آیا سلاح هسته‌ای برای حفظ نظام لازم نیست؟
آیا سلاح هسته‌ای برای حفظ نظام لازم نیست؟ بنا بر فرمایش حضرت امام خمینی(ره) حفظ نظام از اوجب واجبات بوده و مقدم بر تمام احکام فرعی اسلام است؛ حال این سوال مطرح می‌شود که در صورت اضطرار و جهت حفظ نظام جمهوری اسلامی آیا سلاح هسته‌ای لازم و ضروری نیست؟ در این صورت فتوای حرمت آن تا چه اندازه حجیت دارد؟ حفظ نظام اسلامی، از اهم واجبات دینی و یکی از اساسی‌ترین موضوعات فقه سیاسی است و اگر زمانی به خاطر موضوعی میان حفظ نظام اسلامی با حفظ برخی احکام اسلامی نیازمند به انتخاب یکی باشیم، به طور حتم حفظ نظام اسلامی مقدم است. چنان که حضرت امام(قدس سره) می‌فرمایند: (حفظ نظام از اوجب واجبات است.)[1] ایشان هم‌چنین معتقدند که حکومت، شعبه‌ای از ولایت مطلقه‌ی رسول الله(صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله) است و یکی از احکام اولیه‌ی اسلام است و مقدم بر تمام احکام فرعیه حتی نماز، روزه و حج است. به تازگی مقام معظم رهبری به دفعات در بیانات خویش فرموده‌اند که بر اساس فتوایشان، داشتن سلاح هسته‌ای شرعاً حرام است. حال سؤال این است که اگر شرایط بین‌المللی و منطقه‌ای طوری شود که حکومت برای بقای خود لازم ببیند که سلاح‌های نامتعارف بسازد و توانایی ساخت آن‌ها را هم داشته باشد، آیا بر خلاف حکم (اوجب واجبات) عمل می‌کند و به تعهدها و قراردادهایش پایبند می‌ماند؟ و یا در چنین شرایطی برای حفظ حکومت ساخت سلاح هسته‌ای مجاز می‌باشد؟ در همین راستا با حجت الاسلام دکتر (حسن‌علی سلمانیان) عضو هیأت علمی پژوهشگاه اندیشه‌ی سیاسی اسلام، دانش آموخته‌ی فقه‌ و دکترای مبانی نظری اسلام به گفت‌و‌گو نشسته‌ایم. حفظ نظام از اوجب واجبات است به چه معناست؟ نظر امام(ره) در این ‌باره چیست؟ در ابتدا راجع به حفظ نظام باید چند مقدمه بگویم تا معنای حفظ نظام مشخص شود. چون اگر مبانی روشن نشود، راهکارها و شیوه‌های نظام یا به تعبیر دیگر، مباحث سیاسی نظام قابل فهم نخواهد بود. اگر بخواهیم درباره‌ی مبانی توضیح دهیم، باید ابتدا به این موضوع بپردازیم که خداوند چرا انسان را آفرید. شاید این سؤال خیلی دور از بحث به نظر برسد، ولی تا وقتی ما آن را حل نکنیم، نمی‌توانیم به این موضوعات برسیم. در بیان حضرت امام(ره) و مباحثی که ایشان مطرح می‌کنند، خداوند انسان را آفریده است تا به کمال برسد. در واقع اصل هدف خلقت، رسیدن انسان‌ها به کمال است. برای رسیدن به کمال، انسان ابتدا باید به معرفت‌ الله برسد. برای رسیدن به این معرفت ‌الله عقل به تنهایی کافی نیست. از این رو شریعت باید به کمک عقل بیاید تا انسان با عمل به آن‌ها به معرفت ‌الله و کمال نهایی برسد. برای این که به شریعت عمل شود، ما چاره‌ای جز اجرای حکومت اسلامی نداریم؛ یعنی، در صورتی که حکومت محقق نشود، اجرای احکام الهی اگر محال نباشد، خیلی بعید است. از این رو برقراری حکومت بهترین ابزار و شاید تنها ابزاری است که جامعه در کلیت خودش می‌تواند به کمک آن هدایت شود و به کمال برسد. به طور حتم اگر حکومت دینی نباشد، غیردینی خواهد بود و حکومت غیردینی هیچ تعهدی برای اجرای اسلام نخواهد داشت و بلکه ممکن است کاملاً بر خلاف اسلام عمل کند. بنابراین فقط حکومت دینی می‌تواند در مسیر اجرای احکام الهی گام بردارد. با توجه به این مسأله که ما حکومت را برای اجرای دین می‌خواهیم، مسأله‌ی نظام مطرح می‌‌شود. مسأله‌ی نظام، هم قبل از تشکیل حکومت مطرح است و هم بعد از آن. نکته‌‌ای که بسیاری به آن توجه ندارند این است که فکر می‌کنند مسأل‌­‌ی حفظ نظام فقط مربوط به بعد از تشکیل حکومت است، در حالی که این گونه نیست. در توضیح این مسأله باید گفت این که مراجع و علمای قبل از حضرت امام(ره) با این که به واقع حکومت دینی را قبول داشتند، اما دست به اقدامی نمی‌زدند یا احیاناً در دوره‌ای از تاریخ (به عنوان مثال در زمان صفویان) با حکومت‌ها همکاری می‌کردند، به خاطر همین حفظ نظام بوده است. در واقع جامعه‌ی اسلامی باید حفظ شود تا اسلام بتواند به حرکت خود، ادامه دهد. از این رو قبل از تشکیل حکومت هم علما سعی می‌کردند جامعه‌ی اسلامی را نگه دارند. برای مثال، بعضی از آقایانی که قبل از حضرت امام(ره) قیام نمی‌کردند به این دلیل بود که معتقد بودند با توجه به حکومت (رضاخان)، اگر ما دست به اقدامی بزنیم، به طور حتم همین مقدار تنفس اسلامی موجود در بین مردم و جامعه‌ی اسلامی هم از بین می‌رود. به همین علت می‌گفتند که حفظ نظام واجب است؛ یعنی، جامعه‌ی اسلامی باید حفظ شود. آن‌ها تشخیص‌شان این بود که هرگونه اقدام انقلابی سبب از بین رفتن نظام اسلامی و جامعه‌ی مسلمین خواهد شد. اشتباهی که معمولا اتفاق می‌افتد این است که می‌گویند حضرت امام(ره) فرمود: (جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم، نه یک کلمه بیش.) در صورتی که چنین نیست. امام(ره) در این جمله روی کلمه‌ی (اسلامی) تأکید کردند و در واقع می‌فرمودند که به این جمله کلمه‌ای اضافه نکنید و (اسلامی) بودن را از آن کم نکنید؛ یعنی، آن را تبدیل به دموکراتیک اسلامی یا جمهوری خالی نکنید. اما حضرت امام(ره)، بر اساس آنچه از بیاناتشان برداشت می‌شود، احساس می‌کردند که در زمان (محمدرضا پهلوی)، حکومت بسیار بدتر از زمان (رضاشاه) شده است و هر گونه همکاری و حتی سکوت باعث از بین رفتن نظام اسلامی خواهد شد. امام(ره) معتقد بودند در این مقطع ما باید انقلاب کنیم و حتی تصریح کردند که اگر کسی نماز شب بخواند و پیشانی پینه ‌بسته داشته باشد، ولی این نهضت و انقلاب را قبول نداشته باشد در قعر جهنم جای دارد؛ یعنی، ایشان معتقد بودند که باید انقلاب کرد و حکومت اسلامی را برقرار نمود. از این رو امام(ره) در این زمان حرکت انقلابی‌شان را آغاز کردند. در این زمان هم حضرت امام(ره) به مبانی خودشان پای‌بند بودند. بر اساس این مبانی، خداوند انسان را آفریده است تا به کمال برسد. بنابراین اگر قرار است انقلابی اتفاق بیفتد، باید در یک کلاس جهانی باشد؛ یعنی، این موضوع فقط به ایران محدود نمی‌شود. این موضوع را امام(ره) بارها در جملات خودشان فرموده‌اند که ما هدفمان این است که اصل اراده‌ی الهی را در دنیا اجرا کنیم؛ یعنی، کاری کنیم که تمام دنیا به سمت اسلامی شدن حرکت کند. این عبارت را امام(ره) قبل از انقلاب فرموده‌اند: (این نهضت‌ها برای این است که احکام خدا جاری بشود، برای این است که حکم خدا در دنیا جاری بشود، حکم شیطان از این دنیا بیرون برود.) بنابراین اصل انقلاب برای این است که آن اراده‌ی الهی که در واقع همان رسیدن انسان‌ها به کمال است، محقق شود. برای این که حکم الهی در جهان اجرا شود، ما نیاز داریم که به صورت عینی، در یک کلاس کوچک، حکومت اسلامی را نشان دهیم. به همین خاطر شعارهای انقلاب اسلامی ایران الهی و جهانی است. تمام دنیا هم متوجه شده‌اند که این انقلاب محدود به ایران نیست. از این رو از همان روز اول به مقابله با آن پرداختند. امام(ره) می‌فرمایند: (ما اگر قدرت داشته باشیم، تمام مستکبران را از بین خواهیم برد.) هم‌چنین در ملاقات با نماینده‌ی سازمان (آزادی‌ بخش صحرا) (پولیساریو)، در همان اوایل انقلاب، گفتند: (ما هم با همه­ی مستضعفین جهان، با همه­ی آن‌ها مصاحِب هستیم و تمام مستکبران را محکوم می‌کنیم.) یعنی موضوع فراتر از موضوع فلسطین است و باید اراده­ی الهی در کل دنیا محقق شود. به این ترتیب انقلاب اسلامی محقق شد و همان­طور که حضرت امام(ره) فرمودند، این انقلاب بدون اتکا به شرق و غرب به پیروزی رسید. تمام دنیا متوجه این اتفاق شدند و بسیاری از آن‌ها، به خصوص استکبار جهانی، از همان ابتدا به ناسازگاری با آن پرداختند. علت این مخالفت غرب با ما چیست؟ امام(ره) بارها می‌فرمایند که غرب، به خصوص آمریکا، با اسلامیت نظام مشکل دارد، نه با جمهوریت نظام. اساساً آمریکا با انقلاب‌ها مشکل خاصی ندارد، هر چند مسایلی مانند نفت، خاورمیانه و... مطرح هستند، اما مهم‌ترین مسأله­، اسلامیت این نظام است. امام(ره) در جلد 17 صحیفه، صفحه­ی 48 می‌فرمایند: (شما اگر صبحت‌های بعضی از سران این‌ها را ملاحظه کنید، معلوم است که کاری به ایران ندارند. ایران آن قدر مهم نیست، ثقیل نیست، با اسلامش مخالف‌اند و همین بعضی از این روشن‌فکرهای ما هم همین­جور هستند که فقط اسلامش را نمی‌خواهند. اگر گفته شود جمهوری، همه قبول دارند؛ البته به غیر سلطنت‌طلب‌ها. جمهوری دموکراتیک هم مورد قبول همه است. اما جمهوری اسلامی یعنی چه؟ جمهوری اسلامی یک چیز تازه‌ای است، بدعت است، این یک چیز تازه‌ای است، تازه‌آورده‌ای است که همه آن‌ را قبول ندارند.) اشتباهی که معمولاً اتفاق می‌افتد این است که می‌گویند حضرت امام(ره) فرمود: (جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم، نه یک کلمه بیش.) در صورتی که چنین نیست. امام(ره) در این جمله روی کلمه­ی (اسلامی) تأکید کردند و در واقع می‌فرمودند که به این جمله کلمه‌ای اضافه نکنید و (اسلامی) بودن را از آن کم نکنید؛ یعنی، آن را تبدیل به دموکراتیک اسلامی یا جمهوری خالی نکنید. وگرنه جز سلطنت‌طلب‌ها، کسی با جمهوری بودن نظام، در ظاهر و در قانون اساسی، مخالفتی نداشت. پس مسأله‌ی اصلی، اسلامی بودن است. اگر نگاه کنید، می‌بینید که تمام حمله‌هایی که به ایران می‌شود هم راجع به اسلامی بودن نظام است. حضرت امام(ره) در جلد 7 صحیفه، صفحه­ی 456، می‌فرمایند: (اصولاً دشمنان ما از جمهوری نمی‌ترسند، از اسلام می‌ترسند. از جمهوری صدمه ندیده‌اند، از اسلام صدمه دیده‌اند. آن که تودهنی به آن‌ها زد جمهوری نبود، جمهوری دموکراتیک هم نبود، جمهوری دموکراتیک اسلامی هم نبود، جمهوری اسلامی بود.) امام(ره) بارها تصریح کرده‌اند که آنچه غرب با آن مخالف است، اسلامی بودن این حکومت است. نکته‌ی دیگر این که وقتی ما جمهوری اسلامی را محقق کردیم، امام(ره) بارها فرمودند که جمهوری اسلامی مساوی اسلام است. به عنوان مثال در جلد 14 صحیفه، صفحه‌ی 329، می‌فرمایند: (شکست جمهوری اسلامی شکست اسلام است؛ یعنی، اگر جمهوری اسلامی از بین برود، اسلام شکست می‌خورد.) هم‌چنین در جلد 19، صفحه­ی 173، می‌فرمایند: (جمهوری اسلامی یعنی اسلام.) بنابراین جمهوری اسلامی مساوی با اسلام است. وقتی می‌گوییم حفظ نظام، مقصود از نظام، اسلام و محتوای اسلامی است که در شکل انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی محقق شده است. ما می‌گوییم جمهوری اسلامی ایران محتوایی دارد که آن اسلام است. البته منظور این نیست که صد درصد اسلام محقق شده است. در واقع ما در صدد هستیم که اسلام را اجرا کنیم. امام(ره) جمله‌ی ماندگاری در جلد 15 صحیفه، صفحه‌ی 365، می‌فرمایند: (این [یعنی حفظ جمهوری اسلامی] یک تکلیف الهی است برای همه که اهم تکلیف‌هایی است که خدا دارد؛ یعنی، حفظ جمهوری اسلامی از حفظ یک نفر، ولو امام عصر(عجل‌الله‌تعالی) باشد، اهمیتش بیش‌تر است.) بعضی‌ها می‌پرسند یعنی جمهوری اسلامی از امام زمان(عجل‌الله‌تعالی) بالاتر است؟ در توضیح این موضوع باید به این نکته توجه کنیم که امام حسین(علیه‌السلام) برای چه به کربلا رفت و در آن جا شهید شد؟ در حالی که بعد از آن حکومت هم تشکیل نشد. امام حسین(علیه‌السلام) جز برای باقی ماندن اسلام در کربلا به شهادت نرسید؛ یعنی، شهادت امام حسین(علیه‌السلام) برای بقای اسلام بود. در واقع امام حسین(علیه‌السلام) خودش را فدا کرد تا اسلام باقی بماند. در صحبت‌های حضرت امام(ره) خواندیم که جمهوری اسلامی یعنی اسلام و می‌دانیم که ایشان همواره دغدغه­ی اسلامی شدن دانشگاه‌ها، اداره‌ها، بازار و سایر امور را داشتند. از سویی دیگر دشمنان این نظام به خاطر اسلامی بودن با آن مخالف‌اند. حضرت امام(ره) در بند (ع) وصیت‌نامه‌شان توضیح می‌دهند که اگر این اسلام در جمهوری اسلامی از بین برود، اسلام از بین می‌رود. امام(ره) خطاب به برخی از روحانیون که متأسفانه با انقلاب سازگار نیستند و فکر می‌کنند این انقلاب نباید صورت می‌گرفت، می‌فرمایند: (اینجانب نصحیت متواضعانه‌ی برادرانه می‌کنم که آقایان محترم [یعنی روحانیت بعضاً مخالف با نظام] تحت تأثیر این گونه شایعه‌سازی‌ها قرار نگیرند.) چون شایعه‌سازی می‌کردند که انقلاب اسلامی می‌زند و می‌کشد و در زندان‌های جمهوری اسلامی فلان اتفاق‌ها می‌افتد. از این حرف‌هایی که آقای (منتظری) و دیگران مطرح می‌کردند. امام(ره) ایشان و تمام کسانی را که ذائقه‌‌ای مثل ایشان دارند، نصیحت می‌کنند که (تحت تأثیر این گونه شایعه‌سازی‌ها قرار نگیرند و برای خدا و حفظ اسلام این جمهوری را تقویت کنند، تنها سکوت نکنند، نه تنها اعتراض نکنند، بلکه تقویت کنند و باید بدانند که اگر این جمهوری اسلامی شکست بخورد، به جای آن یک رژیم اسلامی دلخواه بقیه‌الله، روحی له فداء، یا مطیع امر شما آقایان تحقق پیدا نخواهد کرد، بلکه یک رژیم دلخواه یکی از دو قطب قدرت به حکومت می‌رسد و محرومان جهان که به اسلام و حکومت اسلامی روی آورده و دل‌باخته‌اند، مأیوس می‌شوند و اسلام برای همیشه منزوی می‌شود.) اگر قرار است اسلام اجرا شود، باید از مسیر الهی اجرا شود و حفظ جان انسان‌ها، نه فقط مسلمان، بلکه همه­ی انسان‌های مظلوم در سراسر دنیا، ضروری و واجب است. از این رو برای حفظ نظام ما هیچ وقت نمی‌توانیم عمل غیرشرعی انجام دهیم. ممکن است مطرح شود آن جا که امام(ره) می‌فرماید برای حفظ نظام می‌توانیم جلوی نماز یا حج را برای مدتی بگیریم، مقصود چیست؟ در پاسخ باید گفت که این اجازه­ی خود شریعت است که یک مصلحت بالاتری، مثل اصل حفظ نظام، مسأله‌ای را حلال یا حرام می‌کند. بنابراین حفظ جمهوری اسلامی در اصل حفظ اسلام است. امام در ادامه می‌فرمایند: (اگر این جمهوری اسلامی، این فرم و محتوا، هر دو از بین برود، اسلام از بین می‌رود.) بنابراین هم دلایل عقلی و هم دلایل شرعی داریم که حفظ نظام واجب است. از این رو تکلیف بالاترین موجود خلقت، یعنی خود امام زمان(عجل‌الله‌تعالی)، هم این است که این نظام را حفظ کند. تعبیر امام(ره) این است که اگر لازم بیفتد، آن حضرت این کار را هم خواهند کرد؛ ما که دیگر جای خود داریم. همه­ی ما باید جمهوری اسلامی را حفظ کنیم. البته با توجه به این مطلب که جمهوری اسلامی باید اسلام را اجرا کند، وگرنه ارزشی نخواهد داشت. با توجه به فرمایشات شما، آیا حفظ نظام واجب نفسی است یا غیری؟ حفظ جمهوری اسلامی واجب نفسی است، چون جمهوری اسلامی یعنی اسلام. البته مقصود از جمهوری اسلامی، شخص من، شما یا اشخاص دیگر نیستند. اصل محتواست که در قالب اشخاص یا نهادهای حکومتی بروز پیدا می‌کند. از این رو مقام معظم رهبری در یکی از سخنرانی‌هایشان فرمودند که ما می‌توانیم فلان نهاد را تغییر دهیم؛ یعنی، فرم را می‌شود تغییر داد، ولی محتوای اسلامی باید باقی باشد. از این رو واجب نفسی است و این هم به خاطر اسلامیتش است. به خاطر همین قید اسلامیت مسؤولین نظام باید گزینش شوند و مسؤولیت‌ها و بیت‌المال در اختیار کسانی باشد که واقعاً به اسلام باور دارند. اگر به این مبانی توجه شود، من فکر می‌کنم وجوب حفظ نظام راحت باشد. آیا برای حفظ نظام می‌توان از راه‌های غیرشرعی مرسوم استفاده نمود؟ این سؤال مانند این است که بپرسیم آیا می‌توان برای اجرای اسلام، به ناحق و بی‌گناه، عمداً کسی را بکشیم؟ به طور حتم این­طور نیست، چون همان اسلام به شما اجازه‌ی چنین کاری را نمی‌دهد. مثل این است که ما بگوییم آیا می‌توان برای خواندن ریاضی، دو دو تا را پنج تا در نظر بگیریم؟ یا مثلث 4 ضلعی داشته باشد؟ اگر قرار است اسلام اجرا شود، باید از مسیر الهی اجرا شود و حفظ جان انسان‌ها، نه فقط مسلمان، بلکه همه­ی انسان‌های مظلوم در سراسر دنیا، ضروری و واجب است. از این رو برای حفظ نظام ما هیچ وقت نمی‌توانیم عمل غیرشرعی انجام دهیم. ممکن است مطرح شود آن جا که امام(ره) می‌فرماید برای حفظ نظام می‌توانیم جلوی نماز یا حج را برای مدتی بگیریم، مقصود چیست؟ در پاسخ باید گفت که این اجازه‌ی خود شریعت است که یک مصلحت بالاتری، مثل اصل حفظ نظام، مسأله‌ای را حلال یا حرام می‌کند. چون همان خدایی که فرموده نماز واجب است، در شرایطی می‌فرماید که این جا لازم نیست. مثال‌های فراوانی در این زمینه در فقه داریم. به عنوان مثال خوردن بعضی از گوشت‌ها حرام است، اما حفظ نفس واجب است، اگر در شرایطی چاره‌ای نداشته باشیم، به مقدار ضرورت می‌توانیم از گوشت حرام بخوریم. در رابطه با جامعه‌ی اسلامی هم همین­طور است. اگر در جایی میان یک اصل اسلام و حفظ خود اسلام تناقض به وجود آید، خداوند می‌فرماید شما می‌توانید برای حفظ اصل اسلام از آن اصل اسلامی چشم‌پوشی کنید، غیر از آن جایی که خدا اجازه نداده است، مثل قتل نفس. بنابراین معنا ندارد فقهی درست کنیم که به ما اجازه دهد چیزی مثل تسلیحات هسته‌ای داشته باشیم که هم نگه داشتن آن خطرناک است و هم استفاده از آن بر خلاف اصول اسلام است. یعنی حتی برای حفظ جمهوری اسلامی، در صورت اضطرار، باز هم داشتن سلاح هسته‌ای حرمت دارد؟ اگر سلاح هسته‌ای مانند سلاح‌های متعارف دیگر باشد، اشکالی ندارد و دیگر حرمت به آن تعلق نمی‌گیرد، بلکه به آیه‌ی (وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ)[2] برمی‌گردد، اما اگر مقصود سلاحی است که خود ما را هم در خطر قرار می‌دهد و امکان دارد هر لحظه موجب از بین رفتن انسان‌ها چه در جمهوری اسلامی و چه در نقاط دیگر جهان شود، اصلاً به حفظ نظام ما کمکی نمی‌کند. در واقع داشتن این سلاح اصلاً به حفظ نظام کمک نمی‌کند، چون بازدارنده نیست. این یک مسأله‌ی تجربی است. آیا کشورهایی که سلاح هسته‌ای دارند می‌توانند تضمین کنند که کشوری به آن‌ها حمله نخواهد کرد یا دچار فروپاشی نمی‌شوند؟ اتحاد جماهیر شوروی سابق سلاح هسته‌ای داشت، آیا این موضوع عاملی شد که از بین نرود؟ آمریکا یا اسراییل هم همین طور هستند. درست است که سلاح هسته‌ای دارند، ولی این امر عامل بازدارنده‌ای نیست که آن‌ها از بین نروند. علاوه بر این که هر لحظه ممکن است این تسلیحات باعث شوند مردم خودشان و کشورهای دیگر آسیب‌های جدّی ببینند. بر اساس آنچه کارشناسان اعلام می‌کنند، اصلاً سلاح هسته‌ای سلاح متعارفی نیست که بتوان از آن استفاده کرد. از این رو این سلاح اصلاً برای ما کارایی ندارد و باعث از بین رفتن مردم خودمان یا سایر انسان‌ها خواهد شد و اسلام هر دو را حرام می‌داند؛ علاوه بر این هیچ کمکی هم به حفظ نظام نخواهد کرد. آنچه نظام را حفظ می‌کند عوامل دیگری است، نه این عامل. عواملی مثل خودسازی درونی، خودکفایی، ایمان مردمی، اتحاد مردمی، اعتقاد به خداوند متعال، تلاش و کوشش، اجرای احکام اسلامی و موضوعاتی از این قبیل هستند که باعث پیروزی انقلاب ما شده‌اند. همان­طور که حضرت امام(ره) فرمودند، اتحاد کلمه و ایمان به خداوند رمز پیروزی ماست؛ یعنی، به دستورات خداوند عمل کنیم و با هم متحد باشیم. این‌ها عامل پیروزی ما بوده‌اند و همین‌ها عامل بقای ما خواهند بود. اگر حمله‌ای به ما شود که راهی جز استفاده از سلاح ‌‌هسته‌ای برای ما باقی نماند، تکلیف چیست؟ هم‌چنین دریافت شما از این فرمایش مقام معظم رهبری چیست که فرمودند در هر سطحی که دنیای استکبار به ما حمله کند به او جواب خواهیم داد؟ منظور در همان سطح متعارف است. مطمئن باشید آمریکا نمی‌تواند از سلاح اتمی استفاده کند. آیا ژاپن به خاطر آن بمب‌های هسته‌ای تسلیم شد یا این که مردم آن توان مقاومت‌شان را را از دست داده بودند؟ در ضمن باید توجه کنیم که سلاح هسته‌ای چه چیزی را از بین می‌برد؟ این سلاح در نهایت قسمتی از خاک و ملت را از بین می‌برد، اصل اسلام را که نمی‌تواند از بین ببرد. بنابراین اصلاً چنین چیزی اتفاق نمی‌افتد. اسراییل به هیچ یک از تعهدهای بین‌المللی پای‌بند نیست. بنابراین اگر می‌توانست، به طور قطع در جنگ با (حزب‌الله) از سلاح هسته‌ای استفاده می‌کرد. از این رو این مورد اتفاق نمی‌افتد. ضمن این که باز هم باید به مبنای اسلام توجه کنیم که برای چه می‌خواهیم آن را حفظ کنیم. آیا حفظ اسلام جز برای این است که به بشر و مستضعفین جهان خدمت کند؟ در مجموع می‌توان گفت این سلاح‌ها بازدارنده نیستند. اگر امر دیگری بود که می‌توانست بازدارنده باشد، شامل (وَأَعِدُّوا لَهُمْ) می‌شد. بر اساس نظر کارشناسان، اصلاً سلاح هسته‌ای سلاح متعارفی نیست که بتوان از آن استفاده کرد. از این رو این سلاح اصلاً برای ما کارایی ندارد و باعث از بین رفتن مردم خودمان یا سایر انسان‌ها خواهد شد و اسلام هر دو را حرام می‌داند؛ علاوه بر این هیچ کمکی هم به حفظ نظام نخواهد کرد. آنچه نظام را حفظ می‌کند عوامل دیگری است. عواملی مثل خودسازی درونی، خودکفایی، ایمان و اتحاد مردمی، اعتقاد به خداوند متعال، تلاش و کوشش، اجرای احکام اسلامی و موضوعاتی از این قبیل که باعث پیروزی انقلاب ما شده‌اند. اگر برای جمع‌بندی نکته‌ی خاصی هست بفرمایید: در پایان باید متوجه باشیم که این‌ها همه بهانه هستند. نباید در زمین دشمن بازی کنیم. هم غرب می‌داند و هم خودمان می‌دانیم که به لحاظ فقهی و مبانی دینی موضع ما مشخص است؛ ما نه تنها استفاده از وسایل کشتار جمعی را قبول نداریم، بلکه هر چیزی شبیه به آن را هم رد می‌کنیم. به همین دلیل امام(ره) فرمودند: (ما سیاست به معنای نیرنگ را قبول نداریم.) این فرمایش دقیقاً همین مسأله‌ای است که مطرح شد؛ یعنی، اگر حفظ نظام وابسته باشد به این که در سیاست دروغ بگوییم، حقه‌بازی کنیم و سر مردم خودمان و جهان کلاه بگذاریم، جایز نیست. اصلاً این هدف وسیله را توجیه نمی‌کند. هر امری که این گونه باشد به لحاظ فقهی جوابش واضح است، فقه و مبانی ما چنین اجازه‌ای به ما نمی‌دهد. در این جا لازم می‌دانم که به یک نکته‌ی کلیدی اشاره کنم. باید توجه داشته باشیم که دشمن همیشه سعی می‌کند برای کشورهای مقابل، به خصوص انقلاب اسلامی، مسأله تعریف کند. یک روز حقوق بشر را مطرح می‌کردند، یک روز دموکراسی را و امروز انرژی هسته‌ای را مطرح می‌کنند و فردا مسایل دیگری را مطرح خواهند کرد. ما نباید مدام خودمان را مشغول پاسخ دادن به آن‌ها کنیم. هر چند که باید پاسخ خودمان را بیان کنیم، ولی نباید توقف کنیم. این اقدام‌ها فقط برای اذیت کردن و مشغول داشتن ماست. باید از این مسایل بگذریم. سراغ خود غرب برویم، نقاط ضعف آن‌ها و نقاط قوت خودمان را مطرح کنیم. نباید مدام پاسخ‌گو باشیم. به تعبیر مقام معظم رهبری، ما باید بعضاً و حتی اکثراً طلب‌کار باشیم. در حال حاضر غرب در مسأله‌ی آزادی، حقوق بشر، حقوق اقلیت‌ها، حقوق زنان، مسأله­ی خانواده و... مشکلات فراوانی دارد. ما علاوه بر این که باید به مسایل مطرح ‌شده پاسخ دهیم، باید خودمان هم پیشرو باشیم. همان­طور که این موضوع نقطه­ی قوت حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری است، باید مورد توجه قشر نخبه­ی جامعه هم باشد. پی نوشت ها: [1]. صحیفه‌ی امام، ج 15، ص250 [2]. سوره‌ی انفال، آیه‌ی 60 با تشکر از این که وقت خود را در اختیار (برهان) قرار دادید /برهان/1391/1/27.
عنوان سوال:

آیا سلاح هسته‌ای برای حفظ نظام لازم نیست؟


پاسخ:

آیا سلاح هسته‌ای برای حفظ نظام لازم نیست؟

بنا بر فرمایش حضرت امام خمینی(ره) حفظ نظام از اوجب واجبات بوده و مقدم بر تمام احکام فرعی اسلام است؛ حال این سوال مطرح می‌شود که در صورت اضطرار و جهت حفظ نظام جمهوری اسلامی آیا سلاح هسته‌ای لازم و ضروری نیست؟ در این صورت فتوای حرمت آن تا چه اندازه حجیت دارد؟
حفظ نظام اسلامی، از اهم واجبات دینی و یکی از اساسی‌ترین موضوعات فقه سیاسی است و اگر زمانی به خاطر موضوعی میان حفظ نظام اسلامی با حفظ برخی احکام اسلامی نیازمند به انتخاب یکی باشیم، به طور حتم حفظ نظام اسلامی مقدم است. چنان که حضرت امام(قدس سره) می‌فرمایند: (حفظ نظام از اوجب واجبات است.)[1] ایشان هم‌چنین معتقدند که حکومت، شعبه‌ای از ولایت مطلقه‌ی رسول الله(صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله) است و یکی از احکام اولیه‌ی اسلام است و مقدم بر تمام احکام فرعیه حتی نماز، روزه و حج است.

به تازگی مقام معظم رهبری به دفعات در بیانات خویش فرموده‌اند که بر اساس فتوایشان، داشتن سلاح هسته‌ای شرعاً حرام است. حال سؤال این است که اگر شرایط بین‌المللی و منطقه‌ای طوری شود که حکومت برای بقای خود لازم ببیند که سلاح‌های نامتعارف بسازد و توانایی ساخت آن‌ها را هم داشته باشد، آیا بر خلاف حکم (اوجب واجبات) عمل می‌کند و به تعهدها و قراردادهایش پایبند می‌ماند؟ و یا در چنین شرایطی برای حفظ حکومت ساخت سلاح هسته‌ای مجاز می‌باشد؟ در همین راستا با حجت الاسلام دکتر (حسن‌علی سلمانیان) عضو هیأت علمی پژوهشگاه اندیشه‌ی سیاسی اسلام، دانش آموخته‌ی فقه‌ و دکترای مبانی نظری اسلام به گفت‌و‌گو نشسته‌ایم.

حفظ نظام از اوجب واجبات است به چه معناست؟ نظر امام(ره) در این ‌باره چیست؟

در ابتدا راجع به حفظ نظام باید چند مقدمه بگویم تا معنای حفظ نظام مشخص شود. چون اگر مبانی روشن نشود، راهکارها و شیوه‌های نظام یا به تعبیر دیگر، مباحث سیاسی نظام قابل فهم نخواهد بود. اگر بخواهیم درباره‌ی مبانی توضیح دهیم، باید ابتدا به این موضوع بپردازیم که خداوند چرا انسان را آفرید. شاید این سؤال خیلی دور از بحث به نظر برسد، ولی تا وقتی ما آن را حل نکنیم، نمی‌توانیم به این موضوعات برسیم. در بیان حضرت امام(ره) و مباحثی که ایشان مطرح می‌کنند، خداوند انسان را آفریده است تا به کمال برسد. در واقع اصل هدف خلقت، رسیدن انسان‌ها به کمال است.

برای رسیدن به کمال، انسان ابتدا باید به معرفت‌ الله برسد. برای رسیدن به این معرفت ‌الله عقل به تنهایی کافی نیست. از این رو شریعت باید به کمک عقل بیاید تا انسان با عمل به آن‌ها به معرفت ‌الله و کمال نهایی برسد. برای این که به شریعت عمل شود، ما چاره‌ای جز اجرای حکومت اسلامی نداریم؛ یعنی، در صورتی که حکومت محقق نشود، اجرای احکام الهی اگر محال نباشد، خیلی بعید است. از این رو برقراری حکومت بهترین ابزار و شاید تنها ابزاری است که جامعه در کلیت خودش می‌تواند به کمک آن هدایت شود و به کمال برسد.

به طور حتم اگر حکومت دینی نباشد، غیردینی خواهد بود و حکومت غیردینی هیچ تعهدی برای اجرای اسلام نخواهد داشت و بلکه ممکن است کاملاً بر خلاف اسلام عمل کند. بنابراین فقط حکومت دینی می‌تواند در مسیر اجرای احکام الهی گام بردارد. با توجه به این مسأله که ما حکومت را برای اجرای دین می‌خواهیم، مسأله‌ی نظام مطرح می‌‌شود. مسأله‌ی نظام، هم قبل از تشکیل حکومت مطرح است و هم بعد از آن. نکته‌‌ای که بسیاری به آن توجه ندارند این است که فکر می‌کنند مسأل‌­‌ی حفظ نظام فقط مربوط به بعد از تشکیل حکومت است، در حالی که این گونه نیست.

در توضیح این مسأله باید گفت این که مراجع و علمای قبل از حضرت امام(ره) با این که به واقع حکومت دینی را قبول داشتند، اما دست به اقدامی نمی‌زدند یا احیاناً در دوره‌ای از تاریخ (به عنوان مثال در زمان صفویان) با حکومت‌ها همکاری می‌کردند، به خاطر همین حفظ نظام بوده است. در واقع جامعه‌ی اسلامی باید حفظ شود تا اسلام بتواند به حرکت خود، ادامه دهد.

از این رو قبل از تشکیل حکومت هم علما سعی می‌کردند جامعه‌ی اسلامی را نگه دارند. برای مثال، بعضی از آقایانی که قبل از حضرت امام(ره) قیام نمی‌کردند به این دلیل بود که معتقد بودند با توجه به حکومت (رضاخان)، اگر ما دست به اقدامی بزنیم، به طور حتم همین مقدار تنفس اسلامی موجود در بین مردم و جامعه‌ی اسلامی هم از بین می‌رود. به همین علت می‌گفتند که حفظ نظام واجب است؛ یعنی، جامعه‌ی اسلامی باید حفظ شود. آن‌ها تشخیص‌شان این بود که هرگونه اقدام انقلابی سبب از بین رفتن نظام اسلامی و جامعه‌ی مسلمین خواهد شد.

اشتباهی که معمولا اتفاق می‌افتد این است که می‌گویند حضرت امام(ره) فرمود: (جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم، نه یک کلمه بیش.) در صورتی که چنین نیست. امام(ره) در این جمله روی کلمه‌ی (اسلامی) تأکید کردند و در واقع می‌فرمودند که به این جمله کلمه‌ای اضافه نکنید و (اسلامی) بودن را از آن کم نکنید؛ یعنی، آن را تبدیل به دموکراتیک اسلامی یا جمهوری خالی نکنید.
اما حضرت امام(ره)، بر اساس آنچه از بیاناتشان برداشت می‌شود، احساس می‌کردند که در زمان (محمدرضا پهلوی)، حکومت بسیار بدتر از زمان (رضاشاه) شده است و هر گونه همکاری و حتی سکوت باعث از بین رفتن نظام اسلامی خواهد شد. امام(ره) معتقد بودند در این مقطع ما باید انقلاب کنیم و حتی تصریح کردند که اگر کسی نماز شب بخواند و پیشانی پینه ‌بسته داشته باشد، ولی این نهضت و انقلاب را قبول نداشته باشد در قعر جهنم جای دارد؛ یعنی، ایشان معتقد بودند که باید انقلاب کرد و حکومت اسلامی را برقرار نمود.

از این رو امام(ره) در این زمان حرکت انقلابی‌شان را آغاز کردند. در این زمان هم حضرت امام(ره) به مبانی خودشان پای‌بند بودند. بر اساس این مبانی، خداوند انسان را آفریده است تا به کمال برسد. بنابراین اگر قرار است انقلابی اتفاق بیفتد، باید در یک کلاس جهانی باشد؛ یعنی، این موضوع فقط به ایران محدود نمی‌شود. این موضوع را امام(ره) بارها در جملات خودشان فرموده‌اند که ما هدفمان این است که اصل اراده‌ی الهی را در دنیا اجرا کنیم؛ یعنی، کاری کنیم که تمام دنیا به سمت اسلامی شدن حرکت کند. این عبارت را امام(ره) قبل از انقلاب فرموده‌اند: (این نهضت‌ها برای این است که احکام خدا جاری بشود، برای این است که حکم خدا در دنیا جاری بشود، حکم شیطان از این دنیا بیرون برود.)

بنابراین اصل انقلاب برای این است که آن اراده‌ی الهی که در واقع همان رسیدن انسان‌ها به کمال است، محقق شود. برای این که حکم الهی در جهان اجرا شود، ما نیاز داریم که به صورت عینی، در یک کلاس کوچک، حکومت اسلامی را نشان دهیم. به همین خاطر شعارهای انقلاب اسلامی ایران الهی و جهانی است. تمام دنیا هم متوجه شده‌اند که این انقلاب محدود به ایران نیست. از این رو از همان روز اول به مقابله با آن پرداختند.

امام(ره) می‌فرمایند: (ما اگر قدرت داشته باشیم، تمام مستکبران را از بین خواهیم برد.) هم‌چنین در ملاقات با نماینده‌ی سازمان (آزادی‌ بخش صحرا) (پولیساریو)، در همان اوایل انقلاب، گفتند: (ما هم با همه­ی مستضعفین جهان، با همه­ی آن‌ها مصاحِب هستیم و تمام مستکبران را محکوم می‌کنیم.) یعنی موضوع فراتر از موضوع فلسطین است و باید اراده­ی الهی در کل دنیا محقق شود. به این ترتیب انقلاب اسلامی محقق شد و همان­طور که حضرت امام(ره) فرمودند، این انقلاب بدون اتکا به شرق و غرب به پیروزی رسید. تمام دنیا متوجه این اتفاق شدند و بسیاری از آن‌ها، به خصوص استکبار جهانی، از همان ابتدا به ناسازگاری با آن پرداختند. علت این مخالفت غرب با ما چیست؟

امام(ره) بارها می‌فرمایند که غرب، به خصوص آمریکا، با اسلامیت نظام مشکل دارد، نه با جمهوریت نظام. اساساً آمریکا با انقلاب‌ها مشکل خاصی ندارد، هر چند مسایلی مانند نفت، خاورمیانه و... مطرح هستند، اما مهم‌ترین مسأله­، اسلامیت این نظام است. امام(ره) در جلد 17 صحیفه، صفحه­ی 48 می‌فرمایند: (شما اگر صبحت‌های بعضی از سران این‌ها را ملاحظه کنید، معلوم است که کاری به ایران ندارند. ایران آن قدر مهم نیست، ثقیل نیست، با اسلامش مخالف‌اند و همین بعضی از این روشن‌فکرهای ما هم همین­جور هستند که فقط اسلامش را نمی‌خواهند. اگر گفته شود جمهوری، همه قبول دارند؛ البته به غیر سلطنت‌طلب‌ها. جمهوری دموکراتیک هم مورد قبول همه است. اما جمهوری اسلامی یعنی چه؟ جمهوری اسلامی یک چیز تازه‌ای است، بدعت است، این یک چیز تازه‌ای است، تازه‌آورده‌ای است که همه آن‌ را قبول ندارند.)

اشتباهی که معمولاً اتفاق می‌افتد این است که می‌گویند حضرت امام(ره) فرمود: (جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم، نه یک کلمه بیش.) در صورتی که چنین نیست. امام(ره) در این جمله روی کلمه­ی (اسلامی) تأکید کردند و در واقع می‌فرمودند که به این جمله کلمه‌ای اضافه نکنید و (اسلامی) بودن را از آن کم نکنید؛ یعنی، آن را تبدیل به دموکراتیک اسلامی یا جمهوری خالی نکنید. وگرنه جز سلطنت‌طلب‌ها، کسی با جمهوری بودن نظام، در ظاهر و در قانون اساسی، مخالفتی نداشت. پس مسأله‌ی اصلی، اسلامی بودن است. اگر نگاه کنید، می‌بینید که تمام حمله‌هایی که به ایران می‌شود هم راجع به اسلامی بودن نظام است.

حضرت امام(ره) در جلد 7 صحیفه، صفحه­ی 456، می‌فرمایند: (اصولاً دشمنان ما از جمهوری نمی‌ترسند، از اسلام می‌ترسند. از جمهوری صدمه ندیده‌اند، از اسلام صدمه دیده‌اند. آن که تودهنی به آن‌ها زد جمهوری نبود، جمهوری دموکراتیک هم نبود، جمهوری دموکراتیک اسلامی هم نبود، جمهوری اسلامی بود.) امام(ره) بارها تصریح کرده‌اند که آنچه غرب با آن مخالف است، اسلامی بودن این حکومت است.

نکته‌ی دیگر این که وقتی ما جمهوری اسلامی را محقق کردیم، امام(ره) بارها فرمودند که جمهوری اسلامی مساوی اسلام است. به عنوان مثال در جلد 14 صحیفه، صفحه‌ی 329، می‌فرمایند: (شکست جمهوری اسلامی شکست اسلام است؛ یعنی، اگر جمهوری اسلامی از بین برود، اسلام شکست می‌خورد.) هم‌چنین در جلد 19، صفحه­ی 173، می‌فرمایند: (جمهوری اسلامی یعنی اسلام.) بنابراین جمهوری اسلامی مساوی با اسلام است. وقتی می‌گوییم حفظ نظام، مقصود از نظام، اسلام و محتوای اسلامی است که در شکل انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی محقق شده است. ما می‌گوییم جمهوری اسلامی ایران محتوایی دارد که آن اسلام است. البته منظور این نیست که صد درصد اسلام محقق شده است. در واقع ما در صدد هستیم که اسلام را اجرا کنیم.

امام(ره) جمله‌ی ماندگاری در جلد 15 صحیفه، صفحه‌ی 365، می‌فرمایند: (این [یعنی حفظ جمهوری اسلامی] یک تکلیف الهی است برای همه که اهم تکلیف‌هایی است که خدا دارد؛ یعنی، حفظ جمهوری اسلامی از حفظ یک نفر، ولو امام عصر(عجل‌الله‌تعالی) باشد، اهمیتش بیش‌تر است.) بعضی‌ها می‌پرسند یعنی جمهوری اسلامی از امام زمان(عجل‌الله‌تعالی) بالاتر است؟

در توضیح این موضوع باید به این نکته توجه کنیم که امام حسین(علیه‌السلام) برای چه به کربلا رفت و در آن جا شهید شد؟ در حالی که بعد از آن حکومت هم تشکیل نشد. امام حسین(علیه‌السلام) جز برای باقی ماندن اسلام در کربلا به شهادت نرسید؛ یعنی، شهادت امام حسین(علیه‌السلام) برای بقای اسلام بود. در واقع امام حسین(علیه‌السلام) خودش را فدا کرد تا اسلام باقی بماند. در صحبت‌های حضرت امام(ره) خواندیم که جمهوری اسلامی یعنی اسلام و می‌دانیم که ایشان همواره دغدغه­ی اسلامی شدن دانشگاه‌ها، اداره‌ها، بازار و سایر امور را داشتند. از سویی دیگر دشمنان این نظام به خاطر اسلامی بودن با آن مخالف‌اند. حضرت امام(ره) در بند (ع) وصیت‌نامه‌شان توضیح می‌دهند که اگر این اسلام در جمهوری اسلامی از بین برود، اسلام از بین می‌رود.

امام(ره) خطاب به برخی از روحانیون که متأسفانه با انقلاب سازگار نیستند و فکر می‌کنند این انقلاب نباید صورت می‌گرفت، می‌فرمایند: (اینجانب نصحیت متواضعانه‌ی برادرانه می‌کنم که آقایان محترم [یعنی روحانیت بعضاً مخالف با نظام] تحت تأثیر این گونه شایعه‌سازی‌ها قرار نگیرند.) چون شایعه‌سازی می‌کردند که انقلاب اسلامی می‌زند و می‌کشد و در زندان‌های جمهوری اسلامی فلان اتفاق‌ها می‌افتد. از این حرف‌هایی که آقای (منتظری) و دیگران مطرح می‌کردند.

امام(ره) ایشان و تمام کسانی را که ذائقه‌‌ای مثل ایشان دارند، نصیحت می‌کنند که (تحت تأثیر این گونه شایعه‌سازی‌ها قرار نگیرند و برای خدا و حفظ اسلام این جمهوری را تقویت کنند، تنها سکوت نکنند، نه تنها اعتراض نکنند، بلکه تقویت کنند و باید بدانند که اگر این جمهوری اسلامی شکست بخورد، به جای آن یک رژیم اسلامی دلخواه بقیه‌الله، روحی له فداء، یا مطیع امر شما آقایان تحقق پیدا نخواهد کرد، بلکه یک رژیم دلخواه یکی از دو قطب قدرت به حکومت می‌رسد و محرومان جهان که به اسلام و حکومت اسلامی روی آورده و دل‌باخته‌اند، مأیوس می‌شوند و اسلام برای همیشه منزوی می‌شود.)

اگر قرار است اسلام اجرا شود، باید از مسیر الهی اجرا شود و حفظ جان انسان‌ها، نه فقط مسلمان، بلکه همه­ی انسان‌های مظلوم در سراسر دنیا، ضروری و واجب است. از این رو برای حفظ نظام ما هیچ وقت نمی‌توانیم عمل غیرشرعی انجام دهیم. ممکن است مطرح شود آن جا که امام(ره) می‌فرماید برای حفظ نظام می‌توانیم جلوی نماز یا حج را برای مدتی بگیریم، مقصود چیست؟ در پاسخ باید گفت که این اجازه­ی خود شریعت است که یک مصلحت بالاتری، مثل اصل حفظ نظام، مسأله‌ای را حلال یا حرام می‌کند.

بنابراین حفظ جمهوری اسلامی در اصل حفظ اسلام است. امام در ادامه می‌فرمایند: (اگر این جمهوری اسلامی، این فرم و محتوا، هر دو از بین برود، اسلام از بین می‌رود.) بنابراین هم دلایل عقلی و هم دلایل شرعی داریم که حفظ نظام واجب است. از این رو تکلیف بالاترین موجود خلقت، یعنی خود امام زمان(عجل‌الله‌تعالی)، هم این است که این نظام را حفظ کند. تعبیر امام(ره) این است که اگر لازم بیفتد، آن حضرت این کار را هم خواهند کرد؛ ما که دیگر جای خود داریم. همه­ی ما باید جمهوری اسلامی را حفظ کنیم. البته با توجه به این مطلب که جمهوری اسلامی باید اسلام را اجرا کند، وگرنه ارزشی نخواهد داشت.

با توجه به فرمایشات شما، آیا حفظ نظام واجب نفسی است یا غیری؟

حفظ جمهوری اسلامی واجب نفسی است، چون جمهوری اسلامی یعنی اسلام. البته مقصود از جمهوری اسلامی، شخص من، شما یا اشخاص دیگر نیستند. اصل محتواست که در قالب اشخاص یا نهادهای حکومتی بروز پیدا می‌کند. از این رو مقام معظم رهبری در یکی از سخنرانی‌هایشان فرمودند که ما می‌توانیم فلان نهاد را تغییر دهیم؛ یعنی، فرم را می‌شود تغییر داد، ولی محتوای اسلامی باید باقی باشد. از این رو واجب نفسی است و این هم به خاطر اسلامیتش است. به خاطر همین قید اسلامیت مسؤولین نظام باید گزینش شوند و مسؤولیت‌ها و بیت‌المال در اختیار کسانی باشد که واقعاً به اسلام باور دارند. اگر به این مبانی توجه شود، من فکر می‌کنم وجوب حفظ نظام راحت باشد.

آیا برای حفظ نظام می‌توان از راه‌های غیرشرعی مرسوم استفاده نمود؟

این سؤال مانند این است که بپرسیم آیا می‌توان برای اجرای اسلام، به ناحق و بی‌گناه، عمداً کسی را بکشیم؟ به طور حتم این­طور نیست، چون همان اسلام به شما اجازه‌ی چنین کاری را نمی‌دهد. مثل این است که ما بگوییم آیا می‌توان برای خواندن ریاضی، دو دو تا را پنج تا در نظر بگیریم؟ یا مثلث 4 ضلعی داشته باشد؟

اگر قرار است اسلام اجرا شود، باید از مسیر الهی اجرا شود و حفظ جان انسان‌ها، نه فقط مسلمان، بلکه همه­ی انسان‌های مظلوم در سراسر دنیا، ضروری و واجب است. از این رو برای حفظ نظام ما هیچ وقت نمی‌توانیم عمل غیرشرعی انجام دهیم. ممکن است مطرح شود آن جا که امام(ره) می‌فرماید برای حفظ نظام می‌توانیم جلوی نماز یا حج را برای مدتی بگیریم، مقصود چیست؟ در پاسخ باید گفت که این اجازه‌ی خود شریعت است که یک مصلحت بالاتری، مثل اصل حفظ نظام، مسأله‌ای را حلال یا حرام می‌کند. چون همان خدایی که فرموده نماز واجب است، در شرایطی می‌فرماید که این جا لازم نیست. مثال‌های فراوانی در این زمینه در فقه داریم.

به عنوان مثال خوردن بعضی از گوشت‌ها حرام است، اما حفظ نفس واجب است، اگر در شرایطی چاره‌ای نداشته باشیم، به مقدار ضرورت می‌توانیم از گوشت حرام بخوریم. در رابطه با جامعه‌ی اسلامی هم همین­طور است. اگر در جایی میان یک اصل اسلام و حفظ خود اسلام تناقض به وجود آید، خداوند می‌فرماید شما می‌توانید برای حفظ اصل اسلام از آن اصل اسلامی چشم‌پوشی کنید، غیر از آن جایی که خدا اجازه نداده است، مثل قتل نفس. بنابراین معنا ندارد فقهی درست کنیم که به ما اجازه دهد چیزی مثل تسلیحات هسته‌ای داشته باشیم که هم نگه داشتن آن خطرناک است و هم استفاده از آن بر خلاف اصول اسلام است.

یعنی حتی برای حفظ جمهوری اسلامی، در صورت اضطرار، باز هم داشتن سلاح هسته‌ای حرمت دارد؟

اگر سلاح هسته‌ای مانند سلاح‌های متعارف دیگر باشد، اشکالی ندارد و دیگر حرمت به آن تعلق نمی‌گیرد، بلکه به آیه‌ی (وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ)[2] برمی‌گردد، اما اگر مقصود سلاحی است که خود ما را هم در خطر قرار می‌دهد و امکان دارد هر لحظه موجب از بین رفتن انسان‌ها چه در جمهوری اسلامی و چه در نقاط دیگر جهان شود، اصلاً به حفظ نظام ما کمکی نمی‌کند. در واقع داشتن این سلاح اصلاً به حفظ نظام کمک نمی‌کند، چون بازدارنده نیست.

این یک مسأله‌ی تجربی است. آیا کشورهایی که سلاح هسته‌ای دارند می‌توانند تضمین کنند که کشوری به آن‌ها حمله نخواهد کرد یا دچار فروپاشی نمی‌شوند؟ اتحاد جماهیر شوروی سابق سلاح هسته‌ای داشت، آیا این موضوع عاملی شد که از بین نرود؟ آمریکا یا اسراییل هم همین طور هستند. درست است که سلاح هسته‌ای دارند، ولی این امر عامل بازدارنده‌ای نیست که آن‌ها از بین نروند. علاوه بر این که هر لحظه ممکن است این تسلیحات باعث شوند مردم خودشان و کشورهای دیگر آسیب‌های جدّی ببینند.

بر اساس آنچه کارشناسان اعلام می‌کنند، اصلاً سلاح هسته‌ای سلاح متعارفی نیست که بتوان از آن استفاده کرد. از این رو این سلاح اصلاً برای ما کارایی ندارد و باعث از بین رفتن مردم خودمان یا سایر انسان‌ها خواهد شد و اسلام هر دو را حرام می‌داند؛ علاوه بر این هیچ کمکی هم به حفظ نظام نخواهد کرد. آنچه نظام را حفظ می‌کند عوامل دیگری است، نه این عامل. عواملی مثل خودسازی درونی، خودکفایی، ایمان مردمی، اتحاد مردمی، اعتقاد به خداوند متعال، تلاش و کوشش، اجرای احکام اسلامی و موضوعاتی از این قبیل هستند که باعث پیروزی انقلاب ما شده‌اند. همان­طور که حضرت امام(ره) فرمودند، اتحاد کلمه و ایمان به خداوند رمز پیروزی ماست؛ یعنی، به دستورات خداوند عمل کنیم و با هم متحد باشیم. این‌ها عامل پیروزی ما بوده‌اند و همین‌ها عامل بقای ما خواهند بود.

اگر حمله‌ای به ما شود که راهی جز استفاده از سلاح ‌‌هسته‌ای برای ما باقی نماند، تکلیف چیست؟ هم‌چنین دریافت شما از این فرمایش مقام معظم رهبری چیست که فرمودند در هر سطحی که دنیای استکبار به ما حمله کند به او جواب خواهیم داد؟

منظور در همان سطح متعارف است. مطمئن باشید آمریکا نمی‌تواند از سلاح اتمی استفاده کند. آیا ژاپن به خاطر آن بمب‌های هسته‌ای تسلیم شد یا این که مردم آن توان مقاومت‌شان را را از دست داده بودند؟ در ضمن باید توجه کنیم که سلاح هسته‌ای چه چیزی را از بین می‌برد؟ این سلاح در نهایت قسمتی از خاک و ملت را از بین می‌برد، اصل اسلام را که نمی‌تواند از بین ببرد. بنابراین اصلاً چنین چیزی اتفاق نمی‌افتد. اسراییل به هیچ یک از تعهدهای بین‌المللی پای‌بند نیست. بنابراین اگر می‌توانست، به طور قطع در جنگ با (حزب‌الله) از سلاح هسته‌ای استفاده می‌کرد. از این رو این مورد اتفاق نمی‌افتد. ضمن این که باز هم باید به مبنای اسلام توجه کنیم که برای چه می‌خواهیم آن را حفظ کنیم. آیا حفظ اسلام جز برای این است که به بشر و مستضعفین جهان خدمت کند؟ در مجموع می‌توان گفت این سلاح‌ها بازدارنده نیستند. اگر امر دیگری بود که می‌توانست بازدارنده باشد، شامل (وَأَعِدُّوا لَهُمْ) می‌شد.

بر اساس نظر کارشناسان، اصلاً سلاح هسته‌ای سلاح متعارفی نیست که بتوان از آن استفاده کرد. از این رو این سلاح اصلاً برای ما کارایی ندارد و باعث از بین رفتن مردم خودمان یا سایر انسان‌ها خواهد شد و اسلام هر دو را حرام می‌داند؛ علاوه بر این هیچ کمکی هم به حفظ نظام نخواهد کرد. آنچه نظام را حفظ می‌کند عوامل دیگری است. عواملی مثل خودسازی درونی، خودکفایی، ایمان و اتحاد مردمی، اعتقاد به خداوند متعال، تلاش و کوشش، اجرای احکام اسلامی و موضوعاتی از این قبیل که باعث پیروزی انقلاب ما شده‌اند.

اگر برای جمع‌بندی نکته‌ی خاصی هست بفرمایید:

در پایان باید متوجه باشیم که این‌ها همه بهانه هستند. نباید در زمین دشمن بازی کنیم. هم غرب می‌داند و هم خودمان می‌دانیم که به لحاظ فقهی و مبانی دینی موضع ما مشخص است؛ ما نه تنها استفاده از وسایل کشتار جمعی را قبول نداریم، بلکه هر چیزی شبیه به آن را هم رد می‌کنیم. به همین دلیل امام(ره) فرمودند: (ما سیاست به معنای نیرنگ را قبول نداریم.) این فرمایش دقیقاً همین مسأله‌ای است که مطرح شد؛ یعنی، اگر حفظ نظام وابسته باشد به این که در سیاست دروغ بگوییم، حقه‌بازی کنیم و سر مردم خودمان و جهان کلاه بگذاریم، جایز نیست. اصلاً این هدف وسیله را توجیه نمی‌کند. هر امری که این گونه باشد به لحاظ فقهی جوابش واضح است، فقه و مبانی ما چنین اجازه‌ای به ما نمی‌دهد.

در این جا لازم می‌دانم که به یک نکته‌ی کلیدی اشاره کنم. باید توجه داشته باشیم که دشمن همیشه سعی می‌کند برای کشورهای مقابل، به خصوص انقلاب اسلامی، مسأله تعریف کند. یک روز حقوق بشر را مطرح می‌کردند، یک روز دموکراسی را و امروز انرژی هسته‌ای را مطرح می‌کنند و فردا مسایل دیگری را مطرح خواهند کرد. ما نباید مدام خودمان را مشغول پاسخ دادن به آن‌ها کنیم. هر چند که باید پاسخ خودمان را بیان کنیم، ولی نباید توقف کنیم. این اقدام‌ها فقط برای اذیت کردن و مشغول داشتن ماست. باید از این مسایل بگذریم. سراغ خود غرب برویم، نقاط ضعف آن‌ها و نقاط قوت خودمان را مطرح کنیم. نباید مدام پاسخ‌گو باشیم.

به تعبیر مقام معظم رهبری، ما باید بعضاً و حتی اکثراً طلب‌کار باشیم. در حال حاضر غرب در مسأله‌ی آزادی، حقوق بشر، حقوق اقلیت‌ها، حقوق زنان، مسأله­ی خانواده و... مشکلات فراوانی دارد. ما علاوه بر این که باید به مسایل مطرح ‌شده پاسخ دهیم، باید خودمان هم پیشرو باشیم. همان­طور که این موضوع نقطه­ی قوت حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری است، باید مورد توجه قشر نخبه­ی جامعه هم باشد.

پی نوشت ها:

[1]. صحیفه‌ی امام، ج 15، ص250

[2]. سوره‌ی انفال، آیه‌ی 60

با تشکر از این که وقت خود را در اختیار (برهان) قرار دادید /برهان/1391/1/27.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین