آیا می شود با استفاده از قرآن و احادیث نیاز جامعه امروزی و خود را کاملا برطرف نماییم؟ قرآن کریم برای هدفی نازل شده است وآن هدایت بشر بسوی نور است وخارج نمودن از ظلمتها،وقرآن کریم برای بر آوردن این نیازکافی است درهمه عصر وزمانها.کتاب انزلناه الیک لتخرج الناس من الظلمات الی النور..،این کتابی است که آن را به سوی تو فرستادیم،بخاطر اینکه مردم را به اذن خدا،از تاریکه ها به سوی نور بیرون آوری.سوره ابراهیم ،آیه1. باید دید انتظار ما از قرآن چیست،تا معلوم شود که پاسخگوی نیاز ما هست یا نه؟بدیهی است ما توقع نداریم امور روز مرّه ما در زندگی به تفصیل در قرآن آمده باشد،وتجربه بشری برای اداره این امور کافی است،چگونه غذا درست کنیم،اتومبیل خود را تعمیر کنیم،و... اینها نیاز نیست که در قران آمده باشد ،گرچه در قرآن وروایات کلیاتی در موردغذا ومرکب ونحوه بهره بردن از انها آمده است. خلاصه کلام آنکه قران وروایات تعالیم انسان ساز هستند وهر آنچه برای تربیت وسازندگی انسان لازم است ،بیان شده ومی تواند درهمه زمانها نیاز ما را بر آورده کند،ولی تفاصیل وجزئیات سایر امور در قرآن نیامده ،بخشی در روایات وبخش مهمی را عقل انسان که پیامبر درونی است به ضمیمه ره آوردهای تجربه بشری،بر آورده می کند.بسیاری از امور مربوط به آداب ورسومی است که در هر منطقه نوع خاصی مطرح است واگر آن آداب ناپسند نباشد ،اسلام آنرا امضاء کرده است.در بسیاری از امور اسلام احکام تأسیسی ندارد وآنرا بعهده مردم گذاشته است،اینکه چه طور خانه ای بسازیم ،این مربوط به عرف هر منطقه ومصالح ساختمانی است که در هر منطقه مطابق با آب وهوای ان وجود داردوما را از سرما وگرما نجات می دهد.چه ماشینی بخریم؟این مربوط می شود به توان انسان ونوع کاربری که ما انتظار داریم،و....لازم نیست اینها در قرآن آمده باشد.این مربوط به ظاهر قران است در باطن آن علوم بیشتری وجود دارد،که همه اش در اختیار ما نیست. ادامه توضیحات: نقش قرآن در زندگی بشری در ابعاد مختلف فردی، اجتماعی و حتی بینالمللی، قابل دقت و بررسی است که به طور مختصر به بعضی از آنها اشاره میشود: یکم. انسان نیازمند ارتباط مستقیم با آفریننده و هستی بخش خود است. این ارتباط اگر چه از طریق مناجات و رازگویی درونی و قلبی انجام میگیرد؛ اما دسترسی به کلمات خود خداوند، بسیار لذت بخش و اطمینانآور است. چنان که اقبال لاهوری گفته است: (اگر میخواهی خدا با تو سخن بگوید، قرآن بخوان). این ویژگی به طور کامل، تنها برای قرآن مجید باقی مانده است و هیچ کتاب آسمانی دیگر، چنین جایگاهی ندارد. دوم. انسان در تکاپو و جست و جوی آگاهیهای صحیح و معارف بلند و پرمعنا است. البته با استفاده از تجربیات بشری و تلاشهای علمی، به بسیاری از آگاهیها میتوان دست یافت؛ اما برای اطمینان به درستی یافتههای خود و آگاهی به آنچه برای او دست نایافتنی است، نیاز به یک منبع اصیل و غنی بسیار محسوس است؛ چنان که از زبان امام راحل(ره) گفته شده است: (اگر قرآن نبود، درهای معرفت بر ما بسته بود). قرآن مجید در این باره جایگاه ممتازی دارد. تعریفی که قرآن از انسان دارد (إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً)؛ بقره (2)، آیه 30. و تعریفی که قرآن از خداوند ارائه کرده است: (لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ)؛ شوری (43)، آیه 11.، همراه با بیان صفات جمال و جلال و تعریفی که از نظام هستی و حیات و شعور همگانی موجودات ارائه داده (وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ)؛ رعد (13)، آیه 13. و بیانی که از پیوستگی و هماهنگی منظم همه کرات و افلاک و زمین و آسمان دارد (وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها وَ النَّهارِ إِذا جَلاَّها وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشاها...)؛ شمس (91)، آیه 4 - 1. و... نیازمندی همه جامعه بشری و پویندگان راه حق و حقیقت را به این کتاب آسمانی ضروری و آشکار ساخته است؛ زیرا بعضی از دانشها به جز از طریق قرآن، برای بشر دست یافتنی نیست: (وَ یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ)؛ بقره (2)، آیه 151. ؛ (و آنچه را نمیدانستید به شما یاد میدهد...). از جمله آگاهیهایی که جز از طریق قرآن راهی برای دریافت آن نیست، آگاهی درباره جهان پس از مرگ و جزئیات جهان آخرت است؛ زیرا هیچ کدام از افراد بشر، تجربه تکرار و رفت و آمد آن را ندارند و درک بشری، هیچ گونه سابقه ذهنی از آن ندارد. در حالی که در سوره (واقعه)، (صافات)، (مرسلات) و... صحنه قیامت به تصویر کشیده شده است. سوم. نقش برجسته دیگر قرآن این است که از سابقه تاریخ بشر، خبرهای درست و مطابق واقع را نقل کرده و سرگذشت پیامبران و محتوای پیام آنان را - بدون هرگونه تحریف و دسیسه بشری به انسانها رسانده است. ازاینرو قرآن حتی بر پیروان تورات و انجیل، منّت شایان توجهی دارد که چهره پیامبران بنیاسرائیل را به درستی معرفی کرده و حضرت موسی، عیسی، زکریا و... را آن گونه که بودهاند - به دور از هر گونه تهمت و توهینی شناسانده و دست تحریفگران و دسیسهگران را نقش بر آب ساخته است. قرآن مجید در این باره میفرماید: (وَ إِذْ قالَ اللَّهُ یا عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَ أُمِّی إِلهَیْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالَ سُبْحانَکَ ما یَکُونُ لِی أَنْ أَقُولَ ما لَیْسَ لِی بِحَقٍّ)؛ مائده (5)، آیه 116.؛ (ای عیسی پسر مریم! آیا تو گفتی به مردم که من و مادرم را همچون دو خدا به جای خداوند بپرستید؟! گفت: منزهی تو! مرا نشاید که چیزی را که حق نیست بگویم). چهارم. نقش برجسته دیگر قرآن برای جامعه بشری، این است که ظرفیت جهان شمولی دارد و پیامهای آن برای تمام مصلحان جهان و حافظان حقوق بشر، قابل اعتنا و کاربردی است. تکیه بر نقاط مشترک پیروان ادیان آسمانی و پایبندی به اصول انسانی (مانند عدالت گستری، امانتداری و...)، تلاش برای ریشهکنی هرگونه ناهنجاری، ناپاکی و اختلاف و مخالفت با حق و درستی و... همگی شاخصهایی است که ظرفیت جهان شمولی قرآن را به نمایش گذاشته است. آیات نورانی قرآن، تمامی اصلاحگران و حقگرایان را به سوی محور وحدت و پاکی، به دور از هر گونه تعصب و خودخواهی، دعوت کرده است: (قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلی کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ)؛ آل عمران (3)، آیه 64.؛ (بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر سر سخنی که میان ما و شما یکسان است، بایستیم که: جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریک او نگردانیم و برخی از ما بعضی دیگر را به جای خدا به پروردگاری نگیرد)برای آگاهی بیشتر ر.ک: الف. محمدحسین طباطبایی، قرآن در اسلام، (دارالکتب الاسلامیه، 1372)؛ ب. عبدالله جوادی آملی، قرآن در قرآن، (مرکز نشر اسراء، بهار 1378)؛ ج. عبدالله جوادی آملی، انتظار بشر از دین، (مرکز نشر اسراء، 1380)؛ د. محمدتقی مدرسی، مباحثی پیرامون معارف قرآن کریم، (انتشارات محبان الحسینعلیه السلام، 1379)؛ ه. محمد غزالی، نقش قرآن در جهان معاصر، انتشارات ههژار سنندج، 1380).. بیتردید گستردگی دانش بشر، تحولات شایان توجهی داشته و شکوفا سازی طبیعت و سلطه بر آن، به دست قدرت علمی و اطلاعاتی انسان و تجربههای بشری، تا حدود زیادی تأمین شده است. قرآن خود این تحول آفرینی را در گستره ظرفیتهای انسان دانسته است: (هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فِیها)؛ هود (11)، آیه 61.؛ (خداوند شما را در زمین ایجاب کرد و وظیفه شکوفایی و آبادانی و استخراج ظرفیتهای زمین را به شما واگذار کرد). رسالت دین و قرآن، (شکوفایی متوازن، متعادل و هماهنگ انسان) است. بر این اساس باید انسان را شناخت و آغاز و انجام او را دانست. باید جایگاه انسان را در کل هستی به درستی تعریف کرد و رابطه او با خدا، خود، جامعه و طبیعت را تنظیم نمود. رسالت علم ساخت جهان و رسالت قرآن، رشد ایمان و جهت دهی به حرکت انسان است و با توجه به اسارت علم در دست برخی از انسانهای آلوده به قدرت و ثروت و فزونخواه، ضرورت پایبندی به کتاب آسمانی به دور از تحریف و یک مکتب الهی آشکار شده است. برای آگاهی بیشتر در رابطه با دین و نیازهای روز بشری توجه تان به مطالب زیل جلب می نماییم: این پرسش به دو سؤال کوچکتر تفکیک میشود. 1. با توجه به اینکه زندگی انسان در حال تحول است و در هر زمان و مکانی تغییر میکند، آیا باز دین اسلام برای همه این زمانها و مکانها و حتی برای دنیای مدرن امروز است؟ رمز توانایی اسلام در این گستره چیست؟ 2. آیا تعالیم اسلام همه نیازهای علمی انسان را تأمین میکند؟ جایگاه علوم بشری در این زمینه است؟ برای پاسخ به پرسش نخست، توجه به چند مطلب لازم است: یک. اسلام، دین خاتم است این مسأله علاوه بر اینکه مورد اتفاق همه مسلمانان باشد، با قرآن و سنت نیز ثابت شده است. خداوند متعال میفرماید: (و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین)؛ انبیا (21)، آیه 107 و (ما کان محمد ابا احد من رجالکم و لکن رسولاللّه و خاتم النبیین) احزاب (23)، آیه 40.. در روایتی نیز آمده است: (لانّ اللّه تبارک و تعالی لم یجعله لزمان دون زمان و لا لناس دون ناس فهو فی کل زمان جدید و عند کل قوم غض الی یوم القیامه)؛ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 130. (خداوند قرآن را برای زمان خاصی و مردم خاصی نفرستاد. پس قرآن تا روز قیامت در هر زمانی جدید و برای هر قومی تازه است). در روایت دیگری آمده است: (حکم الهی و تکالیف خداوند در حق اولین و آخرین یکسان است؛ مگر اینکه علت یا پدیدهای پیش آید که باعث دگرگونی حکم شود و نیز همگان نسبت به تغییر حکم، هنگام پیش آمدن حوادث هماننداند و واجبات بر همه یکسان است. از همانها که پیشینیان سؤال میشوند، آیندگان نیز سؤال میشوند و مورد محاسبه قرار میگیرند). کلینی، فروع کافی، ج 5، ص 18، کتاب الجهاد، باب 13. و نیز فرمود: (حلال محمد حلال ابداً الی یوم القیامه و حرامه حرام ابداً الی یوم القیامة لا یکون غیره و لا یجیء غیره)؛ کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 58، ح 19؛ بحارالانوار، ج 89، ص 148، باب 1. امام خمینی نیز فرمود: (احکام اسلام محدود به زمان و مکان نیست و تا ابد باقی و لازمالاجرا است)، امام خمینی، ولایت فقیه، ص 8. دو. لوازم خاتمیّت اسلام خاتمیت اسلام لوازمی دارد؛ از جمله: 1. تحریف نشود. یکی از مهمترین علل تجدد نبوت، تحریف ادیان پیشین از سوی پیروان آن بود؛ به گونهای که دستیابی به آن دین ناب، از طریق عادی برای انسان غیر ممکن مینمود. دین خاتم باید از سازو کاری بهرهمند باشد که آن را از تحریف حفظ کند. 2. جاودان و همگانی باشد. طبق ادله لزوم بعثت، بشر همواره نیازمند هدایت الهی است و انسان در هیچ دورهای، نباید محروم از هدایت الهی (دین) باشد. اگر دین الهی ختم شود و آن دین خاتم، مخصوص زمان و یا مکان خود باشد، باعث محرومیت انسانها و نسلهای دیگر، از دین میگردد. این با اصل دلیل لزوم بعثت، منافات دارد. پس دینی میتواند دعوای خاتمیت داشته باشد که همگانی و جاودان باشد. برای آگاهی بیشتر ر.ک: الف. جوادی آملی، عبدالله، شریعت در آیینه معرفت، ص 227 - 214؛ ب. مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید، ج 2، ص 126 - 113؛ پ. سبحانی، جعفر، خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل؛ ت. مطهری، مرتضی، ختم نبوت؛ ث. مطهری، مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان؛ د. جوادی آملی، عبدالله، ولایتفقیه، ولایت، فقاهت و عدالت، ص 236. لازمه جاودان و همگانی بودن دین خاتم، آن است که در هر دورهای و با هر زمانه و زمینهای، بتواند رسالت خود را در هدایت انسانها انجام دهد و در تأمین نیازهای بشر - که او را محتاج به دین کرده است - کارا باشد. از آنجا که زندگی انسان، همواره دستخوش تغییر و تحول است، باید ساز و کار مناسبی در دین خاتم موجود باشد که بتواند در شرایط مختلف، قابل اجرا بوده و اهداف اصیل خود را تأمین کند. این ساز و کار در واقع رمز جاودانگی دین خاتم و توانایی او در هدایت بشر در هرزمان و مکان است. سه. رمز جاودانگی اسلام خداوند متعال درباره ختم دین خود میفرماید: (... الیوم یئس الذین کفرا من دینکم فلا تخشوهم واخشونِ الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا) ؛ مائده (5)، آیه 3. (امروز کافران از اینکه به دین شما اختلالی رسانند، طمع بریزند. پس شما از آنان بیمناک نباشید و از من نترسید. امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام کردم. بهترین دین را که اسلام است برایتان برگزیدم). آن روز، روزی است که کافران از نابودی اسلام مأیوس میشوند؛ یعنی، عنصری در دین تعبیه شد که حافظ دین است و از آنجا که مراد (الیوم) روز غدیر است، آن عنصر (امامت) میباشد. در تفاسیر شیعی این مسأله مسلم است. در منابع اهل سنت نیز به آن اشاره شده است؛ از جمله: 1. ابن عساکر شافعی (571 ه)، به نقل از الدر المنثور، جلال الدین سیوطی، انتشارات محمدامین دمج، بیروت، ج 2، ص 289؛ 2. جلال الدین سیوطی شافعی (991 ه)، الدر المنثور، ج 2، ص 259؛ 3. السید شهاب الدین آلوسی شافعی (1270 ه)، روح المعانی، دار احیاء التراث العربی، ج 6، ص 193؛ 4. شیخ محمد عبده (1323 ه)، المنار، دارالفکر، ج 6، ص 463؛ 5. ابیبکر احمدبن علی الخطیب (463 ه)، تاریخ بغداد، دارالکتب العربی، ج 8، ص 290؛ 6. ابی عساکر شافعی، تاریخ دمشق، دارالفکر، ج 42، ص 233؛ 7. ابن کثیر (571 ه)، البدایة و النهایة، دارالکتب العلمیه، ج 7، ص 342؛ امامت و تبیین دین امامان معصوم(ع) برای محفوظ ماندن اسلام در طول تاریخ حضور خود، سه کار را انجام دادند: یکم. در کنار تأیید آیات قرآن، سنت نبوی را عیناً نقل کردند و نگذاشتند حوادث پس از رحلت (حدود یک قرن منع کتابت حدیث) سنت نبوی را نابود سازد و با این کار منابع دین را حفظ کردند. ر.ک: الف. جعفریان، رسول، تاریخ سیاسی اسلام، ج 2، ص 82، و 595؛ ب. عسگری، علامه مرتضی، معالم المدرستین، ج 2، ص 44؛ پ. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج 5، ص 118؛ ت. فتح الباری، ج 1، ص 194؛ ث. ناینی، جلال، توضیح الملل، ترجمه الملل و النحل، ج 1، ص 35؛ ج. الجامع الصحیح، ج 1، ص 57، ح 114؛ ص 52، ح 100؛ ج 2، ص 373، ح 3053؛ ج 3، ص 181، ح 4431، ج 3، ص 182، ح 4432؛ ج 4، ص 29، ح 5669؛ ج 4، ص 375، ح 7366؛ ح. مسند احمد، ج 1، ص 355. دوم. روش فهم قرآن و سنت و روش استنباط احکام اسلام را آموزش دادند که تا ابد و در طول تاریخ، انسانها بتوانند رأی اسلام در هر زمینه را، از منابع آن استخراج و استنباط کنند. این روش - که اجتهاد مصطلح شیعی بر پایه آن بنا شده است - راهی است که در صورت پیموده شدن،میتواند رأی اسلام را در همه زمانها درباره هر موضوعی از منابع دین به دست آورد. سوم. کسانی را که شایستگی لازم برای به کارگیری این روش دارند، به مردم معرفی کردند. امام عسکری(ع) از امام صادق(ع) نقل میکند: (و اما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظاً لدینه مخالفاً علی هواه مطیعاً لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه)؛ (هرکس از فقهای امت من که نفس خود را مواظبت کند و از دینش پاسداری نماید، با هوای نفس مخالفت و فرمان مولای خود را اطاعت کند، سزاوار است که غیر فقها از او تقلیدکنند). نتیجه اینکه امامان معصوم(ع) در دوران حضور خود، منابع دین و روش استخراج احکام آن و نیز ویژگیهای لازم را برای شخصی که میتواند آنها را استخراج کند، آموزش دادند تا دین الهی همواره از تحریف مصون بماند. حال باید دید فقهی که از مدرسه اهلبیت پیامبر(ص) استخراج میشود، چگونه میتواند دنیای متغیر و متجدد را ادا کند. برای این منظور باید نخست دانست که همه نیازهای انسان متغیر و متحول نیست. همان گونه که جسم انسانها و نیازهای آن، از صدر اسلام تغییر نکرده و بعدها نیز تغییری نخواهد کرد؛ روان و فطرت انسان و احساسات و تمایلات او نیز تغییر نکرده است. انسان همواره خوراک، پوشاک، مسکن، ازدواج، حس نوعدوستی، زیباییگرایی و... از نیازهای خود شمرده است؛ هرچند که شکل آنها در زمانها و مکانهای مختلف، متفاوت بوده و روابط اجتماعی انسانها پیچیده و گسترده شده است. پس بخشی از حیات انسان، ثابت و بخش دیگر آن در حال تغییر و تحول است. جاودانگی اسلام برای تأمین نیازهای ثابت انسان، هیچ مشکلی ندارد و مشکل یاد شده فقط تأمین نیازهای متغیر به وسیله دین ثابت است. دین و اداره دنیا سازوکارهایی که دین ثابت، برای این نیازهای متغیر پیشبینی کرده، قواعد و اصول ثابتی است که در درون خود امکان تطبیق باشرایط مختلف زمانی و مکانی را دارد. در اسلام قواعد کلی و عامی وجود دارد که به مجتهد، این توانایی را میدهد که هرگاه مسأله جدیدی به دلیل تحولات زندگی بشر پدید آمد، بتواند در رابطه با این مسأله نظر بدهد. در این رابطه چند نکته را باید در نظر گرفت: الف. دین خداوند در طول تاریخ متناسب با رشد علمی اجتماعی فکری و مقتضیات عصری روند تکاملی داشته است تا آنجا که بشریت به حدی از بلوغ برسد که بتواند برنامه تکاملی مربوط به تمام ادوار تاریخی را یک جادریافت دارد و قرآن - که اساسنامه و مرامنامه تکامل نهایی بشر برای همه اعصار و امصار است - بر پیامبر اکرم(ص)نازل گردید و به عنوان سندی جاودان و زنده برای بشریت باقی ماند. ب. اینکه (قرآن برای فهم مردمی بدوی و عرب زبان نازل شده است)، سخنی نادرست است؛ زیرا قرآن (در میان مردمی بدوی و عرب زبان) نازل شده و فرق است بین اینکه چیزی در میان قومی خاص ظهور یابد با این سخن که (مخصوص آنها پدید آمده باشد). جالب این است که قرآن هیچ گاه مخاطب خود را اعراب قرار نداده و همواره روی خود را با (ناس)، یعنی، متوجه جمیع مردم یا مؤمنان کرده است که هر انسان خداجوی در هر عصر و وابسته به هر نسلی راشامل میشود. از نظر فهم پذیری نیز آیات قرآن چند دستهاند: 1. بعضی از آیات قرآن، هم برای اعراب بدوی آن زمان فهم پذیر بود و در عین بساطت و سادگی بیان دارای چنان استواری علمی و منطقی است که برای دانشمندان برجسته امروزی نیز جالب توجه و درخور دقت است. 2. برخی از آیات چه در زمان نزول و چه در زمان ما، جز با تعمق و ژرف کاویهای دقیق و روشمند قابل درک نیست. 3. بسیاری از حقایق علمی و فلسفی و مباحث اجتماعی قرآن تنها در پرتو دانش کنونی یا آینده بشریت قابل درک است. برای آگاهی بیشتر در این زمینه ر . ک: بوکای، موریس، مقایسهای میان تورات، انجیل، قرآن و علم. 4. بسیاری از آیات قرآن نیز تاحد زیادی فراتر از عقول و افهام عادی بشر بوده و تنها در سایه پرتوافشانیهایپیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) فهم پذیر است و تفاسیر مأثوره از آنان گنجینههای ارزشمندی است که حقایق والایقرآن را به نیکوترین وجهی در اختیار بشریت قرار میدهد. این نکته چیزی نیست که تنها شیعه بدان معترف باشد. بلکه اهل سنت نیز در بسیاری از تفاسیر خود به احادیث مأثوره تمسک میجویند. 5. اینکه قرآن به وقایع زمان خود اشاره نموده است، قرآن را منحصر به آن عصر نمیسازد؛ زیرا: الف. قرآن منحصربه ذکر چند حادثه و نکته تاریخی گذرا نیست؛ بلکه مشتمل بر معارفی جاودان در باب خداشناسی، کیهانشناسی، انسانشناسی، راهشناسی، راهنماشناسی و مجموعه گستردهای از احکام اخلاق و ... است که همه زمانها راپوشش میدهد و هدایت بشریت به سوی سعادت را در هر مقطع تاریخی تأمین میکند. ب. وقایع تاریخی نیز که در قرآن اشاره شده، هر چند مربوط به گذشته است، ولی کار کرد آنها در آینده است. به عبارت دیگر هر یک از آنها به نحو استلزام بیانگر نوعی سنت لا یتغیر تاریخی یا حکم و قانونی است که دارایکلیت و شمول است، مثلا وقتی قرآن درباره بنیاسرائیل میگوید: (آنان پس از رهایی از چنگال فرعون اظهارنارضایتی از غذای واحد نموده و خواستهای مادی متعددی نمودند و لاجرم گرفتار غضب الهی گردیدند)، نشان میدهد که رفاه طلبی افزون خواهی و نافرمانی در برابر فرستاده خداوند سرانجام به تباهی و تیرهبختی خواهد انجامیدو این درس بزرگی برای همه کسانی است که پس از رهایی از بند حکومتهای استبدادی و ظالمانه در برابر اندک دشواری صبوری نمیورزند و در جستوجوی خواستهای مادی بیتابی میکنند. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 21/100100894)
آیا می شود با استفاده از قرآن و احادیث نیاز جامعه امروزی و خود را کاملا برطرف نماییم؟
قرآن کریم برای هدفی نازل شده است وآن هدایت بشر بسوی نور است وخارج نمودن از ظلمتها،وقرآن کریم برای بر آوردن این نیازکافی است درهمه عصر وزمانها.کتاب انزلناه الیک لتخرج الناس من الظلمات الی النور..،این کتابی است که آن را به سوی تو فرستادیم،بخاطر اینکه مردم را به اذن خدا،از تاریکه ها به سوی نور بیرون آوری.سوره ابراهیم ،آیه1.
باید دید انتظار ما از قرآن چیست،تا معلوم شود که پاسخگوی نیاز ما هست یا نه؟بدیهی است ما توقع نداریم امور روز مرّه ما در زندگی به تفصیل در قرآن آمده باشد،وتجربه بشری برای اداره این امور کافی است،چگونه غذا درست کنیم،اتومبیل خود را تعمیر کنیم،و... اینها نیاز نیست که در قران آمده باشد ،گرچه در قرآن وروایات کلیاتی در موردغذا ومرکب ونحوه بهره بردن از انها آمده است.
خلاصه کلام آنکه قران وروایات تعالیم انسان ساز هستند وهر آنچه برای تربیت وسازندگی انسان لازم است ،بیان شده ومی تواند درهمه زمانها نیاز ما را بر آورده کند،ولی تفاصیل وجزئیات سایر امور در قرآن نیامده ،بخشی در روایات وبخش مهمی را عقل انسان که پیامبر درونی است به ضمیمه ره آوردهای تجربه بشری،بر آورده می کند.بسیاری از امور مربوط به آداب ورسومی است که در هر منطقه نوع خاصی مطرح است واگر آن آداب ناپسند نباشد ،اسلام آنرا امضاء کرده است.در بسیاری از امور اسلام احکام تأسیسی ندارد وآنرا بعهده مردم گذاشته است،اینکه چه طور خانه ای بسازیم ،این مربوط به عرف هر منطقه ومصالح ساختمانی است که در هر منطقه مطابق با آب وهوای ان وجود داردوما را از سرما وگرما نجات می دهد.چه ماشینی بخریم؟این مربوط می شود به توان انسان ونوع کاربری که ما انتظار داریم،و....لازم نیست اینها در قرآن آمده باشد.این مربوط به ظاهر قران است در باطن آن علوم بیشتری وجود دارد،که همه اش در اختیار ما نیست.
ادامه توضیحات:
نقش قرآن در زندگی بشری در ابعاد مختلف فردی، اجتماعی و حتی بینالمللی، قابل دقت و بررسی است که به طور مختصر به بعضی از آنها اشاره میشود: یکم. انسان نیازمند ارتباط مستقیم با آفریننده و هستی بخش خود است. این ارتباط اگر چه از طریق مناجات و رازگویی درونی و قلبی انجام میگیرد؛ اما دسترسی به کلمات خود خداوند، بسیار لذت بخش و اطمینانآور است. چنان که اقبال لاهوری گفته است: (اگر میخواهی خدا با تو سخن بگوید، قرآن بخوان). این ویژگی به طور کامل، تنها برای قرآن مجید باقی مانده است و هیچ کتاب آسمانی دیگر، چنین جایگاهی ندارد. دوم. انسان در تکاپو و جست و جوی آگاهیهای صحیح و معارف بلند و پرمعنا است. البته با استفاده از تجربیات بشری و تلاشهای علمی، به بسیاری از آگاهیها میتوان دست یافت؛ اما برای اطمینان به درستی یافتههای خود و آگاهی به آنچه برای او دست نایافتنی است، نیاز به یک منبع اصیل و غنی بسیار محسوس است؛ چنان که از زبان امام راحل(ره) گفته شده است: (اگر قرآن نبود، درهای معرفت بر ما بسته بود). قرآن مجید در این باره جایگاه ممتازی دارد. تعریفی که قرآن از انسان دارد (إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً)؛ بقره (2)، آیه 30. و تعریفی که قرآن از خداوند ارائه کرده است: (لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ)؛ شوری (43)، آیه 11.، همراه با بیان صفات جمال و جلال و تعریفی که از نظام هستی و حیات و شعور همگانی موجودات ارائه داده (وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ)؛ رعد (13)، آیه 13. و بیانی که از پیوستگی و هماهنگی منظم همه کرات و افلاک و زمین و آسمان دارد (وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها وَ النَّهارِ إِذا جَلاَّها وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشاها...)؛ شمس (91)، آیه 4 - 1. و... نیازمندی همه جامعه بشری و پویندگان راه حق و حقیقت را به این کتاب آسمانی ضروری و آشکار ساخته است؛ زیرا بعضی از دانشها به جز از طریق قرآن، برای بشر دست یافتنی نیست: (وَ یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ)؛ بقره (2)، آیه 151. ؛ (و آنچه را نمیدانستید به شما یاد میدهد...). از جمله آگاهیهایی که جز از طریق قرآن راهی برای دریافت آن نیست، آگاهی درباره جهان پس از مرگ و جزئیات جهان آخرت است؛ زیرا هیچ کدام از افراد بشر، تجربه تکرار و رفت و آمد آن را ندارند و درک بشری، هیچ گونه سابقه ذهنی از آن ندارد. در حالی که در سوره (واقعه)، (صافات)، (مرسلات) و... صحنه قیامت به تصویر کشیده شده است. سوم. نقش برجسته دیگر قرآن این است که از سابقه تاریخ بشر، خبرهای درست و مطابق واقع را نقل کرده و سرگذشت پیامبران و محتوای پیام آنان را - بدون هرگونه تحریف و دسیسه بشری به انسانها رسانده است. ازاینرو قرآن حتی بر پیروان تورات و انجیل، منّت شایان توجهی دارد که چهره پیامبران بنیاسرائیل را به درستی معرفی کرده و حضرت موسی، عیسی، زکریا و... را آن گونه که بودهاند - به دور از هر گونه تهمت و توهینی شناسانده و دست تحریفگران و دسیسهگران را نقش بر آب ساخته است. قرآن مجید در این باره میفرماید: (وَ إِذْ قالَ اللَّهُ یا عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَ أُمِّی إِلهَیْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالَ سُبْحانَکَ ما یَکُونُ لِی أَنْ أَقُولَ ما لَیْسَ لِی بِحَقٍّ)؛ مائده (5)، آیه 116.؛ (ای عیسی پسر مریم! آیا تو گفتی به مردم که من و مادرم را همچون دو خدا به جای خداوند بپرستید؟! گفت: منزهی تو! مرا نشاید که چیزی را که حق نیست بگویم). چهارم. نقش برجسته دیگر قرآن برای جامعه بشری، این است که ظرفیت جهان شمولی دارد و پیامهای آن برای تمام مصلحان جهان و حافظان حقوق بشر، قابل اعتنا و کاربردی است. تکیه بر نقاط مشترک پیروان ادیان آسمانی و پایبندی به اصول انسانی (مانند عدالت گستری، امانتداری و...)، تلاش برای ریشهکنی هرگونه ناهنجاری، ناپاکی و اختلاف و مخالفت با حق و درستی و... همگی شاخصهایی است که ظرفیت جهان شمولی قرآن را به نمایش گذاشته است. آیات نورانی قرآن، تمامی اصلاحگران و حقگرایان را به سوی محور وحدت و پاکی، به دور از هر گونه تعصب و خودخواهی، دعوت کرده است: (قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلی کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ)؛ آل عمران (3)، آیه 64.؛ (بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر سر سخنی که میان ما و شما یکسان است، بایستیم که: جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریک او نگردانیم و برخی از ما بعضی دیگر را به جای خدا به پروردگاری نگیرد)برای آگاهی بیشتر ر.ک: الف. محمدحسین طباطبایی، قرآن در اسلام، (دارالکتب الاسلامیه، 1372)؛ ب. عبدالله جوادی آملی، قرآن در قرآن، (مرکز نشر اسراء، بهار 1378)؛ ج. عبدالله جوادی آملی، انتظار بشر از دین، (مرکز نشر اسراء، 1380)؛ د. محمدتقی مدرسی، مباحثی پیرامون معارف قرآن کریم، (انتشارات محبان الحسینعلیه السلام، 1379)؛ ه. محمد غزالی، نقش قرآن در جهان معاصر، انتشارات ههژار سنندج، 1380).. بیتردید گستردگی دانش بشر، تحولات شایان توجهی داشته و شکوفا سازی طبیعت و سلطه بر آن، به دست قدرت علمی و اطلاعاتی انسان و تجربههای بشری، تا حدود زیادی تأمین شده است. قرآن خود این تحول آفرینی را در گستره ظرفیتهای انسان دانسته است: (هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فِیها)؛ هود (11)، آیه 61.؛ (خداوند شما را در زمین ایجاب کرد و وظیفه شکوفایی و آبادانی و استخراج ظرفیتهای زمین را به شما واگذار کرد). رسالت دین و قرآن، (شکوفایی متوازن، متعادل و هماهنگ انسان) است. بر این اساس باید انسان را شناخت و آغاز و انجام او را دانست. باید جایگاه انسان را در کل هستی به درستی تعریف کرد و رابطه او با خدا، خود، جامعه و طبیعت را تنظیم نمود. رسالت علم ساخت جهان و رسالت قرآن، رشد ایمان و جهت دهی به حرکت انسان است و با توجه به اسارت علم در دست برخی از انسانهای آلوده به قدرت و ثروت و فزونخواه، ضرورت پایبندی به کتاب آسمانی به دور از تحریف و یک مکتب الهی آشکار شده است.
برای آگاهی بیشتر در رابطه با دین و نیازهای روز بشری توجه تان به مطالب زیل جلب می نماییم:
این پرسش به دو سؤال کوچکتر تفکیک میشود. 1. با توجه به اینکه زندگی انسان در حال تحول است و در هر زمان و مکانی تغییر میکند، آیا باز دین اسلام برای همه این زمانها و مکانها و حتی برای دنیای مدرن امروز است؟ رمز توانایی اسلام در این گستره چیست؟ 2. آیا تعالیم اسلام همه نیازهای علمی انسان را تأمین میکند؟ جایگاه علوم بشری در این زمینه است؟ برای پاسخ به پرسش نخست، توجه به چند مطلب لازم است: یک. اسلام، دین خاتم است این مسأله علاوه بر اینکه مورد اتفاق همه مسلمانان باشد، با قرآن و سنت نیز ثابت شده است. خداوند متعال میفرماید: (و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین)؛ انبیا (21)، آیه 107 و (ما کان محمد ابا احد من رجالکم و لکن رسولاللّه و خاتم النبیین) احزاب (23)، آیه 40.. در روایتی نیز آمده است: (لانّ اللّه تبارک و تعالی لم یجعله لزمان دون زمان و لا لناس دون ناس فهو فی کل زمان جدید و عند کل قوم غض الی یوم القیامه)؛ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 130. (خداوند قرآن را برای زمان خاصی و مردم خاصی نفرستاد. پس قرآن تا روز قیامت در هر زمانی جدید و برای هر قومی تازه است). در روایت دیگری آمده است: (حکم الهی و تکالیف خداوند در حق اولین و آخرین یکسان است؛ مگر اینکه علت یا پدیدهای پیش آید که باعث دگرگونی حکم شود و نیز همگان نسبت به تغییر حکم، هنگام پیش آمدن حوادث هماننداند و واجبات بر همه یکسان است. از همانها که پیشینیان سؤال میشوند، آیندگان نیز سؤال میشوند و مورد محاسبه قرار میگیرند). کلینی، فروع کافی، ج 5، ص 18، کتاب الجهاد، باب 13. و نیز فرمود: (حلال محمد حلال ابداً الی یوم القیامه و حرامه حرام ابداً الی یوم القیامة لا یکون غیره و لا یجیء غیره)؛ کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 58، ح 19؛ بحارالانوار، ج 89، ص 148، باب 1. امام خمینی نیز فرمود: (احکام اسلام محدود به زمان و مکان نیست و تا ابد باقی و لازمالاجرا است)، امام خمینی، ولایت فقیه، ص 8. دو. لوازم خاتمیّت اسلام خاتمیت اسلام لوازمی دارد؛ از جمله: 1. تحریف نشود. یکی از مهمترین علل تجدد نبوت، تحریف ادیان پیشین از سوی پیروان آن بود؛ به گونهای که دستیابی به آن دین ناب، از طریق عادی برای انسان غیر ممکن مینمود. دین خاتم باید از سازو کاری بهرهمند باشد که آن را از تحریف حفظ کند. 2. جاودان و همگانی باشد. طبق ادله لزوم بعثت، بشر همواره نیازمند هدایت الهی است و انسان در هیچ دورهای، نباید محروم از هدایت الهی (دین) باشد. اگر دین الهی ختم شود و آن دین خاتم، مخصوص زمان و یا مکان خود باشد، باعث محرومیت انسانها و نسلهای دیگر، از دین میگردد. این با اصل دلیل لزوم بعثت، منافات دارد. پس دینی میتواند دعوای خاتمیت داشته باشد که همگانی و جاودان باشد. برای آگاهی بیشتر ر.ک: الف. جوادی آملی، عبدالله، شریعت در آیینه معرفت، ص 227 - 214؛ ب. مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید، ج 2، ص 126 - 113؛ پ. سبحانی، جعفر، خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل؛ ت. مطهری، مرتضی، ختم نبوت؛ ث. مطهری، مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان؛ د. جوادی آملی، عبدالله، ولایتفقیه، ولایت، فقاهت و عدالت، ص 236. لازمه جاودان و همگانی بودن دین خاتم، آن است که در هر دورهای و با هر زمانه و زمینهای، بتواند رسالت خود را در هدایت انسانها انجام دهد و در تأمین نیازهای بشر - که او را محتاج به دین کرده است - کارا باشد. از آنجا که زندگی انسان، همواره دستخوش تغییر و تحول است، باید ساز و کار مناسبی در دین خاتم موجود باشد که بتواند در شرایط مختلف، قابل اجرا بوده و اهداف اصیل خود را تأمین کند. این ساز و کار در واقع رمز جاودانگی دین خاتم و توانایی او در هدایت بشر در هرزمان و مکان است. سه. رمز جاودانگی اسلام خداوند متعال درباره ختم دین خود میفرماید: (... الیوم یئس الذین کفرا من دینکم فلا تخشوهم واخشونِ الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا) ؛ مائده (5)، آیه 3. (امروز کافران از اینکه به دین شما اختلالی رسانند، طمع بریزند. پس شما از آنان بیمناک نباشید و از من نترسید. امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام کردم. بهترین دین را که اسلام است برایتان برگزیدم). آن روز، روزی است که کافران از نابودی اسلام مأیوس میشوند؛ یعنی، عنصری در دین تعبیه شد که حافظ دین است و از آنجا که مراد (الیوم) روز غدیر است، آن عنصر (امامت) میباشد. در تفاسیر شیعی این مسأله مسلم است. در منابع اهل سنت نیز به آن اشاره شده است؛ از جمله: 1. ابن عساکر شافعی (571 ه)، به نقل از الدر المنثور، جلال الدین سیوطی، انتشارات محمدامین دمج، بیروت، ج 2، ص 289؛ 2. جلال الدین سیوطی شافعی (991 ه)، الدر المنثور، ج 2، ص 259؛ 3. السید شهاب الدین آلوسی شافعی (1270 ه)، روح المعانی، دار احیاء التراث العربی، ج 6، ص 193؛ 4. شیخ محمد عبده (1323 ه)، المنار، دارالفکر، ج 6، ص 463؛ 5. ابیبکر احمدبن علی الخطیب (463 ه)، تاریخ بغداد، دارالکتب العربی، ج 8، ص 290؛ 6. ابی عساکر شافعی، تاریخ دمشق، دارالفکر، ج 42، ص 233؛ 7. ابن کثیر (571 ه)، البدایة و النهایة، دارالکتب العلمیه، ج 7، ص 342؛ امامت و تبیین دین امامان معصوم(ع) برای محفوظ ماندن اسلام در طول تاریخ حضور خود، سه کار را انجام دادند: یکم. در کنار تأیید آیات قرآن، سنت نبوی را عیناً نقل کردند و نگذاشتند حوادث پس از رحلت (حدود یک قرن منع کتابت حدیث) سنت نبوی را نابود سازد و با این کار منابع دین را حفظ کردند. ر.ک: الف. جعفریان، رسول، تاریخ سیاسی اسلام، ج 2، ص 82، و 595؛ ب. عسگری، علامه مرتضی، معالم المدرستین، ج 2، ص 44؛ پ. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج 5، ص 118؛ ت. فتح الباری، ج 1، ص 194؛ ث. ناینی، جلال، توضیح الملل، ترجمه الملل و النحل، ج 1، ص 35؛ ج. الجامع الصحیح، ج 1، ص 57، ح 114؛ ص 52، ح 100؛ ج 2، ص 373، ح 3053؛ ج 3، ص 181، ح 4431، ج 3، ص 182، ح 4432؛ ج 4، ص 29، ح 5669؛ ج 4، ص 375، ح 7366؛ ح. مسند احمد، ج 1، ص 355. دوم. روش فهم قرآن و سنت و روش استنباط احکام اسلام را آموزش دادند که تا ابد و در طول تاریخ، انسانها بتوانند رأی اسلام در هر زمینه را، از منابع آن استخراج و استنباط کنند. این روش - که اجتهاد مصطلح شیعی بر پایه آن بنا شده است - راهی است که در صورت پیموده شدن،میتواند رأی اسلام را در همه زمانها درباره هر موضوعی از منابع دین به دست آورد. سوم. کسانی را که شایستگی لازم برای به کارگیری این روش دارند، به مردم معرفی کردند. امام عسکری(ع) از امام صادق(ع) نقل میکند: (و اما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظاً لدینه مخالفاً علی هواه مطیعاً لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه)؛ (هرکس از فقهای امت من که نفس خود را مواظبت کند و از دینش پاسداری نماید، با هوای نفس مخالفت و فرمان مولای خود را اطاعت کند، سزاوار است که غیر فقها از او تقلیدکنند). نتیجه اینکه امامان معصوم(ع) در دوران حضور خود، منابع دین و روش استخراج احکام آن و نیز ویژگیهای لازم را برای شخصی که میتواند آنها را استخراج کند، آموزش دادند تا دین الهی همواره از تحریف مصون بماند. حال باید دید فقهی که از مدرسه اهلبیت پیامبر(ص) استخراج میشود، چگونه میتواند دنیای متغیر و متجدد را ادا کند. برای این منظور باید نخست دانست که همه نیازهای انسان متغیر و متحول نیست. همان گونه که جسم انسانها و نیازهای آن، از صدر اسلام تغییر نکرده و بعدها نیز تغییری نخواهد کرد؛ روان و فطرت انسان و احساسات و تمایلات او نیز تغییر نکرده است. انسان همواره خوراک، پوشاک، مسکن، ازدواج، حس نوعدوستی، زیباییگرایی و... از نیازهای خود شمرده است؛ هرچند که شکل آنها در زمانها و مکانهای مختلف، متفاوت بوده و روابط اجتماعی انسانها پیچیده و گسترده شده است. پس بخشی از حیات انسان، ثابت و بخش دیگر آن در حال تغییر و تحول است. جاودانگی اسلام برای تأمین نیازهای ثابت انسان، هیچ مشکلی ندارد و مشکل یاد شده فقط تأمین نیازهای متغیر به وسیله دین ثابت است. دین و اداره دنیا سازوکارهایی که دین ثابت، برای این نیازهای متغیر پیشبینی کرده، قواعد و اصول ثابتی است که در درون خود امکان تطبیق باشرایط مختلف زمانی و مکانی را دارد. در اسلام قواعد کلی و عامی وجود دارد که به مجتهد، این توانایی را میدهد که هرگاه مسأله جدیدی به دلیل تحولات زندگی بشر پدید آمد، بتواند در رابطه با این مسأله نظر بدهد. در این رابطه چند نکته را باید در نظر گرفت: الف. دین خداوند در طول تاریخ متناسب با رشد علمی اجتماعی فکری و مقتضیات عصری روند تکاملی داشته است تا آنجا که بشریت به حدی از بلوغ برسد که بتواند برنامه تکاملی مربوط به تمام ادوار تاریخی را یک جادریافت دارد و قرآن - که اساسنامه و مرامنامه تکامل نهایی بشر برای همه اعصار و امصار است - بر پیامبر اکرم(ص)نازل گردید و به عنوان سندی جاودان و زنده برای بشریت باقی ماند. ب. اینکه (قرآن برای فهم مردمی بدوی و عرب زبان نازل شده است)، سخنی نادرست است؛ زیرا قرآن (در میان مردمی بدوی و عرب زبان) نازل شده و فرق است بین اینکه چیزی در میان قومی خاص ظهور یابد با این سخن که (مخصوص آنها پدید آمده باشد). جالب این است که قرآن هیچ گاه مخاطب خود را اعراب قرار نداده و همواره روی خود را با (ناس)، یعنی، متوجه جمیع مردم یا مؤمنان کرده است که هر انسان خداجوی در هر عصر و وابسته به هر نسلی راشامل میشود. از نظر فهم پذیری نیز آیات قرآن چند دستهاند: 1. بعضی از آیات قرآن، هم برای اعراب بدوی آن زمان فهم پذیر بود و در عین بساطت و سادگی بیان دارای چنان استواری علمی و منطقی است که برای دانشمندان برجسته امروزی نیز جالب توجه و درخور دقت است. 2. برخی از آیات چه در زمان نزول و چه در زمان ما، جز با تعمق و ژرف کاویهای دقیق و روشمند قابل درک نیست. 3. بسیاری از حقایق علمی و فلسفی و مباحث اجتماعی قرآن تنها در پرتو دانش کنونی یا آینده بشریت قابل درک است. برای آگاهی بیشتر در این زمینه ر . ک: بوکای، موریس، مقایسهای میان تورات، انجیل، قرآن و علم. 4. بسیاری از آیات قرآن نیز تاحد زیادی فراتر از عقول و افهام عادی بشر بوده و تنها در سایه پرتوافشانیهایپیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) فهم پذیر است و تفاسیر مأثوره از آنان گنجینههای ارزشمندی است که حقایق والایقرآن را به نیکوترین وجهی در اختیار بشریت قرار میدهد. این نکته چیزی نیست که تنها شیعه بدان معترف باشد. بلکه اهل سنت نیز در بسیاری از تفاسیر خود به احادیث مأثوره تمسک میجویند. 5. اینکه قرآن به وقایع زمان خود اشاره نموده است، قرآن را منحصر به آن عصر نمیسازد؛ زیرا: الف. قرآن منحصربه ذکر چند حادثه و نکته تاریخی گذرا نیست؛ بلکه مشتمل بر معارفی جاودان در باب خداشناسی، کیهانشناسی، انسانشناسی، راهشناسی، راهنماشناسی و مجموعه گستردهای از احکام اخلاق و ... است که همه زمانها راپوشش میدهد و هدایت بشریت به سوی سعادت را در هر مقطع تاریخی تأمین میکند. ب. وقایع تاریخی نیز که در قرآن اشاره شده، هر چند مربوط به گذشته است، ولی کار کرد آنها در آینده است. به عبارت دیگر هر یک از آنها به نحو استلزام بیانگر نوعی سنت لا یتغیر تاریخی یا حکم و قانونی است که دارایکلیت و شمول است، مثلا وقتی قرآن درباره بنیاسرائیل میگوید: (آنان پس از رهایی از چنگال فرعون اظهارنارضایتی از غذای واحد نموده و خواستهای مادی متعددی نمودند و لاجرم گرفتار غضب الهی گردیدند)، نشان میدهد که رفاه طلبی افزون خواهی و نافرمانی در برابر فرستاده خداوند سرانجام به تباهی و تیرهبختی خواهد انجامیدو این درس بزرگی برای همه کسانی است که پس از رهایی از بند حکومتهای استبدادی و ظالمانه در برابر اندک دشواری صبوری نمیورزند و در جستوجوی خواستهای مادی بیتابی میکنند. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 21/100100894)
- [سایر] آیا قرآن میتواند نیاز بشر عصر حاضر را برطرف نماید؟
- [سایر] اهمیت و ضرورت مشورت در جامعه اسلامی بر اساس آیات قرآن یا روایات چیست؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] حکم بازی کردن شطرنج در جامعه امروزی بدون شرط بندی چیست؟
- [سایر] با وضعیت جامعه امروزی چه دختری و با چه ظاهری برای ازدواج مناسب تر است؟
- [سایر] آیا اسلامی که فقط در حجاز حکومت کرد میتواند جامعه متمدن امروزی را اداره کند؟
- [سایر] لطفا توضییح دهید در کدام آیه از قران کریم مطلبی در مورد ولایت فقیه نوشته شده و آیا بدون مراجع به احادیث چگونه میتوانید فقط از طریق قران موجودیت ولایت فقیه را اثبات نماییم متشکرم .
- [سایر] اعجاز قرآن از دیدگاه دانش های امروزی چگونه است؟
- [سایر] پرسش: وجود دجال و شرح صفات ظاهری او در کتب با معیار های امروزی نمی سازد و نیاز به شرح و تفسیر دارد و آیا دجال مصداق یک موضوع است خیر ؟
- [سایر] آیا قرآن و احادیث نیاز به تفسیر دارند یا هرکس به اندازة درک خود باید از ترجمة آن مطالبی را درک نماید؟
- [سایر] دجال و شرح صفات او در روایات با معیارهای امروزی نمیسازد! آیا دجال مصداق یک موضوع است؟
- [آیت الله اردبیلی] صدقه دادن که یک اقدام خالصانه و صادقانه میباشد، مورد سفارش قرآن کریم و احادیث فراوان قرار گرفته و موجب خیر و برکت در زندگی، دفع بلا و مرگهای ناگهانی و شفای بیماران میشود و همان طور که پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرموده: (کلّ معروف صدقه)(1) یعنی هر کار خیر و پسندیدهای، صدقه محسوب میشود و اقداماتی که موجب هدایت گمراهان، حمایت نیازمندان و عمران و آبادانی مادی و معنوی جامعه گردد، ماندگارتر و مفیدتر میباشد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر از درآمد سال و منفعت کسب (بدون پرداخت خمس) وسیله ای که مورد نیاز اوست بخرد و استفاده کند و در همان سال احتیاجش برطرف شود و تا آخر سال خمسی بماند واجب است خمس آن را بدهد. و اگر احتیاجش به این وسیله در سال های برطرف شود (یعنی در طول سال خرید به آن احتیاج داشته) لازم نیست خمس آن را بدهد. زیور آلات زنانه هم همین حکم را دارد یعنی اگر سال پس از خرید دیگر به آن نیاز نداشته باشد یا وقت زینت آنها گذشته باشد لازم نیست خمس آن را بدهد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] قرآن خواندن در سجده مکروه است، همچنین فوت کردن محل سجده برای برطرف کردن گرد و غبار و اگر در اثر فوت کردن عمداً کلمه دو حرفی از دهان بیرون آید نماز اشکال دارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] قرآن خواندن در سجده مکروه است و نیز مکروه است برای برطرف کردن گرد و غبار، جای سجده را فوت کند و اگر در اثر فوت کردن، دو حرف از دهان بیرون آید چنانچه این کار از روی علم و عمد باشد نماز باطل است. غیر از اینها مکروهات دیگری هم در کتب مفصّل گفته شده است. سجده واجب قرآن
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] قرآن خواندن در سجده مکروه است و نیز مکروه است برای برطرف کردن گرد و غبار؛ جای سجده را فوت کند و اگر در اثر فوت کردن؛ حرفی از دهان عمدا بیرون آید بنا بر احتیاط نماز باطل است. و غیر از اینها مکروهات دیگری هم در کتابهای مفصل گفته شده است. سجده واجب قرآن:
- [آیت الله سیستانی] قرآن خواندن در سجده مکروه است . و نیز مکروه است برای برطرف کردن گرد و غبار ، جای سجده را فوت کند ، و اگر در اثر فوت کردن ، دو حرف از دهان عمداً بیرون آید ، نماز بنابر احتیاط واجب باطل است . وغیر از اینها مکروهات دیگری هم هست که در کتابهای مفصّل گفته شده است . سجدههای واجب قرآن :
- [آیت الله اردبیلی] اجیر شدن برای کارهایی که بر همگان واجب کفایی است نظیر غسل، کفن و دفن میّت بنابر احتیاط باطل است، هر چند اجیر شدن برای مستحبّات آن مانعی ندارد، ولی استخدام و اجیر شدن برای کارهای مورد نیاز جامعه و مردم نظیر امور پزشکی و صنعتی اشکال ندارد.
- [آیت الله سبحانی] هرگاه با سنگ و کاغذ و مانند اینها غائط را از مخرج برطرف کند می تواند با آن نماز بخواند. و ذرات کوچکی که جز با آب پاک نمی شود، ضرر ندارد ولی پاک شدن محل در صورت وجود ذرات نجس، نیاز به شستن با آب دارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] سلام کردن از مستحبات مؤکد است و در قرآن مجید و روایات اسلامی روی آن تأکید فراوان شده است و سزاوار است که سواره به پیاده و ایستاده به نشسته و کوچکتر به بزرگتر سلام کند.
- [آیت الله اردبیلی] برگزاری مسابقاتی که در بالا بردن شئون دینی، علمی، ادبی، هنری یا فنّی جامعه مؤثّرند، مانند مسابقات حفظ قرآن و احکام، علوم ریاضی و مقاله نویسی، بدون شرط بندی دو طرف جایز و پسندیده است و اگر فرد سوم یا مؤسّسه و یا دولت برگزار کننده، به برندگان، جوایز نقدی یا غیر نقدی اعطا کند، اشکال ندارد و برنده مالک میشود.