چه اتفاقی باعث رخ دادن انقلاب شد؟ چرا انقلاب اسلامی شکل گرفت؟ انقلاب چه تاثیری در جامعه داشت؟ چرا انتقلاب زودتر انجام نشد؟ نظریه انقلاب اسلامی از کجا و در کدام برهه زمانی شکل گرفت؟
چه اتفاقی باعث رخ دادن انقلاب شد؟ چرا انقلاب اسلامی شکل گرفت؟ انقلاب چه تاثیری در جامعه داشت؟ چرا انتقلاب زودتر انجام نشد؟ نظریه انقلاب اسلامی از کجا و در کدام برهه زمانی شکل گرفت؟ 1. انقلاب یک پدیده دفعی وآنی نیست ، بلکه به تدریج و آرام صورت می گیرد گرچه مبارزات مردم علیه رژیم ستمشاهی پی از 15 خرداد 42 شکل تازه ای گرفت ، اما در ادامه عاملی که موجب تسریع آن شد و به عنوان نقطه عطفی در انقلاب اسلامی محسوب می گردد درگذشت مشکوک حاج آقا مصطفی در نجف اشرف و برپایی مراسم های با شکوه یادبود ایشان در شهرهای مختلف بود و قیام 19 دی مردم قم در پی اهانت رژیم به حضرت امام صورت گرفت که سر منشأ تظاهرات و اجتماعات گسترده سراسری علیه رژیم شده و در ادامه روند شکل گیری انقلاب اسلامی را سرعت بخشید . (ر.ک: انقلاب اسلامی ایران ، جمعی از نویسندگان ، قم: معارف، 1384، ص 103-105) 2.به طور کلی، چهار عامل عمده، برای وقوع انقلاب در یک جامعه لازم است. این عوامل که معمولاً در هر انقلابی دیده می شوند عبارتند از: 1. نارضایتی عمیق از شرایط موجود. 2. گسترش و پذیرش اندیشه یا اندیشه های جدید جایگزین (ایدئولوژی انقلابی) 3. گسترش روحیه انقلابی در افراد جامعه. 4. وجود رهبری و نقش آفرینی ساختارهای سیاسی- اجتماعی بسیج گر. (جمعی از نویسندگان، انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، نشر معارف، قم: 1368، ص 16) انقلاب اسلامی ایران، چهار عامل فوق را در مرحله وقوع، دارا بود؛ اول این که نارضایتی از وضع موجود در انقلاب اسلامی، با شاخص هایی مانند اعتصاب ها، تظاهرات، درگیری ها و تنفر همگان از رژیم شاهنشاهی، گستردگی زیادی داشت. دوم این که آموزه های اسلامی به عنوان ایدئولوژی و اندیشه سیاسی جایگزین، در انقلاب اسلامی مطرح بود و در شعارها، تظاهرات، بیانیه ها، سخنرانی ها و اعلامیه های مردم و رهبران انقلابی، نقش اصلی و تعیین کننده داشت. سوم این که در انقلاب اسلامی، رهبری بی نظیر و هوشمندانه امام خمینی و پیوند ویژه دینی و تاریخی روحانیت با مردم، به بهترین وضع ممکن، نقش بیداری انقلابی و گسترش آرمان انقلاب اسلامی را ایفا کرد و سرانجام این که روحیه انقلابی در انقلاب اسلامی، با شاخص هایی چون عدم تسلیم انقلابیون در برابر اقدامات ظاهری رژیم و بی توجهی به اقدامات سرکوب گرانه آن، به خوبی قابل مشاهده بود. گرچه تحلیل های مختلفی در مورد علل وقوع انقلاب اسلامی مطرح شده است .( ر.ک: انقلاب اسلامی ایران ، جمعی از نویسندگان ، قم: معارف، 1384و رهیافت های نظری بر انقلاب اسلامی ، عبد الوهاب فراتی ، قم: نشر معارف ، 1379و زمینه ها ، عوامل و بازتاب جهانی انقلاب اسلامی ایران ، رهیافت فرهنگی ف مصطفی ملکوتیان ، قم: معارف ،1390 و بازخوانی علل وقوع انقلاب اسلامی در سپهر نظریه پردازی ها ، مصطفی ملکوتیان ، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ، 1387) اما به نظر می رسد اسلام خواهی مردم و اسلام زدایی و بی اعتنایی رژیم ستمشاهی به ارزش های اسلامی و ضدیت با دین و تحقیر مردم ، عامل اصلی شکل گیری انقلاب اسلامی بود .(علت اصلی و اساسی قیام مردم، این بود که شاه نسبت به نابودی ارزش های مسلط جامعه آنها که از مذهب و آیین آنها سرچشمه گرفته بود، قیام کرد و به همین دلیل بود که با جریحه دار شدن احساسات مذهبی امت مسلمان ایران، دیگر مجالی برای صبر و تحمل در مقابل سایر ناملایمات اجتماعی و اقتصادی وجود نداشت).( منوچهر محمدی، تحلیلی بر انقلاب اسلامی ایران، تهران:امیر کبیر، 1370، ص 88) اموری مانند حذف قید اسلام و قسم به قرآن در شرایط داوطلبان انجمن های ایالتی و ولایتی، مخالفت با روحانیت و تغییر تاریخ هجری به تاریخ شاهنشاهی، از مظاهر سیاست های اسلام زدایی شاه می باشند.( رک: سیدحمید روحانی، نهضت امام خمینی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج 3، ص 1011-839) شهید مطهری در تحلیل ماهیت و عوامل ایجاد انقلاب ها، سه نظریه را مطرح می کند؛ (یک نظریه این است که روح و ماهیت تمام انقلاب ها، اقتصادی و مادی است؛ طبعاً آرمان چنین انقلابی، رسیدن به جامعه ای است که در آن از شکاف های طبقاتی، اثری نباشد؛ یعنی رسیدن به جامعه ای بی طبقه. نظریه دوم، این است که انقلاب، هنگامی می تواند انسانی باشد که ماهیتی آزادی خواهانه و سیاسی داشته باشد؛ نه ماهیتی اقتصادی؛ چون این امکان هست (که) در جامعه ای، شکم ها را سیر بکنند و گرسنگی ها را تا حدی و یا به طور کلی از بین ببرند، ولی به مردم حق آزادی ندهند؛ حق دخالت در سرنوشت خود و حق اظهار نظر و اظهار عقیده را از آنها سلب بکنند. در چنین جامعه ای، مردم برای کسب این حقوق از دست رفته، قیام می کنند و انقلاب به راه می اندازند و به این ترتیب، انقلابی نه با ماهیت اقتصادی، بلکه با ماهیتی دمکراتیک و لیبرالی به وجود می آورند. علاوه بر دو نوع ماهیتی که ذکر کردیم، انقلاب می تواند ماهیتی اعتقادی و ایدئولوژیکی داشته باشد؛ بدین معنی که مردمی که به یک مکتب، ایمان و اعتقاد دارند و به ارزش های معنوی آن مکتب، شدیداً وابسته هستند وقتی که مکتب خود را در معرض آسیب می بینند و وقتی آن را آماج حمله های بنیان برافکن می بینند، خشمگین و ناراضی از آسیب هایی که بر پیکر مکتب وارد شده، دست به قیام می زنند. انقلاب این مردم، ربطی به سیر یا گرسنه بودن شکمشان و یا ربطی به داشتن یا نداشتن آزادی سیاسی ندارد؛ زیرا ممکن است اینان هم شکمشان سیر باشد و هم آزادی سیاسی داشته باشند، اما از آن جا که مکتبی را که در آرزو و آرمان آن هستند، استقرار نیافته می بینند، برمی خیزند و قیام می کنند).( مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، صدرا، ص 41- 42) از دیدگاه فوکو، اسلام شیعی، تنها عنصری است که به انقلابیون، نیرویی مقاومت ناپذیر در مقابل رژیم شاه بخشیده است. وی می نویسد: سرنوشت عجیبی دارد این ایران؛ در صبحدم تاریخ، این کشور، دولت و سازمان اداری را پدید آورد؛ بعدها نسخه آن را به اسلام سپرد و مقامات ایرانی در سمت دیوانی، به خدمت امپراتوری های عربی در آمدند؛ امّا در ایران، از همین اسلام، مذهبی بیرون آمده است که به ملتی که در مقابل دولت ایستاده است، قدرت مقاوت و روحیه مبارزه بخشیده است.( جعفر خوشروزاده، میشل فوکو و انقلاب اسلامی؛ رویکردی فرهنگی از منظر چهره های قدرت، اندیشه انقلاب اسلامی، شماره 7 و 8) بر این اساس، مفهوم معنویت گرایی سیاسی، قلب تحلیل فوکو از انقلاب اسلامی ایران را تشکیل می دهد. به نظر وی، روح انقلاب اسلامی، در این حقیقت یافت می شود که ایرانی ها از خلال انقلاب خود، در جست وجوی ایجاد تحول و تغییر در خویش بودند. هدف اصلی آنان، ایجاد یک تحول بنیادین در وجود فردی و اجتماعی، حیات اجتماعی و سیاسی و در نحوه تفکر و شیوه نگرش بود. آنان، راه اصلاح را در اسلام یافتند و اسلام برای آنان، هم دوای درد فردی و هم درمان بیماری ها و نواقص جمعی بود.( میشل فوکو، ایرانی ها چه رؤیایی در سر دارند؟، ترجمه حسین معصومی همدانی، ص 64) مقام معظم رهبری در این باره فرمودند: (ملت ایران از فشار دیکتاتوری رژیم دست‌‌نشانده از یک طرف، فشار زندگی از یک طرف، فشار تحمیل فرهنگ فساد از یک طرف و سلطه‌‌ خارجی و به‌طور مشخص عوامل و عناصر آمریکایی از یک طرف، به ستوه آمده بود. این خشم عمومی و این انگیزه‌‌ عمومی از ایمان مذهبی ملت ایران به‌طور کامل سیراب شد و معنا پیدا کرد. این خشم عمومی، خشم کور نبود، انگیزه‌‌ تعریف‌نشده نبود، مردم می‌فهمیدند که چه می‌خواهند و چه کار می‌خواهند بکنند و این بر اثر تعلیمات اسلامی بود. حرکت طلاب جوان و فضلای وزین به دنبال رهبری بی‌نظیر امام بزرگوار در طول سال‌های متمادی این خودآگاهی را در ملت ایران به‌ وجود آورده بود که این وضعیت برای یک ملت و یک کشور مایه‌‌ سرافکندگی است و این وضعیت قابل تغییر یافتن است و فقط هم به دست خود مردم ممکن است تغییر پیدا کند. این را مردم به‌درستی فهمیده بودند.)( بیانات در دیدار مردم استان قم به‌ مناسبت سالروز قیام 19 دی، 19 دی 1383) 3.انقلاب اسلامی موجب شد تا مردم استقلال از دست رفته خویش را که در سایه سرسپردگی رژیم پهلوی و نفوذ بیگانگان را به دست آورند و عزت پایمال شده خویش را باز یابند و بتوانند آزادانه ارزش ها و احکام اسلامی را در کشور پیاده نمایند و خود برای سرنوشت خویش تصمیم بگیرند . امروز به برکت حیات نظام جمهوری اسلامی و فداکاری و ایثارگری شهدا و ایثارگران و مجاهدت و ایستادگی مردم ، جمهوری اسلامی با وجود همه کمبودها و کاستیها ، توانسته است منشأ خدمات و دستاوردهای ارزشمندی گردد و اسلام ناب را که روزی به عنوان افیون توده ها مطرح می شد ، حیات دوباره ببخشد و موج اسلام گرایی و استکبا ر ستیزی را در سطح جهان گسترش دهد و با وجود همه دشمنیها پیشرفت و رشد را در عرصه های مختلف برای کشور به ارمغان بیاورد و اگر روزی کشور ما بزرگ ترین افتخارش این بود که ژاندارم آمریکا و حافظ منافع و جزیره ثبات این کشور در منطقه بود ، امروز جمهوری اسلامی با همه توطئه ها و موانع روی پای خود ایستاده و بر توان و نیروی خود در بخش های مختلف تکیه نموده است و فرهنگ غرب و نظام سلطه را به چالش کشیده است و آن را در رسیدن به اهداف استعماری خود در منطقه ناکام گذارده است . 4. گرچه مسایل و رخداد های مختلفی ، اعتراض مردم را به همراه داشت و زمینه ساز مبارزات علیه رژیم ستمشاهی گردید ، اما مجموعه این رخدادها و اقدامات رژیم ستشماهی در بی توجهی به خواست مردم و سرکوب آنان موجب شد تا شعله اعتراضات علیه رژیم ستمشاهی برافروخته تر گردد مسأله ای که نیازمند گذشت زمان و شکل گیری این حوادث بود و پیش از آن فضا وشرایط برای پیروزی انقلاب اسلامی فراهم نبود . 5. گرچه نهضت مردم علیه استبداد و استعمار در کشور ما ریشه طولانی داشته و در نهضتهایی همچون نهضت تنباکو و نهضت مشروطه و نهضت ملی صنعت نفت داشت ، اما می توان گفت نظریه انقلاب اسلامی و مبارزات علیه رژیم ستمشاهی به طور خاص پس از قیام 15 خرداد 1342 شکل گرفت و این قیام موجب شد تا مخالفان نظام به کلی از دولت پهلوی نامید گردند و اگر افراد یا مجموعه هایی تا آن زمان به اصلاح رژیم امیدوار بودند ، از آن پس به فکر فروپاشی رژیم افتادند و بیشتر مخالفت های مسالمت آمیز پایان یافت و مقابله با رژیم و حذف آن هدف اصلی مخالفان شد . از سوی دیگر این سرکوب ، مخالفان جوان و پرشور رژیم را از شیوه های سنتی مبارزه نومید کرد و به مبارزه مسلحانه تشویق نمود . در واقع مشی مسلحانه عملاً بعد از 15 خرداد مطرح شد . پیامد دیگر قیام 15 خرداد انتقال رهبری مبارزه سیاسی به روحانیت و حضرت امام بود. روحانیت پیش از این نیز رهبری جنبش های مردمی را در دست گرفته بود ، اما هیچ گاه تا این حد مستقل از سایر نیروهای سیاسی عمل نکرده بود . همچنین این قیام بقایای مشروعیت رژیم را از بین برد و پایگاه اجتماعی آن را بیش از پیش متزلزل کرد .( انقلاب اسلامی ایران ، جمعی از نویسندگان ، قم: معارف، 1384 ، ص 96-97)
عنوان سوال:

چه اتفاقی باعث رخ دادن انقلاب شد؟ چرا انقلاب اسلامی شکل گرفت؟ انقلاب چه تاثیری در جامعه داشت؟ چرا انتقلاب زودتر انجام نشد؟ نظریه انقلاب اسلامی از کجا و در کدام برهه زمانی شکل گرفت؟


پاسخ:

چه اتفاقی باعث رخ دادن انقلاب شد؟ چرا انقلاب اسلامی شکل گرفت؟ انقلاب چه تاثیری در جامعه داشت؟ چرا انتقلاب زودتر انجام نشد؟ نظریه انقلاب اسلامی از کجا و در کدام برهه زمانی شکل گرفت؟

1. انقلاب یک پدیده دفعی وآنی نیست ، بلکه به تدریج و آرام صورت می گیرد گرچه مبارزات مردم علیه رژیم ستمشاهی پی از 15 خرداد 42 شکل تازه ای گرفت ، اما در ادامه عاملی که موجب تسریع آن شد و به عنوان نقطه عطفی در انقلاب اسلامی محسوب می گردد درگذشت مشکوک حاج آقا مصطفی در نجف اشرف و برپایی مراسم های با شکوه یادبود ایشان در شهرهای مختلف بود و قیام 19 دی مردم قم در پی اهانت رژیم به حضرت امام صورت گرفت که سر منشأ تظاهرات و اجتماعات گسترده سراسری علیه رژیم شده و در ادامه روند شکل گیری انقلاب اسلامی را سرعت بخشید . (ر.ک: انقلاب اسلامی ایران ، جمعی از نویسندگان ، قم: معارف، 1384، ص 103-105) 2.به طور کلی، چهار عامل عمده، برای وقوع انقلاب در یک جامعه لازم است. این عوامل که معمولاً در هر انقلابی دیده می شوند عبارتند از: 1. نارضایتی عمیق از شرایط موجود. 2. گسترش و پذیرش اندیشه یا اندیشه های جدید جایگزین (ایدئولوژی انقلابی) 3. گسترش روحیه انقلابی در افراد جامعه. 4. وجود رهبری و نقش آفرینی ساختارهای سیاسی- اجتماعی بسیج گر. (جمعی از نویسندگان، انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، نشر معارف، قم: 1368، ص 16) انقلاب اسلامی ایران، چهار عامل فوق را در مرحله وقوع، دارا بود؛ اول این که نارضایتی از وضع موجود در انقلاب اسلامی، با شاخص هایی مانند اعتصاب ها، تظاهرات، درگیری ها و تنفر همگان از رژیم شاهنشاهی، گستردگی زیادی داشت. دوم این که آموزه های اسلامی به عنوان ایدئولوژی و اندیشه سیاسی جایگزین، در انقلاب اسلامی مطرح بود و در شعارها، تظاهرات، بیانیه ها، سخنرانی ها و اعلامیه های مردم و رهبران انقلابی، نقش اصلی و تعیین کننده داشت. سوم این که در انقلاب اسلامی، رهبری بی نظیر و هوشمندانه امام خمینی و پیوند ویژه دینی و تاریخی روحانیت با مردم، به بهترین وضع ممکن، نقش بیداری انقلابی و گسترش آرمان انقلاب اسلامی را ایفا کرد و سرانجام این که روحیه انقلابی در انقلاب اسلامی، با شاخص هایی چون عدم تسلیم انقلابیون در برابر اقدامات ظاهری رژیم و بی توجهی به اقدامات سرکوب گرانه آن، به خوبی قابل مشاهده بود. گرچه تحلیل های مختلفی در مورد علل وقوع انقلاب اسلامی مطرح شده است .( ر.ک: انقلاب اسلامی ایران ، جمعی از نویسندگان ، قم: معارف، 1384و رهیافت های نظری بر انقلاب اسلامی ، عبد الوهاب فراتی ، قم: نشر معارف ، 1379و زمینه ها ، عوامل و بازتاب جهانی انقلاب اسلامی ایران ، رهیافت فرهنگی ف مصطفی ملکوتیان ، قم: معارف ،1390 و بازخوانی علل وقوع انقلاب اسلامی در سپهر نظریه پردازی ها ، مصطفی ملکوتیان ، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ، 1387) اما به نظر می رسد اسلام خواهی مردم و اسلام زدایی و بی اعتنایی رژیم ستمشاهی به ارزش های اسلامی و ضدیت با دین و تحقیر مردم ، عامل اصلی شکل گیری انقلاب اسلامی بود .(علت اصلی و اساسی قیام مردم، این بود که شاه نسبت به نابودی ارزش های مسلط جامعه آنها که از مذهب و آیین آنها سرچشمه گرفته بود، قیام کرد و به همین دلیل بود که با جریحه دار شدن احساسات مذهبی امت مسلمان ایران، دیگر مجالی برای صبر و تحمل در مقابل سایر ناملایمات اجتماعی و اقتصادی وجود نداشت).( منوچهر محمدی، تحلیلی بر انقلاب اسلامی ایران، تهران:امیر کبیر، 1370، ص 88) اموری مانند حذف قید اسلام و قسم به قرآن در شرایط داوطلبان انجمن های ایالتی و ولایتی، مخالفت با روحانیت و تغییر تاریخ هجری به تاریخ شاهنشاهی، از مظاهر سیاست های اسلام زدایی شاه می باشند.( رک: سیدحمید روحانی، نهضت امام خمینی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج 3، ص 1011-839) شهید مطهری در تحلیل ماهیت و عوامل ایجاد انقلاب ها، سه نظریه را مطرح می کند؛ (یک نظریه این است که روح و ماهیت تمام انقلاب ها، اقتصادی و مادی است؛ طبعاً آرمان چنین انقلابی، رسیدن به جامعه ای است که در آن از شکاف های طبقاتی، اثری نباشد؛ یعنی رسیدن به جامعه ای بی طبقه. نظریه دوم، این است که انقلاب، هنگامی می تواند انسانی باشد که ماهیتی آزادی خواهانه و سیاسی داشته باشد؛ نه ماهیتی اقتصادی؛ چون این امکان هست (که) در جامعه ای، شکم ها را سیر بکنند و گرسنگی ها را تا حدی و یا به طور کلی از بین ببرند، ولی به مردم حق آزادی ندهند؛ حق دخالت در سرنوشت خود و حق اظهار نظر و اظهار عقیده را از آنها سلب بکنند. در چنین جامعه ای، مردم برای کسب این حقوق از دست رفته، قیام می کنند و انقلاب به راه می اندازند و به این ترتیب، انقلابی نه با ماهیت اقتصادی، بلکه با ماهیتی دمکراتیک و لیبرالی به وجود می آورند. علاوه بر دو نوع ماهیتی که ذکر کردیم، انقلاب می تواند ماهیتی اعتقادی و ایدئولوژیکی داشته باشد؛ بدین معنی که مردمی که به یک مکتب، ایمان و اعتقاد دارند و به ارزش های معنوی آن مکتب، شدیداً وابسته هستند وقتی که مکتب خود را در معرض آسیب می بینند و وقتی آن را آماج حمله های بنیان برافکن می بینند، خشمگین و ناراضی از آسیب هایی که بر پیکر مکتب وارد شده، دست به قیام می زنند. انقلاب این مردم، ربطی به سیر یا گرسنه بودن شکمشان و یا ربطی به داشتن یا نداشتن آزادی سیاسی ندارد؛ زیرا ممکن است اینان هم شکمشان سیر باشد و هم آزادی سیاسی داشته باشند، اما از آن جا که مکتبی را که در آرزو و آرمان آن هستند، استقرار نیافته می بینند، برمی خیزند و قیام می کنند).( مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، صدرا، ص 41- 42) از دیدگاه فوکو، اسلام شیعی، تنها عنصری است که به انقلابیون، نیرویی مقاومت ناپذیر در مقابل رژیم شاه بخشیده است. وی می نویسد: سرنوشت عجیبی دارد این ایران؛ در صبحدم تاریخ، این کشور، دولت و سازمان اداری را پدید آورد؛ بعدها نسخه آن را به اسلام سپرد و مقامات ایرانی در سمت دیوانی، به خدمت امپراتوری های عربی در آمدند؛ امّا در ایران، از همین اسلام، مذهبی بیرون آمده است که به ملتی که در مقابل دولت ایستاده است، قدرت مقاوت و روحیه مبارزه بخشیده است.( جعفر خوشروزاده، میشل فوکو و انقلاب اسلامی؛ رویکردی فرهنگی از منظر چهره های قدرت، اندیشه انقلاب اسلامی، شماره 7 و 8) بر این اساس، مفهوم معنویت گرایی سیاسی، قلب تحلیل فوکو از انقلاب اسلامی ایران را تشکیل می دهد. به نظر وی، روح انقلاب اسلامی، در این حقیقت یافت می شود که ایرانی ها از خلال انقلاب خود، در جست وجوی ایجاد تحول و تغییر در خویش بودند. هدف اصلی آنان، ایجاد یک تحول بنیادین در وجود فردی و اجتماعی، حیات اجتماعی و سیاسی و در نحوه تفکر و شیوه نگرش بود. آنان، راه اصلاح را در اسلام یافتند و اسلام برای آنان، هم دوای درد فردی و هم درمان بیماری ها و نواقص جمعی بود.( میشل فوکو، ایرانی ها چه رؤیایی در سر دارند؟، ترجمه حسین معصومی همدانی، ص 64) مقام معظم رهبری در این باره فرمودند: (ملت ایران از فشار دیکتاتوری رژیم دست‌‌نشانده از یک طرف، فشار زندگی از یک طرف، فشار تحمیل فرهنگ فساد از یک طرف و سلطه‌‌ خارجی و به‌طور مشخص عوامل و عناصر آمریکایی از یک طرف، به ستوه آمده بود. این خشم عمومی و این انگیزه‌‌ عمومی از ایمان مذهبی ملت ایران به‌طور کامل سیراب شد و معنا پیدا کرد. این خشم عمومی، خشم کور نبود، انگیزه‌‌ تعریف‌نشده نبود، مردم می‌فهمیدند که چه می‌خواهند و چه کار می‌خواهند بکنند و این بر اثر تعلیمات اسلامی بود. حرکت طلاب جوان و فضلای وزین به دنبال رهبری بی‌نظیر امام بزرگوار در طول سال‌های متمادی این خودآگاهی را در ملت ایران به‌ وجود آورده بود که این وضعیت برای یک ملت و یک کشور مایه‌‌ سرافکندگی است و این وضعیت قابل تغییر یافتن است و فقط هم به دست خود مردم ممکن است تغییر پیدا کند. این را مردم به‌درستی فهمیده بودند.)( بیانات در دیدار مردم استان قم به‌ مناسبت سالروز قیام 19 دی، 19 دی 1383) 3.انقلاب اسلامی موجب شد تا مردم استقلال از دست رفته خویش را که در سایه سرسپردگی رژیم پهلوی و نفوذ بیگانگان را به دست آورند و عزت پایمال شده خویش را باز یابند و بتوانند آزادانه ارزش ها و احکام اسلامی را در کشور پیاده نمایند و خود برای سرنوشت خویش تصمیم بگیرند . امروز به برکت حیات نظام جمهوری اسلامی و فداکاری و ایثارگری شهدا و ایثارگران و مجاهدت و ایستادگی مردم ، جمهوری اسلامی با وجود همه کمبودها و کاستیها ، توانسته است منشأ خدمات و دستاوردهای ارزشمندی گردد و اسلام ناب را که روزی به عنوان افیون توده ها مطرح می شد ، حیات دوباره ببخشد و موج اسلام گرایی و استکبا ر ستیزی را در سطح جهان گسترش دهد و با وجود همه دشمنیها پیشرفت و رشد را در عرصه های مختلف برای کشور به ارمغان بیاورد و اگر روزی کشور ما بزرگ ترین افتخارش این بود که ژاندارم آمریکا و حافظ منافع و جزیره ثبات این کشور در منطقه بود ، امروز جمهوری اسلامی با همه توطئه ها و موانع روی پای خود ایستاده و بر توان و نیروی خود در بخش های مختلف تکیه نموده است و فرهنگ غرب و نظام سلطه را به چالش کشیده است و آن را در رسیدن به اهداف استعماری خود در منطقه ناکام گذارده است . 4. گرچه مسایل و رخداد های مختلفی ، اعتراض مردم را به همراه داشت و زمینه ساز مبارزات علیه رژیم ستمشاهی گردید ، اما مجموعه این رخدادها و اقدامات رژیم ستشماهی در بی توجهی به خواست مردم و سرکوب آنان موجب شد تا شعله اعتراضات علیه رژیم ستمشاهی برافروخته تر گردد مسأله ای که نیازمند گذشت زمان و شکل گیری این حوادث بود و پیش از آن فضا وشرایط برای پیروزی انقلاب اسلامی فراهم نبود . 5. گرچه نهضت مردم علیه استبداد و استعمار در کشور ما ریشه طولانی داشته و در نهضتهایی همچون نهضت تنباکو و نهضت مشروطه و نهضت ملی صنعت نفت داشت ، اما می توان گفت نظریه انقلاب اسلامی و مبارزات علیه رژیم ستمشاهی به طور خاص پس از قیام 15 خرداد 1342 شکل گرفت و این قیام موجب شد تا مخالفان نظام به کلی از دولت پهلوی نامید گردند و اگر افراد یا مجموعه هایی تا آن زمان به اصلاح رژیم امیدوار بودند ، از آن پس به فکر فروپاشی رژیم افتادند و بیشتر مخالفت های مسالمت آمیز پایان یافت و مقابله با رژیم و حذف آن هدف اصلی مخالفان شد . از سوی دیگر این سرکوب ، مخالفان جوان و پرشور رژیم را از شیوه های سنتی مبارزه نومید کرد و به مبارزه مسلحانه تشویق نمود . در واقع مشی مسلحانه عملاً بعد از 15 خرداد مطرح شد . پیامد دیگر قیام 15 خرداد انتقال رهبری مبارزه سیاسی به روحانیت و حضرت امام بود. روحانیت پیش از این نیز رهبری جنبش های مردمی را در دست گرفته بود ، اما هیچ گاه تا این حد مستقل از سایر نیروهای سیاسی عمل نکرده بود . همچنین این قیام بقایای مشروعیت رژیم را از بین برد و پایگاه اجتماعی آن را بیش از پیش متزلزل کرد .( انقلاب اسلامی ایران ، جمعی از نویسندگان ، قم: معارف، 1384 ، ص 96-97)





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین