سلام. ملی شدن صنعت نفت یعنی چی؟ ایا ملی شدن خوب بود یا بد؟ با سلام و تحیت و قدردانی از مکاتبه ی شما با این مرکز ملی شدن صنعت نفت یکی از نقاط عطف و حوادث سرنوشت ساز در تاریخ مبارزاتی مردم مسلمان ایران با استبداد داخلی و استعمار خارجی است.که در 29 اسفندماه 1329 به دنبال مبارزات پیگیر مردم مسلمان کشورمان با استعمارانگلیس و رژیم دست نشانده شاه به رهبری آیت الله کاشانی و دکترمحمد مصدق به پیروزی رسید.و قانون ملی شدن صنعت نفت:(به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به تأمین صلح جهانی، امضاکنندگان ذیل پیشنهاد مینمائیم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثنا ملی اعلام شود یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهرهبرداری در دست دولت قرارگیرد.) به تصویب رسید.به عبارت دیگر در این ماجرا صنعت نفت ایران که توسط بیگانگان و عمدتا استعمار انگلیس در طی قراردادهای استعماری قبضه شده بود با مجاهدات ملت ایران در قالب تصویب قانون فوق ملی گردیده و از انگلیس خلع ید شد. بدیهی است که ملی شدن صنعت نفت فی نفسه اتفاق مثبتی بود که در فضای دیکتاتوری پهلوی می توانست به منزله ی سرآغازی برای استفاده از نیروی عظیم ملت در راستای استقلال و آزادی این مرز و بوم گردد که متاسفانه در ادامه به خاطر برخی اشتباهات و احیانا خیانت ها این راه شروع شده به پایان نرسید و در همان ابتدا زمینگیر گردید. البته لازم به تذکر نیست که این مساله در ارزیابی مثبت از پدیده ملی شدن صنعت نفت خللی ایجاد نمی کند و سخن در ممکن بودن ادامه ی مسیر مبارزات ملت ایران در برابر استبداد و استعمار بود که متاسفانه به دلالیل متعددی این مساله محقق نگردید. جهت آَشنایی بیشتر با تحولات و حوادث تاریخی آن زمان و نحوه عملکرد رهبران نهضت مقاله ای تحت عنوان (تحلیلی بر نهضت ملی شدن نفت ایران (29 اسفند 1329) (درسها و عبرتها) محمد جمال خلیلیان) به نقل از مجله معرفت شماره 7 در پیوست پاسخ آورده می شود . همچنین در ادامه مقاله ای پیرامون نقش ایت الله کاشانی در ملی شدن صنعت نفت خدمتتان تقدیم می گردد. مجددا از مکاتبه ی شما با این مرکز قدردانی می نماییم. منتظر سوالات بعدی شما هستیم. پیوست: 1. (تحلیلی بر نهضت ملی شدن نفت ایران (29 اسفند 1329) (درسها و عبرتها) مروری برحوادث پنجاه ساله قبلاز نهضت ملیشدننفت ایران، در عهد شاهان نالایق قاجار، پس از دو مرحلهشکست در جنگ های یازده ساله خود با روسیه تزاری و عقدقراردادهای ننگین و اسارتآور گلستان و ترکمنچای با آن کشور، صحنه رقابت دولتهای اروپایی بهویژه انگلستان برای گرفتنامتیازات مشابه از سلاطین نالایق قاجار گردید. در این میان، عجیبترین قرارداد، قراردادی بود که دولت ایران با (بارونژولیوس رویتر) منعقد کرد که بهموجب آن، امتیاز بهرهبرداری واستفاده از کلیه جنگلها، نهرها، معادن ذغال سنگ، آهن، مس، سرب، نفت و غیره، بهمدت هفتاد سال به یک رکتخارجیواگذار میشد و سهم ایران پس از بهرهبرداری 15 از منافعخالص بود. (یعنی سهم صاحب ثروت تقریبا 16 بود) اینقرارداد، به حدی عجیب و باورنکردنی بود که حتی (لردکرزن) ازسیاستمداران مشهور انگلستان و از پایهگذاران سیاستاستعماری آن کشور، در باره این قرارداد، چنین مینویسد: (واگذاری کلیه منابع صنعتی یک مملکتبهدستخارجی، حقیقتا عجیب و غریب بهنظر میآید و حرارت انگلیس دوستیدر تهران در هیچ تاریخی تابه این درجه بالا نرفتهبود.) در مقابل چنین قراردادی رجال، جاهل و متملق وابسته بهدربار، نامهای به ناصرالدینشاه نوشته و اظهار داشتند که درطول دوهزاروپانصد سال تاریخ ایران، چنین قدم بزرگی بهنفعملت ایران برداشته نشدهاست. ولی با اعتراض و تظاهر مردمسرانجام، شاه مجبور شد صدراعظم، مشیرالدوله را که نقشبسزایی در عقد این قرارداد داشت عزل کند و عملا قرارداد (رویتر) بهحالت تعلیق درآمد البته استعمار انگلستان از پایننشست و بهموجب قرارداد (دارسی) امتیاز نفت را بهمدتشصتسال بهدست آورد. (1901- 1961 م) با مشاهده تزلزل، در ارکان حکومتی سلسله قاجار و وضع آشفته ایران، انگلستانرضاخان را بهقدرت رسانید و درصدد برآمد تا با ترویج فرهنگغربی، تحت عنوان تجدد و تمدن، اسلام را که بزرگترین مانعاستبداد و استعمار بود از سر راه بردارد، تادیگر، مقاومتی دربرابر استعمارگری آن کشور صورت نگیرد. جالب اینکه خودرضاخان درباره اینکه انگلیسیها او را بر سرکار آوردهاند وخواهان تمدید مدت اعتبار امتیاز نفت جنوب هستند، درحضور هیات هشتنفری مشاورین خصوصی خود، به این دونکته اعتراف کردهاست. حاج میرزا یحیی دولتآبادی، در کتابخاطراتش در این باره چنین مینویسد: (سردار سپه از رویروحیات نظامی، حرفها را صریح و به اصطلاح عوام، پوستکنده میزند چنان که در یکی از جلسههای مشاوره خصوصیکه در خانه دکتر محمدخان مصدق السلطنه منعقد بود و ازوطنپرستی، صحبتبه میان آمد، او گفت: مثلا مرا انگلیسیانسرکار آوردند اما وقتی آمدم، به وطنم خدمت کردم...) و درجای دیگر میگوید: (انگلیسیان چند مطلب از دولت ایرانمیخواهند، از جمله، تمدید مدت اعتبار امتیاز نفت جنوب، معروف به امتیاز دارسی...) (1) رضاخان ماموریتخود را بهخوبی انجام داد زیرا پس ازتحکیم پایههای حکومتخود و مسلط شدن براوضاع، نقاب ازچهره عوامفریبانه خود برگرفت و با لغو قرارداد (دارسی) در سال 1312 شمسی قرارداد دیگری که بهمراتب، بدتر از قرارداد اولبود با دستیاری تقیزاده و چندنفر دیگر، با دولت انگلستانمنعقد کرد. (قرارداد مشهور به قرارداد 1933) مطابق قرارداد (دارسی) پس از انقضای مدت قرارداد، کلیه تاسیسات شرکتنفت که میلیونها دلار قیمت داشتبه ایران تعلق میگرفت، ولیرضا خان با انعقاد قرارداد جدید، مانع از این امر گردید، علاوهبراین، سی و دو سال، به مدت قرارداد، افزود. سرانجام، باعوض شدن اوضاع و شرایط در جنگ جهانی دوم، در شهریور 1320 رضاشاه، بهدست ارباب خود سرنگون شد. در طولسالهای حکومت رضاخان، قتلعامهاییچونکشتارفج مسجدگوهرشاد و جلوگیری از ترویج و تعلیم احکام دین، کشفحجاب بانوان و شهیدکردن مردان بزرگی، همچون مدرس و بازگذاشتن دست افرادی همچون کسروی در کوبیدن اسلام وروحانیت، همگی بههدف ریشهکن کردن دین از قلوب مردم ونابودی روحانیت صورت گرفت، ولی نفوذ دین در میان مردممسلمان، بیش از آن بود که انگلستان میپنداشت. در نتیجه، علیرغم تصورانگلستان، پس از شهریور 1320 احساسات ضداستعماری مردم مسلمان بهاوج خود رسید. دراین شرایط جدید، مجلس دوره چهاردهم، به پیشنهاد دکتر مصدق طرحی را بهتصویب رسانید که بهموجب آن، دولتها از مذاکره درباره اعطایامتیازنفتبه خارجیان منع شده ودرصورتتخلف، به سهتاهشتسال حبس وانفصال ازخدمات دولتی محکوم میشدند. مطلبی که جای سؤال و تحقیق بیشتر دارد این است که درهمان زمان، یکی از نمایندگان مجلس، در جلسه 12 آذر 1323 ماده واحدهای را به مجلس پیشنهاد کرد و خواهان الغاء قرارداد 1933 م. در ارتباط با امتیاز نفت جنوب گردید. برای اینکه اینطرح در مجلس مطرح شود، میبایست پیشنهاد کننده، موافقتعدهای از نمایندگان را جلب کند، اما وقتی که طراح، طرح خودرا به دکتر مصدق ارائه داد، وی از امضای آن خودداری کرد. (2) متن آن ماده واحده، پس از ذکر مقدمهای چنین بود: (... مجلسشورای ملی ایران، امتیاز نفت جنوب را که در دوره استبداد، بهشرکت دارسی واگذار شدهبود و در موقع دیکتاتوری نیز آن راتمدید و تجدید نمودهاند بهموجب این قانون الغاء مینماید.) (3) البته ممکن است گفته شود: گرچه تصویب طرح پیشنهادیدکتر مصدق در ممنوعیت دادن امتیاز جدید، عملا تلاش دولتروسیه را در گرفتن امتیاز نفتشمال (باسهم 50- 50) بهعنوانرقیب دولت انگلستان، خنثی کرد ولی او هنوز شرایط داخلی وخارجی را برای الغای امتیاز نفت جنوب مناسب نمیدید. سیر تحولات قبل و بعد از ملی شدن نفت ایران پس از افشاگریهای دکتر مصدق و بعضی دیگر از نمایندگان، درمجلس چهاردهم، حمله به انگلستان، در داخل و خارج ازمجلس ادامه داشت و دولت انگلیس نیز در صدد تجدید قراردادنفتبهمنظور تحکیم پایههای قرارداد سال 1933 بود زیرا بااعتراف تقی زاده (وزیر دارایی زمان رضاخان هنگام انعقادقرارداد 1933 و یکی از امضاء کنندگان آن) در مجلس پانزدهم، مبنی براین که در امضای قرارداد مذکور، آلت دستی، بیش نبودهاست و نیز افشای این مطلب که انعقاد و تصویب آن قرارداد، درشرایط خفقان و اختناق صورت گرفتهاست، عملا این قرارداد درداخل و خارج از ایران، بیاعتبار شدهبود. در همین زمان، یعنیچند روز قبل از حادثه پانزدهم بهمن، آیتالله کاشانی، اعلامیهشدید اللحنی علیه شرکت نفت انگلیس صادر کرد و عدهای ازنمایندگان طرح الغاء قرارداد را به مجلس تقدیم نمودند، ولیدولت انگلستان که در صدد تغییر اوضاع بهنفع خودبود، حادثه 15 بهمن 1327 وتیراندازی (ساختگی یاواقعی) به شاه رابهوجود آورد. نقشه طوری طرحریزی شدهبود که در هر صورت، (چهشاه کشته میشد ویازنده میماند) شرایط بهنفع انگلستانتغییر یابد. امابا ناکام ماندن ترور شاه، مزدورانش این حادثهرامستمسک قرارداده وبه سرکوبیآزادی خواهان پرداختند. آیتالله کاشانی، رهبر روحانی مبارزات سیاسی آن روز، شبانه با وضع اهانتآمیزی بهوسیله سرتیپ متیندفتری، فرماندار نظامی تهران در منزلشان دستگیر و به قلعه فلکالافلاک در خرمآباد و سپس به کرمانشاه منتقل و از آن جا بهلبنان تبعید گردید. (4) در این دوره، مجلس فرمایشی، مؤسسانتشکیل شد و با تغییر قانون اساسی، بعضی اختیارات، از جملهاختیار انحلال مجلس، بهشاه واگذار گردید و بهمنظور قانونیکردن قرارداد 1933 طرح خائنانهای موسوم به (قرارداد الحاقیگس- گلشائیان) در اواخر دوره پانزدهم، به مجلس بردهشد، ولیبا نطق طولانی حسین مکی و مقاومت معدودی از نمایندگان، به تصویب نرسید و دوره پانزدهم مجلس، به پایان رسید. (5) مبارزات پیگیر و شجاعانه ملت ادامه یافت و در این زمان، عبدالحسین هژیر، وزیر دربار، بهدست رادمردی شجاع و مؤمناز فدائیان اسلام، بهنام سیدحسین امامی بهقتل رسید. در دوره شانزدهم مجلس، جبهه ملی که بهتازگی اعلامموجودیت کردهبود توانست هشت نفر از نمایندگان خود، ازجمله، دکتر مصدق را به مجلس بفرستد. با انتخاب آیتاللهکاشانی از طرف مردم تهران و تلاش بعضی از علمای بزرگ، نظیر مرحوم آیتالله العظمی بروجردی، ایشان در خرداد 1329 با استقبال با شکوه و بینظیر مردم تهران (که در میان آنان دکترمصدق و نمایندگان جبهه ملی نیز بودند) بهوطن بازگشتند. (6) دریکی از نخستین جلسات مجلس شانزدهم، پیام آیتالله کاشانی، مبنی براعتراض به تبعید غیرقانونی خود و علل آن و بیاعتباریمصوبات مجلس ساختگی مؤسسان (مجلس سنای سابق) وقرارداد تحمیلی نفت، بهوسیله دکتر مصدق قرائتشد. درقسمتی از این پیام آمدهاست: (... نفت ایران متعلق به ملت ایراناست و بهر ترتیبی که بخواهد نسبتبه آن رفتار میکند و قراردادقانونی که با اکراه و اجبار تحمیل شود، هیچ نوع ارزش قضاییندارد و نمیتواند ملت ایران را از حقوق مسلمه خود محرومکند.) (7) با عنوان شدن ملی کردن صنعت نفت در سراسر کشور، آیتالله کاشانی طی اعلامیه مفصلی، کوشش در این راه راتکلیف دینی و وطنی ملت مسلمان اعلام کردند. پس از آن، علما ومجتهدین بزرگی، نظیرآیتالله سیدمحمدتقی خونساری، بهاءالدین محلاتی، عباسعلی شاهرودی، سید محمود روحانیقمی و کلباسی با صدور اعلامیههایی و نیز در پاسخ بهاستفتائات مردم، برلزوم ملی کردن صنعت نفت و حمایت ازآیتالله کاشانی تاکید کردند. (8) از این رو، انگیزه اصلی مردم درحمایت از این نهضت، معتقدات مذهبی آنان بود. اما در صحنهسیاسی، پس از برکناری ساعد و علی منصور، شاه برای مقابله بابیداری و یکپارچگی مردم، سپهبد رزمآرا را که فردی دیکتاتور وحامی منافع انگلستان بود، به نخستوزیری منصوب کرد. او باتلاش فراوان، سعی کرد تا قرارداد الحاقی (گس- گلشائیان) را بهتصویب برساند و در مجلس، صریحا به ملت ایران اهانت کرد واداره صنعت عظیم نفت، به وسیله ایران را غیر ممکن دانست ولی سرانجام، در 16 اسفند 1329 توسط خلیل طهماسبی، عضوفدائیان اسلام، بهقتل رسید و از صحنه سیاستخارج شد. با کشته شدن رزمآرا اوضاع بهکلی عوض شد و مردم نیز باهدایتآیتالله کاشانی وهماهنگیبعضیازنمایند مجلس، تظاهرات واجتماعاتی در حمایت از ملی شدن صنعت نفتبرپاکردند. سرانجام، لایحه ملی شدن نفت در 29 اسفند 1329 درمجلس بهتصویب رسید. نخست وزیری دکتر مصدق پساز قتل رزمآرا، حسیناعلاء، وزیردربار وقت، به نخستوزیریرسید ولی وی پس از مدت کوتاهی استعفا داد. در این هنگام، باپیشنهاد جمالامامی، سرکرده اکثریت مخالف جبهه ملی، دکترمصدق، نخست وزیری را برعهده گرفت. مساله مهم در اینجا اعضای کابینه دکتر مصدق است کهتعدادی از آنها در کابینه قبلی نیز شرکت داشتند. در این میان، سرلشکر زاهدی، که لودر کودتای 28 مرداد ونقشی اساسی وتعیین کننده در آن داشت، بهعنوان وزیر کشور و باقر کاظمی، بهعنوان وزیر امور خارجه که در یکی از کابینههای سابق و دردروه رضاخان نیز همین سمت را برعهده داشت، معرفی شدند. بعدازمعرفیکابینه، یکیازنمایندگان مجلس، درجلسه دوازدهاردیبهشت 1330 چنینگفت: (... منموافقم بادکترمصدق ولی بااین وزرای فراماسون و قزاق که در این کابینه هست مخالفم. ماازدکترمصدق انتظار نداشتیم وزیر فراماسون و قزاق بیاورد... من باوزیر کشوری که نظامی باشد مخالفم، با دیکتاتوری مخالفم) (9) آیتاللهکاشانی، دست دکترمصدق را درانتخاباعضاء کابینهاش، کاملا بازگذاشت وهیچگونهتوصیهای نیز نکرد. این مطلب را طیاطلاعیهای قبل از معرفی کابینه اعلام نمود. (10) در این دوره (اردیبهشت 1330 تا مرداد 1331) آیتاللهکاشانی، بارهاحمایتخود رااز دولت دکترمصدق اعلام داشت و برای مقابلهبا مشکلات و کارشکنیهای داخلی و خارجی، تظاهرات وسخنرانیهایی برپا میشد. با پیامها و اعلامیههای آیتاللهکاشانی، نقشهها و توطئههای عدهای که درصدد ایجاد اختلافاتمذهبی، بین شیعه و سنی و یا با پیشنهاد اخراج زنان از ادارات، درصدد اخلال و آشوب بودند، خنثی شد حتی وقتی کهانگلستان، دولت دکترمصدق را تهدیدبه حمله نظامی کرد، ایشانبا شجاعت، خطاب به خبرنگاران خارجی فرمودند: اگر این کارصورت گیرد، حکم جهاد میدهم. زمانی که کارکنان صنعت نفتبا تحریک تودهایها و دیگر توطئهگران داخلی و خارجیاعتصاب کردهبودند، آیتالله کاشانی با اعلامیههایی آنها را بههمکاری و اتحاد دعوت کردند و هنگامی که دکتر مصدق بهانتشار اوراق قرضه ملی دست زد، آیتالله کاشانی خرید آنها ویاری دولت را یک امر واجب شرعی، اعلام کرد. (11) قیام 30 تیر و بازگشت دکتر مصدق به قدرت در شرایط حساس آن دوران، دکتر مصدق، بهخاطر اختلافباشاه در مورد تصدی سمت وزارت جنگ، در 25 تیر 1331 بدون مشورت وحتی اطلاع آیتالله کاشانی و دیگر همرزمانشاستعفای خود را تسلیم شاه کرد. شاه بلافاصله، قوام السلطنه راکه فردی مورد اعتماد دربار و ازکهنهکاران عالم سیاستبود، برسرکار آورد و او نیز شروع به ارعاب و تهدید مردم کرد. آیتاللهکاشانی مردم را به مبارزه دعوت کرد و در مصاحبه با خبرنگاران، سوگند یاد کرد که اگر قوام برکنار نشود، اعلام جهاد میکند وشخصا کفن پوشیده مردم را همراهی خواهدکرد. (12) در همین زمان، دو بار، دکتر امینی از طرف قوام برایپیشنهاداتی درباره معرفی وزاری مورد اعتماد آیتاللهکاشانی بهمنزل ایشان رفت ولی ایشان در جواب او گفتند: با بودن دکترمصدق، هیچکس نمیتواند نخستوزیر باشد. (13) از طرف دیگر، شاهبا احساس خطر، حسین علاء، وزیر درباررا در 28 تیر ماه به منزل آیتالله کاشانی فرستاد. ایشان با تندیجواب دادند که به شاه بگویید: اگر مصدق برسرکار برنگرددشخصا به خیابان خواهمآمد ومبارزه را متوجه دربار خواهم کرد. ایشان حتیارسنجانی، معاون سیاسی قوامالسلطنه در آن زمان ووزیر کشاورزی در سالهای 40 و 41، را که از طرف قوام، پیشنهادانتخاب شش وزیر رابهایشان دادهبود، باتندی رد کردند وضمن نامهای به وزیر دربار نوشتند: (اگر تا فردا مصدق بر سرکاربرنگردد، شخصا مبارزه را بهطرف دربار، رهبری خواهم کرد.) (14) سرانجام، با قیام ملت در 30 تیر، به رهبری آیتالله کاشانی، شاهبه برکناری قوام تن داده و مصدق با سربلندی، با در اختیار گرفتنسمت وزارت دفاع به پست نخستوزیری بازگشت. عملکرد دکتر مصدق و آغاز جداییها و اختلافات (مرداد 1331 تا مرداد 1332) دکتر مصدق پس از بازگشتبهقدرت، سرلشکر احمد وثوق رابه عنوان معاون وزارت دفاع، یعنی معاون خود، برگزید. سرلشکر وثوق کسی بود که چند روز قبل از آن، به عنوانفرمانده ژاندارمری، دستور شلیک به کفن پوشان قیام 30 تیر درکاروانسرای سنگی و همچنین کفن پوشان کرمانشاه، همدان وقزوین را صادر کردهبود. (او پس از کودتای 28 مرداد در همینمقامابقاءگردید.) ازجمله کسانی کهبه فرماندهی یکیاز واحدهایمهمانتظامی منصوب گردید، سرتیپ، متین دفتری بود. او که در سال 1327 فرماندار نظامی تهران بود شبانه ازطریق بام خانه آیتالله کاشانی وارد منزل شده وایشان را باخشونت و اهانت دستگیر و تبعید کردهبود. (این واحد نظامی، بعد از کودتای 28 مرداد 1332 قبل از دیگران وفاداری خود را بهشاه اعلام کرد.) بر طبق اسناد بهدست آمده از لانه جاسوسیانگلستان، یعنی از خانه ریچارد سدان، مدیرعامل شرکت نفتایران و انگلیس، وی نقش فعالی در برقرارکردن رابطه باانگلستان و جاسوسی برای آنان داشتهاست. (15) او داماد دکترمصدق بود و در زمان سلطنت رضاخان، بهمقام نخستوزیریرسید. علیرغم این سوابق، دکتر مصدق او را از اعضای هیاتایرانی، به هنگام مسافرت به شورای امنیت قرار داد و اعتراضسایر اعضای هیات نیز به جایی نرسید. از دیگر افرادی که بهموجب اسناد خانه سدان، سالها برایشرکت نفت جاسوسی میکردهاست وازطرف دکتر مصدق بهسمت معاون وزارت کارمنصوب شد، دکترشاپوربختیار بود. اینانتصابات و انتصاب بعضی دیگر، نظیر دکتر اخوی به سمتوزارت دارایی و نصرتالله امینی به سمتشهردار تهران، مورداعتراضآیتاللهکاش قرارگرفت. ایشان طی نامهای خصوصی، نسبتبه این انتصابات که عملا پایمال کردن خون شهدای قیام 30 تیر محسوب میشد اعتراض کردند چرا که مسببین آنحادثه و عاملین کشتار مردم، نه تنها به مجازات نرسیدند بلکهبعضی از آنها نظیر سرلشکر وثوق، ترفیع درجه یافتند. در این میان، بعضی از اطرافیان غرب زده دکتر مصدق که باروحانیت میانه خوشی نداشتند نزد او از وحانیتبدگوییهامیکردن. دکتر مصدق نیز در ششم مرداد 1331 نامه تندی بهآیتالله کاشانی نوشت و از ایشان خواست که از هرگونه دخالتدر امور سیاسی کشور خودداری کنند. (16) واقعیت این بود کهدکتر مصدق پس از روی کار آمدن مجدد، روش جدایی دین ازسیاست را که قوامالسلطنه نیز برآن تاکید داشت پیشه خودساخت ولی آیتالله کاشانی بارهاگفتهبودند که در اسلام، دیناز سیاست جدا نیست: اسلام، با تشکیلات کلیسایی فرق دارد ومشارکت روحانیون در سیاستبهمعنای رسیدگی بهامورمسلمین است که خود یک وظیفه مشخص دینی است. (17) دکترمصدق بهگواه یادداشتهای سیاسی ارسنجانی، معاون سیاسیقوام و رئیس تبلیغات او در حکومت چهار روزهاش، که در سال 1335 منتشر گردید، تمام قدرت خود را برای حمایت ازقوامالسلطنه و استخلاص وی بهکار برد. او برای لغو قانونتعقیب و مجازات قوامالسلطنه به عنوان مفسد فیالارض ومصادره اموال او که در تاریخ 12 مرداد 31 به تصویب مجلسرسیدهبود، قانونی تحت عنوان (اجازه تعقیب قوام) به مجلسبرد که هدف او این بود که قانون قبلی را لغو کند. (18) دکتر مصدق و رابطه با آمریکا دکتر مصدق در زمان نخستوزیری، قرارداد تاسیس لانهجاسوسی آمریکا بهنام (اداره اصل چهار)، را رسما با آمریکامنعقد کرد و به جاسوسان آمریکا رسما امکان داد که در تمامشؤون مالی و کشاورزی ایران مداخله کنند. و یکی از خانههایبزرگ خویش را در خیابان فلسطین (کاخ سابق) به مبلغ ماهیانه 3500 تومان به لانه جاسوسی آمریکا اجاره داد. او درنامه خودبه ترومن در 5 تیرماه 1330 مینویسد: (... نظربهاینکه بین ملتینایران و آمریکا همواره روابط دوستانه برقرار بوده و ملتبزرگ وارجمندآمریکااز طرفداران جدی آزادی و حاکمیت ملل شناختهشده وفداکاریهای آن ملتنیک نهاد، دردو جنگ اخیربهترین گواهاین معنی است لازم دانستم که خاطر آن حضرت را از جریاناتاخیر مستحضر سازم و یقین دارم که دولتهای آزاد جهانخصوصادولت دوست ماآمریکادراین موضوع مهماز معاضدتبه آمال ملی ایران خودداری نخواهند کرد) (19) این نامه در حالینوشته میشد کهیک ماه قبلازآن، آیتالله کاشانی درپیامی، که دراجتماع مردم، در رابطه با اعتراض به مداخلات بیگانگان دربهارستان تشکیل شدهبود قرائت گردید، چنین آوردهبودند: (... ملت مسلمان ایران اکنون بهفضل الهی از خواب غفلتبیدارشده و به حقوق خود آشنا گردیده، تا اساس استقلال کاملسیاسی و اقتصادی خود را مستقر نکند، از پای نخواهد نشستوعموما تنفر خود را از مداخلات استقلال شکنانه انگلسیها وآمریکاییهابه سمع عالمیان میرساند). (20) دکتر مصدق در مسافرت خود به آمریکا چهل و دو روز درآن کشور اقامت کرد و پس از بازگشت در قسمتی از گزارش سفرخود چنین گفت: (... در واشنگتن مدت بیست و پنج روز با آقایژرژمکگی، معاون وزارت خارج آمریکا، در تماس بودم. اوبعضیروزها دوبار بهدیدن من میآمد... بنده صاف وپوستکنده عرض کنم که آقای ژرژمکگی با من در این مدتبیست و پنج روز مثل یک برادر صمیمی بود...) (21) لازم به ذکراست که شخص مذکور، مامور شرکتهای نفتی آمریکا بودهاستو روابط حسنه دکتر مصدق با آمریکاییها آن چنان بود که گاهیبین او و لوییهندرسن، سفیر کبیر آمریکا، ملاقاتهای هفتساعته صورت میگرفت. (22) او با پذیرش و تمدید قرارداد (جم- آلن) ارتش ایران را تحت تسلط مستشاران آمریکایی نگهداشت و امور اقتصادی ما بیش از پیش در قبضه آنان قرارگرفت. (23) لویی هندرسن، سفیر آمریکا در ایران، در گزارشفروردین ماه 1331 خود، راجع به وضعیتسیاسی ایران برایمقامات وزارت خارجه و دستگاههای جاسوسی آمریکامینویسد: (دکتر مصدق چه در مورد قبول شرایط بانکبینالملل برای حل مساله نفت ایران و چه درباره قرارداد نظامیایران و آمریکا حسن نیتبهخرج داده و با نظرات آمریکاییهاروی موافق داشتهاست، ولی در این جریانات فقط یک عاملمزاحم مداخله کرده که مانع حل قضیه بهنفع آمریکا شدهاست واین عامل مزاحم که مانع تسلیم ایران بهنظرات بانک بینالملل وادامه همکاری بین ایران و آمریکا میباشد آیتالله کاشانیاست...) (24) بعد از ترومن، آیزنهاور رئیس جمهور آمریکا شد ودکتر مصدق در قسمتی از نامه خود به او چنین نوشت: (اکنونکه در اثر اقدامات رکتسابق و دولت انگلستان، ملت ایران دربرابر مشکلات اقتصادی و سیاسی بزرگی قرار گرفتهاست کهادامه این وضع از نظر بینالملل نیز ممکن است عواقب خطیریداشتهباشد واگر دراین موقع کمک مؤثر و فوری به این مملکتنشود شاید اقداماتی که فردا بهمنظور جبران غفلت امروز بهعملآید خیلی دیر باشد... ملت ایران امیداوار است که با مساعدت وهمراهی دولت آمریکا موانعی که در راه فروش نفت ایران ایجادشده برطرف شود و چنانچه رفع موانع مزبور برای آن دولتمقدور نیست کمکهای اقتصادی مؤثری بفرمایند تا ایرن بتوانداز سایر منابع خود استفاده نماید. ) (25) اعتماد بیش از حد دکترمصدق به آمریکاییها در حالی که آنها درصدد تصاحب منابعنفتی ایران و گرفتن ماهی از آب گلآلود بودند از سیاستمدارکهنهکاری چون مصدق (26) دور از انتظار بود. جای تعجب استکه نخستوزیری که او را بهصورت قهرمان ملی و رهبر نهضتملی شدن نفت معرفی کردند در مقابل رئیسجمهور آمریکا اینچنین دست تکدی دراز کند و حکومتخود را آن چنان ضعیفبشمرد که تنها راه نجات کشور را کمک آمریکا بداند. زمینههای کودتای 28 مرداد و عوامل شکست نهضت 1- با اینکه دکتر مصدق قبل از رسیدن به مقامنخستوزیری بارها ضمن نطقهایی در مجلس، مخالفتخود رابا واگذاری اختیارات قانونگذاری به یکی از وزرا یا دولت اعلامکرده و آن را مخالف قانون اساسی میدانست در تیر ماه 1331 ازمجلس تقاضای اختیارات قانونگذاری بهمدت شش ماه را نمودکه مجلس، در آن موقع با این تقاضا موافقت نکرد و او تحتعنوان اختلاف با شاه بر سرگرفتن پست وزارت جنگ در 25 تیرماه استعفاء کرد، ولی سرانجام پس از بهقدرت رسیدن مجدددر 21 مرداد 1331 این اختیارات را از مجلس گرفت وبرای باردوم در دی ماه همان سال تقاضای تمدید این اختیارات را کرد. در آن موقع، آیتاللهکاشانی که رئیس مجلس شورای ملی بودندطی نامهای به مجلس لایحه مزبور را ناقض اصول 11، 13، 24، 25، 27 قانون اساسی و اصول 7، 27، 28 متمم آن دانسته و بهشدت با این امر مخالفت کردند و از اصل تفکیک قوا بهعنوانضامن بقای دموکراسی و آزادی ملت دفاع کردند. 2- عدم دستگیری و مجازات مسببین کشتار مردم در 30 تیرماه 1331 و نجات قوامالسلطنه از اعدام و مصادره اموال، باحمایت دکتر مصدق که قبلا بدان اشاره شد. این انتصابات وکوتاهیها در مجازات جنایتکاران، مردم انقلابی را از مجاهدت وجانفشانی در راه نهضت دلسرد میکرد و اعتراض جامعهروحانیتبهویژه آیتالله کاشانی را درپی داشت، ولی دکترمصدق به گونهای عمل کرد که عوامل حزب توده و روزنامههایجیرهخوار دولت، زشتترین ناسزاها و تهمتها را به آن روحانیمجاهد نسبت دهند. بهعنوان مثال، وقتی که ایشان در اسفند، 1331 با خروج شاه از کشور مخالفت کرد، زیرا آن را توطئهحساب شده دربار و عوامل خارجی میدانستند، ایشان را بهسازش با دربار متهم کردند. لازم بهذکر است که دکتر مصدق باخروج شاه موافق بود و حتی مخارج سفر او را بهمیزان دههزاردلار تامین کرد. (27) 3- دکتر مصدق با این که برای بار دوم، اختیارات ویژهقانونگذاری را از مجلس گرفت و با این که در دادن این اختیاراتبه او پنجاه نفر از هشتاد نماینده مجلس آن دوره، رای مثبتدادهبودند و انتخابات این دوره از مجلس در زمان خود دکترمصدق انجام گرفتهبود، پس از برگزاری انتخابات، درباره آنگفت: (بااین حال، اطمینان کامل دارم که 80 از نمایندگانی کهبه مجلس میروند، نماینده حقیقی ملتخواهند بود و جزبهصلاح مملکت کاری نمیکنند. (28) باوجود همه این مسایل، اوبرای از بین بردن مصونیت پارلمانی نمایندگان مخالف، در صددانحلال مجلس برآمد زیرا عدهای از نمایندگان مجلس در مقابلخلافکاریهای دولتسکوت نمیکردند و چند نفر از آنان طرحاستیضاح دولت رامطرح کردند. دکترمصدق مدعی شدکه مجلسدر کار دولت کارشکنی میکند و باعذرهای گوناگون از حضور درمجلس و جواب، خودداری کرد و سرانجام با رفراندمی عجیبو غریب در 12 مرداد 1332 مجلس را منحل کرد. جالب این که کودتای 28 مرداد تنها شانزده روز پس ازانحلال مجلس بهاجراء درآمد چرا که دیگر، سنگری بهناممجلس برای افشای نقشهها و توطئههای دشمنان وجود نداشتو دستشاه و حامیان داخلی و خارجیاش برای اجرای نقشهکودتا به سرکردگی سرلشکر زاهدی باز بود. بامطالعه حوادث سیزدهماهه، بیننخست وزیری مجدد دکترمصدق تا کودتای 28 مرداد، به این نتیجه میرسیم که استعمارانگلستان با همکاری ظاهر و پنهان مقامات آمریکایی و دستگاهجاسوسی این کشور، تنها راه غلبه بر نهضت ملی مردم ایران و بهشکست کشاندن آن را جدا کردن مردم و دولت دکتر مصدق ازروحانیت مبارز، که پرچمدار مبارزات سیاسی- مذهبی آنآیتالله کاشانی بود، تشخیص داد. از این رو نقشههای وسیعیبرای ایجاد اختلاف و بدبینی در میان این دو قشر، به اجراء درآمد و در این راه از عوامل حزب توده و چپ گرایان تاروشنفکران غرب زده وابسته بهخود، حداکثر استفاده را بردند. دکتر مصدق نیز به عمق فاجعهای که بعد از کنار گذاشتن آنروحانی مجاهد، پیش خواهد آمد پی نبرد و همواره فکر میکردکه دولت او برای همیشه، حمایت تودههای مردمی را با آناتحاد و همبستگی سیتیر 1331 بهدنبال خود دارد. وقتی کهآیتالله کاشانی مقدمات کودتا را مشاهده کرد و توطئه دربار بهسرکردگی سرلشکر زاهدی و هماهنگی آمریکا و انگلیس باهدایت ژنرال (شوراتسکف) (عامل سیا در تهران) و (هندرسن) سفیر کبیر آمریکا و دیگر عوامل مزدور داخلی را جهتسرنگونی دکتر مصدق محرز دید، یک روز قبل از کودتا با لحنتلخ و شکوهآمیزی که از خاطر رنجیدهاش حکایت میکردحتمی بودن وقوع کودتا را طی نامهای بهوی اطلاع داد. درقسمتی از این نامه آمدهاست: (... صلاح دین وملتبرایاین خادم اسلام بالاترازاحساساتشخصی است و علیرغم غرض ورزیها وبوق وکرنای تبلیغاتشما، خودتان بهتر از هرکس میدانید که هم و غمم در نگهداریدولت جنابعالی است که خودتان به بقای آن مایل نیستید. ازتجربیات رویکارآمدن قوام ولجبازیهایاخیر، برمن مسلماستکه میخواهید مانند سیام تیر کذایی یک بار دیگر ملت را تنهاگذاشته و قهرمانانه بروید). زاهدی را که من با زحمت در مجلستحت نظروقابلکنترلنگاه داشتهبودمبالطایفالحی کردیدوحالا همان طورکه واضح بوده، در صددبهاصطلاح، کودتاست. اگر نقشه شما نیست که مانند سیام تیر عقب نشینی کنید وبه ظاهر قهرمان زمان بمانید و اگر حدس و نظر من صحیحنیست که همان طور که در آخرین ملاقاتم به شما گفتم و بههندرسن هم گوشزد کردم که آمریکا ما را در گرفتن نفت ازانگلیسها کمک کرد و حالا بهصورت ملی و دنیاپسندیمیخواهد به دست جنابعالی این ثروتها را به چنگ آورد و اگرواقعا با دیپلماسی نمیخواهید کنار بروید این نامه من سندی درتاریخ ملت ایران خواهد بود که من شما را با وجود همه بدیهایخصوصیتان نسبتبه خودماز وقوع حتمی یک کودتا به وسیلهزاهدی که مطابق با نقشه خود شماست آگاه کردم که فردا جایهیچ گونه عذر موجهی نباشد). متاسفانه دکترمصدقبهجایاقدامات فوری و پیشگیرانه جوابزیر را خدمت آیتاللهکاشانی ارسال کرد: (27 مرداد، مرقومهحضرت آقا به وسیله آقاحسن آقاسالمی زیارت شد، اینجانبمستظهر به پشتیبانی ملت ایران هستم والسلام. (29) با توجه به جواب دکتر مصدق، به این نکته پی میبریم کهیکی از عوامل دیگری که در شکست نهضت ملی مؤثر بود، سیاست مماشات و سازش در مقابل توطئهگران بود. به عنوانمثال، سرلشکر زاهدی دو نوبت (یکی در شهریور 1331 ودیگری در اوایل اسفند 1331) بهاتهام شرکت در طرح کودتاعلیه دولت مصدق وکمک به ایلبختیاری برای شورش، دستگیر (30) ولی هر بار با وساطت دربار آزاد شدهبود. اینسیاستبه حدی در سرنگونی دولت او مؤثر بود که حتی یکیاز شیفتگان دکتر مصدق نسبتبه او انتقاد کرده و مینویسد: باوجود اینکه دکتر مصدق از فعالیت پشت پرده اطلاع کافیداشت... با پیروی از سیاست همیشگی خود که مبنی بر عدمقاطعیت و مماشات بود، حتی پس از شروع کودتا، تا عمقحادثه را درک نکرد حاضر نشد که حتی بنابر درخواست و اصراربعضی از یاران صدیقش با اعلام رادیویی از مردم استمدادبطلبد. (31) از این رو میبینیم، که در سیام تیر با اینکه شاه بر سرقدرت و دکتر مصدق برکنار شدهبود، اما وحدت و یکپارچگیمردم با هدایت روحانیت، شاه را به زانو درآورد و مصدق بهقدرت بازگشت ولی در 28 مرداد با این که شاه فراری بود ومصدق با سمت وزارت دفاع بر سرقدرت بود، کودتا بهوقوعپیوستبعد از وقوع کودتا و روی کار آمدن سرلشکر زاهدی، وقتی که دولت مذاکره را با دولت انگلستان آغاز کرد. آیتاللهکاشانی به مبارزه با حکومتبرخاسته و نسبتبه وضع اختناقآمیز آن روز و بی اعتباری مصوبات مجلس هیجدهم وقراردادهای نفتباکنسرسیوم، به سازمان ملل نامهای نوشتند. دراعلامیهای که در رابطه با عقد قرارداد با کنسرسیوم صادر کردندصریحا به سیاستهای آمریکا و همکاری و تجدید رابطه بادولت انگلستان حمله کردند. (32) بنابراین میبینیم که مبارزاتایشان حتی پس از کودتای 28 مرداد علیه دولت زاهدی ومذاکرات او با آمریکا و انگلستان جهت عقد قراردادهای نفتی ومحوآثارنهضت ملی کردن نفت ادامه داشت. سخنگوی دولتزاهدی ازایشان به عنوان شخص مجهول الهویهای که میخواهدجنجال راهبیندازد ونظمرابرهم زندنامبرد وبانقشه حسابشدهایفرزندجوانش، سیدمصطفی رامسموم کرد. سپسبا دستگیری وزندانی کردنآن عالم مجاهد، ایشان راتاآستانه اعدام پیش بردند واگرایستادگی جامعه روحانیت، به ویژهآیتالله العظمیبروجردی، قدسسره، نبودازآن مهلکه، نجاتنمییافتند. (33) البته دربار شاه در هرزمان سعی میکرداز وجهه علمای دینو مراجع و روحانیون مورد اعتماد و علاقه مردم بهنفع خوداستفاده کرده و یا حداقل، حیثیت آنها را لکهدار کند. به همیندلیل میبینیم که بعد از کودتای 28 مرداد، سرلشکر زاهدیبدون اطلاع قبلی وبهطورناگهانی به منزل آیتاللهکاشانی رفته وسوگند یاد کرد که راه مصدق را در مساله نفت ادامه دهد و آیتالله کاشانی از او خواستند که برای اثبات صداقتخود، دستورآزادی افراد دستگیر شده را صادر کند و مطبوعات نیز آزاد باشند. و... ولیبه محض مخالفت واثبات سرسپردگی زاهدی به آمریکاو انگلستان، ایشان مخالفت و مبارزه خود را با دولت او شروعکردند و شاه در آخرین لحظات عمر ایشان برای بدنام کردن آنعالم مجاهد، بدون اطلاع قبلی، به عنوان عیادت به منزل ایشانآمد، ولی ایشان از او روی گردانده و با او صحبتی نکردند. (34) نتیجهگیری (درسها و عبرتها) از آنجا که یکی از نیرنگهای قدیمی استعمار، در مقابله بانهضتهای انقلابی و مردمی، این است که وقتی متوجه شود کهدیگر نمیتواند رو در روی ملتبایستد و دیگر کاری از دستعوامل مزدور وشناخته شده داخلی ساختهنیست، عواملخود رادرصفوف انقلابیون، به عنوان چهرههای ملی و دلسوز محرومینجازدهتا رفته رفتهانقلاب را ازدورن تهی کرده و به سوی اهداف وخواستههای خود بکشاند. از این رو، وقتی که پیروزی انقلابشکوهمند اسلامیایران درسال 57 نزدیک بود استعمار غرب بهسرکردگی آمریکا در صدد علم کردن و جازدن چهرههایی از اینقبیل برآمد. به عنوان مثال، برای جلوگیری از پیروزی انقلاب ونگهداشتن شاه بر سرقدرت، شاهپوربختیار رابهعنوان یک چهرهملی، مبارز ودلسوز ملتبر سر کار آوردند، در حالی که او اززمان دکتر مصدق و قبل از آن برای شرکتسابق نفت جاسوسیمیکردهاست واسنادآن در سال 1330 از خانه ریچارد سدان کهدر آن زمان، لانه جاسوسی انگلستان نام گرفت، کشف شدهبود. او کسی بود که قبل از روی کار آمدن و زمانی که هنوز عضوجبهه ملی بود خطاب به سپهبد مقدم، رئیس ساواک چنینمیگوید: (خمینی پیش افتاده است و فعلا کاری نمیشود کرد، ما برای این که بتوانیم رهبری جنبش را از اختیار او خارج کنیمباید منتظر فرصت و زمان باشیم، اما تا آن موعد نرسیده ما بایدحتیالمقدور، دوش به دوش خمینی حرکت کنیم و پس از آن درفرصت مناسب او را کنار زنیم و خودما آن توانایی را پیدا کنیم کهمستقلا عمل کنیم. این خواست همه ماست.) (35) و هم از این روست که میبینیم رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذارجمهوری اسلامی حضرت امام خمینی (قدسسره) بارها در طیدوران حیاتشان، درباره عوامل پیروزی انقلاب اسلامی ایرانصحبت فرمودند که در یکی از آن سخنان، عامل مهم پیروزیانقلاب اسلامی و تداوم آن را اسلامی بودن نهضت و فداکاری وجانفشانی برای مکتب ذکر کردند و عامل شکست و ناتمامماندن نهضت ملی شدن نفت در دوران دکتر مصدق را تکیه برملیگرایی بیان فرمودند. (36) ایشان بارها ملی گرایی را نکوهشکرده و میفرمودند: ما اسلام را میخواهیم و از ملیگرایی سیلیخوردهایم و... ماچقدر سیلی از این ملیتخوردیم، مانمیتوانیم تحمل کنیم به این که هر کس، هر جوری دلشمیخواهد، خیر، من دلم میخواهد که حالا دمکرات باشد، مندلم میخواهد که ملی باشد، من دلم میخواهد که ملی واسلامی باشد) ما از اینها ضربه دیدهایم، ما اسلام را میخواهیمغیر اسلام را نمیخواهیم... (37) از عوامل مهم شکست نهضتملی، در آن عصر این است که هیچ یک از رجال سیاسی ومذهبی، مبارزه خود را متوجه دربار و شخص شاه که عامل فسادو توطئه و وابستگی کشور به اجانب بود نکرد. شاید بتوان دراینباره چنین گفت که آنان یا آن دید وسیع سیاسی و گسترده رانداشتند و یا شرایط اجتماعی را مناسب برای چنین اقدامینمیدیدند. در این زمینه رهبر کبیرانقلاب امام خمینی (قدسسره) در قسمتی از سخنان خود، در باره دوران نهضت ملیشدننفت فرمودند: (... قدرت دست دکتر مصدق آمد لیکن اشتباهاتهم داشت، او برای مملکت میخواستخدمت کند لکن اشتباههم داشتیکی از اشتباهات او این بود که آنوقتی که قدرتدستش آمد این را (شاه) خفهاش نکرد که تمام کند قضیه را. اینبرای او کاری نداشتبلکه ارتش دست او بود همه قدرتها دستاو بود و این همه این ارزش را نداشت. آن وقت این طور نبود کهآدم قدرتمندی باشد، مثل بعد که شد، آن وقت ضعیف بود لکنغفلتشد و غفلت دیگر این که مجلس را ایشان منحل کرد... (38) پینوشتها: 1- شهید سید حسنآیت، چهره حقیقی مصدقالسلطنه، به نقلاز: حیات یحیی، ج 4، (قم: دفتر انتشارات اسلامی، 1363)، ص 343 و 328 2 و 3- همان، ص 43 و 192- 200 4- گروهی از هواداران نهضت اسلامی ایران واروپا، روحانیت واسرار فاش نشده ازنهضت ملی شدن صنعت نفت، (قم: دارالفکر، 1358)، ص 72 5- خواندنیها، شماره 37، تیرماه، 1328 6- روزنامه اطلاعات، 21 خردادماه، 1329 7- روحانیت واسرار فاشنشده، پیشین، ص 80 8- روزنامهاطلاعات، 17 و 23 و 24 و 26 و 27 اسفند 9 1329 فروردین 1330 9- مذاکرات مجلس، جلسه 143 روز یکشنبه 22 اردیبشهت 1330 10 و 11 و 12- روحانیت واسرار فاش نشده، پیشین، ص 21- 25 و 122 13 و 14 و 15 و 16- سیدحسن آیت، پیشین، ص 284، ص 283 و ص 64 17- روزنامه اطلاعات، 26 اسفند 1329 و 15 خرداد 1330 18 و 19- شهید سید حسن آیت، پیشین، ص 67 و 79 و 80 20- روحانیت واسرار فاش نشده، پیشین، ص 124 21 و 22 و 23 و 24- شهید سید حسن آیت، پیشین، ص 69 و 70 25 و 26- مهدی بهار، میراث خواراستعمار، (تهران: امیرکبیر، 1357)، ص 2764- روزنامه اطلاعات، 19 اسفند 1331 و 13 و 23 اسفند 1331 28 و 29- سیدحسن آیت، پیشین، ص 81 و 215 30- روحانیت واسرار فاشنشده، پیشین، ص 220 ص 187 و ص 40- 51 31 و 32- جامی، گذشته چراغ راهآیندهاست، (تهران: ققنوس، 1362)، ص 658 و 689 33 و 34 و 35- روحانیت واسرار فاش نشده، پیشین، ص 187 وص 40- 51 36- امام خمینی (ره)،/ 17 آبان/ 1372، صدای جمهوری اسلامیایران. 37 و 8 3- امام خمینی (ره)، صحیفه نور، ج 12، (تهران: وزارت ارشاد اسلامی، 1361)، ص 256 ج 3، ص 36 2.نقش آیت الله کاشانی در ملی شدن صنعت نفت مرحوم آیت الله کاشانی در تمامی مراحل نهضت ملی شدن نفت، شکل گیری، پیروزی و بعد از آن نقش اساسی و بسیار با اهمیتی داشته اند. توضیح آنکه: 1 نقش آیت الله کاشانی در پیدایش و شکل گیری نهضت ملی شدن نفت: 1-. 1 در مجلس شانزدهم، زمانی که قرارداد (گس گلشائیان) در مجلس در حال بررسی بود، آیت الله کاشانی به عنوان نماینده مجلس شانزدهم بعد از بازگشت از تبعید به لبنان، پیامی درباره این قرارداد صادر نمودند که توسط دکتر مصدق در مجلس قرائت شد در بخشی از آن آمده: (وقتی که مسأله نفت مطرح شد، وظیفه دینی و ملی دانستم که نظر ملت ایران را در باب مظالم شرکت نفت و حقوق مغصوبه ملت ایران در طی اعلامیه ای منتشر کنم و جدا استیفاء حقوق از دست رفته آنها را بخواهم و مخالفت مردم را با هر قرارداد یا عملی که مشعر بر تثبیت و تأیید عمل اکراهی... باشد اظهار نمایم... نفت ایران متعلق به ملت ایران است و به هر ترتیبی که بخواهد نسبت به آن رفتار می کند...) (زندگی نامه آیت الله کاشانی، سیدمحمد موسوی، انتشارات بشیر، قم، ص 7 و 8 و نهضت روحانیون ایران، علی روان، ج 2، ص 482 (سند شماره 8)) 2-. 1 در اعلامیه ای که آیت الله کاشانی در مورد ملی شدن صنعت نفت صادر نمودند آمده است: (بر همه کس واضح و آشکار است که تمام بلیات و مصائب خصوصا هرج و مرج دستگاه اداری و غارت بیت المال و تسلط زمامداران نالایق و مملکت فروش و به طور کلی تشویق خیانت کاران و حبس و تبعید و زجر وطن پرستان در اثر سیاست جابر انگلستان در مملکت ما به وجود آمده... برای غارت نفت ایران که بزرگترین و مهم ترین ثروت ملی ماست مرتکب شده و می شود... ملی شدن صنعت نفت در ایران تنها چاره بیچارگی های ماست...) (نهضت روحانیون ایران، همان، ص 484) بعد از انتشار اعلامیه، اجتماع بزرگی در مسجد شاه (سابق) برپا گردید که در آن سخنرانان راجع به ابطال قرار داد نفت 1312 شمسی 1933 به سخنرانی پرداختند و خواستار ملی شدن صنعت نفت شدند. به دنبال ایت الله کاشانی، آیت الله العظمی خوانساری، آیت الله بهاءالدین محلاتی، آیت الله شاهرودی و حجت الاسلام سیدمحمود روحانی قمی و عده ای دیگر از علما و مراجع تقلید با صدور فتاوی خود ضمن تجلیل از آیت الله کاشانی نظر ایشان را در مورد ملی شدن صنعت نفت قویا مورد تأیید قرار دادند. آیت الله خوانساری در اعلامیه خود نوشتند: (با اینکه مثل حضرت مستطاب آیت الله کاشانی دامت برکاته که مجتهدی عادل و با شهامت و دلسوز و فداکار برای مصالح دین و دنیای مردم اند با این همه جدیت ترغیب و تحریض مردم را بیدار می کنند، دیگر مجال عذری برای کسی باقی نمی ماند). (روحانیت و اسرار فاش نشده از نهضت ملی صنعت نفت، انتشارات دارالفکر قم، 1358، ص 14) 2 نقش آیت الله کاشانی در تصویت ملی شدن نفت: رزم آرا یکی از مهمترین موانع در مقابل ملی شدن نفت بود بعد از نخست وزیر شدن وی، آیت الله کاشانی اعلامیه شدیداللحنی صادر و مردم را دعوت به مقاومت در مقابل این حکومت کرد. مقاصد حکومت رزم آرا که برای سرکوبی نهضت ملی ایران و توافق با شرکت انگلیسی قدرت یافته بود و با ملی شدن نفت مخالفت می کرد با مبارزات مردم عقیم ماند. و بالاخره با اقدام حماسی خلیل طهماسبی که از پیروان آیت الله کاشانی و یاران نزدیک نواب صفوی بود در به قتل رساندن مهره استعمار (رزم آرا)، این مانع جدی بر سر راه ملی شدن صنعت نفت برداشته شد. آیت الله کاشانی در یک مصاحبه مطبوعاتی صریحا بیان داشت: (قاتل رزم آرا باید آزاد شود، زیرا این اقدام او در راه خدمت به ملت ایران و برادران مسلمانش انجام شده و در حقیقت حکم اعدام رزم آرا را ملت صادر کرده است). (تاریخ سیاسی معاصر ایران، سیدجلال الدین مدنی، دفتر انتشارات اسلامی، قم، بهمن 1361، ص 185) پیامد قتل رزم آرا این بود که نمایندگان وابسته به انگلیس در مجلس شانزدهم که مانع ملی شدن صنعت نفت بودند، عقب نشینی کرده و سیطره کامل موقعیت سیاسی با آیت الله کاشانی شد. (سیاست، دیانت و آیت الله کاشانی، غضنفر رکن آبادی، نشر مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1379، ص 40) سرانجام با پشتوانه مردمی و رهبری مذهبی و سیاسی آیت الله کاشانی و کوشش نمایندگان اقلیت مجلس شانزدهم خصوصا دکتر مصدق، اصل ملی شدن صنعت نفت در 24 اسفند 1329 به مجلس شورا ملی ارائه و در 29 اسفند در مجلس سنا به تصویب رسید. 3 نقش آیت الله کاشانی بعد از تصویت ملی شدن نفت: بررسی واقعیات تاریخی به خوبی بیانگر این موضوع است که آیت الله کاشانی نقش بسیار مهمی در تثبیت ملی شدن صنعت نفت و کمک به دولت در این زمینه داشته اند، اهم این اقدامات عبارتند از: 1-. 3 تصویب اهل ملی شدن صنعت نفت اولین گام بود و اجرای آن و مواجهه با تهدیدات و فشارهای خارجی به پشتوانه جدی آیت الله کاشانی که نقش به سزایی در بسیج مردم و فراهم آوردن زمینه های ملی شدن صنعت نفت داشت و حمایت ایشان از دولت مصدق که تازه به نخست وزیری رسیده بود،
سلام. ملی شدن صنعت نفت یعنی چی؟ ایا ملی شدن خوب بود یا بد؟
با سلام و تحیت و قدردانی از مکاتبه ی شما با این مرکز ملی شدن صنعت نفت یکی از نقاط عطف و حوادث سرنوشت ساز در تاریخ مبارزاتی مردم مسلمان ایران با استبداد داخلی و استعمار خارجی است.که در 29 اسفندماه 1329 به دنبال مبارزات پیگیر مردم مسلمان کشورمان با استعمارانگلیس و رژیم دست نشانده شاه به رهبری آیت الله کاشانی و دکترمحمد مصدق به پیروزی رسید.و قانون ملی شدن صنعت نفت:(به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به تأمین صلح جهانی، امضاکنندگان ذیل پیشنهاد مینمائیم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثنا ملی اعلام شود یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهرهبرداری در دست دولت قرارگیرد.) به تصویب رسید.به عبارت دیگر در این ماجرا صنعت نفت ایران که توسط بیگانگان و عمدتا استعمار انگلیس در طی قراردادهای استعماری قبضه شده بود با مجاهدات ملت ایران در قالب تصویب قانون فوق ملی گردیده و از انگلیس خلع ید شد. بدیهی است که ملی شدن صنعت نفت فی نفسه اتفاق مثبتی بود که در فضای دیکتاتوری پهلوی می توانست به منزله ی سرآغازی برای استفاده از نیروی عظیم ملت در راستای استقلال و آزادی این مرز و بوم گردد که متاسفانه در ادامه به خاطر برخی اشتباهات و احیانا خیانت ها این راه شروع شده به پایان نرسید و در همان ابتدا زمینگیر گردید. البته لازم به تذکر نیست که این مساله در ارزیابی مثبت از پدیده ملی شدن صنعت نفت خللی ایجاد نمی کند و سخن در ممکن بودن ادامه ی مسیر مبارزات ملت ایران در برابر استبداد و استعمار بود که متاسفانه به دلالیل متعددی این مساله محقق نگردید. جهت آَشنایی بیشتر با تحولات و حوادث تاریخی آن زمان و نحوه عملکرد رهبران نهضت مقاله ای تحت عنوان (تحلیلی بر نهضت ملی شدن نفت ایران (29 اسفند 1329) (درسها و عبرتها) محمد جمال خلیلیان) به نقل از مجله معرفت شماره 7 در پیوست پاسخ آورده می شود . همچنین در ادامه مقاله ای پیرامون نقش ایت الله کاشانی در ملی شدن صنعت نفت خدمتتان تقدیم می گردد. مجددا از مکاتبه ی شما با این مرکز قدردانی می نماییم. منتظر سوالات بعدی شما هستیم. پیوست: 1. (تحلیلی بر نهضت ملی شدن نفت ایران (29 اسفند 1329) (درسها و عبرتها) مروری برحوادث پنجاه ساله قبلاز نهضت ملیشدننفت ایران، در عهد شاهان نالایق قاجار، پس از دو مرحلهشکست در جنگ های یازده ساله خود با روسیه تزاری و عقدقراردادهای ننگین و اسارتآور گلستان و ترکمنچای با آن کشور، صحنه رقابت دولتهای اروپایی بهویژه انگلستان برای گرفتنامتیازات مشابه از سلاطین نالایق قاجار گردید. در این میان، عجیبترین قرارداد، قراردادی بود که دولت ایران با (بارونژولیوس رویتر) منعقد کرد که بهموجب آن، امتیاز بهرهبرداری واستفاده از کلیه جنگلها، نهرها، معادن ذغال سنگ، آهن، مس، سرب، نفت و غیره، بهمدت هفتاد سال به یک رکتخارجیواگذار میشد و سهم ایران پس از بهرهبرداری 15 از منافعخالص بود. (یعنی سهم صاحب ثروت تقریبا 16 بود) اینقرارداد، به حدی عجیب و باورنکردنی بود که حتی (لردکرزن) ازسیاستمداران مشهور انگلستان و از پایهگذاران سیاستاستعماری آن کشور، در باره این قرارداد، چنین مینویسد: (واگذاری کلیه منابع صنعتی یک مملکتبهدستخارجی، حقیقتا عجیب و غریب بهنظر میآید و حرارت انگلیس دوستیدر تهران در هیچ تاریخی تابه این درجه بالا نرفتهبود.) در مقابل چنین قراردادی رجال، جاهل و متملق وابسته بهدربار، نامهای به ناصرالدینشاه نوشته و اظهار داشتند که درطول دوهزاروپانصد سال تاریخ ایران، چنین قدم بزرگی بهنفعملت ایران برداشته نشدهاست. ولی با اعتراض و تظاهر مردمسرانجام، شاه مجبور شد صدراعظم، مشیرالدوله را که نقشبسزایی در عقد این قرارداد داشت عزل کند و عملا قرارداد (رویتر) بهحالت تعلیق درآمد البته استعمار انگلستان از پایننشست و بهموجب قرارداد (دارسی) امتیاز نفت را بهمدتشصتسال بهدست آورد. (1901- 1961 م) با مشاهده تزلزل، در ارکان حکومتی سلسله قاجار و وضع آشفته ایران، انگلستانرضاخان را بهقدرت رسانید و درصدد برآمد تا با ترویج فرهنگغربی، تحت عنوان تجدد و تمدن، اسلام را که بزرگترین مانعاستبداد و استعمار بود از سر راه بردارد، تادیگر، مقاومتی دربرابر استعمارگری آن کشور صورت نگیرد. جالب اینکه خودرضاخان درباره اینکه انگلیسیها او را بر سرکار آوردهاند وخواهان تمدید مدت اعتبار امتیاز نفت جنوب هستند، درحضور هیات هشتنفری مشاورین خصوصی خود، به این دونکته اعتراف کردهاست. حاج میرزا یحیی دولتآبادی، در کتابخاطراتش در این باره چنین مینویسد: (سردار سپه از رویروحیات نظامی، حرفها را صریح و به اصطلاح عوام، پوستکنده میزند چنان که در یکی از جلسههای مشاوره خصوصیکه در خانه دکتر محمدخان مصدق السلطنه منعقد بود و ازوطنپرستی، صحبتبه میان آمد، او گفت: مثلا مرا انگلیسیانسرکار آوردند اما وقتی آمدم، به وطنم خدمت کردم...) و درجای دیگر میگوید: (انگلیسیان چند مطلب از دولت ایرانمیخواهند، از جمله، تمدید مدت اعتبار امتیاز نفت جنوب، معروف به امتیاز دارسی...) (1) رضاخان ماموریتخود را بهخوبی انجام داد زیرا پس ازتحکیم پایههای حکومتخود و مسلط شدن براوضاع، نقاب ازچهره عوامفریبانه خود برگرفت و با لغو قرارداد (دارسی) در سال 1312 شمسی قرارداد دیگری که بهمراتب، بدتر از قرارداد اولبود با دستیاری تقیزاده و چندنفر دیگر، با دولت انگلستانمنعقد کرد. (قرارداد مشهور به قرارداد 1933) مطابق قرارداد (دارسی) پس از انقضای مدت قرارداد، کلیه تاسیسات شرکتنفت که میلیونها دلار قیمت داشتبه ایران تعلق میگرفت، ولیرضا خان با انعقاد قرارداد جدید، مانع از این امر گردید، علاوهبراین، سی و دو سال، به مدت قرارداد، افزود. سرانجام، باعوض شدن اوضاع و شرایط در جنگ جهانی دوم، در شهریور 1320 رضاشاه، بهدست ارباب خود سرنگون شد. در طولسالهای حکومت رضاخان، قتلعامهاییچونکشتارفج مسجدگوهرشاد و جلوگیری از ترویج و تعلیم احکام دین، کشفحجاب بانوان و شهیدکردن مردان بزرگی، همچون مدرس و بازگذاشتن دست افرادی همچون کسروی در کوبیدن اسلام وروحانیت، همگی بههدف ریشهکن کردن دین از قلوب مردم ونابودی روحانیت صورت گرفت، ولی نفوذ دین در میان مردممسلمان، بیش از آن بود که انگلستان میپنداشت. در نتیجه، علیرغم تصورانگلستان، پس از شهریور 1320 احساسات ضداستعماری مردم مسلمان بهاوج خود رسید. دراین شرایط جدید، مجلس دوره چهاردهم، به پیشنهاد دکتر مصدق طرحی را بهتصویب رسانید که بهموجب آن، دولتها از مذاکره درباره اعطایامتیازنفتبه خارجیان منع شده ودرصورتتخلف، به سهتاهشتسال حبس وانفصال ازخدمات دولتی محکوم میشدند. مطلبی که جای سؤال و تحقیق بیشتر دارد این است که درهمان زمان، یکی از نمایندگان مجلس، در جلسه 12 آذر 1323 ماده واحدهای را به مجلس پیشنهاد کرد و خواهان الغاء قرارداد 1933 م. در ارتباط با امتیاز نفت جنوب گردید. برای اینکه اینطرح در مجلس مطرح شود، میبایست پیشنهاد کننده، موافقتعدهای از نمایندگان را جلب کند، اما وقتی که طراح، طرح خودرا به دکتر مصدق ارائه داد، وی از امضای آن خودداری کرد. (2) متن آن ماده واحده، پس از ذکر مقدمهای چنین بود: (... مجلسشورای ملی ایران، امتیاز نفت جنوب را که در دوره استبداد، بهشرکت دارسی واگذار شدهبود و در موقع دیکتاتوری نیز آن راتمدید و تجدید نمودهاند بهموجب این قانون الغاء مینماید.) (3) البته ممکن است گفته شود: گرچه تصویب طرح پیشنهادیدکتر مصدق در ممنوعیت دادن امتیاز جدید، عملا تلاش دولتروسیه را در گرفتن امتیاز نفتشمال (باسهم 50- 50) بهعنوانرقیب دولت انگلستان، خنثی کرد ولی او هنوز شرایط داخلی وخارجی را برای الغای امتیاز نفت جنوب مناسب نمیدید. سیر تحولات قبل و بعد از ملی شدن نفت ایران پس از افشاگریهای دکتر مصدق و بعضی دیگر از نمایندگان، درمجلس چهاردهم، حمله به انگلستان، در داخل و خارج ازمجلس ادامه داشت و دولت انگلیس نیز در صدد تجدید قراردادنفتبهمنظور تحکیم پایههای قرارداد سال 1933 بود زیرا بااعتراف تقی زاده (وزیر دارایی زمان رضاخان هنگام انعقادقرارداد 1933 و یکی از امضاء کنندگان آن) در مجلس پانزدهم، مبنی براین که در امضای قرارداد مذکور، آلت دستی، بیش نبودهاست و نیز افشای این مطلب که انعقاد و تصویب آن قرارداد، درشرایط خفقان و اختناق صورت گرفتهاست، عملا این قرارداد درداخل و خارج از ایران، بیاعتبار شدهبود. در همین زمان، یعنیچند روز قبل از حادثه پانزدهم بهمن، آیتالله کاشانی، اعلامیهشدید اللحنی علیه شرکت نفت انگلیس صادر کرد و عدهای ازنمایندگان طرح الغاء قرارداد را به مجلس تقدیم نمودند، ولیدولت انگلستان که در صدد تغییر اوضاع بهنفع خودبود، حادثه 15 بهمن 1327 وتیراندازی (ساختگی یاواقعی) به شاه رابهوجود آورد. نقشه طوری طرحریزی شدهبود که در هر صورت، (چهشاه کشته میشد ویازنده میماند) شرایط بهنفع انگلستانتغییر یابد. امابا ناکام ماندن ترور شاه، مزدورانش این حادثهرامستمسک قرارداده وبه سرکوبیآزادی خواهان پرداختند. آیتالله کاشانی، رهبر روحانی مبارزات سیاسی آن روز، شبانه با وضع اهانتآمیزی بهوسیله سرتیپ متیندفتری، فرماندار نظامی تهران در منزلشان دستگیر و به قلعه فلکالافلاک در خرمآباد و سپس به کرمانشاه منتقل و از آن جا بهلبنان تبعید گردید. (4) در این دوره، مجلس فرمایشی، مؤسسانتشکیل شد و با تغییر قانون اساسی، بعضی اختیارات، از جملهاختیار انحلال مجلس، بهشاه واگذار گردید و بهمنظور قانونیکردن قرارداد 1933 طرح خائنانهای موسوم به (قرارداد الحاقیگس- گلشائیان) در اواخر دوره پانزدهم، به مجلس بردهشد، ولیبا نطق طولانی حسین مکی و مقاومت معدودی از نمایندگان، به تصویب نرسید و دوره پانزدهم مجلس، به پایان رسید. (5) مبارزات پیگیر و شجاعانه ملت ادامه یافت و در این زمان، عبدالحسین هژیر، وزیر دربار، بهدست رادمردی شجاع و مؤمناز فدائیان اسلام، بهنام سیدحسین امامی بهقتل رسید. در دوره شانزدهم مجلس، جبهه ملی که بهتازگی اعلامموجودیت کردهبود توانست هشت نفر از نمایندگان خود، ازجمله، دکتر مصدق را به مجلس بفرستد. با انتخاب آیتاللهکاشانی از طرف مردم تهران و تلاش بعضی از علمای بزرگ، نظیر مرحوم آیتالله العظمی بروجردی، ایشان در خرداد 1329 با استقبال با شکوه و بینظیر مردم تهران (که در میان آنان دکترمصدق و نمایندگان جبهه ملی نیز بودند) بهوطن بازگشتند. (6) دریکی از نخستین جلسات مجلس شانزدهم، پیام آیتالله کاشانی، مبنی براعتراض به تبعید غیرقانونی خود و علل آن و بیاعتباریمصوبات مجلس ساختگی مؤسسان (مجلس سنای سابق) وقرارداد تحمیلی نفت، بهوسیله دکتر مصدق قرائتشد. درقسمتی از این پیام آمدهاست: (... نفت ایران متعلق به ملت ایراناست و بهر ترتیبی که بخواهد نسبتبه آن رفتار میکند و قراردادقانونی که با اکراه و اجبار تحمیل شود، هیچ نوع ارزش قضاییندارد و نمیتواند ملت ایران را از حقوق مسلمه خود محرومکند.) (7) با عنوان شدن ملی کردن صنعت نفت در سراسر کشور، آیتالله کاشانی طی اعلامیه مفصلی، کوشش در این راه راتکلیف دینی و وطنی ملت مسلمان اعلام کردند. پس از آن، علما ومجتهدین بزرگی، نظیرآیتالله سیدمحمدتقی خونساری، بهاءالدین محلاتی، عباسعلی شاهرودی، سید محمود روحانیقمی و کلباسی با صدور اعلامیههایی و نیز در پاسخ بهاستفتائات مردم، برلزوم ملی کردن صنعت نفت و حمایت ازآیتالله کاشانی تاکید کردند. (8) از این رو، انگیزه اصلی مردم درحمایت از این نهضت، معتقدات مذهبی آنان بود. اما در صحنهسیاسی، پس از برکناری ساعد و علی منصور، شاه برای مقابله بابیداری و یکپارچگی مردم، سپهبد رزمآرا را که فردی دیکتاتور وحامی منافع انگلستان بود، به نخستوزیری منصوب کرد. او باتلاش فراوان، سعی کرد تا قرارداد الحاقی (گس- گلشائیان) را بهتصویب برساند و در مجلس، صریحا به ملت ایران اهانت کرد واداره صنعت عظیم نفت، به وسیله ایران را غیر ممکن دانست ولی سرانجام، در 16 اسفند 1329 توسط خلیل طهماسبی، عضوفدائیان اسلام، بهقتل رسید و از صحنه سیاستخارج شد. با کشته شدن رزمآرا اوضاع بهکلی عوض شد و مردم نیز باهدایتآیتالله کاشانی وهماهنگیبعضیازنمایند مجلس، تظاهرات واجتماعاتی در حمایت از ملی شدن صنعت نفتبرپاکردند. سرانجام، لایحه ملی شدن نفت در 29 اسفند 1329 درمجلس بهتصویب رسید. نخست وزیری دکتر مصدق پساز قتل رزمآرا، حسیناعلاء، وزیردربار وقت، به نخستوزیریرسید ولی وی پس از مدت کوتاهی استعفا داد. در این هنگام، باپیشنهاد جمالامامی، سرکرده اکثریت مخالف جبهه ملی، دکترمصدق، نخست وزیری را برعهده گرفت. مساله مهم در اینجا اعضای کابینه دکتر مصدق است کهتعدادی از آنها در کابینه قبلی نیز شرکت داشتند. در این میان، سرلشکر زاهدی، که لودر کودتای 28 مرداد ونقشی اساسی وتعیین کننده در آن داشت، بهعنوان وزیر کشور و باقر کاظمی، بهعنوان وزیر امور خارجه که در یکی از کابینههای سابق و دردروه رضاخان نیز همین سمت را برعهده داشت، معرفی شدند. بعدازمعرفیکابینه، یکیازنمایندگان مجلس، درجلسه دوازدهاردیبهشت 1330 چنینگفت: (... منموافقم بادکترمصدق ولی بااین وزرای فراماسون و قزاق که در این کابینه هست مخالفم. ماازدکترمصدق انتظار نداشتیم وزیر فراماسون و قزاق بیاورد... من باوزیر کشوری که نظامی باشد مخالفم، با دیکتاتوری مخالفم) (9) آیتاللهکاشانی، دست دکترمصدق را درانتخاباعضاء کابینهاش، کاملا بازگذاشت وهیچگونهتوصیهای نیز نکرد. این مطلب را طیاطلاعیهای قبل از معرفی کابینه اعلام نمود. (10) در این دوره (اردیبهشت 1330 تا مرداد 1331) آیتاللهکاشانی، بارهاحمایتخود رااز دولت دکترمصدق اعلام داشت و برای مقابلهبا مشکلات و کارشکنیهای داخلی و خارجی، تظاهرات وسخنرانیهایی برپا میشد. با پیامها و اعلامیههای آیتاللهکاشانی، نقشهها و توطئههای عدهای که درصدد ایجاد اختلافاتمذهبی، بین شیعه و سنی و یا با پیشنهاد اخراج زنان از ادارات، درصدد اخلال و آشوب بودند، خنثی شد حتی وقتی کهانگلستان، دولت دکترمصدق را تهدیدبه حمله نظامی کرد، ایشانبا شجاعت، خطاب به خبرنگاران خارجی فرمودند: اگر این کارصورت گیرد، حکم جهاد میدهم. زمانی که کارکنان صنعت نفتبا تحریک تودهایها و دیگر توطئهگران داخلی و خارجیاعتصاب کردهبودند، آیتالله کاشانی با اعلامیههایی آنها را بههمکاری و اتحاد دعوت کردند و هنگامی که دکتر مصدق بهانتشار اوراق قرضه ملی دست زد، آیتالله کاشانی خرید آنها ویاری دولت را یک امر واجب شرعی، اعلام کرد. (11) قیام 30 تیر و بازگشت دکتر مصدق به قدرت در شرایط حساس آن دوران، دکتر مصدق، بهخاطر اختلافباشاه در مورد تصدی سمت وزارت جنگ، در 25 تیر 1331 بدون مشورت وحتی اطلاع آیتالله کاشانی و دیگر همرزمانشاستعفای خود را تسلیم شاه کرد. شاه بلافاصله، قوام السلطنه راکه فردی مورد اعتماد دربار و ازکهنهکاران عالم سیاستبود، برسرکار آورد و او نیز شروع به ارعاب و تهدید مردم کرد. آیتاللهکاشانی مردم را به مبارزه دعوت کرد و در مصاحبه با خبرنگاران، سوگند یاد کرد که اگر قوام برکنار نشود، اعلام جهاد میکند وشخصا کفن پوشیده مردم را همراهی خواهدکرد. (12) در همین زمان، دو بار، دکتر امینی از طرف قوام برایپیشنهاداتی درباره معرفی وزاری مورد اعتماد آیتاللهکاشانی بهمنزل ایشان رفت ولی ایشان در جواب او گفتند: با بودن دکترمصدق، هیچکس نمیتواند نخستوزیر باشد. (13) از طرف دیگر، شاهبا احساس خطر، حسین علاء، وزیر درباررا در 28 تیر ماه به منزل آیتالله کاشانی فرستاد. ایشان با تندیجواب دادند که به شاه بگویید: اگر مصدق برسرکار برنگرددشخصا به خیابان خواهمآمد ومبارزه را متوجه دربار خواهم کرد. ایشان حتیارسنجانی، معاون سیاسی قوامالسلطنه در آن زمان ووزیر کشاورزی در سالهای 40 و 41، را که از طرف قوام، پیشنهادانتخاب شش وزیر رابهایشان دادهبود، باتندی رد کردند وضمن نامهای به وزیر دربار نوشتند: (اگر تا فردا مصدق بر سرکاربرنگردد، شخصا مبارزه را بهطرف دربار، رهبری خواهم کرد.) (14) سرانجام، با قیام ملت در 30 تیر، به رهبری آیتالله کاشانی، شاهبه برکناری قوام تن داده و مصدق با سربلندی، با در اختیار گرفتنسمت وزارت دفاع به پست نخستوزیری بازگشت. عملکرد دکتر مصدق و آغاز جداییها و اختلافات (مرداد 1331 تا مرداد 1332) دکتر مصدق پس از بازگشتبهقدرت، سرلشکر احمد وثوق رابه عنوان معاون وزارت دفاع، یعنی معاون خود، برگزید. سرلشکر وثوق کسی بود که چند روز قبل از آن، به عنوانفرمانده ژاندارمری، دستور شلیک به کفن پوشان قیام 30 تیر درکاروانسرای سنگی و همچنین کفن پوشان کرمانشاه، همدان وقزوین را صادر کردهبود. (او پس از کودتای 28 مرداد در همینمقامابقاءگردید.) ازجمله کسانی کهبه فرماندهی یکیاز واحدهایمهمانتظامی منصوب گردید، سرتیپ، متین دفتری بود. او که در سال 1327 فرماندار نظامی تهران بود شبانه ازطریق بام خانه آیتالله کاشانی وارد منزل شده وایشان را باخشونت و اهانت دستگیر و تبعید کردهبود. (این واحد نظامی، بعد از کودتای 28 مرداد 1332 قبل از دیگران وفاداری خود را بهشاه اعلام کرد.) بر طبق اسناد بهدست آمده از لانه جاسوسیانگلستان، یعنی از خانه ریچارد سدان، مدیرعامل شرکت نفتایران و انگلیس، وی نقش فعالی در برقرارکردن رابطه باانگلستان و جاسوسی برای آنان داشتهاست. (15) او داماد دکترمصدق بود و در زمان سلطنت رضاخان، بهمقام نخستوزیریرسید. علیرغم این سوابق، دکتر مصدق او را از اعضای هیاتایرانی، به هنگام مسافرت به شورای امنیت قرار داد و اعتراضسایر اعضای هیات نیز به جایی نرسید. از دیگر افرادی که بهموجب اسناد خانه سدان، سالها برایشرکت نفت جاسوسی میکردهاست وازطرف دکتر مصدق بهسمت معاون وزارت کارمنصوب شد، دکترشاپوربختیار بود. اینانتصابات و انتصاب بعضی دیگر، نظیر دکتر اخوی به سمتوزارت دارایی و نصرتالله امینی به سمتشهردار تهران، مورداعتراضآیتاللهکاش قرارگرفت. ایشان طی نامهای خصوصی، نسبتبه این انتصابات که عملا پایمال کردن خون شهدای قیام 30 تیر محسوب میشد اعتراض کردند چرا که مسببین آنحادثه و عاملین کشتار مردم، نه تنها به مجازات نرسیدند بلکهبعضی از آنها نظیر سرلشکر وثوق، ترفیع درجه یافتند. در این میان، بعضی از اطرافیان غرب زده دکتر مصدق که باروحانیت میانه خوشی نداشتند نزد او از وحانیتبدگوییهامیکردن. دکتر مصدق نیز در ششم مرداد 1331 نامه تندی بهآیتالله کاشانی نوشت و از ایشان خواست که از هرگونه دخالتدر امور سیاسی کشور خودداری کنند. (16) واقعیت این بود کهدکتر مصدق پس از روی کار آمدن مجدد، روش جدایی دین ازسیاست را که قوامالسلطنه نیز برآن تاکید داشت پیشه خودساخت ولی آیتالله کاشانی بارهاگفتهبودند که در اسلام، دیناز سیاست جدا نیست: اسلام، با تشکیلات کلیسایی فرق دارد ومشارکت روحانیون در سیاستبهمعنای رسیدگی بهامورمسلمین است که خود یک وظیفه مشخص دینی است. (17) دکترمصدق بهگواه یادداشتهای سیاسی ارسنجانی، معاون سیاسیقوام و رئیس تبلیغات او در حکومت چهار روزهاش، که در سال 1335 منتشر گردید، تمام قدرت خود را برای حمایت ازقوامالسلطنه و استخلاص وی بهکار برد. او برای لغو قانونتعقیب و مجازات قوامالسلطنه به عنوان مفسد فیالارض ومصادره اموال او که در تاریخ 12 مرداد 31 به تصویب مجلسرسیدهبود، قانونی تحت عنوان (اجازه تعقیب قوام) به مجلسبرد که هدف او این بود که قانون قبلی را لغو کند. (18) دکتر مصدق و رابطه با آمریکا دکتر مصدق در زمان نخستوزیری، قرارداد تاسیس لانهجاسوسی آمریکا بهنام (اداره اصل چهار)، را رسما با آمریکامنعقد کرد و به جاسوسان آمریکا رسما امکان داد که در تمامشؤون مالی و کشاورزی ایران مداخله کنند. و یکی از خانههایبزرگ خویش را در خیابان فلسطین (کاخ سابق) به مبلغ ماهیانه 3500 تومان به لانه جاسوسی آمریکا اجاره داد. او درنامه خودبه ترومن در 5 تیرماه 1330 مینویسد: (... نظربهاینکه بین ملتینایران و آمریکا همواره روابط دوستانه برقرار بوده و ملتبزرگ وارجمندآمریکااز طرفداران جدی آزادی و حاکمیت ملل شناختهشده وفداکاریهای آن ملتنیک نهاد، دردو جنگ اخیربهترین گواهاین معنی است لازم دانستم که خاطر آن حضرت را از جریاناتاخیر مستحضر سازم و یقین دارم که دولتهای آزاد جهانخصوصادولت دوست ماآمریکادراین موضوع مهماز معاضدتبه آمال ملی ایران خودداری نخواهند کرد) (19) این نامه در حالینوشته میشد کهیک ماه قبلازآن، آیتالله کاشانی درپیامی، که دراجتماع مردم، در رابطه با اعتراض به مداخلات بیگانگان دربهارستان تشکیل شدهبود قرائت گردید، چنین آوردهبودند: (... ملت مسلمان ایران اکنون بهفضل الهی از خواب غفلتبیدارشده و به حقوق خود آشنا گردیده، تا اساس استقلال کاملسیاسی و اقتصادی خود را مستقر نکند، از پای نخواهد نشستوعموما تنفر خود را از مداخلات استقلال شکنانه انگلسیها وآمریکاییهابه سمع عالمیان میرساند). (20) دکتر مصدق در مسافرت خود به آمریکا چهل و دو روز درآن کشور اقامت کرد و پس از بازگشت در قسمتی از گزارش سفرخود چنین گفت: (... در واشنگتن مدت بیست و پنج روز با آقایژرژمکگی، معاون وزارت خارج آمریکا، در تماس بودم. اوبعضیروزها دوبار بهدیدن من میآمد... بنده صاف وپوستکنده عرض کنم که آقای ژرژمکگی با من در این مدتبیست و پنج روز مثل یک برادر صمیمی بود...) (21) لازم به ذکراست که شخص مذکور، مامور شرکتهای نفتی آمریکا بودهاستو روابط حسنه دکتر مصدق با آمریکاییها آن چنان بود که گاهیبین او و لوییهندرسن، سفیر کبیر آمریکا، ملاقاتهای هفتساعته صورت میگرفت. (22) او با پذیرش و تمدید قرارداد (جم- آلن) ارتش ایران را تحت تسلط مستشاران آمریکایی نگهداشت و امور اقتصادی ما بیش از پیش در قبضه آنان قرارگرفت. (23) لویی هندرسن، سفیر آمریکا در ایران، در گزارشفروردین ماه 1331 خود، راجع به وضعیتسیاسی ایران برایمقامات وزارت خارجه و دستگاههای جاسوسی آمریکامینویسد: (دکتر مصدق چه در مورد قبول شرایط بانکبینالملل برای حل مساله نفت ایران و چه درباره قرارداد نظامیایران و آمریکا حسن نیتبهخرج داده و با نظرات آمریکاییهاروی موافق داشتهاست، ولی در این جریانات فقط یک عاملمزاحم مداخله کرده که مانع حل قضیه بهنفع آمریکا شدهاست واین عامل مزاحم که مانع تسلیم ایران بهنظرات بانک بینالملل وادامه همکاری بین ایران و آمریکا میباشد آیتالله کاشانیاست...) (24) بعد از ترومن، آیزنهاور رئیس جمهور آمریکا شد ودکتر مصدق در قسمتی از نامه خود به او چنین نوشت: (اکنونکه در اثر اقدامات رکتسابق و دولت انگلستان، ملت ایران دربرابر مشکلات اقتصادی و سیاسی بزرگی قرار گرفتهاست کهادامه این وضع از نظر بینالملل نیز ممکن است عواقب خطیریداشتهباشد واگر دراین موقع کمک مؤثر و فوری به این مملکتنشود شاید اقداماتی که فردا بهمنظور جبران غفلت امروز بهعملآید خیلی دیر باشد... ملت ایران امیداوار است که با مساعدت وهمراهی دولت آمریکا موانعی که در راه فروش نفت ایران ایجادشده برطرف شود و چنانچه رفع موانع مزبور برای آن دولتمقدور نیست کمکهای اقتصادی مؤثری بفرمایند تا ایرن بتوانداز سایر منابع خود استفاده نماید. ) (25) اعتماد بیش از حد دکترمصدق به آمریکاییها در حالی که آنها درصدد تصاحب منابعنفتی ایران و گرفتن ماهی از آب گلآلود بودند از سیاستمدارکهنهکاری چون مصدق (26) دور از انتظار بود. جای تعجب استکه نخستوزیری که او را بهصورت قهرمان ملی و رهبر نهضتملی شدن نفت معرفی کردند در مقابل رئیسجمهور آمریکا اینچنین دست تکدی دراز کند و حکومتخود را آن چنان ضعیفبشمرد که تنها راه نجات کشور را کمک آمریکا بداند. زمینههای کودتای 28 مرداد و عوامل شکست نهضت 1- با اینکه دکتر مصدق قبل از رسیدن به مقامنخستوزیری بارها ضمن نطقهایی در مجلس، مخالفتخود رابا واگذاری اختیارات قانونگذاری به یکی از وزرا یا دولت اعلامکرده و آن را مخالف قانون اساسی میدانست در تیر ماه 1331 ازمجلس تقاضای اختیارات قانونگذاری بهمدت شش ماه را نمودکه مجلس، در آن موقع با این تقاضا موافقت نکرد و او تحتعنوان اختلاف با شاه بر سرگرفتن پست وزارت جنگ در 25 تیرماه استعفاء کرد، ولی سرانجام پس از بهقدرت رسیدن مجدددر 21 مرداد 1331 این اختیارات را از مجلس گرفت وبرای باردوم در دی ماه همان سال تقاضای تمدید این اختیارات را کرد. در آن موقع، آیتاللهکاشانی که رئیس مجلس شورای ملی بودندطی نامهای به مجلس لایحه مزبور را ناقض اصول 11، 13، 24، 25، 27 قانون اساسی و اصول 7، 27، 28 متمم آن دانسته و بهشدت با این امر مخالفت کردند و از اصل تفکیک قوا بهعنوانضامن بقای دموکراسی و آزادی ملت دفاع کردند. 2- عدم دستگیری و مجازات مسببین کشتار مردم در 30 تیرماه 1331 و نجات قوامالسلطنه از اعدام و مصادره اموال، باحمایت دکتر مصدق که قبلا بدان اشاره شد. این انتصابات وکوتاهیها در مجازات جنایتکاران، مردم انقلابی را از مجاهدت وجانفشانی در راه نهضت دلسرد میکرد و اعتراض جامعهروحانیتبهویژه آیتالله کاشانی را درپی داشت، ولی دکترمصدق به گونهای عمل کرد که عوامل حزب توده و روزنامههایجیرهخوار دولت، زشتترین ناسزاها و تهمتها را به آن روحانیمجاهد نسبت دهند. بهعنوان مثال، وقتی که ایشان در اسفند، 1331 با خروج شاه از کشور مخالفت کرد، زیرا آن را توطئهحساب شده دربار و عوامل خارجی میدانستند، ایشان را بهسازش با دربار متهم کردند. لازم بهذکر است که دکتر مصدق باخروج شاه موافق بود و حتی مخارج سفر او را بهمیزان دههزاردلار تامین کرد. (27) 3- دکتر مصدق با این که برای بار دوم، اختیارات ویژهقانونگذاری را از مجلس گرفت و با این که در دادن این اختیاراتبه او پنجاه نفر از هشتاد نماینده مجلس آن دوره، رای مثبتدادهبودند و انتخابات این دوره از مجلس در زمان خود دکترمصدق انجام گرفتهبود، پس از برگزاری انتخابات، درباره آنگفت: (بااین حال، اطمینان کامل دارم که 80 از نمایندگانی کهبه مجلس میروند، نماینده حقیقی ملتخواهند بود و جزبهصلاح مملکت کاری نمیکنند. (28) باوجود همه این مسایل، اوبرای از بین بردن مصونیت پارلمانی نمایندگان مخالف، در صددانحلال مجلس برآمد زیرا عدهای از نمایندگان مجلس در مقابلخلافکاریهای دولتسکوت نمیکردند و چند نفر از آنان طرحاستیضاح دولت رامطرح کردند. دکترمصدق مدعی شدکه مجلسدر کار دولت کارشکنی میکند و باعذرهای گوناگون از حضور درمجلس و جواب، خودداری کرد و سرانجام با رفراندمی عجیبو غریب در 12 مرداد 1332 مجلس را منحل کرد. جالب این که کودتای 28 مرداد تنها شانزده روز پس ازانحلال مجلس بهاجراء درآمد چرا که دیگر، سنگری بهناممجلس برای افشای نقشهها و توطئههای دشمنان وجود نداشتو دستشاه و حامیان داخلی و خارجیاش برای اجرای نقشهکودتا به سرکردگی سرلشکر زاهدی باز بود. بامطالعه حوادث سیزدهماهه، بیننخست وزیری مجدد دکترمصدق تا کودتای 28 مرداد، به این نتیجه میرسیم که استعمارانگلستان با همکاری ظاهر و پنهان مقامات آمریکایی و دستگاهجاسوسی این کشور، تنها راه غلبه بر نهضت ملی مردم ایران و بهشکست کشاندن آن را جدا کردن مردم و دولت دکتر مصدق ازروحانیت مبارز، که پرچمدار مبارزات سیاسی- مذهبی آنآیتالله کاشانی بود، تشخیص داد. از این رو نقشههای وسیعیبرای ایجاد اختلاف و بدبینی در میان این دو قشر، به اجراء درآمد و در این راه از عوامل حزب توده و چپ گرایان تاروشنفکران غرب زده وابسته بهخود، حداکثر استفاده را بردند. دکتر مصدق نیز به عمق فاجعهای که بعد از کنار گذاشتن آنروحانی مجاهد، پیش خواهد آمد پی نبرد و همواره فکر میکردکه دولت او برای همیشه، حمایت تودههای مردمی را با آناتحاد و همبستگی سیتیر 1331 بهدنبال خود دارد. وقتی کهآیتالله کاشانی مقدمات کودتا را مشاهده کرد و توطئه دربار بهسرکردگی سرلشکر زاهدی و هماهنگی آمریکا و انگلیس باهدایت ژنرال (شوراتسکف) (عامل سیا در تهران) و (هندرسن) سفیر کبیر آمریکا و دیگر عوامل مزدور داخلی را جهتسرنگونی دکتر مصدق محرز دید، یک روز قبل از کودتا با لحنتلخ و شکوهآمیزی که از خاطر رنجیدهاش حکایت میکردحتمی بودن وقوع کودتا را طی نامهای بهوی اطلاع داد. درقسمتی از این نامه آمدهاست: (... صلاح دین وملتبرایاین خادم اسلام بالاترازاحساساتشخصی است و علیرغم غرض ورزیها وبوق وکرنای تبلیغاتشما، خودتان بهتر از هرکس میدانید که هم و غمم در نگهداریدولت جنابعالی است که خودتان به بقای آن مایل نیستید. ازتجربیات رویکارآمدن قوام ولجبازیهایاخیر، برمن مسلماستکه میخواهید مانند سیام تیر کذایی یک بار دیگر ملت را تنهاگذاشته و قهرمانانه بروید). زاهدی را که من با زحمت در مجلستحت نظروقابلکنترلنگاه داشتهبودمبالطایفالحی کردیدوحالا همان طورکه واضح بوده، در صددبهاصطلاح، کودتاست. اگر نقشه شما نیست که مانند سیام تیر عقب نشینی کنید وبه ظاهر قهرمان زمان بمانید و اگر حدس و نظر من صحیحنیست که همان طور که در آخرین ملاقاتم به شما گفتم و بههندرسن هم گوشزد کردم که آمریکا ما را در گرفتن نفت ازانگلیسها کمک کرد و حالا بهصورت ملی و دنیاپسندیمیخواهد به دست جنابعالی این ثروتها را به چنگ آورد و اگرواقعا با دیپلماسی نمیخواهید کنار بروید این نامه من سندی درتاریخ ملت ایران خواهد بود که من شما را با وجود همه بدیهایخصوصیتان نسبتبه خودماز وقوع حتمی یک کودتا به وسیلهزاهدی که مطابق با نقشه خود شماست آگاه کردم که فردا جایهیچ گونه عذر موجهی نباشد). متاسفانه دکترمصدقبهجایاقدامات فوری و پیشگیرانه جوابزیر را خدمت آیتاللهکاشانی ارسال کرد: (27 مرداد، مرقومهحضرت آقا به وسیله آقاحسن آقاسالمی زیارت شد، اینجانبمستظهر به پشتیبانی ملت ایران هستم والسلام. (29) با توجه به جواب دکتر مصدق، به این نکته پی میبریم کهیکی از عوامل دیگری که در شکست نهضت ملی مؤثر بود، سیاست مماشات و سازش در مقابل توطئهگران بود. به عنوانمثال، سرلشکر زاهدی دو نوبت (یکی در شهریور 1331 ودیگری در اوایل اسفند 1331) بهاتهام شرکت در طرح کودتاعلیه دولت مصدق وکمک به ایلبختیاری برای شورش، دستگیر (30) ولی هر بار با وساطت دربار آزاد شدهبود. اینسیاستبه حدی در سرنگونی دولت او مؤثر بود که حتی یکیاز شیفتگان دکتر مصدق نسبتبه او انتقاد کرده و مینویسد: باوجود اینکه دکتر مصدق از فعالیت پشت پرده اطلاع کافیداشت... با پیروی از سیاست همیشگی خود که مبنی بر عدمقاطعیت و مماشات بود، حتی پس از شروع کودتا، تا عمقحادثه را درک نکرد حاضر نشد که حتی بنابر درخواست و اصراربعضی از یاران صدیقش با اعلام رادیویی از مردم استمدادبطلبد. (31) از این رو میبینیم، که در سیام تیر با اینکه شاه بر سرقدرت و دکتر مصدق برکنار شدهبود، اما وحدت و یکپارچگیمردم با هدایت روحانیت، شاه را به زانو درآورد و مصدق بهقدرت بازگشت ولی در 28 مرداد با این که شاه فراری بود ومصدق با سمت وزارت دفاع بر سرقدرت بود، کودتا بهوقوعپیوستبعد از وقوع کودتا و روی کار آمدن سرلشکر زاهدی، وقتی که دولت مذاکره را با دولت انگلستان آغاز کرد. آیتاللهکاشانی به مبارزه با حکومتبرخاسته و نسبتبه وضع اختناقآمیز آن روز و بی اعتباری مصوبات مجلس هیجدهم وقراردادهای نفتباکنسرسیوم، به سازمان ملل نامهای نوشتند. دراعلامیهای که در رابطه با عقد قرارداد با کنسرسیوم صادر کردندصریحا به سیاستهای آمریکا و همکاری و تجدید رابطه بادولت انگلستان حمله کردند. (32) بنابراین میبینیم که مبارزاتایشان حتی پس از کودتای 28 مرداد علیه دولت زاهدی ومذاکرات او با آمریکا و انگلستان جهت عقد قراردادهای نفتی ومحوآثارنهضت ملی کردن نفت ادامه داشت. سخنگوی دولتزاهدی ازایشان به عنوان شخص مجهول الهویهای که میخواهدجنجال راهبیندازد ونظمرابرهم زندنامبرد وبانقشه حسابشدهایفرزندجوانش، سیدمصطفی رامسموم کرد. سپسبا دستگیری وزندانی کردنآن عالم مجاهد، ایشان راتاآستانه اعدام پیش بردند واگرایستادگی جامعه روحانیت، به ویژهآیتالله العظمیبروجردی، قدسسره، نبودازآن مهلکه، نجاتنمییافتند. (33) البته دربار شاه در هرزمان سعی میکرداز وجهه علمای دینو مراجع و روحانیون مورد اعتماد و علاقه مردم بهنفع خوداستفاده کرده و یا حداقل، حیثیت آنها را لکهدار کند. به همیندلیل میبینیم که بعد از کودتای 28 مرداد، سرلشکر زاهدیبدون اطلاع قبلی وبهطورناگهانی به منزل آیتاللهکاشانی رفته وسوگند یاد کرد که راه مصدق را در مساله نفت ادامه دهد و آیتالله کاشانی از او خواستند که برای اثبات صداقتخود، دستورآزادی افراد دستگیر شده را صادر کند و مطبوعات نیز آزاد باشند. و... ولیبه محض مخالفت واثبات سرسپردگی زاهدی به آمریکاو انگلستان، ایشان مخالفت و مبارزه خود را با دولت او شروعکردند و شاه در آخرین لحظات عمر ایشان برای بدنام کردن آنعالم مجاهد، بدون اطلاع قبلی، به عنوان عیادت به منزل ایشانآمد، ولی ایشان از او روی گردانده و با او صحبتی نکردند. (34) نتیجهگیری (درسها و عبرتها) از آنجا که یکی از نیرنگهای قدیمی استعمار، در مقابله بانهضتهای انقلابی و مردمی، این است که وقتی متوجه شود کهدیگر نمیتواند رو در روی ملتبایستد و دیگر کاری از دستعوامل مزدور وشناخته شده داخلی ساختهنیست، عواملخود رادرصفوف انقلابیون، به عنوان چهرههای ملی و دلسوز محرومینجازدهتا رفته رفتهانقلاب را ازدورن تهی کرده و به سوی اهداف وخواستههای خود بکشاند. از این رو، وقتی که پیروزی انقلابشکوهمند اسلامیایران درسال 57 نزدیک بود استعمار غرب بهسرکردگی آمریکا در صدد علم کردن و جازدن چهرههایی از اینقبیل برآمد. به عنوان مثال، برای جلوگیری از پیروزی انقلاب ونگهداشتن شاه بر سرقدرت، شاهپوربختیار رابهعنوان یک چهرهملی، مبارز ودلسوز ملتبر سر کار آوردند، در حالی که او اززمان دکتر مصدق و قبل از آن برای شرکتسابق نفت جاسوسیمیکردهاست واسنادآن در سال 1330 از خانه ریچارد سدان کهدر آن زمان، لانه جاسوسی انگلستان نام گرفت، کشف شدهبود. او کسی بود که قبل از روی کار آمدن و زمانی که هنوز عضوجبهه ملی بود خطاب به سپهبد مقدم، رئیس ساواک چنینمیگوید: (خمینی پیش افتاده است و فعلا کاری نمیشود کرد، ما برای این که بتوانیم رهبری جنبش را از اختیار او خارج کنیمباید منتظر فرصت و زمان باشیم، اما تا آن موعد نرسیده ما بایدحتیالمقدور، دوش به دوش خمینی حرکت کنیم و پس از آن درفرصت مناسب او را کنار زنیم و خودما آن توانایی را پیدا کنیم کهمستقلا عمل کنیم. این خواست همه ماست.) (35) و هم از این روست که میبینیم رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذارجمهوری اسلامی حضرت امام خمینی (قدسسره) بارها در طیدوران حیاتشان، درباره عوامل پیروزی انقلاب اسلامی ایرانصحبت فرمودند که در یکی از آن سخنان، عامل مهم پیروزیانقلاب اسلامی و تداوم آن را اسلامی بودن نهضت و فداکاری وجانفشانی برای مکتب ذکر کردند و عامل شکست و ناتمامماندن نهضت ملی شدن نفت در دوران دکتر مصدق را تکیه برملیگرایی بیان فرمودند. (36) ایشان بارها ملی گرایی را نکوهشکرده و میفرمودند: ما اسلام را میخواهیم و از ملیگرایی سیلیخوردهایم و... ماچقدر سیلی از این ملیتخوردیم، مانمیتوانیم تحمل کنیم به این که هر کس، هر جوری دلشمیخواهد، خیر، من دلم میخواهد که حالا دمکرات باشد، مندلم میخواهد که ملی باشد، من دلم میخواهد که ملی واسلامی باشد) ما از اینها ضربه دیدهایم، ما اسلام را میخواهیمغیر اسلام را نمیخواهیم... (37) از عوامل مهم شکست نهضتملی، در آن عصر این است که هیچ یک از رجال سیاسی ومذهبی، مبارزه خود را متوجه دربار و شخص شاه که عامل فسادو توطئه و وابستگی کشور به اجانب بود نکرد. شاید بتوان دراینباره چنین گفت که آنان یا آن دید وسیع سیاسی و گسترده رانداشتند و یا شرایط اجتماعی را مناسب برای چنین اقدامینمیدیدند. در این زمینه رهبر کبیرانقلاب امام خمینی (قدسسره) در قسمتی از سخنان خود، در باره دوران نهضت ملیشدننفت فرمودند: (... قدرت دست دکتر مصدق آمد لیکن اشتباهاتهم داشت، او برای مملکت میخواستخدمت کند لکن اشتباههم داشتیکی از اشتباهات او این بود که آنوقتی که قدرتدستش آمد این را (شاه) خفهاش نکرد که تمام کند قضیه را. اینبرای او کاری نداشتبلکه ارتش دست او بود همه قدرتها دستاو بود و این همه این ارزش را نداشت. آن وقت این طور نبود کهآدم قدرتمندی باشد، مثل بعد که شد، آن وقت ضعیف بود لکنغفلتشد و غفلت دیگر این که مجلس را ایشان منحل کرد... (38) پینوشتها: 1- شهید سید حسنآیت، چهره حقیقی مصدقالسلطنه، به نقلاز: حیات یحیی، ج 4، (قم: دفتر انتشارات اسلامی، 1363)، ص 343 و 328 2 و 3- همان، ص 43 و 192- 200 4- گروهی از هواداران نهضت اسلامی ایران واروپا، روحانیت واسرار فاش نشده ازنهضت ملی شدن صنعت نفت، (قم: دارالفکر، 1358)، ص 72 5- خواندنیها، شماره 37، تیرماه، 1328 6- روزنامه اطلاعات، 21 خردادماه، 1329 7- روحانیت واسرار فاشنشده، پیشین، ص 80 8- روزنامهاطلاعات، 17 و 23 و 24 و 26 و 27 اسفند 9 1329 فروردین 1330 9- مذاکرات مجلس، جلسه 143 روز یکشنبه 22 اردیبشهت 1330 10 و 11 و 12- روحانیت واسرار فاش نشده، پیشین، ص 21- 25 و 122 13 و 14 و 15 و 16- سیدحسن آیت، پیشین، ص 284، ص 283 و ص 64 17- روزنامه اطلاعات، 26 اسفند 1329 و 15 خرداد 1330 18 و 19- شهید سید حسن آیت، پیشین، ص 67 و 79 و 80 20- روحانیت واسرار فاش نشده، پیشین، ص 124 21 و 22 و 23 و 24- شهید سید حسن آیت، پیشین، ص 69 و 70 25 و 26- مهدی بهار، میراث خواراستعمار، (تهران: امیرکبیر، 1357)، ص 2764- روزنامه اطلاعات، 19 اسفند 1331 و 13 و 23 اسفند 1331 28 و 29- سیدحسن آیت، پیشین، ص 81 و 215 30- روحانیت واسرار فاشنشده، پیشین، ص 220 ص 187 و ص 40- 51 31 و 32- جامی، گذشته چراغ راهآیندهاست، (تهران: ققنوس، 1362)، ص 658 و 689 33 و 34 و 35- روحانیت واسرار فاش نشده، پیشین، ص 187 وص 40- 51 36- امام خمینی (ره)،/ 17 آبان/ 1372، صدای جمهوری اسلامیایران. 37 و 8 3- امام خمینی (ره)، صحیفه نور، ج 12، (تهران: وزارت ارشاد اسلامی، 1361)، ص 256 ج 3، ص 36 2.نقش آیت الله کاشانی در ملی شدن صنعت نفت مرحوم آیت الله کاشانی در تمامی مراحل نهضت ملی شدن نفت، شکل گیری، پیروزی و بعد از آن نقش اساسی و بسیار با اهمیتی داشته اند. توضیح آنکه: 1 نقش آیت الله کاشانی در پیدایش و شکل گیری نهضت ملی شدن نفت: 1-. 1 در مجلس شانزدهم، زمانی که قرارداد (گس گلشائیان) در مجلس در حال بررسی بود، آیت الله کاشانی به عنوان نماینده مجلس شانزدهم بعد از بازگشت از تبعید به لبنان، پیامی درباره این قرارداد صادر نمودند که توسط دکتر مصدق در مجلس قرائت شد در بخشی از آن آمده: (وقتی که مسأله نفت مطرح شد، وظیفه دینی و ملی دانستم که نظر ملت ایران را در باب مظالم شرکت نفت و حقوق مغصوبه ملت ایران در طی اعلامیه ای منتشر کنم و جدا استیفاء حقوق از دست رفته آنها را بخواهم و مخالفت مردم را با هر قرارداد یا عملی که مشعر بر تثبیت و تأیید عمل اکراهی... باشد اظهار نمایم... نفت ایران متعلق به ملت ایران است و به هر ترتیبی که بخواهد نسبت به آن رفتار می کند...) (زندگی نامه آیت الله کاشانی، سیدمحمد موسوی، انتشارات بشیر، قم، ص 7 و 8 و نهضت روحانیون ایران، علی روان، ج 2، ص 482 (سند شماره 8)) 2-. 1 در اعلامیه ای که آیت الله کاشانی در مورد ملی شدن صنعت نفت صادر نمودند آمده است: (بر همه کس واضح و آشکار است که تمام بلیات و مصائب خصوصا هرج و مرج دستگاه اداری و غارت بیت المال و تسلط زمامداران نالایق و مملکت فروش و به طور کلی تشویق خیانت کاران و حبس و تبعید و زجر وطن پرستان در اثر سیاست جابر انگلستان در مملکت ما به وجود آمده... برای غارت نفت ایران که بزرگترین و مهم ترین ثروت ملی ماست مرتکب شده و می شود... ملی شدن صنعت نفت در ایران تنها چاره بیچارگی های ماست...) (نهضت روحانیون ایران، همان، ص 484) بعد از انتشار اعلامیه، اجتماع بزرگی در مسجد شاه (سابق) برپا گردید که در آن سخنرانان راجع به ابطال قرار داد نفت 1312 شمسی 1933 به سخنرانی پرداختند و خواستار ملی شدن صنعت نفت شدند. به دنبال ایت الله کاشانی، آیت الله العظمی خوانساری، آیت الله بهاءالدین محلاتی، آیت الله شاهرودی و حجت الاسلام سیدمحمود روحانی قمی و عده ای دیگر از علما و مراجع تقلید با صدور فتاوی خود ضمن تجلیل از آیت الله کاشانی نظر ایشان را در مورد ملی شدن صنعت نفت قویا مورد تأیید قرار دادند. آیت الله خوانساری در اعلامیه خود نوشتند: (با اینکه مثل حضرت مستطاب آیت الله کاشانی دامت برکاته که مجتهدی عادل و با شهامت و دلسوز و فداکار برای مصالح دین و دنیای مردم اند با این همه جدیت ترغیب و تحریض مردم را بیدار می کنند، دیگر مجال عذری برای کسی باقی نمی ماند). (روحانیت و اسرار فاش نشده از نهضت ملی صنعت نفت، انتشارات دارالفکر قم، 1358، ص 14) 2 نقش آیت الله کاشانی در تصویت ملی شدن نفت: رزم آرا یکی از مهمترین موانع در مقابل ملی شدن نفت بود بعد از نخست وزیر شدن وی، آیت الله کاشانی اعلامیه شدیداللحنی صادر و مردم را دعوت به مقاومت در مقابل این حکومت کرد. مقاصد حکومت رزم آرا که برای سرکوبی نهضت ملی ایران و توافق با شرکت انگلیسی قدرت یافته بود و با ملی شدن نفت مخالفت می کرد با مبارزات مردم عقیم ماند. و بالاخره با اقدام حماسی خلیل طهماسبی که از پیروان آیت الله کاشانی و یاران نزدیک نواب صفوی بود در به قتل رساندن مهره استعمار (رزم آرا)، این مانع جدی بر سر راه ملی شدن صنعت نفت برداشته شد. آیت الله کاشانی در یک مصاحبه مطبوعاتی صریحا بیان داشت: (قاتل رزم آرا باید آزاد شود، زیرا این اقدام او در راه خدمت به ملت ایران و برادران مسلمانش انجام شده و در حقیقت حکم اعدام رزم آرا را ملت صادر کرده است). (تاریخ سیاسی معاصر ایران، سیدجلال الدین مدنی، دفتر انتشارات اسلامی، قم، بهمن 1361، ص 185) پیامد قتل رزم آرا این بود که نمایندگان وابسته به انگلیس در مجلس شانزدهم که مانع ملی شدن صنعت نفت بودند، عقب نشینی کرده و سیطره کامل موقعیت سیاسی با آیت الله کاشانی شد. (سیاست، دیانت و آیت الله کاشانی، غضنفر رکن آبادی، نشر مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1379، ص 40) سرانجام با پشتوانه مردمی و رهبری مذهبی و سیاسی آیت الله کاشانی و کوشش نمایندگان اقلیت مجلس شانزدهم خصوصا دکتر مصدق، اصل ملی شدن صنعت نفت در 24 اسفند 1329 به مجلس شورا ملی ارائه و در 29 اسفند در مجلس سنا به تصویب رسید. 3 نقش آیت الله کاشانی بعد از تصویت ملی شدن نفت: بررسی واقعیات تاریخی به خوبی بیانگر این موضوع است که آیت الله کاشانی نقش بسیار مهمی در تثبیت ملی شدن صنعت نفت و کمک به دولت در این زمینه داشته اند، اهم این اقدامات عبارتند از: 1-. 3 تصویب اهل ملی شدن صنعت نفت اولین گام بود و اجرای آن و مواجهه با تهدیدات و فشارهای خارجی به پشتوانه جدی آیت الله کاشانی که نقش به سزایی در بسیج مردم و فراهم آوردن زمینه های ملی شدن صنعت نفت داشت و حمایت ایشان از دولت مصدق که تازه به نخست وزیری رسیده بود،
- [سایر] چه درسهایی از مشروطه و نهضت ملی شدن صنعت نفت می توان گرفت؟
- [سایر] نقش آیت الله کاشانی در ملی شدن صنعت نفت چه بود؟
- [سایر] چه درسهایی از مشروطه و نهضت ملی شدن صنعت نفت می توان گرفت؟
- [سایر] در مورد نهضت ملی نفت توضیح دهید؟ نقش رهبری مذهبی و آیت الله کاشانی در نهضت ملی نفت چه بود؟
- [سایر] سلام برای افسردگی واضطراب چی خوبه ایا بادرنجوبیه خوبه
- [سایر] سلام در روزعاشورا ایا حجاب ازسرحضرت زینب برداشته شد؟اصل قضیه چی بوده؟
- [سایر] موضوع بهره مالکانه وزارت نفت چیست؟ آیا وزارت نفت دارای اساسنامه است در صورت امکان توضیح دهید؟
- [سایر] چرا سرود ملی تغییر کرد؟
- [آیت الله نوری همدانی] اگر از روی تصادف موش داخل منبعِ بزرگ نفت بیفتد و بمیرد که مسلّماً موجب نجس شدن منبع میگردد حال بدلیل پر و خالی شدن این ظرف از نفت و رسیدن نفت آن به دیگر ظروف که از پیتهای نفت گرفته تا تهِ سماور و چراغ نفتی و منبعهای بزرگ مانند بشکهها و تانکها، آیا تمامی آنها نجس میشود؟ در این صورت وظیفه چیست؟ آیا باید نفت داخل منبع بزرگ را دور ریخت؟
- [سایر] گرانی نفت چه بر سر ایران آورد؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر چیزی مانند روغن و نفت که آب کشیدن آن ممکن نیست نجس شود، چنانچه مثلا روغن نجس را برای خوردن به خریدار بدهند معامله باطل و عمل حرام است و اگر برای کاری بدهند که شرط آن پاک بودن نیست مثلا بخواهند نفت نجس را بسوزانند، یا روغن نجس را تبدیل به صابون کنند فروش آن اشکال ندارد.
- [آیت الله مظاهری] اگر چیز پاکی مانند روغن و نفت که آب کشیدن آن ممکن نیست نجس شود، اگر برای کاری بخواهند که شرط آن پاک بودن است، مثلاً روغن نجس را برای خوردن به خریدار بدهند، معامله باطل و عمل حرام است، و اگر برای کاری بخواهند که شرط آن پاک بودن نیست، مثلاً بخواهند نفت نجس را بسوزانند فروش آن اشکال ندارد.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر چیز پاکی مانند روغن و نفت که آب کشیدن آن ممکن نیست نجس شود ؛ چنانچه مثلاً روغن نجس را برای خوردن به خریدار بدهند معامله باطل و عمل حرام است . و اگر برای کاری بخواهند که شرط آن پاک بودن نیست مثلاً بخواهند نفت نجس را بسوزانند ، فروش آن اشکال ندارد .
- [آیت الله سبحانی] اگر چیز پاکی مانند روغن و نفت که آب کشیدن آن ممکن نیست نجس شود، چنانچه مثلاً روغن نجس را برای خوردن به خریدار بفروشد معامله باطل و عمل حرام است و اگر برای کاری بخواهند که شرط آن پاک بودن نیست مثلاً بخواهند نفت نجس را بسوزانند، فروش آن اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر چیز پاکی، مانند روغن و نفت که آبکشیدن آن ممکن نیست نجس شود، چنانچه از آن برای کارهایی که شرطش پاکبودن است هم استفاده میشود باید به خریدار بگوید و اگر غیر از خوردن مورد استفاده دیگر نیست، فروش آن حرام است، و اگر برای کاری بخواهند که شرط آن پاکبودن نیست، مثلاً بخواهند نفت نجس را بسوزانند، فروش آن اشکال ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر از معدن طلا، نقره، سرب، مس، آهن، نفت، زغال سنگ، فیروزه، عقیق، زاج، نمک و سایر معادن چیزی به دست آورد و به مقدار نصاب برسد،استخراج کننده باید خُمس آن را بدهد؛ ولی در مثل معادن نفت، طلا و نقره که دولت استخراج میکند، تعلق خُمس محلّ اشکال است.
- [آیت الله بروجردی] اگر چیز پاکی مانند روغن و نفت که آب کشیدن آن ممکن نیست نجس شود، چنانچه آن را برای کاری بخواهند که شرطش پاک بودن است مثلاً روغن نجس را برای خوردن بخواهند فروش آن حرام است و اگر برای کاری بخواهند که شرط آن پاک بودن نیست مثلاً بخواهند نفت نجس را بسوزانند فروش آن اشکال ندارد.
- [امام خمینی] اگر چیز پاکی مانند روغن و نفت که آب کشیدن آن ممکن نیست نجس شود ، چنانچه مثلا روغن نجس را برای خوردن به خریدار بدهند معامله باطل و عمل حرام است و اگر برای کاری بخواهد که شرط آن پاک بودن نیست، مثلا بخواهند نفت نجس را بسوزانند فروش آن اشکال ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر مردی پس از ازدواج و پیش از آمیزش با همسر خود، مرتدّ ملّی شود، عقد او باطل میگردد و اگر بعد از آمیزش مرتدّ ملّی شود، زن او باید به مقداری که در احکام طلاق گفته میشود عدّه نگهدارد، پس اگر پیش از تمام شدن عدّه، شوهر او دوباره مسلمان شود، عقد باقی است وگرنه باطل است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] فقیری که یاد گرفتن صنعت برای او مشکل نیست، نمیتواند با گرفتن زکات زندگی کند ولی تا وقتی مشغول یاد گرفتن است، میتواند زکات بگیرد.