سلام در روزعاشورا ایا حجاب ازسرحضرت زینب برداشته شد؟اصل قضیه چی بوده؟ پاسخ: حوادث بعد از شهادت سید الشهدا امام حسین علیه السلام آنقدر جانسوز و جانگداز است که قلم از نگارش آن عاجز است، اهانتها و جسارتهایی که به خاندان رسول خدا صلی الله علیه و آله شد آنقدر حزن انگیز و غم انگیز است که حتی واکنش برخی از لشکریان دشمن را نیز بر انگیخته است، به هر حال در این جواب به قسمتی از این جسارتها اشاره می کنیم: خوارزمی میگوید: دشمنان آمدند و خیمهگاه را محاصره کردند. شمر هم با آنان بود. گفت: وارد شوید و لباسهایشان را غارت کنید. آن گروه وارد شده و هرچه در خیمه بود برداشتند. حتی گوشواره از گوش امکلثوم خواهر امام حسین علیه السلام هم درآوردند و گوش او را زخمی کردند. بر سر لباسهایی که بر تن زنان بود نزاع میکردند. قیس بن اشعت، قطیفهای را که حسین علیه السلام روی آن مینشست برداشت. از این رو به (قیس قطیفه) معروف شد. مردی از ازد به نام اسود، کفش آن حضرت را برداشت. آنگاه آن مردم به دنبال جامهها و اسبها و شترها رفتند و آنها را غارت کردند. ابن نما گوید: آنگاه به غارت خانواده و همسران امام حسین پرداختند، روسری از سرها و انگشتر از انگشتها، گوشواره از گوشها و خلخال از پاها در میآوردند. مردی از سنبس پیش دختر امام حسین علیه السلام آمد و چادر را از سرش برگرفت و آنان بی لباس(بی چادر) ماندند، دستخوش باد حوادث و بازیچه دستهای تقدیر و اندوههای بزرگ (آنگاه وی اشعاری از حسن بن ضحاک میآورد که به غمنامه عزیزان اهل بیت مرتبط میشود.) یکی از زنان بنی بکر بن وائل که دید وسایل غارت شده زنان را تقسیم میکنند، گفت: ای آل بکر! آیا دختران پیامبر را غارت میکنید؟!!! حکمی جز از آن خدا نیست، هلا ای خوخنواهان مصطفی.... !!! همسرش او را برگرداند. دختران پیامبر و نور چشمهای حضرت زهرا علیها السلام بیرون آمدند، حسرت زده و نوحهگر وگریان بر آن جوانان و پیران. به خیمهها آتش زدند. آنان گریزان از خیمهها بیرون آمدند(مثیرالاحزان، ص 77. ) آتش به آشیانه مرغی نمیزنند گیرم که خیمه، خیمه آل عبا نبود. .. محمدبن سعد گوید: مردی از اهل عراق، با حالت گریان زینتهای دختر امام حسین علیه السلام ، فاطمه را میگرفت. وی گفت: چرا گریه میکنی؟ گفت: دختر پیامبر خدا را غارت میکنم، گریه نکنم؟ گفت: پس واگذار. گفت: میترسم دیگری آن را بردارد) طبقات، شرح حال امام حسین، ص 78.) شیخ صدوق با سند خود از فاطمه دختر امام حسین علیه السلام روایت میکند: غانمه وارد خیمه ما شد. من دختر کوچکی بودم که دو خلخال طلایی در پاهایم بود. او میکوشید آنها را از پایم درآورد و در همان حال میگریست. گفتم: چرا گریه میکنی ای دشمن خدا!؟ گفت: چرا گریه نکنم، در حالی که دختر پیامبر را غارت میکنم!!! گفتم: خوب غارتم نکن. گفت: میترسم دیگری بیاید و آن را ببرد!!. گوید: هر چه در خیمهها بود غارت کردند، حتی جامههایی که بر تنمان بود) امالی، ص 139) ابن جوزی گوید: یکی از آنان جامه فاطمه دختر امام حسین علیه السلام را برداشت. دیگری زیورهایش را و ...) تذکره الخواص، ص 228) سید بن طاووس از قول راوی نقل میکند: دختری از طرف خیمهگاه امام حسین علیه السلام آمد. مردی به او گفت: دختر! سرورت کشته شد! آن دختر گوید: شیون کنان پیش زنان رفتم. آنان هم رو در روی من ایستاده به فغان پرداختند. راوی گوید: آن گروه در غارت خیمههای خاندان رسالت به مسابقه پرداختند، حتی جامهها از زنان میگرفتند. دختران رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم و حریم رسالت، گریان و نالان در فراق حامیان و دوستان از خیمهها بیرون آمدند. حمیدبن مسلم گوید: زنی از بنی بکر بن وائل را که با شوهرش در سپاه عمر سعد بود دیدم که چون حمله به خیمههای خانواده امام و غارت آنها را دید، شمشیری برداشت و به سوی خیمهها شتافت و گفت: ای آل بکر! آیا دختران پیامبر غارت میشوند؟!!! جز برای خدا حکومت نیست. ای خونخواهان پیامبر شوهرش او را گرفت و برگرداند. راوی گوید: آنگاه زنان را از خیمهها بیرون آوردند و در خیمهها آتش افروختند) لهوف، ص180) نیز گوید: بدان که اواخر روز عاشورا اهل بیت امام حسین علیه السلام و دختران و کودکان به اسارت دشمنان در آمدند. اندوهگین و گریان بودند و تا آخر آن روز در چنان خواری و شکستگی بودند که به قلم نمیآید، آن شب را به صبح آوردند، در حالی که حامیان و مردان خود را از دست داده بودند و غریبانه کوچ میکردند. دشمنان سعی میکردند هر چه بیشتر با آنان بدرفتاری کنند تا نزد عمر سعد بی دین و ابن زیاد کافر و یزید بن معاویه، سرکرده الحاد و عناد تقرب جویند) اقبال، ص583) شیخ مفید از حمید بن مسلم نقل میکند: به خدا قسم برخی از زنان و دختران را میدیدم که بر سر غارت لباسهایش نزاع بود. به علی بن الحسین علیه السلام رسیدیم که بشدت بیمار بود و روی فرشی نشسته بود گروهی با شمر بودند. به او گفتند: آیا این بیمار را نمیکشی؟ پیش خود گفتم: سبحان الله! آیا کودکان را هم میکشند؟ این یک کودک است و بیمار. آنان را از اطراف او کنار زدم. عمر سعد آمد. زنان بر سر او فریاد کشیدند و گریستند. به همراهانش گفت: کسی از شما وارد خیمه زنان نشود و متعرض این پسر بیمار نگردد. زنان از او خواستند: اموال غارت شده را برگردانند تا خود را بپوشانند. گفت: هر که از اینان چیزی برده بیاورد. به خدا قسم هیچ کس چیزی برنگرداند. گروهی از همراهانش را مأمور خیمههای زنان و علی بن الحسین علیه السلام ساخت تاکسی از آنان جایی نرود و با آنان بدرفتاری نشود) ارشاد، ص242) ابن کثیر به سند خود از جعفربن محمد نقل میکند: شمر میخواست امام زین العابدین علیه السلام را که کوچک و بیمار بود بکشد، حمیدبن مسلم نگذاشت. عمر سعد آمد و گفت: کسی وارد خیمه زنان نشود و کسی این نوجوان را نکشد و هر که هرچه برده برگرداند. به خدا هیچ کس چیزی برنگرداند) البدایه و النهایه، ج 8 ، ص 205(
سلام در روزعاشورا ایا حجاب ازسرحضرت زینب برداشته شد؟اصل قضیه چی بوده؟
پاسخ: حوادث بعد از شهادت سید الشهدا امام حسین علیه السلام آنقدر جانسوز و جانگداز است که قلم از نگارش آن عاجز است، اهانتها و جسارتهایی که به خاندان رسول خدا صلی الله علیه و آله شد آنقدر حزن انگیز و غم انگیز است که حتی واکنش برخی از لشکریان دشمن را نیز بر انگیخته است، به هر حال در این جواب به قسمتی از این جسارتها اشاره می کنیم:
خوارزمی میگوید:
دشمنان آمدند و خیمهگاه را محاصره کردند. شمر هم با آنان بود. گفت: وارد شوید و لباسهایشان را غارت کنید. آن گروه وارد شده و هرچه در خیمه بود برداشتند. حتی گوشواره از گوش امکلثوم خواهر امام حسین علیه السلام هم درآوردند و گوش او را زخمی کردند. بر سر لباسهایی که بر تن زنان بود نزاع میکردند. قیس بن اشعت، قطیفهای را که حسین علیه السلام روی آن مینشست برداشت. از این رو به (قیس قطیفه) معروف شد. مردی از ازد به نام اسود، کفش آن حضرت را برداشت. آنگاه آن مردم به دنبال جامهها و اسبها و شترها رفتند و آنها را غارت کردند.
ابن نما گوید:
آنگاه به غارت خانواده و همسران امام حسین پرداختند، روسری از سرها و انگشتر از انگشتها، گوشواره از گوشها و خلخال از پاها در میآوردند. مردی از سنبس پیش دختر امام حسین علیه السلام آمد و چادر را از سرش برگرفت و آنان بی لباس(بی چادر) ماندند، دستخوش باد حوادث و بازیچه دستهای تقدیر و اندوههای بزرگ (آنگاه وی اشعاری از حسن بن ضحاک میآورد که به غمنامه عزیزان اهل بیت مرتبط میشود.)
یکی از زنان بنی بکر بن وائل که دید وسایل غارت شده زنان را تقسیم میکنند، گفت: ای آل بکر! آیا دختران پیامبر را غارت میکنید؟!!! حکمی جز از آن خدا نیست، هلا ای خوخنواهان مصطفی.... !!! همسرش او را برگرداند. دختران پیامبر و نور چشمهای حضرت زهرا علیها السلام بیرون آمدند، حسرت زده و نوحهگر وگریان بر آن جوانان و پیران. به خیمهها آتش زدند. آنان گریزان از خیمهها بیرون آمدند(مثیرالاحزان، ص 77. )
آتش به آشیانه مرغی نمیزنند گیرم که خیمه، خیمه آل عبا نبود. ..
محمدبن سعد گوید:
مردی از اهل عراق، با حالت گریان زینتهای دختر امام حسین علیه السلام ، فاطمه را میگرفت. وی گفت: چرا گریه میکنی؟ گفت: دختر پیامبر خدا را غارت میکنم، گریه نکنم؟ گفت: پس واگذار. گفت: میترسم دیگری آن را بردارد) طبقات، شرح حال امام حسین، ص 78.)
شیخ صدوق با سند خود از فاطمه دختر امام حسین علیه السلام روایت میکند:
غانمه وارد خیمه ما شد. من دختر کوچکی بودم که دو خلخال طلایی در پاهایم بود. او میکوشید آنها را از پایم درآورد و در همان حال میگریست. گفتم: چرا گریه میکنی ای دشمن خدا!؟ گفت: چرا گریه نکنم، در حالی که دختر پیامبر را غارت میکنم!!! گفتم: خوب غارتم نکن. گفت: میترسم دیگری بیاید و آن را ببرد!!. گوید: هر چه در خیمهها بود غارت کردند، حتی جامههایی که بر تنمان بود) امالی، ص 139)
ابن جوزی گوید:
یکی از آنان جامه فاطمه دختر امام حسین علیه السلام را برداشت. دیگری زیورهایش را و ...) تذکره الخواص، ص 228)
سید بن طاووس از قول راوی نقل میکند:
دختری از طرف خیمهگاه امام حسین علیه السلام آمد. مردی به او گفت: دختر! سرورت کشته شد! آن دختر گوید: شیون کنان پیش زنان رفتم. آنان هم رو در روی من ایستاده به فغان پرداختند. راوی گوید: آن گروه در غارت خیمههای خاندان رسالت به مسابقه پرداختند، حتی جامهها از زنان میگرفتند. دختران رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم و حریم رسالت، گریان و نالان در فراق حامیان و دوستان از خیمهها بیرون آمدند. حمیدبن مسلم گوید: زنی از بنی بکر بن وائل را که با شوهرش در سپاه عمر سعد بود دیدم که چون حمله به خیمههای خانواده امام و غارت آنها را دید، شمشیری برداشت و به سوی خیمهها شتافت و گفت: ای آل بکر! آیا دختران پیامبر غارت میشوند؟!!! جز برای خدا حکومت نیست. ای خونخواهان پیامبر شوهرش او را گرفت و برگرداند. راوی گوید: آنگاه زنان را از خیمهها بیرون آوردند و در خیمهها آتش افروختند) لهوف، ص180)
نیز گوید:
بدان که اواخر روز عاشورا اهل بیت امام حسین علیه السلام و دختران و کودکان به اسارت دشمنان در آمدند. اندوهگین و گریان بودند و تا آخر آن روز در چنان خواری و شکستگی بودند که به قلم نمیآید، آن شب را به صبح آوردند، در حالی که حامیان و مردان خود را از دست داده بودند و غریبانه کوچ میکردند. دشمنان سعی میکردند هر چه بیشتر با آنان بدرفتاری کنند تا نزد عمر سعد بی دین و ابن زیاد کافر و یزید بن معاویه، سرکرده الحاد و عناد تقرب جویند) اقبال، ص583)
شیخ مفید از حمید بن مسلم نقل میکند:
به خدا قسم برخی از زنان و دختران را میدیدم که بر سر غارت لباسهایش نزاع بود. به علی بن الحسین علیه السلام رسیدیم که بشدت بیمار بود و روی فرشی نشسته بود گروهی با شمر بودند. به او گفتند: آیا این بیمار را نمیکشی؟ پیش خود گفتم: سبحان الله! آیا کودکان را هم میکشند؟ این یک کودک است و بیمار. آنان را از اطراف او کنار زدم. عمر سعد آمد. زنان بر سر او فریاد کشیدند و گریستند. به همراهانش گفت: کسی از شما وارد خیمه زنان نشود و متعرض این پسر بیمار نگردد. زنان از او خواستند: اموال غارت شده را برگردانند تا خود را بپوشانند. گفت: هر که از اینان چیزی برده بیاورد. به خدا قسم هیچ کس چیزی برنگرداند. گروهی از همراهانش را مأمور خیمههای زنان و علی بن الحسین علیه السلام ساخت تاکسی از آنان جایی نرود و با آنان بدرفتاری نشود) ارشاد، ص242)
ابن کثیر به سند خود از جعفربن محمد نقل میکند:
شمر میخواست امام زین العابدین علیه السلام را که کوچک و بیمار بود بکشد، حمیدبن مسلم نگذاشت. عمر سعد آمد و گفت: کسی وارد خیمه زنان نشود و کسی این نوجوان را نکشد و هر که هرچه برده برگرداند. به خدا هیچ کس چیزی برنگرداند) البدایه و النهایه، ج 8 ، ص 205(
- [سایر] آیا در قضیه سیلی خوردن، حضرت زهرا (س) همراه امام حسن (ع) بوده یا حضرت زینب؟
- [سایر] آیا در قضیه سیلی خوردن، حضرت زهرا (س) همراه امام حسن (ع) بوده یا حضرت زینب؟
- [سایر] چرا برخی علما میگویند به حضرت زینب نگویید (زینب مضطر)؛ چرا که زینب مضطر نبوده در حالی که در دعای ندبه میخوانیم (أین المضطر الذی یجاب اذا دعا)؟
- [سایر] با عرض سلام جریان خواستگاری عبدالله بن جعفر از حضرت زینب سلام الله علیها چه بود؟ و شروط حضرت زینب سلام الله علیها برای ازدواج چه بود؟
- [سایر] آیا حضرت زینب (سلام الله علیها) زیارت نامه دارد؟
- [آیت الله سبحانی] اگر عاقد بگوید انکحت موکلاتی فاطمه، زهرا، زینب لموکِلی احمد، علی، حسین یعنی قصد دارد فاطمه را به عقد احمد و زهرا به عقد علی و زینب را به عقد حسین درآورد آیا چنین عقدی صحیح است؟
- [سایر] حضرت زینب(س) در روز عاشورا چند ساله بوده است؟ آیا حضرت زینب(س) فرزندی هم داشت؟
- [سایر] حضرت زینب چند سال عمر کردند؟
- [سایر] زینب تایلور از استرالیا چگونه شیعه شد؟
- [سایر] آیا از حضرت فاطمه(سلام الله علیها) دختری غیر از حضرت زینب و ام کلثوم(سلام الله علیهما) در شام مدفون است؟
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد می گوید: زَوْجَتِی فاطِمَةُ خلعتها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِق (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است).
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).