نقش رهبر معظم و مؤید انقلاب اسلامی(حفظه الله) در حوادث پس از انتخابات سال گذشته را چگونه ارزیابی می کنید؟ با سلام به شما دانشجوی گرامی از اینکه این مرکز را برای بیان نظرات خود انتخاب نمودهاید قدردانیم. امید است در ادامه بتوانیم به همفکری مناسبی در خصوص مسئله مدنظر شما دست یابیم. نظام جمهوری اسلامی ایران نظامی مبتنی بر اندیشههای شیعی است که از مهمترین مؤلفههای آن توجه به جایگاه ولایت به عنوان مبنای مشروعیت حکومت است. این امر در زمان غیبت بر عهده فقهای عادل گذاشته شده که از آن با نام ولایتفقیه یاد میشود. این نظریه سیاسی هم از نظر فکری و هم از نظر عینی اثرات قابل توجهی در جمهوری اسلامی ایران داشته است که از نمونههای آن مهار فتنه پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته بود. بررسی ابعاد این ماجرا و نیز استراتژیهای مهار آن یکی از نقاط عطف تاریخ انقلاب اسلامی است که به اعتراف دوست و دشمن کارآمدی نظام ولایتفقیه را اثبات میکند. در تبیین این امر باید گفت؛ انقلاب اسلامی ایران با تکیه بر سه اصل اسلام، رهبری و مردم بر پا شده است و تداوم این سه اصل، باعث میشود هیچ قدرتی نتواند به این نظام ضربه بزند. این سه اصل نوعی همپوشانی نسبت به همدیگر در رسیدن به اهداف دارند. یعنی به طور مثال مردم در عمکردهای خود باعث تقویت جایگاه اسلام و به تبع آن ولایتفقیه شده، قوانین اسلامی و نیز عملکرد رهبری نیز باعث حفظ جایگاه مردم در مسائل و جلوگیری از ظلم و اجحاف به ایشان خواهد شد. در مورد حوادث پس از انتخابات که در تعبیرات فراوانی از مصادیق فتنه دانسته شده است، نکته قابل ذکر اینکه، در هر کشور و نظامی موضوعی وجود دارد به نام فصلالخطاب. یعنی نهاد یا کسی که سخن نهایی را در مسائل بیان کرده همگان به آن تسلیم باشند. به این صورت که در هنگام بروز چالش به سمت فصل الخطاب بروند اگر چه آن فصل الخطاب مطابق میل تمامی افراد نیز سخن نگوید. این مسئله در بسیاری از کشورها مورد توجه است. برای مثال در ایالات متحده پس از رسوایی اخلاقی بیل کلینتون، و مسائلی که در این باره پیش آمد، دادستان عالی این کشور اعلام کرد که دیگر بحث در مورد این مسئله ممنوع میباشد. این نظر مورد رعایت تمامی احزاب و افراد در این کشور قرار گرفت. حال کشوری به مانند ایران که مبتنی بر اخلاق و دیانت اداره میشود، این فصلالخطاب نه به یک فرد بلکه به نهادی تعلق گرفته که با رعایت موازین شرع و قانون سخن میگوید. در تبیین اقدامات و عملکرد رهبری در مسائل پس از انتخابات که دغدغه ذهنی شما نیز بوده است، ابتدا باید کلیت فضایی که پس از انتخابات دهم ریاستجمهوری شکل گرفت را تبیین، سپس به تحلیل استراتژیهای مهار آن پرداخت. گروههای مختلفی در مسائل رخ داده پس از انتخابات دخیل بوده هرکدام به نوبه خود عملکردهای متفاوتی داشتند، هم عملکردهای منفی در تشدید و هم مثبت در مهار. نقش ولیفقیه در این باره هماهنگی هر چه بهتر میان گروههای موثر در مهار و جلوگیری از عملکردهای ناصواب در تشدید بوده است. نکته دیگری که در این زمینه قابل ذکر است اینکه یک نظام سیاسی را نمیتوان تنها با موعظه اداره کرد و مردم هم نباید توقع داشته باشند رهبر تنها به موعظه بسنده کند. رهبر در یک نظام سیاسی، باید نسبت به مسائلی که در جامعه رخ میدهد حساس باشد به خصوص در مسائلی که کلیت نظام را با چالش مواجه میکند. حتی در برخی موارد با قاطعیت عمل نماید. بعضی گمان میکنند چون رهبر یک روحانی است تنها باید موعظه کند. معنای ولی امر یعنی فرمانده، که در موارد لازم دستور داده و اجرا را از تمامی ارکان جامعه بخواهد. از این جهت است که میبینیم رهبری معظم که به حق بهترین فرد برای رهبری این انقلاب پس از دوران حیات امام بودند، زیرا به مانند امام خمینی (ره) در برابر فشارهای دشمنان اسلام و انقلاب با صلابت ایستادند، در مواقع حساس یک قدم به عقب برنداشتهاند، پس از مسائل به وجود آمده، ابتدا طرفین را به منطق و قانون دعوت نموده با صدور فرمانهای مختلف به نهادها و افراد، به صورت منطقی و قانونی سعی در حل و فصل مسئله داشتند. پس از آن که مشاهده شد، ابزار منطق برای برخی از افراد مغرض جوابگو نیست، دست به روشنگری عموم مردم زدند. که روشی بسیار مؤثر در ریزش برخی اطرافیان ناآگاه جریان فتنه بود. در کنار همه این مسائل روشهای برخورد قانونی با سران و مغرضان فتنه اجرا شد که از طریق محاکمه قانونی مورد پیگیری قرار گرفت. در همه این موارد رهبری معظم با تدابیر خود آتشی را که به دنبال بود در خرمن انقلاب شعله اندازد مهارکرده یکی از حساسترین چالشهای نظام طی سی سال گذشته را به فرصتی برای بالارفتن فضای فکری و فرهنگی نظام تبدیل نمودند. اما اگر بخواهیم نقش رهبری را تحلیل بکنیم، باید بگوییم که اساساً توانمندی هر مدیری در مواقع بحرانی خودش را نشان میدهد. اینکه مدیران چگونه بحرانها را مدیریت میکنند و با کمترین هزینهها جامعه را از مشکلات بزرگ میرهانند، مسئلهای بسیار مهم است. این اتفاقات هم محدود به کشور ما نیست، بلکه در هر کشوری ممکن است چنین اتفاقاتی رخ دهد. اتفاقاً در کشورهایی که مردمسالاری بیشتری وجود دارد، زمینه چنین اتفاقاتی بیشتر خواهد بود. لذا چگونگی مدیریت این حوادث بسیار مهم است و خودش یک شاخص اساسی است. در تبیین این امر میتوان عملکرد رهبری را در مسائل اخیر در سه مقطع بررسی نمود. مقام معظم رهبری قبل از انتخابات، در حین و بعد از انتخابات چه تدابیری اتخاذ کردهاند و این تدابیر آیا میتوانسته در وضعیت بهتری هم باشد یا نه؟ به صورت کلی، رفتار رهبر انقلاب در قبل، حین و بعد از انتخابات یک رفتار مدبرانه، اخلاقی، مبتنی بر قانون و در جهت مصالح و تعالی کشور بوده است. 1. قبل از انتخابات؛ در این مقطع رهبری به مانند برگزاری تمامی انتخابات گذشته که دستگاههایی در کشور اعم از مجریان و ناظران مسئول آن هستند،ضمن تاکید بر مشارکت حد اکثری و پرهیز از شایعات دشمنان مبنی بر وقوع تقلب ، هیچگونه جانبداری و موضعگیری صریحی نیز نسبت به کاندیداها نداشتند. تنها برخی رهنمودها را برای مسائل بیان مینمودند. در این باره میتوان به پیام رهبری به بعضی از کاندیداها اشاره کرد که از ایشان خواسته بودند، که اسمی را قبل از اینکه مسئلهای ثابت شود نبرند و این نشان میدهد که رهبری در پیشگیری از حوادثی اقدام کردند که احساس میکردند امکان دارد اتفاق بیفتد. رهبری در این برهه، ضمن اینکه بنا به یک وظیفهی الهی مردم را به شرکت حداکثری در این انتخابات تشویق کردند. تدابیری را هم انجام دادند که تمام جناحهای سیاسی بتوانند در این انتخابات شرکت کنند تا میزان مشارکت افزایش پیدا کند و درواقع آن اقتدار سیاسی نظام بتواند خودش را نشان بدهد. در عین حال شاخصهایی را هم مشخص کردند که به شخص خاصی متوجه نبود، بلکه میشد در بین کاندیداها با نسبتهای مختلف برای آن مصادیق پیدا کرد. مدعی این امر این است که بعضی روزنامهها که طرفدار جناحهای مختلف بودند، هرکدام آن شاخصهای مد نظر رهبری را با کاندیدای خودشان تطبیق میدادند. لذا به طور کلی میتوان گفت؛ که قبل از انتخابات، رهبری تمام تلاش و تدبیر خودشان را به کار بردند که جامعه به دور از تشنج و درگیری بتواند در یک رقابت پرشور وارد انتخابات شود. 2. در طول انتخابات هم رهبر انقلاب از هرگونه اظهار نظری که توازن انتخاباتی را به نفع یکی از کاندیداها تغییر بدهد خودداری کردند. ایشان همچون برنامه انتخابات گذشته در اولین ساعات حضور پیدا کرده و ضمن انتخاب کاندیدای مورد نظرشان، همگان را به شرکت در انتخابات و حفظ آرامش و اتحاد دعوت نمودند. این روش هر ساله ایشان نوعی ایجاد آرامش در جامعه است که توجه به آن میتواند باعث برگزاری یک انتخابات پرشور و سالم شود. 3. اما بعد از انتخابات موقعیتی شکل گرفت که خارج از ادارهی نهادهای جمهوری اسلامی بود. در آن موقعیت باز رهبری بهترین و اثرگذارترین تدابیر را به کار بردند. آن فتنهای را که همه فکر میکردند که تا ماهها ممکن است رشد کند و جامعه را به سوی مسائل غیرقابل پیشبینی ببرد، با تدابیر رهبری و البته با اتکاء به خداوند و آموزههای اسلامی و نیز حمایت تودههای مردم، یعنی تشکیل سه اصل اسلام رهبری و مردم، با حداقل هزینه آرام شد. درواقع بردباری مقتدرانهی رهبری، آن اخلاق الهی و انصاف، قانونمداری و حقمداری واقعبینانهی ایشان و مهمتر از همه سطح بصیرت عموم مردم، توانست کسانی را هم که دچار غفلت یا حتی تردید شدند، بهتدریج هوشیار کند. رهبری با تبیین و ارائهی تحلیل، با گذر زمان و حوادثی که بعداً اتفاق افتاد، زمینه را فراهم کردند تا حتی برخی از کسانی که دچار لغزش شده بودند، خودشان متوجه و متنبه شوند. با وجود اینکه در فضای منفی بعد از انتخابات، قدرتطلبی بعضی جناحها، بیانصافیها، تهمتها، خودخواهیها و کینهورزیها نسبت به رهبری و نظام و انقلاب موج میزد، ما میبینیم که خوشبختانه ایشان با مدیریت بسیار عالی و خویشتنداری، بدون شتابزدگی، با آن اعتماد قلبی که نسبت به توان و همراهی مردم داشتند و با توکل به خداوند متعال توانستند بسیار مدبرانه جامعه را از این مسیر عبور بدهند. به نظر میرسد خود این جریانهای یک سال گذشته که به تعبیر مقام معظم رهبری امتحان بزرگ بود برای همهی اقشار جامعه، برای شخص رهبری هم یک امتحان الهی بزرگتر بود که ایشان بسیار سربلند و سرافراز از آن بیرون آمدند. امروز هیچ کس نمیتواند بگوید که رهبری بهخاطر رفاقت یا نسبتهای خاصی که با برخی اشخاص داشتند، از آنها حمایتهای خاصی کردند. هیچ کس نمیتواند بگوید که رهبری در این جریانها از یک جناح خاص جانبداری غیر قانونی کردند. هیچ کس نمیتواند بگوید که رهبری راه را برای تبیین و اعتراض منطقی معترضان بستند، چرا که در همان چند روز اول حاضر شدند که بنشینند و با نمایندگان کاندیداها بهطور صریح صحبت کنند و مسائلشان را مطرح کنند. رهبری از لحاظ قانونی شاید چنین وظیفه و تکلیفی نداشتند. ولی برای رهبری انجام تکلیف الهی، حفظ کشور و نظام و انقلاب و پیشبرد جریان امور در جهت مصالح کشور بر همه چیز اولویت داشته و دارد. به طور کلی در قضایای یک سال اخیر رهبری نظام در مقام این نبود که اقتدار حکومتی خویش را به رخ معترضان بکشد، بلکه بهعکس، دائماً معترضان را هم به عنوان بخشی از مردم و به عنوان کسانی تلقی میکردند که به هر حال اگر حرف قانونی دارند، باید شنیده شود. به نظر میرسد که خود همین برخورد، قضایا را برای خیلی از افراد روشن کرده است. به همین جهت موجب شد که آن پشتیبانی اجتماعی که بعضیها توانسته بودند با یک نوع اغواگری و فریب برای خودشان به دست بیاورند، بهشدت تضعیف شد و جریان فتنه دچار ریزش شدیدی شود. بهگونهای که امروز وقتی آنها حرفی میزنند و اقدامی انجام میدهند، اساساً در جامعه هیچ گوشی به سمت آن برنمیگردد و هیچ چشمی به آنان نگاه نمیکند. بنابراین خودبهخود میشود گفت که آنها در حاشیه قرار گرفتهاند. البته این به آن معنی نیست که ما آن لایههای عمیق این فتنه را نادیده بگیریم و از طراحیهای دشمن غافل باشیم، ولی به نظر میرسد آنچه را که تا امروز پشت سر گذاشتهایم، بهترین وضعیتی بوده و این خودش یکی از نمادهای توانمندی و کارآمدی رهبری ولایی است. در ادامه جهت مطالعه بیشتر توجه شما را به مقاله ای جلب می نمائیم : (نقش رهبری در مدیریت بحرانهای سیاسی ) غایله پس از انتخابات و حواشی آن باز هم سند مظلومیتی برای رهبر انقلاب است. هرچند ایشان با قاطعیت در مواقع بحرانی وارد شده و از بروز هزینهها برای کشور و نظام جلوگیری میکنند، ولی عدم توجه به هشدارهای ایشان از سوی مسئولین و نخبگان سیاسی سندی بر مظلومیت ایشان است. بهعبارت بهتر، ایشان یک مظلوم مقتدر هستند. بحرانها و چالشهای سیاسی - امنیتی که نظام جمهوری اسلامی با آنها دست و پنجه نرم کرده، چندان کم نیستند. ماهیت نظام جمهوری بهگونهای است که حقد و کینه دشمنان را برمیانگیزد و آنان از هر فرصتی برای ضربهزدن به منافع این ملت، بهره میبرند. تاریخ انقلاب هم مملو از اینگونه چالشهاست؛ از غایلههای تجزیهطلبانه آغازین روزهای پیروزی انقلاب، تا حوادث بعد از انتخابات دهمین دوره ریاستجمهوری و تلاش برای سازماندهی انقلاب مخملی در ایران، همه و همه نمونههایی از تلاش دشمنان برای ضربه زدن به ثبات این کشور است. رهبر انقلاب همواره سعی کردهاند با هشدارهای خود، انقلاب را در مسیر تعالی آن به جلو هدایت کنند و مانع انحراف از اصول و ارزشهای مبتنی بر آرمانها و افکار حضرت امام(ره) شوند. هرچند از اولین روزهای رهبری آیتا... خامنهای طیفی از نخبگان سیاسی بهعلت عدم توانایی در بازشناسی جایگاه حقوقی و نه شخصی ولی فقیه زمان، در مسیر زاویه گرفتن با مواضع رهبری قدم گذاشتند و در مواقع مختلف و از جمله انتخابات دومین دوره مجلس خبرگان رهبری علیرغم تأکید رهبری بر برگزاری پرشور این انتخابات با ارایه طرحی سه فوریتی به مجلس سوم، در پی به تعویق انداختن این انتخابات برآمدند. اما رهبری موضعگیری چندان صریحی در قبال آنها نداشتند و آنان نیز کموبیش به اینگونه رفتار که در بیشتر مواقع به ضرر منافع ملی کشور نیز بود، ادامه میدادند تا اینکه بالاخره در پی بالاگرفتن التهابات سیاسی در کشور و کارشکنیهایی که در مسیر کار دولت از سوی تعدادی از گروههای سیاسی انجام میگرفت، رهبر انقلاب در سخنانی درباره انتخابات مجلس چهارم فرمودند: بنده بسیاری از فتنهگریها را در این مجلس دیدم و به مردم نگفتم؛ چون نخواستم خاطر عزیز مردممان را آزرده کنم. گفتم، این دوران، میگذرد و تمام میشود و میرود. مردم چگونه حاضرند به کسانی که فتنهگری کردند و حقایق را در نظر آنها باژگونه جلوه دادند، رأی بدهند که دوباره وارد مجلس شوند؟! البته تعداد فتنهگرها، معدود بود. اکثریت قاطع نمایندگان مجلس، از هر جای کشور که بودند - چه از تهران و چه از شهرهای دیگر - مردمانی شریف، دلسوز و علاقهمند بودند. یکی از مهمترین اتفاقاتی که در این دوره از تاریخ جمهوری اسلامی ایران رخ داد، حمله عراق به کویت و متعاقب آن حمله آمریکا به عراق است. در آن سالها گروهی از نخبگان سیاسی بر این باور بودند که در حمله آمریکا به عراق باید به سود عراق وارد جنگ شد، آنها در نطقهای پیش از دستور خود به انتقاد از این عدم مداخله به سود عراق پرداختند و حتی در این راه تظاهراتهایی هم به راه انداختند و در نامهای به مقام معظم رهبری از ایشان خواستد ایران از بیطرفی خارج شده و به همراه صدام بر علیه آمریکا وارد جنگ شود. البته بهنظر میرسد در عرصه سیاست خارجی باید به این نکته توجه کرد که هرچند دولت اصلیترین شکلدهنده سیاست خارجی جمهوری اسلامی است، ولی با توجه به ساختار قدرت، باید سازوکاری بالاتر از سطح دولت مدیریت سیاست خارجی کشور را در دست داشته باشد؛ چراکه مثلا در همان دوره که عدهای از مخالفین دولت بر جنگ با آمریکا اصرار میورزیدند، عدهای از دولتمردان بر گفتوگوی با ایالات متحده و غرب و همراهی با آنها برای کسب منافع تجاری و تسهیل توسعه اقتصادی تأکید میکردند. رهبر انقلاب در تاریخ بیست و سوم خرداد 1370 در پیام به حجاج بیتا... الحرام در اینباره فرمودند: هنگامی که ارتش عراق برای ارضای جاهطلبی و افزونخواهی سران رژیم آن کشور، به کشور کویت حمله و آن را تصرف کرد و بهانهای نقد بهدست آمریکا برای حضور بیسابقه نظامی و بالطبع نفوذ شوم سیاسی و اقتصادی در منطقه خلیج فارس داد و منطقه خلیج فارس از هر دو طرف - رژیم عراق و متحدین غربی - به آتش کشیده شد، کسانی از مسلمین غالبا از روی سادهاندیشی خیرخواهانه، و شاید معدودی از سر بدخواهی و حسابگرانه، به جمهوری اسلامی مصرانه پیشنهاد میکردند که به کمک رژیم بعثی عراق شتافته، به سهم خود ابعاد جنگ را گستردهتر سازد... اسلام دفاع از چنین رژیمی را جهاد نمیشمرد و آن را جایز نمیداند؛ لیکن این پیشنهادکنندگان بعضا تحت تأثیر اظهارات ریاکارانه و فرصتطلبانه مسئولان ویرانی عراق، که در برههای کوتاه برای جلب نظر سادهلوحان، بهدروغ دم از اسلام و مقدسات دینی میزدند و بعضا با اعتراف به خباثت و فساد و ظلم سران آن رژیم، دفاع از ملت عراق را انگیزه خود از این پیشنهاد میدانستند، ما به آنان یادآوری میکردیم که کمک به مردم مظلوم عراق واجب است، اما ورود در جنگ بهنفع رژیم عراق و تحکیم سلطه آن رژیم، کمک به مردم عراق نیست؛ بلکه کمک به رژیم ضدمردمی عراق و ظلم به مردم عراق است که ده سال است آن رژیم منحوس، جنگی ناخواسته را بر آنان تحمیل کرده است. رفتارهای مدیریتی و هشدارهای سیاسی و امنیتی رهبر انقلاب کم و بیش ادامه داشت اما باید اوج این هشدارها را در سالهای بعد از دوم خرداد 1376 جستوجو کرد. قتلهای زنجیرهای یکی از نخستین حوادثی بود که نشان از ورود کشور به دورهای جدید از بحرانهای امنیتی میداد که تنها در سالهای اولیه پیروزی انقلاب، نمونههایی از آن دست مشاهده شده بود. در این قتلها که در پاییز سال 1377 رخ داد، چند نویسنده گمنام و یکی از فعالین سیاسی روزهای اول انقلاب که البته در سالهای اخیر کمتر نامی از او به میان آمد و همسرش به قتل رسیدند. بعد از قتل این افراد، وزارت اطلاعات در بیانیهای اعلام کرد تعدادی از افراد خودسر این وزارتخانه مسئول وقوع این قتلها بودهاند. این اتفاق که با پوشش رسانهای و تبلیغاتی رادیو تلویزیونهای بیگانه همراه بود، التهابات زیادی را در جامعه و بهخصوص محافل سیاسی و مطبوعاتی بهوجود آورد. رهبر انقلاب در سخنانی ضمن تأکید بر ضرورت تلاش وزارت اطلاعات برای روشن کردن دستهای پشت پرده این ماجرا، نکاتی را در اینباره مطرح کردند که تأثیر زیادی در تنویر اذهان و خنثی شدن توطئه برعلیه نظام داشت، ایشان فرمودند: این قتلها بهضرر ملت ایران بود، به ضرر دولت بود، به ضرر حکومت بود. یک گروه داخلی که جزو وزارت اطلاعات هم باشند، هرچه هم حالا فرض کنید که متعصب باشند و بنای این کار را داشته باشند، در سطوحی از وزارت اطلاعات که اهل تحلیلند، امکان ندارد دست به چنین قتلهایی بزنند. این افرادی که کشته شدند، بعضیها را ما از نزدیک میشناختیم. اینها کسانی نبودند که یک نظام، اگر بخواهد اهل این حرفها باشد، سراغ اینها برود. اگر نظام جمهوری اسلامی اهل دشمنکشی است، دشمنان خودش را میکشد؛ چرا سراغ فروهر و عیالش برود؟! مرحوم فروهر، قبل از انقلاب دوست ما بود؛ اولِ انقلاب همکار ما بود؛ بعد از پدید آمدن این فتنههای سال شصت دشمن ما شد؛ اما دشمن بیخطر و بیضرر... ایشان معروفیتی در میان مردم نداشت؛ نفوذی نداشت؛ دشمن بیخطری بود؛ انصافا آدم نانجیبی هم نبود. البته ما دشمنانی هم داریم که انصافا نجیب نیستند؛ اما مرحوم فروهر و مخصوصا عیالش نه؛ آدمها نانجیبی نبودند. حالا شما فکر کنید، کسی که مثل فروهر را میکشد، آیا میتواند دوست نظام باشد؟! میتواند برای نظام کار کند؟! چنین چیزی معقول است؟! من این را باور نمیکنم. آشنایی من با مسایل سیاسی این بیست ساله و قبل از این در دوران انقلاب - آشنایی با اشخاص، آشنایی با جریانات سیاسی، آشنایی با توطئههای گوناگونی که از اطراف دنیا همیشه در جریانش بودهایم - اجازه نمیدهد که من باور کنم این کار عناصری است که با نظام مسئلهای ندارند و نمیخواهند علیه نظام کار کنند. بعضی از این دو، سه نفر نویسندهای هم که متأسفانه در این حادثه کشته شدند، اسمشان را بنده هم نشنیده بودم. الان بنده غالبا مجلات و کتابها و تازههای فرهنگ را میبینم. من آدمی نیستم که یک نویسنده و روشنفکر معروفی در کشور باشد و او را نشناسم. البته شاید مثلا در بعضی از محافل فرهنگی یا غیرفرهنگی خارجی، اینها را میشناختند؛ اما در داخل آنقدر معروف نبودند که بنده اسم اینها به گوشم خورده باشد. بعضیهایشان را هم که اسمهایشان را شنیده بودم، جزو روشنفکران درجه یک این کشور نبودند. افرادی که مردم اینها را نمیشناسند، مردم از کتابها و نوشتهها و آثار فکریشان هیچ خبری ندارند و کسی از اینها حرفی نمیشنود، برد تبلیغی ندارند. آن دستی که به فکر میافتد بیاید اینها را تصفیه کند و به قتل برساند - یا در داخل خانههایشان، یا در میان راه، یا در خیابان، یا در بیابان - مگر میتواند بیگانه نباشد و تابع یک نمایشنامه از پیش طراحی شدهای نباشد؟! در حالیکه چندین ماه از سخنان و تأکید رهبری برای روشن شدن ماهیت افراد پشت پرده این جنایتها میگذشت، ولی هیچ نتیجه مثبتی از روشن شدن موضوع و مشخص شدن عوامل قتلها دیده نمیشد و فقط اخبار مبهم در فضای رسانهای منتشر میشد که فقط اوضاع را ملتهبتر میکرد. در این شرایط، بحرانی دیگر سر باز کرد؛ حادثهای که بعدها به کوی دانشگاه مشهور شد. ماجرا از این قرار بود که مجلس شورای اسلامی تصمیم به بازنگری قانون مطبوعات برای حذف نکات مبهم آن گرفت. اما تعدادی از گروههای دوم خردادی با این کار مخالف بودند. روزنامه سلام که در اختیار طیفی از نیروهای استحالهطلب دوم خردادی بود با انتشار سندی از اسناد محرمانه وزارت اطلاعات مدعی شد، سعید امامی که پیش از این از سوی مطبوعات دوم خردادی بهعنوان عامل اصلی قتلهای زنجیرهای معرفی شده بود، تدوینکننده طرح بازنگری و اصلاح قانون مطبوعات است. در این شرایط وزارت اطلاعات از این روزنامه بهخاطر انتشار این سند محرمانه شکایت کرد و بدین ترتیب روزنامه سلام توقیف شد. در شامگاه روز هفدهم تیر 1378 تعدادی از دانشجویان ساکن در کوی دانشگاه تهران با برگزاری تجمعات اعتراضآمیز نسبت به توقیف این روزنامه اعتراض کردند. این تجمعات صد و یا دویست نفره کمکم به بیرون از محوطه کوی رسید و اراذل و اوباش هم با سوءاستفاده به شرایط به معترضین پیوسته در مناطقی از مرکز تهران دست به آشوب زده و به اموال مردم خسارت زدند.هر روز ابعاد این آشوبها بیشتر میشد تا اینکه رهبر انقلاب در یک سخنرانی تاریخی و مهم برای پایان دادن به این بحران از ملت دعوت کردند تا به صحنه بیایند. نکته جالب توجه دعوت از ملت و نه نیروهای نظامی و انتظامی برای پایان دادن به فتنهها و اغتشاشات بود. ایشان در این سخنرانی ضمن محکوم کردن حمله به خوابگاه دانشجویان تأکید کردند: این حادثه تلخ، قلب مرا جریحهدار کرد؛ حادثه غیرقابل قبولی در جمهوری اسلامی بود. حمله به منزل و مأوا و مسکن جمعی - بهخصوص در شب یا در هنگام نماز جماعت - به هیچوجه در نظام اسلامی قابلقبول نیست. جوانان این کشور - چه دانشجویان و چه غیر دانشجویان - فرزندان من هستند و هرگونه چیزی که برای این مجموعهها مایه اضطراب و ناراحتی و اشتباه در فهم باشد، برای من بسیار سخت و سنگین است. هر کسی بوده، فرق نمیکند؛ چه در لباس نیروی انتظامی، چه در غیر آن. مسلما با کسانی که در نظام جمهوری اسلامی تخلف میکنند، باید برخورد شود؛ اما با کسی که تخلفی نکرده است؛ کسیکه در خانه خود در حال استراحت است، آن هم در محیط جوان دانشجویی، کار بسیار خطا و ناروایی است اگر برخورد شود. رهبر انقلاب همچنین در پایان نکتهای را که در آن سالها معمولا بر آن تأکید داشتند، بازهم به مسئولین و گروههای سیاسی یادآوری کردند: آقایانی که سردمداران خطوط سیاسی و گرایشهای سیاسی هستید، حالا برسید به این حرفی که ما میگوییم. شما خودیها وقتی سر قضایای بیهوده اینطور با هم درگیر میشوید، دشمن سوءاستفاده میکند؛ بفرمایید، این یک نمونه؛ دیدید دشمن چطور استفاده کرد؟! دیدید دشمن چگونه نیش خود را زد؟! این مسایل را کنار بگذارید. البته ما اصرار نداریم که همه یکطور فکر کنند؛ اما برای کار سیاسی و درگیری سیاسی، حدی قایل شوید و خط قرمزی بگذارید. اغتشاشات مربوط به غایله کوی دانشگاه با حضور گسترده مردم پایان یافت، اما بازهم تعدادی از گروههای سیاسی در رقابت، خطوط قرمز و منافع ملی را نادیده گرفتند. اوج این مسایل را باید در انتخابات مجلس ششم و هفتم مشاهده کرد. در انتخابات مجلس ششم بحران پدید آمده مربوط به تقلب صورت گرفته در بعضی حوزههای رأیگیری بود که پس از بازشماری آرای تهران اختلافات فاحشی در تعداد آرا پدید آمد و شورای نگهبان حاضر به تأیید انتخابات نشد. جناح حاکم که خود را پیروز انتخابات میدانست و البته مناصب کلیدی در ستاد انتخابات کشور را هم در دست داشت، بر مواضع خود تأکید میکرد و حملات شدیدی را بر علیه نهادهای نظارتی تدارک دید و از تمکین نظر آنها امتناع کرد. در این شرایط، شورای نگهبان در نامهای به رهبر انقلاب ماوقع حوادث انتخابات و تغییر نتایج بر اثر بازشماری تعدادی از صندوقها را بازگو کرد و با توجه بهمدتزمان زیادی که بازشماری آرا میگرفت، از ایشان راهنمایی خواست. رهبر انقلاب ضمن تشکر از شورای نگهبان برای انجام وظیفه قانونیش در پاسخ تأکید کردند: 1. صندوقهایی که مخدوش بودن آن از نظر شورای نگهبان به اثبات رسیده است و با معیارهای آن شورا قابلتأیید نیست، باید ابطال گردد. 2. بهنظر میرسد که بازشماری بقیه صندوقها که طبق آنچه در نامه خود مرقوم داشتهاید، جز در مدتی طولانی ناممکن و برخلاف مصلحت است، وظیفهای شرعی و قانونی را متوجه آن شورا نمیسازد، زیرا وجود تخلف در آنها محرز نیست. 3. وضعیت منتخبان تهران با توجه به کلیه صندوقها بهجز آنچه در بند یک آمده است، ملاحظه و نتایج آن بهعنوان نتایج قطعی انتخابات تهران اعلام شود. 4. دستگاه قضایی و بازرسی موظفند عاملان تخلف در صندوقهای مخدوش را شناسایی و تحت تعقیب قانونی قرار دهند. در انتخابات مجلس هفتم باز هم بحرانی دیگر از سوی تعدادی از گروههای سیاسی برای نظام پدید آمد. در آستانه انتخابات مجلس هفتم تعدادی از نمایندگان مجلس که از طیف استحالهطلبان دوم خرداد بودند، در اعتراض به رد صلاحیت تعدادی از نمایندگان مجلس ششم در انتخابات هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی، در مجلس دست به تحصن زدند و خواستار عدم برگزاری انتخابات و یا حداقل تعویق آن که قرار بود براساس برنامه اعلام شده در روز اول اسفند ماه برگزار شود، شدند. علاوهبر این نمایندگان تعدادی از استانداران و معاونین وزرا نیز در نامهای از مناصب خود استعفا دادند.رهبر انقلاب در دیدار با وزیر کشور و استانداران که برای گله از شورای نگهبان به حضور ایشان رسیده بودند، بر رعایت قانون تأکید کردند: اگر [مسایل] بهجای حساسی برسد و محتاج تصمیمگیری باشد، و اگر نوبت از مراحل قانونی بگذرد و به رهبری برسد، شکی نیست که بنده وارد میشوم و به آنچه تشخیص میدهم وظیفه است، عمل خواهم کرد؛ کما اینکه تا الان هم چنین چیزی اتفاق افتاده است؛ در مورد انتخابات هم اتفاق افتاده و بازهم همینطور خواهد بود؛ اما این معنایش این نیست که اگر شما صلاحیت کسی را تأیید کردید و دیگری رد کرد، یا شما رد کردید و دیگری او را قبول داشت، لازم باشد رهبری وسط بیاید و بین شما و آنها داوری کند؛ نه، مجرای قانونی و روش قانونی وجود دارد. یا مثلا اگر شما صلاحیت کسی را تأیید کردید و او صالح نبود و از زیر دست شما رد شد، ممکن است بنده او را بشناسم و به این کار راضی هم نباشم؛ اما من هیچ وظیفهای ندارم بیایم جلوی این آدم را بگیرم؛ مجرای قانونیاش را طی میکند. دو روز بعد رهبر انقلاب با هیئتهای اجرایی هم دیدار داشتند و در آن دیدار در مورد بررسی صلاحیت کسانی که در دوره ششم نماینده مجلس بودهاند، تأکید کردند: آقایان احراز را حتمی بگیرید؛ اما دایره محرز را خیلی تنگ نگیرید؛... فرض کنید جوانی است که در محیطی هیجانی قرار گرفته و چند نفر مطلبی گفتهاند و او هم حرفی زده، یا در جلسهای که دو، سه یا پنج نفر از دوستان راجع به کشور و اسلام صحبت میکنند، جملهای گفته که این جمله ممکن است در صحبتی دوستانه قابلقبول باشد - هرچند که انتقادآمیز بوده؛ یا انتقاد از رهبری یا از برخی از مبانی نظام - اما نمیتوان این جمله و حرف را که به گوش ما رسیده، حاکی بدانیم از اینکه این شخص از صلاحیت ساقط شده است. این مطلب را برای توضیح معنای تنگ نگرفتن دایره محرز گفتم. شرایطی هست که باید احراز شود؛ منتها اندازه وجود این شرایط در اشخاص مختلف، ممکن است مختلف باشد؛ همچنان که آن مسایلی که حاکی از وجود یا فقدان این شرایط هست، آنها هم در شرایط و اوضاع و احوال مختلف تفاوت پیدا میکند. بعد از این سخنان رهبر انقلاب، شورای نگهبان صلاحیتها را مجددا مورد بررسی قرار داد و صلاحیت هزار و 160 نفر دیگر را تأیید کرد. این تأیید صلاحیت باعث شد تا تعداد کاندیداها به 5 هزار و 450 نفر برسد بهعبارت بهتر، برای هر کرسی نوزده داوطلب وجود داشت؛ ولی باز هم استحالهطلبان راضی نشده بودند و دم از تعویق انتخابات میزدند. با ادامه یافتن زمزمهها برای سرد کردن تنور انتخابات و تعویق آن، آیتا... خامنهای در سخنانی بر برگزاری انتخابات در موعد مقرر و برخورد قاطع با اخلالگران در برگزاری انتخابات تأکید کردند. انتخابات باید در موعد خود - روز اول اسفند - بدون حتی یک روز تأخیر انجام گیرد. من متأسفم از اینکه بعضی افراد از روی غفلت، همان حرفهایی را تکرار میکنند که دشمنان این ملت میزنند. آنها با تبلیغات و روشهای سیاسی و حیلههای خود برخی از مسئولان اجرایی را به کنار رفتن و اجرا نکردن مسئولیت قانونی تشویق میکنند. مگر اجرا و برگزاری انتخابات، حق کسی از مسئولان است که بگوید من این حق را میخواهم یا نمیخواهم؟ وظیفه است؛ وظیفه قانونی دستگاههای مشخص دولتی است؛ باید این وظیفه را انجام دهند؛ این حق مردم است. مگر کسی در داخل کشور میتواند بگوید چون من این پدیده را نمیپسندم، یا فلان روش را نمیپسندم، آنچه را که قانون بهعنوان وظیفه بر عهده من قرار داده است انجام نمیدهم؟ مگر میشود چنین کاری کرد؟! شانه خالی کردن از مسئولیت، به صورت کنارهگیری و استعفا و غیر اینها، برای این مسئولان، هم خلاف قانون است، هم حرام شرعی است. مگر میشود با این حق بزرگ مردم بازی کرد؟! بعد از این سخنان، آقایان خاتمی و کروبی در نامهای به رهبر انقلاب بر اطاعت امر ایشان و برگزاری انتخابات در موعد مقرر تأکید کردند که آیتا... خامنهای نیز در پاسخ به آنها تأکید کردند. اما علیرغم خواست رهبری، بازهم تعدادی از گروههای دوم خردادی همراه با اپوزیسیون خارجنشین این انتخابات را تحریم کردند، ولی نتیجه این انتخابات برای آنان، قدم گذاشتن در مسیر حذف از فضای سیاسی ایران بود. شکست در انتخابات بعدی که اوج آن نهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری بود، نمود بارز حذف این جریان از فضای سیاسی ایران بود. این پایان غایلههای سیاسی و امنیتی در تاریخ پر فراز و نشیب جمهوری اسلامی نبود. انتخابات دهمین دوره ریاستجمهوری آخرین نمونه از این غایلهها بود که متأسفانه به علت عدم رعایت منافع ملی و خط قرمزها در رقابتهای سیاسی، هزینههای مادی و معنوی زیادی را بر نظام وارد ساخت و سرمایه اجتماعی ناشی از حضور هشتاد و پنج درصدی مشارکت در انتخابات را از بین برد. اندکی دقیق شدن در علت بهوجود آمدن چنین غایلهای ما را به این حقیقت میرساند که توجه به هشدارهای رهبری از کاندیداها و طرفداران آنها گرفته تا صدا و سیما و رسانه، تأثیر بهسزایی در رخ ندادن چنین غایلهای داشت و البته این غایله و حواشی آن باز هم سند مظلومیتی برای رهبر انقلاب است. هرچند ایشان با قاطعیت در مواقع بحرانی وارد شده و از بروز هزینهها برای کشور و نظام جلوگیری میکنند، ولی عدم توجه به هشدارهای ایشان از سوی مسئولین و نخبگان سیاسی سندی بر مظلومیت ایشان است. بهعبارت بهتر، ایشان یک مظلوم مقتدر هستند؛ درست همانند جمهوری اسلامی که خود ایشان فرمودند: من سالهاست این را گفتهام - جمهوری اسلامی نظامی است که تمام ارکان اقتدار معنوی در او جمع است؛ مقتدر است، اما مقتدر مظلوم. اینها با هم منافات ندارد. مظلوم است بهخاطر چی؟... یکیاش این است که دشمنان جمهوری اسلامی برای اینکه فکر و آرمان جمهوری اسلامی در بین جامعه عظیم مسلمانها گسترش پیدا نکند، انواع و اقسام دروغها را به جمهوری اسلامی بستهاند؛ از دروغهای اعتقادی و فکری بگیرید تا دروغهای فرقهای و سیاسی و اجرایی. این کار را میکنند، آن کار را میکنند، اینجور میگویند، آنجور میگویند، اینجور فکر میکنند، آنجور عمل میکنند. سی سال است که دارند علیه ما دروغ میبافند. ( منبع : نقش رهبری در مدیریت بحرانهای سیاسی ، علی فرازمند ، فارس) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 8/100133166)
نقش رهبر معظم و مؤید انقلاب اسلامی(حفظه الله) در حوادث پس از انتخابات سال گذشته را چگونه ارزیابی می کنید؟
نقش رهبر معظم و مؤید انقلاب اسلامی(حفظه الله) در حوادث پس از انتخابات سال گذشته را چگونه ارزیابی می کنید؟
با سلام به شما دانشجوی گرامی از اینکه این مرکز را برای بیان نظرات خود انتخاب نمودهاید قدردانیم. امید است در ادامه بتوانیم به همفکری مناسبی در خصوص مسئله مدنظر شما دست یابیم.
نظام جمهوری اسلامی ایران نظامی مبتنی بر اندیشههای شیعی است که از مهمترین مؤلفههای آن توجه به جایگاه ولایت به عنوان مبنای مشروعیت حکومت است. این امر در زمان غیبت بر عهده فقهای عادل گذاشته شده که از آن با نام ولایتفقیه یاد میشود. این نظریه سیاسی هم از نظر فکری و هم از نظر عینی اثرات قابل توجهی در جمهوری اسلامی ایران داشته است که از نمونههای آن مهار فتنه پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته بود. بررسی ابعاد این ماجرا و نیز استراتژیهای مهار آن یکی از نقاط عطف تاریخ انقلاب اسلامی است که به اعتراف دوست و دشمن کارآمدی نظام ولایتفقیه را اثبات میکند. در تبیین این امر باید گفت؛ انقلاب اسلامی ایران با تکیه بر سه اصل اسلام، رهبری و مردم بر پا شده است و تداوم این سه اصل، باعث میشود هیچ قدرتی نتواند به این نظام ضربه بزند. این سه اصل نوعی همپوشانی نسبت به همدیگر در رسیدن به اهداف دارند. یعنی به طور مثال مردم در عمکردهای خود باعث تقویت جایگاه اسلام و به تبع آن ولایتفقیه شده، قوانین اسلامی و نیز عملکرد رهبری نیز باعث حفظ جایگاه مردم در مسائل و جلوگیری از ظلم و اجحاف به ایشان خواهد شد.
در مورد حوادث پس از انتخابات که در تعبیرات فراوانی از مصادیق فتنه دانسته شده است، نکته قابل ذکر اینکه، در هر کشور و نظامی موضوعی وجود دارد به نام فصلالخطاب. یعنی نهاد یا کسی که سخن نهایی را در مسائل بیان کرده همگان به آن تسلیم باشند. به این صورت که در هنگام بروز چالش به سمت فصل الخطاب بروند اگر چه آن فصل الخطاب مطابق میل تمامی افراد نیز سخن نگوید. این مسئله در بسیاری از کشورها مورد توجه است. برای مثال در ایالات متحده پس از رسوایی اخلاقی بیل کلینتون، و مسائلی که در این باره پیش آمد، دادستان عالی این کشور اعلام کرد که دیگر بحث در مورد این مسئله ممنوع میباشد. این نظر مورد رعایت تمامی احزاب و افراد در این کشور قرار گرفت. حال کشوری به مانند ایران که مبتنی بر اخلاق و دیانت اداره میشود، این فصلالخطاب نه به یک فرد بلکه به نهادی تعلق گرفته که با رعایت موازین شرع و قانون سخن میگوید.
در تبیین اقدامات و عملکرد رهبری در مسائل پس از انتخابات که دغدغه ذهنی شما نیز بوده است، ابتدا باید کلیت فضایی که پس از انتخابات دهم ریاستجمهوری شکل گرفت را تبیین، سپس به تحلیل استراتژیهای مهار آن پرداخت. گروههای مختلفی در مسائل رخ داده پس از انتخابات دخیل بوده هرکدام به نوبه خود عملکردهای متفاوتی داشتند، هم عملکردهای منفی در تشدید و هم مثبت در مهار. نقش ولیفقیه در این باره هماهنگی هر چه بهتر میان گروههای موثر در مهار و جلوگیری از عملکردهای ناصواب در تشدید بوده است.
نکته دیگری که در این زمینه قابل ذکر است اینکه یک نظام سیاسی را نمیتوان تنها با موعظه اداره کرد و مردم هم نباید توقع داشته باشند رهبر تنها به موعظه بسنده کند. رهبر در یک نظام سیاسی، باید نسبت به مسائلی که در جامعه رخ میدهد حساس باشد به خصوص در مسائلی که کلیت نظام را با چالش مواجه میکند. حتی در برخی موارد با قاطعیت عمل نماید. بعضی گمان میکنند چون رهبر یک روحانی است تنها باید موعظه کند. معنای ولی امر یعنی فرمانده، که در موارد لازم دستور داده و اجرا را از تمامی ارکان جامعه بخواهد.
از این جهت است که میبینیم رهبری معظم که به حق بهترین فرد برای رهبری این انقلاب پس از دوران حیات امام بودند، زیرا به مانند امام خمینی (ره) در برابر فشارهای دشمنان اسلام و انقلاب با صلابت ایستادند، در مواقع حساس یک قدم به عقب برنداشتهاند، پس از مسائل به وجود آمده، ابتدا طرفین را به منطق و قانون دعوت نموده با صدور فرمانهای مختلف به نهادها و افراد، به صورت منطقی و قانونی سعی در حل و فصل مسئله داشتند. پس از آن که مشاهده شد، ابزار منطق برای برخی از افراد مغرض جوابگو نیست، دست به روشنگری عموم مردم زدند. که روشی بسیار مؤثر در ریزش برخی اطرافیان ناآگاه جریان فتنه بود. در کنار همه این مسائل روشهای برخورد قانونی با سران و مغرضان فتنه اجرا شد که از طریق محاکمه قانونی مورد پیگیری قرار گرفت. در همه این موارد رهبری معظم با تدابیر خود آتشی را که به دنبال بود در خرمن انقلاب شعله اندازد مهارکرده یکی از حساسترین چالشهای نظام طی سی سال گذشته را به فرصتی برای بالارفتن فضای فکری و فرهنگی نظام تبدیل نمودند.
اما اگر بخواهیم نقش رهبری را تحلیل بکنیم، باید بگوییم که اساساً توانمندی هر مدیری در مواقع بحرانی خودش را نشان میدهد. اینکه مدیران چگونه بحرانها را مدیریت میکنند و با کمترین هزینهها جامعه را از مشکلات بزرگ میرهانند، مسئلهای بسیار مهم است. این اتفاقات هم محدود به کشور ما نیست، بلکه در هر کشوری ممکن است چنین اتفاقاتی رخ دهد. اتفاقاً در کشورهایی که مردمسالاری بیشتری وجود دارد، زمینه چنین اتفاقاتی بیشتر خواهد بود. لذا چگونگی مدیریت این حوادث بسیار مهم است و خودش یک شاخص اساسی است.
در تبیین این امر میتوان عملکرد رهبری را در مسائل اخیر در سه مقطع بررسی نمود. مقام معظم رهبری قبل از انتخابات، در حین و بعد از انتخابات چه تدابیری اتخاذ کردهاند و این تدابیر آیا میتوانسته در وضعیت بهتری هم باشد یا نه؟ به صورت کلی، رفتار رهبر انقلاب در قبل، حین و بعد از انتخابات یک رفتار مدبرانه، اخلاقی، مبتنی بر قانون و در جهت مصالح و تعالی کشور بوده است.
1. قبل از انتخابات؛ در این مقطع رهبری به مانند برگزاری تمامی انتخابات گذشته که دستگاههایی در کشور اعم از مجریان و ناظران مسئول آن هستند،ضمن تاکید بر مشارکت حد اکثری و پرهیز از شایعات دشمنان مبنی بر وقوع تقلب ، هیچگونه جانبداری و موضعگیری صریحی نیز نسبت به کاندیداها نداشتند. تنها برخی رهنمودها را برای مسائل بیان مینمودند. در این باره میتوان به پیام رهبری به بعضی از کاندیداها اشاره کرد که از ایشان خواسته بودند، که اسمی را قبل از اینکه مسئلهای ثابت شود نبرند و این نشان میدهد که رهبری در پیشگیری از حوادثی اقدام کردند که احساس میکردند امکان دارد اتفاق بیفتد.
رهبری در این برهه، ضمن اینکه بنا به یک وظیفهی الهی مردم را به شرکت حداکثری در این انتخابات تشویق کردند. تدابیری را هم انجام دادند که تمام جناحهای سیاسی بتوانند در این انتخابات شرکت کنند تا میزان مشارکت افزایش پیدا کند و درواقع آن اقتدار سیاسی نظام بتواند خودش را نشان بدهد. در عین حال شاخصهایی را هم مشخص کردند که به شخص خاصی متوجه نبود، بلکه میشد در بین کاندیداها با نسبتهای مختلف برای آن مصادیق پیدا کرد. مدعی این امر این است که بعضی روزنامهها که طرفدار جناحهای مختلف بودند، هرکدام آن شاخصهای مد نظر رهبری را با کاندیدای خودشان تطبیق میدادند. لذا به طور کلی میتوان گفت؛ که قبل از انتخابات، رهبری تمام تلاش و تدبیر خودشان را به کار بردند که جامعه به دور از تشنج و درگیری بتواند در یک رقابت پرشور وارد انتخابات شود.
2. در طول انتخابات هم رهبر انقلاب از هرگونه اظهار نظری که توازن انتخاباتی را به نفع یکی از کاندیداها تغییر بدهد خودداری کردند. ایشان همچون برنامه انتخابات گذشته در اولین ساعات حضور پیدا کرده و ضمن انتخاب کاندیدای مورد نظرشان، همگان را به شرکت در انتخابات و حفظ آرامش و اتحاد دعوت نمودند. این روش هر ساله ایشان نوعی ایجاد آرامش در جامعه است که توجه به آن میتواند باعث برگزاری یک انتخابات پرشور و سالم شود.
3. اما بعد از انتخابات موقعیتی شکل گرفت که خارج از ادارهی نهادهای جمهوری اسلامی بود. در آن موقعیت باز رهبری بهترین و اثرگذارترین تدابیر را به کار بردند. آن فتنهای را که همه فکر میکردند که تا ماهها ممکن است رشد کند و جامعه را به سوی مسائل غیرقابل پیشبینی ببرد، با تدابیر رهبری و البته با اتکاء به خداوند و آموزههای اسلامی و نیز حمایت تودههای مردم، یعنی تشکیل سه اصل اسلام رهبری و مردم، با حداقل هزینه آرام شد. درواقع بردباری مقتدرانهی رهبری، آن اخلاق الهی و انصاف، قانونمداری و حقمداری واقعبینانهی ایشان و مهمتر از همه سطح بصیرت عموم مردم، توانست کسانی را هم که دچار غفلت یا حتی تردید شدند، بهتدریج هوشیار کند. رهبری با تبیین و ارائهی تحلیل، با گذر زمان و حوادثی که بعداً اتفاق افتاد، زمینه را فراهم کردند تا حتی برخی از کسانی که دچار لغزش شده بودند، خودشان متوجه و متنبه شوند. با وجود اینکه در فضای منفی بعد از انتخابات، قدرتطلبی بعضی جناحها، بیانصافیها، تهمتها، خودخواهیها و کینهورزیها نسبت به رهبری و نظام و انقلاب موج میزد، ما میبینیم که خوشبختانه ایشان با مدیریت بسیار عالی و خویشتنداری، بدون شتابزدگی، با آن اعتماد قلبی که نسبت به توان و همراهی مردم داشتند و با توکل به خداوند متعال توانستند بسیار مدبرانه جامعه را از این مسیر عبور بدهند.
به نظر میرسد خود این جریانهای یک سال گذشته که به تعبیر مقام معظم رهبری امتحان بزرگ بود برای همهی اقشار جامعه، برای شخص رهبری هم یک امتحان الهی بزرگتر بود که ایشان بسیار سربلند و سرافراز از آن بیرون آمدند. امروز هیچ کس نمیتواند بگوید که رهبری بهخاطر رفاقت یا نسبتهای خاصی که با برخی اشخاص داشتند، از آنها حمایتهای خاصی کردند. هیچ کس نمیتواند بگوید که رهبری در این جریانها از یک جناح خاص جانبداری غیر قانونی کردند. هیچ کس نمیتواند بگوید که رهبری راه را برای تبیین و اعتراض منطقی معترضان بستند، چرا که در همان چند روز اول حاضر شدند که بنشینند و با نمایندگان کاندیداها بهطور صریح صحبت کنند و مسائلشان را مطرح کنند. رهبری از لحاظ قانونی شاید چنین وظیفه و تکلیفی نداشتند. ولی برای رهبری انجام تکلیف الهی، حفظ کشور و نظام و انقلاب و پیشبرد جریان امور در جهت مصالح کشور بر همه چیز اولویت داشته و دارد. به طور کلی در قضایای یک سال اخیر رهبری نظام در مقام این نبود که اقتدار حکومتی خویش را به رخ معترضان بکشد، بلکه بهعکس، دائماً معترضان را هم به عنوان بخشی از مردم و به عنوان کسانی تلقی میکردند که به هر حال اگر حرف قانونی دارند، باید شنیده شود. به نظر میرسد که خود همین برخورد، قضایا را برای خیلی از افراد روشن کرده است. به همین جهت موجب شد که آن پشتیبانی اجتماعی که بعضیها توانسته بودند با یک نوع اغواگری و فریب برای خودشان به دست بیاورند، بهشدت تضعیف شد و جریان فتنه دچار ریزش شدیدی شود. بهگونهای که امروز وقتی آنها حرفی میزنند و اقدامی انجام میدهند، اساساً در جامعه هیچ گوشی به سمت آن برنمیگردد و هیچ چشمی به آنان نگاه نمیکند. بنابراین خودبهخود میشود گفت که آنها در حاشیه قرار گرفتهاند. البته این به آن معنی نیست که ما آن لایههای عمیق این فتنه را نادیده بگیریم و از طراحیهای دشمن غافل باشیم، ولی به نظر میرسد آنچه را که تا امروز پشت سر گذاشتهایم، بهترین وضعیتی بوده و این خودش یکی از نمادهای توانمندی و کارآمدی رهبری ولایی است.
در ادامه جهت مطالعه بیشتر توجه شما را به مقاله ای جلب می نمائیم :
(نقش رهبری در مدیریت بحرانهای سیاسی )
غایله پس از انتخابات و حواشی آن باز هم سند مظلومیتی برای رهبر انقلاب است. هرچند ایشان با قاطعیت در مواقع بحرانی وارد شده و از بروز هزینهها برای کشور و نظام جلوگیری میکنند، ولی عدم توجه به هشدارهای ایشان از سوی مسئولین و نخبگان سیاسی سندی بر مظلومیت ایشان است. بهعبارت بهتر، ایشان یک مظلوم مقتدر هستند.
بحرانها و چالشهای سیاسی - امنیتی که نظام جمهوری اسلامی با آنها دست و پنجه نرم کرده، چندان کم نیستند. ماهیت نظام جمهوری بهگونهای است که حقد و کینه دشمنان را برمیانگیزد و آنان از هر فرصتی برای ضربهزدن به منافع این ملت، بهره میبرند.
تاریخ انقلاب هم مملو از اینگونه چالشهاست؛ از غایلههای تجزیهطلبانه آغازین روزهای پیروزی انقلاب، تا حوادث بعد از انتخابات دهمین دوره ریاستجمهوری و تلاش برای سازماندهی انقلاب مخملی در ایران، همه و همه نمونههایی از تلاش دشمنان برای ضربه زدن به ثبات این کشور است. رهبر انقلاب همواره سعی کردهاند با هشدارهای خود، انقلاب را در مسیر تعالی آن به جلو هدایت کنند و مانع انحراف از اصول و ارزشهای مبتنی بر آرمانها و افکار حضرت امام(ره) شوند.
هرچند از اولین روزهای رهبری آیتا... خامنهای طیفی از نخبگان سیاسی بهعلت عدم توانایی در بازشناسی جایگاه حقوقی و نه شخصی ولی فقیه زمان، در مسیر زاویه گرفتن با مواضع رهبری قدم گذاشتند و در مواقع مختلف و از جمله انتخابات دومین دوره مجلس خبرگان رهبری علیرغم تأکید رهبری بر برگزاری پرشور این انتخابات با ارایه طرحی سه فوریتی به مجلس سوم، در پی به تعویق انداختن این انتخابات برآمدند. اما رهبری موضعگیری چندان صریحی در قبال آنها نداشتند و آنان نیز کموبیش به اینگونه رفتار که در بیشتر مواقع به ضرر منافع ملی کشور نیز بود، ادامه میدادند تا اینکه بالاخره در پی بالاگرفتن التهابات سیاسی در کشور و کارشکنیهایی که در مسیر کار دولت از سوی تعدادی از گروههای سیاسی انجام میگرفت، رهبر انقلاب در سخنانی درباره انتخابات مجلس چهارم فرمودند: بنده بسیاری از فتنهگریها را در این مجلس دیدم و به مردم نگفتم؛ چون نخواستم خاطر عزیز مردممان را آزرده کنم.
گفتم، این دوران، میگذرد و تمام میشود و میرود. مردم چگونه حاضرند به کسانی که فتنهگری کردند و حقایق را در نظر آنها باژگونه جلوه دادند، رأی بدهند که دوباره وارد مجلس شوند؟! البته تعداد فتنهگرها، معدود بود. اکثریت قاطع نمایندگان مجلس، از هر جای کشور که بودند - چه از تهران و چه از شهرهای دیگر - مردمانی شریف، دلسوز و علاقهمند بودند.
یکی از مهمترین اتفاقاتی که در این دوره از تاریخ جمهوری اسلامی ایران رخ داد، حمله عراق به کویت و متعاقب آن حمله آمریکا به عراق است. در آن سالها گروهی از نخبگان سیاسی بر این باور بودند که در حمله آمریکا به عراق باید به سود عراق وارد جنگ شد، آنها در نطقهای پیش از دستور خود به انتقاد از این عدم مداخله به سود عراق پرداختند و حتی در این راه تظاهراتهایی هم به راه انداختند و در نامهای به مقام معظم رهبری از ایشان خواستد ایران از بیطرفی خارج شده و به همراه صدام بر علیه آمریکا وارد جنگ شود.
البته بهنظر میرسد در عرصه سیاست خارجی باید به این نکته توجه کرد که هرچند دولت اصلیترین شکلدهنده سیاست خارجی جمهوری اسلامی است، ولی با توجه به ساختار قدرت، باید سازوکاری بالاتر از سطح دولت مدیریت سیاست خارجی کشور را در دست داشته باشد؛ چراکه مثلا در همان دوره که عدهای از مخالفین دولت بر جنگ با آمریکا اصرار میورزیدند، عدهای از دولتمردان بر گفتوگوی با ایالات متحده و غرب و همراهی با آنها برای کسب منافع تجاری و تسهیل توسعه اقتصادی تأکید میکردند.
رهبر انقلاب در تاریخ بیست و سوم خرداد 1370 در پیام به حجاج بیتا... الحرام در اینباره فرمودند: هنگامی که ارتش عراق برای ارضای جاهطلبی و افزونخواهی سران رژیم آن کشور، به کشور کویت حمله و آن را تصرف کرد و بهانهای نقد بهدست آمریکا برای حضور بیسابقه نظامی و بالطبع نفوذ شوم سیاسی و اقتصادی در منطقه خلیج فارس داد و منطقه خلیج فارس از هر دو طرف - رژیم عراق و متحدین غربی - به آتش کشیده شد، کسانی از مسلمین غالبا از روی سادهاندیشی خیرخواهانه، و شاید معدودی از سر بدخواهی و حسابگرانه، به جمهوری اسلامی مصرانه پیشنهاد میکردند که به کمک رژیم بعثی عراق شتافته، به سهم خود ابعاد جنگ را گستردهتر سازد... اسلام دفاع از چنین رژیمی را جهاد نمیشمرد و آن را جایز نمیداند؛ لیکن این پیشنهادکنندگان بعضا تحت تأثیر اظهارات ریاکارانه و فرصتطلبانه مسئولان ویرانی عراق، که در برههای کوتاه برای جلب نظر سادهلوحان، بهدروغ دم از اسلام و مقدسات دینی میزدند و بعضا با اعتراف به خباثت و فساد و ظلم سران آن رژیم، دفاع از ملت عراق را انگیزه خود از این پیشنهاد میدانستند، ما به آنان یادآوری میکردیم که کمک به مردم مظلوم عراق واجب است، اما ورود در جنگ بهنفع رژیم عراق و تحکیم سلطه آن رژیم، کمک به مردم عراق نیست؛ بلکه کمک به رژیم ضدمردمی عراق و ظلم به مردم عراق است که ده سال است آن رژیم منحوس، جنگی ناخواسته را بر آنان تحمیل کرده است.
رفتارهای مدیریتی و هشدارهای سیاسی و امنیتی رهبر انقلاب کم و بیش ادامه داشت اما باید اوج این هشدارها را در سالهای بعد از دوم خرداد 1376 جستوجو کرد. قتلهای زنجیرهای یکی از نخستین حوادثی بود که نشان از ورود کشور به دورهای جدید از بحرانهای امنیتی میداد که تنها در سالهای اولیه پیروزی انقلاب، نمونههایی از آن دست مشاهده شده بود. در این قتلها که در پاییز سال 1377 رخ داد، چند نویسنده گمنام و یکی از فعالین سیاسی روزهای اول انقلاب که البته در سالهای اخیر کمتر نامی از او به میان آمد و همسرش به قتل رسیدند. بعد از قتل این افراد، وزارت اطلاعات در بیانیهای اعلام کرد تعدادی از افراد خودسر این وزارتخانه مسئول وقوع این قتلها بودهاند. این اتفاق که با پوشش رسانهای و تبلیغاتی رادیو تلویزیونهای بیگانه همراه بود، التهابات زیادی را در جامعه و بهخصوص محافل سیاسی و مطبوعاتی بهوجود آورد.
رهبر انقلاب در سخنانی ضمن تأکید بر ضرورت تلاش وزارت اطلاعات برای روشن کردن دستهای پشت پرده این ماجرا، نکاتی را در اینباره مطرح کردند که تأثیر زیادی در تنویر اذهان و خنثی شدن توطئه برعلیه نظام داشت، ایشان فرمودند: این قتلها بهضرر ملت ایران بود، به ضرر دولت بود، به ضرر حکومت بود.
یک گروه داخلی که جزو وزارت اطلاعات هم باشند، هرچه هم حالا فرض کنید که متعصب باشند و بنای این کار را داشته باشند، در سطوحی از وزارت اطلاعات که اهل تحلیلند، امکان ندارد دست به چنین قتلهایی بزنند. این افرادی که کشته شدند، بعضیها را ما از نزدیک میشناختیم. اینها کسانی نبودند که یک نظام، اگر بخواهد اهل این حرفها باشد، سراغ اینها برود. اگر نظام جمهوری اسلامی اهل دشمنکشی است، دشمنان خودش را میکشد؛ چرا سراغ فروهر و عیالش برود؟! مرحوم فروهر، قبل از انقلاب دوست ما بود؛ اولِ انقلاب همکار ما بود؛ بعد از پدید آمدن این فتنههای سال شصت دشمن ما شد؛ اما دشمن بیخطر و بیضرر... ایشان معروفیتی در میان مردم نداشت؛ نفوذی نداشت؛ دشمن بیخطری بود؛ انصافا آدم نانجیبی هم نبود. البته ما دشمنانی هم داریم که انصافا نجیب نیستند؛ اما مرحوم فروهر و مخصوصا عیالش نه؛ آدمها نانجیبی نبودند.
حالا شما فکر کنید، کسی که مثل فروهر را میکشد، آیا میتواند دوست نظام باشد؟! میتواند برای نظام کار کند؟! چنین چیزی معقول است؟! من این را باور نمیکنم. آشنایی من با مسایل سیاسی این بیست ساله و قبل از این در دوران انقلاب - آشنایی با اشخاص، آشنایی با جریانات سیاسی، آشنایی با توطئههای گوناگونی که از اطراف دنیا همیشه در جریانش بودهایم - اجازه نمیدهد که من باور کنم این کار عناصری است که با نظام مسئلهای ندارند و نمیخواهند علیه نظام کار کنند. بعضی از این دو، سه نفر نویسندهای هم که متأسفانه در این حادثه کشته شدند، اسمشان را بنده هم نشنیده بودم. الان بنده غالبا مجلات و کتابها و تازههای فرهنگ را میبینم. من آدمی نیستم که یک نویسنده و روشنفکر معروفی در کشور باشد و او را نشناسم. البته شاید مثلا در بعضی از محافل فرهنگی یا غیرفرهنگی خارجی، اینها را میشناختند؛ اما در داخل آنقدر معروف نبودند که بنده اسم اینها به گوشم خورده باشد. بعضیهایشان را هم که اسمهایشان را شنیده بودم، جزو روشنفکران درجه یک این کشور نبودند. افرادی که مردم اینها را نمیشناسند، مردم از کتابها و نوشتهها و آثار فکریشان هیچ خبری ندارند و کسی از اینها حرفی نمیشنود، برد تبلیغی ندارند. آن دستی که به فکر میافتد بیاید اینها را تصفیه کند و به قتل برساند - یا در داخل خانههایشان، یا در میان راه، یا در خیابان، یا در بیابان - مگر میتواند بیگانه نباشد و تابع یک نمایشنامه از پیش طراحی شدهای نباشد؟!
در حالیکه چندین ماه از سخنان و تأکید رهبری برای روشن شدن ماهیت افراد پشت پرده این جنایتها میگذشت، ولی هیچ نتیجه مثبتی از روشن شدن موضوع و مشخص شدن عوامل قتلها دیده نمیشد و فقط اخبار مبهم در فضای رسانهای منتشر میشد که فقط اوضاع را ملتهبتر میکرد. در این شرایط، بحرانی دیگر سر باز کرد؛ حادثهای که بعدها به کوی دانشگاه مشهور شد. ماجرا از این قرار بود که مجلس شورای اسلامی تصمیم به بازنگری قانون مطبوعات برای حذف نکات مبهم آن گرفت. اما تعدادی از گروههای دوم خردادی با این کار مخالف بودند. روزنامه سلام که در اختیار طیفی از نیروهای استحالهطلب دوم خردادی بود با انتشار سندی از اسناد محرمانه وزارت اطلاعات مدعی شد، سعید امامی که پیش از این از سوی مطبوعات دوم خردادی بهعنوان عامل اصلی قتلهای زنجیرهای معرفی شده بود، تدوینکننده طرح بازنگری و اصلاح قانون مطبوعات است. در این شرایط وزارت اطلاعات از این روزنامه بهخاطر انتشار این سند محرمانه شکایت کرد و بدین ترتیب روزنامه سلام توقیف شد. در شامگاه روز هفدهم تیر 1378 تعدادی از دانشجویان ساکن در کوی دانشگاه تهران با برگزاری تجمعات اعتراضآمیز نسبت به توقیف این روزنامه اعتراض کردند. این تجمعات صد و یا دویست نفره کمکم به بیرون از محوطه کوی رسید و اراذل و اوباش هم با سوءاستفاده به شرایط به معترضین پیوسته در مناطقی از مرکز تهران دست به آشوب زده و به اموال مردم خسارت زدند.هر روز ابعاد این آشوبها بیشتر میشد تا اینکه رهبر انقلاب در یک سخنرانی تاریخی و مهم برای پایان دادن به این بحران از ملت دعوت کردند تا به صحنه بیایند. نکته جالب توجه دعوت از ملت و نه نیروهای نظامی و انتظامی برای پایان دادن به فتنهها و اغتشاشات بود. ایشان در این سخنرانی ضمن محکوم کردن حمله به خوابگاه دانشجویان تأکید کردند: این حادثه تلخ، قلب مرا جریحهدار کرد؛ حادثه غیرقابل قبولی در جمهوری اسلامی بود. حمله به منزل و مأوا و مسکن جمعی - بهخصوص در شب یا در هنگام نماز جماعت - به هیچوجه در نظام اسلامی قابلقبول نیست. جوانان این کشور - چه دانشجویان و چه غیر دانشجویان - فرزندان من هستند و هرگونه چیزی که برای این مجموعهها مایه اضطراب و ناراحتی و اشتباه در فهم باشد، برای من بسیار سخت و سنگین است. هر کسی بوده، فرق نمیکند؛ چه در لباس نیروی انتظامی، چه در غیر آن. مسلما با کسانی که در نظام جمهوری اسلامی تخلف میکنند، باید برخورد شود؛ اما با کسی که تخلفی نکرده است؛ کسیکه در خانه خود در حال استراحت است، آن هم در محیط جوان دانشجویی، کار بسیار خطا و ناروایی است اگر برخورد شود.
رهبر انقلاب همچنین در پایان نکتهای را که در آن سالها معمولا بر آن تأکید داشتند، بازهم به مسئولین و گروههای سیاسی یادآوری کردند: آقایانی که سردمداران خطوط سیاسی و گرایشهای سیاسی هستید، حالا برسید به این حرفی که ما میگوییم. شما خودیها وقتی سر قضایای بیهوده اینطور با هم درگیر میشوید، دشمن سوءاستفاده میکند؛ بفرمایید، این یک نمونه؛ دیدید دشمن چطور استفاده کرد؟! دیدید دشمن چگونه نیش خود را زد؟! این مسایل را کنار بگذارید. البته ما اصرار نداریم که همه یکطور فکر کنند؛ اما برای کار سیاسی و درگیری سیاسی، حدی قایل شوید و خط قرمزی بگذارید. اغتشاشات مربوط به غایله کوی دانشگاه با حضور گسترده مردم پایان یافت، اما بازهم تعدادی از گروههای سیاسی در رقابت، خطوط قرمز و منافع ملی را نادیده گرفتند. اوج این مسایل را باید در انتخابات مجلس ششم و هفتم مشاهده کرد. در انتخابات مجلس ششم بحران پدید آمده مربوط به تقلب صورت گرفته در بعضی حوزههای رأیگیری بود که پس از بازشماری آرای تهران اختلافات فاحشی در تعداد آرا پدید آمد و شورای نگهبان حاضر به تأیید انتخابات نشد. جناح حاکم که خود را پیروز انتخابات میدانست و البته مناصب کلیدی در ستاد انتخابات کشور را هم در دست داشت، بر مواضع خود تأکید میکرد و حملات شدیدی را بر علیه نهادهای نظارتی تدارک دید و از تمکین نظر آنها امتناع کرد. در این شرایط، شورای نگهبان در نامهای به رهبر انقلاب ماوقع حوادث انتخابات و تغییر نتایج بر اثر بازشماری تعدادی از صندوقها را بازگو کرد و با توجه بهمدتزمان زیادی که بازشماری آرا میگرفت، از ایشان راهنمایی خواست. رهبر انقلاب ضمن تشکر از شورای نگهبان برای انجام وظیفه قانونیش در پاسخ تأکید کردند: 1. صندوقهایی که مخدوش بودن آن از نظر شورای نگهبان به اثبات رسیده است و با معیارهای آن شورا قابلتأیید نیست، باید ابطال گردد.
2. بهنظر میرسد که بازشماری بقیه صندوقها که طبق آنچه در نامه خود مرقوم داشتهاید، جز در مدتی طولانی ناممکن و برخلاف مصلحت است، وظیفهای شرعی و قانونی را متوجه آن شورا نمیسازد، زیرا وجود تخلف در آنها محرز نیست.
3. وضعیت منتخبان تهران با توجه به کلیه صندوقها بهجز آنچه در بند یک آمده است، ملاحظه و نتایج آن بهعنوان نتایج قطعی انتخابات تهران اعلام شود.
4. دستگاه قضایی و بازرسی موظفند عاملان تخلف در صندوقهای مخدوش را شناسایی و تحت تعقیب قانونی قرار دهند.
در انتخابات مجلس هفتم باز هم بحرانی دیگر از سوی تعدادی از گروههای سیاسی برای نظام پدید آمد. در آستانه انتخابات مجلس هفتم تعدادی از نمایندگان مجلس که از طیف استحالهطلبان دوم خرداد بودند، در اعتراض به رد صلاحیت تعدادی از نمایندگان مجلس ششم در انتخابات هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی، در مجلس دست به تحصن زدند و خواستار عدم برگزاری انتخابات و یا حداقل تعویق آن که قرار بود براساس برنامه اعلام شده در روز اول اسفند ماه برگزار شود، شدند. علاوهبر این نمایندگان تعدادی از استانداران و معاونین وزرا نیز در نامهای از مناصب خود استعفا دادند.رهبر انقلاب در دیدار با وزیر کشور و استانداران که برای گله از شورای نگهبان به حضور ایشان رسیده بودند، بر رعایت قانون تأکید کردند: اگر [مسایل] بهجای حساسی برسد و محتاج تصمیمگیری باشد، و اگر نوبت از مراحل قانونی بگذرد و به رهبری برسد، شکی نیست که بنده وارد میشوم و به آنچه تشخیص میدهم وظیفه است، عمل خواهم کرد؛ کما اینکه تا الان هم چنین چیزی اتفاق افتاده است؛ در مورد انتخابات هم اتفاق افتاده و بازهم همینطور خواهد بود؛ اما این معنایش این نیست که اگر شما صلاحیت کسی را تأیید کردید و دیگری رد کرد، یا شما رد کردید و دیگری او را قبول داشت، لازم باشد رهبری وسط بیاید و بین شما و آنها داوری کند؛ نه، مجرای قانونی و روش قانونی وجود دارد. یا مثلا اگر شما صلاحیت کسی را تأیید کردید و او صالح نبود و از زیر دست شما رد شد، ممکن است بنده او را بشناسم و به این کار راضی هم نباشم؛ اما من هیچ وظیفهای ندارم بیایم جلوی این آدم را بگیرم؛ مجرای قانونیاش را طی میکند. دو روز بعد رهبر انقلاب با هیئتهای اجرایی هم دیدار داشتند و در آن دیدار در مورد بررسی صلاحیت کسانی که در دوره ششم نماینده مجلس بودهاند، تأکید کردند: آقایان احراز را حتمی بگیرید؛ اما دایره محرز را خیلی تنگ نگیرید؛... فرض کنید جوانی است که در محیطی هیجانی قرار گرفته و چند نفر مطلبی گفتهاند و او هم حرفی زده، یا در جلسهای که دو، سه یا پنج نفر از دوستان راجع به کشور و اسلام صحبت میکنند، جملهای گفته که این جمله ممکن است در صحبتی دوستانه قابلقبول باشد - هرچند که انتقادآمیز بوده؛ یا انتقاد از رهبری یا از برخی از مبانی نظام - اما نمیتوان این جمله و حرف را که به گوش ما رسیده، حاکی بدانیم از اینکه این شخص از صلاحیت ساقط شده است. این مطلب را برای توضیح معنای تنگ نگرفتن دایره محرز گفتم. شرایطی هست که باید احراز شود؛ منتها اندازه وجود این شرایط در اشخاص مختلف، ممکن است مختلف باشد؛ همچنان که آن مسایلی که حاکی از وجود یا فقدان این شرایط هست، آنها هم در شرایط و اوضاع و احوال مختلف تفاوت پیدا میکند. بعد از این سخنان رهبر انقلاب، شورای نگهبان صلاحیتها را مجددا مورد بررسی قرار داد و صلاحیت هزار و 160 نفر دیگر را تأیید کرد. این تأیید صلاحیت باعث شد تا تعداد کاندیداها به 5 هزار و 450 نفر برسد بهعبارت بهتر، برای هر کرسی نوزده داوطلب وجود داشت؛ ولی باز هم استحالهطلبان راضی نشده بودند و دم از تعویق انتخابات میزدند.
با ادامه یافتن زمزمهها برای سرد کردن تنور انتخابات و تعویق آن، آیتا... خامنهای در سخنانی بر برگزاری انتخابات در موعد مقرر و برخورد قاطع با اخلالگران در برگزاری انتخابات تأکید کردند. انتخابات باید در موعد خود - روز اول اسفند - بدون حتی یک روز تأخیر انجام گیرد. من متأسفم از اینکه بعضی افراد از روی غفلت، همان حرفهایی را تکرار میکنند که دشمنان این ملت میزنند. آنها با تبلیغات و روشهای سیاسی و حیلههای خود برخی از مسئولان اجرایی را به کنار رفتن و اجرا نکردن مسئولیت قانونی تشویق میکنند. مگر اجرا و برگزاری انتخابات، حق کسی از مسئولان است که بگوید من این حق را میخواهم یا نمیخواهم؟
وظیفه است؛ وظیفه قانونی دستگاههای مشخص دولتی است؛ باید این وظیفه را انجام دهند؛ این حق مردم است. مگر کسی در داخل کشور میتواند بگوید چون من این پدیده را نمیپسندم، یا فلان روش را نمیپسندم، آنچه را که قانون بهعنوان وظیفه بر عهده من قرار داده است انجام نمیدهم؟ مگر میشود چنین کاری کرد؟!
شانه خالی کردن از مسئولیت، به صورت کنارهگیری و استعفا و غیر اینها، برای این مسئولان، هم خلاف قانون است، هم حرام شرعی است. مگر میشود با این حق بزرگ مردم بازی کرد؟! بعد از این سخنان، آقایان خاتمی و کروبی در نامهای به رهبر انقلاب بر اطاعت امر ایشان و برگزاری انتخابات در موعد مقرر تأکید کردند که آیتا... خامنهای نیز در پاسخ به آنها تأکید کردند. اما علیرغم خواست رهبری، بازهم تعدادی از گروههای دوم خردادی همراه با اپوزیسیون خارجنشین این انتخابات را تحریم کردند، ولی نتیجه این انتخابات برای آنان، قدم گذاشتن در مسیر حذف از فضای سیاسی ایران بود. شکست در انتخابات بعدی که اوج آن نهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری بود، نمود بارز حذف این جریان از فضای سیاسی ایران بود. این پایان غایلههای سیاسی و امنیتی در تاریخ پر فراز و نشیب جمهوری اسلامی نبود. انتخابات دهمین دوره ریاستجمهوری آخرین نمونه از این غایلهها بود که متأسفانه به علت عدم رعایت منافع ملی و خط قرمزها در رقابتهای سیاسی، هزینههای مادی و معنوی زیادی را بر نظام وارد ساخت و سرمایه اجتماعی ناشی از حضور هشتاد و پنج درصدی مشارکت در انتخابات را از بین برد. اندکی دقیق شدن در علت بهوجود آمدن چنین غایلهای ما را به این حقیقت میرساند که توجه به هشدارهای رهبری از کاندیداها و طرفداران آنها گرفته تا صدا و سیما و رسانه، تأثیر بهسزایی در رخ ندادن چنین غایلهای داشت و البته این غایله و حواشی آن باز هم سند مظلومیتی برای رهبر انقلاب است. هرچند ایشان با قاطعیت در مواقع بحرانی وارد شده و از بروز هزینهها برای کشور و نظام جلوگیری میکنند، ولی عدم توجه به هشدارهای ایشان از سوی مسئولین و نخبگان سیاسی سندی بر مظلومیت ایشان است. بهعبارت بهتر، ایشان یک مظلوم مقتدر هستند؛ درست همانند جمهوری اسلامی که خود ایشان فرمودند: من سالهاست این را گفتهام - جمهوری اسلامی نظامی است که تمام ارکان اقتدار معنوی در او جمع است؛ مقتدر است، اما مقتدر مظلوم. اینها با هم منافات ندارد. مظلوم است بهخاطر چی؟...
یکیاش این است که دشمنان جمهوری اسلامی برای اینکه فکر و آرمان جمهوری اسلامی در بین جامعه عظیم مسلمانها گسترش پیدا نکند، انواع و اقسام دروغها را به جمهوری اسلامی بستهاند؛ از دروغهای اعتقادی و فکری بگیرید تا دروغهای فرقهای و سیاسی و اجرایی. این کار را میکنند، آن کار را میکنند، اینجور میگویند، آنجور میگویند، اینجور فکر میکنند، آنجور عمل میکنند. سی سال است که دارند علیه ما دروغ میبافند.
( منبع : نقش رهبری در مدیریت بحرانهای سیاسی ، علی فرازمند ، فارس) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 8/100133166)
- [سایر] چرا رهبر معظم انقلاب اسلامی در پدیده حقوقهای نجومی قاطعانه موضع گرفتند؟
- [سایر] از رهبر معظم انقلاب اسلامی میخواهم لطفاً قدری از جوانی خود بگویند.
- [سایر] ویژگیها و امتیازات یک شهر اسلامی در طراز انقلاب از دیدگاه رهبر معظم انقلاب کدام است؟
- [سایر] نقش رسانه در انقلاب اسلامی؟چه رسانههایی صدای انقلاب اسلامی را به گوش مردم رساندند؟
- [سایر] منظور از انقلاب و انقلاب اسلامی چیست؟ علت وقوع، ارکان و نقش انقلاب اسلامی در جهان چیست؟
- [سایر] نظر رهبر معظم انقلاب درباره تیم مذاکره کنندهی هستهای ایران چیست؟
- [سایر] آیا در انقلاب اسلامی ایران ، آمریکا نیز نقش داشته است ؟
- [سایر] آیا در انقلاب اسلامی ایران ، آمریکا نیز نقش داشته است ؟
- [سایر] رسالت انقلاب اسلامی چیست نقش دانشجویان چیست؟
- [سایر] نقش روحانیت در انقلاب اسلامی؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] زکات را در یکی از هشت مورد زیر باید صرف کرد: 1 و 2 (فقرا) و (مساکین) و آنها کسانی هستند که مخارج سال خود و عیالاتشان را ندارند. تفاوت فقیر و مسکین در این است که فقیر روی سؤال از کسی ندارد، اما مسکین نیازمندی است که روی سؤال دارد، کسانی که صنعت و ملک و سرمایه و کسبی دارند که زندگی آنها را اداره نمی کند فقیر محسوب می شوند و کمبود زندگی خود را می توانند از زکات بگیرند. 3 کسی که از طرف امام یا نایب او مأمور جمع آوری زکات یا نگهداری یا رسیدگی به حساب آن و یا رساندن آن به امام و نایب او، یا رساندن به مصارف لازم هستند می توانند به اندازه زحمتی که می کشند از زکات استفاده کنند. 4 افراد ضعیف الایمانی که با گرفتن زکات تقویت می شوند و تمایل به اسلام پیدا می کنند. 5 خریدن برده ها و آزاد کردن آنها. 6 اشخاص بدهکاری که نمی توانند قرض خود را ادا کنند. 7 (سبیل الله) یعنی کارهایی مانند ساختن مسجد که منفعت دینی عمومی دارد و همچنین مدارس علوم دینی، مراکز تبلیغاتی، اعزام مبلغین، نشر کتابهای مفید اسلامی و خلاصه آنچه برای اسلام نفع داشته باشد به هر نحو که باشد، مخصوصاً جهاد در راه خدا. 8 (ابن السبیل) یعنی مسافری که در سفر مانده و محتاج شده که به مقدار نیازش می تواند از زکات استفاده کند، هر چند در محل خود غنی و بی نیاز باشد.
- [آیت الله نوری همدانی] نافلة ظهر و عصر را در سفر نباید خواند ، ئلی ولی نافله عشا را که نماز وُتیره نامیده می شود به نیت اینکه شاید مطلوب خداوند باشد ، می تواند بجا آورد . فضلیت سحر خیزی ونماز شب باید توجه داشت که وقت سحر ، وقت بسیار مبارکی است ، وقت تهجد و عبادت خدا است وقت انس گرفتن با محبوب حقیقی در خلوت شب است ، وقتی است که پیشوایان معصوم اسلام (سلام الله علیهم )مسلمانان را به بیداری و تهجد د ر آن ترغیب می نمودند ، وقتی است که وقتی است که علمای بزرگ و صلحای روزگار همیشه در آن وقت از خواب بر می خاستند و در پیشگاه حضرت حق به نماز خواندن و تلاوت قرآن و استغفار می پرداختند و حل کمشکلات و قضای حوایج مهم خود را در این ساعت از آن ذات مقدس می خواستند و به مقصود می رسیدند .خداوند در دو جای قرآن ، کسانی را که در سحرگاهان به استغفار می پردازند و از خداوند کریم و رحیم بخشایش گناهان خود را می خواهند مورد تمجید قرار داده است .وقت سحربنابر اظهر ، آخرین قسمت از یک ششم شب میباشد .هر چند وقت نماز شب از نصف شب به بعد آغاز می شود و تا طلوع فجر ادامه پیدا می کند ، ولی هر چه به طلوع فجر نزدیکتر باشد ، ثواب بیشتری دارد .برای نماز شب فضلیت های فراوانی و تاکید بسیاری در احادیث اهل بیت عصمت (علیهم السلام) ذکر شده است.حضرت رسول اکرم (صلی الله غلیه وآله وسلم ) در ضمن وصیتهای خود به حضرت امیر المؤمنان (علیه السلام ) فرمودند : ( عَلیکَ بِصَلوهِ اللّیلِ ، بِصلوهِ الّلیلِ ، بِصلوهِ اللّیلِ ) یعنی سه مرتبه فرمودند : نماز شب خواندن را بر خود لازم بشمار . حضرت صاذق (علیه السلام)فرمودند :( شرافت مؤ من در نماز شب خواندن و عزت مؤ من در این است که متعرض اعراض مردم چیزهایی که مردم عنایت به پنهان ماندن آن دارند ، نشود ، به این معنا که تفحص در امور مردم نداشته باشد و غیبت آنان را نکند .) و نیز حضرت صادق (علیه السلام ) فرمودند : ( مال دنیا و فرزندان ، زینت زندگی این دنیا و نماز شب ، زینت آخرت است . ) در احادیث اسلامی برای نماز شب علاوه بر اینکه ثواب و فضیلت فراوان اخروی ذکر شده است ، فواید دنیوی بسیاری نیز برای آن بیان شده است .که حضرت صادق ( علیه السلام ) فرمود : ( نماز شب بخوانید که آن سنت پیغمبر و رسم صلحایی است که پیش از شما می زیستند و آن درد و مرض را از بدن شما دور می کند . ) و نیز فرمودند : ( نماز شب خواندن روی انسان را سفید و نورانی وخلق انسان را نیکو و بوی وی را پاکیزه می کند و روزی را فراوان می سازد و موجب ادای قرض انسان می گردد و غم و اندوه را بر طرف می نماید و به چشم انسان جلوه و روشنی می بخشد . )حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : ( خانه هایی که در آنها نماز شب و قرآن خوانده می شود ، برای اهل آسمان روشنایی می دهند به همان طوری که ستارگان آسمان برای مردم زمین ، روشنایی می دهند . ) حضرت رضا ( علیه السلام ) فرمودند : ( نماز شب خواندن را بر خود لازم بدانید زیرا هر بندة مؤ منی که هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخواند و در قنوت وتر 70مرتبه استغفار کند خداوند او را از عذاب قبر و از عذاب آتش نجات می دهد وعمرش را در دنیا طولانی میکند و در زندگی اقتصادی خداوند به او وسعت و گشایش میدهد وهر خانه ای که در آن نماز شب خوانده شود آن خانه برای مردم آسمان روشنایی می دهد همانطورکه ستارگان آسمان برای مردم روی زمین روشنایی می بخشند . ) برای د ستیابی به این توفیق لازم است از اول شب تصمیم بگیرند و مخصوصاً با کم غذا خوردن در شب خود را برای بیداری آماده سازند که حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام ) فرمودند : ( در سه چیز با سه چیز طمع مکن : 1-در بیداری شب با پرخوردن .2-در نور صورت با خوابیدن در جمیع شب .3-در امان ماندن در دنیا با همنشینی با فاسقان و فاجران .) کیفیت نماز شب و اما کیفیت نماز شب به این ترتیب است که : هشت رکعت که هر دو رکعت به یک سلام انجام بگیرد به قصد نماز نافلة شب خوانده شود و بعد از آن دو رکعت نماز به قصد نماز شفع می خواند و از آن پس یک رکعت به نیت نماز وتر بجا می آورد و بهتر این است که قنوت نماز وتر را به این ترتیب بجا بیاورد : 1- دعای فرج را که عبارت از این دعا است : لا اله الله الحلیم الکریم لا اله الا الله العلی العظیم سبحان الله رب السموات السبع و سبحان الله رب الارضین السبع و ما فیهن و ما بینهن و رب العرش العظیم و سلام علی المرسلین بخواند . 2-هفت مرتبه بگوید : استغفر الله الذی لا اله الا هو الحی القیوم ذوالجلال و الاکرام من جمیع ظلمی و جرمی و اسرافی علی نفسی و اتوب الیه .بعد از آن 70مرتبه بگوید : استغفرالله ربی و اتوب الیه .پس از آن 300مرتبه بگوید : العفو . سپس برای چهل مؤمن دعا کند ( به زبان غیر عربی هم اشکال ندارد ، مثلاً بگوید : خداوندا! فلانی را بیامرز ) .از آن پس برای خود و پدر و مادر خود دعا کند و در خاتمة قنوت 7مرتبه بگوید : هذا مقامُ الغائذِ بکَ مِنَ النارِ . فضیلت نماز جعفر طیار نماز جعفر طیار ، دارای ثواب و فضیلت بسیار است و بر اساس روایاتی که از اهل بیت عصمت(سلام الله علیهم ) رسیده است تاثیر زیادی در بخشیده شدن گناهان انسان دارد . حضرت صادق ( علیه السلام ) فرمودند : ( روزی که قلعة خیبر ، دژ محکم یهودانی که در برابر پیشرفت اسلام جوان ، سنگ اندازی می کردند و هر روز نقشه ای می کشیدند و تر فندهایی برای متوقف ساختن ، بلکه بر انداختن نظام اسلامی ، طرح می کردند به دست سپاه اسلام فتح شد ، جعفر از کشور حبشه که به سر پرستی جمعی از مسلمانان که در نتیجة فشار سردمداران کفر به آنجا مسافرت کرده بودند که تا در محیطی آزاد به اقامه مراسم دین قیام کنند و هم به تبلیغ اسلام پرداخته ، درخت دین را در آن سر زمین بنشانند ، مسافرت کرده بود مراجعت کرد .حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) از شنیدن این جریان بسیار خرسند گردید و فرمود : ( والله ما ادری بایهما انا اشد سروراً بقدوم جعفر ام بفتح خیبر ) . قسم به خداوند از این دو جریانی که امروز برای ما پیش آمده است نمی دانم برای کدام یک بیشتر خشنود باشم ، آیا برای فتح خیبر یا برای بازگشت جعفر ؟ و از جای خود برخاست و جعفر را به آغوش کشید و میان دو چشم وی را بوسید و فرمود هدیه ای به تو بدهم .چون این کلام را مسلمانان شنیدند افراد بسیاری در میان جمع گرد آمدند و چنین فکر می کردندکه این هدیه طلا ونقرة قابل توجهی خواهد بود. حضرتش به جعفر فرمودند : ( چهار رکعت نماز به تو تعلیم می دهم اگر بتوانی در هر روز و اگر نه در دو روز و گرنه در هر جمعه و اگر نتوانستی در هر ماه یک مرتبه و اگر نتوانستی در هر سال یک مرتبه بخوان ، خداوند متعال گناهانی را که ما بین آن دو نماز انجام گرفته باشد می آمرزد .سپس آن را بیان فرمود و توضیح آن به این ترتیب است : چهار رکعت است به تشهد و دو سلام . در رکعت اول بعد از سوره حمد سورة (اذا زلزلت ) و در رکعت دوم بعد از سورة ( و العادیات) و در رکعت سوم پس از حمد ، سورة ( اذا جاء نصرالله ) و در رکعت چهارم بعد از حمد سورة ( قل هو الله احد) و در هر رعت بعد از فراغ از قرائت پانزده مرتبه می گوید سبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله و الله اکبر و در رکوع همین تسبیحات را ده مرتبه می گوید و چون سر از رکوع بر می دارد ده مرتبه و در سجدة دوم ده مرتبه و بعد از سر بر داشتن پیش از اینکه برخیزد ، ده مرتبه می گوید و هر چهار رکعت را به همین تر تیب می خواند که مجموعاً 300مرتبه می شود . اگر نتواند این سوره ها را بخواند بجای آنها هم سورة قل هو الله احد را بخواند ، ثواب و فضیلت این نماز را بدست می آورد .خواندن نماز جعفر در هر موقع مستحب است ، ولی بهترین اوقات آن در روز جمعه هنگامی است که آفتاب در سطح زمین گسترش یافته باشد .علمای بزرگ اسلام و صلحای روزگار در این وقت برخواندن آن مواظبت داشته اند .نماز های مستحبی غیر از اینها نیز بسیار است به کتاب مفاتیح الجنان و غیر آن مراجعه بفرمایید . وقت نافله های یومیه
- [آیت الله فاضل لنکرانی] ناآشنا به مسأله; کسی که مسأله شرعی خود را نمی داند. جاهل قاصر: جاهلی که از روی عذر حکم شرعی را نمی داند. جاهل مقصر: جاهلی که امکان آموختن مسائل را داشته ولی عمداً در فراگیری آن کوتاهی کرده است. جبیره: مرهم; پارچه و پوششی که زخم یا شکستگی را با آن ببندند. جرح، جروح: جراحت، زخم جُنُب: کسی که محتلم شده یا با دیگری مقاربت کرده است. جُعاله: قراردادی که طی آن فردی اعلام می کند هر کس برای او کار معینی را انجام دهد، اجرت مشخصی به او پرداخت می شود. مثلا هر کس گمشده مرا پیدا کند، هزار تومان به او مژدگانی می دهم. قرار گذارنده را (جاعل) و عمل کننده به آن را (عامل) می گویند. جلاّل: حیوانی که عادت کرده فقط نجاست انسان را بخورد. جماع: مقاربت: آمیزش جنسی. جهر: صدای بلند، با صدای بلند چیزی را قرائت کردن. (ح) حائض: زنی که در عادت ماهیانه باشد. حاکم شرع: مجتهدی که بر اساس موازین شرعی دارای فتوا است. حج: زیارت خانه خدا و انجام اعمالی مربوط به آن که به آن اعمال (مناسک حج) می گویند. حج نیابتی: زیارت خانه خدا به نیابت از طرف شخص دیگر با انجام مناسک آن. حدث اصغر: هر علتی که باعث وضو شود و آن شش چیز است: 1 بول، 2 مدفوع، 3 باد شکم، 4 خواب کامل، 5 امور زایل کننده عقل، 6 استحاضه. حدث اکبر: هر کاری که غسل برای نماز را سبب شود مانند احتلام و جماع. حد ترخص: حدی از مسافت که در آن صدای موذن و دیوار محل اقامت قابل تشخیص نباشد. حرام: ممنوع، هر عملی که از نظر شرعی ترکش لازم باشد. حرج: مشقت، سختی، دشواری حصه: سهم حضر: محل حضور (وطن). حنوط: مالیدن کافور بر اعضای مرده از جمله به پیشانی، کف دست ها، سرزانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها. حواله: ارجاع طلبکار به شخص ثالث برای دریافت طلبش به این نحو که ذمه خودش را بری کرده و دیگری به او بدهکار شود. حیض: قاعدگی، عادت ماهیانه زنان. حین عروض شک: وقت پدید آمدن شک. (خ) خارق العاده: غیر طبیعی. خالی از قوت نیست: معتبر است، فتوا این است (مگر در ضمن کلام قرینه ای بر غیر این معنی دیده شود). خالی از وجه نیست: فتوا این است (مگر در ضمن کلام قرینه ای بر غیر این معنی مشاهده شود). خبره: کارشناس خبیث: پلید، زشت. خسارت: زیان، ضرر. خصوصیات: ویژگی ها خمس: یک پنجم، بیست درصد پس انداز سالیانه و غیره که باید به مجتهد جامع الشرایط و مرجع تقلید پرداخت شود. خوارج: کسانی که علیه امام معصوم(علیهم السلام) قیام مسلحانه نمایند مثل خوارج نهروان. خوف: ترس، هراس، واهمه خون جهنده: یعنی حیوانی که وقتی رگ آن را ببرند خون از آن جستن می کند. خیار: اختیار بر هم زدن معامله که در یازده مورد طرفین معامله یا یکی از آنها می توانند معامله را بر هم زنند. (د) دائمه: زنی که طی عقد دائم به همسری مردی درامده باشد. دُبُر: پشت; مقعد. دعوی: دادخواهی. دفاع: دفع دشمن; مقاومت در برابر دشمن. دیه: مالی که بنابر احکام شرعی به جبران خون مسلمان یا نقص بدنی به او داده می شود. (ذ) ذبح شرعی: کشتن حیوانات حلال گوشت با رعایت ضوابط شرعی. ذمّه: تعهّد به ادای چیزی یا انجام عملی. ذمّی: کافران اهل کتاب مانند یهود و نصاری در مقابل تعهّدشان نسبت به رعایت قوانین اجتماعی اسلامی از حمایت و امنیت حکومت اسلامی برخوردار می شوند و در بلاد مسلمین زندگی خواهند کرد. (ر) ربا: زیادت; اضافه; بدست آوردن مال زائد بر سرمایه با شرایط مذکور در مسائل 2356، 2357، 2361. رباء قرضی: اضافه ای که پرداخت آن در ضمن قرض شرط گردد. ربح سَنه: درآمد سالیانه انسان. رجوع: بازگشتن; بازگشت. رضاعی: همشیر; پسر و دختری که از یک زن شیر خورده باشند با شرائطی که در مسأله 2598 بیان شده نسبت به هم برادر و خواهر رضاعی می شوند و محرم ابدی می باشند. رفع ضرورت: بر طرف شدن حالت اضطرار. رکن; ارکان: پایه; اساسی ترین جزء هر عبادت. رکوع: خم شدن; یکی از ارکان نماز که برای انجام آن شخص نمازگزار در برابر عظمت خداوند چندان خم می شود که دستهایش به زانو برسد. رهن: گرو; گروی. ریبه: احتمال تحریک شهوت. (ز) زائد بر مؤونه: مازاد بر مخارج; اضافه بر هزینه مربوطه. زکات: مقدار معیّنی از اموال خاص انسان که به شرط رسیدن به حد نصاب باید در موارد مشخّص خود مصرف شود، این اموال اختصاص به نُه مورد دارد. زکات فطره: مقدار حدود 3 کیلوگرم گندم، جو، ذرت و غیره یا بهای آن که باید در عید فطر به فقرا بدهند و یا در مصارف دیگر زکات صرف کنند. زمان غیبت کبری: مثل زمان ما، که امام دوازدهم(علیه السلام) در پرده غیبت به سر می برند. زینت: زیور; آرایش. (س) سال شمسی: سالی که مشتمل بر دوازده برج است و از فروردین شروع و به اسفند ختم می شود. سال قمری: سالی که مشتمل بر دوازده ماه است و از محرم شروع و به ذی الحجه ختم می شود. سجده; سجود: بر زمین گذاردن پیشانی و کف دست ها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها برای ستایش خداوند. سجده سهو: سجده ای که نمازگزار در برابر اشتباهاتی که سهواً از او سر زده بجای آورد، به شرح مسأله 1262. سجده شکر: پیشانی بر زمین نهادن به منظور سپاسگزاری از نعمت های خداوند. سجده های واجب قرآن: وقتی انسان یکی از این آیات را تماماً بخواند یا گوش کند باید بلافاصله سجده نماید. 1 - جزء 21، سوره سجده، آیه 15. 2 - جزء 24، سوره فصّلت، آیه 37. 3 - جزء 27، سوره نجم، آخرین آیه. 4 - جزء 30، سوره علق، آخرین آیه. سجده های مستحبّ قرآن: وقتی انسان یکی از این آیات را تماماً بخواند یا بشنود مستحب است که بلافاصله سجده کند. 1 - جزء 9، سوره اعراف، آیه آخر. 2 - جزء 13، سوره رعد، آیه 15. 3 - جزء 14، سوره نحل، آیه 49. 4 - جزء 15، سوره اسراء، آیه 107. 5 - جزء 16، سوره مریم، آیه 58. 6 - جزء 17، سوره حج، آیه 18. 7 - جزء 17، سوره حج، آیه 77. 8 - جزء 19، سوره فرقان، آیه 60. 9 - جزء 19، سوره نمل، آیه 25. 10 - جزء 23، سوره ص، آیه 24. 11 - جزء 30، سوره انشقاق، آیه 21. سرگین: مدفوع حیوانات. سفیه: بی عقل; کسی که قدرت نگهداری مال خودش را ندارد و سرمایه اش را در کارهای بیهوده مصرف می کند. سقط شده: افتاده; جنین نارس یا مرده که از رحم خارج شده باشد. سلف: معامله پیش خرید. سؤر: نیم خورده آب یا غذا. (ش) شاخص: چوب یا وسیله ای که برای تعیین وقت ظهر در زمین نصب می کنند. شارع: بنیانگزار شریعت اسلامی; خداوند; پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله). شاهد: گواه. شرایط ذمّه: شرایطی که اگر اهل کتاب در بلاد مسلمین به آنها عمل کنند جان و مالشان در پناه حکومت اسلامی است. شهادت: گواهی دادن. شهادتین: شهادت به یگانگی الله و رسالت رسول الله(صلی الله علیه وآله). شیوع: شایع شدن; همگانی شدن. شهرت: مشهور شدن; آشکار شدن برای همه افراد. شیر کامل: منظور انجام یافتن تمام شرایط هشت گانه ای است که در مسأله 2594 گفته شده و موجب محرم شدن است. (ص) صاع: پیمانه ای دارای گنجایش حدود 3 کیلوگرم. صحّاف: شیرازه بند، تعمیرکار کتاب. صحّت: درستی. صراط: منظور پل صراط در روز قیامت است. صرف برات: نقدکردن برات; در مواردی که برات به صورت مدّت دار تنظیم شده باشد طلبکار می تواند زودتر از موعد معیّن از بدهکار بخواهد با کسر مقداری از برات نقداً وجه آن را دریافت نماید، این عمل را در عرف تجّار (صرف برات) می نامند. صغیره: دختری که به سن بلوغ نرسیده است. صلح: سازش طرفین; اینکه کسی مال یا حق خود را برای توافق و سازش به دیگری واگذار کند. صیغه: خواندن کلماتی که وسیله تحقّق عقد است. (ض) ضامن: عهده دار; متعهّد. ضرورت: وجوب; حتمیّت. ضروری دین: آنچه بدون تردید جزء دین است مانند وجوب نماز و روزه. ضعف مفرط: ضعف شدید. (ط) طلاق: گسستن پیمان زناشویی. طلاق بائن: طلاقی است که پس از آن مرد حق رجوع به همسرش را ندارد. طلاق خلع: طلاق زنی که به شوهرش مایل نیست ولی شوهر او را طلاق نمی دهد و زن مهر یا مال دیگرش را به او می بخشد تا او را راضی به طلاق کند. طلاق رجعی: طلاقی است که مرد در عدّه زن می تواند به او رجوع نماید. طلاق مبارات: طلاقی است که در نتیجه تنفر زن و مرد از یکدیگر و دادن مقداری مال از طرف زن به شوهر واقع می شود. طواف نساء: اخرین طواف حج و عمره مفرده است که ترک آن موجب استمرار حرمت همبستری برای طواف کننده با همسرش می شود. طوق: گردن بند; آنچه در گردن بیاویزند. طهارت: پاکی; حالتی معنوی که در نتیجه وضو و غسل یا تیمّم حاصل شود. طهارت ظاهری: چیزی که براساس نظر شارع مقدّس محکوم به پاکی است هر چند در واقع نجس باشد مثل این که شخصی وارد خانه مسلمانی شود مادام که صاحب خانه نجاست چیزی را مطرح ننماید تمام اشیاء آن خانه محکوم به پاکی است. (ظ) ظاهر این است: فتوا این است، مگر اینکه در کلام قرینه ای برای مقصود دیگر باشد. ظهر شرعی: وقت اذان ظهر که سایه شاخص محو می شود یا به کمترین حد آن می رسد و ساعت آن نسبت به فصول مختلف و افق های گوناگون فرق می کند. (ع) عاجز: ناتوان; درمانده. عادت ماهیانه: قاعدگی; حیض. عادت وقتیّه و عددیّه: زنهایی که عادت ماهیانه آنها دارای وقت مشخّص و زمان معیّن باشد; عادتشان (وقتیّه و عددیّه) است. عادل: شخصی که دارای ملکه عدالت است. عاریه: دادن مال خود به دیگری برای استفاده موقت و بلاعوض از آن. عاصی: عصیان کننده; کسی که نسبت به احکام الهی نافرمان است. عامل: عمل کننده: 1 - کسی که به قرارداد جعاله عمل می کند; 2 - کسی که متصدّی جمع آوری، حسابرسی و تقسیم و سایر امور مربوط به زکات است; 3 - اجیر. عایدات: درآمد. عدول: اشخاص عادل. عذر شرعی: توجیه قابل قبول; دلیل قابل قبول از نظر شرعی. عرف: فرهنگ عموم مردم. عَرَق جُنُب از حرام: عرقی که پس از آمیزش نامشروع یا استمناء از بدن خارج گردد. عزل: کنار گذاشتن: 1 - انزال نمودن در خارج از رحم برای جلوگیری از آبستنی زن; 2 - برکنار کردن وکیل یا مأمور خود از کار مانند برکناری وصی یا متولّی خائن توسط حاکم شرع. عسرت: سختی; تنگدستی. عقد: گره; پیمان زناشویی; پیوند. عقدبیع: قرارداد خرید و فروش. عقد دائم: ازدواج مادام العمر. عقد غیر دائم: ازدواج موقت. عقود: قراردادهای دو طرفه مثل خرید و فروش، ازدواج، مصالحه. عمّال: کارگزاران. عمداً: از روی قصد; کاری را با علم و آگاهی انجام دادن. عمره: زیارت خانه خدا و انجام اعمال مخصوص خانه کعبه که تا حدودی شبیه حج است و آن بر دو قسم است: عمره تمتّع که قبل از حج تمتّع انجام می گیرد، و عمره مفرده که پس از حج قران و افراد یا بدون حج انجام می گیرد. عمل به احتیاط: مکلّف تکلیف خود را به گونه ای عمل نماید که یقین پیدا کند تکلیف شرعیش را انجام داده است. طریقه احتیاط در کتاب های فقهی مطرح شده است. عنین: مردی که قادر به انجام آمیزش جنسی نیست. عورت: آنچه انسان از ظاهر کردنش حیا می کند; اعضاء تناسلی. عهد: پیمان; تعهّد انسان در برابر خداوند برای کار پسندیده یا ترک ناپسند که با صیغه مخصوص ادا می شود. عیال: زن; همسر. عید فطر: نخستین روز ماه شوّال که یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. عید قربان: دهمین روز ماه ذی الحجّه که یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. (غ) غائط: مدفوع. غرض عقلائی: هدفی که از نظر عقلا قابل قبول و پسندیده باشد. غساله: آبی که معمولا پس از شستن چیزی خود به خود یا با فشار از آن می چکد. غسل: شستن; شستشو; شستشوی بدن با کیفیت مخصوصی که بر دو نوع است: 1 - ترتیبی; 2 - ارتماسی. غسل واجب: غسلی که انجام دادن آن الزامی است و اقسام آن عبارت است از: 1 - غسل جنابت; 2 - غسل حیض; 3 - غسل نفاس; 4 - غسل استحاضه; 5 - غسل مسّ میّت; 6 - غسل میّت. غسل مستحب: غسلی که به مناسبت ایّام و لیالی خاص یا عبادات و زیارات مخصوص رواست مانند غسل جمعه و غسل زیارت و غیره. غسل ارتماسی: به نیّت غسل یک مرتبه در آب فرو رفتن. عسل ترتیبی: به نیّت غسل، اول سر و گردن، بعد طرف راست و سپس طرف چپ را شستن. غسل جبیره: غسلی که با وجود جبیره بر اعضای بدن انجام می گیرد و الزاماً باید به صورت غسل ترتیبی باشد. غُلات: گروهی از مسلمانان هستند که درباره امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) غلّو می کنند و آن حضرت را خدا می شمارند. (ف) فتوا: رأی مجتهد در مسائل شرعیه. فجر: سپیده صبح. فجر اول و دوم: نزدیک اذان صبح از طرف مشرق سپیده ای رو به بالا حرکت می کند که آن را فجر اول می گویند. موقعی که آن سپیده گسترده شد، فجر دوم، و اولِ نماز صبح است. فجر صادق: منظور فجر دوم است. فجر کاذب: منظور فجر اول است. فرادا: نمازی که انسان به طور انفرادی می گزارد. فَرْج: عورت انسان (زن و مرد; قُبُل و دُبُر). فرض: امرالزامی; امری که انجام یا ادای آن واجب است. فضله: مدفوع حیوانات. فطر: نخستین روز ماه شوّال و یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. فطریه: زکات فطره. فقّاع: آب جو. فقیر: محتاج; کسی که نیازمند تأمین مخارج سال خود و عیالش است و چیزی هم ندارد که به طور روزانه قادر به تأمین هزینه زندگیش باشد. فی سبیل الله: در راه خدا انجام کار خیری که نفعش به عموم مسلمانان برسد مثل ساختن مسجد، پل، جاده و غیره. (ق) قُبُل: پیش (کنایه از عضو جنسی انسان است). قتل: کشتن. قتل نفس محترمه: کشتن کسی که خونش از نظر شرعی محترم است و نباید کشته شود. قرائت: خواندن; خواندن حمد و سوره در نمازهای یومیّه. قروح: دُمَل ها; زخم های چرکین. قریب: نزدیک به واقع و حقیقت. قرینه: نشانه; علامت; همانند. قسم: سوگند; سوگند به یکی از اسامی خداوند برای انجام امور پسندیده یا ترک ناپسند. قصاص: کیفر; نوعی از مجازات است که مشابه با جنایت انجام شده می باشد، مثل اینکه شخصی کسی را عمداً بکشد او را خواهند کشت. قصد اقامه: قصد مسافر به ماندن ده روز یا بیشتر در یک محل. قصد انشاء: تصمیم به ایجاد یک امر اعتباری مانند بیع و شراء و غیره همراه با ادای کلمات مربوطه. قصد وجه: در جایی که مکلّف عمل را با حفظ وصف وجوب و یا استحباب انجام دهد، یعنی بگوید این عمل واجب و یا این عمل مستحب را انجام می دهم. قصد رجاء: در موردی است که مکلّف عمل را به احتمال اینکه به خدا نزیک می کند انجام می دهد. قصد قربت مطلقه: چنانچه مکلّف می داند عملی مورد رضا و قرب خداست ولی نمی داند عنوان آن چیست، مثل اینکه می داند گفتن این جمله در نماز خوب است اما نمی داند استحباب خاص دارد یا به عنوان مطلق ذکر و یا دعا باید خوانده شود. قصد قربت: یعنی کاری را برای خدا انجام دادن. قضا: بجا آوردن عملی که در وقت خاص خود انجام نشده است بعد از آن وقت; قضاوت کردن. قنوت: اطاعت; تواضع در برابر خدا; در رکعت دوم نماز پس از قرائت سوره ها، دست ها را در مقابل صورت قراردادن و ذکر و دعا خواندن. قوی: محکم (کنایه از فتوا) قیام: ایستادن; اقامه نماز. قیام متّصل به رکوع: به نیت رکوع از حالت ایستاده خم شدن و رکن نماز است. قی: استفراغ. قیّم: سرپرست; کسی که براساس وصیّت یا حکم حاکم شرع مسؤول امور یتیم و غیره می شود. (ک) کافر: کسی که به توحید و نبوّت یا هر دوی آنها معتقد نیست، یعنی: 1 - کسی که وجود خدا را انکار می کند. 2 - کسی که برای خدا شریک می تراشد. 3 - کسی که پیغمبری پیغمبر اسلام را قبول ندارد. 4 - کسی که در امور فوق شک دارد. 5 - کسی که منکر ضرورت دین است و انکار او به انکار خدا و رسول(صلی الله علیه وآله)می انجامد. کافر حربی: کافری که با مسلمانان در حال جنگ می باشد و یا در پناه مسلمانان نیست. کافر ذمّی: اهل کتاب که در بلاد اسلامی با شرایط مخصوص اهل ذمّه در پناه حکومت اسلامی قرار گرفته و زندگی می کند. کثیر الشّک: کسی که زیاد به شک می افتد. کشف خلاف شدن: آشکار شدن اشتباه، روشن شدن این که یک عمل درست انجام نشده است. کفّاره: کاری که انسان برای جبران گناهش انجام دهد. کفّاره جمع: کفّاره سه گانه (60 روز روزه گرفتن، 60 فقیر را سیر کردن و بنده ای را آزاد نمودن). کفالت: ضمانت. کفیل: ضامن. کیفیّت: چگونگی. (ل) لازم: واجب; اگر مجتهد دلیل الزامی بودن امری را از ایات و روایات کشف کند و بتواند آن را به شارع نسبت دهد، معمولا تعبیر به واجب می کند. و اگر الزامی بودن آن را به طریق دیگر نظیر ادلّه عقلیّه استفاده کند طوری که استناد آن به شارع میسّر نباشد، معمولا تعبیر به لازم می کند. لازم الوفا بودن: باید به آن عمل شود. لزوجت محل: لغزندگی همراه با چسبندگی که در محلی وجود دارد. لغو: بی فایده; بی معنا; بیهوده. لُقطه: پیدا شده; مال پیدا شده ای که صاحب آن معلوم نباشد. (م) ماترک: آنچه از متوفّی باقی مانده باشد. مال الاجاره: مالی که مستأجر بابت اجاره بپردازد. مال المصالحه: مالی که مورد صلح قرار گرفته است. مالیّت شرعی: چیزهایی که از نظر شارع مقدّس مال محسوب می شود مانند همه اموال مشروع (که ضوابط آن توسّط شارع مقدّس بیان گردیده است). مالیّت عرفی: چیزهایی که از نظر فرهنگ عموم مردم (عرف) مال محسوب می شود، هر چند از نظر دین اسلام مالیّت نداشته باشد، مثل خوک و مشروب. ماه هلالی: گردش ماه به دور زمین، ماه قمری که از ماه محرم شروع می شود و به ماه ذی الحجّه ختم می گردد و در مقابل ماه شمسی است که از فروردین ماه شروع و در اسفند پایان می یابد. مأموم: پیرو; کسی که در نماز به امام جماعت اقتدا نماید. مؤونه: مخارج یا هزینه. مباح: هر فعلی که از نظر شرعی نه پسندیده است و نه ناپسند (در برابر واجب و حرام و مستحب و مکروه). صفحه 542 مبتدئه: زنی که برای اولین بار عادت شود. مبطلات: اموری که باطل کننده عبادت می شود. متعه: زنی که با عقد موقّت به همسری مردی درآمده است. متنجّس: هر چیزی که ذاتاً پاک است و در اثر برخورد با شیء نجس آلوده شده است. متولّی: سرپرست. مثمن: قیمت گذاری شده; فروخته شده; کالایی که در معرض فروش قرار گرفته باشد. مجتهد: کوشا; کسی که در فهم احکام الهی به درجه رسیده و دارای قدرت علمی مناسبی است که می تواند احکام اسلام را از روی کتاب و سنّت استنباط نماید. مجتهد جامع الشرائط: مجتهدی که شرایط مرجعیّت تقلید را دارا می باشد. مجرای طبیعی: مسیر طبیعی هر چیز. مجهول المالک: مالی که معلوم نیست به چه کسی متعلّق است. مجزی است: کافی است ساقط کننده تکلیف است. محتضر: کسی که در حال جان کندن است. محتلم: کسی که در خواب منی از او خارج شده باشد. محذور: مانع; کنار گذاشته شده; آنچه از آن پرهیز گشته است. محرّم (محرّمات): چیزی که حرام است; اولین ماه از سال قمری. مَحْرَم: کسانی که ازدواج با آنها به جهت نسبی و یا سببی و یا شیر خوردن حرام ابدی است مانند: خواهر، مادر، دختر و دخترِ دختر، جدّات، عمّه و عمّات، خاله و خالات، ربائب، مادر زن و مادر او، دختر و خواهر رضاعی، زن پسر، زن پدر و نبیره. مُحرِم: کسی که در حال احرام حج یا عمره باشد. محظور: ممنوع. محفوظ: حفظ شده; نگهداری شده. محلّ اشکال است: اشکال دارد; خلاف احتیاط واجب است (مقلّد می تواند در این مسأله به مجتهد دیگری مراجعه کند). محل تأمّل است: باید احتیاط کرد (مقلّد می تواند در این مسأله به دیگری مراجعه کند). صفحه 543 مخیّر است: فتواست، مقلّد بایستی یکی از دو طرف و یا بیشتر را انتخاب نماید. مخرج بول و غائط: مجرای طبیعی خروج ادرار و مدفوع. مخمّس: مالی که خمس آن پرداخت شده باشد. مُدّ: پیمانه ای که تقریباً ده سیر گنجایش داشته باشد (750 گرم). مدّعی: خواهان ; کسی که برای خودش حقّی قائل است. مذی: رطوبتی که پس از ملاعبه از انسان خارج گردد. مرتد: مسلمانی که منکر خدا و رسول یا حکمی از ضروریّات دین شده که انکارش به انکار خدا و رسول باز گردد. مرتدّ فطری: کسی که از پدر یا مادر مسلمان متولّد شده و خودش نیز مسلمان بوده و سپس از دین خارج شده است. مرتدّ ملّی: کسی که از پدر و مادر غیر مسلمان متولّد شده ولی خودش پس از اظهار کفر مسلمان شده و مجدّداً کافر گردیده است. مرجوح (مرجوح شرعی): چیزی که کراهت شرعی داشته باشد. مردار: حیوانی که خود به خود مرده و یا بدون شرایط لازم کشته شده باشد. مزارعه: قراردادی که بین مالک زمین و زارع منعقد می شود که براساس آن مالک درصدی از محصول زراعی را صاحب می شود. مس: لمس کردن. مسّ میت: لمس کردن انسان مرده. مساقات: آبیاری کردن; قراردادی بین صاحب باغ و باغبان که براساس آن باغبان در برابر آبیاری و تربیت درختان، حقّ استفاده از مقدار معیّنی میوه باغ را پیدا می کند. مستحاضه: زنی که در حال استحاضه باشد. مستحب: پسندیده; مطلوب; چیزی که مطلوب شارع است ولی واجب نیست; هر حکم شرعی که اطاعت آن موجب ثواب است ولی مخالفت آن عقاب ندارد. مستطیع: توانا; کسی که امکانات و شرائط سفر حج را دارا باشد. مستهلک: از میان رفته; نابود شده; نیست شده. مسح: دست کشیدن بر چیزی; دست کشیدن به فرق سر و روی پاها با رطوبت باقیمانده از شستشوی صورت و دست ها در وضو. مسکین: بیچاره; مفلوک; کسی که از فقیر هم سخت تر می گذراند. مسکرات: چیزهای مست کننده. مشقّت: سختی; رنج; دشواری. مصالحه: سازش; آشتی. مصو نیّت: آسیب ناپذیری. مضطر: ناچار; ناگزیر. مضطربه: زنی که عادت ماهیانه اش بی نظم است. مضمضه: چرخانیدن آب در دهان. مضیقه: تنگدستی; تنگنایی. مطهّرات: پاک کننده ها. مظالم: چیزهایی که در ذمّه انسان است ولی صاحب آن معلوم نیست و یا دسترسی به آن ممکن نمی باشد، مانند اینکه شخصی یقین دارد در زمان طفولیّت به صورت غیر مجاز در مال کسی تصرّف نموده و در اثر تصرّف ضرری به صاحب آن رسیده است، اکنون برای اینکه یقین به برائت ذمّه خود پیدا کند، لازم است مقداری از مال خود را از طرف صاحب مال به عنوان مظالم با اجازه مجتهد جامع الشرایط به فقیر پرداخت نماید. معامله غرری: معامله ای است که اوصاف کالای مورد معامله (مبیع) به صورت کامل مشخّص نباشد مثل اینکه شخصی خانه ای را که اصلا ندیده است و از خصوصیات آن اطلاع ندارد بخرد یا بفروشد، و این نوع معامله کلا باطل است. معرض: برای عموم نشان دادن; در دیدِ همگان قرار دادن. معهود: شناخته شده; معمول و متداول; آنچه به طور ضمنی مورد قبول باشد. مفطِر: چیزی که روزه را می شکند. مفلّس: کسی که دارائیش کمتر از بدهکاریش می باشد. و از طرف حاکم شرع از تصرف در اموالش منع شده است. مقاربت: نزدیکی کردن; آمیزش جنسی. مقرّرات شرعیه: آنچه از طرف خداوند به عنوان تکلیف شرعی معیّن گردیده است. مکروه: ناپسند; نامطلوب; آنچه انجام آن حرام نیست ولی ترکش اولی است. مکلّف: هر انسانی که بالغ و عاقل است. ملاعبه: بازی کردن; معاشقه کردن. ممیّز: خردسالی که خوب و بد را تمیز می دهد. منذورله: کسی که به نفع او نذر شده است مثل امام(رحمه الله). منعزل: خود به خود برکنار شده. موازین شرعیّه: معیارهای شرعیّه. موالات: پشت سر هم; پیاپی انجام دادن. موجر: اجاره دهنده. مورد اشکال است: خلاف احتیاط است; در این مورد می توان به مجتهددیگر مراجعه کرد. موقوفٌ علیهم: کسانی که به نفع آنها وقف شده است. موقوفه: وقف شده. موکّل: وکیل کننده. منع کردن: جلوگیری کردن; بازداشتن. میّت: مرده; جسد بی جان انسان. (ن) ناسیه: زنی که وقت عادت ماهیانه خود را از یاد برده است. نافله: نماز مستحبّی. نری: بیضه. نبش قبر: شکافتن قبر. نصاب: حدّ مشخّص; حد یا مقدار معیّن. نصاب زکات: حدّ مشخّصی که برای هر یک از موارد وجوب زکات در نظر گرفته شده است. نظر به ریبه: نگاه کردن به گونه ای که موجب تحریک شهوت شود; نگاهی که موجب فتنه شود. نجس: پلید; ناپاک. نفاس: خونی که پس از زایمان از رحم زن خارج می گردد. نکاح: ازدواج کردن; زناشویی. نماز آیات: دو رکعت نماز مخصوص که در مواردی نظیر زلزله و کسوف و خسوف واجب است. نماز احتیاط: نماز بدون سوره ای که برای جبران رکعات مورد شک بجا آورده می شود. نماز استسقاء: نمازی که با کیفیت مخصوص برای طلب باران خوانده شود. نماز جماعت: نماز واجبی که دو نفر یا بیشتر با امامت یکی از آنها بجا می آوردند (در نماز جمعه حدّاقل جماعت 5 نفر است). نماز جمعه: دو رکعت نماز مخصوص که در زوال جمعه به جای نماز ظهر و به طور جماعت برگزار می گردد و با کمتر از 5 نفر انجام پذیر نیست. نماز خوف: نماز یومیّه انسان در حال جنگ و امثال آن که با کیفیت مخصوص و به طور شکسته بجا آورده شود. نماز شب: هشت رکعت نماز مستحبّی که به صورت 4 نماز دو رکعتی در ثلث آخر شب گزارده می شود. نماز شفع: دو رکعت نماز مستحبّی که پس از هشت رکعت نافله های شب، پیش از نماز وتر گزارده می شود. نمازطواف: دورکعت نمازمخصوص که در مراسم حجوعمره پس ازطواف گزارده می شود. نماز عید: دو رکعت نماز مخصوص که روز عید فطر و قربان می خوانند. نماز غفیله: دو رکعت نماز مخصوص که پس از نماز مغرب تا وقتی که سرخی مغرب از بین نرفته مستحب است. نماز قصر: نماز کوتاه; نمازهای چهار رکعتی که در سفر دو رکعت خوانده می شود. نماز قضا: نمازی است که به جای نمازهای فوت شده گزارده می شود. نماز مسافر: نماز کوتا; نمازهای چهار رکعتی که مسافر باید در سفر دو رکعتی بجا آورد. نماز مستحب: هر نمازی که بجا آوردن آن پسندیده است ولی واجب نیست. نماز میّت: نماز مخصوصی که باید بر جنازه مسلمان خوانده شود. نماز واجب: نمازی که بجا آوردن آن بر هر مکلّفی لازم است و اقسام آن عبارت است از: 1 - نمازهای یومیّه; 2 - نماز آیات; 3 - نماز میّت; 4 - نماز طواف; 5 - نماز قضای پدر و مادر; 6 - نمازی که انسان با نذر و عهد و قسم بر خود واجب کرده است. نماز وتر: یک رکعت نماز که پس از نماز شفع خوانده می شود و آخرین رکعت از نماز شب محسوب می گردد. نماز وحشت: دو رکعت نماز که برای شب اوّل قبر متوفّی خوانده می شود. نماز یومیّه: نماز روزانه; نمازهای واجب در هر شبانه روز که مجموعاً 17 رکعت است. نوافل یومیّه: نمازهای مستحبّی روزانه که هر شبانه روز 34 رکعت و در جمعه 38 رکعت است. نهی از منکر: بازداشتن دیگری از هر عملی که به حکم شارع ناپسند است. نیّت: قصد; تصمیم به انجام عمل دینی با هدف تقرّب به خداوند. (و) واجب: هر امری که انجام آن از نظر شرع الزامی و اجباری است. واجب تعبّدی: واجبی که در انجام آن قصد قربت لازم است (عبادات) واجب تعیینی: واجبی که به طور مشخّص وجوب به آن تعلّق گرفته است مانند نماز، روزه و حج. واجب توصلی: واجبی که قصد قربت لازم ندارد، مانند ادای دین کردن و جواب سلام دادن و شستن لباس و بدن برای نماز. واجب تخییری: امری که وجوب بین آن و دیگری دوران دارد، مانند کفّاره روزه که مخیّر است بین سه امر: 1 - آزاد کردن بنده; -2 شصت روز روزه گرفتن; 3 - شصت مسکین را اطعام کردن. واجب عینی: واجبی که برهر فردی با قطع نظر از دیگران واجب است، مانند نماز و روزه. واجب کفایی: واجبی که اگر کسی آن را انجام دهد از دیگران ساقط می شود، مانند غسل و سایر تجهیزات میّت که بر همه واجب است ولی وقتی که عدّه ای اقدام کنند، از دیگران ساقط می شود. واجب معلّق: واجبی که زمان وجوب آن (حال) و زمان واجب (آینده) یعنی وجوبش فعلی است ولی واجب را باید در شرایط مشخّصی انجام داد مانند وجوب حج پس از تحقّق شرایط استطاعت یعنی کسی که مستطیع شد حج بر او واجب است ولی باید صبر کند تا ایّام مخصوص حج فرا رسد و آنگاه عمل نماید. واجب منجّز: واجبی است که زمان وجوب و واجب یکی است، مانند روزه که در همان وقتی که واجب می گردد در همان وقت هم باید آن را انجام داد. واجب مطلق: واجبی که در هر شرایطی وجوب دارد، مانند نماز. واجب مشروط: واجبی که تنها در شرایط خاصّی واجب می گردد، مانند حج که تنها با شرط استطاعت واجب می شود. واجب موسّع: واجبی است که وقت انجام آن وسیع است، مانند نماز ظهر و عصر که از ظهر تا غروب وقت دارد. واجب مضیّق: واجبی است که دارای وقت مشخّص و محدود است، مانند روزه گرفتن در ماه رمضان. وارث: کسی که ارث می برد. واقف: وقف کننده. وثیقه: سپرده; گرویی. وجه: صورت; دلیل; عنوان. ودی: رطوبتی که گاهی پس از خروج بول مشاهده می شود. ودیعه: امانت. وذی: رطوبتی که گاهی پس از خروج منی مشاهده می شود. وصل به سکون: حرکت آخر کلمه ای را انداختن وبدون وقف آن را به کلمه بعد چسباندن. وصی: کسی که مسؤول انجام وصیّتی شود. وصیّت: سفارش; توصیه هایی که انسان برای کارهای پس از مرگش به دیگری می کند. وضو: شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها برای برپا داشتن نماز. وضوی ارتماسی: وضویی که انسان به عوض آنکه آب را روی صورت و دست هایش بریزد، صورت و دست هایش را در آب فرو می برد و در حال فروبردن یا بیرون آوردن آن قصد وضو می کند. وضوی ترتیبی: وضویی که انسان با ریختن آب به قصد وضو روی صورت و دست هایش آنها را می شوید. وضوی جبیره: آن است که در محل وضو، جبیره باشد. وطن: جایی که انسان برای اقامت و زندگی دائمی خود اختیار کند. وطی: لگدمال کردن; کنایه از عمل جنسی است. وقف به حرکت: در حین ادای حرکت آخرین حرف یک کلمه بین آن و کلمه بعد فاصله انداختن. وکیل: نماینده; کسی که از طرف شخصی اختیار انجام کاری را داشته باشد. ولایت: سرپرستی; صاحب اختیار بودن. ولیّ (یا قیّم): کسی که به دستور شارع مقدّس سرپرست دیگری است مانند پدر و پدربزرگ و مجتهد جامع الشرایط. (ه) هبه: بخشش. هدم: ویرانی. هدیه: تحفه; ارمغان. (ی) یائسه: زنی که سنّش به حدّی رسیده که دیگر عادت ماهیانه نمی شود.