آیا بیداری اسلامی به اروپا هم می رسد؟ صحنه تحولات شتاب آلود منطقه طی ماه های اخیر در بستر "بیداری اسلامی ملت های منطقه " حقایق و دقایق درخور تاملی را در خود دارد. خیزش و خروش ملت های مسلمان بر ضد حاکمان دست نشانده و سرسپرده و حکومت های اسیر و دربند سیاست های آمریکایی- صهیونیستی آنچنان معادلات سیاسی را در پهنه منطقه- و حتی فراتر از آن- بهم ریخته که رسانه های غربی هم ناگزیر به افول هژمونی ایالات متحده و لابی صهیونیستی اعتراف دارند. گویا شانتاژهای مطبوعاتی و پروپاگاندای رسانه ای نیز دیگر کارگر نمی افتد. از یکسو، اعترافات مکرر و عجزآلود رسانه های غربی و صهیونیستی مبنی بر الهام گیری خیزش ها و قیام ها از انقلاب اسلامی ایران و از سوی دیگر، پاره ای از رخدادها و وقایع در صحنه عمل به وضوح نشان می دهد "چشم انداز منطقه " کابوسی را برای مقامات کاخ سفید و تل آویو رقم زده است که اینچنین بی پرده و علنی، نگرانی و واهمه شدید خودشان را از "فردای منطقه " فریاد می کشند. برای اینکه صحنه و میدان کنونی منطقه به روشنی دیده شود باید دید اعترافات و واهمه ها ناظر به چیست؟ مصر "حسنی مبارک " که روزگاری برای آمریکایی ها یک متحد راهبردی به حساب می آمد و در جرگه منافقان امت، خدمات وقیحانه و بی شرمانه ای به صهیونیست ها- بخصوص در جنگ 22 روزه غزه- ارایه می داد امروزه به عامل و متغیری "نامبارک " برای واشنگتن و تل آویو مبدل گشته است. اعتراضات گسترده و پرشمار مصری ها مبنی بر لغو پیمان کمپ دیوید، آشفتگی و سراسیمگی را به اردوگاه صهیونیست ها کشانده است. همچنان که توافقنامه معنادار آشتی ملی میان فتح و حماس در قاهره نیز وحشت را در دل و جان صهیونیست ها دوانده است تا جایی که آویگدور لیبرمن، بنیامین نتانیاهو و ایهود باراک به صحنه آمدند و از سر خشم و عصبانیت توام با ترس و وحشت رجزهای توخالی سر دادند. در همین خط و امتداد باید موضوع بازگشایی گذرگاه رفح در کرانه باختری را مورد تامل قرار داد؛ آنچنان که خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس با اشاره به تحولات منطقه و امکان بازگشایی این گذرگاه می نویسد: "مصر جدید مناسبات پیشین خاورمیانه را برهم زده است؛ قاهره در تدارک گشایش مرز خود با غزه و عادی سازی روابط با دو دشمن اسرائیل و غرب یعنی ایران و حماس است ". و در همین راستا باید اشاره کرد به تمایل برقراری روابط مصر جدید با ایران اسلامی که وزیر خارجه و سخنگوی کنونی دولت این کشور رسما بر ارتقاء روابط با تهران پافشاری و اصرار کرده و این موضع رسمی را علنی نمودند. اینجاست که ریچارد هاس رئیس شورای روابط خارجی آمریکا هفته پیش به میدان می آید و با تصریح بر این که سیطره آمریکا در پهنه منطقه ای ضعیف شده اقرار می کند ابتکار عمل در خاورمیانه به دست جمهوری اسلامی ایران است. اما آنچه در بحبوحه تحولات منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا حاوی نکته جدید و درخور توجهی است سخنان کلیدی و راهبردی رهبر بصیر انقلاب است که هفته گذشته پیرامون گستره و افق آینده این تحولات گوشزد نمودند. "آقا " در جمع هزاران نفر از معلمان کشور با اشاره به تحولات کنونی منطقه خاطرنشان کردند که بیداری اسلامی ملت های منطقه تا قلب اروپا پیش خواهد رفت و افزودند: "ملت های اروپا بر ضد سیاستمداران و زمامداران خود که آنها را تسلیم محض سیاست های فرهنگی و اقتصادی آمریکا و صهیونیست ها کرده اند به پا خواهند خاست. " اکنون با توجه به ترسیم یاد شده از فضای منطقه و هشدار دوراندیشانه رهبرخبیرانقلاب اشاره به نکاتی خالی از لطف نیست : 1- از ابتدای شکل گیری قیام ها و انقلاب های مردمی در منطقه، نظام سلطه و حکومت های وابسته به آن سعی داشتند القاء نمایند که جنس اعتراضات و قیام ها "اقتصادی " است و علت گسترش آن "شبکه های اجتماعی و فضای مجازی و اینترنتی " است اما رخدادها و وقایعی که در پی این خیزش ها و خروش ها به وقوع پیوست آشکارا نشان داد که هر چند مسایل اقتصادی بی تاثیر نبوده است اما جنس و ماهیت انقلاب ها و انتفاضه ها "آموزه های اسلامی " است. شعارهای توده های میلیونی مردم در مصر، تونس و... بیانگر خواسته های اسلامی بوده و هست. همچنانکه نمادها و نشانه ها در تجمعات گسترده نیز دلالت بر "اسلامی بودن " قیام ها داشته و دارد. آیا شروع حرکت ها از نمازهای جمعه و جماعت و تاکید تشکل ها و گروه ها مبنی بر تدوین قانون اساسی جدید بر اساس قرآن و احکام اسلامی چیزی جز آن است که جوهره و جنس این تحرکات و بیداری، اسلامی است؟ با فرار "بن علی " از تونس مگر آحاد ملت پس از چند دهه استبداد و خفقان، با شوق و اشتیاق وصف ناشدنی به سوی مساجد و نمازهای جماعت رهسپار نشدند؟ مگر امروز در مصر جدید طبق نظرسنجی های مختلف - از جمله نظرسنجی موسسه آمریکایی پیو- آحاد ملت بر تدوین قانون اساسی بر مبنای قرآن و آموزه های اسلامی تاکید ندارند؟ و از همه مهم تر آنچه که در تونس، مصر، یمن، بحرین و... جزو لاینفک قیام ها و انتفاضه ها است روحیه ضد آمریکایی و ضد صهیونیستی است که موج می زند. بدون تردید این روحیه ناشی و برگرفته از آموزه های اسلامی است زیرا آنچه که به اعتراف و اقرار آمریکایی ها و صهیونیست ها همواره در جای جای منطقه خاورمیانه مانع افزون طلبی و سیطره جویی آنها بوده آموزه های اسلام ناب و اصیل بوده که امروزه ترجمان آن در جمهوری اسلامی تجلی و تحقق یافته است. بنابراین اگر علت العلل و جوهره اصلی قیام ها و انتفاضه ها در منطقه طرد سیطره و سلطه سیاست های آمریکا و رژیم صهیونیستی به برکت آموزه های اسلام ناب است دلیلی ندارد که این اقدام در مرزهای کشورهای اسلامی متوقف شود چرا که مبارزه با زور و سلطه چپاولگران و زیاده خواهان بر گرفته از "فرهنگ اسلام " ناب است نه جغرافیای اسلام. 2- از جمله آنچه که باعث شده است تا "بیداری اسلامی " به مرزهای کشورهای اسلامی ختم نشود و به تعبیر حکیمانه "آقا " حتی تا قلب اروپا امتداد یابد این واقعیت است که امروزه بر اثر تحولات منطقه و نضج یافتن نهضت عظیم بیداری اسلامی، بیش از گذشته چهره اصلی و بدون رتوش آمریکا و رژیم صهیونیستی برای افکارعمومی دنیا بخصوص در مقیاس کشورهای اروپایی بر ملا و عیان شده است. اکنون جنایات ددمنشانه و مشمئزکننده آل خلیفه و آل سعود در بحرین با چراغ سبز آمریکا و اسرائیل انجام می گیرد و نقاب دموکراسی خواهی، صلح طلبی و حقوق بشر از چهره منفور آنها به زیر کشیده شده است. افکارعمومی نه تنها در اروپا بلکه در آمریکا دیگر قادر نیستند سیاست های به اصطلاح صلح و حقوق بشری دولت هایشان را به رخ دیگر کشورها بکشند و حتی آنچه اکنون اتفاق افتاده است تحقیر منزلت اجتماعی و سیاسی آنهاست چه اینکه مردم دنیا فهمیده اند و به این باور رسیده اند که حقوق بشر، صلح، آزادی، دموکراسی و شعارهایی از این دست تنها اسم مستعاری برای چپاولگری و غارتگری غرب و آمریکا و اسرائیل بوده است که در اقصی نقاط مختلف دنیا، این سیاست پلید و پلشت شان را دنبال می کردند. 3- در سیاست های جاه طلبانه نظام سلطه به سرکردگی آمریکا، "اقتصاد " زیربناست و چون در اثر شرایط منطقه ای وضعیت اقتصادی آنها نیز لطمه خورده است بنابراین پس لرزه های تحولات منطقه ای در حال نمایان شدن است. از باب نمونه می توان به افزایش قیمت بنزین در آمریکا اشاره داشت که طبق گزارش خبرگزاری فرانسه، درصد قابل توجهی از آمریکایی ها علت افزایش بی سابقه قیمت بنزین را جنبش ها و قیام های مردمی در خاورمیانه می دانند. این پس لرزه ها را باید علاوه کرد بر شرایط نامساعد اقتصادی در آمریکا و اروپا که در سه سال گذشته در پی بحران مالی و اقتصادی از پرده برون افتاده است و کماکان هیچ راهکاری برای آن به صحنه نیاورده اند. بطوری که نشست های گروه 20 نیز بی خاصیت شده و رسانه های غربی از آن به عنوان نشستی برای "عکس یادگاری " یاد می کنند. و از آنجایی که سیاست های اقتصادی نظام سلطه و کشورهای اروپایی دنباله روی آن با سیاست های فرهنگی و اجتماعی گره خورده است با ضربه خوردن "اقتصاد " این چالش برای عرصه های فرهنگی و اجتماعی نیز بوجود می آید و هر چقدر چالش ها عمیق تر و گسترده تر شود روند و فرآیند اعتراضات جدی و دگرگون کننده بیشتر رخ می نماید و افکار عمومی بیشتر در صحنه حضور می یابند و نتیجه طبیعی همه این فعل و انفعالات امتدادیافتن بیداری ملت ها فراتر از منطقه خاورمیانه علیه سیاست های آمریکایی و صهیونیستی است. 4- و بالاخره آنچه قابل اعتناست عدم توانایی و مدیریت شرایط خاورمیانه و شمال آفریقا از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی است. واقعیت فضای منطقه حکایت از آن دارد که آنها در مصادره انقلاب ها و دستبرد به خیزش و خروش مردم در منطقه ناتوان بوده اند و جایگاه و موقعیت آنها با چالش جدی ملت ها و بیداری اسلامی روبرو است و همین مسئله کمک خواهد کرد که فراتر از منطقه نیز روحیه ضد آمریکایی و ضد صهیونیستی قد بکشد و حتی تا قلب اروپا رسوخ یابد و همه اینها در گرو قدرت نرم و خیره کننده و معجزه آسای اسلام اصیل و ناب است که به تعبیر روزنامه استرالیایی سیدنی مرنینگ هرالد، "اسلام از مرزهای جغرافیایی عبور می کند، مکتب های سیاسی و رژیم ها را پشت می گذارد و کشورهای گوناگون شاهد تحرک سیاسی و رشد پاینده اسلام خواهند بود " و اینک تحولات منطقه و بیداری اسلامی نشانه و نمادی غیرقابل انکار از درنوردیدن مرزها حتی تا قلب اروپاست. (بیداری اسلامی تا قلب اروپا ,حسام الدین برومند, بولتن نیوز, 19 اردیبهشت 1390 )
آیا بیداری اسلامی به اروپا هم می رسد؟
صحنه تحولات شتاب آلود منطقه طی ماه های اخیر در بستر "بیداری اسلامی ملت های منطقه " حقایق و دقایق درخور تاملی را در خود دارد.
خیزش و خروش ملت های مسلمان بر ضد حاکمان دست نشانده و سرسپرده و حکومت های اسیر و دربند سیاست های آمریکایی- صهیونیستی آنچنان معادلات سیاسی را در پهنه منطقه- و حتی فراتر از آن- بهم ریخته که رسانه های غربی هم ناگزیر به افول هژمونی ایالات متحده و لابی صهیونیستی اعتراف دارند. گویا شانتاژهای مطبوعاتی و پروپاگاندای رسانه ای نیز دیگر کارگر نمی افتد.
از یکسو، اعترافات مکرر و عجزآلود رسانه های غربی و صهیونیستی مبنی بر الهام گیری خیزش ها و قیام ها از انقلاب اسلامی ایران و از سوی دیگر، پاره ای از رخدادها و وقایع در صحنه عمل به وضوح نشان می دهد "چشم انداز منطقه " کابوسی را برای مقامات کاخ سفید و تل آویو رقم زده است که اینچنین بی پرده و علنی، نگرانی و واهمه شدید خودشان را از "فردای منطقه " فریاد می کشند.
برای اینکه صحنه و میدان کنونی منطقه به روشنی دیده شود باید دید اعترافات و واهمه ها ناظر به چیست؟
مصر "حسنی مبارک " که روزگاری برای آمریکایی ها یک متحد راهبردی به حساب می آمد و در جرگه منافقان امت، خدمات وقیحانه و بی شرمانه ای به صهیونیست ها- بخصوص در جنگ 22 روزه غزه- ارایه می داد امروزه به عامل و متغیری "نامبارک " برای واشنگتن و تل آویو مبدل گشته است.
اعتراضات گسترده و پرشمار مصری ها مبنی بر لغو پیمان کمپ دیوید، آشفتگی و سراسیمگی را به اردوگاه صهیونیست ها کشانده است.
همچنان که توافقنامه معنادار آشتی ملی میان فتح و حماس در قاهره نیز وحشت را در دل و جان صهیونیست ها دوانده است تا جایی که آویگدور لیبرمن، بنیامین نتانیاهو و ایهود باراک به صحنه آمدند و از سر خشم و عصبانیت توام با ترس و وحشت رجزهای توخالی سر دادند.
در همین خط و امتداد باید موضوع بازگشایی گذرگاه رفح در کرانه باختری را مورد تامل قرار داد؛ آنچنان که خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس با اشاره به تحولات منطقه و امکان بازگشایی این گذرگاه می نویسد: "مصر جدید مناسبات پیشین خاورمیانه را برهم زده است؛ قاهره در تدارک گشایش مرز خود با غزه و عادی سازی روابط با دو دشمن اسرائیل و غرب یعنی ایران و حماس است ".
و در همین راستا باید اشاره کرد به تمایل برقراری روابط مصر جدید با ایران اسلامی که وزیر خارجه و سخنگوی کنونی دولت این کشور رسما بر ارتقاء روابط با تهران پافشاری و اصرار کرده و این موضع رسمی را علنی نمودند.
اینجاست که ریچارد هاس رئیس شورای روابط خارجی آمریکا هفته پیش به میدان می آید و با تصریح بر این که سیطره آمریکا در پهنه منطقه ای ضعیف شده اقرار می کند ابتکار عمل در خاورمیانه به دست جمهوری اسلامی ایران است.
اما آنچه در بحبوحه تحولات منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا حاوی نکته جدید و درخور توجهی است سخنان کلیدی و راهبردی رهبر بصیر انقلاب است که هفته گذشته پیرامون گستره و افق آینده این تحولات گوشزد نمودند.
"آقا " در جمع هزاران نفر از معلمان کشور با اشاره به تحولات کنونی منطقه خاطرنشان کردند که بیداری اسلامی ملت های منطقه تا قلب اروپا پیش خواهد رفت و افزودند: "ملت های اروپا بر ضد سیاستمداران و زمامداران خود که آنها را تسلیم محض سیاست های فرهنگی و اقتصادی آمریکا و صهیونیست ها کرده اند به پا خواهند خاست. "
اکنون با توجه به ترسیم یاد شده از فضای منطقه و هشدار دوراندیشانه رهبرخبیرانقلاب اشاره به نکاتی خالی از لطف نیست :
1- از ابتدای شکل گیری قیام ها و انقلاب های مردمی در منطقه، نظام سلطه و حکومت های وابسته به آن سعی داشتند القاء نمایند که جنس اعتراضات و قیام ها "اقتصادی " است و علت گسترش آن "شبکه های اجتماعی و فضای مجازی و اینترنتی " است اما رخدادها و وقایعی که در پی این خیزش ها و خروش ها به وقوع پیوست آشکارا نشان داد که هر چند مسایل اقتصادی بی تاثیر نبوده است اما جنس و ماهیت انقلاب ها و انتفاضه ها "آموزه های اسلامی " است. شعارهای توده های میلیونی مردم در مصر، تونس و... بیانگر خواسته های اسلامی بوده و هست. همچنانکه نمادها و نشانه ها در تجمعات گسترده نیز دلالت بر "اسلامی بودن " قیام ها داشته و دارد. آیا شروع حرکت ها از نمازهای جمعه و جماعت و تاکید تشکل ها و گروه ها مبنی بر تدوین قانون اساسی جدید بر اساس قرآن و احکام اسلامی چیزی جز آن است که جوهره و جنس این تحرکات و بیداری، اسلامی است؟
با فرار "بن علی " از تونس مگر آحاد ملت پس از چند دهه استبداد و خفقان، با شوق و اشتیاق وصف ناشدنی به سوی مساجد و نمازهای جماعت رهسپار نشدند؟
مگر امروز در مصر جدید طبق نظرسنجی های مختلف - از جمله نظرسنجی موسسه آمریکایی پیو- آحاد ملت بر تدوین قانون اساسی بر مبنای قرآن و آموزه های اسلامی تاکید ندارند؟ و از همه مهم تر آنچه که در تونس، مصر، یمن، بحرین و... جزو لاینفک قیام ها و انتفاضه ها است روحیه ضد آمریکایی و ضد صهیونیستی است که موج می زند.
بدون تردید این روحیه ناشی و برگرفته از آموزه های اسلامی است زیرا آنچه که به اعتراف و اقرار آمریکایی ها و صهیونیست ها همواره در جای جای منطقه خاورمیانه مانع افزون طلبی و سیطره جویی آنها بوده آموزه های اسلام ناب و اصیل بوده که امروزه ترجمان آن در جمهوری اسلامی تجلی و تحقق یافته است.
بنابراین اگر علت العلل و جوهره اصلی قیام ها و انتفاضه ها در منطقه طرد سیطره و سلطه سیاست های آمریکا و رژیم صهیونیستی به برکت آموزه های اسلام ناب است دلیلی ندارد که این اقدام در مرزهای کشورهای اسلامی متوقف شود چرا که مبارزه با زور و سلطه چپاولگران و زیاده خواهان بر گرفته از "فرهنگ اسلام " ناب است نه جغرافیای اسلام.
2- از جمله آنچه که باعث شده است تا "بیداری اسلامی " به مرزهای کشورهای اسلامی ختم نشود و به تعبیر حکیمانه "آقا " حتی تا قلب اروپا امتداد یابد این واقعیت است که امروزه بر اثر تحولات منطقه و نضج یافتن نهضت عظیم بیداری اسلامی، بیش از گذشته چهره اصلی و بدون رتوش آمریکا و رژیم صهیونیستی برای افکارعمومی دنیا بخصوص در مقیاس کشورهای اروپایی بر ملا و عیان شده است.
اکنون جنایات ددمنشانه و مشمئزکننده آل خلیفه و آل سعود در بحرین با چراغ سبز آمریکا و اسرائیل انجام می گیرد و نقاب دموکراسی خواهی، صلح طلبی و حقوق بشر از چهره منفور آنها به زیر کشیده شده است.
افکارعمومی نه تنها در اروپا بلکه در آمریکا دیگر قادر نیستند سیاست های به اصطلاح صلح و حقوق بشری دولت هایشان را به رخ دیگر کشورها بکشند و حتی آنچه اکنون اتفاق افتاده است تحقیر منزلت اجتماعی و سیاسی آنهاست چه اینکه مردم دنیا فهمیده اند و به این باور رسیده اند که حقوق بشر، صلح، آزادی، دموکراسی و شعارهایی از این دست تنها اسم مستعاری برای چپاولگری و غارتگری غرب و آمریکا و اسرائیل بوده است که در اقصی نقاط مختلف دنیا، این سیاست پلید و پلشت شان را دنبال می کردند.
3- در سیاست های جاه طلبانه نظام سلطه به سرکردگی آمریکا، "اقتصاد " زیربناست و چون در اثر شرایط منطقه ای وضعیت اقتصادی آنها نیز لطمه خورده است بنابراین پس لرزه های تحولات منطقه ای در حال نمایان شدن است. از باب نمونه می توان به افزایش قیمت بنزین در آمریکا اشاره داشت که طبق گزارش خبرگزاری فرانسه، درصد قابل توجهی از آمریکایی ها علت افزایش بی سابقه قیمت بنزین را جنبش ها و قیام های مردمی در خاورمیانه می دانند.
این پس لرزه ها را باید علاوه کرد بر شرایط نامساعد اقتصادی در آمریکا و اروپا که در سه سال گذشته در پی بحران مالی و اقتصادی از پرده برون افتاده است و کماکان هیچ راهکاری برای آن به صحنه نیاورده اند. بطوری که نشست های گروه 20 نیز بی خاصیت شده و رسانه های غربی از آن به عنوان نشستی برای "عکس یادگاری " یاد می کنند.
و از آنجایی که سیاست های اقتصادی نظام سلطه و کشورهای اروپایی دنباله روی آن با سیاست های فرهنگی و اجتماعی گره خورده است با ضربه خوردن "اقتصاد " این چالش برای عرصه های فرهنگی و اجتماعی نیز بوجود می آید و هر چقدر چالش ها عمیق تر و گسترده تر شود روند و فرآیند اعتراضات جدی و دگرگون کننده بیشتر رخ می نماید و افکار عمومی بیشتر در صحنه حضور می یابند و نتیجه طبیعی همه این فعل و انفعالات امتدادیافتن بیداری ملت ها فراتر از منطقه خاورمیانه علیه سیاست های آمریکایی و صهیونیستی است.
4- و بالاخره آنچه قابل اعتناست عدم توانایی و مدیریت شرایط خاورمیانه و شمال آفریقا از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی است. واقعیت فضای منطقه حکایت از آن دارد که آنها در مصادره انقلاب ها و دستبرد به خیزش و خروش مردم در منطقه ناتوان بوده اند و جایگاه و موقعیت آنها با چالش جدی ملت ها و بیداری اسلامی روبرو است و همین مسئله کمک خواهد کرد که فراتر از منطقه نیز روحیه ضد آمریکایی و ضد صهیونیستی قد بکشد و حتی تا قلب اروپا رسوخ یابد و همه اینها در گرو قدرت نرم و خیره کننده و معجزه آسای اسلام اصیل و ناب است که به تعبیر روزنامه استرالیایی سیدنی مرنینگ هرالد، "اسلام از مرزهای جغرافیایی عبور می کند، مکتب های سیاسی و رژیم ها را پشت می گذارد و کشورهای گوناگون شاهد تحرک سیاسی و رشد پاینده اسلام خواهند بود " و اینک تحولات منطقه و بیداری اسلامی نشانه و نمادی غیرقابل انکار از درنوردیدن مرزها حتی تا قلب اروپاست.
(بیداری اسلامی تا قلب اروپا ,حسام الدین برومند, بولتن نیوز, 19 اردیبهشت 1390 )
- [سایر] چیستی وگستره بیداری اسلامی؟ امواج بیداری اسلامی و غرب در گذر زمان؟راهبردهای اسلام گرایان در موج سوم؟
- [سایر] ریشه شکلگیری بیداری اسلامی چیست؟
- [سایر] انقلاب اسلامی ایران چه تأثیراتی بیداری اسلامی جهان داشته است؟
- [سایر] نقش انقلاب اسلامی در شکلگیری بیداری اسلامی چه بوده است؟
- [سایر] چشم انداز پیش روی بیداری اسلامی چیست؟
- [سایر] در بیداری اسلامی مردم مهمترند یا احزاب؟
- [سایر] راهبرد دشمن در برابر بیداری اسلامی چیست؟
- [سایر] انقلاب اسلامی ایران چه تأثیراتی بر بیداری اسلامی جهان داشته است؟
- [سایر] سیاست ایران در قبال نهضتهای بیداری اسلامی چیست؟
- [سایر] درستی مسیر نهضتهای بیداری اسلامی را چگونه باید فهمید؟
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر میت عمو و عمه و دائی و خاله نداشته باشد؛ مقداری که به عمو و عمه می رسد؛ به اولاد آنان و مقداری که به دائی و خاله می رسد؛ به اولاد آنان داده می شود.
- [آیت الله بهجت] اگر میت عمو و عمه و دایی و خاله نداشته باشد مقداری که به عمو و عمه می رسد، به اولاد آنان و مقداری که به دایی و خاله می رسد، به اولاد آنان داده می شود.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر میت عمو و عمه و دایی و خاله نداشته باشد مقداری که به عمو و عمه می رسد به اولاد انان و مقداری که به دایی و خاله می رسد به اولاد انان داده می شود
- [آیت الله نوری همدانی] اگرمیّت عمو و عمّه و دائی و خاله نداشته باشد ، مقداری که به عمو و عمّه می رسد ، به اولاد آنان و مقداری که به دائی و خاله می رسد ، به اولاد آنان داده می شود .
- [آیت الله سبحانی] اگر میت عمو و عمه و دائی و خاله نداشته باشد، مقداری که به عمو و عمه می رسد، به اولاد آنان و مقداری که به دائی و خاله می رسد، به اولاد آنان داده می شود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر وارث فقط یک نفر از طبقه اول باشد همه مال میت به او می رسد بنابر این اگر پدر یا مادر یا یک پسر یا یک دختر تنها وارث باشد تمام مال میت به او می رسد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] به دو چیز انسان جنب میشود، اول: جماع، دوم: بیرون آمدن منی، چه در خواب باشد یا بیداری، کم باشد یا زیاد، با شهوت باشد یا بیشهوت، با اختیار باشد یا بیاختیار.
- [آیت الله مظاهری] به دو چیز انسان جنب میشود: اوّل: جماع. دوّم: بیرون آمدن منی، چه در خواب باشد یا بیداری، کم باشد یا زیاد، همراه با شهوت باشد یا بدون شهوت، با اختیار باشد یا بدون اختیار.
- [آیت الله سبحانی] به دو چیز انسان جنب می شود: اول جماع و لو به مقدار ختنه گاه دوم بیرون آمدن منی، چه در خواب باشد یا بیداری، کم باشد یا زیاد، با شهوت باشد یا بی شهوت، بااختیار باشد یا بی اختیار.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] به دو چیز انسان جنب می شود: اول جماع. دوم بیرون آمدنی منی؛ در خواب باشد یا بیداری؛ کم باشد یا زیاد؛ با شهوت باشد یا بی شهوت؛ با اختیار باشد یا بی اختیار.