اگرطبق فرمایش امام میزان رای ملت باشد،پس چرادرقرآن بارهاتاکیدشده که اکثرهم لایعقلون،اکثرهم لایشعرون و... ؟ برای پاسخ به سؤال شما لازم است دو موضوع را مورد بررسی قرار دهیم: 1. جایگاه و نقش مردم در حکومت اسلامی 2. جایگاه اکثریت در نظام اسلامی . جایگاه و نقش مردم در حکومت اسلامی : بررسی جایگاه و نقش مردم در حکومت اسلامی در گرو تبیین مبنای مشروعیت حکومت در نظام اسلامی است. در بینش اسلامی، منبع و سرچشمه مشروعیت حکومت الهی بوده و از ولایت تشریعی و یا اراده تشریعی خداوند سرچشمه می گیرد، زیرا اساسا هیچ گونه ولایتی جز با انتساب به اذن الهی مشروعیت نمی یابد (بر اساس اعتقاد توحیدی، خداوند رب و صاحب اختیار هستی و انسان هاست چنین اعتقادی ایجاب می کند که تصرف در امور مخلوقات با اذن خداوند صورت گیرد و از آنجا که حکومت و تنظیم قوانین، مستلزم تصرف در امور انسان هاست این امر تنها از سوی کسی رواست که دارای این حق و اختیار باشد یا از طرف او مأذون و منصوب باشد وقتی خداوند که منشأ حقوق است حق حکومت و ولایت بر مردم را به پیامبر) ص (امامان معصوم) ع (و یا جانشین معصوم واگذار نموده است او حق دارد احکام الهی را در جامعه پیاده کند، چون از ناحیه کسی نصب شده است که همه هستی و حقوق و خوبی ها از اوست).(1) بنابراین مشروعیت حکومت در نظام اسلامی از ناحیه خداوند است و مشروعیت حکومت پیامبر) ص (و ائمه اطهار و فقهاء در زمان غیبت ناشی از اذن خداوند است حال این سؤال مطرح می شود که نقش مردم در حکومت اسلامی چیست؟ در پاسخ باید گفت از آنجا که مشروعیت در نظام اسلامی وابسته به خداوند است و از او منشا می گیرد نقش مردم در مقام فعلیت بخشیدن به این نظام مؤثر است و در حقیقت مردم در مقبولیت، عینیت بخشی و کارآمدی حکومت اسلامی نقشی اساسی دارند چرا که حاکمیت دین حق و نظام اسلامی مانند هر نظام دیگری با آرزوها تحقق نمی پذیرد بلکه حضور مردم و اتحاد آنان بر محور حق را می طلبد مردم با پذیرش دین اولا و پذیرش ولایت حاکم اسلامی ثانیا دین خدا را در جامعه متحقق می سازند- اگر مردم در صحنه نباشند و حضور جدی نداشته باشند حتی اگر رهبر آنان در حد وجود مبارک حضرت امیرالمؤمنین علیه اسلام باشد، نظام اسلامی موفق نخواهد بود. بنابراین حکومت اسلامی هیچ گاه بدون خواست و اراده مردم محقق نمی شود.(2) در مقابل در نظام های غیر الهی مشروعیت نظام سیاسی برخواسته از خواست و اراده مردم است و لازمه آن این است که اگر مردم حکومتی را نخواستند آن حکومت نامشروع باشد هر چند در پی مصالح مردم باشد و اگر مردم خواستار حکومتی بودند آن حکومت مشروع می گردد هر چند خلاف مصالح مردم حرکت کند و ارزش های اخلاقی را رعایت نکند.(3) جایگاه اکثریت در نظام اسلامی : با روشن شدن جایگاه مردم در نظام اسلامی این سؤال مطرح می شود که اگر مردم در مشروعیت بخشیدن به حکومت در نظام اسلامی نقشی ندارند جایگاه اکثریت در نظام اسلامی کجاست و آیا اکثریت و رأی آنها در نظام اسلامی اعتبار دارد یا نه؟ در پاسخ باید گفت (شعار اسلام، با شعار حکومت های بشری و به ویژه غربی متفاوت است شعار دین و حکومت اسلامی پیروی از حق است و شعار حکومت های بشری و دموکراسی غربی پیروی از اکثریت است البته در نظام اسلامی در بعضی موارد و مراحل (اکثریت) معتبر است و جایگاه ویژه ای دارد که همان مقام (تشخیص حق است نه تثبیت حق) یعنی حق را وحی الهی تبیین و تثبیت می کند و در مقام اجرای حق رأی اکثریت سازگار است و گاهی در مواردی که تشخیص حق دشوار باشد و صاحب نظران با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشند، رأی اکثریت معیار است. تفاوت اساسی اکثریت در نظام دموکراسی غربی با اکثریت در نظام اسلامی در این است که حکومت اسلامی حق و قانون، پیش از اکثریت و مقدم بر آن است و اکثریت کاشف حق است نه مولد و به وجود آورنده آن ولی در نظام دموکراسی و غیردینی اکثریت پیش از حق و قانون و به وجود آورنده آن است).(4) بنابراین در نظام دینی و اسلامی دو نوع رأی اکثریت محترم و معتبر است: یکی در مقام اجرا و عمل و دیگری در مقام تشخیص قانون الهی که توسط وحی و دین ارائه گردیده است. قانون شناسان را با رأی اکثریت تعیین می کنند و قانون شناسان با رأی اکثریت خود قانون الهی را می شناسند.(5) با روشن شدن این دو نکته اکنون در پاسخ سؤال عرض می کنیم با توجه به اینکه در نظام اسلامی مشروعیت حکومت از خداوند بوده و خواست و اراده مردم هیچ نقشی در آن نداشته و مهم ترین نقش مردم در حکومت دینی فراهم آوردن بستری مناسب برای تحقق یافتن و عینیت بخشیدن به دین و مقبولیت آن است رأی اکثریت نیز تنها به عنوان تشخیص حق و در مقام اجرا و عمل معتبر است. بنابراین رأی اکثریت در طول حاکمیت خداوند است نه در عرض آن بر خلاف نظام های سیاسی غیر دینی که حاکمیت مردم مشروعیت حکومت را ایجاد می کند و مشروعیت این حاکمیت با رأی اکثریت مردم تعیین می شود. بنابراین این اشکال بر نظام های سیاسی غیر دینی وارد است که چگونه رأی اکثریت و خواست مردم منشأ مشروعیت حکومت و تعیین قوانین می شود؟ اما در نظام اسلامی اعتبار اکثریت بعد از حق و قانون است و اکثریت کاشف حق است نه به وجودآورنده آن تا اشکال وارد شود که نظام اسلامی بر اکثریت تکیه نموده و این مخالف نص قرآن کریم است. در حقیقت حکومت دینی نه همچون حکومت های استبدادی است که هیچ ارزش و جایگاهی برای خواست مردم قائل نباشد و به طور کلی آن را از ارزش و اعتبار ساقط نموده باشد و نه همچون حکومت های دموکراسی غربی است که تمام ارزش و ملاک را به رأی و خواست مردم داده اند بلکه حکومت دینی مشروعیت و حق حاکمیت را از خداوند می داند و ملاک وضع قوانین نیز اذن الهی است اما در عین حال به رأی و خواست مردم نیز توجه شده و اکثریت نیز در مقام تشخیص قانون الهی و در مقام اجرا و عمل پذیرفته شده. بنابراین تکیه حکومت دینی به اذن الهی و حاکمیت خداوند است نه رأی اکثریت مردم تا اشکال وارد شود علاوه بر این که آیاتی که از پیروی اکثریت منع شده و اکثر افراد لا یعقلون یا لا یعلمون معرفی شده اند مربوط به اکثریتی است که در برابر قوانین الهی و احکام خداوند بایستند نه اکثریتی که پس از تعیین و تثبیت قوانین الهی در چارچوب آن و بر اساس آن دست به انتخاب می زنند. در حقیقت این آیات مربوط به اکثریتی است که مقدم و پیش از قانون است اما اکثریتی که در نظام اسلامی پذیرفته شده اکثریتی است که قانون و حق مقدم بر او بوده و تنها کاشف از حق است نه به وجود آورنده آن. باید به همه آیاتی که چنین تعابیری دارند مراجعه شود تا معلوم گردد که همه آنها به موارد ویژه ای نظر دارند و ازگروه یا نکته خاصی سخن می گویند و به هیچ وجه تعمیم نداشته).(6) با توجه به این موضوع زمانی که امام خمینی ره چنین عنوان می دارند که میزان رای مردم است ، نباید آن را به این معنا در نظر گرفت که مردم ملاک حقانیت هستند بلکه به این معناست که پس از کسب مشروعیت حکومت از جانب پروردگار ، رای و نظر مردم میزان و ملاکی است که باید مورد توجه قرار گیرد و بر اساس آن عمل شود و عمل بر اساس رای و نظر چنین اکثریتی نه تنها معارض با آموزه های دینی نیست بلکه عین عمل به آموزه های دینی است چنانکه روایات مشابهی که عمل بر اساس رای اکثریت را توصیه می کنند در همین راستا باید ارزیابی شوند به عنوان مثال امام علیعلیه السلام میفرماید: (و الزموا السواد الأعظم فان یدالله مع الجماعة و ایّاکم و الفرقه فان الشاذ للشیطان، کما ان الشاذّ من الغنم للذئب نهجالبلاغه، خطبه 127 ؛ ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج 8، ص 112.؛ با انبوه مردم، همگام باشید؛ زیرا دست عنایت الهی بر سر انبوه مردم است. از کنارهگیری و پراکندگی بپرهیزید که آن که کنار گرفت، طعمه شیطان خواهد بود؛ همانگونه که گوسفند جدا از گله، طعمه گرگ است). همچنین در جای دیگری میفرماید: (الزموا ما عقد علیه حبل الجماعة و بُنیت علیه ارکان الطاعة نهجالبلاغه، خطبه 151.؛ بر آن چه یافت جماعت امت است، بپیوندید که پایههای طاعت حق، بر آن نهاده شده است). اینگونه عبارات، اشاره به همان فطرت پاک انسانهاست.. پینوشت (1) (محمد تقی مصباح یزدی، نظریه سیاسی اسلام، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1378، ج 2، ص 40). (2) (عبدالله جوادی آملی، ولایت فقیه، ولایت فقه و عدالت، قم: مرکز نشر اسراء، 1378، ص 82 و 83). (3) (محمد تقی مصباح یزدی، حقوق و سیاست در قرآن، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ج 1، ص 103- 104). (4) (عبدالله جوادی آملی، پیشین، ص 90- 91). (5) (عبد الله جوادی آملی، پیشین، ص 92). (6) (محمد هادی معرفت، ولایت فقیه، قم: مؤسسه فرهنگی التمهید، 1377، ص 107).
اگرطبق فرمایش امام میزان رای ملت باشد،پس چرادرقرآن بارهاتاکیدشده که اکثرهم لایعقلون،اکثرهم لایشعرون و... ؟
اگرطبق فرمایش امام میزان رای ملت باشد،پس چرادرقرآن بارهاتاکیدشده که اکثرهم لایعقلون،اکثرهم لایشعرون و... ؟
برای پاسخ به سؤال شما لازم است دو موضوع را مورد بررسی قرار دهیم: 1. جایگاه و نقش مردم در حکومت اسلامی 2. جایگاه اکثریت در نظام اسلامی .
جایگاه و نقش مردم در حکومت اسلامی :
بررسی جایگاه و نقش مردم در حکومت اسلامی در گرو تبیین مبنای مشروعیت حکومت در نظام اسلامی است. در بینش اسلامی، منبع و سرچشمه مشروعیت حکومت الهی بوده و از ولایت تشریعی و یا اراده تشریعی خداوند سرچشمه می گیرد، زیرا اساسا هیچ گونه ولایتی جز با انتساب به اذن الهی مشروعیت نمی یابد (بر اساس اعتقاد توحیدی، خداوند رب و صاحب اختیار هستی و انسان هاست چنین اعتقادی ایجاب می کند که تصرف در امور مخلوقات با اذن خداوند صورت گیرد و از آنجا که حکومت و تنظیم قوانین، مستلزم تصرف در امور انسان هاست این امر تنها از سوی کسی رواست که دارای این حق و اختیار باشد یا از طرف او مأذون و منصوب باشد وقتی خداوند که منشأ حقوق است حق حکومت و ولایت بر مردم را به پیامبر) ص (امامان معصوم) ع (و یا جانشین معصوم واگذار نموده است او حق دارد احکام الهی را در جامعه پیاده کند، چون از ناحیه کسی نصب شده است که همه هستی و حقوق و خوبی ها از اوست).(1) بنابراین مشروعیت حکومت در نظام اسلامی از ناحیه خداوند است و مشروعیت حکومت پیامبر) ص (و ائمه اطهار و فقهاء در زمان غیبت ناشی از اذن خداوند است حال این سؤال مطرح می شود که نقش مردم در حکومت اسلامی چیست؟ در پاسخ باید گفت از آنجا که مشروعیت در نظام اسلامی وابسته به خداوند است و از او منشا می گیرد نقش مردم در مقام فعلیت بخشیدن به این نظام مؤثر است و در حقیقت مردم در مقبولیت، عینیت بخشی و کارآمدی حکومت اسلامی نقشی اساسی دارند چرا که حاکمیت دین حق و نظام اسلامی مانند هر نظام دیگری با آرزوها تحقق نمی پذیرد بلکه حضور مردم و اتحاد آنان بر محور حق را می طلبد مردم با پذیرش دین اولا و پذیرش ولایت حاکم اسلامی ثانیا دین خدا را در جامعه متحقق می سازند- اگر مردم در صحنه نباشند و حضور جدی نداشته باشند حتی اگر رهبر آنان در حد وجود مبارک حضرت امیرالمؤمنین علیه اسلام باشد، نظام اسلامی موفق نخواهد بود. بنابراین حکومت اسلامی هیچ گاه بدون خواست و اراده مردم محقق نمی شود.(2) در مقابل در نظام های غیر الهی مشروعیت نظام سیاسی برخواسته از خواست و اراده مردم است و لازمه آن این است که اگر مردم حکومتی را نخواستند آن حکومت نامشروع باشد هر چند در پی مصالح مردم باشد و اگر مردم خواستار حکومتی بودند آن حکومت مشروع می گردد هر چند خلاف مصالح مردم حرکت کند و ارزش های اخلاقی را رعایت نکند.(3)
جایگاه اکثریت در نظام اسلامی :
با روشن شدن جایگاه مردم در نظام اسلامی این سؤال مطرح می شود که اگر مردم در مشروعیت بخشیدن به حکومت در نظام اسلامی نقشی ندارند جایگاه اکثریت در نظام اسلامی کجاست و آیا اکثریت و رأی آنها در نظام اسلامی اعتبار دارد یا نه؟ در پاسخ باید گفت (شعار اسلام، با شعار حکومت های بشری و به ویژه غربی متفاوت است شعار دین و حکومت اسلامی پیروی از حق است و شعار حکومت های بشری و دموکراسی غربی پیروی از اکثریت است البته در نظام اسلامی در بعضی موارد و مراحل (اکثریت) معتبر است و جایگاه ویژه ای دارد که همان مقام (تشخیص حق است نه تثبیت حق) یعنی حق را وحی الهی تبیین و تثبیت می کند و در مقام اجرای حق رأی اکثریت سازگار است و گاهی در مواردی که تشخیص حق دشوار باشد و صاحب نظران با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشند، رأی اکثریت معیار است. تفاوت اساسی اکثریت در نظام دموکراسی غربی با اکثریت در نظام اسلامی در این است که حکومت اسلامی حق و قانون، پیش از اکثریت و مقدم بر آن است و اکثریت کاشف حق است نه مولد و به وجود آورنده آن ولی در نظام دموکراسی و غیردینی اکثریت پیش از حق و قانون و به وجود آورنده آن است).(4) بنابراین در نظام دینی و اسلامی دو نوع رأی اکثریت محترم و معتبر است: یکی در مقام اجرا و عمل و دیگری در مقام تشخیص قانون الهی که توسط وحی و دین ارائه گردیده است. قانون شناسان را با رأی اکثریت تعیین می کنند و قانون شناسان با رأی اکثریت خود قانون الهی را می شناسند.(5) با روشن شدن این دو نکته اکنون در پاسخ سؤال عرض می کنیم با توجه به اینکه در نظام اسلامی مشروعیت حکومت از خداوند بوده و خواست و اراده مردم هیچ نقشی در آن نداشته و مهم ترین نقش مردم در حکومت دینی فراهم آوردن بستری مناسب برای تحقق یافتن و عینیت بخشیدن به دین و مقبولیت آن است رأی اکثریت نیز تنها به عنوان تشخیص حق و در مقام اجرا و عمل معتبر است. بنابراین رأی اکثریت در طول حاکمیت خداوند است نه در عرض آن بر خلاف نظام های سیاسی غیر دینی که حاکمیت مردم مشروعیت حکومت را ایجاد می کند و مشروعیت این حاکمیت با رأی اکثریت مردم تعیین می شود. بنابراین این اشکال بر نظام های سیاسی غیر دینی وارد است که چگونه رأی اکثریت و خواست مردم منشأ مشروعیت حکومت و تعیین قوانین می شود؟ اما در نظام اسلامی اعتبار اکثریت بعد از حق و قانون است و اکثریت کاشف حق است نه به وجودآورنده آن تا اشکال وارد شود که نظام اسلامی بر اکثریت تکیه نموده و این مخالف نص قرآن کریم است. در حقیقت حکومت دینی نه همچون حکومت های استبدادی است که هیچ ارزش و جایگاهی برای خواست مردم قائل نباشد و به طور کلی آن را از ارزش و اعتبار ساقط نموده باشد و نه همچون حکومت های دموکراسی غربی است که تمام ارزش و ملاک را به رأی و خواست مردم داده اند بلکه حکومت دینی مشروعیت و حق حاکمیت را از خداوند می داند و ملاک وضع قوانین نیز اذن الهی است اما در عین حال به رأی و خواست مردم نیز توجه شده و اکثریت نیز در مقام تشخیص قانون الهی و در مقام اجرا و عمل پذیرفته شده. بنابراین تکیه حکومت دینی به اذن الهی و حاکمیت خداوند است نه رأی اکثریت مردم تا اشکال وارد شود علاوه بر این که آیاتی که از پیروی اکثریت منع شده و اکثر افراد لا یعقلون یا لا یعلمون معرفی شده اند مربوط به اکثریتی است که در برابر قوانین الهی و احکام خداوند بایستند نه اکثریتی که پس از تعیین و تثبیت قوانین الهی در چارچوب آن و بر اساس آن دست به انتخاب می زنند. در حقیقت این آیات مربوط به اکثریتی است که مقدم و پیش از قانون است اما اکثریتی که در نظام اسلامی پذیرفته شده اکثریتی است که قانون و حق مقدم بر او بوده و تنها کاشف از حق است نه به وجود آورنده آن. باید به همه آیاتی که چنین تعابیری دارند مراجعه شود تا معلوم گردد که همه آنها به موارد ویژه ای نظر دارند و ازگروه یا نکته خاصی سخن می گویند و به هیچ وجه تعمیم نداشته).(6)
با توجه به این موضوع زمانی که امام خمینی ره چنین عنوان می دارند که میزان رای مردم است ، نباید آن را به این معنا در نظر گرفت که مردم ملاک حقانیت هستند بلکه به این معناست که پس از کسب مشروعیت حکومت از جانب پروردگار ، رای و نظر مردم میزان و ملاکی است که باید مورد توجه قرار گیرد و بر اساس آن عمل شود و عمل بر اساس رای و نظر چنین اکثریتی نه تنها معارض با آموزه های دینی نیست بلکه عین عمل به آموزه های دینی است چنانکه روایات مشابهی که عمل بر اساس رای اکثریت را توصیه می کنند در همین راستا باید ارزیابی شوند به عنوان مثال امام علیعلیه السلام میفرماید: (و الزموا السواد الأعظم فان یدالله مع الجماعة و ایّاکم و الفرقه فان الشاذ للشیطان، کما ان الشاذّ من الغنم للذئب نهجالبلاغه، خطبه 127 ؛ ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج 8، ص 112.؛ با انبوه مردم، همگام باشید؛ زیرا دست عنایت الهی بر سر انبوه مردم است. از کنارهگیری و پراکندگی بپرهیزید که آن که کنار گرفت، طعمه شیطان خواهد بود؛ همانگونه که گوسفند جدا از گله، طعمه گرگ است).
همچنین در جای دیگری میفرماید: (الزموا ما عقد علیه حبل الجماعة و بُنیت علیه ارکان الطاعة نهجالبلاغه، خطبه 151.؛ بر آن چه یافت جماعت امت است، بپیوندید که پایههای طاعت حق، بر آن نهاده شده است). اینگونه عبارات، اشاره به همان فطرت پاک انسانهاست..
پینوشت
(1) (محمد تقی مصباح یزدی، نظریه سیاسی اسلام، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1378، ج 2، ص 40).
(2) (عبدالله جوادی آملی، ولایت فقیه، ولایت فقه و عدالت، قم: مرکز نشر اسراء، 1378، ص 82 و 83).
(3) (محمد تقی مصباح یزدی، حقوق و سیاست در قرآن، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ج 1، ص 103- 104).
(4) (عبدالله جوادی آملی، پیشین، ص 90- 91).
(5) (عبد الله جوادی آملی، پیشین، ص 92).
(6) (محمد هادی معرفت، ولایت فقیه، قم: مؤسسه فرهنگی التمهید، 1377، ص 107).
- [سایر] با توجه به فرمایش امام(ره) که فرمودند: میزان رای مردم است آیا می توان مشروعیت از سوی مردم را بر حقانیت الهی مقدم داشت؟
- [سایر] حکم تنفیذ ریاست جمهوری توسط رهبر چیست؟ آیا این تنفیذ به معنای بی اثر بودن انتخاب و رأی ملت نیست؟
- [سایر] سلام . مگر تشکیل حکومت اسلامی واجب نیست ؟ پس چرا امام راحل در این رابطه رأی گیری کردند ؟
- [سایر] حضرت امام(ره) در بهشت زهرا فرمودند: (گیریم که پدرانمان حکومت پهلوی را قبول کرده بودند، آنها که نمی توانستند آینده ما را تعیین کنند. ما این حکومت را نمی خواهیم.) با توجه به این فرمایش، عده ای امروز می
- [سایر] آیا امام خامنه ای ولی امر شیعیان جهان و یا ولی امر مسلمین جهان هستند؟ با اینکه شیعیان دیگر نقاط جهان در رای گیری انتخاب خبرگان و انتخاب رهبری نقش نداشته اند و در خبرگان هم نماینده ندارند .
- [سایر] آیا امام خامنه ای ولی امر شیعیان جهان هستند؟ ولی امر مسلمین جهان چطور؟شیعیان دیگر نقاط جهان که در رای گیری انتخاب خبرگان و انتخاب رهبری نقش نداشته اند؟
- [سایر] نظر به اینکه امام خمینی فرموده بودند میزان رأی مردم است، چرا در روز 6/3/60 فرمودند (اگر تمام مردم موافقت کنند، من مخالفت می کنم.) و در روز 25/3/60 فرمودند: (اگر 35 میلیون نفر بگویند آری، من می گویم خی
- [سایر] لطفاً شبهه فرمایش امام خمینی (ره) که فرموده بودن آب و برق مجانی و رایگانه چطور پاسخ داده می شود؟ چرا و کجا امام این سخن را گفته اند و منظورشون دقیقاً چی بوده است؟ اگر بگوییم منظور این بوده که ارزانی
- [سایر] سلام.در برنامه دیشب پارک ملت هم شما و هم آقای شهیدی فر از اینکه گزینه اول بیشترین رای را آورده بود ناراحت شده بودید شماخیلی دوست داشتید که گزینه سوم بیشترین رای را بیاورد تا در مورد این موضوع صحبت کنید برای این حرفم دلیل دارم1-بعد از خواندن آرا شما گفتید موبایل ها دست بچه هاست 2-با بیان اینکه تعداد شرکت کنددها ده هزار نفر هستند میخواستید جامعه آماری را کم نشان دهید.3-با یکی از کسانی که به گزینه 1 رای داده بود تماس گرفتید و میخواستید نشان دهید که کسانی که به گزینه 1 رای داده اند از روی احساس بوده نه منطق.و با اینگونه صحبت ها میخواستید رای گیری دیشب را کم اهمیت جلوه دهید.در اول گفتگو آقای شهیدی فر گفتند که هر گزینه ای که بیشترین رای را بیاورد در مورد آن صحبت میکنیم ولی بعد از گفتن آرا شما هر جوری بود میخواستید مردم را به سمت گزینه 3 سوق بدهید به این نشان که خود شما گفتید پدر مادر ها گوشی ها را بردارید و پیامک بزنید.نمیدانم این رفتار شما و آقای شهیدی فر از چه نشئت میگیرد شاید به خاطر اینکه شما هم جزء گروه والدین هستید. حالا چرا باید درمورد گزینه 1 صحبت شود به 1001 دلیل!1-وقتی یک خانواده سر سفره نشسته اند اگر در آخر پدر خانواده از مادر تشکر کند فرزندان هم یاد میگیرند و بلافاصله تشکر میکنند.2-وقتی مادر خانواده برای پدر خانواده صبر کند تا بیاید و آنگاه سفره را بیندازد فرزندان هم احترام به پدر را می آموزند. ولی در خانواده ای که این رفتار از سوی والدین رعایت نمیشود چگونه از فرزندان انتظار رفتار توام با احترام دارید. اگراحترام به مخاطب و صداقت در برنامه پارک ملت هست که مطمئنا هست باید در برنامه بعدی در مورد گزینه 1 صحبت شود
- [سایر] سلام و خسته نباشید. در مورد برنامه پارک ملت امشب: به نظر من وقتی یه موضوع تو یک جامعه آماری که هیچ اطلاعی از اون (مثل سن- جنس-میزان تحصیلات-آداب و رسوم زندگی-فرهنگ غالب محل زندگی و......) در دسترس نیست مورد بررسی و نظرسنجی قرار میگیره نمیتونه نتایج صحیحی ارائه بده. آیا واقعا والدین بیشتر از ما بچه ها مقصرند؟ آیا همه ما آداب رفتار با بزرگترهامون رو بلدیم؟