معنای مشورت واژه‌های «مشاوره» و «مشورت» از ماده «شور» به معنای استخراج رأی و نظر صحیح است.[1] به این بیان ‌که انسان در مواقعی که خود در باره کاری به رأی و نظر صحیح نرسیده، به دیگری مراجعه کند و از او نظر صحیح را بخواهد. و کلمه «شورا» به معنای آن پیشنهاد و کاری است که در باره‌‌‏اش مشاوره می‌شود.[2] مشورت در قرآن «مشاوره» در اسلام جایگاه ویژه‌ای دارد. قرآن کریم در آیاتی به این اهمیت می‌پردازد. آن‌جا که می‌فرماید: «وَ الَّذینَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمْرُهُمْ شُوری‏ بَیْنَهُمْ...»؛[3] و آنان که دعوت پروردگارشان را پاسخ می‌‏گویند و نماز می‌‏گزارند و کارشان بر پایه مشورت با یکدیگر است... . با توجه به معنای مشاوره، معنای این آیه چنین می‏شود؛ مؤمنان کسانی هستند که برای هر کاری که می‌‌‏‌خواهند انجام دهند، در باره آن مشورت می‌‏کنند؛ برای به دست آوردن و استخراج رأی صحیح، دقت به عمل می‌‏آورند، و به این منظور به صاحبان عقل مراجعه می‏‌کنند. براساس نظر برخی از مفسران کلمه «شورا» مصدر است، و معنای آیه چنین می‌شود؛ کار مؤمنان شورا در میان خودشان است.[4] این نکته قابل توجه است که طبق این معنا، مشورت یک برنامه مستمر در میان مؤمنان به حساب می‌آید، نه کاری زودگذر و موقت. قرآن می‌‏گوید همه کارهای آنها در میانشان با مشاوره است. جالب این‌که خود پیامبر اسلام(ص) با این‌که عقل کل بوده و با مبداء وحی ارتباط داشت، در مسائل مختلف اجتماعی و اجرایی؛ در جنگ و صلح و امور مهم جامعه، به مشورت با یاران می‌‏نشست، تا برای مردم الگو باشد؛ چرا که برکات مشورت از زیان‌های احتمالی آن به مراتب بیشتر است. حضرتشان بویژه برای رأی افراد تأثیرگذار ارزش خاصی قائل بود، تا آن‌جا که گاهی از رأی خود برای احترام آنها، صرفنظر می‌نمود، چنان‌که نمونه آن‌را در جنگ «احد» مشاهده کردیم. بنابر این می‌‏توان گفت: یکی از عوامل موفقیت پیامبر(ص) در پیشبرد اهداف اسلامی همین موضوع بود. قرآن کریم در آیه دیگر خطاب به پیامبر اسلام(ص) می‌فرماید در کارهای مربوط به جامعه اسلامی با مردم مشورت کن، حتی کسانی که اشتباهاتی در گذشته داشتند آنها را مورد عفو قرار ده، برایشان درخواست بخشش کن و آنها را در کارها مورد مشورت خویش قرار ده: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْر»؛[5] به (برکت) رحمت الهی، در برابر آنان [مردم‏] نرم (و مهربان) شدی! و اگر خشن و سنگ‌دل بودی، از اطراف تو، پراکنده می‏‌شدند. پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش طلب کن! و در کارها، آنان‌را مورد مشورت قرار ده! اصولاً مردمی که کارهای مهم خود را با مشورت و صلاح ‏اندیشی یکدیگر انجام می‌دهند، و صاحب‌‏نظران آنها به مشورت می‌‌‏‌نشینند، کمتر گرفتار لغزش می‌‌‏شوند. بر عکس افرادی که گرفتار استبداد رأی هستند و خود را بی‌نیاز از افکار دیگران می‌‏دانند- هر چند از نظر فکری فوق العاده باشند- غالباً گرفتار اشتباهات بزرگی می‌‌‏شوند. از این گذشته استبداد رأی، شخصیت مردم را از بین برده، افکار را متوقف می‌‌‌‏سازد، و استعدادهای آماده را نابود می‌‌‏‌کند، و به این ترتیب بزرگ‌‌ترین سرمایه‌‏‌های انسانی یک ملت از دست می‌‌‌‏رود. به علاوه کسی که در انجام کارهای خود با دیگران مشورت می‌‌‏کند، اگر مواجه با پیروزی شود کمتر مورد حسد واقع می‌‌‏گردد؛ زیرا دیگران پیروزی وی را از خودشان می‌‌‏دانند و معمولاً انسان نسبت به کاری که خودش انجام داده حسد نمی‌‌‏ورزد و اگر احیاناً مواجه با شکست گردد، زبان اعتراض و ملامت و شماتت مردم بر او بسته است؛ زیرا کسی به نتیجه کار خودش اعتراض نمی‏‌کند، نه تنها اعتراض نخواهد کرد، بلکه دلسوزی و غم‌خواری نیز می‌‌‏کند. از یکی دیگر از فوائد مشورت این است که انسان ارزش شخصیت افراد و میزان دوستی و دشمنی آنها را با خود درک خواهد کرد و این شناسایی راه را برای پیروزی او هموار می‏‌کند و شاید مشورت‌های پیامبر(ص) با آن قدرت فکری و فوق العاده‌‌‏ای که در حضرتش وجود داشت، به دلیل مجموع این جهات بود.[6] بنابر این، از نگاه قرآن یکی از مهم‌ترین مسائل اجتماعی اصل «شورا» و «مشاوره» است که بدون آن، همه کارها ناقص است. یک انسان هر قدر از نظر فکری نیرومند باشد نسبت به مسائل مختلف تنها از یک یا چند بعد می‌‏‌‌نگرد؛ لذا ابعاد دیگر بر او مجهول می‌‌‏‌ماند، اما هنگامی که مسائل در شورا مطرح گردد و عقل‌‌ها و تجارب و دیدگاه‌‌های مختلف به کمک هم بشتابند، مسائل کاملاً پخته و کم عیب و نقص می‌‌‏گردد، و از لغزش دورتر است؛ از این‌رو پیامبر اکرم(ص) می‌‌فرماید: « ما من رجل یشاور أحدا إلا هدی إلی الرشد»؛[7] هیچ‌کس در کارهای خود مشورت نمی‌‌‏کند، مگر این‌‌که به راه راست و مطلوب هدایت می‌‌‏شود. مشورت در روایات در روایات وارده از معصومان(ع) تأکید زیادی روی مشاوره شده است. در این مقال به تعدادی از آنها اشاره می‌شود: 1. در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: «ما شقی عبد قطّ بمشورة و ما سعد باستغناء برأی‏»،[8] هیچ‌کس هرگز با مشورت بدبخت و با استبداد رأی، خوشبخت نشده است. 2. همچنین حضرتش فرمود: «إِذَا کَانَ أُمَرَاؤُکُمْ خِیَارَکُمْ وَ أَغْنِیَاؤُکُمْ سُمَحَاءَکُمْ وَ أَمْرُکُمْ شُورَی بَیْنَکُمْ فَظَهْرُ الْأَرْضِ خَیْرٌ لَکُمْ مِنْ بَطْنِهَا وَ إِذَا کَانَ أُمَرَاؤُکُمْ شِرَارَکُمْ وَ أَغْنِیَاؤُکُمْ بُخَلَاءَکُمْ وَ أُمُورُکُمْ إِلَی نِسَائِکُمْ فَبَطْنُ الْأَرْضِ خَیْرٌ لَکُمْ مِنْ ظَهْرِهَا»؛[9] هنگامی که زمام‌داران شما، نیکان شما باشند و توانگران شما سخاوت‌مندان و کارهایتان به شورا انجام گیرد، در این هنگام روی زمین از زیر زمین برای شما بهتر است(یعنی شایسته حیات و زندگی هستید)، ولی اگر زمامداران‌تان، بدان، ثروت‌مندان و افراد بخیل باشند و در کارها مشورت نکنید، در این صورت زیر زمین از روی آن برای شما بهتر است. 3. امام علی(ع) می‌فرماید: «مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْیِهِ هَلَکَ وَ مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَکَهَا فِی عُقُولِهَا»؛[10] کسی که استبداد به رأی داشته باشد، هلاک می‌‏شود و کسی که با افراد بزرگ مشورت کند در عقل آنها شریک شده است. 4. امام صادق(ع) فرمود: مشورت کردن با مردم خوب و اهل علم، مثل تفکّر کردن در آفرینش آسمان‏ها و زمین و فنای آسمان و زمین است که چگونه هر کدام بی‏قید و ستون به جای خود ایستاده‌‏اند. یعنی چنان‌که فکر کردن در اینها باعث شنا کردن در دریاهای نور معرفت الهی است، و موجب زیاد شدن یقین به وجود خالق حکیم می‌شود، همچنین مشورت کردن با مؤمنان هم، موجب حصول یقین در کارها و باعث بر طرف شدن شک و تردید در شغل‌ها و عمل‌ها است.[11] ویژگی‌های مشاوران امام صادق(ع) در باره شرایط و ویژگی‌های مشاوران فرمود: در کارهای خود - که از نظر دین نیز جایز باشد- با کسی مشورت کن که در او این ویژگی‌ها باشد. 1. از عقل و اندیشه پاک و روشنی برخوردار باشد؛ یعنی کسی باشد که صلاح و فساد امور را می‌‏فهمد. 2. دارای علم و دانش باشد. 3. دارای تجربه باشد. 4. در او روحیه خیرخواهی باشد؛ یعنی با خلوص نیت و صفای باطن در باره مسائل جامعه نظر ‌دهد. 5. با تقوا باشد؛ یعنی از محرمات و تمایلات نفسانی خودداری ‏‌کند، صاحب تقوا و خویشتن‌‏دار باشد.[12] بدیهی است که با هرکس نمی‌توان مشاوره نمود، و هر فردی صلاحیت ندارد تا طرف مشورت قرار گیرد؛ زیرا گاه آنها نقاط ضعفی دارند که مشورت با آنها مایه بدبختی و عقب افتادگی است، چنان‌که علی(ع) در منشوری که برای مالک اشتر -هنگام نصبش به استانداری مصر- می‌نویسد، یاد آور می‌شود که در کارها و امور مربوط به اجتماع و مردم، از مشورت با سه طایفه پرهیز کن: 1. افراد بخیل: «وَ لَا تُدْخِلَنَّ فِی مَشُورَتِکَ بَخِیلًا یَعْدِلُ بِکَ عَنِ الْفَضْلِ وَ یَعِدُکَ الْفَقْرَ»؛[13] با افراد بخیل مشورت نکن؛ زیرا ترا از بخشش و کمک به دیگران بازمی‌‏دارند و از فقر می‌‏ترسانند. 2. افراد ترسو: «وَ لَا جَبَاناً یُضْعِفُکَ عَنِ الْأُمُورِ»؛[14] همچنین با افراد ترسو مشورت مکن؛ زیرا آنها ترا از انجام کارهای مهم بازمی‌‏دارند. 3. انسان‌های حریص و طماع: «وَ لَا حَرِیصاً یُزَیِّنُ لَکَ الشَّرَهَ بِالْجَوْر»؛[15] نیز افراد حریص را مشاور انتخاب نکن که آنها برای جمع آوری ثروت و یا کسب و مقام، ستم‌گری را در نظر تو جلوه می‏‌دهند. امام صادق(ع) می‌فرماید: «وَ لَا تُشَاوِرْ مَنْ لَا یُصَدِّقُهُ عَقْلُکَ وَ إِنْ کَانَ مَشْهُوراً بِالْعَقْلِ وَ الْوَرَعِ »[16] با کسی که عقل و قلب تو نمی‏‌تواند او را تصدیق کند؛ مشورت مکن، اگر چه در میان مردم با عقل و هوش و پرهیزکار شناخته شود. البته، امام صادق(ع) به این نکته توجه می‌دهد؛ چون با کسی که صلاحیت مشاوره دارد مشورت کردی؛ با نظرش مخالفت نکن، اگر چه بر خلاف نظر و رأی تو اظهار عقیده نماید؛ زیرا که نفس انسان از قبول حق خودداری می‌‏کند، و حاضر نیست حقیقت را بپذیرد؛ از این‌رو مخالفت کردن با نفس، در برابر مخالفت با حقایق بهتر است. وظیفه مشاور همان‌گونه دین اسلام در موضوع مشورت کردن تأکید زیادی نموده، به افرادی که مورد مشورت قرار می‌‏‌گیرند نیز تأکید کرده است، هنگامی که مورد مشورت قرار گرفتید از هیچ‌گونه خیرخواهی فروگذار نکنید که خیانت در مشورت، یکی از گناهان بزرگ محسوب می‌‏شود. این حکم حتی در باره غیر مسلمانان نیز ثابت است؛ یعنی اگر انسان، پیشنهاد مشورت را از غیر مسلمانی بپذیرد، حق ندارد در مشورت، نسبت به او خیانت کند و غیر از آنچه تشخیص می‌‏دهد به او اظهار نماید. در رساله حقوق که از امام سجاد(ع) آمده است: «وَ أَمَّا حَقُّ الْمُسْتَشِیرِ فَإِنْ عَلِمْتَ أَنَّ لَهُ رَأْیاً حَسَناً أَشَرْتَ عَلَیْهِ وَ إِنْ لَمْ تَعْلَمْ لَهُ أَرْشَدْتَهُ إِلَی مَنْ یَعْلَمُ وَ حَقُّ الْمُشِیرِ عَلَیْکَ أَنْ لَا تَتَّهِمَهُ فِیمَا لَا یُوَافِقُکَ مِنْ رَأْیِه»؛[17] حق کسی که از تو مشورت می‌‌‏خواهد این است که اگر عقیده و نظر مناسبی داری در اختیار او بگذاری و اگر در باره آن کار، چیزی نمی‌‏‌دانی، او را به سمت کسی راهنمایی کنی که می‌‌داند، و اما کسی که مشاور تو است این حق را بر گردنت دارد تا در آنچه با تو موافق نیست، او را متهم نسازی. [1] . راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص 469، واژه «شور». [2] . طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏18، ص 63، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1417ق. [3] . شوری، 38. [4] . زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج ‏4، ص 228، دار الکتاب العربی، بیروت، 1407ق. [5] . آل عمران، 159. [6] . ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏3، ص 144- 146، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1374ش. [7] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏9، ص 51، ناصر خسرو، تهران، 1372ش. [8] . پاینده، ابو القاسم،‏ نهج الفصاحة (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلی الله علیه و آله)، ص 687، دنیای دانش‏، تهران، چاپ چهارم، 1382ش.‏ [9] ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، ‏تحف العقول، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، النص، ص 36، جامعه مدرسین، چاپ دوم،‏ 1404،ق 1363ش.‏ [10] . شریف الرضی، محمد بن حسین‏ نهج البلاغة، (للصبحی صالح)، ص 500، هجرت، قم، چاپ اول، 1414 ق.‏ [11] . منسوب به جعفربن محمد علیه السلام، امام ششم علیه السلام‏، مصباح الشریعة، ص 152، اعلمی، بیروت، چاپ اول، 1400ق. «وَ مَثَلُ الْمَشُورَةِ مَعَ أَهْلِهَا مَثَلُ التَّفَکُّرِ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ فَنَائِهِمَا وَ هُمَا عَیْنَانِ مِنَ الْعَبْدِ لِأَنَّهُ کُلَّمَا تَفَکَّرَ فِیهِمَا غَاصَ فِی بِحَارِ نُورِ الْمَعْرِفَةِ وَ ازْدَادَ بِهِمَا اعْتِبَاراً وَ یَقِیناً». [12] . همان، ص 125، «قَالَ الصَّادِقُ (ع‏) شَاوِرْ فِی أُمُورِکَ مِمَّا یَقْتَضِی الدِّینُ مَنْ فِیهِ خَمْسُ خِصَالٍ عَقْلٌ وَ عِلْمٌ وَ تَجْرِبَةٌ وَ نُصْحٌ وَ تَقْوَی». [13] . نهج البلاغة، ص 430. [14] . همان. [15] . همان. [16] . مصباح الشریعة، ص 152، «وَ إِذَا شَاوَرْتَ مَنْ یُصَدِّقُهُ قَلْبُکَ فَلَا تُخَالِفْهُ فِیمَا یُشِیرُ بِهِ عَلَیْکَ وَ إِنْ کَانَ بِخِلَافِ مُرَادِکَ فَإِنَّ النَّفْسَ تجمع [تَجْمَحُ‏] عَنْ قَبُولِ الْحَقِّ وَ خِلَافُهَا عِنْدَ قَبُولِ الْحَقَائِقِ أَبْیَن‏». [17] . شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج ‏2، ص 624، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1413ق.
معنای مشورت
واژههای «مشاوره» و «مشورت» از ماده «شور» به معنای استخراج رأی و نظر صحیح است.[1] به این بیان که انسان در مواقعی که خود در باره کاری به رأی و نظر صحیح نرسیده، به دیگری مراجعه کند و از او نظر صحیح را بخواهد. و کلمه «شورا» به معنای آن پیشنهاد و کاری است که در بارهاش مشاوره میشود.[2]
مشورت در قرآن
«مشاوره» در اسلام جایگاه ویژهای دارد. قرآن کریم در آیاتی به این اهمیت میپردازد. آنجا که میفرماید: «وَ الَّذینَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمْرُهُمْ شُوری بَیْنَهُمْ...»؛[3] و آنان که دعوت پروردگارشان را پاسخ میگویند و نماز میگزارند و کارشان بر پایه مشورت با یکدیگر است... .
با توجه به معنای مشاوره، معنای این آیه چنین میشود؛ مؤمنان کسانی هستند که برای هر کاری که میخواهند انجام دهند، در باره آن مشورت میکنند؛ برای به دست آوردن و استخراج رأی صحیح، دقت به عمل میآورند، و به این منظور به صاحبان عقل مراجعه میکنند.
براساس نظر برخی از مفسران کلمه «شورا» مصدر است، و معنای آیه چنین میشود؛ کار مؤمنان شورا در میان خودشان است.[4]
این نکته قابل توجه است که طبق این معنا، مشورت یک برنامه مستمر در میان مؤمنان به حساب میآید، نه کاری زودگذر و موقت. قرآن میگوید همه کارهای آنها در میانشان با مشاوره است. جالب اینکه خود پیامبر اسلام(ص) با اینکه عقل کل بوده و با مبداء وحی ارتباط داشت، در مسائل مختلف اجتماعی و اجرایی؛ در جنگ و صلح و امور مهم جامعه، به مشورت با یاران مینشست، تا برای مردم الگو باشد؛ چرا که برکات مشورت از زیانهای احتمالی آن به مراتب بیشتر است. حضرتشان بویژه برای رأی افراد تأثیرگذار ارزش خاصی قائل بود، تا آنجا که گاهی از رأی خود برای احترام آنها، صرفنظر مینمود، چنانکه نمونه آنرا در جنگ «احد» مشاهده کردیم.
بنابر این میتوان گفت: یکی از عوامل موفقیت پیامبر(ص) در پیشبرد اهداف اسلامی همین موضوع بود.
قرآن کریم در آیه دیگر خطاب به پیامبر اسلام(ص) میفرماید در کارهای مربوط به جامعه اسلامی با مردم مشورت کن، حتی کسانی که اشتباهاتی در گذشته داشتند آنها را مورد عفو قرار ده، برایشان درخواست بخشش کن و آنها را در کارها مورد مشورت خویش قرار ده: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْر»؛[5] به (برکت) رحمت الهی، در برابر آنان [مردم] نرم (و مهربان) شدی! و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده میشدند. پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش طلب کن! و در کارها، آنانرا مورد مشورت قرار ده!
اصولاً مردمی که کارهای مهم خود را با مشورت و صلاح اندیشی یکدیگر انجام میدهند، و صاحبنظران آنها به مشورت مینشینند، کمتر گرفتار لغزش میشوند.
بر عکس افرادی که گرفتار استبداد رأی هستند و خود را بینیاز از افکار دیگران میدانند- هر چند از نظر فکری فوق العاده باشند- غالباً گرفتار اشتباهات بزرگی میشوند. از این گذشته استبداد رأی، شخصیت مردم را از بین برده، افکار را متوقف میسازد، و استعدادهای آماده را نابود میکند، و به این ترتیب بزرگترین سرمایههای انسانی یک ملت از دست میرود.
به علاوه کسی که در انجام کارهای خود با دیگران مشورت میکند، اگر مواجه با پیروزی شود کمتر مورد حسد واقع میگردد؛ زیرا دیگران پیروزی وی را از خودشان میدانند و معمولاً انسان نسبت به کاری که خودش انجام داده حسد نمیورزد و اگر احیاناً مواجه با شکست گردد، زبان اعتراض و ملامت و شماتت مردم بر او بسته است؛ زیرا کسی به نتیجه کار خودش اعتراض نمیکند، نه تنها اعتراض نخواهد کرد، بلکه دلسوزی و غمخواری نیز میکند.
از یکی دیگر از فوائد مشورت این است که انسان ارزش شخصیت افراد و میزان دوستی و دشمنی آنها را با خود درک خواهد کرد و این شناسایی راه را برای پیروزی او هموار میکند و شاید مشورتهای پیامبر(ص) با آن قدرت فکری و فوق العادهای که در حضرتش وجود داشت، به دلیل مجموع این جهات بود.[6]
بنابر این، از نگاه قرآن یکی از مهمترین مسائل اجتماعی اصل «شورا» و «مشاوره» است که بدون آن، همه کارها ناقص است. یک انسان هر قدر از نظر فکری نیرومند باشد نسبت به مسائل مختلف تنها از یک یا چند بعد مینگرد؛ لذا ابعاد دیگر بر او مجهول میماند، اما هنگامی که مسائل در شورا مطرح گردد و عقلها و تجارب و دیدگاههای مختلف به کمک هم بشتابند، مسائل کاملاً پخته و کم عیب و نقص میگردد، و از لغزش دورتر است؛ از اینرو پیامبر اکرم(ص) میفرماید: « ما من رجل یشاور أحدا إلا هدی إلی الرشد»؛[7] هیچکس در کارهای خود مشورت نمیکند، مگر اینکه به راه راست و مطلوب هدایت میشود.
مشورت در روایات
در روایات وارده از معصومان(ع) تأکید زیادی روی مشاوره شده است. در این مقال به تعدادی از آنها اشاره میشود:
1. در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: «ما شقی عبد قطّ بمشورة و ما سعد باستغناء برأی»،[8] هیچکس هرگز با مشورت بدبخت و با استبداد رأی، خوشبخت نشده است.
2. همچنین حضرتش فرمود: «إِذَا کَانَ أُمَرَاؤُکُمْ خِیَارَکُمْ وَ أَغْنِیَاؤُکُمْ سُمَحَاءَکُمْ وَ أَمْرُکُمْ شُورَی بَیْنَکُمْ فَظَهْرُ الْأَرْضِ خَیْرٌ لَکُمْ مِنْ بَطْنِهَا وَ إِذَا کَانَ أُمَرَاؤُکُمْ شِرَارَکُمْ وَ أَغْنِیَاؤُکُمْ بُخَلَاءَکُمْ وَ أُمُورُکُمْ إِلَی نِسَائِکُمْ فَبَطْنُ الْأَرْضِ خَیْرٌ لَکُمْ مِنْ ظَهْرِهَا»؛[9] هنگامی که زمامداران شما، نیکان شما باشند و توانگران شما سخاوتمندان و کارهایتان به شورا انجام گیرد، در این هنگام روی زمین از زیر زمین برای شما بهتر است(یعنی شایسته حیات و زندگی هستید)، ولی اگر زمامدارانتان، بدان، ثروتمندان و افراد بخیل باشند و در کارها مشورت نکنید، در این صورت زیر زمین از روی آن برای شما بهتر است.
3. امام علی(ع) میفرماید: «مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْیِهِ هَلَکَ وَ مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَکَهَا فِی عُقُولِهَا»؛[10] کسی که استبداد به رأی داشته باشد، هلاک میشود و کسی که با افراد بزرگ مشورت کند در عقل آنها شریک شده است.
4. امام صادق(ع) فرمود: مشورت کردن با مردم خوب و اهل علم، مثل تفکّر کردن در آفرینش آسمانها و زمین و فنای آسمان و زمین است که چگونه هر کدام بیقید و ستون به جای خود ایستادهاند.
یعنی چنانکه فکر کردن در اینها باعث شنا کردن در دریاهای نور معرفت الهی است، و موجب زیاد شدن یقین به وجود خالق حکیم میشود، همچنین مشورت کردن با مؤمنان هم، موجب حصول یقین در کارها و باعث بر طرف شدن شک و تردید در شغلها و عملها است.[11]
ویژگیهای مشاوران
امام صادق(ع) در باره شرایط و ویژگیهای مشاوران فرمود: در کارهای خود - که از نظر دین نیز جایز باشد- با کسی مشورت کن که در او این ویژگیها باشد.
1. از عقل و اندیشه پاک و روشنی برخوردار باشد؛ یعنی کسی باشد که صلاح و فساد امور را میفهمد.
2. دارای علم و دانش باشد.
3. دارای تجربه باشد.
4. در او روحیه خیرخواهی باشد؛ یعنی با خلوص نیت و صفای باطن در باره مسائل جامعه نظر دهد.
5. با تقوا باشد؛ یعنی از محرمات و تمایلات نفسانی خودداری کند، صاحب تقوا و خویشتندار باشد.[12]
بدیهی است که با هرکس نمیتوان مشاوره نمود، و هر فردی صلاحیت ندارد تا طرف مشورت قرار گیرد؛ زیرا گاه آنها نقاط ضعفی دارند که مشورت با آنها مایه بدبختی و عقب افتادگی است، چنانکه علی(ع) در منشوری که برای مالک اشتر -هنگام نصبش به استانداری مصر- مینویسد، یاد آور میشود که در کارها و امور مربوط به اجتماع و مردم، از مشورت با سه طایفه پرهیز کن:
1. افراد بخیل: «وَ لَا تُدْخِلَنَّ فِی مَشُورَتِکَ بَخِیلًا یَعْدِلُ بِکَ عَنِ الْفَضْلِ وَ یَعِدُکَ الْفَقْرَ»؛[13] با افراد بخیل مشورت نکن؛ زیرا ترا از بخشش و کمک به دیگران بازمیدارند و از فقر میترسانند.
2. افراد ترسو: «وَ لَا جَبَاناً یُضْعِفُکَ عَنِ الْأُمُورِ»؛[14] همچنین با افراد ترسو مشورت مکن؛ زیرا آنها ترا از انجام کارهای مهم بازمیدارند.
3. انسانهای حریص و طماع: «وَ لَا حَرِیصاً یُزَیِّنُ لَکَ الشَّرَهَ بِالْجَوْر»؛[15] نیز افراد حریص را مشاور انتخاب نکن که آنها برای جمع آوری ثروت و یا کسب و مقام، ستمگری را در نظر تو جلوه میدهند.
امام صادق(ع) میفرماید: «وَ لَا تُشَاوِرْ مَنْ لَا یُصَدِّقُهُ عَقْلُکَ وَ إِنْ کَانَ مَشْهُوراً بِالْعَقْلِ وَ الْوَرَعِ »[16] با کسی که عقل و قلب تو نمیتواند او را تصدیق کند؛ مشورت مکن، اگر چه در میان مردم با عقل و هوش و پرهیزکار شناخته شود.
البته، امام صادق(ع) به این نکته توجه میدهد؛ چون با کسی که صلاحیت مشاوره دارد مشورت کردی؛ با نظرش مخالفت نکن، اگر چه بر خلاف نظر و رأی تو اظهار عقیده نماید؛ زیرا که نفس انسان از قبول حق خودداری میکند، و حاضر نیست حقیقت را بپذیرد؛ از اینرو مخالفت کردن با نفس، در برابر مخالفت با حقایق بهتر است.
وظیفه مشاور
همانگونه دین اسلام در موضوع مشورت کردن تأکید زیادی نموده، به افرادی که مورد مشورت قرار میگیرند نیز تأکید کرده است، هنگامی که مورد مشورت قرار گرفتید از هیچگونه خیرخواهی فروگذار نکنید که خیانت در مشورت، یکی از گناهان بزرگ محسوب میشود. این حکم حتی در باره غیر مسلمانان نیز ثابت است؛ یعنی اگر انسان، پیشنهاد مشورت را از غیر مسلمانی بپذیرد، حق ندارد در مشورت، نسبت به او خیانت کند و غیر از آنچه تشخیص میدهد به او اظهار نماید.
در رساله حقوق که از امام سجاد(ع) آمده است: «وَ أَمَّا حَقُّ الْمُسْتَشِیرِ فَإِنْ عَلِمْتَ أَنَّ لَهُ رَأْیاً حَسَناً أَشَرْتَ عَلَیْهِ وَ إِنْ لَمْ تَعْلَمْ لَهُ أَرْشَدْتَهُ إِلَی مَنْ یَعْلَمُ وَ حَقُّ الْمُشِیرِ عَلَیْکَ أَنْ لَا تَتَّهِمَهُ فِیمَا لَا یُوَافِقُکَ مِنْ رَأْیِه»؛[17] حق کسی که از تو مشورت میخواهد این است که اگر عقیده و نظر مناسبی داری در اختیار او بگذاری و اگر در باره آن کار، چیزی نمیدانی، او را به سمت کسی راهنمایی کنی که میداند، و اما کسی که مشاور تو است این حق را بر گردنت دارد تا در آنچه با تو موافق نیست، او را متهم نسازی. [1] . راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص 469، واژه «شور». [2] . طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 18، ص 63، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1417ق. [3] . شوری، 38. [4] . زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 4، ص 228، دار الکتاب العربی، بیروت، 1407ق. [5] . آل عمران، 159. [6] . ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 3، ص 144- 146، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1374ش. [7] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 9، ص 51، ناصر خسرو، تهران، 1372ش. [8] . پاینده، ابو القاسم، نهج الفصاحة (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلی الله علیه و آله)، ص 687، دنیای دانش، تهران، چاپ چهارم، 1382ش. [9] ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، النص، ص 36، جامعه مدرسین، چاپ دوم، 1404،ق 1363ش. [10] . شریف الرضی، محمد بن حسین نهج البلاغة، (للصبحی صالح)، ص 500، هجرت، قم، چاپ اول، 1414 ق. [11] . منسوب به جعفربن محمد علیه السلام، امام ششم علیه السلام، مصباح الشریعة، ص 152، اعلمی، بیروت، چاپ اول، 1400ق. «وَ مَثَلُ الْمَشُورَةِ مَعَ أَهْلِهَا مَثَلُ التَّفَکُّرِ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ فَنَائِهِمَا وَ هُمَا عَیْنَانِ مِنَ الْعَبْدِ لِأَنَّهُ کُلَّمَا تَفَکَّرَ فِیهِمَا غَاصَ فِی بِحَارِ نُورِ الْمَعْرِفَةِ وَ ازْدَادَ بِهِمَا اعْتِبَاراً وَ یَقِیناً». [12] . همان، ص 125، «قَالَ الصَّادِقُ (ع) شَاوِرْ فِی أُمُورِکَ مِمَّا یَقْتَضِی الدِّینُ مَنْ فِیهِ خَمْسُ خِصَالٍ عَقْلٌ وَ عِلْمٌ وَ تَجْرِبَةٌ وَ نُصْحٌ وَ تَقْوَی». [13] . نهج البلاغة، ص 430. [14] . همان. [15] . همان. [16] . مصباح الشریعة، ص 152، «وَ إِذَا شَاوَرْتَ مَنْ یُصَدِّقُهُ قَلْبُکَ فَلَا تُخَالِفْهُ فِیمَا یُشِیرُ بِهِ عَلَیْکَ وَ إِنْ کَانَ بِخِلَافِ مُرَادِکَ فَإِنَّ النَّفْسَ تجمع [تَجْمَحُ] عَنْ قَبُولِ الْحَقِّ وَ خِلَافُهَا عِنْدَ قَبُولِ الْحَقَائِقِ أَبْیَن». [17] . شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 624، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1413ق.
- [سایر] نگاه آیات و روایات به انتشار اخبار ناامیدکننده و نیز شایعهپراکنی در جامعه اسلامی چگونه است؟
- [سایر] درباره اهمیت ازدواج در روایات اسلامی چه اشاراتی شده است؟
- [سایر] بر اساس کدام یک از حدیث ها و آیات قرآن و... استمناء حرام گشته است لطفا کاملا شرح دهید. با تشکر
- [سایر] ضرورت و فضیلت نماز جمعه و نماز عیدین را از دیدگاه آیات و روایات بیان کنید؟
- [سایر] ضرورت و فضیلت نماز جمعه و نماز عیدین را از دیدگاه آیات و روایات بیان کنید؟
- [سایر] ترتیب سورهها و آیات قرآن بر چه اساس است؟
- [سایر] اهمیت احترام به پدر و مادر را از نظر آیات و روایات بیان فرمائید؟
- [سایر] بر اساس آیات و روایات کدام دسته از انسانها مورد لطف و رحمت خداوند قرار نمیگیرند؟
- [سایر] بر اساس قرآن و روایات، فرشتگان چند بال دارند؟
- [سایر] آیا از دیدگاه روایات اسلامی اهمیت علم منحصر به علوم دینی است؟ یا مطلق علم؟
- [آیت الله مظاهری] زن باید تمام بدن خود را از نامحرم بپوشاند، ولی نپوشانیدن صورت و کف دستها و روی آنها تا نرسیده به مچ، اگر شهوتانگیز یا فتنهانگیز و یا جالب نباشد، جائز است، گرچه پوشانیدن آنها برای یک زن با عفّت بسیار خوب است و بهخوبی از قرآن و روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) و سیره آن بزرگواران استفاده میشود که روگرفتن زن، یک شعار اسلامی است و باید همه ما به شعارهای اسلامی و مذهبی اهمیّت خاصّی بدهیم.
- [آیت الله مکارم شیرازی] سلام کردن از مستحبات مؤکد است و در قرآن مجید و روایات اسلامی روی آن تأکید فراوان شده است و سزاوار است که سواره به پیاده و ایستاده به نشسته و کوچکتر به بزرگتر سلام کند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . تعزیه و شبیه خوانی اگر مشتمل بر آلات لهو از قبیل طبل و شیپور و صنج نباشد و اشعار دروغ و غنا نخوانند و مرد لباس زن نپوشد و اجتماع مرد و زن در یک جا نباشد، اشکال ندارد. ولی سزاوار است که به تعزیه خوانی تنها اکتفا نکنند و مجالس روضه که در آنها علاوه بر ذکر مصائب حضرت خامس آل عبا علیه السلام ، معارف و عقاید اسلامی و تفسیر آیات و احادیث و احکام شرعیه بیان می شود نیز تشکیل دهند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسی که در جامعه اسلامی زندگی می کند و از اعتقادات او خبر نداریم، پاک است و جستجو و تفتیش لازم نیست و نیز در جوامع غیر اسلامی چنانچه افرادی باشند که معلوم نباشد مسلمان هستند یا کافر، پاکند.
- [آیت الله اردبیلی] قرض دادن از کارهای مستحبی است که در آیات قرآن و روایات درباره آن زیاد سفارش شده است. از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم روایت شده است که: (هر کس به برادر مسلمان خود قرض بدهد مال او زیاد میشود و ملائکه بر او رحمت میفرستند و اگر با بدهکار خود مدارا کند، بدون حساب و به سرعت از صراط میگذرد و کسی که برادر مسلمانش از او قرض بخواهد و ندهد، بهشت بر او حرام میشود.)(1)
- [آیت الله مکارم شیرازی] جواب سلام را باید به قصد جواب بگوید، نه به قصد قرائت بعضی از آیات قرآن و مانند آن.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسافرت به بلاد کفار و نقاطی که انسان در آن نقاط نمی تواند وظایف اسلامی خود را انجام دهد جز در موارد ضرورت و ارشاد آنها، جایز نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیّت زیاد می دهد مثل اصول دین یامذهب و حفظ قرآن مجید وحفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریّه ، باید ملاحظه اهمیّت شود ، و مجردّ ضرر ، موجب واجب نبودن نمی شود ، پس اگر توقّف داشته باشد ، حفظ عقائد مسلمانان یا حفظ احکام ضروریّه اسلام بر بذل جان و مال ، واجب است بذل آن
- [امام خمینی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیت زیاد میدهد مثل اصول دین یا مذهب و حفظ قرآن مجید و حفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریه، باید ملاحظه اهمیت شود، و مجرد ضرر، موجب واجب نبودن نمیشود، پس اگر توقف داشته باشد حفظ عقاید مسلمانان یا حفظ احکام ضروریه اسلام بر بذل جان و مال، واجب است بذل آن.
- [آیت الله اردبیلی] کسی که در کشور غیر اسلامی اقامت دارد، جایز است با کفّار بر اساس مَنِش انسانی معاشرت داشته باشد و میتواند برای کفّار به شکل اجاره، وکالت و امثال آن کار کند، به شرط آن که عمل او مستلزم انجام حرام یا موجب ضرری یا ذلّتی برای خود او یا سایر مسلمانان و یا کشورهای اسلامی نباشد.