چیستی وگستره بیداری اسلامی؟ امواج بیداری اسلامی و غرب در گذر زمان؟راهبردهای اسلام گرایان در موج سوم؟
چیستی وگستره بیداری اسلامی؟ امواج بیداری اسلامی و غرب در گذر زمان؟راهبردهای اسلام گرایان در موج سوم؟ الگوی دینی و تمدنی امام خمینی(ره) که ریشه در آموزه های اسلامی دارد، پاسخ‌های مناسبی برای نیازهای بشر ارایه کرده و همین جامعیت باعث شده این الگو از اسلام سیاسی بتواند مسیر خود را در جوامع بشری ادامه داده و در جهت تحقق عینی قرار گیرد. بیداری اسلامی خیزشی مجدد است که از دو قرن پیش تاکنون، روحی تازه به کالبد جهان اسلام دمیده و دوره ای نو را با محوریت معنویت در جهان مادی گرا آغاز کرده است. جریانی که با اندیشه اصلاح‌گران مسلمان قوت گرفت و عرصه عمل را نیز در نوردید. می توان در توصیف فرآیند بیداری اسلامی در جهان معاصر، سه موج گسترده را در نظر گرفت. این مقاله نگاهی به این امواج و تاثیر و تاثرات آن از جهان غرب داشته است. در ابتدا، تلاش شده است تا تعریف جامعی از پدیده بیداری اسلامی و مولفه های بنیادین آن ارائه شود تا محکی برای تشخیص و تمایز آن از جریان های مشابه و بدیل بیداری اسلامی باشد. 1) چیستی وگستره بیداری اسلامی در بین اندیشمندان و پژوهشگران، درباره تعریف بیداری اسلامی، نظر یکسانی وجود ندارد. آن چه در تعابیر برخی نوشته‌ها پیرامون این اصطلاح وجود دارد جریان سیاسی-فکری اسلامی است که در بخش اعظم ممالک اسلامی با واژه‌هایی چون بنیادگرایی اسلامی، اسلام‌گرایی، رادیکالیسم اسلامی و اسلام سیاسی نام برده شده و از آن به (اصلاح دینی) و احیاگری تعبیر شده است. علاوه بر این‌ها، در زبان عربی نیز به اَلصُّحُوهْ الاسلامّیهْ، اَلبَعثُ الاسلامی، اَلتیارُ الاسلامی وَاَلحَرکَهْ الْاِسْلامیهْ خوانده می‌شود. پدیده‌ای اجتماعی که به معنای بازگشت بیداری و هوشیاری امت اسلامی است تا به خود باوری برسد و به دین و کرامت و استقلال سیاسی، اقتصادی و فکر خود مباهات کرده و در راستای ایفای نقش طبیعی خود به عنوان بهترین امت برای مردم تلاش کند. منظور از بیداری اسلامی مجموعه‌ای از باورهای دینی است که در دوره کنونی در میان مسلمانان عالم شیوع پیدا کرده است. برخی بیداری اسلامی را از مصادیق باورها و گرایش معنوی در جهان اسلام می‌دانند. حرکتی که هدف آن بازگشت به اسلام ناب وهویت فراموش شده دینی و رهایی از دست استکبار جهانی باشد.1 علیرغم تأکید این دسته بر بعد معنوی، امّا به نظر می‌رسد وجود یک تقابل و منازعه بین دو جریان اندیشه اسلامی و غرب ملموس و جدی است که بر این پدیده سایه می‌افکند. این روند تقابلی با تهاجم همه جانبه غرب به جهان اسلام و احیاگری اسلامی در برابر آن و ردّ آموزه‌‌های مدرنیسم غربی و تلاش احیاگران مسلمان برای احیای تمدن اسلامی و بازگردان اسلام به عرصه زندگی سیاسی آغاز شد و مفهوم اسلام سیاسی وارد ادبیات سیاسی گردید.2 بیداری اسلامی با توجه به نقش تقابلی آن در برابر نظام بین‌الملل، منبع خطر و تهدید نوین جهان غرب ارزیابی می‌شود. بنابراین تحلیل این پدیده نیازمند شناخت اندیشه و ذهنیت حاکم بر آن است که بدون مطالعه پیشینه و سبقه آن امکان پذیر نیست. بنابراین، بیداری اسلامی به عنوان یک آگاهی جمعی با تکیه بر اراده عمومی و متاثر از اسلام اصیل با توجه به سه عنصر بنیادین و ماهوی خویش که ادوار مختلفی را طی کرده و خواهد کرد شناخته می شود: - بازگشت به اسلام ناب و اصول اولیه مکتب اسلام و پیروی از تعالیم قرآن و سنت. - تاکید بر وحدت فرقه های اسلامی به عنوان حلقه مفقوده، اصل فراموش شده و کلید فائق آمدن بر مشکلات و عقب ماندگی ها - استکبار ستیزی و مقابله با کفر و الحاد و طاغوت داخلی وجه مشترک تقریبا تمامی بنیانگذاران و رهبران اصلی و مورد اتفاق بیداری اسلامی، تاکید بر همین سه مولفه بنیادین بوده است. (الاسلام هو الحل) و نفی مکاتب مادی و الحادی دیگر، شعار اصلی رهبران فکری بیداری اسلامی در مصر و سایر بلاد بوده است. تاکید بر وحدت فرق اسلامی از مهم ترین وجوه اشتراک آنها از سیدجمال تا حضرت امام خمینی به شمار می رود. جایگاه وحدت فرق اسلامی آنچنان در اندیشه اولین رهبر بیداری اسلامی والا و پراهمیت بوده است که مذهب وی (سیدجمال الدین اسد‌آبادی) تاکنون مخفی مانده است. تشکیل مجامع و مناظرات تقریبی توسط علمای الازهر و حوزه علمیه قم در زمان آیت الله بروجردی و سپس پیگیری آن پس از انقلاب اسلامی، و همچنین تاکید بر وحدت شیعه و سنی در موج جدید بیداری اسلامی سایر نمونه های این مولفه اساسی هستند. استکبارستیزی و مقابله با استعمار خارجی و استبداد داخلی نیز مخرج مشترک همه حامیان و رهبران بیداری اسلامی بوده است. مقابله با استعمار بریتانیا و استبداد حکام عثمانی و قجری در زمان سیدجمال و محمدعبده، مقابله با استعمار خارجی و داخلی در زمان حسن البناء و سایر شاخه های اخوان المسلمین در کشورهای اسلامی، مقابله با غرب و شرق و استبداد طاغوت در مکتب حضرت امام خمینی مصادیقی از اهمیت این وجه مهم بیداری اسلامی است. بدیهی است سایر جریان ها و حرکت های منتسب به اسلامگرایان که فاقد یکی از ابعاد فوق الذکر باشند، با مشی و سلوک خط اصیل بیداری اسلامی در تعارض و تناقض است و جزء نسخه های بدیل و انحرافی این جریان قرار خواهد گرفت. به عنوان نمونه جریان های تکفیری که به ویژه با شکل گیری القاعده در جهان اسلام رشد یافته اند، فاقد بعد وحدت اسلامی و نیز استکبارستیزی هستند و در زیر چتر مجموعه اصیل بیداری اسلامی نمی گنجند. 2) پیشینه بیداری اسلامی برخی، سبقه بیداری اسلامی را هجرت پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) به مدینه دانستند؛ اگر چه هجرت پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) به مدینه نقطه عطفی در تاریخ اسلام است امّا بیداری اسلامی به معنای احیا و پویایی دوباره است؛ در حالی که در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) و آن مقطع خاص هنوز رخوتی در جامعه مسلمین آغاز نشده و شرایطی نوین بر جامعه تازه تأسیس مسلمانان حاکم شده بود؛ بنابراین نمی‌توان زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) را آغازی بر این بیداری دانست. برخی دیگر نیز یک قرن و یا دویست سال پیش را آغاز بیداری اسلامی می دانند.. شهید مطهری پیرامون سبقه این جریان می‌نویسد: (از حدود نیمه دوم قرن سیزدهم اسلامی و نوزدهم مسیحی به بعد یک جنبش اصلاحی درجهان اسلام آغاز شده است. این جنبش شامل ایران، مصر، سوریه، لبنان، شمال آفریقا، ترکیه، افغانستان و هندوستان می­شود. در این کشورها کم و بیش مدعیان اصلاح پیدا شده و اندیشه­های اصلاحی عرضه کرده­اند. این جنبش­ها به دنبال رکودی چند قرنی شکل گرفت و تا اندازه­ای عکس العمل هجوم استعمار سیاسی در جهان اسلام به شمار می­رود.)3 با رد نظریه گروه اول و پذیرش نسبی نظرات دسته دوم، نگارنده بر این باور است که بیداری اسلامی جریانی دو سویه در واکنش به استعمار خارجی و استبداد داخلی بود که مسلمین به آن‌ها دچار بودند. در واقع علاوه بر استعمار، مسایل داخلی و ضعف کشورهای اسلامی نیز در ایجاد و تقویت این جریان مؤثر افتاد. در قرن نوزدهم میلادی جهان اسلام با اشغال و استعمار کشورهای اسلامی رو به رو شد، کشورهای اسلامی تجزیه و قطعه قطعه شدند و برخی در شکستی سخت رو به ضعف نهادند. با افزایش رفت و آمد بین جهان اسلام و غرب چرایی عقب ماندگی مسلمین به سؤالی جدی در اذهان نخبگان این جوامع بدل شد. پیشرفت، رفاه عمومی، نظم و پیشرفت و... جوامع غربی در برابر عقب ماندگی، فقر و فساد جوامع مسلمان جستجو برای رهایی از این وضعیت را دغدغه اذهان پرسشگران ساخت. در پاسخ به این سؤال، عده­ای غربی شدن و پناه به دیگری و عده‌ای دیگر بازگشت به اسلام و احیای سنت‌های مذهبی مانده از زمان پیامبر را به عنوان راه حل برگزیدند. گروه دوم آغازگران جریان بیداری اسلامی بودند. این جریان در دهه 70 و 80 میلادی با روندی افزایشی رو به رو شد. روند بازگشت به دین در جهان با الهیات رهایی بخش در مسیحیت و ایجاد و احیای جنبش­های مذهبی در جهان اسلام رخنمون شد. جنگ اعراب و اسراییل در سال 1973، پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1979 و ترور انورسادات در سال 1981 مصادیقی از بیداری اسلامی در این دو دهه است. اندیشه و آرای متفکرانی چون سید جمال الدین اسدآبادی، رشید رضا، سید حسن البنا و کمی جلوتر امام خمینی(ره) سر فصل این جریان بودند که عرصه نظری و عملی بیداری اسلامی را در هم می‌تنیدند. پیروزی انقلاب اسلامی ایران نقطه عطفی در فراز و نشیب این جریان بود. محققان و کارشناسان متعددی این امر را مورد تأیید قرار داده‌اند.4 3) امواج عمده بیداری اسلامی بیداری اسلامی پدیده ای متاخر نبوده و از تاریخی غنی و پشتوانه های قوی تئوریک برخوردار است. به طور کلی، تبار تاریخی جریان بیداری اسلامی معاصر را می توان ذیل سه موج عمده تقسیم بندی کرد: 1-3) موج اول بیداری اسلامی: موج اصلاح فرهنگی و سیاسی موج اول بیداری اسلامی با مبارزات بنیادین سید جمال الدین اسدابادی و دیگر مجاهدان معاصر که در پی تغییر وضع موجود دنیای اسلام به وضع مطلوب بودند، آغاز شد. سیدجمال الدین اسدآبادی به عنوان متفکر پیشگام جنبش های اسلامی در دوره معاصر و مصلح اندیشه در مشرق زمین، یکی از چهره های نامداری است که در دوره بحران جوامع اسلامی با درک درست خود از چالش های پیش روی مسلمانان با (مدرنیته غربی) آگاهانه و هوشیارانه برخورد کرد و در تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بیشتر کشورهای اسلامی مشارکت فعال داشت. موج اول بیداری اسلامی علاوه بر بهره مندی از آرا و اندیشه های بیدارگران بزرگی نظیر شیخ محمد عبده، اقبال لاهوری، حسن البناء، بشیرالابراهیمی، سنوسی، ملاسعید نورسی، سیدمحمدباقر صدر، علامه مرتضی مطهری و.. به شکل گیری سازمان ها و تشکل های اسلامی فعال و کارآمدی نظیر اخوان المسلمین در جهان عرب، جماعت اسلامی در شبه قاره و تشکل های متعددی نظیر فدائیان اسلام در نهضت اسلامی ایران انجامید. رهبران فکری و عملی موج نخست بیداری اسلامی، تبعیت از دستورات بنیادین اسلام و اجرای آن را، راه حل برون رفت از وضعیت موجود آن زمان می دانستند. این تجربه ارزنده، زمینه ساز موج عظیم تری در جهان اسلام شد که به مراتب اثرات عمیق تر، گسترده تر و پایدارتری در سراسر جهان اسلام به رهبری امام خمینی در پی داشت. خصایص موج اول بیداری اسلامی: -اصلاح به ندرت جنبه مسلحانه می گرفت. بیشتر جنبه گفتمانی و تلاش برای بیداری مسلمانان از طریق قلم، بیان، محاورات فردی انجام می گرفت. - حرکت های فردی، خود جوش بیدارگرانه توسط اندیشمندان بصورت انفرادی و در قالب سفر، تولید نشریه و کتاب و عدم مشاهده حرکت های جمعی اعتراضی. -نامشخص بودن حکومت سیاسی مدنظر مصلحان، به گونه ای که اغلب رهبران بیداری در این زمان، از حاکمان مستبد تغییر رفتار را انتظار دارند تا تغییر ساختار. - بسیاری از پژوهشگران، نقطه آغاز موج اول بیداری اسلامی را کشور مصر و حمله ناپلئون به این کشور در اوایل قرن نوزدهم می دانند. موجی که به ایران و هند و کشورهای عربی که بیشترین مواجهه با غرب را داشتند سرایت کرد. لذا می توان سلطه سیاسی و اقتصادی و نفوذ و هجمه فکری و فرهنگی غرب علیه جهان اسلام را یکی از مهم ترین علل برانگیختن احساسات اسلام گرایانه دانست. سید جمال الدین اسدآبادی، علامه محمد اقبال لاهوری، شیخ محمد عبده، عبدالرحمن کواکبی، ابو الاعلی مودودی، آیت الله میرزای شیرازی و حسن البناء از رهبران فکری موج اول بیداری اسلامی به شمار می روند. 2-3) موج دوم بیداری اسلامی: موج انقلاب فرهنگی و سیاسی اسلامی ایران موج دوم بیداری اسلامی در قرن بیستم و توسط امام خمینی(ره) بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران و در قالب انقلاب اسلامی رخ داد. نهضت اسلامی امام خمینی(ره) اوج تمام حرکت‌ها و جنبش‌های اسلامی تاریخ اسلام و تشیع و تبلور همه آمال و آرمان‌های انقلابی نهضت‌هایی بود که پیش از این به وقوع پیوسته بود. نهضت امام خمینی ریشه در مدینه‌النبی و تمدن اسلامی داشت و بازگشتی به عزت و عظمت از دست رفته مسلمانان محسوب می‌شد. امام خمینی با تکیه بر فقاهت اصیل اسلامی و شناخت کامل از مختصات تمدنی اسلام و همچین اشراف بر وضعیت مسلمانان و آخرین ترفندهای غرب، در مسیر احیاگری گام نهاده و رسالت خویش را به کامل ترین شکل ممکن به انجام رساند. الگوی دینی و تمدنی امام خمینی(ره) که ریشه در آموزه های اسلامی دارد، پاسخ‌های مناسبی برای نیازهای بشر ارایه کرده و همین جامعیت باعث شده این الگو از اسلام سیاسی بتواند مسیر خود را در جوامع بشری ادامه داده و در جهت تحقق عینی قرار گیرد. انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) از طریق محور قرار دادن اسلام سیاسی پویا، احیای مفاهیمی مانند شهادت، جهاد، ظلم ستیزی؛ عدالت طلبی و نفی سلطه کافران؛ استخدام مولفه های ناشناخته و غیرسخت افزاری قدرت و نیز ارائه تقسیم بندی جهانی جدیدی با عنوان مستضعفان – مستکبران در مقابل تقسیم بندی مرکز – پیرامون، در حقیقت یک سونامی سهمگین ایدئولوژیک بود که به مرزهای جغرافیایی ایران محدود نماند. طرح اندیشه دینی و مذهبی در جهان امروز، یکی از ثمرات مهم انقلاب اسلامی ایران و اندیشه بنیانگذار آن است. انقلاب اسلامی ندای (بازگشت به معنویت) و رسیدن به (زندگی عمیق روحانی) را در جهان سکولار معاصر سر داد؛ این انقلاب توانست بعد معنوی و روحی مغفول مانده از تمدن ایرانی – اسلامی را بار دیگر وارد حوزه عمومی کند؛ همان که تمدن غربی از آن غافل و مهم ترین نقطه ضعف آن بود. چیزی که تا پیش از پیروزی انقلاب، جزو مسائل فراموش شده، بلکه تخدیرکننده جوامع به حساب می آمد. مطرح شدن اندیشه اسلامی در سطح جهان، چنان جدی است که نظام موجود جهانی را به اعمال واکنش مجبور ساخته که طرح تئوری هایی همچون (رویارویی تمدن ها) در این باره قابل تحلیل است.5 به برکت قیام حضرت امام خمینی(ره) و پیروزی انقلاب اسلامی بود که مسلمانان در اقصی نقاط جهان به این باور دست یافتند که دوران تسلیم و خودباختگی عالم اسلام در برابر غرب به پایان رسیده و افق فراروی جهان اسلام بسیار روشن و امیدوار کننده است. از این رو، انقلاب اسلامی ایران نقطه عطفی است که به رهبری بزرگ بیدارگر اسلامی قرن بیستم، امام خمینی (ره)، رکود حاصل شده در موج اول بیداری اسلامی را با امواج بلند موج دوم جان تازه ای بخشید. با پیروزی انقلاب اسلامی و پژواک پیام‌های آن بود که در دنیای اسلام زلزله‌ای سیاسی رخ داد؛ چنانکه نخستین موج آن را جهان در قالب اوج‌گیری مقاومت اسلامی در فلسطین و لبنان شاهد بود. خصایص جنبش های اسلامی در موج دوم : - تأکید بر اسلام - سازماندهی و تشکیلات - فرا‌گیرندگی و چند مرکزی (جنبش ها در نقطه ای از جهان اسلام، رهبری واحدی ندارند.) - مداومت و استمرار زمانی - تاثیر فرهنگی و فکری بر غرب - مقابله با نمادهای استکباری به ویژه امریکا و اسرائیل و توجه ویژه به موضوع فلسطین 3-3) موج سوم بیداری اسلامی: موج انقلاب‌های (و جنبش‌های ضدنظام) منطقه‌ای و جهانی فرهنگی و سیاسی در اوایل سال 2011 خاورمیانه و شمال آفریقا با تحولاتی رو به رو شد که از سوی کارشناسان خارجی به دلیل سرعت و انفجاری بودن آن به سونامی تعبیر شد، این سونامی در یکی از مراکز مهم تمدنی تاریخ بشر که محل ظهور سه دین یهودی، مسیحیت و اسلام است؛ رخ داد که افزون بر این دارنده منابع عظیم انرژی است و برای غرب از لحاظ ژئوپلتیک بسیار مهم است. برای اطلاق بیداری اسلامی به این حرکت‌ها با توجه به نشانه‌ها و نمادهای اعتراضات می‌توان مذهب را بالاپوشی دانست که برگرفته از تجربه تاریخی و فرهنگی مردم این کشورها بر خواسته‌های مردم این کشورها دوخته شده است. بیداری ملت‌های عربی پس از سال‌ها خفتگی خود یادآور تلاشی است که اصلاحگران دینی در گذشته‌ای دور در پی پاسخ به عقب ماندگی خود به آن دست یافتند. بازگشت به هویت خویشتن و مقاومت در برابر استبداد داخلی.6 از مهم ترین ویژگی های موج سوم بیداری اسلامی در منطقه، وجه اسلامی آن است. این موج، بیش و پیش از هر چیز در قالب روندی قابل تحلیل است که از سیدجمال الدین اسدابادی به عنوان یک بیدارگر اسلامی آغاز شد. این موج، بیش و پیش از هر چیزی در جستجوی راه حلی اسلامی برای معضلات و گروه های کور کشورهای اسلامی است؛ جستجوی کرامت، عزت، سیاست، اقتصاد، روابط احتماعی و اخلاقی و.. در درون فرهنگ و تمدن اسلامی خویشتن و نه با عاریت گرفتن از سایر فرهنگ ها و تمدن ها نظیر فرهنگ و تمدن غربی. نمادهایی نظیر نمازهای پرشکوه جمعه، شعارهای اعتقادی و اسلامی مانند الله اکبر، سجده های شکرانه انقلابیان پس از فتح، استناد به آیات قرآن برای الهام بخشی به مردم، نقش گروه ها و احزاب اسلام گرا و اثرگذاری فراوان جنبش هایی نظیر اخوان المسلمین در مصر که گرایش های اسلام گرایانه دارند و نفوذ گروه های اسلامی تونس و لیبی بیانگر این است که اسلام سیاسی به شکل فراگیری در منطقه در حال توسعه و گسترش است. آنچه در بیداری اسلامی و به ویژه موج سوم آن نمود پیدا کرده، حرکت مسلمانان به سمت مقابله با نظام سلطه و حکومت‌های وابسته آن و اصلاح یا جایگزینی آن با یک حکومت مبتنی بر اصول اسلامی و مردم سالاری است. موجی که حکومت‌های دست‌نشانده استبدادی را گرفته و بسیاری از آن‌ها را به سرنگونی کشانده است. نخستین جرقه‌های این موج بیداری اسلامی با قیام مردم تونس علیه حکومت دیکتاتوری زین‌العابدین بن علی زده شد و دیری نگذشت که بخش زیادی از منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا غرق در این جنبش گردید. وقوع انقلاب‌های مردمی در کشورهای عربی و آفریقا و سقوط حکومت‌های دیکتاتوری حسنی مبارک در مصر، معمر قذافی در لیبی، زین‌العابدین بن‌علی در تونس، خاندان ال خلیفه در بحرین، خاندان آل سعود در عربستان سعودی، علی عبدالله صالح در یمن و... باعث ایجاد یک تغییر جدی در ساختار سیاسی امنیتی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا شده است. با وجود تلاش برخی کشورهای منطقه و اروپا و امریکا برای انحراف پیام ها یا اهداف و سمت و سوی موج سوم بیداری اسلامی، مراجعه به خواست‌ها و مطالبات مردم کشورهای مصر، تونس، بحرین، یمن و لیبی و... از جمله برگزاری نماز‌های جمعه و شعارهای الله اکبر مبین آن است که نقش اسلام در شکل‌گیری دور جدید بیداری اسلامی را نمی‌توان نادیده گرفت. به طور کلی می توان گفت وجه مشترک هر سه موج کلان بیداری اسلامی، به ویژه دو موج انقلاب اسلامی و انقلاب های منطقه ای اسلامی شامل سه ویژگی برجسته و ماهوی است: اولین مؤلفه در بیداری اسلامی مردمی، عمومی وخودجوش بودن آن است به عبارت دیگر حضور همه مردم و همه احزاب در صحنه این حرکت را قدرتمند و مداوم نموده است. این بیداری دعوایی طایفه ای و قومی نیست بلکه خیزشی عمومی است که مانند انقلاب اسلامی ایران از سوی همه جریانات، احزاب و گروه ها صورت گرفته است. دومین مولفه در تحولات و حوادث منطقه،اسلامی بودن آن است روح و ماهیت این خیزش‌ها کاملا دینی و اسلامی است. ازدیاد سطح امید توده های اسلامی به انقلاب ها و گسترش فزاینده ی سنت های اسلامی از جمله: حجاب، انواع همکاری های اسلامی و خواست فراگیر اجرای احکام اسلام در همه ی امور زندگی و تشکیل سازمان های اسلامی و ورود قدرتمندانه ی آن ها به عرصه های سیاسی و اجتماعی حضور علما و جنبشهای اسلامی همچون اخوان و المسلمین وجود شعارها و نمادهای مذهبی و شعار الله اکبر و اقامه نمازهای نشان دهنده بیداری عمومی ملت ها در جهت حذف سکولاریسم و توجه به هویت اسلامی این کشورهاست. سومین مؤلفه بیداری اسلامی، الگوگیری آنها از انقلاب اسلامی در رد غرب و ماهیت استکبارستیز و ضد آمریکا و ضداسرائیل این قیام هاست. با آغاز موج بیداری اسلامی در کشورهای منطقه مساله فلسطین نیز به عنوان زخمی کهنه بر پیکر جهان اسلام دیگر بار با جدیت و تاکید در کنار خواسته های ملل مسلمان در کشورهای منطقه مطرح شد.. به گونه ای که انقلاب های منطقه علاوه بر رنگ و بوی دینی و اسلامی و رهایی از دست دیکتاتورها با پیام‌های ضدرژیم اشغالگر قدس نیز همراه بود. این پیام در کشوری مانند مصر که از متحدان راهبردی آمریکا و رژیم صهیونیستی به شمار می رفت و در جنگ 22روزه در همراهی این رژیم نقش برجسته ای داشت؛ در مقایسه با سایر کشورها بسیار چشمگیر بود. بنابراین، ویژگی اسلامی، ضداستکباری و ضداستبدادی و طاغوتی موج سوم بیداری، این جریان را نیز در زمره موج های بلند بیداری اسلامی در قرن معاصر قرار می دهد. راهبردهای اسلام گرایان در موج سوم : - بازگشت اسلام و قرآن با اولویت روش های دموکراتیک -اعلام توانمندی اندیشه اسلامی - تقید به عدم جدایی دین از سیاست - توجه به مسائل اقتصادی و اجتماعی - تاکید براجرای احکام و فرائض اسلامی اما تاثیرات موج سوم بیداری اسلامی با توجه به بحران لیبرالیسم و سرمایه داری در جهان غرب، به فراتر از منطقه خاورمیانه، جهان اسلام و مسلمانان راه یافته و الهام بخش برخی از حرکت های عدالت خواهانه و ضد نظام سرمایه داری در کشورهای غربی (برای مثال با عنوان (اشغال وال استریت) در مرکز سرمایه داری جهان یعنی ایالات متحده امریکا) شده است. ظهور جنبش های ضد سیستم در کشورهای مسلمان خاورمیانه و دولت های سرمایه داری، موجی جدید از پاسخ به بحران طولانی مدت این کشورها در اعتراض به شرایط نامساعد اقتصادی، نابرابری‌های طبقاتی و بی‌عدالتی‌های حاکمان آنهاست که از لحاظ زمانی و شکل تظاهراتی مطابق با جنبش های اسلامی در جهان اسلام است. همچنین همان گونه که موج اول بیداری اسلامی، الهام بخش و اثرگذار در موج دوم بود، موج سوم این بیداری نیز تحت تاثیر و با الهام از موج دوم اتفاق افتاده است. موج سوم بیداری اسلامی با الهام از الگوی انقلاب اسلامی ایران، الگوی مردم سالاری اسلامی آن و بالاخره تمدن نوین اسلامی ایرانی برخاسته از آن، در حال برداشتن گام‌هایی لرزان و پرمخاطره و البته پرامید و بانشاط به سوی عینیت یافتگی و تحقق بخشی به آمال و آرمان های خود است.7 نکته قابل ذکر آنکه، در طول هر سه موج بیداری اسلامی، چندین امواج بدیل و انحرافی در برابر موج اصیل بیداری اسلامی – با ویژگی های گفته شده – ظهور و بروز یافته اند. چنانکه در موج اول بیداری اسلامی اغلب با حمایت بیگانگان تلاش شد جریانات شبه اسلامی نظیر وهابیت و بهائیت، برچسب بیداری و اسلامگرایانه بخورند؛ در موج دوم نیز شاهد جریانات مختلفی از ظهور موعود و مهدی گرایی کاذب (جریان التیجانی در عربستان سعودی) تا جریانات رادیکال و مسلحانه اسلامی (نظیر جماعه المسلمین، التکفیر و الهجره در مصر و..) بوده ایم. موج سوم بیداری اسلامی نیز چنین جریان افراطی به ویژه با تابلو جریانات تکفیری و سلفی گرا بوده است که متاسفانه بیشترین ضربه را همین جریانات بر روند رو به شتاب بیداری ملت های مسلمان و غیرمسلمان وارد آورده اند. با توجه به شرایط امروز جهان و جهان اسلام، انتظار می رود موج سوم بیداری اسلامی با حفظ عناصر بنیادین خویش یعنی بازگشت به اسلام، وحدت اسلامی و استکبارستیزی، و به پشتوانه نسخه آزمون پس داده انقلاب و جمهوری اسلامی ایران، به شکل گیری جلوه جدیدی از تمدن اسلامی با احیای این تمدن در قالب های نو و متناسب با شرایط زمانی و مکانی موجود بینجامد. (*) پی‌نوشت‌ها: 1. خدادادی، محمد اسماعیل؛ معنویت گرایی درتعمیق بیداری اسلامی، سایت پژوهشکده طوبی، تاریخ رجوع به سایت29/8/1390 2. بهروز لک غلامرضا، اسلام سیاسی و اسلام­گرایی، پگاه حوزه،1386، شماره 209 3. مطهری مرتضی، نهضت‌های اسلامی در صد ساله اخیر، تهران: انتشارات صدرا،1376، ص13 4. از جمله ژیل کیپل- نویسنده فرانسوی کتاب پیامبر و فرعون - در گفت وگو با روزنامه لاریو بلیکا چاپ رم بزرگ­ترین مراحل بیداری اسلامی را به بنیادگرایی تعبیر می­کند و آغاز آن را از دهه 70 میلادی می­داند که با سید قطب در مصر، مودودی در پاکستان و امام خمینی در ایران شکل گرفت. از نظر او این جریان پس از وقوع انقلاب ایران روندی رو به رشد داشته است:کیپل ژیل، ماهنامه اسلام و غرب، ش 28، آذرماه 1378، ص 37 5. لک زایی، 1385: 334 6. تفسیر دقیق تر این دگرگونی را مقام معظم رهبری در (احساس تحقیرشدگی) ملت‌های عربی دانستند که پس از سال‌ها به امواج خروشان مبدل شده است. 7. خرمشاد، محمدباقر و کیانی، نیما، تمدن اسلامی –ایرانی الهام بخش موج سوم بیداری اسلامی، فصلنامه علمی پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی؛ سال 9، بهار 91، ش 28: 47 * محمدعبدالهی؛ مدیر اندیشکده برهان/برهان/1392/10/11 .
عنوان سوال:

چیستی وگستره بیداری اسلامی؟ امواج بیداری اسلامی و غرب در گذر زمان؟راهبردهای اسلام گرایان در موج سوم؟


پاسخ:

چیستی وگستره بیداری اسلامی؟ امواج بیداری اسلامی و غرب در گذر زمان؟راهبردهای اسلام گرایان در موج سوم؟

الگوی دینی و تمدنی امام خمینی(ره) که ریشه در آموزه های اسلامی دارد، پاسخ‌های مناسبی برای نیازهای بشر ارایه کرده و همین جامعیت باعث شده این الگو از اسلام سیاسی بتواند مسیر خود را در جوامع بشری ادامه داده و در جهت تحقق عینی قرار گیرد.
بیداری اسلامی خیزشی مجدد است که از دو قرن پیش تاکنون، روحی تازه به کالبد جهان اسلام دمیده و دوره ای نو را با محوریت معنویت در جهان مادی گرا آغاز کرده است. جریانی که با اندیشه اصلاح‌گران مسلمان قوت گرفت و عرصه عمل را نیز در نوردید. می توان در توصیف فرآیند بیداری اسلامی در جهان معاصر، سه موج گسترده را در نظر گرفت. این مقاله نگاهی به این امواج و تاثیر و تاثرات آن از جهان غرب داشته است. در ابتدا، تلاش شده است تا تعریف جامعی از پدیده بیداری اسلامی و مولفه های بنیادین آن ارائه شود تا محکی برای تشخیص و تمایز آن از جریان های مشابه و بدیل بیداری اسلامی باشد.

1) چیستی وگستره بیداری اسلامی

در بین اندیشمندان و پژوهشگران، درباره تعریف بیداری اسلامی، نظر یکسانی وجود ندارد. آن چه در تعابیر برخی نوشته‌ها پیرامون این اصطلاح وجود دارد جریان سیاسی-فکری اسلامی است که در بخش اعظم ممالک اسلامی با واژه‌هایی چون بنیادگرایی اسلامی، اسلام‌گرایی، رادیکالیسم اسلامی و اسلام سیاسی نام برده شده و از آن به (اصلاح دینی) و احیاگری تعبیر شده است. علاوه بر این‌ها، در زبان عربی نیز به اَلصُّحُوهْ الاسلامّیهْ، اَلبَعثُ الاسلامی، اَلتیارُ الاسلامی وَاَلحَرکَهْ الْاِسْلامیهْ خوانده می‌شود. پدیده‌ای اجتماعی که به معنای بازگشت بیداری و هوشیاری امت اسلامی است تا به خود باوری برسد و به دین و کرامت و استقلال سیاسی، اقتصادی و فکر خود مباهات کرده و در راستای ایفای نقش طبیعی خود به عنوان بهترین امت برای مردم تلاش کند.

منظور از بیداری اسلامی مجموعه‌ای از باورهای دینی است که در دوره کنونی در میان مسلمانان عالم شیوع پیدا کرده است. برخی بیداری اسلامی را از مصادیق باورها و گرایش معنوی در جهان اسلام می‌دانند. حرکتی که هدف آن بازگشت به اسلام ناب وهویت فراموش شده دینی و رهایی از دست استکبار جهانی باشد.1 علیرغم تأکید این دسته بر بعد معنوی، امّا به نظر می‌رسد وجود یک تقابل و منازعه بین دو جریان اندیشه اسلامی و غرب ملموس و جدی است که بر این پدیده سایه می‌افکند. این روند تقابلی با تهاجم همه جانبه غرب به جهان اسلام و احیاگری اسلامی در برابر آن و ردّ آموزه‌‌های مدرنیسم غربی و تلاش احیاگران مسلمان برای احیای تمدن اسلامی و بازگردان اسلام به عرصه زندگی سیاسی آغاز شد و مفهوم اسلام سیاسی وارد ادبیات سیاسی گردید.2 بیداری اسلامی با توجه به نقش تقابلی آن در برابر نظام بین‌الملل، منبع خطر و تهدید نوین جهان غرب ارزیابی می‌شود. بنابراین تحلیل این پدیده نیازمند شناخت اندیشه و ذهنیت حاکم بر آن است که بدون مطالعه پیشینه و سبقه آن امکان پذیر نیست.

بنابراین، بیداری اسلامی به عنوان یک آگاهی جمعی با تکیه بر اراده عمومی و متاثر از اسلام اصیل با توجه به سه عنصر بنیادین و ماهوی خویش که ادوار مختلفی را طی کرده و خواهد کرد شناخته می شود:

- بازگشت به اسلام ناب و اصول اولیه مکتب اسلام و پیروی از تعالیم قرآن و سنت.

- تاکید بر وحدت فرقه های اسلامی به عنوان حلقه مفقوده، اصل فراموش شده و کلید فائق آمدن بر مشکلات و عقب ماندگی ها

- استکبار ستیزی و مقابله با کفر و الحاد و طاغوت داخلی

وجه مشترک تقریبا تمامی بنیانگذاران و رهبران اصلی و مورد اتفاق بیداری اسلامی، تاکید بر همین سه مولفه بنیادین بوده است. (الاسلام هو الحل) و نفی مکاتب مادی و الحادی دیگر، شعار اصلی رهبران فکری بیداری اسلامی در مصر و سایر بلاد بوده است. تاکید بر وحدت فرق اسلامی از مهم ترین وجوه اشتراک آنها از سیدجمال تا حضرت امام خمینی به شمار می رود. جایگاه وحدت فرق اسلامی آنچنان در اندیشه اولین رهبر بیداری اسلامی والا و پراهمیت بوده است که مذهب وی (سیدجمال الدین اسد‌آبادی) تاکنون مخفی مانده است. تشکیل مجامع و مناظرات تقریبی توسط علمای الازهر و حوزه علمیه قم در زمان آیت الله بروجردی و سپس پیگیری آن پس از انقلاب اسلامی، و همچنین تاکید بر وحدت شیعه و سنی در موج جدید بیداری اسلامی سایر نمونه های این مولفه اساسی هستند.

استکبارستیزی و مقابله با استعمار خارجی و استبداد داخلی نیز مخرج مشترک همه حامیان و رهبران بیداری اسلامی بوده است. مقابله با استعمار بریتانیا و استبداد حکام عثمانی و قجری در زمان سیدجمال و محمدعبده، مقابله با استعمار خارجی و داخلی در زمان حسن البناء و سایر شاخه های اخوان المسلمین در کشورهای اسلامی، مقابله با غرب و شرق و استبداد طاغوت در مکتب حضرت امام خمینی مصادیقی از اهمیت این وجه مهم بیداری اسلامی است.

بدیهی است سایر جریان ها و حرکت های منتسب به اسلامگرایان که فاقد یکی از ابعاد فوق الذکر باشند، با مشی و سلوک خط اصیل بیداری اسلامی در تعارض و تناقض است و جزء نسخه های بدیل و انحرافی این جریان قرار خواهد گرفت. به عنوان نمونه جریان های تکفیری که به ویژه با شکل گیری القاعده در جهان اسلام رشد یافته اند، فاقد بعد وحدت اسلامی و نیز استکبارستیزی هستند و در زیر چتر مجموعه اصیل بیداری اسلامی نمی گنجند.

2) پیشینه بیداری اسلامی

برخی، سبقه بیداری اسلامی را هجرت پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) به مدینه دانستند؛ اگر چه هجرت پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) به مدینه نقطه عطفی در تاریخ اسلام است امّا بیداری اسلامی به معنای احیا و پویایی دوباره است؛ در حالی که در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) و آن مقطع خاص هنوز رخوتی در جامعه مسلمین آغاز نشده و شرایطی نوین بر جامعه تازه تأسیس مسلمانان حاکم شده بود؛ بنابراین نمی‌توان زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) را آغازی بر این بیداری دانست. برخی دیگر نیز یک قرن و یا دویست سال پیش را آغاز بیداری اسلامی می دانند.. شهید مطهری پیرامون سبقه این جریان می‌نویسد:

(از حدود نیمه دوم قرن سیزدهم اسلامی و نوزدهم مسیحی به بعد یک جنبش اصلاحی درجهان اسلام آغاز شده است. این جنبش شامل ایران، مصر، سوریه، لبنان، شمال آفریقا، ترکیه، افغانستان و هندوستان می­شود. در این کشورها کم و بیش مدعیان اصلاح پیدا شده و اندیشه­های اصلاحی عرضه کرده­اند. این جنبش­ها به دنبال رکودی چند قرنی شکل گرفت و تا اندازه­ای عکس العمل هجوم استعمار سیاسی در جهان اسلام به شمار می­رود.)3

با رد نظریه گروه اول و پذیرش نسبی نظرات دسته دوم، نگارنده بر این باور است که بیداری اسلامی جریانی دو سویه در واکنش به استعمار خارجی و استبداد داخلی بود که مسلمین به آن‌ها دچار بودند. در واقع علاوه بر استعمار، مسایل داخلی و ضعف کشورهای اسلامی نیز در ایجاد و تقویت این جریان مؤثر افتاد.

در قرن نوزدهم میلادی جهان اسلام با اشغال و استعمار کشورهای اسلامی رو به رو شد، کشورهای اسلامی تجزیه و قطعه قطعه شدند و برخی در شکستی سخت رو به ضعف نهادند. با افزایش رفت و آمد بین جهان اسلام و غرب چرایی عقب ماندگی مسلمین به سؤالی جدی در اذهان نخبگان این جوامع بدل شد. پیشرفت، رفاه عمومی، نظم و پیشرفت و... جوامع غربی در برابر عقب ماندگی، فقر و فساد جوامع مسلمان جستجو برای رهایی از این وضعیت را دغدغه اذهان پرسشگران ساخت. در پاسخ به این سؤال، عده­ای غربی شدن و پناه به دیگری و عده‌ای دیگر بازگشت به اسلام و احیای سنت‌های مذهبی مانده از زمان پیامبر را به عنوان راه حل برگزیدند. گروه دوم آغازگران جریان بیداری اسلامی بودند.

این جریان در دهه 70 و 80 میلادی با روندی افزایشی رو به رو شد. روند بازگشت به دین در جهان با الهیات رهایی بخش در مسیحیت و ایجاد و احیای جنبش­های مذهبی در جهان اسلام رخنمون شد. جنگ اعراب و اسراییل در سال 1973، پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1979 و ترور انورسادات در سال 1981 مصادیقی از بیداری اسلامی در این دو دهه است.

اندیشه و آرای متفکرانی چون سید جمال الدین اسدآبادی، رشید رضا، سید حسن البنا و کمی جلوتر امام خمینی(ره) سر فصل این جریان بودند که عرصه نظری و عملی بیداری اسلامی را در هم می‌تنیدند. پیروزی انقلاب اسلامی ایران نقطه عطفی در فراز و نشیب این جریان بود. محققان و کارشناسان متعددی این امر را مورد تأیید قرار داده‌اند.4

3) امواج عمده بیداری اسلامی
بیداری اسلامی پدیده ای متاخر نبوده و از تاریخی غنی و پشتوانه های قوی تئوریک برخوردار است. به طور کلی، تبار تاریخی جریان بیداری اسلامی معاصر را می توان ذیل سه موج عمده تقسیم بندی کرد:

1-3) موج اول بیداری اسلامی: موج اصلاح فرهنگی و سیاسی

موج اول بیداری اسلامی با مبارزات بنیادین سید جمال الدین اسدابادی و دیگر مجاهدان معاصر که در پی تغییر وضع موجود دنیای اسلام به وضع مطلوب بودند، آغاز شد. سیدجمال الدین اسدآبادی به عنوان متفکر پیشگام جنبش های اسلامی در دوره معاصر و مصلح اندیشه در مشرق زمین، یکی از چهره های نامداری است که در دوره بحران جوامع اسلامی با درک درست خود از چالش های پیش روی مسلمانان با (مدرنیته غربی) آگاهانه و هوشیارانه برخورد کرد و در تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بیشتر کشورهای اسلامی مشارکت فعال داشت.

موج اول بیداری اسلامی علاوه بر بهره مندی از آرا و اندیشه های بیدارگران بزرگی نظیر شیخ محمد عبده، اقبال لاهوری، حسن البناء، بشیرالابراهیمی، سنوسی، ملاسعید نورسی، سیدمحمدباقر صدر، علامه مرتضی مطهری و.. به شکل گیری سازمان ها و تشکل های اسلامی فعال و کارآمدی نظیر اخوان المسلمین در جهان عرب، جماعت اسلامی در شبه قاره و تشکل های متعددی نظیر فدائیان اسلام در نهضت اسلامی ایران انجامید. رهبران فکری و عملی موج نخست بیداری اسلامی، تبعیت از دستورات بنیادین اسلام و اجرای آن را، راه حل برون رفت از وضعیت موجود آن زمان می دانستند. این تجربه ارزنده، زمینه ساز موج عظیم تری در جهان اسلام شد که به مراتب اثرات عمیق تر، گسترده تر و پایدارتری در سراسر جهان اسلام به رهبری امام خمینی در پی داشت.

خصایص موج اول بیداری اسلامی:

-اصلاح به ندرت جنبه مسلحانه می گرفت. بیشتر جنبه گفتمانی و تلاش برای بیداری مسلمانان از طریق قلم، بیان، محاورات فردی انجام می گرفت.

- حرکت های فردی، خود جوش بیدارگرانه توسط اندیشمندان بصورت انفرادی و در قالب سفر، تولید نشریه و کتاب و عدم مشاهده حرکت های جمعی اعتراضی.

-نامشخص بودن حکومت سیاسی مدنظر مصلحان، به گونه ای که اغلب رهبران بیداری در این زمان، از حاکمان مستبد تغییر رفتار را انتظار دارند تا تغییر ساختار.

- بسیاری از پژوهشگران، نقطه آغاز موج اول بیداری اسلامی را کشور مصر و حمله ناپلئون به این کشور در اوایل قرن نوزدهم می دانند. موجی که به ایران و هند و کشورهای عربی که بیشترین مواجهه با غرب را داشتند سرایت کرد. لذا می توان سلطه سیاسی و اقتصادی و نفوذ و هجمه فکری و فرهنگی غرب علیه جهان اسلام را یکی از مهم ترین علل برانگیختن احساسات اسلام گرایانه دانست.
سید جمال الدین اسدآبادی، علامه محمد اقبال لاهوری، شیخ محمد عبده، عبدالرحمن کواکبی، ابو الاعلی مودودی، آیت الله میرزای شیرازی و حسن البناء از رهبران فکری موج اول بیداری اسلامی به شمار می روند.

2-3) موج دوم بیداری اسلامی: موج انقلاب فرهنگی و سیاسی اسلامی ایران

موج دوم بیداری اسلامی در قرن بیستم و توسط امام خمینی(ره) بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران و در قالب انقلاب اسلامی رخ داد. نهضت اسلامی امام خمینی(ره) اوج تمام حرکت‌ها و جنبش‌های اسلامی تاریخ اسلام و تشیع و تبلور همه آمال و آرمان‌های انقلابی نهضت‌هایی بود که پیش از این به وقوع پیوسته بود. نهضت امام خمینی ریشه در مدینه‌النبی و تمدن اسلامی داشت و بازگشتی به عزت و عظمت از دست رفته مسلمانان محسوب می‌شد. امام خمینی با تکیه بر فقاهت اصیل اسلامی و شناخت کامل از مختصات تمدنی اسلام و همچین اشراف بر وضعیت مسلمانان و آخرین ترفندهای غرب، در مسیر احیاگری گام نهاده و رسالت خویش را به کامل ترین شکل ممکن به انجام رساند. الگوی دینی و تمدنی امام خمینی(ره) که ریشه در آموزه های اسلامی دارد، پاسخ‌های مناسبی برای نیازهای بشر ارایه کرده و همین جامعیت باعث شده این الگو از اسلام سیاسی بتواند مسیر خود را در جوامع بشری ادامه داده و در جهت تحقق عینی قرار گیرد.

انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) از طریق محور قرار دادن اسلام سیاسی پویا، احیای مفاهیمی مانند شهادت، جهاد، ظلم ستیزی؛ عدالت طلبی و نفی سلطه کافران؛ استخدام مولفه های ناشناخته و غیرسخت افزاری قدرت و نیز ارائه تقسیم بندی جهانی جدیدی با عنوان مستضعفان – مستکبران در مقابل تقسیم بندی مرکز – پیرامون، در حقیقت یک سونامی سهمگین ایدئولوژیک بود که به مرزهای جغرافیایی ایران محدود نماند.

طرح اندیشه دینی و مذهبی در جهان امروز، یکی از ثمرات مهم انقلاب اسلامی ایران و اندیشه بنیانگذار آن است. انقلاب اسلامی ندای (بازگشت به معنویت) و رسیدن به (زندگی عمیق روحانی) را در جهان سکولار معاصر سر داد؛ این انقلاب توانست بعد معنوی و روحی مغفول مانده از تمدن ایرانی – اسلامی را بار دیگر وارد حوزه عمومی کند؛ همان که تمدن غربی از آن غافل و مهم ترین نقطه ضعف آن بود. چیزی که تا پیش از پیروزی انقلاب، جزو مسائل فراموش شده، بلکه تخدیرکننده جوامع به حساب می آمد. مطرح شدن اندیشه اسلامی در سطح جهان، چنان جدی است که نظام موجود جهانی را به اعمال واکنش مجبور ساخته که طرح تئوری هایی همچون (رویارویی تمدن ها) در این باره قابل تحلیل است.5

به برکت قیام حضرت امام خمینی(ره) و پیروزی انقلاب اسلامی بود که مسلمانان در اقصی نقاط جهان به این باور دست یافتند که دوران تسلیم و خودباختگی عالم اسلام در برابر غرب به پایان رسیده و افق فراروی جهان اسلام بسیار روشن و امیدوار کننده است. از این رو، انقلاب اسلامی ایران نقطه عطفی است که به رهبری بزرگ بیدارگر اسلامی قرن بیستم، امام خمینی (ره)، رکود حاصل شده در موج اول بیداری اسلامی را با امواج بلند موج دوم جان تازه ای بخشید. با پیروزی انقلاب اسلامی و پژواک پیام‌های آن بود که در دنیای اسلام زلزله‌ای سیاسی رخ داد؛ چنانکه نخستین موج آن را جهان در قالب اوج‌گیری مقاومت اسلامی در فلسطین و لبنان شاهد بود.

خصایص جنبش های اسلامی در موج دوم :

- تأکید بر اسلام

- سازماندهی و تشکیلات

- فرا‌گیرندگی و چند مرکزی (جنبش ها در نقطه ای از جهان اسلام، رهبری واحدی ندارند.)

- مداومت و استمرار زمانی

- تاثیر فرهنگی و فکری بر غرب

- مقابله با نمادهای استکباری به ویژه امریکا و اسرائیل و توجه ویژه به موضوع فلسطین

3-3) موج سوم بیداری اسلامی: موج انقلاب‌های (و جنبش‌های ضدنظام) منطقه‌ای و جهانی فرهنگی و سیاسی

در اوایل سال 2011 خاورمیانه و شمال آفریقا با تحولاتی رو به رو شد که از سوی کارشناسان خارجی به دلیل سرعت و انفجاری بودن آن به سونامی تعبیر شد، این سونامی در یکی از مراکز مهم تمدنی تاریخ بشر که محل ظهور سه دین یهودی، مسیحیت و اسلام است؛ رخ داد که افزون بر این دارنده منابع عظیم انرژی است و برای غرب از لحاظ ژئوپلتیک بسیار مهم است.
برای اطلاق بیداری اسلامی به این حرکت‌ها با توجه به نشانه‌ها و نمادهای اعتراضات می‌توان مذهب را بالاپوشی دانست که برگرفته از تجربه تاریخی و فرهنگی مردم این کشورها بر خواسته‌های مردم این کشورها دوخته شده است. بیداری ملت‌های عربی پس از سال‌ها خفتگی خود یادآور تلاشی است که اصلاحگران دینی در گذشته‌ای دور در پی پاسخ به عقب ماندگی خود به آن دست یافتند. بازگشت به هویت خویشتن و مقاومت در برابر استبداد داخلی.6

از مهم ترین ویژگی های موج سوم بیداری اسلامی در منطقه، وجه اسلامی آن است. این موج، بیش و پیش از هر چیز در قالب روندی قابل تحلیل است که از سیدجمال الدین اسدابادی به عنوان یک بیدارگر اسلامی آغاز شد. این موج، بیش و پیش از هر چیزی در جستجوی راه حلی اسلامی برای معضلات و گروه های کور کشورهای اسلامی است؛ جستجوی کرامت، عزت، سیاست، اقتصاد، روابط احتماعی و اخلاقی و.. در درون فرهنگ و تمدن اسلامی خویشتن و نه با عاریت گرفتن از سایر فرهنگ ها و تمدن ها نظیر فرهنگ و تمدن غربی.

نمادهایی نظیر نمازهای پرشکوه جمعه، شعارهای اعتقادی و اسلامی مانند الله اکبر، سجده های شکرانه انقلابیان پس از فتح، استناد به آیات قرآن برای الهام بخشی به مردم، نقش گروه ها و احزاب اسلام گرا و اثرگذاری فراوان جنبش هایی نظیر اخوان المسلمین در مصر که گرایش های اسلام گرایانه دارند و نفوذ گروه های اسلامی تونس و لیبی بیانگر این است که اسلام سیاسی به شکل فراگیری در منطقه در حال توسعه و گسترش است.

آنچه در بیداری اسلامی و به ویژه موج سوم آن نمود پیدا کرده، حرکت مسلمانان به سمت مقابله با نظام سلطه و حکومت‌های وابسته آن و اصلاح یا جایگزینی آن با یک حکومت مبتنی بر اصول اسلامی و مردم سالاری است. موجی که حکومت‌های دست‌نشانده استبدادی را گرفته و بسیاری از آن‌ها را به سرنگونی کشانده است. نخستین جرقه‌های این موج بیداری اسلامی با قیام مردم تونس علیه حکومت دیکتاتوری زین‌العابدین بن علی زده شد و دیری نگذشت که بخش زیادی از منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا غرق در این جنبش گردید. وقوع انقلاب‌های مردمی در کشورهای عربی و آفریقا و سقوط حکومت‌های دیکتاتوری حسنی مبارک در مصر، معمر قذافی در لیبی، زین‌العابدین بن‌علی در تونس، خاندان ال خلیفه در بحرین، خاندان آل سعود در عربستان سعودی، علی عبدالله صالح در یمن و... باعث ایجاد یک تغییر جدی در ساختار سیاسی امنیتی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا شده است.

با وجود تلاش برخی کشورهای منطقه و اروپا و امریکا برای انحراف پیام ها یا اهداف و سمت و سوی موج سوم بیداری اسلامی، مراجعه به خواست‌ها و مطالبات مردم کشورهای مصر، تونس، بحرین، یمن و لیبی و... از جمله برگزاری نماز‌های جمعه و شعارهای الله اکبر مبین آن است که نقش اسلام در شکل‌گیری دور جدید بیداری اسلامی را نمی‌توان نادیده گرفت.

به طور کلی می توان گفت وجه مشترک هر سه موج کلان بیداری اسلامی، به ویژه دو موج انقلاب اسلامی و انقلاب های منطقه ای اسلامی شامل سه ویژگی برجسته و ماهوی است: اولین مؤلفه در بیداری اسلامی مردمی، عمومی وخودجوش بودن آن است به عبارت دیگر حضور همه مردم و همه احزاب در صحنه این حرکت را قدرتمند و مداوم نموده است. این بیداری دعوایی طایفه ای و قومی نیست بلکه خیزشی عمومی است که مانند انقلاب اسلامی ایران از سوی همه جریانات، احزاب و گروه ها صورت گرفته است.

دومین مولفه در تحولات و حوادث منطقه،اسلامی بودن آن است روح و ماهیت این خیزش‌ها کاملا دینی و اسلامی است. ازدیاد سطح امید توده های اسلامی به انقلاب ها و گسترش فزاینده ی سنت های اسلامی از جمله: حجاب، انواع همکاری های اسلامی و خواست فراگیر اجرای احکام اسلام در همه ی امور زندگی و تشکیل سازمان های اسلامی و ورود قدرتمندانه ی آن ها به عرصه های سیاسی و اجتماعی

حضور علما و جنبشهای اسلامی همچون اخوان و المسلمین وجود شعارها و نمادهای مذهبی و شعار الله اکبر و اقامه نمازهای نشان دهنده بیداری عمومی ملت ها در جهت حذف سکولاریسم و توجه به هویت اسلامی این کشورهاست.

سومین مؤلفه بیداری اسلامی، الگوگیری آنها از انقلاب اسلامی در رد غرب و ماهیت استکبارستیز و ضد آمریکا و ضداسرائیل این قیام هاست. با آغاز موج بیداری اسلامی در کشورهای منطقه مساله فلسطین نیز به عنوان زخمی کهنه بر پیکر جهان اسلام دیگر بار با جدیت و تاکید در کنار خواسته های ملل مسلمان در کشورهای منطقه مطرح شد.. به گونه ای که انقلاب های منطقه علاوه بر رنگ و بوی دینی و اسلامی و رهایی از دست دیکتاتورها با پیام‌های ضدرژیم اشغالگر قدس نیز همراه بود. این پیام در کشوری مانند مصر که از متحدان راهبردی آمریکا و رژیم صهیونیستی به شمار می رفت و در جنگ 22روزه در همراهی این رژیم نقش برجسته ای داشت؛ در مقایسه با سایر کشورها بسیار چشمگیر بود.

بنابراین، ویژگی اسلامی، ضداستکباری و ضداستبدادی و طاغوتی موج سوم بیداری، این جریان را نیز در زمره موج های بلند بیداری اسلامی در قرن معاصر قرار می دهد.

راهبردهای اسلام گرایان در موج سوم :

- بازگشت اسلام و قرآن با اولویت روش های دموکراتیک

-اعلام توانمندی اندیشه اسلامی

- تقید به عدم جدایی دین از سیاست

- توجه به مسائل اقتصادی و اجتماعی

- تاکید براجرای احکام و فرائض اسلامی

اما تاثیرات موج سوم بیداری اسلامی با توجه به بحران لیبرالیسم و سرمایه داری در جهان غرب، به فراتر از منطقه خاورمیانه، جهان اسلام و مسلمانان راه یافته و الهام بخش برخی از حرکت های عدالت خواهانه و ضد نظام سرمایه داری در کشورهای غربی (برای مثال با عنوان (اشغال وال استریت) در مرکز سرمایه داری جهان یعنی ایالات متحده امریکا) شده است. ظهور جنبش های ضد سیستم در کشورهای مسلمان خاورمیانه و دولت های سرمایه داری، موجی جدید از پاسخ به بحران طولانی مدت این کشورها در اعتراض به شرایط نامساعد اقتصادی، نابرابری‌های طبقاتی و بی‌عدالتی‌های حاکمان آنهاست که از لحاظ زمانی و شکل تظاهراتی مطابق با جنبش های اسلامی در جهان اسلام است.

همچنین همان گونه که موج اول بیداری اسلامی، الهام بخش و اثرگذار در موج دوم بود، موج سوم این بیداری نیز تحت تاثیر و با الهام از موج دوم اتفاق افتاده است. موج سوم بیداری اسلامی با الهام از الگوی انقلاب اسلامی ایران، الگوی مردم سالاری اسلامی آن و بالاخره تمدن نوین اسلامی ایرانی برخاسته از آن، در حال برداشتن گام‌هایی لرزان و پرمخاطره و البته پرامید و بانشاط به سوی عینیت یافتگی و تحقق بخشی به آمال و آرمان های خود است.7

نکته قابل ذکر آنکه، در طول هر سه موج بیداری اسلامی، چندین امواج بدیل و انحرافی در برابر موج اصیل بیداری اسلامی – با ویژگی های گفته شده – ظهور و بروز یافته اند. چنانکه در موج اول بیداری اسلامی اغلب با حمایت بیگانگان تلاش شد جریانات شبه اسلامی نظیر وهابیت و بهائیت، برچسب بیداری و اسلامگرایانه بخورند؛ در موج دوم نیز شاهد جریانات مختلفی از ظهور موعود و مهدی گرایی کاذب (جریان التیجانی در عربستان سعودی) تا جریانات رادیکال و مسلحانه اسلامی (نظیر جماعه المسلمین، التکفیر و الهجره در مصر و..) بوده ایم. موج سوم بیداری اسلامی نیز چنین جریان افراطی به ویژه با تابلو جریانات تکفیری و سلفی گرا بوده است که متاسفانه بیشترین ضربه را همین جریانات بر روند رو به شتاب بیداری ملت های مسلمان و غیرمسلمان وارد آورده اند.

با توجه به شرایط امروز جهان و جهان اسلام، انتظار می رود موج سوم بیداری اسلامی با حفظ عناصر بنیادین خویش یعنی بازگشت به اسلام، وحدت اسلامی و استکبارستیزی، و به پشتوانه نسخه آزمون پس داده انقلاب و جمهوری اسلامی ایران، به شکل گیری جلوه جدیدی از تمدن اسلامی با احیای این تمدن در قالب های نو و متناسب با شرایط زمانی و مکانی موجود بینجامد. (*)

پی‌نوشت‌ها:

1. خدادادی، محمد اسماعیل؛ معنویت گرایی درتعمیق بیداری اسلامی، سایت پژوهشکده طوبی، تاریخ رجوع به سایت29/8/1390
2. بهروز لک غلامرضا، اسلام سیاسی و اسلام­گرایی، پگاه حوزه،1386، شماره 209
3. مطهری مرتضی، نهضت‌های اسلامی در صد ساله اخیر، تهران: انتشارات صدرا،1376، ص13
4. از جمله ژیل کیپل- نویسنده فرانسوی کتاب پیامبر و فرعون - در گفت وگو با روزنامه لاریو بلیکا چاپ رم بزرگ­ترین مراحل بیداری اسلامی را به بنیادگرایی تعبیر می­کند و آغاز آن را از دهه 70 میلادی می­داند که با سید قطب در مصر، مودودی در پاکستان و امام خمینی در ایران شکل گرفت. از نظر او این جریان پس از وقوع انقلاب ایران روندی رو به رشد داشته است:کیپل ژیل، ماهنامه اسلام و غرب، ش 28، آذرماه 1378، ص 37
5. لک زایی، 1385: 334
6. تفسیر دقیق تر این دگرگونی را مقام معظم رهبری در (احساس تحقیرشدگی) ملت‌های عربی دانستند که پس از سال‌ها به امواج خروشان مبدل شده است.
7. خرمشاد، محمدباقر و کیانی، نیما، تمدن اسلامی –ایرانی الهام بخش موج سوم بیداری اسلامی، فصلنامه علمی پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی؛ سالبهار 91، ش 28: 47

* محمدعبدالهی؛ مدیر اندیشکده برهان/برهان/1392/10/11 .





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین