با عرض سلام و خسته نباشید: داشتن اختیار در اعتقادات و دین یکی از حقوق اولیه ی انسان است. چرا برای احراز مشاغل دولتی شرط اول التزام به ولایت فقیه است؟ و آیا تجسس در اعتقادات شخصی افراد برای دادن یک پست دولتی صحیح است؟ ممنون. با سلام دانشجوی گرامی ضمن تشکر از تماس مجدد شما با این مرکز ، در پاسخ به سوال شما ابتدا لازم است در مورد دیدگاه قانونی و اصولی جمهوری اسلامی ایران در زمینه موضوعاتی همچون اشتغال و تفتیش عقاید توضیحاتی خدمت شما ارائه دهیم . بر اساس اصل نوزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مردم ایران از هر قوم و قبیله ای که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ ، نژاد ، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود . همچنین در اصل بیستم قانون اساسی در باره تساوی کلیه شهروندان در حق برخورداری از حقوق شهروندی چنین آمده است : همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی ، سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند . .در اصل بیست و دوم نیز آمده است : حیثیت ، جان ، حقوق ، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز کند . درباره تفتیش عقاید نیز با توجه به مبانی اسلامی که هرگونه تفتیش عقاید را ممنوع اعلام کرده است در اصل بیست و سوم قانون اساسی نیز آمده است : تفتیش عقاید ممنوع است وهیچ کس را نمی توان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض و مواخذه قرار داد . سرانجام در باره حق انتخاب شغل برای افراد مختلف در اصل بیست و هشتم چنین ذکر شده است : هر کس حق دارد شغلی را که بدان مایل است و مخلف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست برگزیند . دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون برای همه افرادامکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احراز مشاغل ایجاد نماید . بنا براین با در کنار هم قرار دادن این اصول و نیز سایر اصول قانون اساسی متوجه می شویم که همه افراد جامعه با هر سلیقه و دیدگاهی که دارند شهروند جامعه محسوب میشوند و همه یکسان از حقوق شهروندی برخوردار می باشند و البته همه نیز می توانند در مشاغل دولتی مشغول به کار شوند اما با این حال باید در نظر گرفت که انتخاب برخی شغلها به دلیل ماهیت آن شغل مستلزم این است که فرد دارای شرایط خاصی به ویژه به لحاظ اعتقادی باشد که گاه فقدان چنین شرطی مانع از انتخاب این شغل می شود به عنوان مثال فردی که قانون اساسی را قبول ندارد با وجود اینکه از حقوق شهروندی برخوردار بوده و مثل همه شهروندان می تواند مثلا رای دهد اما چنین فردی نمی تواند عهده دار ریاست قوه مجریه کشور باشد چرا که فرد مزبور اصل قانون اساسی را قبول ندارد بنابراین منطقی نیست کسی که قانونی را قبول ندارد عهده دار مسئولیت اجرای آن باشد و یا اعتقاد به ولایت فقیه که فقط در برخی مشاغل مطرح است مثل مشاغل نظامی و انتظامی که در آن با توجه به اینکه ولی فقیه فرمانده کل قوا می باشد و نیز به عنوان بخشی از قانون اساسی است لازم است فردی که خود را نظامی و حافظ تمامیت ارضی و پاسدار قانون اساسی و نظام اسلامی می داند خود ابتدا اعتقاد به این قانون اساسی ، نظام اسلامی و ولایت فقیه داشته باشد و در این گونه مشاغل عدم شرط اعتقاد به ولایت فقیه مثل این است که فردی وارد این قبیل مشاغل که وظیفه ذاتیشان دفاع از امنیت سرزمینی می باشد گردد اما در عین حال هیچ تعهدی به دفاع از سرزمین در درون خود نداشته باشد. طبیعی است که در چنین حالتی اگر احراز نشود که فرد اعتقاد به دفاع از تمامیت ارضی دارد اساس کارآیی این نیرو به زیر سوال خواهد رفت . در برخی مشاغل نیز صرفا تعهدو التزام به نظام جمهوری اسلامی مطرح می شود که باز هم به دلیل شرایط خاص آن شغل است اما باز هم تاکید میشود که فقط برخی از مشاغل آنهم به دلایل خاص چنین شرایطی را لازم دارند و گرنه اکثر مشاغل جامعه هیچ ارتباطی به عقیده فرد درباره ولایت فقیه و یا هر اعتقاد دیگری ندارد و نشانه بارز آن هم اینست که افرادی که در جامعه ما زندگی می کنند و از نظر اعتقادی نیز جزء مخالفین هستند در مشاغل دولتی مشغول به کار شده اند . بنابر این می توان گفت در اکثر مشاغل دولتی چنین شرطی وجود ندارد و در برخی مشاغل نیز که چنین شرطی پیش بینی می شود ، این کار صرفا به خاطر ماهیت آن شغل است که چنین شرطی را ایجاب می کند . در پایان تذکر این نکته لازم است که در هر کشوری و حتی کشورهایی که ظاهرا خود را مخالف تفتیش عقاید می دانند شرایطی برای استخدام وجود دارد که با قاطعیت تمام این شرایط اعمال می شود که برخی از این شرایط رنگ و بوی تفتیش عقاید دارد به طوری که با عدم تامین آن شرایط فرد را از آن شغل اخراج می کنند چنانکه در دهه های گذشته برخی اساتید دانشگاه های غربی صرفا به دلیل انکار هولوکاست ، از دانشگاه اخراج شده اند که نشان می دهد عقیده به هولوکاست یکی از شرایط اشتغال در این دانشگاهها می باشد که از جمله آنها باید به روبر فوریسون اشاره کرد که در سال 1991 از دانشگاه اخراج شد . مدتی پیش نیز پروفسورکلاودیو موفا استاد دانشکده علوم سیاسی ترامو ایتالیا در تدریس دانشگاهی، هولوکاست را رد کرد و آن را ساختگی خواند که به همین دلیل از دانشگاه اخراج شد . بنابر این اگر برخی شرایط همچون لزوم اعتقاد به ولایت فقیه یا نظام مقدس جمهوری اسلامی که در برخی استخدام های دولتی و آن هم صرفا به خاطر ماهیت آن شغل وجود دارد به عنوان تفتیش عقاید مطرح شود ، باید بگوییم در غرب در مشاغل گسترده تری این موضوع وجود دارد و تفتیش عقاید با خشونت تمام در حال انجام می باشد .
با عرض سلام و خسته نباشید: داشتن اختیار در اعتقادات و دین یکی از حقوق اولیه ی انسان است. چرا برای احراز مشاغل دولتی شرط اول التزام به ولایت فقیه است؟ و آیا تجسس در اعتقادات شخصی افراد برای دادن یک پست دولتی صحیح است؟ ممنون.
با عرض سلام و خسته نباشید: داشتن اختیار در اعتقادات و دین یکی از حقوق اولیه ی انسان است. چرا برای احراز مشاغل دولتی شرط اول التزام به ولایت فقیه است؟ و آیا تجسس در اعتقادات شخصی افراد برای دادن یک پست دولتی صحیح است؟ ممنون.
با سلام دانشجوی گرامی ضمن تشکر از تماس مجدد شما با این مرکز ، در پاسخ به سوال شما ابتدا لازم است در مورد دیدگاه قانونی و اصولی جمهوری اسلامی ایران در زمینه موضوعاتی همچون اشتغال و تفتیش عقاید توضیحاتی خدمت شما ارائه دهیم .
بر اساس اصل نوزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مردم ایران از هر قوم و قبیله ای که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ ، نژاد ، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود . همچنین در اصل بیستم قانون اساسی در باره تساوی کلیه شهروندان در حق برخورداری از حقوق شهروندی چنین آمده است : همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی ، سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند . .در اصل بیست و دوم نیز آمده است : حیثیت ، جان ، حقوق ، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز کند . درباره تفتیش عقاید نیز با توجه به مبانی اسلامی که هرگونه تفتیش عقاید را ممنوع اعلام کرده است در اصل بیست و سوم قانون اساسی نیز آمده است : تفتیش عقاید ممنوع است وهیچ کس را نمی توان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض و مواخذه قرار داد .
سرانجام در باره حق انتخاب شغل برای افراد مختلف در اصل بیست و هشتم چنین ذکر شده است : هر کس حق دارد شغلی را که بدان مایل است و مخلف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست برگزیند . دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون برای همه افرادامکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احراز مشاغل ایجاد نماید .
بنا براین با در کنار هم قرار دادن این اصول و نیز سایر اصول قانون اساسی متوجه می شویم که همه افراد جامعه با هر سلیقه و دیدگاهی که دارند شهروند جامعه محسوب میشوند و همه یکسان از حقوق شهروندی برخوردار می باشند و البته همه نیز می توانند در مشاغل دولتی مشغول به کار شوند اما با این حال باید در نظر گرفت که انتخاب برخی شغلها به دلیل ماهیت آن شغل مستلزم این است که فرد دارای شرایط خاصی به ویژه به لحاظ اعتقادی باشد که گاه فقدان چنین شرطی مانع از انتخاب این شغل می شود به عنوان مثال فردی که قانون اساسی را قبول ندارد با وجود اینکه از حقوق شهروندی برخوردار بوده و مثل همه شهروندان می تواند مثلا رای دهد اما چنین فردی نمی تواند عهده دار ریاست قوه مجریه کشور باشد چرا که فرد مزبور اصل قانون اساسی را قبول ندارد بنابراین منطقی نیست کسی که قانونی را قبول ندارد عهده دار مسئولیت اجرای آن باشد و یا اعتقاد به ولایت فقیه که فقط در برخی مشاغل مطرح است مثل مشاغل نظامی و انتظامی که در آن با توجه به اینکه ولی فقیه فرمانده کل قوا می باشد و نیز به عنوان بخشی از قانون اساسی است لازم است فردی که خود را نظامی و حافظ تمامیت ارضی و پاسدار قانون اساسی و نظام اسلامی می داند خود ابتدا اعتقاد به این قانون اساسی ، نظام اسلامی و ولایت فقیه داشته باشد و در این گونه مشاغل عدم شرط اعتقاد به ولایت فقیه مثل این است که فردی وارد این قبیل مشاغل که وظیفه ذاتیشان دفاع از امنیت سرزمینی می باشد گردد اما در عین حال هیچ تعهدی به دفاع از سرزمین در درون خود نداشته باشد. طبیعی است که در چنین حالتی اگر احراز نشود که فرد اعتقاد به دفاع از تمامیت ارضی دارد اساس کارآیی این نیرو به زیر سوال خواهد رفت . در برخی مشاغل نیز صرفا تعهدو التزام به نظام جمهوری اسلامی مطرح می شود که باز هم به دلیل شرایط خاص آن شغل است اما باز هم تاکید میشود که فقط برخی از مشاغل آنهم به دلایل خاص چنین شرایطی را لازم دارند و گرنه اکثر مشاغل جامعه هیچ ارتباطی به عقیده فرد درباره ولایت فقیه و یا هر اعتقاد دیگری ندارد و نشانه بارز آن هم اینست که افرادی که در جامعه ما زندگی می کنند و از نظر اعتقادی نیز جزء مخالفین هستند در مشاغل دولتی مشغول به کار شده اند . بنابر این می توان گفت در اکثر مشاغل دولتی چنین شرطی وجود ندارد و در برخی مشاغل نیز که چنین شرطی پیش بینی می شود ، این کار صرفا به خاطر ماهیت آن شغل است که چنین شرطی را ایجاب می کند .
در پایان تذکر این نکته لازم است که در هر کشوری و حتی کشورهایی که ظاهرا خود را مخالف تفتیش عقاید می دانند شرایطی برای استخدام وجود دارد که با قاطعیت تمام این شرایط اعمال می شود که برخی از این شرایط رنگ و بوی تفتیش عقاید دارد به طوری که با عدم تامین آن شرایط فرد را از آن شغل اخراج می کنند چنانکه در دهه های گذشته برخی اساتید دانشگاه های غربی صرفا به دلیل انکار هولوکاست ، از دانشگاه اخراج شده اند که نشان می دهد عقیده به هولوکاست یکی از شرایط اشتغال در این دانشگاهها می باشد که از جمله آنها باید به روبر فوریسون اشاره کرد که در سال 1991 از دانشگاه اخراج شد . مدتی پیش نیز پروفسورکلاودیو موفا استاد دانشکده علوم سیاسی ترامو ایتالیا در تدریس دانشگاهی، هولوکاست را رد کرد و آن را ساختگی خواند که به همین دلیل از دانشگاه اخراج شد . بنابر این اگر برخی شرایط همچون لزوم اعتقاد به ولایت فقیه یا نظام مقدس جمهوری اسلامی که در برخی استخدام های دولتی و آن هم صرفا به خاطر ماهیت آن شغل وجود دارد به عنوان تفتیش عقاید مطرح شود ، باید بگوییم در غرب در مشاغل گسترده تری این موضوع وجود دارد و تفتیش عقاید با خشونت تمام در حال انجام می باشد .
- [سایر] سلام و درود خدا بر شما. با عرض خسته نباشید خدمت شما حاج آقای مرادی. اگر کسی کارهایی که خدا و دین اسلام و پیامبر گفته را انجام دهد و کارهای حرام را ترک کند (البته انسان جایز الخطاست) و کارهای مستحبی را تا جایی که میتواند انجام دهد و کارهای مکروه را هم تا جایی که میتواند انجام ندهد خداوند متعال در روز قیامت چگونه به حسابش می رسد !!!؟ ممنون و متشکرم از شما.
- [سایر] به نام بهترین محافظت کنندگان سلام/خسته نباشید حاج آقا، من سوالاتی راجع به چشم زخم یا چشم نظر دارم.(مثلا من خودم به خواندن سوره های معوذتین برای دفع حسد بسیار معتقد هستم)آیا اصلا اعتقاد به وجود چنین چیزی که مثلا فلانی مرا چشم زده، صحیح است ؟ اگر بله لطفا بفرمایید راههای دفع چشم نظر یا چشم بد افراد حسود، از نظر آیات و روایات اسلامی چیست ؟ بسیار ممنون/التماس دعا/یا علی مدد
- [سایر] سلام خسته نباشید احتراما" باید عرض کنم 3 ماهه که نامزد کردم با یه خانوم پاک دامن ایشون شاغل هستن توی سازمان دولتی . شرط ایشون برای ازدواج با من کار کردنشون بود . و منهم قبول کردم چون هیچ مشکلی با کار کردن زنها ندارم . ولی راستش چند مدتی هست که یه حس خیلی بدی نسبت به کار ایشون پیدا کردم ایشون توی یه گروه 4 نفره که همشون مجرد و اقا هستن کار می کنن . راستش توی این قضیه موندم و هر وقت که یادم می افته کار ایشون بیرون از خونه با این آقایون حالم خراب میشه بی زحمت رهنمایم کنید
- [سایر] باعرض سلام و خسته نباشید خدمتتون عرض کنم مدتی است که احساس میکنم دچار وسواس فکری شدم مثلا وقتی با تلفن صحبت میکنم چندبار باید قطع کنم تا مطمئن بشم واقعا قطع شده،یا من هرروز در یک ایستگاه مثلا aپیاده میشم ولی اگه تو اتوبوس ازم اسم همون ایستگاه aرو بپرسن شک میکنم همونه یا نه و میگم نمیدونم،یا شمارش ها زیاد ،کار ی که انجام میدم باید چندبار تکرار کنم تا مطمئن بشم درسته و... در کنار این موارد خیلی حالت عصبانیت پیدا کردم اصلا حوصله هیچ شخصی یا کاری رو ندارم نمیتونم به یک مسئله ثابت فکر کنم ذهنم همش خسته است , و دوست دارم فقط بخوابم لطفا راهنماییم کنید ممنون
- [سایر] با عرض سلام و خسته نباشید. بنده از زمان نوجوانی دچار گودی و کبودی شدید دور چشم بودم،. به حدی که هرجا میرم توجه دیگران رو جلب میکنه. خیلی از افراد این مشکل رو به خود ارضایی ربط میدن. من از نوجوانی گاهی خود ارضایی میکردم. در صورتی که خیلیها رو میشناسم با اینکه این کار رو انجام میدن ولی علایمی در چهره شون وجود نداره. البته فکر میکنم غلبه ی سودا هم داشته باشم. با مصرف سردی ها مثل خیار و عدس بلافاصله حالت کرختی و بی حالی بهم دست میده. البته حالت خستگی رو خیلی مواقع دارم، مخصوصا صبح ها که بیدار میشوم. اندام لاغری ندارم و اتفاقا کمی هم اضافه وزن دارم. معمولا ذهن آشفته ای هم دارم و زیاد به مسایل بی اهمیت فکر میکنم. ممنون میشم من رو راهنمایی بفرمایید. سپاسگزارم
- [سایر] به نام خدا با عرض سلام و خسته نباشید من جوانی هستم که به دلیل ثبات نسبی شرایط زندگی، تصمیم به اجرای دستور الهی و ازدواج کرده ام. اما متاسفانه به دلیل تجربه کم در ارتباط با جنس مونث قادر به شناسایی دقیق روحیات و اخلاق آنها نبوده و از این رو سوالات زیر همواره برایم مطرح بوده است: - با توجه به نحوه انتخاب همسر در جامعه من، یعنی پیشنهاد از سوی خانواده و تایید من، چگونه می توانم همسری که مد نظر خودم هست را بیابم؟ - در جلسه های خواستگاری چه مواردی باید مطرح شود و چگونه؟ اینکه چگونه مطرح شود منظور این نیست که روانشناسی سوال و جواب را بدانم، نه؛ قصد درک صحیح تر و عاقلانه تر از طرف است تا از جانب داری های کودکانه و بعضا احساساتی جلوگیری شود. - دنبال چه ملاک هایی باید بود تا همسو بودن فکری و احساساتی طرف با خود را بهتر درک کرد؟ اگر در این زمینه و حتی راهکارهای دیگری که به ذهن حقیر نرسیده، راهنماییم کنید، بسیار ممنون می شوم. با تشکر طلایی
- [سایر] سلام و خسته نباشید یک سوالی برام پیش اومده بود در مورد آیه 179 سوره اعراف : وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ یَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِکَ کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ (179) و در حقیقت بسیاری از جنیان و آدمیان را برای دوزخ آفریدهایم [چرا که] دلهایی دارند که با آن [حقایق را] دریافت نمیکنند و چشمانی دارند که با آنها نمیبینند و گوشهایی دارند که با آنها نمیشنوند آنان همانند چهارپایان بلکه گمراهترند [آری] آنها همان غافلماندگانند (179) در ترجمه این سوره به صراحت نوشته شده بسیاری از جنیان و آدمیان برای دوزخ آفریده شده اند 1-آیا این مساله در تناقض با هدف اصلی آفرینش و همچنین بحث اختیار در آدمیان نیست ؟ 2-و اینکه این آدمیان چطور میتونند راه بهشت رو در پیش بگیرند در صورتی که برای دوزخ آفریده شده اند ؟ 3-چرا باید این انسان های خاطی رو مجازات کنیم در صورتی که خلقتشون اینطوریه ؟ تفسیر این آیه رو در لینک زیر خوندم ولی قانع نشدم : http://www.andisheqom.com/Files/shobheinternet.php?idVeiw=30488&level=4&subid=30488 ممنون میشم طوری منو قانع کنید که شک و شبهه ای برای من باقی نمونه . پیشاپیش ممنونم
- [سایر] یا عرض سلام و خسته نباشید خدمت شم من 27 سال سن دارم کارمند یه شرکت معتبر خصوصی هستم با حقوق و درآمد متوسط البته بیمه هم هستم مدتی هست که تصمیم گرفتم ازدواج کنم و تشکیل خانواده بدم این موضوع رو هم با خانواده مطرح کردم و انتخاب یه همسر مناسب رو به مادرم سپردم البته این اطمینان رو دارم که با شناختی که مادرم روی من دارن گزینه مناسبی رو برام انتخاب میکنن ولی چند روزی هست که یه شخصی به من معرفی شده که یه دفعه به اتفاق خانواده منزل اون دختر خانوم هم رفتم که ظاهرا مشکلی ندارن خانواده ای متوسط شبیه به خود ما ولی الان که این موضوع یه مقدار جدی شده اون دختر خانوم تقریبا جواب مثبت داده و از ما خواستن برای بار دوم و صحبت ما دو نفر با هم بازم بریم منزلشون یه مقدار ترس و دلهره تو من ایجاد شده ترس از آینده که ایا میتونم تکیه گاه باشم برای یه نفر دیگه نیازهاشو بر طرف کنم یه چند مدتی هست فکرم رو مشغول کرده واحساس نگرانی میکنم من تا امروز با هیچ دختر ارتباط دوستی نداشتم به طور کلی هیچ شناختی روی جنس مخالف ندارم این موضوع هم باعث شده بیشتر نگران بشم ولی کلا با امر ازدواج مشکلی ندارم فقط نگرانم نمیخوام تصمیم غلط بگیرم اصلا میخواستم بدونم این استرس و نگرانی یه چیز همگیر هست یا نه به نظر شما من باید چیکار کنم ممنون میشم اگه منو راهنمایی کنید و بفرمائید چه معیار هایی رو باید در نظر بگیرم برای یک انتخاب درست .
- [آیت الله مکارم شیرازی] محضر مبارک حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی پس از عرض سلام و آرزوی موفقیت برای حضرت عالی و برای استقرار اسلام عزیز، لطف فرموده در موارد ذیل نظر فقهی خود را بیان فرمایید: اگر کسی با سازمان ملی زمین و مسکن ( از سازمانهای وزارت مسکن ) قراردادی جهت خرید آپارتمان تنظیم کند و در این رابطه شروط ضمن عقدی با آنها داشته باشد به شرح ذیل : بند 4 شرط ضمن عقد : اینجانب تحت هیچ عنوان اعم از موقت یا دائم، عادی یا رسمی و به هر اسم، به هر کس حق وا گذاری آپارتمان موضوع این صورت مجلس را به اشخاص حقیقی و حقوقی دیگر ندارم و در صورتی که خلاف آن محرز شود سازمان مسکن اختیار تام خواهد داشت ضمن خودداری از واگذاری آپارتمان در خصوص وجوه واریز شده طبق بند م با اینجانب رفتار نماید. بند 9 : خریدار حق وا گذاری حقوق مربوط به این قرارداد را قبل از ثبت رسمی معامله در دفتر خانه اسناد رسمی به دیگری تحت هیچ عنوان حقوقی از قبیل بیع ، صلح ، رهن ، وکالت و غیره را بدون موافقت کتبی فروشنده ندارد. سئوال 1: اگر شخصی با علم به شرایط ضمن عقد فوق بدون هماهنگی با سازمان مسکن با خریدار وارد معامله شود و قبل از صدور سند رسمی از سوی اداره ثبت سه دانگ از این آپارتمان را که ساخته نشده و قیمت قطعی آن مشخص نشده را خریداری کند حکم مالکیت او چگونه است؟
- [سایر] حضرت آیت الله هادوی تهرانی (دام ظله)؛ سلام علیکم: سوال هایی از محضرتان درباره نظریه شورای فقهاء و مراجع که مرحوم سید محمد شیرازی(ره) آن را مطرح کرده است دارم، چرا که برخی در عصر غیبت، ولایت و رهبری دولت اسلامی را شورایی (نه فردی) می دانند -بر خلاف آن چه که امروز در جمهوری اسلامی ایران به عنوان ولی فقیه واحد می بینیم- بر این اساس که علما بزرگ در نجف و قم و کربلا و مشهد مطالب مهم را به مراجع تقلیدی که دارای شرایط شرعی هستند ارجاع می دهند، حال اگر آنان بر شخص واحدی به عنوان مرجع اول و بالاتر برای دولت اسلامی اتفاق کردند، آن شخص به انتخاب امت مرجع و ولی فقیه می شود، و اگر حوزه های علمیه، مراجع متعددی را انتخاب کردند، همه آنان به عنوان مجلس اعلا -به عنوان شورای رهبری- امت را رهبری می کنند. صاحبان این نظریه (شورای فقها و مراجع) دلائلی بیان کرده اند که مختصرا ذکر می شود: 1. شورا عبارت است از رای گیری و آگاهی از همه نظریه ها برای نمایان شدن نظریه برتر، چنین امری از باب حکم واجب است زیرا خداوند می فرماید: "وَأَمْرُهُمْ شُورَی بَیْنَهُمْ" و چون (شورا) در بین صفات مومنان و دربین واجبات (مانند وجوب نماز و وجوب ترک گناه هان) ذکر شده است، سیاقاً و اتصافاً دلالت بر وجوب دارد. خداوند می فرماید: " فما أوتیتم من شیء فمتاعُ الحیاة الدنیا وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ وَأَبْقَی لِلَّذِینَ آمَنُوا وَعَلَی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ` وَالَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُون َ`وَالَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَی بَیْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ" ( شوری، 36،37،38). شورا و مشورت بین صفات مومنان آمده که ظهور در وجوب دارد همان طور که در ردیف اجتناب از گناهان بزرگ و وجوب برپایی نماز وارد شده است که قرابت آن را با وجوب بیشتر می کند. سیاق این آیات دلالت بر وجوب شورا و مشورت دارد. 2. وجوب گرفتن اذن در تصرفات؛ هر چیزی که مربوط به اجتماع و مردم باشد چه در اصل و چه در لوازمش باید درباره آن مشورت ومشاوره گرفته شود. از آن جمله، مدارس، دانشگاه ها، بیمارستان ها، فرودگاه ها، کارخانجات بزرگ و ... زیرا این ها با سرمایه مردم تأسیس و کار می کنند، همچنین در وظایف مدیریتی مانند ریاست، وزارت، نمایندگی مجلس، استانداری و فرمانداری و ... باید مشورت شود. برای این بخش دو استدلال ذکر شده است: اول: همه این امور تصرف در مال مردم است و کسی حق تصرف در مال غیر بدون اجازه اش را ندارد، و فرقی هم ندارد که این اموال از خمس ،زکات، معادن یا غیر این ها باشد. دوم: از طرفی این امور، تصرف در موجودیت، و هستی مردم و اجتماع است و کسی جز با اذن آنان اجازه چنین تصرفی را ندارد. و پر واضح است که رضایت مردم و اذن آنان در طول رضایت و اجازه باری تعالی است، بنابراین هرگونه تصرفی باید با جلب این دو رضایت باشد. و همچنین: رهبری جامعه و عالم اسلام، باید در ضمن شورای فقها جامع الشرایط تحقق پیدا کند زیرا آنان بعد از اقبال مردم مرجع تقلید آنان شده اند و از طرف شارع مقدس هم ولایت شرعی دارند، یعنی هم رضایت مردم را دارا می باشند و هم ولایت شرعی دارند، پس بنابراین هیچ مجتهدی حق سلب ولایت شرعی را از مجتهد دیگر ندارد. و چون فکرهای مختلف و متعدد از عقل واحد برتر و به صواب نزدیکتر است و خداوند نیز امر به مشورت کرده و سیره نبوی بر اساس مشورت بوده است؛ ولایت شورایی که اعضاء شورا همه از مجتهدین و مراجع تقلید هستند از ولایت فقیه واحد ارجح است. کلام امام معصوم (ع) نیز در حدیث "أما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلی رواة حدیثنا" به صورت جمع آمده است و فرموده " رواة حدیثنا" (نه راوی حدیثنا) یعنی حجیت از آن همه آنان است نه شخص واحد، به خصوص در اموری که آثار و عواقب آن به همه مردم مربوط می شود، علاوه بر این که پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: "دست خداوند با جماعت است." و "عاقل ترین افراد کسی است که عقل های همه مردم را در عقل خودش جمع کند". و " هر کس که بر ده نفر ریاست کند و در آن جمع بهتر و داناتر از او باشد،آن جمع در سراشیبی سقوط اند". پس بنابر آن چه گذشت و با توجه به احادیث پیامبر (ص) بهترین راه برای نجات از ضلالت و سقوط، تشکیل شورای فقها است زیرا در میان آنان حتما اعلم وجود دارد و در غیر این صورت، حدیث پیامبر (ص) شامل آن جامعه می شود. شورای فقهاء بهترین گزینه برای رهبری امت اسلام است زیرا در این صورت استبداد شخصی در امر رهبری پیش نمی آید و از طرفی هیچ فقیهی حق منع فقیه جامع الشرایط دیگر که نائب (عام) امام عصر (عج) است را از بکارگیری ولایت شرعی اش ندارد. در این ایام که قدرتهای مستکبر برای پاره پاره کردن امت اسلام هجوم آورده اند، بهترین راه مبارزه، ایجاد وحدت در میان صفوف شیعیان است که با جمع شده مراجع تقلید و حضور آنان در مجلس واحد این وحدت دست یافتنی است. و بدون شورای فقها یکپارچه کردن مردم ممکن نیست، علاوه بر این که یک شخص توانایی احاطه به تمام شؤنات امت را ندارد. تجارب تاریخی نیز به خوبی نشان می دهد که دیکتاتوری، زائیده حکمرانی شخص واحد بوده است لذا در روایات بر مضرات استبداد به رأی تأکید شده است. پس بنابراین، رهبری جامعه اسلامی باید رهبری شورایی (نه فردی) باشد. این مطالب و برخی دیگر از استدلا ل ها را صاحبان نظریه شورای فقهاء به جای نظریه ولایت فقیه واحد، که امروز در جمهوری اسلامی ایران به آن عمل می شود، بیان کرده اند. با توجه به این که نظریه شورای فقها از طرفی عده ای و به شدت در میان جوانان کشورهای اسلامی و کشورهای حاشیه خلیج فارس ترویج می شود و از طرفی کتاب یا منابعی برای به چالش کشاندن این نظریه وجود ندارد از شما درخواست داریم که جواب این نظریه را به ما بدهید و استدلالات خود را به تفصیل در این باره بیان کنید. خداوند به شما جزای خیر عطا کند.