در مورد فرقه وهابیت اطلاعاتی می خواستم! آیا این فرقه ساخته انگلیس هست یا خیر؟
( فرقه وهابیت ) این فرقه منسوب به محمد بن عبد الوهاب بن سلیمان نجدی است . او کسی است که با ادعای احیای توحید و سلفی گری , عقاید و افکار این تیمیه بنیانگذار اصلی این فرقه را در شبه جزیره عربستان پیاده کرد و آل سعود نیز مجری افکار آن هاگشت . بدین ترتیب عقاید وهابیت در بزرگترین پایگاه اسلام مکه و مدینه حاکم شد و با بر پا کردن جنگ های خانمان سوز و ویران گر در مدت کوتاهی با پیوند با حکومت استعمارگر انگلستان و سپس آمریکا به مهم ترین عامل استکبار در جهان اسلام تبدیل شود . (تاریخچه شکل گیری وهابیت ) وهابیت، هر چند به ظاهر زاییده اندیشه (محمدبن عبدالوهاب) (1206 - 1111 ق ) نجدی است؛ ولی ریشه‌های آن‌ مربوط به (ابن تیمیه)( 728- 661ق) است ,و نگاشته های او بنیادهای اعتقادی وهابیون را تشکیل می‌دهد. وقتی (ابن تیمیه) آرا و عقائد خود را درباره زیارت قبر پیامبر(ص) و مسافرت برای آن آشکار ساخت و آن را حرام دانست؛ از طرف علما و دانشمندان اهل سنت مصر و شام، مورد نقد قرار گرفت و . کتاب‌های ارزشمندی در رد وی نوشته شد.(ر.ک: کتابنامه ردّ وهابیت در مجله مکتب اسلام(سال 29 ) و نشریه تراثنا(شماره 17 ) افزون بر مخالفت قضات چهارگانه اهل سنت، سران آنان در مصر و شام به تفسیق او پرداخته و او را فردی منحرف معرفی کردند. (ذهبی) دوست معاصر (ابن تیمیه)، در نامه دوستانه‌ای او را در اشاعه و گسترش فساد، همتای حجّاج خواند.(تکملة السیف الصیقل، 190) غائله ابن تیمیه با مرگ او فروکش کرد. شاگرد معروف او (ابن القیم)، به ترویج آرای استاد پرداخت؛ ولی چندان نتیجه نگرفت. او نیز در سال 751 ق درگذشت و با مرگ او، مکتب استادش به دست فراموشی سپرده شد. در اواسط قرن دوازدهم هجری‌ حدود سال‌های 1145 ق. بار دیگر اندیشه‌های (ابن تیمیه) به وسیله شخصی به نام (محمد) فرزند (عبدالوهاب) در سرزمین (نجد) احیا شد. پدر (عبدالوهاب) با عقاید فرزند خود مخالف بود؛ از این رو، تا پدر در قید حیات بود، وی از اظهار آنها خودداری می‌کرد. وقتی پدر در سال 1153 ق درگذشت، او عرصه را برای نشر عقاید خود مناسب دید؛ لذا با همکاری امیر شهر (عُیَیْنَه) به نام (عثمان‌بن حمد)، به نشر آنها پرداخت. چیزی نگذشت که (عثمان) از طرف امیر (احساء)، مورد توبیخ قرار گرفت. او نیز ناچار شد عذر (شیخ) را بخواهد و او را از (شهر) بیرون کند. عبد الوهاب در سال 1160 ق از شهر (عیینه) بیرون رفت و رهسپار (درعیه) شد. در آن زمان ریاست شهر با (محمدبن سعود)، (جد آل سعود ) بود؛ سرانجام میان آن دو، ارتباط برقرار شد. امیر شهر، به او وعده پشتیبانی داد و او نیز به امیر، نوید قدرت و غلبه بر بلاد داد. وی دعوت خود را تحت عنوان (توحید) و مبارزه با شرک آغاز کرد و دیگران - به جز خود و پیروان مکتبش - را مشرک معرفی کرد. حملات او به اطراف و اکناف نجد، آغاز گردید. نفوس زیادی از زن و مرد و کودک قبایل اطراف، به دست اتباع شیخ کشته شدند و اموال زیادی تحت عنوان (غنایم از مشرکان) گرد آمد. یکی از بزرگ‌ترین نقاط ضعف عبد الوهاب، این بود که با مسلمانانی که از عقاید کذایی او پیروی نمی‌کردند، معامله کافر حربی می‌کرد و برای جان و ناموس آنان، ارزشی قائل نبود! کوتاه سخن اینکه، (محمدبن عبدالوهاب) به توحید با تفسیر غلطی که می‌گفت، دعوت می‌کرد و هرکس می‌پذیرفت، خون و مالش سالم می‌ماند؛ وگرنه خون و مالش، مانند کفار حربی، حلال و مباح بود. جنگ‌های (وهابیان) در (نجد) و خارج از (نجد) - از قبیل (یمن) و (حجاز) و اطراف (سوریه) و (عراق) - بر همین پایه قرار داشت. هر شهری که با جنگ و غلبه بر آن دست می‌یافتند، بر ایشان حلال بود. اگر می‌توانستند آن را جزو متصرفات و املاک خود قرار می‌دادند؛ اگر نه به غنایم آنها اکتفا می‌کردند.(جزیرة العرب فی القرن العشرین، ص 341) (شیخ محمدبن الوهاب) در سال 1206 ه.ق در گذشت. و پس از او پیروانش به همین روش عمل کردند . در سال 1216 ق (امیر سعود) وهّابی، سپاهی مرکب از بیست هزار مرد جنگی تجهیز کرد و به شهر کربلا حمله‌ور شد. کربلا در این ایام در نهایت شهرت و عظمت بود و زائران ایرانی و ترک و عرب بدان، روی می‌آوردند. (سعود) پس‌ از محاصره شهر، سرانجام وارد آن گردید و کشتار سختی از مدافعان و ساکنان آن نمود. سپاه (وهابی) چنان رسوائی در شهر کربلا به بار آورد که به وصف نمی‌گنجد. پنج هزار تن یا بیشتر (تا بیست هزار هم نوشته‌اند ) را به قتل رسانیدند. پس از آنکه (امیر سعود) از کارهای جنگی فراغت یافت، به طرف خزینه‌های حرم امام حسین(ع) متوجه شد. این خزاین، از اموال فراوان و اشیاء نفیسی انباشته بود، وی هر چه در آنجا یافت، برداشت و به غارت برد. (وهابیان) در مدت متجاوز از دوازده سال، گاه و بی‌گاه به شهر کربلا و اطراف آن، می‌گفتند و نیز به شهر (نجف) حمله برده و آنجا را غارت می‌کردند. نخستین حمله در سال 1216 ق بود. این هجوم در روز (عید غدیر) آن سال انجام گرفت. حملات وهابیان به جدّه، مکه، مدینه، سوریه و عراق، بیش از آن است که در اینجا بیان گردد. پیوسته جنگ‌های خونین بین حکومت عثمانی از طریق امرای مصر و وهابیان وجود داشت. گاهی بر اثر ضعف دولت عثمانی، وهابیان بر طائف، مکه و مدینه دست یافته و آثار و مشاهد اسلامی را ویران می‌کردند و اموال را به غارت می‌بردند. سرانجام از آنجا به نجد طرد می‌شدند و عثمانی‌ها تسلط خود را بر این مناطق با گماشتن خاندان (شریف) بر ریاست حرمین حفظ می‌کردند. اما پس از شکست دولت عثمانی و با همکاری انگلستان مکه و مدینه در اختیار آل سعود قرار گرفت و در نتیجه، به حکومت خاندان (شرفا) در این سرزمین خاتمه داده شد و این دو منطقه وسیع اسلامی - به ضمیمه نجد و حجاز - به نام (سعودی) در دفاتر دولت‌های بزرگ استعماری، ثبت شد. نام (نجد) و (حجاز) منسوخ گردید و عبدالعزیز خود را در سال 1350 ق(1310 ش ) شاه دو منطقه خواند و کشور به نام (مملکت عربی سعودی) - نه اسلامی - نام‌گذاری شد. وی تا سال 1334ه.ش زمام امور را به دست داشت و پس از درگذشت او فرزندان وی به نام‌های: سعود، فیصل، خالد، فهد، عبداللَّه حاکمان‌ این سرزمین بوده و هستند. (برخی از آرا وعقاید وهابیت) وهابیت با تفسیر نادرست از توحید و شرک بسیاری از عقاید ورفتارهای مسلمانان را حرام دانستند . از جمله حرمت رفتن به زیارت قبور اولیای الهی – حرمت بنا نمودن بارگاه بر قبور انبیاء و اولیاء- حرمت نماز و دعا در کنار قبور – حرمت و شرک دانستن تبرک به آثار انبیا و اولیا- حرمت شفاعت و توسل به غیر خدا- حرمت قسم خوردن به غیر خدا – حرمت بر پایی مراسم جشن یا عزا برای اولیا – حرمت روشن کردن چراغ بر سر قبور و...( علی اصغر رضوانی , سلفی گری ( وهابیت) و پاسخ به شبهات , مسجد مقدس جمکران, قم, 1384, ص 191) در یک جمله ریشه عقاید و افکار وهابیت در تفسیر نادرست و انحرافی از توحید و شرک است و همین مسأله موجب شده تا تنها خود را مسلمان و اهل توحید دانسته و بقیه مسلمانان را مشرک بدانند .آنان بر این باورند کسانی که معتقد به توسل , شفاعت , استغاثه به ارواح اولیای الهی , تبرک و غیره اند , مشرکند هر چند اسم مسلمان را بر خود نهاده اند .( الرسائل العلمیه , محمد بن عبد الوهاب , ص 79) عقاید و افکار وهابیون شبهات زیادی با افکار خوارج دارد . وها بیون به دلیل این اعتقادات , مهمترین عامل تفرقه در میان مسلمانان هستند و با تعالیم انحرافی خود چهره ناپسندی از اسلام را در افکار عمومی جهان مطرح نموده اند. از دیدگاه وهابیت مسلمانان به جرم استغاثه و توسل به انبیا و اولیای الهی مشرک و بت پرست قلمداد شده و حکم به کفر آنان داده می شود و خون آنان مباح دانسته می شود لذا شاهد ریخته شدن خون هزاران مسلمان بی گناه توسط عمال کج اندیش این فرقه از آغاز پیدایش آن تا کنون بوده ایم . ( نقش انگلستان درشکل گیری وهابیت ) پس از شکست دولت عثمانی ,بلاد نجد، به آل سعود - که بزرگ آنها در آن روز (عبدالعزیزبن سعود) (پدر شاه فهد ) بود - واگذار گردید. این مسأله به جهت همکاری نزدیک وی با بریتانیا، در شکستن قدرت دولت عثمانی بود. بعدها مصالح بریتانیا و جهان استعمار، ایجاب کرد که بر قلمرو قدرت وهابیان، افزوده شود و حرمین شریفین و منطقه حجاز، در اختیار آل سعود قرار گیرد. از این رو، با برنامه‌ریزی خاصی - که بریتانیا در آن دست داشت - در سال 1344 ق وهابیان، حرمین شریفین را پس از یک جنگ خونین تصرف کردند.بدون شک حمایت انگلستان از آل سعود و هابیت موجب شد که آنها بر پایگاه اصلی اسلام مسلط شوند و با عقاید و افکار انحرافی خویش موجب شکاف عمیقی میان مسلمانان گردند وامروزقدرتهای بزرگ بیشترین سود را از این تفرقه و دشمنی میان مسلمانان می برند .قدرتهای بزرگ به ویژه انگلستان و آمریکا باید هزینه های هنگفت و توان زیادی را صرف مخدوش نمودن چهره اسلام و مسلمانان می نمودند اما امروزه این مسأله با عقاید و عملکرد وهابیت به بهترین شکل ممکن در حال اجراست .بر این اساس نگاهی به عقاید و عملکرد وهابیت کافی است که به حمایت بی شائبه قدرتهای بزرگ و مخالفان اسلام از آن باشیم . چیزی که نظیر آن را در قضیه طالبان مشاهده نمودیم . جهت آگاهی بیشتر ر.ک: جعفر سبحانی، وهابیت , مبانی فکری و کارنامه عملی , مؤسسه تحقیقانی امام صادق علیه السلام , قم- جعفر سبحانی , پرسش‌ها و پاسخ‌ها , همان - علی اصغر رضوانی , سلفی گری , وهابیت و پاسخ به شبهات , مسجد مقدس جمکران
عنوان سوال:

در مورد فرقه وهابیت اطلاعاتی می خواستم! آیا این فرقه ساخته انگلیس هست یا خیر؟


پاسخ:

( فرقه وهابیت )
این فرقه منسوب به محمد بن عبد الوهاب بن سلیمان نجدی است . او کسی است که با ادعای احیای توحید و سلفی گری , عقاید و افکار این تیمیه بنیانگذار اصلی این فرقه را در شبه جزیره عربستان پیاده کرد و آل سعود نیز مجری افکار آن هاگشت . بدین ترتیب عقاید وهابیت در بزرگترین پایگاه اسلام مکه و مدینه حاکم شد و با بر پا کردن جنگ های خانمان سوز و ویران گر در مدت کوتاهی با پیوند با حکومت استعمارگر انگلستان و سپس آمریکا به مهم ترین عامل استکبار در جهان اسلام تبدیل شود .
(تاریخچه شکل گیری وهابیت )
وهابیت، هر چند به ظاهر زاییده اندیشه (محمدبن عبدالوهاب) (1206 - 1111 ق ) نجدی است؛ ولی ریشه‌های آن‌ مربوط به (ابن تیمیه)( 728- 661ق) است ,و نگاشته های او بنیادهای اعتقادی وهابیون را تشکیل می‌دهد. وقتی (ابن تیمیه) آرا و عقائد خود را درباره زیارت قبر پیامبر(ص) و مسافرت برای آن آشکار ساخت و آن را حرام دانست؛ از طرف علما و دانشمندان اهل سنت مصر و شام، مورد نقد قرار گرفت و . کتاب‌های ارزشمندی در رد وی نوشته شد.(ر.ک: کتابنامه ردّ وهابیت در مجله مکتب اسلام(سال 29 ) و نشریه تراثنا(شماره 17 )
افزون بر مخالفت قضات چهارگانه اهل سنت، سران آنان در مصر و شام به تفسیق او پرداخته و او را فردی منحرف معرفی کردند. (ذهبی) دوست معاصر (ابن تیمیه)، در نامه دوستانه‌ای او را در اشاعه و گسترش فساد، همتای حجّاج خواند.(تکملة السیف الصیقل، 190)
غائله ابن تیمیه با مرگ او فروکش کرد. شاگرد معروف او (ابن القیم)، به ترویج آرای استاد پرداخت؛ ولی چندان نتیجه نگرفت. او نیز در سال 751 ق درگذشت و با مرگ او، مکتب استادش به دست فراموشی سپرده شد.
در اواسط قرن دوازدهم هجری‌ حدود سال‌های 1145 ق. بار دیگر اندیشه‌های (ابن تیمیه) به وسیله شخصی به نام (محمد) فرزند (عبدالوهاب) در سرزمین (نجد) احیا شد.
پدر (عبدالوهاب) با عقاید فرزند خود مخالف بود؛ از این رو، تا پدر در قید حیات بود، وی از اظهار آنها خودداری می‌کرد. وقتی پدر در سال 1153 ق درگذشت، او عرصه را برای نشر عقاید خود مناسب دید؛ لذا با همکاری امیر شهر (عُیَیْنَه) به نام (عثمان‌بن حمد)، به نشر آنها پرداخت. چیزی نگذشت که (عثمان) از طرف امیر (احساء)، مورد توبیخ قرار گرفت. او نیز ناچار شد عذر (شیخ) را بخواهد و او را از (شهر) بیرون کند.
عبد الوهاب در سال 1160 ق از شهر (عیینه) بیرون رفت و رهسپار (درعیه) شد. در آن زمان ریاست شهر با (محمدبن سعود)، (جد آل سعود ) بود؛ سرانجام میان آن دو، ارتباط برقرار شد. امیر شهر، به او وعده پشتیبانی داد و او نیز به امیر، نوید قدرت و غلبه بر بلاد داد.
وی دعوت خود را تحت عنوان (توحید) و مبارزه با شرک آغاز کرد و دیگران - به جز خود و پیروان مکتبش - را مشرک معرفی کرد. حملات او به اطراف و اکناف نجد، آغاز گردید. نفوس زیادی از زن و مرد و کودک قبایل اطراف، به دست اتباع شیخ کشته شدند و اموال زیادی تحت عنوان (غنایم از مشرکان) گرد آمد.
یکی از بزرگ‌ترین نقاط ضعف عبد الوهاب، این بود که با مسلمانانی که از عقاید کذایی او پیروی نمی‌کردند، معامله کافر حربی می‌کرد و برای جان و ناموس آنان، ارزشی قائل نبود! کوتاه سخن اینکه، (محمدبن عبدالوهاب) به توحید با تفسیر غلطی که می‌گفت، دعوت می‌کرد و هرکس می‌پذیرفت، خون و مالش سالم می‌ماند؛ وگرنه خون و مالش، مانند کفار حربی، حلال و مباح بود.
جنگ‌های (وهابیان) در (نجد) و خارج از (نجد) - از قبیل (یمن) و (حجاز) و اطراف (سوریه) و (عراق) - بر همین پایه قرار داشت. هر شهری که با جنگ و غلبه بر آن دست می‌یافتند، بر ایشان حلال بود. اگر می‌توانستند آن را جزو متصرفات و املاک خود قرار می‌دادند؛ اگر نه به غنایم آنها اکتفا می‌کردند.(جزیرة العرب فی القرن العشرین، ص 341)
(شیخ محمدبن الوهاب) در سال 1206 ه.ق در گذشت. و پس از او پیروانش به همین روش عمل کردند . در سال 1216 ق (امیر سعود) وهّابی، سپاهی مرکب از بیست هزار مرد جنگی تجهیز کرد و به شهر کربلا حمله‌ور شد. کربلا در این ایام در نهایت شهرت و عظمت بود و زائران ایرانی و ترک و عرب بدان، روی می‌آوردند. (سعود) پس‌ از محاصره شهر، سرانجام وارد آن گردید و کشتار سختی از مدافعان و ساکنان آن نمود.
سپاه (وهابی) چنان رسوائی در شهر کربلا به بار آورد که به وصف نمی‌گنجد. پنج هزار تن یا بیشتر (تا بیست هزار هم نوشته‌اند ) را به قتل رسانیدند. پس از آنکه (امیر سعود) از کارهای جنگی فراغت یافت، به طرف خزینه‌های حرم امام حسین(ع) متوجه شد. این خزاین، از اموال فراوان و اشیاء نفیسی انباشته بود، وی هر چه در آنجا یافت، برداشت و به غارت برد.
(وهابیان) در مدت متجاوز از دوازده سال، گاه و بی‌گاه به شهر کربلا و اطراف آن، می‌گفتند و نیز به شهر (نجف) حمله برده و آنجا را غارت می‌کردند. نخستین حمله در سال 1216 ق بود. این هجوم در روز (عید غدیر) آن سال انجام گرفت.
حملات وهابیان به جدّه، مکه، مدینه، سوریه و عراق، بیش از آن است که در اینجا بیان گردد. پیوسته جنگ‌های خونین بین حکومت عثمانی از طریق امرای مصر و وهابیان وجود داشت. گاهی بر اثر ضعف دولت عثمانی، وهابیان بر طائف، مکه و مدینه دست یافته و آثار و مشاهد اسلامی را ویران می‌کردند و اموال را به غارت می‌بردند. سرانجام از آنجا به نجد طرد می‌شدند و عثمانی‌ها تسلط خود را بر این مناطق با گماشتن خاندان (شریف) بر ریاست حرمین حفظ می‌کردند.
اما پس از شکست دولت عثمانی و با همکاری انگلستان مکه و مدینه در اختیار آل سعود قرار گرفت و در نتیجه، به حکومت خاندان (شرفا) در این سرزمین خاتمه داده شد و این دو منطقه وسیع اسلامی - به ضمیمه نجد و حجاز - به نام (سعودی) در دفاتر دولت‌های بزرگ استعماری، ثبت شد. نام (نجد) و (حجاز) منسوخ گردید و عبدالعزیز خود را در سال 1350 ق(1310 ش ) شاه دو منطقه خواند و کشور به نام (مملکت عربی سعودی) - نه اسلامی - نام‌گذاری شد. وی تا سال 1334ه.ش زمام امور را به دست داشت و پس از درگذشت او فرزندان وی به نام‌های: سعود، فیصل، خالد، فهد، عبداللَّه حاکمان‌ این سرزمین بوده و هستند.
(برخی از آرا وعقاید وهابیت)
وهابیت با تفسیر نادرست از توحید و شرک بسیاری از عقاید ورفتارهای مسلمانان را حرام دانستند . از جمله حرمت رفتن به زیارت قبور اولیای الهیحرمت بنا نمودن بارگاه بر قبور انبیاء و اولیاء- حرمت نماز و دعا در کنار قبورحرمت و شرک دانستن تبرک به آثار انبیا و اولیا- حرمت شفاعت و توسل به غیر خدا- حرمت قسم خوردن به غیر خدا – حرمت بر پایی مراسم جشن یا عزا برای اولیا – حرمت روشن کردن چراغ بر سر قبور و...( علی اصغر رضوانی , سلفی گری ( وهابیت) و پاسخ به شبهات , مسجد مقدس جمکران, قم, 1384, ص 191) در یک جمله ریشه عقاید و افکار وهابیت در تفسیر نادرست و انحرافی از توحید و شرک است و همین مسأله موجب شده تا تنها خود را مسلمان و اهل توحید دانسته و بقیه مسلمانان را مشرک بدانند .آنان بر این باورند کسانی که معتقد به توسل , شفاعت , استغاثه به ارواح اولیای الهی , تبرک و غیره اند , مشرکند هر چند اسم مسلمان را بر خود نهاده اند .( الرسائل العلمیه , محمد بن عبد الوهاب , ص 79) عقاید و افکار وهابیون شبهات زیادی با افکار خوارج دارد . وها بیون به دلیل این اعتقادات , مهمترین عامل تفرقه در میان مسلمانان هستند و با تعالیم انحرافی خود چهره ناپسندی از اسلام را در افکار عمومی جهان مطرح نموده اند. از دیدگاه وهابیت مسلمانان به جرم استغاثه و توسل به انبیا و اولیای الهی مشرک و بت پرست قلمداد شده و حکم به کفر آنان داده می شود و خون آنان مباح دانسته می شود لذا شاهد ریخته شدن خون هزاران مسلمان بی گناه توسط عمال کج اندیش این فرقه از آغاز پیدایش آن تا کنون بوده ایم .
( نقش انگلستان درشکل گیری وهابیت )
پس از شکست دولت عثمانی ,بلاد نجد، به آل سعود - که بزرگ آنها در آن روز (عبدالعزیزبن سعود) (پدر شاه فهد ) بود - واگذار گردید. این مسأله به جهت همکاری نزدیک وی با بریتانیا، در شکستن قدرت دولت عثمانی بود.
بعدها مصالح بریتانیا و جهان استعمار، ایجاب کرد که بر قلمرو قدرت وهابیان، افزوده شود و حرمین شریفین و منطقه حجاز، در اختیار آل سعود قرار گیرد. از این رو، با برنامه‌ریزی خاصی - که بریتانیا در آن دست داشت - در سال 1344 ق وهابیان، حرمین شریفین را پس از یک جنگ خونین تصرف کردند.بدون شک حمایت انگلستان از آل سعود و هابیت موجب شد که آنها بر پایگاه اصلی اسلام مسلط شوند و با عقاید و افکار انحرافی خویش موجب شکاف عمیقی میان مسلمانان گردند وامروزقدرتهای بزرگ بیشترین سود را از این تفرقه و دشمنی میان مسلمانان می برند .قدرتهای بزرگ به ویژه انگلستان و آمریکا باید هزینه های هنگفت و توان زیادی را صرف مخدوش نمودن چهره اسلام و مسلمانان می نمودند اما امروزه این مسأله با عقاید و عملکرد وهابیت به بهترین شکل ممکن در حال اجراست .بر این اساس نگاهی به عقاید و عملکرد وهابیت کافی است که به حمایت بی شائبه قدرتهای بزرگ و مخالفان اسلام از آن باشیم . چیزی که نظیر آن را در قضیه طالبان مشاهده نمودیم .
جهت آگاهی بیشتر ر.ک: جعفر سبحانی، وهابیت , مبانی فکری و کارنامه عملی , مؤسسه تحقیقانی امام صادق علیه السلام , قم- جعفر سبحانی , پرسش‌ها و پاسخ‌ها , همان - علی اصغر رضوانی , سلفی گری , وهابیت و پاسخ به شبهات , مسجد مقدس جمکران





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین