در آتش سوریه چه کسانی خواهند سوخت؟
در آتش سوریه چه کسانی خواهند سوخت؟ با موضعگیری اوباما و اتحادیه اروپا در باره وضعیت بشار اسد، ماجرای سوریه وارد فاز تازه ای شد. آیا آنان در این خواست خود جدی هستند؟ با چه تحلیلی؟ چه کسانی آتش بیار معرکه هستند؟ دنبال چه سهمی و اهدافی می گردند؟ آتشی که در سوریه بر پا شده و باید نامش را انقلاب شبکه های ماهواره ای امریکا و عربهای وابسته علیه دولت سوریه دانست، این روزها تندتر شده و آتش بیار معرکه مزبور، نوعی ائتلاف غیر رسمی از کشورهای چون سعودی، ترکیه، اردن، القاعده، امریکا و شماری از کشورهای اروپایی است. هر کدام از این کشورها در برپایی این آتش سهمی دارند و به تصور خود پس از پیروزی به دنبال سهمی هستند که می باید به آنها برسد. رویکردهای موجود به این واقعه، برای بسیاری از مردم دنیا، دفاع از حقوق بشر است، حقوق انسانهایی که در این مدت، گرفتار روشهای تند برخورد دولت سوریه شده و جانشان را از دست داده اند. این وضعیت، وقتی محور تبلیغات غربی و عربی می شود، چه یک نفر باشد چه هزاران، صورتی انسانی به خود گرفته و به سادگی مورد قبول واقع می شود. اگر هم این کشتارها، از محور تبلیغاتی آنان خارج شود، مثل آنچه در پاکستان و افغانستان و فلسطین می گذرد، چون مورد علاقه دولت های غربی و همپیمانان آنان نیست، هیچ اهمیتی ندارد و بازتابی هم نخواهد داشت. اما این فقط یک رویکرد نسبت به تحولات سوریه است. رویکرد دیگر نگاهی است که سعودی و قطر و ترکیه به این ماجرا دارند. این رویکرد در جهت تقویت یک جنگ تمام عیار سنی علیه شیعه تصویر شده و تلاش می شود تا خون اهل سنت به جوش آمده و چنین تصور شود که دولت سوریه چون در اصل علوی است، یک دولت شیعی است. این جریان عراق را از دست رفته می بیند و حالا به تلافی تلاش می کند یک اتحادیه سنی ایجاد کرده و شیعیان را محدود کند. هدف آنان تصرف سوریه و محدود کردن حزب الله شیعه است که طی این سالها برگ برنده شیعه برای بی آبرو کردن کشورهای عرب سنی مدعی بوده و به هر حال پایگاهی برای ایران شناخته می شده است. تحلیل عربستان و قطر و ایجاد جنگ شیعه و سنی میان مسلمانان از سوی آنان هر چه هست، سرجایش، اما چرا ترکیه وارد این معرکه شده است؟ بدون شک، ترکیه نیز روش اعتدالی را که مدعی آن بوده کنار گذاشته و با نابود کردن دستاوردهای این مدت، تلاش می کند تا در این محور وارد شود. اردوغان به خوبی می داند در حالی که خودش کردها را با هواپیماهای امریکایی بمباران کرده و کشتار می کند، و در این جهت تفاوتی با سوریه ندارد، چرا باید این موضع گیری را داشته باشد. مهم برای ترکها، تعصبی است که در عمق وجود اردوغان و دولت آنان هست، و در این میان، منابع دیگر و فشار غربیها، او را نیز وارد این میدان کرده و در ایجاد این آتش به طور جدی سهیم شده است. القاعده هم با فتوای ایمن الظواهری وارد میدان شد و به دنبال آن هزاران فدایی و انتحاری مسلحانه وارد سوریه شده و جنگ تمام عیاری را با دولت سوریه آغاز کردند. این افراد که به صورت تک تیرانداز به جان ارتش و نیروهای انتظامی سوریه افتادند آمار کشته ها را بالا بردند و تلاش کردند که برای تصور خشونت در سوریه خوراک تهیه کنند. تلویزیونها ماهوارهای هم که یک تصویر را صدها بار نشان می دهند و ماجرا را که الحق خشن هم هست، خشن تر نشان می دهند. اما امریکا و اتحادیه اروپا هم در برپایی این آتش سهیم هستند، گرچه نه به اندازه عربستان سعودی. حتی به باور برخی آنان در دام عربستان سعودی افتاده اند. با این حال در مجموع بدشان نمی آید بشار اسد کنار رفته و یک دولت لیبرال معتدل سرکار بیاد، خواسته ای که به هیچ روی به آن نخواهند رسید. ظاهرا ماجرا این است که آنان خواستار رفتن بشار هستند، اما روشن نیست در عمق ماجرا به چه می اندیشند. مهم این است که اسرائیل تاکنون وارد این ماجرا نشده و بیش از همه نگران آینده خویش و تحولات سوریه است، نگران آتشی که روشن خواهد شد و بسیاری در آن خواهند سوخت. چه تصویری از آینده سوریه در پیش خواهد بود؟ اولا سوریه کشوری است که ویران خواهد شد، زیرا جنگ داخلی در آن درخواهد گرفت و دست کم میان علویان و مخالفانشان، منازعاتی پدید خواهد آمد که طی آن هزاران هزار نفر کشته خواهند شد. آن وقت پشیمان تر از گذشته، همه چیز را از دست داده است. ثانیا سلفی ها و همپیمانان اخوانی آنها قدرت فزاینده ای خواهند یافت و القاعده که به قول امریکایی ها می رفت تا بمیرد و از صحنه خارج شود، دوباره زنده شده و این باره یک تهدید جدی خواهد بود. ثالثا عربستان سعودی که به ظاهر تلاش کرده است حامی یک جنگ شیعه و سنی باشد و برای این کار در پیشگاه تاریخ برای همیشه مقصر خواهد بود، در آتش همین سلفی ها و القاعده افراطی خواهد سوخت. القاعده به هیچ روی به دولت سعودی باور ندارد و این مطلب را بارها نشان داده و اثبات کرده است که در اولین فرصت به جان دولت سعودی و امیر نشینان منطقه خواهند افتاد. القاعده ممکن است بر حسب سیاست در برخی از نقاط آرام عمل کند، اما در هر حال، گروهی اعتقادی است که دولت سعودی را دست نشانده امریکا می داند و در این باره به موقع تصمیم خواهد گرفت. اما ترکیه نیز به جز نابود کردن دستاوردهای خود، نه تنها آرمان های پانزده سال اخیر را برای ایجاد تفاهم ملی از بین خواهد برد و علوی های ترکیه را از خود خواهد راند، بلکه بار دیگر زمینه را برای روی کار آمدن افراطی های ترکیه که حامی سلفی ها و اخوانی ها هستند فراهم خواهد کرد. در این میان، بیش از همه امریکا و همپیمانانش ضرر خواهند کرد که با وضعیت نامشخص سوریه، بسا با هزاران دشواری روبرو شده و تنها با دادن تلفات بسیار بالا همانند آنچه در عراق یا افغانستان گذشت، بتوانند تنها اندکی بر اوضاع تسلط یابند. مسلما عراق هم از دست آنان خواهد رفت و مشکلات فراوان برای غربی ها پدید خواهد آمد. بدتر از هم اسرائیل است که با توجه به این دشواری ها در این ماجرا وارد نشده و بیش از دیگران می داند که اگر شعله های این آتش بالا بگیرد، سخت گرفتار خواهد شد. تحولات اخیر در مرز مصر و اسرائیل نشان داد که خطر بیخ گوش اسرائیل است، ماجرایی که حماس مسوولیت آن را قبول نکرد و بسا از ناحیه عوامل القاعده سازماندهی شده باشد. اگر چنین باشد این اولین بار است که القاعده با استفاده از فضای مصر وارد این عرصه شده است. این تحولات برای ایران نیز خوشایند نیست، زیرا یکی از پایه های سیاست خود را برای مقابله با اسرائیل از دست خواهد داد، به علاوه که در کمک رسانی به حزب الله دچار مشکل خواهد شد. اما هرچه هست، هر دولتی در سوریه سرکار بیاید به دلیل اختلاف عمیقی که میان مسلمانان و صهیونیست ها هست و اختلافی که این کشور در باره جولان دارد، با اسرائیل دشمنی خواهد داشت و طبیعی است که همچنان به دنبال حامیانی برای مقابله با اسرائیل خواهد بود. طبیعی است که باید صبر کرد و دید که چه اتفاقی خواهد افتاد. (وبلاگ > جعفریان، رسول, شنبه 29 مرداد 1390)
عنوان سوال:

در آتش سوریه چه کسانی خواهند سوخت؟


پاسخ:

در آتش سوریه چه کسانی خواهند سوخت؟

با موضعگیری اوباما و اتحادیه اروپا در باره وضعیت بشار اسد، ماجرای سوریه وارد فاز تازه ای شد. آیا آنان در این خواست خود جدی هستند؟ با چه تحلیلی؟ چه کسانی آتش بیار معرکه هستند؟ دنبال چه سهمی و اهدافی می گردند؟

آتشی که در سوریه بر پا شده و باید نامش را انقلاب شبکه های ماهواره ای امریکا و عربهای وابسته علیه دولت سوریه دانست، این روزها تندتر شده و آتش بیار معرکه مزبور، نوعی ائتلاف غیر رسمی از کشورهای چون سعودی، ترکیه، اردن، القاعده، امریکا و شماری از کشورهای اروپایی است. هر کدام از این کشورها در برپایی این آتش سهمی دارند و به تصور خود پس از پیروزی به دنبال سهمی هستند که می باید به آنها برسد.
رویکردهای موجود به این واقعه، برای بسیاری از مردم دنیا، دفاع از حقوق بشر است، حقوق انسانهایی که در این مدت، گرفتار روشهای تند برخورد دولت سوریه شده و جانشان را از دست داده اند. این وضعیت، وقتی محور تبلیغات غربی و عربی می شود، چه یک نفر باشد چه هزاران، صورتی انسانی به خود گرفته و به سادگی مورد قبول واقع می شود. اگر هم این کشتارها، از محور تبلیغاتی آنان خارج شود، مثل آنچه در پاکستان و افغانستان و فلسطین می گذرد، چون مورد علاقه دولت های غربی و همپیمانان آنان نیست، هیچ اهمیتی ندارد و بازتابی هم نخواهد داشت.

اما این فقط یک رویکرد نسبت به تحولات سوریه است.

رویکرد دیگر نگاهی است که سعودی و قطر و ترکیه به این ماجرا دارند. این رویکرد در جهت تقویت یک جنگ تمام عیار سنی علیه شیعه تصویر شده و تلاش می شود تا خون اهل سنت به جوش آمده و چنین تصور شود که دولت سوریه چون در اصل علوی است، یک دولت شیعی است. این جریان عراق را از دست رفته می بیند و حالا به تلافی تلاش می کند یک اتحادیه سنی ایجاد کرده و شیعیان را محدود کند. هدف آنان تصرف سوریه و محدود کردن حزب الله شیعه است که طی این سالها برگ برنده شیعه برای بی آبرو کردن کشورهای عرب سنی مدعی بوده و به هر حال پایگاهی برای ایران شناخته می شده است.

تحلیل عربستان و قطر و ایجاد جنگ شیعه و سنی میان مسلمانان از سوی آنان هر چه هست، سرجایش، اما چرا ترکیه وارد این معرکه شده است؟ بدون شک، ترکیه نیز روش اعتدالی را که مدعی آن بوده کنار گذاشته و با نابود کردن دستاوردهای این مدت، تلاش می کند تا در این محور وارد شود. اردوغان به خوبی می داند در حالی که خودش کردها را با هواپیماهای امریکایی بمباران کرده و کشتار می کند، و در این جهت تفاوتی با سوریه ندارد، چرا باید این موضع گیری را داشته باشد. مهم برای ترکها، تعصبی است که در عمق وجود اردوغان و دولت آنان هست، و در این میان، منابع دیگر و فشار غربیها، او را نیز وارد این میدان کرده و در ایجاد این آتش به طور جدی سهیم شده است.

القاعده هم با فتوای ایمن الظواهری وارد میدان شد و به دنبال آن هزاران فدایی و انتحاری مسلحانه وارد سوریه شده و جنگ تمام عیاری را با دولت سوریه آغاز کردند. این افراد که به صورت تک تیرانداز به جان ارتش و نیروهای انتظامی سوریه افتادند آمار کشته ها را بالا بردند و تلاش کردند که برای تصور خشونت در سوریه خوراک تهیه کنند. تلویزیونها ماهوارهای هم که یک تصویر را صدها بار نشان می دهند و ماجرا را که الحق خشن هم هست، خشن تر نشان می دهند.

اما امریکا و اتحادیه اروپا هم در برپایی این آتش سهیم هستند، گرچه نه به اندازه عربستان سعودی. حتی به باور برخی آنان در دام عربستان سعودی افتاده اند. با این حال در مجموع بدشان نمی آید بشار اسد کنار رفته و یک دولت لیبرال معتدل سرکار بیاد، خواسته ای که به هیچ روی به آن نخواهند رسید. ظاهرا ماجرا این است که آنان خواستار رفتن بشار هستند، اما روشن نیست در عمق ماجرا به چه می اندیشند.
مهم این است که اسرائیل تاکنون وارد این ماجرا نشده و بیش از همه نگران آینده خویش و تحولات سوریه است، نگران آتشی که روشن خواهد شد و بسیاری در آن خواهند سوخت.

چه تصویری از آینده سوریه در پیش خواهد بود؟

اولا سوریه کشوری است که ویران خواهد شد، زیرا جنگ داخلی در آن درخواهد گرفت و دست کم میان علویان و مخالفانشان، منازعاتی پدید خواهد آمد که طی آن هزاران هزار نفر کشته خواهند شد. آن وقت پشیمان تر از گذشته، همه چیز را از دست داده است.
ثانیا سلفی ها و همپیمانان اخوانی آنها قدرت فزاینده ای خواهند یافت و القاعده که به قول امریکایی ها می رفت تا بمیرد و از صحنه خارج شود، دوباره زنده شده و این باره یک تهدید جدی خواهد بود.
ثالثا عربستان سعودی که به ظاهر تلاش کرده است حامی یک جنگ شیعه و سنی باشد و برای این کار در پیشگاه تاریخ برای همیشه مقصر خواهد بود، در آتش همین سلفی ها و القاعده افراطی خواهد سوخت. القاعده به هیچ روی به دولت سعودی باور ندارد و این مطلب را بارها نشان داده و اثبات کرده است که در اولین فرصت به جان دولت سعودی و امیر نشینان منطقه خواهند افتاد. القاعده ممکن است بر حسب سیاست در برخی از نقاط آرام عمل کند، اما در هر حال، گروهی اعتقادی است که دولت سعودی را دست نشانده امریکا می داند و در این باره به موقع تصمیم خواهد گرفت.

اما ترکیه نیز به جز نابود کردن دستاوردهای خود، نه تنها آرمان های پانزده سال اخیر را برای ایجاد تفاهم ملی از بین خواهد برد و علوی های ترکیه را از خود خواهد راند، بلکه بار دیگر زمینه را برای روی کار آمدن افراطی های ترکیه که حامی سلفی ها و اخوانی ها هستند فراهم خواهد کرد.

در این میان، بیش از همه امریکا و همپیمانانش ضرر خواهند کرد که با وضعیت نامشخص سوریه، بسا با هزاران دشواری روبرو شده و تنها با دادن تلفات بسیار بالا همانند آنچه در عراق یا افغانستان گذشت، بتوانند تنها اندکی بر اوضاع تسلط یابند. مسلما عراق هم از دست آنان خواهد رفت و مشکلات فراوان برای غربی ها پدید خواهد آمد. بدتر از هم اسرائیل است که با توجه به این دشواری ها در این ماجرا وارد نشده و بیش از دیگران می داند که اگر شعله های این آتش بالا بگیرد، سخت گرفتار خواهد شد. تحولات اخیر در مرز مصر و اسرائیل نشان داد که خطر بیخ گوش اسرائیل است، ماجرایی که حماس مسوولیت آن را قبول نکرد و بسا از ناحیه عوامل القاعده سازماندهی شده باشد. اگر چنین باشد این اولین بار است که القاعده با استفاده از فضای مصر وارد این عرصه شده است.

این تحولات برای ایران نیز خوشایند نیست، زیرا یکی از پایه های سیاست خود را برای مقابله با اسرائیل از دست خواهد داد، به علاوه که در کمک رسانی به حزب الله دچار مشکل خواهد شد. اما هرچه هست، هر دولتی در سوریه سرکار بیاید به دلیل اختلاف عمیقی که میان مسلمانان و صهیونیست ها هست و اختلافی که این کشور در باره جولان دارد، با اسرائیل دشمنی خواهد داشت و طبیعی است که همچنان به دنبال حامیانی برای مقابله با اسرائیل خواهد بود.

طبیعی است که باید صبر کرد و دید که چه اتفاقی خواهد افتاد.
(وبلاگ > جعفریان، رسول, شنبه 29 مرداد 1390)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین