اسماعیلیه مبارکیه، چه فرقه ای بودند؟ پس از مرگ اسماعیل، اکثریت طرفداران امامت اسماعیل، قائل به امامت محمد بن اسماعیل بن جعفر شدند. محمد بن اسماعیل که در زمان رحلت امام صادق(علیه السلام)کمی بزرگتر از امام موسی کاظم(علیه السلام) بود، به همراهی مبارک، غلام اسماعیل بن جعفر و مربّی محمد بن اسماعیل، طرح امامت خویش را پایه ریزی کرده و گفتند: (یقینی است که امام صادق(علیه السلام) نص بر اسماعیل نموده و چون اسماعیل قبل از پدرش از دنیا رفته است، حق امامت برای فرزندش محمد محفوظ است و او امام بر حق شیعیان بعد از اسماعیل است. زیرا حق امامت بعد از امام حسن و امام حسین(علیهم السلام) از برادر به برادر منتقل نمی شود و نص امامت که برای اسماعیل بوده است، به برادرش امام موسی کاظم منتقل نمی گردد، و حق امامت وراثتی است و فقط در اعقاب اسماعیل ادامه می یابد. بنابراین اکنون محمد بن اسماعیل امام بر حقّ است و هیچ یک از برادران اسماعیل حق امامت ندارند. این گروه را به نام رئیسشان، مبارکیّه می نامند[1]. ایوانف قائل است که به احتمال قوی مبارک لقب ساخته اسماعیلیان برای اسماعیل است و دلیل خود را عباراتی از ابویعقوب سجستانی - یکی از داعیان بزرگ اسماعیلیه در قرن چهارم – می داند که سجستانی مکرّر از اسماعیل با نام مبارک یاد کرده است. فرهاد دفتری، احتمال می دهد که مبارکیه در ابتداء به قائلان امامت اسماعیل بن جعفر اطلاق می شده و پس از رحلت امام صادق(علیه السلام) این نام برای کسانی که محمد بن اسماعیل را امام می دانستند، استعمال گردید[2]. ولی این تحلیلها به صرف احتمال بوده و شواهد تاریخی، آن را تأیید نمی کنند.[3] منابع 1. المقالات و الفرق، ص 80 - 81. 2. دفتری، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 115، ابویعقوب سجستانی، اثبات النبوات، ص 190. 3. درسنامه تاریخ و عقائد اسماعیلیه، مهدی فرمانیان، ص40.
اسماعیلیه مبارکیه، چه فرقه ای بودند؟
پس از مرگ اسماعیل، اکثریت طرفداران امامت اسماعیل، قائل به امامت محمد بن اسماعیل بن جعفر شدند. محمد بن اسماعیل که در زمان رحلت امام صادق(علیه السلام)کمی بزرگتر از امام موسی کاظم(علیه السلام) بود، به همراهی مبارک، غلام اسماعیل بن جعفر و مربّی محمد بن اسماعیل، طرح امامت خویش را پایه ریزی کرده و گفتند: (یقینی است که امام صادق(علیه السلام) نص بر اسماعیل نموده و چون اسماعیل قبل از پدرش از دنیا رفته است، حق امامت برای فرزندش محمد محفوظ است و او امام بر حق شیعیان بعد از اسماعیل است. زیرا حق امامت بعد از امام حسن و امام حسین(علیهم السلام) از برادر به برادر منتقل نمی شود و نص امامت که برای اسماعیل بوده است، به برادرش امام موسی کاظم منتقل نمی گردد، و حق امامت وراثتی است و فقط در اعقاب اسماعیل ادامه می یابد. بنابراین اکنون محمد بن اسماعیل امام بر حقّ است و هیچ یک از برادران اسماعیل حق امامت ندارند. این گروه را به نام رئیسشان، مبارکیّه می نامند[1].
ایوانف قائل است که به احتمال قوی مبارک لقب ساخته اسماعیلیان برای اسماعیل است و دلیل خود را عباراتی از ابویعقوب سجستانی - یکی از داعیان بزرگ اسماعیلیه در قرن چهارم – می داند که سجستانی مکرّر از اسماعیل با نام مبارک یاد کرده است. فرهاد دفتری، احتمال می دهد که مبارکیه در ابتداء به قائلان امامت اسماعیل بن جعفر اطلاق می شده و پس از رحلت امام صادق(علیه السلام) این نام برای کسانی که محمد بن اسماعیل را امام می دانستند، استعمال گردید[2]. ولی این تحلیلها به صرف احتمال بوده و شواهد تاریخی، آن را تأیید نمی کنند.[3]
منابع
1. المقالات و الفرق، ص 80 - 81.
2. دفتری، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 115، ابویعقوب سجستانی، اثبات النبوات، ص 190.
3. درسنامه تاریخ و عقائد اسماعیلیه، مهدی فرمانیان، ص40.
- [سایر] آیا اسماعیلیه دارای فرقه های مختلف می باشد، توضیح دهید؟
- [سایر] آیا اسماعیلیه دارای فرقه های مختلف می باشد، توضیح دهید؟
- [سایر] باطنیه، قرامطه، دروزیه و اسماعیلیه چهار گرایش مختلف است از یک فرقه یا صرفاً نامهای یک فرقه خاص است؟
- [سایر] باطنیه، قرامطه، دروزیه و اسماعیلیه چهار گرایش مختلف است، از یک فرقه یا صرفاً نامهای یک فرقه خاص است؟
- [سایر] چه رابطه ای بین دروزیه و فرقه های غالی خصوصاً اسماعیلیه وجود دارد؟
- [سایر] آیا از بین تمام فرقههای شیعه، فقط یک فرقه دوازده امام دارند؟ صرفاً از جهت تعداد میگویم. مثلاً بعضی از فرق اسماعیلیه به امامت خلفای فاطمی معتقد بودند.
- [آیت الله خامنه ای] در اطراف منطقه ما و بعضی نواحی دیگر فرقه ای وجود دارد که خود را اسماعیلیه می نامند و اعتقاد به امامت شش امام دارند، ولی به هیچ یک از واجبات دینی و همچنین به ولایت فقیه معتقد نیستند. لذا امیدواریم جنابعالی روشن فرمایید که پیروان این فرقه نجس هستند یا پاک؟
- [سایر] فرقة اسماعیلیه چه عقایدی دارد؟
- [سایر] اسماعیلیه چه عقایدی دارد؟
- [سایر] فرقه اسماعیلیه چگونه بوجود آمده است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] غسل و کفن و نماز و دفن میت مسلمان واجب کفائی است یعنی، اگر بعضی انجام دهند، از دیگران ساقط می شود چنانچه هیچ کس انجام ندهد، همه معصیت کرده اند و در این مسأله تفاوتی میان فرقه های مختلف مسلمانان نیست.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر یا معاد یا از فرقه هائی بوده باشد که در مسأله (2406) گفته شد و یا حکم ضروری دین؛ یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام می دانند مثل واجب بودن نماز و روزه؛ در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است انکار کند مرتد می شود و احکامی که در مسائل آینده ذکر می شود بر او مترتب است.
- [آیت الله وحید خراسانی] زن مسلمان نمی تواند به عقد کافر در اید و مرد مسلمان هم نمی تواند با زنهای کافره غیر اهل کتاب ازدواج کند ولی متعه کردن زنهای اهل کتاب یعنی یهود و نصاری مانعی ندارد و بنابر احتیاط مستحب ازدواج دایم با انها ننماید ولی نمی تواند با زن های اهل کتاب بدون رضایت زن مسلمان خود ازدواج دایم یا موقت نماید و بعضی از فرقه ها از قبیل خوارج و غلات و نواصب که خودرا مسلمان می دانند و در حکم کفارند مرد و زن مسلمان نمی توانند با انها به طور دایم یا موقت ازدواج نمایند
- [آیت الله فاضل لنکرانی] سر بریدن حیوان شش شرط دارد: اول: کسی که سر حیوان را می برد چه مرد باشد، چه زن باید مسلمان باشد و بچه مسلمان هم اگر ممیز باشد یعنی خوب و بد را بفهمد می تواند سر حیوان را ببرد. و اگر کسی که از کفّار یا از فرقه هائی است که در حکم کفّارند مانند غلات و خوارج و نواصب سر حیوان را ببرند، حلال نمی شود. دوّم: سر حیوان را با آهن ببرند ولی چنانچه آهن پیدا نشود و طوری باشد که اگر سر حیوان را نبرند می میرد، با چیز تیزی که چهار رگ آن را جدا کند مانند شیشه و سنگ تیز، می شود سر آن را برید. سوّم: در موقع سر بریدن، جلو بدن حیوان رو به قبله باشد و کسی که می داند باید رو به قبله سر ببرد، اگر عمداً حیوان را رو به قبله نکند حیوان حرام می شود ولی اگر فراموش کند، یا مسأله را نداند، یا قبله را اشتباه کند، یا نداند قبله کدام طرف است و نتواند بپرسد و ناچار به ذبح باشد یا نتواند حیوان را رو به قبله کند اشکال ندارد. چهارم: وقتی می خواهد سر حیوان را ببرد یا کارد به گلویش بگذارد به نیت سر بریدن، نام خدا را ببرد و همین قدر که بگوید (بسم الله) کافی است و اگر بدون قصد سر بریدن نام خدا را ببرد، آن حیوان پاک نمی شود و گوشت آن هم حرام است، و همچنین است اگر از روی جهل به مسئله نام خدا را نبرد ولی اگر از روی فراموشی نام خدا را نبرد اشکال ندارد. پنجم: حیوان زنده باشد و با بریدن رگ ها جان بدهد. لذا اگر معلوم باشد که حیوان زنده بوده و بعد از ذبح جان داده اشکال ندارد و اگر شک در زنده بودن آن قبل از ذبح داشته باشد در صورتی محکوم به طهارت است که بعد از ذبح حرکتی بکند که علامت زنده بودن آن باشد مثلاً دم خود را حرکت دهد یا پا به زمین بزند یا به مقدار متعارف خون از بدن حیوان خارج شود. ششم: آنکه کشتن از مذبح باشد و بنابر احتیاط وجوبی جائز نیست کارد را پشت گردن فرو نموده و به طرف جلو بیاورد که گردن از پشت بریده شود.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] سر بریدن حیوان چند شرط دارد: اول کسی که سر حیوان را می برد چه مرد باشد چه زن باید مسلمان باشد و بچه مسلمان هم اگر ممیز باشد یعنی خوب و بد را بفهمد می تواند سر حیوان را ببرد. و اما کسی که از کفار یا از فرقه هائی است که در حکم کفارند مانند غلات و خوارج و نواصب نمی توانند سر حیوان را ببرند. دوم سر حیوان را با چیزی ببرند که از آهن باشد؛ ولی چنانچه آهن پیدا نشود و طوری باشد که اگر سر حیوان را نبرند می میرد؛ یا ضرورتی مقتضی سر بریدنش شود با چیز تیزی که چهار رگ آن را جدا کند مانند شیشه و سنگ تیز؛ می شود سر آنها را برید. سوم در موقع سر بریدن؛ صورت و دست و پا و شکم حیوان رو به قبله باشد و بعید نیست گوسفند و مانند آن رو به قبله ایستاده باشد سرش را ببرند در استقبال قبله کافی می باشد و کسی که می داند باید رو به قبله سر ببرد؛ اگر عمدا حیوان را رو به قبله نکند؛ حیوان حرام می شود؛ ولی اگر فراموش کند؛ یا مسأله را نداند؛ یا قبله را اشتباه کند؛ یا نداند قبله کدام طرف است؛ یا نتواند حیوان را رو به قبله کند؛ اشکال ندارد. و احتیاط مستحب آن است که برنده سر (کشنده - ذابح) نیز رو به قبله باشد. چهارم وقتی می خواهد سر حیوان را ببرد یا کارد به گلویش بگذارد به نیت سر بریدن؛ نام خدا را ببرد و همین قدر که بگوید بسم اللّه کافی است و اگر بدون قصد سر بریدن نام خدا را ببرد؛ آن حیوان پاک نمی شود و گوشت آن هم حرام است؛ ولی اگر از روی فراموشی نام خدا را نبرد اشکال ندارد. پنجم حیوان بعد از سر بریدن حرکتی بکند؛ اگرچه مثلا چشم یا دم خود را حرکت دهد یا پای خود را به زمین زند و این حکم در صورتی است که زنده بودن حیوان در حال ذبح مشکوک باشد و نیز واجب آن است که به اندازه معمول آن حیوان خون از بدنش بیرون آید و اگر بدانند که در حال سر بریدن زنده بوده؛ حاجتی به حرکت مزبور ندارد. ششم آنکه بنا بر احتیاط سر حیوان را پیش از بیرون آمدن روح از بدنش جدا نکنند؛ بلی اگر از روی غفلت یا به جهت تیزی چاقو سر جدا شود؛ اشکالی ندارد و همچنین بنا بر احتیاط رگ سفیدی را که از مهره های گردن تا دم حیوان امتداد دارد و او را نخاع می گویند عمدا قطع نکند و این در صورتی است که حیوان را از جلو گردن سر ببرند؛ ولی اگر کارد را پشت گردن فرو نموده و به طرف جلو بیاورد که گردن از پشت بریده شود بعید نیست که مانعی نداشته باشد. دستور کشتن شتر