دیدگاه علمای معاصر و بزرگ مانند آیت الله مکارم و مرحوم آیت الله بهجت و مخصوصاً آیت الله وحید خراسانی و سیستانی نسبت به شخصیت حقیقی و حقوقی رهبر انقلاب چگونه است؟
دیدگاه علمای معاصر و بزرگ مانند آیت الله مکارم و مرحوم آیت الله بهجت و مخصوصاً آیت الله وحید خراسانی و سیستانی نسبت به شخصیت حقیقی و حقوقی رهبر انقلاب چگونه است؟ پیش از پرداختن به اصل پاسخ لازم است به ذکر برسانیم که در این زمینه بایستی کمی دقت بیشتر داشته باشیم تا مبادا خدای ناکرده دجار سوء ظن و بدگمانی نسبت به جایگاه مرجعیت و روحانیت بشویم به ویژه که زمانه حاضر زمانه ای است که در آن گاه دشمنان کمر بسته و گاه دوستان نادان و غافل با طرح برخی مسائل که گاه برخی از آنها ذره ای حقیقت ندارند سعی در خدشه دار کردن جایگاه ولایت یا رهبری دارند به ویژه دشمنان اسلام که گاه علیرغم بی اعتقادی کامل به مرجعیت و دشمنی هایی که با مرجعیت دارند برای کوبیدن مقام ولایت فقیه و نظام اسلامی چنان با آب و تاب از تحولات مربوط به مرجعیت و مسائل پیرامون آن صحبت می کنند که گویی جزء پیروان صدیق مرجعیت هستند این افراد پس از اینکه چهره خود را از طریق علاقه مند نشان دادن به برخی مراجع چهره ای موجه معرفی می کنند به بهانه دفاع از مرجعیت به تخریب جایگاه مرجعیت و ارتباط آنها با ولایت فقیه می پردازند و با پیش کشیدن برخی مسائل حاشیه ای و پررنگ کردن آنها سعی در القای وجود اختلاف میان مراجع تقلید و ولایت فقیه می کنند . اما در باره اصل سوال شما لازم است به عرض برسانیم که مساله ولایت فقیه چیزی نیست که مرجعی از مراجع آن را انکار کرده و مرجعی دیگر آن را قبول کرده باشند بلکه مساله ولایت فقیه یکی از مسائلی است که کلیه علمای شیعه اصل آن را قبول دارند و تنها اختلاف موجود در تاریخ که آن هم اختلاف علمی است بر سر میزان و محدود ه های ولایت می باشد که برخی از علما در این زمینه به ولایت مطلقه فقیه معتقد هستند و برخی از آنها به ولایت مقیده فقیه بنابر این زیرا در میان فقها و در طول تاریخ تشیع هیچ فقیهی یافت نمی شود که بگوید فقیه هیچ ولایتی ندارد آنچه تا حدودی مورد اختلاف فقهاست , مراتب و درجات این ولایت است .( محمد تقی مصباح یزدی , پرسشها و پاسخها , قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره , 1380, ج 1, ص 59) و مراجع عظام تقلید فعلی نیز از این قاعده مستثنی نیستند . حتی فقهایی همچون آیت الله خوئی ره و برخی از شاگردان ایشان که اختیارات ولی فقیه را در امور حسبیه ( اموری که خداوند متعال به هیچ وجه و در هیچ زمانی به تعطیل شدن و رها شدن آنها راضی نیست , مانند سرپرستی ایتام و افراد بی سرپرست و...) محدود دانسته و از باب قدر متیقن در تصرف پذیرفته اند . فقیه جامع الشرایط را قدر متیقن جواز تصرف در این اموردانسته و مخالفت با او راجایزنمی شمارند .( ر.ک : ولایت فقیه , محمد هادی معرفت , قم:موسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید,1377,ص 50 ,التنقیح فی شرح العروه الوثقی , تقریر مباحث آیت الله خوئی, میرزا علی غروی تبریزی , قم: موسسه انصاریان , ص 424) اما در مورد دیدگاه آیات عظامی که فرمودید علیرغم حرف وحیثهایی که گاهی برخی بیمار دلان مطرح می کنند و در صدد القای مطالبی هستند که واقعیت ندارد شواهد و مستندات متعدد حاکی از آنست که این بزرگان نیز همچون کلیه علمای عالم تشیع در طول تاریخ اولا اعتقاد به اصل ولایت فقیه دارند و ثانیا نظام اسلامی را نیز به عنوان حکومت اسلامی قبول دارند و تاکنون سخنی در نفی نظام اسلامی از این بزرگان شنیده نشده است در حالی که مطالب فراوانی درباره تایید و لزوم حفظ آن وجود دارد . متاسفانه گاه برخی با توجه به عدم دخالت برخی بزرگان در مسائل سیاسی یا بهتر بگوییم کم رنگ بودن حضور آنان در مسائل سیاسی از این گونه مطالب بیان می کنند در حالی که حضور کم رنگ آنان به دلیل ویژگی های شخصیتی خود آنان مبنی بر دخالت حداقلی در مسائل سیاسی و سپردن جریان امور به دست افراد خبره مسائل و اشتغالات علمی و دینی و مهمتر از همه وجود مجتهدی جامع الشرایط در راس مدیریت کلان جامعه می باشد و این منافاتی با تایید نظام اسلامی و ولایت فقیه ندارد و مطمئنا اگر روزی ضرورت نیاز به حضور فعالانه و پر شور همین مراجع را اقتضا داشته باشد همین آقایان نیز در عرصه سیاست فعالانه گام برخواهند داشت همه چنان که در برخی مواقع شاهد آن می باشیم .بنابر این اصل اعتقاد آنان به ولایت فقیه ، نظام اسلامی مساله ای انکار ناپذیر است که در باره آن شواهد مختلفی وجود دارد از جمله : حضرت آیت الله بهجت می فرمودند : ( در زمان غیبت کبرای حجت حق , نمی توان برای مساله بیش از سه رویکرد فرض کرد زیرا یا باید کتاب خدا و احکام و قوانین دین تعطیل شود و یا باید خود بخود بماند یعنی خودش وسیله ابقای خود باشد و یا نیاز به سرپرست و حاکم و مبین دارد که همان ولی امر و مجتهد جامع الشرایط است .فرض اول عقلا و نقلا باطل است , زیرا دین مبین اسلام , آیین خاتم است و تا ختم نسل بشر باید راهنما و آیین امت باشد . فرض دوم نیز باطل است , زیرا قانون خود به خود اجرا نمی شود و نیاز به شخص و یا اشخاص دارد تا آن را حفظ و به اجرا در آورند .ناچار باید به فرض سوم قائل باشیم و بگوییم ولی امر باید جامعه مسلمین را با همه شئونات و ابعاد آن نگه دارد . از سوی دیگر نیز روشن است که جامعه به تشکیلات فراوان از قبیل ارتش , آموزش و پرورش , دادگستری و... نیاز دارد , لذا باید دست ولی فقیه در همه شئونات مادی و معنوی باز بوده و مبین و شارح و راهنما و حلال مشکلات باشد . در نتیجه ولی فقیه باید تمام شئونات امام معصوم علیه السلام به استثنای امامت و آنچه مخصوص امام معصوم است داشته باشد تا بتواند اسلام را در جامعه پیاده کند و گرنه در صورت عدم وجود تشکیلات و تشریفات حکومتی دشمنان نخواهند گذاشت که حکومت و آیین اسلامی پیاده شود . )( رضا باقی زاده , برگی از دفتر آفتاب شرح حال شیخ السالکین آیت الله العظمی بهجت ره , قم: میراث ماندگار , 1385, ص 101و102) از ایشان نقل شده که در باره مقام معظم رهبری فرمودند: (من که بهتر از ایشان سراغ ندارم.)( پایگاه اطلاع رسانی تبیان , 1/5/88, حجت الاسلام صدیقی در مورد حضرت آیت الله بهجت ره) فرزند آیت الله بهجت نیز با اشاره به همزمانی روزهای پایانی عمر پدر بزرگوار خود با سفر رهبر انقلاب به استان کردستان، در بیان حالت روحی ایشان، به حساسیت این مرجع تقلید نسبت به سلامتی رهبری اشاره نموده و گفتند : (این موضوع سبب شد تا معظم له برای سلامتی رهبر انقلاب چندین ختم ویژه صلوات و ذکر را گرفتند و مداومت بر این ختم ها که برای سلامتی رهبر انقلاب بوده است تا آخرین ساعات عمر ایشان ادامه داشته است.) ( پایگاه اطلاع رسانی رجا نیوز ,24/7/88) همچنین آیت الله احدی اصفهانی در سخنانی در باره ارتباط حضرت آیت الله بهجت و مقام معظم رهبری چنین می گویند : (یک از رفقا به نام رجالی که از قدیم با آیت اله بهجت ارتباط داشت نقل کرد : آیت اله بهجت هر کسی را به راحتی برای ملاقات راه نمی دادند اما آیت الله خامنه ای مرتب به ملاقات ایشان می داد و به طور مرتب با ایشان جلسه داشتند و یکی از زمانهایی که زمان ملاقات ایشان بود زمان سحر ووقت اذان صبح بود و این نشانه علاقه شدید آیت لله به جت به مقام معظم رهبری بود .) حضرت آیت الله سیستانی در مورد ولایت فقیه معتقدند: (حکم فقیه عادل مقبول نزد عامه مومنین در مواردی که قوام جامعه بر آن مبتنی است , نافذ است . حکم حاکمی که ولایت شرعی دارد در امورعامه که نظام جامعه و معاش مردم بر آن مبتنی است بر همه نافذ است حتی بر مجتهدین دیگر . ولایت در آن چه به اصطلاح فقها امور حسبیه خوانده می شود برای هر فقیهی که جامع شرایط تقلید باشد ثابت است و اما در امور عامه که نظم جامعه اسلامی بر آنها متوقف است هم در شخص فقیه و هم در شرایط به کار بستن ولایت امور دیگری معتبر است از جمله مقبول بودن نزد عامه مومنین) ( استفتاء از دفتر معظم له ) و در مورد انقلاب اسلامی فرمودند: جوانان عراقی با افتخار به انقلاب اسلامی ایران نگاه می‌کنند و جمهوری اسلامی ایران را الگویی برای خود می‌دانند( خبرگزاری فارس ,12/9/87) اخیرا نیز مطالبی درباره سفر آیت الله هاشمی رفسنجانی به عراق و دیدار با آیت الله سیتانی در روزنامه جمهوری اسلامی نقل شده است که ایشان با اشاره به اخبار منتشره درباره برخی اختلافات آقای هاشمی با رهبر معظم انقلاب از این امر انتقاد می کند که نشانگر عمق علاقه ایشان به مسائل ایران و نگرانی های ایشان در باره جایگاه ولایت فقیه می باشد که عین مطلب به نقل از روزنامه مذکور ذکر می شود :( در این دیدار آیت الله سیتستانی خطاب به آقای هاشمی رفسنجانی می گویند): شما اگر خودتان در ایران متحد باشید همه مشکلات حل خواهد شد. آقای هاشمی رفسنجانی گفتند : ما اختلاف نداریم . من و رهبری با هم خیلی خوب هستیم و هیچ مشکلی نداریم . البته گاهی اختلاف نظرهائی پیش می آید ولی هر جا نتوانیم حل کنیم من کوتاه می آیم و از ایشان تبعیت می کنم . آیت الله سیستانی گفتند : بله خبر دارم که شما گفته اید نظر ایشان برایتان حجت است و تبعیت می کنید ولی مصاحبه آقای زیباکلام باشما را که خواندم دیدم شما با هم اختلاف زیادی دارید. این کتاب( هاشمی به دون روتوش) برای من مهم بود و من آن را دو بار خواندم . آقای هاشمی رفسنجانی گفتند : این ها مهم نیست چون مباحث فکری است . آن چه مهم است این است که در عمل ما متحد عمل می کنیم و به نظر رهبری عمل می شود. این بحث هرچه ادامه پیدا کرد آیت الله قانع نشدند و حدود نیم ساعت به همین مطالب گذشت تا این که آقای افشار مسئول تشریفات از همه حضار خواست دو آیت الله را تنها بگذارند تا صحبت ها را بطور خصوصی ادامه دهند......( روزنامه جمهوری اسلامی 09/03/1388 صفحه داخلی)ُ حضرت آیت الله وحید خراسانی نیز در مورد انقلاب اسلامی فرمودند: اگر این نظام اسلامی نباشد، معلوم نیست چه در می‌آید؟ بدتر از گذشته می‌شود. حمایت از این نظام را لازم و واجب می‌دانم.( پایگاه اطلاع رسانی تبیان ,1/2/87) آیت الله مکارم شیرازی نیز در کتاب ( بحوث فقهیة هامة) قایل به اطلاق ولایت فقیه بوده و چنین آورده­اند:( فولایة الفقیه مطلقة فی حریم أحکام الشرع) (بحوث فقهیة هامة ص 513‌ ) بنابر این با روشن شدن موضع بزرگان و علمایی که در سوال ذکر آنها به میان آمده است در باره ولایت فقیه و شخص ولی فقیه مشخص می شود که القای اختلاف جدی میان مراجع و ولایت فقیه و شخص ولی فقیه واقعیتی نداشته و ساخته و پرداخته دشمنان مرجعیت و روحانیت و زخم خوردگان از نظام اسلامی با همکاری توام با ناآگاهی برخی غافلان خودی می باشد که لازم است هوشیاری لازم را داشته باشیم تا ما نیز در این دام نیافتیم . اما در باره رهبری مقام معظم رهبری لازم است به عرض برسانیم که اکثریت قریب به اتفاق مراجع وعلما ، رهبری مقام معظم رهبری را پذیرفته اند و مخالفتی باایشان ندارند حتی آقای صانعی نیز در جریان انتخاب ایشان به رهبری نظام رهبری در مورد ایشان چنین اظهار داشتند که (اجتهاد حضرت آیةاللَّه خامنه‌ای( مد ظله العالی ) ثبوتا و اثباتا نیاز به نظر دادن نداشته و ندارد و نه تنها مجتهد مسلم می باشد بلکه فقیه جامع الشرایط واجب الاتباع است امید آنکه سایه اش بر سر مسلمین مستدام باشد) ( حسن صدری مازندرانی ، حکایت‌نامه سلاله زهرا(سلام‌الله علیها)،قم: مشهور ، 1381، ص‌225) ولی متاسفانه بعدها بر خلاف نظر خویش رفتار نمودند ایشان همچنین در شب هفت فوت امام خمینی در جمع مردم قم ضمن قرائت قسمتی از وصیتنامه حضرت امام که در آن همه مراجع، علما و مردم را به حضور در صحنه و حمایت از نظام اسلامی توصیه کرده و مسامحه در امر مسلمین را از گناهان نابخشودنی دانسته است گفت: (من به عنوان یک مسئله شرعی می گویم که تخلف از فرمان آیت الله خامنه ای گناه و معصیتی است بزرگ و رد براو،رد برامام صادق(ع) و رد بر امام صادق(ع) رد بر رسول الله (ص) و رد بر رسول الله (ص) رد بر الله و موجب خروج از ولایت الله و وورد به ولایت شیطان است و طبق روایت عمر ابن حنظله در باب ولایت فقیه رد بر او در حد شرک به الله است واما حفظ و تقویت آیت الله خامنه ای هرچه بیشتر تایید و تقویت شود اسلام و انقلاب اسلامی و حوزه‌های علمیه و فقه و قران تقویت شده است. تایید ایشان یک واجب الهی است نه یک مستحب.مسئله کیان اسلام و عظمت اسلام است، مسئله یک امر جزئی نیست و عدم تایید ترک واجب است و ترک واجب موجب معصیت و خروج از عدالت است.)(به نقل از پایگاه اطلاع رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی) . آقای منتظری نیز پس از سخنرانی 13 رجب سال 76 به مخالفت با ایشان پرداختند .بجز این دو نفر بقیه علما و فقها با ایشان مخالفتی نداشته اند و در این میان حضرات آیات بهجت ره و فاضل لنکرانی ره و مکارم شیرازی و نوری همدانی همواره در تمام برهه های انقلاب اسلامی در کنار رهبری انقلاب بوده و ایشان را همراهی نموده اند وبیشترین پشتیبانی را از نظام جمهوری اسلامی و رهبری آن داشته اند . و مواضع این بزرگواران بخوبی بیانگر دیدگاه ایشان در مورد نظام جمهوری اسلامی و رهبر معظم انقلاب می باشد. (در مورد دیدگاه و نظرات علما در خصوص رهبری مقام معظم رهبری به کتاب مرجعیت حضرت آیت الله العظمی خامنه ای ( مد ظله العالی ) از دیدگاه فقها و بزرگان ، تهیه و تنظیم جمعی از روحانیون و فضلای حوزه علمیه قم ، دفتر تبلیغات اسلامی ، 1373 و حکایت نامه سلاله زهرا سلام الله علیها ، حسن صدری مازندرانی ، قم : مشهور ، 1381 ،مراجعه شود .) در زمینه صحبتی که به آیت الله حسن زاده آملی نسبت دادید نیز اولا باید مسئولین دفتر ایشان پاسخگوی صحت وسقم این سخنان باشند ثانیا ما تا اندازه ای که تلاش نمودیم منبع مستندی که این سخنان را نقل کرده باشد نیافتیم بنابراین نمی توان به صرف شنیده ها سخنی را به کسی نسبت داد ثالثا حتی اگر این سخن درست هم باشد با توجه به جایگاه آیت الله حسن زاده آملی در زمینه علوم عقلی و نقلی مطمئنا قصد ادعای ارتباط مقام معظم رهبری با امام زمان را نداشتند بلکه این جملات می تواند کنایه ای از ارتباط روحی و معنوی معظم له با امام زمان (همانگونه که همه شیفتگان حضرت باید تلاش کنند تا چنین ارتباطی با ایشان برقرار کنند ) و نیز گوش به فرمان دادن به معنای عمل به وظایفی که آن امام معصوم برای دوران غیبت برای شیعیان معین فرموده اند (همانگونه که باز هم هر شیعه واقعی باید چنین نماید )می باشد لذافارغ از صحت یا عدم صحت آن به ا اصل این مساله با این توضیح امکان دارد ولی واقعیت یا عدم واقعیت آن را باید مسئولین دفتر ایشان اطلاع رسانی نمایند . اما به صورت کلی در مورد ارتباط ولی فقیه با امام زمان (عج ) گفتنی است : در عصر غیبت صغرا، امام زمان(عج)، چهار نفر را به عنوان نایبان خاص خود معین فرمود. این افراد، مسئول ارتباط بین امام و مردم بودند و بعد از سپری شدن آن زمان، هیچ فرد دیگری به طور ویژه برای این کار برگزیده نشده است . و دلیلی برضرورت ارتباط فردی به عنوان نائب ایشان با امام زمان (عج) وجود ندارد و چنین ادعایی هم نشده است در عصر غیبت کبرا، تاکنون نیابت از امام معصوم علیه السلام ، برعهده فقیه واجد شرایط بوده است. امام زمان ( عج) وظیفة شیعیان را در زمانة غیبت، رجوع به عالمان و راویان حدیث جامع شرایط تعیین فرموده است: و اما در حوادثی که برایتان واقع می شود،‌ به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ همانا که ایشان حجت من بر شمایند و من، حجت خدا بر ایشانم. بنابراین حدیث شریف، در دوران غیبت، فقیهای جامع شرایط و در صدر آن ها ولی فقیه که شبیه ترین مردم به امام معصوم (ع) هستند، حجت های امام زمان (عج) بر شمرده می شونددر این مورد، نشانه هایی از سوی معصوم داده شده که با توجه به آنها، می توان کسانی را که واجد شرایط هستند، شناخت و در بین آنها بهترین را برگزید. بنابراین، فقیه جامع الشرایط نماینده امام عصر(عج) در میان مسلمانان است. لازم به ذکر است ارتباط با وجود مقدس ولی عصر (عج) فقط از زوایة‌ مسائل رابطه شخصی مطرح نیست. در عالم تکوینی، او واسطة فیض الاهی و باب خدا است. دعا و عنایت خاصّ حضرت به شیعیان، چه در رفع مشکلات،‌ چه در دفع بلایا و چه در قضای حوایج، گره گشا است . و قطعآ شامل ولی فقیه جامع الشرایطی که به نیابت از ایشان در صدد اجرای احکام الهی است و وظیف هدایت و رهبری جامعه اسلامی را بر عهده دارد ، می شود . چنانکه در توقیع امام زمان علیه السلام به مرجع بزرگ آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی چنین آمده : ( ارخص نفسک و اجعل مجلسک فی الدهلیز و اقض حوائج الناس نحن ننصرک . ) یعنی ؛ فروتنی پیشه کن و در دهلیز خانه ات بنشین (در دسترس مردم باش ) و حاجات و نیازهای مردم را برآورده ساز ما یاریت می کنیم .)( کلمة الامام المهدی نوشته علامه شهید سید حسن شیرازی ، تهران نشر آفاق ص 565.) هنگامی که خداوند تعالی، بنده ای را برای رهبری و تدبیرکاردیگر بندگانش برمی گزیند، به او سینه ای گشاده می بخشد و درقلبش چشمه های حکمت را به امانت می سپارد و دانش را به گونه‌ای خاص، به او الهام می کند. و این خود وعده حتمی الهی است که در آیات متعدد قرآن مورد تأکید قرار گرفته : (من یتق الله یجعل له مخرجاً) (سوره طلاق، آیه‌2) ؛ (والذین جاهدو فینا لنهدینهم سبلنا و ان الله لمع المحسنین) (عنکبوت 69) یا (ان تنصروالله ینصرکم و یثبت اقدامکم ) و... ، که در زمان معاصر و در حوادث و بحرانهای سهمگین مربوط به انقلاب اسلامی ، دفاع مقدس و توطئه های مختلف دشمنان ، شاهد هدایت ، نصرت و یاری الهی از رهبری و جامعه اسلامی می باشیم . اما راجع به بخش پایانی سوال شما لازم به ذکر است حضرت آیت الله جوادی آملی یکی از بزرگترین عالمان و دانشمندانی است که در دوران انقلاب اسلامی به ویژه دوران رهبری مقام معظم رهبری همواره جزء مدافعان سرسخت ولایت مطلقه فقیه بوده اند که علاوه بر سخنرانیها و حمایتهای عملی ایشان از معظم له و جایگاه رفیع ولایت فقیه دیدگاههای علمی ایشان در کتابهایی که در این زمینه به رشته تحریر در آورده اند از جمله کتاب ارزنده ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت گویای اعتقاد علمی و عملی ایشان از ولایت مطلقه فقیه می باشد ایشان در این کتاب در دفاع از ولایت مطلقه فقیه چنین می نویسند:( ولایت مطلقه را می توان با سه امر ذیل بیان نمود: 1: فقیه عادل،متولی و مسول همه ابعاد دین در عصر غیبت امام معصوم(ع) است و شرعیت نظام اسلامی و اعتبار همه مقررات آن،به او بر می گردد و با تایید و تنفیذ او مشروعیت می یابد. 2: اجرای همه احکام اجتماعی اسلام که در نظم جامعه اسلامی دخالت دارند بر عهده فقیه جامع الشرائط است که یا خود او به مباشرت آنها را انجام می دهد ویا به تسبیب،به افراد صلاحیت دار تفویض می کند. 3: در هنگام اجرای دستورهای خداوند،در موارد تزاحم احکام اسلامی با یکدیگر،ولی فقیه برای رعایت مصلحت مردم و نظام اسلامی،اجرای برخی از احکام دینی را برای اجرای احکام دینی مهم­تر،موقتا تعطیل می­کند و اختیار او در اجرای احکام و تعطیل موقت اجرای برخی احکام،مطلق است و شامل همه احکام گوناگون اسلام می باشد؛زیرا در تمام موارد تزاحم،اهم بر مهم مقدم می باشد و این تشخیص علمی و تقدیم عملی،به عهده فقیه جامع شرایط رهبری است.(ولایت فقیه ص 251) ایشان همچنین در آخرین روزهای عمر امام راحل سفیر ایشان برای ابلاغ نامه امام خمینی به رهبر بلوک شرق بودند و پس از امام خمینی نیز بارها به عنوان سفیر انقلاب اسلامی در اجلاسهای مختلف شرکت داشتند که مهمترین آنها اجلاس هزاره ادیان بود که در آن به نمایندگی از رهبر معظم انقلاب در اجلاس شرکت و پیام معظم له را در اجلاس مهم مذکور قرائت فرمودند امارای دادن ایشان به کاندیدایی که از سوی شورای نگهبان به عنوان کاندیدای صالح برای تصدی ریاست جمهوری معرفی شده است نمی تواند دلیلی برای مخالفت ایشان با رهبری تلقی گردد چرا که ایشان نیز همچون هر شهروند دیگری حق انتخاب داشته و بر اساس برهان و حجتی که داشته به این تشخیص رسیده و به نظر نمی رسد در این میان امری خلاف خواست و نظر رهبری اتفاق افتاده باشد چرا که اولا از سویی انتخاب کاندیدا همچون هر کار شرعی وظیفه ای است که نیاز به حجت شرعی برای فرد دارد و نمی توان فردی را به خاطر انتخاب کاندیدا از روی حجت شرعی مطلوب وی مقصر دانست به ویژه شخصیتی همچون آیت الله جوادی آملی که علاوه بر مقامات مختلف علمی جزء اساتید بارز عرفان واخلاق و فقه می باشند و این نکته را بیشتر مد نظر قرار می دهند و ثانیا همانگونه که مقام معظم رهبری نیز بارها فرموده اند رای و نظر ایشان درباره کاندیدای خاص مخفی بوده و کسی از آن خبر ندارد و ثالثا حتی اگر شخصی اشتباهی در مصداق کاندیدای اصلح داشته باشد اما با توجه به اینکه وی اقدام خویش را بر اساس حجت شرعی انجام داداه است نمیتوان وی را متخلف دانست تا چه رسد به اینکه این اقدامات از سوی شخصیتی همچون آیت الله جوادی آملی انجام شده باشد و یا نسبت به شخصیتی همچون آقای هاشمی رفسنجانی صورت گرفته باشد چرا که آقای هاشمی علیرغم برخی مسائلی که پیرامون ایشان به ویژه پس از انتخابات مطرح می شود طبق فرموده رهبر معظم انقلاب همچنان از نیروهای انقلاب هستند و در همان انتخابات و حتی انتخابات اخیر شخص مقام معظم رهبری پس از ایام انتخابات اسما و رسما از جایگاه و شخصیت ایشان دفاع نمودند فلذا نمی توان به صرف حمایت از ایشان به ویژه در انتخابات 84 شخصی را مخالف رهبری قلمداد نمود ضمن اینکه آقای جوادی آملی نیز علیرغم برخی حرف و حدیث ها که بیشتر جنبه سیاسی و رسانه ای داشته حتی در دوران پس از انتخابات اخیر ریاست جمهوری از ولایت فقیه حمایت خود را ابراز داشتند نمونه این حمایتها سخنانی بود که ایشان در مرداد سال قبل در جمع دانشجویان در لزوم التزام همگانی به قانون اساسی داشته و در آن تاکید کردند حتی پیامبر اسلام به قانون عمل می کردند که این موضع گیری در برابر قانون شکنان دوران فتنه و کسانی بود که باصدور بیانیه های مختلف از بن بست قانون و لزوم راههای فراقانونی سخن به میان می آوردند همچنین ایشان در باره لزوم حمایت از رهبر انقلاب و حفظ انقلاب اسلامی و نیز مراجعه به قانون برای حل و فصل اختلافات در دروان پس از انتخابات سال گذشته بیاناتی داشتند که به نقل از خبرگزاری جمهوری اسلامی ذکر می کنیم :‌ به گزارش روز یکشنبه ایرنا، به نقل از رسا، آیت الله عبدالله جوادی آملی در جمع طلاب و فضلای حوزه علمیه قم در تطبیق وقایع فعلی جامعه با زمان گذشته بیان داشت: انقلاب اسلامی نظیر انقلاب پیامبر (ص) است و خداوند فرمود ما یک کاری کردیم که نه دوست فکر می کرد نه دشمن و در جریان انقلاب اسلامی نیز همین طور شد که هیچ دوست و دشمنی فکر نمی کرد که انقلاب به این زودی پیروز شود. وی افزود: بر اساس آیات قرآن کریم خداوند می فرماید اولین کسی که شما را بر یهودی ها پیروز کرد ما بودیم و شما کوخ نشین ها را ما بر کاخ نشین ها پیروز کردیم بعد شما رشد کردید و در جنگ های بعدی پیروز شدید. وی در تطبیق این مباحث با انقلاب اسلامی ایران گفت: این جریان دقیقا مثل انقلاب اسلامی ایران است زیرا دوست و دشمن، پیروزی انقلاب اسلامی را تصور نمی کرد، خب حیف است که این انقلاب از دست برود. وی افزود: اگر خدای ناکرده این انقلاب کمی آسیب ببیند دیگر مانند جریان صفویه نیست که بعد از آن زندیه و قاجار و پهلوی بیاید و اگر معاذالله ضربه ببیند رفت که رفت. خدا آن روز را نیاورد. این مفسر برجسته قرآن کریم در ادامه بحث افزود: این رهبر، دولت، نظام و ملت را باید با دعا حفظ کرد و اگر اختلافی است باید بر اساس قانون و مطلبی که رهبری می فرماید عمل کرد. (خبرگزاری جمهوری اسلامی27/10/1388) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 115/100120448)
عنوان سوال:

دیدگاه علمای معاصر و بزرگ مانند آیت الله مکارم و مرحوم آیت الله بهجت و مخصوصاً آیت الله وحید خراسانی و سیستانی نسبت به شخصیت حقیقی و حقوقی رهبر انقلاب چگونه است؟


پاسخ:

دیدگاه علمای معاصر و بزرگ مانند آیت الله مکارم و مرحوم آیت الله بهجت و مخصوصاً آیت الله وحید خراسانی و سیستانی نسبت به شخصیت حقیقی و حقوقی رهبر انقلاب چگونه است؟

پیش از پرداختن به اصل پاسخ لازم است به ذکر برسانیم که در این زمینه بایستی کمی دقت بیشتر داشته باشیم تا مبادا خدای ناکرده دجار سوء ظن و بدگمانی نسبت به جایگاه مرجعیت و روحانیت بشویم به ویژه که زمانه حاضر زمانه ای است که در آن گاه دشمنان کمر بسته و گاه دوستان نادان و غافل با طرح برخی مسائل که گاه برخی از آنها ذره ای حقیقت ندارند سعی در خدشه دار کردن جایگاه ولایت یا رهبری دارند به ویژه دشمنان اسلام که گاه علیرغم بی اعتقادی کامل به مرجعیت و دشمنی هایی که با مرجعیت دارند برای کوبیدن مقام ولایت فقیه و نظام اسلامی چنان با آب و تاب از تحولات مربوط به مرجعیت و مسائل پیرامون آن صحبت می کنند که گویی جزء پیروان صدیق مرجعیت هستند این افراد پس از اینکه چهره خود را از طریق علاقه مند نشان دادن به برخی مراجع چهره ای موجه معرفی می کنند به بهانه دفاع از مرجعیت به تخریب جایگاه مرجعیت و ارتباط آنها با ولایت فقیه می پردازند و با پیش کشیدن برخی مسائل حاشیه ای و پررنگ کردن آنها سعی در القای وجود اختلاف میان مراجع تقلید و ولایت فقیه می کنند .
اما در باره اصل سوال شما لازم است به عرض برسانیم که مساله ولایت فقیه چیزی نیست که مرجعی از مراجع آن را انکار کرده و مرجعی دیگر آن را قبول کرده باشند بلکه مساله ولایت فقیه یکی از مسائلی است که کلیه علمای شیعه اصل آن را قبول دارند و تنها اختلاف موجود در تاریخ که آن هم اختلاف علمی است بر سر میزان و محدود ه های ولایت می باشد که برخی از علما در این زمینه به ولایت مطلقه فقیه معتقد هستند و برخی از آنها به ولایت مقیده فقیه بنابر این زیرا در میان فقها و در طول تاریخ تشیع هیچ فقیهی یافت نمی شود که بگوید فقیه هیچ ولایتی ندارد آنچه تا حدودی مورد اختلاف فقهاست , مراتب و درجات این ولایت است .( محمد تقی مصباح یزدی , پرسشها و پاسخها , قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره , 1380, ج 1, ص 59) و مراجع عظام تقلید فعلی نیز از این قاعده مستثنی نیستند . حتی فقهایی همچون آیت الله خوئی ره و برخی از شاگردان ایشان که اختیارات ولی فقیه را در امور حسبیه ( اموری که خداوند متعال به هیچ وجه و در هیچ زمانی به تعطیل شدن و رها شدن آنها راضی نیست , مانند سرپرستی ایتام و افراد بی سرپرست و...) محدود دانسته و از باب قدر متیقن در تصرف پذیرفته اند . فقیه جامع الشرایط را قدر متیقن جواز تصرف در این اموردانسته و مخالفت با او راجایزنمی شمارند .( ر.ک : ولایت فقیه , محمد هادی معرفت , قم:موسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید,1377,ص 50 ,التنقیح فی شرح العروه الوثقی , تقریر مباحث آیت الله خوئی, میرزا علی غروی تبریزی , قم: موسسه انصاریان , ص 424)
اما در مورد دیدگاه آیات عظامی که فرمودید علیرغم حرف وحیثهایی که گاهی برخی بیمار دلان مطرح می کنند و در صدد القای مطالبی هستند که واقعیت ندارد شواهد و مستندات متعدد حاکی از آنست که این بزرگان نیز همچون کلیه علمای عالم تشیع در طول تاریخ اولا اعتقاد به اصل ولایت فقیه دارند و ثانیا نظام اسلامی را نیز به عنوان حکومت اسلامی قبول دارند و تاکنون سخنی در نفی نظام اسلامی از این بزرگان شنیده نشده است در حالی که مطالب فراوانی درباره تایید و لزوم حفظ آن وجود دارد . متاسفانه گاه برخی با توجه به عدم دخالت برخی بزرگان در مسائل سیاسی یا بهتر بگوییم کم رنگ بودن حضور آنان در مسائل سیاسی از این گونه مطالب بیان می کنند در حالی که حضور کم رنگ آنان به دلیل ویژگی های شخصیتی خود آنان مبنی بر دخالت حداقلی در مسائل سیاسی و سپردن جریان امور به دست افراد خبره مسائل و اشتغالات علمی و دینی و مهمتر از همه وجود مجتهدی جامع الشرایط در راس مدیریت کلان جامعه می باشد و این منافاتی با تایید نظام اسلامی و ولایت فقیه ندارد و مطمئنا اگر روزی ضرورت نیاز به حضور فعالانه و پر شور همین مراجع را اقتضا داشته باشد همین آقایان نیز در عرصه سیاست فعالانه گام برخواهند داشت همه چنان که در برخی مواقع شاهد آن می باشیم .بنابر این اصل اعتقاد آنان به ولایت فقیه ، نظام اسلامی مساله ای انکار ناپذیر است که در باره آن شواهد مختلفی وجود دارد از جمله :
حضرت آیت الله بهجت می فرمودند : ( در زمان غیبت کبرای حجت حق , نمی توان برای مساله بیش از سه رویکرد فرض کرد زیرا یا باید کتاب خدا و احکام و قوانین دین تعطیل شود و یا باید خود بخود بماند یعنی خودش وسیله ابقای خود باشد و یا نیاز به سرپرست و حاکم و مبین دارد که همان ولی امر و مجتهد جامع الشرایط است .فرض اول عقلا و نقلا باطل است , زیرا دین مبین اسلام , آیین خاتم است و تا ختم نسل بشر باید راهنما و آیین امت باشد . فرض دوم نیز باطل است , زیرا قانون خود به خود اجرا نمی شود و نیاز به شخص و یا اشخاص دارد تا آن را حفظ و به اجرا در آورند .ناچار باید به فرض سوم قائل باشیم و بگوییم ولی امر باید جامعه مسلمین را با همه شئونات و ابعاد آن نگه دارد . از سوی دیگر نیز روشن است که جامعه به تشکیلات فراوان از قبیل ارتش , آموزش و پرورش , دادگستری و... نیاز دارد , لذا باید دست ولی فقیه در همه شئونات مادی و معنوی باز بوده و مبین و شارح و راهنما و حلال مشکلات باشد . در نتیجه ولی فقیه باید تمام شئونات امام معصوم علیه السلام به استثنای امامت و آنچه مخصوص امام معصوم است داشته باشد تا بتواند اسلام را در جامعه پیاده کند و گرنه در صورت عدم وجود تشکیلات و تشریفات حکومتی دشمنان نخواهند گذاشت که حکومت و آیین اسلامی پیاده شود . )( رضا باقی زاده , برگی از دفتر آفتاب شرح حال شیخ السالکین آیت الله العظمی بهجت ره , قم: میراث ماندگار , 1385, ص 101و102) از ایشان نقل شده که در باره مقام معظم رهبری فرمودند: (من که بهتر از ایشان سراغ ندارم.)( پایگاه اطلاع رسانی تبیان , 1/5/88, حجت الاسلام صدیقی در مورد حضرت آیت الله بهجت ره) فرزند آیت الله بهجت نیز با اشاره به همزمانی روزهای پایانی عمر پدر بزرگوار خود با سفر رهبر انقلاب به استان کردستان، در بیان حالت روحی ایشان، به حساسیت این مرجع تقلید نسبت به سلامتی رهبری اشاره نموده و گفتند : (این موضوع سبب شد تا معظم له برای سلامتی رهبر انقلاب چندین ختم ویژه صلوات و ذکر را گرفتند و مداومت بر این ختم ها که برای سلامتی رهبر انقلاب بوده است تا آخرین ساعات عمر ایشان ادامه داشته است.) ( پایگاه اطلاع رسانی رجا نیوز ,24/7/88) همچنین آیت الله احدی اصفهانی در سخنانی در باره ارتباط حضرت آیت الله بهجت و مقام معظم رهبری چنین می گویند : (یک از رفقا به نام رجالی که از قدیم با آیت اله بهجت ارتباط داشت نقل کرد : آیت اله بهجت هر کسی را به راحتی برای ملاقات راه نمی دادند اما آیت الله خامنه ای مرتب به ملاقات ایشان می داد و به طور مرتب با ایشان جلسه داشتند و یکی از زمانهایی که زمان ملاقات ایشان بود زمان سحر ووقت اذان صبح بود و این نشانه علاقه شدید آیت لله به جت به مقام معظم رهبری بود .)

حضرت آیت الله سیستانی در مورد ولایت فقیه معتقدند: (حکم فقیه عادل مقبول نزد عامه مومنین در مواردی که قوام جامعه بر آن مبتنی است , نافذ است . حکم حاکمی که ولایت شرعی دارد در امورعامه که نظام جامعه و معاش مردم بر آن مبتنی است بر همه نافذ است حتی بر مجتهدین دیگر . ولایت در آن چه به اصطلاح فقها امور حسبیه خوانده می شود برای هر فقیهی که جامع شرایط تقلید باشد ثابت است و اما در امور عامه که نظم جامعه اسلامی بر آنها متوقف است هم در شخص فقیه و هم در شرایط به کار بستن ولایت امور دیگری معتبر است از جمله مقبول بودن نزد عامه مومنین) ( استفتاء از دفتر معظم له ) و در مورد انقلاب اسلامی فرمودند: جوانان عراقی با افتخار به انقلاب اسلامی ایران نگاه می‌کنند و جمهوری اسلامی ایران را الگویی برای خود می‌دانند( خبرگزاری فارس ,12/9/87)
اخیرا نیز مطالبی درباره سفر آیت الله هاشمی رفسنجانی به عراق و دیدار با آیت الله سیتانی در روزنامه جمهوری اسلامی نقل شده است که ایشان با اشاره به اخبار منتشره درباره برخی اختلافات آقای هاشمی با رهبر معظم انقلاب از این امر انتقاد می کند که نشانگر عمق علاقه ایشان به مسائل ایران و نگرانی های ایشان در باره جایگاه ولایت فقیه می باشد که عین مطلب به نقل از روزنامه مذکور ذکر می شود :( در این دیدار آیت الله سیتستانی خطاب به آقای هاشمی رفسنجانی می گویند): شما اگر خودتان در ایران متحد باشید همه مشکلات حل خواهد شد.
آقای هاشمی رفسنجانی گفتند : ما اختلاف نداریم . من و رهبری با هم خیلی خوب هستیم و هیچ مشکلی نداریم . البته گاهی اختلاف نظرهائی پیش می آید ولی هر جا نتوانیم حل کنیم من کوتاه می آیم و از ایشان تبعیت می کنم .
آیت الله سیستانی گفتند : بله خبر دارم که شما گفته اید نظر ایشان برایتان حجت است و تبعیت می کنید ولی مصاحبه آقای زیباکلام باشما را که خواندم دیدم شما با هم اختلاف زیادی دارید. این کتاب( هاشمی به دون روتوش) برای من مهم بود و من آن را دو بار خواندم .
آقای هاشمی رفسنجانی گفتند : این ها مهم نیست چون مباحث فکری است . آن چه مهم است این است که در عمل ما متحد عمل می کنیم و به نظر رهبری عمل می شود.
این بحث هرچه ادامه پیدا کرد آیت الله قانع نشدند و حدود نیم ساعت به همین مطالب گذشت تا این که آقای افشار مسئول تشریفات از همه حضار خواست دو آیت الله را تنها بگذارند تا صحبت ها را بطور خصوصی ادامه دهند......( روزنامه جمهوری اسلامی 09/03/1388 صفحه داخلی)ُ

حضرت آیت الله وحید خراسانی نیز در مورد انقلاب اسلامی فرمودند:
اگر این نظام اسلامی نباشد، معلوم نیست چه در می‌آید؟ بدتر از گذشته می‌شود. حمایت از این نظام را لازم و واجب می‌دانم.( پایگاه اطلاع رسانی تبیان ,1/2/87)
آیت الله مکارم شیرازی نیز در کتاب ( بحوث فقهیة هامة) قایل به اطلاق ولایت فقیه بوده و چنین آورده­اند:( فولایة الفقیه مطلقة فی حریم أحکام الشرع) (بحوث فقهیة هامة ص 513‌ )
بنابر این با روشن شدن موضع بزرگان و علمایی که در سوال ذکر آنها به میان آمده است در باره ولایت فقیه و شخص ولی فقیه مشخص می شود که القای اختلاف جدی میان مراجع و ولایت فقیه و شخص ولی فقیه واقعیتی نداشته و ساخته و پرداخته دشمنان مرجعیت و روحانیت و زخم خوردگان از نظام اسلامی با همکاری توام با ناآگاهی برخی غافلان خودی می باشد که لازم است هوشیاری لازم را داشته باشیم تا ما نیز در این دام نیافتیم .
اما در باره رهبری مقام معظم رهبری لازم است به عرض برسانیم که اکثریت قریب به اتفاق مراجع وعلما ، رهبری مقام معظم رهبری را پذیرفته اند و مخالفتی باایشان ندارند حتی آقای صانعی نیز در جریان انتخاب ایشان به رهبری نظام رهبری در مورد ایشان چنین اظهار داشتند که (اجتهاد حضرت آیةاللَّه خامنه‌ای( مد ظله العالی ) ثبوتا و اثباتا نیاز به نظر دادن نداشته و ندارد و نه تنها مجتهد مسلم می باشد بلکه فقیه جامع الشرایط واجب الاتباع است امید آنکه سایه اش بر سر مسلمین مستدام باشد) ( حسن صدری مازندرانی ، حکایت‌نامه سلاله زهرا(سلام‌الله علیها)،قم: مشهور ، 1381، ص‌225) ولی متاسفانه بعدها بر خلاف نظر خویش رفتار نمودند ایشان همچنین در شب هفت فوت امام خمینی در جمع مردم قم ضمن قرائت قسمتی از وصیتنامه حضرت امام که در آن همه مراجع، علما و مردم را به حضور در صحنه و حمایت از نظام اسلامی توصیه کرده و مسامحه در امر مسلمین را از گناهان نابخشودنی دانسته است گفت: (من به عنوان یک مسئله شرعی می گویم که تخلف از فرمان آیت الله خامنه ای گناه و معصیتی است بزرگ و رد براو،رد برامام صادق(ع) و رد بر امام صادق(ع) رد بر رسول الله (ص) و رد بر رسول الله (ص) رد بر الله و موجب خروج از ولایت الله و وورد به ولایت شیطان است و طبق روایت عمر ابن حنظله در باب ولایت فقیه رد بر او در حد شرک به الله است واما حفظ و تقویت آیت الله خامنه ای هرچه بیشتر تایید و تقویت شود اسلام و انقلاب اسلامی و حوزه‌های علمیه و فقه و قران تقویت شده است.
تایید ایشان یک واجب الهی است نه یک مستحب.مسئله کیان اسلام و عظمت اسلام است، مسئله یک امر جزئی نیست و عدم تایید ترک واجب است و ترک واجب موجب معصیت و خروج از عدالت است.)(به نقل از پایگاه اطلاع رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی) . آقای منتظری نیز پس از سخنرانی 13 رجب سال 76 به مخالفت با ایشان پرداختند .بجز این دو نفر بقیه علما و فقها با ایشان مخالفتی نداشته اند و در این میان حضرات آیات بهجت ره و فاضل لنکرانی ره و مکارم شیرازی و نوری همدانی همواره در تمام برهه های انقلاب اسلامی در کنار رهبری انقلاب بوده و ایشان را همراهی نموده اند وبیشترین پشتیبانی را از نظام جمهوری اسلامی و رهبری آن داشته اند . و مواضع این بزرگواران بخوبی بیانگر دیدگاه ایشان در مورد نظام جمهوری اسلامی و رهبر معظم انقلاب می باشد. (در مورد دیدگاه و نظرات علما در خصوص رهبری مقام معظم رهبری به کتاب مرجعیت حضرت آیت الله العظمی خامنه ای ( مد ظله العالی ) از دیدگاه فقها و بزرگان ، تهیه و تنظیم جمعی از روحانیون و فضلای حوزه علمیه قم ، دفتر تبلیغات اسلامی ، 1373 و حکایت نامه سلاله زهرا سلام الله علیها ، حسن صدری مازندرانی ، قم : مشهور ، 1381 ،مراجعه شود .)

در زمینه صحبتی که به آیت الله حسن زاده آملی نسبت دادید نیز اولا باید مسئولین دفتر ایشان پاسخگوی صحت وسقم این سخنان باشند ثانیا ما تا اندازه ای که تلاش نمودیم منبع مستندی که این سخنان را نقل کرده باشد نیافتیم بنابراین نمی توان به صرف شنیده ها سخنی را به کسی نسبت داد ثالثا حتی اگر این سخن درست هم باشد با توجه به جایگاه آیت الله حسن زاده آملی در زمینه علوم عقلی و نقلی مطمئنا قصد ادعای ارتباط مقام معظم رهبری با امام زمان را نداشتند بلکه این جملات می تواند کنایه ای از ارتباط روحی و معنوی معظم له با امام زمان (همانگونه که همه شیفتگان حضرت باید تلاش کنند تا چنین ارتباطی با ایشان برقرار کنند ) و نیز گوش به فرمان دادن به معنای عمل به وظایفی که آن امام معصوم برای دوران غیبت برای شیعیان معین فرموده اند (همانگونه که باز هم هر شیعه واقعی باید چنین نماید )می باشد لذافارغ از صحت یا عدم صحت آن به ا اصل این مساله با این توضیح امکان دارد ولی واقعیت یا عدم واقعیت آن را باید مسئولین دفتر ایشان اطلاع رسانی نمایند .

اما به صورت کلی در مورد ارتباط ولی فقیه با امام زمان (عج ) گفتنی است :
در عصر غیبت صغرا، امام زمان(عج)، چهار نفر را به عنوان نایبان خاص خود معین فرمود. این افراد، مسئول ارتباط بین امام و مردم بودند و بعد از سپری شدن آن زمان، هیچ فرد دیگری به طور ویژه برای این کار برگزیده نشده است . و دلیلی برضرورت ارتباط فردی به عنوان نائب ایشان با امام زمان (عج) وجود ندارد و چنین ادعایی هم نشده است در عصر غیبت کبرا، تاکنون نیابت از امام معصوم علیه السلام ، برعهده فقیه واجد شرایط بوده است. امام زمان ( عج) وظیفة شیعیان را در زمانة غیبت، رجوع به عالمان و راویان حدیث جامع شرایط تعیین فرموده است: و اما در حوادثی که برایتان واقع می شود،‌ به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ همانا که ایشان حجت من بر شمایند و من، حجت خدا بر ایشانم. بنابراین حدیث شریف، در دوران غیبت، فقیهای جامع شرایط و در صدر آن ها ولی فقیه که شبیه ترین مردم به امام معصوم (ع) هستند، حجت های امام زمان (عج) بر شمرده می شونددر این مورد، نشانه هایی از سوی معصوم داده شده که با توجه به آنها، می توان کسانی را که واجد شرایط هستند، شناخت و در بین آنها بهترین را برگزید. بنابراین، فقیه جامع الشرایط نماینده امام عصر(عج) در میان مسلمانان است.
لازم به ذکر است ارتباط با وجود مقدس ولی عصر (عج) فقط از زوایة‌ مسائل رابطه شخصی مطرح نیست. در عالم تکوینی، او واسطة فیض الاهی و باب خدا است. دعا و عنایت خاصّ حضرت به شیعیان، چه در رفع مشکلات،‌ چه در دفع بلایا و چه در قضای حوایج، گره گشا است . و قطعآ شامل ولی فقیه جامع الشرایطی که به نیابت از ایشان در صدد اجرای احکام الهی است و وظیف هدایت و رهبری جامعه اسلامی را بر عهده دارد ، می شود . چنانکه در توقیع امام زمان علیه السلام به مرجع بزرگ آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی چنین آمده : ( ارخص نفسک و اجعل مجلسک فی الدهلیز و اقض حوائج الناس نحن ننصرک . ) یعنی ؛ فروتنی پیشه کن و در دهلیز خانه ات بنشین (در دسترس مردم باش ) و حاجات و نیازهای مردم را برآورده ساز ما یاریت می کنیم .)( کلمة الامام المهدی نوشته علامه شهید سید حسن شیرازی ، تهران نشر آفاق ص 565.)
هنگامی که خداوند تعالی، بنده ای را برای رهبری و تدبیرکاردیگر بندگانش برمی گزیند، به او سینه ای گشاده می بخشد و درقلبش چشمه های حکمت را به امانت می سپارد و دانش را به گونه‌ای خاص، به او الهام می کند. و این خود وعده حتمی الهی است که در آیات متعدد قرآن مورد تأکید قرار گرفته : (من یتق الله یجعل له مخرجاً) (سوره طلاق، آیه‌2) ؛ (والذین جاهدو فینا لنهدینهم سبلنا و ان الله لمع المحسنین) (عنکبوت 69) یا (ان تنصروالله ینصرکم و یثبت اقدامکم ) و... ، که در زمان معاصر و در حوادث و بحرانهای سهمگین مربوط به انقلاب اسلامی ، دفاع مقدس و توطئه های مختلف دشمنان ، شاهد هدایت ، نصرت و یاری الهی از رهبری و جامعه اسلامی می باشیم .

اما راجع به بخش پایانی سوال شما لازم به ذکر است حضرت آیت الله جوادی آملی یکی از بزرگترین عالمان و دانشمندانی است که در دوران انقلاب اسلامی به ویژه دوران رهبری مقام معظم رهبری همواره جزء مدافعان سرسخت ولایت مطلقه فقیه بوده اند که علاوه بر سخنرانیها و حمایتهای عملی ایشان از معظم له و جایگاه رفیع ولایت فقیه دیدگاههای علمی ایشان در کتابهایی که در این زمینه به رشته تحریر در آورده اند از جمله کتاب ارزنده ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت گویای اعتقاد علمی و عملی ایشان از ولایت مطلقه فقیه می باشد ایشان در این کتاب در دفاع از ولایت مطلقه فقیه چنین می نویسند:( ولایت مطلقه را می توان با سه امر ذیل بیان نمود:
1: فقیه عادل،متولی و مسول همه ابعاد دین در عصر غیبت امام معصوم(ع) است و شرعیت نظام اسلامی و اعتبار همه مقررات آن،به او بر می گردد و با تایید و تنفیذ او مشروعیت می یابد.
2: اجرای همه احکام اجتماعی اسلام که در نظم جامعه اسلامی دخالت دارند بر عهده فقیه جامع الشرائط است که یا خود او به مباشرت آنها را انجام می دهد ویا به تسبیب،به افراد صلاحیت دار تفویض می کند.
3: در هنگام اجرای دستورهای خداوند،در موارد تزاحم احکام اسلامی با یکدیگر،ولی فقیه برای رعایت مصلحت مردم و نظام اسلامی،اجرای برخی از احکام دینی را برای اجرای احکام دینی مهم­تر،موقتا تعطیل می­کند و اختیار او در اجرای احکام و تعطیل موقت اجرای برخی احکام،مطلق است و شامل همه احکام گوناگون اسلام می باشد؛زیرا در تمام موارد تزاحم،اهم بر مهم مقدم می باشد و این تشخیص علمی و تقدیم عملی،به عهده فقیه جامع شرایط رهبری است.(ولایت فقیه ص 251)
ایشان همچنین در آخرین روزهای عمر امام راحل سفیر ایشان برای ابلاغ نامه امام خمینی به رهبر بلوک شرق بودند و پس از امام خمینی نیز بارها به عنوان سفیر انقلاب اسلامی در اجلاسهای مختلف شرکت داشتند که مهمترین آنها اجلاس هزاره ادیان بود که در آن به نمایندگی از رهبر معظم انقلاب در اجلاس شرکت و پیام معظم له را در اجلاس مهم مذکور قرائت فرمودند امارای دادن ایشان به کاندیدایی که از سوی شورای نگهبان به عنوان کاندیدای صالح برای تصدی ریاست جمهوری معرفی شده است نمی تواند دلیلی برای مخالفت ایشان با رهبری تلقی گردد چرا که ایشان نیز همچون هر شهروند دیگری حق انتخاب داشته و بر اساس برهان و حجتی که داشته به این تشخیص رسیده و به نظر نمی رسد در این میان امری خلاف خواست و نظر رهبری اتفاق افتاده باشد چرا که اولا از سویی انتخاب کاندیدا همچون هر کار شرعی وظیفه ای است که نیاز به حجت شرعی برای فرد دارد و نمی توان فردی را به خاطر انتخاب کاندیدا از روی حجت شرعی مطلوب وی مقصر دانست به ویژه شخصیتی همچون آیت الله جوادی آملی که علاوه بر مقامات مختلف علمی جزء اساتید بارز عرفان واخلاق و فقه می باشند و این نکته را بیشتر مد نظر قرار می دهند و ثانیا همانگونه که مقام معظم رهبری نیز بارها فرموده اند رای و نظر ایشان درباره کاندیدای خاص مخفی بوده و کسی از آن خبر ندارد و ثالثا حتی اگر شخصی اشتباهی در مصداق کاندیدای اصلح داشته باشد اما با توجه به اینکه وی اقدام خویش را بر اساس حجت شرعی انجام داداه است نمیتوان وی را متخلف دانست تا چه رسد به اینکه این اقدامات از سوی شخصیتی همچون آیت الله جوادی آملی انجام شده باشد و یا نسبت به شخصیتی همچون آقای هاشمی رفسنجانی صورت گرفته باشد چرا که آقای هاشمی علیرغم برخی مسائلی که پیرامون ایشان به ویژه پس از انتخابات مطرح می شود طبق فرموده رهبر معظم انقلاب همچنان از نیروهای انقلاب هستند و در همان انتخابات و حتی انتخابات اخیر شخص مقام معظم رهبری پس از ایام انتخابات اسما و رسما از جایگاه و شخصیت ایشان دفاع نمودند فلذا نمی توان به صرف حمایت از ایشان به ویژه در انتخابات 84 شخصی را مخالف رهبری قلمداد نمود ضمن اینکه آقای جوادی آملی نیز علیرغم برخی حرف و حدیث ها که بیشتر جنبه سیاسی و رسانه ای داشته حتی در دوران پس از انتخابات اخیر ریاست جمهوری از ولایت فقیه حمایت خود را ابراز داشتند نمونه این حمایتها سخنانی بود که ایشان در مرداد سال قبل در جمع دانشجویان در لزوم التزام همگانی به قانون اساسی داشته و در آن تاکید کردند حتی پیامبر اسلام به قانون عمل می کردند که این موضع گیری در برابر قانون شکنان دوران فتنه و کسانی بود که باصدور بیانیه های مختلف از بن بست قانون و لزوم راههای فراقانونی سخن به میان می آوردند همچنین ایشان در باره لزوم حمایت از رهبر انقلاب و حفظ انقلاب اسلامی و نیز مراجعه به قانون برای حل و فصل اختلافات در دروان پس از انتخابات سال گذشته بیاناتی داشتند که به نقل از خبرگزاری جمهوری اسلامی ذکر می کنیم :‌
به گزارش روز یکشنبه ایرنا، به نقل از رسا، آیت الله عبدالله جوادی آملی در جمع طلاب و فضلای حوزه علمیه قم در تطبیق وقایع فعلی جامعه با زمان گذشته بیان داشت: انقلاب اسلامی نظیر انقلاب پیامبر (ص) است و خداوند فرمود ما یک کاری کردیم که نه دوست فکر می کرد نه دشمن و در جریان انقلاب اسلامی نیز همین طور شد که هیچ دوست و دشمنی فکر نمی کرد که انقلاب به این زودی پیروز شود.
وی افزود: بر اساس آیات قرآن کریم خداوند می فرماید اولین کسی که شما را بر یهودی ها پیروز کرد ما بودیم و شما کوخ نشین ها را ما بر کاخ نشین ها پیروز کردیم بعد شما رشد کردید و در جنگ های بعدی پیروز شدید.
وی در تطبیق این مباحث با انقلاب اسلامی ایران گفت: این جریان دقیقا مثل انقلاب اسلامی ایران است زیرا دوست و دشمن، پیروزی انقلاب اسلامی را تصور نمی کرد، خب حیف است که این انقلاب از دست برود.
وی افزود: اگر خدای ناکرده این انقلاب کمی آسیب ببیند دیگر مانند جریان صفویه نیست که بعد از آن زندیه و قاجار و پهلوی بیاید و اگر معاذالله ضربه ببیند رفت که رفت. خدا آن روز را نیاورد.
این مفسر برجسته قرآن کریم در ادامه بحث افزود: این رهبر، دولت، نظام و ملت را باید با دعا حفظ کرد و اگر اختلافی است باید بر اساس قانون و مطلبی که رهبری می فرماید عمل کرد. (خبرگزاری جمهوری اسلامی27/10/1388)
(لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 115/100120448)





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین