عامل اصلی پیروزی انقلاب در سال1357 چیست؟ به عبارت دیگر، آیا در میان عواملی که برای تبیین انقلاب اسلامی بیان میشود، اسلام نقش تعیین کنندهای داشته است؟ برخی آثار مربوط به انقلاب به عامل اقتصاد و توسعه، برخی به نقش عوامل روانشناختی، برخی به نقش بیگانگان و برخی به نقش فرهنگ و ایدئولوژی در تکوین انقلاب اشاره کردهاند. با توجه به آنچه گفته شد، آنچه در این مقام حایز اهمیتبوده و این نبشتار در صدد پاسخ و تبیین آن است پاسخ به این سؤال میباشد که عامل اصلی پیروزی انقلاب در سال1357 چیست؟ به عبارت دیگر، آیا در میان عواملی که برای تبیین انقلاب اسلامی بیان میشود، اسلام نقش تعیین کنندهای داشته است؟ در پاسخ به این سؤال، با توجه به آثار مکتوب در این زمینه، فرضیههای متعددی میتوان ذکر کرد. اما فرضیهای که نگارنده در این مقال در صدد بررسی و بیان آن میباشد این است که (اسلام در شکلگیری و تکوین انقلاب نقش اساسی و تعیین کننده داشته است.) منظور از (اسلام) در این مقاله (مکتب تشیع) است که مذهب رسمی جامعه ایران قلمداد میشود و مشتمل بر جهانبینی و نظام فقهی، حقوقی، سیاسی و اخلاقی خاص خود میباشد. مقصود از (انقلاب) نیز تعریفی است که استاد شهید مرتضی مطهریرحمه الله از این واژه ارائه میدهند. ایشان در تعریف انقلاب آن را (طغیان و عصیان مردم یک ناحیه و یا یک سرزمین علیه نظام حاکم موجود برای ایجاد نظمی مطلوب) معرفی میکنند. (1) با توجه به آنچه گفته شد، به منظور تبیین فرضیه فوق، بحث را در محورهای ذیل پی میگیریم: الف - سرشت دین و انقلاب گفتگو پیرامون موضوع این نوشتار مبتنی بر یک سلسله فرضهاست; از جمله پذیرش این مطلب که اسلام با سیاست آمیخته است و این دو یکی هستند. مساله دیگر بحث قلمرو دین است. بحث در این است که سرشت و ماهیت دین سبتبه تغییرات اجتماعی و انقلاب چیستبه دیگر سخن، آیا قلمرو و گستره دین شامل پدیدههایی چون انقلاب نیز میشود؟ و آیا دین مانع انقلاب استیا برانگیزاننده آن؟ دیدگاههای متعددی پیرامون این مساله وجود دارد. برخی مذهب را صرفا برای پاسخگویی به نیازهای روحی و فردی قلمداد میکنند. بر اساس این پندار، دین یک سلسله تعالیم اخلاقی و پند و اندرز است. در این رویکرد، دین نظامی از باورها و ایدههای مجزا و فارغ از موقعیتهای اجتماعی و سیاسی جامعه است. این تلقی بیشتر با آیین تحریف شده مسیحیت و تحولات پس از رنسانس، که منجر به جدایی دین از سیاستشد، منطبق است. اسلام با این نگرش به شدت مخالف میباشد. دیدگاه دیگر نسبتبه دین نگرش محافظهکارانه دارد. تحلیل مارکسیستی از دین در این چارچوب قابل ارزیابی است. بر اساس این رویکرد، دین تنها در خدمتبرخی از اقشار جامعه میباشد. یکی دیگر از دیدگاهها نگرش مثبت و خلاق سبتبه دین است. (2) بر اساس این رهیافت، دین کارکردهای مؤثری از خود در عرصه اجتماع باقی میگذارد و دربردارنده راهبردهایی به منظور تاثیرگذاری بر همبستگی و یکپارچگی اجتماعی و تنظیم زندگی انسان در عرصه اجتماع است. بر اساس این دیدگاه، مذهب میتواند میزان خشونت در جریان انقلاب را افزایش دهد. انقلاب فرانسه با هدف جدایی دین از سیاست صورت گرفت. لذا، در تکوین این انقلاب، آیین مسیحیت نقشی نداشت و رهبران این انقلاب نه تنها دخالت مذهب را در امور سیاسی منع میکردند، بلکه بر اساس فرهنگ منتج از تحولات پس از عصر نوزایی، مذهب را صرفا در قلمرو مسائل شخصی قلمداد کردند. (3) همچنین در صدد تبیین این مساله هستیم که انقلاب اسلامی نقطه مقابل انقلاب فرانسه است. ریشه این انقلاب از اسلام است و با هدف احیای دین و حاکمیت ارزشهای دینی در عرصه اجتماع شکل گرفت. ب - خطوط کلی اسلام و انقلاب اسلامی اسلام مبتنی بر یک نظام ارزشی است. در این نظام ارزشی، ویژگیها و مشخصههای جامعه سیاسی آرمانی عرضه شده است. رهبران دینی بر اساس نظام ارزشی، شیوهها و راهکارهای عملی دگرگونسازی جامعه در جهت دستیابی به جامعه آرمانی را ارائه میدهند. اسلام در کارپردازی روشها و شیوهها، در مقایسه با سایر مکاتب، ملاکها و معیارهای ویژهای دارد که با آنچه امروزه در جهان متداول است، متفاوت میباشد. حرکت در چارچوب اسلام و حاکمیت اخلاق و اینکه اسلام استفاده از هر وسیله در جهت دستیابی به هدف را مجاز نمیشمرد، از خطوط کلی حاکم بر این شیوههاست. قرآن کریم بسیاری از ابعاد نظام آرمانی اسلام را مشخص کرده است. تاریخ سراسر مبارزه شیعه نیز الهامبخش جامعه ایرانی در خلق انقلاب اسلامی بود. ارائه درک صحیح، دقیق و سازنده از تاریخ اسلام و تحول، موجب دگرگونی فکر و اندیشه مردم است. به اعتقاد برخی از محققان، محرک اصلی ایجاد انقلاب در ایران روح حاکم بر تفکر و جهانبینی اسلامی بود. پیش از ایجاد انقلاب جمعی در عرصه اجتماع، انقلاب فردی در درون رخ میدهد. (4) قرآن کریم میفرماید: مردم و جامعه تغییر نمیکنند، مگر آنکه خود افراد یکایک تغییر و تحول یابند. (5) ازآنجا که در جهت ایجاد انقلاب در اندیشه، باید در جهانبینی و وضعیت روحی جامعه تحول ایجاد شود، از رسالتهای مهم پیامبران و رهبران الهیعلیهمالسلام دگرگونی فکر و اندیشه است. نظام اعتقادی اسلام نقش مهمی در موضعگیری انسان در عرصه اجتماع دارد. هر چه اعتقادات و باورهای جامعه از استحکام منطقی بیشتری برخوردار باشد نقش فعالتری در مواجهه با مشکلات و مصایب ایفا میکند، روح حقیقی توحید نفی فراعنه و طواغیت را در پی دارد و در رویارویی و مبارزه با شرک و ظلم قدرت مقاومت و پایداری میدهد. یکی از نویسندگان خارجی معتقد است که عقاید تشیع بهگونهای است که عناصر مبارزاتی و نیروی انقلابی به نحو چشمگیری در آن وجود دارد و مقاومت علیهمقتدرترینظالمهاراتوجیهمیکند. (6) اعتقاد به حیات اخروی، الهامبخش مبارزه در چارچوب آرمان شهادتطلبی و رسیدن به فوز عظیم و یا پیروزی و اجرای حدود الهی در جهان است. نبوت و امامت نیز گویای سیره رفتاری و گفتاری رهبران دینی به عنوان اسوه و راهنمای مردم به شمار میرود. زندگی سراسر مبارزه و جهاد ائمه اطهارعلیهمالسلام در تاریخ پرافتخار تشیع، درس بزرگی برای پیروان آنان در طول تاریخ است. از اینرو، تحولات انقلاب در طول تاریخ پس از عصر غیبت ریشه در قیام عاشورا و موضعگیری سیاسی - مبارزاتی ائمهعلیهمالسلام دارد. نظام حقوقی اسلام، ضرورت حاکمیت الهی در جامعه و ایجاد حکومت، عنصر اجتهاد و نهاد مرجعیت، ابوابی چون جهاد، امر به معروف و نهی از منکر نقش مهمی در اتخاذ روشهای انقلابی در مواجهه با حکام غیردینی دارد. در نظام تربیتی اسلام نیز عناصر مهمی برای مواجهه با طواغیت وجود دارد. استاد شهید مطهریرحمه الله معتقد است که نفی روحیه تمکین و سازش و در مقابل، واجد روحیه پرخاشگری بودن، طرد و انکار از زمینههای مهم عصیان و مقاومت علیه رژیمهای ضد دینی به شمار میرود. (7) شعارهای آرمانی اسلام از قبیل آزادی، برابری، برادری و عدالتخواهی از ملاکهای مهم نظام تربیتی اسلام است که با اهداف مشخص، افراد جامعه را در گسستن زنجیرهای اسارت و بردگی یاری میدهد. در یک نگرش کلی کارکردهای مهم ایدئولوژیک دین از سویی، به چالش طلبیدن وضع موجود جامعه و از سوی دیگر، ترسیم آیندهای مطلوب و آرمانی و ارائه راهکارهایی برای حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب است. جاسلامزداییرژیمگذشتهوواکنشنیروهایمذهبی در روند شکلگیری انقلاب در ایران، اسلامزدایی رژیم گذشته به مثابه یکی از شاخصهای متمایز کننده آن به شمار میرود. بر اساس اندیشه شیعی، حکام سیاسی، فاقد مشروعیتحکمرانی میباشند. با شکلگیری جنبشها و نهضتهای اصلاح و احیای دینی، طی صد سال اخیر، اسلام از موانع عمده در مقابله با استعمار و استبداد به شمار میرفته است. در عصر حاکمیت پهلوی، این رژیم، که با مساعدت استعمارگر انگلیس روی کار آمده بود، اسلامزدایی و سنتستیزی از اصول ثابتسیاسیاش محسوب میشد. محورهای عمده اسلامزدایی رژیم گذشته را میتوان در موضوعهای ذیل برشمرد: 1- ملیگرایی از آنجا که دین در جامعه عامل همبستگی به شمار میرفت و با امیال رژیم گذشته سازگار نبود، لذا، درصدد برآمد با تاکید بر ملیگرایی (ناسیونالیسم)، آرمان دیگری را که در همبستگی ملی، کارکردهایی مشابه دین اسلام ایفا میکند جایگزین آن نماید. از اینرو، فلسفه سیاسی آن رژیم بر اساس ملیگرایی استوار گردسده بود. ملیگرایی دارای دو جنبه داشت: از سویی، اسلامزدایی را وجهه همتخود قرار میداد و از سوی دیگر، به تبلیغ باستانگرایی میپرداخت. محورهای مهم باستانگرایی، که در جهت اسلامستیزی مطرح شده است، بر سیاستهای ذیل استوار بود: الف اسطورهسازی ملی: تکیه بر پیشینه تاریخی، راهی در جهت کسب مشروعیت رژیم تلقی میشد و شاه به عنوان مظهر وحدت ملی و حافظ ایرانزمین معرفی میگردید. (8) ب برگزاری جشنها و یادبودهای واهی: در عصر پهلوی اول، یادبود هزاره فردوسی با هدف تاکید بر زبان فارسی، ملیت ایرانی و آیین زرتشتی و شاهنشاهی در مقابل دیانت اسلام مورد تاکید قرار گرفت و در عصر پهلوی دوم، جشنهای 2500 ساله با تبلیغات فراوان داخلی و خارجی و با هزینه هنگفت در تخت جمشید برگزار شد که منجر به واکنش شدید حضرت امام خمینیرحمه الله و مجامع و محافل مذهبی در داخل و خارج گردید. (9) ج بازنویسی تاریخ باستان: رژیم گذشته در جهت فراموشی و تحقیر فرهنگ و تمدن اسلامی، به بازنویسی آثار تاریخ باستان اقدام کرد و کوشید تاریخ 2500 ساله بهگونهای نوشته شود که دوره اسلامی کمرنگ، حقیر و عامل عقبماندگی جامعه قلمداد گردد. د تاکید بر زبان فارسی و حذف واژههای عربی: یکی از ابعاد باستانگرایی احیای زبان فارسی کهن و حذف واژههای عربی بود. هدف از این اقدام، انقطاع فرهنگی جامعه با پیشینه دینی آن بود. این سیاست در بسیاری از کشورهای اسلامی و از جمله ترکیه اعمال شد، اما در ایران با مقاومت اندیشمندان دینی و مردم مواجه گردید و به شکست انجامید. 2- تخریب عقاید و تضعیف ایمان مردم القای شبهه با هدف تضعیف فرهنگ دینی یکی از اقدامات رژیم گذشته بود. رژیم با استخدام نویسندگان، احکام دینی را در قالب مکتوباتی چون رمان و داستان به استهزا میگرفت و با انتشار کتابهایی، که توسط مستشرقان و غربزدگان نوشته میشد، در القای بیدینی، پوچگرایی و شبهه تلاش داشت. از دیگر اقدامات رژیم، تضعیف اندیشمندان دینی و مراجع بود. نگارش مقاله (رشیدی مطلق) در حمله به رهبر انقلاب در سال 1351 از جمله این اقدامات میباشد. نگارش این مقاله موجب واکنش مردمی و رخداد قیام19 دی و شتاب گرفتن انقلاب در ایران گشت. جایگزینی قوانین عرفی به جای قوانین اسلامی در محاکم قضایی، از دیگر اقدامات رژیم در جهت اسلامزدایی بود که از سال 1305 آغاز گردید و تا پیروزی انقلاب تداوم و تعمیق یافت. (10) دامنزدن به فساد و فحشا از دیگر اقدامات رژیم قبل در این جهتبود که با هدف بیتفاوتسازی و انفعال نسل جوان جامعه شکل میگرفت. (11) تقویت ادیان ساختگی و تحریک اقلیتهای دینی از دیگر مظاهر اسلامزدایی آن رژیم به شمار میرفت. گسترش روابط با اسرائیل و حمایت از بهاییان نیز از سیاستهای مهم آن رژیم بود که موجب اعتراض شدید حضرت امام خمینیقدس سره قرار گرفت. 3- وابستگی و غربزدگی در حالی که در منابع دینی بر نفی سلطه کفار بر مسلمانان تاکید شده است و در قرآن کریم، مسلمانان از روابطی که منجر به نفوذ و استیلای کفار بر جوامع اسلامی باشد برحذر داشته شدهاند، (12) رژیم پیشین با حمایت دول استعماری روی کار آمد. از اینرو، به آنها وابسته بود و فرهنگ غرب را در ایران رواج میداد. تصویب قانون کاپیتولاسیون در سال1343، که موجب اعتراض گسترده امام خمینیرحمه الله و مردم شد، از نمونههای مهم این امر به شمار میرود. د - رهبری رهبری از دیگر شاخصهای اسلام در انقلاب ایران محسوب میشود. رهبری این انقلاب در شخصیت امام خمینیرحمه الله تبلور یافته بود. رهبری در حرکت انقلابی، نقش هماهنگکننده اصلی نیروهای درگیر را ایفا میکند. در رویکرد نظری، درباره نقش رهبری در انقلابها دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. برخی آن را از جنبه روانشناختی مورد ارزیابی قرار میدهند که متاثر از روانکاوی فروید است. ریمون آرون مردم جامعه را از نظر فکری به سه دسته کلی تقسیم میکند: دسته اول: تولیدکنندگان اندیشه و نظریهپردازان انقلابی; دسته دوم: انتشاردهندگان آن و کسانی که به اشاعه، ترویج و توزیع اندیشههای دیگران میپردازند. دسته سوم: مصرفکنندگان آن. رهبر، نظریهپرداز انقلاب است و ویژگیهای شخصیتی او، قدرتونفوذکلامشازعواملمهمجلبوفاداریمردممیباشد. (13) ضرورت وجود رهبری در مبانی اندیشه سیاسی اسلام، امری انکارناپذیر است. حکومت و پیشوا، هر دو، از ضروریاتیاند که صرفنظر کردن از آن ممکن نیست. از بین بردن موانع استفاده از شیوههای مشروع (نه تحمیلی و قهری) و پیشبرد مبارزات در قالب مفاهیم اسلامی برای افراد جامعه قابل درک است. (14) از ویژگیهای رهبری انقلاب ایران آن بود که مبارزه و انقلابش بر پایه دین و معنویتبود و عمل به وظیفه به عنوان یک اصل حاکم اصالت داشت. قدرت رهبری بر اتکال به خداوند و پذیرش عمیق مردمی استوار بود. پایان دادن به افسانه (جدایی دین از سیاست) از دیگر ویژگیهای رهبری بود که مبارزه را به کانون اصلی یعنی شاه معطوف کرد. مخاطبان رهبری، تودههای مسلمان انقلابی بودند، نه احزاب و گروههای خاص. امام خمینیقدس سره از روزهای آغازین انقلاب در سال 1342، آمریکا و اسرائیل را اساس بدبختیهای جامعه برشمردند و تا پایان نهضتبر آن پافشاری نمودند. در مقایسه با نهضتهای پیش از انقلاب، از جمله مشروطه و ملی شدن نفت، امتیاز انقلاب سال1357 آن بود که از موضع فقاهت و مرجعیتبرخوردار بود. رهبر انقلاب و شاگردان فکری ایشان با ترسیم تصویری واقعی از دین، نقش مهمی در احیای فکر دینی و انقلاب ایجاد کردند. رهبری در جهت ایجاد انقلاب، در جهانبینی و نظام ارزشی حاکم تاثیر مهمی از خود بر جای گذاشت. بسیاری از مفاهیم دینی، که مورد سوء استفاده رژیم واقع میشد - وجههای از دین که پاسخگوی مشکلات عصر و از امعیتبرخوردار بود - مورد بازنگری واقع گردید و تلقی صحیح و جدیدی از آن ارائه شد. از سوی دیگر، از میان بردن موانع احتمالی، که ممکن است در پیشبرد حرکت انقلابی ایجاد سد کند، از سوی رهبری کنار زده شد. در این راستا، تمسک به (تقیه) برای کند کردن حرکت انقلابی در سالهای آغاز نهضت تحریم گردید. از دیگر کارهای ویژه رهبری دمیدن روح اعتماد به نفس و مقابله با خودباختگی در مردم بود. با ارتباطی که رهبری انقلاب ایران با روحانیت داشت، شبکه وسیعی از نیروهایی که مروج و بیانکننده اندیشه و فکر رهبری در نقاط گوناگون کشورند، شکل گرفت و به مثابه یک حزب سیاسی در ایران عمل کرد، در حالی که ویژگیهای ظاهری حزب را نداشت. تجربه تاریخی یکصد سال گذشته ایران نیز نشانگر نقش اندیشمندان دینی و روحانیت در تحولات اجتماعی است. پیامهای رهبری در قالب مفاهیم اسلامی نقش مهمی در بسیج مردمی در طول شکلگیری انقلاب داشته است. تحلیل محتوای این پیامها و موجی که توسط آن در بین مردم ایجاد میشد بیانگر ماهیت و محتوای فکری این انقلاب است. مهمترین هدفی که رهبری در بسیاری از اعلامیهها بدان پای میفشرد اعلای کلمه حق و استحکام مبانی دینی بود که رژیم گذشته در صدد محو و نابودی آنها میکوشید. (15) با نگاهی به مواضع رهبری در روند شکلگیری نهضت، مشاهده میکنیم که نخستین مخالفتها از سوی امام خمینیقدس سره، که در آن قید اسلام و سوگند به قرآن کریم حذف شده بود، در اعتراض به لایحه (انجمنهای ایالتی و ولایتی) آغاز شد. در جریان همهپرسی آن نیز اعتراضات وسیعی از سوی رهبری آغاز شد که منجر به اعتراضات وسیع مردمدرشهرهایگوناگونگردید. فاجعه کشتار مدرسه فیضیه در سال 1342 و قیام 15 خرداد، که منجر به شهادت صدها تن شد، نتیجه واکنش رهبری در قبال سیاستهای ضد اسلامی رژیم بود. شهادت فرزند امام راحلرحمه الله در سال1356 و اعتراض رهبر انقلاب به شاه در همان سال از نقاط عطف حوادثی به شمار میرود که در نهایت، منجر به سقوط رژیم شاه در سال1357 گردید. ه- نقش مساجد نقشی که مساجد در جریان انقلاب ایفا کردند یکی دیگر از مشخصههای اسلام در تکوین انقلاب به شمار میرود. مساجد یکی از کانونهای مهم تجمع و تبادل پیامهای انقلاب و تعمیق جریان انقلاب محسوب میشدند. در رویکرد نظری، سازماندهی و تشکل از عناصری است که برخی از نظریهپردازان انقلاب بر آن تاکید کردهاند. از منظر اینان، بدون یک چارچوب سازمانی برای مبارزه، گروههای انقلابی در نوعی سرگشتگی و تحیر به سر خواهند برد. چارلز تیلی، از جمله نظریهپردازان انقلاب، معتقد است که انقلابها بر اساس گسیختگی اجتماعی به وجود نیامدهاند. وی بر نقش سازماندهی در ایجاد انقلاب تاکید بسیاری دارد. (16) سازمان باید قادر باشد که ارتباط منظمی میان انقلابیان با یکدیگر، انقلابیان با توده مردم و این دو با رهبری ایجاد کند. رسالت دیگر سازمان، اطلاعرسانی و ابلاغ پیامهایی است که دسترسی بهنگام به آنها، نقش مهمی در برنامهریزی و هدایت توده مردم دارد. به هر میزان که رهبر از کمیت و کیفیت نیروهای انقلابی و وسعت و دامنه اقدامات آنان و از بازتاب رژیم نیز اطلاعات کافی داشته باشد، دقیقتر عمل خواهد کرد و ضریب خطای کمتری خواهد داشت. در تکوین انقلاب اسلامی، نهادهایی چون مساجد نقش سازماندهی نیروهای درگیر با رژیم را ایفا میکردند. مساجد، که یکی از تجلیات فرهنگ اسلامی محسوب میشوند، در بقای اولیه آنها در صدر اسلام نیز، علاوه بر آنکه به مثابه کانونی برای عبادات محسوب میشدند، مرکز فعالیتهای اجتماعی نیز به حساب میآمدند. از سوی دیگر، در حملات دشمنان به جهان اسلام نیز مساجد از اولین کانونهایی بودهاند که مورد تخریب و هتک حرمت قرار گرفتهاند. (17) مسجد در طول تاریخ اسلام از همان آغاز، کانون عبادت، آموزش، پایگاه قضایی و داوری منازعات، کانونی برای ارتباط جمعی و تبادل اخبار و پایگاه جهاد و حرکتهای انقلابی بوده است. با رواج خرافهها و تغییر در مفاهیم دینی و به دنبال افول تمدن اسلامی، کارکردهای مسجد نیز دچار دگرگونی شد. البته تحولات فرهنگی پس از عصر نوزایی در غرب نیز منجر به دینستیزی در عرصه اجتماع گردید. مسجد در چند قرن اخیر، صرفا کانونی در جهت عبادت تلقی میشده است. نهضت احیاگری حضرت امام خمینیرحمه الله، که موجب احیای مفاهیم، نمادها و تحلیلهای اسلامی بود، موجب تحول در کارکرد دین و ایفای همان نقشهای اولیهای گردید که مسجد داشت. امام راحلقدس سره در این زمینه فرمودند: (مسجد در صدر اسلام همیشه مرکز جنبش حرکتهای اسلامی بوده است. از مسجد تبلیغات اسلامی شروع میشده است و از مسجد قوای اسلامی برای سرکوبی کفار و وارد کردن آنها در زیر بیرق اسلام (حرکت میکرده است) و همیشه در صدر اسلام، مسجد مرکز حرکات و مرکز جنبشها بوده است.) (18) از دیدگاه رهبری، مساجد به منزله سنگرند که باید از آنجا به دشمن شبیخون زد، (19) محلی برای انقلاب فردی; یعنی مرکز تجمعی برای نمازهای جماعت، که نمایشی از وحدت و همدلی مؤمنان است، (21) و محلی برای تبادل اخبار جامعه و تعمیق بینش سیاسی - فرهنگی و مذهبی مردم. امام امترحمه الله در این زمینه در سال1357 در پیامی اعلام میکنند که گویندگان در مساجد وظیفه دارند مصایب رژیم را در طول پنجاه سال سلطنت پهلوی به اطلاع مردم برسانند و آنها را آگاه کنند. (22) امروزه در جهان اسلام مساجد محل تجمع انقلابیان است. از اینرو، رژیمهای حاکم بر کشورهایی نظیر مصر، الجزایر و سایر کشورها میکوشند مساجد را تحت کنترل خود درآورند و سخنرانان مساجد را از طریق دولت منصوب نمایند. نتیجه آن که نقشی که مساجد در شعلهور ساختن و گرم نگهداشتن انقلاب تا پیروزی آن به عهده داشتند و تعرضی که رژیم به برخی مساجد داشت، که منجر به تعطیلی و بستن برخی حسینیهها و مساجد و آتشزدن بعضی از آنها گردید، نشاندهنده ماهیت انقلاب و به عبارت دیگر، نقش اسلام در تکوین و شکلگیری انقلاب است. در سالهای پیش از انقلاب، برخی از مساجد به دلیل برخورداری از سخنرانان انقلابی و حضور انقلابیان در آنها، از شهرت ویژهای برخوردار بودند. در شهرها و مراکز استانها مساجد خاصی کانون اصلی و مرکز تجمع انقلابیان بود و مساجد کوچکتر نقش پایگاههای نیمه فعال را ایفا میکرد. و نمادهای اسلامی نمادهای اسلامی نشانه همبستگی جامعه محسوب میشوند. تاسوعا، عاشورا و اعیاد اسلامی از جمله این نمادها هستند. رژیم پیشین میخواست روزهایی چون جشن تاجگذاری را به عنوان جایگزین معرفی کند و این نمادها را، که ریشه در اسلام و فرهنگ ایران داشت، کمرنگ جلوه دهد و از بین ببرد. نمادهای اسلامی از دیگر شاخصهایی است که بیانگر نقش اسلام در تکوین انقلاب است. بزرگترین اعتراضات مردمی در طول انقلاب در تاسوعا و عاشورای حسینی شکل گرفته است. قیام 15 خرداد نیز مصادف با ایام عاشورا بود. در سال1357، بیش از دو میلیون نفر در تهران در راهپیمایی این روز شرکت کردند که موجب شگفتی ناظران خارجی شد. (23) برگزاری مراسم یادبود برای شهدا از دیگر نمادهای دینی است که موجب تداوم حرکت انقلاب شد. این کار از سال1356 شروع گردید. یک نویسنده خارجی در این زمینه مینویسد: (برگزاری مراسم چهلم از بهترین نمونههای استفاده از سنتهای شیعی در جهت اهداف سیاسی بود.) (24) حضرت امام خمینیرحمه الله با توجه به نقشی که محرم و صفر در تکوین و تداوم انقلاب داشت، بر حفظ سنتهای آن تاکید فراوانی داشتند و آن را ضامن حفظ و تداوم انقلاب میشمردند. (25) حمید عنایت نیز در این زمینه مینویسد: (امام خمینی شاید بیش از هر متاله شیعه، که دارای منزلتی قابل قیاس با وی باشد، خاطره کربلا را با احساس جاری از ضرورت سیاسی به کار گرفت.) (26) به این ترتیب، میتوان نتیجه گرفت که نقطه آغاز انقلاب، موقعیتها و ایامی بود که در آن انقلاب شتاب فزایندهای به خود میگرفت. ایام و موقعیتهای مذهبی متعلق به اسلام نظیر تاسوعا، عاشورا و اربعین امام حسینعلیهالسلام از این قبیل بود. ح - روحیه شهادتطلبی و ایثار اسلام در مواجهه با ظلم و دفاع از حق و حقیقت، پیروان خود را به جهاد با جان و مال دعوت میکند. پایداری در جهاد گاه منجر به پیروزی و گاه منجر به مرگ میگردد که در فرهنگ اسلامی، از آن به (شهادت) تعبیر میشود. تاریخ اسلام سرشار از قیام شیعیان در جهتحاکمیتخود و دفاع از آن بوده است. در سایه مکتب حیاتبخش اسلام، مرگ و کشته شدن، که همواره امری دردناک تلقی میشد، رهیافتی خوشایند گردید و شهادت فوزی عظیم تلقی گردید. در طول جریان انقلاب، آثار مهمی درباره (جهاد) و (شهید) به منصه ظهور رسید; از جمله آنها میتوان از کتاب شهید مطهریرحمه الله در این باره یاد کرد، در حالی که پیش از این، در این زمینه کمتر اثری میتوان یافت. این امر نشانگر تاثیر نهضت احیاگر امام خمینیرحمه الله و دیگر اندیشمندان اسلامی است. انقلاب اسلامی ترجمان بسیاری از آیات و روایات، بخصوص در زمینه (شهادت) و (جهاد)، است. از سوی دیگر، تحلیل محتوای پیامهای رهبری درباره شهید و شهادتطلبی، خود، انگیزه و محرک تداوم حرکت انقلابی است. وصیتنامه شهدای انقلاب و دعوت آنان از مردم برای حفظ تداوم انقلاب نیز از عوامل مؤثر در حرکتزایی و تداوم انقلاب بود. این وصیتنامهها، که زبان قلب و روح شهدای انقلاب بودند، از اسلام مایه میگرفت; از شهادتین آغاز میشد و مؤمنان را به ثبات عقیده و پیروی از رهبری در جهت احیای اسلام دعوت میکرد. به لحاظ تاریخی، نمونه بارز شهادتطلبی را میتوان در زندگی و شهادت مظلومانه امام حسینعلیهالسلام، پیشوای سوم شیعیان، یافت. بسیاری از حرکتهای انقلابی و جنبشها و نهضتهای اسلامی ملهم از قیام عاشوراست. در طول انقلاب، شهادت برخی از انقلابیان موجی از تحرک و قیام ایجاد میکرد. شهادت فرزند امام خمینیرحمه الله در سال1356 یکی از همین موارد است. یکی از کارگزاران رژیم پیشین نیز در تحلیل انقلاب اسلامی به عنصر شهادتطلبی اشاره کرده است. وی مینویسد: (توجه به آمیختهای که از مذهب و نیروی جوانان در ایران به وجود آمده سر اصلی سقوط شاه را مکشوف میکند. در این میان، اگر کسی به اهمیت نقش شهادتطلبی در مذهب شیعه نیز آگاهی داشته باشد حتما به خوبی میداند که در این مذهب، اگر کسی کشته شود قدرتش از کسی که او را کشته استبه مراتب افزونتر خواهد بود.) (27) روند حوادث سالهای انقلاب نشان میدهد که رهبری انقلاب در مواضع متعدد بر شهادت، صبر، استقامت و اعتقاد به اصل (احدیالحسنیین) تاکید میکنند. بر اساس اصل انجام تکلیف الهی، امام امترحمه الله اعلام کردند که ما تکلیف الهی خود را ادا میکنیم و به احدیالحسنیین نایل خواهیم شد. ط - شعارهای انقلاب شعارها همواره برخاسته از باورها و آرمانهای والای جامعه است. در یک جمعبندی و تجزیه و تحلیل، میتوان گفت: شعارهایی که در طول درگیری با رژیم ارائه میشد حکایت از ماهیت فکری انقلاب داشت. انقلابیان با شعار نان، سکس و رفاه به میدان نیامدند، بلکه دلنگرانی و دلمشغولی آنان فرهنگ دین اسلام بود. قریب به اتفاق شعارهای انقلابیان طی سالهای شکلگیری انقلاب برخاسته از اسلام و مهمترین خواسته آنها ایجاد حکومت اسلامی و احیای دین بود. یک تحلیل آماری که از دیوار نوشتههای سال1357 تهیه شده است، نشان میدهد که از مجموع1077 مورد، بیش از 90 درصد شعارها در حمله به رژیم پیشین و کارگزاران آن، حمایت از امام، تایید اسلام، حکومت اسلامی، شهدای اسلام و تلاش در جهت وحدت مردم برای تداوم مبارزه است. از 10 درصد بقیه، 8/5 درصد شعارهای متفرقه است که محور خاصی ندارد و با این وصف، از سویی، در جهت تخریب رژیم است. (28) نتیجهگیری انقلاب ایران از دیدگاههای متفاوتی مورد ارزیابی قرار گرفته است. در این مقاله، درصدد تبیین نقش اسلام و فرهنگ دینی برآمدیم. یکی از مسائل مهم در شکلگیری انقلاب ایران آن است که انقلاب ایران بر اساس اراده ملت مسلمان که دلنگران فرهنگ اسلام بودند، ایجاد شد. به قول یکی از نظریهپردازان انقلاب، انقلاب ایران ساخته شد، چنین نبود که برخی القا میکنند که انقلاب ایران همچون سایر انقلابها حرکتی بود که در یک مقطع تاریخی به سراغ جامعه آمد و در این رهگذر، شعار صدور انقلاب امری پوچ و بیمعنی است و اصولا به عنوان یک الگو قابل توصیه به دیگر ملل مسلمان نیست. البته این سخن ناشی از حاکمیت نگرش ساختارگرایی جامعهشناختی است که بر برخی نظریهپردازان مسلط است. بر اساس این نگرش و به قول یکی از آنان، انقلابها میآیند و میروند. (29) انقلاب اسلامی استثنایی بر این قاعده است، چنانچه نویسنده مزبور نیز اعتراف میکند که در ایران، انقلاب بهگونهای بینظیر ساخته شد. اینکه ماهیت این انقلاب فرهنگی است و اسلام در آن نقش تعیینکننده دارد موجب نفی عوامل دیگر نمیشود، ولی فرهنگ دینی عاملی اساسی بود و عوامل دیگر ضمیمهای، حاشیهای و فرعی. برای تبیین این نظریه شش شاخص مطرح ساختیم: اسلامزدایی، رهبری، نقش مساجد، نمادهای دینی، روحیه ایثار و شهادتطلبی و شعارهای انقلاب که هر یک با توجه به دادههای تاریخی، نشانگر نقش اسلام در ایجاد این تحول تاریخی است. اینک جای این شبهه وجود دارد که اگر اسلام عامل انقلاب است چرا با وجود نورافشانی آن، در طی چهارده قرن گذشته در ایران، انقلابی صورت نپذیرفته است؟ پاسخ این سؤال را بهگونههای مختلفی میتوان بیان کرد: از سویی، پس از زوال تمدن اسلامی، شاهد نضج جنبش اصلاح دینی هستیم. در ایران، طی دهههای سی به بعد، اسلام تجدید حیات یافت. جامعه ایرانی پس از محک زدن حرکتهای انقلابی در دهههای پیش و آشنایی عمیق با ملیگرایی غربی و اجتماعگرایی (سوسیالیسم) شرقی به هویت اصلی خود بازگشت. در این راستا، فرهیختگانی در جامعه ایران ظهور کردند; از جمله مرحوم علامه طباطبائیرحمه الله و پس از وی، شاگردان ایشان و حضرت امام خمینیرحمه الله که نقاب از چهره فرهنگ رایج در جامعه برگرفتند. تحلیلهای نادرست از مفاهیم دینی طرد شد و بر جنبههایی از اسلام تاکید گردید که تحرکآفرین و انقلابزا بود. بنابراین، جامعه پس از پشتسر گذاشتن یک دوره تعارض فرهنگی، که حاصل برخورد با فرهنگ غرب و غربزدگان بود، منتهی به بحران (هویت) گردید. ارائه چهره صحیح اسلام موجب شد که این بحران منتهی به بازگشتبه فرهنگ دینی گردد و این فرهنگ دینی عصاره اصلی ایجاد حرکت در ایران شد. نکته دیگری که در ایجاد انقلاب نباید از آن غفلت کرد این است که جامعه دینی ایران به دنبال حضور استعمار غرب و استبداد داخلی، طی سده اخیر، هرگاه فرصتیافته و زمینه را مهیا دیده به صحنه آمده است; جنگهای ایران و روسیه در عصر قاجاریه تا قضیه گریبایدوف، نهضت تنباکو، نهضت مشروطیت، نهضت جنگل، قیام خیابانی، واقعه مسجد گوهرشاد، نهضت ملی شدن نفت و قیام سال 1342 همه نشانگر نقش دین در حرکتآفرینی اجتماعی است. نکته پایانی این که در تکوین هر انقلاب، مجموعه عواملی به طور منظم دخیلاند که فقدان یکی از آنها علیرغم وجود عوامل دیگر، منتهی به عدم شکلگیری و یا شکست انقلاب میگردد. این عوامل را در این مقاله بر مبنای نظری، چهار عنصر برشمردیم: ایدئولوژی یا دین اسلام، رهبری، سازماندهی و تودههای مردم. فقدان یکی از این عوامل، که در این نبشتار با خمیرمایه اسلام مورد بررسی قرار گرفت، ممکن بود منجر به عدم شکلگیری و یا شکست انقلاب گردد. پینوشتها 1- مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، قم، صدرا، بیتا، ص29 2- ر. ک. به: پروس لینکلن، مذهب و انقلاب، ترجمه حمید عضدانلو، (اطلاعات سیاسی اقتصادی)، ش87-88 (دی وبهمن 1374)، ص23 3- ر. ک. به: م. محمدی، انقلاب اسلامی در مقایسه با انقلابهای روسیه و فرانسه، تهران، سعید، بیتا، ص327 4- ر. ک. به: سید محمدباقر صدر، سنتهای تاریخی در قرآن/ جلالالدین فارسی، فلسفه انقلاب اسلامی، تهران، امیرکبیر، 1368، ص 350/ محمدتقی مصباح، جامعه و تاریخ، سازمان تبلیغات اسلامی، 1372، ص242 5- (ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم) (رعد: 11) 6- Theda skocpul, Reihter state and shiؤ Islam in the Iranianrevolution, theory and society, vol. 11, 1982, pp. 265 7- مرتضی مطهری، همان، ص 55 8) حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، اطلاعات، 1368، ص57 و ص72 9- سید حمید روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، تهران، راه امام، 1365، ص 18 10- ر. ک. به: محمدحسن رجبی، زندگی سیاسی امام خمینی، تهران، قبله، 1374، ج 4، ص36 11- برای آگاهی بیشتر ر. ک. به: فخر روحانی، اهرمها، سقوط شاه و پیروزی انقلاب اسلامی، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1370، ص137 12- در این زمینه آیات بسیاری در قرآن کریم وجود دارد; از جمله، آیه نفی سبیل (لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا) 13- شجاع احمدوند، فرایند بسیجسیاسی در انقلاب اسلامی، (انقلاب اسلامی و ریشههای آن) (مجموعه مقالات)، تهران ، نهاد نمایندگی ولی فقیه، 1374، ص72 14- استاد محمدتقی مصباح، 1370 15- سید حمید روحانی، همان، ج 1، ص417 16- شجاع احمدوند، همان، ص 75 17- عباس سعید رضوانی، بینش اسلامی و پدیدههای جغرافیایی، مشهد، آستان قدس رضوی، 1368، ص 35 18- حضرت امام خمینی (ره)، صحیفه نور، ج 18، ص276 19- پیشین، ج 1 ، ص 148 ، ص 190 و ج 15 ، ص 158 20- پیشین، ج 12 ، ص217 21- پیشین، ج 12، ص149 و ج9، ص136 22- پیشین، ج 2، ص 84 23- کلر برید و پیر بلانشر، ایران: انقلاب به نام خدا، ترجمه قاسم صنعوی، تهران، سحاب، 1358، ص 41 24- نیکی. ار. کدی. ریشههای انقلاب ایران، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، قلم،1369، ص243 25- حضرت امام خمینی(ره)، پیشین، ج 15، ص 204 26- حمید عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، تهران، خوارزمی، 1361، ص 245 27- فریدون هویدا، اسرار سقوط شاه، ترجمه مهران، تهران، اطلاعات، 1371، ج 1، ص 110 28- مهدی محسنیانراد، بررسی دیوارنوشتههای دوران انقلاب، (فصلنامه رسانه)، ش 4 (زمستان1369)، ص 24 29- Theda skocpul, Ibid. P. 265 (منبع:نقش اسلام درتکوین و پیروزیانقلاب ایران ،حجةالاسلام محمدجواد نوروزی،فصلنامه معرفت شماره 21) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 151/66666)
عامل اصلی پیروزی انقلاب در سال1357 چیست؟ به عبارت دیگر، آیا در میان عواملی که برای تبیین انقلاب اسلامی بیان میشود، اسلام نقش تعیین کنندهای داشته است؟
عامل اصلی پیروزی انقلاب در سال1357 چیست؟ به عبارت دیگر، آیا در میان عواملی که برای تبیین انقلاب اسلامی بیان میشود، اسلام نقش تعیین کنندهای داشته است؟
برخی آثار مربوط به انقلاب به عامل اقتصاد و توسعه، برخی به نقش عوامل روانشناختی، برخی به نقش بیگانگان و برخی به نقش فرهنگ و ایدئولوژی در تکوین انقلاب اشاره کردهاند.
با توجه به آنچه گفته شد، آنچه در این مقام حایز اهمیتبوده و این نبشتار در صدد پاسخ و تبیین آن است پاسخ به این سؤال میباشد که عامل اصلی پیروزی انقلاب در سال1357 چیست؟ به عبارت دیگر، آیا در میان عواملی که برای تبیین انقلاب اسلامی بیان میشود، اسلام نقش تعیین کنندهای داشته است؟
در پاسخ به این سؤال، با توجه به آثار مکتوب در این زمینه، فرضیههای متعددی میتوان ذکر کرد. اما فرضیهای که نگارنده در این مقال در صدد بررسی و بیان آن میباشد این است که (اسلام در شکلگیری و تکوین انقلاب نقش اساسی و تعیین کننده داشته است.) منظور از (اسلام) در این مقاله (مکتب تشیع) است که مذهب رسمی جامعه ایران قلمداد میشود و مشتمل بر جهانبینی و نظام فقهی، حقوقی، سیاسی و اخلاقی خاص خود میباشد. مقصود از (انقلاب) نیز تعریفی است که استاد شهید مرتضی مطهریرحمه الله از این واژه ارائه میدهند. ایشان در تعریف انقلاب آن را (طغیان و عصیان مردم یک ناحیه و یا یک سرزمین علیه نظام حاکم موجود برای ایجاد نظمی مطلوب) معرفی میکنند. (1)
با توجه به آنچه گفته شد، به منظور تبیین فرضیه فوق، بحث را در محورهای ذیل پی میگیریم:
الف - سرشت دین و انقلاب
گفتگو پیرامون موضوع این نوشتار مبتنی بر یک سلسله فرضهاست; از جمله پذیرش این مطلب که اسلام با سیاست آمیخته است و این دو یکی هستند. مساله دیگر بحث قلمرو دین است. بحث در این است که سرشت و ماهیت دین سبتبه تغییرات اجتماعی و انقلاب چیستبه دیگر سخن، آیا قلمرو و گستره دین شامل پدیدههایی چون انقلاب نیز میشود؟ و آیا دین مانع انقلاب استیا برانگیزاننده آن؟
دیدگاههای متعددی پیرامون این مساله وجود دارد. برخی مذهب را صرفا برای پاسخگویی به نیازهای روحی و فردی قلمداد میکنند. بر اساس این پندار، دین یک سلسله تعالیم اخلاقی و پند و اندرز است. در این رویکرد، دین نظامی از باورها و ایدههای مجزا و فارغ از موقعیتهای اجتماعی و سیاسی جامعه است. این تلقی بیشتر با آیین تحریف شده مسیحیت و تحولات پس از رنسانس، که منجر به جدایی دین از سیاستشد، منطبق است. اسلام با این نگرش به شدت مخالف میباشد.
دیدگاه دیگر نسبتبه دین نگرش محافظهکارانه دارد. تحلیل مارکسیستی از دین در این چارچوب قابل ارزیابی است. بر اساس این رویکرد، دین تنها در خدمتبرخی از اقشار جامعه میباشد. یکی دیگر از دیدگاهها نگرش مثبت و خلاق سبتبه دین است. (2)
بر اساس این رهیافت، دین کارکردهای مؤثری از خود در عرصه اجتماع باقی میگذارد و دربردارنده راهبردهایی به منظور تاثیرگذاری بر همبستگی و یکپارچگی اجتماعی و تنظیم زندگی انسان در عرصه اجتماع است. بر اساس این دیدگاه، مذهب میتواند میزان خشونت در جریان انقلاب را افزایش دهد. انقلاب فرانسه با هدف جدایی دین از سیاست صورت گرفت. لذا، در تکوین این انقلاب، آیین مسیحیت نقشی نداشت و رهبران این انقلاب نه تنها دخالت مذهب را در امور سیاسی منع میکردند، بلکه بر اساس فرهنگ منتج از تحولات پس از عصر نوزایی، مذهب را صرفا در قلمرو مسائل شخصی قلمداد کردند. (3)
همچنین در صدد تبیین این مساله هستیم که انقلاب اسلامی نقطه مقابل انقلاب فرانسه است. ریشه این انقلاب از اسلام است و با هدف احیای دین و حاکمیت ارزشهای دینی در عرصه اجتماع شکل گرفت.
ب - خطوط کلی اسلام و انقلاب اسلامی
اسلام مبتنی بر یک نظام ارزشی است. در این نظام ارزشی، ویژگیها و مشخصههای جامعه سیاسی آرمانی عرضه شده است. رهبران دینی بر اساس نظام ارزشی، شیوهها و راهکارهای عملی دگرگونسازی جامعه در جهت دستیابی به جامعه آرمانی را ارائه میدهند. اسلام در کارپردازی روشها و شیوهها، در مقایسه با سایر مکاتب، ملاکها و معیارهای ویژهای دارد که با آنچه امروزه در جهان متداول است، متفاوت میباشد. حرکت در چارچوب اسلام و حاکمیت اخلاق و اینکه اسلام استفاده از هر وسیله در جهت دستیابی به هدف را مجاز نمیشمرد، از خطوط کلی حاکم بر این شیوههاست.
قرآن کریم بسیاری از ابعاد نظام آرمانی اسلام را مشخص کرده است. تاریخ سراسر مبارزه شیعه نیز الهامبخش جامعه ایرانی در خلق انقلاب اسلامی بود. ارائه درک صحیح، دقیق و سازنده از تاریخ اسلام و تحول، موجب دگرگونی فکر و اندیشه مردم است. به اعتقاد برخی از محققان، محرک اصلی ایجاد انقلاب در ایران روح حاکم بر تفکر و جهانبینی اسلامی بود. پیش از ایجاد انقلاب جمعی در عرصه اجتماع، انقلاب فردی در درون رخ میدهد. (4) قرآن کریم میفرماید: مردم و جامعه تغییر نمیکنند، مگر آنکه خود افراد یکایک تغییر و تحول یابند. (5) ازآنجا که در جهت ایجاد انقلاب در اندیشه، باید در جهانبینی و وضعیت روحی جامعه تحول ایجاد شود، از رسالتهای مهم پیامبران و رهبران الهیعلیهمالسلام دگرگونی فکر و اندیشه است.
نظام اعتقادی اسلام نقش مهمی در موضعگیری انسان در عرصه اجتماع دارد. هر چه اعتقادات و باورهای جامعه از استحکام منطقی بیشتری برخوردار باشد نقش فعالتری در مواجهه با مشکلات و مصایب ایفا میکند، روح حقیقی توحید نفی فراعنه و طواغیت را در پی دارد و در رویارویی و مبارزه با شرک و ظلم قدرت مقاومت و پایداری میدهد. یکی از نویسندگان خارجی معتقد است که عقاید تشیع بهگونهای است که عناصر مبارزاتی و نیروی انقلابی به نحو چشمگیری در آن وجود دارد و مقاومت علیهمقتدرترینظالمهاراتوجیهمیکند. (6)
اعتقاد به حیات اخروی، الهامبخش مبارزه در چارچوب آرمان شهادتطلبی و رسیدن به فوز عظیم و یا پیروزی و اجرای حدود الهی در جهان است. نبوت و امامت نیز گویای سیره رفتاری و گفتاری رهبران دینی به عنوان اسوه و راهنمای مردم به شمار میرود. زندگی سراسر مبارزه و جهاد ائمه اطهارعلیهمالسلام در تاریخ پرافتخار تشیع، درس بزرگی برای پیروان آنان در طول تاریخ است. از اینرو، تحولات انقلاب در طول تاریخ پس از عصر غیبت ریشه در قیام عاشورا و موضعگیری سیاسی - مبارزاتی ائمهعلیهمالسلام دارد.
نظام حقوقی اسلام، ضرورت حاکمیت الهی در جامعه و ایجاد حکومت، عنصر اجتهاد و نهاد مرجعیت، ابوابی چون جهاد، امر به معروف و نهی از منکر نقش مهمی در اتخاذ روشهای انقلابی در مواجهه با حکام غیردینی دارد. در نظام تربیتی اسلام نیز عناصر مهمی برای مواجهه با طواغیت وجود دارد. استاد شهید مطهریرحمه الله معتقد است که نفی روحیه تمکین و سازش و در مقابل، واجد روحیه پرخاشگری بودن، طرد و انکار از زمینههای مهم عصیان و مقاومت علیه رژیمهای ضد دینی به شمار میرود. (7) شعارهای آرمانی اسلام از قبیل آزادی، برابری، برادری و عدالتخواهی از ملاکهای مهم نظام تربیتی اسلام است که با اهداف مشخص، افراد جامعه را در گسستن زنجیرهای اسارت و بردگی یاری میدهد.
در یک نگرش کلی کارکردهای مهم ایدئولوژیک دین از سویی، به چالش طلبیدن وضع موجود جامعه و از سوی دیگر، ترسیم آیندهای مطلوب و آرمانی و ارائه راهکارهایی برای حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب است.
جاسلامزداییرژیمگذشتهوواکنشنیروهایمذهبی
در روند شکلگیری انقلاب در ایران، اسلامزدایی رژیم گذشته به مثابه یکی از شاخصهای متمایز کننده آن به شمار میرود. بر اساس اندیشه شیعی، حکام سیاسی، فاقد مشروعیتحکمرانی میباشند. با شکلگیری جنبشها و نهضتهای اصلاح و احیای دینی، طی صد سال اخیر، اسلام از موانع عمده در مقابله با استعمار و استبداد به شمار میرفته است. در عصر حاکمیت پهلوی، این رژیم، که با مساعدت استعمارگر انگلیس روی کار آمده بود، اسلامزدایی و سنتستیزی از اصول ثابتسیاسیاش محسوب میشد. محورهای عمده اسلامزدایی رژیم گذشته را میتوان در موضوعهای ذیل برشمرد:
1- ملیگرایی
از آنجا که دین در جامعه عامل همبستگی به شمار میرفت و با امیال رژیم گذشته سازگار نبود، لذا، درصدد برآمد با تاکید بر ملیگرایی (ناسیونالیسم)، آرمان دیگری را که در همبستگی ملی، کارکردهایی مشابه دین اسلام ایفا میکند جایگزین آن نماید. از اینرو، فلسفه سیاسی آن رژیم بر اساس ملیگرایی استوار گردسده بود. ملیگرایی دارای دو جنبه داشت: از سویی، اسلامزدایی را وجهه همتخود قرار میداد و از سوی دیگر، به تبلیغ باستانگرایی میپرداخت. محورهای مهم باستانگرایی، که در جهت اسلامستیزی مطرح شده است، بر سیاستهای ذیل استوار بود:
الف اسطورهسازی ملی: تکیه بر پیشینه تاریخی، راهی در جهت کسب مشروعیت رژیم تلقی میشد و شاه به عنوان مظهر وحدت ملی و حافظ ایرانزمین معرفی میگردید. (8)
ب برگزاری جشنها و یادبودهای واهی: در عصر پهلوی اول، یادبود هزاره فردوسی با هدف تاکید بر زبان فارسی، ملیت ایرانی و آیین زرتشتی و شاهنشاهی در مقابل دیانت اسلام مورد تاکید قرار گرفت و در عصر پهلوی دوم، جشنهای 2500 ساله با تبلیغات فراوان داخلی و خارجی و با هزینه هنگفت در تخت جمشید برگزار شد که منجر به واکنش شدید حضرت امام خمینیرحمه الله و مجامع و محافل مذهبی در داخل و خارج گردید. (9)
ج بازنویسی تاریخ باستان: رژیم گذشته در جهت فراموشی و تحقیر فرهنگ و تمدن اسلامی، به بازنویسی آثار تاریخ باستان اقدام کرد و کوشید تاریخ 2500 ساله بهگونهای نوشته شود که دوره اسلامی کمرنگ، حقیر و عامل عقبماندگی جامعه قلمداد گردد.
د تاکید بر زبان فارسی و حذف واژههای عربی: یکی از ابعاد باستانگرایی احیای زبان فارسی کهن و حذف واژههای عربی بود. هدف از این اقدام، انقطاع فرهنگی جامعه با پیشینه دینی آن بود. این سیاست در بسیاری از کشورهای اسلامی و از جمله ترکیه اعمال شد، اما در ایران با مقاومت اندیشمندان دینی و مردم مواجه گردید و به شکست انجامید.
2- تخریب عقاید و تضعیف ایمان مردم
القای شبهه با هدف تضعیف فرهنگ دینی یکی از اقدامات رژیم گذشته بود. رژیم با استخدام نویسندگان، احکام دینی را در قالب مکتوباتی چون رمان و داستان به استهزا میگرفت و با انتشار کتابهایی، که توسط مستشرقان و غربزدگان نوشته میشد، در القای بیدینی، پوچگرایی و شبهه تلاش داشت. از دیگر اقدامات رژیم، تضعیف اندیشمندان دینی و مراجع بود. نگارش مقاله (رشیدی مطلق) در حمله به رهبر انقلاب در سال 1351 از جمله این اقدامات میباشد. نگارش این مقاله موجب واکنش مردمی و رخداد قیام19 دی و شتاب گرفتن انقلاب در ایران گشت.
جایگزینی قوانین عرفی به جای قوانین اسلامی در محاکم قضایی، از دیگر اقدامات رژیم در جهت اسلامزدایی بود که از سال 1305 آغاز گردید و تا پیروزی انقلاب تداوم و تعمیق یافت. (10) دامنزدن به فساد و فحشا از دیگر اقدامات رژیم قبل در این جهتبود که با هدف بیتفاوتسازی و انفعال نسل جوان جامعه شکل میگرفت. (11) تقویت ادیان ساختگی و تحریک اقلیتهای دینی از دیگر مظاهر اسلامزدایی آن رژیم به شمار میرفت. گسترش روابط با اسرائیل و حمایت از بهاییان نیز از سیاستهای مهم آن رژیم بود که موجب اعتراض شدید حضرت امام خمینیقدس سره قرار گرفت.
3- وابستگی و غربزدگی
در حالی که در منابع دینی بر نفی سلطه کفار بر مسلمانان تاکید شده است و در قرآن کریم، مسلمانان از روابطی که منجر به نفوذ و استیلای کفار بر جوامع اسلامی باشد برحذر داشته شدهاند، (12) رژیم پیشین با حمایت دول استعماری روی کار آمد. از اینرو، به آنها وابسته بود و فرهنگ غرب را در ایران رواج میداد. تصویب قانون کاپیتولاسیون در سال1343، که موجب اعتراض گسترده امام خمینیرحمه الله و مردم شد، از نمونههای مهم این امر به شمار میرود.
د - رهبری
رهبری از دیگر شاخصهای اسلام در انقلاب ایران محسوب میشود. رهبری این انقلاب در شخصیت امام خمینیرحمه الله تبلور یافته بود. رهبری در حرکت انقلابی، نقش هماهنگکننده اصلی نیروهای درگیر را ایفا میکند. در رویکرد نظری، درباره نقش رهبری در انقلابها دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. برخی آن را از جنبه روانشناختی مورد ارزیابی قرار میدهند که متاثر از روانکاوی فروید است.
ریمون آرون مردم جامعه را از نظر فکری به سه دسته کلی تقسیم میکند:
دسته اول: تولیدکنندگان اندیشه و نظریهپردازان انقلابی;
دسته دوم: انتشاردهندگان آن و کسانی که به اشاعه، ترویج و توزیع اندیشههای دیگران میپردازند.
دسته سوم: مصرفکنندگان آن.
رهبر، نظریهپرداز انقلاب است و ویژگیهای شخصیتی او، قدرتونفوذکلامشازعواملمهمجلبوفاداریمردممیباشد. (13)
ضرورت وجود رهبری در مبانی اندیشه سیاسی اسلام، امری انکارناپذیر است. حکومت و پیشوا، هر دو، از ضروریاتیاند که صرفنظر کردن از آن ممکن نیست. از بین بردن موانع استفاده از شیوههای مشروع (نه تحمیلی و قهری) و پیشبرد مبارزات در قالب مفاهیم اسلامی برای افراد جامعه قابل درک است. (14)
از ویژگیهای رهبری انقلاب ایران آن بود که مبارزه و انقلابش بر پایه دین و معنویتبود و عمل به وظیفه به عنوان یک اصل حاکم اصالت داشت. قدرت رهبری بر اتکال به خداوند و پذیرش عمیق مردمی استوار بود. پایان دادن به افسانه (جدایی دین از سیاست) از دیگر ویژگیهای رهبری بود که مبارزه را به کانون اصلی یعنی شاه معطوف کرد. مخاطبان رهبری، تودههای مسلمان انقلابی بودند، نه احزاب و گروههای خاص. امام خمینیقدس سره از روزهای آغازین انقلاب در سال 1342، آمریکا و اسرائیل را اساس بدبختیهای جامعه برشمردند و تا پایان نهضتبر آن پافشاری نمودند. در مقایسه با نهضتهای پیش از انقلاب، از جمله مشروطه و ملی شدن نفت، امتیاز انقلاب سال1357 آن بود که از موضع فقاهت و مرجعیتبرخوردار بود.
رهبر انقلاب و شاگردان فکری ایشان با ترسیم تصویری واقعی از دین، نقش مهمی در احیای فکر دینی و انقلاب ایجاد کردند. رهبری در جهت ایجاد انقلاب، در جهانبینی و نظام ارزشی حاکم تاثیر مهمی از خود بر جای گذاشت. بسیاری از مفاهیم دینی، که مورد سوء استفاده رژیم واقع میشد - وجههای از دین که پاسخگوی مشکلات عصر و از امعیتبرخوردار بود - مورد بازنگری واقع گردید و تلقی صحیح و جدیدی از آن ارائه شد. از سوی دیگر، از میان بردن موانع احتمالی، که ممکن است در پیشبرد حرکت انقلابی ایجاد سد کند، از سوی رهبری کنار زده شد. در این راستا، تمسک به (تقیه) برای کند کردن حرکت انقلابی در سالهای آغاز نهضت تحریم گردید. از دیگر کارهای ویژه رهبری دمیدن روح اعتماد به نفس و مقابله با خودباختگی در مردم بود.
با ارتباطی که رهبری انقلاب ایران با روحانیت داشت، شبکه وسیعی از نیروهایی که مروج و بیانکننده اندیشه و فکر رهبری در نقاط گوناگون کشورند، شکل گرفت و به مثابه یک حزب سیاسی در ایران عمل کرد، در حالی که ویژگیهای ظاهری حزب را نداشت. تجربه تاریخی یکصد سال گذشته ایران نیز نشانگر نقش اندیشمندان دینی و روحانیت در تحولات اجتماعی است. پیامهای رهبری در قالب مفاهیم اسلامی نقش مهمی در بسیج مردمی در طول شکلگیری انقلاب داشته است. تحلیل محتوای این پیامها و موجی که توسط آن در بین مردم ایجاد میشد بیانگر ماهیت و محتوای فکری این انقلاب است. مهمترین هدفی که رهبری در بسیاری از اعلامیهها بدان پای میفشرد اعلای کلمه حق و استحکام مبانی دینی بود که رژیم گذشته در صدد محو و نابودی آنها میکوشید. (15)
با نگاهی به مواضع رهبری در روند شکلگیری نهضت، مشاهده میکنیم که نخستین مخالفتها از سوی امام خمینیقدس سره، که در آن قید اسلام و سوگند به قرآن کریم حذف شده بود، در اعتراض به لایحه (انجمنهای ایالتی و ولایتی) آغاز شد. در جریان همهپرسی آن نیز اعتراضات وسیعی از سوی رهبری آغاز شد که منجر به اعتراضات وسیع مردمدرشهرهایگوناگونگردید.
فاجعه کشتار مدرسه فیضیه در سال 1342 و قیام 15 خرداد، که منجر به شهادت صدها تن شد، نتیجه واکنش رهبری در قبال سیاستهای ضد اسلامی رژیم بود. شهادت فرزند امام راحلرحمه الله در سال1356 و اعتراض رهبر انقلاب به شاه در همان سال از نقاط عطف حوادثی به شمار میرود که در نهایت، منجر به سقوط رژیم شاه در سال1357 گردید.
ه- نقش مساجد
نقشی که مساجد در جریان انقلاب ایفا کردند یکی دیگر از مشخصههای اسلام در تکوین انقلاب به شمار میرود. مساجد یکی از کانونهای مهم تجمع و تبادل پیامهای انقلاب و تعمیق جریان انقلاب محسوب میشدند. در رویکرد نظری، سازماندهی و تشکل از عناصری است که برخی از نظریهپردازان انقلاب بر آن تاکید کردهاند. از منظر اینان، بدون یک چارچوب سازمانی برای مبارزه، گروههای انقلابی در نوعی سرگشتگی و تحیر به سر خواهند برد. چارلز تیلی، از جمله نظریهپردازان انقلاب، معتقد است که انقلابها بر اساس گسیختگی اجتماعی به وجود نیامدهاند. وی بر نقش سازماندهی در ایجاد انقلاب تاکید بسیاری دارد. (16)
سازمان باید قادر باشد که ارتباط منظمی میان انقلابیان با یکدیگر، انقلابیان با توده مردم و این دو با رهبری ایجاد کند. رسالت دیگر سازمان، اطلاعرسانی و ابلاغ پیامهایی است که دسترسی بهنگام به آنها، نقش مهمی در برنامهریزی و هدایت توده مردم دارد. به هر میزان که رهبر از کمیت و کیفیت نیروهای انقلابی و وسعت و دامنه اقدامات آنان و از بازتاب رژیم نیز اطلاعات کافی داشته باشد، دقیقتر عمل خواهد کرد و ضریب خطای کمتری خواهد داشت.
در تکوین انقلاب اسلامی، نهادهایی چون مساجد نقش سازماندهی نیروهای درگیر با رژیم را ایفا میکردند. مساجد، که یکی از تجلیات فرهنگ اسلامی محسوب میشوند، در بقای اولیه آنها در صدر اسلام نیز، علاوه بر آنکه به مثابه کانونی برای عبادات محسوب میشدند، مرکز فعالیتهای اجتماعی نیز به حساب میآمدند. از سوی دیگر، در حملات دشمنان به جهان اسلام نیز مساجد از اولین کانونهایی بودهاند که مورد تخریب و هتک حرمت قرار گرفتهاند. (17) مسجد در طول تاریخ اسلام از همان آغاز، کانون عبادت، آموزش، پایگاه قضایی و داوری منازعات، کانونی برای ارتباط جمعی و تبادل اخبار و پایگاه جهاد و حرکتهای انقلابی بوده است.
با رواج خرافهها و تغییر در مفاهیم دینی و به دنبال افول تمدن اسلامی، کارکردهای مسجد نیز دچار دگرگونی شد. البته تحولات فرهنگی پس از عصر نوزایی در غرب نیز منجر به دینستیزی در عرصه اجتماع گردید. مسجد در چند قرن اخیر، صرفا کانونی در جهت عبادت تلقی میشده است. نهضت احیاگری حضرت امام خمینیرحمه الله، که موجب احیای مفاهیم، نمادها و تحلیلهای اسلامی بود، موجب تحول در کارکرد دین و ایفای همان نقشهای اولیهای گردید که مسجد داشت. امام راحلقدس سره در این زمینه فرمودند: (مسجد در صدر اسلام همیشه مرکز جنبش حرکتهای اسلامی بوده است. از مسجد تبلیغات اسلامی شروع میشده است و از مسجد قوای اسلامی برای سرکوبی کفار و وارد کردن آنها در زیر بیرق اسلام (حرکت میکرده است) و همیشه در صدر اسلام، مسجد مرکز حرکات و مرکز جنبشها بوده است.) (18)
از دیدگاه رهبری، مساجد به منزله سنگرند که باید از آنجا به دشمن شبیخون زد، (19) محلی برای انقلاب فردی; یعنی مرکز تجمعی برای نمازهای جماعت، که نمایشی از وحدت و همدلی مؤمنان است، (21) و محلی برای تبادل اخبار جامعه و تعمیق بینش سیاسی - فرهنگی و مذهبی مردم. امام امترحمه الله در این زمینه در سال1357 در پیامی اعلام میکنند که گویندگان در مساجد وظیفه دارند مصایب رژیم را در طول پنجاه سال سلطنت پهلوی به اطلاع مردم برسانند و آنها را آگاه کنند. (22)
امروزه در جهان اسلام مساجد محل تجمع انقلابیان است. از اینرو، رژیمهای حاکم بر کشورهایی نظیر مصر، الجزایر و سایر کشورها میکوشند مساجد را تحت کنترل خود درآورند و سخنرانان مساجد را از طریق دولت منصوب نمایند. نتیجه آن که نقشی که مساجد در شعلهور ساختن و گرم نگهداشتن انقلاب تا پیروزی آن به عهده داشتند و تعرضی که رژیم به برخی مساجد داشت، که منجر به تعطیلی و بستن برخی حسینیهها و مساجد و آتشزدن بعضی از آنها گردید، نشاندهنده ماهیت انقلاب و به عبارت دیگر، نقش اسلام در تکوین و شکلگیری انقلاب است. در سالهای پیش از انقلاب، برخی از مساجد به دلیل برخورداری از سخنرانان انقلابی و حضور انقلابیان در آنها، از شهرت ویژهای برخوردار بودند. در شهرها و مراکز استانها مساجد خاصی کانون اصلی و مرکز تجمع انقلابیان بود و مساجد کوچکتر نقش پایگاههای نیمه فعال را ایفا میکرد.
و نمادهای اسلامی
نمادهای اسلامی نشانه همبستگی جامعه محسوب میشوند. تاسوعا، عاشورا و اعیاد اسلامی از جمله این نمادها هستند. رژیم پیشین میخواست روزهایی چون جشن تاجگذاری را به عنوان جایگزین معرفی کند و این نمادها را، که ریشه در اسلام و فرهنگ ایران داشت، کمرنگ جلوه دهد و از بین ببرد. نمادهای اسلامی از دیگر شاخصهایی است که بیانگر نقش اسلام در تکوین انقلاب است. بزرگترین اعتراضات مردمی در طول انقلاب در تاسوعا و عاشورای حسینی شکل گرفته است. قیام 15 خرداد نیز مصادف با ایام عاشورا بود. در سال1357، بیش از دو میلیون نفر در تهران در راهپیمایی این روز شرکت کردند که موجب شگفتی ناظران خارجی شد. (23)
برگزاری مراسم یادبود برای شهدا از دیگر نمادهای دینی است که موجب تداوم حرکت انقلاب شد. این کار از سال1356 شروع گردید. یک نویسنده خارجی در این زمینه مینویسد: (برگزاری مراسم چهلم از بهترین نمونههای استفاده از سنتهای شیعی در جهت اهداف سیاسی بود.) (24)
حضرت امام خمینیرحمه الله با توجه به نقشی که محرم و صفر در تکوین و تداوم انقلاب داشت، بر حفظ سنتهای آن تاکید فراوانی داشتند و آن را ضامن حفظ و تداوم انقلاب میشمردند. (25) حمید عنایت نیز در این زمینه مینویسد: (امام خمینی شاید بیش از هر متاله شیعه، که دارای منزلتی قابل قیاس با وی باشد، خاطره کربلا را با احساس جاری از ضرورت سیاسی به کار گرفت.) (26)
به این ترتیب، میتوان نتیجه گرفت که نقطه آغاز انقلاب، موقعیتها و ایامی بود که در آن انقلاب شتاب فزایندهای به خود میگرفت. ایام و موقعیتهای مذهبی متعلق به اسلام نظیر تاسوعا، عاشورا و اربعین امام حسینعلیهالسلام از این قبیل بود.
ح - روحیه شهادتطلبی و ایثار
اسلام در مواجهه با ظلم و دفاع از حق و حقیقت، پیروان خود را به جهاد با جان و مال دعوت میکند. پایداری در جهاد گاه منجر به پیروزی و گاه منجر به مرگ میگردد که در فرهنگ اسلامی، از آن به (شهادت) تعبیر میشود. تاریخ اسلام سرشار از قیام شیعیان در جهتحاکمیتخود و دفاع از آن بوده است. در سایه مکتب حیاتبخش اسلام، مرگ و کشته شدن، که همواره امری دردناک تلقی میشد، رهیافتی خوشایند گردید و شهادت فوزی عظیم تلقی گردید.
در طول جریان انقلاب، آثار مهمی درباره (جهاد) و (شهید) به منصه ظهور رسید; از جمله آنها میتوان از کتاب شهید مطهریرحمه الله در این باره یاد کرد، در حالی که پیش از این، در این زمینه کمتر اثری میتوان یافت. این امر نشانگر تاثیر نهضت احیاگر امام خمینیرحمه الله و دیگر اندیشمندان اسلامی است. انقلاب اسلامی ترجمان بسیاری از آیات و روایات، بخصوص در زمینه (شهادت) و (جهاد)، است. از سوی دیگر، تحلیل محتوای پیامهای رهبری درباره شهید و شهادتطلبی، خود، انگیزه و محرک تداوم حرکت انقلابی است. وصیتنامه شهدای انقلاب و دعوت آنان از مردم برای حفظ تداوم انقلاب نیز از عوامل مؤثر در حرکتزایی و تداوم انقلاب بود. این وصیتنامهها، که زبان قلب و روح شهدای انقلاب بودند، از اسلام مایه میگرفت; از شهادتین آغاز میشد و مؤمنان را به ثبات عقیده و پیروی از رهبری در جهت احیای اسلام دعوت میکرد.
به لحاظ تاریخی، نمونه بارز شهادتطلبی را میتوان در زندگی و شهادت مظلومانه امام حسینعلیهالسلام، پیشوای سوم شیعیان، یافت. بسیاری از حرکتهای انقلابی و جنبشها و نهضتهای اسلامی ملهم از قیام عاشوراست. در طول انقلاب، شهادت برخی از انقلابیان موجی از تحرک و قیام ایجاد میکرد. شهادت فرزند امام خمینیرحمه الله در سال1356 یکی از همین موارد است. یکی از کارگزاران رژیم پیشین نیز در تحلیل انقلاب اسلامی به عنصر شهادتطلبی اشاره کرده است. وی مینویسد: (توجه به آمیختهای که از مذهب و نیروی جوانان در ایران به وجود آمده سر اصلی سقوط شاه را مکشوف میکند. در این میان، اگر کسی به اهمیت نقش شهادتطلبی در مذهب شیعه نیز آگاهی داشته باشد حتما به خوبی میداند که در این مذهب، اگر کسی کشته شود قدرتش از کسی که او را کشته استبه مراتب افزونتر خواهد بود.) (27)
روند حوادث سالهای انقلاب نشان میدهد که رهبری انقلاب در مواضع متعدد بر شهادت، صبر، استقامت و اعتقاد به اصل (احدیالحسنیین) تاکید میکنند. بر اساس اصل انجام تکلیف الهی، امام امترحمه الله اعلام کردند که ما تکلیف الهی خود را ادا میکنیم و به احدیالحسنیین نایل خواهیم شد.
ط - شعارهای انقلاب
شعارها همواره برخاسته از باورها و آرمانهای والای جامعه است. در یک جمعبندی و تجزیه و تحلیل، میتوان گفت: شعارهایی که در طول درگیری با رژیم ارائه میشد حکایت از ماهیت فکری انقلاب داشت. انقلابیان با شعار نان، سکس و رفاه به میدان نیامدند، بلکه دلنگرانی و دلمشغولی آنان فرهنگ دین اسلام بود. قریب به اتفاق شعارهای انقلابیان طی سالهای شکلگیری انقلاب برخاسته از اسلام و مهمترین خواسته آنها ایجاد حکومت اسلامی و احیای دین بود.
یک تحلیل آماری که از دیوار نوشتههای سال1357 تهیه شده است، نشان میدهد که از مجموع1077 مورد، بیش از 90 درصد شعارها در حمله به رژیم پیشین و کارگزاران آن، حمایت از امام، تایید اسلام، حکومت اسلامی، شهدای اسلام و تلاش در جهت وحدت مردم برای تداوم مبارزه است. از 10 درصد بقیه، 8/5 درصد شعارهای متفرقه است که محور خاصی ندارد و با این وصف، از سویی، در جهت تخریب رژیم است. (28)
نتیجهگیری
انقلاب ایران از دیدگاههای متفاوتی مورد ارزیابی قرار گرفته است. در این مقاله، درصدد تبیین نقش اسلام و فرهنگ دینی برآمدیم. یکی از مسائل مهم در شکلگیری انقلاب ایران آن است که انقلاب ایران بر اساس اراده ملت مسلمان که دلنگران فرهنگ اسلام بودند، ایجاد شد. به قول یکی از نظریهپردازان انقلاب، انقلاب ایران ساخته شد، چنین نبود که برخی القا میکنند که انقلاب ایران همچون سایر انقلابها حرکتی بود که در یک مقطع تاریخی به سراغ جامعه آمد و در این رهگذر، شعار صدور انقلاب امری پوچ و بیمعنی است و اصولا به عنوان یک الگو قابل توصیه به دیگر ملل مسلمان نیست. البته این سخن ناشی از حاکمیت نگرش ساختارگرایی جامعهشناختی است که بر برخی نظریهپردازان مسلط است. بر اساس این نگرش و به قول یکی از آنان، انقلابها میآیند و میروند. (29) انقلاب اسلامی استثنایی بر این قاعده است، چنانچه نویسنده مزبور نیز اعتراف میکند که در ایران، انقلاب بهگونهای بینظیر ساخته شد. اینکه ماهیت این انقلاب فرهنگی است و اسلام در آن نقش تعیینکننده دارد موجب نفی عوامل دیگر نمیشود، ولی فرهنگ دینی عاملی اساسی بود و عوامل دیگر ضمیمهای، حاشیهای و فرعی. برای تبیین این نظریه شش شاخص مطرح ساختیم: اسلامزدایی، رهبری، نقش مساجد، نمادهای دینی، روحیه ایثار و شهادتطلبی و شعارهای انقلاب که هر یک با توجه به دادههای تاریخی، نشانگر نقش اسلام در ایجاد این تحول تاریخی است.
اینک جای این شبهه وجود دارد که اگر اسلام عامل انقلاب است چرا با وجود نورافشانی آن، در طی چهارده قرن گذشته در ایران، انقلابی صورت نپذیرفته است؟ پاسخ این سؤال را بهگونههای مختلفی میتوان بیان کرد: از سویی، پس از زوال تمدن اسلامی، شاهد نضج جنبش اصلاح دینی هستیم. در ایران، طی دهههای سی به بعد، اسلام تجدید حیات یافت. جامعه ایرانی پس از محک زدن حرکتهای انقلابی در دهههای پیش و آشنایی عمیق با ملیگرایی غربی و اجتماعگرایی (سوسیالیسم) شرقی به هویت اصلی خود بازگشت. در این راستا، فرهیختگانی در جامعه ایران ظهور کردند; از جمله مرحوم علامه طباطبائیرحمه الله و پس از وی، شاگردان ایشان و حضرت امام خمینیرحمه الله که نقاب از چهره فرهنگ رایج در جامعه برگرفتند. تحلیلهای نادرست از مفاهیم دینی طرد شد و بر جنبههایی از اسلام تاکید گردید که تحرکآفرین و انقلابزا بود. بنابراین، جامعه پس از پشتسر گذاشتن یک دوره تعارض فرهنگی، که حاصل برخورد با فرهنگ غرب و غربزدگان بود، منتهی به بحران (هویت) گردید. ارائه چهره صحیح اسلام موجب شد که این بحران منتهی به بازگشتبه فرهنگ دینی گردد و این فرهنگ دینی عصاره اصلی ایجاد حرکت در ایران شد.
نکته دیگری که در ایجاد انقلاب نباید از آن غفلت کرد این است که جامعه دینی ایران به دنبال حضور استعمار غرب و استبداد داخلی، طی سده اخیر، هرگاه فرصتیافته و زمینه را مهیا دیده به صحنه آمده است; جنگهای ایران و روسیه در عصر قاجاریه تا قضیه گریبایدوف، نهضت تنباکو، نهضت مشروطیت، نهضت جنگل، قیام خیابانی، واقعه مسجد گوهرشاد، نهضت ملی شدن نفت و قیام سال 1342 همه نشانگر نقش دین در حرکتآفرینی اجتماعی است.
نکته پایانی این که در تکوین هر انقلاب، مجموعه عواملی به طور منظم دخیلاند که فقدان یکی از آنها علیرغم وجود عوامل دیگر، منتهی به عدم شکلگیری و یا شکست انقلاب میگردد. این عوامل را در این مقاله بر مبنای نظری، چهار عنصر برشمردیم: ایدئولوژی یا دین اسلام، رهبری، سازماندهی و تودههای مردم. فقدان یکی از این عوامل، که در این نبشتار با خمیرمایه اسلام مورد بررسی قرار گرفت، ممکن بود منجر به عدم شکلگیری و یا شکست انقلاب گردد.
پینوشتها
1- مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، قم، صدرا، بیتا، ص29
2- ر. ک. به: پروس لینکلن، مذهب و انقلاب، ترجمه حمید عضدانلو، (اطلاعات سیاسی اقتصادی)، ش87-88 (دی وبهمن 1374)، ص23
3- ر. ک. به: م. محمدی، انقلاب اسلامی در مقایسه با انقلابهای روسیه و فرانسه، تهران، سعید، بیتا، ص327
4- ر. ک. به: سید محمدباقر صدر، سنتهای تاریخی در قرآن/ جلالالدین فارسی، فلسفه انقلاب اسلامی، تهران، امیرکبیر، 1368، ص 350/ محمدتقی مصباح، جامعه و تاریخ، سازمان تبلیغات اسلامی، 1372، ص242
5- (ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم) (رعد: 11)
6- Theda skocpul, Reihter state and shiؤ Islam in the Iranianrevolution, theory and society, vol. 11, 1982, pp. 265
7- مرتضی مطهری، همان، ص 55
8) حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، اطلاعات، 1368، ص57 و ص72
9- سید حمید روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، تهران، راه امام، 1365، ص 18
10- ر. ک. به: محمدحسن رجبی، زندگی سیاسی امام خمینی، تهران، قبله، 1374، ج 4، ص36
11- برای آگاهی بیشتر ر. ک. به: فخر روحانی، اهرمها، سقوط شاه و پیروزی انقلاب اسلامی، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1370، ص137
12- در این زمینه آیات بسیاری در قرآن کریم وجود دارد; از جمله، آیه نفی سبیل (لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا)
13- شجاع احمدوند، فرایند بسیجسیاسی در انقلاب اسلامی، (انقلاب اسلامی و ریشههای آن) (مجموعه مقالات)، تهران ، نهاد نمایندگی ولی فقیه، 1374، ص72
14- استاد محمدتقی مصباح، 1370
15- سید حمید روحانی، همان، ج 1، ص417
16- شجاع احمدوند، همان، ص 75
17- عباس سعید رضوانی، بینش اسلامی و پدیدههای جغرافیایی، مشهد، آستان قدس رضوی، 1368، ص 35
18- حضرت امام خمینی (ره)، صحیفه نور، ج 18، ص276
19- پیشین، ج 1 ، ص 148 ، ص 190 و ج 15 ، ص 158
20- پیشین، ج 12 ، ص217
21- پیشین، ج 12، ص149 و ج9، ص136
22- پیشین، ج 2، ص 84
23- کلر برید و پیر بلانشر، ایران: انقلاب به نام خدا، ترجمه قاسم صنعوی، تهران، سحاب، 1358، ص 41
24- نیکی. ار. کدی. ریشههای انقلاب ایران، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، قلم،1369، ص243
25- حضرت امام خمینی(ره)، پیشین، ج 15، ص 204
26- حمید عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، تهران، خوارزمی، 1361، ص 245
27- فریدون هویدا، اسرار سقوط شاه، ترجمه مهران، تهران، اطلاعات، 1371، ج 1، ص 110
28- مهدی محسنیانراد، بررسی دیوارنوشتههای دوران انقلاب، (فصلنامه رسانه)، ش 4 (زمستان1369)، ص 24
29- Theda skocpul, Ibid. P. 265
(منبع:نقش اسلام درتکوین و پیروزیانقلاب ایران ،حجةالاسلام محمدجواد نوروزی،فصلنامه معرفت شماره 21) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 151/66666)
- [سایر] چه عواملی در پیروزی انقلاب اسلامی تاثیر گذار بودند؟
- [سایر] چه عواملی در پیروزی انقلاب اسلامی تاثیر گذار بودند؟
- [سایر] نقش زنان در پیروزی انقلاب اسلامی را از دیدگاه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بیان کنید.
- [سایر] علل نارسایی نظریه های غربی ها در تحلیل انقلاب اسلامی چه بود؟ عامل اصلی پیدایش انقلاب اسلامی؟
- [سایر] آیا روشنفکران در شروع و پیروزی انقلاب اسلامی نقش آفرین بودند ؟
- [سایر] آیا روشنفکران در شروع و پیروزی انقلاب اسلامی نقش آفرین بودند ؟
- [سایر] اسلام در تکوین و پیروزی انقلاب اسلامی چه نقشی دارد؟
- [سایر] لطفا درباره ی نقش رهبری ولایت فقیه در پیروزی انقلاب اسلامی و استمرار آن قدری توضیح بفرمایید.
- [سایر] لطفا درباره ی نقش رهبری ولایت فقیه در پیروزی انقلاب اسلامی و استمرار آن قدری توضیح بفرمایید.
- [سایر] لطفا درباره ی نقش رهبری ولایت فقیه در پیروزی انقلاب اسلامی و استمرار آن قدری توضیح بفرمایید.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] شایسته است امامِ خطیب در خطبه نماز جمعه مصالح دین و دنیای مسلمین را تذکر دهد و مردم را در جریان مسائل زیان بار و سودمند کشورهای اسلامی و غیر اسلامی قرار دهد و نیازهای مسلمین را در امر معاد و معاش تذکر دهد و از امور سیاسی واقتصادی آنچه را که در استقلال و کیان مسلمین نقش مهمی دارد گوشزد کند و کیفیت صحیح روابط آنان را با سایر ملل بیان نماید و مردم را از دخالتهای دول ستمگر و استعمارگر در امور سیاسی و اقتصادی مسلمین که منجر به استعمار و استثمار آنها می شود بر حذر دارد. خلاصه، نماز جمعه و دو خطبه آن نظیر حج و مراکز تجمع آن و نمازهای عید فطر و قربان و غیره از سنگرهای بزرگی است که متأسفانه کثیری از مسلمانان از وظائف مهم سیاسی خود در آن غافل مانده اند، چنانچه از سایر پایگاه های عظیم سیاست اسلامی هم غافلند. اسلام دین سیاست آنهم در همه شئون آن است وکسی که در احکام قضائی، سیاسی، اجتماعی واقتصادی اسلام اندکی تأمل کند متوجه این معنی می شود. هر کس گمان کنددین ازسیاست جدااست جاهلی است که نه اسلام رامی شناسد و نه سیاست را می داند.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام کوتاهی در حقوق فرزند است، زیرا همانطور که پدر و مادر در اسلام حقوقی دارند فرزندان نیز چنین هستند، و اگر پدر و مادر آن حقوق را مراعات نکنند، از نظر قرآن موجب خسران در قیامت است. حقوقی که فرزندان بر پدر و مادر دارند چند چیز است: الف) تربیت صحیح اسلامی (آشنا نمودن فرزند با احکام اسلام از اصول و فروع و اخلاق و مقیّد نمودن او به ظواهر شرع از اهمیّت دادن به واجبات و اجتناب از گناهان خصوصاً گناهان بزرگ) و اگر کوتاهی کنند، شریک در جرایم فرزند میباشند. ب) تربیت فرزند به آداب و رسوم اجتماعی و به عبارت دیگر به او ادب آموختن. ج) آموختن دانش در حدّ خوب خواندن و خوب نوشتن. د) فراهم نمودن راهی برای زندگی متوسّط و پرهیزدادن او از تنبلی و بیکاری. ه) فراهم کردن مقدّمات ازدواج برای فرزند خصوصاً اگر دختر باشد که در روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) برای ازدواج دختر بیشتر سفارش و تأکید شده است. و) گذاشتن اسم اسلامی که سفارش در نامهای پیامبر گرامی و اهلبیت او(سلاماللهعلیهم) زیاد شده است، و شیعه باید از انتخاب نامهای غیر اسلامی برای فرزندان خود پرهیز کند و سزاوار نیست که با وجود اسمهای اهلبیت(سلاماللهعلیهم) برای فرزند خود نام دیگری را انتخاب کند.
- [آیت الله نوری همدانی] نافلة ظهر و عصر را در سفر نباید خواند ، ئلی ولی نافله عشا را که نماز وُتیره نامیده می شود به نیت اینکه شاید مطلوب خداوند باشد ، می تواند بجا آورد . فضلیت سحر خیزی ونماز شب باید توجه داشت که وقت سحر ، وقت بسیار مبارکی است ، وقت تهجد و عبادت خدا است وقت انس گرفتن با محبوب حقیقی در خلوت شب است ، وقتی است که پیشوایان معصوم اسلام (سلام الله علیهم )مسلمانان را به بیداری و تهجد د ر آن ترغیب می نمودند ، وقتی است که وقتی است که علمای بزرگ و صلحای روزگار همیشه در آن وقت از خواب بر می خاستند و در پیشگاه حضرت حق به نماز خواندن و تلاوت قرآن و استغفار می پرداختند و حل کمشکلات و قضای حوایج مهم خود را در این ساعت از آن ذات مقدس می خواستند و به مقصود می رسیدند .خداوند در دو جای قرآن ، کسانی را که در سحرگاهان به استغفار می پردازند و از خداوند کریم و رحیم بخشایش گناهان خود را می خواهند مورد تمجید قرار داده است .وقت سحربنابر اظهر ، آخرین قسمت از یک ششم شب میباشد .هر چند وقت نماز شب از نصف شب به بعد آغاز می شود و تا طلوع فجر ادامه پیدا می کند ، ولی هر چه به طلوع فجر نزدیکتر باشد ، ثواب بیشتری دارد .برای نماز شب فضلیت های فراوانی و تاکید بسیاری در احادیث اهل بیت عصمت (علیهم السلام) ذکر شده است.حضرت رسول اکرم (صلی الله غلیه وآله وسلم ) در ضمن وصیتهای خود به حضرت امیر المؤمنان (علیه السلام ) فرمودند : ( عَلیکَ بِصَلوهِ اللّیلِ ، بِصلوهِ الّلیلِ ، بِصلوهِ اللّیلِ ) یعنی سه مرتبه فرمودند : نماز شب خواندن را بر خود لازم بشمار . حضرت صاذق (علیه السلام)فرمودند :( شرافت مؤ من در نماز شب خواندن و عزت مؤ من در این است که متعرض اعراض مردم چیزهایی که مردم عنایت به پنهان ماندن آن دارند ، نشود ، به این معنا که تفحص در امور مردم نداشته باشد و غیبت آنان را نکند .) و نیز حضرت صادق (علیه السلام ) فرمودند : ( مال دنیا و فرزندان ، زینت زندگی این دنیا و نماز شب ، زینت آخرت است . ) در احادیث اسلامی برای نماز شب علاوه بر اینکه ثواب و فضیلت فراوان اخروی ذکر شده است ، فواید دنیوی بسیاری نیز برای آن بیان شده است .که حضرت صادق ( علیه السلام ) فرمود : ( نماز شب بخوانید که آن سنت پیغمبر و رسم صلحایی است که پیش از شما می زیستند و آن درد و مرض را از بدن شما دور می کند . ) و نیز فرمودند : ( نماز شب خواندن روی انسان را سفید و نورانی وخلق انسان را نیکو و بوی وی را پاکیزه می کند و روزی را فراوان می سازد و موجب ادای قرض انسان می گردد و غم و اندوه را بر طرف می نماید و به چشم انسان جلوه و روشنی می بخشد . )حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : ( خانه هایی که در آنها نماز شب و قرآن خوانده می شود ، برای اهل آسمان روشنایی می دهند به همان طوری که ستارگان آسمان برای مردم زمین ، روشنایی می دهند . ) حضرت رضا ( علیه السلام ) فرمودند : ( نماز شب خواندن را بر خود لازم بدانید زیرا هر بندة مؤ منی که هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخواند و در قنوت وتر 70مرتبه استغفار کند خداوند او را از عذاب قبر و از عذاب آتش نجات می دهد وعمرش را در دنیا طولانی میکند و در زندگی اقتصادی خداوند به او وسعت و گشایش میدهد وهر خانه ای که در آن نماز شب خوانده شود آن خانه برای مردم آسمان روشنایی می دهد همانطورکه ستارگان آسمان برای مردم روی زمین روشنایی می بخشند . ) برای د ستیابی به این توفیق لازم است از اول شب تصمیم بگیرند و مخصوصاً با کم غذا خوردن در شب خود را برای بیداری آماده سازند که حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام ) فرمودند : ( در سه چیز با سه چیز طمع مکن : 1-در بیداری شب با پرخوردن .2-در نور صورت با خوابیدن در جمیع شب .3-در امان ماندن در دنیا با همنشینی با فاسقان و فاجران .) کیفیت نماز شب و اما کیفیت نماز شب به این ترتیب است که : هشت رکعت که هر دو رکعت به یک سلام انجام بگیرد به قصد نماز نافلة شب خوانده شود و بعد از آن دو رکعت نماز به قصد نماز شفع می خواند و از آن پس یک رکعت به نیت نماز وتر بجا می آورد و بهتر این است که قنوت نماز وتر را به این ترتیب بجا بیاورد : 1- دعای فرج را که عبارت از این دعا است : لا اله الله الحلیم الکریم لا اله الا الله العلی العظیم سبحان الله رب السموات السبع و سبحان الله رب الارضین السبع و ما فیهن و ما بینهن و رب العرش العظیم و سلام علی المرسلین بخواند . 2-هفت مرتبه بگوید : استغفر الله الذی لا اله الا هو الحی القیوم ذوالجلال و الاکرام من جمیع ظلمی و جرمی و اسرافی علی نفسی و اتوب الیه .بعد از آن 70مرتبه بگوید : استغفرالله ربی و اتوب الیه .پس از آن 300مرتبه بگوید : العفو . سپس برای چهل مؤمن دعا کند ( به زبان غیر عربی هم اشکال ندارد ، مثلاً بگوید : خداوندا! فلانی را بیامرز ) .از آن پس برای خود و پدر و مادر خود دعا کند و در خاتمة قنوت 7مرتبه بگوید : هذا مقامُ الغائذِ بکَ مِنَ النارِ . فضیلت نماز جعفر طیار نماز جعفر طیار ، دارای ثواب و فضیلت بسیار است و بر اساس روایاتی که از اهل بیت عصمت(سلام الله علیهم ) رسیده است تاثیر زیادی در بخشیده شدن گناهان انسان دارد . حضرت صادق ( علیه السلام ) فرمودند : ( روزی که قلعة خیبر ، دژ محکم یهودانی که در برابر پیشرفت اسلام جوان ، سنگ اندازی می کردند و هر روز نقشه ای می کشیدند و تر فندهایی برای متوقف ساختن ، بلکه بر انداختن نظام اسلامی ، طرح می کردند به دست سپاه اسلام فتح شد ، جعفر از کشور حبشه که به سر پرستی جمعی از مسلمانان که در نتیجة فشار سردمداران کفر به آنجا مسافرت کرده بودند که تا در محیطی آزاد به اقامه مراسم دین قیام کنند و هم به تبلیغ اسلام پرداخته ، درخت دین را در آن سر زمین بنشانند ، مسافرت کرده بود مراجعت کرد .حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) از شنیدن این جریان بسیار خرسند گردید و فرمود : ( والله ما ادری بایهما انا اشد سروراً بقدوم جعفر ام بفتح خیبر ) . قسم به خداوند از این دو جریانی که امروز برای ما پیش آمده است نمی دانم برای کدام یک بیشتر خشنود باشم ، آیا برای فتح خیبر یا برای بازگشت جعفر ؟ و از جای خود برخاست و جعفر را به آغوش کشید و میان دو چشم وی را بوسید و فرمود هدیه ای به تو بدهم .چون این کلام را مسلمانان شنیدند افراد بسیاری در میان جمع گرد آمدند و چنین فکر می کردندکه این هدیه طلا ونقرة قابل توجهی خواهد بود. حضرتش به جعفر فرمودند : ( چهار رکعت نماز به تو تعلیم می دهم اگر بتوانی در هر روز و اگر نه در دو روز و گرنه در هر جمعه و اگر نتوانستی در هر ماه یک مرتبه و اگر نتوانستی در هر سال یک مرتبه بخوان ، خداوند متعال گناهانی را که ما بین آن دو نماز انجام گرفته باشد می آمرزد .سپس آن را بیان فرمود و توضیح آن به این ترتیب است : چهار رکعت است به تشهد و دو سلام . در رکعت اول بعد از سوره حمد سورة (اذا زلزلت ) و در رکعت دوم بعد از سورة ( و العادیات) و در رکعت سوم پس از حمد ، سورة ( اذا جاء نصرالله ) و در رکعت چهارم بعد از حمد سورة ( قل هو الله احد) و در هر رعت بعد از فراغ از قرائت پانزده مرتبه می گوید سبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله و الله اکبر و در رکوع همین تسبیحات را ده مرتبه می گوید و چون سر از رکوع بر می دارد ده مرتبه و در سجدة دوم ده مرتبه و بعد از سر بر داشتن پیش از اینکه برخیزد ، ده مرتبه می گوید و هر چهار رکعت را به همین تر تیب می خواند که مجموعاً 300مرتبه می شود . اگر نتواند این سوره ها را بخواند بجای آنها هم سورة قل هو الله احد را بخواند ، ثواب و فضیلت این نماز را بدست می آورد .خواندن نماز جعفر در هر موقع مستحب است ، ولی بهترین اوقات آن در روز جمعه هنگامی است که آفتاب در سطح زمین گسترش یافته باشد .علمای بزرگ اسلام و صلحای روزگار در این وقت برخواندن آن مواظبت داشته اند .نماز های مستحبی غیر از اینها نیز بسیار است به کتاب مفاتیح الجنان و غیر آن مراجعه بفرمایید . وقت نافله های یومیه
- [آیت الله فاضل لنکرانی] ناآشنا به مسأله; کسی که مسأله شرعی خود را نمی داند. جاهل قاصر: جاهلی که از روی عذر حکم شرعی را نمی داند. جاهل مقصر: جاهلی که امکان آموختن مسائل را داشته ولی عمداً در فراگیری آن کوتاهی کرده است. جبیره: مرهم; پارچه و پوششی که زخم یا شکستگی را با آن ببندند. جرح، جروح: جراحت، زخم جُنُب: کسی که محتلم شده یا با دیگری مقاربت کرده است. جُعاله: قراردادی که طی آن فردی اعلام می کند هر کس برای او کار معینی را انجام دهد، اجرت مشخصی به او پرداخت می شود. مثلا هر کس گمشده مرا پیدا کند، هزار تومان به او مژدگانی می دهم. قرار گذارنده را (جاعل) و عمل کننده به آن را (عامل) می گویند. جلاّل: حیوانی که عادت کرده فقط نجاست انسان را بخورد. جماع: مقاربت: آمیزش جنسی. جهر: صدای بلند، با صدای بلند چیزی را قرائت کردن. (ح) حائض: زنی که در عادت ماهیانه باشد. حاکم شرع: مجتهدی که بر اساس موازین شرعی دارای فتوا است. حج: زیارت خانه خدا و انجام اعمالی مربوط به آن که به آن اعمال (مناسک حج) می گویند. حج نیابتی: زیارت خانه خدا به نیابت از طرف شخص دیگر با انجام مناسک آن. حدث اصغر: هر علتی که باعث وضو شود و آن شش چیز است: 1 بول، 2 مدفوع، 3 باد شکم، 4 خواب کامل، 5 امور زایل کننده عقل، 6 استحاضه. حدث اکبر: هر کاری که غسل برای نماز را سبب شود مانند احتلام و جماع. حد ترخص: حدی از مسافت که در آن صدای موذن و دیوار محل اقامت قابل تشخیص نباشد. حرام: ممنوع، هر عملی که از نظر شرعی ترکش لازم باشد. حرج: مشقت، سختی، دشواری حصه: سهم حضر: محل حضور (وطن). حنوط: مالیدن کافور بر اعضای مرده از جمله به پیشانی، کف دست ها، سرزانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها. حواله: ارجاع طلبکار به شخص ثالث برای دریافت طلبش به این نحو که ذمه خودش را بری کرده و دیگری به او بدهکار شود. حیض: قاعدگی، عادت ماهیانه زنان. حین عروض شک: وقت پدید آمدن شک. (خ) خارق العاده: غیر طبیعی. خالی از قوت نیست: معتبر است، فتوا این است (مگر در ضمن کلام قرینه ای بر غیر این معنی دیده شود). خالی از وجه نیست: فتوا این است (مگر در ضمن کلام قرینه ای بر غیر این معنی مشاهده شود). خبره: کارشناس خبیث: پلید، زشت. خسارت: زیان، ضرر. خصوصیات: ویژگی ها خمس: یک پنجم، بیست درصد پس انداز سالیانه و غیره که باید به مجتهد جامع الشرایط و مرجع تقلید پرداخت شود. خوارج: کسانی که علیه امام معصوم(علیهم السلام) قیام مسلحانه نمایند مثل خوارج نهروان. خوف: ترس، هراس، واهمه خون جهنده: یعنی حیوانی که وقتی رگ آن را ببرند خون از آن جستن می کند. خیار: اختیار بر هم زدن معامله که در یازده مورد طرفین معامله یا یکی از آنها می توانند معامله را بر هم زنند. (د) دائمه: زنی که طی عقد دائم به همسری مردی درامده باشد. دُبُر: پشت; مقعد. دعوی: دادخواهی. دفاع: دفع دشمن; مقاومت در برابر دشمن. دیه: مالی که بنابر احکام شرعی به جبران خون مسلمان یا نقص بدنی به او داده می شود. (ذ) ذبح شرعی: کشتن حیوانات حلال گوشت با رعایت ضوابط شرعی. ذمّه: تعهّد به ادای چیزی یا انجام عملی. ذمّی: کافران اهل کتاب مانند یهود و نصاری در مقابل تعهّدشان نسبت به رعایت قوانین اجتماعی اسلامی از حمایت و امنیت حکومت اسلامی برخوردار می شوند و در بلاد مسلمین زندگی خواهند کرد. (ر) ربا: زیادت; اضافه; بدست آوردن مال زائد بر سرمایه با شرایط مذکور در مسائل 2356، 2357، 2361. رباء قرضی: اضافه ای که پرداخت آن در ضمن قرض شرط گردد. ربح سَنه: درآمد سالیانه انسان. رجوع: بازگشتن; بازگشت. رضاعی: همشیر; پسر و دختری که از یک زن شیر خورده باشند با شرائطی که در مسأله 2598 بیان شده نسبت به هم برادر و خواهر رضاعی می شوند و محرم ابدی می باشند. رفع ضرورت: بر طرف شدن حالت اضطرار. رکن; ارکان: پایه; اساسی ترین جزء هر عبادت. رکوع: خم شدن; یکی از ارکان نماز که برای انجام آن شخص نمازگزار در برابر عظمت خداوند چندان خم می شود که دستهایش به زانو برسد. رهن: گرو; گروی. ریبه: احتمال تحریک شهوت. (ز) زائد بر مؤونه: مازاد بر مخارج; اضافه بر هزینه مربوطه. زکات: مقدار معیّنی از اموال خاص انسان که به شرط رسیدن به حد نصاب باید در موارد مشخّص خود مصرف شود، این اموال اختصاص به نُه مورد دارد. زکات فطره: مقدار حدود 3 کیلوگرم گندم، جو، ذرت و غیره یا بهای آن که باید در عید فطر به فقرا بدهند و یا در مصارف دیگر زکات صرف کنند. زمان غیبت کبری: مثل زمان ما، که امام دوازدهم(علیه السلام) در پرده غیبت به سر می برند. زینت: زیور; آرایش. (س) سال شمسی: سالی که مشتمل بر دوازده برج است و از فروردین شروع و به اسفند ختم می شود. سال قمری: سالی که مشتمل بر دوازده ماه است و از محرم شروع و به ذی الحجه ختم می شود. سجده; سجود: بر زمین گذاردن پیشانی و کف دست ها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها برای ستایش خداوند. سجده سهو: سجده ای که نمازگزار در برابر اشتباهاتی که سهواً از او سر زده بجای آورد، به شرح مسأله 1262. سجده شکر: پیشانی بر زمین نهادن به منظور سپاسگزاری از نعمت های خداوند. سجده های واجب قرآن: وقتی انسان یکی از این آیات را تماماً بخواند یا گوش کند باید بلافاصله سجده نماید. 1 - جزء 21، سوره سجده، آیه 15. 2 - جزء 24، سوره فصّلت، آیه 37. 3 - جزء 27، سوره نجم، آخرین آیه. 4 - جزء 30، سوره علق، آخرین آیه. سجده های مستحبّ قرآن: وقتی انسان یکی از این آیات را تماماً بخواند یا بشنود مستحب است که بلافاصله سجده کند. 1 - جزء 9، سوره اعراف، آیه آخر. 2 - جزء 13، سوره رعد، آیه 15. 3 - جزء 14، سوره نحل، آیه 49. 4 - جزء 15، سوره اسراء، آیه 107. 5 - جزء 16، سوره مریم، آیه 58. 6 - جزء 17، سوره حج، آیه 18. 7 - جزء 17، سوره حج، آیه 77. 8 - جزء 19، سوره فرقان، آیه 60. 9 - جزء 19، سوره نمل، آیه 25. 10 - جزء 23، سوره ص، آیه 24. 11 - جزء 30، سوره انشقاق، آیه 21. سرگین: مدفوع حیوانات. سفیه: بی عقل; کسی که قدرت نگهداری مال خودش را ندارد و سرمایه اش را در کارهای بیهوده مصرف می کند. سقط شده: افتاده; جنین نارس یا مرده که از رحم خارج شده باشد. سلف: معامله پیش خرید. سؤر: نیم خورده آب یا غذا. (ش) شاخص: چوب یا وسیله ای که برای تعیین وقت ظهر در زمین نصب می کنند. شارع: بنیانگزار شریعت اسلامی; خداوند; پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله). شاهد: گواه. شرایط ذمّه: شرایطی که اگر اهل کتاب در بلاد مسلمین به آنها عمل کنند جان و مالشان در پناه حکومت اسلامی است. شهادت: گواهی دادن. شهادتین: شهادت به یگانگی الله و رسالت رسول الله(صلی الله علیه وآله). شیوع: شایع شدن; همگانی شدن. شهرت: مشهور شدن; آشکار شدن برای همه افراد. شیر کامل: منظور انجام یافتن تمام شرایط هشت گانه ای است که در مسأله 2594 گفته شده و موجب محرم شدن است. (ص) صاع: پیمانه ای دارای گنجایش حدود 3 کیلوگرم. صحّاف: شیرازه بند، تعمیرکار کتاب. صحّت: درستی. صراط: منظور پل صراط در روز قیامت است. صرف برات: نقدکردن برات; در مواردی که برات به صورت مدّت دار تنظیم شده باشد طلبکار می تواند زودتر از موعد معیّن از بدهکار بخواهد با کسر مقداری از برات نقداً وجه آن را دریافت نماید، این عمل را در عرف تجّار (صرف برات) می نامند. صغیره: دختری که به سن بلوغ نرسیده است. صلح: سازش طرفین; اینکه کسی مال یا حق خود را برای توافق و سازش به دیگری واگذار کند. صیغه: خواندن کلماتی که وسیله تحقّق عقد است. (ض) ضامن: عهده دار; متعهّد. ضرورت: وجوب; حتمیّت. ضروری دین: آنچه بدون تردید جزء دین است مانند وجوب نماز و روزه. ضعف مفرط: ضعف شدید. (ط) طلاق: گسستن پیمان زناشویی. طلاق بائن: طلاقی است که پس از آن مرد حق رجوع به همسرش را ندارد. طلاق خلع: طلاق زنی که به شوهرش مایل نیست ولی شوهر او را طلاق نمی دهد و زن مهر یا مال دیگرش را به او می بخشد تا او را راضی به طلاق کند. طلاق رجعی: طلاقی است که مرد در عدّه زن می تواند به او رجوع نماید. طلاق مبارات: طلاقی است که در نتیجه تنفر زن و مرد از یکدیگر و دادن مقداری مال از طرف زن به شوهر واقع می شود. طواف نساء: اخرین طواف حج و عمره مفرده است که ترک آن موجب استمرار حرمت همبستری برای طواف کننده با همسرش می شود. طوق: گردن بند; آنچه در گردن بیاویزند. طهارت: پاکی; حالتی معنوی که در نتیجه وضو و غسل یا تیمّم حاصل شود. طهارت ظاهری: چیزی که براساس نظر شارع مقدّس محکوم به پاکی است هر چند در واقع نجس باشد مثل این که شخصی وارد خانه مسلمانی شود مادام که صاحب خانه نجاست چیزی را مطرح ننماید تمام اشیاء آن خانه محکوم به پاکی است. (ظ) ظاهر این است: فتوا این است، مگر اینکه در کلام قرینه ای برای مقصود دیگر باشد. ظهر شرعی: وقت اذان ظهر که سایه شاخص محو می شود یا به کمترین حد آن می رسد و ساعت آن نسبت به فصول مختلف و افق های گوناگون فرق می کند. (ع) عاجز: ناتوان; درمانده. عادت ماهیانه: قاعدگی; حیض. عادت وقتیّه و عددیّه: زنهایی که عادت ماهیانه آنها دارای وقت مشخّص و زمان معیّن باشد; عادتشان (وقتیّه و عددیّه) است. عادل: شخصی که دارای ملکه عدالت است. عاریه: دادن مال خود به دیگری برای استفاده موقت و بلاعوض از آن. عاصی: عصیان کننده; کسی که نسبت به احکام الهی نافرمان است. عامل: عمل کننده: 1 - کسی که به قرارداد جعاله عمل می کند; 2 - کسی که متصدّی جمع آوری، حسابرسی و تقسیم و سایر امور مربوط به زکات است; 3 - اجیر. عایدات: درآمد. عدول: اشخاص عادل. عذر شرعی: توجیه قابل قبول; دلیل قابل قبول از نظر شرعی. عرف: فرهنگ عموم مردم. عَرَق جُنُب از حرام: عرقی که پس از آمیزش نامشروع یا استمناء از بدن خارج گردد. عزل: کنار گذاشتن: 1 - انزال نمودن در خارج از رحم برای جلوگیری از آبستنی زن; 2 - برکنار کردن وکیل یا مأمور خود از کار مانند برکناری وصی یا متولّی خائن توسط حاکم شرع. عسرت: سختی; تنگدستی. عقد: گره; پیمان زناشویی; پیوند. عقدبیع: قرارداد خرید و فروش. عقد دائم: ازدواج مادام العمر. عقد غیر دائم: ازدواج موقت. عقود: قراردادهای دو طرفه مثل خرید و فروش، ازدواج، مصالحه. عمّال: کارگزاران. عمداً: از روی قصد; کاری را با علم و آگاهی انجام دادن. عمره: زیارت خانه خدا و انجام اعمال مخصوص خانه کعبه که تا حدودی شبیه حج است و آن بر دو قسم است: عمره تمتّع که قبل از حج تمتّع انجام می گیرد، و عمره مفرده که پس از حج قران و افراد یا بدون حج انجام می گیرد. عمل به احتیاط: مکلّف تکلیف خود را به گونه ای عمل نماید که یقین پیدا کند تکلیف شرعیش را انجام داده است. طریقه احتیاط در کتاب های فقهی مطرح شده است. عنین: مردی که قادر به انجام آمیزش جنسی نیست. عورت: آنچه انسان از ظاهر کردنش حیا می کند; اعضاء تناسلی. عهد: پیمان; تعهّد انسان در برابر خداوند برای کار پسندیده یا ترک ناپسند که با صیغه مخصوص ادا می شود. عیال: زن; همسر. عید فطر: نخستین روز ماه شوّال که یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. عید قربان: دهمین روز ماه ذی الحجّه که یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. (غ) غائط: مدفوع. غرض عقلائی: هدفی که از نظر عقلا قابل قبول و پسندیده باشد. غساله: آبی که معمولا پس از شستن چیزی خود به خود یا با فشار از آن می چکد. غسل: شستن; شستشو; شستشوی بدن با کیفیت مخصوصی که بر دو نوع است: 1 - ترتیبی; 2 - ارتماسی. غسل واجب: غسلی که انجام دادن آن الزامی است و اقسام آن عبارت است از: 1 - غسل جنابت; 2 - غسل حیض; 3 - غسل نفاس; 4 - غسل استحاضه; 5 - غسل مسّ میّت; 6 - غسل میّت. غسل مستحب: غسلی که به مناسبت ایّام و لیالی خاص یا عبادات و زیارات مخصوص رواست مانند غسل جمعه و غسل زیارت و غیره. غسل ارتماسی: به نیّت غسل یک مرتبه در آب فرو رفتن. عسل ترتیبی: به نیّت غسل، اول سر و گردن، بعد طرف راست و سپس طرف چپ را شستن. غسل جبیره: غسلی که با وجود جبیره بر اعضای بدن انجام می گیرد و الزاماً باید به صورت غسل ترتیبی باشد. غُلات: گروهی از مسلمانان هستند که درباره امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) غلّو می کنند و آن حضرت را خدا می شمارند. (ف) فتوا: رأی مجتهد در مسائل شرعیه. فجر: سپیده صبح. فجر اول و دوم: نزدیک اذان صبح از طرف مشرق سپیده ای رو به بالا حرکت می کند که آن را فجر اول می گویند. موقعی که آن سپیده گسترده شد، فجر دوم، و اولِ نماز صبح است. فجر صادق: منظور فجر دوم است. فجر کاذب: منظور فجر اول است. فرادا: نمازی که انسان به طور انفرادی می گزارد. فَرْج: عورت انسان (زن و مرد; قُبُل و دُبُر). فرض: امرالزامی; امری که انجام یا ادای آن واجب است. فضله: مدفوع حیوانات. فطر: نخستین روز ماه شوّال و یکی از دو عید بزرگ اسلامی است. فطریه: زکات فطره. فقّاع: آب جو. فقیر: محتاج; کسی که نیازمند تأمین مخارج سال خود و عیالش است و چیزی هم ندارد که به طور روزانه قادر به تأمین هزینه زندگیش باشد. فی سبیل الله: در راه خدا انجام کار خیری که نفعش به عموم مسلمانان برسد مثل ساختن مسجد، پل، جاده و غیره. (ق) قُبُل: پیش (کنایه از عضو جنسی انسان است). قتل: کشتن. قتل نفس محترمه: کشتن کسی که خونش از نظر شرعی محترم است و نباید کشته شود. قرائت: خواندن; خواندن حمد و سوره در نمازهای یومیّه. قروح: دُمَل ها; زخم های چرکین. قریب: نزدیک به واقع و حقیقت. قرینه: نشانه; علامت; همانند. قسم: سوگند; سوگند به یکی از اسامی خداوند برای انجام امور پسندیده یا ترک ناپسند. قصاص: کیفر; نوعی از مجازات است که مشابه با جنایت انجام شده می باشد، مثل اینکه شخصی کسی را عمداً بکشد او را خواهند کشت. قصد اقامه: قصد مسافر به ماندن ده روز یا بیشتر در یک محل. قصد انشاء: تصمیم به ایجاد یک امر اعتباری مانند بیع و شراء و غیره همراه با ادای کلمات مربوطه. قصد وجه: در جایی که مکلّف عمل را با حفظ وصف وجوب و یا استحباب انجام دهد، یعنی بگوید این عمل واجب و یا این عمل مستحب را انجام می دهم. قصد رجاء: در موردی است که مکلّف عمل را به احتمال اینکه به خدا نزیک می کند انجام می دهد. قصد قربت مطلقه: چنانچه مکلّف می داند عملی مورد رضا و قرب خداست ولی نمی داند عنوان آن چیست، مثل اینکه می داند گفتن این جمله در نماز خوب است اما نمی داند استحباب خاص دارد یا به عنوان مطلق ذکر و یا دعا باید خوانده شود. قصد قربت: یعنی کاری را برای خدا انجام دادن. قضا: بجا آوردن عملی که در وقت خاص خود انجام نشده است بعد از آن وقت; قضاوت کردن. قنوت: اطاعت; تواضع در برابر خدا; در رکعت دوم نماز پس از قرائت سوره ها، دست ها را در مقابل صورت قراردادن و ذکر و دعا خواندن. قوی: محکم (کنایه از فتوا) قیام: ایستادن; اقامه نماز. قیام متّصل به رکوع: به نیت رکوع از حالت ایستاده خم شدن و رکن نماز است. قی: استفراغ. قیّم: سرپرست; کسی که براساس وصیّت یا حکم حاکم شرع مسؤول امور یتیم و غیره می شود. (ک) کافر: کسی که به توحید و نبوّت یا هر دوی آنها معتقد نیست، یعنی: 1 - کسی که وجود خدا را انکار می کند. 2 - کسی که برای خدا شریک می تراشد. 3 - کسی که پیغمبری پیغمبر اسلام را قبول ندارد. 4 - کسی که در امور فوق شک دارد. 5 - کسی که منکر ضرورت دین است و انکار او به انکار خدا و رسول(صلی الله علیه وآله)می انجامد. کافر حربی: کافری که با مسلمانان در حال جنگ می باشد و یا در پناه مسلمانان نیست. کافر ذمّی: اهل کتاب که در بلاد اسلامی با شرایط مخصوص اهل ذمّه در پناه حکومت اسلامی قرار گرفته و زندگی می کند. کثیر الشّک: کسی که زیاد به شک می افتد. کشف خلاف شدن: آشکار شدن اشتباه، روشن شدن این که یک عمل درست انجام نشده است. کفّاره: کاری که انسان برای جبران گناهش انجام دهد. کفّاره جمع: کفّاره سه گانه (60 روز روزه گرفتن، 60 فقیر را سیر کردن و بنده ای را آزاد نمودن). کفالت: ضمانت. کفیل: ضامن. کیفیّت: چگونگی. (ل) لازم: واجب; اگر مجتهد دلیل الزامی بودن امری را از ایات و روایات کشف کند و بتواند آن را به شارع نسبت دهد، معمولا تعبیر به واجب می کند. و اگر الزامی بودن آن را به طریق دیگر نظیر ادلّه عقلیّه استفاده کند طوری که استناد آن به شارع میسّر نباشد، معمولا تعبیر به لازم می کند. لازم الوفا بودن: باید به آن عمل شود. لزوجت محل: لغزندگی همراه با چسبندگی که در محلی وجود دارد. لغو: بی فایده; بی معنا; بیهوده. لُقطه: پیدا شده; مال پیدا شده ای که صاحب آن معلوم نباشد. (م) ماترک: آنچه از متوفّی باقی مانده باشد. مال الاجاره: مالی که مستأجر بابت اجاره بپردازد. مال المصالحه: مالی که مورد صلح قرار گرفته است. مالیّت شرعی: چیزهایی که از نظر شارع مقدّس مال محسوب می شود مانند همه اموال مشروع (که ضوابط آن توسّط شارع مقدّس بیان گردیده است). مالیّت عرفی: چیزهایی که از نظر فرهنگ عموم مردم (عرف) مال محسوب می شود، هر چند از نظر دین اسلام مالیّت نداشته باشد، مثل خوک و مشروب. ماه هلالی: گردش ماه به دور زمین، ماه قمری که از ماه محرم شروع می شود و به ماه ذی الحجّه ختم می گردد و در مقابل ماه شمسی است که از فروردین ماه شروع و در اسفند پایان می یابد. مأموم: پیرو; کسی که در نماز به امام جماعت اقتدا نماید. مؤونه: مخارج یا هزینه. مباح: هر فعلی که از نظر شرعی نه پسندیده است و نه ناپسند (در برابر واجب و حرام و مستحب و مکروه). صفحه 542 مبتدئه: زنی که برای اولین بار عادت شود. مبطلات: اموری که باطل کننده عبادت می شود. متعه: زنی که با عقد موقّت به همسری مردی درآمده است. متنجّس: هر چیزی که ذاتاً پاک است و در اثر برخورد با شیء نجس آلوده شده است. متولّی: سرپرست. مثمن: قیمت گذاری شده; فروخته شده; کالایی که در معرض فروش قرار گرفته باشد. مجتهد: کوشا; کسی که در فهم احکام الهی به درجه رسیده و دارای قدرت علمی مناسبی است که می تواند احکام اسلام را از روی کتاب و سنّت استنباط نماید. مجتهد جامع الشرائط: مجتهدی که شرایط مرجعیّت تقلید را دارا می باشد. مجرای طبیعی: مسیر طبیعی هر چیز. مجهول المالک: مالی که معلوم نیست به چه کسی متعلّق است. مجزی است: کافی است ساقط کننده تکلیف است. محتضر: کسی که در حال جان کندن است. محتلم: کسی که در خواب منی از او خارج شده باشد. محذور: مانع; کنار گذاشته شده; آنچه از آن پرهیز گشته است. محرّم (محرّمات): چیزی که حرام است; اولین ماه از سال قمری. مَحْرَم: کسانی که ازدواج با آنها به جهت نسبی و یا سببی و یا شیر خوردن حرام ابدی است مانند: خواهر، مادر، دختر و دخترِ دختر، جدّات، عمّه و عمّات، خاله و خالات، ربائب، مادر زن و مادر او، دختر و خواهر رضاعی، زن پسر، زن پدر و نبیره. مُحرِم: کسی که در حال احرام حج یا عمره باشد. محظور: ممنوع. محفوظ: حفظ شده; نگهداری شده. محلّ اشکال است: اشکال دارد; خلاف احتیاط واجب است (مقلّد می تواند در این مسأله به مجتهد دیگری مراجعه کند). محل تأمّل است: باید احتیاط کرد (مقلّد می تواند در این مسأله به دیگری مراجعه کند). صفحه 543 مخیّر است: فتواست، مقلّد بایستی یکی از دو طرف و یا بیشتر را انتخاب نماید. مخرج بول و غائط: مجرای طبیعی خروج ادرار و مدفوع. مخمّس: مالی که خمس آن پرداخت شده باشد. مُدّ: پیمانه ای که تقریباً ده سیر گنجایش داشته باشد (750 گرم). مدّعی: خواهان ; کسی که برای خودش حقّی قائل است. مذی: رطوبتی که پس از ملاعبه از انسان خارج گردد. مرتد: مسلمانی که منکر خدا و رسول یا حکمی از ضروریّات دین شده که انکارش به انکار خدا و رسول باز گردد. مرتدّ فطری: کسی که از پدر یا مادر مسلمان متولّد شده و خودش نیز مسلمان بوده و سپس از دین خارج شده است. مرتدّ ملّی: کسی که از پدر و مادر غیر مسلمان متولّد شده ولی خودش پس از اظهار کفر مسلمان شده و مجدّداً کافر گردیده است. مرجوح (مرجوح شرعی): چیزی که کراهت شرعی داشته باشد. مردار: حیوانی که خود به خود مرده و یا بدون شرایط لازم کشته شده باشد. مزارعه: قراردادی که بین مالک زمین و زارع منعقد می شود که براساس آن مالک درصدی از محصول زراعی را صاحب می شود. مس: لمس کردن. مسّ میت: لمس کردن انسان مرده. مساقات: آبیاری کردن; قراردادی بین صاحب باغ و باغبان که براساس آن باغبان در برابر آبیاری و تربیت درختان، حقّ استفاده از مقدار معیّنی میوه باغ را پیدا می کند. مستحاضه: زنی که در حال استحاضه باشد. مستحب: پسندیده; مطلوب; چیزی که مطلوب شارع است ولی واجب نیست; هر حکم شرعی که اطاعت آن موجب ثواب است ولی مخالفت آن عقاب ندارد. مستطیع: توانا; کسی که امکانات و شرائط سفر حج را دارا باشد. مستهلک: از میان رفته; نابود شده; نیست شده. مسح: دست کشیدن بر چیزی; دست کشیدن به فرق سر و روی پاها با رطوبت باقیمانده از شستشوی صورت و دست ها در وضو. مسکین: بیچاره; مفلوک; کسی که از فقیر هم سخت تر می گذراند. مسکرات: چیزهای مست کننده. مشقّت: سختی; رنج; دشواری. مصالحه: سازش; آشتی. مصو نیّت: آسیب ناپذیری. مضطر: ناچار; ناگزیر. مضطربه: زنی که عادت ماهیانه اش بی نظم است. مضمضه: چرخانیدن آب در دهان. مضیقه: تنگدستی; تنگنایی. مطهّرات: پاک کننده ها. مظالم: چیزهایی که در ذمّه انسان است ولی صاحب آن معلوم نیست و یا دسترسی به آن ممکن نمی باشد، مانند اینکه شخصی یقین دارد در زمان طفولیّت به صورت غیر مجاز در مال کسی تصرّف نموده و در اثر تصرّف ضرری به صاحب آن رسیده است، اکنون برای اینکه یقین به برائت ذمّه خود پیدا کند، لازم است مقداری از مال خود را از طرف صاحب مال به عنوان مظالم با اجازه مجتهد جامع الشرایط به فقیر پرداخت نماید. معامله غرری: معامله ای است که اوصاف کالای مورد معامله (مبیع) به صورت کامل مشخّص نباشد مثل اینکه شخصی خانه ای را که اصلا ندیده است و از خصوصیات آن اطلاع ندارد بخرد یا بفروشد، و این نوع معامله کلا باطل است. معرض: برای عموم نشان دادن; در دیدِ همگان قرار دادن. معهود: شناخته شده; معمول و متداول; آنچه به طور ضمنی مورد قبول باشد. مفطِر: چیزی که روزه را می شکند. مفلّس: کسی که دارائیش کمتر از بدهکاریش می باشد. و از طرف حاکم شرع از تصرف در اموالش منع شده است. مقاربت: نزدیکی کردن; آمیزش جنسی. مقرّرات شرعیه: آنچه از طرف خداوند به عنوان تکلیف شرعی معیّن گردیده است. مکروه: ناپسند; نامطلوب; آنچه انجام آن حرام نیست ولی ترکش اولی است. مکلّف: هر انسانی که بالغ و عاقل است. ملاعبه: بازی کردن; معاشقه کردن. ممیّز: خردسالی که خوب و بد را تمیز می دهد. منذورله: کسی که به نفع او نذر شده است مثل امام(رحمه الله). منعزل: خود به خود برکنار شده. موازین شرعیّه: معیارهای شرعیّه. موالات: پشت سر هم; پیاپی انجام دادن. موجر: اجاره دهنده. مورد اشکال است: خلاف احتیاط است; در این مورد می توان به مجتهددیگر مراجعه کرد. موقوفٌ علیهم: کسانی که به نفع آنها وقف شده است. موقوفه: وقف شده. موکّل: وکیل کننده. منع کردن: جلوگیری کردن; بازداشتن. میّت: مرده; جسد بی جان انسان. (ن) ناسیه: زنی که وقت عادت ماهیانه خود را از یاد برده است. نافله: نماز مستحبّی. نری: بیضه. نبش قبر: شکافتن قبر. نصاب: حدّ مشخّص; حد یا مقدار معیّن. نصاب زکات: حدّ مشخّصی که برای هر یک از موارد وجوب زکات در نظر گرفته شده است. نظر به ریبه: نگاه کردن به گونه ای که موجب تحریک شهوت شود; نگاهی که موجب فتنه شود. نجس: پلید; ناپاک. نفاس: خونی که پس از زایمان از رحم زن خارج می گردد. نکاح: ازدواج کردن; زناشویی. نماز آیات: دو رکعت نماز مخصوص که در مواردی نظیر زلزله و کسوف و خسوف واجب است. نماز احتیاط: نماز بدون سوره ای که برای جبران رکعات مورد شک بجا آورده می شود. نماز استسقاء: نمازی که با کیفیت مخصوص برای طلب باران خوانده شود. نماز جماعت: نماز واجبی که دو نفر یا بیشتر با امامت یکی از آنها بجا می آوردند (در نماز جمعه حدّاقل جماعت 5 نفر است). نماز جمعه: دو رکعت نماز مخصوص که در زوال جمعه به جای نماز ظهر و به طور جماعت برگزار می گردد و با کمتر از 5 نفر انجام پذیر نیست. نماز خوف: نماز یومیّه انسان در حال جنگ و امثال آن که با کیفیت مخصوص و به طور شکسته بجا آورده شود. نماز شب: هشت رکعت نماز مستحبّی که به صورت 4 نماز دو رکعتی در ثلث آخر شب گزارده می شود. نماز شفع: دو رکعت نماز مستحبّی که پس از هشت رکعت نافله های شب، پیش از نماز وتر گزارده می شود. نمازطواف: دورکعت نمازمخصوص که در مراسم حجوعمره پس ازطواف گزارده می شود. نماز عید: دو رکعت نماز مخصوص که روز عید فطر و قربان می خوانند. نماز غفیله: دو رکعت نماز مخصوص که پس از نماز مغرب تا وقتی که سرخی مغرب از بین نرفته مستحب است. نماز قصر: نماز کوتاه; نمازهای چهار رکعتی که در سفر دو رکعت خوانده می شود. نماز قضا: نمازی است که به جای نمازهای فوت شده گزارده می شود. نماز مسافر: نماز کوتا; نمازهای چهار رکعتی که مسافر باید در سفر دو رکعتی بجا آورد. نماز مستحب: هر نمازی که بجا آوردن آن پسندیده است ولی واجب نیست. نماز میّت: نماز مخصوصی که باید بر جنازه مسلمان خوانده شود. نماز واجب: نمازی که بجا آوردن آن بر هر مکلّفی لازم است و اقسام آن عبارت است از: 1 - نمازهای یومیّه; 2 - نماز آیات; 3 - نماز میّت; 4 - نماز طواف; 5 - نماز قضای پدر و مادر; 6 - نمازی که انسان با نذر و عهد و قسم بر خود واجب کرده است. نماز وتر: یک رکعت نماز که پس از نماز شفع خوانده می شود و آخرین رکعت از نماز شب محسوب می گردد. نماز وحشت: دو رکعت نماز که برای شب اوّل قبر متوفّی خوانده می شود. نماز یومیّه: نماز روزانه; نمازهای واجب در هر شبانه روز که مجموعاً 17 رکعت است. نوافل یومیّه: نمازهای مستحبّی روزانه که هر شبانه روز 34 رکعت و در جمعه 38 رکعت است. نهی از منکر: بازداشتن دیگری از هر عملی که به حکم شارع ناپسند است. نیّت: قصد; تصمیم به انجام عمل دینی با هدف تقرّب به خداوند. (و) واجب: هر امری که انجام آن از نظر شرع الزامی و اجباری است. واجب تعبّدی: واجبی که در انجام آن قصد قربت لازم است (عبادات) واجب تعیینی: واجبی که به طور مشخّص وجوب به آن تعلّق گرفته است مانند نماز، روزه و حج. واجب توصلی: واجبی که قصد قربت لازم ندارد، مانند ادای دین کردن و جواب سلام دادن و شستن لباس و بدن برای نماز. واجب تخییری: امری که وجوب بین آن و دیگری دوران دارد، مانند کفّاره روزه که مخیّر است بین سه امر: 1 - آزاد کردن بنده; -2 شصت روز روزه گرفتن; 3 - شصت مسکین را اطعام کردن. واجب عینی: واجبی که برهر فردی با قطع نظر از دیگران واجب است، مانند نماز و روزه. واجب کفایی: واجبی که اگر کسی آن را انجام دهد از دیگران ساقط می شود، مانند غسل و سایر تجهیزات میّت که بر همه واجب است ولی وقتی که عدّه ای اقدام کنند، از دیگران ساقط می شود. واجب معلّق: واجبی که زمان وجوب آن (حال) و زمان واجب (آینده) یعنی وجوبش فعلی است ولی واجب را باید در شرایط مشخّصی انجام داد مانند وجوب حج پس از تحقّق شرایط استطاعت یعنی کسی که مستطیع شد حج بر او واجب است ولی باید صبر کند تا ایّام مخصوص حج فرا رسد و آنگاه عمل نماید. واجب منجّز: واجبی است که زمان وجوب و واجب یکی است، مانند روزه که در همان وقتی که واجب می گردد در همان وقت هم باید آن را انجام داد. واجب مطلق: واجبی که در هر شرایطی وجوب دارد، مانند نماز. واجب مشروط: واجبی که تنها در شرایط خاصّی واجب می گردد، مانند حج که تنها با شرط استطاعت واجب می شود. واجب موسّع: واجبی است که وقت انجام آن وسیع است، مانند نماز ظهر و عصر که از ظهر تا غروب وقت دارد. واجب مضیّق: واجبی است که دارای وقت مشخّص و محدود است، مانند روزه گرفتن در ماه رمضان. وارث: کسی که ارث می برد. واقف: وقف کننده. وثیقه: سپرده; گرویی. وجه: صورت; دلیل; عنوان. ودی: رطوبتی که گاهی پس از خروج بول مشاهده می شود. ودیعه: امانت. وذی: رطوبتی که گاهی پس از خروج منی مشاهده می شود. وصل به سکون: حرکت آخر کلمه ای را انداختن وبدون وقف آن را به کلمه بعد چسباندن. وصی: کسی که مسؤول انجام وصیّتی شود. وصیّت: سفارش; توصیه هایی که انسان برای کارهای پس از مرگش به دیگری می کند. وضو: شستن صورت و دست ها و مسح سر و پاها برای برپا داشتن نماز. وضوی ارتماسی: وضویی که انسان به عوض آنکه آب را روی صورت و دست هایش بریزد، صورت و دست هایش را در آب فرو می برد و در حال فروبردن یا بیرون آوردن آن قصد وضو می کند. وضوی ترتیبی: وضویی که انسان با ریختن آب به قصد وضو روی صورت و دست هایش آنها را می شوید. وضوی جبیره: آن است که در محل وضو، جبیره باشد. وطن: جایی که انسان برای اقامت و زندگی دائمی خود اختیار کند. وطی: لگدمال کردن; کنایه از عمل جنسی است. وقف به حرکت: در حین ادای حرکت آخرین حرف یک کلمه بین آن و کلمه بعد فاصله انداختن. وکیل: نماینده; کسی که از طرف شخصی اختیار انجام کاری را داشته باشد. ولایت: سرپرستی; صاحب اختیار بودن. ولیّ (یا قیّم): کسی که به دستور شارع مقدّس سرپرست دیگری است مانند پدر و پدربزرگ و مجتهد جامع الشرایط. (ه) هبه: بخشش. هدم: ویرانی. هدیه: تحفه; ارمغان. (ی) یائسه: زنی که سنّش به حدّی رسیده که دیگر عادت ماهیانه نمی شود.