امام خامنه ای چگونه با مسئله لیبرالیسم برخورد کرده اند؟ قطعاً رهبری یک کشور می تواند در نحوه جهت گیری نظام به سمت لیبرالیسم نقش آفرین بوده و کشور را به پرتگاه لیبرالیسم سوق دهد و یا از آن نجات دهد و به همین دلیل بود که حضرت امام خمینی ره معتقد بودند که در صورتی که آقای منتظری در جایگاه رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران قرار بگیرند کشور را عملا به دست لیبرال ها خواهند سپرد کما اینکه شواهد تاریخی نیز حاکی از این است که لیبرال ها نیز که از صحنه سیاسی کشور طرد شده بودند تمام چشم امید خود را به دوران پس از رهبری حضرت امام خمینی ره و آغاز رهبری آقای منتظری که در آن مقطع قائم مقام رهبری به شمار می آمدند دوخته بودند که با استعفای آقای منتظری از این سمت عملا امید لیبرال ها به یاس تبدیل شد . لیبرالیسم در ایران و برخورد مقام معظم رهبری با آن : تاریخچه رشد و گسترش لیبرالیسم و تفکرات لیبرال به دوران تاریخ معاصر و به ویژه دوران پس از نهضت مشروطه که دیدگاههای منور الفکرانه در فضای جدید به سرعت رو به افزایش یافت باز می گردد و به باور برخی هم مسلکان معاصر وی ، فروغی را می توان بنیانگذار لیبرالیسم ایرانی دانست ( رامین جهانبگلو ، فروغی و بنیاد لیبرالیسم ایرانی ، ترجمه حسین فراستخواه ، نقل از سایت آفتاب ) اما لیبرالیسم در تاریخ پس از پیروزی انقلاب اسلامی سرنوشت دیگری یافته و فراز و فرودهای مختلفی از سر گذرانده . به عبارتی جریانات لیبرالیستی در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و به مدد فرصتی که حضرت امام خمینی ره رهبر کبیر انقلاب اسلامی در اختیار یکی از سران مذهبی این جریان گذاشته و البته در عین حال از وی خواسته بودند تا بدون در نظر گرفتن وابستگی های حزبی و تعلقات گروهی ، به اداره کشور بپردازند ، به ناگاه شروع به رشد نموده و زمام امور را در تمامی عرصه های اجرایی کشور بر دست گرفت و حتی تلاش کرد تا در مسیر قانونگذاری به سبک اسلامی نیز خلل ایجاد نماید (همچون تلاش برای انحلال مجلس خبرگان قانون اساسی به دنبال آغاز بررسی اصل مربوط به ولایت فقیه در این مجلس) ولی عدم توانایی این جریان برای همراهی با ایده های انقلابی مردم و رهبر انقلاب که در جریان استعفای دولت موقت به دنبال تسخیر لانه جاسوسی آمریکا خود را به صورت واضح نشان داد، باعث شد تا به مرور این جریان از صحنه سیاسی کشور حذف شده و دیگربار هرگز نیز نتواند به عرصه باز گردد و حتی برخی تلاشهایی که در دوران اخیر صورت گرفت (همچون مشارکت فعال در انتخابات دوم شوراهای اسلامی شهر و روستا که آزادانه در آن شرکت کرده و ذره ای با اقبال مردم مواجه نشدند) نیز کمکی به انزوای سیاسی آنان نکرد . (برای مطالعه در مورد روند لیبرالیسم در ایران رک : لیبرالیسم ایرانی ، جهاندار امیری ، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی) بنابر این جریانات لیبرال در همان آغازین سالهای پیروزی انقلاب اسلامی از صحنه کشور حذف شدند ولی آنچه که در این میان باقی مانده و در واقع وقتی سخن از خطر حاکمیت لیبرالها به میان می آید بیشتر مربوط به آن می باشد تفکرات لیبرالی می باشد که در قالب های اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی و ... خود را نشان می دهند و ممکن است حتی توسط کسانی که ظاهرا ارتباطی با جریانات لیبرالیستی نداشته باشند و گاه به صورت ناخواسته اشاعه پیدا کند و آنچه که در دوران رهبری مقام معظم رهبری در زمینه گسترش لیبرالیسم ممکن است مطرح شود در واقع مربوط به همین مساله می باشد . از طرفی با بررسی دوران رهبری مقام معظم رهبری در می یابیم که اگر چه جریانهای منتسب به لیبرالیسم همچنان در این مقطع منزوی هستند اما تفکرات لیبرالیستی در سه قالب اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی به شدت فعال می شود که اولی بیشتر در دوران موسوم به سازندگی رخ می نماید و بعد سیاسی در دوران موسوم به اصلاحات بیشتر نمود پیدا می کند و بعد فرهنگی هم در هر دو مقطع فعال بوده است . اما در مورد نوع برخورد مقام معظم رهبری با هر یک از جلوه های افکار لیبرالیستی مذکور باید بدانیم که ایشان نه تنها در مواجهه با این افکار سکوت نکرده اند بلکه به عنوان رهبر و کشتیبان انقلاب اسلامی دست به اقدامات مفیدی در این زمینه زده اند که توجه به برخی از فرمایشات معظم له در این مقطع حاکی از اقداماتی است که ماهیت آن درواقع تقابل با حاکمیت چنین تفکراتی می باشد که در ادامه به تفکیک می آید : 1 - مقام معظم رهبری و لیبرالیسم اقتصادی : مقام معظم رهبری در برابر دیدگاههای اقتصاد لیبرال که در دوران پس از دفاع مقدس و به ویژه در دوران دولت سازندگی به شدت وارد جامعه شده و تلاش می کرد تا مسیر توسعه و پیشرفت جمهوری اسلامی ایران را از کانال لیبرالیسم اقتصادی غربی هدایت کند به طراحی و اجرای برنامه هایی پرداختند که ضمن توسعه و پیشرفت کشور مضرات دیدگاههای لیبرالی نیز حداقل کمتر دامنگیر جامعه ما گردد . ایشان در این زمینه ضمن توجه دادن مسئولان کشور به اقتصاد اسلامی که از جمله اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی نیز می باشد بر سالم سازی محیط اقتصادی ، مبارزه با فقر و فساد و تبعیض ، توامان بودن عدالت اجتماعی با توسعه و پیشرفت اقتصادی و در نهایت لزوم طراحی و استفاده از الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت به جای تکیه بر الگوهای وارداتی غربی به عنوان راه حل اساسی مقابله با دیدگاههای اقتصادی لیبرال که به بهانه پیشرفت و توسعه کشور خود را بر دست اندرکاران امر تحمیل می کردند تاکید داشته و دارند : ( اقتصاد کشور باید براساس برنامهها و سیاستهایی که در داخل کشور تنظیم و ترسیم شده، شکوفا گردد و نه با تسلیم شدن در برابر توصیههای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول). 10/04/1380 (هر روش، توصیه و نسخه اقتصادی که این دو هدف را تأمین کند مورد قبول است و هر طرح و بحث دیگری که به افزایش ثروت ملی و عدالت اجتماعی بی توجه باشد، به درد کشور و مردم نمی خورد .) (1385/11/30) (فلسفهی وجودی ما، عدالت است. این که ما برنامهی رشد اقتصادی درست کنیم و بگذاریم بعد از حاصل شدن دو، سه برنامه رشد اقتصادی، به فکر عدالت بیفتیم، منطقی نیست. رشد اقتصادی باید همپای عدالت پیش برود؛ برنامهریزی کنند و راهش را پیدا کنند. حالا عدالت چیست؟ البته ممکن است درمعنا کردن عدالت، افرادی، کسانی یا گروههایی اختلاف نظر داشته باشند؛ اما یک قدر مسلّمهایی وجود دارد: کم کردن فاصلهها، دادن فرصتهای برابر، تشویق درستکار و مهار متجاوزان به ثروت ملی، عدالت را در بدنهی حاکمیتی رایج کردن – عزل و نصبها، قضاوتها، اظهار نظرها – مناطق دوردست کشور و مناطق فقیر را مثل مرکز کشور زیر نظر آوردن، منابع مالی کشور را به همه رساندن، همه را صاحب و مالک این منابع دانستن، از قدرِ مسلّمها و مورد اتفاقهای عدالت است که باید انجام بگیرد.)(29/3/1385) (فساد مالی و اقتصادی در مسؤولان، موجب گسترش آن به بدنه اقتصادی و کل کشور خواهد شد). (10/4/1380) (مبارزه قاطع با فساد اقتصادی و مالی زمینهساز احساس امنیت برای سرمایهگذار سالم است). (10/04/1380) راه حل مشکلات کشور از لحاظ اقتصادی افزایش تولید و کاهش مصرف است و دشمن نیز با آگاهی از این مسئله سیاستهای خود را در ایجاد موانع و مشکلات مختلف و انواع خباثتها در صحنه خارجی و نیز ترویج قاچاق و اجناس لوکس بوسیله عوامل داخلی خود متمرکز کرده است اما با این وجود دولت اسلامی موفق به حل بسیاری از مشکلات شده است و انشاءالله با همراهی مردم و مسئولین خباثتهای دشمن بیاثر خواهد شد.) (08/10/1372)(نقل از سایت راسخون ، مروری بر دیدگاهها و راهبردهای اقتصادی مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) ، http://rasekhoon.net/article/show-22264.aspx ) همانگونه که مشاهده می شود بسیاری از دیدگاههایی که توسط مقام معظم رهبری ارائه می شود همچون همراهی عدالت اجتماعی با پیشرفت اقتصادی ، صرفه جویی ، مبارزه با مفاسد اقتصادی ، استفاده از الگوهای بومی و اسلامی ایرانی پیشرفت و ... در تعارض آشکار با ایده های لیبرالیسم اقتصادی و در واقع با هدف تقابل با آنها مطرح شده است . 2 – مقام معظم رهبری و لیبرالیسم سیاسی : جلوه سیاسی افکار لیبرالیستی در دوران پس از 2 خرداد 76 که اصطلاحا دوران اصلاحات نامیده شد به شدت اوج گرفت و با طرح شعارهایی همچون جامعه مدنی ، آزادی و ... ، گسترش مطبوعات و ... نمود بیشتری به خود گرفت و به دلیل عدم شفاف سازی نسبت به این مفاهیم توسط مبدعان آن ، مورد سوء استفاده فراوانی قرار گرفت و تلاشهای فراوانی شد تا از فرصت ایجاد شده به القای تفکرات لیبرالیستی در حوزه سیاست پرداخته شود که برخی از آنها به دلیل ناسازگاری با فرهنگ دینی و انقلابی مردم ایران می توانست در نهایت به هرج و مرج سیاسی منجر گردد و از طرفی سردمداران و طراحان این شعارها نیز حاضر به ابهام زدایی از شعارهای خود نبودند . در این مقطع بود که مقام معظم رهبری با طرح مفهوم (مردم سالاری دینی) و نیز طرح موضوعاتی همچون آزادی ، حقوق بشر ، جامعه مدنی به تبیین این مفاهیم از منظر اسلام و انقلاب اسلامی ، تفاوتهای آنها با انواع غربی و شرقی و نیز امتیازات نمونه های بومی آن نسبت به مشابهات دیگر آن پرداختند . 3 – مقام معظم رهبری و لیبرالیسم فرهنگی : لیبرالیسم فرهنگی نیز از جمله تفکرات لیبرالیستی بود که به دنبال پایان جنگ تحمیلی و فراهم شدن فضا برای روشنفکر نمایان از فرنگ برگشته به ایران ، به شدت فعال شد و در واقع به ابزاری برای مبارزه دشمنان نظام اسلامی با انقلاب اسلامی تبدیل شد کما اینکه یکی از فعالان این عرصه در این زمینه در آن مقطع چنین گفته بود : ما با جمهوری اسلامی، مبارزه سیاسی نخواهیم کرد، بلکه کار ما صرفاً فرهنگی و اصولاً استراتژی جدید ما مبارزه فرهنگی است. ما باید بینش و فرهنگ مردم را عوض کنیم تا جمهوری اسلامی ساقط شود. (شجاع الدین شفا، نویسنده ضد انقلاب در خارج از کشور، کتاب هویت ص 19 به نقل از پایگاه اطلاع رسانی حوزه) تفکرات لیبرالیستی فرهنگی مهمترین تفکراتی بود که هم در دوران سازندگی و هم در دوران اصلاحات به شدت فعال شده بود و به ویژه در دوران اخیر با طرح موضوعاتی همچون تساهل و تسامح فرهنگی به شدت به تزریق باورهای لیبرالیستی در فضای فرهنگی جامعه مشغول شده بود . در این میان مقام معظم رهبری از همان آغازین روزهای اشاعه این تفکرات با طرح موضوعاتی همچون تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی به مقابله جدی با این پدیده شوم و نامبارک برخاستند و در دوران اخیر نیز با طرح موضوع ناتوی فرهنگی خواستار مقابله با امواج آن شدند که گذری به دیدگاههای معظم له در این زمینه گویای دیدگاههای ایشان در تقابل با این موج ضد فرهنگی دارد : مقام معظم رهبری، در همان ماه های آغازین دولت سازندگی، خطاب به مسئولین مربوطه فرمودند: در حال حاضر، یک جبهه بندی عظیم فرهنگی که با سیاست و صنعت و پول و انواع و اقسام پشتوانه ها همراه است، مثل سیلی راه افتاده، تا با ما بجنگد. جنگ هم جنگ نظامی نیست، بسیج عمومی هم در آن جا هیچ تأثیری ندارد. آثارش هم به گونه ای (است) که تا به خود بیاییم گرفتار شده ایم. (مقام معظم رهبری، 7 آذر 1368) امروز به نظر من، از همه خطرناک تر در داخل، روش های فرهنگی است. . . از اساسی ترین مسایل ما، مسایل فرهنگی است و من احساس می کنم که در زمینه ی اداره ی فرهنگ اسلامی این جامعه داریم دچار یک نوع غفلت و بی هوشی می شویم - یا شده ایم - که بایستی خیلی سریع و هوشیارانه آن را علاج کنیم. (مقام معظم رهبری، 14 آذر1369) آن طور که من احساس کرده ام و از مجموع کارهایی که دارد می شود، فهمیده ام، این است که حمله ی همه جانبه ای سازماندهی شده است. . . آن کاری که می خواهند بکنند، این است که پشت جبهه ی انقلاب را کلاً در بازوهای خودشان بگیرند، پشت جبهه ی انقلاب مردمند، خط مقدم مسؤولانند، بعد وابستگان شدید به مسئولین، بعداً هم خیل انبوه آحاد ملت، این ها فکر کردند که اگر ما بتوانیم کمندی دور این خیل انبوهی که پشت سر مسئولین بیندازیم و این ها را در اختیار بگیریم، همه چیز حل خواهد شد. . . احساس می شود که در سینما، در مطبوعات، حتی در رادیو تلویزیون - که متعلق به دولت است، اما بالاخره عناصر آن طوری در آن جا حضور دارند - در سالن های فرهنگی، در جشنواره ها و در جابه جای مناطق فرهنگی، یک بخش یا یک مهره از آن مجموعه در آن جا حاضر است و دارند کار می کنند. . . اما حالا سیاسی اش هم کرده اند. . . این کار، کار بسیار خطرناکی است. البته خطرناکی که می گوییم، نه این که بی علاج یا صعب العلاج است، نه بسیار سهل العلاج است، به شرط این که بیمار و طبیب احساس کنند که بیماری هست، اگر احساس کردند بیماری است، آن وقت دیگر صعب العلاج نیست، خیلی سهل العلاج است، خطر آن جاست که من و شما نفهمیم که چنین چیزی وجود دارد و من دارم الان عرض می کنم ما فرهنگی هستیم، ما اهل تشخیص فرهنگی هستیم، انسانی که در یک فضای فرهنگی استشمام می کند، لازم نیست دست بزند یا ببیند تا چیزی را بفهمد، امروز برای من کاملاً محسوس است. این را هم روزنامه نگاران ما، هم رادیو تلویزیون ما و هم دستگاه های تبلیغاتی ما - مثل وزارت ارشاد و سازمان تبلیغات اسلامی و آموزش و پرورش و دیگران - بدانند، امروز مسئله این است. (مقام معظم رهبری، 23 مرداد 1370) این مسئله تهاجم فرهنگی که ما بارها روی آن تأکید کرده ایم، واقعیت روشنی است. با انکار آن ما نمی توانیم اصل تهاجم را از بین ببریم. تهاجم فرهنگی را نباید انکار کرد، وجود دارد. به قول امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه)، (من نام لم ینم عنه)، اگر شما در سنگر خوابت برد، معنایش این نیست که دشمنت هم در سنگر مقابل خوابش برده است، تو خوابت برده، سعی کن خودت را بیدار کنی، ما باید توجه داشته باشیم که انقلاب فرهنگی در تهدید است کما این که اصل فرهنگ ملی و اسلامی ما در تهدید دشمنان است. . . ما نبایستی چیزی را که روشن و واضح است، انکار کنیم. در دانشگاه، در بیرون دانشگاه، حتی در رسانه های جمعی ما، در کتاب هایی که می نویسند، در ترجمه هایی که می کنند، در شعرهایی که می سرایند، در برنامه های فرهنگی علی الظاهر بی ارتباط به ما که در دنیا وجود دارد و خبرش را قاعدتاً شما آقایان - که عناصری فرهنگی هستید - می شنوید، همه جانبه آرایش نظامی فرهنگی بسیار خطرناک علیه انقلاب درست شده است و وجود دارد. . . امروز دشمن در مقابل وضع کنونی ما آن ژست و آرایش نظامی صد سال یا پنجاه سال پیش را به خود نمی گیرد. ما باید آرایش جدید دشمن را بشناسیم، اگر نشناختیم و خوابیدیم از بین رفته ایم. (مقام معظم رهبری، 20 آذر .1370) در پایان این بخش لازم به تذکر است که به طور کلی مراجعه ای به دیدگاههای مقام معظم رهبری در زمینه تفکر لیبرالیسم نشان می دهد که ایشان از جمله مهمترین منتقدان این تفکر غلط هستند و بیشترین تاثیر را در ناکارامدی تسلط آن بر کشور پس از حضرت امام (ره) داشته اند. بنابر این کسی که چنین دیدگاهی نسبت به این ایدئولوژی دارد را نمی توان عامل حرکت کشور به سمت این تفکر و ایدئولوژی دانست : لیبرال دمکراسی غرب که یک روز گفته می شد اوج تکامل فکر و عمل انسان است و بالاتر از آن چیزی وجود ندارد امروز به دست خود , خودش را رسوا کرده است این لیبرالیسم همان چیزی است که امروز ماجرای افغانستان و سالهاست مساله فلسطین را به وجود آورده است , این اومانیسم دروغین غرب همان چیزی است که پنجاه سال ملت فلسطین را ندیده می گیرد.( بیانات رهبر انقلاب در دیدار جوانان استان اصفهان 12/8/80) لیبرالیسم غربی و کمونیسم و سوسیالیسم و غیره همه امتحان خود را داده و ناتوانی خود را ثابت کردهاند امروز هم مانند گذشته اسلام تنها نسخه شفابخش و فرشته نجات است(بیانات مقام معظم رهبریدر مراسم گشایش هشتمین اجلاس سران کشورهای اسلامی 1376/09/18) نگذارید الگوهای لائیک یا لیبرالیسم غربی یا ناسیونالیسم افراطی یا گرایشهای چپ مارکسیستی خود را بر شما تحمیل کند.اردوگاه شرق چپ فرو ریخت و بلوک غرب فقط با خشونت و جنگ و خدعه بر سر پا مانده و عاقبت خیری برای آن متصور نیست.گذشت زمان به زیان آنها و به سود جریان اسلام است.هدف نهائی را باید امت واحدهی اسلامی و ایجاد تمدن اسلامی جدید بر پایهی دین و عقلانیت و علم و اخلاق قرار داد(بیانات در نخستین اجلاس بیداری اسلامی 1390/06/26) لیبرالیسم منحرف غربی که امروزه ملتهای اروپا و آمریکا در فضای آلودهی آن دست و پا میزنند و اخلاق و فضیلت و روابط انسانی و اساس خانواده و پیوند نسل جدید را با پدران و مادران و به طور کلی معنویت و ایمان خود را در سایهی شوم آن فانی شده مییابند در میدان سیاست و اقتصاد توقعات نا مشروعی را از نظام اسلامی و مسؤولان بلند پایهی آن مطرح میکند وظیفهی مجلس شورای اسلامی در مرتبهی اول ایستادگی در برابر این توقعات و پای فشردن بر راه روشن و صراط مستقیم اسلام و انقلاب اسلامی است و این مهمترین توقع اینجانب و ملت بزرگ و شجاع ایران از نمایندگان منتخب مردم است (پیام به مناسبت افتتاح دوره پنجم مجلس شورای اسلامی 12/3/75) هیچ لزومی ندارد که ما به لیبرالیسم قرن هجدهم اروپا مراجعه کنیم و دنبال این باشیم که (کانت) و (جان استوارت میل) و دیگران چه گفته اند! ما خودمان حرف و منطق داریم....(دیدار با اساتید ودانشجویان دانشگاه مدرس ، 24/6/77) ولی امر مسلمین با اشاره به شکست و ناتوانی لیبرالیسم غربی، کمونیسم، سوسیالیسم و دیگر مکاتب بشری در حل مسائل و مشکلات جوامع انسانی فرمودند: امروز هم مانند گذشته، اسلام تنها شفابخش و فرشته نجات بشر است بشرط آن که چهره نورانی و بیپیرایه اسلام، از ورای تصویر تیرهای که دوستان نادان و غافل، کجفهمیها و سودطلبیهای برخی خودیها و بویژه تبلیغات ظریف و موذیانه دشمنان ترسیم کرده است، دیده و شناخته شود.( http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=802 )
امام خامنه ای چگونه با مسئله لیبرالیسم برخورد کرده اند؟
قطعاً رهبری یک کشور می تواند در نحوه جهت گیری نظام به سمت لیبرالیسم نقش آفرین بوده و کشور را به پرتگاه لیبرالیسم سوق دهد و یا از آن نجات دهد و به همین دلیل بود که حضرت امام خمینی ره معتقد بودند که در صورتی که آقای منتظری در جایگاه رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران قرار بگیرند کشور را عملا به دست لیبرال ها خواهند سپرد کما اینکه شواهد تاریخی نیز حاکی از این است که لیبرال ها نیز که از صحنه سیاسی کشور طرد شده بودند تمام چشم امید خود را به دوران پس از رهبری حضرت امام خمینی ره و آغاز رهبری آقای منتظری که در آن مقطع قائم مقام رهبری به شمار می آمدند دوخته بودند که با استعفای آقای منتظری از این سمت عملا امید لیبرال ها به یاس تبدیل شد .
لیبرالیسم در ایران و برخورد مقام معظم رهبری با آن :
تاریخچه رشد و گسترش لیبرالیسم و تفکرات لیبرال به دوران تاریخ معاصر و به ویژه دوران پس از نهضت مشروطه که دیدگاههای منور الفکرانه در فضای جدید به سرعت رو به افزایش یافت باز می گردد و به باور برخی هم مسلکان معاصر وی ، فروغی را می توان بنیانگذار لیبرالیسم ایرانی دانست ( رامین جهانبگلو ، فروغی و بنیاد لیبرالیسم ایرانی ، ترجمه حسین فراستخواه ، نقل از سایت آفتاب ) اما لیبرالیسم در تاریخ پس از پیروزی انقلاب اسلامی سرنوشت دیگری یافته و فراز و فرودهای مختلفی از سر گذرانده . به عبارتی جریانات لیبرالیستی در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و به مدد فرصتی که حضرت امام خمینی ره رهبر کبیر انقلاب اسلامی در اختیار یکی از سران مذهبی این جریان گذاشته و البته در عین حال از وی خواسته بودند تا بدون در نظر گرفتن وابستگی های حزبی و تعلقات گروهی ، به اداره کشور بپردازند ، به ناگاه شروع به رشد نموده و زمام امور را در تمامی عرصه های اجرایی کشور بر دست گرفت و حتی تلاش کرد تا در مسیر قانونگذاری به سبک اسلامی نیز خلل ایجاد نماید (همچون تلاش برای انحلال مجلس خبرگان قانون اساسی به دنبال آغاز بررسی اصل مربوط به ولایت فقیه در این مجلس) ولی عدم توانایی این جریان برای همراهی با ایده های انقلابی مردم و رهبر انقلاب که در جریان استعفای دولت موقت به دنبال تسخیر لانه جاسوسی آمریکا خود را به صورت واضح نشان داد، باعث شد تا به مرور این جریان از صحنه سیاسی کشور حذف شده و دیگربار هرگز نیز نتواند به عرصه باز گردد و حتی برخی تلاشهایی که در دوران اخیر صورت گرفت (همچون مشارکت فعال در انتخابات دوم شوراهای اسلامی شهر و روستا که آزادانه در آن شرکت کرده و ذره ای با اقبال مردم مواجه نشدند) نیز کمکی به انزوای سیاسی آنان نکرد . (برای مطالعه در مورد روند لیبرالیسم در ایران رک : لیبرالیسم ایرانی ، جهاندار امیری ، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی)
بنابر این جریانات لیبرال در همان آغازین سالهای پیروزی انقلاب اسلامی از صحنه کشور حذف شدند ولی آنچه که در این میان باقی مانده و در واقع وقتی سخن از خطر حاکمیت لیبرالها به میان می آید بیشتر مربوط به آن می باشد تفکرات لیبرالی می باشد که در قالب های اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی و ... خود را نشان می دهند و ممکن است حتی توسط کسانی که ظاهرا ارتباطی با جریانات لیبرالیستی نداشته باشند و گاه به صورت ناخواسته اشاعه پیدا کند و آنچه که در دوران رهبری مقام معظم رهبری در زمینه گسترش لیبرالیسم ممکن است مطرح شود در واقع مربوط به همین مساله می باشد . از طرفی با بررسی دوران رهبری مقام معظم رهبری در می یابیم که اگر چه جریانهای منتسب به لیبرالیسم همچنان در این مقطع منزوی هستند اما تفکرات لیبرالیستی در سه قالب اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی به شدت فعال می شود که اولی بیشتر در دوران موسوم به سازندگی رخ می نماید و بعد سیاسی در دوران موسوم به اصلاحات بیشتر نمود پیدا می کند و بعد فرهنگی هم در هر دو مقطع فعال بوده است .
اما در مورد نوع برخورد مقام معظم رهبری با هر یک از جلوه های افکار لیبرالیستی مذکور باید بدانیم که ایشان نه تنها در مواجهه با این افکار سکوت نکرده اند بلکه به عنوان رهبر و کشتیبان انقلاب اسلامی دست به اقدامات مفیدی در این زمینه زده اند که توجه به برخی از فرمایشات معظم له در این مقطع حاکی از اقداماتی است که ماهیت آن درواقع تقابل با حاکمیت چنین تفکراتی می باشد که در ادامه به تفکیک می آید :
1 - مقام معظم رهبری و لیبرالیسم اقتصادی :
مقام معظم رهبری در برابر دیدگاههای اقتصاد لیبرال که در دوران پس از دفاع مقدس و به ویژه در دوران دولت سازندگی به شدت وارد جامعه شده و تلاش می کرد تا مسیر توسعه و پیشرفت جمهوری اسلامی ایران را از کانال لیبرالیسم اقتصادی غربی هدایت کند به طراحی و اجرای برنامه هایی پرداختند که ضمن توسعه و پیشرفت کشور مضرات دیدگاههای لیبرالی نیز حداقل کمتر دامنگیر جامعه ما گردد . ایشان در این زمینه ضمن توجه دادن مسئولان کشور به اقتصاد اسلامی که از جمله اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی نیز می باشد بر سالم سازی محیط اقتصادی ، مبارزه با فقر و فساد و تبعیض ، توامان بودن عدالت اجتماعی با توسعه و پیشرفت اقتصادی و در نهایت لزوم طراحی و استفاده از الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت به جای تکیه بر الگوهای وارداتی غربی به عنوان راه حل اساسی مقابله با دیدگاههای اقتصادی لیبرال که به بهانه پیشرفت و توسعه کشور خود را بر دست اندرکاران امر تحمیل می کردند تاکید داشته و دارند :
( اقتصاد کشور باید براساس برنامهها و سیاستهایی که در داخل کشور تنظیم و ترسیم شده، شکوفا گردد و نه با تسلیم شدن در برابر توصیههای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول). 10/04/1380
(هر روش، توصیه و نسخه اقتصادی که این دو هدف را تأمین کند مورد قبول است و هر طرح و بحث دیگری که به افزایش ثروت ملی و عدالت اجتماعی بی توجه باشد، به درد کشور و مردم نمی خورد .) (1385/11/30)
(فلسفهی وجودی ما، عدالت است. این که ما برنامهی رشد اقتصادی درست کنیم و بگذاریم بعد از حاصل شدن دو، سه برنامه رشد اقتصادی، به فکر عدالت بیفتیم، منطقی نیست. رشد اقتصادی باید همپای عدالت پیش برود؛ برنامهریزی کنند و راهش را پیدا کنند. حالا عدالت چیست؟ البته ممکن است درمعنا کردن عدالت، افرادی، کسانی یا گروههایی اختلاف نظر داشته باشند؛ اما یک قدر مسلّمهایی وجود دارد: کم کردن فاصلهها، دادن فرصتهای برابر، تشویق درستکار و مهار متجاوزان به ثروت ملی، عدالت را در بدنهی حاکمیتی رایج کردن – عزل و نصبها، قضاوتها، اظهار نظرها – مناطق دوردست کشور و مناطق فقیر را مثل مرکز کشور زیر نظر آوردن، منابع مالی کشور را به همه رساندن، همه را صاحب و مالک این منابع دانستن، از قدرِ مسلّمها و مورد اتفاقهای عدالت است که باید انجام بگیرد.)(29/3/1385)
(فساد مالی و اقتصادی در مسؤولان، موجب گسترش آن به بدنه اقتصادی و کل کشور خواهد شد). (10/4/1380)
(مبارزه قاطع با فساد اقتصادی و مالی زمینهساز احساس امنیت برای سرمایهگذار سالم است). (10/04/1380)
راه حل مشکلات کشور از لحاظ اقتصادی افزایش تولید و کاهش مصرف است و دشمن نیز با آگاهی از این مسئله سیاستهای خود را در ایجاد موانع و مشکلات مختلف و انواع خباثتها در صحنه خارجی و نیز ترویج قاچاق و اجناس لوکس بوسیله عوامل داخلی خود متمرکز کرده است اما با این وجود دولت اسلامی موفق به حل بسیاری از مشکلات شده است و انشاءالله با همراهی مردم و مسئولین خباثتهای دشمن بیاثر خواهد شد.) (08/10/1372)(نقل از سایت راسخون ، مروری بر دیدگاهها و راهبردهای اقتصادی مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) ، http://rasekhoon.net/article/show-22264.aspx )
همانگونه که مشاهده می شود بسیاری از دیدگاههایی که توسط مقام معظم رهبری ارائه می شود همچون همراهی عدالت اجتماعی با پیشرفت اقتصادی ، صرفه جویی ، مبارزه با مفاسد اقتصادی ، استفاده از الگوهای بومی و اسلامی ایرانی پیشرفت و ... در تعارض آشکار با ایده های لیبرالیسم اقتصادی و در واقع با هدف تقابل با آنها مطرح شده است .
2 – مقام معظم رهبری و لیبرالیسم سیاسی :
جلوه سیاسی افکار لیبرالیستی در دوران پس از 2 خرداد 76 که اصطلاحا دوران اصلاحات نامیده شد به شدت اوج گرفت و با طرح شعارهایی همچون جامعه مدنی ، آزادی و ... ، گسترش مطبوعات و ... نمود بیشتری به خود گرفت و به دلیل عدم شفاف سازی نسبت به این مفاهیم توسط مبدعان آن ، مورد سوء استفاده فراوانی قرار گرفت و تلاشهای فراوانی شد تا از فرصت ایجاد شده به القای تفکرات لیبرالیستی در حوزه سیاست پرداخته شود که برخی از آنها به دلیل ناسازگاری با فرهنگ دینی و انقلابی مردم ایران می توانست در نهایت به هرج و مرج سیاسی منجر گردد و از طرفی سردمداران و طراحان این شعارها نیز حاضر به ابهام زدایی از شعارهای خود نبودند . در این مقطع بود که مقام معظم رهبری با طرح مفهوم (مردم سالاری دینی) و نیز طرح موضوعاتی همچون آزادی ، حقوق بشر ، جامعه مدنی به تبیین این مفاهیم از منظر اسلام و انقلاب اسلامی ، تفاوتهای آنها با انواع غربی و شرقی و نیز امتیازات نمونه های بومی آن نسبت به مشابهات دیگر آن پرداختند .
3 – مقام معظم رهبری و لیبرالیسم فرهنگی :
لیبرالیسم فرهنگی نیز از جمله تفکرات لیبرالیستی بود که به دنبال پایان جنگ تحمیلی و فراهم شدن فضا برای روشنفکر نمایان از فرنگ برگشته به ایران ، به شدت فعال شد و در واقع به ابزاری برای مبارزه دشمنان نظام اسلامی با انقلاب اسلامی تبدیل شد کما اینکه یکی از فعالان این عرصه در این زمینه در آن مقطع چنین گفته بود : ما با جمهوری اسلامی، مبارزه سیاسی نخواهیم کرد، بلکه کار ما صرفاً فرهنگی و اصولاً استراتژی جدید ما مبارزه فرهنگی است. ما باید بینش و فرهنگ مردم را عوض کنیم تا جمهوری اسلامی ساقط شود. (شجاع الدین شفا، نویسنده ضد انقلاب در خارج از کشور، کتاب هویت ص 19 به نقل از پایگاه اطلاع رسانی حوزه)
تفکرات لیبرالیستی فرهنگی مهمترین تفکراتی بود که هم در دوران سازندگی و هم در دوران اصلاحات به شدت فعال شده بود و به ویژه در دوران اخیر با طرح موضوعاتی همچون تساهل و تسامح فرهنگی به شدت به تزریق باورهای لیبرالیستی در فضای فرهنگی جامعه مشغول شده بود . در این میان مقام معظم رهبری از همان آغازین روزهای اشاعه این تفکرات با طرح موضوعاتی همچون تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی به مقابله جدی با این پدیده شوم و نامبارک برخاستند و در دوران اخیر نیز با طرح موضوع ناتوی فرهنگی خواستار مقابله با امواج آن شدند که گذری به دیدگاههای معظم له در این زمینه گویای دیدگاههای ایشان در تقابل با این موج ضد فرهنگی دارد :
مقام معظم رهبری، در همان ماه های آغازین دولت سازندگی، خطاب به مسئولین مربوطه فرمودند:
در حال حاضر، یک جبهه بندی عظیم فرهنگی که با سیاست و صنعت و پول و انواع و اقسام پشتوانه ها همراه است، مثل سیلی راه افتاده، تا با ما بجنگد. جنگ هم جنگ نظامی نیست، بسیج عمومی هم در آن جا هیچ تأثیری ندارد. آثارش هم به گونه ای (است) که تا به خود بیاییم گرفتار شده ایم. (مقام معظم رهبری، 7 آذر 1368)
امروز به نظر من، از همه خطرناک تر در داخل، روش های فرهنگی است. . . از اساسی ترین مسایل ما، مسایل فرهنگی است و من احساس می کنم که در زمینه ی اداره ی فرهنگ اسلامی این جامعه داریم دچار یک نوع غفلت و بی هوشی می شویم - یا شده ایم - که بایستی خیلی سریع و هوشیارانه آن را علاج کنیم. (مقام معظم رهبری، 14 آذر1369)
آن طور که من احساس کرده ام و از مجموع کارهایی که دارد می شود، فهمیده ام، این است که حمله ی همه جانبه ای سازماندهی شده است. . . آن کاری که می خواهند بکنند، این است که پشت جبهه ی انقلاب را کلاً در بازوهای خودشان بگیرند، پشت جبهه ی انقلاب مردمند، خط مقدم مسؤولانند، بعد وابستگان شدید به مسئولین، بعداً هم خیل انبوه آحاد ملت، این ها فکر کردند که اگر ما بتوانیم کمندی دور این خیل انبوهی که پشت سر مسئولین بیندازیم و این ها را در اختیار بگیریم، همه چیز حل خواهد شد. . . احساس می شود که در سینما، در مطبوعات، حتی در رادیو تلویزیون - که متعلق به دولت است، اما بالاخره عناصر آن طوری در آن جا حضور دارند - در سالن های فرهنگی، در جشنواره ها و در جابه جای مناطق فرهنگی، یک بخش یا یک مهره از آن مجموعه در آن جا حاضر است و دارند کار می کنند. . . اما حالا سیاسی اش هم کرده اند. . . این کار، کار بسیار خطرناکی است.
البته خطرناکی که می گوییم، نه این که بی علاج یا صعب العلاج است، نه بسیار سهل العلاج است، به شرط این که بیمار و طبیب احساس کنند که بیماری هست، اگر احساس کردند بیماری است، آن وقت دیگر صعب العلاج نیست، خیلی سهل العلاج است، خطر آن جاست که من و شما نفهمیم که چنین چیزی وجود دارد و من دارم الان عرض می کنم ما فرهنگی هستیم، ما اهل تشخیص فرهنگی هستیم، انسانی که در یک فضای فرهنگی استشمام می کند، لازم نیست دست بزند یا ببیند تا چیزی را بفهمد، امروز برای من کاملاً محسوس است. این را هم روزنامه نگاران ما، هم رادیو تلویزیون ما و هم دستگاه های تبلیغاتی ما - مثل وزارت ارشاد و سازمان تبلیغات اسلامی و آموزش و پرورش و دیگران - بدانند، امروز مسئله این است. (مقام معظم رهبری، 23 مرداد 1370)
این مسئله تهاجم فرهنگی که ما بارها روی آن تأکید کرده ایم، واقعیت روشنی است. با انکار آن ما نمی توانیم اصل تهاجم را از بین ببریم. تهاجم فرهنگی را نباید انکار کرد، وجود دارد. به قول امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه)، (من نام لم ینم عنه)، اگر شما در سنگر خوابت برد، معنایش این نیست که دشمنت هم در سنگر مقابل خوابش برده است، تو خوابت برده، سعی کن خودت را بیدار کنی، ما باید توجه داشته باشیم که انقلاب فرهنگی در تهدید است کما این که اصل فرهنگ ملی و اسلامی ما در تهدید دشمنان است. . . ما نبایستی چیزی را که روشن و واضح است، انکار کنیم. در دانشگاه، در بیرون دانشگاه، حتی در رسانه های جمعی ما، در کتاب هایی که می نویسند، در ترجمه هایی که می کنند، در شعرهایی که می سرایند، در برنامه های فرهنگی علی الظاهر بی ارتباط به ما که در دنیا وجود دارد و خبرش را قاعدتاً شما آقایان - که عناصری فرهنگی هستید - می شنوید، همه جانبه آرایش نظامی فرهنگی بسیار خطرناک علیه انقلاب درست شده است و وجود دارد. . . امروز دشمن در مقابل وضع کنونی ما آن ژست و آرایش نظامی صد سال یا پنجاه سال پیش را به خود نمی گیرد. ما باید آرایش جدید دشمن را بشناسیم، اگر نشناختیم و خوابیدیم از بین رفته ایم. (مقام معظم رهبری، 20 آذر .1370)
در پایان این بخش لازم به تذکر است که به طور کلی مراجعه ای به دیدگاههای مقام معظم رهبری در زمینه تفکر لیبرالیسم نشان می دهد که ایشان از جمله مهمترین منتقدان این تفکر غلط هستند و بیشترین تاثیر را در ناکارامدی تسلط آن بر کشور پس از حضرت امام (ره) داشته اند. بنابر این کسی که چنین دیدگاهی نسبت به این ایدئولوژی دارد را نمی توان عامل حرکت کشور به سمت این تفکر و ایدئولوژی دانست :
لیبرال دمکراسی غرب که یک روز گفته می شد اوج تکامل فکر و عمل انسان است و بالاتر از آن چیزی وجود ندارد امروز به دست خود , خودش را رسوا کرده است این لیبرالیسم همان چیزی است که امروز ماجرای افغانستان و سالهاست مساله فلسطین را به وجود آورده است , این اومانیسم دروغین غرب همان چیزی است که پنجاه سال ملت فلسطین را ندیده می گیرد.( بیانات رهبر انقلاب در دیدار جوانان استان اصفهان 12/8/80)
لیبرالیسم غربی و کمونیسم و سوسیالیسم و غیره همه امتحان خود را داده و ناتوانی خود را ثابت کردهاند امروز هم مانند گذشته اسلام تنها نسخه شفابخش و فرشته نجات است(بیانات مقام معظم رهبریدر مراسم گشایش هشتمین اجلاس سران کشورهای اسلامی 1376/09/18)
نگذارید الگوهای لائیک یا لیبرالیسم غربی یا ناسیونالیسم افراطی یا گرایشهای چپ مارکسیستی خود را بر شما تحمیل کند.اردوگاه شرق چپ فرو ریخت و بلوک غرب فقط با خشونت و جنگ و خدعه بر سر پا مانده و عاقبت خیری برای آن متصور نیست.گذشت زمان به زیان آنها و به سود جریان اسلام است.هدف نهائی را باید امت واحدهی اسلامی و ایجاد تمدن اسلامی جدید بر پایهی دین و عقلانیت و علم و اخلاق قرار داد(بیانات در نخستین اجلاس بیداری اسلامی 1390/06/26)
لیبرالیسم منحرف غربی که امروزه ملتهای اروپا و آمریکا در فضای آلودهی آن دست و پا میزنند و اخلاق و فضیلت و روابط انسانی و اساس خانواده و پیوند نسل جدید را با پدران و مادران و به طور کلی معنویت و ایمان خود را در سایهی شوم آن فانی شده مییابند در میدان سیاست و اقتصاد توقعات نا مشروعی را از نظام اسلامی و مسؤولان بلند پایهی آن مطرح میکند وظیفهی مجلس شورای اسلامی در مرتبهی اول ایستادگی در برابر این توقعات و پای فشردن بر راه روشن و صراط مستقیم اسلام و انقلاب اسلامی است و این مهمترین توقع اینجانب و ملت بزرگ و شجاع ایران از نمایندگان منتخب مردم است (پیام به مناسبت افتتاح دوره پنجم مجلس شورای اسلامی 12/3/75)
هیچ لزومی ندارد که ما به لیبرالیسم قرن هجدهم اروپا مراجعه کنیم و دنبال این باشیم که (کانت) و (جان استوارت میل) و دیگران چه گفته اند! ما خودمان حرف و منطق داریم....(دیدار با اساتید ودانشجویان دانشگاه مدرس ، 24/6/77)
ولی امر مسلمین با اشاره به شکست و ناتوانی لیبرالیسم غربی، کمونیسم، سوسیالیسم و دیگر مکاتب بشری در حل مسائل و مشکلات جوامع انسانی فرمودند: امروز هم مانند گذشته، اسلام تنها شفابخش و فرشته نجات بشر است بشرط آن که چهره نورانی و بیپیرایه اسلام، از ورای تصویر تیرهای که دوستان نادان و غافل، کجفهمیها و سودطلبیهای برخی خودیها و بویژه تبلیغات ظریف و موذیانه دشمنان ترسیم کرده است، دیده و شناخته شود.( http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=802 )
- [سایر] چرا بگوییم امام خامنه ای؟
- [سایر] نقش امام خامنه ای در انقلاب چه بود ؟
- [سایر] نحوه انتخاب شدن آقای خامنه ای پس از امام چگونه بود؟
- [سایر] آیت الله سیستانی ولایت آیت الله خامنه ای را قبول دارند یا نه؟
- [سایر] آیت الله العظمی سیستانی(دامت برکاته) ولایت آیت الله العظمی خامنه ای(دامت برکاته) را قبول دارند یا نه؟
- [سایر] سلام. چرا امام خامنه ای روح فداه نسل امروز انقلاب را بهتر از نسل اول انقلاب می دانند؟
- [سایر] پاک و قابل اعتماد بودن نایب امام و ولی فقیه (آیت الله خامنه ای ) چگونه قابل تببین است؟
- [سایر] نظر آیت الله خامنه ای درباره ولایت مطلقه چیست؟
- [سایر] آیا باید برای مقام معظم و معزز رهبری حضرت آیت الله خامنه ای لفظ امام بکار ببریم یا نه؟( یعنی بگوییم امام خامنه ای) آیا ضرورت دارد یا نه؟ اگر نه چرا به آیت الله خمینی(ره) خطاب امام خمینی گفته می شود؟ ا
- [سایر] شعار (خامنه ای خمینی دیگر است ولایتش ولایت حیدر است ) چه پیامی دارد؟
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] أَشْهَدُ أَنَّ عَلیّاً وَلِیُّ اللَّه) جزء اذان و اقامه نیست؛ البته ولایت امیر المؤمنین و ائمه معصومین علیهمالسلام از ارکان ایمان است و اسلام بدون آن ظاهری بیش نیست و قالبی از معنی تهیست و خوب است که پس از (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، به قصد تیمن و تبرّک، شهادت به ولایت و امامت بلافصل حضرت امیر المؤمنین و سایر معصومین علیهمالسلام به گونهای که عرفاً از اجزاء اذان و اقامه به حساب نیاید؛ ذکر گردد.
- [آیت الله مظاهری] مستحب است انسان در عید قربان بعد از ده نماز که اوّل آنها نماز ظهر روز عید و آخر آنها نماز صبح روز دوازدهم است تکبیرهایی را که در مسئله پیش گفته شد بگوید و بعد از آن بگوید: (اَللَّهُ اَکْبَرُ عَلی ما رَزَقَنا مِنْ بَهیمَةِ الْاَنْعامِ وَالْحَمْدُللَّهِِ عَلی ما اَبْلانا). ولی اگر عید قربان را در منی باشد، مستحب است بعد از پانزده نماز که اوّل آنها نماز ظهر روز عید و آخر آنها نماز صبح روز سیزدهم ذیحجّه است، این تکبیرها را بگوید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] ی: هر یک از خطبه ها باید مشتمل بر امور زیر باشد: 1 حمد و ثنای الهی. 2 صلوات بر محمد و آل محمد. 3 وعظ و ارشاد و سفارش به تقوای الهی. 4 خواندن یک سوره کوتاه در هر خطبه مانند سوره قل هو الله، قل یا أیها الکافرون یا سوره والعصر (بنابر احتیاط واجب). 5 بنابر احتیاط واجب برای خود و مؤمنین و مؤمنات استغفار کند و در خطبه دوم ائمه هدی(علیهم السلام) را هنگام صلوات و درود یک یک نام ببرد. بنابراین خطبه اول شامل پنج قسمت و خطبه دوم شامل شش قسمت است. امام باید خطبه ها را در حال قیام بخواند و میان دو خطبه جلوس مختصری بنماید و صدای خود را در حد مقدور به نمازگزاران برساند و وعظ و ارشاد را به زبان قابل فهم برای مردم ایراد کند.
- [آیت الله مظاهری] خوب است قبر را به اندازه قد انسان متوسّط گود کنند و میّت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند مگر آنکه قبرستان دورتر از جهتی بهتر باشد مثل آنکه مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا میروند و نیز جنازه را در چند ذرعی قبر زمین بگذارند و تا سه مرتبه کمکم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر کنند و اگر میّت مرد است در دفعه سوّم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پایین قبر باشد و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند و اگر زن است در دفعه سوّم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن پارچهای روی قبر بگیرند و نیز جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند و دعاهایی که دستور داده شده پیش از دفن و موقع دفن بخوانند و بعد از آنکه میّت را در لحد گذاشتند گرههای کفن را باز کنند و صورت میّت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک، زیر سر او بسازند و پشت میّت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میّت به پشت برنگردد و پیش از آنکه لحد را بپوشانند دست راست را به شانه راست میّت بزنند و دست چپ را به قوت بر شانه چپ میّت بگذارند و دهان را نزدیک گوش او ببرند و بشدت حرکتش دهند و سه مرتبه بگویند: (اِسْمَعْ اِفْهَمْ یا فُلانَ بْنَ فُلان). یعنی (بشنو و بفهم ای فلان فرزند فلان) و به جای فلان اسم میّت و پدرش را بگویند مثلاً اگر اسم او محمد و اسم پدرش علی است سه مرتبه بگویند: (اِسْمَعْ اِفْهَمْ یا مُحَمَّدَبْنَ عَلِیٍّ). پس از آن بگویند: (هَلْ اَنْتَ عَلَی الْعَهْدِ الَّذی فارَقْتَنا عَلَیْهِ مِنْ شَهادَةِ اَنْ لا اِلهَ اِلّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداًصلی الله علیه وآله وسلم عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ سَیِّدُ النَّبیّینَ وَ خاتَمُ المُرْسَلینَ وَ اَنَّ عَلِیّاً اَمیرُالْمُؤْمِنینَ وَ سَیِّدُ الْوَصِیّینَ وَ اِمامٌ اِفْتَرَضَ اللَّهُ طاعَتَهُ عَلَی الْعالَمینَ وَ اَنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ وَ عَلِیَّ بْنَ مُوسی وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ وَ عَلیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ وَ الْقائِمَ الحُجَّةَ الْمَهْدِیَّ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ اَئِمَّةُ الْمُؤْمِنینَ و حُجَجُ اللَّهِ عَلَی الْخَلْقِ اَجْمَعین وَ اَئِمَّتُکَ اَئِمَّةُ هُدیً بِکَ اَبْرارٌ یا فُلانَ بْنَ فُلانٍ).(1) و به جای فلان بن فلان، اسم میّت و پدرش را بگوید و بعد بگوید: (اِذا اَتاکَ الْمَلَکانِ المُقَرَّبانِ رَسُولَیْنِ مِنْ عِنْدِاللَّهِ تَبارَکَ وَ تَعالی وَ سَئَلاکَ عَنْ رَبِّکَ و عَنْ نَبِیِّکَ وَ عَنْ دینِکَ وَ عَنْ کِتابِکَ وَ عَنْ قِبْلَتِکَ وَ عَنْ اَئِمَّتِکَ فَلا تَخَفْ وَ لا تَحْزَنْ وَ قُلْ فی جَوابِهِما اَللَّهُ رَبّی وَ مُحَمَّدٌ 6 نَبِیّی وَ الْاِسلامُ دینی وَ الْقُرانُ کِتابی وَ الْکَعْبَةُ قِبْلَتی وَ أَمیرُالمُؤْمِنینَ عَلِیُّ بْنُ اَبیطالِبٍ اِمامی وَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ الْمُجْتَبی اِمامی وَ الحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ الشَّهِیدُ بِکَرْبَلا اِمامی وَ عَلِیٌّ زَیْنُ الْعابِدینَ اِمامی و مُحَمَّدٌ الْباقِرُ اِمامی وَ جَعْفَرٌ الصَّادِقُ اِمامی، وَ مُوسَی الکاظِمُ اِمامی، وَ عَلِیٌّ الرِّضا اِمامی، وَ مُحَمَّدٌ الْجَوادُ اِمامی، وَ عَلِیٌّ الْهادی اِمامی وَ الْحَسَنُ الْعَسْکَریُّ اِمامی وَ الْحُجَّةُ الْمُنْتَظَرُ اِمامی هؤُلاءِ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ اَجْمَعین اَئِمَّتی وَ سادَتی وَ قادَتی وَ شُفَعائی بِهِمْ اَتَوَلّی وَ مِنْ اَعْدائِهِمْ اَتَبَرَّءُ فِی الدُّنْیا وَ الْاخِرَةِ ثُمَّ اعْلَمْ یا فُلانَبْنَ فَلانٍ).(2) و به جای فلان بن فُلان اسم میّت و پدرش را بگوید بعد بگوید: (اَنَّ اللَّهَ تَبارَکَ وَ تَعالی نِعْمَ الرَّبُّ وَ اَنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه وآله وسلم نِعْمَ الرَّسُولُ وَ اَنَّ أمیرَالْمُؤْمِنینَ عَلِیَّ بْنَ اَبیطالِبٍ وَ اَوْلادَهُ الْمَعْصُومینَ الْاَئمَّةَ الاِثْنی عَشَرَ نِعْمَ اَلْاَئِمَّةُ وَ اَنَّ ما جاءَ بِهِ مُحَمَّدٌصلی الله علیه وآله وسلم حَقٌّ وَ اَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ وَ سُؤالَ مُنْکَرٍ وَ نَکیرٍ فِی الْقَبْرِ حَقٌّ وَالْبَعْثَ حَقٌّ وَ النُّشُورَ حَقٌّ وَ الصِّراطَ حَقٌّ وَالْمیزانَ حَقٌّ وَ تَطائُرَ الْکُتُبِ حَقٌّ وَ اَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ النّارَ حَقٌّ وَ اَنَّ السّاعَةَ اتِیَةٌ لا رَیْبَ فیها وَ اَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ).(3) پس بگوید: (اَفَهِمْتَ یا فُلانُ). یعنی(آیا فهمیدی ای فلان؟) و به جای فلان اسم میّت را بگوید، پس از آن بگوید: (ثَبَّتَکَ اللَّهُ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ وَ هَداکَ اللَّهُ اِلی صِراطٍ مُسْتَقیمٍ عَرَّفَ اللَّهُ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اَوْلِیائِکَ فِی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِهِ).(4) پس بگوید: (اَللَّهُمَّ جافِ الْاَرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ وَ اصْعَدْ بِرُوحِهِ اِلَیْکَ وَ لَقِّهِ مِنْکَ بُرْهاناً اَللَّهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ).(5)
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مستحب است قبر را به اندازه قد انسان متوسط؛ گود کنند و میت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند؛ مگر آنکه قبرستان دورتر؛ از جهتی بهتر باشد؛ مثل آنکه مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند؛ یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا بروند و نیز مستحب است جنازه را در چند ذرعی قبر؛ زمین بگذارند و سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر کنند و اگر میت مرد است در دفعه سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پائین قبر باشد و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن پارچه ای روی قبر بگیرند. و نیز مستحب است جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند و دعاهائی که دستور داده شده؛ پیش از دفن و موقع دفن بخوانند و بعد از آنکه میت را در لحد گذاشتند گره های کفن را باز کنند و صورت میت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او بسازند و پشت میت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میت به پشت نگردد و پیش از آنکه لحد را پوشانند؛ دست راست را به شانه راست میت بزنند و دست چپ را به قوت بر شانه چپ میت بگذارند و دهان را نزدیک گوش او ببرند و به شدت حرکتش دهند و سه مرتبه بگویند اسمع افهم یا فلان ابن فلان و به جای فلان ابن فلان اسم میت و پدرش را بگویند؛ مثلا اگر اسم او محمد و اسم پدرش علی است سه مرتبه بگویند اسمع افهم یا محمد بن علی؛ پس از آن بگویند: هل انت علی العهد الذی فارقتنا علیه من شهاده ان لا اله الا اللّه وحده لا شریک له و ان محمدا صلی اللّه علیه و آله عبده و رسوله و سید النبیین و خاتم المرسلین و ان علیا امیر المؤمنین و سید الوصیین و امام افترض اللّه طاعته علی العالمین و ان الحسن و الحسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و القائم الحجه المهدی صلوات اللّه علیهم ائمه المؤمنین و حجج اللّه علی الخلق اجمعین و أئمتک أئمه هدی بک ابرار؛ یا فلان ابن فلان و به جای فلان ابن فلان اسم میت و پدرش را بگوید و بعد بگوید: اذا أتاک الملکان المقربان رسولین من عند اللّه تبارک و تعالی و سألاک عن ربک و عن نبیک و عن دینک و عن کتابک و عن قبلتک و عن أئمتک فلا تخف و لا تحزن و قل فی جوابهما: اللّه ربی و محمد (ص) نبیی و الاسلام دینی و القرآن کتابی و الکعبه قبلتی و امیر المؤمنین علی بن ابی طالب امامی و الحسن بن علی المجتبی امامی و الحسین بن علی الشهید بکربلا امامی و علی زین العابدین امامی و محمد الباقر امامی و جعفر الصادق امامی و موسی الکاظم امامی و علی الرضا امامی و محمد الجواد امامی و علی الهادی امامی و الحسن العسکری امامی و الحجه المنتظر امامی؛ هؤلاء صلوات اللّه علیهم أئمتی و سادتی و قادتی و شفعائی؛ به هم اتولی و من اعدائهم اتبرا فی الدنیا و الاخره. ثم اعلم یا فلان ابن فلان و به جای فلان ابن فلان اسم میت و پدرش را بگوید و بعد بگوید: ان اللّه تبارک و تعالی نعم الرب و ان محمدا (ص) نعم الرسول و ان علی بن ابی طالب و اولاده المعصومین الائمه الاثنی عشر نعم الائمه و ان ما جاء به محمد (ص) حق و ان الموت حق و سؤال منکر و نکیر فی القبر حق و البعث حق و النشور حق و الصراط حق و المیزان حق و تطایر الکتب حق و ان الجنه حق و النار حق و ان الساعه آتیه لا ریب فیها و ان اللّه یبعث من فی القبور پس بگوید: افهمت یا فلان و به جای فلان اسم میت را بگوید؛ پس از آن بگوید: ثبتک اللّه بالقول الثابت و هداک اللّه الی صراط مستقیم عرف اللّه بینک و بین اولیائک فی مستقر من رحمته پس بگوید: اللهم جاف الارض عن جنبیه و اصعد بروحه الیک و لقه منک برهانا اللهم عفوک عفوک. و اگر میت زن است تمام خطابها و ضمیرها و افعال؛ مؤنث ذکر شود.
- [آیت الله خوئی] مستحب است قبر را به انداز قد انسان متوسط، گود کنند و میت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند مگر آن که قبرستان دورتر، از جهتی بهتر باشد. مثل آن که مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند، یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا بروند و نیز مستحب است جنازه را در چند ذرعی قبر، زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند، و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند، و در نوبت چهارم وارد قبر کنند، و اگر میت مرد است در دفع سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پایین قبر باشد، و در دفع چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند، و اگر زن است در دفع سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن پارچهای روی قبر بگیرند و نیز مستحب است جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند وارد قبر کنند و دعاهایی که دستور داده شده، و پیش از دفن و موقع دفن بخوانند، و بعد از آن که میت را در لحد گذاشتند گرههای کفن را باز کنند، و صورت میت را روی خاک بگذارند، و بالشی از خاک زیر سر او بسازند، و پشت میت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میت به پشت برنگردد، و پیش از آن که لحد را بپوشانند دست راست را به شانه راست میت بزنند، و دست چپ را به قوت بر شانه چپ میت بگذارند و دهان را نزدیک گوش او ببرند و به شدت حرکت دهند و سه مرتبه بگویند:" اسْمَعْ افْهَمْ فُلانَ ابْنَ فُلانٍ". و بهجا ی فُلانَ ابْنَ فُلانٍ اسم میت و پدرش را بگویند. مثلًا اگر اسم او محمد و اسم پدرش علی است، سه مرتبه بگویند:" اسْمَعْ افْهَمْ یا مُحَمَّدْ آبْنِ عَلی". پس از آن بگویند: " هَلْ انْتَ عَلی اْلعَهْدِ ألِذی فارَقْتَنا عَلَیْهِ مِنْ شَهادَةِ انْ لا إلهَ الّا اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیْکَ لَهُ وَ انَّ مُحَمَّداً صَلَی الله علیه و آله عَبْدُهُ وَ رَسُوْلُهُ وَ سَّیِّدُ النَّبِیِیِّنَ وَ خاتَمُ المُّرْسَلِیْنَ وَ أنَ عَلِیّاً امِیْرُ الُمُؤْمِّنْیِنَ وَ سَّیِّدُ اْلوَصِیّیْنَ وَ امامٌ اْفَتَرضَ اللهُ طاعَتَهُ عَلَی الْعالِمْینَ، وَ انَّ اْلحَسَنَ وَ اْلُحَسْینَ وَ عَلِیَّ بْنَ اْلُحُسْینَ وَ مُحَمَّد بْنِ عَلِّیٍّ وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّد وَ مُوْسَی بْنَ جَعْفَرٍ وَ عَلِیَّ بْنَ مُوْسَی وَ مُحَمَّد بْنَ عَلِیَّ وَ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ وَ الُحَسَنَ بْنَ عَلِیَّ وَ الْقائمَ الْحُجَّةِ الْمَهْدِی صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِمْ ائمّةُ الْمُؤمِنْیِنَ وَ حُجَجُ اللهِ عَلَی الْخَلْقِ اجْمَعِیْنَ وَ ائُمَّتُکَ ائمّةُ هُدیً ابْرارُ" یا" فُلانَ ابْنَ فُلانٍ" و بهجا ی فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگوید. و بعد بگوید:" اذا اتاکَ اْلمَلَکانِ اْلمُقَرَّبانِ رَسُوْلَیْنِ مِنْ عِنْدِ اللهِ تَبارَکَ وَ تَعالی وَ سَالاکَ عَنْ رَبِّکَ وَ عَنْ نِبِیِّکَ وَ عَنْ دِیْنِکَ وَ عَنْ کِتابِکَ وَ عَنْ قِبْلَتِکَ وَ عَنْ ائمَّتِکَ فَلا تَخَفْ وَ لا تَحْزَنٌ وَ قُلْ فِی جَوابِهما اللهُ رَبِیّ وَ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ نَبِیّیْ والاسْلامُ دِیْنیٌ وَ اْلقُرآنُ کِتابِی وَ اْلکَعْبَةُ قِبَلتی وَ امِیْرُ الْمُؤْمِنْینَ عَلِیِّ بْنِ ابّیْ طالِبٍ امامِی وَ الْحَسَنٌ بْنُ عَلِیَ الْمُجْتَبی امامِیْ وَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ الشَّهِیدُ بِکَرْبَلا امامِی وَ عَلِیٌ زَیْنُ الْعابِدْینَ امامِی وَ مُحَمَّدُ الْباقِرُ امامِی وَ جَعْفَرُ الْصّادِقُ امِامِی وَ مُوْسیَ الْکاظِمُ امامِی وَ عَلِیُ الْرِضا امامِی وَ مُحَمَّدُ الْجَوادُ امامِی وَ عَلِیُ الْهادِی امامِی وَ الْحَسَنُ الْعَسْکَرِی امامِی وَ الْحُجَةُ الْمُنْتَظَرُ امامِی هؤُلآءِ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِمْ ائِمَتِیْ وَ سادَتِیْ وَ قادَتِیْ وَ شُفَعائِی بَهَمْ أَتوَلّی وَ مِنْ اعْدائهِمْ اتَبَرَّا فِی الْدُنْیا والاخِرَةِ، ثُمَّ اعْلَمْ فُلانَ ابْنَ فُلانٍ" بهجای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگوید. بعد بگوید:" ان الله تَبَارَکَ وَ تَعالی نِعْمَ الْرَبَّ، وَ انَّ مُحَمَّدُ صَلِی اللهُ عَلَیِهْ وَ آلِهِ نِعْمَ الْرَسُوْلٌ وَ انَّ عَلِیُ بْنَ ابِی طالِبٍ وَ اولادُهُ الْمَعْصُومِیْنةَ الائمة الاثنی عشر نعم اْلَائِمَّةُ، وَ انَّ ما جآءِ بِهِ مُحَمَّدُ صَلِی اللهُ عَلَیِهْ وَ آلِهِ حَقُّ وَ انَّ الْمُوْتَ حَقُّ وَ سُؤالَ مُنْکَرٍ وَ نَکِیْرٍ فِی الْقَبْرِ حَقُّ وَ الْبَعْثَ حَقُّ وَ الْنُّشُوْرَ حَقُّ وَ الْصِّراطَ حَقُّ وَ الْمِیْزانَ حَقُّ وَ تَطایِرَ الْکُتُبِ حَقُّ وَ انَّ الْجَنَّةَ حَقُّ وَ الْنّارَ حَقُّ وَ انَّ الْسّاعَةَ آتَیةُ لا رَیْبَ فِیْها وَ انَّ الله یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُوْرِ" پس بگوید:" افَهِمْتَ یا فُلانُ" و بهجا ی فلان اسم میت را بگوید. پس از آن بگوید:" ثَبَتَّکَ اللهُ بِالْقَوْلِ الثّابِتِ وَ هداکَ اللهَ الی صِراطٍ مُسْتَقِیْمٍ، عَرَّفَ الله بَیْنَکَ وَ بَیْنَ أوْلیآئک فِیْ مُسْتَقَرٍ مِنْ رَحْمِتَهِ" پس بگوید:" الّلهُمَّ جافِ اْلَارْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ وَ اصْعَدْ بِرُوْحِهِ الَیْکَ وَ لَقّهِ مُنْکَ بُرْهاناً الّلهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ".
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است قبر را به اندازه قد انسان متوسط گود کنند و میت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند مگر ان که قبرستان دورتر از جهتی بهتر باشد مثل ان که مردمان خوب در ان جا دفن شده باشند یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به ان جا بروند و نیز مستحب است جنازه را در چند ذرعی قبر زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر کنند و اگر میت مرد است در دفعه سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پایین قبر باشد و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر کنند و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن پارچه ای روی قبر بگیرند و نیز مستحب است جنازه را به ارامی از تابوت بگیرند و وارد قبر نمایند و دعاهایی که دستور داده شده پیش از دفن و موقع دفن بخوانند و بعد از ان که میت را در لحد گذاشتند گره های کفن را باز کنند و صورت میت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او بسازند و پشت میت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میت به پشت برنگردد و پیش از ان که لحد را بپوشانند کسی دست راست را به شانه راست میت بزند و دست چپ را به قوت بر شانه چپ میت بگذارد و دهان را نزدیک گوش او ببرد و به شدت حرکتش دهد و سه مرتبه بگوید اسمع افهم یا فلان بن فلان و به جای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگوید مثلا اگر اسم او محمد و اسم پدرش علی است سه مرتبه بگوید اسمع افهم یا محمد بن علی پس از ان بگوید هل انت علی العهد الذی فارقتنا علیه من شهاده ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و ان محمدا صلی الله علیه واله وسلم عبده و رسوله و سید النبیین و خاتم المرسلین و ان علیا امیر المومنین و سید الوصیین و امام افترض الله طاعته علی العالمین و ان الحسن و الحسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و القایم الحجه المهدی صلوات الله علیهم ایمه المومنین و حجج الله علی الخلق اجمعین و ایمتک ایمه هدی ابرار یا فلان بن فلان و به جای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگوید و بعد بگوید اذا اتاک الملکان المقربان رسولین من عند الله تبارک و تعالی و سیلاک عن ربک و عن نبیک و عن دینک و عن کتابک و عن قبلتک و عن ایمتک فلا تخف و لا تحزن و قل فی جوابهما الله ربی و محمد صلی الله علیه واله وسلم نبیی و الاسلام دینی و القران کتابی و الکعبه قبلتی و امیر المومنین علی بن ابی طالب امامی و الحسن بن علی المجتبی امامی و الحسین بن علی الشهید بکربلا امامی و علی زین العابدین امامی و محمد الباقر امامی و جعفر الصادق امامی و موسی الکاظم امامی و علی الرضا امامی و محمد الجواد امامی و علی الهادی امامی و الحسن العسکری امامی و الحجه المنتظر امامی هولاء صلوات الله علیهم ایمتی و سادتی و قادتی و شفعایی بهم اتولی و من اعدایهم اتبرء فی الدنیا و الاخره ثم اعلم یا فلان بن فلان و به جای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگوید و بعد بگوید ان الله تبارک و تعالی نعم الرب و ان محمدا صلی الله علیه واله وسلم نعم الرسول و ان علی بن ابی طالب و اولاده المعصومین الایمه الاثنی عشر نعم الایمه و ان ما جاء به محمد صلی الله علیه واله وسلم حق و ان الموت حق و سوال منکر و نکیر فی القبر حق و البعث حق و النشور حق و الصراط حق و المیزان حق و تطایر الکتب حق و ان الجنه حق و النار حق و ان الساعه اتیه لا ریب فیها و ان الله یبعث من فی القبور پس بگوید افهمت یافلان و به جای فلان اسم میت را بگوید و پس از ان بگوید ثبتک الله بالقول الثابت و هداک الله الی صراط مستقیم عرف الله بینک و بین اولیایک فی مستقر من رحمته پس بگوید اللهم جاف الارض عن جنبیه و اصعد بروحه الیک و لقه منک برهانا اللهم عفوک عفوک
- [امام خمینی] خوب است به امید آنکه مطلوب پروردگار باشد قبر را به اندازه قد انسان متوسط گود کنند و میت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند مگر آنکه قبرستان دورتر از جهتی بهتر باشد مثل آنکه مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا می روند و نیز جنازه را در چند ذرعی قبر زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر کنند و اگر میت مرد است در دفعه سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پایین قبر باشد و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن پارچه ای روی قبر بگیرند و نیز جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند و دعاهایی که دستور داده شده پیش از دفن و موقع دفن بخوانند و بعد از آنکه میت را در لحد گذاشتند گره های کفن را باز کنند و صورت میت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او بسازند و پشت میت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میت به پشت برنگردد و پیش از آنکه لحد را بپوشانند دست راست را به شانه راست میت بزنند و دست چپ را به قوت بر شانه چپ میت بگذارند و دهان را نزد یک گوش او ببرند و به شدت حرکت دهند و سه مرتبه بگویند : "اسمع افهم یا فلان بن فلان". و بجای فلان، اسم میت و پدرش را بگویند. مثلا اگر اسم او محمد و اسم پدرش علی است، سه مرتبه بگویند: "اسمع افهم یا محمد بن علی". پس از آن بگویند: "هل انت علی العهد الذی فارقتنا علیه من شهادة ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و ان محمدا صلی الله علیه و آله عبده و رسوله و سید النبیین و خاتم المرسلین و ان علیا امیر المؤمنین و سید الوصیین و امام افترض الله طاعته علی العالمین و ان الحسن و الحسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و القائم الحجة المهدی صلوات الله علیهم ائمة المؤمنین و حجج الله علی الخلق اجمعین و ائمتک ائمة هدی بک ابرار یا فلان بن فلان" و بجای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگوید. و بعد بگوید: "اذا اتاک الملکان المقربان رسولین من عند الله تبارک و تعالی و سالاک عن ربک و عن نبیک و عن دینک و عن کتابک و عن قبلتک و عن ائمتک فلا تخف و لا تحزن و قل فی جوابهما الله ربی و محمد صلی الله علیه و آله نبیی و الاسلام دینی و القرآن کتابی و الکعبة قبلتی و امیر المؤمنین علی بن ابی طالب امامی و الحسن بن علی المجتبی امامی و الحسین بن علی الشهید بکربلا امامی و علی زین العابدین امامی و محمد الباقر امامی و جعفر الصادق امامی و موسی الکاظم امامی و علی الرضا امامی و محمد الجواد امامی و علی الهادی امامی و الحسن العسکری امامی و الحجة المنتظر امامی هؤلاء صلوات الله علیهم اجمعین ائمتی و سادتی و قادتی و شفعائی بهم اتولی و من اعدائهم اتبرا فی الدنیا و الاخره ثم اعلم یا فلان بن فلان" بجای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگوید. بعد بگوید: "ان الله تبارک و تعالی نعم الرب و ان محمد صلی الله علیه و آله نعم الرسول و ان علی بن ابی طالب و اولاده المعصومین الائمة الاثنی عشر نعم الائمة و ان ما جاء به محمد صلی الله علیه و آله حق و ان الموت حق و سؤال منکر و نکیر فی القبر حق و البعث حق و النشور حق و الصراط حق و المیزان حق و تطایر الکتب حق و ان الجنة حق و النار حق و ان الساعة آتیة لا ریب فیها و ان الله یبعث من فی القبور" پس بگوید: "ا فهمت یا فلان" و بجای فلان اسم میت را بگوید.پس از آن بگوید: "ثبتک الله بالقول الثابت و هداک الله الی صراط مستقیم عرف الله بینک و بین اولیائک فی مستقر من رحمته" پس بگوید: "اللهم جاف الارض عن جنبیه و اصعد بروحه الیک و لقه منک برهانا اللهم عفوک عفوک".
- [آیت الله سیستانی] زکات در هشت مورد صرف میشود : اول : فقیر ، و او کسی است که مخارج سال خود و عیالاتش را ندارد ، ولی کسی که صنعت یا ملک یا سرمایهای دارد که میتواند مخارج سال خود را بگذارند فقیر نیست . دوم : مسکین ، و او کسی است که از فقیر سختتر میگذراند . سوم : کسی که از طرف امام علیهالسلام یا نائب امام مأمور است که زکات را جمع و نگهداری نماید ، و به حساب آن رسیدگی کند و آن را به امام یا نائب امام یا فقرا برساند . چهارم : کفاری که اگر زکات به آنان بدهند ، به دین اسلام مایل میشوند یا در جنگ یا غیر آن به مسلمانان کمک میکنند . و همچنین مسلمانانی که ایمان آنان به بعضی از آنچه پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم آوردهاند ضعیف است ، ولی چنانچه زکات به آنان داده شود موجب تقویت ایمانشان میگردد ، یا مسلمانانی که ایمان به ولایت امیر مؤمنان علیهالسلامندارند ، ولی اگر به آنان زکات داده شود به ولایت رغبت پیدا میکنند و به آن ایمان میآورند . پنجم : خریداری بندهها و آزاد کردن آنان ، به تفصیلی که در محل خود ذکر شده است . ششم : بدهکاری که نمیتواند قرض خود را بدهد . هفتم : فی سبیل اللّه ، یعنی کارهائی که نفعش به عموم مسلمین میرسد مثل ساختن مسجد ، و مدرسهای که علوم دینیّه در آن خوانده میشود ، و تنظیف شهر و آسفالت راهها ، وتوسعه آنها و مانند اینها . هشتم : ابن السبیل ، یعنی مسافری که در سفر درمانده شده . اینها مواردی است که زکات در آنها صرف میشود ، ولی مالک نمیتواند زکات را بدون اذن امام علیهالسلام یا نائبش ، در دو مورد سوم و چهارم مصرف نماید ، و در مورد هفتم نیز بنابر احتیاط لازم باید از حاکم شرع اذن بگیرد ، و احکام این موارد در مسائل آینده گفته خواهد شد .