوه بر داشتن فقاهت، عدالت و تقوا، مدیر و مدبرتر باشد و به اوضاع کشور و جهان آگاهی کامل داشته باشد تا با ارائه دقیق شرایط به احکام الهی، بهتر بتواند احکام متناسب باشرایط موجود را کشف کند. دشمنان اسلام و ترفندهای آنان را بشناسد و در وقت مناسب، بتواند تصمیمگیری و به نحو شایسته اقدام کند.
در روایات آمده ( لایکون المؤمن مؤمناً حتی یکون مقبلاً علی شانه مالکا للسانه بصیراً بزمانه) از این رو مرجعی که در مسائل فقهی اعلم از ولیفقیه باشد، در مسائل حکومتی همتای دیگر فقیهان است؛ و لازم است در این مسائل تابع ولی فقیه باشد.چون (فقاهت) تنها یکی از شرایط رهبری جامعه اسلامی است؛ نه تمام آن.
افزون بر مطالب فوق معیار در ولایت و رهبری سیاسی از دو جهت با معیار مرجعیت تقلید متفاوت است:
یکم: ولایت، مشروط به کفایت سیاسی و اجتماعی است، حال آن که مرجعیت مشروط به آن نیست؛ به تعبیر دیگر، می توان گفت که مرجعیت و ولایت هردو مشروط به اعلمیت در زمینه خود هستند، لیکن اعلمیت در هریک از این دو حوزه ها با یکدیگر متفاوت است. درست است که توان های فکری، سیاسی و اجتماعی، در استنباط بسیاری از احکام دخیل و بی شک بر اعلمیت موثر است لیکن به تنهایی در آن دخیل نیست، تا نتوان اعلمیت را از کفایت سیاسی و اجتماعی جداکرد.
دوم. معیار ترجیح در باب تقلید فردی، اعلمیت واقعی است و اعتقاد شخصی درباره اعلمیت فقیهی، راهی است به واقع و کشف حقیقت. لیکن در مورد ولایت آن جا که از مرحله رهبری موردی و جزئی می گذرد و مثلاً دولت اسلامی به رهبری فقیه شکل می گیرد، نمی توان معیار را اعلمیت واقعی در مورد هنر رهبری دانست؛ به دیگر سخن، برای تشخیص باکفایت تر بودن اگر ملاک را واقع قراردهیم، ولی فقیه در کارش شکست می خورد، زیرا مردم در تشخیص واقع دچار اختلاف می شوند و گروهی، این و دسته ای آن را باکفایت تر می دانند و بدین ترتیب مشکل تعدّد ولی پیش میآید. بنابراین در این عرصه نیازمند معیاری برای شناسایی ولی فقیه هستیم که همان شناسایی و انتخاب اکثریت مردم یا خبرگان منتخب آنان می باشد .
جهت مطالعه بیشتر ر. ک :
1. شورا،اعلمیت، مرجعیت و ولایت فقیه، سید محمود هاشمی شاهرودی, ارم, ش3, ص27.
2. خبرگان و شرایط رهبری، احمد صابری همدانی ، فصلنامه حکومت اسلامی شماره 8 .
3. شرط اعلمیت در رهبری، سید کاظم حائری ؛ فصلنامه حکومت اسلامی شماره 13 .
4 . مرجعیت و رهبری ، آیه الله سیدکاظم حائری ، ترجمه سیدحسن اسلامی ، فصلنامه حکومت اسلامی شماره 3 .
5 . ولایت فقیه و اعلمیت، علی اکبر ذاکری، حوزه، ش85 و 86، ص157 .
6 . ولایت فقیه، جوادی آملی، صص 392-399. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 3/100101486)
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا احتمال اعلمیت در انتخاب مرجع تقلید کفایت می کند.
- [آیت الله خامنه ای] نظر جنابعالی در اشتراط اعلمیت مرجع تقلید چیست و دلیل آن کدام است؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] آیا اعلمیت در مرجع تقلید شرط است؟
- [آیت الله خامنه ای] آیا در تقلید، اعلمّیت مرجع شرط است یا خیر؟ معیار و ملاک اعلمیّت چیست؟
- [آیت الله خامنه ای] وظیفه مقلد در قبال مرجع تقلید خود در صورتی که اعلمیت مرجع دیگری را احراز نماید، چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] برخی از مردم روشهای دیگری، غیر از آنچه در توضیح المسائل آمده، برای انتخاب مرجع تقلید در نظر می گیرند. نظیر: الف) ازمرجعی تقلید می کنیم که شاگرد مرجع قبلی ما باشد. ب) مرجعی را انتخاب می نماییم که فتاوای آسانتری داشته باشد. ج) مرجعی که بیشتر اقوام و آشنایان از او تقلید می کنند را بر می گزینیم. د) مقلّد مرجعی می شویم که پدر و مادر، یا معلّم ما معرّفی نماید. آیا انتخاب مرجع تقلید با روشهای فوق صحیح است؟
- [آیت الله بهجت] آیا می توان بدون تحقیق مرجع تقلید را انتخاب کرد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر بعد از نقل فتوای مرجع تقلید بفهمد که نظر مرجع تقلید تغییر کرده تکلیف چیست؟
- [سایر] خبرگان رهبری در انتخاب آیت الله خامنهای برای رهبری نظام، چه معیارهایی را مد نظر داشتند؟
- [سایر] خبرگان رهبری در انتخاب آیةاللَّه خامنهای برای رهبری نظام،چه معیارهایی را مد نظر داشتند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] 21 مسائلی را که از مرجع اول تقلید کرده بر تقلید او باقی بماند و همچنین مسائلی که از مرجع دوم تقلید کرده و بقیه را به فتوای مجتهدی حی عمل کند.
- [آیت الله بهجت] شخصی که مقلد مرجعی بوده و بعد از وفات او بر طبق نظر مرجعی دیگر بر تقلید باقی مانده، ولی در بعضی از فتاوی ( از قبیل بلاد کبیره و شب مهتاب یا هرمسأله دیگر ) به مرجع دوم عدول کرده، بعد از وفات مرجع دوم، در صورت بقاء، نمی تواند در این مسائل به مرجع اول برگردد ولی می تواند به تقلید مرجع دوم باقی باشد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] باقی ماندن بر تقلید میت جایز است در صورتیکه مجتهد میت و مجتهد حیّ مساوی در علم باشند. و چنانچه یکی از آن دو اعلم باشد تقلید از اعلم لازم است. و در باقی ماندن بر تقلید میت فرقی بین مسائلی که عمل نموده و مسائلی که عمل ننموده، وجود ندارد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] واجب است بر مکلف که در مسأله لزوم (تقلید از اعلم) یا (عدم لزوم) آن از یک مجتهد اعلم تقلید نماید.
- [آیت الله بهجت] فقها حیات را شرط می دانند؛ یعنی می گویند برای ابتدای تقلید باید از مجتهد زنده تقلید کرد . اما اگر مرجع تقلید انسان از دنیا رفت ، در این که آیا می تواند بر تقلید او باقی بماند یا باید به مجتهد زنده مراجعه نماید، اختلاف است ؛ پس اگر کسی دراین مسأله مجتهد بود، طبق نظر خودش عمل می کند ؛ و گرنه طبق نظر مجتهد زنده اَعلَم عمل می نماید.
- [آیت الله جوادی آملی] .در صورت احتمال زوال برخی از شرایط صحت تقلید, یا احتمال عوض شدن فتوای مرجع, میتوان به فتوای سابق او عمل کرد و جستجو لازم نیست؛ چنانچه بعداً ثابت شود که فتوای مرجع تقلید یا شرایط او عوض شده بود, باید نسبت به گذشته, مطابق فتوای جدید یا فتوای مرجع جدید عمل کرد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کسی مدّتی اعمال خود را بدون تقلید انجام داده، سپس تقلید کند، اگر اعمال سابق، مطابق فتوای این مجتهد باشد صحیح است و گرنه نظر مرجع خود را درباره¬ی آن سؤال کرده و مطابق آن عمل می¬کند، همچنین است اگر بدون تحقیق کافی از مجتهدی تقلید نموده باشد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر اختلاف بین مجتهدین ولو اجمالا معلوم و شناختن اعلم مشکل باشد؛ لازم است از کسی تقلید کند که او با دیگران مساوی یا اعلم از آنها باشد و در صورت احتمال اعلمیت در هر کدام کافی است از یکی از آنها تقلید کند و گمان به اعلمیت معتبر نیست.
- [آیت الله جوادی آملی] .تقلید مجتهد متوفّا در ابتدا جایز نیست؛ ولی بقای بر تقلید میت, اشکال ندارد و بقای بر تقلید مجتهد میت باید به فتوای مجتهد مطلق زنده باشد; خواه فرد به آن عمل کرده باشد یا نه. اگر مجتهد متوفّا اعلم باشد، بقای بر تقلید او احتیاطاً واجب است و اگر مجتهد زنده اعلم باشد، عدول از مجتهد متوفا به مرجع زنده, واجب است.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر مرجع تقلید در مسألهای فتوا دهد و پیش از آن یا پس از آن احتیاط کند، مثلاً بفرماید )نماز جمعه در روز جمعه کافی است و احتیاطاً چهار رکعت ظهر را هم بخواند( که آن را احتیاط مستحب گویند مقلّد او نمیتواند به فتوای مرجع دیگر عمل کند, مگر آنکه فتوای مرجع دیگر به احتیاطْ نزدیکتر باشد.