نگاهی به نظریه های انقلاب اسلامی چکیده : نویسنده مهمترین دلایلِ وقوع انقلاب را رهبری حضرت امام خمینی رحمهالله وحدت مردم و انگیزه اعتقادی و اسلامی برشمرده و در مورد علل وقوع انقلاب اسلامی تحلیلها و نظریههای دیگر از جمله دیدگاه مارکسیستها، مفسران غربی و برخی نظریات دیگر را مورد نقد و بررسی قرار داده است. وی در پایان با یک تحقیق آماری، نتایج پنج گانه ذیل را بدست میدهد: اصلیترین انگیزه مردم برای حضور و فعالیت در جریانهای انقلابی، انگیزه دینی و اعتقادی و پس از آن بیشترین تأثیر از ناحیه عامل سیاسی بوده است. نگارنده انگیزههای اقتصادی را کم اثر و بیکفایتی و فساد مدیران را به عنوان انگیزه اصلی دانسته و سرسپردگی و وابستگی رژیم پهلوی به دولتهای خارجی را انگیزه یک سوم از پاسخ دهندگان ارزیابی نموده است. واقعه انقلاب اسلامی در ایران در سال 1357 یکی از وقایع مهم و یا بسیار مهم دهه 50 در جهان نبود، بلکه به دلائلی از وقایع بسیار فوقالعاده و غیرمنتظره بود که توجه تمامی گروههای سیاسی، جریانهای فکری، شخصیتهای اجتماعی و دولتهای کوچک و بزرگ را به خود جلب کرد. از این رو پدیده انقلاب اسلامی در طی دو دهه گذشته یکی از مهمترین موضوعاتی بودهاست که پیرامون آن تا کنون هزاران کتاب، سخنرانی، فیلم، مقاله و نظریه ارائه شده است. طبعا هر یک از شخصیتها و جریانهای فکری و اجتماعی و سیاسی داخل و خارج از کشور در تحلیل و تبیین پدیده انقلاب اسلامی براساس اطلاعات، گرایشها، منافع و وابستگی خود مطالبی عرضه کردهاند. میزان انطباق تحلیلها با واقعیتهای قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی قطعا متفاوت میباشد، اگرچه نظریهها و تحلیلها خود بخشهایی مشترک و بخشهایی معارض دارند. بسیاری از محققین تلاش کردهاند پدیده انقلاب اسلامی را نظیر سایر انقلابها بدانند و علل وقوع و تداوم آن را نیز همانند انقلابهای قرن بیستم تحلیل کنند. اما عده دیگری از آنان در برخورد با ابعاد متعدد داخلی و خارجی و چگونگی سیر تحول آن و آثار غیرمنتظره آن بر بسیاری از پدیدههای اجتماعی در دو دهه پایان قرن بیستم مجبور شدهاند اعتراف کنند که ویژگیهای انقلاب اسلامی در وقوع و تداوم آن با پدیدههای مشابه در سایر مناطق جهان دارای تفاوتهای اساسی و غیرقابل انکار است. غالب نویسندگان و تحلیلگرانی که در داخل ایران بودهاند و انقلاب را از نزدیک شاهد بودهاند و یا خود در متن آن قرار داشتند، دارای نظراتی مشابه و تحلیلهائی یکسان پیرامون علل و عوامل پیروزی و تداوم انقلاب میباشند. اگرچه تعداد زیادی در خارج از کشور نیز پس از تحقیق و بررسیهای میدانی و کتابخانهای نظرات مشابهی نیز ارائه کردهاند. مهمترین علل وقوع انقلاب در ایران از دیدگاه آنان عبارتست از: 1. رهبری حضرت امام خمینی(ره) امام خمینی نهتنها بهعنوان محبوبترین و مردمیترین چهره سیاسی مورد قبول همگان بود، بلکه مرجع دینی قابل اعتمادی برای مردم بود که هیچیک از گروهها و شخصیتهای دیگر چنین موقعیت و جایگاه منحصربهفردی را نداشتند. شخصیت دینی، مردمی و سیاسی امام آنچنان مردم را به خود جذب کرده بود که عملاً نفر دومی در هیچ سطح و کیفیتی مطرح نبود. 2. وحدت مردم حضور اکثریت مردم ایران در جریان انقلاب بدون توجه به موقعیتهای اجتماعی، وابستگیهای گروهی و طبقاتی، از پدیدههائی است که در انقلابهای قرون اخیر نظیر آن دیده نشده است. بهطوری که روستائیان، کارمندان، زنان، کارگران، دانشآموزان، دانشجویان و در خط مقدم و پیشاپیش آنان روحانیان فعالانه حضور داشتند و شعار مشترک سر میدادند. 3. انگیزه اعتقادی و اسلامی شعارها و حرکتهای اکثریت قریب به اتفاق شرکتکنندگان در فعالیتهای انقلابی حاکی از تمایل آنان به تحقق آرمانها، اصول و ارزشهای دینی بودهاست. حضرت امام(ره) در وصیت نامه سیاسی الهی خود در این زمینه چنین تحلیل میکند: (بیتردید رمز بقاء انقلاب اسلامی همان رمز پیروزی است، و رمز پیروزی را ملت میداند، و نسلهای آینده در تاریخ خواهند خواند که دو رکن اصلی آن انگیزه الهی و مقصد عالی حکومت اسلامی و اجتماع ملت در سراسر کشور با وحدت کلمه برای همان انگیزه و مقصد [بوده است].)(1) از آنجا که حضرت امام راحل خود در نقش رهبری انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی بود، نمیتوانست خود را بهعنوان یکی از علل پیروزی و تداوم آن معرفی کند و لذا به دو عامل دیگر اشاره مینماید. پیوند سه عامل مردم (امت)، رهبری (امام) و اسلام موجب تقویت حضور و نقش یکدیگر و تأثیر بیشتر در روند انقلاب و حفظ و تداوم آن بود. بهطوری که سالها بعد از وقوع انقلاب و پس از برگزاری و انجام چندین سمینار و تحقیقات گسترده توسط دستگاهها و مراکز وابسته به دشمن، به این نتیجه رسیدند که تنها راه مبارزه و مقابله با انقلاب اسلامی و برگرداندن اوضاع به شرایط قبل از آن، گسستن این پیوند است. جدا کردن مردم از اسلام، به زیر سؤال بردن رهبری دینی و ولایت فقیه، ایجاد جریانها، جناحها و گروههای معارض و در نتیجه تجزیه و مقابله نیروها با یکدیگر اساسیترین و مؤثرترین استراتژی دشمن برای شکست انقلاب اسلامی است.(2) در مورد علل وقوع انقلاب اسلامی تحلیلها و نظریههای دیگری مطرح شده است که در این مقاله سعی میشود به نقد و بررسی چند مورد از معروفترین آنها پرداخته شود. ______________________________ 1. وصیتنامه سیاسی الهی حضرت امام خمینی(ره)، از انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سال 68، تهران، چاپ اول، صفحه 8. 2. متأسفانه این سیاست چند سالی است که در حال اجرا میباشد! 1. علل پیروزی انقلاب از دیدگاه مارکسیستها طرفداران مکتب مارکسیسم صرف نظر از گرایشها و شاخههای متفاوت آن، طبق معمول و براساس تفکرات خود، تمامی تحولات و رویکردهای مختلف را بر مبنای اقتصادی تجزیه و تحلیل و نتیجهگیری میکردند. نشریات حزب توده و بعضی نشریات شوروی حرکتهای مردمی را ابتدا (مبارزات خرده بورژواهای شهری بر ضد بورژوازی کمپرادور و برای شکست پایگاه سرمایهداری غرب در ایران) تبیین کردند. زمانی که شعارهای اسلامی و حضور اقشار مختلف و روحانیون را دیدند و تضاد آشکار با تحلیلهای مارکسیستی روشن شد، چنین تحلیل کردند که (شورشی کور) توسط گروهی فرصتطلب برای به عقب انداختن جنبش انقلابی کارگری خلقهای ایران برای رسیدن به سوسیالیسم در حال شکل گرفتن است.)(1) مارکسیستها در فاصله سالهای 56 تا 59 دهها تحلیل و تفسیر متفاوت و متضاد پیرامون روند انقلاب اسلامی منتشر کردند، که درواقع هیچیک از آنها با واقعیتهای موجود انطباق نداشت. 2. دیدگاههای مفسران غربی در غرب دیدگاه واحدی در مورد علل پیروزی انقلاب و حتی شناخت همهجانبه و واقعگرایانه نسبت به جامعه ایران وجود نداشت. زیرا غالبا مسائل و واقعیتهای کشور را با دیدگاههای مادّی غرب بررسی و تحلیل میکردند. (نمونه بارز نادانی و در عین حال نتیجه فرعی قضیه پهلوی (همه چیز را از دید خاندان پهلوی دیدن) نارسائی تکاندهندهای بود که در سفارت امریکا در تهران وجود داشت. مشکلات زیادی سفارت را دربر گرفته بود، نظیر کم استعدادی کارمندان، آگاهی ناچیز در مورد منطقه و زبان، محدود بودن تماس، در انزوای فرهنگی قرار داشتن و به مرور زمان ابتلاء همه مأموران به ناراحتی روحی. ______________________________ 1. از سخنان یکی از رهبران گروههای مارکسیست در مهر ماه 57. تمام سفرایی که پس از جنگ جهانی دوم مأمور ایران شدند، به استثنای موارد نادر، برای قبول مسؤولیتهای خود، آمادگی کامل نداشتند، و آنها که ایران را میشناختند خود حامی قضیه پهلوی و متعهد به آن بودند. آنها فاقد کارمندان زبده و کارآزموده برای ایجاد تماس بودند. درواقع منابع اطلاعاتی آنها بسیار سطحی بود. نمونههای حیرتآور جهالت مقامات امریکائی در مورد ایران بسیار فراوان است. در سال 1974 (1353) آگاهترین مأمور امریکائی در تهران هرگز نام (علی شریعتی) را نشنیده بود.)(1) چنین اعترافاتی سالها پس از پیروزی انقلاب و سردرگمی در شناخت و تجزیه و تحلیل و پیشبینی وقایع و شکست بسیاری از طرحها و برنامهها، بیان و نوشته شد. از طرف دیگر به دلیل بیاطلاعی کامل از ساختار مذهبی و نقش نهادهای مردمی و دینی، خصوصا عدم شناخت فرهنگ تشیع، بسیاری از تحلیلها و نظریهها پیرامون انقلاب اسلامی در چارچوب و قالب تئوریهای رایج در غرب و مشابه دانستن انقلاب اسلامی با سایر انقلابها ارائه شد. دو نظریه بیش از سایر نظریات در غرب پیرامون علل وقوع انقلاب در ایران مطرح میباشد: 1. نظریه عدم توسعه متوازن براساس این نظریه اجرای طرحهای دیکته شده توسط کندی و نوسازی صنعتی موجب تغییراتی نامتوازن در جامعه ایران شد. فاصله طبقاتی، ناهماهنگی سیاستهای مدرن اقتصادی با ساختار سنتی، رواج فرهنگ و فساد غربی معارض با باورها و ارزشهای دینی، موجب نوعی (انفجار از درون) در جامعه ایران شد که به دلیل شدت و گستردگی آن قابل کنترل و مهار نبود، درنتیجه تبدیل به یک جریان نیرومند اجتماعی شد که وقوع انقلاب اسلامی، سقوط سلطنت و حذف سلطه خارجی را به دنبال داشت. (... علت وقوع انقلاب این بود که شاه در حوزه اقتصادی اجتماعی نوسازی کرد، و در نتیجه طبقه متوسط جدید و طبقه کارگر صنعتی را گسترش داد، اما نتوانست در حوزه ______________________________ 1. بیل، جیمز: (شیر و عقاب)، نشر فاخته، تهران 1371، چاپ اول، صفحه 579. دیگر حوزه سیاسی نوسازی نماید. و این ناتوانی حلقههای پیوند دهنده حکومت و ساختار اجتماعی را فرسوده کرد، راههای ارتباطی میان نظام سیاسی و مردم را گسست، شکاف بین گروههای حاکم و نیروهای اجتماعی مدرن را بیشتر کرد و مهمتر از همه این که پلهای ارتباطی اندکی را که در گذشته پیوند دهنده نهاد سیاسی با نیروهای اجتماعی سنتی بهویژه بازار و مراجع دینی بود، ویران ساخت... پس انقلاب نه به دلیل توسعه بیش از حد و نه توسعه نیافتگی، بلکه به سبب توسعه ناهمگون روی داد.)(1) این نظریه درواقع توجیهگر و نفیکننده سلطه همهجانبه خارجی خصوصا امریکا و آثار و تبعات آن میباشد. زیرا اقدامات شاه منطبق با سیاستهای تحمیلی امریکا و انگلیس بود. بهعلاوه در کشورهای دیگری شاهد اجرای برنامههای نوسازی اقتصادی اجتماعی بودهایم ولی انقلابی واقع نشد، لذا این نظریه برای تبیین وقوع انقلاب اسلامی نمیتواند علمی و واقعبینانه باشد. طرفداران این نظریه تصور کردهاند که اگر مردم ایران در شعارها و خواستههایشان اسلام را مطرح کردهاند پس با صنعت، نوسازی و مدرنیزاسیون مخالف هستند. درحالی که واقعیت این است که هیچیک از کسانی که در جریان انقلاب بودهاند با پیشرفت، رفاه، توسعه و تعالی کشور و برخورداری از ابزار و فنون (تکنولوژی) مخالف نبودند. حضرت امام در یکی از سخنان خود به صراحت موافقت با دستاوردهای سازنده و مثبت تمدن غرب و مخالفت با فحشا را اعلام داشتند. این جمله به معنای دقیق کلمه، جوابی است به کسانی که میگویند، یکی از علل پیروزی انقلاب مقابله با مدرن شدن و صنعتی شدن بوده است! 2. توسعه نیافتگی سیاسی از جمله نظریاتی که جریانهای روشنفکری بیشتر به آن پرداختهاند و در سالهای اخیر نیز در مطبوعات و تریبونهای سیاسی مورد تأکید بیشتری قرار گرفته است، مسأله تمایل شدید مردم و گروههای اجتماعی به توسعه سیاسی در اواخر دوران پهلوی میباشد. با توجه به واقعیتهای یک قرن مبارزات مردم ایران در شرایط و اشکال مختلف و قیامهای متعدد ______________________________ 1. آبراهامیان، یرواند: (ایران بین دو انقلاب): ترجمه محمد ابراهیم فتاحی، نشر نی، تهران، سال 78، چاپ سوم، صفحه 524. آنان بر ضد دیکتاتوری داخلی و سلطه خارجی نمیتوان (توسعه سیاسی) را خواسته سالهای اخیر سلطنت و علت پیروزی انقلاب به شمار آورد، زیرا حرکتهای انقلابی مردم و پیروزی نهائی آنها درواقع نشاندهنده رشد و توسعه و بلوغ سیاسی مردمی بود که در طول یک قرن تحت فشارهای فزاینده آن را بهدست آورده بودند. به عبارت دیگر انقلاب اسلامی معلول توسعهیافتگی سیاسی مردم بوده است. (شاه هرچند ساختار اجتماعی اقتصادی را نوسازی کرد، برای توسعه نظام سیاسی اجازه شکلگیری گروههای فشار، ایجاد فضای باز سیاسی برای نیروهای مختلف اجتماعی، ایجاد پیوند میان رژیم و طبقات جدید، حفظ حلقههای ارتباطی موجود میان رژیم و طبقات قدیمی و گسترش پایگاه اجتماعی سلطنت که عمدتا به علت کودتای نظامی سال 1332 همچنان پابرجا مانده بود تلاش چندانی نکرد. او به جای نوسازی نظام سیاسی، قدرتش را همانند پدرش بر روی سه ستون نیروهای مسلح، شبکه حمایتی دربار و دیوانسالاری گسترده دولتی قرار داد.)(1) شاه دیکتاتوری وابسته و ضد مردم بود. اقدامات سرکوبگرانه، خفقان، سانسور، شکنجه، زندان و اعدام توسط رژیم شاه قطعا یکی از انگیزههای قیام و انقلاب مردم بود، اما نکته مهم این است که تصور مردم این بود که این اقدامات شاه در راستای سیاستهای اسلامزدائی و حاکم کردن فرهنگ و باورهای ضد اسلامی به نمایندگی از جانب قدرتهای بزرگ است، و لذا برای حفظ هویت و ارزشهای دینی باید قیام کنند و به مقابله با اقدامات شاه و جلوگیری از تحقق اهداف سلطه بیگانه برخیزند. بهعبارت دیگر مبارزه با ظالم و فاسد و مفسد را از وظایف دینی خود میدانستند و این مبارزه را به رهبری مرجعی دینی، کارساز و با ارزش میدانستند. برخی نظریات دیگر تعدادی از گروههای سیاسی قبل و بعد از پیروزی انقلاب، انگیزه اصلی و اساسی مردم را ضدیت با سلطنت و خاندان پهلوی عنوان نمودهاند. و در تحلیلهای خود سرنگونی سلطنت و تأسیس حکومت ملی را هدف مبارزات و خواست مردم اعلام کردهاند، و جمهوری اسلامی را یک نظام تحمیلی به مردم ______________________________ 1. همان منبع، صفحه 535. ایران تبلیغ کردهاند. طرفداران این نظریه اظهار کردهاند که رهبران روحانی انقلاب درواقع خواست مردم را تغییر دادهاند. این تحلیل، خلاف واقعیت است، زیرا که شعارهای مردم در جریان انقلاب که بعضی از آنها هنوز بر دیوارهای شهرها بهجای مانده، حکومت اسلامی یا جمهوری اسلامی است. از طرف دیگر در اولین رفراندومی که در 12 فروردین 58 به شکل سراسری در کشور صورت گرفت، بیش از 98% مردم به جمهوری اسلامی رأی دادند. درحالی که این رفراندوم در کمال آزادی برگزار شد و رأی بالای مردم نشاندهنده تمایل و خواست آنان بوده است. بنابراین مردم تنها به نفی نظام سلطنتی رأی ندادهاند بلکه به صراحت و روشنی به اثبات نظام جمهوری اسلامی رأی قاطع دادهاند. یک تحقیق آماری آنچه در زمینه علل و عوامل وقوع انقلاب در داخل و خارج از کشور به نگارش درآمد براساس دیدگاهها و میزان آگاهی از مجموعه شرایط و ویژگیها بوده است. اخیرا تحقیقی آماری مبتنی بر موضوعات مشخص و نظرات افرادی که غالبا در جریان انقلاب بودهاند صورت گرفته که خلاصهای از آن میتواند در ارزیابی نظرات ارائه شده، همه محققین را یاری نماید.(1) در این تحقیق از 236 نفر زن و مرد در فاصله سنین 35 تا 60 ساله (در زمان انقلاب در سال 1357 بین 15 تا 40 سال داشتهاند) و دارای تحصیلات دیپلم و از اقشار مختلف و مناطق مختلف شهر تهران، پیرامون انگیزههای آنان برای شرکت در فعالیتهای انقلابی سؤالاتی مطرح شده که با جمعبندی و شمارش آنها چندین جدول به دست آمده است. جدولهای مربوط ترکیب جنسی و سنّی، تحصیلات و توزیع منطقهای به علت بیارتباطی با موضوع نقل نمیشود و فقط جدول مربوط به انگیزههای شرکتکنندگان ارائه میشود: ______________________________ 1. این تحقیق در پائیز 77 درباره بررسی سیر تحول ارزشهای اجتماعی در ایران پس از انقلاب انجام شد، و نتائج آن در کتاب (انقلاب و ارزشها) از تحقیقات (پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی) منتشر شده است. ردیف عنوان (عباراتی که در پاسخها، ذکر شده است) تعداد درصد 1 بیاعتنایی به ارزش دفاعی دینی/ عدم رعایت موازین اسلامی/ بی توجهی به مسائل دینی و مذهبی/ اسلامزدایی/ فساد رژیم شاه، روحانیت/ رفتارهای ضداسلامی/ بیاعتنایی به اعتقادات مردم/ کمرنگ شدن مسائل دینی/ اسلامستیزی 54 7/23 2 بیبند و باری و ترویج آن/ فساد اخلاقی و جنسی/ هرزگی و فساد/ مشکلات/ ترویج فساد و فحشا/... 33 5/14 3 استبداد/ آزار مردم/ دیکتاتوری/ سرکوب مردم با تقوا/ فشارهای مذهبی سیاسی/ شکنجه/ آزار و اذیت بزرگان/ کشتن افراد مذهبی/ ایجاد وحشت و سرکوب مخالفان/... 25 11 4 تبعیض/ اختلاف طبقاتی/ تبعیض در انتخاب افراد/ فاصله طبقاتی بین فقیر و غنی/ نظام طبقاتی/ شکافهای طبقاتی 19 9/8 5 خفقان و عدم آزادی در قلم و بیان، ایجاد رعب و وحشت/ اختناق/ خفقان مطلق/ تفتیش عقاید/ بیتوجهی به آزادیهای فردی 9 4 6 وجود مراکز فساد/ لاابالیگری/ فروش مشروبات الکلی 11 8/4 7 بیحجابی/ بدحجابی 8 5/3 8 بیعدالتی/ عدم رسیدگی به محرومین/ بیعدالتی اجتماعی 7 1/3 9 عدم وجود حکومت اسلامی/ تلاش برای پیدا کردن حکومت اسلامی 7 1/3 10 بیتوجهی به اسلام/ بیتوجهی به خدمات مردم/ دروغ به مردم/ پارتیبازی/ عدم رسیدگی به امور مردم 5 2/2 11 رغبت به تجملگرایی/ بیبندوباری سران حکومت/ حیف و میل بیتالمال/ زندگی اشرافی/ بیبندوباری رژیم 5 2/2 12 کمبودهای رفاهی مردم/ بیتوجهی به مسائل رفاهی مردم/ فقر اکثریت مردم/ فقر و تهیدستی/ وضع بد اقتصادی مردم/... 4 7/1 13 نفوذ آمریکا/ وابستگی به اجنبی بخصوص آمریکا/ دخالت مستقیم آمریکا 4 7/1 14 استثمار/ و خروج سرمایههای مملکت و تاراج ثروت نفت/ به یغما رفتن ثروتها 4 7/1 15 سایر عبارات (بیاعتنایی به ارزش ملی غربزدگی وابستگی به غرب و شرق بیکاری سانسور فساد اداری وجود آزادیهای بیش از حدّ 15 6/6 جمع 228 100 با جمعبندی انگیزههای مشابه و محدود کردن عناوین به جدول دیگری میرسیم که به شکل خلاصه سه انگیزه مهم فرهنگی اسلامی، سیاسی و اقتصادی را نشان میدهد: انگیزههای فرهنگی، دینی، (اسلامی) 8/47% انگیزههای سیاسی اجتماعی 5/32% انگیزههای اقتصادی 2/15% نکته: 8 نفر از جامعه آماری پاسخ ندادهاند. نتایج و تحلیل 1. اصلیترین و مهمترین انگیزه مردم برای حضور و فعالیت در جریان انقلاب انگیزههای دینی و اعتقادی بوده است 2. عامل سیاسی اجتماعی پس از عامل اعتقادی و با فاصله نسبتا زیاد، انگیزه شرکتکنندگان در جریان انقلاب بوده است 3. انگیزه اقتصادی کمترین نقش را در بین انگیزههای عمومی داشته است 4. حداکثر 16% از پاسخدهندگان، بیکفایتی و فساد مدیران را به عنوان انگیزه اصلی مطرح کردهاند 5. نقش وابستگی رژیم شاه به دولتهای خارجی، انگیزه یک سوم از پاسخدهندگان بوده است. ( منبع : نگاهی به نظریه های انقلاب اسلامی ، جواد منصوری، مجله رواق اندیشه ، بهمن 1380 ، ش 5 ، صص 95 - 104)
نگاهی به نظریه های انقلاب اسلامی
چکیده :
نویسنده مهمترین دلایلِ وقوع انقلاب را رهبری حضرت امام خمینی رحمهالله وحدت مردم و انگیزه اعتقادی و اسلامی برشمرده و در مورد علل وقوع انقلاب اسلامی تحلیلها و نظریههای دیگر از جمله دیدگاه مارکسیستها، مفسران غربی و برخی نظریات دیگر را مورد نقد و بررسی قرار داده است. وی در پایان با یک تحقیق آماری، نتایج پنج گانه ذیل را بدست میدهد:
اصلیترین انگیزه مردم برای حضور و فعالیت در جریانهای انقلابی، انگیزه دینی و اعتقادی و پس از آن بیشترین تأثیر از ناحیه عامل سیاسی بوده است. نگارنده انگیزههای اقتصادی را کم اثر و بیکفایتی و فساد مدیران را به عنوان انگیزه اصلی دانسته و سرسپردگی و وابستگی رژیم پهلوی به دولتهای خارجی را انگیزه یک سوم از پاسخ دهندگان ارزیابی نموده است.
واقعه انقلاب اسلامی در ایران در سال 1357 یکی از وقایع مهم و یا بسیار مهم دهه 50 در جهان نبود، بلکه به دلائلی از وقایع بسیار فوقالعاده و غیرمنتظره بود که توجه تمامی گروههای سیاسی، جریانهای فکری، شخصیتهای اجتماعی و دولتهای کوچک و بزرگ را به خود جلب کرد. از این رو پدیده انقلاب اسلامی در طی دو دهه گذشته یکی از مهمترین موضوعاتی بودهاست که پیرامون آن تا کنون هزاران کتاب، سخنرانی، فیلم، مقاله و نظریه ارائه شده است.
طبعا هر یک از شخصیتها و جریانهای فکری و اجتماعی و سیاسی داخل و خارج از کشور در تحلیل و تبیین پدیده انقلاب اسلامی براساس اطلاعات، گرایشها، منافع و وابستگی خود مطالبی عرضه کردهاند.
میزان انطباق تحلیلها با واقعیتهای قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی قطعا متفاوت میباشد، اگرچه نظریهها و تحلیلها خود بخشهایی مشترک و بخشهایی معارض دارند.
بسیاری از محققین تلاش کردهاند پدیده انقلاب اسلامی را نظیر سایر انقلابها بدانند و علل وقوع و تداوم آن را نیز همانند انقلابهای قرن بیستم تحلیل کنند. اما عده دیگری از آنان در برخورد با ابعاد متعدد داخلی و خارجی و چگونگی سیر تحول آن و آثار غیرمنتظره آن بر بسیاری از پدیدههای اجتماعی در دو دهه پایان قرن بیستم مجبور شدهاند اعتراف کنند که ویژگیهای انقلاب اسلامی در وقوع و تداوم آن با پدیدههای مشابه در سایر مناطق جهان دارای تفاوتهای اساسی و غیرقابل انکار است.
غالب نویسندگان و تحلیلگرانی که در داخل ایران بودهاند و انقلاب را از نزدیک شاهد بودهاند و یا خود در متن آن قرار داشتند، دارای نظراتی مشابه و تحلیلهائی یکسان پیرامون علل و عوامل پیروزی و تداوم انقلاب میباشند. اگرچه تعداد زیادی در خارج از کشور نیز پس از تحقیق و بررسیهای میدانی و کتابخانهای نظرات مشابهی نیز ارائه کردهاند.
مهمترین علل وقوع انقلاب در ایران از دیدگاه آنان عبارتست از:
1. رهبری حضرت امام خمینی(ره)
امام خمینی نهتنها بهعنوان محبوبترین و مردمیترین چهره سیاسی مورد قبول همگان بود، بلکه مرجع دینی قابل اعتمادی برای مردم بود که هیچیک از گروهها و شخصیتهای دیگر چنین موقعیت و جایگاه منحصربهفردی را نداشتند. شخصیت دینی، مردمی و سیاسی امام آنچنان مردم را به خود جذب کرده بود که عملاً نفر دومی در هیچ سطح و کیفیتی مطرح نبود.
2. وحدت مردم
حضور اکثریت مردم ایران در جریان انقلاب بدون توجه به موقعیتهای اجتماعی، وابستگیهای گروهی و طبقاتی، از پدیدههائی است که در انقلابهای قرون اخیر نظیر آن دیده نشده است. بهطوری که روستائیان، کارمندان، زنان، کارگران، دانشآموزان، دانشجویان و در خط مقدم و پیشاپیش آنان روحانیان فعالانه حضور داشتند و شعار مشترک سر میدادند.
3. انگیزه اعتقادی و اسلامی
شعارها و حرکتهای اکثریت قریب به اتفاق شرکتکنندگان در فعالیتهای انقلابی حاکی از تمایل آنان به تحقق آرمانها، اصول و ارزشهای دینی بودهاست.
حضرت امام(ره) در وصیت نامه سیاسی الهی خود در این زمینه چنین تحلیل میکند:
(بیتردید رمز بقاء انقلاب اسلامی همان رمز پیروزی است، و رمز پیروزی را ملت میداند، و نسلهای آینده در تاریخ خواهند خواند که دو رکن اصلی آن انگیزه الهی و مقصد عالی حکومت اسلامی و اجتماع ملت در سراسر کشور با وحدت کلمه برای همان انگیزه و مقصد [بوده است].)(1)
از آنجا که حضرت امام راحل خود در نقش رهبری انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی بود، نمیتوانست خود را بهعنوان یکی از علل پیروزی و تداوم آن معرفی کند و لذا به دو عامل دیگر اشاره مینماید.
پیوند سه عامل مردم (امت)، رهبری (امام) و اسلام موجب تقویت حضور و نقش یکدیگر و تأثیر بیشتر در روند انقلاب و حفظ و تداوم آن بود. بهطوری که سالها بعد از وقوع انقلاب و پس از برگزاری و انجام چندین سمینار و تحقیقات گسترده توسط دستگاهها و مراکز وابسته به دشمن، به این نتیجه رسیدند که تنها راه مبارزه و مقابله با انقلاب اسلامی و برگرداندن اوضاع به شرایط قبل از آن، گسستن این پیوند است. جدا کردن مردم از اسلام، به زیر سؤال بردن رهبری دینی و ولایت فقیه، ایجاد جریانها، جناحها و گروههای معارض و در نتیجه تجزیه و مقابله نیروها با یکدیگر اساسیترین و مؤثرترین استراتژی دشمن برای شکست انقلاب اسلامی است.(2)
در مورد علل وقوع انقلاب اسلامی تحلیلها و نظریههای دیگری مطرح شده است که در این مقاله سعی میشود به نقد و بررسی چند مورد از معروفترین آنها پرداخته شود.
______________________________
1. وصیتنامه سیاسی الهی حضرت امام خمینی(ره)، از انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سال 68، تهران، چاپ اول، صفحه 8.
2. متأسفانه این سیاست چند سالی است که در حال اجرا میباشد!
1. علل پیروزی انقلاب از دیدگاه مارکسیستها
طرفداران مکتب مارکسیسم صرف نظر از گرایشها و شاخههای متفاوت آن، طبق معمول و براساس تفکرات خود، تمامی تحولات و رویکردهای مختلف را بر مبنای اقتصادی تجزیه و تحلیل و نتیجهگیری میکردند.
نشریات حزب توده و بعضی نشریات شوروی حرکتهای مردمی را ابتدا (مبارزات خرده بورژواهای شهری بر ضد بورژوازی کمپرادور و برای شکست پایگاه سرمایهداری غرب در ایران) تبیین کردند. زمانی که شعارهای اسلامی و حضور اقشار مختلف و روحانیون را دیدند و تضاد آشکار با تحلیلهای مارکسیستی روشن شد، چنین تحلیل کردند که (شورشی کور) توسط گروهی فرصتطلب برای به عقب انداختن جنبش انقلابی کارگری خلقهای ایران برای رسیدن به سوسیالیسم در حال شکل گرفتن است.)(1)
مارکسیستها در فاصله سالهای 56 تا 59 دهها تحلیل و تفسیر متفاوت و متضاد پیرامون روند انقلاب اسلامی منتشر کردند، که درواقع هیچیک از آنها با واقعیتهای موجود انطباق نداشت.
2. دیدگاههای مفسران غربی
در غرب دیدگاه واحدی در مورد علل پیروزی انقلاب و حتی شناخت همهجانبه و واقعگرایانه نسبت به جامعه ایران وجود نداشت. زیرا غالبا مسائل و واقعیتهای کشور را با دیدگاههای مادّی غرب بررسی و تحلیل میکردند.
(نمونه بارز نادانی و در عین حال نتیجه فرعی قضیه پهلوی (همه چیز را از دید خاندان پهلوی دیدن) نارسائی تکاندهندهای بود که در سفارت امریکا در تهران وجود داشت. مشکلات زیادی سفارت را دربر گرفته بود، نظیر کم استعدادی کارمندان، آگاهی ناچیز در مورد منطقه و زبان، محدود بودن تماس، در انزوای فرهنگی قرار داشتن و به مرور زمان ابتلاء همه مأموران به ناراحتی روحی.
______________________________
1. از سخنان یکی از رهبران گروههای مارکسیست در مهر ماه 57.
تمام سفرایی که پس از جنگ جهانی دوم مأمور ایران شدند، به استثنای موارد نادر، برای قبول مسؤولیتهای خود، آمادگی کامل نداشتند، و آنها که ایران را میشناختند خود حامی قضیه پهلوی و متعهد به آن بودند. آنها فاقد کارمندان زبده و کارآزموده برای ایجاد تماس بودند. درواقع منابع اطلاعاتی آنها بسیار سطحی بود.
نمونههای حیرتآور جهالت مقامات امریکائی در مورد ایران بسیار فراوان است. در سال 1974 (1353) آگاهترین مأمور امریکائی در تهران هرگز نام (علی شریعتی) را نشنیده بود.)(1)
چنین اعترافاتی سالها پس از پیروزی انقلاب و سردرگمی در شناخت و تجزیه و تحلیل و پیشبینی وقایع و شکست بسیاری از طرحها و برنامهها، بیان و نوشته شد. از طرف دیگر به دلیل بیاطلاعی کامل از ساختار مذهبی و نقش نهادهای مردمی و دینی، خصوصا عدم شناخت فرهنگ تشیع، بسیاری از تحلیلها و نظریهها پیرامون انقلاب اسلامی در چارچوب و قالب تئوریهای رایج در غرب و مشابه دانستن انقلاب اسلامی با سایر انقلابها ارائه شد.
دو نظریه بیش از سایر نظریات در غرب پیرامون علل وقوع انقلاب در ایران مطرح میباشد:
1. نظریه عدم توسعه متوازن
براساس این نظریه اجرای طرحهای دیکته شده توسط کندی و نوسازی صنعتی موجب تغییراتی نامتوازن در جامعه ایران شد. فاصله طبقاتی، ناهماهنگی سیاستهای مدرن اقتصادی با ساختار سنتی، رواج فرهنگ و فساد غربی معارض با باورها و ارزشهای دینی، موجب نوعی (انفجار از درون) در جامعه ایران شد که به دلیل شدت و گستردگی آن قابل کنترل و مهار نبود، درنتیجه تبدیل به یک جریان نیرومند اجتماعی شد که وقوع انقلاب اسلامی، سقوط سلطنت و حذف سلطه خارجی را به دنبال داشت.
(... علت وقوع انقلاب این بود که شاه در حوزه اقتصادی اجتماعی نوسازی کرد، و در نتیجه طبقه متوسط جدید و طبقه کارگر صنعتی را گسترش داد، اما نتوانست در حوزه
______________________________
1. بیل، جیمز: (شیر و عقاب)، نشر فاخته، تهران 1371، چاپ اول، صفحه 579.
دیگر حوزه سیاسی نوسازی نماید. و این ناتوانی حلقههای پیوند دهنده حکومت و ساختار اجتماعی را فرسوده کرد، راههای ارتباطی میان نظام سیاسی و مردم را گسست، شکاف بین گروههای حاکم و نیروهای اجتماعی مدرن را بیشتر کرد و مهمتر از همه این که پلهای ارتباطی اندکی را که در گذشته پیوند دهنده نهاد سیاسی با نیروهای اجتماعی سنتی بهویژه بازار و مراجع دینی بود، ویران ساخت... پس انقلاب نه به دلیل توسعه بیش از حد و نه توسعه نیافتگی، بلکه به سبب توسعه ناهمگون روی داد.)(1)
این نظریه درواقع توجیهگر و نفیکننده سلطه همهجانبه خارجی خصوصا امریکا و آثار و تبعات آن میباشد. زیرا اقدامات شاه منطبق با سیاستهای تحمیلی امریکا و انگلیس بود. بهعلاوه در کشورهای دیگری شاهد اجرای برنامههای نوسازی اقتصادی اجتماعی بودهایم ولی انقلابی واقع نشد، لذا این نظریه برای تبیین وقوع انقلاب اسلامی نمیتواند علمی و واقعبینانه باشد.
طرفداران این نظریه تصور کردهاند که اگر مردم ایران در شعارها و خواستههایشان اسلام را مطرح کردهاند پس با صنعت، نوسازی و مدرنیزاسیون مخالف هستند. درحالی که واقعیت این است که هیچیک از کسانی که در جریان انقلاب بودهاند با پیشرفت، رفاه، توسعه و تعالی کشور و برخورداری از ابزار و فنون (تکنولوژی) مخالف نبودند.
حضرت امام در یکی از سخنان خود به صراحت موافقت با دستاوردهای سازنده و مثبت تمدن غرب و مخالفت با فحشا را اعلام داشتند. این جمله به معنای دقیق کلمه، جوابی است به کسانی که میگویند، یکی از علل پیروزی انقلاب مقابله با مدرن شدن و صنعتی شدن بوده است!
2. توسعه نیافتگی سیاسی
از جمله نظریاتی که جریانهای روشنفکری بیشتر به آن پرداختهاند و در سالهای اخیر نیز در مطبوعات و تریبونهای سیاسی مورد تأکید بیشتری قرار گرفته است، مسأله تمایل شدید مردم و گروههای اجتماعی به توسعه سیاسی در اواخر دوران پهلوی میباشد.
با توجه به واقعیتهای یک قرن مبارزات مردم ایران در شرایط و اشکال مختلف و قیامهای متعدد
______________________________
1. آبراهامیان، یرواند: (ایران بین دو انقلاب): ترجمه محمد ابراهیم فتاحی، نشر نی، تهران، سال 78، چاپ سوم، صفحه 524.
آنان بر ضد دیکتاتوری داخلی و سلطه خارجی نمیتوان (توسعه سیاسی) را خواسته سالهای اخیر سلطنت و علت پیروزی انقلاب به شمار آورد، زیرا حرکتهای انقلابی مردم و پیروزی نهائی آنها درواقع نشاندهنده رشد و توسعه و بلوغ سیاسی مردمی بود که در طول یک قرن تحت فشارهای فزاینده آن را بهدست آورده بودند. به عبارت دیگر انقلاب اسلامی معلول توسعهیافتگی سیاسی مردم بوده است.
(شاه هرچند ساختار اجتماعی اقتصادی را نوسازی کرد، برای توسعه نظام سیاسی اجازه شکلگیری گروههای فشار، ایجاد فضای باز سیاسی برای نیروهای مختلف اجتماعی، ایجاد پیوند میان رژیم و طبقات جدید، حفظ حلقههای ارتباطی موجود میان رژیم و طبقات قدیمی و گسترش پایگاه اجتماعی سلطنت که عمدتا به علت کودتای نظامی سال 1332 همچنان پابرجا مانده بود تلاش چندانی نکرد. او به جای نوسازی نظام سیاسی، قدرتش را همانند پدرش بر روی سه ستون نیروهای مسلح، شبکه حمایتی دربار و دیوانسالاری گسترده دولتی قرار داد.)(1)
شاه دیکتاتوری وابسته و ضد مردم بود. اقدامات سرکوبگرانه، خفقان، سانسور، شکنجه، زندان و اعدام توسط رژیم شاه قطعا یکی از انگیزههای قیام و انقلاب مردم بود، اما نکته مهم این است که تصور مردم این بود که این اقدامات شاه در راستای سیاستهای اسلامزدائی و حاکم کردن فرهنگ و باورهای ضد اسلامی به نمایندگی از جانب قدرتهای بزرگ است، و لذا برای حفظ هویت و ارزشهای دینی باید قیام کنند و به مقابله با اقدامات شاه و جلوگیری از تحقق اهداف سلطه بیگانه برخیزند. بهعبارت دیگر مبارزه با ظالم و فاسد و مفسد را از وظایف دینی خود میدانستند و این مبارزه را به رهبری مرجعی دینی، کارساز و با ارزش میدانستند.
برخی نظریات دیگر
تعدادی از گروههای سیاسی قبل و بعد از پیروزی انقلاب، انگیزه اصلی و اساسی مردم را ضدیت با سلطنت و خاندان پهلوی عنوان نمودهاند. و در تحلیلهای خود سرنگونی سلطنت و تأسیس حکومت ملی را هدف مبارزات و خواست مردم اعلام کردهاند، و جمهوری اسلامی را یک نظام تحمیلی به مردم
______________________________
1. همان منبع، صفحه 535.
ایران تبلیغ کردهاند. طرفداران این نظریه اظهار کردهاند که رهبران روحانی انقلاب درواقع خواست مردم را تغییر دادهاند.
این تحلیل، خلاف واقعیت است، زیرا که شعارهای مردم در جریان انقلاب که بعضی از آنها هنوز بر دیوارهای شهرها بهجای مانده، حکومت اسلامی یا جمهوری اسلامی است. از طرف دیگر در اولین رفراندومی که در 12 فروردین 58 به شکل سراسری در کشور صورت گرفت، بیش از 98% مردم به جمهوری اسلامی رأی دادند. درحالی که این رفراندوم در کمال آزادی برگزار شد و رأی بالای مردم نشاندهنده تمایل و خواست آنان بوده است. بنابراین مردم تنها به نفی نظام سلطنتی رأی ندادهاند بلکه به صراحت و روشنی به اثبات نظام جمهوری اسلامی رأی قاطع دادهاند.
یک تحقیق آماری
آنچه در زمینه علل و عوامل وقوع انقلاب در داخل و خارج از کشور به نگارش درآمد براساس دیدگاهها و میزان آگاهی از مجموعه شرایط و ویژگیها بوده است.
اخیرا تحقیقی آماری مبتنی بر موضوعات مشخص و نظرات افرادی که غالبا در جریان انقلاب بودهاند صورت گرفته که خلاصهای از آن میتواند در ارزیابی نظرات ارائه شده، همه محققین را یاری نماید.(1)
در این تحقیق از 236 نفر زن و مرد در فاصله سنین 35 تا 60 ساله (در زمان انقلاب در سال 1357 بین 15 تا 40 سال داشتهاند) و دارای تحصیلات دیپلم و از اقشار مختلف و مناطق مختلف شهر تهران، پیرامون انگیزههای آنان برای شرکت در فعالیتهای انقلابی سؤالاتی مطرح شده که با جمعبندی و شمارش آنها چندین جدول به دست آمده است.
جدولهای مربوط ترکیب جنسی و سنّی، تحصیلات و توزیع منطقهای به علت بیارتباطی با موضوع نقل نمیشود و فقط جدول مربوط به انگیزههای شرکتکنندگان ارائه میشود:
______________________________
1. این تحقیق در پائیز 77 درباره بررسی سیر تحول ارزشهای اجتماعی در ایران پس از انقلاب انجام شد، و نتائج آن در کتاب (انقلاب و ارزشها) از تحقیقات (پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی) منتشر شده است.
ردیف عنوان (عباراتی که در پاسخها، ذکر شده است) تعداد درصد
1 بیاعتنایی به ارزش دفاعی دینی/ عدم رعایت موازین اسلامی/ بی توجهی به مسائل دینی و مذهبی/ اسلامزدایی/ فساد رژیم شاه، روحانیت/ رفتارهای ضداسلامی/ بیاعتنایی به اعتقادات مردم/ کمرنگ شدن مسائل دینی/ اسلامستیزی 54 7/23
2 بیبند و باری و ترویج آن/ فساد اخلاقی و جنسی/ هرزگی و فساد/ مشکلات/ ترویج فساد و فحشا/... 33 5/14
3 استبداد/ آزار مردم/ دیکتاتوری/ سرکوب مردم با تقوا/ فشارهای مذهبی سیاسی/ شکنجه/ آزار و اذیت بزرگان/ کشتن افراد مذهبی/ ایجاد وحشت و سرکوب مخالفان/... 25 11
4 تبعیض/ اختلاف طبقاتی/ تبعیض در انتخاب افراد/ فاصله طبقاتی بین فقیر و غنی/ نظام طبقاتی/ شکافهای طبقاتی 19 9/8
5 خفقان و عدم آزادی در قلم و بیان، ایجاد رعب و وحشت/ اختناق/ خفقان مطلق/ تفتیش عقاید/ بیتوجهی به آزادیهای فردی 9 4
6 وجود مراکز فساد/ لاابالیگری/ فروش مشروبات الکلی 11 8/4
7 بیحجابی/ بدحجابی 8 5/3
8 بیعدالتی/ عدم رسیدگی به محرومین/ بیعدالتی اجتماعی 7 1/3
9 عدم وجود حکومت اسلامی/ تلاش برای پیدا کردن حکومت اسلامی 7 1/3
10 بیتوجهی به اسلام/ بیتوجهی به خدمات مردم/ دروغ به مردم/ پارتیبازی/ عدم رسیدگی به امور مردم 5 2/2
11 رغبت به تجملگرایی/ بیبندوباری سران حکومت/ حیف و میل بیتالمال/ زندگی اشرافی/ بیبندوباری رژیم 5 2/2
12 کمبودهای رفاهی مردم/ بیتوجهی به مسائل رفاهی مردم/ فقر اکثریت مردم/ فقر و تهیدستی/ وضع بد اقتصادی مردم/... 4 7/1
13 نفوذ آمریکا/ وابستگی به اجنبی بخصوص آمریکا/ دخالت مستقیم آمریکا 4 7/1
14 استثمار/ و خروج سرمایههای مملکت و تاراج ثروت نفت/ به یغما رفتن ثروتها 4 7/1
15 سایر عبارات (بیاعتنایی به ارزش ملی غربزدگی وابستگی به غرب و شرق بیکاری سانسور فساد اداری وجود آزادیهای بیش از حدّ 15 6/6
جمع 228 100
با جمعبندی انگیزههای مشابه و محدود کردن عناوین به جدول دیگری میرسیم که به شکل خلاصه سه انگیزه مهم فرهنگی اسلامی، سیاسی و اقتصادی را نشان میدهد:
انگیزههای فرهنگی، دینی، (اسلامی) 8/47%
انگیزههای سیاسی اجتماعی 5/32%
انگیزههای اقتصادی 2/15%
نکته: 8 نفر از جامعه آماری پاسخ ندادهاند.
نتایج و تحلیل
1. اصلیترین و مهمترین انگیزه مردم برای حضور و فعالیت در جریان انقلاب انگیزههای دینی و اعتقادی بوده است
2. عامل سیاسی اجتماعی پس از عامل اعتقادی و با فاصله نسبتا زیاد، انگیزه شرکتکنندگان در جریان انقلاب بوده است
3. انگیزه اقتصادی کمترین نقش را در بین انگیزههای عمومی داشته است
4. حداکثر 16% از پاسخدهندگان، بیکفایتی و فساد مدیران را به عنوان انگیزه اصلی مطرح کردهاند
5. نقش وابستگی رژیم شاه به دولتهای خارجی، انگیزه یک سوم از پاسخدهندگان بوده است.
( منبع : نگاهی به نظریه های انقلاب اسلامی ، جواد منصوری، مجله رواق اندیشه ، بهمن 1380 ، ش 5 ، صص 95 - 104)
- [سایر] مهمترین علل سیاسی- مذهبی که در پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط رژیم پهلوی نقش داشتند را توضیح دهید؟
- [سایر] منظور از انقلاب و انقلاب اسلامی چیست؟ علت وقوع، ارکان و نقش انقلاب اسلامی در جهان چیست؟
- [سایر] علل و عوامل شکلگیری انقلاب اسلامی ایران چه بود؟
- [سایر] علل نارسایی نظریه های غربی ها در تحلیل انقلاب اسلامی چه بود؟ عامل اصلی پیدایش انقلاب اسلامی؟
- [سایر] علل عدم تحقق کامل اهداف انقلاب اسلامی چه بوده است؟
- [سایر] برجسته ترین و مهمترین تلاش های امام خمینی ره در انقلاب اسلامی چیست؟
- [سایر] پیرامون تحلیل چرایی وقوع انقلاب اسلامی چه نظریاتی وجود دارد؟ آیا انقلاب اسلامی ایران به عنوان بزرگترین انقلاب کبیر و اجتماعی جهان در چارچوب این نظریات قالب تحلیل است؟
- [سایر] ساختار سیاسی در دوره پهلوی دوم و به ویژه در آستانه وقوع انقلاب اسلامی چگونه بود؟
- [سایر] ساختار سیاسی در دوره پهلوی دوم و به ویژه در آستانه وقوع انقلاب اسلامی چگونه بود؟
- [سایر] نقش رسانه در انقلاب اسلامی؟چه رسانههایی صدای انقلاب اسلامی را به گوش مردم رساندند؟
- [آیت الله اردبیلی] انفال یکی از مهمترین منابع مالی و اقتصادی حکومت اسلامی است و حفظ آن از هر گونه تجاوز و آفت و زیان طبیعی و غیر طبیعی، وظیفه همه مردم بخصوص حکومتها میباشد؛ بنابراین برای استفاده افراد از آن و یا فروش آن توسّط حکومتها به دیگران مخصوصا به اجانب باید کاملاً مصلحت عموم مردم ملاحظه گردد.
- [آیت الله بهجت] سرکه ای که از انگور و کشمش وخرمای نجس درست کنند نجس است. و در طهارت آن بعد از انقلاب به شراب و انقلاب شراب به سرکه ، تأمل است .
- [آیت الله سیستانی] بودن مرد و زن نا محرم در خلوت اگر احتمال وقوع در معصیت را بدهند ، حرام است ، و احتیاط مستحب آن است که در آنجا نماز نخوانند .
- [آیت الله سیستانی] مرد و زنی که با یکدیگر محرمند ، اگر قصد لذت نداشته باشند و خوف وقوع در حرام نباشد ، میتوانند غیر از عورت به تمام بدن یکدیگر نگاه کنند .
- [آیت الله وحید خراسانی] نگاه کردن مرد به بدن و موی زن نامحرم چه با قصد لذت و چه بدون ان و چه با ترس وقوع در حرام و چه بدون ان حرام است و نگاه کردن بصورت و دستهای او اگر به قصد لذت باشد یا ترس وقوع در حرام داشته باشد حرام است و احتیاط مستحب ان است که بصورت و دستها تا مچ هر چند بدون قصد لذت و ترس وقوع در حرام نگاه نکند و نیز نگاه کردن زن به بدن مرد نامحرم حرام است مگر به جاهایی که سیره متشرعه و متدینین بر پوشانیدن ان نیست مانند سر و صورت و گردن و دستها و ساق پاها که نگاه کردن زن به این مواضع بدون قصد لذت و ترس وقوع در حرام جایز است
- [آیت الله سیستانی] نگاه کردن مرد به بدن زنان نامحرم ، و همچنین نگاه کردن به موی آنان ، چه با شهوت باشد چه بدون آن ، چه با ترس از وقوع در حرام چه بدون آن ، حرام است ، و نگاه کردن به صورت آنان و دستهایشان تا مچ ، اگر با شهوت یا با ترس از و قوع در حرام باشد ، حرام است ، بلکه احتیاط مستحب آن است که بدون شهوت و ترس از وقوع در حرام هم به آنها نگاه نکند . و نیز نگاه کردن زن به بدن مرد نامحرم با شهوت و ترس از وقوع در حرام ، حرام میباشد ، بلکه بنابر احتیاط واجب بدون آن نیز نباید نگاه کند ، مگر به جاهائی از بدن که معمولاً مردها نمیپوشانند ، مثل سر و دستها و ساق پاها ، که نگاه کردن زن به این جاها اگر بدون شهوت و خوف وقوع در حرام باشد ، اشکال ندارد .
- [آیت الله مظاهری] چیز نجسی که معلوم نیست استحاله شده یا نه، نجس است. 5 - انقلاب:
- [آیت الله سیستانی] چیز نجسی که معلوم نیست استحاله شده یا نه ، نجس است . 5 انقلاب :
- [آیت الله جوادی آملی] .در این زمان که نظام جمهوری اسلامی ایران با کشورهای شرق و غرب و دولت های کفّار حربی , معاهده و پیمان عدم تعرّض و تجاوز بسته است، سرقت و نیرنگ و عدم وفا به تعهّد نسبت به حقوق و اموال کفّار حربی, جایز نیست.
- [آیت الله شبیری زنجانی] عکس برداشتن مرد از زن نامحرم اگر همراه با کار حرامی همچون نگاه کردن به غیر از وجه و کفین و دست زدن به بدن، یا نگاه کردن با لذّت یا خوف وقوع در حرام نباشد حرام نیست و اگر زن نامحرمی را بشناسد نباید به عکس او نگاه کند مگر به وجه و کفین یا به زنهای بیحجابی که از آشکار شدن پرهیز ندارند که نگاه کردن به عکس بدون لذّت و خوف وقوع در حرام جایز است.