می خواستم درباره مفهوم دقیق ولایت پذیری رو برام بیان کنید زیرا که این مبحث بین تشکل های دانشجویی بخصوص بسیج و هیئات مذهبی شایع است. اصطلاح ولایت پذیری از زوایای مختلفی نظیر کلامی ، عرفانی ، اندیشه سیاسی ، قابل تحلیل و بررسی است . با مراجعه به آموزه های اسلامی می توان در تبیین معنا و مفهوم ولایت پذیری به صورت مختصر چنین گفت که ؛ ولایت پذیری اطاعت و مسئولیت پذیری توام با شناخت و محبت نسبت به اولیاء الهی است که تضمین کننده سعادت فردی و اجتماعی انسان در دنیا و آخرت می باشد . توضیح اینکه : یکی از نشانههای ایمان تسلیم ولایت الهی است که آن نیز بدون ولایت پذیری ازپیامبر اکرم(ص) و معصومین ( ع) ناتمام و بی فایده است . به اعتقاد تشیع (ولایت کامل ) چه به معنای سرپرستی امور دنیوی و اخروی و چه به معنای ولایت باطنی و تکوینی، منحصر به خداوند متعال ، رسولخدا (ص)و پیشوایان معصوم (ع)است که مرتبه اعلای ولایت بوده و همراه با عصمت و طهارت از هر گونه پلیدی و آلودگی است و مراتب پایینتر آن، ملازم با مرتبهای از طهارت است که خداوند پیروان واقعی معصومان را نیز به مقاماتی نایل میگرداند که جانشین ولی و انسان کامل و خلیفه خلیفهالله تلقی میشوند . در سوره مائده می خوانیم: ( و من یتول الله و رسوله والذین آمنوا فان حزب الله هم الغالبون)(مائده ، آیه 55) قرآن با انحصار ولایت در سه گروه می فرماید:کسانی که ولایت خدا و پیامبر او و افراد با ایمان را بپذیرند پیروزند . از این منظر عشق به خدا، در گردن نهادن به فرمان پیامبر صلیالله علیه و اله و سلم جلوهگر میشود و در این باره حتی ائمه معصومین علیهالسلام مشارکت دارند: (قل ان کنتم تحبونالله فاتبعونی یحبیکم الله)؛(ای پیامبر! به مردم بگو اگر خدا را دوست میدارید، از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد. (سوره آل عمران، آیه31.)بنابر این اطاعت از پیامبر صلیالله علیه و اله وسلم چیزی جدا از اطاعت الهی نیست ، زیرا ولایت، اطاعت و محبت پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) در طول ولایت، اطاعت و محبت خدا قرار دارند:(اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم)(سوره نساء ، آیه 59) آیة مذکور گویای این معانی و حقایق میباشد و تنها در سایة استجابت دعوتهای خدا و پیامبر(ص) نیل به زندگی معقول و حیات نورانی میسور میشود؛ (یا ایها الذین آمنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم) (انفال ، آیه 24 ) علاوه بر آیات متعدد قرآن که مبین ضرورت و اهمیت ولایت پذیری است ، روایات متعددی نیز در این زمینه وجود دارد . به عنوان نمونه روزی مردی خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام رسید و پرسید: (کمترین چیزی که انسان در پرتو آن جزو مؤمنان خواهد شد، چیست؟ و کمترین چیزی که با آن جزو کافران میشود کدام است؟) حضرت جواب داد: (کمترین چیزی که انسان به سبب آن در زمرة گناهکاران در میآید این است که ولایت ما را نپذیرد.) آن مرد گفت: (یا امیرالمؤمنین ! منظورت از ما چه کسانی است؟) حضرت فرمود: (همانهایی که خداوند اطاعتشان را در ردیف اطاعت خود و پیامبر خود قرار داده است و فرمود: أطیعُوا اللهَ وَ أطیعُوا الرَّسُولَ و أُولِی الْأمْرِ مِنْکُمْ .آن مرد پرسید: (فدایت شوم! برایم روشنتر بیان کن.) حضرت فرمود: (آنانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله در موارد مختلف و در خطبه روز آخرش آنها را یاد کرد و فرمود: من در میان شما دو چیز با ارزش را به یادگار میگذارم. اگر دست به دامن آنها بزنید هرگز بعد از من گمراه نخواهید شد؛ کتاب خدا و خاندانم که از هم جدا نخواهند شد تا بر حوض کوثر بر من وارد شوند.) (سلیمان القندوزی الحنفی، ینابیع المودّة، قم ، مکتبة المحمدی، 1385 ق ، ص 117.) همچنین از امام سجاد علیه السلام نقل شده است که ( طاعه ولاه الامر تمام العز؛ ولایت پذیری از اولیاء الهی تمام عزت است )( المیزان الحکمه ، ریشهری ، ج 6، ص 290) پذیرش ولایت ولیالهی، شرط قبولی سایر اعمال است؛ چنانکه در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: (خداوند اعمال نیکوی بندگان را نمیپذیرد، در صورتی که رهبری غیرالهی بر آنان فرمانروایی داشته باشد.) همچنین در حدیثی از امام رضا(ع) که به (سلسله الذهب) مشهور است، شرط ورود به حصن و حصار نفوذناپذیر (لا اله الا الله) پذیرش ولایت عنوان شده است. اهمیت ولایت و ضرورت پیروی از اولیاء الهی ، به دلیل همراهی و لزومی است که این تبعیت در فرمانبرداری از پروردگار دارد؛ به عبارت دیگر، ولایت، منصبی است الهی و از سوی پروردگار به هر آنکس که خود صلاح و شایسته بداند عطا میفرماید؛ لذا اطاعت از ولایت، تبعیت از خداست و نافرمانی از حجت الهی، نافرمانی از خداست . ولایت در زمان رسول خدا با پیامبر و در زمان حضرت ائمه با ائمه (ع) تحقق یافت و در زمان غیبت امام معصوم(ع) با نایبان عام آن حضرت است که از سوی حجت الهی، حجت برخلق باشند. چنانکه امام زمان (عج) می فرماید : ( أما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلی رواة أحادیثنا فإنهم حجتی علیکم و أنا حجة الله. ) (وسائل الشیعه، ج 18، ص 101، ح 8) و همچنین روایت امام صادق(ع) که میفرماید: ( ... من کان منکم ممن قد روی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا فلیرضوا به حکماً فانی قد جعلته علیکم حاکماً فاذا حکم بحکمنا فلم یقبل منه فانما استخف بحکمنا و علینا رد و الرادعلینا کالراد علی الله وهو علی حد الشرک بالله) ( اصول کافی، ج 1، ص 67؛ وسائل الشیعه، ج 18، ص 98 ) یعنی : ( باید به کسانی از شما (شیعیان) که حدیث و سخنان ما را روایت میکنند و در حلال و حرام ما به دقت مینگرند و احکام ما را به خوبی باز میشناسند (عالم عادل)، مراجعه کنند و او را به عنوان حاکم بپذیرند. من چنین کسی را بر شما حاکم قرار دادم. پس هرگاه به حکم ما حکم کند و از او پذیرفته نشود، حکم خدا کوچک شمرده شده و بر ما رد شده است و آن که ما را رد کند، خدا را رد کرده است و چنین چیزی در حد شرک به خداوند است ) و همچنین بر اساس روایات و دلایل متعدد دیگر پیروی از فقیه جامع الشرایط در زمان غیبت، در امتداد همان اطاعت و پیروی از امام معصوم است. نکته دیگری که در زمینه اطاعت از فقیه جامعه الشرایط لازم است اینکه در یک تقسیم بندی ، بیانات و نظرات ولی فقیه سه بخش است : 1. فتوا ؛ که فقط برای مقلدان او لازمالاجرا است . 2. توصیهها و بیانات ارشادی ؛ که نقش عمده آن آگاهی بخشی، روشنگری و هدایت است. که نه تنها الزامی نمیآورد بلکه انتقاد، بحث و تحقیق درباره این امور جایز است و حتی اگر شخصی، نظری مخالف با رهبری داشت، اطاعت از این گونه توصیههای رهبری -تا جایی که با قانونی مخالفت نکند الزامی نیست. در این موارد او میتواند؛ بلکه بنا به اهمیت موضوع باید آرای خود را به رهبر برساند و وظیفه مشاوره را در این باب انجام دهد. البته آرای خود را در سطح جامعه، نباید به گونهای تبلیغ کند که باعث بیحرمتی و تضعیف رهبر و حکومت اسلامی شود. 3. احکام حکومتی که یا مستقیماً خود ولی فقیه صادر میکند و یا از مجاری قانونی (مانند مجلس شورای اسلامی) صادر میشود ؛ در این بخش اطاعت از دستورات و احکام ولایی یا قوانین مدون جمهوری اسلامی -که به یک اعتبار احکام ولی فقیهاند برای همگان (حتی غیر مقلدان او) لازم و واجب است و تخلّف از آن به هیچ وجه جایز نیست (حتی اگر شخصی آن قانون را خلاف مصلحت بداند)؛ زیرا روشن است در هر قانون و کشوری، اگر رعایت قوانین و دستورات الزامی، تابع سلیقههای متنوع شود، آن کشور با هرج و مرج مواجه شده و قوانین آن ضمانت اجرایی نخواهد داشت.البته در همین موارد هم -به ویژه قبل از صدور حکم تحقیق و بحث علمی، میتواند به عنوان مشورت برای حکومت اسلامی ارائه شود. در نهایت مرجع تصمیمگیری، شخص ولیفقیه یا مجاری قانونی منصوب از ناحیه او است. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/100112373)
می خواستم درباره مفهوم دقیق ولایت پذیری رو برام بیان کنید زیرا که این مبحث بین تشکل های دانشجویی بخصوص بسیج و هیئات مذهبی شایع است.
می خواستم درباره مفهوم دقیق ولایت پذیری رو برام بیان کنید زیرا که این مبحث بین تشکل های دانشجویی بخصوص بسیج و هیئات مذهبی شایع است.
اصطلاح ولایت پذیری از زوایای مختلفی نظیر کلامی ، عرفانی ، اندیشه سیاسی ، قابل تحلیل و بررسی است .
با مراجعه به آموزه های اسلامی می توان در تبیین معنا و مفهوم ولایت پذیری به صورت مختصر چنین گفت که ؛ ولایت پذیری اطاعت و مسئولیت پذیری توام با شناخت و محبت نسبت به اولیاء الهی است که تضمین کننده سعادت فردی و اجتماعی انسان در دنیا و آخرت می باشد . توضیح اینکه :
یکی از نشانههای ایمان تسلیم ولایت الهی است که آن نیز بدون ولایت پذیری ازپیامبر اکرم(ص) و معصومین ( ع) ناتمام و بی فایده است . به اعتقاد تشیع (ولایت کامل ) چه به معنای سرپرستی امور دنیوی و اخروی و چه به معنای ولایت باطنی و تکوینی، منحصر به خداوند متعال ، رسولخدا (ص)و پیشوایان معصوم (ع)است که مرتبه اعلای ولایت بوده و همراه با عصمت و طهارت از هر گونه پلیدی و آلودگی است و مراتب پایینتر آن، ملازم با مرتبهای از طهارت است که خداوند پیروان واقعی معصومان را نیز به مقاماتی نایل میگرداند که جانشین ولی و انسان کامل و خلیفه خلیفهالله تلقی میشوند . در سوره مائده می خوانیم: ( و من یتول الله و رسوله والذین آمنوا فان حزب الله هم الغالبون)(مائده ، آیه 55) قرآن با انحصار ولایت در سه گروه می فرماید:کسانی که ولایت خدا و پیامبر او و افراد با ایمان را بپذیرند پیروزند .
از این منظر عشق به خدا، در گردن نهادن به فرمان پیامبر صلیالله علیه و اله و سلم جلوهگر میشود و در این باره حتی ائمه معصومین علیهالسلام مشارکت دارند: (قل ان کنتم تحبونالله فاتبعونی یحبیکم الله)؛(ای پیامبر! به مردم بگو اگر خدا را دوست میدارید، از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد. (سوره آل عمران، آیه31.)بنابر این اطاعت از پیامبر صلیالله علیه و اله وسلم چیزی جدا از اطاعت الهی نیست ، زیرا ولایت، اطاعت و محبت پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) در طول ولایت، اطاعت و محبت خدا قرار دارند:(اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم)(سوره نساء ، آیه 59) آیة مذکور گویای این معانی و حقایق میباشد و تنها در سایة استجابت دعوتهای خدا و پیامبر(ص) نیل به زندگی معقول و حیات نورانی میسور میشود؛ (یا ایها الذین آمنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم) (انفال ، آیه 24 )
علاوه بر آیات متعدد قرآن که مبین ضرورت و اهمیت ولایت پذیری است ، روایات متعددی نیز در این زمینه وجود دارد . به عنوان نمونه روزی مردی خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام رسید و پرسید: (کمترین چیزی که انسان در پرتو آن جزو مؤمنان خواهد شد، چیست؟ و کمترین چیزی که با آن جزو کافران میشود کدام است؟) حضرت جواب داد: (کمترین چیزی که انسان به سبب آن در زمرة گناهکاران در میآید این است که ولایت ما را نپذیرد.) آن مرد گفت: (یا امیرالمؤمنین ! منظورت از ما چه کسانی است؟) حضرت فرمود: (همانهایی که خداوند اطاعتشان را در ردیف اطاعت خود و پیامبر خود قرار داده است و فرمود: أطیعُوا اللهَ وَ أطیعُوا الرَّسُولَ و أُولِی الْأمْرِ مِنْکُمْ .آن مرد پرسید: (فدایت شوم! برایم روشنتر بیان کن.) حضرت فرمود: (آنانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله در موارد مختلف و در خطبه روز آخرش آنها را یاد کرد و فرمود: من در میان شما دو چیز با ارزش را به یادگار میگذارم. اگر دست به دامن آنها بزنید هرگز بعد از من گمراه نخواهید شد؛ کتاب خدا و خاندانم که از هم جدا نخواهند شد تا بر حوض کوثر بر من وارد شوند.) (سلیمان القندوزی الحنفی، ینابیع المودّة، قم ، مکتبة المحمدی، 1385 ق ، ص 117.)
همچنین از امام سجاد علیه السلام نقل شده است که ( طاعه ولاه الامر تمام العز؛ ولایت پذیری از اولیاء الهی تمام عزت است )( المیزان الحکمه ، ریشهری ، ج 6، ص 290) پذیرش ولایت ولیالهی، شرط قبولی سایر اعمال است؛ چنانکه در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: (خداوند اعمال نیکوی بندگان را نمیپذیرد، در صورتی که رهبری غیرالهی بر آنان فرمانروایی داشته باشد.) همچنین در حدیثی از امام رضا(ع) که به (سلسله الذهب) مشهور است، شرط ورود به حصن و حصار نفوذناپذیر (لا اله الا الله) پذیرش ولایت عنوان شده است.
اهمیت ولایت و ضرورت پیروی از اولیاء الهی ، به دلیل همراهی و لزومی است که این تبعیت در فرمانبرداری از پروردگار دارد؛ به عبارت دیگر، ولایت، منصبی است الهی و از سوی پروردگار به هر آنکس که خود صلاح و شایسته بداند عطا میفرماید؛ لذا اطاعت از ولایت، تبعیت از خداست و نافرمانی از حجت الهی، نافرمانی از خداست .
ولایت در زمان رسول خدا با پیامبر و در زمان حضرت ائمه با ائمه (ع) تحقق یافت و در زمان غیبت امام معصوم(ع) با نایبان عام آن حضرت است که از سوی حجت الهی، حجت برخلق باشند. چنانکه امام زمان (عج) می فرماید : ( أما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلی رواة أحادیثنا فإنهم حجتی علیکم و أنا حجة الله. ) (وسائل الشیعه، ج 18، ص 101، ح 8) و همچنین روایت امام صادق(ع) که میفرماید: ( ... من کان منکم ممن قد روی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا فلیرضوا به حکماً فانی قد جعلته علیکم حاکماً فاذا حکم بحکمنا فلم یقبل منه فانما استخف بحکمنا و علینا رد و الرادعلینا کالراد علی الله وهو علی حد الشرک بالله) ( اصول کافی، ج 1، ص 67؛ وسائل الشیعه، ج 18، ص 98 ) یعنی : ( باید به کسانی از شما (شیعیان) که حدیث و سخنان ما را روایت میکنند و در حلال و حرام ما به دقت مینگرند و احکام ما را به خوبی باز میشناسند (عالم عادل)، مراجعه کنند و او را به عنوان حاکم بپذیرند. من چنین کسی را بر شما حاکم قرار دادم. پس هرگاه به حکم ما حکم کند و از او پذیرفته نشود، حکم خدا کوچک شمرده شده و بر ما رد شده است و آن که ما را رد کند، خدا را رد کرده است و چنین چیزی در حد شرک به خداوند است ) و همچنین بر اساس روایات و دلایل متعدد دیگر پیروی از فقیه جامع الشرایط در زمان غیبت، در امتداد همان اطاعت و پیروی از امام معصوم است.
نکته دیگری که در زمینه اطاعت از فقیه جامعه الشرایط لازم است اینکه در یک تقسیم بندی ، بیانات و نظرات ولی فقیه سه بخش است :
1. فتوا ؛ که فقط برای مقلدان او لازمالاجرا است .
2. توصیهها و بیانات ارشادی ؛ که نقش عمده آن آگاهی بخشی، روشنگری و هدایت است. که نه تنها الزامی نمیآورد بلکه انتقاد، بحث و تحقیق درباره این امور جایز است و حتی اگر شخصی، نظری مخالف با رهبری داشت، اطاعت از این گونه توصیههای رهبری -تا جایی که با قانونی مخالفت نکند الزامی نیست. در این موارد او میتواند؛ بلکه بنا به اهمیت موضوع باید آرای خود را به رهبر برساند و وظیفه مشاوره را در این باب انجام دهد. البته آرای خود را در سطح جامعه، نباید به گونهای تبلیغ کند که باعث بیحرمتی و تضعیف رهبر و حکومت اسلامی شود.
3. احکام حکومتی که یا مستقیماً خود ولی فقیه صادر میکند و یا از مجاری قانونی (مانند مجلس شورای اسلامی) صادر میشود ؛ در این بخش اطاعت از دستورات و احکام ولایی یا قوانین مدون جمهوری اسلامی -که به یک اعتبار احکام ولی فقیهاند برای همگان (حتی غیر مقلدان او) لازم و واجب است و تخلّف از آن به هیچ وجه جایز نیست (حتی اگر شخصی آن قانون را خلاف مصلحت بداند)؛ زیرا روشن است در هر قانون و کشوری، اگر رعایت قوانین و دستورات الزامی، تابع سلیقههای متنوع شود، آن کشور با هرج و مرج مواجه شده و قوانین آن ضمانت اجرایی نخواهد داشت.البته در همین موارد هم -به ویژه قبل از صدور حکم تحقیق و بحث علمی، میتواند به عنوان مشورت برای حکومت اسلامی ارائه شود. در نهایت مرجع تصمیمگیری، شخص ولیفقیه یا مجاری قانونی منصوب از ناحیه او است.
(لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/100112373)
- [سایر] با سلام در رابطه با ولایت مطلقه فقیه که در همه جا مطرح میشه می خواستم برام بعضی شبهات واضح بشه که 1-آیا واژه مطلقه در روایات ما وارد شده ؟چند مورد از روایات را بیان کنید یا اینکه این واژه بنا به مقتضیات زمان از زمان انقلاب به وجود آمده و 2- از زمان غیبت تا قبل از انقلاب که رهبری وجود نداشته این مسله ولایت چه نقشی و چطوری داشته و مردم میباست چکار میکردندو3- ایا وجود دراویش گذشته نمادی از مبحث ولایت بوده ؟ در این زمان دراویش چه کاره اند و چه برخوردی با آنها باید داشت
- [سایر] محضر مبارک عالم گرانقدر آیت الله هادوی تهرانی، سلام علیکم، ضمن تقدیم احترام، مستدعی است در رابطه "نذر برای حیوانات" اعلام فرمایید در گذشته شایع بود که در اماکن مذهبی و امامزاده ها، افراد ادای نذر، مشتی گندم برای پرندگان خریداری کرده و در اختیار آنها قرار می دادند که متاسفانه امروزه از شیوع آن کاسته شده. با توجه به هزینه پایین چنین نذری برای هر فرد و امکان پذیری آن برای عموم و البته فواید زیست محیطی حاصل از آن آیا اصالتاٌ چنین نذری راتایید میفرمایید؟ مضافاٌ اینکه در فصول سرد و مخصوصاٌ به هنگام بارش برف، بسیار زیادی از جانوران شهری و غیر شهری – مخصوصاٌ پرندگان – که امکان یافتن غذا ندارند، از بین می روند. آیا انجام ، ادا، معرفی و تبلیغ چنین نذری را تایید می فرمایید؟
- [سایر] سلام نمیکنم دوست ندارم خلاصه بنویسم دوست دارم وقتت رو بگیرم عیبی داره برای من یک کم بیشتر وقت بذاری؟سرچ بلدم و این کاررو کردم اما اگه بخونی متوجه میشی چرا نوشتم!بین دوراهی ام.ولی ضوابط رو رعایت میکنم 1-دانشجوی ترم 6 2-دارای اشکالات رفتاری(مثل بلد نبودن برقراری ارتباط چه با دختر چه با پسر و یا استفاده از غرور بیجا ووو) 3- دختر مجرد 4-امروز صبح از دنده لج پا شدم دوست داشتم با همه دعوا کنم اصلا یه مدتیه پرخاشگر شدم رفته بودم بازار از فروشنده خوشم نیومد خرید نکردم دوست داشتم با آقاهه دعوا کنم همون کاری که الان میخوام با شما بکنم! 5-من آدم منطقی هستم و وسواس فکری هم البته دارم نمیتونم زود تصمیم بگیرم کلی مشورت میکنم و همیشه بهترین تصمیم رو میگیرم و همیشه شکر خدا راضی ام 6-خونواده ام مذهبی اند من هم! 7-آقاجون دلم میخواد غر بزنم!اصلا شاکی ام اولی خود تو!میدونی چرا؟من مذهبی درسخونده عاقل بین حرف امثال تو و روانشناسا میمونم!(میمون نه می مانم!) 8-آقا من از یه آقای متشخص خوشم میاد هیچ رابطه ای هم جز کار و درس اون هم در حد اس ام اس با بنده خدا ندارم درمورد حس اون به خودم هم خبر ندارم ولی اینقدر میدونم که به خاطر احترامی که برای من قائله جواب سوالاتم رو میده و بهم کمک میکنه اون بهم توجه میکنه اما درسی نه عاشقانه(حالم به هم میخوره از این روابط هیچ وقت هم نه دوست داشتم نه به خودم اجازه میدم با پسری باشم)ولی من ته دلم دوستش دارم عیبه؟ 9-آدم بسیار متشخص و با وقاریه اینو من نمیگم همه میگن 10-از من بزرگتره و الانم تازه فارغ التحصیل شده 11-این اواخر کمی صمیمیت بیشتر شده درچه حد؟درحد تبریک گفتن مناسبات اونم پیامکی!اونم گاهی! 12-با یه روانشناس که احتمالا بشناسیش (دکتر علیرضا شیری خواستی اسم نبر ولی درموردش تحقیق کن آدم خوبیه با دین و ایمانه مثل شما از اسلام میدونه تو مجله موفقیت مینویسه خوبم مینویسه به سایتش مراجعه کن خیلی از روابط دختر پسرها رو منع میکنه) مشورت کردم کل ماجرا رو براش توضیح دادم گفت(یعنی کلا اعتقادش بر اینه و به نظر من هم درسته)چرا به عنوان یه آدم مذهبی نقش منفعل رو بازی میکنی؟تو برو جلو باهاش بیشتر گفتگو کن تلفنی یا حضوری اگه اون اومد جلو که تو عاقلانه عمل کن و بشناسش اگرم نیومد تو هیچ چیزی رو از دست ندادی 13-به عنوان یه آدم مذهبی برام حرفش عجیب بود راستش انتظار داشتم بگه:آخه دختر این همه روابط پیچیده وجود داره اونوقت تو تو این موندی؟خوب رابطه ای که سر و ته نداره باید زودتر تموم شه چون داری خودت رو اذیت میکنی ولی ووو 14-استخاره کردم(بگید جای استخاره بود یا نه؟کارمن غلط بود یا درست؟)بد اومد اگر هم خوب میومد من آدمی نیستم که وارد چنین بازی هایی بشم از اولش هم دنبال دوستی نبودم فقط دلم میخواد بشناسمش 15-اومدم سایت شما همه رو منع میکنید و به دخترها میگید برو بشین تو خونه خواستگار بیاد حاج آقا دهنوی میگه با شرایط خاص واسطه بفرستید!!! من آخه تو اون دانشگاه خراب شده واسطه ام کجا بود؟ 16-حالا حق بده که این همه وراجی کنم! 17-آقاجون بین حرف تو مذهبی حوزوی با خدای مجرب و حرف اون روانشناس تحصیلکرده با دین و ایمون مجرب(یه جورایی بین عقل و دلم) گیر کردم 18-الان از کجا بفهمم تو راست میگی یا اون؟ خدا به حرف کدومتون راضیه؟ نمیتونم بگم متحجری یا ووو ولی علم بهتر است یا دین؟ شماها مسئولید بابت حرفی که میزنید و راهنمایی که میکنید 19-آخیییییش1کلی غر زدم و خالی شدم!مرسی آقای سنگ صبور 20-امیدوارم منو ببخشید بابت غر زدنم و بد حرف زدنم و پر حرفیم!من آدم بی ادبی نیستم اتفاقا ادبم خیلی ها رو جذب کرده(به خدا خودشون میگن)ولی بابت لحن تندم ببخشید اگه دوست داشتید یکبار دیگه بخونید و دقیق جواب بدید من حوصله متن طولانی رو دارم لطفا ارجاع ندید