چرا ما از غرب بریده ایم اما عملاً از شرق پیروی می کنیم و این متناقض با شعار نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی است؟! پیش از بررسی موضوع فوق توضیح این نکته به عنوان مقدمه مناسب است که اصل لزوم رابطه و تعامل میان کشورها در سطح عرصه بین المللی ضرورتی غیر قابل انکار می باشد زیرا کشورها در سطح بین المللی به دلیل ارتباط و پیوند عمیق و به منظور تامین نیازها و منافع در ابعاد مختلف، نیازمند تعامل و رابطه با سایر کشورها هستند و هیچ کشوری نمی تواند در سطح بین المللی و جهانی خودش را بی نیاز از ارتباط با سایر کشورها دانسته و بدون ارتباط و تعامل باسایر کشورها منافع ملی خود را تامین کند و نیازهای خود را برطرف سازد . از این رو تعامل در سطح بین المللی با سایر کشورها یک ضرورت و نیاز اساسی است اما در عین حال این تعامل زمانی مفید و کارآمد خواهد بود که در یک سطح و بر پایه حفظ استقلال کشورها و احترام و منافع متقابل و بدور از هر گونه وابستگی باشد ، زیرا در غیراین صورت استقلال و هویت کشور وابسته در عرصه بین المللی خدشه دار شده و سطوح مختلف میان کشورها شکل خواهد گرفت و کشورهای قدرتمند و سلطه گر اهداف خویش را بر سایر کشورها تحمیل می کنند و به منافع ملی سایر کشورها توجهی نخواهند نمود . بر این اساس ، شعار نه شرقی و نه غربی ، جمهوری اسلامی در طول مبارزات مردمی و آغازشکل گیری انقلاب اسلامی تا به امروز سرلوحه سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی قرار گرفته است و بر پایه آن ، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس نفی هر گونه سلطه جویی و سلطه پذیری ، حفظ استقلال همه جانبه و تمامیت ارضی کشور ، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرت های سلطه گر و روابط صلح آمیز متقابل با دول غیر محارب استوار شده است . ( قانون اساسی ، اصل یکصد وپنجاه و دوم ) در حقیقت این شعار بیانگر استقلال کشور در عرصه بین المللی و نفی سلطه پذیری و وابستگی به سایر کشورها به ویژه قدرتهای شرق و غرب است، نه به معنای نفی رابطه مثبت و بر اساس احترام متقابل با سایر کشورها، به تعبیر دیگر هدف از شعار نه شرقی ، نه غربی ، نفی سلطه بیگانه است نه گسستن رشته ارتباط با دیگر کشورها . ( روح الله رمضانی ، چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ، ترجمه علیرضا طیب ، تهران : نشر نی ، 1380، ص 70) اصل نه شرقی و نه غربی جمهوری اسلامی به معنای نفی سلطه و حاکمیت سیاسی و مکتبی شرق و غرب و برقراری حاکمیت و ولایت نظام اسلامی بر جامعه است . ( منوچهر محمدی ، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ، تهران : نشر دادگستر ، 1377، ص 39 ) چنانکه مقام معظم رهبری فرمودند : خطوط اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی که پایه عمده آن ، اصل نه شرقی و نه غربی است تغییر نیافته و هرگز هم قابل تغییر نیست ... اصل نه شرقی ، نه غربی ، به معنای عدم تسلیم در برابر افزون خواهی مستکبرانه و مقابله جدی با دست اندازی به منافع امت اسلامی است ( منشور دولت اسلامی ، بازخوانی مواضع و انتظارات مقام معظم رهبری از قوه مجریه ، دفتر جریان شناسی تاریخ معاصر ، قم: همای غدیر ، 1384، ص 188) بنابر این معنای شعار نه شرقی و نه غربی نفی سلطه و وابستگی است و این به معنای نفی رابطه بر اساس احترام متقابل و با رعایت اصل استقلال کشور نمی باشد . با توجه به این مقدمه در پاسخ به سوال شما باید بگوییم نظام جمهوری اسلامی بر اساس احترام متقابل , و در راستای مصالح و منافع ملی خویش , خواستار برقراری و گسترش روابط با تمامی کشورها از جمله کشورهای شرقی مانند روسیه و چین است و اگر با امریکا و رژیم صهیونیستی رابطه ندارد به دلیل ماهیت استکباری وسلطه جویانه و خوی تجاوز طلبی آنان است که امکان ایجاد و برقراری رابطه بر اساس احترام متقابل را مخدوش می سازد . این در حالی است که کشورهای شرقی از جمله روسیه و چین چنین نگرشی را در روابط با ایران نداشته و ماهیت استکباری نداشته و در صدد تحمیل خواسته ها و تمایلات خود بدون در نظر گرفتن منافع ملی کشور ما نبوده و نیستند . بنابر این اگر امروز نظام جمهوری اسلامی با کشور روسیه یا چین روابط دوستانه دارد از آنجاست که این رابطه بر اساس احترام متقابل و حفظ استقلال کشور ما و در راستای تامین منافع ملی ما شکل گرفته است و با اصل عزت و حکمت و مصلحت به عنوان چارچوب سیاست خارجی ما هماهنگ است و از آنجا که سلطه و وابستگی در کار نیست با اصل نه شرقی و نه غربی منافات نداشته و هیچ عدولی از آن صورت نگرفته است . و این گونه نیست که این رابطه یک طرفه بوده و جمهوری اسلامی به طور مطلق از اهداف این کشورها پیروی کند و وابسته به این کشورها باشد . البته بدیهی است که تمامی کشورها در روابط با یکدیگر منافع ملی خویش را در نظر گرفته و در راستای آن به تعامل با سایر کشورها می پردازند . اما آنچه مهم است این است که این رابطه و تعامل از حالت رابطه به وابستگی و سلطه یک طرف بر طرف دیگر نیانجامد , و تعامل ایران با کشورهایی همچون روسیه و چین در این چارچوب قابل ارزیابی است.در اینجا مناسب است نگاهی گذرا به روابط جمهوری اسلامی و روسیه وچین داشته باشیم تا ماهیت این روابط و تعاملات مشخص گردد. روابط جمهوری اسلامی ایران با روسیه با توجه به جایگاه دو کشور در مسایل منطقه ای و بر اساس منافع مشترک دو کشور شکل گرفت .تلاش مشترک ایران و روسیه برای حفظ ثبات سیاسی و تامین امنیت در منطقه آسیای مرکزی سبب ایجاد اعتماد متقابل در میان دو کشور گردید .بر خلاف تبلیغات غربی که در صدد تخریب روابط دو کشور بودند , با شکل گیری سیاست حسن همجواری و عدم مداخله در امور داخلی در میان دو کشور, این ارتباط در مسیر توسعه قرار گرفت . روسیه ایران را به عنوان یک قدرت منطقه ای که ضامن ثبات می تواند باشد مورد توجه قرار داد. دریای خزر و مشکلات و مسایل گوناگون آن یکی از عوامل نزدیکی سیاست های دو کشور به یکدیگر بوده است .فروش راکتور آب سبک به ایران و انعقاد قرار داد تکمیل نیروگاه هسته ای بوشهر از سوی روسیه با وجود مخالفت های آمریکا از جلوه های استقلال عمل در سیاست خارجی روسیه و توجه به منافع خویش و منافع کشور ماست . تحلیل گران روسی نزدیکی با ایران را سبب افزایش هزینه های امنیتی غرب و به نفع خود تلقی می کنند. ( الهه کولایی , سیاست و حکومت در فدراسیون روسیه , تهران: وزارت امور خارجه , 1376, ص 280 و281) روابط ایران و چین نیز با پیروزی انقلاب اسلامی دستخوش تحول شد.به دنبال تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و به گروگان گرفتن کارکنان آن از سوی جوانان انقلابی و به طور خاص دانشجویان پیرو خط امام (ره)، شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه ای را جهت تحریم ایران مطرح کرد و این طرح سازمان ملل، چین را بر سر دوراهی قرار داد . از یک سو روابط ایران و چین به تازگی بهبود یافته بود و رای مثبت چین به تحریم ها می توانست پایانی بر این روند تازه آغازشده باشد و از سوی دیگر روابط ایالات متحده و چین به تازگی گرم تر شده بود و مخالفت با این تحریم ها می توانست آمریکایی ها را ناراضی کند. چین در این دوراهی، ایران را برگزید و از تائید قطعنامه تحریم خودداری کرد. چین در طول اکثرسالهای جنگ تبدیل به تنها شریک بین المللی ایران شد. جمهوری اسلامی ایران برای تامین جنگ افزارهای خود از یک سو و گریز از تحریم های بین المللی از سوی دیگر، چین را بیش از پیش حائزاهمیت یافت و پکن نیز به نوبه خود با حمله شوروی به افغانستان بار دیگر دچار کابوس گسترش نفوذ شوروی شده بود و بدین ترتیب ایران را شریک منطقه ای بسیارحائز اهمیت تلقی می کرد و روابط دو کشور طی دهه 1980 متاثر از دو جنگ منطقه ای بیش از پیش تقویت شد.بهر حال رشد چشم گیر چین در عرصه های اقتصادی ضمن نگرانی کشورهای پیشرفته غربی از نظر سیاسی نیز این کشورها را در مرحله نگرانی قرار داده است اما رشد و گسترش روابط تجاری و اقتصادی ایران و چین به نحو چشم گیری در رشد روابط سیاسی نیز دخیل بوده است. زیرا چین نمی خواهد یکی از هم پیمانان و شریکان اقتصادی خود را که دارای منابع انرژی عظیمی است را از دست دهد و به قولی همکاری ایران و چین در زمنیه های مختلف اقتصادی هر گونه تحریم آمریکا علیه ایران را خنثی و نقش بر آب خواهد کرد .( خبرگزاری مهر ، پایگاه اطلاع رسانی باشگاه اندیشه ، رشد شتابان روابط ایران و چین در یک نگاه ) از این رو روابط ایران و روسیه و چین بر اساس منافع دو جانبه در ابعاد مختلف اقتصادی و سیاسی استوار می باشد.و به هیچ وجه رابطه ای یک سویه و سلطه جویانه نبوده و نیست تا با اصل نه شرقی و نه غربی منافات داشته و موجب خدشه دار شدن آن شده و عدول از آن محسوب گردد .بر این اساس در جریان مسایل هسته ای ایران , در حالی که آمریکا و برخی از کشورهای غربی با نادیده گرفتن منافع ملی کشورمان به صورت یکجانبه خواستار چشم پوشی از این فناوری بودند و از موضع قدرت و تحمیل خواسته خود بر کشورمان سخن می گفتند و پذیرش خواسته آنان جز تن دادن به ذلت و از بین رفتن عزت و استقلال کشور و زیر پا گذاشتن منافع ملی چیز دیگری نبود ، اما در این میان کشور روسیه و چین با اذعان به حق ایران ، خواستار حل این مساله از طریق مذاکره و گفتگو بودند . البته ناگفته نماند اگر زمانی کشور روسیه یا چین بخواهند این رابطه متقابل و دوستانه را خدشه دار نمایند و استقلال کشور را مخدوش سازند ، نظام جمهوری اسلامی بر اساس تکلیف و مسئولیت دینی و الهی و وظیفه ملی و منافع کشور در رابطه با این کشورها نیز همچون آمریکا و اسرائیل تجدید نظر خواهد نمود . آنچه برای نظام اسلامی اهمیت دارد حفظ استقلال و عزت کشور در عرصه بین المللی است . مقام معظم رهبری فرمودند : در ارتباطات دیپلماسی ما باید بر استقلال و بر این عزت اجتماعی تکیه بشود که بحمد الله می شود و این روش درستی است ما با ملت های دنیا و با دولت های گوناگون عالم ، بنای همکاری و تفاهم داریم البته نه با زورگوها و کسانی که می خواهند همه مسائل را با تکیه بر قدرت خودشان حل بکنند مثل آمریکا با اینها آبمان در یک جوی نمی رود .همچنین فرمودند: جمهوری اسلامی ، رابطه با رژیم آمریکا را که رمز و نشانه قلدری و سلطه ناحق و مظهر ستم به ملتهای ضعیف عالم است ، مردود می داند ... رابطه با دیگر کشورها - چه اروپایی و چه آسیایی و افریقایی و چه کشورهای پیشرفته صنعتی و چه غیر اینها - تا آنجا که به تشخیص مسئولین در جهت منافع کشور و ملت باشد ، برای ما همیشه مطلوب ، بلکه لازم بوده است و مسئولین دولتی موظف بوده و هستند آن را هوشمندانه و پیگیر تامین کنند و آنان و همه ملت بدانند و می دانند که ایجاد این روابط و تحکیم آن ، هیچ گونه خدشه ای به اصل نه شرقی و نه غربی وارد نمی سازد .( منشور دولت اسلامی ، پیشین ، ص 195 و 204) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 4/100116802)
چرا ما از غرب بریده ایم اما عملاً از شرق پیروی می کنیم و این متناقض با شعار نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی است؟!
چرا ما از غرب بریده ایم اما عملاً از شرق پیروی می کنیم و این متناقض با شعار نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی است؟!
پیش از بررسی موضوع فوق توضیح این نکته به عنوان مقدمه مناسب است که اصل لزوم رابطه و تعامل میان کشورها در سطح عرصه بین المللی ضرورتی غیر قابل انکار می باشد زیرا کشورها در سطح بین المللی به دلیل ارتباط و پیوند عمیق و به منظور تامین نیازها و منافع در ابعاد مختلف، نیازمند تعامل و رابطه با سایر کشورها هستند و هیچ کشوری نمی تواند در سطح بین المللی و جهانی خودش را بی نیاز از ارتباط با سایر کشورها دانسته و بدون ارتباط و تعامل باسایر کشورها منافع ملی خود را تامین کند و نیازهای خود را برطرف سازد . از این رو تعامل در سطح بین المللی با سایر کشورها یک ضرورت و نیاز اساسی است اما در عین حال این تعامل زمانی مفید و کارآمد خواهد بود که در یک سطح و بر پایه حفظ استقلال کشورها و احترام و منافع متقابل و بدور از هر گونه وابستگی باشد ، زیرا در غیراین صورت استقلال و هویت کشور وابسته در عرصه بین المللی خدشه دار شده و سطوح مختلف میان کشورها شکل خواهد گرفت و کشورهای قدرتمند و سلطه گر اهداف خویش را بر سایر کشورها تحمیل می کنند و به منافع ملی سایر کشورها توجهی نخواهند نمود . بر این اساس ، شعار نه شرقی و نه غربی ، جمهوری اسلامی در طول مبارزات مردمی و آغازشکل گیری انقلاب اسلامی تا به امروز سرلوحه سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی قرار گرفته است و بر پایه آن ، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس نفی هر گونه سلطه جویی و سلطه پذیری ، حفظ استقلال همه جانبه و تمامیت ارضی کشور ، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرت های سلطه گر و روابط صلح آمیز متقابل با دول غیر محارب استوار شده است . ( قانون اساسی ، اصل یکصد وپنجاه و دوم ) در حقیقت این شعار بیانگر استقلال کشور در عرصه بین المللی و نفی سلطه پذیری و وابستگی به سایر کشورها به ویژه قدرتهای شرق و غرب است، نه به معنای نفی رابطه مثبت و بر اساس احترام متقابل با سایر کشورها، به تعبیر دیگر هدف از شعار نه شرقی ، نه غربی ، نفی سلطه بیگانه است نه گسستن رشته ارتباط با دیگر کشورها . ( روح الله رمضانی ، چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ، ترجمه علیرضا طیب ، تهران : نشر نی ، 1380، ص 70) اصل نه شرقی و نه غربی جمهوری اسلامی به معنای نفی سلطه و حاکمیت سیاسی و مکتبی شرق و غرب و برقراری حاکمیت و ولایت نظام اسلامی بر جامعه است . ( منوچهر محمدی ، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ، تهران : نشر دادگستر ، 1377، ص 39 ) چنانکه مقام معظم رهبری فرمودند : خطوط اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی که پایه عمده آن ، اصل نه شرقی و نه غربی است تغییر نیافته و هرگز هم قابل تغییر نیست ... اصل نه شرقی ، نه غربی ، به معنای عدم تسلیم در برابر افزون خواهی مستکبرانه و مقابله جدی با دست اندازی به منافع امت اسلامی است ( منشور دولت اسلامی ، بازخوانی مواضع و انتظارات مقام معظم رهبری از قوه مجریه ، دفتر جریان شناسی تاریخ معاصر ، قم: همای غدیر ، 1384، ص 188) بنابر این معنای شعار نه شرقی و نه غربی نفی سلطه و وابستگی است و این به معنای نفی رابطه بر اساس احترام متقابل و با رعایت اصل استقلال کشور نمی باشد . با توجه به این مقدمه در پاسخ به سوال شما باید بگوییم نظام جمهوری اسلامی بر اساس احترام متقابل , و در راستای مصالح و منافع ملی خویش , خواستار برقراری و گسترش روابط با تمامی کشورها از جمله کشورهای شرقی مانند روسیه و چین است و اگر با امریکا و رژیم صهیونیستی رابطه ندارد به دلیل ماهیت استکباری وسلطه جویانه و خوی تجاوز طلبی آنان است که امکان ایجاد و برقراری رابطه بر اساس احترام متقابل را مخدوش می سازد . این در حالی است که کشورهای شرقی از جمله روسیه و چین چنین نگرشی را در روابط با ایران نداشته و ماهیت استکباری نداشته و در صدد تحمیل خواسته ها و تمایلات خود بدون در نظر گرفتن منافع ملی کشور ما نبوده و نیستند . بنابر این اگر امروز نظام جمهوری اسلامی با کشور روسیه یا چین روابط دوستانه دارد از آنجاست که این رابطه بر اساس احترام متقابل و حفظ استقلال کشور ما و در راستای تامین منافع ملی ما شکل گرفته است و با اصل عزت و حکمت و مصلحت به عنوان چارچوب سیاست خارجی ما هماهنگ است و از آنجا که سلطه و وابستگی در کار نیست با اصل نه شرقی و نه غربی منافات نداشته و هیچ عدولی از آن صورت نگرفته است . و این گونه نیست که این رابطه یک طرفه بوده و جمهوری اسلامی به طور مطلق از اهداف این کشورها پیروی کند و وابسته به این کشورها باشد . البته بدیهی است که تمامی کشورها در روابط با یکدیگر منافع ملی خویش را در نظر گرفته و در راستای آن به تعامل با سایر کشورها می پردازند . اما آنچه مهم است این است که این رابطه و تعامل از حالت رابطه به وابستگی و سلطه یک طرف بر طرف دیگر نیانجامد , و تعامل ایران با کشورهایی همچون روسیه و چین در این چارچوب قابل ارزیابی است.در اینجا مناسب است نگاهی گذرا به روابط جمهوری اسلامی و روسیه وچین داشته باشیم تا ماهیت این روابط و تعاملات مشخص گردد. روابط جمهوری اسلامی ایران با روسیه با توجه به جایگاه دو کشور در مسایل منطقه ای و بر اساس منافع مشترک دو کشور شکل گرفت .تلاش مشترک ایران و روسیه برای حفظ ثبات سیاسی و تامین امنیت در منطقه آسیای مرکزی سبب ایجاد اعتماد متقابل در میان دو کشور گردید .بر خلاف تبلیغات غربی که در صدد تخریب روابط دو کشور بودند , با شکل گیری سیاست حسن همجواری و عدم مداخله در امور داخلی در میان دو کشور, این ارتباط در مسیر توسعه قرار گرفت . روسیه ایران را به عنوان یک قدرت منطقه ای که ضامن ثبات می تواند باشد مورد توجه قرار داد. دریای خزر و مشکلات و مسایل گوناگون آن یکی از عوامل نزدیکی سیاست های دو کشور به یکدیگر بوده است .فروش راکتور آب سبک به ایران و انعقاد قرار داد تکمیل نیروگاه هسته ای بوشهر از سوی روسیه با وجود مخالفت های آمریکا از جلوه های استقلال عمل در سیاست خارجی روسیه و توجه به منافع خویش و منافع کشور ماست . تحلیل گران روسی نزدیکی با ایران را سبب افزایش هزینه های امنیتی غرب و به نفع خود تلقی می کنند. ( الهه کولایی , سیاست و حکومت در فدراسیون روسیه , تهران: وزارت امور خارجه , 1376, ص 280 و281)
روابط ایران و چین نیز با پیروزی انقلاب اسلامی دستخوش تحول شد.به دنبال تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و به گروگان گرفتن کارکنان آن از سوی جوانان انقلابی و به طور خاص دانشجویان پیرو خط امام (ره)، شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه ای را جهت تحریم ایران مطرح کرد و این طرح سازمان ملل، چین را بر سر دوراهی قرار داد . از یک سو روابط ایران و چین به تازگی بهبود یافته بود و رای مثبت چین به تحریم ها می توانست پایانی بر این روند تازه آغازشده باشد و از سوی دیگر روابط ایالات متحده و چین به تازگی گرم تر شده بود و مخالفت با این تحریم ها می توانست آمریکایی ها را ناراضی کند. چین در این دوراهی، ایران را برگزید و از تائید قطعنامه تحریم خودداری کرد. چین در طول اکثرسالهای جنگ تبدیل به تنها شریک بین المللی ایران شد. جمهوری اسلامی ایران برای تامین جنگ افزارهای خود از یک سو و گریز از تحریم های بین المللی از سوی دیگر، چین را بیش از پیش حائزاهمیت یافت و پکن نیز به نوبه خود با حمله شوروی به افغانستان بار دیگر دچار کابوس گسترش نفوذ شوروی شده بود و بدین ترتیب ایران را شریک منطقه ای بسیارحائز اهمیت تلقی می کرد و روابط دو کشور طی دهه 1980 متاثر از دو جنگ منطقه ای بیش از پیش تقویت شد.بهر حال رشد چشم گیر چین در عرصه های اقتصادی ضمن نگرانی کشورهای پیشرفته غربی از نظر سیاسی نیز این کشورها را در مرحله نگرانی قرار داده است اما رشد و گسترش روابط تجاری و اقتصادی ایران و چین به نحو چشم گیری در رشد روابط سیاسی نیز دخیل بوده است. زیرا چین نمی خواهد یکی از هم پیمانان و شریکان اقتصادی خود را که دارای منابع انرژی عظیمی است را از دست دهد و به قولی همکاری ایران و چین در زمنیه های مختلف اقتصادی هر گونه تحریم آمریکا علیه ایران را خنثی و نقش بر آب خواهد کرد .( خبرگزاری مهر ، پایگاه اطلاع رسانی باشگاه اندیشه ، رشد شتابان روابط ایران و چین در یک نگاه )
از این رو روابط ایران و روسیه و چین بر اساس منافع دو جانبه در ابعاد مختلف اقتصادی و سیاسی استوار می باشد.و به هیچ وجه رابطه ای یک سویه و سلطه جویانه نبوده و نیست تا با اصل نه شرقی و نه غربی منافات داشته و موجب خدشه دار شدن آن شده و عدول از آن محسوب گردد .بر این اساس در جریان مسایل هسته ای ایران , در حالی که آمریکا و برخی از کشورهای غربی با نادیده گرفتن منافع ملی کشورمان به صورت یکجانبه خواستار چشم پوشی از این فناوری بودند و از موضع قدرت و تحمیل خواسته خود بر کشورمان سخن می گفتند و پذیرش خواسته آنان جز تن دادن به ذلت و از بین رفتن عزت و استقلال کشور و زیر پا گذاشتن منافع ملی چیز دیگری نبود ، اما در این میان کشور روسیه و چین با اذعان به حق ایران ، خواستار حل این مساله از طریق مذاکره و گفتگو بودند . البته ناگفته نماند اگر زمانی کشور روسیه یا چین بخواهند این رابطه متقابل و دوستانه را خدشه دار نمایند و استقلال کشور را مخدوش سازند ، نظام جمهوری اسلامی بر اساس تکلیف و مسئولیت دینی و الهی و وظیفه ملی و منافع کشور در رابطه با این کشورها نیز همچون آمریکا و اسرائیل تجدید نظر خواهد نمود . آنچه برای نظام اسلامی اهمیت دارد حفظ استقلال و عزت کشور در عرصه بین المللی است . مقام معظم رهبری فرمودند : در ارتباطات دیپلماسی ما باید بر استقلال و بر این عزت اجتماعی تکیه بشود که بحمد الله می شود و این روش درستی است ما با ملت های دنیا و با دولت های گوناگون عالم ، بنای همکاری و تفاهم داریم البته نه با زورگوها و کسانی که می خواهند همه مسائل را با تکیه بر قدرت خودشان حل بکنند مثل آمریکا با اینها آبمان در یک جوی نمی رود .همچنین فرمودند: جمهوری اسلامی ، رابطه با رژیم آمریکا را که رمز و نشانه قلدری و سلطه ناحق و مظهر ستم به ملتهای ضعیف عالم است ، مردود می داند ... رابطه با دیگر کشورها - چه اروپایی و چه آسیایی و افریقایی و چه کشورهای پیشرفته صنعتی و چه غیر اینها - تا آنجا که به تشخیص مسئولین در جهت منافع کشور و ملت باشد ، برای ما همیشه مطلوب ، بلکه لازم بوده است و مسئولین دولتی موظف بوده و هستند آن را هوشمندانه و پیگیر تامین کنند و آنان و همه ملت بدانند و می دانند که ایجاد این روابط و تحکیم آن ، هیچ گونه خدشه ای به اصل نه شرقی و نه غربی وارد نمی سازد .( منشور دولت اسلامی ، پیشین ، ص 195 و 204) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 4/100116802)
- [سایر] جریان نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی چیست؟ و چرا این جمله اصلا بیان شده است؟
- [سایر] تفسیر آیه 35 سوره نور چیست؟ و اینکه در این آیه عبارت (نه شرقی نه غربی) وجود دارد که شعار جمهوری اسلامی ایران است آیا این دو با هم ربطی دارند؟
- [سایر] صلاحیت های مورد نظر برای انتخاب یک فرد مسوول در نظامهای غربی و نظام جمهوری اسلامی چه می باشد؟
- [سایر] آیا پذیرش قطعنامه به معنای دست کشیدن از مقاومت بود؟ آیا پذیرش قطعنامهی 598 توسط حضرت امام (رحمت الله علیه) به معنای تجدید نظر در شعار (نه شرقی، نه غربی) و کوتاه آمدن از تقابل با نظام بینالملل، که پیش از این با آن چالش داشت، بود؟
- [سایر] بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم. می گویند دشمنی غرب با جمهوری اسلامی به این دلیل است که هدف انقلاب اسلامی ایجاد تمدن اسلامی در جهان است که با تمدن غرب در تضاد است. می خواستم لطف کنید در مورد تمدن اسلامی و اهداف آن که هدف انقلاب اسلامی، گسترش این تمدن در جهان است و همچنین تمدن غرب که تمدن اسلامی مخالف آن است توضیح دهید.
- [آیت الله بروجردی] ثبوت هلال به حکم حاکم ثابت مینماید هلال را در بلد دیگر که با او موافق در افق است و در دو بلدی که اختلاف افق دارند فرقی هست بین شرقی و غربی؟ به این معنی که هلال در بلد شرقی ثابت به حکم حاکم و اثبات برای بلد غربی باشد، نظر به مطلبی که هَیَوِیِین در جای خود قائل هستند که با اختلاف در طول مقداری که قمر به حرکت خاصّه خود سیر میکند مقدار درجه، یا نصف درجه که ممکن است خارج بشود قمر از شعاع قبل از غروب در بلد غربی، به خلاف شرقی. پس عدم رؤیت در شرقی برای عدم خروج قمر است از شعاع و هر وقت قمراز شعاع در شرق خارج شد در غربی خارج است قطعاً و اختلاف در طول یا عرض مطلقاً مانع از ثبوت در بلد دیگر است. یا در صورتی که فاحش باشد که موجب اختلاف خروج قمر از شعاع است چه در شرقی چه در غربی. و اگر اعتقاد به عدم اختلاف بین دو افق، یا آن که اختلاف یسیر و غیر مضر است سپس انکشاف خلاف شد به این که مختلف در افق هستند، یا آن که غیر یسیر، یا آن که یسیر مضر، آیا اگر افطار کرد یوم الشک اوّل شوّال را برای ثبوت اعمال در بلد دیگر با عدم ثبوتش در بلد خود، بر او چیزی هست یا نه؟
- [سایر] آیا شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه درست است؟ یعنی کسی نمی تواند ولایت فقیه را قبول نداشته باشد؟ یعنی اینکه بدون اینکه باعث آشفتگی در نظام جمهوری اسلامی شود، مسأله ولایت را نیز قبول نداشته باشد؟
- [آیت الله خامنه ای] اگر آنتن ماهواره ای علاوه بر دریافت کانالهای جمهوری اسلامی، اخبار و بعضی از برنامه های مفید کشورهای عربی و خلیج فارس و همه کانالهای غربی و فاسد را دریافت کند چه حکمی دارد؟
- [سایر] چرا فلسفه سنتی اسلامی؛ مانند فیزیک قدیم ارسطویی، کیمیاگری و هیئت بطلمیوسی که جای خود را به فیزیک جدید نیوتنی و اینشتینی(علم شیمی جدید) و هیئت جدید کبلر و کبرنیک و گالیله دادهاند جای خود را به فلسفه جدید غربی نداده و در کنار آن و در عرض آن به حیات خود ادامه میدهد. آیا این به دلیل نا آشنایی فیلسوفان سنتی اسلامی ما با فلسفه جدید غرب و یا احیاناً عدم درک آن نیست؟
- [سایر] برخی معتقدند جمهوری اسلامی با یک پارادوکس مهم روبهروست. از یک طرف میخواهد رشد و پیشرفت کند و از طرف دیگر، در پی حفظ استقلال سیاسی و همینطور عدالت در بیرون از مرزهای کشور است و میخواهد سیاست خارجی ایدئولوژیک داشته باشد.آیا استقلال کشور با مقولهی پیشرفت در تناقض است؟آیا با همگرایی با غرب، توسعه به وجود میآید؟