عوامل و ریشههای بروز جنگ تحمیلی چه بود؟ دلایل پیروزی ایران در دفاع مقدس و دستاوردهای آن کدام است؟ (میخواهم بگویم که این جنگ یک گنج است.آیا ما خواهیم توانست این گنج را استخراج کنیم یا نه؟این هنر ماست که بتوانیم استخراج کنیم.امام سجاد(علیهالسلام) توانست همان چند ساعت، گنج عاشورا را استخراج کند.امام باقر و ائمه(علیهمالسلام) پس از ایشان استخراج کردند و آنچنان این چشمه جوشان را جاری کردند که هنوز هم جاری است و همیشه در زندگی مردم منشأ خیر بوده، همیشه بیدار کرده، همیشه درس داده و یاد داده که چه کار باید کرد، الان هم همینطور است.) این جملات پرمعنا و راهبردی، چگونگی نگاه به دوران دفاع مقدس را برای پیروان ولایت مشخص میکند. از منظر مقام معظم رهبری، جنگ هشت ساله بسان گنجی است که با استخراج بهنگام و درست آن، میتوان آینده ملت ایران و تمامی آزادیخواهان عالم را تأمین کرد. هفته دفاع مقدس، فرصت مغتنمی است برای بازخوانی جنگ تحمیلی و بررسی چگونگی تبدیل شدن این جنگ به دفاع مقدس و دستاوردهایی که تا به امروز در پرتو آن نصیب ملت ایران و جبهه حقطلبان عالم شده است. این مهم در این نوشتار به اختصار بررسی میشود. ماهیت جنگ عراق علیه ایران در بررسی هر جنگی و از جمله جنگ عراق علیه ایران باید ماهیت آن جنگ و علل و ریشههای بروز آن و اهداف راهبردی آغاز کننده جنگ را بررسی کرد. بسیاری از جنگها در میان کشورها به دلیل اختلاف منافع و عمدتاً به دلیل اختلافات ارضی و مرزی به وقوع میپیوندد. بر همین اساس در تحلیل تجاوز عراق علیه ایران برخی به اختلافات ارضی میان دو کشور اشاره کرده و این اختلافات را عامل اصلی بروز جنگ هشت ساله میدانند. عدهای هم قدرتطلبی صدام را عامل اصلی تجاوز عراق به ایران میدانند و معتقدند با سقوط شاه و پیدایی خلأ قدرت ناشی از این سقوط، با توجه به نقش ژاندارمی ایران در خلیجفارس در مقطع پیش از انقلاب اسلامی، صدام به تکاپو افتاد تا چنین نقشی را بر عهده بگیرد. بررسی اسناد جنگ و تحلیل سخنان و مواضع افراد و کشورهای مرتبط با جنگ، نشان میدهد که جنگ تحمیل شده به ایران را باید فراتر از جنگ میان دو کشور مورد مطالعه قرار داد. واکاوی لایههای پنهان و آشکار این جنگ این واقعیت را آشکار میسازد که صدام حسین به دلیل روحیه جاهطلبی که داشت به نمایندگی از مجموعهای از قدرتها و کشورهای منطقه و فرامنطقه با جمهوری اسلامی وارد جنگ شد و در طول جنگ هشتساله از حمایتهای همهجانبه سیاسی، مالی، اطلاعاتی، لجستیکی و تجهیزاتی این کشورها برخوردار بود. در جنگ هشتساله به جز یکی دو کشور عربی، تمامی دولتهای مرتجع عرب، صدام را حمایت و پشتیبانی کردند. در این جنگ، غرب با تمام توان خود از صدام حمایت کرد و قدرت شرق، یعنی اتحادجماهیر شوروی سابق نیز به دلیل شرقی بودن ارتش عراق از این کشور پشتیبانی و حمایت کرد. هدف راهبردی و مشترک متجاوز و حامیان منطقهای و فرامنطقهایاش، ساقط کردن نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران بود. گرچه صدام با پاره کردن قرارداد 1975 الجزایر و با ادعاهای ارضی، جنگ را شروع کرد، اما (طه یاسین رمضان) معاون نخستوزیر عراق طی مصاحبهای در 7 مهر 1359 میگوید: (این جنگ به دلیل قرارداد 1975 و یا چند صد کیلومتر خاک و یا نصف شطالعرب نیست، این جنگ برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی است.) در کنار این هدف مشترک راهبردی، هر یک از بازیگران در جنگ، اهداف خاص خود را نیز دنبال میکردند. براساس چنین نگاهی، میتوان عوامل و ریشههای بروز جنگ تحمیلی را در محورهای زیر ملاحظه کرد: 1 اختلافات میان دو کشور 2 ماهیت مستقل و استکبارستیز جمهوری اسلامی 3 به هم خوردن توازن قوا در منطقه پس از پیروزی انقلاب اسلامی 4 پیدایش خلأ قدرت در منطقه 5 روحیه جاهطلبی صدام و ماهیت توسعهطلبی حزب بعث عراق برآورد متجاوز از شرایط ایران پیش از تجاوز هیچ کشوری آغازکننده جنگ علیه کشور دیگر نخواهد بود، مگر آنکه پیش از شروع جنگ، به پیروزی خود اطمینان پیدا کند. حزب بعث عراق با محوریت صدامبه دو دلیل و یا براساس دو برآورد، جنگ علیه ایران را با اطمینان کامل به پیروزی آغاز کرد؛ 1 ناتوانی ایران در دفاع از خود، 2 اطمینان از حمایتها و پشتیبانیهای همهجانبه قدرتهای جهانی و کشورهای عربی از عراق. برآورد راهبردی صدام از اوضاع داخلی ایران، به ویژه از جهت به همریختگی ارتش پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به گونهای بود که تصور میکرد در برابر نیروهای مجهز و آماده ارتش عراق که از حمایتها و پشتیبانیهای دیگران نیز برخوردارند، هیچ نیروی ایرانی قادر به مقاومت و ممانعت نخواهد بود. بر همین ا��اس صدام میپنداشت مبتنی بر راهبرد جنگ برقآسا، به تمامی اهداف خود با آغاز جنگ در کوتاهترین زمان دست خواهد یافت. صدام، ارتش ایران را با مختصات زیر، ناتوان در دفاع ارزیابی میکرد: الف کلیه ژنرالها و فرماندهان عالیرتبه ارتش یا فرار کرده و یا بازنشسته شدهاند. ب کلیه مستشاران آمریکایی گرداننده ارتش ایران، اخراج شده و به آمریکا برگشتهاند. ج برخی از واحدهای ارتش مثل گارد جاویدان و گارد شاهنشاهی منحل شدهاند. د تعدادی از سران ارتش اعدام شدهاند. ه بیشتر قراردادهای خرید تجهیزات نظامی ایران با دیگر کشورها و خصوصاً با آمریکا لغو شده است. و تعداد نفرات نیروهای مسلح در ایران پس از انقلاب کاهش یافته است. صدام با چنین نگاهی به ارتش ایران از یک طرف و شکل نگرفتن نیروهای با سازمان قوی برای دفاع از سوی نیروهای انقلابی از طرف دیگر، اساساً تصور میکرد برای ورود به ایران و تصرف خوزستان و دیگر استانهای ایران با مانع قابل ملاحظهای برخورد نخواهد کرد. صدام نیروهای محدود سپاه با تجهیزات کم را هم درگیر با ضد انقلاب در کردستان، سیستانوبلوچستان و... میدید و معتقد بود چنین نیروهایی هم نمیتوانند با حضور در مرزها، مانع حرکت ارتش عراق شوند. در کنار چنین برآوردی از وضعیت دفاعی ایران از سوی عراقیها و حامیانشان برای آغاز یک جنگ با اطمینان به پیروزی صددرصدی، پارهای از اختلافات در میان نیروهای انقلاب، وجود برخی از گروههای سیاسی و شبهنظامی مخالف جمهوری اسلامی همانند؛ منافقین، سازمان پیکار، چریکهای فدایی خلق، حزب توده و گروهکهای قومی واگرا در مناطق قومیتی که با دولت مرکزی ایران وارد جنگ شده بودند، به صدام این اطمینان را میداد که شکست جمهوری اسلامی قطعی خواهد بود. آغاز تجاوز و پیشرویهای اولیه ارتش عراق رژیم متجاوز عراق با بهکارگیری ارتش آماده و مجهز خود در 31 شهریور 1359 از زمین، دریا و هوا به ایران حمله کرد و به دلیل آماده نبودن نیروهای دفاعی جمهوری اسلامی در مدت حدود دو ماه توانست شهرهای خرمشهر، هویزه، بستان، نفتشهر، قصر شیرین، مهران، سومار، فکه، موسیان، نوسود و بیش از دو هزار روستای ایران را اشغال کند. با آغاز جنگ و سپری شدن روزهای اول تجاوز، ارتش بعث عراق و صدام متوجه شدند که در برآورد خود از اوضاع داخلی ایران، دچار اشتباه محاسباتی شدهاند. در حالی که براساس راهبرد جنگ برقآسا، متجاوزان، اشغال چند روزه استان خوزستان را در سر میپروراندند، مقاومت مردمی در خرمشهر، قریب چهل شبانهروز ارتش سراپا مجهز بعث را در یک جغرافیای محدود زمینگیر کرد و اساساً این مقاومت خرمشهر بود که تمامی محاسبات متجاوزان را به هم زد. البته متجاوزان در برخورداری از حمایت همهجانبه کشورهای عربی و قدرتهای استکباری و خصوصاً غربیها در تجاوزشان به ایران اشتباه نکرده بودند. در طول هشتسال جنگ، بسیاری از کشورهای عربی هر نوع کمک ممکن را به صدام کردند و غربیها نیز اینگونه بودند. حضرت امام و تبدیل جنگ تحمیلی به دفاع مقدس برای استخراج گنج جنگ باید به این پرسش پاسخ داد که علل و عوامل پیروزی ملت ایران در یک نبرد ناجوانمردانه و نابرابر کدام است؟ دوران دفاع مقدس یکی از باشکوهترین و پرافتخارترین دوران تاریخ ملت ایران است. در این دوران مشعشع و حماسی، ملت ایران و به ویژه جوانان مومن و دلاور آن با تکیه بر قدرت ایمان، عظیمترین قدرتهای مادی دنیا را به زانو درآوردند و قدرت اسلامی را آشکار ساختند. بدون تردید، نقش حضرت امام خمینی(ره) در مدیریت و فرماندهی جنگ، یک نقش بیبدیل است. فرماندهی و مدیریت حضرت امام(ره) را میتوان از عوامل اصلی مقاومت ملت ایران در برابر متجاوزان و تبدیل جنگ تحمیلی به دفاع مقدس دانست. ملت ایران تحت فرماندهی حضرت امام(ره) بر دشمنی غلبه کرد که از اندیشههای برتر نظامی دنیا و تجهیزات مدرن و پیشرفته قدرتهای بزرگ برخوردار بود. سبک رهبری و فرماندهی حضرت امام(ره) در جنگ، یک سبک دینی و الهی و متفاوت از تمامی سبکهای فرماندهی نظامی در ارتشهای مطرح دنیا بود. رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در خصوص سبک فرماندهی و رهبری امام در دوران دفاع مقدس میفرمایند: (غیر از دوران پیامبر، فرمانده کل قوای عارف و حکیم و عاشق الهی در دنیا سراغ نداریم. ما در هیچ جای دنیا نیروی نظامیای را سراغ نداشته و نداریم که تحت فرماندهی انسانی معنوی و الهی و عارف و دارای رقیقترین احساسات بشری و در عین حال با قاطعیت و صلابتی که هیچ فرماندهی در دنیا از آن برخوردار نیست، به حراست و دفاع از ناموس و حیات شرافتمندانه ملت در برابر متجاوزان بپردازد.) حضرت امام (ره) یک رهبر و یک فرمانده نظامی الهی بود و توانست با سبک رهبری الهی خویش، جوانان مومن و انقلابی عاشق اسلام را، به رزمندگان اسلام با روحیه جهادی و شهادتطلبی تبدیل کند. حضرت امام(ره) بهخوبی ماهیت جنگ را برای مردم تبیین فرمودند و جنگ و دفاع را مردمی کردند. ایشان با طرح مسائلی همچون؛ جنگ ما، جنگ بین اسلام و کفر و جنگ بین حق و باطل است، فضای نبرد را از سیاسی بودن و ملی بودن، به فضای اعتقادی سوق دادند و حضور در جبههها جنبه اعتقادی و جهاد فیسبیلالله پیدا کرد. در واقع، حضرت امام(ره) که خود یک رهبر الهی و دارای ولایت الهی بر ملت ایران بودند، موفق شدند مردم مسلمان ایران را همانند مسلمانان صدر اسلام برای دفاع از اسلام بسیج نمایند. حضرت امام(ره) از همین منظر خطاب به رزمندگان اسلام فرمودند: (شما برای حفظ اسلام دارید جنگ میکنید و صدام برای نابودی اسلام. الآن اسلام به تمامه در مقابل کفر واقع شده است.) ایشان در جایی دیگر در همین باره میفرمایند: (این جنگ، جنگ اعتقادات، جنگ ارزشهای اعتقادی انقلابی علیه دنیایی کثیف، زور، پول و خوشگذرانی است.) بنابراین میتوان گفت حضرت امام (ره) توانست با شناخت درست صحنه نبرد و تدابیر حکیمانه نشئت گرفته از فهم و درک عمیق دینی، همه مردم را وارد عرصه پیکار کرده و با مردمی کردن جنگ، دفاع مقدس را شکل دهد و با گرفتن ابتکارعمل به دست، زمینههای پیروزی رزمندگان اسلام در عملیاتها را فراهم سازد. این حقیقت را مقام معظم رهبری اینگونه مورد توجه قرار میدهند: (در حقیقت فاتح این فتحالفتوح خود او (حضرت امام) بود. او بود که این انسانها را ساخت. او بود که این فضا را مهیا کرد. او بود که این مسیر را به وجود آورد. او بود که ارزشهای اسلامی را پس از انزوا دوباره احیا کرد.) عوامل اصلی پیروزی ایران در جنگ همانطور که انقلاب اسلامی به صورت معجزهآسا به پیروزی رسید، ملت ایران نیز به صورت معجزهآسا توانست با تبدیل جنگ تحمیلی به دفاع مقدس، پس از هشت سال نبرد سنگین و با تقدیم دهها هزار شهید و دهها هزار جانباز در راه اسلام، دشمن بعثی و حامیانش را شکست داده و به عقبنشینی وادار کند. اگر طی 250 سال گذشته، در جنگهایی که به ایران تحمیل شد در هر جنگی، بخشی از خاک ایران جدا شد، اما در جنگ هشتساله، یک وجب از خاک ایران جدا نشد و ایران موفق شد با شکست دشمن بعثی، پیروز میدان جنگ شود. عوامل اصلی این پیروزی را میتوان در محورهای زیر مطالعه کرد: 1 رهبری و فرماندهی الهی حضرت امام(ره) 2 وفاق و وحدت ملی و مردمی بودن د��اع مقدس 3 انگیزههای الهی رزمندگان اسلام اعم از ارتش، سپاه و بسیج 4 اعتماد به نفس فرماندهان و رزمندگان اسلام در جنگ و اعتماد آنان به نصرت الهی 5 شجاعت، صبوری، ایمان مذهبی و توکل بالای رزمندگان اسلام 6 علم و دانش نبرد بهویژه در طراحی علمیاتها با بهرهگیری از الگوی نبرد عاشورایی 7 برخوردار بودن امت پا به رکاب امام از نصرت الهی و امدادهای غیبی حضرت امام(ره) پس از آزادسازی معجزهگونه خونینشهر، با یک جمله کوتاه، رمز پیروزیها را چنین بیان داشتند: (خرمشهر را خدا آزاد کرد.) بنابراین میتوان عامل معنویت، روح عبودیت، ولایتپذیری، روحیه جهادی و شهادتطلبی و صبر و استقامت رزمندگان اسلام را، از عوامل اصلی برخورداری آنان از نصرتالهی دانست. بدیهی است که وقتی نصرت الهی شامل حال یک جبهه و نیرویی شود، هیچ نیرویی بر آن جبهه غلبه نخواهد کرد. حضرت حق این واقعیت را چنین بیان میدارد: (ان ینصرکم الله فلا غالب لکم) وحشت غرب و مرتجعان منطقه از سقوط نظامی صدام پیروزیهای پیدرپی و معجزهآسای اسلام در عملیاتهای متعدد و منهدم شدن ماشین جنگی صدام در عملیات کربلای پنج، نگرانی شدیدی را در میان حامیان صدام پدید آورد. اگر حامیان صدام در آغاز جنگ امیدوار به تحقق اهداف راهبردی تجاوز و از جمله سقوط جمهوری اسلامی بودند، در سالهای پایانی جنگ، به شدت نگران سقوط نظامی صدام در پی عملیاتهای رزمندگان اسلام در داخل خاک عراق شدند. بر همین اساس، کشورهای غربی علاوه بر تجهیز صدام به سلاحهای پیشرفتهتر و سلاحهای شیمیایی، دست عراقیها را برای استفاده از سلاحهای ممنوعه بازگذاشتند تا جایی که ارتش عراق در برخی از مناطق مانند حلبچه از سلاحهای شیمیایی مانند سلاحهای متعارف استفاده کرد. آمریکاییها بیشترین نگرانی را از سقوط و فرو ریختن نظامی عراق داشتند و بر همین اساس برای تغییر موازنه قوا، به صورت مستقیم در کنار صدام مجموعهای از اقدامات نظامی و از جمله شلیک موشک به هواپیمای مسافربری ایرباس ایران را بر فراز خلیجفارس انجام دادند. پذیرش قطعنامه 598 و دستاوردهای جنگ با توجه به تغییر شرایط در سالهای پایانی جنگ و از جمله، اعمال تحریمها و محدودیتها برای ایران از یک طرف و تجهیز کامل عراق از طرف دیگر، فرماندهان و مسئولان جنگ با مکاتبات و ارائه نقطهنظرات خود به حضرت امام(ره) اعلام کردند که با توجه به نبود تجهیزات، امکان ادامه عملیات برای رسیدن به پیروزیهای بیشتر وجود ندارد. حضرت امام براساس نقطهنظرات کارشناسان جنگ، قطعنامه 598 را پذیرفتند و با صدور بیانیهای در تاریخ 25 تیرماه 1367 آن را به اطلاع عموم رساندند. امام در بخشی از این پیام تاریخی خطاب به مردم ایران آوردند: (شما عزیزان از هر کس بهتر میدانید که این تصمیم برای من چون زهر کشنده است، ولی راضی به رضای خداوند متعال هستم و برای صیانت از دین او و حفاظت از جمهوری اسلامی اگر آبرویی داشته باشم، خرج میکنم، خداوندا ما برای دین تو قیام کردیم و برای دین تو جنگیدیم و برای حفظ دین تو آتشبس را قبول میکنیم.) گر چه ملت ایران در جنگ بهصورت مستقیم نتوانست متجاوز شکست خورده را به دلیل حمایتهای گسترده قدرتهای جهانی تنبیه و مجازات کند؛ لکن حقانیت ملت ایران و آبرویی که حضرت امام(ره) در راه خدا خرج کرد، زمینهساز تحولاتی در منطقه شد و جمهوری اسلامی که در سالهای اول شکلگیریاش به دنبال فرو ریختنش بودند، اکنون به قدرت برتر منطقه راهبردی غرب آسیا تبدیل شده است. جمهوری اسلامی به اعتراف بسیاری از کارشناسان جهان، به دلیل توانمندیهای داخلی و ایستادگی بر سر اصول انقلابی خود، دارای عمق راهبردی و نفوذ فوقالعادهای در منطقه و جهان شده است. صاحبنظران تحولات بینالمللی معتقدند که انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران، در فرو ریختن نظام دو قطبی حاکم بر جهان و جلوگیری از تشکیل نظام تکقطبی به رهبری آمریکا، نقش اساسی ایفا کرده و بهطور قطع، در نظم جدید در حال شکلگیری، از جایگاه ویژهای برخوردار خواهد بود. طی یک دهه گذشته، تمام سیاستها و برنامههای آمریکا و متحدانش و از جمله صهیونیستها در منطقه راهبردی غرب آسیا و شمال آفریقا با شکست مواجه شده و جمهوری اسلامی در به شکست کشاندن طرحهای آمریکایی و صهیونیستی نقش اول را داشته است. محور مقاومت در منطقه و پدیده بیداری اسلامی، هر دو از انقلاب اسلامی سرچشمه گرفته و عمده دستاوردها در حوزه مقاومت، ریشه در دوران دفاع مقدس دارد. بدون تردید، الگوی مقاومت در منطقه و بهویژه در برابر رژیم صهیونیستی، دوران دفاع مقدس است. عوامل پیروزی حزبالله در جنگ 33 روزه و عوامل پیروزی گروههای مقاومت فلسطین در جنگهای 22 روزه، 8 روزه و جنگ اخیر 51 روزه غزه، همگی ریشه در دفاع مقدس ایران دارد. رابطه این پیروزیها با دفاع مقدس بهگونهای است که میتوان گفت: درخشش مقاومت غزه، از تشعشعات دفاع مقدس است.(دکتر یدالله جوانی، بصیرت،30 شهریور 1393 )
عوامل و ریشههای بروز جنگ تحمیلی چه بود؟ دلایل پیروزی ایران در دفاع مقدس و دستاوردهای آن کدام است؟
عوامل و ریشههای بروز جنگ تحمیلی چه بود؟ دلایل پیروزی ایران در دفاع مقدس و دستاوردهای آن کدام است؟
(میخواهم بگویم که این جنگ یک گنج است.آیا ما خواهیم توانست این گنج را استخراج کنیم یا نه؟این هنر ماست که بتوانیم استخراج کنیم.امام سجاد(علیهالسلام) توانست همان چند ساعت، گنج عاشورا را استخراج کند.امام باقر و ائمه(علیهمالسلام) پس از ایشان استخراج کردند و آنچنان این چشمه جوشان را جاری کردند که هنوز هم جاری است و همیشه در زندگی مردم منشأ خیر بوده، همیشه بیدار کرده، همیشه درس داده و یاد داده که چه کار باید کرد، الان هم همینطور است.)
این جملات پرمعنا و راهبردی، چگونگی نگاه به دوران دفاع مقدس را برای پیروان ولایت مشخص میکند. از منظر مقام معظم رهبری، جنگ هشت ساله بسان گنجی است که با استخراج بهنگام و درست آن، میتوان آینده ملت ایران و تمامی آزادیخواهان عالم را تأمین کرد. هفته دفاع مقدس، فرصت مغتنمی است برای بازخوانی جنگ تحمیلی و بررسی چگونگی تبدیل شدن این جنگ به دفاع مقدس و دستاوردهایی که تا به امروز در پرتو آن نصیب ملت ایران و جبهه حقطلبان عالم شده است. این مهم در این نوشتار به اختصار بررسی میشود.
ماهیت جنگ عراق علیه ایران
در بررسی هر جنگی و از جمله جنگ عراق علیه ایران باید ماهیت آن جنگ و علل و ریشههای بروز آن و اهداف راهبردی آغاز کننده جنگ را بررسی کرد. بسیاری از جنگها در میان کشورها به دلیل اختلاف منافع و عمدتاً به دلیل اختلافات ارضی و مرزی به وقوع میپیوندد. بر همین اساس در تحلیل تجاوز عراق علیه ایران برخی به اختلافات ارضی میان دو کشور اشاره کرده و این اختلافات را عامل اصلی بروز جنگ هشت ساله میدانند. عدهای هم قدرتطلبی صدام را عامل اصلی تجاوز عراق به ایران میدانند و معتقدند با سقوط شاه و پیدایی خلأ قدرت ناشی از این سقوط، با توجه به نقش ژاندارمی ایران در خلیجفارس در مقطع پیش از انقلاب اسلامی، صدام به تکاپو افتاد تا چنین نقشی را بر عهده بگیرد. بررسی اسناد جنگ و تحلیل سخنان و مواضع افراد و کشورهای مرتبط با جنگ، نشان میدهد که جنگ تحمیل شده به ایران را باید فراتر از جنگ میان دو کشور مورد مطالعه قرار داد. واکاوی لایههای پنهان و آشکار این جنگ این واقعیت را آشکار میسازد که صدام حسین به دلیل روحیه جاهطلبی که داشت به نمایندگی از مجموعهای از قدرتها و کشورهای منطقه و فرامنطقه با جمهوری اسلامی وارد جنگ شد و در طول جنگ هشتساله از حمایتهای همهجانبه سیاسی، مالی، اطلاعاتی، لجستیکی و تجهیزاتی این کشورها برخوردار بود. در جنگ هشتساله به جز یکی دو کشور عربی، تمامی دولتهای مرتجع عرب، صدام را حمایت و پشتیبانی کردند. در این جنگ، غرب با تمام توان خود از صدام حمایت کرد و قدرت شرق، یعنی اتحادجماهیر شوروی سابق نیز به دلیل شرقی بودن ارتش عراق از این کشور پشتیبانی و حمایت کرد.
هدف راهبردی و مشترک متجاوز و حامیان منطقهای و فرامنطقهایاش، ساقط کردن نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران بود.
گرچه صدام با پاره کردن قرارداد 1975 الجزایر و با ادعاهای ارضی، جنگ را شروع کرد، اما (طه یاسین رمضان) معاون نخستوزیر عراق طی مصاحبهای در 7 مهر 1359 میگوید: (این جنگ به دلیل قرارداد 1975 و یا چند صد کیلومتر خاک و یا نصف شطالعرب نیست، این جنگ برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی است.) در کنار این هدف مشترک راهبردی، هر یک از بازیگران در جنگ، اهداف خاص خود را نیز دنبال میکردند. براساس چنین نگاهی، میتوان عوامل و ریشههای بروز جنگ تحمیلی را در محورهای زیر ملاحظه کرد:
1 اختلافات میان دو کشور
2 ماهیت مستقل و استکبارستیز جمهوری اسلامی
3 به هم خوردن توازن قوا در منطقه پس از پیروزی انقلاب اسلامی
4 پیدایش خلأ قدرت در منطقه
5 روحیه جاهطلبی صدام و ماهیت توسعهطلبی حزب بعث عراق
برآورد متجاوز از شرایط ایران پیش از تجاوز
هیچ کشوری آغازکننده جنگ علیه کشور دیگر نخواهد بود، مگر آنکه پیش از شروع جنگ، به پیروزی خود اطمینان پیدا کند. حزب بعث عراق با محوریت صدامبه دو دلیل و یا براساس دو برآورد، جنگ علیه ایران را با اطمینان کامل به پیروزی آغاز کرد؛ 1 ناتوانی ایران در دفاع از خود،
2 اطمینان از حمایتها و پشتیبانیهای همهجانبه قدرتهای جهانی و کشورهای عربی از عراق.
برآورد راهبردی صدام از اوضاع داخلی ایران، به ویژه از جهت به همریختگی ارتش پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به گونهای بود که تصور میکرد در برابر نیروهای مجهز و آماده ارتش عراق که از حمایتها و پشتیبانیهای دیگران نیز برخوردارند، هیچ نیروی ایرانی قادر به مقاومت و ممانعت نخواهد بود. بر همین ا��اس صدام میپنداشت مبتنی بر راهبرد جنگ برقآسا، به تمامی اهداف خود با آغاز جنگ در کوتاهترین زمان دست خواهد یافت. صدام، ارتش ایران را با مختصات زیر، ناتوان در دفاع ارزیابی میکرد:
الف کلیه ژنرالها و فرماندهان عالیرتبه ارتش یا فرار کرده و یا بازنشسته شدهاند.
ب کلیه مستشاران آمریکایی گرداننده ارتش ایران، اخراج شده و به آمریکا برگشتهاند.
ج برخی از واحدهای ارتش مثل گارد جاویدان و گارد شاهنشاهی منحل شدهاند.
د تعدادی از سران ارتش اعدام شدهاند.
ه بیشتر قراردادهای خرید تجهیزات نظامی ایران با دیگر کشورها و خصوصاً با آمریکا لغو شده است.
و تعداد نفرات نیروهای مسلح در ایران پس از انقلاب کاهش یافته است.
صدام با چنین نگاهی به ارتش ایران از یک طرف و شکل نگرفتن نیروهای با سازمان قوی برای دفاع از سوی نیروهای انقلابی از طرف دیگر، اساساً تصور میکرد برای ورود به ایران و تصرف خوزستان و دیگر استانهای ایران با مانع قابل ملاحظهای برخورد نخواهد کرد. صدام نیروهای محدود سپاه با تجهیزات کم را هم درگیر با ضد انقلاب در کردستان، سیستانوبلوچستان و... میدید و معتقد بود چنین نیروهایی هم نمیتوانند با حضور در مرزها، مانع حرکت ارتش عراق شوند.
در کنار چنین برآوردی از وضعیت دفاعی ایران از سوی عراقیها و حامیانشان برای آغاز یک جنگ با اطمینان به پیروزی صددرصدی، پارهای از اختلافات در میان نیروهای انقلاب، وجود برخی از گروههای سیاسی و شبهنظامی مخالف جمهوری اسلامی همانند؛ منافقین، سازمان پیکار، چریکهای فدایی خلق، حزب توده و گروهکهای قومی واگرا در مناطق قومیتی که با دولت مرکزی ایران وارد جنگ شده بودند، به صدام این اطمینان را میداد که شکست جمهوری اسلامی قطعی خواهد بود.
آغاز تجاوز و پیشرویهای اولیه ارتش عراق
رژیم متجاوز عراق با بهکارگیری ارتش آماده و مجهز خود در 31 شهریور 1359 از زمین، دریا و هوا به ایران حمله کرد و به دلیل آماده نبودن نیروهای دفاعی جمهوری اسلامی در مدت حدود دو ماه توانست شهرهای خرمشهر، هویزه، بستان، نفتشهر، قصر شیرین، مهران، سومار، فکه، موسیان، نوسود و بیش از دو هزار روستای ایران را اشغال کند. با آغاز جنگ و سپری شدن روزهای اول تجاوز، ارتش بعث عراق و صدام متوجه شدند که در برآورد خود از اوضاع داخلی ایران، دچار اشتباه محاسباتی شدهاند. در حالی که براساس راهبرد جنگ برقآسا، متجاوزان، اشغال چند روزه استان خوزستان را در سر میپروراندند، مقاومت مردمی در خرمشهر، قریب چهل شبانهروز ارتش سراپا مجهز بعث را در یک جغرافیای محدود زمینگیر کرد و اساساً این مقاومت خرمشهر بود که تمامی محاسبات متجاوزان را به هم زد. البته متجاوزان در برخورداری از حمایت همهجانبه کشورهای عربی و قدرتهای استکباری و خصوصاً غربیها در تجاوزشان به ایران اشتباه نکرده بودند. در طول هشتسال جنگ، بسیاری از کشورهای عربی هر نوع کمک ممکن را به صدام کردند و غربیها نیز اینگونه بودند.
حضرت امام و تبدیل جنگ تحمیلی به دفاع مقدس
برای استخراج گنج جنگ باید به این پرسش پاسخ داد که علل و عوامل پیروزی ملت ایران در یک نبرد ناجوانمردانه و نابرابر کدام است؟ دوران دفاع مقدس یکی از باشکوهترین و پرافتخارترین دوران تاریخ ملت ایران است. در این دوران مشعشع و حماسی، ملت ایران و به ویژه جوانان مومن و دلاور آن با تکیه بر قدرت ایمان، عظیمترین قدرتهای مادی دنیا را به زانو درآوردند و قدرت اسلامی را آشکار ساختند. بدون تردید، نقش حضرت امام خمینی(ره) در مدیریت و فرماندهی جنگ، یک نقش بیبدیل است. فرماندهی و مدیریت حضرت امام(ره) را میتوان از عوامل اصلی مقاومت ملت ایران در برابر متجاوزان و تبدیل جنگ تحمیلی به دفاع مقدس دانست. ملت ایران تحت فرماندهی حضرت امام(ره) بر دشمنی غلبه کرد که از اندیشههای برتر نظامی دنیا و تجهیزات مدرن و پیشرفته قدرتهای بزرگ برخوردار بود.
سبک رهبری و فرماندهی حضرت امام(ره) در جنگ، یک سبک دینی و الهی و متفاوت از تمامی سبکهای فرماندهی نظامی در ارتشهای مطرح دنیا بود. رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در خصوص سبک فرماندهی و رهبری امام در دوران دفاع مقدس میفرمایند: (غیر از دوران پیامبر، فرمانده کل قوای عارف و حکیم و عاشق الهی در دنیا سراغ نداریم. ما در هیچ جای دنیا نیروی نظامیای را سراغ نداشته و نداریم که تحت فرماندهی انسانی معنوی و الهی و عارف و دارای رقیقترین احساسات بشری و در عین حال با قاطعیت و صلابتی که هیچ فرماندهی در دنیا از آن برخوردار نیست، به حراست و دفاع از ناموس و حیات شرافتمندانه ملت در برابر متجاوزان بپردازد.)
حضرت امام (ره) یک رهبر و یک فرمانده نظامی الهی بود و توانست با سبک رهبری الهی خویش، جوانان مومن و انقلابی عاشق اسلام را، به رزمندگان اسلام با روحیه جهادی و شهادتطلبی تبدیل کند.
حضرت امام(ره) بهخوبی ماهیت جنگ را برای مردم تبیین فرمودند و جنگ و دفاع را مردمی کردند. ایشان با طرح مسائلی همچون؛ جنگ ما، جنگ بین اسلام و کفر و جنگ بین حق و باطل است، فضای نبرد را از سیاسی بودن و ملی بودن، به فضای اعتقادی سوق دادند و حضور در جبههها جنبه اعتقادی و جهاد فیسبیلالله پیدا کرد. در واقع، حضرت امام(ره) که خود یک رهبر الهی و دارای ولایت الهی بر ملت ایران بودند، موفق شدند مردم مسلمان ایران را همانند مسلمانان صدر اسلام برای دفاع از اسلام بسیج نمایند. حضرت امام(ره) از همین منظر خطاب به رزمندگان اسلام فرمودند: (شما برای حفظ اسلام دارید جنگ میکنید و صدام برای نابودی اسلام. الآن اسلام به تمامه در مقابل کفر واقع شده است.) ایشان در جایی دیگر در همین باره میفرمایند: (این جنگ، جنگ اعتقادات، جنگ ارزشهای اعتقادی انقلابی علیه دنیایی کثیف، زور، پول و خوشگذرانی است.)
بنابراین میتوان گفت حضرت امام (ره) توانست با شناخت درست صحنه نبرد و تدابیر حکیمانه نشئت گرفته از فهم و درک عمیق دینی، همه مردم را وارد عرصه پیکار کرده و با مردمی کردن جنگ، دفاع مقدس را شکل دهد و با گرفتن ابتکارعمل به دست، زمینههای پیروزی رزمندگان اسلام در عملیاتها را فراهم سازد. این حقیقت را مقام معظم رهبری اینگونه مورد توجه قرار میدهند: (در حقیقت فاتح این فتحالفتوح خود او (حضرت امام) بود. او بود که این انسانها را ساخت. او بود که این فضا را مهیا کرد. او بود که این مسیر را به وجود آورد. او بود که ارزشهای اسلامی را پس از انزوا دوباره احیا کرد.)
عوامل اصلی پیروزی ایران در جنگ
همانطور که انقلاب اسلامی به صورت معجزهآسا به پیروزی رسید، ملت ایران نیز به صورت معجزهآسا توانست با تبدیل جنگ تحمیلی به دفاع مقدس، پس از هشت سال نبرد سنگین و با تقدیم دهها هزار شهید و دهها هزار جانباز در راه اسلام، دشمن بعثی و حامیانش را شکست داده و به عقبنشینی وادار کند. اگر طی 250 سال گذشته، در جنگهایی که به ایران تحمیل شد در هر جنگی، بخشی از خاک ایران جدا شد، اما در جنگ هشتساله، یک وجب از خاک ایران جدا نشد و ایران موفق شد با شکست دشمن بعثی، پیروز میدان جنگ شود. عوامل اصلی این پیروزی را میتوان در محورهای زیر مطالعه کرد:
1 رهبری و فرماندهی الهی حضرت امام(ره)
2 وفاق و وحدت ملی و مردمی بودن د��اع مقدس
3 انگیزههای الهی رزمندگان اسلام اعم از ارتش، سپاه و بسیج
4 اعتماد به نفس فرماندهان و رزمندگان اسلام در جنگ و اعتماد آنان به نصرت الهی
5 شجاعت، صبوری، ایمان مذهبی و توکل بالای رزمندگان اسلام
6 علم و دانش نبرد بهویژه در طراحی علمیاتها با بهرهگیری از الگوی نبرد عاشورایی
7 برخوردار بودن امت پا به رکاب امام از نصرت الهی و امدادهای غیبی
حضرت امام(ره) پس از آزادسازی معجزهگونه خونینشهر، با یک جمله کوتاه، رمز پیروزیها را چنین بیان داشتند: (خرمشهر را خدا آزاد کرد.)
بنابراین میتوان عامل معنویت، روح عبودیت، ولایتپذیری، روحیه جهادی و شهادتطلبی و صبر و استقامت رزمندگان اسلام را، از عوامل اصلی برخورداری آنان از نصرتالهی دانست. بدیهی است که وقتی نصرت الهی شامل حال یک جبهه و نیرویی شود، هیچ نیرویی بر آن جبهه غلبه نخواهد کرد. حضرت حق این واقعیت را چنین بیان میدارد: (ان ینصرکم الله فلا غالب لکم)
وحشت غرب و مرتجعان منطقه از سقوط نظامی صدام
پیروزیهای پیدرپی و معجزهآسای اسلام در عملیاتهای متعدد و منهدم شدن ماشین جنگی صدام در عملیات کربلای پنج، نگرانی شدیدی را در میان حامیان صدام پدید آورد. اگر حامیان صدام در آغاز جنگ امیدوار به تحقق اهداف راهبردی تجاوز و از جمله سقوط جمهوری اسلامی بودند، در سالهای پایانی جنگ، به شدت نگران سقوط نظامی صدام در پی عملیاتهای رزمندگان اسلام در داخل خاک عراق شدند. بر همین اساس، کشورهای غربی علاوه بر تجهیز صدام به سلاحهای پیشرفتهتر و سلاحهای شیمیایی، دست عراقیها را برای استفاده از سلاحهای ممنوعه بازگذاشتند تا جایی که ارتش عراق در برخی از مناطق مانند حلبچه از سلاحهای شیمیایی مانند سلاحهای متعارف استفاده کرد. آمریکاییها بیشترین نگرانی را از سقوط و فرو ریختن نظامی عراق داشتند و بر همین اساس برای تغییر موازنه قوا، به صورت مستقیم در کنار صدام مجموعهای از اقدامات نظامی و از جمله شلیک موشک به هواپیمای مسافربری ایرباس ایران را بر فراز خلیجفارس انجام دادند.
پذیرش قطعنامه 598 و دستاوردهای جنگ
با توجه به تغییر شرایط در سالهای پایانی جنگ و از جمله، اعمال تحریمها و محدودیتها برای ایران از یک طرف و تجهیز کامل عراق از طرف دیگر، فرماندهان و مسئولان جنگ با مکاتبات و ارائه نقطهنظرات خود به حضرت امام(ره) اعلام کردند که با توجه به نبود تجهیزات، امکان ادامه عملیات برای رسیدن به پیروزیهای بیشتر وجود ندارد. حضرت امام براساس نقطهنظرات کارشناسان جنگ، قطعنامه 598 را پذیرفتند و با صدور بیانیهای در تاریخ 25 تیرماه 1367 آن را به اطلاع عموم رساندند. امام در بخشی از این پیام تاریخی خطاب به مردم ایران آوردند: (شما عزیزان از هر کس بهتر میدانید که این تصمیم برای من چون زهر کشنده است، ولی راضی به رضای خداوند متعال هستم و برای صیانت از دین او و حفاظت از جمهوری اسلامی اگر آبرویی داشته باشم، خرج میکنم، خداوندا ما برای دین تو قیام کردیم و برای دین تو جنگیدیم و برای حفظ دین تو آتشبس را قبول میکنیم.) گر چه ملت ایران در جنگ بهصورت مستقیم نتوانست متجاوز شکست خورده را به دلیل حمایتهای گسترده قدرتهای جهانی تنبیه و مجازات کند؛ لکن حقانیت ملت ایران و آبرویی که حضرت امام(ره) در راه خدا خرج کرد، زمینهساز تحولاتی در منطقه شد و جمهوری اسلامی که در سالهای اول شکلگیریاش به دنبال فرو ریختنش بودند، اکنون به قدرت برتر منطقه راهبردی غرب آسیا تبدیل شده است. جمهوری اسلامی به اعتراف بسیاری از کارشناسان جهان، به دلیل توانمندیهای داخلی و ایستادگی بر سر اصول انقلابی خود، دارای عمق راهبردی و نفوذ فوقالعادهای در منطقه و جهان شده است. صاحبنظران تحولات بینالمللی معتقدند که انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران، در فرو ریختن نظام دو قطبی حاکم بر جهان و جلوگیری از تشکیل نظام تکقطبی به رهبری آمریکا، نقش اساسی ایفا کرده و بهطور قطع، در نظم جدید در حال شکلگیری، از جایگاه ویژهای برخوردار خواهد بود. طی یک دهه گذشته، تمام سیاستها و برنامههای آمریکا و متحدانش و از جمله صهیونیستها در منطقه راهبردی غرب آسیا و شمال آفریقا با شکست مواجه شده و جمهوری اسلامی در به شکست کشاندن طرحهای آمریکایی و صهیونیستی نقش اول را داشته است. محور مقاومت در منطقه و پدیده بیداری اسلامی، هر دو از انقلاب اسلامی سرچشمه گرفته و عمده دستاوردها در حوزه مقاومت، ریشه در دوران دفاع مقدس دارد. بدون تردید، الگوی مقاومت در منطقه و بهویژه در برابر رژیم صهیونیستی، دوران دفاع مقدس است. عوامل پیروزی حزبالله در جنگ 33 روزه و عوامل پیروزی گروههای مقاومت فلسطین در جنگهای 22 روزه، 8 روزه و جنگ اخیر 51 روزه غزه، همگی ریشه در دفاع مقدس ایران دارد. رابطه این پیروزیها با دفاع مقدس بهگونهای است که میتوان گفت: درخشش مقاومت غزه، از تشعشعات دفاع مقدس است.(دکتر یدالله جوانی، بصیرت،30 شهریور 1393 )
- [سایر] چند کشور به طور دقیق در جنگ تحمیلی علیه ایران اقدام کردند و نیز اولین شهید دفاع مقدس و تعداد شهدا پاسخ فرمایید.
- [سایر] چرا در طول جنگ تحمیلی شعارهایی چون: جنگ جنگ تا پیروزی، جنگ جنگ تا رفع فتنه در جهان، راه قدس از کربلا میگذرد و غیره مطرح میشد؟
- [سایر] در طول جنگ تحمیلی ،عراق از چه عوامل شیمیایی استفاده کرد؟
- [سایر] فرق بین جنگ و دفاع مقدس چیست؟
- [سایر] فرق بین جنگ و دفاع مقدس چیست؟
- [سایر] چرا در ایران به جنگ عراق و ایران، جنگ تحمیلی گفته می شود؟
- [سایر] وضعیت اقتصادی ایران در طول جنگ تحمیلی چگونه بود؟
- [سایر] چرا بعد ازگذشت این همه سال از پایان جنگ تحمیلی، هنوز هفته دفاع برگزار می شود ؟
- [سایر] چرا آغاز جنگ را هفته دفاع مقدس می نامیم؟
- [آیت الله بهجت] زنی شوهرش در دفاع مقدّس مفقودالاثر شده و از قراین و امارات، علم به شهادت زوج پیدا کرد و شوهر نمود اما پس از پایان جنگ تحمیلی، شوهرش از اسارت برگشت، وظیفه ی این زوجه چیست؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر مسلمانان با رضایت امام علیهالسلام با کافران جنگ کنند و غنایمی در جنگ بدست آورند، مخارجی را که بعد از بدستآوردن غنایم برای نگهداری یا حمل و نقل آن انجام داده و نیز مقداری را که امام علیهالسلام صلاح میداند به مصرفی برساند و اموال ممتاز و برجسته همچون وسایل جنگی فوقالعاده و اموال اختصاصی پادشاهان و حکمرانان که مخصوص امام علیهالسلام میباشد، از غنیمت کنار گذاشته و خمس بقیه را میپردازند و آنچه در زمان غیبت امام علیهالسلام در جنگ با کافران یا در هنگام دفاع از هجوم آنان به کشور اسلامی گرفته میشود خمس دارد، مرتد فطری یعنی کسی که در هنگام ولادت مسلمان بشمار آمده و پس از بلوغ کافر گردد، در این مسأله همچون دیگر کافران میباشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . انسان میتواند زکات را در هشت مورد مصرف کند: اول فقیر، و آن کسی است که مخارج سال خود و عیالاتش را ندارد، و کسی که صنعت یا ملک یا سرمایهای دارد که میتواند مخارج سال خود را از منافع آن بگذراند فقیر نیست. دوم مسکین، و آن کسی است که از فقیر سختتر میگذراند. سوم کسی که از طرف امام علیهالسلام یا نایب امام مأمور است که زکات را جمع و نگهداری نماید و به حساب آن رسیدگی کند، و آن را به امام علیهالسلام یا نایب امام یا فقرا برساند. چهارم کفاری که اگر زکات به آنان بدهند به دین اسلام مایل میشوند، یا در جنگ به مسلمانان کمک میکنند ولی بعید نیست که اعطاء و دادن این قسم مخصوص به امام علیهالسلام باشد. پنجم خریداری بنده برای آزادکردن. ششم بدهکاری که نمیتواند قرض خود را بدهد. هفتم سبیل الله، یعنی هر کار خیر و عمل نیکی که از شارع مقدس نسبت به آن تشویق شده باشد، مثل ساختن مدرسه علوم دینیه و پل و منزلگاه برای مسافرین و زوار و مسجد و دارالایتام و تعظیم شعائر و طبع کتب دینی و نشر معارف اسلامی و هر کاری که موجب تقرب به خداوند متعال و اعلای کلمه اسلام باشد. هشتم ابن السبیل، یعنی مسافری که در سفر درمانده شده و احکام اینها در مسائل آینده گفته خواهد شد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] ناآشنا به مسأله; کسی که مسأله شرعی خود را نمی داند. جاهل قاصر: جاهلی که از روی عذر حکم شرعی را نمی داند. جاهل مقصر: جاهلی که امکان آموختن مسائل را داشته ولی عمداً در فراگیری آن کوتاهی کرده است. جبیره: مرهم; پارچه و پوششی که زخم یا شکستگی را با آن ببندند. جرح، جروح: جراحت، زخم جُنُب: کسی که محتلم شده یا با دیگری مقاربت کرده است. جُعاله: قراردادی که طی آن فردی اعلام می کند هر کس برای او کار معینی را انجام دهد، اجرت مشخصی به او پرداخت می شود. مثلا هر کس گمشده مرا پیدا کند، هزار تومان به او مژدگانی می دهم. قرار گذارنده را (جاعل) و عمل کننده به آن را (عامل) می گویند. جلاّل: حیوانی که عادت کرده فقط نجاست انسان را بخورد. جماع: مقاربت: آمیزش جنسی. جهر: صدای بلند، با صدای بلند چیزی را قرائت کردن. (ح) حائض: زنی که در عادت ماهیانه باشد. حاکم شرع: مجتهدی که بر اساس موازین شرعی دارای فتوا است. حج: زیارت خانه خدا و انجام اعمالی مربوط به آن که به آن اعمال (مناسک حج) می گویند. حج نیابتی: زیارت خانه خدا به نیابت از طرف شخص دیگر با انجام مناسک آن. حدث اصغر: هر علتی که باعث وضو شود و آن شش چیز است: 1 بول، 2 مدفوع، 3 باد شکم، 4 خواب کامل، 5 امور زایل کننده عقل، 6 استحاضه. حدث اکبر: هر کاری که غسل برای نماز را سبب شود مانند احتلام و جماع. حد ترخص: حدی از مسافت که در آن صدای موذن و دیوار محل اقامت قابل تشخیص نباشد. حرام: ممنوع، هر عملی که از نظر شرعی ترکش لازم باشد. حرج: مشقت، سختی، دشواری حصه: سهم حضر: محل حضور (وطن). حنوط: مالیدن کافور بر اعضای مرده از جمله به پیشانی، کف دست ها، سرزانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها. حواله: ارجاع طلبکار به شخص ثالث برای دریافت طلبش به این نحو که ذمه خودش را بری کرده و دیگری به او بدهکار شود. حیض: قاعدگی، عادت ماهیانه زنان. حین عروض شک: وقت پدید آمدن شک. (خ) خارق العاده: غیر طبیعی. خالی از قوت نیست: معتبر است، فتوا این است (مگر در ضمن کلام قرینه ای بر غیر این معنی دیده شود). خالی از وجه نیست: فتوا این است (مگر در ضمن کلام قرینه ای بر غیر این معنی مشاهده شود). خبره: کارشناس خبیث: پلید، زشت. خسارت: زیان، ضرر. خصوصیات: ویژگی ها خمس: یک پنجم، بیست درصد پس انداز سالیانه و غیره که باید به مجتهد جامع الشرایط و مرجع تقلید پرداخت شود. خوارج: کسانی که علیه امام معصوم(علیهم السلام) قیام مسلحانه نمایند مثل خوارج نهروان. خوف: ترس، هراس، واهمه خون جهنده: یعنی حیوانی که وقتی رگ آن را ببرند خون از آن جستن می کند. خیار: اختیار بر هم زدن معامله که در یازده مورد طرفین معامله یا یکی از آنها می توانند معامله را بر هم زنند. (د) دائمه: زنی که طی عقد دائم به همسری مردی درامده باشد. دُبُر: پشت; مقعد. دعوی: دادخواهی. دفاع: دفع دشمن; مقاومت در برابر دشمن. دیه: مالی که بنابر احکام شرعی به جبران خون مسلمان یا نقص بدنی به او داده می شود. (ذ) ذبح شرعی: کشتن حیوانات حلال گوشت با رعایت ضوابط شرعی. ذمّه: تعهّد به ادای چیزی یا انجام عملی. ذمّی: کافران اهل کتاب مانند یهود و نصاری در مقابل تعهّدشان نسبت به رعایت قوانین اجتماعی اسلامی از حمایت و امنیت حکومت اسلامی برخوردار می شوند و در بلاد مسلمین زندگی خواهند کرد. (ر) ربا: زیادت; اضافه; بدست آوردن مال زائد بر سرمایه با شرایط مذکور در مسائل 2356، 2357، 2361. رباء قرضی: اضافه ای که پرداخت آن در ضمن قرض شرط گردد. ربح سَنه: درآمد سالیانه انسان. رجوع: بازگشتن; بازگشت. رضاعی: همشیر; پسر و دختری که از یک زن شیر خورده باشند با شرائطی که در مسأله 2598 بیان شده نسبت به هم برادر و خواهر رضاعی می شوند و محرم ابدی می باشند. رفع ضرورت: بر طرف شدن حالت اضطرار. رکن; ارکان: پایه; اساسی ترین جزء هر عبادت. رکوع: خم شدن; یکی از ارکان نماز که برای انجام آن شخص نمازگزار در برابر عظمت خداوند چندان خم می شود که دستهایش به زانو برسد. رهن: گرو; گروی. ریبه: احتمال تحریک شهوت. (ز) زائد بر مؤونه: مازاد بر مخارج; اضافه بر هزینه مربوطه. زکات: مقدار معیّنی از اموال خاص انسان که به شرط رسیدن به حد نصاب باید در موارد مشخّص خود مصرف شود، این اموال اختصاص به نُه مورد دارد. زکات فطره: مقدار حدود 3 کیلوگرم گندم، جو، ذرت و غیره یا بهای آن که باید در عید فطر به فقرا بدهند و یا در مصارف دیگر زکات صرف کنند. زمان غیبت کبری: مثل زمان ما، که امام دوازدهم(علیه السلام) در پرده غیبت به سر می برند. زینت: زیور; آرایش. (س) سال شمسی: سالی که مشتمل بر دوازده برج است و از فروردین شروع و به اسفند ختم می شود. سال قمری: سالی که مشتمل بر دوازده ماه است و از محرم شروع و به ذی الحجه ختم می شود. سجده; سجود: بر زمین گذاردن پیشانی و کف دست ها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها برای ستایش خداوند. سجده سهو: سجده ای که نمازگزار در برابر اشتباهاتی که سهواً از او سر زده بجای آورد، به شرح مسأله 1262. سجده شکر: پیشانی بر زمین نهادن به منظور سپاسگزاری از نعمت های خداوند. سجده های واجب قرآن: وقتی انسان یکی از این آیات را تماماً بخواند یا گوش کند باید بلافاصله سجده نماید. 1 - جزء 21، سوره سجده، آیه 15. 2 - جزء 24، سوره فصّلت، آیه 37. 3 - جزء 27، سوره نجم، آخرین آیه. 4 - جزء 30، سوره علق، آخرین آیه. سجده های مستحبّ قرآن: وقتی انسان یکی از این آیات را تماماً بخواند یا بشنود مستحب است که بلافاصله سجده کند. 1 - جزء 9، سوره اعراف، آیه آخر. 2 - جزء 13، سوره رعد، آیه 15. 3 - جزء 14، سوره نحل، آیه 49. 4 - جزء 15، سوره اسراء، آیه 107. 5 - جزء 16، سوره مریم، آیه 58. 6 - جزء 17، سوره حج، آیه 18. 7 - جزء 17، سوره حج، آیه 77. 8 - جزء 19، سوره فرقان، آیه 60. 9 - جزء 19، سوره نمل، آیه 25. 10 - جزء 23، سوره ص، آیه 24. 11 - جزء 30، سوره انشقاق، آیه 21. سرگین: مدفوع حیوانات. سفیه: بی عقل; کسی که قدرت نگهداری مال خودش را ندارد و سرمایه اش را در کارهای بیهوده مصرف می کند. سقط شده: افتاده; جنین نارس یا مرده که از رحم خارج شده باشد. سلف: معامله پیش خرید. سؤر: نیم خورده آب یا غذا. (ش) شاخص: چوب یا وسیله ای که برای تعیین وقت ظهر در زمین نصب می کنند. شارع: بنیانگزار شریعت اسلامی; خداوند; پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله). شاهد: گواه. شرایط ذمّه: شرایطی که اگر اهل کتاب در بلاد مسلمین به آنها عمل کنند جان و مالشان در پناه حکومت اسلامی است. شهادت: گواهی دادن. شهادتین: شهادت به یگانگی الله و رسالت رسول الله(صلی الله علیه وآله). شیوع: شایع شدن; همگانی شدن. شهرت: مشهور شدن; آشکار شدن برای همه افراد. شیر کامل: منظور انجام یافتن تمام شرایط هشت گانه ای است که در مسأله 2594 گفته شده و موجب محرم شدن است. (ص) صاع: پیمانه ای دارای گنجایش حدود 3 کیلوگرم. صحّاف: شیرازه بند، تعمیرکار کتاب. صحّت: درستی. صراط: منظور پل صراط در روز قیامت است. صرف برات: نقدکردن برات; در مواردی که برات به صورت مدّت دار تنظیم شده باشد طلبکار می تواند زودتر از موعد معیّن از بدهکار بخواهد با کسر مقداری از برات نقداً وجه آن را دریافت نماید، این عمل را در عرف تجّار (صرف برات) می نامند. صغیره: دختری که به سن بلوغ نرسیده است. صلح: سازش طرفین; اینکه کسی مال یا حق خود را برای توافق و سازش به دیگری واگذار کند. صیغه: خواندن کلماتی که وسیله تحقّق عقد است. (ض) ضامن: عهده دار; متعهّد. ضرورت: وجوب; حتمیّت. ضروری دین: آنچه بدون تردید جزء دین است مانند وجوب نماز و روزه. ضعف مفرط: ضعف شدید. (ط) طلاق: گسستن پیمان زناشویی. طلاق بائن: طلاقی است که پس از آن مرد حق رجوع به همسرش را ندارد. طلاق خلع: طلاق زنی که به شوهرش مایل نیست ولی شوهر او را طلاق نمی دهد و زن مهر یا مال دیگرش را به او می بخشد تا او را راضی به طلاق کند. طلاق رجعی: طلاقی است که مرد در عدّه زن می تواند به او رجوع نماید. طلاق مبارات: طلاقی است که در نتیجه تنفر زن و مرد از یکدیگر و دادن مقداری مال از طرف زن به شوهر واقع می شود. طواف نساء: اخرین طواف حج و عمره مفرده است که ترک آن موجب استمرار حرمت همبستری برای طواف کننده با همسرش می شود. طوق: گردن بند; آنچه در گردن بیاویزند. طهارت: پاکی; حالتی معنوی که در نتیجه وضو و غسل یا تیمّم حاصل شود. طهارت ظاهری: چیزی که براساس نظر شارع مقدّس محکوم به پاکی است هر چند در واقع نجس باشد مثل این که شخصی وارد خانه مسلمانی شود مادام که صاحب خانه نجاست چیزی را مطرح ننماید تمام اشیاء آن خانه محکوم به پاکی است. (ظ) ظاهر این است: فتوا این است، مگر اینکه در کلام قرینه ای برای مقصود دیگر باشد. ظهر شرعی: وقت اذان ظهر که سایه شاخص محو می شود یا به کمترین حد آن می رسد و ساعت آن نسبت به فصول مختلف و افق های گوناگون فرق می کند. (ع) عاجز: ناتوان; درمانده. عادت ماهیانه: قاعدگی; حیض. عادت وقتیّه و عددیّه: زنهایی که عادت ماهیانه آنها دارای وقت مشخّص و زمان معیّن باشد; عادتشان (وقتیّه و عددیّه) است. عادل: شخصی که دارای ملکه عدالت است. عاریه: دادن مال خود به دیگری برای استفاده موقت و بلاعوض از آن. عاصی: عصیان کننده; کسی که نسبت به احکام الهی نافرمان است. عامل: عمل کننده: 1 - کسی که به قرارداد جعاله عمل می کند; 2 - کسی که متصدّی جمع آوری، حسابرسی و تقسیم و سایر امور مربوط به زکات است; 3 - اجیر. عایدات: درآمد. عدول: اشخاص عادل. عذر شرعی: توجیه قابل قبول; دلیل قابل قبول از نظر شرعی. عرف: فرهنگ عموم مردم. عَرَق جُنُب از حرام: عرقی که پس از آمیزش نامشروع یا استمناء از بدن خارج گردد. عزل: کنار گذاشتن: 1 - انزال نمودن در خارج از رحم برای جلوگیری از آبستنی زن; 2 - برکنار کردن وکیل یا مأمور خود از کار مانند برکناری وصی یا متولّی خائن توسط حاکم شرع. عسرت: سختی; تنگدستی. عقد: گره; پیمان زناشویی; پیوند. عقدبیع: قرارداد خرید و فروش. عقد دائم: ازدواج مادام العمر. عقد غیر دائم: ازدواج موقت. عقود: قراردادهای دو طرفه مثل خرید و فروش، ازدواج، مصالحه. عمّال: کارگزاران. عمداً: از روی قصد; کاری را با علم و آگاهی انجام دادن. عمره: زیارت خانه خدا و انجام اعمال مخصوص خانه کعبه که تا حدودی شبیه حج است و آن بر دو قسم است: عمره تمتّع که قبل از حج تمتّع انجام می گیرد، و عمره مفرده که پس از حج قران و افراد یا بدون حج انجام می گیرد. عمل به احتیاط: مکلّف تکلیف خود را به گونه ای عمل نماید که یقین پیدا کند تکلیف شرعیش را انجام داده است. طریقه احتیاط در کتاب های فقهی مطرح شده است. عنین: مردی که قادر به انجام آمیزش جنسی نیست. عورت: آنچه انسان از ظاهر کردنش حیا می کند; اعضاء تناسلی. عهد: پیمان; تعهّد انسان در برابر خداوند برای کار پسندیده یا ترک ناپسند که با صیغه مخصوص ادا می شود. عیال: زن; همسر. عید فطر: نخستین روز ماه شوّال که یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. عید قربان: دهمین روز ماه ذی الحجّه که یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. (غ) غائط: مدفوع. غرض عقلائی: هدفی که از نظر عقلا قابل قبول و پسندیده باشد. غساله: آبی که معمولا پس از شستن چیزی خود به خود یا با فشار از آن می چکد. غسل: شستن; شستشو; شستشوی بدن با کیفیت مخصوصی که بر دو نوع است: 1 - ترتیبی; 2 - ارتماسی. غسل واجب: غسلی که انجام دادن آن الزامی است و اقسام آن عبارت است از: 1 - غسل جنابت; 2 - غسل حیض; 3 - غسل نفاس; 4 - غسل استحاضه; 5 - غسل مسّ میّت; 6 - غسل میّت. غسل مستحب: غسلی که به مناسبت ایّام و لیالی خاص یا عبادات و زیارات مخصوص رواست مانند غسل جمعه و غسل زیارت و غیره. غسل ارتماسی: به نیّت غسل یک مرتبه در آب فرو رفتن. عسل ترتیبی: به نیّت غسل، اول سر و گردن، بعد طرف راست و سپس طرف چپ را شستن. غسل جبیره: غسلی که با وجود جبیره بر اعضای بدن انجام می گیرد و الزاماً باید به صورت غسل ترتیبی باشد. غُلات: گروهی از مسلمانان هستند که درباره امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) غلّو می کنند و آن حضرت را خدا می شمارند. (ف) فتوا: رأی مجتهد در مسائل شرعیه. فجر: سپیده صبح. فجر اول و دوم: نزدیک اذان صبح از طرف مشرق سپیده ای رو به بالا حرکت می کند که آن را فجر اول می گویند. موقعی که آن سپیده گسترده شد، فجر دوم، و اولِ نماز صبح است. فجر صادق: منظور فجر دوم است. فجر کاذب: منظور فجر اول است. فرادا: نمازی که انسان به طور انفرادی می گزارد. فَرْج: عورت انسان (زن و مرد; قُبُل و دُبُر). فرض: امرالزامی; امری که انجام یا ادای آن واجب است. فضله: مدفوع حیوانات. فطر: نخستین روز ماه شوّال و یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. فطریه: زکات فطره. فقّاع: آب جو. فقیر: محتاج; کسی که نیازمند تأمین مخارج سال خود و عیالش است و چیزی هم ندارد که به طور روزانه قادر به تأمین هزینه زندگیش باشد. فی سبیل الله: در راه خدا انجام کار خیری که نفعش به عموم مسلمانان برسد مثل ساختن مسجد، پل، جاده و غیره. (ق) قُبُل: پیش (کنایه از عضو جنسی انسان است). قتل: کشتن. قتل نفس محترمه: کشتن کسی که خونش از نظر شرعی محترم است و نباید کشته شود. قرائت: خواندن; خواندن حمد و سوره در نمازهای یومیّه. قروح: دُمَل ها; زخم های چرکین. قریب: نزدیک به واقع و حقیقت. قرینه: نشانه; علامت; همانند. قسم: سوگند; سوگند به یکی از اسامی خداوند برای انجام امور پسندیده یا ترک ناپسند. قصاص: کیفر; نوعی از مجازات است که مشابه با جنایت انجام شده می باشد، مثل اینکه شخصی کسی را عمداً بکشد او را خواهند کشت. قصد اقامه: قصد مسافر به ماندن ده روز یا بیشتر در یک محل. قصد انشاء: تصمیم به ایجاد یک امر اعتباری مانند بیع و شراء و غیره همراه با ادای کلمات مربوطه. قصد وجه: در جایی که مکلّف عمل را با حفظ وصف وجوب و یا استحباب انجام دهد، یعنی بگوید این عمل واجب و یا این عمل مستحب را انجام می دهم. قصد رجاء: در موردی است که مکلّف عمل را به احتمال اینکه به خدا نزیک می کند انجام می دهد. قصد قربت مطلقه: چنانچه مکلّف می داند عملی مورد رضا و قرب خداست ولی نمی داند عنوان آن چیست، مثل اینکه می داند گفتن این جمله در نماز خوب است اما نمی داند استحباب خاص دارد یا به عنوان مطلق ذکر و یا دعا باید خوانده شود. قصد قربت: یعنی کاری را برای خدا انجام دادن. قضا: بجا آوردن عملی که در وقت خاص خود انجام نشده است بعد از آن وقت; قضاوت کردن. قنوت: اطاعت; تواضع در برابر خدا; در رکعت دوم نماز پس از قرائت سوره ها، دست ها را در مقابل صورت قراردادن و ذکر و دعا خواندن. قوی: محکم (کنایه از فتوا) قیام: ایستادن; اقامه نماز. قیام متّصل به رکوع: به نیت رکوع از حالت ایستاده خم شدن و رکن نماز است. قی: استفراغ. قیّم: سرپرست; کسی که براساس وصیّت یا حکم حاکم شرع مسؤول امور یتیم و غیره می شود. (ک) کافر: کسی که به توحید و نبوّت یا هر دوی آنها معتقد نیست، یعنی: 1 - کسی که وجود خدا را انکار می کند. 2 - کسی که برای خدا شریک می تراشد. 3 - کسی که پیغمبری پیغمبر اسلام را قبول ندارد. 4 - کسی که در امور فوق شک دارد. 5 - کسی که منکر ضرورت دین است و انکار او به انکار خدا و رسول(صلی الله علیه وآله)می انجامد. کافر حربی: کافری که با مسلمانان در حال جنگ می باشد و یا در پناه مسلمانان نیست. کافر ذمّی: اهل کتاب که در بلاد اسلامی با شرایط مخصوص اهل ذمّه در پناه حکومت اسلامی قرار گرفته و زندگی می کند. کثیر الشّک: کسی که زیاد به شک می افتد. کشف خلاف شدن: آشکار شدن اشتباه، روشن شدن این که یک عمل درست انجام نشده است. کفّاره: کاری که انسان برای جبران گناهش انجام دهد. کفّاره جمع: کفّاره سه گانه (60 روز روزه گرفتن، 60 فقیر را سیر کردن و بنده ای را آزاد نمودن). کفالت: ضمانت. کفیل: ضامن. کیفیّت: چگونگی. (ل) لازم: واجب; اگر مجتهد دلیل الزامی بودن امری را از ایات و روایات کشف کند و بتواند آن را به شارع نسبت دهد، معمولا تعبیر به واجب می کند. و اگر الزامی بودن آن را به طریق دیگر نظیر ادلّه عقلیّه استفاده کند طوری که استناد آن به شارع میسّر نباشد، معمولا تعبیر به لازم می کند. لازم الوفا بودن: باید به آن عمل شود. لزوجت محل: لغزندگی همراه با چسبندگی که در محلی وجود دارد. لغو: بی فایده; بی معنا; بیهوده. لُقطه: پیدا شده; مال پیدا شده ای که صاحب آن معلوم نباشد. (م) ماترک: آنچه از متوفّی باقی مانده باشد. مال الاجاره: مالی که مستأجر بابت اجاره بپردازد. مال المصالحه: مالی که مورد صلح قرار گرفته است. مالیّت شرعی: چیزهایی که از نظر شارع مقدّس مال محسوب می شود مانند همه اموال مشروع (که ضوابط آن توسّط شارع مقدّس بیان گردیده است). مالیّت عرفی: چیزهایی که از نظر فرهنگ عموم مردم (عرف) مال محسوب می شود، هر چند از نظر دین اسلام مالیّت نداشته باشد، مثل خوک و مشروب. ماه هلالی: گردش ماه به دور زمین، ماه قمری که از ماه محرم شروع می شود و به ماه ذی الحجّه ختم می گردد و در مقابل ماه شمسی است که از فروردین ماه شروع و در اسفند پایان می یابد. مأموم: پیرو; کسی که در نماز به امام جماعت اقتدا نماید. مؤونه: مخارج یا هزینه. مباح: هر فعلی که از نظر شرعی نه پسندیده است و نه ناپسند (در برابر واجب و حرام و مستحب و مکروه). صفحه 542 مبتدئه: زنی که برای اولین بار عادت شود. مبطلات: اموری که باطل کننده عبادت می شود. متعه: زنی که با عقد موقّت به همسری مردی درآمده است. متنجّس: هر چیزی که ذاتاً پاک است و در اثر برخورد با شیء نجس آلوده شده است. متولّی: سرپرست. مثمن: قیمت گذاری شده; فروخته شده; کالایی که در معرض فروش قرار گرفته باشد. مجتهد: کوشا; کسی که در فهم احکام الهی به درجه رسیده و دارای قدرت علمی مناسبی است که می تواند احکام اسلام را از روی کتاب و سنّت استنباط نماید. مجتهد جامع الشرائط: مجتهدی که شرایط مرجعیّت تقلید را دارا می باشد. مجرای طبیعی: مسیر طبیعی هر چیز. مجهول المالک: مالی که معلوم نیست به چه کسی متعلّق است. مجزی است: کافی است ساقط کننده تکلیف است. محتضر: کسی که در حال جان کندن است. محتلم: کسی که در خواب منی از او خارج شده باشد. محذور: مانع; کنار گذاشته شده; آنچه از آن پرهیز گشته است. محرّم (محرّمات): چیزی که حرام است; اولین ماه از سال قمری. مَحْرَم: کسانی که ازدواج با آنها به جهت نسبی و یا سببی و یا شیر خوردن حرام ابدی است مانند: خواهر، مادر، دختر و دخترِ دختر، جدّات، عمّه و عمّات، خاله و خالات، ربائب، مادر زن و مادر او، دختر و خواهر رضاعی، زن پسر، زن پدر و نبیره. مُحرِم: کسی که در حال احرام حج یا عمره باشد. محظور: ممنوع. محفوظ: حفظ شده; نگهداری شده. محلّ اشکال است: اشکال دارد; خلاف احتیاط واجب است (مقلّد می تواند در این مسأله به مجتهد دیگری مراجعه کند). محل تأمّل است: باید احتیاط کرد (مقلّد می تواند در این مسأله به دیگری مراجعه کند). صفحه 543 مخیّر است: فتواست، مقلّد بایستی یکی از دو طرف و یا بیشتر را انتخاب نماید. مخرج بول و غائط: مجرای طبیعی خروج ادرار و مدفوع. مخمّس: مالی که خمس آن پرداخت شده باشد. مُدّ: پیمانه ای که تقریباً ده سیر گنجایش داشته باشد (750 گرم). مدّعی: خواهان ; کسی که برای خودش حقّی قائل است. مذی: رطوبتی که پس از ملاعبه از انسان خارج گردد. مرتد: مسلمانی که منکر خدا و رسول یا حکمی از ضروریّات دین شده که انکارش به انکار خدا و رسول باز گردد. مرتدّ فطری: کسی که از پدر یا مادر مسلمان متولّد شده و خودش نیز مسلمان بوده و سپس از دین خارج شده است. مرتدّ ملّی: کسی که از پدر و مادر غیر مسلمان متولّد شده ولی خودش پس از اظهار کفر مسلمان شده و مجدّداً کافر گردیده است. مرجوح (مرجوح شرعی): چیزی که کراهت شرعی داشته باشد. مردار: حیوانی که خود به خود مرده و یا بدون شرایط لازم کشته شده باشد. مزارعه: قراردادی که بین مالک زمین و زارع منعقد می شود که براساس آن مالک درصدی از محصول زراعی را صاحب می شود. مس: لمس کردن. مسّ میت: لمس کردن انسان مرده. مساقات: آبیاری کردن; قراردادی بین صاحب باغ و باغبان که براساس آن باغبان در برابر آبیاری و تربیت درختان، حقّ استفاده از مقدار معیّنی میوه باغ را پیدا می کند. مستحاضه: زنی که در حال استحاضه باشد. مستحب: پسندیده; مطلوب; چیزی که مطلوب شارع است ولی واجب نیست; هر حکم شرعی که اطاعت آن موجب ثواب است ولی مخالفت آن عقاب ندارد. مستطیع: توانا; کسی که امکانات و شرائط سفر حج را دارا باشد. مستهلک: از میان رفته; نابود شده; نیست شده. مسح: دست کشیدن بر چیزی; دست کشیدن به فرق سر و روی پاها با رطوبت باقیمانده از شستشوی صورت و دست ها در وضو. مسکین: بیچاره; مفلوک; کسی که از فقیر هم سخت تر می گذراند. مسکرات: چیزهای مست کننده. مشقّت: سختی; رنج; دشواری. مصالحه: سازش; آشتی. مصو نیّت: آسیب ناپذیری. مضطر: ناچار; ناگزیر. مضطربه: زنی که عادت ماهیانه اش بی نظم است. مضمضه: چرخانیدن آب در دهان. مضیقه: تنگدستی; تنگنایی. مطهّرات: پاک کننده ها. مظالم: چیزهایی که در ذمّه انسان است ولی صاحب آن معلوم نیست و یا دسترسی به آن ممکن نمی باشد، مانند اینکه شخصی یقین دارد در زمان طفولیّت به صورت غیر مجاز در مال کسی تصرّف نموده و در اثر تصرّف ضرری به صاحب آن رسیده است، اکنون برای اینکه یقین به برائت ذمّه خود پیدا کند، لازم است مقداری از مال خود را از طرف صاحب مال به عنوان مظالم با اجازه مجتهد جامع الشرایط به فقیر پرداخت نماید. معامله غرری: معامله ای است که اوصاف کالای مورد معامله (مبیع) به صورت کامل مشخّص نباشد مثل اینکه شخصی خانه ای را که اصلا ندیده است و از خصوصیات آن اطلاع ندارد بخرد یا بفروشد، و این نوع معامله کلا باطل است. معرض: برای عموم نشان دادن; در دیدِ همگان قرار دادن. معهود: شناخته شده; معمول و متداول; آنچه به طور ضمنی مورد قبول باشد. مفطِر: چیزی که روزه را می شکند. مفلّس: کسی که دارائیش کمتر از بدهکاریش می باشد. و از طرف حاکم شرع از تصرف در اموالش منع شده است. مقاربت: نزدیکی کردن; آمیزش جنسی. مقرّرات شرعیه: آنچه از طرف خداوند به عنوان تکلیف شرعی معیّن گردیده است. مکروه: ناپسند; نامطلوب; آنچه انجام آن حرام نیست ولی ترکش اولی است. مکلّف: هر انسانی که بالغ و عاقل است. ملاعبه: بازی کردن; معاشقه کردن. ممیّز: خردسالی که خوب و بد را تمیز می دهد. منذورله: کسی که به نفع او نذر شده است مثل امام(رحمه الله). منعزل: خود به خود برکنار شده. موازین شرعیّه: معیارهای شرعیّه. موالات: پشت سر هم; پیاپی انجام دادن. موجر: اجاره دهنده. مورد اشکال است: خلاف احتیاط است; در این مورد می توان به مجتهددیگر مراجعه کرد. موقوفٌ علیهم: کسانی که به نفع آنها وقف شده است. موقوفه: وقف شده. موکّل: وکیل کننده. منع کردن: جلوگیری کردن; بازداشتن. میّت: مرده; جسد بی جان انسان. (ن) ناسیه: زنی که وقت عادت ماهیانه خود را از یاد برده است. نافله: نماز مستحبّی. نری: بیضه. نبش قبر: شکافتن قبر. نصاب: حدّ مشخّص; حد یا مقدار معیّن. نصاب زکات: حدّ مشخّصی که برای هر یک از موارد وجوب زکات در نظر گرفته شده است. نظر به ریبه: نگاه کردن به گونه ای که موجب تحریک شهوت شود; نگاهی که موجب فتنه شود. نجس: پلید; ناپاک. نفاس: خونی که پس از زایمان از رحم زن خارج می گردد. نکاح: ازدواج کردن; زناشویی. نماز آیات: دو رکعت نماز مخصوص که در مواردی نظیر زلزله و کسوف و خسوف واجب است. نماز احتیاط: نماز بدون سوره ای که برای جبران رکعات مورد شک بجا آورده می شود. نماز استسقاء: نمازی که با کیفیت مخصوص برای طلب باران خوانده شود. نماز جماعت: نماز واجبی که دو نفر یا بیشتر با امامت یکی از آنها بجا می آوردند (در نماز جمعه حدّاقل جماعت 5 نفر است). نماز جمعه: دو رکعت نماز مخصوص که در زوال جمعه به جای نماز ظهر و به طور جماعت برگزار می گردد و با کمتر از 5 نفر انجام پذیر نیست. نماز خوف: نماز یومیّه انسان در حال جنگ و امثال آن که با کیفیت مخصوص و به طور شکسته بجا آورده شود. نماز شب: هشت رکعت نماز مستحبّی که به صورت 4 نماز دو رکعتی در ثلث آخر شب گزارده می شود. نماز شفع: دو رکعت نماز مستحبّی که پس از هشت رکعت نافله های شب، پیش از نماز وتر گزارده می شود. نمازطواف: دورکعت نمازمخصوص که در مراسم حجوعمره پس ازطواف گزارده می شود. نماز عید: دو رکعت نماز مخصوص که روز عید فطر و قربان می خوانند. نماز غفیله: دو رکعت نماز مخصوص که پس از نماز مغرب تا وقتی که سرخی مغرب از بین نرفته مستحب است. نماز قصر: نماز کوتاه; نمازهای چهار رکعتی که در سفر دو رکعت خوانده می شود. نماز قضا: نمازی است که به جای نمازهای فوت شده گزارده می شود. نماز مسافر: نماز کوتا; نمازهای چهار رکعتی که مسافر باید در سفر دو رکعتی بجا آورد. نماز مستحب: هر نمازی که بجا آوردن آن پسندیده است ولی واجب نیست. نماز میّت: نماز مخصوصی که باید بر جنازه مسلمان خوانده شود. نماز واجب: نمازی که بجا آوردن آن بر هر مکلّفی لازم است و اقسام آن عبارت است از: 1 - نمازهای یومیّه; 2 - نماز آیات; 3 - نماز میّت; 4 - نماز طواف; 5 - نماز قضای پدر و مادر; 6 - نمازی که انسان با نذر و عهد و قسم بر خود واجب کرده است. نماز وتر: یک رکعت نماز که پس از نماز شفع خوانده می شود و آخرین رکعت از نماز شب محسوب می گردد. نماز وحشت: دو رکعت نماز که برای شب اوّل قبر متوفّی خوانده می شود. نماز یومیّه: نماز روزانه; نمازهای واجب در هر شبانه روز که مجموعاً 17 رکعت است. نوافل یومیّه: نمازهای مستحبّی روزانه که هر شبانه روز 34 رکعت و در جمعه 38 رکعت است. نهی از منکر: بازداشتن دیگری از هر عملی که به حکم شارع ناپسند است. نیّت: قصد; تصمیم به انجام عمل دینی با هدف تقرّب به خداوند. (و) واجب: هر امری که انجام آن از نظر شرع الزامی و اجباری است. واجب تعبّدی: واجبی که در انجام آن قصد قربت لازم است (عبادات) واجب تعیینی: واجبی که به طور مشخّص وجوب به آن تعلّق گرفته است مانند نماز، روزه و حج. واجب توصلی: واجبی که قصد قربت لازم ندارد، مانند ادای دین کردن و جواب سلام دادن و شستن لباس و بدن برای نماز. واجب تخییری: امری که وجوب بین آن و دیگری دوران دارد، مانند کفّاره روزه که مخیّر است بین سه امر: 1 - آزاد کردن بنده; -2 شصت روز روزه گرفتن; 3 - شصت مسکین را اطعام کردن. واجب عینی: واجبی که برهر فردی با قطع نظر از دیگران واجب است، مانند نماز و روزه. واجب کفایی: واجبی که اگر کسی آن را انجام دهد از دیگران ساقط می شود، مانند غسل و سایر تجهیزات میّت که بر همه واجب است ولی وقتی که عدّه ای اقدام کنند، از دیگران ساقط می شود. واجب معلّق: واجبی که زمان وجوب آن (حال) و زمان واجب (آینده) یعنی وجوبش فعلی است ولی واجب را باید در شرایط مشخّصی انجام داد مانند وجوب حج پس از تحقّق شرایط استطاعت یعنی کسی که مستطیع شد حج بر او واجب است ولی باید صبر کند تا ایّام مخصوص حج فرا رسد و آنگاه عمل نماید. واجب منجّز: واجبی است که زمان وجوب و واجب یکی است، مانند روزه که در همان وقتی که واجب می گردد در همان وقت هم باید آن را انجام داد. واجب مطلق: واجبی که در هر شرایطی وجوب دارد، مانند نماز. واجب مشروط: واجبی که تنها در شرایط خاصّی واجب می گردد، مانند حج که تنها با شرط استطاعت واجب می شود. واجب موسّع: واجبی است که وقت انجام آن وسیع است، مانند نماز ظهر و عصر که از ظهر تا غروب وقت دارد. واجب مضیّق: واجبی است که دارای وقت مشخّص و محدود است، مانند روزه گرفتن در ماه رمضان. وارث: کسی که ارث می برد. واقف: وقف کننده. وثیقه: سپرده; گرویی. وجه: صورت; دلیل; عنوان. ودی: رطوبتی که گاهی پس از خروج بول مشاهده می شود. ودیعه: امانت. وذی: رطوبتی که گاهی پس از خروج منی مشاهده می شود. وصل به سکون: حرکت آخر کلمه ای را انداختن وبدون وقف آن را به کلمه بعد چسباندن. وصی: کسی که مسؤول انجام وصیّتی شود. وصیّت: سفارش; توصیه هایی که انسان برای کارهای پس از مرگش به دیگری می کند. وضو: شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها برای برپا داشتن نماز. وضوی ارتماسی: وضویی که انسان به عوض آنکه آب را روی صورت و دست هایش بریزد، صورت و دست هایش را در آب فرو می برد و در حال فروبردن یا بیرون آوردن آن قصد وضو می کند. وضوی ترتیبی: وضویی که انسان با ریختن آب به قصد وضو روی صورت و دست هایش آنها را می شوید. وضوی جبیره: آن است که در محل وضو، جبیره باشد. وطن: جایی که انسان برای اقامت و زندگی دائمی خود اختیار کند. وطی: لگدمال کردن; کنایه از عمل جنسی است. وقف به حرکت: در حین ادای حرکت آخرین حرف یک کلمه بین آن و کلمه بعد فاصله انداختن. وکیل: نماینده; کسی که از طرف شخصی اختیار انجام کاری را داشته باشد. ولایت: سرپرستی; صاحب اختیار بودن. ولیّ (یا قیّم): کسی که به دستور شارع مقدّس سرپرست دیگری است مانند پدر و پدربزرگ و مجتهد جامع الشرایط. (ه) هبه: بخشش. هدم: ویرانی. هدیه: تحفه; ارمغان. (ی) یائسه: زنی که سنّش به حدّی رسیده که دیگر عادت ماهیانه نمی شود.