نقش شبکه های اجتماعی مجازی در جنگ نرم چیست؟ شاخصهای جنگ نرم در فیسبوک؟ جنگ نرم، راهبرد کنونی آمریکا و متحدان او در مقابله با جمهوری اسلامی ایران است. این پروژه، حوزهها و ابزارهای مختلفی دارد. یکی از ابزارهایی که نقش مهمی در پیشبرد پروژه جنگ نرم علیه ایران دارد، شبکه جهانی اینترنت است. در محیط اینترنت یکی از پدیدههای مهمی که بسیاری از کاربران را جذب کرده است، شبکههای اجتماعی مجازی همچون فیسبوک، توئیتر، یوتیوب و... هستند. در میان این شبکهها، پایگاه فیسبوک از ویژگیهای خاصی برخوردار است و زمینه ارتباط چندجانبه فرد را با ابزارهای نوشتاری، صوتی و تصویری فراهم میکند که بهتبع این، میتواند نقش مهمی در ترویج شاخصهای جنگ نرم داشته باشد. بنابراین این تحقیق، با روش تحلیل محتوا و استفاده از تکنیک نمونهگیری100 صفحه فارسی فیسبوک طی یک دوره زمانی چهارماهه بررسی شده تا مشخص شود پایگاه فیسبوک چگونه در جنگ نرم نقش ایفا میکند و بیشتر چه شاخصها و مؤلفههایی از جنگ نرم را توسعه میدهد. طرح مسئله جنگ در معنای عام خود، تحمیل اراده بر حریف است بهگونهای که حریف، رفتار مطلوب و مورد نظر کشور حملهکننده را در پیش گیرد. از دهه 1970 برخی از اساتید برجسته علوم سیاسی آمریکا همچون جوزف نای، هارولد لاسول، جان کالیز و اعضای مهم سازمان سیا و فرماندهان ارشد پنتاگون با تأسیس مرکزی بهنام (کمیته خطر جاری)[1] با طرح نظریه جنگ نرم، معنای متفاوتی از جنگ را وارد ادبیات سیاسی و امنیتی دنیا کردند. هدف از این کار، زمینهسازی برای فروپاشی شوروی با ابزارهای غیرخشونتآمیز و از درون این کشور بود. بعد از حادثه 11 سپتامبر، بار دیگر اعضای کمیته گرد هم آمدند و این کمیته را برای تدوین راهبرد امنیت ملی آمریکا فعال کردند. در گزارشی که این کمیته به دولت جرج بوش ارائه کرد، جمهوری اسلامی ایران یکی از اهداف تهاجمی آمریکا اعلام شد که به لحاظ وسعت سرزمین، کمیت و کیفیت نیروی انسانی، امکانات نظامی، منابع طبیعی و موقعیت برتر جغرافیایی، نمیتوان از راهکار تهاجم نظامی برای سرنگونی آن استفاده کرد؛ بنابراین، تنها راه سرنگونی جمهوری اسلامی، استفاده از جنگ نرم علیه ایران است.[2] آمریکاییها در جهت عملیاتیکردن جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی ایران، طی سالهای اخیر از ابزارهای مختلفی استفاده کردهاند. اینترنت بهعنوان رسانهای با قابلیت انتشار محتوای صوتی، تصویری و متنی، نقش مهمی در جنگ نرم آمریکا علیه کشورهای هدف و از جمله علیه جمهوری اسلامی ایران داشته است. یکی از فضاهای معروف اینترنت، شبکههای اجتماعی مجازی است که توجه زیادی را به خود جلب کردهاند. میتوان گفت این شبکهها در حال حاضر تا حد زیادی مساوی با اینترنت تلقی میشوند. پدیده اینترنت و شبکههای اجتماعی موجود در آن، جزو دستاوردهای علمی پژوهشی غرب و آمریکا محسوب میشود و امروزه شبکههای اجتماعی بزرگ و پرطرفداری همچون فیسبوک، توئیتر و یوتیوب رسانههای آمریکایی هستند. اساساً هویت این پدیده با فرهنگ آمریکایی پیوند خورده است. با توجه به فراگیر شدن استفاده از اینترنت در جامعه ایران و عضویت پررنگ ایرانیان در شبکههای اجتماعی مجازی، بررسی اینکه شبکههای اجتماعی مجازی چه معانی و محتوایی را به فرد منتقل میکنند و این معانی و محتوا چه نسبتی با ارزشهای اسلام و نظام جمهوری اسلامی دارند، ضرورت محسوب میشود. اولین گام در این راه، شناخت بیشتر این پایگاهها و تهدیدات فرهنگی آنها و سپس چارهاندیشی برای مقابله با این تهدیدات بهویژه در بین قشر جوان و مذهبی جامعه است. این موضوع در ارتباط با خانوادههای نیروهای مسلح و پاسدار که باید حافظ ارزشهای دین و انقلاب باشند، اهمیتی دوچندان دارد که در مرحله اول، همان جلوگیری از تهدیدات فرهنگی و اعتقادی است و در مرحله دوم، توجه به بعد جاسوسی اینترنت و بهویژه شبکههای اجتماعی مجازی است. از آنجا که این شبکهها از حمایت دولت آمریکا برخوردارند، بدیهی است که در قبال این حمایت باید یاریدهنده سیاستهای آمریکایی باشند.[3] در بین شبکههای اجتماعی مجازی، شبکه فیسبوک یکی از پرطرفدارترین شبکههاست. برمبنای آخرین آمار تعداد افراد عضو فیسبوک از مرز 900 میلیون نفر گذشته است.[4] به تبع این، درصد حضور ایرانیان در این پایگاه نیز افزایش یافته است؛ اما مهمتر از این ارقام اینکه فیسبوک در مقایسه با یوتیوب و توئیتر محیطی با قابلیتهای چندگانه است و فرد در این محیط یک سوژه منفعل نیست، بلکه این محیط با قابلیتهای موجود، کنش و تحرک فرد را در ابعاد مختلف برمیانگیزد. شاید این ویژگیها سبب جذب بیشتر افراد میشود. بر این اساس، در این تحقیق، نقش پایگاه فیسبوک را به صورت موردی در جنگ نرم بررسی میکنیم. جنگ نرم میتواند در حیطههای مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، امنیتی و... تجلی یابد. پرداختن بههر یک از این حوزهها نیازمند پژوهش مستقلی است. در این مقاله بهدنبال این هستیم که با استفاده از روش مطالعه تحلیل محتوا، به این سؤال پاسخ دهیم که صفحات فارسی فیسبوک چه نقشی در حوزه سیاسی جنگ نرم ایفا میکند؟ فرض اولیه اینکه فیسبوک فارسی نقشی مهم در حیطه سیاسی جنگ نرم دارد و انگارههای زیادی را در تقابلسازی نگرشها و باورهای اعضا نسبت به انقلاب و جمهوری اسلامی منتشر میکند. در این پژوهش، متغیر اصلی، شبکه اجتماعی فیسبوک و متغیر وابسته، شاخصهای جنگ نرم است که در ادامه، تعریف و عملیاتی شدهاند. هدف از انجام پژوهش است که ببینیم در زمان کنونی کدام شاخصها و متغیرهای جنگ نرم در فیسبوک تقویت میشود و اساساً گرایش و نگرش کنونی جبهه ضدانقلاب در فیسبوک برای مقابله با انقلاب و نظام، چه سمتوسویی را دنبال میکند؟ با انجام این بررسی تا حدودی نگرشهای کلان حاکم بر جبهه ضدانقلاب در مواجهه با جمهوری اسلامی مشخص میشود. الف) مفهومشناسی 1- فضای سایبری (دیوید بل)، یکی از نظریهپردازان رسانههای مجازی، معتقد است تعریف فضای سایبر پیچیده است. وی سه تعریف همپوشان از فضای سایبر ارائه میکند: اول تعریف فضای سایبر از دیدگاه سختافزار یعنی شبکهای جهانی از رایانهها که از طریق زیرساختهای ارتباطی به هم متصل شدهاند و اشکال گوناگون تعامل میان کنشگران دور از هم را تسهیل میسازند. دوم: فضای سایبر را میتوان به عنوان فضایی خیالی بین رایانهها تعریف کرد که در آنجا افراد ممکن است خودهای جدید و دنیاهای جدیدی بسازند. فضای سایبر مجموع سختافزار و نرمافزار و همچنین مجموعهای از تصویرها و ایدههاست. سوم: تعریف فضای سایبر بر مبنای ماهیت کاری آن به معنای بازنماییکننده نوعی تلاقی میان عناصر مادی و نمادین است که بسته به نوع استفاده هر فرد، ارزشهای متفاوتی را بروز میدهد.[5] (مایکل بندیکت) نیز در تعریف خود میگوید: فضای سایبر یک جغرافیای ذهنی عام است که در مقابله با اجماع و انقلاب، اصول و تجربه ساخته میشود، قلمروی که مملو از دادهها، کذبها، مواد ذهنی و خاطرات طبیعت، با یک میلیون صدا و دو میلیون چشم در یک هماهنگی ساکت و نامرئی نسبت به تحقیق، انجام معامله، سهیم شدن در رؤیاها و مشاهده ساده است.[6] 2- شبکههای اجتماعی مجازی وارد شدن مفهوم شبکه به ادبیات رایج جامعه و سیاست، ناشی از تحولات عصر اطلاعات است. اختراع ابزارهای ارتباطی و اطلاعاتی طی قرن بیستم، بهشکل دادن جامعه اطلاعاتی انجامید و جامعه اطلاعاتی سبب گسترش زندگی شبکهای شد. در جامعه ارتباطی و اطلاعاتی کنونی، اطلاعات، بخش جداییناپذیر تمامی فعالیتهای انسان است و همه فرایندهای زندگی فردی و جمعی مستقیماً توسط فناوری اطلاعات شکل داده میشود و در ادامه هر سیستمی که از تکنولوژی اطلاعات استفاده میکند، به منطق شبکهسازی گرایش مییابد. بنابراین شبکه با استفاده از فناوری اطلاعات در همه انواع فرایندها و سازمانها تحقق عینی پیدا میکند. بهعبارتی انقلاب اطلاعات، ظهور (جامعه شبکهای) را امکانپذیر میکند. در حالی که شکل شبکهای سازمان اجتماعی در دیگر زمانها و مکانها نیز وجود داشته است، الگوی نوین فناوری اطلاعات، بنیان مادی گسترش فراگیر شبکه را در سراسر ساختار اجتماعی فراهم کرده است.[7] به گفته (ایمانوئل کاستلز)، نظریهپرداز معروف جامعه اطلاعاتی، شبکه مجموعهای از نقاط اتصال یا گرههای بههم پیوسته است. نقطه اتصال یا گره، نقطهای است که در آن، یک منحنی خود را قطع میکند. اینکه نقطه اتصال چه چیزی است، مشخصاً بهنوع شبکههای مورد نظر بستگی دارد. شبکه جریان مالی جهانی از نقاط اتصال بازارهای بورس و مراکز خدمات جانبی پیشرفته آنها تشکیل شده است. همچنین در شبکه سیاسی حاکم بر اتحادیه اروپا، شوراهای ملی وزیران و کارگزاران بلندپایه اروپایی نقاط اتصال محسوب میشوند.[8] بهطور کلی، واژه (شبکه) را میتوان به هر مجموعه یا سیستم درونپیوندی نسبت داد که هدف آن، به اشتراک گذاشتن یک قابلیت یا توانایی بین دو یا چند نظام در محدوده مکان و زمان است و در حالت مطلوب، محدودیت مکانی و زمانی ندارد. میتوان اینگونه گفت: شبکه، مجموعهای است از اشیا یا دستگاهها مانند: تلفن، فکس و رایانه که به هم متصلند. گسترش فناوری اطلاعات سبب توسعه ارتباطات شده و این گسترش ارتباطات با ابزارهای نوین اطلاعاتی سبب میشود تا در حوزه درونمتنی فناوری اطلاعات یعنی در حوزه مجازی هم بین کاربران، شبکه ایجاد شود و شبکههای اجتماعی مجازی بهوجود آیند. شبکههای اجتماعی مجازی، نقاط اتصال کاربران اینترنتی با یکدیگر است. این شبکهها در قالب وبگاه و سایت اینترنتی، محیطی را فراهم میکنند که کاربران میتوانند علاقهمندیهای خود را با استفاده از نمادهای متنی، صوتی و تصویری در آنها بارگذاری کرده و در مورد این محتویات با یکدیگر گفتوگو کنند. بهطور خلاصه شبکههای اجتماعی مجازی عبارتند از: جامعهای برخط (آنلاین) که کاربران آن، مجاز به اشتراک اطلاعات، تصاویر، فیلمها، نرمافزارها و...، برقراری ارتباط با دیگران و کشف نشانی ارتباط افراد جدید هستند. چنین شبکههای اجتماعی محیطی هستند که در آن، اعضا با مشارکت و همفکری و با استفاده از برنامهها، به ساختن محتوای وب میپردازند. این شبکهها مدت کمی بعد از اختراع رایانه در دهه 1950 شکل گرفتند. آرپانت، نظامهای تابلوی اعلانات (BBS)، و CompuServe نخستین شبکههای اجتماعی مجازی هستند که تا دهه 1980 شکل گرفتند.[9] با عمومیت یافتن اینترنت در سال 1990 پایگاههای گوناگون راهاندازی شدند، اینترنت وارد عرصه زندگی عمومی مردم شد و پایگاههای تجاری، دانشگاهی و آموزشی، در سراسر وب رواج یافت تا اینکه شبکههای اجتماعی امروزی همچون فیسبوک (در سال 2004)، یوتیوب (در سال 2005)، توئیتر (در سال 2006) و بسیاری از شبکههای اجتماعی دیگر راه افتادند و امروزه میلیونها فرد از سراسر جهان را در محیط مجازی گرد هم آوردهاند. 3- فیسبوک فیسبوک شبکه اجتماعی مجازی است که بنا به اظهارات مؤسسان آن، به افراد کمک میکند تا با دوستان، اقوام و همکاران خود ارتباط مؤثرتری برقرار کنند. فناوری این شبکه با الگوبرداری دیجیتالی از ارتباطات اجتماعی افراد حقیقی ایجاد شده است. در این شبکه، کاربران میتوانند با ایجاد پروفایل (صفحه اطلاعات شخصی کاربر) و در معرض دید قرار دادن آن برای دوستان خود، با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. علاوه بر آن، کاربران میتوانند دوستان خود را اضافه کنند و برای آنها پیغام بفرستند. آنها همچنین میتوانند به شبکههای سازمانیافته دانشگاه، محل کار و مدرسه بپیوندند. بهعبارتی فیسبوک محیط مجازی است که در آن، کاربران اینترنتی با استفاده از متن و تصویر، ایدهها و علایق خود را ارائه میدهند، با دوستان خود گفتوگو میکند، ابراز احساسات میکنند و تمامی این موارد را بهاشتراک یعنی در معرض نقد و نظر قرار میدهند. این شبکه دارای بخشها و قابلیتهای مختلف و زیادی است که مهمترین آنها معرفی میشود:[10] 1-3- دوستان(Friend): کاربر و سایر افراد در این بخش میتوانند نام و عکس دوستان خود را مشاهده کنند، دوستیابی کنند، دوستان خود را طبقهبندی کنند و اطلاعات خاصی را برای آنها ارسال کنند. کاربر همچنین میتواند از مشاهده پروفایل خود توسط فرد دیگر جلوگیری کند. با این کار، تمام روابط کاربر با فرد مورد نظر قطع میشود. 2-3- شبکهها(Networking)، گروهها(Groups) و صفحات(Pages)؛ این بخش از فیسبوک نشاندهنده وجه اجتماع مجازی این شبکه است و دارای شبکهها، گروهها و صفحات مختلفی است که کاربر میتواند به آنها بپیوندد و همچنین خود به همراه دوستان، گروههای دلخواه را ایجاد کند. گروهها برای برگزاری مباحث و رویدادها بهوجود میآیند و به افراد این امکان را میدهند که بهصورت آنلاین(برخط) با یکدیگر گفتوگو کنند. صفحات نیز توسط افراد و شرکتها بهوجود میآیند و به کاربران این امکان را میدهد که طرفدار، فرد، محصول، خدمات یا عقیدهای خاص شوند. 3-3- پروفایل(Profil)؛ ورودی اصلی کاربران در فیسبوک است و هویت فرد در شبکه را نمایش میدهد. 4-3- فیلم(Videos)؛ در این بخش، کاربران میتوانند فیلمهای خود را از طریق تلفن همراه بارگذاری کنند. 5-3- رویدادها(Events)؛ از طریق این بخش، اعضای فیسبوک میتوانند رویدادهای پیشرو در درون گروه خود را بهاطلاع یکدیگر برسانند یا برای آن برنامهریزی کنند. 6-3- علایق(Likes)؛ در این بخش کاربر میتواند علایق خود را در مورد موسیقی، فیلم، رشته ورزشی و... برای سایر دوستان خود بیان کند. 7-3- تگکردن؛ این قسمت یکی از بخشهای پرکاربر فیسبوک است که در آن اگر یکی از کاربران، عکس یا فیلمی را پسندید، میتواند با تگکردن روی آن، درباره آن با دوستان خود صحبت کند و آن را به اشتراک گذارند. 8-3- چت(Chat)؛ در این قسمت کاربر میتواند با یک یا چند نفر از دوستان خود بهطور همزمان گفتوگو کند.[11] 4- جنگ نرم معنای ساده و جوهری جنگ، تحمیل اراده بر حریف است بهگونهای که حریف رفتار مطلوب و مورد نظر کشور حمله کننده را در پیش گیرد. این کار در جنگ سخت با استفاده از حمله نظامی، قتل و کشتار و خلاصه، اقدامات خشونتآمیز انجام میشود؛ اما در جنگ نرم، دشمن از ابزارهای غیرخشونتآمیز همچون تبلیغات منفی و رواج شایعات، مقابله با ارزشها و اعتقادات، نفوذ و... بهره میگیرد. در یک تعریف آمده است: (جنگ نرم عبارتست از گونهای از ستیزش که در آن، بازیگر عامل به جای مقابله با جریان قدرت، سلامت و اثر قدرت حریف را با هدف قرار دادن منبع و محافظ قدرت آن تحت تأثیر قرار میدهد.) در این رویکرد، اقدامات داخلی یعنی تحولاتی که در محیط داخلی بازیگر هدف رخ میدهد، به مراتب از اقدامات بیرونی مؤثرتر هستند و جنگ فرهنگی، جنگ اجتماعی و تعارض اعتقادی از جمله مصادیق جنگ نرم هستند. در جنگ فرهنگی، مبادی و اصول فرهنگی به عنوان منبع قدرت بازیگر هدف قرار میگیرد. با تضعیف منابع مهمی چون اعتقادات، باورها، اصول رفتاری و یا عرفهای سازنده حاکم بر جامعه، بازیگر بهشدت آسیبپذیر میشود و نمیتواند قدرت بیشتری تولید کند و یا کاربرد مؤثر قدرت در اختیارش نیست. در جنگ اجتماعی، بازیگر عامل، سیاستهایی را به کار میگیرد تا اعتبار قدرت سیاسی نزد مخاطبان آن مخدوش شود و در نتیجه، سرمایه اجتماعی بازیگر هدف، تضعیف شود یا زوال یابد. این جنگ در حوزه داخلی بازیگر هدف، عدم مشروعیت آن را دنبال میکند و در حوزه خارجی بهدنبال تخریب وجهه هدف در سطح بینالمللی و انزواسازی آن است. مبادی اعتقادی مهمترین نقش هویتی و محافظتی را بهویژه در یک کشور اسلامی ایفا میکنند. بنابراین یکی از مهمترین مصادیق جنگ نرم، تلاش برای آسیب رساندن به حریف از طریق حمله به این باورهاست. این حمله به دو شکل است: یکی استحاله اعتقادی و دیگر تغییر اعتقادات. ماهیت این جنگ، نرمافزارگرایی است و در قالبهای مختلفی اعم از جنگ سایبری، فرهنگی، اعتقادی، مجازی، روانی و... رخ مینماید.[12] در تعریفهای دیگری که از جنگ نرم ارائه شده، بر ماهیت نرمافزارگرایی آن تأکید شده است. در یک تعریف آمده است: جنگ نرم، عبارت از مجموعه تدابیر و اقدامات از پیش اندیشیده فرهنگی، سیاسی و اجتماعی کشورهاست که بر نظرات، نگرشها، انگیزشها و ارزشهای مخاطبان آماج (اعم از حکومتها، دولتها، گروهها و مردم جامعه هدف) تأثیر میگذارد و در بلندمدت موجب تغییر منش، رفتار و کنشهای فردی و اجتماعی آنان میگردد.[13] ب) روش تحقیق این پژوهش با روش تحلیل محتوا و استفاده از تکنیک نمونهگیری انجام شده است. تحلیل محتوا یکی از روشهای تحقیق کیفی است و روشی ساده و پرکاربرد در تحلیل متون اعم از نوشته، فیلم و موسیقی ضبطشده استفاده میشود. این روش، راه مطلوبی برای شناخت عقاید، ایدئولوژی و مواضع سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... گروهها، احزاب و عناصر سیاسی است. تحلیل محتوا دارای دو شیوه تحلیل محتوای کمی و کیفی است. تحلیل محتوای کمی شیوهای روشمند برای نسبتدادن اعداد به واحدهای متن است.[14] هدف تحلیل محتوا، بازنمایی دقیق مجموعهای از پیامهاست. با وجود این، باید توجه داشت که کمیکردن نباید بهمعنای چشمپوشی محقق از دیگر ارزیابیها یا تأثیرات محتوا باشد.[15] یکی از اشکالات تحلیل محتوای کمی، بیتوجهی به متن و زمینه معنا است[16] که در این پژوهش سعی شده تاحدی به زمینه و متنی که معنا در آن بهوقوع پیوسته، توجه شود. تحلیل محتوا در چند مرحله انجام میشود؛ البته لزوماً نیازی نیست که این مراحل بهترتیب باشند. مراحل نخست را میتوان به سهولت در هم ادغام کرد.[17] این مراحل عبارتند از: 1- فرمولبندی پرسش یا فرضیه تحقیق؛ با مشخص کردن این مرحله، راه اصلی تحقیق، مشخص و از جمعآوری بیهوده دادهها جلوگیری میشود. همچنانکه گفته شد، سؤال اصلی این پژوهش عبارتست از اینکه: صفحات فارسی فیسبوک چه نقشی در حوزه سیاسی جنگ نرم ایفا میکند؟ فرضیه: فیسبوک فارسی نقشی مهم در حیطه سیاسی جنگ نرم دارد و انگارههای زیادی را در تقابلسازی نگرشها و باورهای اعضا نسبت به انقلاب و جمهوری اسلامی منتشر میکند. 2- تعیین جامعه آماری مورد نظر؛ این مرحله به معنای مشخصکردن حدود مجموعهای است که محتوای آن باید تحلیل شود. در پژوهش حاضر، جامعه آماری، صفحات اصلی (هوم پیج) فیسبوک فارسی است که از اواسط اردیبهشتماه سال جاری تا اواخر شهریورماه امسال بررسی شدهاند؛ یعنی طی یک دوره زمانی، بیش از چهار ماه این صفحات مورد بررسی قرار گرفتهاند. 3- گزینش نمونه مناسبی از بین جامعه آماری؛ نمونهگیری گونههای مختلفی دارد. نمونهگیری چند مرحلهای، تصادفی، هدفمند و زنجیرهای از این جملهاند. در این پژوهش، از روش نمونهگیری تصادفی استفاده شده است؛ یعنی بهصورت تصادفی 100 صفحه فارسی فیسبوک انتخاب شده و برخی از این صفحات در چند نوبت در طی دوره زمانی مورد نظر، بررسی شدهاند. 4- انتخاب واحد تحلیل؛ واحد تحلیل در رسانههای نوشتاری میتواند یک کلمه، نماد، مضمون، مقاله یا یک گزارش باشد. در رسانههای تصویری مثل تلویزیون، واحد تحلیل میتواند شخصیتهای فیلم، ایفای نقش شخصیتها یا کل برنامه باشد. از آنجا که فیسبوک رسانهای است که در آن، هم متون نوشتاری و هم تصویر وجود دارد، در این تحقیق به متون نوشتاری، تصاویر و عکسهای منتشرشده در آن توجه شده است. فیسبوک دربردارنده فیلم نیز هست که در این تحقیق به آنها بسیار کم توجه شده است. 5- تدوین سامانهای برای کمیتپذیر کردن واحدها؛ پژوهشگران بر مبنای قواعدی که برای اطلاق عدد به اشیا و رویدادها به کار میرود، چهار شیوه مختلف اندازهگیری را متمایز کردهاند که عبارتند از: اسمی، رتبهای، فاصلهای و نسبی. در پژوهشهای مربوط به رسانههای جمعی، بیشتر از اندازهگیری اسمی استفاده میشود.[18] در اندازهگیری اسمی، پژوهشگران فراوانی وقوع واحدها را در هر دسته شمارش میکنند. در این پژوهش، فراوانی انتشار انگارههایی که با هدف اعلام مخالفت و معارضه با ارزشهای انقلاب و سیاستهای جمهوری اسلامی منتشر شده، جمعآوری و سپس در چهار گروه دستهبندی شدهاند. 6- تحلیل دادهها؛ گرفتن درصد، میانگین، نما و میانه در تحلیل محتوا مناسب هستند. اگر آزمون فرضیه مدنظر باشد، آمار استنباطی معمولی (که از طریق آن، نتایج به جامعه آماری تعمیم داده میشود) پذیرفته است.[19] در این تحقیق، درصد فراوانی متغیرها در بین کل متغیرهای هر شاخص و نسبت به متغیرهای کل شاخصها سنجیده شده است و در پایان، با نگاهی مقایسهای، نتایج برآمده از این درصدها تحلیل شده است. ج) چارچوب نظری 1- اینترنت و ساختشکنی شبکههای اجتماعی مجازی، پدیدههایی هستند که در محیط اینترنت ظهور کردهاند و ماهیت آنها وابسته به ماهیت اینترنت است. میتوان گفت که ابداع اینترنت تنها یک تحول در عرصه فناوری نیست، بلکه نمایانگر تغییر و تحولات در نوع نگاه به هستی و انسان است. البته این تغییر و تحولات فکری و نگرشی، تافته جدا بافته از دیدگاههای رایج نیست، بلکه به نظر میرسد ظهور اینترنت و واقعیتیافتن زندگی مجازی، سبب شده تا طیفی از نظریات رایج در باب هستی و انسان بیشتر مطرح شود. آن طیف از نظریات، دیدگاههای پساساختارگرایانه است[20] که معتقدند در دوران کنونی حیات، روایتهای بزرگ و فراگیر پایان یافته است. به این معنا که دیگر نمیتوان در مورد همه جوامع با نگاهی اثباتگرایانه نظریه واحد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ارائه داد؛ بلکه باید تفاوتهای فرهنگی جوامع را پذیرفت. کلیدواژههای مهم این نظریات، مرکزیتزدایی، شالودهشکنی، مخالفت با جوهرگرایی، رد روایتهای کلان، رد حقایق مطلق، تکثر و حمایت از هویتهای پراکنده و حاشیهای، تأکید بر نقش زبان در بازنمایی واقعیت، پذیرش نسبیگرایی فرهنگی و... است. ساختار اینترنت و فضای مجازی با این نظریات، نزدیکی نشان میدهد. در اینترنت مرزها از بین میرود، تمامی روایتها در عرض یکدیگر قد علم میکنند، پیچیدگی افزایش مییابد و ایدههای متکثر فراوانی در آن منتشر میشوند. آنجا که (رولان بارت) یکی از نظریهپردازان پساساختارگرا در مورد متن و معنای حاصل از آن، سخن میگوید، گویا اینترنت را توصیف میکند. وی در مقابل ساختارگرایان که متن را دارای یک معنای پنهان میدانستند که با ابزارهای زبانی باید آن را کشف کرد، معتقد است متن فاقد سلسلهمراتب، امری متکثر و چندگانه است که معناهای متعددی میتوان از آن استخراج کرد. وی میگوید: متن یک شبکه و محل بازی معناست؛ زیرا محل تفسیر و چندگانگی است. وی معتقد نیست که متن چند معنا دارد، بلکه میگوید متن چندگانگی معنا را محقق میسازد.[21] همچنانکه اینترنت محیط تکثر و چندگانگی معنا را شکل میدهد. نام اینترنت بهطور تحتالفظی یعنی شبکه و تاری بینابینی که ابتدا و انتهایی برای آن متصور نیست. این همان متن دریدا، بنیانگذار ساختشکنی و پسامدرنیسم را به ذهن میرساند که میگفت جهان و زمانی که آغاز و پایان نمیشناسد. اینترنت مجموعهای از تارهای در هم تنیده است که انسان در آن سردرگم میشود؛ یعنی کشف حقیقت در آن بهسادگی نیست. هر متن در دل خود ابرپیوندهایی دارد؛ یعنی برای تشریح یک کلمه، فرد با محیط دیگری پیوند مییابد.[22] و این، یعنی حرکت دائم ذهن و یا به گفته (نیکلاس کار) جابجایی مدام ذهنی. نیکلاس کار، نویسنده کتاب (فضاهای توخالی: بلایی که اینترنت بر سر مغزهایمان میآورد)، در مقالهای با عنوان (آیا اینترنت ما را کودنتر میکند؟) معتقد است استفاده روزافزون از اینترنت، توانایی اندیشهورزی ژرف و دریافت اطلاعات همراه با تعمق را از انسان سلب میکند و توجه انسان را پارهپاره میکند. او میگوید اینترنت هرگز ما را به کندکردن اندیشهورزی تشویق نمیکند، بلکه همیشه ما را در حالت جابجایی ذهنی نگه میدارد به این معنا که به گفته (مایکل مرزنیک)، عصبشناس معروف آمریکایی، مغز انسان در اثر استفاده روزافزون از اینترنت دچار پرتشدن دائمی حواس و گسیختگی میشود. به گفته وی، تأثیر دائمی این اتفاق روی کیفیت حیات فکری ما میتواند مرگبار باشد.[23] نتیجه این امر، افزایش میل به تکثر و کاهش تمرکز بر اصول و حقایق مرکزی و تأمل در آنهاست، بهگونهای که اصول و بنیانهای اساسی در هر حوزهای مرجعیت خود را از دست میدهند. نمونه بارز مرزشکنی در فضای مجازی، تداخل حوزههای محلی/ جهانی، عمومی/ خصوصی، مرد/ زن و انسان / ماشین است. این موضوع با شکلگیری شبکههای اجتماعی مجازی رشد بیشتری یافته است. فرد در یک روستای دورافتاده پای اینترنت مینشیند و با زندگی در یک شهر غربی احساس نزدیکی میکند. حریم شخصی با هرزنامههای اینترنتی و تبلیغات اجباری، عمومی میشود. رابطه اصالت مییابد و مهم نیست که این رابطه بین دو جنس مخالف یا دو نقطه با ویژگیهای متفاوت است، بلکه مهم، اصل وجود رابطه بر مبنای علاقهمندیهاست. این رابطه مجازی، سبب کاهش ارتباطات واقعی میشود. (دانیل گلمن) در کتاب (هوش اجتماعی) به پژوهشی اشاره میکند که تأکید دارد به ازای هر ساعتی که مردم وقت خود را در اینترنت سپری میکنند، 24 دقیقه از تماس شخصی آنها بین دوستان و اعضای خانواده کاسته میشود.[24] (یارون لاینر)، نظریهپرداز واقعیت مجازی، فراتر از این را میگوید. او در کتاب (شما یک ابزارک نیستید) هشدار میدهد که ارتباطات اینترنتی، بهصورتی گلهوار افراد را درون (عشیرههای مجازی متضاد) دستهبندی میکنند. واقعاً مبنای خصومت آنها با یکدیگر چندان مهم نیست، بلکه اینترنت است که جزئیات اختلافی را برجسته میسازد و افراد را نسبت به آنها حساس میکند. وی هشدار میدهد که این موضوع، سبب افزایش خصومتهای اجتماعی میشود. ادامه صحبتهای لاینر، تأکید بر تمامیتگرایی آمریکایی در اینترنت است که سبب افزایش دشمنی افراد جوامع میشود.[25] صاحبنظران دیگری نیز در مورد استعمار و امپریالیسم سایبری آمریکا سخن گفتهاند که مجال بحث دیگری میطلبد.[26] یکی از مسائلی که ساختشکنان در مورد فضای مجازی میگویند و جای تأمل دارد، این است که فضای مجازی مرز بین انسان و ماشین را برداشته است. ریشه این بحث در مجازی بودن واقعیت در صفحه اینترنت است که از آن به واقعیت مجازی تعبیر میشود. قابلیت اینترنت در شبیهسازی سهبعدی، غوطهورسازی رایانهای و دیداری-شنیداری از واقعیت یا تصورات واقعیت برای مدت طولانی سبب شده تا برخی بین انسان و رایانه مرزی قائل نباشند و فضای مجازی را محیطی تلقی کنند که در آن، انسان بدن گوشتی خود را فراموش میکند، کنار میگذارد و در نهایت از آن عبور کرده و میتواند بدون آن و تنها متکی بر هوش و تخیل نیز زیست کند. اینها البته خیالپردازیهایی است که از همان ابتدای گسترش رایانه و پدیدآمدن فضای مجازی در داستانهای علمی تخیلی افرادی همچون ویلیام گیبسون، تخیلینویس داستانهای رایانهای، وجود داشته است؛ اما این داستانهای تخیلی با گسترش اینترنت هرچه بیشتر به محیط فکری فرهنگی انسان غربی وارد شده و تصورات عجیبی را در نوع نگاه آنان به انسان برانگیخته است. واژه پساانسان، رایااندامگان، زندگی مصنوعی، هوش مصنوعی و... از جمله مفاهیمی است که نشاندهنده این موضوع است. برای نمونه دو دانشمند به نامهای (منفرد کلاینر) و (ناثان کلاین) به دنبال انجام آزمایشها برای یک مسافرت فضایی، تصویر رایااندامگان را واقعی جلوه دادند. آنان در مقاله خود از تغییرات ضروری در بدن انسان برای زندگی آینده در فضا سخن گفتند. در دیدگاه آنان، رایااندامگان (سامانهای انسانی- ماشینی و خویشتنظیم) است که میتواند در موقعیتهای مختلف به زندگی خود ادامه دهد. بعدها (هاراوی) با توسعه بیشتر ادبیات رایااندامگان، آن را نوع نگاه کنونی به هستی دانست. مفهوم پساانسان که نظریهپردازان غربی فضای مجازی منتشر میکنند، در همین جهت است. این نظریه میگوید یا گونه انسان در بنبست تکامل است و باید فناوریها را در هم آمیزد تا به (سطح بعدی) تکامل یابد و یا ما مدتهاست به دلیل روابط نزدیک روزافزون خود با غیرانسانهایی چون دستساختههای فناوری، انسان نیستیم. از همین منظر است که موضوع هویت در فضای مجازی رنگ میبازد و سیال، متغیر و متکثر میگردد.[27] نتیجهای که از نظریات بالا برمیآید اینکه بهنظر میرسد فضای مجازی پیوند وثیقی با ساختشکنی مورد اشاره پسامدرنها دارد. قابلیتهای این محیط سبب تقویت این گرایشها میشود: گرایش گریز از مرکز؛ به صحنه آمدن هویتهای متعدد، متکثر و ناشناخته با سلایق مخصوص خود؛ عبور فرد از مرزهای عرفی و قانونی و بیاعتبارشدن مراجع و الگوهای عرفی و قانونی در محیط مجازی در اثر کمرنگشدن ارتباطات واقعی و اصالتیافتن ارتباطات بر مبنای علاقهمندی در محیط مجازی. این وضعیت در شبکههای اجتماعی مجازی و از جمله فیسبوک با شدت بیشتری همراه است. 2- فیسبوک و تقویت ساختشکنی ساختار فیسبوک دارای ویژگیها و کارکردهایی است که سبب میشود گرایشهای برآمده از ساختشکنی در اینترنت، در این شبکهها تقویت شود. در ذیل به تأثیر کارکردهای فیسبوک و ویژگیهای آن بر تقویت ساختشکنی میپردازیم: 1-2- قابلیت باز و بیزمانی و بیمکانی در این محیط فیسبوک از محیطی منظم و قاعدهمند برخوردار است و از طریق قواعد و تنظیمات خاص خود با فرد ارتباط برقرار میکند. فیسبوک همانند یک پایگاه اطلاعرسانی نیست که ارتباط فرد با آن یکطرفه باشد. در فیسبوک، محیط مجازی با انسان ارتباطی چندجانبه برقرار میکند. محیط مجازی از طریق قابلیتهایی که در اختیار انسان قرار میدهد، او را به کنش وا میدارد. فرد در این محیط، متن تولید میکند، عکس و فیلم بارگذاری میکند و ساختار شبکه را تاحدی مبتنی بر علایق خود شکل میدهد. فرد در این محیط، فعال و کنشگر است. در وبلاگها نیز فرد تولیدکننده معنا و محتواست؛ اما تفاوت فیسبوک با آن، این است که تولیدات متنی و تصویری فرد را در شبکهای از ارتباطات قرار میدهد. فرد میداند آنچه در این محیط مینویسد یا بارگذاری میکند، در معرض دید و اظهارنظر گروهی از دوستان خود است؛ بنابراین از انگیزه بیشتری برای طرح دیدگاههای خود برخوردار است. فرد در این محیط، ارتباطات چندبعدی دارد و خود را در اجتماعی میبیند که توانایی اظهارنظر و انعکاس علایق خود را دارد. این ویژگی، سبب جذابیت فیسبوک شده و این شبکه را به محیطی فعال و زنده تبدیل کرده است. سه قابلیت شبکههای اجتماعی مجازی در شکلدادن به ویژگی پویایی و جذابیت فیسبوک مؤثر هستند: اول: باز بودن و امکان عضویت رایگان همه افراد در آن؛ دوم: بهاشتراکگذاری محصولات؛ سوم: بیزمانی و بیمکانی. این سه قابلیت با همپوشانی یکدیگر، محیطی از تکثر معنا و مقابله با تمرکزگرایی را بهوجود میآورند. بازبودن محیط فیسبوک بهاین معناست که فیسبوک همچون سایر شبکههای مجازی، خارج از سلطه دولتهاست و دولتها تنها میتوانند از طریق فیلترینگ عضویت افراد در این شبکهها را محدود کنند. اما مدیریت این شبکهها و محتوای منتشرشده در آنها، در دست مدیران آمریکایی این شبکههاست. این موضوع در کنار عضویت رایگان افراد در این شبکهها و از جمله فیسبوک سبب شده تا هر نوع سخن، عکس و فیلمی در این محیط منتشر شود. در فیسبوک، دنیایی از اطلاعات رسمی و غیررسمی وجود دارد که توسط اعضا منتشر شده و برخاسته از علایق و دریافت آنها از وقایع اطراف است. ویژگی بارز این محیط، تکثر اطلاعات، دیدگاهها و نظرات است و محیطی با ویژگی عدم برخورداری از اصول ثابت است. آزادی موجود در این شبکهها که سبب ابراز علایق مختلف، نقد و گفتوگو و بیان دیدگاههای متفاوت میشود، هرچند در گسترش دامنه شناخت اعضا تأثیرگذار است، اما سبب نوعی تکثرگرایی میشود. فرد در این محیط با دیدگاهها، نظرات و نمادهای مختلفی مواجه است که همواره دیدگاه او را تحت تأثیر قرار میدهند. در چنین شرایطی، امکان ثبات در تصمیمگیری برای فرد کمتر مهیا میشود. (مارک پاستر) بهدلیل تکثر دیدگاههای متفاوت در اینترنت و فضای مجازی، آن را در شکلدهی به توافق در حوزه عمومی و در نتیجه نیل به دموکراسی، ناکارآمد میداند و نگاه بدبینانهای به آن دارد.[28] اساساً فیسبوک محل مقابله با اصول ثابت و به چالشکشیدن آنهاست. در این محیط، ایدهها و اصول ثابت در معرض نقد و شکاکیت قرار میگیرند و هیچ نقطه مرکزی و ثابتی در امان از نقد و نظر و شک و تردید باقی نمیماند. فضای باز نقد و نظر در کنار قابلیت بیزمانی و بیمکانی فیسبوک، سبب تشدید روند تمرکززدایی میشود. در فضای مجازی، زمان و فضا دچار تغییر و تحول شده است. فواصل مکانی و جغرافیایی کاملاً بیمعنا شدهاند و زمان نیز به واسطه ارتباطات آنی و لحظهای از معنای قبلی جدا شده است. سعیدرضا عاملی در مورد زمان در فیسبوک معتقد است بهدلیل قابلیت انعطاف هندسی و دیجیتالی بودن فضای مجازی، زمان از یک ویژگی غیرمرکزی و تولید متکثر برخوردار است؛ مثلاً یک ایمیل همزمان برای هزاران نفر ارسال میشود. همچنین در فضای مجازی امکان حضور موازی و مساوی همگان در یک محیط مشترک و در یک زمان مشترک فراهم میشود.[29] فیسبوک بهتبع این مسئله، زمان و مکان ارتباط افراد با یکدیگر را متحول میکند و در یک لحظه، دوستان مختلفی را از سراسر جهان گرد هم میآورد. فرد در این شبکه با سرعت بسیار زیادی، از آخرین تحولات و اخبار جهان اطراف مطلع میشود، بهسرعت نظرات و دیدگاههای مختلفی در مورد این تحولات میبیند و در وضعیتی نو و جدید قرار میگیرد. در این وضعیت، هرچند فضای دیجیتالی همه این اخبار، تحولات و نظرات را در حافظه خود ثبت میکند و نگه میدارد؛ اما امکان رجوع فرد به گذشته و بازیابی اطلاعات قدیمی کمتر است. فرد بازگشت به عقب کمتری دارد، چون گذشت سریع زمان یعنی قرار گرفتن سریع فرد در وضعیتهای جدیدی که بر اثر به اشتراکگذاری پیامها و تصاویر رخ میدهد، امکان عقبگرد کمتری به فرد میدهد و فرد همواره مترصد حضور در وضعیتهای جدید است. از اینجا باید گفت یکی از ویژگیهای مهم فیسبوک، غیرتاریخی بودن است. متنها و معانی که در این محیط مورد گفتوگو قرار میگیرد، تنها ناظر به شناخت، علاقه و سلیقه کنونی فرد است و سوابق تاریخی تحولات که نقش مهمی در چگونگی درک آنها دارد، کمتر پایه شناخت قرار میگیرد. بهعبارتی مسائل و موضوعات در ذهن اعضای فیسبوک کمتر از ریشه و بنیان تاریخی برخوردارند. مکان در فیسبوک نیز زمینه عدم بنیانگرایی را تقویت میکند. مکان در فیسبوک همان فضای شبکه است. افراد از مکانهای مختلف در این شبکه اجتماع میکنند و آنچه در این مکان منعکس شود، برای افراد اصالت دارد. اطلاعات منعکس شده در این شبکهها کمتر به فرض اینکه از کدام مکان عینی صادر شدهاند، مورد بحث قرار میگیرند؛ بلکه بیشتر به مکان عینی که این اطلاعات اشاره میکنند، توجه میشود؛ این، موضوع خیلی مهمی است که بدانیم یک خبر و رخداد سیاسی از کدام مکان گزارش شده است؛ مثلاً ارزش گزارش یک خبر در مورد تحولات داخل ایران اگر از کشوری اروپایی در فیسبوک منتشر شده باشد تا اینکه از داخل ایران در این شبکه قرار گرفته باشد، متفاوت خواهد بود؛ اما این موضوع در فیسبوک مورد توجه اعضا قرار نمیگیرد. (استاپ احمدی) نام فردی است که در زمان حوادث بعد از انتخابات ریاستجمهوری سال 88 در ایران، اخبار زیادی را در توئیتر گذاشت و در مورد این اخبار، بحثهای زیادی در توئیتر بهراه افتاد و رسانههای خارجی نیز به این اخبار استناد میکردند، در حالی که کاربران هیچ اطلاعی از جنسیت، محل زندگی این فرد و اینکه آیا واقعاً در ایران است یا خیر در دست نداشتند.[30] در فیسبوک اعضا، نوشتهها و دیدگاههای خود را با دیگران به اشتراک میگذارند تا دوستان آنها نظر خود را درباره آن اعلام کنند. این موضوع در کنار فراروی فیسبوک از زمان و مکان عینی، سبب میشود تا فرصت بحث در مورد درستی یا نادرستی اطلاعات کمتر فراهم شود؛ بنابراین درستی یا نادرستی هر خبر و متنی که منتشر میشود، بر اساس تعداد مشاهده افراد و به میزان تعداد (لایککردن) آن (یعنی ابراز علاقه و پسندیدن یک مطلب) توسط اعضا، مشخص میشود. در این محیط، بسیاری از حقایق از آنجا که علاقه کاربران را برنمیانگیزد، مهجور میماند و اعتماد افراد را برنمیانگیزد. بیزمانی و بیمکانی در فیسبوک مدیریت انتشار اخبار و اطلاعات را به یک نقطه مرکزی نمیدهد؛ بلکه تمامی اعضا از سراسر دنیا میتوانند در انتشار هر نوع مطلب واقعی و غیرواقعی نقش ایفا کنند. 3- هویت سیال، متکثر و متعدد افراد هرچند ادعا میشود که هویتها در شبکههای اجتماعی مجازی تاحدی واقعی است، اما نکته مهم، سیال بودن هویتها در این محیط است. در فیسبوک افراد تا حدی سعی میکنند با هویت واقعی خود ظاهر شوند تا بتوانند با دوستان خود ارتباط برقرار کنند. این موضوع به معنای این نیست که این افراد نمیتوانند هویتی کاذب داشته باشند. چند ماه قبل، فیسبوک اعلام کرد که 83 میلیون حساب کاربری غیرواقعی در این سایت ثبتشده است.[31] فیسبوک زمینه ابراز علاقه و دوستی افراد با موضوعات و گروههای مختلف را فراهم میکند و هر فرد، مبتنی بر تعداد علایق خود، هویتهای مختلفی میپذیرد. نکته مهم اینکه در شبکههای مجازی و از جمله فیسبوک، به سبب ماهیت دیجیتالی، روند کسب هویتهای مختلف با سرعت زیاد انجام میپذیرد. هویت افراد در اجتماعات مجازی، (هویتی دیجیتال) است. فرد در یک لحظه میتواند جنس، نژاد و طبقه اجتماعی خود را پنهان کند و با ویژگیهای جدید و کاذب جنسیتی و نژادی، هویتی جدید برای خود تعریف کند و براساس آن، به تعامل با هویتهای واقعی یا مجازی دیگر بپردازد. دیگر سرزمین، زبان بومی و محلی، کشور، فرهنگ ملی و نژاد، هویت افراد را در اجتماعات مجازی تعیین نمیکنند، بلکه منافع مقطعی، محدود و در حوزه موضوعات مختلف، افراد را دور هم جمع میکند و هویت آنها را میسازد.[32] بنابراین هویت در فیسبوک نهتنها سیال است؛ بلکه هر فرد مبتنی بر تعداد علایق واقعی خود، هویتهای مختلف کسب میکند. فضای مجازی و فیسبوک هویت فرد را محصولی برساخته و فاقد شالوده و اساسی از قبل موجود، نشان میدهد. گفتیم که اینترنت و فیسبوک به مقابله با شالودهها و بنیانهای ثابت میپردازند. در این محیط، ارزشها و باورهای اساسی که هویت یک فرد را میسازند، زیر سؤال میرود و اهمیت خود را از دست میدهد. بسیاری از متفکرانی که در مورد هویت مردم ایران سخن گفتهاند، چند ارزش و باور را بهعنوان شالودههای اساسی هویت ایرانی مطرح کردهاند. ارزشهایی همانند علاقه و وابستگی به سرزمین ایران، زبان فارسی، دین اسلام و... از جمله مواردی است که بیشتر محققان، آنها را شالودههای هویت ایرانی میدانند.[33] در یک مطالعه موردی که چند سال پیش انجام شد، تأثیر اینترنت بر هویت ملی ایرانیان بررسی شده است. نتایج بهدست آمده نشان میدهد هرچه میزان استفاده کاربران از اینترنت افزایش یابد و افراد در صفحات وب مشارکت و فعالیت بیشتری داشته باشند، میزان هویت ملی آنها کاهش مییابد. همچنین چنانچه افراد هرچه بیشتر محتوای موجود در اینترنت را واقعی تلقی کنند، هویت ملی آنها در معرض کاهش بیشتری قرار میگیرد.[34] نکته مهم دیگر اینکه وجود هویتهای سیال و منعطف و نیز وجود قابلیت ابراز هویتهای مختلف توسط یک فرد در فیسبوک، زمینه جاسوسی و دزدی اطلاعات را فراهم میکند. برای نمونه، سال گذشته رئیس پلیس فتای گیلان از دستگیری عامل سوءاستفاده از هویت کاربران ایرانی در فیس بوک در رشت خبر داد. متهم در یک دوره دوساله با سرقت هویت و عکس شهروندان از فیسبوک و ساخت ایمیل جعلی با هویت و تصویر آنان، از طریق تالارهای گفتوگو و چت با کاربران اینترنتی ارتباط برقرار میکرده است. این فرد با معرفی خود به عنوان فردی معلومالحال با جلب توجه کاربران برای استمرار دوستیهای نامتعارف مجازی، تقاضای خرید شارژ و ارسال آن به (آی دی) کرده و موفق شده بود مبلغ بیش از 4 میلیون ریال شارژ از تعداد 200 کاربر اینترنتی به صورت نامشروع به دست آورد.[35] هویت متکثر و فاقد بنیانهای اساسی، یکی از اعتقادات اصلی ساختارشکنان است. پساساختارگرایی بر آن است که هویت ضرورتاً و یا مستمراً ثابت نیست؛ بلکه متغیر و متحرک است و همواره در رابطه با جریاناتی که نماینده یا مخاطبشان واقع میشویم، از طریق نظامهای فرهنگی که ما را احاطه کردهاند، شکل و تغییر شکل میپذیرند. این رویکرد تلاش دارد که هویت را از منظری تاریخی و نه بیولوژیکی توضیح دهد. انسان موضوع هویتهای گوناگون در زمانهای مختلف است؛ هویتهایی که پیرامون یک (من) منسجم نمیشود. بنابراین تعیین هویت آدمی پیوسته در حال تغییر است. پساساختارگرایان معتقدند هویت امری حادث، موقتی و اکتسابی (نه معین) است. آنها میگویند: هویت را باید به صورت فرایند دید که کردارها گفتمانی که هویتهای خاصی را حفظ یا رد میکنند، آن را بازتولید یا استحاله میکنند. هویتها مطلق نیستند بلکه ارتباطی و نسبی هستند. هر انسانی در ارتباط با چیزی دیگر معنادار میشود و هویت همیشه در قالب تفاوت و نه چیزی ذاتی فردی خاص تعریف میگردد.[36] 4- تداخل محیط خصوصی و عمومی از ویژگیهای بارز فیسبوک که در همان نگاه اولیه خودنمایی میکند، نمایش زندگی خصوصی فرد در محیط عمومی است. نماد این موضوع، تصاویر شخصی است که فرد در صفحه فیسبوک خود قرار میدهد که کمترین توجهی به عرف و قانون ندارد و هر تصویری را که تمایل داشته باشد، در آن قرار میدهد. اگر فرد در حوزه واقعی از سر اضطرار و اجبار و در چارچوب محدودیتهای محیطی، علایق و خواستههای خود را بروز میدهد، در حوزه مجازی مبتنی بر خواست درونی، به ابراز، ترسیم و پیگیری علایق خود اقدام میکند. در واقع، فناوریهای نوین امکان میدهند تا افراد فضایی شخصی و خصوصی در فضای مجازی برای خود داشته باشند و بدین ترتیب، خلوت جدیدی برای خود با بهرهگیری از ابزارهای ارتباطی ایجاد کنند. در این فضا پیامهایی بدون آگاهی دیگران رد و بدل میشود و قرار ملاقاتهایی تنظیم میگردد که غیر قابل نظارت و ناملموس است. در این وضعیت، محیط مجازی عرصه تداخل حوزه خصوصی و عمومی میگردد. فرد بدون توجه به محدودیتهای بیرونی همچون عرف و قانون، به هر شکلی که تمایل دارد، در شبکههای مجازی و از جمله فیسبوک ظاهر میشود. این موضوع، گویای مقاومت فرد در قبال قانون و عرف جامعه است. محیط فیسبوک مخالفت با الگوهای رسمی جامعه و حکومت را برای فرد عادی جلوه میدهد و کمکم به ایجاد روحیه مقاومت فرد در قبال این الگوها میانجامد. 5- ساختارشکنی فیسبوک و جنگ نرم مجموع ویژگیهای اینترنت و فیسبوک، زمینه مناسبی برای رشد و توسعه جنگ نرم فراهم میکنند. در محیط اینترنت و بهویژه در فیسبوک، فرد در موقعیت گریز از الگوهای فکری فرهنگی مرسوم جامعه قرار میگیرد. از هویت بیرونی خود خارج میشود و با هویتی کاذب هر علاقهای را که بهسبب موانع محیط خارج در عرصه واقعی نمیتواند دنبال کند، در محیط مجازی دنبال میکند. سرعت نقل و انتقال مفاهیم و بیتوجهی به اصالت مکان عینی در محیط مجازی فیسبوک، علاقه به بازی با هویتی متکثر و غیر واقعی و خروج از سلطه الگوهای بیرونی را افزایش م
نقش شبکه های اجتماعی مجازی در جنگ نرم چیست؟ شاخصهای جنگ نرم در فیسبوک؟
جنگ نرم، راهبرد کنونی آمریکا و متحدان او در مقابله با جمهوری اسلامی ایران است. این پروژه، حوزهها و ابزارهای مختلفی دارد. یکی از ابزارهایی که نقش مهمی در پیشبرد پروژه جنگ نرم علیه ایران دارد، شبکه جهانی اینترنت است. در محیط اینترنت یکی از پدیدههای مهمی که بسیاری از کاربران را جذب کرده است، شبکههای اجتماعی مجازی همچون فیسبوک، توئیتر، یوتیوب و... هستند. در میان این شبکهها، پایگاه فیسبوک از ویژگیهای خاصی برخوردار است و زمینه ارتباط چندجانبه فرد را با ابزارهای نوشتاری، صوتی و تصویری فراهم میکند که بهتبع این، میتواند نقش مهمی در ترویج شاخصهای جنگ نرم داشته باشد. بنابراین این تحقیق، با روش تحلیل محتوا و استفاده از تکنیک نمونهگیری100 صفحه فارسی فیسبوک طی یک دوره زمانی چهارماهه بررسی شده تا مشخص شود پایگاه فیسبوک چگونه در جنگ نرم نقش ایفا میکند و بیشتر چه شاخصها و مؤلفههایی از جنگ نرم را توسعه میدهد.
طرح مسئله
جنگ در معنای عام خود، تحمیل اراده بر حریف است بهگونهای که حریف، رفتار مطلوب و مورد نظر کشور حملهکننده را در پیش گیرد. از دهه 1970 برخی از اساتید برجسته علوم سیاسی آمریکا همچون جوزف نای، هارولد لاسول، جان کالیز و اعضای مهم سازمان سیا و فرماندهان ارشد پنتاگون با تأسیس مرکزی بهنام (کمیته خطر جاری)[1] با طرح نظریه جنگ نرم، معنای متفاوتی از جنگ را وارد ادبیات سیاسی و امنیتی دنیا کردند. هدف از این کار، زمینهسازی برای فروپاشی شوروی با ابزارهای غیرخشونتآمیز و از درون این کشور بود. بعد از حادثه 11 سپتامبر، بار دیگر اعضای کمیته گرد هم آمدند و این کمیته را برای تدوین راهبرد امنیت ملی آمریکا فعال کردند. در گزارشی که این کمیته به دولت جرج بوش ارائه کرد، جمهوری اسلامی ایران یکی از اهداف تهاجمی آمریکا اعلام شد که به لحاظ وسعت سرزمین، کمیت و کیفیت نیروی انسانی، امکانات نظامی، منابع طبیعی و موقعیت برتر جغرافیایی، نمیتوان از راهکار تهاجم نظامی برای سرنگونی آن استفاده کرد؛ بنابراین، تنها راه سرنگونی جمهوری اسلامی، استفاده از جنگ نرم علیه ایران است.[2]
آمریکاییها در جهت عملیاتیکردن جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی ایران، طی سالهای اخیر از ابزارهای مختلفی استفاده کردهاند. اینترنت بهعنوان رسانهای با قابلیت انتشار محتوای صوتی، تصویری و متنی، نقش مهمی در جنگ نرم آمریکا علیه کشورهای هدف و از جمله علیه جمهوری اسلامی ایران داشته است. یکی از فضاهای معروف اینترنت، شبکههای اجتماعی مجازی است که توجه زیادی را به خود جلب کردهاند. میتوان گفت این شبکهها در حال حاضر تا حد زیادی مساوی با اینترنت تلقی میشوند. پدیده اینترنت و شبکههای اجتماعی موجود در آن، جزو دستاوردهای علمی پژوهشی غرب و آمریکا محسوب میشود و امروزه شبکههای اجتماعی بزرگ و پرطرفداری همچون فیسبوک، توئیتر و یوتیوب رسانههای آمریکایی هستند. اساساً هویت این پدیده با فرهنگ آمریکایی پیوند خورده است. با توجه به فراگیر شدن استفاده از اینترنت در جامعه ایران و عضویت پررنگ ایرانیان در شبکههای اجتماعی مجازی، بررسی اینکه شبکههای اجتماعی مجازی چه معانی و محتوایی را به فرد منتقل میکنند و این معانی و محتوا چه نسبتی با ارزشهای اسلام و نظام جمهوری اسلامی دارند، ضرورت محسوب میشود. اولین گام در این راه، شناخت بیشتر این پایگاهها و تهدیدات فرهنگی آنها و سپس چارهاندیشی برای مقابله با این تهدیدات بهویژه در بین قشر جوان و مذهبی جامعه است. این موضوع در ارتباط با خانوادههای نیروهای مسلح و پاسدار که باید حافظ ارزشهای دین و انقلاب باشند، اهمیتی دوچندان دارد که در مرحله اول، همان جلوگیری از تهدیدات فرهنگی و اعتقادی است و در مرحله دوم، توجه به بعد جاسوسی اینترنت و بهویژه شبکههای اجتماعی مجازی است. از آنجا که این شبکهها از حمایت دولت آمریکا برخوردارند، بدیهی است که در قبال این حمایت باید یاریدهنده سیاستهای آمریکایی باشند.[3]
در بین شبکههای اجتماعی مجازی، شبکه فیسبوک یکی از پرطرفدارترین شبکههاست. برمبنای آخرین آمار تعداد افراد عضو فیسبوک از مرز 900 میلیون نفر گذشته است.[4] به تبع این، درصد حضور ایرانیان در این پایگاه نیز افزایش یافته است؛ اما مهمتر از این ارقام اینکه فیسبوک در مقایسه با یوتیوب و توئیتر محیطی با قابلیتهای چندگانه است و فرد در این محیط یک سوژه منفعل نیست، بلکه این محیط با قابلیتهای موجود، کنش و تحرک فرد را در ابعاد مختلف برمیانگیزد. شاید این ویژگیها سبب جذب بیشتر افراد میشود. بر این اساس، در این تحقیق، نقش پایگاه فیسبوک را به صورت موردی در جنگ نرم بررسی میکنیم. جنگ نرم میتواند در حیطههای مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، امنیتی و... تجلی یابد. پرداختن بههر یک از این حوزهها نیازمند پژوهش مستقلی است. در این مقاله بهدنبال این هستیم که با استفاده از روش مطالعه تحلیل محتوا، به این سؤال پاسخ دهیم که صفحات فارسی فیسبوک چه نقشی در حوزه سیاسی جنگ نرم ایفا میکند؟ فرض اولیه اینکه فیسبوک فارسی نقشی مهم در حیطه سیاسی جنگ نرم دارد و انگارههای زیادی را در تقابلسازی نگرشها و باورهای اعضا نسبت به انقلاب و جمهوری اسلامی منتشر میکند. در این پژوهش، متغیر اصلی، شبکه اجتماعی فیسبوک و متغیر وابسته، شاخصهای جنگ نرم است که در ادامه، تعریف و عملیاتی شدهاند. هدف از انجام پژوهش است که ببینیم در زمان کنونی کدام شاخصها و متغیرهای جنگ نرم در فیسبوک تقویت میشود و اساساً گرایش و نگرش کنونی جبهه ضدانقلاب در فیسبوک برای مقابله با انقلاب و نظام، چه سمتوسویی را دنبال میکند؟ با انجام این بررسی تا حدودی نگرشهای کلان حاکم بر جبهه ضدانقلاب در مواجهه با جمهوری اسلامی مشخص میشود.
الف) مفهومشناسی
1- فضای سایبری
(دیوید بل)، یکی از نظریهپردازان رسانههای مجازی، معتقد است تعریف فضای سایبر پیچیده است. وی سه تعریف همپوشان از فضای سایبر ارائه میکند: اول تعریف فضای سایبر از دیدگاه سختافزار یعنی شبکهای جهانی از رایانهها که از طریق زیرساختهای ارتباطی به هم متصل شدهاند و اشکال گوناگون تعامل میان کنشگران دور از هم را تسهیل میسازند. دوم: فضای سایبر را میتوان به عنوان فضایی خیالی بین رایانهها تعریف کرد که در آنجا افراد ممکن است خودهای جدید و دنیاهای جدیدی بسازند. فضای سایبر مجموع سختافزار و نرمافزار و همچنین مجموعهای از تصویرها و ایدههاست. سوم: تعریف فضای سایبر بر مبنای ماهیت کاری آن به معنای بازنماییکننده نوعی تلاقی میان عناصر مادی و نمادین است که بسته به نوع استفاده هر فرد، ارزشهای متفاوتی را بروز میدهد.[5]
(مایکل بندیکت) نیز در تعریف خود میگوید: فضای سایبر یک جغرافیای ذهنی عام است که در مقابله با اجماع و انقلاب، اصول و تجربه ساخته میشود، قلمروی که مملو از دادهها، کذبها، مواد ذهنی و خاطرات طبیعت، با یک میلیون صدا و دو میلیون چشم در یک هماهنگی ساکت و نامرئی نسبت به تحقیق، انجام معامله، سهیم شدن در رؤیاها و مشاهده ساده است.[6]
2- شبکههای اجتماعی مجازی
وارد شدن مفهوم شبکه به ادبیات رایج جامعه و سیاست، ناشی از تحولات عصر اطلاعات است. اختراع ابزارهای ارتباطی و اطلاعاتی طی قرن بیستم، بهشکل دادن جامعه اطلاعاتی انجامید و جامعه اطلاعاتی سبب گسترش زندگی شبکهای شد. در جامعه ارتباطی و اطلاعاتی کنونی، اطلاعات، بخش جداییناپذیر تمامی فعالیتهای انسان است و همه فرایندهای زندگی فردی و جمعی مستقیماً توسط فناوری اطلاعات شکل داده میشود و در ادامه هر سیستمی که از تکنولوژی اطلاعات استفاده میکند، به منطق شبکهسازی گرایش مییابد. بنابراین شبکه با استفاده از فناوری اطلاعات در همه انواع فرایندها و سازمانها تحقق عینی پیدا میکند. بهعبارتی انقلاب اطلاعات، ظهور (جامعه شبکهای) را امکانپذیر میکند. در حالی که شکل شبکهای سازمان اجتماعی در دیگر زمانها و مکانها نیز وجود داشته است، الگوی نوین فناوری اطلاعات، بنیان مادی گسترش فراگیر شبکه را در سراسر ساختار اجتماعی فراهم کرده است.[7] به گفته (ایمانوئل کاستلز)، نظریهپرداز معروف جامعه اطلاعاتی، شبکه مجموعهای از نقاط اتصال یا گرههای بههم پیوسته است. نقطه اتصال یا گره، نقطهای است که در آن، یک منحنی خود را قطع میکند. اینکه نقطه اتصال چه چیزی است، مشخصاً بهنوع شبکههای مورد نظر بستگی دارد. شبکه جریان مالی جهانی از نقاط اتصال بازارهای بورس و مراکز خدمات جانبی پیشرفته آنها تشکیل شده است. همچنین در شبکه سیاسی حاکم بر اتحادیه اروپا، شوراهای ملی وزیران و کارگزاران بلندپایه اروپایی نقاط اتصال محسوب میشوند.[8]
بهطور کلی، واژه (شبکه) را میتوان به هر مجموعه یا سیستم درونپیوندی نسبت داد که هدف آن، به اشتراک گذاشتن یک قابلیت یا توانایی بین دو یا چند نظام در محدوده مکان و زمان است و در حالت مطلوب، محدودیت مکانی و زمانی ندارد. میتوان اینگونه گفت: شبکه، مجموعهای است از اشیا یا دستگاهها مانند: تلفن، فکس و رایانه که به هم متصلند. گسترش فناوری اطلاعات سبب توسعه ارتباطات شده و این گسترش ارتباطات با ابزارهای نوین اطلاعاتی سبب میشود تا در حوزه درونمتنی فناوری اطلاعات یعنی در حوزه مجازی هم بین کاربران، شبکه ایجاد شود و شبکههای اجتماعی مجازی بهوجود آیند. شبکههای اجتماعی مجازی، نقاط اتصال کاربران اینترنتی با یکدیگر است. این شبکهها در قالب وبگاه و سایت اینترنتی، محیطی را فراهم میکنند که کاربران میتوانند علاقهمندیهای خود را با استفاده از نمادهای متنی، صوتی و تصویری در آنها بارگذاری کرده و در مورد این محتویات با یکدیگر گفتوگو کنند. بهطور خلاصه شبکههای اجتماعی مجازی عبارتند از: جامعهای برخط (آنلاین) که کاربران آن، مجاز به اشتراک اطلاعات، تصاویر، فیلمها، نرمافزارها و...، برقراری ارتباط با دیگران و کشف نشانی ارتباط افراد جدید هستند. چنین شبکههای اجتماعی محیطی هستند که در آن، اعضا با مشارکت و همفکری و با استفاده از برنامهها، به ساختن محتوای وب میپردازند.
این شبکهها مدت کمی بعد از اختراع رایانه در دهه 1950 شکل گرفتند. آرپانت، نظامهای تابلوی اعلانات (BBS)، و CompuServe نخستین شبکههای اجتماعی مجازی هستند که تا دهه 1980 شکل گرفتند.[9] با عمومیت یافتن اینترنت در سال 1990 پایگاههای گوناگون راهاندازی شدند، اینترنت وارد عرصه زندگی عمومی مردم شد و پایگاههای تجاری، دانشگاهی و آموزشی، در سراسر وب رواج یافت تا اینکه شبکههای اجتماعی امروزی همچون فیسبوک (در سال 2004)، یوتیوب (در سال 2005)، توئیتر (در سال 2006) و بسیاری از شبکههای اجتماعی دیگر راه افتادند و امروزه میلیونها فرد از سراسر جهان را در محیط مجازی گرد هم آوردهاند.
3- فیسبوک
فیسبوک شبکه اجتماعی مجازی است که بنا به اظهارات مؤسسان آن، به افراد کمک میکند تا با دوستان، اقوام و همکاران خود ارتباط مؤثرتری برقرار کنند. فناوری این شبکه با الگوبرداری دیجیتالی از ارتباطات اجتماعی افراد حقیقی ایجاد شده است. در این شبکه، کاربران میتوانند با ایجاد پروفایل (صفحه اطلاعات شخصی کاربر) و در معرض دید قرار دادن آن برای دوستان خود، با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. علاوه بر آن، کاربران میتوانند دوستان خود را اضافه کنند و برای آنها پیغام بفرستند. آنها همچنین میتوانند به شبکههای سازمانیافته دانشگاه، محل کار و مدرسه بپیوندند. بهعبارتی فیسبوک محیط مجازی است که در آن، کاربران اینترنتی با استفاده از متن و تصویر، ایدهها و علایق خود را ارائه میدهند، با دوستان خود گفتوگو میکند، ابراز احساسات میکنند و تمامی این موارد را بهاشتراک یعنی در معرض نقد و نظر قرار میدهند. این شبکه دارای بخشها و قابلیتهای مختلف و زیادی است که مهمترین آنها معرفی میشود:[10]
1-3- دوستان(Friend): کاربر و سایر افراد در این بخش میتوانند نام و عکس دوستان خود را مشاهده کنند، دوستیابی کنند، دوستان خود را طبقهبندی کنند و اطلاعات خاصی را برای آنها ارسال کنند. کاربر همچنین میتواند از مشاهده پروفایل خود توسط فرد دیگر جلوگیری کند. با این کار، تمام روابط کاربر با فرد مورد نظر قطع میشود.
2-3- شبکهها(Networking)، گروهها(Groups) و صفحات(Pages)؛ این بخش از فیسبوک نشاندهنده وجه اجتماع مجازی این شبکه است و دارای شبکهها، گروهها و صفحات مختلفی است که کاربر میتواند به آنها بپیوندد و همچنین خود به همراه دوستان، گروههای دلخواه را ایجاد کند. گروهها برای برگزاری مباحث و رویدادها بهوجود میآیند و به افراد این امکان را میدهند که بهصورت آنلاین(برخط) با یکدیگر گفتوگو کنند. صفحات نیز توسط افراد و شرکتها بهوجود میآیند و به کاربران این امکان را میدهد که طرفدار، فرد، محصول، خدمات یا عقیدهای خاص شوند.
3-3- پروفایل(Profil)؛ ورودی اصلی کاربران در فیسبوک است و هویت فرد در شبکه را نمایش میدهد.
4-3- فیلم(Videos)؛ در این بخش، کاربران میتوانند فیلمهای خود را از طریق تلفن همراه بارگذاری کنند.
5-3- رویدادها(Events)؛ از طریق این بخش، اعضای فیسبوک میتوانند رویدادهای پیشرو در درون گروه خود را بهاطلاع یکدیگر برسانند یا برای آن برنامهریزی کنند.
6-3- علایق(Likes)؛ در این بخش کاربر میتواند علایق خود را در مورد موسیقی، فیلم، رشته ورزشی و... برای سایر دوستان خود بیان کند.
7-3- تگکردن؛ این قسمت یکی از بخشهای پرکاربر فیسبوک است که در آن اگر یکی از کاربران، عکس یا فیلمی را پسندید، میتواند با تگکردن روی آن، درباره آن با دوستان خود صحبت کند و آن را به اشتراک گذارند.
8-3- چت(Chat)؛ در این قسمت کاربر میتواند با یک یا چند نفر از دوستان خود بهطور همزمان گفتوگو کند.[11]
4- جنگ نرم
معنای ساده و جوهری جنگ، تحمیل اراده بر حریف است بهگونهای که حریف رفتار مطلوب و مورد نظر کشور حمله کننده را در پیش گیرد. این کار در جنگ سخت با استفاده از حمله نظامی، قتل و کشتار و خلاصه، اقدامات خشونتآمیز انجام میشود؛ اما در جنگ نرم، دشمن از ابزارهای غیرخشونتآمیز همچون تبلیغات منفی و رواج شایعات، مقابله با ارزشها و اعتقادات، نفوذ و... بهره میگیرد. در یک تعریف آمده است: (جنگ نرم عبارتست از گونهای از ستیزش که در آن، بازیگر عامل به جای مقابله با جریان قدرت، سلامت و اثر قدرت حریف را با هدف قرار دادن منبع و محافظ قدرت آن تحت تأثیر قرار میدهد.) در این رویکرد، اقدامات داخلی یعنی تحولاتی که در محیط داخلی بازیگر هدف رخ میدهد، به مراتب از اقدامات بیرونی مؤثرتر هستند و جنگ فرهنگی، جنگ اجتماعی و تعارض اعتقادی از جمله مصادیق جنگ نرم هستند. در جنگ فرهنگی، مبادی و اصول فرهنگی به عنوان منبع قدرت بازیگر هدف قرار میگیرد. با تضعیف منابع مهمی چون اعتقادات، باورها، اصول رفتاری و یا عرفهای سازنده حاکم بر جامعه، بازیگر بهشدت آسیبپذیر میشود و نمیتواند قدرت بیشتری تولید کند و یا کاربرد مؤثر قدرت در اختیارش نیست. در جنگ اجتماعی، بازیگر عامل، سیاستهایی را به کار میگیرد تا اعتبار قدرت سیاسی نزد مخاطبان آن مخدوش شود و در نتیجه، سرمایه اجتماعی بازیگر هدف، تضعیف شود یا زوال یابد. این جنگ در حوزه داخلی بازیگر هدف، عدم مشروعیت آن را دنبال میکند و در حوزه خارجی بهدنبال تخریب وجهه هدف در سطح بینالمللی و انزواسازی آن است. مبادی اعتقادی مهمترین نقش هویتی و محافظتی را بهویژه در یک کشور اسلامی ایفا میکنند. بنابراین یکی از مهمترین مصادیق جنگ نرم، تلاش برای آسیب رساندن به حریف از طریق حمله به این باورهاست. این حمله به دو شکل است: یکی استحاله اعتقادی و دیگر تغییر اعتقادات. ماهیت این جنگ، نرمافزارگرایی است و در قالبهای مختلفی اعم از جنگ سایبری، فرهنگی، اعتقادی، مجازی، روانی و... رخ مینماید.[12]
در تعریفهای دیگری که از جنگ نرم ارائه شده، بر ماهیت نرمافزارگرایی آن تأکید شده است. در یک تعریف آمده است: جنگ نرم، عبارت از مجموعه تدابیر و اقدامات از پیش اندیشیده فرهنگی، سیاسی و اجتماعی کشورهاست که بر نظرات، نگرشها، انگیزشها و ارزشهای مخاطبان آماج (اعم از حکومتها، دولتها، گروهها و مردم جامعه هدف) تأثیر میگذارد و در بلندمدت موجب تغییر منش، رفتار و کنشهای فردی و اجتماعی آنان میگردد.[13]
ب) روش تحقیق
این پژوهش با روش تحلیل محتوا و استفاده از تکنیک نمونهگیری انجام شده است. تحلیل محتوا یکی از روشهای تحقیق کیفی است و روشی ساده و پرکاربرد در تحلیل متون اعم از نوشته، فیلم و موسیقی ضبطشده استفاده میشود. این روش، راه مطلوبی برای شناخت عقاید، ایدئولوژی و مواضع سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... گروهها، احزاب و عناصر سیاسی است. تحلیل محتوا دارای دو شیوه تحلیل محتوای کمی و کیفی است. تحلیل محتوای کمی شیوهای روشمند برای نسبتدادن اعداد به واحدهای متن است.[14] هدف تحلیل محتوا، بازنمایی دقیق مجموعهای از پیامهاست. با وجود این، باید توجه داشت که کمیکردن نباید بهمعنای چشمپوشی محقق از دیگر ارزیابیها یا تأثیرات محتوا باشد.[15] یکی از اشکالات تحلیل محتوای کمی، بیتوجهی به متن و زمینه معنا است[16] که در این پژوهش سعی شده تاحدی به زمینه و متنی که معنا در آن بهوقوع پیوسته، توجه شود.
تحلیل محتوا در چند مرحله انجام میشود؛ البته لزوماً نیازی نیست که این مراحل بهترتیب باشند. مراحل نخست را میتوان به سهولت در هم ادغام کرد.[17] این مراحل عبارتند از:
1- فرمولبندی پرسش یا فرضیه تحقیق؛ با مشخص کردن این مرحله، راه اصلی تحقیق، مشخص و از جمعآوری بیهوده دادهها جلوگیری میشود. همچنانکه گفته شد، سؤال اصلی این پژوهش عبارتست از اینکه: صفحات فارسی فیسبوک چه نقشی در حوزه سیاسی جنگ نرم ایفا میکند؟
فرضیه: فیسبوک فارسی نقشی مهم در حیطه سیاسی جنگ نرم دارد و انگارههای زیادی را در تقابلسازی نگرشها و باورهای اعضا نسبت به انقلاب و جمهوری اسلامی منتشر میکند.
2- تعیین جامعه آماری مورد نظر؛ این مرحله به معنای مشخصکردن حدود مجموعهای است که محتوای آن باید تحلیل شود. در پژوهش حاضر، جامعه آماری، صفحات اصلی (هوم پیج) فیسبوک فارسی است که از اواسط اردیبهشتماه سال جاری تا اواخر شهریورماه امسال بررسی شدهاند؛ یعنی طی یک دوره زمانی، بیش از چهار ماه این صفحات مورد بررسی قرار گرفتهاند.
3- گزینش نمونه مناسبی از بین جامعه آماری؛ نمونهگیری گونههای مختلفی دارد. نمونهگیری چند مرحلهای، تصادفی، هدفمند و زنجیرهای از این جملهاند. در این پژوهش، از روش نمونهگیری تصادفی استفاده شده است؛ یعنی بهصورت تصادفی 100 صفحه فارسی فیسبوک انتخاب شده و برخی از این صفحات در چند نوبت در طی دوره زمانی مورد نظر، بررسی شدهاند.
4- انتخاب واحد تحلیل؛ واحد تحلیل در رسانههای نوشتاری میتواند یک کلمه، نماد، مضمون، مقاله یا یک گزارش باشد. در رسانههای تصویری مثل تلویزیون، واحد تحلیل میتواند شخصیتهای فیلم، ایفای نقش شخصیتها یا کل برنامه باشد. از آنجا که فیسبوک رسانهای است که در آن، هم متون نوشتاری و هم تصویر وجود دارد، در این تحقیق به متون نوشتاری، تصاویر و عکسهای منتشرشده در آن توجه شده است. فیسبوک دربردارنده فیلم نیز هست که در این تحقیق به آنها بسیار کم توجه شده است.
5- تدوین سامانهای برای کمیتپذیر کردن واحدها؛ پژوهشگران بر مبنای قواعدی که برای اطلاق عدد به اشیا و رویدادها به کار میرود، چهار شیوه مختلف اندازهگیری را متمایز کردهاند که عبارتند از: اسمی، رتبهای، فاصلهای و نسبی. در پژوهشهای مربوط به رسانههای جمعی، بیشتر از اندازهگیری اسمی استفاده میشود.[18] در اندازهگیری اسمی، پژوهشگران فراوانی وقوع واحدها را در هر دسته شمارش میکنند. در این پژوهش، فراوانی انتشار انگارههایی که با هدف اعلام مخالفت و معارضه با ارزشهای انقلاب و سیاستهای جمهوری اسلامی منتشر شده، جمعآوری و سپس در چهار گروه دستهبندی شدهاند.
6- تحلیل دادهها؛ گرفتن درصد، میانگین، نما و میانه در تحلیل محتوا مناسب هستند. اگر آزمون فرضیه مدنظر باشد، آمار استنباطی معمولی (که از طریق آن، نتایج به جامعه آماری تعمیم داده میشود) پذیرفته است.[19] در این تحقیق، درصد فراوانی متغیرها در بین کل متغیرهای هر شاخص و نسبت به متغیرهای کل شاخصها سنجیده شده است و در پایان، با نگاهی مقایسهای، نتایج برآمده از این درصدها تحلیل شده است.
ج) چارچوب نظری
1- اینترنت و ساختشکنی
شبکههای اجتماعی مجازی، پدیدههایی هستند که در محیط اینترنت ظهور کردهاند و ماهیت آنها وابسته به ماهیت اینترنت است. میتوان گفت که ابداع اینترنت تنها یک تحول در عرصه فناوری نیست، بلکه نمایانگر تغییر و تحولات در نوع نگاه به هستی و انسان است. البته این تغییر و تحولات فکری و نگرشی، تافته جدا بافته از دیدگاههای رایج نیست، بلکه به نظر میرسد ظهور اینترنت و واقعیتیافتن زندگی مجازی، سبب شده تا طیفی از نظریات رایج در باب هستی و انسان بیشتر مطرح شود. آن طیف از نظریات، دیدگاههای پساساختارگرایانه است[20] که معتقدند در دوران کنونی حیات، روایتهای بزرگ و فراگیر پایان یافته است. به این معنا که دیگر نمیتوان در مورد همه جوامع با نگاهی اثباتگرایانه نظریه واحد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ارائه داد؛ بلکه باید تفاوتهای فرهنگی جوامع را پذیرفت. کلیدواژههای مهم این نظریات، مرکزیتزدایی، شالودهشکنی، مخالفت با جوهرگرایی، رد روایتهای کلان، رد حقایق مطلق، تکثر و حمایت از هویتهای پراکنده و حاشیهای، تأکید بر نقش زبان در بازنمایی واقعیت، پذیرش نسبیگرایی فرهنگی و... است. ساختار اینترنت و فضای مجازی با این نظریات، نزدیکی نشان میدهد. در اینترنت مرزها از بین میرود، تمامی روایتها در عرض یکدیگر قد علم میکنند، پیچیدگی افزایش مییابد و ایدههای متکثر فراوانی در آن منتشر میشوند. آنجا که (رولان بارت) یکی از نظریهپردازان پساساختارگرا در مورد متن و معنای حاصل از آن، سخن میگوید، گویا اینترنت را توصیف میکند. وی در مقابل ساختارگرایان که متن را دارای یک معنای پنهان میدانستند که با ابزارهای زبانی باید آن را کشف کرد، معتقد است متن فاقد سلسلهمراتب، امری متکثر و چندگانه است که معناهای متعددی میتوان از آن استخراج کرد. وی میگوید: متن یک شبکه و محل بازی معناست؛ زیرا محل تفسیر و چندگانگی است. وی معتقد نیست که متن چند معنا دارد، بلکه میگوید متن چندگانگی معنا را محقق میسازد.[21] همچنانکه اینترنت محیط تکثر و چندگانگی معنا را شکل میدهد.
نام اینترنت بهطور تحتالفظی یعنی شبکه و تاری بینابینی که ابتدا و انتهایی برای آن متصور نیست. این همان متن دریدا، بنیانگذار ساختشکنی و پسامدرنیسم را به ذهن میرساند که میگفت جهان و زمانی که آغاز و پایان نمیشناسد. اینترنت مجموعهای از تارهای در هم تنیده است که انسان در آن سردرگم میشود؛ یعنی کشف حقیقت در آن بهسادگی نیست. هر متن در دل خود ابرپیوندهایی دارد؛ یعنی برای تشریح یک کلمه، فرد با محیط دیگری پیوند مییابد.[22] و این، یعنی حرکت دائم ذهن و یا به گفته (نیکلاس کار) جابجایی مدام ذهنی. نیکلاس کار، نویسنده کتاب (فضاهای توخالی: بلایی که اینترنت بر سر مغزهایمان میآورد)، در مقالهای با عنوان (آیا اینترنت ما را کودنتر میکند؟) معتقد است استفاده روزافزون از اینترنت، توانایی اندیشهورزی ژرف و دریافت اطلاعات همراه با تعمق را از انسان سلب میکند و توجه انسان را پارهپاره میکند. او میگوید اینترنت هرگز ما را به کندکردن اندیشهورزی تشویق نمیکند، بلکه همیشه ما را در حالت جابجایی ذهنی نگه میدارد به این معنا که به گفته (مایکل مرزنیک)، عصبشناس معروف آمریکایی، مغز انسان در اثر استفاده روزافزون از اینترنت دچار پرتشدن دائمی حواس و گسیختگی میشود. به گفته وی، تأثیر دائمی این اتفاق روی کیفیت حیات فکری ما میتواند مرگبار باشد.[23] نتیجه این امر، افزایش میل به تکثر و کاهش تمرکز بر اصول و حقایق مرکزی و تأمل در آنهاست، بهگونهای که اصول و بنیانهای اساسی در هر حوزهای مرجعیت خود را از دست میدهند.
نمونه بارز مرزشکنی در فضای مجازی، تداخل حوزههای محلی/ جهانی، عمومی/ خصوصی، مرد/ زن و انسان / ماشین است. این موضوع با شکلگیری شبکههای اجتماعی مجازی رشد بیشتری یافته است. فرد در یک روستای دورافتاده پای اینترنت مینشیند و با زندگی در یک شهر غربی احساس نزدیکی میکند. حریم شخصی با هرزنامههای اینترنتی و تبلیغات اجباری، عمومی میشود. رابطه اصالت مییابد و مهم نیست که این رابطه بین دو جنس مخالف یا دو نقطه با ویژگیهای متفاوت است، بلکه مهم، اصل وجود رابطه بر مبنای علاقهمندیهاست. این رابطه مجازی، سبب کاهش ارتباطات واقعی میشود. (دانیل گلمن) در کتاب (هوش اجتماعی) به پژوهشی اشاره میکند که تأکید دارد به ازای هر ساعتی که مردم وقت خود را در اینترنت سپری میکنند، 24 دقیقه از تماس شخصی آنها بین دوستان و اعضای خانواده کاسته میشود.[24]
(یارون لاینر)، نظریهپرداز واقعیت مجازی، فراتر از این را میگوید. او در کتاب (شما یک ابزارک نیستید) هشدار میدهد که ارتباطات اینترنتی، بهصورتی گلهوار افراد را درون (عشیرههای مجازی متضاد) دستهبندی میکنند. واقعاً مبنای خصومت آنها با یکدیگر چندان مهم نیست، بلکه اینترنت است که جزئیات اختلافی را برجسته میسازد و افراد را نسبت به آنها حساس میکند. وی هشدار میدهد که این موضوع، سبب افزایش خصومتهای اجتماعی میشود. ادامه صحبتهای لاینر، تأکید بر تمامیتگرایی آمریکایی در اینترنت است که سبب افزایش دشمنی افراد جوامع میشود.[25] صاحبنظران دیگری نیز در مورد استعمار و امپریالیسم سایبری آمریکا سخن گفتهاند که مجال بحث دیگری میطلبد.[26]
یکی از مسائلی که ساختشکنان در مورد فضای مجازی میگویند و جای تأمل دارد، این است که فضای مجازی مرز بین انسان و ماشین را برداشته است. ریشه این بحث در مجازی بودن واقعیت در صفحه اینترنت است که از آن به واقعیت مجازی تعبیر میشود. قابلیت اینترنت در شبیهسازی سهبعدی، غوطهورسازی رایانهای و دیداری-شنیداری از واقعیت یا تصورات واقعیت برای مدت طولانی سبب شده تا برخی بین انسان و رایانه مرزی قائل نباشند و فضای مجازی را محیطی تلقی کنند که در آن، انسان بدن گوشتی خود را فراموش میکند، کنار میگذارد و در نهایت از آن عبور کرده و میتواند بدون آن و تنها متکی بر هوش و تخیل نیز زیست کند. اینها البته خیالپردازیهایی است که از همان ابتدای گسترش رایانه و پدیدآمدن فضای مجازی در داستانهای علمی تخیلی افرادی همچون ویلیام گیبسون، تخیلینویس داستانهای رایانهای، وجود داشته است؛ اما این داستانهای تخیلی با گسترش اینترنت هرچه بیشتر به محیط فکری فرهنگی انسان غربی وارد شده و تصورات عجیبی را در نوع نگاه آنان به انسان برانگیخته است. واژه پساانسان، رایااندامگان، زندگی مصنوعی، هوش مصنوعی و... از جمله مفاهیمی است که نشاندهنده این موضوع است. برای نمونه دو دانشمند به نامهای (منفرد کلاینر) و (ناثان کلاین) به دنبال انجام آزمایشها برای یک مسافرت فضایی، تصویر رایااندامگان را واقعی جلوه دادند. آنان در مقاله خود از تغییرات ضروری در بدن انسان برای زندگی آینده در فضا سخن گفتند. در دیدگاه آنان، رایااندامگان (سامانهای انسانی- ماشینی و خویشتنظیم) است که میتواند در موقعیتهای مختلف به زندگی خود ادامه دهد. بعدها (هاراوی) با توسعه بیشتر ادبیات رایااندامگان، آن را نوع نگاه کنونی به هستی دانست. مفهوم پساانسان که نظریهپردازان غربی فضای مجازی منتشر میکنند، در همین جهت است. این نظریه میگوید یا گونه انسان در بنبست تکامل است و باید فناوریها را در هم آمیزد تا به (سطح بعدی) تکامل یابد و یا ما مدتهاست به دلیل روابط نزدیک روزافزون خود با غیرانسانهایی چون دستساختههای فناوری، انسان نیستیم. از همین منظر است که موضوع هویت در فضای مجازی رنگ میبازد و سیال، متغیر و متکثر میگردد.[27]
نتیجهای که از نظریات بالا برمیآید اینکه بهنظر میرسد فضای مجازی پیوند وثیقی با ساختشکنی مورد اشاره پسامدرنها دارد. قابلیتهای این محیط سبب تقویت این گرایشها میشود: گرایش گریز از مرکز؛ به صحنه آمدن هویتهای متعدد، متکثر و ناشناخته با سلایق مخصوص خود؛ عبور فرد از مرزهای عرفی و قانونی و بیاعتبارشدن مراجع و الگوهای عرفی و قانونی در محیط مجازی در اثر کمرنگشدن ارتباطات واقعی و اصالتیافتن ارتباطات بر مبنای علاقهمندی در محیط مجازی. این وضعیت در شبکههای اجتماعی مجازی و از جمله فیسبوک با شدت بیشتری همراه است.
2- فیسبوک و تقویت ساختشکنی
ساختار فیسبوک دارای ویژگیها و کارکردهایی است که سبب میشود گرایشهای برآمده از ساختشکنی در اینترنت، در این شبکهها تقویت شود. در ذیل به تأثیر کارکردهای فیسبوک و ویژگیهای آن بر تقویت ساختشکنی میپردازیم:
1-2- قابلیت باز و بیزمانی و بیمکانی در این محیط
فیسبوک از محیطی منظم و قاعدهمند برخوردار است و از طریق قواعد و تنظیمات خاص خود با فرد ارتباط برقرار میکند. فیسبوک همانند یک پایگاه اطلاعرسانی نیست که ارتباط فرد با آن یکطرفه باشد. در فیسبوک، محیط مجازی با انسان ارتباطی چندجانبه برقرار میکند. محیط مجازی از طریق قابلیتهایی که در اختیار انسان قرار میدهد، او را به کنش وا میدارد. فرد در این محیط، متن تولید میکند، عکس و فیلم بارگذاری میکند و ساختار شبکه را تاحدی مبتنی بر علایق خود شکل میدهد. فرد در این محیط، فعال و کنشگر است. در وبلاگها نیز فرد تولیدکننده معنا و محتواست؛ اما تفاوت فیسبوک با آن، این است که تولیدات متنی و تصویری فرد را در شبکهای از ارتباطات قرار میدهد. فرد میداند آنچه در این محیط مینویسد یا بارگذاری میکند، در معرض دید و اظهارنظر گروهی از دوستان خود است؛ بنابراین از انگیزه بیشتری برای طرح دیدگاههای خود برخوردار است. فرد در این محیط، ارتباطات چندبعدی دارد و خود را در اجتماعی میبیند که توانایی اظهارنظر و انعکاس علایق خود را دارد. این ویژگی، سبب جذابیت فیسبوک شده و این شبکه را به محیطی فعال و زنده تبدیل کرده است. سه قابلیت شبکههای اجتماعی مجازی در شکلدادن به ویژگی پویایی و جذابیت فیسبوک مؤثر هستند: اول: باز بودن و امکان عضویت رایگان همه افراد در آن؛ دوم: بهاشتراکگذاری محصولات؛ سوم: بیزمانی و بیمکانی. این سه قابلیت با همپوشانی یکدیگر، محیطی از تکثر معنا و مقابله با تمرکزگرایی را بهوجود میآورند.
بازبودن محیط فیسبوک بهاین معناست که فیسبوک همچون سایر شبکههای مجازی، خارج از سلطه دولتهاست و دولتها تنها میتوانند از طریق فیلترینگ عضویت افراد در این شبکهها را محدود کنند. اما مدیریت این شبکهها و محتوای منتشرشده در آنها، در دست مدیران آمریکایی این شبکههاست. این موضوع در کنار عضویت رایگان افراد در این شبکهها و از جمله فیسبوک سبب شده تا هر نوع سخن، عکس و فیلمی در این محیط منتشر شود. در فیسبوک، دنیایی از اطلاعات رسمی و غیررسمی وجود دارد که توسط اعضا منتشر شده و برخاسته از علایق و دریافت آنها از وقایع اطراف است. ویژگی بارز این محیط، تکثر اطلاعات، دیدگاهها و نظرات است و محیطی با ویژگی عدم برخورداری از اصول ثابت است. آزادی موجود در این شبکهها که سبب ابراز علایق مختلف، نقد و گفتوگو و بیان دیدگاههای متفاوت میشود، هرچند در گسترش دامنه شناخت اعضا تأثیرگذار است، اما سبب نوعی تکثرگرایی میشود. فرد در این محیط با دیدگاهها، نظرات و نمادهای مختلفی مواجه است که همواره دیدگاه او را تحت تأثیر قرار میدهند. در چنین شرایطی، امکان ثبات در تصمیمگیری برای فرد کمتر مهیا میشود. (مارک پاستر) بهدلیل تکثر دیدگاههای متفاوت در اینترنت و فضای مجازی، آن را در شکلدهی به توافق در حوزه عمومی و در نتیجه نیل به دموکراسی، ناکارآمد میداند و نگاه بدبینانهای به آن دارد.[28]
اساساً فیسبوک محل مقابله با اصول ثابت و به چالشکشیدن آنهاست. در این محیط، ایدهها و اصول ثابت در معرض نقد و شکاکیت قرار میگیرند و هیچ نقطه مرکزی و ثابتی در امان از نقد و نظر و شک و تردید باقی نمیماند.
فضای باز نقد و نظر در کنار قابلیت بیزمانی و بیمکانی فیسبوک، سبب تشدید روند تمرکززدایی میشود. در فضای مجازی، زمان و فضا دچار تغییر و تحول شده است. فواصل مکانی و جغرافیایی کاملاً بیمعنا شدهاند و زمان نیز به واسطه ارتباطات آنی و لحظهای از معنای قبلی جدا شده است. سعیدرضا عاملی در مورد زمان در فیسبوک معتقد است بهدلیل قابلیت انعطاف هندسی و دیجیتالی بودن فضای مجازی، زمان از یک ویژگی غیرمرکزی و تولید متکثر برخوردار است؛ مثلاً یک ایمیل همزمان برای هزاران نفر ارسال میشود. همچنین در فضای مجازی امکان حضور موازی و مساوی همگان در یک محیط مشترک و در یک زمان مشترک فراهم میشود.[29]
فیسبوک بهتبع این مسئله، زمان و مکان ارتباط افراد با یکدیگر را متحول میکند و در یک لحظه، دوستان مختلفی را از سراسر جهان گرد هم میآورد. فرد در این شبکه با سرعت بسیار زیادی، از آخرین تحولات و اخبار جهان اطراف مطلع میشود، بهسرعت نظرات و دیدگاههای مختلفی در مورد این تحولات میبیند و در وضعیتی نو و جدید قرار میگیرد. در این وضعیت، هرچند فضای دیجیتالی همه این اخبار، تحولات و نظرات را در حافظه خود ثبت میکند و نگه میدارد؛ اما امکان رجوع فرد به گذشته و بازیابی اطلاعات قدیمی کمتر است. فرد بازگشت به عقب کمتری دارد، چون گذشت سریع زمان یعنی قرار گرفتن سریع فرد در وضعیتهای جدیدی که بر اثر به اشتراکگذاری پیامها و تصاویر رخ میدهد، امکان عقبگرد کمتری به فرد میدهد و فرد همواره مترصد حضور در وضعیتهای جدید است. از اینجا باید گفت یکی از ویژگیهای مهم فیسبوک، غیرتاریخی بودن است. متنها و معانی که در این محیط مورد گفتوگو قرار میگیرد، تنها ناظر به شناخت، علاقه و سلیقه کنونی فرد است و سوابق تاریخی تحولات که نقش مهمی در چگونگی درک آنها دارد، کمتر پایه شناخت قرار میگیرد. بهعبارتی مسائل و موضوعات در ذهن اعضای فیسبوک کمتر از ریشه و بنیان تاریخی برخوردارند. مکان در فیسبوک نیز زمینه عدم بنیانگرایی را تقویت میکند.
مکان در فیسبوک همان فضای شبکه است. افراد از مکانهای مختلف در این شبکه اجتماع میکنند و آنچه در این مکان منعکس شود، برای افراد اصالت دارد. اطلاعات منعکس شده در این شبکهها کمتر به فرض اینکه از کدام مکان عینی صادر شدهاند، مورد بحث قرار میگیرند؛ بلکه بیشتر به مکان عینی که این اطلاعات اشاره میکنند، توجه میشود؛ این، موضوع خیلی مهمی است که بدانیم یک خبر و رخداد سیاسی از کدام مکان گزارش شده است؛ مثلاً ارزش گزارش یک خبر در مورد تحولات داخل ایران اگر از کشوری اروپایی در فیسبوک منتشر شده باشد تا اینکه از داخل ایران در این شبکه قرار گرفته باشد، متفاوت خواهد بود؛ اما این موضوع در فیسبوک مورد توجه اعضا قرار نمیگیرد. (استاپ احمدی) نام فردی است که در زمان حوادث بعد از انتخابات ریاستجمهوری سال 88 در ایران، اخبار زیادی را در توئیتر گذاشت و در مورد این اخبار، بحثهای زیادی در توئیتر بهراه افتاد و رسانههای خارجی نیز به این اخبار استناد میکردند، در حالی که کاربران هیچ اطلاعی از جنسیت، محل زندگی این فرد و اینکه آیا واقعاً در ایران است یا خیر در دست نداشتند.[30]
در فیسبوک اعضا، نوشتهها و دیدگاههای خود را با دیگران به اشتراک میگذارند تا دوستان آنها نظر خود را درباره آن اعلام کنند. این موضوع در کنار فراروی فیسبوک از زمان و مکان عینی، سبب میشود تا فرصت بحث در مورد درستی یا نادرستی اطلاعات کمتر فراهم شود؛ بنابراین درستی یا نادرستی هر خبر و متنی که منتشر میشود، بر اساس تعداد مشاهده افراد و به میزان تعداد (لایککردن) آن (یعنی ابراز علاقه و پسندیدن یک مطلب) توسط اعضا، مشخص میشود. در این محیط، بسیاری از حقایق از آنجا که علاقه کاربران را برنمیانگیزد، مهجور میماند و اعتماد افراد را برنمیانگیزد. بیزمانی و بیمکانی در فیسبوک مدیریت انتشار اخبار و اطلاعات را به یک نقطه مرکزی نمیدهد؛ بلکه تمامی اعضا از سراسر دنیا میتوانند در انتشار هر نوع مطلب واقعی و غیرواقعی نقش ایفا کنند.
3- هویت سیال، متکثر و متعدد افراد
هرچند ادعا میشود که هویتها در شبکههای اجتماعی مجازی تاحدی واقعی است، اما نکته مهم، سیال بودن هویتها در این محیط است. در فیسبوک افراد تا حدی سعی میکنند با هویت واقعی خود ظاهر شوند تا بتوانند با دوستان خود ارتباط برقرار کنند. این موضوع به معنای این نیست که این افراد نمیتوانند هویتی کاذب داشته باشند. چند ماه قبل، فیسبوک اعلام کرد که 83 میلیون حساب کاربری غیرواقعی در این سایت ثبتشده است.[31] فیسبوک زمینه ابراز علاقه و دوستی افراد با موضوعات و گروههای مختلف را فراهم میکند و هر فرد، مبتنی بر تعداد علایق خود، هویتهای مختلفی میپذیرد. نکته مهم اینکه در شبکههای مجازی و از جمله فیسبوک، به سبب ماهیت دیجیتالی، روند کسب هویتهای مختلف با سرعت زیاد انجام میپذیرد. هویت افراد در اجتماعات مجازی، (هویتی دیجیتال) است. فرد در یک لحظه میتواند جنس، نژاد و طبقه اجتماعی خود را پنهان کند و با ویژگیهای جدید و کاذب جنسیتی و نژادی، هویتی جدید برای خود تعریف کند و براساس آن، به تعامل با هویتهای واقعی یا مجازی دیگر بپردازد. دیگر سرزمین، زبان بومی و محلی، کشور، فرهنگ ملی و نژاد، هویت افراد را در اجتماعات مجازی تعیین نمیکنند، بلکه منافع مقطعی، محدود و در حوزه موضوعات مختلف، افراد را دور هم جمع میکند و هویت آنها را میسازد.[32]
بنابراین هویت در فیسبوک نهتنها سیال است؛ بلکه هر فرد مبتنی بر تعداد علایق واقعی خود، هویتهای مختلف کسب میکند.
فضای مجازی و فیسبوک هویت فرد را محصولی برساخته و فاقد شالوده و اساسی از قبل موجود، نشان میدهد. گفتیم که اینترنت و فیسبوک به مقابله با شالودهها و بنیانهای ثابت میپردازند. در این محیط، ارزشها و باورهای اساسی که هویت یک فرد را میسازند، زیر سؤال میرود و اهمیت خود را از دست میدهد. بسیاری از متفکرانی که در مورد هویت مردم ایران سخن گفتهاند، چند ارزش و باور را بهعنوان شالودههای اساسی هویت ایرانی مطرح کردهاند. ارزشهایی همانند علاقه و وابستگی به سرزمین ایران، زبان فارسی، دین اسلام و... از جمله مواردی است که بیشتر محققان، آنها را شالودههای هویت ایرانی میدانند.[33] در یک مطالعه موردی که چند سال پیش انجام شد، تأثیر اینترنت بر هویت ملی ایرانیان بررسی شده است. نتایج بهدست آمده نشان میدهد هرچه میزان استفاده کاربران از اینترنت افزایش یابد و افراد در صفحات وب مشارکت و فعالیت بیشتری داشته باشند، میزان هویت ملی آنها کاهش مییابد. همچنین چنانچه افراد هرچه بیشتر محتوای موجود در اینترنت را واقعی تلقی کنند، هویت ملی آنها در معرض کاهش بیشتری قرار میگیرد.[34]
نکته مهم دیگر اینکه وجود هویتهای سیال و منعطف و نیز وجود قابلیت ابراز هویتهای مختلف توسط یک فرد در فیسبوک، زمینه جاسوسی و دزدی اطلاعات را فراهم میکند. برای نمونه، سال گذشته رئیس پلیس فتای گیلان از دستگیری عامل سوءاستفاده از هویت کاربران ایرانی در فیس بوک در رشت خبر داد. متهم در یک دوره دوساله با سرقت هویت و عکس شهروندان از فیسبوک و ساخت ایمیل جعلی با هویت و تصویر آنان، از طریق تالارهای گفتوگو و چت با کاربران اینترنتی ارتباط برقرار میکرده است. این فرد با معرفی خود به عنوان فردی معلومالحال با جلب توجه کاربران برای استمرار دوستیهای نامتعارف مجازی، تقاضای خرید شارژ و ارسال آن به (آی دی) کرده و موفق شده بود مبلغ بیش از 4 میلیون ریال شارژ از تعداد 200 کاربر اینترنتی به صورت نامشروع به دست آورد.[35]
هویت متکثر و فاقد بنیانهای اساسی، یکی از اعتقادات اصلی ساختارشکنان است. پساساختارگرایی بر آن است که هویت ضرورتاً و یا مستمراً ثابت نیست؛ بلکه متغیر و متحرک است و همواره در رابطه با جریاناتی که نماینده یا مخاطبشان واقع میشویم، از طریق نظامهای فرهنگی که ما را احاطه کردهاند، شکل و تغییر شکل میپذیرند. این رویکرد تلاش دارد که هویت را از منظری تاریخی و نه بیولوژیکی توضیح دهد. انسان موضوع هویتهای گوناگون در زمانهای مختلف است؛ هویتهایی که پیرامون یک (من) منسجم نمیشود. بنابراین تعیین هویت آدمی پیوسته در حال تغییر است. پساساختارگرایان معتقدند هویت امری حادث، موقتی و اکتسابی (نه معین) است. آنها میگویند: هویت را باید به صورت فرایند دید که کردارها گفتمانی که هویتهای خاصی را حفظ یا رد میکنند، آن را بازتولید یا استحاله میکنند. هویتها مطلق نیستند بلکه ارتباطی و نسبی هستند. هر انسانی در ارتباط با چیزی دیگر معنادار میشود و هویت همیشه در قالب تفاوت و نه چیزی ذاتی فردی خاص تعریف میگردد.[36]
4- تداخل محیط خصوصی و عمومی
از ویژگیهای بارز فیسبوک که در همان نگاه اولیه خودنمایی میکند، نمایش زندگی خصوصی فرد در محیط عمومی است. نماد این موضوع، تصاویر شخصی است که فرد در صفحه فیسبوک خود قرار میدهد که کمترین توجهی به عرف و قانون ندارد و هر تصویری را که تمایل داشته باشد، در آن قرار میدهد. اگر فرد در حوزه واقعی از سر اضطرار و اجبار و در چارچوب محدودیتهای محیطی، علایق و خواستههای خود را بروز میدهد، در حوزه مجازی مبتنی بر خواست درونی، به ابراز، ترسیم و پیگیری علایق خود اقدام میکند. در واقع، فناوریهای نوین امکان میدهند تا افراد فضایی شخصی و خصوصی در فضای مجازی برای خود داشته باشند و بدین ترتیب، خلوت جدیدی برای خود با بهرهگیری از ابزارهای ارتباطی ایجاد کنند. در این فضا پیامهایی بدون آگاهی دیگران رد و بدل میشود و قرار ملاقاتهایی تنظیم میگردد که غیر قابل نظارت و ناملموس است. در این وضعیت، محیط مجازی عرصه تداخل حوزه خصوصی و عمومی میگردد. فرد بدون توجه به محدودیتهای بیرونی همچون عرف و قانون، به هر شکلی که تمایل دارد، در شبکههای مجازی و از جمله فیسبوک ظاهر میشود. این موضوع، گویای مقاومت فرد در قبال قانون و عرف جامعه است. محیط فیسبوک مخالفت با الگوهای رسمی جامعه و حکومت را برای فرد عادی جلوه میدهد و کمکم به ایجاد روحیه مقاومت فرد در قبال این الگوها میانجامد.
5- ساختارشکنی فیسبوک و جنگ نرم
مجموع ویژگیهای اینترنت و فیسبوک، زمینه مناسبی برای رشد و توسعه جنگ نرم فراهم میکنند. در محیط اینترنت و بهویژه در فیسبوک، فرد در موقعیت گریز از الگوهای فکری فرهنگی مرسوم جامعه قرار میگیرد. از هویت بیرونی خود خارج میشود و با هویتی کاذب هر علاقهای را که بهسبب موانع محیط خارج در عرصه واقعی نمیتواند دنبال کند، در محیط مجازی دنبال میکند. سرعت نقل و انتقال مفاهیم و بیتوجهی به اصالت مکان عینی در محیط مجازی فیسبوک، علاقه به بازی با هویتی متکثر و غیر واقعی و خروج از سلطه الگوهای بیرونی را افزایش م
- [سایر] نقش افسر جنگ نرم در جنگ نرمِ زیرپوستی بسیار فراگیر بین جمهوری اسلامی و آمریکا چیست؟
- [سایر] بررسی نقش مؤلفههای براندازی نرم؛ عوامل براندازی در جنگ نرم کداماند؟
- [سایر] شبکه های اجتماعی مجازی چه اهدافی را دنبال می کنند؟
- [سایر] منظور از جنگ نرم چیست؟
- [سایر] پدافند غیر عامل جنگ نرم یعنی چه؟
- [سایر] با توجه به این که جنگ نرم سابقه ای در تاریخ اسلام دارد، اهداف جنگ نرم بر علیه انقلاب اسلامی ما چه می باشد؟
- [سایر] با توجه به این که جنگ نرم سابقه ای در تاریخ اسلام دارد، اهداف جنگ نرم بر علیه انقلاب اسلامی ما چه می باشد؟
- [سایر] مبانی فرهنگی تهدیدات جنگ نرم چیست؟
- [سایر] تعریف کاملی از جنگ نرم و ویژگیهای اون رو بفرمایید؟
- [سایر] چرا آمریکا به جنگ نرم روی آورده است؟
- [آیت الله سیستانی] اگر مسلمانان به امر امام علیهالسلام با کفّار جنگ کنند ، و چیزهائی در جنگ بدست آورند ، به آنها غنیمت گفته میشود . که باید چیزهائی که مخصوص به امام است از غنیمت کنار بگذارند ، و خمس بقیه آن را بدهند ، و در ثبوت خمس بر غنیمت فرقی میان منقول ، و غیر منقول نیست ، ولی زمینهائی که از انفال نیست مال عموم مسلمین است ، هر چند جنگ به اذن امام علیهالسلام نباشد .
- [آیت الله مکارم شیرازی] در جنگهای امروز که میدانهای جنگ وسعت دارد و گاه کیلومترها یا فرسخها مسافت را در بر می گیرد و گلوله های دشمن و مانند آن تا مسافت زیادی می رسد، تمام این صحنه که مرکز تجمع سربازان است میدان جنگ محسوب می شود، ولی اگر دشمن بوسیله بمباران افرادی را دور از جبهه های جنگ به قتل برساند احکام بالا در مورد آنها جاری نیست.
- [آیت الله جوادی آملی] .اموال منقولی که از میدان جنگ به عنوان غنیمت گرفته میشود, خمس دارد و اموال غیر منقول آن, خمس ندارد .
- [آیت الله سیستانی] چند چیز را فقهاء قدس اللّه اسرارهم در لباس نمازگزار مکروه دانستهاند ، و از آن جمله است : پوشیدن لباس سیاه ، و چرک ، و تنگ ، و لباس شرابخوار ، و لباس کسی که از نجاست پرهیز نمیکند ، و لباسی که نقش صورت دارد ، و نیز باز بودن تکمههای لباس ، و دست کردن انگشتری که نقش صورت دارد ، مکروه شمرده شده است .
- [امام خمینی] چند چیز در لباس نمازگزار مکروه است، و از آن جمله است: پوشیدن لباس سیاه و چرک و تنگ، و لباس شرابخوار، و لباس کسی که از نجاست پرهیز نمی کند، و لباسی که نقش صورت دارد. و نیز باز بودن تکمه های لباس و دست کردن انگشتری که نقش صورت دارد، مکروه می باشد.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر مسلمانان به امر امام7 با کفّار جنگ کنند وچیزهائی در جنگ به دست آورند، به آنها غنیمت گفته میشود ومخارجی را که برای غنیمت کردهاند، مانند مخارج نگهداری وحمل ونقل آن و نیز مقداری را که امام7 صلاح میداند به مصرفی برساند وچیزهائی که مخصوص به امام است، باید از غنیمت کنار بگذارند وخمس بقیّه آن را بدهند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه مسلمانان به دستور امام معصوم با کفار جنگ کنند و چیزهایی در جنگ به دست آورند باید خمس آن را بدهند، اما مخارجی را که برای حفظ غنیمت و حمل و نقل آن کرده اند از آن کم می شود.
- [آیت الله جوادی آملی] .در غنائم جن گی نصابی نیست , بلکه به هر مقدار باشد , خمس دارد. حکم اموالِ گروههای منحرف در حال جنگ با نظام اسلامی
- [آیت الله مظاهری] ربا خواری در اسلام از گناهان بسیار بزرگ محسوب شده است و در قرآن شریف رباخوردن را جنگ با خدا دانسته است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر مسلمین به امر امام با کفار جنگ کنند، و چیزهایی در جنگ به دست آورند، به آنها غنیمت گفته میشود، و مخارجی را که برای غنیمت مصرف کردهاند، مانند مخارج نگهداری و حمل و نقل آن و نیز مقداری را که امام علیهالسلام صلاح میداند به مصرفی برساند، و چیزهایی که مخصوص به امام است، باید از غنیمت کنار بگذارند و خمس بقیه آن را بدهند، و آنچه در عصر غیبت در جنگ با کفار به دست میآید، نیز بنابر احتیاط همین حکم را دارد.