می خواستم یه تحقیق درباره نقش ولی فقیه در حل مشکلات جامعه برام پیدا کنید؟ در مورد حدود اختیارات رهبری نسبت به کل نظام، قانون اساسی چهار وظیفه مهم را بر عهده رهبر گذاشته که عبارت است از: 1. تعیین سیاست های کلی نظام جمهوری اسلامی ایران پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام؛ 2. نظارت بر حسن اجرای سیاست های کلی نظام؛ 3. حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه گانه؛ 4. حل معضلات نظام که از طریق عادی قابل حل نیست از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام. قانون اساسیجمهوری اسلامی ایران، اصل 110. بر این اساس، وظایف وا ختیارات مقام معظم رهبری در ارتباط با مسائل کلی کشور و سیاست گذاریهای کلان آن است و ایشان دستورالعملها و رهنمودهای لازم را ارائه و بر حسن اجرای سیاست های کلی نظارت دقیق و مستمر دارند. درباره مشکلات و نارسایی های موجود در جامعه، به مسؤولان تذکرات و هشدارهای لازم را می دهند و از طریق آنان مسائل را پیگیری میکنند. بیانات مقام معظم رهبری به خوبی بیانگر این موضوع است: (عدهای سعی میکنند ولایت فقیه را به معنای حکومت مطلقه فردی معرفی کنند! این دروغ است. ولایت فقیه -طبق قانون اساسی ما نافی مسؤولیتهای ارکان مسؤول کشور نیست. مسؤولیت دستگاههای مختلف و ارکان کشور، غیرقابل سلب است. ولایت فقیه، جایگاه مهندسی نظام و حفظ خط و جهت نظام و جلوگیری از انحراف به چپ و راست است. این اساسیترین و محوریترین مفهوم و معنای (ولایت فقیه) است. بنابراین ولایت فقیه نه یک امر نمادین و تشریفاتی محض و احیاناً نصیحت کننده است -آن طور که بعضی از اول انقلاب این را میخواستند و ترویج میکردند [و] نه نقش حاکمیت اجرایی در ارکان حکومت [را] دارد؛ چون کشور مسؤولیت اجرایی، قضایی و تقنینی دارد و همه باید بر اساس مسؤولیت خود کارهایشان را انجام دهند و پاسخگویی مسؤولیتهای خود باشند.... در این مجموعه پیچیده و درهم تنیده تلاشهای گوناگون، نباید حرکت نظام انحراف از ارزشها و هدفها باشد! نباید به چپ و راست انحراف پیدا شود! پاسداری و دیده بانی حرکت کلی نظام به سمت هدفهای آرمانی و عالیاش، مهمترین و اساسیترین نقش ولایت فقیه است). سخنرانی در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام(ره) 14/3/1383. البته نباید انتظار داشت با صرف مدیریت قوی و نظارت دقیق ایشان، آشفتگی ها و نابسامانی های جامعه -که ناشی از عوامل مختلفی است به سادگی حل شود. به عنوان نمونه، مقام معظم رهبری در پاسخ سؤالی در مورد چرایی عدم تحقق (عدالت اجتماعی) در جامعه و بررسی داراییهای دولتمردان -به رغم تأکیدات و پیگیریهای ایشان چنین می فرماید: (... به مجرد اینکه به سمت بعضی از مسؤولان دست دراز بشود، طبعاً اولِ گله و شکوه و فریاد آنها است؛ یک وقت می بینید که در اصلِ کار هم مانع تراشی می شود و انجام نمی گیرد! من یک عقیده جدیدارم که بحث (عدالت اجتماعی) باید تعقیب شود -شکی در این نیست و بارها هم این را گفتهام منتها آن کسی که باید تعقیب بکند، بنده نیستم. دستگاه های قضایی و دستگاه های دولتی هستند که بایستی دنبال بکنند. یک مقدار از این قضیه باید به برکت قوانین خوب حل بشود. یک مقدار باید به برکت اجرا حل بشود. یک مقدار هم باید به برکت بازرسی دستگاه های برتر و بالاتر حل بشود؛ یعنی، دستگاه های دولتی نسبت به بخش های زیر مجموعه خودشان) دیدار از دانشگاه صنعتی شریف، 1، آذر 1378. . در ریشه یابی مشکلات جامعه، میتوان از رهیافت های متعددی استفاده کرد؛ از قبیل رهیافت تک عاملی که ریشه همه مشکلات را ناشی از یک عامل -مثلا اقتصاد یا مدیریت کشور می داند و یا رهیافت چند عاملی که به صورت واقع بینانه و با ارائه آمار، شواهد و شاخص های مورد نیاز و به دور از هیاهوهای سیاسی و... به بررسیمیزان دخالت و تأثیر عوامل مختلف در ایجاد یک پدیده پرداخته و نقش هر کدام را مشخص میکند. رهیافت تک عاملی نوعی مغالطه است که آن را مغالطه علت جعلی false cause. و انحصار گرایی علی Exclusionism. causal میخوانند. این رویکرد به ویژه - درباره جامعه کنونی ما نه علمی است و نه false cause. منطبق با واقعیات است. از این رو باید سراغ رهیافت دوم رفت و در بررسی علمی و محققانه این موضوع، زمینه ها و شرایط و ابعاد مختلف آن، موانع تاریخی، داخلی و بینالمللی، امکانات و توانایی ها و... را به صورت واقع بینانه بررسی و ارزیابی کرد. جامعهای مانند جامعه ما از مشکلات زیادی رنج میبرد؛ مانند: ساختار اقتصادی تک محصولی آن، وضعیت وخیم صنعت، کشاورزی و... ساختار سیاسی، فرهنگی و اداری -که از قبل از انقلاب به ما منتقل شده و مشکلات طبیعی مربوط به انقلاب و ناشی از جنگ و خسارات عظیم آن (بالغ بر هزار میلیارد دلار، معادل هزینه هفتاد سال کشور)، محاصره بین المللی، تورم جهانی، مشکلات ناشی از دوران سازندگی و رشد سریع و.... معضلات ناشی از ساختار ناسالم اداری، تهاجم فرهنگی و تغییر ارزشها و رواج فرهنگ مصرف گرایی و تجمل پرستی و... از دیگر مشکلات کشور ما است. البته هر مدیریت قوی و کارآمد و عاری از سوء استفاده و فساد در بخشهای مختلف آن، میتواند در کاهش مشکلات و تأمین نیازمندی های اساسی جامعه، نقش مؤثری داشته باشد؛ ولی با توجه به وجود متغیرهای دیگر، به هیچ وجه نباید انتظار معجزه داشت. بنابراین مشکل اساسی، نحوه مدیریت رهبری و یا استفاده نکردن از اختیاراتشان نیست؛ بلکه فراتر از آن است. نقش رهبری در حکومت اسلامی ، هدایتگری و تبیین خطوط کلی حرکت نظام و نظارت بر اجرای آنهاست و تحقق آنها وظیفه هر بخشی در حوزه مربوطه است . نگاهی منصفانه و گذرا به دوران پربرکت رهبری مقام معظم رهبری پس از ارتحال امام ( ره ) و مواضع هوشمندانه و تدابیرحکیمانه ایشان در برهه های مختلف و شرایط حساس کشور ، و در مواجهه با بحرانهای متعدد داخلی و خارجی ، بخوبی گویای قدرت بالای مدیریتی ، صلاحیت ، شایستگی ایشان در رهبری نظام است . براستی ایشان به عنوان ستون اصلی نظام اسلامی ، نقش بی بدیلی را در هدایت نظام ایفا نموده اند و دشمنان نظام نیز اهمیت این جایگاه رفیع و نقش او را در صلابت و استواری نظام و ادامه حرکت نورانی خود بخوبی تشخیص داده از این رو همواره شاهد بیشترین حجم حملات به رهبری نظام در جهت تضعیف این رکن رکین نظام اسلامی بوده و هستیم و بسیاری از تشکیک ها وشبهات در این راستا مطرح می گردد .به عنوان نمونه در حوادث اخیر و فتنه پس از انتخابات ریاست جمهوری ، مواضع و بیانات هوشمندانه و حکیمانه مقام معظم رهبری در راستای مدیریت بحران ، براستی تاثیری مثال زدنی در فروکش نمودن بحران و ترمیم شکافهای شکل گرفته در میان مردم داشت و اگر نبوغ سیاسی و تدابیر حکیمانه ایشان و هوشیاری مردم نمی بود ، معلوم نبود که با این حجم گسترده تبلیغات منفی و حمایت برخی از کشورهای غربی چه سرنوشتی در انتظار کشور می بود. و ناخودآگاه این جمله مرحوم امام در باره ایشان برای انسان تداعی می شود که فرمودند :( الحق ایشان شایستگی رهبری را دارند)( آب ،آینه ، آفتاب ، ص 61 ) وفرمودند : ( اینجانب که از سالها قبل از انقلاب با جنابعالی ارتباط نزدیک داشته ام و همان ارتباط ... بحمد الله تاکنون باقی است ، جنابعالی را یکی از بازوهای توانای جمهوری اسلامی می دانم و ... و در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانی اسلام از جمله افراد نادری هستید که چون خورشید روشنی می دهید .) ( صحیفه نور ، ج 20، ص 173) و حتی شخصیت های جهانی نیز به قدرت بالای مدیریتی و هوش سیاسی ایشان اذعان دارند ، چنانکه خاویر پرز دکوئیار و کوفی عنان دو دبیرکل سابق سازمان ملل متحد در خاطرات خود گفتهاند که در مدت مسئولیتشان کمتر شخصیت سیاسی در دنیا بوده که با آنها دیدار و گفتوگو نداشته باشند اما تاکنون شخصیتی سیاستمدارتر و هوشمندتر از رهبر انقلاب ندیده بودند.(علی شیرازی، پاسداشت بیستمین سال رهبری آیتالله خامنهای -2 ، خبرگزاری فارس ) لازم به ذکر است علاوه بر تأییدات و حمایت های متعدد مراجع عظام تقلید و نخبگان کشور ، مجلس خبرگان رهبری نیز دربیانیه پایان ششمین اجلاسیه رسمی خود در دوره چهارم -باتوجه به حوادث اخیر و القا برخی تشکیکها و شبهات در خصوص توانایی های مقام معظم رهبری در رهبری نظام که عمدتا تحت تاثیر تبلیغات بدخواهان نظام و همسو با آنها خواسته یا ناخواسته در جهت تضعیف این رکن اساسی نظام صورت گرفت - باتاکید بر اینکه ولایت فقیه، رکن رکین نظام اسلامی، محور وحدت و مشروعیت بخش همهی ارکان و قوانین آن است که همواره حافظ اسلامیت و سلامت جمهوری اسلامی بوده و کشتی انقلاب را در برابر امواج طوفانی و پر تلاطم حوادث و دشمنیها، به خوبی سکانداری کرده است،نظر خود را در مورد صلاحیت آیت الله خامنه ای اینگونه بیان نمود که ؛ ( ما ضمن بیعت مجدد با رهبر معظم انقلاب حضرت آیهالله خامنهای مدّظلّهالعالی بار دیگر پشتیبانی قاطع خود را از معظمله که ادامه دهندهی راه بنیانگذار انقلاب مقدس اسلامی حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه است اعلام میداریم و همچنان معظمله را تنها گزینهای میدانیم که لباس رهبری امت بر قامتش زیبنده است.بدون شک تدابیر حکیمانهی مقام معظم رهبری در خاموش کردن آتش فتنه و حوادث پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری و مقاومت معظمله در برابر تشکیک بیاساس نسبت به صحت و سلامت انتخابات، ستودنی است و دلیلی قاطع بر هوشمندی و تدبیر ایشان میباشد. در این راستا هدایتهای هوشمندانه، راهگشا، تاریخی و سرنوشتساز معظمله در خطبههای 29 خرداد و 21 ماه مبارک رمضان تأثیری شگرف در افشای لایههای پنهان و آشکار توطئه داشت و روشنتر از همیشه، نقش بیبدیل ولایت فقیه را در سکانداری کشتی انقلاب اسلامی، به نمایش گذاشت. )( پایگاه اطلاع رسانی مجلس خبرگان ، 1/7/1388) و آیت الله هاشمی رفسنجانی نیز به عنوان رئیس مجلس خبرگان نیز به صراحت تاکید می نمایند : (مصداق اتم و اکمل ولی فقیه در حال حاضر حضرت آیت الله خامنه ای است و ما کسی را بهتر و توانمندتر از ایشان برای اداره کشور نداریم.) (خبرگزاری فارس) بررسی توان مدیریتی مقام معظم رهبری : آنهایی که از نزدیک دستی بر تاریخ دارند، از یک اپیدمی و بیماری شایع به نام (حجاب معاصرت) در میان راویان وتحلیل گران تاریخ سخن می گویند. چه بسیار تاریخ دانان وتاریخ نویسانی که درپرده و حجاب معاصرت، از ضبط و تحلیل مهمترین وقایع تاریخی هم عصر خود غفلت ورزیده اند اما رنج ها و مشقت های طاقت فرسایی را برای ضبط و روایت برهه هایی دور از یک دوره تاریخی را متحمل شده اند که از ارزش و اعتبار چندانی برخوردار نبوده است. این بیماری، در عصر حاضر به تجربه در آمده و نه تنها گریبان اهل تاریخ، که اهل سیاست، فرهنگ، هنر، دانشگاهها، حوزه های علمیه، عالمان دینی، رجال مذهبی واصحاب رسانه را نیز در برگرفته است. این روزها درحالی هجدهمین سال انتخاب حضرت آیت الله خامنه ای را به عنوان رهبر و سکاندار نظام اسلامی فرا روی داریم که درکمتر برگه تقویم و یا رسانه ومطبوعه ای، از این انتخاب هوشمندانه وسرنوشت ساز نام و یادی به میان می آید.شاید از آن روست که اهل شعر و ادب و غزل می گویند هر چه ذوق هنری است درتوصیف و استعاره و کنایه وتشبیهی است که از هلال وبدر و محاق و مهتاب و گیسوی شب و کمان ابروست وکمتر سخن از خورشید و آفتابی به میان رفته که جهان در پرتو نور آن تجلی یافته است. به جهت تقریب به ذهن ونه مشابهت، تعبیری علمای فلسفه وعرفان درتوصیف واجب الوجود دارند که می گویند (هو مستور لشده ظهوره و هو مخفی لشده وجوده) یعنی ظهور و وجود باریتعالی آن قدر آشکار و محسوس است که از شدت ظهور، از دیدگان مخفی مانده است. به راستی چرا در این سال ها که از ریز و درشت حوادث گفته ایم، از تهدیدات بنیان برافکن سخن رانده ایم و فراز ونشیب های انقلاب را به روایت و تحلیل نشسته ایم و بر عبور از این طوفان ها و تلاطم ها بالیده و افتخار کرده ایم، کمتر از تدبیر وهوشیاری و رهبری داهیانه سکاندار نظام اسلامی در دهه دوم وسوم انقلاب سخن به میان آورده ایم، تهدیداتی که اگر تنوع و حجم آن بیشتر از دهه اول انقلاب نباشد، لااقل همسان و همسنگ آن است، اگر چه معتقدیم از رهبری امام راحل ومعمار این انقلاب الهی نیز به مشتی از خروار بسنده کرده ایم. چه کسی می تواند مدعی شود که در میان رهبران و روسای جمهور امروز دنیا، فردی خداترس تر و باتقواتر از رهبر ایران اسلامی می شناسد؟ کدام ناظر منصفی تاکنون ادعا کرده که درمیان حاکمان امروز، حاکمی را می شناسد که شجاع تر، با تدبیرتر، خلاق تر و هوشمندتر از رهبر ایران بر ملتی حکومت می کند؟ آیا می توان رهبری به جامعیت علمی، دینی و فقهی ایشان در دنیای اسلام پیدا کرد؟ کدام سیاست ورزی است که توانایی او همسنگ و همسان مدیریت ایشان در بحبوحه بحران ها و فشار ها وتهدید هاست؟ و کدام اهل سیاستی با درک صحیح از بحران های 18 ساله نظام اسلامی که ازاین حیث در میان حدود 200 کشور دنیا بی نظیر است، می تواند ادعا کند رهبری را می شناسد که او در عبور کشتی انقلاب از دل طوفان ها و امواج سهمگین، مدبرانه تر از او هدایت کشتی را می توانسته بر عهده بگیرد و به ساحل مقصود رهنمون سازد؟ کدام ملتی می تواند چونان ملت لایق ایران، رهبری را به دنیای بشریت عرضه نماید که از حیث ساده زیستی و پرهیز از زخارف دنیوی، در دنیای امروز به انگشت اشاره در آید؟ خورشید در آینه خورشید امام بخشی از این بار مسئولیت را در زمان حیات خویش بر دوش کشید و با تعابیری بلند و رسا در توصیف فرزند رعنا و برنایش فرمود:(یکی از بازوهای پرتوان جمهوری اسلامی ... برادری آشنا به مسایل فقهی و متعهد به آن ... ازجمله افراد نادری که چون خورشید روشنی می بخشد.... متعهد و مبارز در خط مستقیم اسلام... عالم به دین و سیاست ... کسی که آوای دعوت او به صلاح و سداد درگوش مسلمین طنین انداز است... سربازی فداکار در جبهه جنگ و معلمی در محراب، خطیبی توانا درجمعه و جماعات و راهنمای دلسوز در صحنه انقلاب... در حکم آیه شریفه اشداء علی الکفار و رحماء بینهم ... من آقای خامنه ای را بزرگ کردم... ایشان سرمایه انقلاب هستند... ایشان از اجتهادی که لازمه ولایت فقیه می باشد، برخوردارند... ایشان الحق شایسته رهبری اند، با بودن آقای خامنه ای شما خلا ء رهبری ندارید و ... )و چنین بود که سکاندار هدایت انقلاب، در اولین سخنرانی خود درمیان مردمی که دست بیعت به سوی ایشان دراز کرده بودند، فرمود: (ما با خدا پیمان بسته ایم راه امام خمینی را که راه اسلام و قرآن و راه عزت مسلمین است دنبال کنیم و از هیچ یک از آرمان هایی که به وسیله امام ترسیم شده، چشم پوشی نخواهیم کرد. آرمان هایی چون پیگیری سیاست نه شرقی و نه غربی، حمایت از مستضعفان و محرومان، وحدت و همبستگی دنیای اسلام، وفاداری به اصل ولایت فقیه، استقلال و خود کفایی کشور، حرکت به سمت استعدادهای جوشان داخلی وساختن جوانان و اصلی شمردن مسئله فلسطین.) چالش های پس از رهبری جابه جایی ها در حوزه قدرت، همواره با مشکلات عدیده ای درنظام های سیاسی رایج همراه بوده است، اما با ژرف نگری های امام امت(ره) و درایت واقتدار رهبر معظم انقلاب و حضور میلیونی مردم در مراسم تشییع بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، این انتقال قدرت در نظام اسلامی با کم ترین هزینه انجام شد. به اعتقاد بسیاری از تحلیل گران سیاسی، معدل عملکرد و هنر مدیریتی و رهبری امام (ره) در برهه زمانی 67 تا 68، که آخرین سال حیات مادی ایشان بر این کره خاکی بود را می توان با تمام دوران مبارزه و رهبری امام(ره) مقایسه کرد و در واقع سال 1367، سال شکوفایی و اوج هنرنمایی آن قائد عظیم الشأن بود. در این سال، امام ضمن ترسیم خطوط کلی سیاست ها و خط مشی جمهوری اسلامی ایران در عرصه های سیاسی، فرهنگی و بین المللی، بن بست های موجود در اداره کشور را که جز با ید بیضایی و انگشت اشارت ایشان قابل گشودن نبود، گشود تا روند تکاملی انقلاب را تضمین نماید. پذیرش قطعنامه 598 و پایان جنگ تحمیلی، عزل منتظری از قائم مقامی رهبری و انهدام باند مهدی هاشمی، تشکیل شورای بازنگری قانون اساسی و حذف مرجعیت از شرایط رهبری، از جمله بن بست هایی بودکه می توانست هر انقلابی را به زانو درآورد، علاوه بر آنکه با صدور حکم قتل سلمان رشدی و گشایش جبهه فرهنگی اسلام در برابر دنیای غرب، دعوت گورباچف و بلوک شرق به اسلام و تاکید مجدد برصلاحیت های آیت الله خامنه ای، سیاست های کلی نهال نوپای انقلاب را ترسیم فرمودند. رهبر معظم انقلاب در شرایطی سکان هدایت انقلاب را به دست گرفتند که فضای پیش روی ایشان با دوران زعامت امام (ره) بسیار متفاوت بود. امام با مرجعیت علی الاطلاق و پشتوانه حوزه علمیه قم، مشهد و نجف و با پشتوانه پنج دهه کار علمی، فقهی، آموزشی وپرورشی و با تشکیلاتی قوی و منسجم از روحانیون و دانشگاهیان قدم در راه مبارزه گذاشت و در طول مبارزه علاوه بر سود جستن از پشتوانه (مرجعیت)، از تلاش ها و جانفشانی های مریدانی چون طالقانی ها، بهشتی ها، مطهری ها، خامنه ای ها، هاشمی رفسنجانی ها، مفتح ها، باهنرها، رجایی ها، سعیدی ها، غفاری ها، اندرزگوها، مدنی ها، اشرفی اصفهانی ها، دستغیب ها و ... بهره برد که این امتیاز در سال های نخستین رهبری آیت الله خامنه ای، به رغم تمامی شایستگی های ایشان، مهیا نبود وسال ها به درازا کشید تا بن مایه های عمیق علمی و قابلیت های شگرف فقهی ایشان به رخ مدعیان کشیده شود. مدیریت بحران حضرت آیت الله خامنه ای در حالی توسط خبرگان این ملت برای رهبری نظام اسلامی برگزیده شد، که کشور آبستن حوادث ومشکلات بسیار بود. رحلت امام یک شوک سهمگین به دولت وملت ایران وارد ساخته بود و دشمنان و بدخواهان نظام، چنگ و دندان ها سائیده و نشان می دادند. تأسیسات زیربنایی کشور همچون آب، برق، گاز، مخابرات، راهها، فرودگاهها، خطوط راه آهن، پالایشگاهها و صنایع مادر، در دوران جنگ تحمیلی خسارات فراوان دیده بودند، ذخایر ارزی کشور به پائین ترین میزان خود رسیده بود و تأمین نیازهای اساسی و اولیه مردم، تبدیل به یک دغدغه جدی شده بود. تنظیم سیاست ها و اولویت های باز سازی کشور با عنوان (برنامه اول توسعه اقتصادی کشور) از چالش های نفس گیری بود که در اولین سال رهبری ایشان اتفاق افتاد. برنامه ای که به دلیل ماهیت ابزاری و سرمایه ای خود، موجبات بروز برخی ناعدالتی ها و تبعیض ها را فراهم می ساخت اما این امر دلیلی بر سکوت و یا شانه خالی کردن ایشان از زیر بار مسئولیت نبود و بارها ضمن هشدار نسبت به اتخاذ برخی سیاست های اقتصادی، در مواردی از سرعت گرفتن برنامه های موسوم به توسعه اقتصادی به دلیل فشاری که برگرده اقشار آسیب پذیر و محروم جامعه واردمی آمد، جلوگیری به عمل آوردند. یکی از مهمترین ویژگی های مقام معظم رهبری به اعتراف دوست و دشمن، مدیریت عالی و خلاقانه ایشان در شرایط حساس و بحرانی است. اداره یک جامعه در شرایط عادی، شاید کار دشواری نباشد خصوصاً برای مدیران و رهبرانی که از تجربه لازم برای اداره جامعه برخوردار باشند، اما توانمندی یک مدیر و یک سکاندار کشتی در شرایطی ظاهر می شود که در لحظات بحرانی و در میان توفان حوادث، کیان نظام را به سلامت به ساحل مقصود برساند. جنگ اول خلیج فارس و حمله صدام به کویت، یکی از این عقبه های سخت و سرنوشت ساز بود که با تدبیر وهوشمندی رهبر معظم انقلاب، از آن به سلامت عبور کردیم. در جریان تجاوز صدام به کویت و ورود نیروهای غربی به خلیج فارس و آغاز درگیری ها، گروههایی که خود را اهل تحلیل و صاحب فهم ودرک عمیق می دانستند، بامشاهده شلیک چند موشک اسکاد به اسرائیل، از صدام به عنوان خالدبن ولید دوران یاد کردند و خواستار گشایش جبهه ای نظامی به نفع صدام در منطقه شدند تا ناخواسته کشور را درگیر دامی از قبل پهن شده نمایند، اما با هوشیاری وتدبیر رهبری که جنگ صدام و آمریکا را (جنگ باطل با باطل) نامیدند، انقلاب از دام درگیری با دنیای غرب آن هم در جبهه حمایت از صدام(!) به سلامت عبور کرد تا هوشمندی و درایت ایشان به رخ مدعیان کشیده شود. عبور از دوران فتنه دوران به قدرت رسیدن طیفی از تجدیدنظرطلبان در دوره موسوم به (توسعه سیاسی) را باید جزو تلخ ترین و سخت ترین دوران حیات انقلاب اسلامی به شمار آورد. دورانی که شاهد بروز و ظهور فتنه هایی چون قتل های زنجیره ای، شبه کودتای 18 تیر، یکه تازی مطبوعات زنجیره ای و فضای به شدت ملتهب سیاسی کشور بودیم. قصه تلخ قتل های زنجیره ای با هدف فرمان آتش به سوی نظام طراحی شده بود و تبلیغات گسترده ای که هیچ تناسبی با وزن واقعی آن نداشت و انسان را به یاد ماشین تبلیغاتی گوبلز و هیاهوی دروغین و غلوآمیز تاریخ معاصر چون سوزاندن یهودیان در کوره های آدم سوزی و قتل عام ارامنه توسط دولت عثمانی می انداخت. واقعه ای که به جای ریشه یابی، توسط برخی گروههای فرصت طلب و وابسته، به ریشه سازی کشیده شده بود و محوری ترین شخصیت ها و بنیادی ترین نهادهای نظام را با آتشباری فریب و خدعه و نیرنگ به مسلخ کشانده بودند. توطئه ای که با هدف دامن زدن به تنازعات داخلی و فراگیر نمودن آتش جنگ داخلی، ارکان نظام اسلامی را نشانه رفته بود که این تهدید بنیان افکن، با سرپنجه تدابیر رهبری، به فرصتی برای پالایش نظام از نیروهای نفوذی و موجب شکل گیری صف بندی جدیدی به نام نیروهای خودی و غیرخودی درجریان های سیاسی کشور گردید. شکل گیری مطبوعات زنجیره ای که درجهت اجرای پروژه هایی چون نافرمانی مدنی، استحاله از درون، دیپلماسی مسیر 2، براندازی خاموش، پروژه خندق، تعادل ویرانگر، مقاومت مدنی، مشروعیت دوگانه، فشار از پائین و چانه زنی در بالا، عبور از خاتمی و... تدارک دیده شده بود، با شجاعت و میدان داری رهبری به تسخیر نیروهای نظام درآمدند تا یکی از مستحکم ترین و موثرترین پایگاههای دشمن که عبدالله بن ابی ها در آن موضع گرفته و فروپاشی نظام اسلامی را نشانه گرفته بودند، دچار اضمحلال و فروپاشی گردد. برخورد هوشمندانه رهبر معظم انقلاب با پروژه هایی چون فشار از پایین و چانه زنی در بالا و یا پروژه فروپاشی از درون، گواهی دیگر بر برخورد امام گونه ایشان بامخاطرات پیش روی انقلاب است. معظم له در پاسخ به مدعیان پروژه فشار با صراحت اعلام کردند:( اگر فشار بیاورید حادثه کربلا تکرار خواهد شد نه صلح امام حسن (ع)) و در پاسخ به سردمداران پروژه فشار و استحاله از درون فرمودند:(اصلاحات در ذات و هویت انقلاب است درحالی که برخی به دنبال نقش آفرینی همزمان یلتسینی و گورباچفی هستند. اینها اشتباه اول شان این است که آقای خاتمی، گورباچف نیست. اشتباه دومشان این است که اسلام، کمونسیم نیست. اشتباه سومشان این است که نظام مردمی جمهوری اسلامی، نظام دیکتاتوری پرولتاریا نیست. اشتباه چهارمشان این است که ایران یک پارچه، شوروی متشکل از سرزمین های به هم سنجاق شده، نیست و اشتباه پنجم شان هم این است که نقش بی بدیل رهبری در ایران شوخی نیست.) تدبیر امام گونه رهبر معظم انقلاب در برخورد با شبه کودتای 18 تیر 78، تلولو دیگری از هنر رهبری و هدایت ایشان است. حادثه ای که با طراحی نیروهای خارجی و صحنه گردانی اپوزیسیون داخلی و بازیگری گروهی از اراذل و اوباش و تعدادی دانشجونما که بازیچه سیاست بازان حرفه ای شده بودند، اتفاق افتاد اما با اقتدار و تدبیر رهبری، بساط آن برچیده شد تا آرامش و امنیت به جامعه اسلامی مان لبخند زند. حادثه 11 سپتامبر و متعاقب آن حمله آمریکا به افغانستان و عراق هم از دیگر بحران هایی بود که نظام ما به سلامت از آن عبور کرد. پس از حادثه 11 سپتامبر و تشکیل ائتلافی موسوم به ائتلاف ضد تروریست و تعیین محورهای شرارت و شعار (هر که با مانیست برماست) که با هدف ایجاد رعب و وحشت در ملل مسلمان و تغییر مرزهای دنیای اسلام طراحی شده بود و در برهه ای که قدرت های بزرگی چون روسیه و چین نیز از ترس برخورد، راه مماشات و همراهی را با سواره نظامان صلیبی در پیش گرفته بودند، غرش رعد آسای رهبری در شکستن صفوف جبهه متحد غرب و نشان دادن ریشه تروریسم در زائده چرکینی به نام رژیم صهیونیستی و دولت استکباری آمریکا، بیداری و خیزش دنیای اسلام را در برابر این توطئه شوم به ارمغان آورده است. در آن روزها، چه بسیار افراد وجریان های سیاسی بودند که در مسیر امواج اغواگرانه رسانه های غربی، برای رفع اتهام از خود و پرهیز از درگیری با آمریکا، پیشنهاد مذاکره وهمراهی با لشکرکشی های آمریکا را می دادند و امروز پس از شکست ها و ناکامی های مستمر آمریکا در منطقه، سرافکنده از آن همه ترس و وحشت و تحلیل های ناروا، سر در گریبان فرو برده اند. نمی از یم صیانت از آرای مردم و حفاظت از حقوق و آزادی های مشروع آنان در برابر خود محوری ها و خودکامی های گروههای سیاسی و دفاع از اقلیت در برابر سلطه گری اکثریت، از دیگر هنرهای بی بدیل رهبری است که مانع تمرکز قدرت در یک شخص یا نهاد یا جریان خاص سیاسی شده است، حادثه ای که بنیان آن دربرهه هایی از تاریخ انقلاب توسط حزب کارگزاران و سپس حزب مشارکت پیچیده شد، اما با انگشت اشاره رهبری در هم پیچید. ارائه تعاریف جدیدی از دمکراسی، مردمسالاری، حقوق بشر، جامعه مدنی و ...، که در سایه هوشمندی رهبر معظم انقلاب به دست آمده است، هجمه نظری و ایدئولوژیک شیفتگان نظام لیبرال دمکراسی را به یک فرصت تازه برای نظام اسلامی تبدیل کرد تا از بطن آن مفاهیم بلندی چون مردمسالاری دینی، جامعه مدنی نبوی و اصولگرایی اصلاح طلبانه، در خدمت تحکیم مبانی انقلاب اسلامی خلق شود. مروری گذرا برفراز و نشیب ها و تهدید و توطئه های صورت گرفته در هجده سال گذشته، گواهی براین مدعاست که حجاب معاصرت باعث گردیده تا تنها (نمی از یم) ویژگی ها و ظرفیت های شگرف حضرت آیت الله خامنه ای را با پوست و گوشت خود احساس کرده باشیم. تسلط و احاطه بی نظیر معظم له براموری همچون مسایل نظامی، تهدیدات دشمنان، تهاجم فرهنگی، ناتوی فرهنگی، نیازهای نسل جوان، مطالبات و نیازهای دانشگاهها، بایسته های حوزه های علمیه، شناخت دغدغه های نیروهای انقلاب و درک شایسته از بایسته های نظام اسلامی و... باعث گردیده تا حتی بدخواهان نظام نیز از این همه وسعت و جامعیت و احاطه ایشان بر امور، گاه ناخواسته لب به تمجید و تجلیل بگشایند. هیچ فرد منصفی نمی تواند منکر این مهم شود که دستاوردهای نظام درعرصه هایی چون پیشرفت های هسته ای، موشکی، سلول های بنیادی، تولید داروها و واکسن های مهارکننده بیماری هایی چون ایدز و برخی سرطان ها، ترمیم ضایعات نخاعی، دستیابی به فناوری شبیه سازی، به راه افتادن نهضت تولید علم وجنبش نرم افزاری در حوزه و دانشگاه، دمیده شدن روحیه اعتماد به نفس درجوانان و جوان گرایی و... در گرو دغدغه ها و پیگیری های مستمر ایشان صورت گرفته است. معظم له در جمع دانشجویان کشور به صراحت فرمودند:(اگر بودجه بندی کشور در دست من بود، مهمترین چیزی که من به عنوان اولویت اول به آن نگاه می کردم، همین مسئله (پژوهش) بود. امروز دنیا به پژوهش به عنوان زیربنای پیشرفت وتعالی یک جامعه نگاه می کند. فرهنگ سازی ها از دیگر ابتکارات تاثیرگذار ایشان، نامگذاری سال ها به عناوینی همچون سال پیامبر اعظم (ص)، رفتار علوی، حماسه حسینی، سال امام خمینی، پاسخگویی مسئولان، انضباط اجتماعی، خدمتگزاری به مردم، عدالتخواهی، اتحاد ملی و انسجام اسلامی است، نامگذاری هایی که در واقع یک نوع فرهنگ سازی در جامعه اسلامی بوده است. بازگشت اصولگرایان به صحنه قدرت که با تدابیر ویژه و فرهنگ سازی های مستمر ایشان در قالب گفتمان عدالتخواهی و اصلاحات یعنی مبارزه با فقر، فساد و تبعیض صورت پذیرفت، از دیگر تدابیر سرنوشت ساز ایشان است که پرداختن به آن مجال واسع تری را طلب می نماید. آینده نگری و پیگیری های مستمر و مستدام ایشان باعث گردید مسئولان نظام، سندی به عنوان سند 20 ساله را تدوین نمایند که براساس آن، نظام اسلامی در سال 1404 هجری خورشیدی باید در زمینه علمی، فناوری و اقتصادی به قدرت اول آسیای جنوب غربی( خاورمیانه، آسیای میانه و قفقاز) تبدیل گردد. از دیگر ابتکارات ایشان، احیای اصل 44 قانون اساسی است که کارشناسان از آن به عنوان یک انقلاب و جهش اقتصادی نام می برند. با اجرای اصل 44، از تصدی گری دولت در مناصب اقتصادی کاسته شده و بخش خصوصی و تعاونی ها، چرخه تولید و تجارت کشور را به حرکت در خواهند آورد. تدابیر دیگر ایشان در طول هجده سال گذشته با مشکلات و معضلاتی همچون فتنه طالبان و القاعده در افغانستان، کاهش قیمت نفت به زیر 10 دلار، پرونده انفجار آمیا، تحریک قومیت ها و اقلیت های دینی، گشایش سفره بحران و ناامنی در کشور، تحریم های شدید اقتصادی، قطعنامه های شورای امنیت، دادگاه میکونوس، کنفرانس برلین، اصلاح قانون مطبوعات، تحصن نمایندگان مجلس ششم، جنگ 33 روزه حزب الله لبنان با رژیم صهیونیستی، صدور حکم حکومتی در تایید صلاحیت مصطفی معین و... نشان می دهد، که انقلاب چه نگین ارزشمندی را بررکاب خود نشانده است. تزریق امید به ارکان دولت و مردم در سخت ترین و بحرانی ترین شرایط، از دیگر هنرهای ناب رهبری ایشان در طول 18 سال گذشته بوده است، به گونه ای که در بحرانی ترین شرایط فرموده اند:( من خود را غرق در عنایات و نعمات خداوند متعال می دانم. اگر هر مدیر و مسئولی صرفا کار خود را خوب انجام دهد، دیگر هیچ نگرانی ودلهره ای ندارم.) این مهم را باید بدانیم که اگر در دهه اول انقلاب و در دوران غربت و تنهایی( دفاع مقدس)، برای حفظ موجودیت و بقای خود می جنگیدیم، امروزه سرنوشت منطقه به سرانگشتان ما سپرده شده است و آمریکا و متحدانش که در گذشته ای نه چندان دور با تفرعن از تغییر جغرافیای سیاسی در جهان اسلام وتشکیل خاورمیانه جدید می گفتند، اینک از ظهور و تولد خاورمیانه جدید با محوریت ایران اسلامی سخن می گویند و ایرانی که زمانی بانک مرکزی تروریسم و محور شرارت نام گرفته بود، اینک به محور امید و رهایی آنان از گرداب عراق، لبنان، افغانستان، فلسطین و منطقه خاورمیانه تبدیل شده است. دوستداران، شیفتگان و یاران وفادار حضرت امام خمینی (ره) و حضرت آیت الله خامنه ای (حفظه الله تعالی) می باید بدانند و نیک هم می دانند که این دو گوهر ناب،( یک حقیقت با دو تجلی) هستند که وظیفه همه ما، درک و معرفی شایسته و بایسته این حقیقت ماندگار و الهی به جامعه اسلامی و بشریت تشنه امروز و فردا است. ( منبع : www.farsnews.net ، یکشنبه 17 آذر 1387 ؛برای آگاهی بیشتر ر.ک : 1- زندگی نامه مقام معظم رهبری , مؤسسه فرهنگی قدر ولایت 2- حکایت نامه سلاله زهرا(س)، حسن صدری مازندرانی، مؤسسه انتشارات مشهور، چاپ اول 1381 ) در پایان ضمن آرزوی موفقیت برای شما ، مطالعه کتاب ارزشمند ( تجربه کارآمدی حکومت ولایی ، علی ذو علم ، نشر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ) به شما توصیه می شود . (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/100130288)
می خواستم یه تحقیق درباره نقش ولی فقیه در حل مشکلات جامعه برام پیدا کنید؟
در مورد حدود اختیارات رهبری نسبت به کل نظام، قانون اساسی چهار وظیفه مهم را بر عهده رهبر گذاشته که عبارت است از: 1. تعیین سیاست های کلی نظام جمهوری اسلامی ایران پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام؛ 2. نظارت بر حسن اجرای سیاست های کلی نظام؛ 3. حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه گانه؛ 4. حل معضلات نظام که از طریق عادی قابل حل نیست از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام. قانون اساسیجمهوری اسلامی ایران، اصل 110. بر این اساس، وظایف وا ختیارات مقام معظم رهبری در ارتباط با مسائل کلی کشور و سیاست گذاریهای کلان آن است و ایشان دستورالعملها و رهنمودهای لازم را ارائه و بر حسن اجرای سیاست های کلی نظارت دقیق و مستمر دارند. درباره مشکلات و نارسایی های موجود در جامعه، به مسؤولان تذکرات و هشدارهای لازم را می دهند و از طریق آنان مسائل را پیگیری میکنند. بیانات مقام معظم رهبری به خوبی بیانگر این موضوع است: (عدهای سعی میکنند ولایت فقیه را به معنای حکومت مطلقه فردی معرفی کنند! این دروغ است. ولایت فقیه -طبق قانون اساسی ما نافی مسؤولیتهای ارکان مسؤول کشور نیست. مسؤولیت دستگاههای مختلف و ارکان کشور، غیرقابل سلب است. ولایت فقیه، جایگاه مهندسی نظام و حفظ خط و جهت نظام و جلوگیری از انحراف به چپ و راست است. این اساسیترین و محوریترین مفهوم و معنای (ولایت فقیه) است. بنابراین ولایت فقیه نه یک امر نمادین و تشریفاتی محض و احیاناً نصیحت کننده است -آن طور که بعضی از اول انقلاب این را میخواستند و ترویج میکردند [و] نه نقش حاکمیت اجرایی در ارکان حکومت [را] دارد؛ چون کشور مسؤولیت اجرایی، قضایی و تقنینی دارد و همه باید بر اساس مسؤولیت خود کارهایشان را انجام دهند و پاسخگویی مسؤولیتهای خود باشند.... در این مجموعه پیچیده و درهم تنیده تلاشهای گوناگون، نباید حرکت نظام انحراف از ارزشها و هدفها باشد! نباید به چپ و راست انحراف پیدا شود! پاسداری و دیده بانی حرکت کلی نظام به سمت هدفهای آرمانی و عالیاش، مهمترین و اساسیترین نقش ولایت فقیه است). سخنرانی در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام(ره) 14/3/1383. البته نباید انتظار داشت با صرف مدیریت قوی و نظارت دقیق ایشان، آشفتگی ها و نابسامانی های جامعه -که ناشی از عوامل مختلفی است به سادگی حل شود. به عنوان نمونه، مقام معظم رهبری در پاسخ سؤالی در مورد چرایی عدم تحقق (عدالت اجتماعی) در جامعه و بررسی داراییهای دولتمردان -به رغم تأکیدات و پیگیریهای ایشان چنین می فرماید: (... به مجرد اینکه به سمت بعضی از مسؤولان دست دراز بشود، طبعاً اولِ گله و شکوه و فریاد آنها است؛ یک وقت می بینید که در اصلِ کار هم مانع تراشی می شود و انجام نمی گیرد! من یک عقیده جدیدارم که بحث (عدالت اجتماعی) باید تعقیب شود -شکی در این نیست و بارها هم این را گفتهام منتها آن کسی که باید تعقیب بکند، بنده نیستم. دستگاه های قضایی و دستگاه های دولتی هستند که بایستی دنبال بکنند. یک مقدار از این قضیه باید به برکت قوانین خوب حل بشود. یک مقدار باید به برکت اجرا حل بشود. یک مقدار هم باید به برکت بازرسی دستگاه های برتر و بالاتر حل بشود؛ یعنی، دستگاه های دولتی نسبت به بخش های زیر مجموعه خودشان) دیدار از دانشگاه صنعتی شریف، 1، آذر 1378. . در ریشه یابی مشکلات جامعه، میتوان از رهیافت های متعددی استفاده کرد؛ از قبیل رهیافت تک عاملی که ریشه همه مشکلات را ناشی از یک عامل -مثلا اقتصاد یا مدیریت کشور می داند و یا رهیافت چند عاملی که به صورت واقع بینانه و با ارائه آمار، شواهد و شاخص های مورد نیاز و به دور از هیاهوهای سیاسی و... به بررسیمیزان دخالت و تأثیر عوامل مختلف در ایجاد یک پدیده پرداخته و نقش هر کدام را مشخص میکند. رهیافت تک عاملی نوعی مغالطه است که آن را مغالطه علت جعلی false cause. و انحصار گرایی علی Exclusionism. causal میخوانند. این رویکرد به ویژه - درباره جامعه کنونی ما نه علمی است و نه false cause. منطبق با واقعیات است. از این رو باید سراغ رهیافت دوم رفت و در بررسی علمی و محققانه این موضوع، زمینه ها و شرایط و ابعاد مختلف آن، موانع تاریخی، داخلی و بینالمللی، امکانات و توانایی ها و... را به صورت واقع بینانه بررسی و ارزیابی کرد. جامعهای مانند جامعه ما از مشکلات زیادی رنج میبرد؛ مانند: ساختار اقتصادی تک محصولی آن، وضعیت وخیم صنعت، کشاورزی و... ساختار سیاسی، فرهنگی و اداری -که از قبل از انقلاب به ما منتقل شده و مشکلات طبیعی مربوط به انقلاب و ناشی از جنگ و خسارات عظیم آن (بالغ بر هزار میلیارد دلار، معادل هزینه هفتاد سال کشور)، محاصره بین المللی، تورم جهانی، مشکلات ناشی از دوران سازندگی و رشد سریع و.... معضلات ناشی از ساختار ناسالم اداری، تهاجم فرهنگی و تغییر ارزشها و رواج فرهنگ مصرف گرایی و تجمل پرستی و... از دیگر مشکلات کشور ما است. البته هر مدیریت قوی و کارآمد و عاری از سوء استفاده و فساد در بخشهای مختلف آن، میتواند در کاهش مشکلات و تأمین نیازمندی های اساسی جامعه، نقش مؤثری داشته باشد؛ ولی با توجه به وجود متغیرهای دیگر، به هیچ وجه نباید انتظار معجزه داشت. بنابراین مشکل اساسی، نحوه مدیریت رهبری و یا استفاده نکردن از اختیاراتشان نیست؛ بلکه فراتر از آن است. نقش رهبری در حکومت اسلامی ، هدایتگری و تبیین خطوط کلی حرکت نظام و نظارت بر اجرای آنهاست و تحقق آنها وظیفه هر بخشی در حوزه مربوطه است . نگاهی منصفانه و گذرا به دوران پربرکت رهبری مقام معظم رهبری پس از ارتحال امام ( ره ) و مواضع هوشمندانه و تدابیرحکیمانه ایشان در برهه های مختلف و شرایط حساس کشور ، و در مواجهه با بحرانهای متعدد داخلی و خارجی ، بخوبی گویای قدرت بالای مدیریتی ، صلاحیت ، شایستگی ایشان در رهبری نظام است . براستی ایشان به عنوان ستون اصلی نظام اسلامی ، نقش بی بدیلی را در هدایت نظام ایفا نموده اند و دشمنان نظام نیز اهمیت این جایگاه رفیع و نقش او را در صلابت و استواری نظام و ادامه حرکت نورانی خود بخوبی تشخیص داده از این رو همواره شاهد بیشترین حجم حملات به رهبری نظام در جهت تضعیف این رکن رکین نظام اسلامی بوده و هستیم و بسیاری از تشکیک ها وشبهات در این راستا مطرح می گردد .به عنوان نمونه در حوادث اخیر و فتنه پس از انتخابات ریاست جمهوری ، مواضع و بیانات هوشمندانه و حکیمانه مقام معظم رهبری در راستای مدیریت بحران ، براستی تاثیری مثال زدنی در فروکش نمودن بحران و ترمیم شکافهای شکل گرفته در میان مردم داشت و اگر نبوغ سیاسی و تدابیر حکیمانه ایشان و هوشیاری مردم نمی بود ، معلوم نبود که با این حجم گسترده تبلیغات منفی و حمایت برخی از کشورهای غربی چه سرنوشتی در انتظار کشور می بود. و ناخودآگاه این جمله مرحوم امام در باره ایشان برای انسان تداعی می شود که فرمودند :( الحق ایشان شایستگی رهبری را دارند)( آب ،آینه ، آفتاب ، ص 61 ) وفرمودند : ( اینجانب که از سالها قبل از انقلاب با جنابعالی ارتباط نزدیک داشته ام و همان ارتباط ... بحمد الله تاکنون باقی است ، جنابعالی را یکی از بازوهای توانای جمهوری اسلامی می دانم و ... و در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانی اسلام از جمله افراد نادری هستید که چون خورشید روشنی می دهید .) ( صحیفه نور ، ج 20، ص 173) و حتی شخصیت های جهانی نیز به قدرت بالای مدیریتی و هوش سیاسی ایشان اذعان دارند ، چنانکه خاویر پرز دکوئیار و کوفی عنان دو دبیرکل سابق سازمان ملل متحد در خاطرات خود گفتهاند که در مدت مسئولیتشان کمتر شخصیت سیاسی در دنیا بوده که با آنها دیدار و گفتوگو نداشته باشند اما تاکنون شخصیتی سیاستمدارتر و هوشمندتر از رهبر انقلاب ندیده بودند.(علی شیرازی، پاسداشت بیستمین سال رهبری آیتالله خامنهای -2 ، خبرگزاری فارس ) لازم به ذکر است علاوه بر تأییدات و حمایت های متعدد مراجع عظام تقلید و نخبگان کشور ، مجلس خبرگان رهبری نیز دربیانیه پایان ششمین اجلاسیه رسمی خود در دوره چهارم -باتوجه به حوادث اخیر و القا برخی تشکیکها و شبهات در خصوص توانایی های مقام معظم رهبری در رهبری نظام که عمدتا تحت تاثیر تبلیغات بدخواهان نظام و همسو با آنها خواسته یا ناخواسته در جهت تضعیف این رکن اساسی نظام صورت گرفت - باتاکید بر اینکه ولایت فقیه، رکن رکین نظام اسلامی، محور وحدت و مشروعیت بخش همهی ارکان و قوانین آن است که همواره حافظ اسلامیت و سلامت جمهوری اسلامی بوده و کشتی انقلاب را در برابر امواج طوفانی و پر تلاطم حوادث و دشمنیها، به خوبی سکانداری کرده است،نظر خود را در مورد صلاحیت آیت الله خامنه ای اینگونه بیان نمود که ؛ ( ما ضمن بیعت مجدد با رهبر معظم انقلاب حضرت آیهالله خامنهای مدّظلّهالعالی بار دیگر پشتیبانی قاطع خود را از معظمله که ادامه دهندهی راه بنیانگذار انقلاب مقدس اسلامی حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه است اعلام میداریم و همچنان معظمله را تنها گزینهای میدانیم که لباس رهبری امت بر قامتش زیبنده است.بدون شک تدابیر حکیمانهی مقام معظم رهبری در خاموش کردن آتش فتنه و حوادث پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری و مقاومت معظمله در برابر تشکیک بیاساس نسبت به صحت و سلامت انتخابات، ستودنی است و دلیلی قاطع بر هوشمندی و تدبیر ایشان میباشد. در این راستا هدایتهای هوشمندانه، راهگشا، تاریخی و سرنوشتساز معظمله در خطبههای 29 خرداد و 21 ماه مبارک رمضان تأثیری شگرف در افشای لایههای پنهان و آشکار توطئه داشت و روشنتر از همیشه، نقش بیبدیل ولایت فقیه را در سکانداری کشتی انقلاب اسلامی، به نمایش گذاشت. )( پایگاه اطلاع رسانی مجلس خبرگان ، 1/7/1388) و آیت الله هاشمی رفسنجانی نیز به عنوان رئیس مجلس خبرگان نیز به صراحت تاکید می نمایند : (مصداق اتم و اکمل ولی فقیه در حال حاضر حضرت آیت الله خامنه ای است و ما کسی را بهتر و توانمندتر از ایشان برای اداره کشور نداریم.) (خبرگزاری فارس) بررسی توان مدیریتی مقام معظم رهبری : آنهایی که از نزدیک دستی بر تاریخ دارند، از یک اپیدمی و بیماری شایع به نام (حجاب معاصرت) در میان راویان وتحلیل گران تاریخ سخن می گویند. چه بسیار تاریخ دانان وتاریخ نویسانی که درپرده و حجاب معاصرت، از ضبط و تحلیل مهمترین وقایع تاریخی هم عصر خود غفلت ورزیده اند اما رنج ها و مشقت های طاقت فرسایی را برای ضبط و روایت برهه هایی دور از یک دوره تاریخی را متحمل شده اند که از ارزش و اعتبار چندانی برخوردار نبوده است. این بیماری، در عصر حاضر به تجربه در آمده و نه تنها گریبان اهل تاریخ، که اهل سیاست، فرهنگ، هنر، دانشگاهها، حوزه های علمیه، عالمان دینی، رجال مذهبی واصحاب رسانه را نیز در برگرفته است. این روزها درحالی هجدهمین سال انتخاب حضرت آیت الله خامنه ای را به عنوان رهبر و سکاندار نظام اسلامی فرا روی داریم که درکمتر برگه تقویم و یا رسانه ومطبوعه ای، از این انتخاب هوشمندانه وسرنوشت ساز نام و یادی به میان می آید.شاید از آن روست که اهل شعر و ادب و غزل می گویند هر چه ذوق هنری است درتوصیف و استعاره و کنایه وتشبیهی است که از هلال وبدر و محاق و مهتاب و گیسوی شب و کمان ابروست وکمتر سخن از خورشید و آفتابی به میان رفته که جهان در پرتو نور آن تجلی یافته است. به جهت تقریب به ذهن ونه مشابهت، تعبیری علمای فلسفه وعرفان درتوصیف واجب الوجود دارند که می گویند (هو مستور لشده ظهوره و هو مخفی لشده وجوده) یعنی ظهور و وجود باریتعالی آن قدر آشکار و محسوس است که از شدت ظهور، از دیدگان مخفی مانده است. به راستی چرا در این سال ها که از ریز و درشت حوادث گفته ایم، از تهدیدات بنیان برافکن سخن رانده ایم و فراز ونشیب های انقلاب را به روایت و تحلیل نشسته ایم و بر عبور از این طوفان ها و تلاطم ها بالیده و افتخار کرده ایم، کمتر از تدبیر وهوشیاری و رهبری داهیانه سکاندار نظام اسلامی در دهه دوم وسوم انقلاب سخن به میان آورده ایم، تهدیداتی که اگر تنوع و حجم آن بیشتر از دهه اول انقلاب نباشد، لااقل همسان و همسنگ آن است، اگر چه معتقدیم از رهبری امام راحل ومعمار این انقلاب الهی نیز به مشتی از خروار بسنده کرده ایم. چه کسی می تواند مدعی شود که در میان رهبران و روسای جمهور امروز دنیا، فردی خداترس تر و باتقواتر از رهبر ایران اسلامی می شناسد؟ کدام ناظر منصفی تاکنون ادعا کرده که درمیان حاکمان امروز، حاکمی را می شناسد که شجاع تر، با تدبیرتر، خلاق تر و هوشمندتر از رهبر ایران بر ملتی حکومت می کند؟ آیا می توان رهبری به جامعیت علمی، دینی و فقهی ایشان در دنیای اسلام پیدا کرد؟ کدام سیاست ورزی است که توانایی او همسنگ و همسان مدیریت ایشان در بحبوحه بحران ها و فشار ها وتهدید هاست؟ و کدام اهل سیاستی با درک صحیح از بحران های 18 ساله نظام اسلامی که ازاین حیث در میان حدود 200 کشور دنیا بی نظیر است، می تواند ادعا کند رهبری را می شناسد که او در عبور کشتی انقلاب از دل طوفان ها و امواج سهمگین، مدبرانه تر از او هدایت کشتی را می توانسته بر عهده بگیرد و به ساحل مقصود رهنمون سازد؟ کدام ملتی می تواند چونان ملت لایق ایران، رهبری را به دنیای بشریت عرضه نماید که از حیث ساده زیستی و پرهیز از زخارف دنیوی، در دنیای امروز به انگشت اشاره در آید؟ خورشید در آینه خورشید امام بخشی از این بار مسئولیت را در زمان حیات خویش بر دوش کشید و با تعابیری بلند و رسا در توصیف فرزند رعنا و برنایش فرمود:(یکی از بازوهای پرتوان جمهوری اسلامی ... برادری آشنا به مسایل فقهی و متعهد به آن ... ازجمله افراد نادری که چون خورشید روشنی می بخشد.... متعهد و مبارز در خط مستقیم اسلام... عالم به دین و سیاست ... کسی که آوای دعوت او به صلاح و سداد درگوش مسلمین طنین انداز است... سربازی فداکار در جبهه جنگ و معلمی در محراب، خطیبی توانا درجمعه و جماعات و راهنمای دلسوز در صحنه انقلاب... در حکم آیه شریفه اشداء علی الکفار و رحماء بینهم ... من آقای خامنه ای را بزرگ کردم... ایشان سرمایه انقلاب هستند... ایشان از اجتهادی که لازمه ولایت فقیه می باشد، برخوردارند... ایشان الحق شایسته رهبری اند، با بودن آقای خامنه ای شما خلا ء رهبری ندارید و ... )و چنین بود که سکاندار هدایت انقلاب، در اولین سخنرانی خود درمیان مردمی که دست بیعت به سوی ایشان دراز کرده بودند، فرمود: (ما با خدا پیمان بسته ایم راه امام خمینی را که راه اسلام و قرآن و راه عزت مسلمین است دنبال کنیم و از هیچ یک از آرمان هایی که به وسیله امام ترسیم شده، چشم پوشی نخواهیم کرد. آرمان هایی چون پیگیری سیاست نه شرقی و نه غربی، حمایت از مستضعفان و محرومان، وحدت و همبستگی دنیای اسلام، وفاداری به اصل ولایت فقیه، استقلال و خود کفایی کشور، حرکت به سمت استعدادهای جوشان داخلی وساختن جوانان و اصلی شمردن مسئله فلسطین.) چالش های پس از رهبری جابه جایی ها در حوزه قدرت، همواره با مشکلات عدیده ای درنظام های سیاسی رایج همراه بوده است، اما با ژرف نگری های امام امت(ره) و درایت واقتدار رهبر معظم انقلاب و حضور میلیونی مردم در مراسم تشییع بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، این انتقال قدرت در نظام اسلامی با کم ترین هزینه انجام شد. به اعتقاد بسیاری از تحلیل گران سیاسی، معدل عملکرد و هنر مدیریتی و رهبری امام (ره) در برهه زمانی 67 تا 68، که آخرین سال حیات مادی ایشان بر این کره خاکی بود را می توان با تمام دوران مبارزه و رهبری امام(ره) مقایسه کرد و در واقع سال 1367، سال شکوفایی و اوج هنرنمایی آن قائد عظیم الشأن بود. در این سال، امام ضمن ترسیم خطوط کلی سیاست ها و خط مشی جمهوری اسلامی ایران در عرصه های سیاسی، فرهنگی و بین المللی، بن بست های موجود در اداره کشور را که جز با ید بیضایی و انگشت اشارت ایشان قابل گشودن نبود، گشود تا روند تکاملی انقلاب را تضمین نماید. پذیرش قطعنامه 598 و پایان جنگ تحمیلی، عزل منتظری از قائم مقامی رهبری و انهدام باند مهدی هاشمی، تشکیل شورای بازنگری قانون اساسی و حذف مرجعیت از شرایط رهبری، از جمله بن بست هایی بودکه می توانست هر انقلابی را به زانو درآورد، علاوه بر آنکه با صدور حکم قتل سلمان رشدی و گشایش جبهه فرهنگی اسلام در برابر دنیای غرب، دعوت گورباچف و بلوک شرق به اسلام و تاکید مجدد برصلاحیت های آیت الله خامنه ای، سیاست های کلی نهال نوپای انقلاب را ترسیم فرمودند. رهبر معظم انقلاب در شرایطی سکان هدایت انقلاب را به دست گرفتند که فضای پیش روی ایشان با دوران زعامت امام (ره) بسیار متفاوت بود. امام با مرجعیت علی الاطلاق و پشتوانه حوزه علمیه قم، مشهد و نجف و با پشتوانه پنج دهه کار علمی، فقهی، آموزشی وپرورشی و با تشکیلاتی قوی و منسجم از روحانیون و دانشگاهیان قدم در راه مبارزه گذاشت و در طول مبارزه علاوه بر سود جستن از پشتوانه (مرجعیت)، از تلاش ها و جانفشانی های مریدانی چون طالقانی ها، بهشتی ها، مطهری ها، خامنه ای ها، هاشمی رفسنجانی ها، مفتح ها، باهنرها، رجایی ها، سعیدی ها، غفاری ها، اندرزگوها، مدنی ها، اشرفی اصفهانی ها، دستغیب ها و ... بهره برد که این امتیاز در سال های نخستین رهبری آیت الله خامنه ای، به رغم تمامی شایستگی های ایشان، مهیا نبود وسال ها به درازا کشید تا بن مایه های عمیق علمی و قابلیت های شگرف فقهی ایشان به رخ مدعیان کشیده شود. مدیریت بحران حضرت آیت الله خامنه ای در حالی توسط خبرگان این ملت برای رهبری نظام اسلامی برگزیده شد، که کشور آبستن حوادث ومشکلات بسیار بود. رحلت امام یک شوک سهمگین به دولت وملت ایران وارد ساخته بود و دشمنان و بدخواهان نظام، چنگ و دندان ها سائیده و نشان می دادند. تأسیسات زیربنایی کشور همچون آب، برق، گاز، مخابرات، راهها، فرودگاهها، خطوط راه آهن، پالایشگاهها و صنایع مادر، در دوران جنگ تحمیلی خسارات فراوان دیده بودند، ذخایر ارزی کشور به پائین ترین میزان خود رسیده بود و تأمین نیازهای اساسی و اولیه مردم، تبدیل به یک دغدغه جدی شده بود. تنظیم سیاست ها و اولویت های باز سازی کشور با عنوان (برنامه اول توسعه اقتصادی کشور) از چالش های نفس گیری بود که در اولین سال رهبری ایشان اتفاق افتاد. برنامه ای که به دلیل ماهیت ابزاری و سرمایه ای خود، موجبات بروز برخی ناعدالتی ها و تبعیض ها را فراهم می ساخت اما این امر دلیلی بر سکوت و یا شانه خالی کردن ایشان از زیر بار مسئولیت نبود و بارها ضمن هشدار نسبت به اتخاذ برخی سیاست های اقتصادی، در مواردی از سرعت گرفتن برنامه های موسوم به توسعه اقتصادی به دلیل فشاری که برگرده اقشار آسیب پذیر و محروم جامعه واردمی آمد، جلوگیری به عمل آوردند. یکی از مهمترین ویژگی های مقام معظم رهبری به اعتراف دوست و دشمن، مدیریت عالی و خلاقانه ایشان در شرایط حساس و بحرانی است. اداره یک جامعه در شرایط عادی، شاید کار دشواری نباشد خصوصاً برای مدیران و رهبرانی که از تجربه لازم برای اداره جامعه برخوردار باشند، اما توانمندی یک مدیر و یک سکاندار کشتی در شرایطی ظاهر می شود که در لحظات بحرانی و در میان توفان حوادث، کیان نظام را به سلامت به ساحل مقصود برساند. جنگ اول خلیج فارس و حمله صدام به کویت، یکی از این عقبه های سخت و سرنوشت ساز بود که با تدبیر وهوشمندی رهبر معظم انقلاب، از آن به سلامت عبور کردیم. در جریان تجاوز صدام به کویت و ورود نیروهای غربی به خلیج فارس و آغاز درگیری ها، گروههایی که خود را اهل تحلیل و صاحب فهم ودرک عمیق می دانستند، بامشاهده شلیک چند موشک اسکاد به اسرائیل، از صدام به عنوان خالدبن ولید دوران یاد کردند و خواستار گشایش جبهه ای نظامی به نفع صدام در منطقه شدند تا ناخواسته کشور را درگیر دامی از قبل پهن شده نمایند، اما با هوشیاری وتدبیر رهبری که جنگ صدام و آمریکا را (جنگ باطل با باطل) نامیدند، انقلاب از دام درگیری با دنیای غرب آن هم در جبهه حمایت از صدام(!) به سلامت عبور کرد تا هوشمندی و درایت ایشان به رخ مدعیان کشیده شود. عبور از دوران فتنه دوران به قدرت رسیدن طیفی از تجدیدنظرطلبان در دوره موسوم به (توسعه سیاسی) را باید جزو تلخ ترین و سخت ترین دوران حیات انقلاب اسلامی به شمار آورد. دورانی که شاهد بروز و ظهور فتنه هایی چون قتل های زنجیره ای، شبه کودتای 18 تیر، یکه تازی مطبوعات زنجیره ای و فضای به شدت ملتهب سیاسی کشور بودیم. قصه تلخ قتل های زنجیره ای با هدف فرمان آتش به سوی نظام طراحی شده بود و تبلیغات گسترده ای که هیچ تناسبی با وزن واقعی آن نداشت و انسان را به یاد ماشین تبلیغاتی گوبلز و هیاهوی دروغین و غلوآمیز تاریخ معاصر چون سوزاندن یهودیان در کوره های آدم سوزی و قتل عام ارامنه توسط دولت عثمانی می انداخت. واقعه ای که به جای ریشه یابی، توسط برخی گروههای فرصت طلب و وابسته، به ریشه سازی کشیده شده بود و محوری ترین شخصیت ها و بنیادی ترین نهادهای نظام را با آتشباری فریب و خدعه و نیرنگ به مسلخ کشانده بودند. توطئه ای که با هدف دامن زدن به تنازعات داخلی و فراگیر نمودن آتش جنگ داخلی، ارکان نظام اسلامی را نشانه رفته بود که این تهدید بنیان افکن، با سرپنجه تدابیر رهبری، به فرصتی برای پالایش نظام از نیروهای نفوذی و موجب شکل گیری صف بندی جدیدی به نام نیروهای خودی و غیرخودی درجریان های سیاسی کشور گردید. شکل گیری مطبوعات زنجیره ای که درجهت اجرای پروژه هایی چون نافرمانی مدنی، استحاله از درون، دیپلماسی مسیر 2، براندازی خاموش، پروژه خندق، تعادل ویرانگر، مقاومت مدنی، مشروعیت دوگانه، فشار از پائین و چانه زنی در بالا، عبور از خاتمی و... تدارک دیده شده بود، با شجاعت و میدان داری رهبری به تسخیر نیروهای نظام درآمدند تا یکی از مستحکم ترین و موثرترین پایگاههای دشمن که عبدالله بن ابی ها در آن موضع گرفته و فروپاشی نظام اسلامی را نشانه گرفته بودند، دچار اضمحلال و فروپاشی گردد. برخورد هوشمندانه رهبر معظم انقلاب با پروژه هایی چون فشار از پایین و چانه زنی در بالا و یا پروژه فروپاشی از درون، گواهی دیگر بر برخورد امام گونه ایشان بامخاطرات پیش روی انقلاب است. معظم له در پاسخ به مدعیان پروژه فشار با صراحت اعلام کردند:( اگر فشار بیاورید حادثه کربلا تکرار خواهد شد نه صلح امام حسن (ع)) و در پاسخ به سردمداران پروژه فشار و استحاله از درون فرمودند:(اصلاحات در ذات و هویت انقلاب است درحالی که برخی به دنبال نقش آفرینی همزمان یلتسینی و گورباچفی هستند. اینها اشتباه اول شان این است که آقای خاتمی، گورباچف نیست. اشتباه دومشان این است که اسلام، کمونسیم نیست. اشتباه سومشان این است که نظام مردمی جمهوری اسلامی، نظام دیکتاتوری پرولتاریا نیست. اشتباه چهارمشان این است که ایران یک پارچه، شوروی متشکل از سرزمین های به هم سنجاق شده، نیست و اشتباه پنجم شان هم این است که نقش بی بدیل رهبری در ایران شوخی نیست.) تدبیر امام گونه رهبر معظم انقلاب در برخورد با شبه کودتای 18 تیر 78، تلولو دیگری از هنر رهبری و هدایت ایشان است. حادثه ای که با طراحی نیروهای خارجی و صحنه گردانی اپوزیسیون داخلی و بازیگری گروهی از اراذل و اوباش و تعدادی دانشجونما که بازیچه سیاست بازان حرفه ای شده بودند، اتفاق افتاد اما با اقتدار و تدبیر رهبری، بساط آن برچیده شد تا آرامش و امنیت به جامعه اسلامی مان لبخند زند. حادثه 11 سپتامبر و متعاقب آن حمله آمریکا به افغانستان و عراق هم از دیگر بحران هایی بود که نظام ما به سلامت از آن عبور کرد. پس از حادثه 11 سپتامبر و تشکیل ائتلافی موسوم به ائتلاف ضد تروریست و تعیین محورهای شرارت و شعار (هر که با مانیست برماست) که با هدف ایجاد رعب و وحشت در ملل مسلمان و تغییر مرزهای دنیای اسلام طراحی شده بود و در برهه ای که قدرت های بزرگی چون روسیه و چین نیز از ترس برخورد، راه مماشات و همراهی را با سواره نظامان صلیبی در پیش گرفته بودند، غرش رعد آسای رهبری در شکستن صفوف جبهه متحد غرب و نشان دادن ریشه تروریسم در زائده چرکینی به نام رژیم صهیونیستی و دولت استکباری آمریکا، بیداری و خیزش دنیای اسلام را در برابر این توطئه شوم به ارمغان آورده است. در آن روزها، چه بسیار افراد وجریان های سیاسی بودند که در مسیر امواج اغواگرانه رسانه های غربی، برای رفع اتهام از خود و پرهیز از درگیری با آمریکا، پیشنهاد مذاکره وهمراهی با لشکرکشی های آمریکا را می دادند و امروز پس از شکست ها و ناکامی های مستمر آمریکا در منطقه، سرافکنده از آن همه ترس و وحشت و تحلیل های ناروا، سر در گریبان فرو برده اند. نمی از یم صیانت از آرای مردم و حفاظت از حقوق و آزادی های مشروع آنان در برابر خود محوری ها و خودکامی های گروههای سیاسی و دفاع از اقلیت در برابر سلطه گری اکثریت، از دیگر هنرهای بی بدیل رهبری است که مانع تمرکز قدرت در یک شخص یا نهاد یا جریان خاص سیاسی شده است، حادثه ای که بنیان آن دربرهه هایی از تاریخ انقلاب توسط حزب کارگزاران و سپس حزب مشارکت پیچیده شد، اما با انگشت اشاره رهبری در هم پیچید. ارائه تعاریف جدیدی از دمکراسی، مردمسالاری، حقوق بشر، جامعه مدنی و ...، که در سایه هوشمندی رهبر معظم انقلاب به دست آمده است، هجمه نظری و ایدئولوژیک شیفتگان نظام لیبرال دمکراسی را به یک فرصت تازه برای نظام اسلامی تبدیل کرد تا از بطن آن مفاهیم بلندی چون مردمسالاری دینی، جامعه مدنی نبوی و اصولگرایی اصلاح طلبانه، در خدمت تحکیم مبانی انقلاب اسلامی خلق شود. مروری گذرا برفراز و نشیب ها و تهدید و توطئه های صورت گرفته در هجده سال گذشته، گواهی براین مدعاست که حجاب معاصرت باعث گردیده تا تنها (نمی از یم) ویژگی ها و ظرفیت های شگرف حضرت آیت الله خامنه ای را با پوست و گوشت خود احساس کرده باشیم. تسلط و احاطه بی نظیر معظم له براموری همچون مسایل نظامی، تهدیدات دشمنان، تهاجم فرهنگی، ناتوی فرهنگی، نیازهای نسل جوان، مطالبات و نیازهای دانشگاهها، بایسته های حوزه های علمیه، شناخت دغدغه های نیروهای انقلاب و درک شایسته از بایسته های نظام اسلامی و... باعث گردیده تا حتی بدخواهان نظام نیز از این همه وسعت و جامعیت و احاطه ایشان بر امور، گاه ناخواسته لب به تمجید و تجلیل بگشایند. هیچ فرد منصفی نمی تواند منکر این مهم شود که دستاوردهای نظام درعرصه هایی چون پیشرفت های هسته ای، موشکی، سلول های بنیادی، تولید داروها و واکسن های مهارکننده بیماری هایی چون ایدز و برخی سرطان ها، ترمیم ضایعات نخاعی، دستیابی به فناوری شبیه سازی، به راه افتادن نهضت تولید علم وجنبش نرم افزاری در حوزه و دانشگاه، دمیده شدن روحیه اعتماد به نفس درجوانان و جوان گرایی و... در گرو دغدغه ها و پیگیری های مستمر ایشان صورت گرفته است. معظم له در جمع دانشجویان کشور به صراحت فرمودند:(اگر بودجه بندی کشور در دست من بود، مهمترین چیزی که من به عنوان اولویت اول به آن نگاه می کردم، همین مسئله (پژوهش) بود. امروز دنیا به پژوهش به عنوان زیربنای پیشرفت وتعالی یک جامعه نگاه می کند. فرهنگ سازی ها از دیگر ابتکارات تاثیرگذار ایشان، نامگذاری سال ها به عناوینی همچون سال پیامبر اعظم (ص)، رفتار علوی، حماسه حسینی، سال امام خمینی، پاسخگویی مسئولان، انضباط اجتماعی، خدمتگزاری به مردم، عدالتخواهی، اتحاد ملی و انسجام اسلامی است، نامگذاری هایی که در واقع یک نوع فرهنگ سازی در جامعه اسلامی بوده است. بازگشت اصولگرایان به صحنه قدرت که با تدابیر ویژه و فرهنگ سازی های مستمر ایشان در قالب گفتمان عدالتخواهی و اصلاحات یعنی مبارزه با فقر، فساد و تبعیض صورت پذیرفت، از دیگر تدابیر سرنوشت ساز ایشان است که پرداختن به آن مجال واسع تری را طلب می نماید. آینده نگری و پیگیری های مستمر و مستدام ایشان باعث گردید مسئولان نظام، سندی به عنوان سند 20 ساله را تدوین نمایند که براساس آن، نظام اسلامی در سال 1404 هجری خورشیدی باید در زمینه علمی، فناوری و اقتصادی به قدرت اول آسیای جنوب غربی( خاورمیانه، آسیای میانه و قفقاز) تبدیل گردد. از دیگر ابتکارات ایشان، احیای اصل 44 قانون اساسی است که کارشناسان از آن به عنوان یک انقلاب و جهش اقتصادی نام می برند. با اجرای اصل 44، از تصدی گری دولت در مناصب اقتصادی کاسته شده و بخش خصوصی و تعاونی ها، چرخه تولید و تجارت کشور را به حرکت در خواهند آورد. تدابیر دیگر ایشان در طول هجده سال گذشته با مشکلات و معضلاتی همچون فتنه طالبان و القاعده در افغانستان، کاهش قیمت نفت به زیر 10 دلار، پرونده انفجار آمیا، تحریک قومیت ها و اقلیت های دینی، گشایش سفره بحران و ناامنی در کشور، تحریم های شدید اقتصادی، قطعنامه های شورای امنیت، دادگاه میکونوس، کنفرانس برلین، اصلاح قانون مطبوعات، تحصن نمایندگان مجلس ششم، جنگ 33 روزه حزب الله لبنان با رژیم صهیونیستی، صدور حکم حکومتی در تایید صلاحیت مصطفی معین و... نشان می دهد، که انقلاب چه نگین ارزشمندی را بررکاب خود نشانده است. تزریق امید به ارکان دولت و مردم در سخت ترین و بحرانی ترین شرایط، از دیگر هنرهای ناب رهبری ایشان در طول 18 سال گذشته بوده است، به گونه ای که در بحرانی ترین شرایط فرموده اند:( من خود را غرق در عنایات و نعمات خداوند متعال می دانم. اگر هر مدیر و مسئولی صرفا کار خود را خوب انجام دهد، دیگر هیچ نگرانی ودلهره ای ندارم.) این مهم را باید بدانیم که اگر در دهه اول انقلاب و در دوران غربت و تنهایی( دفاع مقدس)، برای حفظ موجودیت و بقای خود می جنگیدیم، امروزه سرنوشت منطقه به سرانگشتان ما سپرده شده است و آمریکا و متحدانش که در گذشته ای نه چندان دور با تفرعن از تغییر جغرافیای سیاسی در جهان اسلام وتشکیل خاورمیانه جدید می گفتند، اینک از ظهور و تولد خاورمیانه جدید با محوریت ایران اسلامی سخن می گویند و ایرانی که زمانی بانک مرکزی تروریسم و محور شرارت نام گرفته بود، اینک به محور امید و رهایی آنان از گرداب عراق، لبنان، افغانستان، فلسطین و منطقه خاورمیانه تبدیل شده است. دوستداران، شیفتگان و یاران وفادار حضرت امام خمینی (ره) و حضرت آیت الله خامنه ای (حفظه الله تعالی) می باید بدانند و نیک هم می دانند که این دو گوهر ناب،( یک حقیقت با دو تجلی) هستند که وظیفه همه ما، درک و معرفی شایسته و بایسته این حقیقت ماندگار و الهی به جامعه اسلامی و بشریت تشنه امروز و فردا است. ( منبع : www.farsnews.net ، یکشنبه 17 آذر 1387 ؛برای آگاهی بیشتر ر.ک : 1- زندگی نامه مقام معظم رهبری , مؤسسه فرهنگی قدر ولایت 2- حکایت نامه سلاله زهرا(س)، حسن صدری مازندرانی، مؤسسه انتشارات مشهور، چاپ اول 1381 ) در پایان ضمن آرزوی موفقیت برای شما ، مطالعه کتاب ارزشمند ( تجربه کارآمدی حکومت ولایی ، علی ذو علم ، نشر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ) به شما توصیه می شود . (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/100130288)
- [سایر] درخواست پیشینه تحقیق اختیارات ولی فقیه را داشتم؟
- [سایر] ولایت مطلقه فقیه حضرت امام(ره)چه مفهومی دارد؟ به کدام دلیل ولی فقیه اختیارات مطلقه حکومتی حضرت رسولاکرم(ص) را داراست؟ چگونه مشکلات و مسایل مستحدثه جدید در حکومت اسلامی را می توان حل کرد؟
- [سایر] محدوه اختیارات ولی فقیه در حکومت و جامعه کدام است؟
- [سایر] قداست ولی فقیه چه تأثیری در جامعه دارد؟
- [سایر] با توجه به اینکه ولی فقیه حرف آخر را در جامعه می زند جایگاه تشکل های سیاسی در جامعه کجاست ؟
- [سایر] اگر قرار بود با دعا کردن مشکلات حل شود پس نقش خود ما در زندگی چیست؟
- [سایر] به دلیل وجود مشکلات و معضلات در سطح جامعه و عدم موفقیت نظام ولایت فقیه در حل کامل آن، آیا بهتر نیست این نظریه و حکومت دینی کنار گذاشته شود؟
- [سایر] پیروان سایر ادیان که در جامعه اسلامی زندگی می کند موظف به اطاعت از ولی فقیه هستند یا خیر؟
- [سایر] سوال بنده این است که با وجود مراجع برای حل مسایل دینی اساسا چه لزومی به ولی فقیه هست؟ کسی که ولی فقیه میشه به نظر شما دیکتاتوری نیست که هر چی ولی فقیه بگه انجام بشه و اصلا امکان انتقاد او نباشد؟
- [سایر] جایگاه قوه مقننه و ملاک بودن رأی نمایندگان مردم -با توجه به اینکه رأی ولی فقیه در تمام شئون جامعه جاری است چگونه است؟
- [آیت الله جوادی آملی] .معادنی که در اعماق هزاران متری زمین وجود دارد مانند معادن نفت، گاز و مواد معدنی دیگر جزء انفال است و استخراج آنها منوط به اذن امام معصوم(ع) یا ولیّ فقیه است.
- [امام خمینی] نماز عید فطر و قربان در زمان حضور امام علیه السلام واجب است و بایدبه ماعت خوانده شود، و در زمان ما که امام علیه السلام غایب است مستحب می باشد. و احتیاط واجب آن است که آن را به جماعت نخوانند، ولی به قصد رجاء مانع ندارد. و چنانچه ولی فقیه یا ماذون از طرف او اقامه جماعت نماید،اشکال ندارد.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر گنجی پیدا شد که اثر سکه اسلامی دارد , یا معلوم شد که مال مسلمانی هست، حکم میراث (من لا وارث له )؛ یا حکم (لُقَطَه) را دارد و تمام آن مال، در اختیار امام(ع) یا ولیّ فقیه (در عصر غیبت) قرار میگیرد.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر در شکم ماهیِ خریداری شده از حوضچه های پرورشی و بخش خصوصی, اشیای قیمتی مانند انگشتر و غیره به دست آید، باید به مالکش معرفی شود ; چنانچه ادعای ملکیت کرد , مال اوست و اگر اظهار بیاطلاعی کرد، حکم مجهول المالک را دارد و باید به حاکم شرع و ولیّ فقیه مراجعه شود. خمس گنج پس از کسر هزینه ها
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر کافر ذمّ ی، یک پنجم زمینی را که از مسلمان خریده بود، به ولیّ خمس (ولی فقیه یا حاکم شرع ) به عنوان خمس تحویل دهد ; سپس همان مقدار زمینی را که خمس بوده, دوباره بخرد، باز هم باید خمس این مقدار زمینی را که دوباره خریده است بپردازد. خمس زمین مبادله شده در فرض اسلام ذمّی
- [آیت الله اردبیلی] امر به معروف و نهی از منکر یعنی احساس وظیفه و نظارت همگانی در جهت اصلاح آحاد جامعه و دولتمردان و دستور به نیکی و بازدارندگی از پلیدی و زشتی از فرائض بزرگ اسلامی است که به وسیله آن، دیگر فرائض بر پا میشود و نشانه ولایت مؤمنان نسبت به یکدیگر و راه نیل به مقام بهترین امّت و ملّت بشری است. امام باقر علیهالسلام میفرماید: (این فریضه راه انبیاء و روش صالحان و تکلیف بزرگی است که به واسطه آن، دیگر فرائض اجرا میگردد، راهها اَمن میشود، کسب و تجارت حلال میگردد و رونق مییابد، حقوق مردم تأمین میشود، زمینها آباد میگردد، دشمنان به عدل و انصاف وادار میشوند و کارها به صلاح میآید.)(1)