درباره آیات 4 تا 8 سوره اسراء که پیرامون بنی اسرائیل آمده آیا وعده دوم اتفاق افتاده یا باید منتظر بود اگر اتفاق افتاده پس ما شاهدیم که بنی اسرائیل برای سومین بار فساد کرده اند، در صورتی که قرآن کریم می فرماید بنی اسرائیل دو بار فساد خواهد کرد، لطفا راهنمایی کنید. در پاسخ به این پرسش توجه شما را به توضیح و تفسیر این آیات تبیین ابعاد مختلف آن جلب می نماییم : وَ قَضَیْنا إِلی بَنِی إِسْرائِیلَ فِی الْکِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیراً (4) فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ وَ کانَ وَعْداً مَفْعُولاً (5) ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ جَعَلْناکُمْ أَکْثَرَ نَفِیراً 4- ما به بنی اسرائیل در کتاب (تورات) اعلام کردیم که دو بار در زمین فساد خواهید کرد، و برتری جویی بزرگی خواهید نمود. 5- هنگامی که نخستین وعده فرا رسد مردانی پیکار جو را بر شما میفرستیم (تا سخت شما را در هم کوبند حتی برای بدست آوردن مجرمان) خانهها را جستجو میکنند، و این وعدهای است قطعی. 6- سپس شما را بر آنها چیره میکنیم و اموال و فرزندانتان را افزون خواهیم کرد و نفرات شما را بیشتر (از دشمن) قرار میدهیم. 7- اگر نیکی کنید بخودتان نیکی میکنید، و اگر بدی کنید باز هم به خود میکنید، و هنگامی که وعده دوم فرا رسد (آن چنان دشمن بر شما سخت خواهد گرفت که) آثار غم و اندوه در صورتهایتان ظاهر میشود و داخل مسجد (اقصی) میشوند، همانگونه که در دفعه اول وارد شدند، و آنچه را زیر سلطه خود میگیرند درهم میکوبند! 8- امید است پروردگارتان به شما رحم کند، هر گاه برگردید ما باز میگردیم، و جهنم را زندان سخت کافران قرار دادیم . ما در کتاب تورات به بنی اسرائیل اعلام کردیم که شما در زمین، دو بار فساد خواهید کرد، و راه طغیان بزرگی را در پیش خواهید گرفت (وَ قَضَیْنا إِلی بَنِی إِسْرائِیلَ فِی الْکِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیراً). قضاء گر چه دارای معانی مختلفی است اما در اینجا به معنی اعلام است. منظور از کلمه الارض به قرینه آیات بعد سرزمین مقدس فلسطین است که مسجد الاقصی در آن واقع شده است. در آیات بعد به شرح این دو فساد بزرگ و حوادثی که بعد از آن به عنوان مجازات الهی واقع شد پرداخته چنین میگوید. هنگامی که نخستین وعده فرا رسد و شما دست به فساد و خونریزی و ظلم و جنایت بزنید، ما گروهی از بندگان رزمنده و جنگجوی خود را به سراغ شما میفرستیم تا به کیفر اعمالتان شما را درهم بکوبد (فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ). این قوم جنگجو آن چنان بر شما هجوم میبرند که حتی برای یافتن نفراتتان هر خانه و دیاری را جستجو میکنند (فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ). و این یک وعده قطعی و تخلف ناپذیر خواهد بود (وَ کانَ وَعْداً مَفْعُولًا). سپس الطاف الهی بار دیگر به سراغ شما آمد و شما را بر آن قوم مهاجم پیروز کردیم (ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ). و شما را بوسیله اموال و ثروت سرشار و فرزندان و نفرات بسیار تقویت نمودیم (وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ). آن چنان که نفرات شما بر نفرات دشمن فزونی گرفت (وَ جَعَلْناکُمْ أَکْثَرَ نَفِیراً) . این گونه الطاف الهی شامل حال شما میشود شاید به خود آئید و به اصلاح خویشتن بپردازید دست از زشتیها بردارید و به نیکیها رو آرید، چرا که: اگر نیکی کنید به خود نیکی کردهاید و اگر بدی کنید به خود بدی کردهاید (إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها). این یک سنت همیشگی است نیکیها و بدیها سرانجام به خود انسان باز میگردد، هر ضربهای که انسان میزند بر پیکر خویشتن زده است، و هر خدمتی به دیگری میکند در حقیقت به خود خدمت کرده است، ولی مع الاسف نه آن مجازات شما را بیدار میکند و نه این نعمت و رحمت مجدد الهی باز هم به طغیان میپردازید و راه ظلم و ستم و تعدی و تجاوز را پیش میگیرید و فساد کبیر در زمین ایجاد میکنید و برتری جویی را از حد میگذرانید. سپس وعده دوم الهی فرا میرسد: هنگامی که این وعده دوم فرا میرسد باز گروهی جنگجو و پیکارگر بر شما چیره میشوند، آن چنان بلائی به سرتان میآورند که آثار غم و اندوه از صورتهای شما میبارد (فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِیَسُوؤُا وُجُوهَکُمْ). آنها حتی بزرگ معبدتان بیت المقدس را از دست شما میگیرند و در آن داخل میشوند همانگونه که بار اول داخل شدند (وَ لِیَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ کَما دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ). آنها به این هم قناعت نمیکنند، تمام بلاد و سرزمینهایی را که اشغال کردهاند درهم میکوبند و ویران میکنند (وَ لِیُتَبِّرُوا ما عَلَوْا تَتْبِیراً). با این حال باز درهای توبه و بازگشت شما به سوی خدا بسته نیست باز هم ممکن است خداوند به شما رحم کند (عَسی رَبُّکُمْ أَنْ یَرْحَمَکُمْ). و اگر به سوی ما بازگردید ما هم لطف و رحمت خود را به شما باز میگردانیم، و اگر به فساد و برتریجویی گرائید باز هم شما را به کیفر شدید گرفتار خواهیم ساخت (وَ إِنْ عُدْتُمْ عُدْنا). و تازه این مجازات دنیا است و ما جهنم را برای کافران زندان سختی قرار دادهایم (وَ جَعَلْنا جَهَنَّمَ لِلْکافِرِینَ حَصِیراً) (1). نکتهها: 1- دو فساد بزرگ تاریخی بنی اسرائیل در آیات فوق، سخن از دو انحراف اجتماعی بنی اسرائیل که منجر به فساد و برتری جویی میگردد به میان آمده است، که به دنبال هر یک از این دو، خداوند مردانی نیرومند و پیکار جو را بر آنها مسلط ساخته تا آنها را سخت مجازات کنند و به کیفر اعمالشان برسانند. گر چه تاریخ پر ماجرای بنی اسرائیل، فراز و نشیب بسیار دارد، و پیروزیها و شکستها در آن فراوان دیده میشود اما در اینکه قرآن به کدامیک از این حوادث اشاره میکند در میان مفسران گفتگو بسیار زیاد است، که به عنوان نمونه چند قسمت از آنها را ذیلا میآوریم. 1- آنچه از تاریخ بنی اسرائیل استفاده میشود این است که نخستین کسی که بر آنها هجوم آورد و بیت المقدس را ویران کرد، بختالنصر پادشاه بابل بود، و هفتاد سال بیت المقدس به همان حال باقی ماند، تا یهود قیام کردند و آن را نوسازی نمودند، دومین کسی که بر آنها هجوم برد قیصر روم اسپیانوس بود که وزیرش طرطوز را مامور این کار کرد، او به تخریب بیت المقدس و تضعیف و قتل بنی اسرائیل کمر بست، و این حدود یکصد سال قبل از میلاد بود. بنا بر این ممکن است دو حادثهای که قرآن به آن اشاره میکند همان باشد که در تاریخ بنی اسرائیل نیز آمده است، زیرا حوادث دیگر در تاریخ بنی اسرائیل آن چنان شدید نبود که حکومت آنها را به کلی از هم متلاشی کند، ولی حمله بختالنصر، قدرت و شوکت آنها را به کلی درهم کوبید، این تا زمان کورش ادامه داشت، و پس از آن بنی اسرائیل مجددا به قدرت رسیدند و این وضع ادامه داشت تا بار دیگر قیصر روم بر آنها هجوم برد و حکومتشان را متلاشی کرد و این دربدری هم چنان ادامه یافت (تا در این اواخر که به کمک قدرتهای جهانخوار و استعمارگر حکومتی برای خود دست و پا کردند) (1). 2- طبری در تفسیر خود نقل میکند که پیامبر ص فرمود: مراد از فساد اول قتل حضرت زکریا و گروهی دیگر از پیامبران، و منظور از وعده نخستین، وعده انتقام الهی از بنی اسرائیل به وسیله بختالنصر میباشد، و مراد از فساد دوم شورشی است که بعد از آزادی بوسیله یکی از سلاطین فارس مرتکب شدند، و دست به فساد زدند، و مراد از وعده دوم هجوم انطیاخوس پادشاه روم است. این تفسیر با تفسیر اول تا اندازهای قابل انطباق است، ولی هم راوی این حدیث مورد وثوق نیست و هم انطباق تاریخ زکریا و یحیی بر تاریخ بخت النصر و اسپیانوس یا انطیاخوس محرز نمیباشد، بلکه بنا به گفته بعضی بخت النصر معاصر ارمیا یا دانیال پیامبر بوده، و قیام او حدود ششصد سال پیش از زمان یحیی صورت گرفته بنا بر این چگونه قیام بختالنصر میتواند برای انتقام خون یحیی اقدام کرده باشد. 3- بعضی دیگر گفتهاند بیت المقدس یک بار در زمان داود و سلیمان ساخته شد و بختالنصر آن را ویران کرد که این همان وعده اولی است که قرآن به آن اشاره میکند، و بار دیگر در زمان پادشاهان هخامنشی ساخته و آباد شد و آن را طیطوس رومی ویران ساخت (توجه داشته باشید طیطوس یا طرطوز که در بالا ذکر شد قابل انطباق است) و از آن پس هم چنان ویران ماند تا در عصر خلیفه دوم که آن سرزمین بوسیله مسلمانان فتح شد (1): این تفسیر نیز چندان منافات با دو تفسیر بالا ندارد. 4- در برابر تفسیرهای فوق و تفاسیر دیگری که کم و بیش با آنها هماهنگ است، تفسیر دیگری داریم که سید قطب در تفسیر فی ظلال احتمال آن را داده است که با آنچه گفته شد به کلی متفاوت میباشد، و آن اینکه: این دو حادثه تاریخی در گذشته و در زمان نزول قرآن واقع نشده بوده بلکه مربوط به آینده است که یکی از آنها احتمالا فساد آنها در آغاز اسلام بود که منجر به قیام مسلمانان به فرمان پیامبر ص بر ضد آنان شد و به کلی از جزیره عرب بیرون رانده شدند، و دیگری مربوط به قیام نازیهای آلمان به ریاست هیتلر بر ضد یهود بوده است . ولی اشکال این تفسیر این است که در هیچیک از آنها داخل شدن قوم پیروزمند در بیت المقدس تا چه رسد به ویران کردن آن، وجود ندارد. 5- آخرین احتمال اینکه بعضی احتمال دادهاند این دو حادثه مربوط به رویدادهای بعد از جنگ جهانی دوم و تشکیل حزبی بنام صهیونیسم و تشکیل دولتی بنام اسرائیل در قلب ممالک اسلامی است، منظور از فساد اول بنی اسرائیل و برتری جویی آنها همین است، و منظور از انتقام اولی آن است که ممالک اسلامی در آغاز که از این توطئه آگاه شدند دست به دست هم دادند و توانستند بیت المقدس و قسمتی از شهرها و قصبات فلسطین را از چنگال یهود بیرون آورند، و نفوذ یهود از مسجد اقصی به کلی قطع شد. و منظور از فساد دوم هجوم بنی اسرائیل با اتکای نیروهای استعماری جهانخوار و اشغال سرزمینهای اسلامی و گرفتن بیت المقدس و مسجد الاقصی است. و به این ترتیب باید مسلمانان در انتظار پیروزی دوم بر بنی اسرائیل باشند بطوری که مسجد اقصی را از چنگال آنها بیرون آورند و نفوذشان را از این سرزمین اسلامی بکلی قطع کنند، این همان چیزی است که همه مسلمین جهان در انتظار آنند و وعده فتح و نصرت الهی است نسبت به مسلمانان . و تفاسیر دیگری که ذکر آنها چندان قابل ملاحظه نیست. البته در تفسیر پنجم و چهارم باید فعلهای ماضی که در آیه ذکر شده است همه به معنی مضارع باشد، و البته این معنی در جایی که فعل بعد از حروف شرط واقع میشود از نظر ادبیات عرب بعید نیست. ولی ظاهر آیه ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ جَعَلْناکُمْ أَکْثَرَ نَفِیراً آن است که حد اقل فساد اول بنی اسرائیل و انتقام آن در گذشته واقع شده است. از همه اینها گذشته مساله مهمی که باید در اینجا مورد توجه قرار گیرد این است که ظاهر تعبیر بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ (ما گروهی از بندگان خود را که قدرت جنگی زیادی داشتند بر ضد شما مبعوث کردیم، نشان میدهد که گروه انتقام گیرنده مردان با ایمان بودند که شایسته نام عباد و عنوان لنا و همچنین بعثنا بودهاند و این معنی در بسیاری از تفاسیر که در بالا گفته شد دیده نمیشود). البته نمیتوان انکار کرد که عنوان بعث (برانگیختن) همیشه در مورد پیامبران و مؤمنان به کار نرفته، بلکه در غیر آنها نیز در قرآن استعمال شده مانند آنچه در داستان هابیل و قابیل میخوانیم: فَبَعَثَ اللَّهُ غُراباً یَبْحَثُ فِی الْأَرْضِ: خداوند کلاغی را برانگیخت که زمین را جستجو میکرد (مائده آیه 31). و در مورد عذابهای زمینی و آسمانی این کلمه به کار رفته است قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلی أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِکُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ (انعام- 65). و نیز کلمه عباد و یا عبد در افرادی که مورد مذمتند احیانا به کار رفته است، از جمله به کار رفتن این کلمه در مورد گنهکاران در آیه 58 فرقان وَ کَفی بِهِ بِذُنُوبِ عِبادِهِ خَبِیراً و در آیه 27 سوره شوری در مورد طغیانگران وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ و در مورد خطاکاران و منحرفان از اصل توحید در آیه 118 سوره مائده میخوانیم: إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبادُکَ. ولی با همه اوصاف نمیتوان انکار کرد که اگر قرینه قاطعی قائم نشود ظاهر آیات مورد بحث در بدو نظر آنست که جمعیت انتقام گیرنده مردمی باایمانند. به هر حال آیات فوق اجمالا به ما میگوید که بنی اسرائیل دو بار سخت به فساد دست زدند و استکبار ورزیدند و خدا از آنها انتقام سختی گرفت، و هدف از بیان این موضوع درس عبرتی برای آنها و ما و همه انسانها است تا بدانیم ستمگریها و فسادانگیزیها در پیشگاه خدا بدون مجازات نمیماند، هنگامی که قدرت یافتیم حوادث دردناکی را که در آینده در انتظار ما است فراموش نکنیم و از تواریخ گذشتگان این درس را بیاموزیم. 2- هر چه کنید به خود کنید! در آیات فوق به این اصل اساسی اشاره شده که خوبیها و بدیهای شما به خودتان بازمیگردد، گر چه ظاهرا مخاطب این جمله بنی اسرائیلند ولی بدیهی است بنی اسرائیل در این مساله خصوصیتی ندارند، این قانون همیشگی در طول تاریخ بشر است، و خود تاریخ گواه آن است . بسیار بودند کسانی که سنتهای زشت و ناروا و قوانین ظالمانه و بدعتهای غیر انسانی گذاردند و سرانجام دامان خودشان و دوستانشان را گرفت، و در همان چاهی که برای دیگران کنده بودند افتادند. مخصوصا ایجاد فساد در روی زمین، و برتری جویی و استکبار (علو کبیر) از اموری است که اثرش در همین جهان دامان انسان را میگیرد، و به همین دلیل بنی اسرائیل بارها گرفتار شکستهای سخت و پراکندگی و بدبختی شدند، چرا که دست به فساد در ارض زدند. هم اکنون گروهی از قوم یهود یعنی صهیونیستها اقدام به غصب سرزمینهای دیگران و آواره ساختن آنها از وطنهایشان و کشتن و نابود کردن فرزندانشان کردهاند و حتی احترام خانه خدا بیت المقدس را نیز رعایت نکردند. آنها در برخورد با مسائل جهانی، عملا نشان دادهاند که تابع هیچ قانون و معیاری نیستند، هر گاه فرضا یک جنگجوی فلسطینی به سوی آنها شلیک کند آنها در عوض اردوگاههای آوارگان و کودکستانها و بیمارستانهای آنان را بمباران میکنند، و در مقابل کشته شدن یک نفر از آنها، گاهی صدها نفر بیگناه را درو میکنند و خانههای زیادی را منفجر میسازند! آنها به هیچیک از مصوبات مجامع بینالمللی خود را پایبند نمیدانند و علنا و آشکارا همه را زیر پا میگذارند، بدون شک اینهمه قانونشکنی و بیدادگری و اعمال ضد انسانی به خاطر آنست که به قدرت جهانخواری همچون آمریکا متکی هستند، ولی این نیز قابل تردید نیست که خود این قوم و جمعیت از نظر اخلاقی و فکری نمونه کاملی از جنایت و نادیده گرفتن همه مسائل انسانی میباشند، و این خود مصداقی است از فساد در ارض و برتری جویی و استکبار و باید در انتظار این بود که باز عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ بر آنها چیره شوند و وعده قطعی خدا را درباره آنها عملی سازند. 3- تطبیق آیات بر تواریخ اسلامی در روایات مختلفی میبینیم که آیات فوق بر حوادث تاریخ مسلمانان نیزتطبیق شده است از جمله فساد اول و دوم اشاره به قتل علی ع و ضربه بر پیکر امام حسن ع است و یا منظور از بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ حضرت مهدی ع (قائم) و یارانش میباشند. و در بعضی دیگر اشاره به جمعیتی گرفته شده است که قبل از مهدی ع قیام میکنند . پر واضح است که هرگز مفهوم این احادیث تفسیر آیات فوق در محتوای لفظیش نیست، چرا که این آیات با صراحت تمام از بنی اسرائیل سخن میگوید، بلکه منظور این است که مشابه همان برنامه در این امت از فسادها و مجازاتها رخ میدهد، و این دلیل روشنی است بر این که برنامه فوق هر چند در مورد بنی اسرائیل ذکر شده اما یک قانون کلی است در همه اقوام و ملل و یک سنت جاری عمومی است در طول تاریخ بشر. تفسیر نمونه، ج12، ص: 26 (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 1/100117150)
درباره آیات 4 تا 8 سوره اسراء که پیرامون بنی اسرائیل آمده آیا وعده دوم اتفاق افتاده یا باید منتظر بود اگر اتفاق افتاده پس ما شاهدیم که بنی اسرائیل برای سومین بار فساد کرده اند، در صورتی که قرآن کریم می فرماید بنی اسرائیل دو بار فساد خواهد کرد، لطفا راهنمایی کنید.
درباره آیات 4 تا 8 سوره اسراء که پیرامون بنی اسرائیل آمده آیا وعده دوم اتفاق افتاده یا باید منتظر بود اگر اتفاق افتاده پس ما شاهدیم که بنی اسرائیل برای سومین بار فساد کرده اند، در صورتی که قرآن کریم می فرماید بنی اسرائیل دو بار فساد خواهد کرد، لطفا راهنمایی کنید.
در پاسخ به این پرسش توجه شما را به توضیح و تفسیر این آیات تبیین ابعاد مختلف آن جلب می نماییم :
وَ قَضَیْنا إِلی بَنِی إِسْرائِیلَ فِی الْکِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیراً (4) فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ وَ کانَ وَعْداً مَفْعُولاً (5) ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ جَعَلْناکُمْ أَکْثَرَ نَفِیراً
4- ما به بنی اسرائیل در کتاب (تورات) اعلام کردیم که دو بار در زمین فساد خواهید کرد، و برتری جویی بزرگی خواهید نمود.
5- هنگامی که نخستین وعده فرا رسد مردانی پیکار جو را بر شما میفرستیم (تا سخت شما را در هم کوبند حتی برای بدست آوردن مجرمان) خانهها را جستجو میکنند، و این وعدهای است قطعی.
6- سپس شما را بر آنها چیره میکنیم و اموال و فرزندانتان را افزون خواهیم کرد و نفرات شما را بیشتر (از دشمن) قرار میدهیم.
7- اگر نیکی کنید بخودتان نیکی میکنید، و اگر بدی کنید باز هم به خود میکنید، و هنگامی که وعده دوم فرا رسد (آن چنان دشمن بر شما سخت خواهد گرفت که) آثار غم و اندوه در صورتهایتان ظاهر میشود و داخل مسجد (اقصی) میشوند، همانگونه که در دفعه اول وارد شدند، و آنچه را زیر سلطه خود میگیرند درهم میکوبند! 8- امید است پروردگارتان به شما رحم کند، هر گاه برگردید ما باز میگردیم، و جهنم را زندان سخت کافران قرار دادیم .
ما در کتاب تورات به بنی اسرائیل اعلام کردیم که شما در زمین، دو بار فساد خواهید کرد، و راه طغیان بزرگی را در پیش خواهید گرفت (وَ قَضَیْنا إِلی بَنِی إِسْرائِیلَ فِی الْکِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیراً).
قضاء گر چه دارای معانی مختلفی است اما در اینجا به معنی اعلام است.
منظور از کلمه الارض به قرینه آیات بعد سرزمین مقدس فلسطین است که مسجد الاقصی در آن واقع شده است.
در آیات بعد به شرح این دو فساد بزرگ و حوادثی که بعد از آن به عنوان مجازات الهی واقع شد پرداخته چنین میگوید.
هنگامی که نخستین وعده فرا رسد و شما دست به فساد و خونریزی و ظلم و جنایت بزنید، ما گروهی از بندگان رزمنده و جنگجوی خود را به سراغ شما میفرستیم تا به کیفر اعمالتان شما را درهم بکوبد (فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ).
این قوم جنگجو آن چنان بر شما هجوم میبرند که حتی برای یافتن نفراتتان هر خانه و دیاری را جستجو میکنند (فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ).
و این یک وعده قطعی و تخلف ناپذیر خواهد بود (وَ کانَ وَعْداً مَفْعُولًا).
سپس الطاف الهی بار دیگر به سراغ شما آمد و شما را بر آن قوم مهاجم پیروز کردیم (ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ).
و شما را بوسیله اموال و ثروت سرشار و فرزندان و نفرات بسیار تقویت نمودیم (وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ).
آن چنان که نفرات شما بر نفرات دشمن فزونی گرفت (وَ جَعَلْناکُمْ أَکْثَرَ نَفِیراً) .
این گونه الطاف الهی شامل حال شما میشود شاید به خود آئید و به اصلاح خویشتن بپردازید دست از زشتیها بردارید و به نیکیها رو آرید، چرا که:
اگر نیکی کنید به خود نیکی کردهاید و اگر بدی کنید به خود بدی کردهاید (إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها).
این یک سنت همیشگی است نیکیها و بدیها سرانجام به خود انسان باز میگردد، هر ضربهای که انسان میزند بر پیکر خویشتن زده است، و هر خدمتی به دیگری میکند در حقیقت به خود خدمت کرده است، ولی مع الاسف نه آن مجازات شما را بیدار میکند و نه این نعمت و رحمت مجدد الهی باز هم به طغیان میپردازید و راه ظلم و ستم و تعدی و تجاوز را پیش میگیرید و فساد کبیر در زمین ایجاد میکنید و برتری جویی را از حد میگذرانید.
سپس وعده دوم الهی فرا میرسد: هنگامی که این وعده دوم فرا میرسد باز گروهی جنگجو و پیکارگر بر شما چیره میشوند، آن چنان بلائی به سرتان میآورند که آثار غم و اندوه از صورتهای شما میبارد (فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِیَسُوؤُا وُجُوهَکُمْ).
آنها حتی بزرگ معبدتان بیت المقدس را از دست شما میگیرند و در آن داخل میشوند همانگونه که بار اول داخل شدند (وَ لِیَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ کَما دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ).
آنها به این هم قناعت نمیکنند، تمام بلاد و سرزمینهایی را که اشغال کردهاند درهم میکوبند و ویران میکنند (وَ لِیُتَبِّرُوا ما عَلَوْا تَتْبِیراً).
با این حال باز درهای توبه و بازگشت شما به سوی خدا بسته نیست باز هم ممکن است خداوند به شما رحم کند (عَسی رَبُّکُمْ أَنْ یَرْحَمَکُمْ).
و اگر به سوی ما بازگردید ما هم لطف و رحمت خود را به شما باز میگردانیم، و اگر به فساد و برتریجویی گرائید باز هم شما را به کیفر شدید گرفتار خواهیم ساخت (وَ إِنْ عُدْتُمْ عُدْنا).
و تازه این مجازات دنیا است و ما جهنم را برای کافران زندان سختی قرار دادهایم (وَ جَعَلْنا جَهَنَّمَ لِلْکافِرِینَ حَصِیراً) (1).
نکتهها:
1- دو فساد بزرگ تاریخی بنی اسرائیل
در آیات فوق، سخن از دو انحراف اجتماعی بنی اسرائیل که منجر به فساد و برتری جویی میگردد به میان آمده است، که به دنبال هر یک از این دو، خداوند مردانی نیرومند و پیکار جو را بر آنها مسلط ساخته تا آنها را سخت مجازات کنند و به کیفر اعمالشان برسانند.
گر چه تاریخ پر ماجرای بنی اسرائیل، فراز و نشیب بسیار دارد، و پیروزیها و شکستها در آن فراوان دیده میشود اما در اینکه قرآن به کدامیک از این حوادث اشاره میکند در میان مفسران گفتگو بسیار زیاد است، که به عنوان نمونه چند قسمت از آنها را ذیلا میآوریم.
1- آنچه از تاریخ بنی اسرائیل استفاده میشود این است که نخستین کسی که بر آنها هجوم آورد و بیت المقدس را ویران کرد، بختالنصر پادشاه بابل بود، و هفتاد سال بیت المقدس به همان حال باقی ماند، تا یهود قیام کردند و آن را نوسازی نمودند، دومین کسی که بر آنها هجوم برد قیصر روم اسپیانوس بود که وزیرش طرطوز را مامور این کار کرد، او به تخریب بیت المقدس و تضعیف و قتل بنی اسرائیل کمر بست، و این حدود یکصد سال قبل از میلاد بود.
بنا بر این ممکن است دو حادثهای که قرآن به آن اشاره میکند همان باشد که در تاریخ بنی اسرائیل نیز آمده است، زیرا حوادث دیگر در تاریخ بنی اسرائیل آن چنان شدید نبود که حکومت آنها را به کلی از هم متلاشی کند، ولی حمله بختالنصر، قدرت و شوکت آنها را به کلی درهم کوبید، این تا زمان کورش ادامه داشت، و پس از آن بنی اسرائیل مجددا به قدرت رسیدند و این وضع ادامه داشت تا بار دیگر قیصر روم بر آنها هجوم برد و حکومتشان را متلاشی کرد و این دربدری هم چنان ادامه یافت (تا در این اواخر که به کمک قدرتهای جهانخوار و استعمارگر حکومتی برای خود دست و پا کردند) (1).
2- طبری در تفسیر خود نقل میکند که پیامبر ص فرمود: مراد از فساد اول قتل حضرت زکریا و گروهی دیگر از پیامبران، و منظور از وعده نخستین، وعده انتقام الهی از بنی اسرائیل به وسیله بختالنصر میباشد، و مراد از فساد دوم شورشی است که بعد از آزادی بوسیله یکی از سلاطین فارس مرتکب شدند، و دست به فساد زدند، و مراد از وعده دوم هجوم انطیاخوس پادشاه روم است.
این تفسیر با تفسیر اول تا اندازهای قابل انطباق است، ولی هم راوی این حدیث مورد وثوق نیست و هم انطباق تاریخ زکریا و یحیی بر تاریخ بخت النصر و اسپیانوس یا انطیاخوس محرز نمیباشد، بلکه بنا به گفته بعضی بخت النصر معاصر ارمیا یا دانیال پیامبر بوده، و قیام او حدود ششصد سال پیش از زمان یحیی صورت گرفته بنا بر این چگونه قیام بختالنصر میتواند برای انتقام خون یحیی اقدام کرده باشد.
3- بعضی دیگر گفتهاند بیت المقدس یک بار در زمان داود و سلیمان ساخته شد و بختالنصر آن را ویران کرد که این همان وعده اولی است که قرآن به آن اشاره میکند، و بار دیگر در زمان پادشاهان هخامنشی ساخته و آباد شد و آن را طیطوس رومی ویران ساخت (توجه داشته باشید طیطوس یا طرطوز که در بالا ذکر شد قابل انطباق است) و از آن پس هم چنان ویران ماند تا در عصر خلیفه دوم که آن سرزمین بوسیله مسلمانان فتح شد (1):
این تفسیر نیز چندان منافات با دو تفسیر بالا ندارد.
4- در برابر تفسیرهای فوق و تفاسیر دیگری که کم و بیش با آنها هماهنگ است، تفسیر دیگری داریم که سید قطب در تفسیر فی ظلال احتمال آن را داده است که با آنچه گفته شد به کلی متفاوت میباشد، و آن اینکه:
این دو حادثه تاریخی در گذشته و در زمان نزول قرآن واقع نشده بوده بلکه مربوط به آینده است که یکی از آنها احتمالا فساد آنها در آغاز اسلام بود که منجر به قیام مسلمانان به فرمان پیامبر ص بر ضد آنان شد و به کلی از جزیره عرب بیرون رانده شدند، و دیگری مربوط به قیام نازیهای آلمان به ریاست هیتلر بر ضد یهود بوده است .
ولی اشکال این تفسیر این است که در هیچیک از آنها داخل شدن قوم پیروزمند در بیت المقدس تا چه رسد به ویران کردن آن، وجود ندارد.
5- آخرین احتمال اینکه بعضی احتمال دادهاند این دو حادثه مربوط به رویدادهای بعد از جنگ جهانی دوم و تشکیل حزبی بنام صهیونیسم و تشکیل دولتی بنام اسرائیل در قلب ممالک اسلامی است، منظور از فساد اول بنی اسرائیل و برتری جویی آنها همین است، و منظور از انتقام اولی آن است که ممالک اسلامی در آغاز که از این توطئه آگاه شدند دست به دست هم دادند و توانستند بیت المقدس و قسمتی از شهرها و قصبات فلسطین را از چنگال یهود بیرون آورند، و نفوذ یهود از مسجد اقصی به کلی قطع شد.
و منظور از فساد دوم هجوم بنی اسرائیل با اتکای نیروهای استعماری جهانخوار و اشغال سرزمینهای اسلامی و گرفتن بیت المقدس و مسجد الاقصی است.
و به این ترتیب باید مسلمانان در انتظار پیروزی دوم بر بنی اسرائیل باشند بطوری که مسجد اقصی را از چنگال آنها بیرون آورند و نفوذشان را از این سرزمین اسلامی بکلی قطع کنند، این همان چیزی است که همه مسلمین جهان در انتظار آنند و وعده فتح و نصرت الهی است نسبت به مسلمانان .
و تفاسیر دیگری که ذکر آنها چندان قابل ملاحظه نیست.
البته در تفسیر پنجم و چهارم باید فعلهای ماضی که در آیه ذکر شده است همه به معنی مضارع باشد، و البته این معنی در جایی که فعل بعد از حروف شرط واقع میشود از نظر ادبیات عرب بعید نیست.
ولی ظاهر آیه ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ جَعَلْناکُمْ أَکْثَرَ نَفِیراً آن است که حد اقل فساد اول بنی اسرائیل و انتقام آن در گذشته واقع شده است.
از همه اینها گذشته مساله مهمی که باید در اینجا مورد توجه قرار گیرد این است که ظاهر تعبیر بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ (ما گروهی از بندگان خود را که قدرت جنگی زیادی داشتند بر ضد شما مبعوث کردیم، نشان میدهد که گروه انتقام گیرنده مردان با ایمان بودند که شایسته نام عباد و عنوان لنا و همچنین بعثنا بودهاند و این معنی در بسیاری از تفاسیر که در بالا گفته شد دیده نمیشود).
البته نمیتوان انکار کرد که عنوان بعث (برانگیختن) همیشه در مورد پیامبران و مؤمنان به کار نرفته، بلکه در غیر آنها نیز در قرآن استعمال شده مانند آنچه در داستان هابیل و قابیل میخوانیم: فَبَعَثَ اللَّهُ غُراباً یَبْحَثُ فِی الْأَرْضِ: خداوند کلاغی را برانگیخت که زمین را جستجو میکرد (مائده آیه 31).
و در مورد عذابهای زمینی و آسمانی این کلمه به کار رفته است قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلی أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِکُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ (انعام- 65).
و نیز کلمه عباد و یا عبد در افرادی که مورد مذمتند احیانا به کار رفته است، از جمله به کار رفتن این کلمه در مورد گنهکاران در آیه 58 فرقان وَ کَفی بِهِ بِذُنُوبِ عِبادِهِ خَبِیراً و در آیه 27 سوره شوری در مورد طغیانگران
وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ و در مورد خطاکاران و منحرفان از اصل توحید در آیه 118 سوره مائده میخوانیم: إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبادُکَ.
ولی با همه اوصاف نمیتوان انکار کرد که اگر قرینه قاطعی قائم نشود ظاهر آیات مورد بحث در بدو نظر آنست که جمعیت انتقام گیرنده مردمی باایمانند.
به هر حال آیات فوق اجمالا به ما میگوید که بنی اسرائیل دو بار سخت به فساد دست زدند و استکبار ورزیدند و خدا از آنها انتقام سختی گرفت، و هدف از بیان این موضوع درس عبرتی برای آنها و ما و همه انسانها است تا بدانیم ستمگریها و فسادانگیزیها در پیشگاه خدا بدون مجازات نمیماند، هنگامی که قدرت یافتیم حوادث دردناکی را که در آینده در انتظار ما است فراموش نکنیم و از تواریخ گذشتگان این درس را بیاموزیم.
2- هر چه کنید به خود کنید!
در آیات فوق به این اصل اساسی اشاره شده که خوبیها و بدیهای شما به خودتان بازمیگردد، گر چه ظاهرا مخاطب این جمله بنی اسرائیلند ولی بدیهی است بنی اسرائیل در این مساله خصوصیتی ندارند، این قانون همیشگی در طول تاریخ بشر است، و خود تاریخ گواه آن است .
بسیار بودند کسانی که سنتهای زشت و ناروا و قوانین ظالمانه و بدعتهای غیر انسانی گذاردند و سرانجام دامان خودشان و دوستانشان را گرفت، و در همان چاهی که برای دیگران کنده بودند افتادند.
مخصوصا ایجاد فساد در روی زمین، و برتری جویی و استکبار (علو کبیر) از اموری است که اثرش در همین جهان دامان انسان را میگیرد، و به همین دلیل بنی اسرائیل بارها گرفتار شکستهای سخت و پراکندگی و بدبختی شدند، چرا که دست به فساد در ارض زدند.
هم اکنون گروهی از قوم یهود یعنی صهیونیستها اقدام به غصب سرزمینهای دیگران و آواره ساختن آنها از وطنهایشان و کشتن و نابود کردن فرزندانشان کردهاند و حتی احترام خانه خدا بیت المقدس را نیز رعایت نکردند.
آنها در برخورد با مسائل جهانی، عملا نشان دادهاند که تابع هیچ قانون و معیاری نیستند، هر گاه فرضا یک جنگجوی فلسطینی به سوی آنها شلیک کند آنها در عوض اردوگاههای آوارگان و کودکستانها و بیمارستانهای آنان را بمباران میکنند، و در مقابل کشته شدن یک نفر از آنها، گاهی صدها نفر بیگناه را درو میکنند و خانههای زیادی را منفجر میسازند! آنها به هیچیک از مصوبات مجامع بینالمللی خود را پایبند نمیدانند و علنا و آشکارا همه را زیر پا میگذارند، بدون شک اینهمه قانونشکنی و بیدادگری و اعمال ضد انسانی به خاطر آنست که به قدرت جهانخواری همچون آمریکا متکی هستند، ولی این نیز قابل تردید نیست که خود این قوم و جمعیت از نظر اخلاقی و فکری نمونه کاملی از جنایت و نادیده گرفتن همه مسائل انسانی میباشند، و این خود مصداقی است از فساد در ارض و برتری جویی و استکبار و باید در انتظار این بود که باز عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ بر آنها چیره شوند و وعده قطعی خدا را درباره آنها عملی سازند.
3- تطبیق آیات بر تواریخ اسلامی
در روایات مختلفی میبینیم که آیات فوق بر حوادث تاریخ مسلمانان نیزتطبیق شده است از جمله فساد اول و دوم اشاره به قتل علی ع و ضربه بر پیکر امام حسن ع است و یا منظور از بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ حضرت مهدی ع (قائم) و یارانش میباشند.
و در بعضی دیگر اشاره به جمعیتی گرفته شده است که قبل از مهدی ع قیام میکنند .
پر واضح است که هرگز مفهوم این احادیث تفسیر آیات فوق در محتوای لفظیش نیست، چرا که این آیات با صراحت تمام از بنی اسرائیل سخن میگوید، بلکه منظور این است که مشابه همان برنامه در این امت از فسادها و مجازاتها رخ میدهد، و این دلیل روشنی است بر این که برنامه فوق هر چند در مورد بنی اسرائیل ذکر شده اما یک قانون کلی است در همه اقوام و ملل و یک سنت جاری عمومی است در طول تاریخ بشر.
تفسیر نمونه، ج12، ص: 26 (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 1/100117150)
- [سایر] سلام علیکم من مدتی قبل در قران کریم خواندم که قوم یهود یا بنی اسرائیل دوازده فرقه می باشند یا آیاتی با همین مضمون از شما خواهشمندم نام سوره ای که این آیه در آن میباشد برای من ارسال بفرمائید باتشکر فراوان وباآرزوی سلامتی شما اجرکم عند الله
- [سایر] بنده با کتاب تورات و کتاب انجیل آشنایی دارم و به پوچی آنها پی برده ام، ولی تنها مزیت آنها نسبت به قرآن این است که در این کتاب ها مسائل، بسیار منظم مطرح شده اند ولی در قرآن چنین نیست، در یک قسمت مسئله ایی را مطرح می کند که اصلا ربطی به مسائل دیگر ندارد و یک بی نظمی عجیبی در این کتاب می بینم. برای مثال آیات سوره نصر چه ربطی به هم دارند؟ سوره الماعون(آیه 1تا 3 یا 4 تا 7) و ... . همچنین در سوره بقره داستان های بنی اسرائیل به صورت تکه تکه آمده است.
- [سایر] بسمه تعالی باعرض سلام وتحیت 1-آیا در قرآن درجا یا جاهایی" واو" به معنای زیرا آمده است؟ در صورت امکان مثال بزنید مثلا درمعنای آیه شریفه70 سوره مبارکه اسراء(ولقد کرمنا بنی آدم وحملناهم فی البر والبحرو رزقناهم من الطیبات و فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا) می توان گفت که ما به انسان کرامت بخشیدیم چرا؟چون وحملناهم فی البر والبحرو رزقناهم من الطیبات و فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا 2-این جمله به چه معناست؟ با این بیان روشن می گردد که عطف جمله (و حملناهم ...) و جمله و (رزقناهم ...) بر (تکریم ) از قبیل عطف مصداقی است که از عنوانی کلی انتزاع شده و بر آن متفرع شود 3-وآیاجن عقل دارند یا خیر؟آیا ممکن است عقل نداشته باشند ودر روز قیامت مورد بازخواست الهی قرار بگیرند؟دربینش قرانی یا روایی ایا جن بعد مادی هم دارد؟ 4-درآیه33/بقره،ضمیر هم در کلمه" اسمائهم" به چه کسانی بر می گردد؟
- [سایر] سلام 1.حدود پنج ماهه عقد کردم ومیدونم که دچار وسواس فکری وکمی هم افسردگی هستم 2.از روز اول عقد دچار نگرانی واسترس بودم وافکاری از قبیل شکست، بهم خوردن رابطه ، به دل ننشستن ،واینکه یکی از دوستان معرفی کرده اگر شکست بخوره چه میشه،چه بلایی سر خانوم میاد چه بلایی سر من میاد،واینکه آیا میشد همسری داشته باشم که اندامش بهتر باشه یانه 3.مقداری از نگرانی ها هم به دلیل خشک بودن خانوممه چون تو خانواده با محدودیت فوق العاده بالا بزرگ شده وبا حرف زدن و ادا وووجذابیت ایجاد نمیکنه 4.همسرم مهربان، خوش اخلاق،زیبا،وحرف گوش کن و قانعه 5.ناگفته نمونه که گاهی اتفاق افتاده که نگرانیم کم بوده وخیلی بهش علاقه مند بودم ولی خیلی طول نکشیده 6.نگید که نباید به این زودی ازدواج میکردی چون دیگه واقعا نمیتونستم مجرد بمونم وبازم ناگفته نمونه که میگن بعد ازدواج خیلی آروم شدم وبهترم 7.وچون قبلا خواهر خانومم به دلیل افسردگی حاد همسرشون از ایشون جدا شده وخانومم از این مسئله رو دائما یاداوری میکنه ونگرانیمو چند برابر کرده ومیترسم ماهم به چنین سرنوشتی دچار بشیم ونمیتونم درمان خودم رو شروع کنم چون خانومم بیشتر نگران میشه 8.لطف کنید راهنمایی کنید ویک مشاوروروانپزشک متدین رو معرفی کنید
- [سایر] خداوند در چندین جا در قرآن کریم اصحاب را ستوده است، او تعالی می فرماید: ﴿وَرَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ فَسَأَکْتُبُهَا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَالَّذِینَ هُمْ بِآیاتِنَا یُؤْمِنُونَ * الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالْأِنْجِیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾. (الأعراف: 156 157). (و رحمتم همه چیز را فراگرفته؛ و آن را برای آنها که تقوا پیشه کنند، و زکات را بپردازند، و آنها که به آیات ما ایمان میآورند، مقرر خواهم داشت! همانها که از فرستاده (خدا)، پیامبر (امی) پیروی می کنند؛ پیامبری که صفاتش را، در تورات و انجیلی که نزدشان است، می یابند؛ آنها را به معروف دستور می دهد، و از منکر باز می دارد؛ اشیا پاکیزه را برای آنها حلال می شمرد، و ناپاکیها را تحریم می کند؛ و بارهای سنگین، و زنجیرهایی را که بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر می دارد، پس کسانی که به او ایمان آوردند، و حمایت و یاریش کردند، و از نوری که با او نازل شده پیروی نمودند، آنان رستگارانند). و می فرماید: ﴿الَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِیمٌ * الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَاناً وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ﴾. (آل عمران: 172 173). و می فرماید: ﴿وَإِنْ یُرِیدُوا أَنْ یَخْدَعُوکَ فَإِنَّ حَسْبَکَ اللَّهُ هُوَ الَّذِی أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ * وَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً مَا أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ﴾. (الأنفال: 62 63). و می فرماید: ﴿یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَسْبُکَ اللَّهُ وَمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ﴾. (الأنفال: 64). و خداوند می فرماید: ﴿کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ﴾. (آل عمران: 110). و می فرماید: ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَاناً سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْأِنْجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَی عَلَی سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِیماً﴾. (الفتح: 29). (محمد –صلی الله علیه وآله وسلم- فرستاده خداست؛ و کسانی که با او هستند در برابر کفار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند؛ پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود می بینی در حالی که همواره فضل خدا و رضای او را می طلبند (تا آنان را به بهشت وارد نماید)؛ نشانه (اطاعت) آنها (از خداوند) در صورتشان از اثر سجده (و عبادت) نمایان است مراد این است که اثر عبادت و صلاح و اخلاص برای خداوند متعال، بر چهره مؤمن آشکار می شود؛ این توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است، همانند زراعتی که جوانه های خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پای خود ایستاده است و بقدری نمو و رشد کرده که زارعان را به شگفتی وا می دارد؛ این برای آن است که کافران را به خشم آورد، (یعنی: حق تعالی مسلمانان را بسیار نیرومند می گرداند تا مایه خشم و غیظ کافران گردند، ولی) کسانی از آنها را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظیمی (که بهشت است) داده است. (البته این مثل، شامل صحابه رسول الله -صلی الله علیه وآله وسلم- و همه کسانی از افواج ایمان و لشکریان اسلام در گذار عصرها و نسلها می شود که نقش قدمشان را دنبال، و بر راه و روش ایشان رهرو باشند.)) و آیات زیاد دیگری هست که خداوند در آن اصحاب را میستاید. و شیعیان می گویند اصحاب در دوران حیات پیامبر -صلی الله علیه وآله وسلم- مؤمن بوده اند، اما بعد از وفات او مرتد شده اند، عجیب است! چگونه همه اصحاب بعد از وفات پیامبر -صلی الله علیه وآله وسلم- به اتفاق همه مرتد شدند؟! و چرا آنها باید از دین بر گردند و مرتدّ شوند؟! مگر آن که شما شیعیان بگویید که آنها با خلیفه کردن ابوبکر مرتد شدند، پس ما به شما می گوییم: چرا اصحاب به اتفاق همه با ابوبکر بیعت کردند؟ آیا از ابوبکر می ترسیدند؟ و آیا ابوبکر دارای قدرت بود و از آنها به زور بیعت گرفت؟ ابوبکر از قبیلة بنی تیم قریش بود که افراد این قبیله از افراد دیگر قبیله های قریش کمتر بودند و از میان قبایل قریش بنی هاشم و بنی عبدالدار و بنی مخزوم افرادشان بیشتر و مهم تر بودند. پس وقتی ابوبکر توانایی نداشت که به زور از اصحاب بیعت بگیرد، چرا اصحاب به خاطر او جهاد می کردند آیا این به خاطر ایمان و یاری کردن و پیشگام بودنش در اسلام نبود؟!