توهین به رهبر انقلاب در همه جای ایران منع قانونی دارد و دلیلی که برای آن گفته می شود این است که ابهت حاکم اسلامی و رهبر باید حفظ شود، مشکل من این است که ابهت و بزرگی داشتنی ست نه دادنی؟! با سلام به شما دانشجوی گرامی همانگونه که ذکر کردهاید ابهت و بزرگی داشتنی است یا به تعبیر بهتر اکتسابی است، نه دادنی. این جمله اگرچه کاملاً صحیح و منطقی است ولی باید گفت تمام مطلب به آن محدود نمیشود. اگرچه بزرگی و بزرگمنشی امری اکتسابی بوده و به مرور و در گذر سالیان دراز بر اثر مجاهدتهای فراوان برای برخی افراد حاصل میشود، اما مهمتر از اکتساب آن، بحث پاسداشت و نگهداری این رهاورد است. متن قانونی که مورد اشاره قراردادهاید ناظر به این معنی است، یعنی پاسداری از ابهت و بزرگی یک فرد که با اکتساب و احراز شرایطی ویژه به منصب ولایتفقیه برگزیده شده است. همانگونه که اطلاع دارید نظام اسلامی ایران با توجه به بُعد نرم افزاری خود یعنی آموزههای تشیع، نظریه ولایتفقیه را به عنوان محور و ستون نظام اسلامی تعریف و تبیین نموده است محوری که با انتخاب غیرمستقیم مردم از میان معدود افرادی که حائز شرایط ویژه این امر میباشند، صورت میگیرد. بنابراین حراست از این منصب حساس چه از لحاظ مادی و به تعبیری امنیتی و چه از نظر معنوی یا همان چیزی که مورد توجه شما قرارگرفته است برای حفظ مصالح جامعه اسلامی امری لازم میباشد. از این رو تدوین قانونی که بتواند از این بُعد حراست قابل توجهی انجام دهد لازم و حتمی است. نکته دیگر لازم به ذکر اینکه این نظام نوپا و نیز عناصر آن هماره در معرض هجمههای گوناگونی از سوی معارضان داخلی و خارجی بوده و هست. از این جهت لازم است تمهیدات ویژهای برای حراست مادی و معنوی از این نظام و عناصر آن به عمل آید. متن قانون مورد اشاره شما را میتوان ناظر به این امر دانست، نه اینکه بخواهد برای کسی بزرگی و ابهت ایجاد کند بلکه به دنبال حراست از ابهت و عظمت نظام اسلامی و عناصر اصلی آن که عصاره خوبیهای ملت ایران هستند میباشد. چرا که اصولاً نمیتوان برای کسی به وسیله قانون یا اجبار و یا هر چیز دیگر ابهت و بزرگی ایجاد کرد. اگرچه میتوان رعب ایجاد کرد چنانچه در دوره رضاخان پهلوی ما شاهد این امر بودیم و نتیجه آن این بود که به محض فروریختن هیمنه پوشالی وی و تبعید از ایران حتی اطرافیان و نزدیکان وی نیز هیچ احترامی برای وی قائل نبودند در مقابل زمامداران مردمی و کسانی که طی سالیان دراز به کسب بزرگی و بزرگمنشی بودهاند چه هنگام داشتن قدرت ظاهری و چه هنگام فقدان آن از ابهت و بزرگی خاص خویش برخوردار بودهاند. بنابراین در یک جمعبندی به دغدغه شما میتوان اشاره کرد که قانون مدنظر شما تنها به منظور حراست از عظمت و بزرگی داشته رهبری است نه اعطاء عظمت به ایشان. نکته دیگری که در این رابطه لازم به ذکر است اینکه، صرف نظر از اینکه مخاطب چه کسی باشد، بر اساس متون دینی و اسلامی، اهانت به افراد ممنوع است. به این معنی که هیچ کس حق ندارد دیگری را مورد اهانت قراردهد. این امر حتی نسبت به دشمنان نیز مدنظر متون دینی بوده است چه رسد به مؤمنان. در آیات قرآنی آمده است که دشمنان و نیز مقدسات ایشان را مورد دشنام و اهانت قرارندهید چرا که باعث میشود ایشان نیز مقدسات شما را مورد اهانت قراردهند. حال که در آموزههای اسلامی حتی اهانت به دشمن نیز منع شده چگونه امکانپذیر است در نظام سیاسی که مبتنی بر آموزههای اسلامی است اجازه داده شود به مقدسترین افراد جامعه اهانت شود. بنابراین شاید بتوان گفت، علت این منع قانونی رعایت یکی از مهمترین آموزههای اسلامی یعنی حفظ حرمت اشخاص است. از جمله نکات دیگر در این زمینه اینکه، مطالعه تاریخ صدر اسلام نشان میدهد، آموزههای سیاسی اجتماعی اسلام برای رهبران دینی – سیاسی جامعه حریمهای خاصی را مدنظر قرارداده است. به عنوان نمونه میتوان به این آموزه اشاره کرد که کسی حق ورود بدون اذن به خانه پیامبر را نداشته است. یکی از رسوم اعراب هنگام ورود به خانه یکدیگر، این بود که بدون هیچ اجازهای وارد میشدند، و این امر را هنگام ورود به خانه پیامبر نیز بدون هیچ ملاحظهای انجام میدادند. در پی این مسئله، وحی نازل شد و مسلمانان را از اینکه بدون اذن وارد خانه پیامبر شوند نهی کرد. این امر نشاندهنده است که آموزههای اسلامی نسبت به ایجاد حریم برای بزرگان دین و سیاست حساسیت خاصی قائل است. نه به این معنی که اسلام بخواهد برای افرادی خاص بدون هیچ دلیلی ابهت و بزرگی ایجاد کند، بلکه شاید بتوان گفت به دنبال حفظ و حراست از بزرگی اولیای دین است. که آنهم در حقیقت با مصالح جامعه ارتباط مستقیمی دارد .نکته دیگر آن است که با توهین،کسی به جائی نمی رسد ومقصودی حاصل نمی شود ،ومعمولاًعکس العمل منفی را در پی دارد،اگر مقصود انتقاد است که راههای مختلفی برای بیان آن هست ونیازی به اهانت نیست.واگر بحث دیگری مطرح است که آن هم با توهین مطلب حل نمی شود. امید است مطالب مطرح شده پاسخی برای دغدغه شما بوده باشد، هماره منتظر نظرات تکمیلی شما هستیم. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/100119180)
توهین به رهبر انقلاب در همه جای ایران منع قانونی دارد و دلیلی که برای آن گفته می شود این است که ابهت حاکم اسلامی و رهبر باید حفظ شود، مشکل من این است که ابهت و بزرگی داشتنی ست نه دادنی؟!
توهین به رهبر انقلاب در همه جای ایران منع قانونی دارد و دلیلی که برای آن گفته می شود این است که ابهت حاکم اسلامی و رهبر باید حفظ شود، مشکل من این است که ابهت و بزرگی داشتنی ست نه دادنی؟!
با سلام به شما دانشجوی گرامی
همانگونه که ذکر کردهاید ابهت و بزرگی داشتنی است یا به تعبیر بهتر اکتسابی است، نه دادنی. این جمله اگرچه کاملاً صحیح و منطقی است ولی باید گفت تمام مطلب به آن محدود نمیشود. اگرچه بزرگی و بزرگمنشی امری اکتسابی بوده و به مرور و در گذر سالیان دراز بر اثر مجاهدتهای فراوان برای برخی افراد حاصل میشود، اما مهمتر از اکتساب آن، بحث پاسداشت و نگهداری این رهاورد است. متن قانونی که مورد اشاره قراردادهاید ناظر به این معنی است، یعنی پاسداری از ابهت و بزرگی یک فرد که با اکتساب و احراز شرایطی ویژه به منصب ولایتفقیه برگزیده شده است. همانگونه که اطلاع دارید نظام اسلامی ایران با توجه به بُعد نرم افزاری خود یعنی آموزههای تشیع، نظریه ولایتفقیه را به عنوان محور و ستون نظام اسلامی تعریف و تبیین نموده است محوری که با انتخاب غیرمستقیم مردم از میان معدود افرادی که حائز شرایط ویژه این امر میباشند، صورت میگیرد. بنابراین حراست از این منصب حساس چه از لحاظ مادی و به تعبیری امنیتی و چه از نظر معنوی یا همان چیزی که مورد توجه شما قرارگرفته است برای حفظ مصالح جامعه اسلامی امری لازم میباشد. از این رو تدوین قانونی که بتواند از این بُعد حراست قابل توجهی انجام دهد لازم و حتمی است.
نکته دیگر لازم به ذکر اینکه این نظام نوپا و نیز عناصر آن هماره در معرض هجمههای گوناگونی از سوی معارضان داخلی و خارجی بوده و هست. از این جهت لازم است تمهیدات ویژهای برای حراست مادی و معنوی از این نظام و عناصر آن به عمل آید. متن قانون مورد اشاره شما را میتوان ناظر به این امر دانست، نه اینکه بخواهد برای کسی بزرگی و ابهت ایجاد کند بلکه به دنبال حراست از ابهت و عظمت نظام اسلامی و عناصر اصلی آن که عصاره خوبیهای ملت ایران هستند میباشد. چرا که اصولاً نمیتوان برای کسی به وسیله قانون یا اجبار و یا هر چیز دیگر ابهت و بزرگی ایجاد کرد. اگرچه میتوان رعب ایجاد کرد چنانچه در دوره رضاخان پهلوی ما شاهد این امر بودیم و نتیجه آن این بود که به محض فروریختن هیمنه پوشالی وی و تبعید از ایران حتی اطرافیان و نزدیکان وی نیز هیچ احترامی برای وی قائل نبودند در مقابل زمامداران مردمی و کسانی که طی سالیان دراز به کسب بزرگی و بزرگمنشی بودهاند چه هنگام داشتن قدرت ظاهری و چه هنگام فقدان آن از ابهت و بزرگی خاص خویش برخوردار بودهاند. بنابراین در یک جمعبندی به دغدغه شما میتوان اشاره کرد که قانون مدنظر شما تنها به منظور حراست از عظمت و بزرگی داشته رهبری است نه اعطاء عظمت به ایشان.
نکته دیگری که در این رابطه لازم به ذکر است اینکه، صرف نظر از اینکه مخاطب چه کسی باشد، بر اساس متون دینی و اسلامی، اهانت به افراد ممنوع است. به این معنی که هیچ کس حق ندارد دیگری را مورد اهانت قراردهد. این امر حتی نسبت به دشمنان نیز مدنظر متون دینی بوده است چه رسد به مؤمنان. در آیات قرآنی آمده است که دشمنان و نیز مقدسات ایشان را مورد دشنام و اهانت قرارندهید چرا که باعث میشود ایشان نیز مقدسات شما را مورد اهانت قراردهند. حال که در آموزههای اسلامی حتی اهانت به دشمن نیز منع شده چگونه امکانپذیر است در نظام سیاسی که مبتنی بر آموزههای اسلامی است اجازه داده شود به مقدسترین افراد جامعه اهانت شود. بنابراین شاید بتوان گفت، علت این منع قانونی رعایت یکی از مهمترین آموزههای اسلامی یعنی حفظ حرمت اشخاص است.
از جمله نکات دیگر در این زمینه اینکه، مطالعه تاریخ صدر اسلام نشان میدهد، آموزههای سیاسی اجتماعی اسلام برای رهبران دینی – سیاسی جامعه حریمهای خاصی را مدنظر قرارداده است. به عنوان نمونه میتوان به این آموزه اشاره کرد که کسی حق ورود بدون اذن به خانه پیامبر را نداشته است. یکی از رسوم اعراب هنگام ورود به خانه یکدیگر، این بود که بدون هیچ اجازهای وارد میشدند، و این امر را هنگام ورود به خانه پیامبر نیز بدون هیچ ملاحظهای انجام میدادند. در پی این مسئله، وحی نازل شد و مسلمانان را از اینکه بدون اذن وارد خانه پیامبر شوند نهی کرد. این امر نشاندهنده است که آموزههای اسلامی نسبت به ایجاد حریم برای بزرگان دین و سیاست حساسیت خاصی قائل است. نه به این معنی که اسلام بخواهد برای افرادی خاص بدون هیچ دلیلی ابهت و بزرگی ایجاد کند، بلکه شاید بتوان گفت به دنبال حفظ و حراست از بزرگی اولیای دین است. که آنهم در حقیقت با مصالح جامعه ارتباط مستقیمی دارد .نکته دیگر آن است که با توهین،کسی به جائی نمی رسد ومقصودی حاصل نمی شود ،ومعمولاًعکس العمل منفی را در پی دارد،اگر مقصود انتقاد است که راههای مختلفی برای بیان آن هست ونیازی به اهانت نیست.واگر بحث دیگری مطرح است که آن هم با توهین مطلب حل نمی شود.
امید است مطالب مطرح شده پاسخی برای دغدغه شما بوده باشد، هماره منتظر نظرات تکمیلی شما هستیم. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/100119180)
- [سایر] مکانیزم حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی چیست ؟
- [سایر] ترمیدور ایرانی و انقلاب اسلامی چیست؟بازگشت در چه زمینه و زمانهای محتملتر است؟ براساس تئوری اسلامی انقلاب، هنگامه و گاهوارهی بازگشت چیست؟نسخه رهبر انقلاب برای جلوگیری از ترمیدور انقلاب اسلامی؟
- [سایر] چرا رهبر معظم انقلاب اسلامی در پدیده حقوقهای نجومی قاطعانه موضع گرفتند؟
- [سایر] از رهبر معظم انقلاب اسلامی میخواهم لطفاً قدری از جوانی خود بگویند.
- [سایر] اقدامات و عملکرد سفارت آمریکا برای حفظ رژیم پهلوی در زمان انقلاب اسلامی چگونه بود؟
- [سایر] نقش معنویت در پیروزی تداوم انقلاب اسلامی و آرمان های امام راحل و چگونگی حفظ معنویت مطالبی را بیان کنید.
- [سایر] نقش رهبر معظم و مؤید انقلاب اسلامی(حفظه الله) در حوادث پس از انتخابات سال گذشته را چگونه ارزیابی می کنید؟
- [سایر] چرا شهید مطهری در کتاب پیرامون انقلاب اسلامی میفرماید: نقش فقیه در یک کشور اسلامی نقش ایدئولوک است نه یک نقش یک حاکم.
- [سایر] چرا رهبر معظم انقلاب اسلامی، افرادی را که واقعاً سوء نیت و دشمنی آنها با نظام جمهوری اسلامی ایران مشخص است (عوامل داخلی) و پیوسته در پی اخلال هستند، به مردم معرفی نمیکند و آن قدر این افراد را آزاد گذ
- [سایر] سلام.درمورد انقلاب اسلامی،بالفرض قبول کنیم که این حرکت،مانند بسیاری از حرکات عدالتخواهانه بوده باشد،با این تفاوت که به رهبری عالم دینی و با اهداف الهی هدایت شده و رنگ مذهبی دارد. حال چه دلیلی داریم که این انقلاب باید به حکومت جهانی امام زمان،عج،متصل شود؟با اینهمه فاصله که از شعارهای اولیه انقلاب و امام راحل،قدس، گرفته ایم چگونه باز هم اصرار داریم هنوز در مسیر اصیل انقلاب و زمینه سازی ظهور هستیم؟آیا خونبهای شهدا،فقط نام جمهوری اسلامی است؟البته منکر همه خوبیها نیستم ولی چگونه با وجود این مقدار انحراف از معیارها،باز هم اینقدر شعار میدهیم؟